جمع بندی جنگل های شمال رو کی کاشته ؟؟؟

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
جنگل های شمال رو کی کاشته ؟؟؟

سلام ...
امیدوارم که خوب و خوش و سلامت باشین ...

مسائل مرتبط با اثبات وجود خدا بسیار زیاد هستند ؛ و من هم چند سالی هست که دارم روشون تحقیق میکنم .

چند وقت پیش سخنی رو از زبان کودکی شنیدم که برام جالب بود و زنگ سوال ایشون هنوز هم در درون گوشم هست .... ایشون از مادرشون پرسیدند که ...

مامان جنگل های شمال رو کی کاشته ...
مادرشون هم در جواب گفتند که کسی اونها رو نکاشته خودشون در اومدن ...
بعدش اون آقا پسر در جواب مادرشون گفتند ...
اگر اینجوری هست پس چرا در بیابون ؛ جنگل درنمیاد ...
و مادرش هم دیگه جوابی بهش نداد .

اون آقا پسر چون فرم عقلانیت خاصی رو دنبال میکرده ... بنابراین ساخته شدن جنگل رو اینجوری میدیده که انسانی باید بوده باشه ؛ اون انسان باید درختکار بوده باشه و درختان زیادی رو کاشته باشه ... تا جنگلهای شمال در اومده باشه ... یعنی اگر جنگلی ببینه ... دنبال جنگل کار میگرده ...

ما وقتی اتفاقی رو میبینیم ... به دنبال سازنده اون اتفاق میگردیم ... اون هم طبق استانداردهای ذهنی خودمون ...

مثلا اگر من قرمه سبزی رو رویه چراغ ببینم ... چون پروسه ساخت قرمه سبزی در درون ذهنم تداعی میشه ... با خودم میگم حتما نیاز به آشپز برای ساخته شدن قرمه سبزی الزامی هست ...

مثلا اگر من هنوز بچه باشم ... و از نقش بادها و زنبورها و سنجابها و دیگر خزندگان در ساخت جنگل اطلاع نداشته باشم ... وقتی جنگلی رو میبینم استدلال میکنم که حتما باید درختکاری وجود داشته باشه . سالها به خودش زحمت داده باشه ... قوی باشه ... قادر باشه ... بصیر باشه ... تا بتونه اون جنگل رو بوجود آورده باشه ...

ولی بعدها که بزرگتر میشم ... میفهمم که ساخته شدن اون جنگل چون از مسیری دیگر بوده ... اونقدر ها هم کاره سختی نبوده باشه ... شاید نیاز به خالقی قوی ... بصیر ... قادر ... توانا نداشته باشه و شاید دو تا سنجاب و دو تا حشره با زاد و ولد ... هم تعداد خودشون رو زیاد کردن و هم جنگل رو گسترش دادن .

بنابراین ...
چرا ما وقتی دنیا رو میبینیم ... استدلال میکنیم باید سازنده ای ( علیم و بصیر و قوی و ... ) برای این دنیا وجود داشته باشه ... شاید کار ؛ کاره همون سنجابی باشه که در درون کارتون عصر یخبندان ... بلوط خودش رو از درون یک تکه یخ در میاره ... و باعث میشه که زمین و زمان رو به هم میریزه ...

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد صدیق

[=microsoft sans serif]

مارینر;910247 نوشت:
ولی بعدها که بزرگتر میشم ... میفهمم که ساخته شدن اون جنگل چون از مسیری دیگر بوده ... اونقدر ها هم کاره سختی نبوده باشه ... شاید نیاز به خالقی قوی ... بصیر ... قادر ... توانا نداشته باشه و شاید دو تا سنجاب و دو تا حشره با زاد و ولد ... هم تعداد خودشون رو زیاد کردن و هم جنگل رو گسترش دادن .

باسلام و عرض ادب

با توجه به چند مقدمه سوال شما را پاسخ میدهم.
یکم: خداوند واجب الوجود است و بقیه موجودات ممکن الوجود.
باتوجه به این مقدمه، تنها خداوند است که واجب الوجود و بی نیاز به علت است و بقیه موجودات همگی نیازمند به علتی هستند و به ذات خودشان موجود نیستند.(ر.ک: نهایه الحکمه، مرحله4، فصل1-3)

دوم: خداوند، بر اساس سنتی که دارد، کارهای خود در طبیعت را از طریق اسباب و وسایلی که در طبیعت هست و قانونهایی که از ابتدا برای آنها وضع کرده است، انجام میدهد. چنانکه فرموده شده:
« أَبَى اللَّهُ أَنْ يُجْرِيَ الْأَشْيَاءَ إِلَّا بِأَسْبَابٍ »(الکافی، ج1، ص183)
بنابراین، گرچه همه موجودات نیازمند علت هستند ولی سلسله علتها به صورت مترتب بر هم یا در عرض هم قرار دارند. سبب به وجود آمدن جنگل، وجود خاک مناسب، هوای مرطوب، آب کافی و عدم وجود موانع انسانی و طبیعی است. نه درختان جنگل بدون علت به وجود آمده اند و نه خاک ونه هوا و نه آب. همگی نیازمند علتی هستند که آنها را به وجود می آورد. منتها برخی از این علتها و اسباب، در دل همین طبیعت هستند و برخی در عالمی ورای این عالم طبیعت.

