جمع بندی بررسی صحت یک حدیث طبی در مورد "داروی پیامبر"
تبهای اولیه
با سلام
در برخی سایتهای اینترنتی، دارویی معرفی شده است تحت عنوان داروی پیامبر که گفته می شود درمان تمام بیماریهاست. طبیبی را می شناسم که برای تمام بیماران (خواه سرماخوردگی داشته باشند یا سرطان بدخیم) این دارو را تجویز می کنند.
احادیثی که ذکر می شوند به شرح زیر اند:
http://www.eshia.ir/Feqh/Archive/text/tabrizian/teb/93/931206
درمان هشتم داروی حضرت محمد(ص) میباشد؛ امام صادق(ع) فرمودند: «هذا الدواء دواء محمد صلى الله عليه وآله وهو شبيه بالدواء الذي اهدى جبرئيل الروح الامين عليه السلام الى موسى بن عمران عليه السلام إلا ان في هذا ما ليس في ذلك من العلاج والزيادة والنقصان وانما هذه الادوية من وضع الانبياء عليهم السلام والحكماء من اوصياء الانبياء فان زيد فيه أو نقص منه أو جعل فيه فضل حبة أو نقصان حبة مما وضعه انتقض الاصل وفسد الدواء ولم ينجح لانهم متى خالفوهم خولف بهم» [4]یعنی «این دارو داروی حضرت محمد(ص) میباشد، و مشابه دارویی است که جبرئیل به حضرت موسی(ع) داده است، خواصی که این دارو دارد از آن دارو بیشتر است از نظر درمان و مقدار، انبیا این دارو را وضع کردهاند و حکما از اوصیای انبیا، اگر به اندازه دانهای به آن اضافه یا از آن کم شود دارو خراب میشود و دیگر مؤثر نخواهد بود، چون اگر کسی با پیامبران(ع) مخالفت کند نتیجه خلاف میگیرد.»
روایات دیگری نیز آمده که میگوید: «في دواء محمد صلى الله عليه وآله الذي يوخذ لشئ من الاشياء إلا نفع صاحبه هو لما يشرب له من جميع العلل والارواح فاستعلمه وعلمه اخوانك المؤمنين فان لك بكل مؤمن ينتفع به عتق رقبة من النار» [5]یعنی «داروی محمد(ص) برای هر بیماری نفع دارد، برای کل بیماریها که از ناحیه هر علت و ارواح یا شیطان یا جن یاشد، از آن استفاده کن و به برادران مؤمن یاد بده، و هر مؤمن که از این دارو نفع ببرد برای شما معادل آزاد کردن یک بنده از آتش جهنم ثواب دارد.»
روش ساخت این دارو به طور مفصل در جلد دو کتاب آمده است، اما به طور مختصر اینگونه است، یک رَتل خالص سیر، یعنی سیری که پوست آن گرفته شده را در ظرف بریزند، سپس روی آن یک رتل شیر تازه گاو بریزند البته شیر گاوی که در طبیعت میچرد و ترجیحاً گاو بومی، و روی آتش ملایم بگذارند تا جذب سیر شود، سپس آن را از آتش بردارند تا سرد شود و بعد روغن زرد گاوی تازه که آن هم از گاوی باشد که میچرد، روی آن بریزند، و دوباره روی آتش ملایم بگذارند تا آرامآرام جذب سیر شود، سپس باز آن را از آتش بردارند و به آن یک رتل عسل اضافه کنند و دوباره بر آتش ملایم بگذارند تا جذب شود، و در این مرحله سیر کاملاً متلاشی میشود، در این مرحله آن را از آتش بر میداریم و به اندازه دو درهم (حدوداً شش و نیم گرم) گزنه به آن اضافه کنید و مخلوط کنید البته اگر گل گزنه باشد بهتر است، در نهایت باید آن را در ظرفی شیشهای که دیواره آن روغن مالی شده قرار داده و زیر خاک یا جو به مدت شش ماه در طول بهار و تابستان دفن کنید و در فصل پاییز و زمستان میتوان از آن استفاده کرد، این دارو باید زمانی ساخته شود که روی زمین گیاه وجود داشته باشد و گاوها از این گیاهان بچرند. هریک از مواد که باید جذب سیر شود حدود هشت ساعت طول میکشد و با کارهای دیگر مانند کندن پوست سیر و کارهای دیگر ساخت این دارو حدود دو روز زمان میبرد. ما ترجیح میدهیم که کمی از سیر وحشی هم استفاده کنیم ولی این کار ضرورت ندارد البته از سیر چینی استفاده نکنید چون خاصیتی ندارد. طریقه مصرف آن صبح ناشتا به اندازه یک گردو میباشد که دو یا سه بار مصرف آن کافی است البته اگر خوب درست شود یک بار هم کافی است.
