جمع بندی جایگاه عالم جن و شیاطین

تب‌های اولیه

38 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
جایگاه عالم جن و شیاطین

سلام

نویسنده در کتاب ترجمه بیان السعاده، ج‏۱، ص: ۵۹۱ تا ص: ۵۹۵ می فرماید: « و باید دانسته شود عوالم به وجهى سه عالم است: اول عالم جنّ و شیاطین است، که دوزخ و آتش در همین عالم قرار دارد و آن جایگاه مردمان شقى و معذبین از بنى آدم است و آن عالم اگر چه مجرّد است، پایین‏تر از عالم مادّیات است. دوم عالم مادّیات است، از آسمان و آسمانیان و زمین و زمینیان.این عالم ضعیف‏ترین عالمها است. سوم عالم مجرّدات علوى است و آن عالم ملائکه است.

در مورد عالم اول که عالم جن و شیاطین است چرا با وجود مجرد بودن پایین تر از عالم ماده است؟ امکان اثبات پایین تر بودن ملکوت اسفل نسبت به عالم ماده چیست؟ چون بعضی فلاسفه قائلن که نزدیک ترین عالم به عدم عالم ماده است چطور میشود عالم جن و شیطان با وجود تجرد رتبه پایین تر از عالم ماده داشته باشد؟

شبهه دوم در مورد عالم جن و شیاطین بر اساس متن نویسنده این است که طبق روایات جهنم در برزخ صعودی (... حفرت من حفر نیران) و قیامت وجود داره چطور ممکنه عالم شیاطین، دوزخ و آتش همین عالم باشه؟ در صورتیکه برزخ صعودی نیست و شیاطین در این عالم معذب نیستن آیا نامگذاری دوزخ و جهنم بالفعل برای علم جن و شیطان مورد اشکال نیست؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد صدیق

[=microsoft sans serif]

Seyyed*;906717 نوشت:
نویسنده در کتاب ترجمه بیان السعاده، ج‏۱، ص: ۵۹۱ تا ص: ۵۹۵ می فرماید: « و باید دانسته شود عوالم به وجهى سه عالم است: اول عالم جنّ و شیاطین است، که دوزخ و آتش در همین عالم قرار دارد و آن جایگاه مردمان شقى و معذبین از بنى آدم است و آن عالم اگر چه مجرّد است، پایین‏تر از عالم مادّیات است. دوم عالم مادّیات است، از آسمان و آسمانیان و زمین و زمینیان.این عالم ضعیف‏ترین عالمها است. سوم عالم مجرّدات علوى است و آن عالم ملائکه است.

باسلام و عرض تسلیت به مناسبت شهادت حضرت صدیقه طاهره(سلام الله علیها)

مطلبی که از کتاب بیان السعاده نقل کردید، متضمن یک سری نکات است که پیش از پاسخ به سوالات شما لازم است ابتدا توضیحی از آنها ارائه شود.
نکته اول: بر اساس این منبع، در یک دسته بندی، چندین عالم داریم که به ترتیب از ضعیف به قوی عبارتند از:
یکم. عالم مجردات سفلی
دوم. عالم طبیعت و مادیات
سوم. عالم برزخ.
چهارم. عالم مثال نازل
پنجم. عالم نفوس کلیه
ششم. عالم ارواح
هفتم. عالم عقول.....(1

البته در برخی مواضع این کتاب، عالم سوم حذف میشود و به جای آن عالم مثال، عالم سوم نامیده میشود.
"و اما برزخى كه راه مشترك بين ملكوت عليا و سراى خوشبختان و بين ملكوت سفلى و جايگاه بد بختان است، پس آن منطقه و قسمتى از ملكوت شمرده شده است و آنجا محل ماندن نيست تا خود مقام، يا عالمى شمرده شود زيرا سعيد و شقى (خوشبخت و بد بخت) هر دو ناچار بايد از آنجا بگذرند تا به اعراف برسند و اعراف آخر برزخ‏ها است و از آنجا راهى به سوى ملكوت عليا و راهى به سوى ملكوت سفلى است. (2)

ــــــــــ
1. گنابادی،[=microsoft sans serif]سلطان محمد، بیان السعاده فی مقامات العباده، ج8، ص225-226، ترجمه رضا خانی و حشمت الله ریاضی، تهران، مرکز انتشارات و چاپ دانشگاه پیام نور، 1372ش.
2. [=microsoft sans serif]ترجمه بیان السعاده، ج1، ص645

[=microsoft sans serif]نکته دوم. موجودات در این چند عالم.
یکم. موجودات عالم اول، جن و شیاطین هستند. در این عالم، شیاطین جن و انس و نیز مردمان شقی و معذب در آتش نیز قرار دارند.
این عالم آن پايين‏ترين عالمها و دورترين آنها از خدا است و آن محلّ انسان هاى نگون بخت است و در آنجا دوزخ و عذاب بد كاران واقع شده است..

دوم. موجودات عالم دومکه مشخص است. آسمانهای جسمانی و آسمانیان و زمین و زمینیان در آن قرار دارند.
اين عالم مجمع اضداد و محل متخالفات و سر چشمه كينه ‏ها و بغض‏ ها و جايگاه هلاكت و محلّ صعود سعادتمندان است و تعليم اسماء به آدم و خلافت وى بر آنچه كه در زمين و آسمان است در همين مرتبه واقع شده است.

سوم. موجودات عالم سوم به بالا در لسان شریعت به نام ملائکه و فرشتگان خوانده میشوند که اقسامی دارند.(3)

ـــــــــــ
3. [=microsoft sans serif]ترجمه بیان السعاده، ج1، ص590-591

[=microsoft sans serif]نکته سوم. مرتبه این عوالم نسبت به هم.
از حیث مرتبه، دو نحوه دسته بندی برای این چند عالم میتوان ارائه کرد.

دسته بندی اول، از حیث قوت و ضعف وجودی.
از این جهت، ترتیب این چندد عالم بدین صورت است:
عالم ماده، عالم مجردات سفلی و در بالاترین رتبه، مجردات علوی(از عالم مثال به بالا).

دسته بندی دوم، از حیث شرافت و برتری.
از این جهت، ترتیب این چند عالم از ضعیف به قوی بدین صورت است:
عالم جن و شیاطین، پائینتر از عالم طبیعت و ماده است و عالم مجردات علوی، برتر ازعالم طبیعت است.
پس ترتیب این سیر نزول به سمت صعود بدین صورت است:
عالم مجردات سفلی، عالم طبیعت، عالم مجردات علوی.

رتبه بین خود موجودات نیز بدین صورت است.
شیاطین، اجنه، موجودات مادی، موجودات عالم مثال نازل، موجودات ذاتا مجرد، موجودات ذاتا و فعلا مجرد.(4)

ــــــــ
4. [=microsoft sans serif]ر.ک: ترجمه بیان السعاده، ج1، ص590

[=microsoft sans serif]نکته چهارم. نوع موجودات این عوالم.
موجودات عالم اول(مجردات سفلی) بر چند نوع تقسيم مى‏شوند:
يك دسته از آنها در نهايت دورى از خدا بوده و از استعداد قبول رحمت خدا دور هستند به نحوى كه گويا محروم بودن از رحمت خدا ذاتى آنها است. آنها شياطين و ذريّه آنها است.
دسته‏ اى ديگر در نهايت دورى از ماده و استعداد آن براى شمول رحمت خدا نيستند و آنها جن مى‏باشند.

موجودات عالم سوم(مجردات علوی) بر چند نوع تقسیم میشوند:
موجودات این عالم خود بر چند دسته اند:
دسته اول: مجرّداتی كه ذاتا و فعلا مجرّدند. این دسته به عقول و ارواح تقسیم میشوند.
دسته دوم: مجرّداتی بالذّات‏ مجردند ولی در مقام فعل، مجرد نیستند آنان را «فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً» (تدبير كنندگان امر) گويند. این موجودات خود، به نفوس كليه و نفوس جزئيه يعنى، لوح محفوظ و لوح محو و اثبات تقسيم مى‏شود.
دسته سوم: مجردات مثالی. در این عالم که به مرتبه عالم مثال نازل یا جابلقا در سمت مغرب معروف است،صورت همه آنچه در عالم طبيعت است به نحو اعلى و اشرف موجود است و نيز ظهور محو و اثباتى كه در نفوس جزئيه در اين عالم انجام مى‏پذيرد در اين مرتبه مى‏باشد.

[=microsoft sans serif]نکته پنجم:سیر صعود و نزول کمال
بر اساس نگاه عرفانی، موجودات عالم در دو سیر صعود و نزول قرار دارند.
به نسبت کارهایی که انجام میدهند، موجودات عالم امکان، یا صعود میکنند و به قرب الهی نزدیکتر میشوند یا از آن دورتر میشوند.
بنابراین جهان امکان دارای دو سیر صعود و نزول است.
از جهت نزولی، آخرین مرتبه متعلق به شیاطین است و ازنظر صعودی، رفتن به ملکوت علیا است.
از نظر مقامی نیز نازلترین مقامات مربوط به شیاطین است و برترین مقام مربوط به مجرداتی که ذاتا و فعلا مجردند.

نکته مهم در این میان آن است که صعود و نزول حد و اندازه دارد.
آخرین مرتبه نزول، عالم شیاطین است و از آن پائین تری وجود ندارد.
اجنه و شیاطین گرچه گاهی به خدا نزدیک میشوند ولی صعود آنها محدود است و از آن تجاوز نمیکنند.

ولی موجودات عالم ماده، میتوانند صعود کنند و صعود آنها محدودیتی ندارد.
مراحل سیر صعودی مادیات نیز بدین صورت است:
اوّلين مرتبه صعود عناصر، تركيب آنها و شكستن تيزى هر كدام است به طورى كه هر كدام از عناصر مركبه از هم تميز داده نشود. (مثل تركيب هيدروژن و اكسيژن كه به صورت آب در آمده و ديگر از هم تميز داده نمى‏شود)
مرتبه دوم: يافتن خصوصيات تازه و تركيب جديد و صورت نوعيّه و داشتن وحدت حقيقى است. اين مرتبه را جماد نامند و آن، يا در همان مرتبه، توقف كرده يا طريق تكامل پيموده، به نبات ارتقاء مى‏يابد.
مرتبه سوم: پیدار شدن نفس نباتی که موجب ظهور آثار گوناگون و كارهاى متخالف مى‏ شود. و به اين مرتبه وجود، نبات مى‏گويند و آن يا به صورت بشرط لا و يا به صورت لا بشرط شيئى در طريق صعودى مرتبه حيوانى پيش مى‏رود.
مرتبه چهارم، حصول نفس حيوانى و ظهور حس و حركت ارادى است و آنچه كه در اين مرتبه به دست مى‏آيد يا در همان حد مى‏ماند يا در طريق انسان شدن حركت مى‏كند.
مرتبه پنجم، حصول نفس انسانى و ظهور ادراكات كلى است، در اين مرتبه بر حسب تكوين توقّفى نيست و اگر توقفى است بر حسب اختيار افراد بشر بوده، و به اندازه مراتب انواع جماد و نبات و حيوان و به اندازه افراد هر نوع از آنها توقف خواهند داشت.
مقامات صعود نفس انسانى و درجات عروج آن بعد از اين مرتبه بى‏نهايت است.
نخستين مقام صعود او عروج به ملكوت عليا و درجات مختلف آن، يا نزول به ملكوت سفلى و دركات آن است. ملكوت حاصله بعد از صعود عناصر از مقام بشرى «جابلسا» ناميده مى‏شود كه مقابل «جابلقا» است.(5)

ـــــــــ
5. [=microsoft sans serif]ترجمه بیان السعاده، ج1، ص643-644

[=microsoft sans serif]بر اساس این نکات، حال بر میگردیم به سوالات شما.
اما سوال اول:

Seyyed*;906717 نوشت:
در مورد عالم اول که عالم جن و شیاطین است چرا با وجود مجرد بودن پایین تر از عالم ماده است؟ امکان اثبات پایین تر بودن ملکوت اسفل نسبت به عالم ماده چیست؟ چون بعضی فلاسفه قائلن که نزدیک ترین عالم به عدم عالم ماده است چطور میشود عالم جن و شیطان با وجود تجرد رتبه پایین تر از عالم ماده داشته باشد؟

باتوجه به نکات بالا مشخص میشود که
اولا: پائین تر بودن این عالم نسبت به عالم ماده، به واسطه ملاحظه قوس نزول و صعود وجودی است. به عبارت دیگر موجودات این دو عالم در قوس نزول و صعود، با هم رابطه عکس دارند. یعنی موجودات عالم ماده، در این قوس، بالاتر از موجودات عالم جن و شیاطین قرار دارند. به همین جهت به این عالم، عالم ملکوت سفلی گفته شده است.

ثانیا: اثبات پائین تر بودن آنها نسبت به موجودات عالم ماده به واسطه نگاهی است که در ادبیات دینی به این موجودات شده است. در این نگاه، این موجودات به واسطه اینکه شرور در وجودشان به فعلیت رسیده است، قاعدتا از موجوداتی که خیر وشر در آنها به صورت بالقوه است و نسبت به هیچ کدام فعلیتی ندارند پائینتر قرار میگیرند.

[=microsoft sans serif]اما سوال دوم

Seyyed*;906717 نوشت:
شبهه دوم در مورد عالم جن و شیاطین بر اساس متن نویسنده این است که طبق روایات جهنم در برزخ صعودی (... حفرت من حفر نیران) و قیامت وجود داره چطور ممکنه عالم شیاطین، دوزخ و آتش همین عالم باشه؟ در صورتیکه برزخ صعودی نیست و شیاطین در این عالم معذب نیستن آیا نامگذاری دوزخ و جهنم بالفعل برای علم جن و شیطان مورد اشکال نیست؟

بر اساس مطلبی که ذکر شد، عالم شیاطین، عالمی است که در آخرین مرحله سیر نزولی قرار دارد. موجوداتی که به واسطه اعمال خود سزاوار جهنم و آتش میشوند، در سیر نزول قرار گرفته اند و به همین جهت در این عالم قرار میگیرند. این عالم در عرض عالم ماده نیست بلکه در طول آن قرار دارد و در رتبه مادون آن.

صدیق;909414 نوشت:
این عالم در عرض عالم ماده نیست بلکه در طول آن قرار دارد و در رتبه مادون آن.

اگه عالم شیاطین در طول عالم ماده است و مادون عالم مادیات چرا احکام عالم ماده در اونجا نیست بلکه احکام عالم مثال که مافوق عالم ماده است در اون عالم هست مثل اینکه وقایعی که قراره در عالم ماده اتفاق بیفته اول در عالم جن و شیطان ادراک میشه بعد در عالم مادیات این مسئله نقض مادون بودن را میرسونه.

[="Tahoma"][="Navy"]

Seyyed*;906717 نوشت:
سلام

نویسنده در کتاب ترجمه بیان السعاده، ج‏۱، ص: ۵۹۱ تا ص: ۵۹۵ می فرماید: « و باید دانسته شود عوالم به وجهى سه عالم است: اول عالم جنّ و شیاطین است، که دوزخ و آتش در همین عالم قرار دارد و آن جایگاه مردمان شقى و معذبین از بنى آدم است و آن عالم اگر چه مجرّد است، پایین‏تر از عالم مادّیات است. دوم عالم مادّیات است، از آسمان و آسمانیان و زمین و زمینیان.این عالم ضعیف‏ترین عالمها است. سوم عالم مجرّدات علوى است و آن عالم ملائکه است.

