پیامبرهود (ع) و قوم او

تب‌های اولیه

2 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
پیامبرهود (ع) و قوم او

یكی از پیامبرانی كه نام او در قرآن (ده بار) آمده، و یك سوره به نام او نامیده شده، حضرت هود ـ علیه السلام ـ است. سلسله نسب او را چنین ذكر نموده‎اند: «هود بن عبدالله بن رباح بن خلود بن عاد بن عوص بن ارم بن سام بن نوح». بنابراین نسب او با هفت واسطه به حضرت نوح ـ علیه السلام ـ می‎رسد.
حضرت نوح ـ علیه السلام ـ هنگام رحلت، به پیروان خود چنین بشارت داد: «بعد از من غیبت طولانی رخ می‎دهد. در طول این مدت طاغوت‎هایی بر مردم حكومت می‎كنند و بر آنها ستم می‎نمایند، سرانجام خداوند آنها را به وسیله قائم بعد از من كه نامش هود ـ علیه السلام ـ است نجات می‎دهد. هود ـ علیه السلام ـ رادمردی با وقار، صبور و خویشتن دار است. در ظاهر و باطن به من شباهت دارد و به زودی خداوند هنگام ظهور هود ـ علیه السلام ـ ، دشمنان شما را با طوفان شدید به هلاكت می‎رساند.»
بعد از رحلت حضرت نوح ـ علیه السلام ـ ، مؤمنان و پیروان او همواره در انتظار حضرت هود ـ علیه السلام ـ به سر می‎بردند،‌ تا این كه به اذن خدا ظاهر شد و سرانجام دشمنان لجوج حق بر اثر طوفان كوبنده و شدید، به هلاكت رسیدند.[1]

از این رو به او هود گفته شد، كه از ضلالت قومش هدایت یافته بود و از سوی خدا برای هدایت قوم گمراهش برانگیخته شده بود.
هود ـ علیه السلام ـ در قیافه و قامت همشكل حضرت آدم ـ علیه السلام ـ بود. سر و صورتی پر مو و چهره‎ای زیبا داشت.[2]

هود ـ علیه السلام ـ دومین پیامبری است كه در برابر بت و بت پرستی قیام و مبارزه كرد، كه اولی آنها حضرت نوح ـ علیه السلام ـ بود.[3]

با این توضیح و با الهام از قرآن، نظر شما را به فرازهایی از زندگی حضرت هود ـ علیه السلام ـ و قومش كه به قوم «عاد» معروف بودند جلب می‎كنیم:
قوم سركش عاد
حدود 700 سال قبل از میلادِ حضرت مسیح ـ علیه السلام ـ در سرزمین احقاف (بین یمن و عمّان، در جنوب عربستان) قومی زندگی می‎كردند كه به آنها قوم عاد می‎گفتند. زیرا جدّشان شخصی به نام «عاد بن عوص» بود و حضرت هود ـ علیه السلام ـ نیز از همین قوم بود و عاد بن عوص، جدّ سوم او به شمار می‎آمد.[4]

قوم عاد افرادی تنومند، بلند قامت و نیرومند بودند، از این رو به عنوان جنگاورانی برگزیده به حساب می‎آمدند. از نظر تمدن نیز نسبت به قبایل دیگر تا حدود زیادی پیشرفته‎تر بودند و شهرهای آباد، زمینهای خرم و سر سبز و باغهای پر طراوت داشتند.[5]

این قوم در ناز و نعمت به سر می‎بردند و هم چون شیوه بیشتر سرمایه داران و مرفّهین بی‎درد، مست غرور و غفلت بودند. از قدرتشان برای ظلم و ستم و استعمار و استثمار دیگران سوء استفاده می‎كردند و از طاغوتها و مستكبران عنود و سركش پیروی می‎نمودند و در میان انواع خرافات و بت پرستی و گناهان غوطه ور بودند.
طغیان، بی بند و باری، عیش و نوش و شهوت پرستی، جهل و گمراهی، لجاجت و یكدندگی در سراپای وجودشان دیده می‎شد و هرگز حاضر نبودند كه از روش خود دست بكشند و در برابر حق تسلیم گردند.[6]

