از کوره در رفته ام!!!

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
از کوره در رفته ام!!!

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به دوستان عزیز و کارشناس محترم
نمیدونم دقیقا مساله ام رو چطور مطرح کنم من 27 سال دارم و در حال حاضر بیکار هستم مدت زیادی است گرفتار ناامیدی هستم مشکلات و مسائل حل نشده زیادی دارم اما اراده و قدرت کافی برای دنبال کردنشون ندارم اصولا مهارت تصمیم گیری و حل مساله ندارم تو کوچکترین انتخاب هام میمونم قدرت بیان و تعامل و ارتباط با بقیه و مشورت ندارم ولی فرد مذهبی و مقید به نماز اول وقت و مسجد بودم و علاقه زیادی به مسایل اخلاقی خصوصا و ادعیه داشتم ولی حدود 4سالی است بعد از فراغت از تحصیل و مدرکی که مفت نمی ارزد خود را باخته ام وقتی خودم را با هم دوره ای هایم مقایسه میکنم نداشته هایم بیشتر اذیتم میکند قبلا برایم مهم نبود و میدانم هدف زندگی چیز دیگه ای هست ولی از آنجایی که برای زندگی آینده ام تصویر روشنی ندارم اصلا نمیدانم باید چه کنم و زندگی را چطور بگذرانم هرچه دعا میکنم توسل میکنم فایده ای ندارد ،دیگر خسته شدم ،آنقدر بداخلاق شدم و همیشه عبوس و عصبانی ،حوصله حرف زدن با کسی را ندارم ،حوصله بیرون رفتن از خانه را هم ندارم، رابطه ام هم با خدا خراب شده است دیگر دعا هم برایم سخت است و... . بنابر تجربه ی که دارید خواهش میکنم بنده را راهنمایی کنید من چطور و از کجا برای حل مشکلاتم اقدام کنم، چطور باید راضی شوم به برخی نداشته هایم، من نمیتوانم دست از کمال گرایی ام بردارم چون تصویر درست دیگری در ذهن ندارم

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد راهنما

عبد" ام آرزوست;909816 نوشت:
سلام به دوستان عزیز و کارشناس محترم

با عرض سلام و ادب خدمت شما خواهر گرامی و همه اسک دینی های عزیز

عبد" ام آرزوست;909816 نوشت:
نمیدونم دقیقا مساله ام رو چطور مطرح کنم من 27 سال دارم و در حال حاضر بیکار هستم مدت زیادی است گرفتار ناامیدی هستم مشکلات و مسائل حل نشده زیادی دارم اما اراده و قدرت کافی برای دنبال کردنشون ندارم اصولا مهارت تصمیم گیری و حل مساله ندارم تو کوچکترین انتخاب هام میمونم قدرت بیان و تعامل و ارتباط با بقیه و مشورت ندارم ولی فرد مذهبی و مقید به نماز اول وقت و مسجد بودم و علاقه زیادی به مسایل اخلاقی خصوصا و ادعیه داشتم ولی حدود 4سالی است بعد از فراغت از تحصیل و مدرکی که مفت نمی ارزد خود را باخته ام وقتی خودم را با هم دوره ای هایم مقایسه میکنم نداشته هایم بیشتر اذیتم میکند قبلا برایم مهم نبود و میدانم هدف زندگی چیز دیگه ای هست ولی از آنجایی که برای زندگی آینده ام تصویر روشنی ندارم اصلا نمیدانم باید چه کنم و زندگی را چطور بگذرانم هرچه دعا میکنم توسل میکنم فایده ای ندارد ،دیگر خسته شدم ،آنقدر بداخلاق شدم و همیشه عبوس و عصبانی ،حوصله حرف زدن با کسی را ندارم ،حوصله بیرون رفتن از خانه را هم ندارم، رابطه ام هم با خدا خراب شده است دیگر دعا هم برایم سخت است و... . بنابر تجربه ی که دارید خواهش میکنم بنده را راهنمایی کنید من چطور و از کجا برای حل مشکلاتم اقدام کنم، چطور باید راضی شوم به برخی نداشته هایم، من نمیتوانم دست از کمال گرایی ام بردارم چون تصویر درست دیگری در ذهن ندارم