در مورد عالم اول که عالم جن و شیاطین است چرا با وجود مجرد بودن پایین تر از عالم ماده است؟ امکان اثبات پایین تر بودن ملکوت اسفل نسبت به عالم ماده چیست؟ چون بعضی فلاسفه قائلن که نزدیک ترین عالم به عدم عالم ماده است چطور میشود عالم جن و شیطان با وجود تجرد رتبه پایین تر از عالم ماده داشته باشد؟

شبهه دوم در مورد عالم جن و شیاطین بر اساس متن نویسنده این است که طبق روایات جهنم در برزخ صعودی (... حفرت من حفر نیران) و قیامت وجود داره چطور ممکنه عالم شیاطین، دوزخ و آتش همین عالم باشه؟ در صورتیکه برزخ صعودی نیست و شیاطین در این عالم معذب نیستن آیا نامگذاری دوزخ و جهنم بالفعل برای علم جن و شیطان مورد اشکال نیست؟


سلام
بنظر می رسد رتبه بندی رتبه بندی ارزشی باشد نه وجودی
یعنی از لحاظ ارزش و مقام پایینترین درجه عالم جن و شیاطین است
و بالاترین درجه جایگاه فرشتگان
یا علیم[/]

محی الدین;909448 نوشت:

سلام
بنظر می رسد رتبه بندی رتبه بندی ارزشی باشد نه وجودی
یعنی از لحاظ ارزش و مقام پایینترین درجه عالم جن و شیاطین است
و بالاترین درجه جایگاه فرشتگان
یا علیم

سلام
به لحاظ ارزشی هم بخواهیم حساب کنیم جهنم آخرت بدتر از عالم جن و شیطان هست بازم نمیشه گفت نازلترین عالم. چون در جهنم آخرت عذاب هست ولی در عالم جن و شیطان ، شیاطین معذب نیستن.

صدیق;909407 نوشت:
نکته اول: بر اساس این منبع، در یک دسته بندی، چندین عالم داریم که به ترتیب از ضعیف به قوی عبارتند از:
یکم. عالم مجردات سفلی
دوم. عالم طبیعت و مادیات
سوم. عالم برزخ.
چهارم. عالم مثال نازل
پنجم. عالم نفوس کلیه
ششم. عالم ارواح
هفتم. عالم عقول....

سلام
با توجه به این تقسیم بندی که عوالم بالا در طول هم قرار گرفته اند آیا عالم طبیعت علت عالم مجردات سفلی است؟
همچنین با توجه به اینکه موجودات عوالم بالاتر بر موجودات عوالم پایین تر احاطه دارند چرا ما انسانها که در عالم طبیعت هستیم بر ملکوت سفلی هیچ احاطه ای و آگاهی نداریم؟ بلکه برعکس به نظر میرسد جن ها و شیاطین بر ما اگاهی دارند ولی ما انها حس نمی کنیم؟

[="Tahoma"][="Navy"]

Seyyed*;909452 نوشت:
سلام
به لحاظ ارزشی هم بخواهیم حساب کنیم جهنم آخرت بدتر از عالم جن و شیطان هست بازم نمیشه گفت نازلترین عالم. چون در جهنم آخرت عذاب هست ولی در عالم جن و شیطان ، شیاطین معذب نیستن.

سلام
مگه از بهشت و جهنم حرفی زده ؟ معمولا بهشت و جهنم را عالم حساب نمی کنند
یا علیم[/]

[=microsoft sans serif]

Seyyed*;909416 نوشت:
اگه عالم شیاطین در طول عالم ماده است و مادون عالم مادیات چرا احکام عالم ماده در اونجا نیست بلکه احکام عالم مثال که مافوق عالم ماده است در اون عالم هست مثل اینکه وقایعی که قراره در عالم ماده اتفاق بیفته اول در عالم جن و شیطان ادراک میشه بعد در عالم مادیات این مسئله نقض مادون بودن را میرسونه.

باسلام
دقت نکردید.
عرض کردم مقایسه میان این دو عالم از دو جهت است:
یکم ازحیث شدت و ضعف وجودی(تجرد و عدم تجرد). از این جهت، عالم شیاطین برتر ازعالم ماده میشود.(طبق بیان این کتاب)
دوم، از حیث برتری مقامی(قرب و بعد به خداوند). از این جهت، عالم شیاطین، پست تر ازعالم ماده میشود.

بنابراین،
عالم شیاطین با اینکه از جهت دوم، مادون عالم ماده است، ولی ازجهت اول مافوق عالم ماده است و به همین جهت احکام عالم مثال را نیز دارد.

[=microsoft sans serif]

صمیمی;909474 نوشت:
با توجه به این تقسیم بندی که عوالم بالا در طول هم قرار گرفته اند آیا عالم طبیعت علت عالم مجردات سفلی است؟

مطلبی در این کتاب راجع به علیت این عالم نسبت به عالم طبیعت ندیدم.
از نظر فلاسفه اصلا چنین عالمی وجود ندارد و عوالم در یک دسته بندی منحصر به سه عالم عقل، مثال و ماده و در یک دسته بندی منحصر در چهار عالم لاهوت، جبروت، ملکوت و ناسوت است و دیگر جائی برای عالم شیاطین باز نشده است.

صمیمی;909474 نوشت:
همچنین با توجه به اینکه موجودات عوالم بالاتر بر موجودات عوالم پایین تر احاطه دارند چرا ما انسانها که در عالم طبیعت هستیم بر ملکوت سفلی هیچ احاطه ای و آگاهی نداریم؟ بلکه برعکس به نظر میرسد جن ها و شیاطین بر ما اگاهی دارند ولی ما انها حس نمی کنیم؟

علت این است که بر اساس این کتاب، موجودات این عالم، گرچه از نظر شرافت، پست تر از موجودات عالم طبیعت هستند ولی از نظر وجودی، چون مجردند پس میتوانند بر موجودات عالم طبیعت احاطه داشته باشند(البته در حد خود) و مانند ملائکه(ملائکه ای که فقط ذاتا مجردند) در آنها تاثیر داشته باشند.

صدیق;909586 نوشت:
از نظر فلاسفه اصلا چنین عالمی وجود ندارد و عوالم در یک دسته بندی منحصر به سه عالم عقل، مثال و ماده و در یک دسته بندی منحصر در چهار عالم لاهوت، جبروت، ملکوت و ناسوت است و دیگر جائی برای عالم شیاطین باز نشده است.

سلام
از نظر فلاسفه عالم جنیان در کدام نشئه وجودی قرار دارد؟

صدیق;909584 نوشت:
عالم شیاطین با اینکه از جهت دوم، مادون عالم ماده است، ولی ازجهت اول مافوق عالم ماده است و به همین جهت احکام عالم مثال را نیز دارد.

با سلام و تشکر به خاطر توضیحات. بحث تقسیم بندی عوالم بر اساس دو نحوه تجرد یا نحوه قرب و بعد به حق تعالی معلوم شد اما به نظر میرسه عالم جن و شیاطین و مثال اسفل طبق وقایع نویسی و داستان های تاریخی و البته فیلمها و ... یه رابطه ای با مرکز و اعماق زمین داشته باشه. آیا واقعا چنین رابطه ای بین طبقات زیر زمین و تأثیرات جنیان بر هسته و گسل های زیر زمینی وجود داره؟

موضوع دیگه نفی عرفای شیعه من جمله عارف کامل آیت الله خمینی در ورود سالکین به این عالم یعنی عالم جن و شیطان هست. ابهامی که در این مسئله هست اینه که طبق مسائلی که در زمان حضرت سلیمان (ع) بوده حضرت نزدیک شدن جنیان و شیاطین را به عالم انسانها به لحاظ تاثیرات منفی آنها بر انسان خطرناک داستند و احتمالا خود حضرت اقدام به ورود به عالم آنها و مهار و حتی اقدام به زنجیر کشیدن برخی شیاطین کردن و برخی جنیان را واردار به ساخت و ساز و اعمال مشابه حالا چطور عرفای تشیع به حق ورود در عالم جن و شیطان را منع کردند اما حضرت سلیمان به عنوان اسوه حسنه احتمالا با توجه به قرائن خود در این عالم ورود پیدا کردن؟

و موضوع آخر اینکه چرا کتابهای ترجمه شده متافیزیک های غربی و شرقی هند و چین و سرخپوستی و ... ماحصل اون منجر به ورود افراد به عالم جن و شیاطین و مخاطرات بعدی است؟ آیا گسترش این گونه کتابها و ترجمه آنها برای عموم صلاح هست؟

[=microsoft sans serif]

صمیمی;909602 نوشت:
از نظر فلاسفه عالم جنیان در کدام نشئه وجودی قرار دارد؟

باسلام
از نظر فلسفی، جن از جمله موجودات عالم ماده است که دارای جسمی لطیف است.
هرچند خیلی واضح نیست که جسم لطیف چیست و تفاوت آن با مجرد مثالی چیست.
ولی به هر حال، ماهیت اجنه هرچه باشد، قطعا در تقسیم بندی عوالم ازنظر فلاسفه، عالمی به نام عالم شیاطین و اجنبه وجود ندارد.