[=microsoft sans serif][=microsoft sans serif]سوم: عله العلل همه علتها و اسباب خداوند متعال است.
مقدمه دوم با نگاه سطحی و ظاهری بود و نگاه توحیدی به ما نشان میدهد که جز خداوند هیچ موثری در عالم نیست و هیچ موجودی نمیتواند دیگر موجودات را چه کوچک و چه بزرگ ایجاد کند. این مسئله در مباحث فلسفی با نام "لاموثر فی الوجود الا الله" و توحید افعالی و توحید در خالقیت مطرح است.(ر.ک: نهایه الحکمه، مرحله12) در متون دینی نیز به کرات بر آن تاکید شده است. چنانکه خداوند خود را "خالق کل شیء"(سوره انعام، آیه102) معرفی میکند که شامل تمام موجودات عالم میشود.
از یک جنبه دیگر نیز باز هم خداوند متعال، سرسلسله علتها و اسباب است و تمام علتها به اوبازگشت دارد و به اصطلاح خداوند "عله العلل" است.

[=microsoft sans serif][=microsoft sans serif]
چهارم. نظم عالم، نظمی ارگانیک است که باعث میشود انسان هر روز همان انتظاری را از موجودات عالم داشته باشد که تا دیروز داشت وموارد استثنا و خارج از قاعده برایش تعجب بر انگیز باشد.
مثلا هر سال درتابستان منتظر یکسری میوه ها و یک نوع آب و هوا هستیم و در زمستان منتظر نوعی دیگر. همیشه انتظار داریم بچه ای که به دنیا می آید، دو دست با 5 انگشت در هر کدام از دستهایش باشد.
حال اگر موردی برخلاف این شد، کاملا تعجب میکنیم. این انتظار سابق و این تعجب لاحق، نشان دهنده این است که نظمی در عالم هست که این نظم باعث شده ما بتوانیم مواردمشابه را پیش بینی کنیم و از موارد استنثایی تعجب کنیم.
از سوی دیگر، نظم حاضر نشان دهنده آن است که ناظمی باید این نظم را از طریق تدبیر و ربوبیت خود به وجود آورده باشد.

[=microsoft sans serif][=microsoft sans serif]
بنابر این مقدمات، اینکه

مارینر;910247 نوشت:
ولی بعدها که بزرگتر میشم ... میفهمم که ساخته شدن اون جنگل چون از مسیری دیگر بوده ... اونقدر ها هم کاره سختی نبوده باشه ... شاید نیاز به خالقی قوی ... بصیر ... قادر ... توانا نداشته باشه و شاید دو تا سنجاب و دو تا حشره با زاد و ولد ... هم تعداد خودشون رو زیاد کردن و هم جنگل رو گسترش دادن .

مارینر;910247 نوشت:
چرا ما وقتی دنیا رو میبینیم ... استدلال میکنیم باید سازنده ای ( علیم و بصیر و قوی و ... ) برای این دنیا وجود داشته باشه ... شاید کار ؛ کاره همون سنجابی باشه که در درون کارتون عصر یخبندان ... بلوط خودش رو از درون یک تکه یخ در میاره ... و باعث میشه که زمین و زمان رو به هم میریزه ...

باید دید که دو تا سنجاب میتوانند این نظم در جنگل را به وجود بیاورند یا نه. اگر خصوصیت این کار را داشته باشند، همانها در نهایت و در نگاه سطحی میتوانند سبب ایجاد این نظم در عالم و این چینش باشند ولی در نهایت با توجه به مباحث فلسفی و مقدمات عقلی باید هم علیت و هم سببیت آنها بازگشت به عله العلل داشته باشد.
ولی از انجا که سنجاب و سایر حیوانات فاعل مختار و با اراده نیستند و علم مورد نیاز برای این کار را ندارند، میفهمیم که آنها نمیتوانند واقعا علت ایجاد این جنگل باعظمت باشند.
شاید بگویید که اراده ندارد ولی به صورت غریزی چنین کاری را کرده است که در آن صورت، بر اساس مقدمات بالا، به وضوح میتوان دید که چنین موجود غیر مختاری در نگاه فلسفی خودش محتاج است و به همین جهت هر گونه اثر بخشی ای که دارد نیز ناشی ازموجودی برتر از اوست که مستقیما یا غیر مستقیم به خدا باز میگردد.

موفق باشید.

[=microsoft sans serif]پرسش: چرا ما وقتی دنیا رو میبینیم ... استدلال میکنیم باید سازنده ای ( علیم و بصیر و قوی و ... ) برای این دنیا وجود داشته باشه ... شاید کار ؛ کاره همون سنجابی باشه که در درون کارتون عصر یخبندان ... بلوط خودش رو از درون یک تکه یخ در میاره ... و باعث میشه که زمین و زمان رو به هم میریزه ...