مطالب زیادی را عنوان نموده اید و البته به صورت کلی و مبهم و لذا نیاز هست روشنتر بیان نمایید و لذا برای حل مسائلی که با آنها مواجه هستید ابتدا اولویت بندی نمایید و سپس از طرق مختلف از جمله همین سایت اقدام به کسب راهنمایی و برطرف نمودن و حل آنها نمایید
بدانید ادامه روند کنونی سبب ضعیف شدن روحیه و ایمان شما و ایجاد مسائل بیشتر در زندگی می شود

خواهر گرامی نگران نباشید ابتدا باید روحیه و آرامش و شادابی خود را حفظ نمایید و لذا به توصیه های زیر عمل نمایید:

  1. ابتدا باید آرامش خود را حفظ کنید
  2. از راهکارهای کنترل فکر برای خروج افکار مزاحم و ناراحت کننده استفاده نمایید(بعضی از مواقع ما به مشکلی فکر می کنیم تا راهکار مناسب آن را پیدا کنیم این خوب است اما گاهی اوقات ما فکر می کنیم تا غصه بخوریم و این آمدن افکار و فکر کردن آن کمکی به حل مشکل نمی کند تنها غصه و ناراحتی ما را بیشتر می کند منظور ما ،کنترل این افکار می باشد )
  3. با افراد شاداب و متدین رفت و آمد نمایید و رفت و آمد خود را بیشتر نمایید
  4. از تنهایی و فکر کردن به مشکلات در تنهایی پرهیز نمایید
  5. برای خود اهداف بلند مدت و کوتاه مدت در زندگی در نظر بگیرید و برای رسیدن به آن اهداف تلاش نمایید(آینده خود را روشن نمایید)
  6. مهارتهای ارتباط موثر و تعامل مناسب با دیگران را یاد بگیرید
  7. مهارتهای تصمیم گیری و حل مساله را یاد گرفته و تقویت نمایید
  8. راهکارهای تقویت اراده را یاد گرفته و عمل نمایید
  9. ورزش را به هیچ عنوان رها نکنید و همیشه انجام دهید
  10. به هیچ عنوان خود را با دیگران مقایسه نکنید
  11. با خود بگویید اگر همین نعمتهایی را که دارم را هم نداشتم چکار می کردم
  12. به نیمه پر لیوان نگاه کنید نه خالی و نعمتهایی را که دارید را یادداشت کنید
  13. ویژگیهای مثبت و منفی و نقاط قوت و ضعف خود را یادداشت نمایید
  14. موفقیتهای خود را یادداشت نمایید
  15. راهکارهای مقابله با کمال گرایی را یاد گرفته و به آنها عمل نمایید
  16. بدانید دعا و توسل در کنار تدابیر ما گره گشا می باشند و لذا ما باید تلاش را خود را انجام دهیم در کنار آنها دعا و توسل را هم حتما انجام دهیم چرا که خداوند بسیاری از راه حل ها را در همین تدابیر و مهارتها قرار داده است.
  17. با توجه به نعمتهایی که خداوند به ما داده است و حتی آن نعمتهایی که نداده است و در ندادن آنها هم حتما نعمت بزرگتری بوده است رابطه خود را با خداوند خوب نمایید.
  18. خواهر بزرگوار بسیار از مسائل قابل حل هستند و برخی هم حل آنها نیاز به استفاده از تدابیری و گذشت زمان می باشد و برخی دیگر قابل حل نیستند برای هریک باید به گونه ای مناسب عمل نماییم.
  19. در مورد فلسفه وجود مسائل در زندگی و برکات آنها تفکر نمایید

درپناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی

ادامه دارد...
در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی

[=arial]مهارتهای کنترل فکر

الف: از فکر کردن ارادی به موضوع آزار دهنده (طرف مقابل و هر آنچه مرتبط با او می باشد) به شدت پرهیز نمایید.
ب . اگر خود بخود به ذهن شما آمدند سعی کنید از ذهن خود بیرون ببرید و اگر نتوانستید از راهکارهای زیر استفاده نمایید:
-اهمیت ندادن و بی خیال بودن
۱ . پر کردن اوقات روزانه
۲ . در نظر گرفتن افکار و رفتارهای جایگزین مناسب
۳ . نوشتن افکار
۴ . نوشتن افکار و پاره کردن کاغذ
۵ . بستن کش به دست و کشیدن آن
۶ . حواله دادن افکار به زمان خاصی در روز یا هفته (اگر زیاد به ذهن شما می آید روزانه یک ربع تا نیم ساعت و اگر کمتر زمان کمتری را روزانه یا یک روز درمیان و ...به این فکر اختصاص دهید و هر موقع این فکر به ذهن شما آمد به آن زمانی که معین کرده اید حواله دهید )
۷ . توجه به معنویت را فراموش ننمایید( نماز اول وقت توسل به اهل بیت مناجات و طلب از خداوند اذکار صلوات استغفار لاحول و لا قوه الا بالله و خواندن سورهای معوذتین )