[=microsoft sans serif]

Seyyed*;909605 نوشت:
با سلام و تشکر به خاطر توضیحات. بحث تقسیم بندی عوالم بر اساس دو نحوه تجرد یا نحوه قرب و بعد به حق تعالی معلوم شد اما به نظر میرسه عالم جن و شیاطین و مثال اسفل طبق وقایع نویسی و داستان های تاریخی و البته فیلمها و ... یه رابطه ای با مرکز و اعماق زمین داشته باشه. آیا واقعا چنین رابطه ای بین طبقات زیر زمین و تأثیرات جنیان بر هسته و گسل های زیر زمینی وجود داره؟

باسلام
اطلاعی ندارم

Seyyed*;909605 نوشت:
ابهامی که در این مسئله هست اینه که طبق مسائلی که در زمان حضرت سلیمان (ع) بوده حضرت نزدیک شدن جنیان و شیاطین را به عالم انسانها به لحاظ تاثیرات منفی آنها بر انسان خطرناک داستند و احتمالا خود حضرت اقدام به ورود به عالم آنها و مهار و حتی اقدام به زنجیر کشیدن برخی شیاطین کردن و برخی جنیان را واردار به ساخت و ساز و اعمال مشابه حالا چطور عرفای تشیع به حق ورود در عالم جن و شیطان را منع کردند اما حضرت سلیمان به عنوان اسوه حسنه احتمالا با توجه به قرائن خود در این عالم ورود پیدا کردن؟

قیاس مع الفارق است.
ایشان و سایر معصومین علم کافی و قدرت مورد نیاز برای مقابله با اجنه را داشتند و به واسطه حمایت الهی تحت تاثیر قدرت آنان قرار نمیگیرفتند ولی معلوم است انسانی که به این مرتبه از قدرت و توانایی نرسیده است، نمیتواند به خود اجازه بدهد که وارد این وادی بشود. چرا که ممکن در این رابطه، انسان ضرر کند نه شیطان. همانطور که شنیده ایم انسانهایی که به قصد مطیع کردن اجنبه اقدام به کارهایی کرده اند، خودشان اسیر آنان شده و زندگی شخصی و اجتماعی و جسم وروانشان به مخاطره افتاده است.

Seyyed*;909605 نوشت:
و موضوع آخر اینکه چرا کتابهای ترجمه شده متافیزیک های غربی و شرقی هند و چین و سرخپوستی و ... ماحصل اون منجر به ورود افراد به عالم جن و شیاطین و مخاطرات بعدی است؟ آیا گسترش این گونه کتابها و ترجمه آنها برای عموم صلاح هست؟

اینگونه مکاتب عرفانی شرقی، استفاده گسترده ای از این مباحث متافیزیکی دارد به همین جهت، کسانی که وارد این وادی میشوند، خواه ناخواهد با عالم جن و شیاطین مرتبط میشوند.
اما پرواضح است که این کتابها برای کسانی که توانایی و صلاحیت استفاده از آنها رانداشته باشند، مضر است.

محی الدین;909566 نوشت:

سلام
مگه از بهشت و جهنم حرفی زده ؟ معمولا بهشت و جهنم را عالم حساب نمی کنند
یا علیم

باسلام
اگه بهشت و جهنم تحت یکی از عوالم نباشه یا عالم مستقل هم نباشه اشکال بر جامعیت اون تقسیم بندی وارد میشه البته بهشت قیامتی که ابدیه طبق تقسیم بندی کلی و مشهور عقل و مثال و طبیعت تحت عالم عقل هست ولی جهنم قیامت که نمیشه تحت عالم عقل باشه ما بنابر فرموده ایت الله جوادی آملی جهنم عقلی نداریم. بخواد جزء برزخ بشه کلا بساط دنیا برچیده شده وقتی دنیایی نباشه دیگه عالمی بین آخرت و دنیا به اسم برزخ نمی ماند درنتیجه با تقسیم بندی مطرح بشه که جامعیت داشته باشه.

[="Tahoma"][="Navy"]

Seyyed*;909642 نوشت:
اسلام
اگه بهشت و جهنم تحت یکی از عوالم نباشه یا عالم مستقل هم نباشه اشکال بر جامعیت اون تقسیم بندی وارد میشه البته بهشت قیامتی که ابدیه طبق تقسیم بندی کلی و مشهور عقل و مثال و طبیعت تحت عالم عقل هست ولی جهنم قیامت که نمیشه تحت عالم عقل باشه ما بنابر فرموده ایت الله جوادی آملی جهنم عقلی نداریم. بخواد جزء برزخ بشه کلا بساط دنیا برچیده شده وقتی دنیایی نباشه دیگه عالمی بین آخرت و دنیا به اسم برزخ نمی ماند درنتیجه با تقسیم بندی مطرح بشه که جامعیت داشته باشه.

سلام
بهشت و جهنم یک عالم مستقل یا بخشی از یک عالم نیست بلکه یک نحو حیات و حضور و تاثیر در عوالم است به عبارت دیگر ما بهشت و جهنم برزخی داریم به این معنا که نحو وجود و حیات و حضور یک شخص در برزخ بهشتی است و دیگری جهنمی همانطور که در دنیا نیکوکار و بدکار داریم .
یا علیم[/]

محی الدین;909652 نوشت:

سلام
بهشت و جهنم یک عالم مستقل یا بخشی از یک عالم نیست بلکه یک نحو حیات و حضور و تاثیر در عوالم است به عبارت دیگر ما بهشت و جهنم برزخی داریم به این معنا که نحو وجود و حیات و حضور یک شخص در برزخ بهشتی است و دیگری جهنمی همانطور که در دنیا نیکوکار و بدکار داریم .
یا علیم

باسلام

وقتی اساس عالم دنیا جمع بشه دیگه برزخ هم بی معنی میشه چون برزخ یعنی عالمی بین دنیا و آخرت پس قیامت و حشر تکلیف بهشت و جهنم چی میشه؟

[="Tahoma"][="Navy"]

Seyyed*;909657 نوشت:
اسلام

وقتی اساس عالم دنیا جمع بشه دیگه برزخ هم بی معنی میشه چون برزخ یعنی عالمی بین دنیا و آخرت پس قیامت و حشر تکلیف بهشت و جهنم چی میشه؟


سلام
دنیا جمع نمی شود و برزخ هم در جایگاه خود خواهد بود
ضمن اینکه عنوان برزخ هویت اصلی این مرتبه از مراتب وجود نیست
اگر قرار باشد بین برخ و دنیا یکی اصیل باشد همان برزخ است نه دنیا لذا با از بین رفتن دنیا ( بالفرض) برزخ از بین نمی رود
یا علیم[/]

محی الدین;909696 نوشت:

سلام
دنیا جمع نمی شود و برزخ هم در جایگاه خود خواهد بود
ضمن اینکه عنوان برزخ هویت اصلی این مرتبه از مراتب وجود نیست
اگر قرار باشد بین برخ و دنیا یکی اصیل باشد همان برزخ است نه دنیا لذا با از بین رفتن دنیا ( بالفرض) برزخ از بین نمی رود
یا علیم

باسلام

چرا در حشر دنیا جمع نمشه؟ آیات یوم تبدل الارض غیر ارض یا آیات سوره تکویر در خاموش شدن ستارگان و خورشید و ... رو چطور توجیه میکنید؟ اصلا بدون جمع شدن دنیا حشر و الیه راجعون معنی پیدا میکنه؟

پس نامگذاری عالم مثال به برزخ محل اشکاله چون برزخ یعنی بین دو چیز عالمی که مقداری از خصوصیات طبیعت رو داره و مقداری از خصوصیات عالم عقل رو. البته آیاتی که بهشت جنات تجری رو شرح میده بیشتر به بهشتی که مشابه عالم مثال و برزخ هست به نظرم شباهت داره چون درخت و عسل و ... شکل داره ولی جرم نداره و این از خصوصیات برزخه ولی اهل علم بین بهشت برزخی و بهشت جنات تجری فرق گذاشتن معلوم نیست فرق در میزان تجرد و جوهریه یا صرفا مربوط به ابدی بودن و موقتی بودن هست.