صحت این احادیث به چه اندازه است؟ آیا به اندازه ای هست که بدون بررسی تجربی کارایی آن، مجاز باشیم آن را برای تمام بیماریها تجویز نماییم؟
با تشکر
صحت این احادیث به چه اندازه است؟ آیا به اندازه ای هست که بدون بررسی تجربی کارایی آن، مجاز باشیم آن را برای تمام بیماریها تجویز نماییم؟
با صلوات بر محمد و آل محمد
سلام علیکم و رحمت الله
پرسشگر گرامی روایت مورد سوال شما در کتب ذیل آمده است:
1. طب الأئمة عليهم السلام ؛ ص128، باب دواء لجميع الأمراض و العلل.
2. الفصول المهمة في أصول الأئمة (تكملة الوسائل) ؛ ج3 ؛ ص219باب باب 133- ما يداوى به جميع الامراض و العلل
3. بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج59 ؛ ص259، باب 87 الأدوية المركّبة الجامعة للفوائد النافعة لكثير من الأمراض
4. طب الأئمة عليهم السلام (للشبر) ؛ ص386 باب المعالجات العامة التي تنفع لكل شيء، و تدفع جميع الأدواء و الأسواء و جلّها
سه منبع فوق(2-3-4) همگی از کتاب «طب الأئمة عليهم السلام» نقل کرده اند.
متن روایت همراه با سند:
مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرِ بْنِ عَلِيٍّ الْبُرْسِيُّ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى الْأَرْمَنِيُّ وَ كَانَ بَاباً لِلْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ وَ كَانَ الْمُفَضَّلُ بَاباً لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ ع قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى الْأَرْمَنِيُّ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ سِنَانٍ السِّنَانِيُّ الزَّاهِرِيُّ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ قَالَ الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَرَ قَالَ: حَدَّثَنِي الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ع قَالَ: هَذَا الدَّوَاءُ دَوَاءُ مُحَمَّدٍ ص وَ هُوَ شَبِيهٌ بِالدَّوَاءِ الَّذِي أَهْدَى جَبْرَئِيلُ الرُّوحُ الْأَمِينِ ع إِلَى مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ ع إِلَّا أَنَّ فِي هَذَا مَا لَيْسَ فِي ذَلِكَ مِنَ الْعِلَاجِ وَ الزِّيَادَةِ وَ النُّقْصَانِ وَ إِنَّمَا هَذِهِ الْأَدْوِيَةُ مِنْ وَضْعِ الْأَنْبِيَاءِ ع وَ الْحُكَمَاءِ مِنْ أَوْصِيَاءِ الْأَنْبِيَاءِ فَإِنْ زِيدَ فِيهِ أَوْ نَقَصَ مِنْهُ أَوْ جُعِلَ فِيهِ فَضْلُ حَبَّةٍ أَوْ نُقْصَانُ حَبَّةٍ مِمَّا وَضَعَهُ انْتَقَضَ الْأَصْلُ وَ فَسَدَ الدَّوَاءُ وَ لَمْ يَنْجَحْ لِأَنَّهُمْ مَتَى خَالَفُوهُمْ خُولِفَ بِهِمْ فَهُوَ أَنْ يَأْخُذَ مِنَ الثُّومِ الْمُقَشَّرِ أَرْبَعَةَ أَرْطَالٍ وَ يَصُبَّ عَلَيْهِ فِي الطِّنْجِيرِ أَرْبَعَةَ أَرْطَالٍ لَبَنَ بَقَرٍ وَ يُوقِدُ تَحْتَهُ وَقُوداً لَيِّناً رَقِيقاً حَتَّى يَشْرَبَهُ ثُمَّ يَصُبَّ عَلَيْهِ أَرْبَعَةَ أَرْطَالٍ سَمْنَ بَقَرَةٍ فَإِذَا شَرِبَهُ وَ نَضِجَ صَبَّ عَلَيْهِ أَرْبَعَةَ أَرْطَالٍ عَسَلٍ ثُمَّ يُوقِدُ تَحْتَهُ وَقُوداً رَقِيقاً ثُمَّ يَطْرَحُ عَلَيْهِ وَزْنَ دِرْهَمَيْنِ قراض [قُرَّاصاً] ثُمَّ اضْرِبْهُ ضَرْباً شَدِيداً حَتَّى يَنْعَقِدَ فَإِذَا انْعَقَدَ وَ نَضِجَ وَ اخْتَلَطَ بِهِ حَوَّلْتَهُ وَ هُوَ حَارٌّ إِلَى بُسْتُوقَةٍ وَ شَدَدْتَ رَأْسَهُ وَ دَفَنْتَهُ فِي شَعِيرٍ أَوْ تُرَابٍ طَيِّبٍ مُدَّةَ أَيَّامِ الصَّيْفِ فَإِذَا جَاءَ الشِّتَاءُ أَخَذْتَ مِنْهُ كُلَّ غَدَاةٍ مِثْلَ الْجَوْزَةِ الْكَبِيرَةِ عَلَى الرِّيقِ فَهُوَ دَوَاءٌ جَامِعٌ لِكُلِّ شَيْءٍ دَقَّ أَوْ جَلَّ صَغِيرٍ أَوْ كَبِيرٍ وَ هُوَ مُجَرَّبٌ مَعْرُوفٌ عِنْدَ الْمُؤْمِنِين.
تحلیل سندی
طریق روایی محمد بن جعفر (بن علی) البرسی از محمد بن یحیی الأرمنی در کتاب طب الائمه به صورت مکرر دیده میشود و با توجه به این که در نرم افزار«درایه» نیز نام این دو نفر نیامده است طریقی است ناشناخته.
محمد بن جعفر البرسی از راویان سنتهای غلات است که حتی روایت معروف غالیانه «خبر الخیط» را از او نقل کرده اند (نک: مقاله: من درباره عیون المعجزات). نام او فی المثل در الهدایة الکبرای خصیبی آمده است: «الهدایة الكبرى- الحسین بن حمدان الخصیبی ص ۲۲۶» «وعنه قال حدثنی محمد بن علی القمی قال : حدثنی محمد بن احمد بن عیسى ، عن محمد بن جعفر البرسی ، قال : حدثنی ابراهیم بن محمد الموصلی ، عن أبیه ، عن حنان بن سدیر الصیرفی ، عن جابر بن یزید الجعفی ، قال : لما قبض أمیر المؤمنین وأفضت الخلافة الى بنی امیة سفكوا...»