دعوت و مبارزه هود ـ علیه السلام ـ با بت پرستی
حضرت هود ـ علیه السلام ـ در میان قوم، دعوت خود را چنین آغاز كرد:
«ای قوم من! خدا را پرستش كنید، چرا كه هیچ معبودی برای شما جز خدای یكتا نیست، شما در اعتقادی كه به بتها دارید در اشتباهید، و نسبت دروغ به خدا می‎دهید.
ای قوم من! من از شما پاداشی نمی‎خواهم، پاداش من فقط بر كسی است كه مرا آفریده است. آیا نمی‎فهمید؟
ای قوم من! از پروردگارتان طلب آمرزش كنید، سپس به سوی او بازگردید، تا باران رحمتش را پی در پی بر شما بفرستد، و نیرویی بر نیروی شما بیفزاید، روی از حق نتابید و گناه نكنید.»
قوم هود گفتند: ای هود! تو دلیلی برای ما نیاورده‎ای و ما خدایان خود را به خاطر حرف تو رها نخواهیم كرد، و ما اصلاً به تو ایمان نمی‎آوریم، ما فقط درباره تو می‎گوییم؛ بعضی از خدایان ما به تو زیان رسانده و عقلت را ربوده‎اند.
هود گفت: من خدا را به گواهی می‎طلبم، شما نیز گواه باشید كه من از آن چه شریك خدا قرار دهید بیزارم.
من در برابر شما هستم، هر چه می‎خواهید در مورد من نقشه بكشید و مرا تهدید كنید، ولی از دست شما كاری ساخته نیست، من بر «الله» كه پروردگار من و شما است توكل كرده‎ام، هیچ جنبنده‎ای نیست، مگر این كه او بر آن تسلط داشته باشد، اما سلطه‎ای براساس عدالت چرا كه پروردگار من بر راه راست است. من رسالتی را كه مأمور بودم به شما رساندم، پس اگر روی بگردانید، پروردگارم گروه دیگری را جانشین شما می‎كند، و شما كمترین ضرری به او نمی‎رسانید، پروردگارم حافظ و نگاهبان هر چیز است.[7]

جوهره دعوت هود ـ علیه السلام ـ
خداوند در آیه 123 و 124 سوره هود می‎فرماید: «قوم عاد، رسولان خدا را تكذیب كردند، هنگامی كه برادرشان هود ـ علیه السلام ـ آنها را به تقوا و دوری از گناه فرا خواند.» آن گاه شیوه دعوت هود ـ علیه السلام ـ را چنین بیان می‎كند:
آیا تقوا را پیشه خود نمی‎كنید؟ به سوی خدا بیایید، من برای شما فرستاده امینی هستم، از نافرمانی خدا بپرهیزید و از من اطاعت كنید، من هیچ اجر و پاداشی در برابر این دعوت ازشما نمی‎طلبم، اجر و پاداش من تنها بر پروردگار عالمیان است.
آیا شما بر هر مكان بلندی، نشانه‎ای از هوی و هوس می‎سازید؟ تا خود نمایی و تفاخر كنید، شما قصرها و قلعه‎های زیبا بنا می‎كنید، و آن چنان به این بناها دل بسته‎اید كه گویی جاودانه در دنیا خواهید ماند، هنگامی كه كسی را مجازات می‎كنید، هم چون جباران كیفر می‎دهید. پرهیزكار شوید، از مخالفان فرمان خدا بپرهیزید، خداوندی كه با نعمتهایش شما را یاری نموده و شما را به چهارپایان و نیز پسران نیرومند امداد فرموده، و باغها و چشمه‎ها را در اختیار شما نهاده است، اگر كفران نعمت كنید، من بر شما از عذاب روز بزرگ نگرانم كه شما را فرا گیرد.[8]