[="Tahoma"][="Navy"]

Seyyed*;909721 نوشت:
اسلام

چرا در حشر دنیا جمع نمشه؟ آیات یوم تبدل الارض غیر ارض یا آیات سوره تکویر در خاموش شدن ستارگان و خورشید و ... رو چطور توجیه میکنید؟ اصلا بدون جمع شدن دنیا حشر و الیه راجعون معنی پیدا میکنه؟


سلام برادر
در این مورد به همین روایت اکتفا می کنم :
عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ قَالَ: « سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ : « أَ فَعَيِينا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ » فَقَالَ يَا جَابِرُ تَأْوِيلُ ذَلِكَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا أَفْنَى هَذَا الْخَلْقَ وَ هَذَا الْعَالَمَ وَ سَكَنَ أَهْلُ الْجَنَّةِ الْجَنَّةَ وَ أَهْلُ النَّارِ النَّارَ جَدَّدَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَالَماً غَيْرَ هَذَا الْعَالَمِ وَ جَدَّدَ عَالَماً مِنْ غَيْرِ فُحُولَةٍ وَ لَا إِنَاثٍ يَعْبُدُونَهُ وَ يُوَحِّدُونَهُ وَ يَخْلُقُ لَهُمْ أَرْضاً غَيْرَ هَذِهِ الْأَرْضِ تَحْمِلُهُمْ وَ سَمَاءً غَيْرَ هَذِهِ السَّمَاءِ تُظِلُّهُمْ لَعَلَّكَ تَرَى أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّمَا خَلَقَ هَذَا الْعَالَمَ الْوَاحِدَ أَوْ تَرَى أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يَخْلُقْ بَشَراً غَيْرَكُمْ بَلَى وَ اللَّهِ لَقَدْ خَلَقَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَلْفَ أَلْفِ عَالَمٍ وَ أَلْفَ أَلْفِ آدَمٍ وَ أَنْتَ فِي آخِرِ تِلْكَ الْعَوَالِمِ وَ أُولَئِكَ الْآدَمِيِّينَ
جابر بن يزيد، گفت: از امام باقر(ع) تفسير قول خدا عز و جل را پرسيدم که می فرماید:«آيا درمانده شديم به آفرينش نخست بلكه آنان هر روز در پوششى از آفرينشى تازه‏اند » (ق/ 15) پاسخ فرمودند: اى جابر تاويلش اين است كه چون خدای عزّ و جلّ اين خلق را پايان دهد و اين جهان را به اتمام رساند ؛ و اهل بهشت در بهشت جا كنند، و اهل دوزخ در دوزخ ، خدای عز و جل عالمی غیر اين عالم از نور بيافريند، و عالمی نو به پا می کند بدون ‏نر و ماده ای ، که او را می پرستند و يگانه می شناسند، و زمينى جز اين زمين براى آنها بيافريند كه روى آن باشند، و آسمانى جز اين آسمان كه بر آنها سايه افكند، شايد تو پندارى كه خدای عزّ و جلّ همانا اين يك جهان را آفريده، يا اينكه خدای عزّ و جلّ آدمى جز شما نيافريده، آرى به خدا قسم البته خدا ی تبارك و تعالى هزار هزار عالم و هزار هزار آدم (ابو البشر) آفريده و تو دنبال اين همه عالمیان و اين همه آدميانى »( بحار الانوار ، ج8 ، ص 375)

Seyyed*;909721 نوشت:
س نامگذاری عالم مثال به برزخ محل اشکاله چون برزخ یعنی بین دو چیز عالمی که مقداری از خصوصیات طبیعت رو داره و مقداری از خصوصیات عالم عقل رو. البته آیاتی که بهشت جنات تجری رو شرح میده بیشتر به بهشتی که مشابه عالم مثال و برزخ هست به نظرم شباهت داره چون درخت و عسل و ... شکل داره ولی جرم نداره و این از خصوصیات برزخه ولی اهل علم بین بهشت برزخی و بهشت جنات تجری فرق گذاشتن معلوم نیست فرق در میزان تجرد و جوهریه یا صرفا مربوط به ابدی بودن و موقتی بودن هست.

این نام به اعتبار همین ویژگی است که ذکر کردین . اما به این معنا نیست که برزخ طفیلی عالم ماده باشه بلکه جریان عکس اینه. به عبارت دیگر این عالم ماده است که برخی از اوصاف برزخ رو داره ( مقدار) اما جوهرش با اون متفاوته.
و اما تفاوت بهشت و جهنم برزخی در همین موقت و دائمی بودنه وگرنه هردو از مجرداتند
یا علیم[/]

محی الدین;909727 نوشت:

سلام برادر
در این مورد به همین روایت اکتفا می کنم :
عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ قَالَ: « سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ : « أَ فَعَيِينا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ » فَقَالَ يَا جَابِرُ تَأْوِيلُ ذَلِكَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا أَفْنَى هَذَا الْخَلْقَ وَ هَذَا الْعَالَمَ وَ سَكَنَ أَهْلُ الْجَنَّةِ الْجَنَّةَ وَ أَهْلُ النَّارِ النَّارَ جَدَّدَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَالَماً غَيْرَ هَذَا الْعَالَمِ وَ جَدَّدَ عَالَماً مِنْ غَيْرِ فُحُولَةٍ وَ لَا إِنَاثٍ يَعْبُدُونَهُ وَ يُوَحِّدُونَهُ وَ يَخْلُقُ لَهُمْ أَرْضاً غَيْرَ هَذِهِ الْأَرْضِ تَحْمِلُهُمْ وَ سَمَاءً غَيْرَ هَذِهِ السَّمَاءِ تُظِلُّهُمْ لَعَلَّكَ تَرَى أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّمَا خَلَقَ هَذَا الْعَالَمَ الْوَاحِدَ أَوْ تَرَى أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يَخْلُقْ بَشَراً غَيْرَكُمْ بَلَى وَ اللَّهِ لَقَدْ خَلَقَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَلْفَ أَلْفِ عَالَمٍ وَ أَلْفَ أَلْفِ آدَمٍ وَ أَنْتَ فِي آخِرِ تِلْكَ الْعَوَالِمِ وَ أُولَئِكَ الْآدَمِيِّينَ
جابر بن يزيد، گفت: از امام باقر(ع) تفسير قول خدا عز و جل را پرسيدم که می فرماید:«آيا درمانده شديم به آفرينش نخست بلكه آنان هر روز در پوششى از آفرينشى تازه‏اند » (ق/ 15) پاسخ فرمودند: اى جابر تاويلش اين است كه چون خدای عزّ و جلّ اين خلق را پايان دهد و اين جهان را به اتمام رساند ؛ و اهل بهشت در بهشت جا كنند، و اهل دوزخ در دوزخ ، خدای عز و جل عالمی غیر اين عالم از نور بيافريند، و عالمی نو به پا می کند بدون ‏نر و ماده ای ، که او را می پرستند و يگانه می شناسند، و زمينى جز اين زمين براى آنها بيافريند كه روى آن باشند، و آسمانى جز اين آسمان كه بر آنها سايه افكند، شايد تو پندارى كه خدای عزّ و جلّ همانا اين يك جهان را آفريده، يا اينكه خدای عزّ و جلّ آدمى جز شما نيافريده، آرى به خدا قسم البته خدا ی تبارك و تعالى هزار هزار عالم و هزار هزار آدم (ابو البشر) آفريده و تو دنبال اين همه عالمیان و اين همه آدميانى »( بحار الانوار ، ج8 ، ص 375)