در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی

برای بدست آوردن راهکارهای مقابله با کمال گرایی به تاپیک زیر :

[h=1]میخوام به خدا نزدیک شم و لذت ببرم
[/h]
مراجعه نمایید

در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی

[=arial]

عبد" ام آرزوست;909816 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به دوستان عزیز و کارشناس محترم
نمیدونم دقیقا مساله ام رو چطور مطرح کنم من 27 سال دارم و در حال حاضر بیکار هستم مدت زیادی است گرفتار ناامیدی هستم مشکلات و مسائل حل نشده زیادی دارم اما اراده و قدرت کافی برای دنبال کردنشون ندارم اصولا مهارت تصمیم گیری و حل مساله ندارم تو کوچکترین انتخاب هام میمونم قدرت بیان و تعامل و ارتباط با بقیه و مشورت ندارم ولی فرد مذهبی و مقید به نماز اول وقت و مسجد بودم و علاقه زیادی به مسایل اخلاقی خصوصا و ادعیه داشتم ولی حدود 4سالی است بعد از فراغت از تحصیل و مدرکی که مفت نمی ارزد خود را باخته ام وقتی خودم را با هم دوره ای هایم مقایسه میکنم نداشته هایم بیشتر اذیتم میکند قبلا برایم مهم نبود و میدانم هدف زندگی چیز دیگه ای هست ولی از آنجایی که برای زندگی آینده ام تصویر روشنی ندارم اصلا نمیدانم باید چه کنم و زندگی را چطور بگذرانم هرچه دعا میکنم توسل میکنم فایده ای ندارد ،دیگر خسته شدم ،آنقدر بداخلاق شدم و همیشه عبوس و عصبانی ،حوصله حرف زدن با کسی را ندارم ،حوصله بیرون رفتن از خانه را هم ندارم، رابطه ام هم با خدا خراب شده است دیگر دعا هم برایم سخت است و... . بنابر تجربه ی که دارید خواهش میکنم بنده را راهنمایی کنید من چطور و از کجا برای حل مشکلاتم اقدام کنم، چطور باید راضی شوم به برخی نداشته هایم، من نمیتوانم دست از کمال گرایی ام بردارم چون تصویر درست دیگری در ذهن ندارم

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
مقدمه:
روایت داریم(نقل به مضمون):
بعضی افراد تا پشت در ایمان میروند و مومن نمیشوند ،از طرفی تا پشت در کفر میروند و کافر نمیشوند..
مدام در حال رفت و آمد بین ایمان و کفرند..نه بهره ی ایمان را میبرند و نه کفر..
حضرت فرمودند این ها مثل گوسفندی هستند که از گله ی خود دور مانده..
آخر هم توسط گرگ شکار میشوند..

توضیح:
امروزه اکثریت افراد همین حالات را دارند..آشفتگی روحی،مردد بودن و نداشتن ثبات در رفتار دینی..
قدیمی ها به آن میگفتند درد چه کنم چه کنم..

علت یابی:
دلیل به وجود آمدن حالاتی که فرمودید چند مورد میتواند باشد:
۱.دوری از دستورات الهی و آموزه های اهلبیت علیهم السلام و هضم شدن در عرف غلط جامعه
۲.دوری از دستورات الهی و آموزه های اهلبیت علیهم السلام و خود تدبیری در سبک زندگی کردن
۳.دوری از دستورات الهی و آموزه های اهلبیت علیهم السلام و عاقل تر فرض کردن خود در مقابل دستورات آن ها
۴.دوری از دستورات الهی و آموزه های اهلبیت علیهم السلام و نداشتن استاد حکیم و راهنما جهت هدایت ما به سمت و سوی تبعیت از دستورات الهی و آموزه های اهلبیت علیهم السلام
هلک من لیس له حکیم یرشده

ادامه دارد...