پاسخ:
باسلام و عرض ادب

پاسخ سوال شما با توجه به چند مقدمه مشخص می‌شود.

یکم: خداوند واجب الوجود است و بقیه موجودات ممکن الوجود.
باتوجه به این مقدمه، تنها خداوند است که واجب الوجود و بی نیاز به علت است و بقیه موجودات همگی نیازمند به علتی هستند و به ذات خودشان موجود نیستند.(1)

دوم: خداوند، بر اساس سنتی که دارد، کارهای خود در طبیعت را از طریق اسباب و وسایلی که در طبیعت هست و قانون هایی که از ابتدا برای آنها وضع کرده است، انجام میدهد. چنانکه فرموده شده:
« أَبَى اللَّهُ أَنْ يُجْرِيَ الْأَشْيَاءَ إِلَّا بِأَسْبَابٍ »(2)
بنابراین، گرچه همه موجودات نیازمند علت هستند ولی سلسله علتها به صورت مترتب بر هم یا در عرض هم قرار دارند. سبب به وجود آمدن جنگل، وجود خاک مناسب، هوای مرطوب، آب کافی و عدم وجود موانع انسانی و طبیعی است. نه درختان جنگل بدون علت به وجود آمده اند و نه خاک ونه هوا و نه آب. همگی نیازمند علتی هستند که آنها را به وجود می آورد. منتها برخی از این علتها و اسباب، در دل همین طبیعت هستند و برخی در عالمی ورای این عالم طبیعت.

سوم: عله العلل همه علتها و اسباب خداوند متعال است.
مقدمه دوم با نگاه سطحی و ظاهری بود و نگاه توحیدی به ما نشان میدهد که جز خداوند هیچ موثری در عالم نیست و هیچ موجودی نمیتواند دیگر موجودات را چه کوچک و چه بزرگ ایجاد کند. این مسئله در مباحث فلسفی با نام "لاموثر فی الوجود الا الله" و توحید افعالی و توحید در خالقیت مطرح است.(3) در متون دینی نیز به کرات بر آن تاکید شده است. چنانکه خداوند خود را "خالق کل شیء"(4) معرفی میکند که شامل تمام موجودات عالم میشود.
از یک جنبه دیگر نیز باز هم خداوند متعال، سرسلسله علتها و اسباب است و تمام علتها به اوبازگشت دارد و به اصطلاح خداوند "عله العلل" است.

چهارم. نظم عالم، نظمی ارگانیک است که باعث میشود انسان هر روز همان انتظاری را از موجودات عالم داشته باشد که تا دیروز داشت وموارد استثنا و خارج از قاعده برایش تعجب بر انگیز باشد.
مثلا هر سال درتابستان منتظر یکسری میوه ها و یک نوع آب و هوا هستیم و در زمستان منتظر نوعی دیگر. همیشه انتظار داریم بچه ای که به دنیا می آید، دو دست با 5 انگشت در هر کدام از دستهایش باشد.
حال اگر موردی برخلاف این شد، کاملا تعجب میکنیم. این انتظار سابق و این تعجب لاحق، نشان دهنده این است که نظمی در عالم هست که این نظم باعث شده ما بتوانیم مواردمشابه را پیش بینی کنیم و از موارد استنثایی تعجب کنیم.
از سوی دیگر، نظم حاضر نشان دهنده آن است که ناظمی باید این نظم را از طریق تدبیر و ربوبیت خود به وجود آورده باشد.

بنابراین...
باید دید که دو تا سنجاب میتوانند این نظم در جنگل را به وجود بیاورند یا نه. اگر خصوصیت این کار را داشته باشند، همانها در نهایت و در نگاه سطحی میتوانند سبب ایجاد این نظم در عالم و این چینش باشند ولی در نهایت با توجه به مباحث فلسفی و مقدمات عقلی باید هم علیت و هم سببیت آنها بازگشت به عله العلل داشته باشد.
ولی از انجا که سنجاب و سایر حیوانات فاعل مختار و با اراده نیستند و علم مورد نیاز برای این کار را ندارند، میفهمیم که آنها نمیتوانند واقعا علت ایجاد این جنگل باعظمت باشند.
شاید بگویید که اراده ندارد ولی به صورت غریزی چنین کاری را کرده است که در آن صورت، بر اساس مقدمات بالا، به وضوح میتوان دید که چنین موجود غیر مختاری در نگاه فلسفی خودش محتاج است و به همین جهت هر گونه اثر بخشی ای که دارد نیز ناشی ازموجودی برتر از اوست که مستقیما یا غیر مستقیم به خدا باز میگردد.

موفق باشید.

ــــــــــــ
1. ر.ک: نهایه الحکمه، مرحله4، فصل1-3
2. الکافی، ج1، ص183
3. ر.ک: نهایه الحکمه، مرحله12
4. سوره انعام، آیه102

موضوع قفل شده است