محمد بن یحیی الأرمنی هم در کتابهای حدیثی امامیه ناشناخته است. اما او بنا بر روایتی در همین کتاب طب الأئمة جزء «ابواب» قلمداد میشده است؛ مفهومی که به خوبی حضور آن در سنت نصیریان و غالیان گزارش شده است و در کتاب «طب الأئمة، ص ۱۲۸» آمده است (روایت مورد نظر): «محمد بن جعفر بن على البرسی قال حدثنا محمد بن یحیى الارمنی وكان بابا للمفضل ابن عمر وكان المفضل بابا لابی عبد الله الصادق علیه السلام. قال محمد بن یحیى الارمنی: حدثنی محمد بن سنان السنانى الزاهری أبو عبد الله قال المفضل بن عمر قال : حدثنی الصادق جعفر بن محمد علیهما السلام قال : هذا...»
بنابراین طبق این روایت در کتاب طب الأئمة که مفهوم «باب» و بابیت مفضل بن عمر را نیز مطرح میکند و خود نشانگر آن است که این کتاب به سنت غالیان شیعی تعلق داشته است، محمد بن یحیی الأرمنی خود باب مفضل بن عمر تلقی میشده است و میدانیم که نصیریان برای خود طبقاتی را قائل بودهاند. جالب اینکه در نقل علامه مجلسی از طب الأئمة، محمد بن یحیی به صورت محمد بن یحیی البابی آمده است: (بحار الأنوار - العلامة المجلسی ج ۵۹ ص ۲۵۹)
«الطب: عن محمد بن جعفر بن علی البرسی ، عن محمد بن یحیى البابی - وكان بابا للمفضل بن عمر وكان المفضل بابا لابی عبد الله الصادق علیه السلام - قال محمد بن یحیى الارمنی : حدثنی محمد...»
با تشکر از شما
پس نظر شما این هست که این روایت توسط غلو کنندگان روایت شده و چندان قابل اتکا نیست؟
با تشکر از شما
پس نظر شما این هست که این روایت توسط غلو کنندگان روایت شده و چندان قابل اتکا نیست؟
با صلوات بر محمد و آل محمد
و عرض سلام و ادب
پرسشگر گرامی چون سوال شما در مورد بررسی سندی روایت بود، بنده افراد سند روایت را خدمت شما معرفی کردم ولی قابل اتکا بودن و نبودن آن را باید پزشکان مورد تأیید یا رد قرار دهند.
پرسشگر گرامی چون سوال شما در مورد بررسی سندی روایت بود، بنده افراد سند روایت را خدمت شما معرفی کردم ولی قابل اتکا بودن و نبودن آن را باید پزشکان مورد تأیید یا رد قرار دهند.
هم اکنون افرادی هستند که این دارو را برای تمام بیماریها توصیه می کنند بدون اینکه تایید تجربی برای این موضوع داشته باشند.
درمان اصلی سرطانی که متاستاز شده است داروی پیامبر (صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) است. حتما تهیه کنید و مصرف کنید. از دعا غافل نشویید که بسیار موثر است. اگر یک سفر به مشهد بروید هم بسیار خوب است.
http://tebeslami.net/%D8%AF%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%B3%D8%B1%D8%B7%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%AA%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%B2/1147
تشویق بیمار به کنار گذاشتن طب رایج می تونه باعث به تاخیر افتادن درمان و بدتر شدن حال بیمار بشه. و متاسفانه این کار داره تحت نام اسلام انجام میشه.
اگر موافق باشید، می خوام نظر شما رو منعکس کنم برای دوستانی که این طرز نگرش رو دارند. چه توصیه ای برای این دوستان دارید؟
اگر موافق باشید، می خوام نظر شما رو منعکس کنم برای دوستانی که این طرز نگرش رو دارند. چه توصیه ای برای این دوستان دارید؟
با صلوات بر محمد و آل محمد
و عرض سلام و ادب
پرسشگر گرامی نظر بنده در مورد سند روایت بود اگر شما بتوانید از پزشکانی که در این امر تخصص دارند سوال بفرمایید بهتر خواهد بود چرا که روایت از امور پزشکی می باشد و از امور فقهی و احکام نیست تا با رد شدن سند بتوان آن را کنار زد و در ضمن باید قرائن دیگر را نیز در نظر گرفت.
من الله التوفیق