این نام به اعتبار همین ویژگی است که ذکر کردین . اما به این معنا نیست که برزخ طفیلی عالم ماده باشه بلکه جریان عکس اینه. به عبارت دیگر این عالم ماده است که برخی از اوصاف برزخ رو داره ( مقدار) اما جوهرش با اون متفاوته.
و اما تفاوت بهشت و جهنم برزخی در همین موقت و دائمی بودنه وگرنه هردو از مجرداتند
یا علیم

البته شکی نیست بشر فعلی در عالم طبیعت منحصر در همین 7 میلیارد یا 8 میلیارد انسان روی کره زمین میشه که از نسل آدم (ع) هستن و روایات اشاره به نسل های قبل از ادم دارن که در روایت دیگر امام صادق میفرماید این نسل هفتمین نسل بشره. نمیشه مسئله حشر رو نادیده گرفت اخوی. از ضروریات مسائل معاد هست حشر هم بدون تبدیل عالم ماده به ماورای ماده که با ویرانی ظاهری همراهه محقق نمیشه.

در مورد تفاوت بهشت جنات تجری با بهشت برزخ اگه فقط تفاوت در خلود و موقتی بودن باشه طبق روایات و آیات احوال بهشتیان در این دو بهشت باید یکسان باشه ولی اینگونه نیست روایت در مورد بهشت برزخ میگه روضة من ریاض الجنة قابل تأمله.

[="Tahoma"][="Navy"]

Seyyed*;909730 نوشت:
لبته شکی نیست بشر فعلی در عالم طبیعت منحصر در همین 7 میلیارد یا 8 میلیارد انسان روی کره زمین میشه که از نسل آدم (ع) هستن و روایات اشاره به نسل های قبل از ادم دارن که در روایت دیگر امام صادق میفرماید این نسل هفتمین نسل بشره. نمیشه مسئله حشر رو نادیده گرفت اخوی. از ضروریات مسائل معاد هست حشر هم بدون تبدیل عالم ماده به ماورای ماده که با ویرانی ظاهری همراهه محقق نمیشه.

سلام
ظاهرا به روایت توجه نکردید
بهتر و دقیقتر بخوانید

Seyyed*;909730 نوشت:
در مورد تفاوت بهشت جنات تجری با بهشت برزخ اگه فقط تفاوت در خلود و موقتی بودن باشه طبق روایات و آیات احوال بهشتیان در این دو بهشت باید یکسان باشه ولی اینگونه نیست روایت در مورد بهشت برزخ میگه روضة من ریاض الجنة قابل تأمله.

منظورمان از تفاوت تفاوت انحصاری نبود بلکه یکی از تفاوتها این است
و البته سعه وجودی در مقام حشر قیامتی بسی بیشتر از سعه وجودی انسان و بهشت در عالم برزخ است
یا علیم[/]

محی الدین;909732 نوشت:

سلام
ظاهرا به روایت توجه نکردید
بهتر و دقیقتر بخوانید

منظورمان از تفاوت تفاوت انحصاری نبود بلکه یکی از تفاوتها این است
و البته سعه وجودی در مقام حشر قیامتی بسی بیشتر از سعه وجودی انسان و بهشت در عالم برزخ است
یا علیم

البته اشاره اصلی روایتی که نقل کردین به اصل عدم تکرار تجلی هست که هیچکدام از تجلیات حق تکرار نمیشه. ظاهرا اخص و خواص هم که به فنا فی الله میرسن جسم متناسب با نشئه آخرتیشون در بهشت جنات تجری هست و مرتبه عالی نفس اونها محو تماشای جمال ذات اقدس اله هست.

[="Tahoma"][="Navy"]

Seyyed*;909733 نوشت:
البته اشاره اصلی روایتی که نقل کردین به اصل عدم تکرار تجلی هست که هیچکدام از تجلیات حق تکرار نمیشه. ظاهرا اخص و خواص هم که به فنا فی الله میرسن جسم متناسب با نشئه آخرتیشون در بهشت جنات تجری هست و مرتبه عالی نفس اونها محو تماشای جمال ذات اقدس اله هست.

سلام
بحث ما در مورد بقای عالم مادی بود
روایت هم می گوید جهان مادی باقی است آنچه می آید و می رود ادوار حیات بر کره زمین است لذا به برزخیت برزخ به معنای عالم مابین دنیا و آخرت خدشه ای وارد نیست
یا علیم[/]

محی الدین;909737 نوشت:

سلام
بحث ما در مورد بقای عالم مادی بود
روایت هم می گوید جهان مادی باقی است آنچه می آید و می رود ادوار حیات بر کره زمین است لذا به برزخیت برزخ به معنای عالم مابین دنیا و آخرت خدشه ای وارد نیست
یا علیم

باسلام

به نظرم روایت با آیات قرآن تعارض داره باید سندا و دلالتا بررسی بشه. سوره تکویر صحبت از خاموش شدن خورشید و به هم ریختن ستارگان و زلزله در زمین و ... صحبت میکنه اینها همه در راستای آیه یوم تبدل الارض غیر ارضها است.

باسمه العلیم

سلام علیکم

Seyyed*;909642 نوشت:
بنابر فرموده ایت الله جوادی آملی جهنم عقلی نداریم

اگر امکان دارد آدرس دقیق مطلب فوق را بفرمائید.

متشکر

حبیبه;909799 نوشت:
باسمه العلیم

سلام علیکم

اگر امکان دارد آدرس دقیق مطلب فوق را بفرمائید.

متشکر


باسلام

دروس ضبط شده شرح اسفار اربعه جلد آخر بحث معاد سلسله دروس رحیق مختوم.

مگه شما اعتقاد دارید سطح جهنم اینقدر هست که به عالم عقل هم برسه؟

[="Tahoma"][="Navy"]

Seyyed*;909744 نوشت:
باسلام

به نظرم روایت با آیات قرآن تعارض داره باید سندا و دلالتا بررسی بشه. سوره تکویر صحبت از خاموش شدن خورشید و به هم ریختن ستارگان و زلزله در زمین و ... صحبت میکنه اینها همه در راستای آیه یوم تبدل الارض غیر ارضها است.


سلام
اتفاقا روایت دیگری معنای یوم تبدل الارض را در راستای همین موضوع(ادوار حیات بشر) تبیین می کند:
امام باقر (ع) فرمودند: « لَقَدْ خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي الْأَرْضِ مُنْذُ خَلَقَهَا سَبْعَةَ عَالَمِينَ لَيْسَ هُمْ مِنْ وُلْدِ آدَمَ خَلَقَهُمْ مِنْ أَدِيمِ الْأَرْضِ فَأَسْكَنَهُمْ فِيهَا وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ مَعَ عَالَمِهِ ثُمَّ خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ آدَمَ أَبَا الْبَشَرِ وَ خَلَقَ ذُرِّيَّتَهُ مِنْهُ وَ لَا وَ اللَّهِ مَا خَلَتِ الْجَنَّةُ مِنْ أَرْوَاحِ الْمُؤْمِنِينَ مُنْذُ خَلَقَهَا وَ لَا خَلَتِ النَّارُ مِنْ أَرْوَاحِ الْكُفَّارِ وَ الْعُصَاةِ مُنْذُ خَلَقَهَا عَزَّ وَ جَلَّ لَعَلَّكُمْ تَرَوْنَ أَنَّهُ إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ وَ صَيَّرَ اللَّهُ أَبْدَانَ أَهْلِ الْجَنَّةِ مَعَ أَرْوَاحِهِمْ فِي الْجَنَّةِ وَ صَيَّرَ أَبْدَانَ أَهْلِ النَّارِ مَعَ أَرْوَاحِهِمْ فِي النَّارِ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَا يُعْبَدُ فِي بِلَادِهِ وَ لَا يَخْلُقُ خَلْقاً يَعْبُدُونَهُ وَ يُوَحِّدُونَهُ بَلَى وَ اللَّهِ لَيَخْلُقَنَّ اللَّهُ خَلْقاً مِنْ غَيْرِ فُحُولَةٍ وَ لَا إِنَاثٍ يَعْبُدُونَهُ وَ يُوَحِّدُونَهُ وَ يُعَظِّمُونَهُ وَ يَخْلُقُ لَهُمْ أَرْضاً تَحْمِلُهُمْ وَ سَمَاءً تُظِلُّهُمْ أَ لَيْسَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَ السَّماواتُ وَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَ فَعَيِينا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ

البته كه خدا عز و جل از آنگاه كه زمين را آفريده هفت عالمیان آفريده كه از فرزندان آدم نيستند، آنان را از خاك روى زمين آفريده و در آن يكى را پس از ديگرى در جهان خود جا داده، سپس خدای عز و جل آدم أبو البشر را آفريد و فرزندانش را از او آفريد، نه سوگند به خدا از روزى كه خدا بهشت را آفريده از ارواح مؤمنان تهى نبوده ، و دوزخ از آن زمان که آفریده شده از ارواح كفّار و گنهكاران خالی نبوده است . شايد شما در نظر آريد كه چون روز رستاخيز شود، و خدا بدنهاى بهشتيان را با ارواح آنها در بهشت درآورد، و بدنهاى كافران را با ارواحشان در دوزخ ، خدای تبارك و تعالى در بلادش پرستيده نشود ، و خلقى نيافريند كه او را بپرستند و يگانه اش دانسته و بزرگش شمارند؟ آرى سوگند به خدا كه البته خلقى آفريند بى‏نر و ماده كه او را بپرستند و يگانه شناسند و بزرگ دارند، و بيافريند براشان زمينى در زير پا و آسمانى بالاى سر، آيا نيست كه خدای عز و جل می فرمايد: «روزى كه به جاى زمين زمين ديگر آيد و بجاى آسمانها آسمانهاى ديگر » (آیه 48- ابراهيم) و خدای عز و جل فرموده: «آيا درمانديم در آفرينش نخست بلكه آنها هر روزه در پوششى از آفرينشى تازه‏اند» ( آیه15- ق) »( بحار الانوار ، ج 54، ص 319 و 320 )
البته شما که از ارادتمندان علامه حسن زاده هستید باید از نظر ایشان در این خصوص مطلع باشید. ایشان رساله ای در رتق و فتق دارند در همین موضوع.
یا علیم[/]

محی الدین;909820 نوشت:

سلام
اتفاقا روایت دیگری معنای یوم تبدل الارض را در راستای همین موضوع(ادوار حیات بشر) تبیین می کند:
امام باقر (ع) فرمودند: « لَقَدْ خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي الْأَرْضِ مُنْذُ خَلَقَهَا سَبْعَةَ عَالَمِينَ لَيْسَ هُمْ مِنْ وُلْدِ آدَمَ خَلَقَهُمْ مِنْ أَدِيمِ الْأَرْضِ فَأَسْكَنَهُمْ فِيهَا وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ مَعَ عَالَمِهِ ثُمَّ خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ آدَمَ أَبَا الْبَشَرِ وَ خَلَقَ ذُرِّيَّتَهُ مِنْهُ وَ لَا وَ اللَّهِ مَا خَلَتِ الْجَنَّةُ مِنْ أَرْوَاحِ الْمُؤْمِنِينَ مُنْذُ خَلَقَهَا وَ لَا خَلَتِ النَّارُ مِنْ أَرْوَاحِ الْكُفَّارِ وَ الْعُصَاةِ مُنْذُ خَلَقَهَا عَزَّ وَ جَلَّ لَعَلَّكُمْ تَرَوْنَ أَنَّهُ إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ وَ صَيَّرَ اللَّهُ أَبْدَانَ أَهْلِ الْجَنَّةِ مَعَ أَرْوَاحِهِمْ فِي الْجَنَّةِ وَ صَيَّرَ أَبْدَانَ أَهْلِ النَّارِ مَعَ أَرْوَاحِهِمْ فِي النَّارِ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَا يُعْبَدُ فِي بِلَادِهِ وَ لَا يَخْلُقُ خَلْقاً يَعْبُدُونَهُ وَ يُوَحِّدُونَهُ بَلَى وَ اللَّهِ لَيَخْلُقَنَّ اللَّهُ خَلْقاً مِنْ غَيْرِ فُحُولَةٍ وَ لَا إِنَاثٍ يَعْبُدُونَهُ وَ يُوَحِّدُونَهُ وَ يُعَظِّمُونَهُ وَ يَخْلُقُ لَهُمْ أَرْضاً تَحْمِلُهُمْ وَ سَمَاءً تُظِلُّهُمْ أَ لَيْسَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَ السَّماواتُ وَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَ فَعَيِينا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ

البته كه خدا عز و جل از آنگاه كه زمين را آفريده هفت عالمیان آفريده كه از فرزندان آدم نيستند، آنان را از خاك روى زمين آفريده و در آن يكى را پس از ديگرى در جهان خود جا داده، سپس خدای عز و جل آدم أبو البشر را آفريد و فرزندانش را از او آفريد، نه سوگند به خدا از روزى كه خدا بهشت را آفريده از ارواح مؤمنان تهى نبوده ، و دوزخ از آن زمان که آفریده شده از ارواح كفّار و گنهكاران خالی نبوده است . شايد شما در نظر آريد كه چون روز رستاخيز شود، و خدا بدنهاى بهشتيان را با ارواح آنها در بهشت درآورد، و بدنهاى كافران را با ارواحشان در دوزخ ، خدای تبارك و تعالى در بلادش پرستيده نشود ، و خلقى نيافريند كه او را بپرستند و يگانه اش دانسته و بزرگش شمارند؟ آرى سوگند به خدا كه البته خلقى آفريند بى‏نر و ماده كه او را بپرستند و يگانه شناسند و بزرگ دارند، و بيافريند براشان زمينى در زير پا و آسمانى بالاى سر، آيا نيست كه خدای عز و جل می فرمايد: «روزى كه به جاى زمين زمين ديگر آيد و بجاى آسمانها آسمانهاى ديگر » (آیه 48- ابراهيم) و خدای عز و جل فرموده: «آيا درمانديم در آفرينش نخست بلكه آنها هر روزه در پوششى از آفرينشى تازه‏اند» ( آیه15- ق) »( بحار الانوار ، ج 54، ص 319 و 320 )
البته شما که از ارادتمندان علامه حسن زاده هستید باید از نظر ایشان در این خصوص مطلع باشید. ایشان رساله ای در رتق و فتق دارند در همین موضوع.
یا علیم

با سلام

اخوی نتیجه گیری نهایی و اعتقاد خودتون در مورد حشر و قیامت چیه؟ با آیات سوره تکویر چکار کنیم؟ آیا کل عالم طبیعت و دنیا اعم از کهکشان راه شیری و کهکشان های دیگه نباید به کمال و قرب برسن و به سمت مبداء حرکت جوهری داشته باشن؟ دقیقا نمیدونم نظر شما در مورد حشر قائل به تأویل آیات سوره تکویر هستین که اصلا عالم طبیعت مثل سجل (نامه های قدیم) طبق بیان قرآن جمع نمیشه یا قائلید فقط کهکشان یا منظومه خاصی براش این اتفاق می افته؟؟؟

باسمه الشکور

Seyyed*;909814 نوشت:
دروس ضبط شده شرح اسفار اربعه جلد آخر بحث معاد سلسله دروس رحیق مختوم.

مگه شما اعتقاد دارید سطح جهنم اینقدر هست که به عالم عقل هم برسه؟

مگر حقیر در این مورد اظهار نظری داشتم؟

با تشکر از حضرتعالی به خاطر ذکر منبع.