[=arial]بسم الله الرحمن الرحیم
جامعه ی بدون آموزه های اهلبیت علیهم السلام
جامعه ای است که در آن بیکاری بیداد میکند و از طرفی به تعداد زنان شاغلش مرد بیکار وجود دارد
مردانش از سر بیکاری به فساد و اعتیاد رو می آورند و دخترانش بی شوهر میمانند و به جلوه گری در خیابان میپردازند..
اینگونه میشوند چون در آموزه های اهلبیت علیهم السلام آمده کار بیرون منزل برای مرد و کار داخل خانه برای زن،گوش نکردند و همین یک نکته ی ساده،همین یک خط دستور،یعنی آرامش میلیون ها انسان..خب گوش نکردیم؟
گفتیم شانه به شانه مرد؟گفتیم این ها افراط است؟ظلم به زن است؟پس گمراه بمانیم

ادامه دارد...

[=arial]بسم الله الرحمن الرحیم
جامعه بدون آموزه های اهلبیت علیهم السلام
جامعه فقیر و بدبخت است چون صدقه و خمس و ایثار و زکات و انفاق ندارد
اقتصادش نمیچرخد،چون اقتصاد ربوی محکوم به فناست
جامعه ی بدون دستورات الهی جامعه طلاق است،چون وقتی گفته شد دانشگاه مختلط را آسفالت کنید،گفتند افراط..در حالی که انقدر حدیث و روایت داریم که نگذارید کمترین اختلاط بین زن و مرد باشد، که جای کتمان نیست.
درد واقعی همین جاست...
هر کسی این حالات ذکر شده را دارد،برگردد از صفر شروع کند...آرام آرام..بدون ذره ای فشار به روح و جسم..
سخت نیست،فقط تصمیم بگیرد حرف گوش کن اهلبیت علیهم السلام شود
گفتند با پای چپ وارد دستشویی شو،چشم.
با دست راست بخور،چشم.
احترام پدر و مادر،چشم.
اختلاط نرو،چشم.
روی پهلو سمت راست بخواب،چشم.
اگر تصمیم گرفتید اینگونه باشید،تازه صاحب پیدا کرده اید...نشان بدهید حرف گوش کن هستید،آنچه را که باید به شما نشان میدهند و از این حالت خارج میشوید..
در این بین،یک نیروی ویژه وجود دارد که شیطان را از شما بی بهره میکند و آن:
محبت حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها است..
تا میتوانید به ایشان محبتتان را زیاد کنید..محبت ایشان خاص است...
محبت امام حسین علیه السلام در دل منافق هم مینشیند،اما محال است محبت حضرت صدیقه ی طاهره سلام الله علیها در دل کافر و منافق بنشیند..
لذا راه این است...اگر دور شدید به چه کنم چه کنم می افتید..

عبد" ام آرزوست;909816 نوشت:
خودم را با هم دوره ای هایم مقایسه میکنم نداشته هایم بیشتر اذیتم میکند

سلام
انتظارتان از خودتان به اندازه توانایی خودتان باید باشد نه توانایی دیگران، ظاهر زندگی دیگران را با باطن زندگی خود مقایسه نکنید.

شما چرایی رفتار خودتان را می دانید و این یک قدم به جلو است،

عبد" ام آرزوست;909816 نوشت:
ولی از آنجایی که برای زندگی آینده ام تصویر روشنی ندارم

چگونه انجام دادن هم نیاز به کمی خودآگاهی و شناسایی توانمندی های وجودیتان دارد.

عبد" ام آرزوست;909816 نوشت:
همیشه عبوس و عصبانی ،حوصله حرف زدن با کسی را ندارم ،حوصله بیرون رفتن از خانه را هم ندارم،

با کسی به معنی همه افراد نیست، هستند افرادی که شما بخواهید از وجودشان استفاده کنید و لحظاتی را با آن ها از بی حوصلگی خارج شوید، بگردید و این افراد را شناسایی کنید اگر شده چند پیام بدهید و یا در حد یک مهمانی چای بعدازظهر کنار هم باشید.

بهترین حالت این است که افراد را بطور غیر مشروط یعنی همانطور که هستند بپذیرید،
در کارهای اجتماعی مثل بازارهای خیریه که این روزها بازارش گرم است شرکت کنید،
دوستان جدید پیدا کنید.

موضوع قفل شده است