عكس العمل لجوجانه قوم عاد در برابر هود ـ علیه السلام ـ
قوم هود ـ علیه السلام ـ در برابر اندرزهای پر مهر حضرت هود ـ علیه السلام ـ به جای این كه پاسخ مثبت بدهند، به لجاجت و سركشی پرداختند، با صراحت او را تكذیب كردند، ‌و گفتند: «برای ما تفاوت نمی‎كند، ‌چه ما را اندرز بدهی یا ندهی. خود را بیهوده خسته نكن، روش ما همان روش پیشینیان است و از آن دست نمی‎كشیم، و این تهدیدهای تو، دروغ است و ما هرگز مجازات نمی‎شویم.[9]

[=Century Gothic]نیز به هود گفتند: آیا آمده‎ای كه ما را (با دروغهایت) از معبودهایمان بازگردانی؟ اگر راست می‎گویی عذابی را كه به ما وعده داده‎ای بیاور.[10] [=Century Gothic]
حضرت هود ـ علیه السلام ـ آن چه توانست قوم خود را پند و اندرز داد، و شب و روز به دعوت آنها به سوی حق پرداخت، و راه روشن نجات را به آنها نشان داد، و با اصرار و تكرار، آنها را از انحراف و گمراهی بر حذر می‎داشت، ولی تنها اندكی از آن قوم، به هود ـ علیه السلام ـ ایمان آوردند، و اكثریت قاطع مردم، رو در روی هود ـ علیه السلام ـ قرار گرفتند و نسبت دروغگویی، جنون و ابلهی به هود ـ علیه السلام ـ دادند و بر كفر و عناد خود افزودند.[11]
[=Century Gothic]
قرآن گوشه‎ای از داستان گفتگوی هود ـ علیه السلام ـ با قومش را چنین بیان می‎كند:
هود: ای قوم من! تنها خدا را بپرستید، جز او معبودی برای شما نیست، ‌آیا پرهیزكاری پیشه نمی‎كنید؟
بزرگان قوم: ما تو را در مقام نادانی و سبك مغزی می‎نگریم، ما بطور قطع تو را دروغگو می‎دانیم.
هود: ای قوم من! هیچ گونه ابلهی و سفاهت در من نیست،‌بلكه من فرستاده‎ای از سوی خدا به سوی شما هستم، پیامهای خدا را به گوش شما می‎رسانم و خیرخواه امین برای شما هستم. آیا تعجب می‎كنید كه دستور آگاهی بخش خداوند توسط مردی از میان شما به شما برسد، و او شما را از مجازات الهی بترساند؟
بزرگان قوم: آیا به سراغ ما آمده‎ای كه تنها خدای یگانه را بپرستیم، ولی آن چه را كه پدرانمان می‎پرستیدند، رها سازیم، اگر راست می‎گویی آن چه را كه از عذاب به ما وعده می‎دهی بیاور.
هود: پلیدی و غضب پروردگارتان، شما را فراگرفته است، آیا با من در مورد نامهایی كه شما و پدرانتان بر بتها نهاده‎اند، ستیز می‎كنید؟ در حالی كه خداوند هیچ دلیلی درباره آن نازل نكرده است؟ پس شما منتظر (شكست من) باشید و من نیز در انتظار عذاب شما خواهم بود.[12]

...
[1] . بحار، ج 11، ص 363.
[2] . همان مدرك، ص 357.
[3] . المیزان، ج 10، ص 207 و 208.
[4] . قبل از آنها نیز قومی به نام «قوم عاد اول» وجود داشته‎اند كه در آیه 50 سوره نجم، به عنوان «عاداً الاولی» نام برده شده‎اند.
[5] . چنان كه این مطلب از آیه 8 سوره فجر استفاده می‎شود.
[6] . چنان كه این مطلب از آیه 59 سوره هود استفاده می‎شود.
[7] . سوره هود، آیات 50 تا 56.
[8] . شعراء، آیات 123 تا 135.
[9] . شعراء، آیات 136 تا 139.
[10] . احقاف، آیه 22.
[11] . اقتباس از آیه 54 هود، و آیه 66 اعراف.
[12] . اعراف، آیات 65 تا 71.
...

موضوع قفل شده است