Seyyed*;909835 نوشت:
با سلام

اخوی نتیجه گیری نهایی و اعتقاد خودتون در مورد حشر و قیامت چیه؟ با آیات سوره تکویر چکار کنیم؟ آیا کل عالم طبیعت و دنیا اعم از کهکشان راه شیری و کهکشان های دیگه نباید به کمال و قرب برسن و به سمت مبداء حرکت جوهری داشته باشن؟ دقیقا نمیدونم نظر شما در مورد حشر قائل به تأویل آیات سوره تکویر هستین که اصلا عالم طبیعت مثل سجل (نامه های قدیم) طبق بیان قرآن جمع نمیشه یا قائلید فقط کهکشان یا منظومه خاصی براش این اتفاق می افته؟؟؟


سلام
بله آنطور معادی هم امکان پذیره اما نه به این معنا که دیگه تمام بشه و عالم ماده دوباره ایجاد نشه . چه بسا منظور روایت هم تجدید کل عالم ماده باشه در دوره بعدی. اما با توجه به اینکه طول حیات بشر بر روی کره زمین به نسبت کل عمر آن در قبل و بعد، بسیار بسیار ناچیزه بعیده تمام عمر جهان منحصر به حضور فعلی بشر باشه لذا بنابر نظریه رتق و فتق علامه ادوار حیات بشر بر روی خود کره زمین هم بارها و بارها تکرار شده و میشه لذا رستاخیر این ادوار ربطی به رستاخیر کل جهان مادی فعلی نداره هرچند اون هم بعنوان یک دوره کلی از ادوار تکوین جهان مادی قابل تصوره
لازم به ذکراست که آیات معاد قابل تفسیر به تفسیر انفسی هم هست
یا علیم

[=microsoft sans serif]پرسش: در کتاب بیان السعاده، عوالم به وجهى سه عالم دانسته شده است: اول عالم جنّ و شیاطین است، که دوزخ و آتش در همین عالم قرار دارد و آن جایگاه مردمان شقى و معذبین از بنى آدم است و آن عالم اگر چه مجرّد است، پایین‏تر از عالم مادّیات است. دوم عالم مادّیات است، از آسمان و آسمانیان و زمین و زمینیان.این عالم ضعیف‏ترین عالمها است. سوم عالم مجرّدات علوى است و آن عالم ملائکه است.(ج‏۱، ص: ۵۹۱ تا ص: ۵۹۵)

حال سوال من این است که
اولا: در مورد عالم اول که عالم جن و شیاطین است چرا با وجود مجرد بودن پایین تر از عالم ماده است؟ امکان اثبات پایین تر بودن ملکوت اسفل نسبت به عالم ماده چیست؟ چون بعضی فلاسفه قائلن که نزدیک ترین عالم به عدم عالم ماده است چطور میشود عالم جن و شیطان با وجود تجرد رتبه پایین تر از عالم ماده داشته باشد؟

شبهه دوم در مورد عالم جن و شیاطین بر اساس متن نویسنده این است که طبق روایات جهنم در برزخ صعودی (... حفرت من حفر نیران) و قیامت وجود داره چطور ممکنه عالم شیاطین، دوزخ و آتش همین عالم باشه؟ در صورتیکه برزخ صعودی نیست و شیاطین در این عالم معذب نیستن آیا نامگذاری دوزخ و جهنم بالفعل برای علم جن و شیطان مورد اشکال نیست؟

پاسخ:
[=microsoft sans serif]مطلبی که از کتاب بیان السعاده نقل کردید، متضمن یک سری نکات است که پیش از پاسخ به سوالات شما لازم است ابتدا توضیحی از آنها ارائه شود.
نکته اول: بر اساس این منبع، در یک دسته بندی، چندین عالم داریم که به ترتیب از ضعیف به قوی عبارتند از:
یکم. عالم مجردات سفلی
دوم. عالم طبیعت و مادیات
سوم. عالم برزخ.
چهارم. عالم مثال نازل
پنجم. عالم نفوس کلیه
ششم. عالم ارواح
هفتم. عالم عقول.....(1)

البته در برخی مواضع این کتاب، عالم سوم حذف میشود و به جای آن عالم مثال، عالم سوم نامیده میشود.
"و اما برزخى كه راه مشترك بين ملكوت عليا و سراى خوشبختان و بين ملكوت سفلى و جايگاه بد بختان است، پس آن منطقه و قسمتى از ملكوت شمرده شده است و آنجا محل ماندن نيست تا خود مقام، يا عالمى شمرده شود زيرا سعيد و شقى (خوشبخت و بد بخت) هر دو ناچار بايد از آنجا بگذرند تا به اعراف برسند و اعراف آخر برزخ‏ها است و از آنجا راهى به سوى ملكوت عليا و راهى به سوى ملكوت سفلى است. (2)

[=microsoft sans serif]نکته دوم. موجودات در این چند عالم.
یکم. موجودات عالم اول، جن و شیاطین هستند. در این عالم، شیاطین جن و انس و نیز مردمان شقی و معذب در آتش نیز قرار دارند.
این عالم آن پايين‏ترين عالمها و دورترين آنها از خدا است و آن محلّ انسان هاى نگون بخت است و در آنجا دوزخ و عذاب بد كاران واقع شده است..

دوم. موجودات عالم دومکه مشخص است. آسمانهای جسمانی و آسمانیان و زمین و زمینیان در آن قرار دارند.
اين عالم مجمع اضداد و محل متخالفات و سر چشمه كينه ‏ها و بغض‏ ها و جايگاه هلاكت و محلّ صعود سعادتمندان است و تعليم اسماء به آدم و خلافت وى بر آنچه كه در زمين و آسمان است در همين مرتبه واقع شده است.

سوم. موجودات عالم سوم به بالا در لسان شریعت به نام ملائکه و فرشتگان خوانده میشوند که اقسامی دارند.(3)

[=microsoft sans serif]نکته سوم. مرتبه این عوالم نسبت به هم.
از حیث مرتبه، دو نحوه دسته بندی برای این چند عالم میتوان ارائه کرد.

دسته بندی اول، از حیث قوت و ضعف وجودی.
از این جهت، ترتیب این چندد عالم بدین صورت است:
عالم ماده، عالم مجردات سفلی و در بالاترین رتبه، مجردات علوی(از عالم مثال به بالا).

دسته بندی دوم، از حیث شرافت و برتری.
از این جهت، ترتیب این چند عالم از ضعیف به قوی بدین صورت است:
عالم جن و شیاطین، پائینتر از عالم طبیعت و ماده است و عالم مجردات علوی، برتر ازعالم طبیعت است.
پس ترتیب این سیر نزول به سمت صعود بدین صورت است:
عالم مجردات سفلی، عالم طبیعت، عالم مجردات علوی.

رتبه بین خود موجودات نیز بدین صورت است.
شیاطین، اجنه، موجودات مادی، موجودات عالم مثال نازل، موجودات ذاتا مجرد، موجودات ذاتا و فعلا مجرد.(4)

[=microsoft sans serif]نکته چهارم. نوع موجودات این عوالم.
موجودات عالم اول(مجردات سفلی) بر چند نوع تقسيم مى‏شوند:
يك دسته از آنها در نهايت دورى از خدا بوده و از استعداد قبول رحمت خدا دور هستند به نحوى كه گويا محروم بودن از رحمت خدا ذاتى آنها است. آنها شياطين و ذريّه آنها است.
دسته‏ اى ديگر در نهايت دورى از ماده و استعداد آن براى شمول رحمت خدا نيستند و آنها جن مى‏باشند.

موجودات عالم سوم(مجردات علوی) بر چند نوع تقسیم میشوند:
موجودات این عالم خود بر چند دسته اند:
دسته اول: مجرّداتی كه ذاتا و فعلا مجرّدند. این دسته به عقول و ارواح تقسیم میشوند.
دسته دوم: مجرّداتی بالذّات‏ مجردند ولی در مقام فعل، مجرد نیستند آنان را «فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً» (تدبير كنندگان امر) گويند. این موجودات خود، به نفوس كليه و نفوس جزئيه يعنى، لوح محفوظ و لوح محو و اثبات تقسيم مى‏شود.
دسته سوم: مجردات مثالی. در این عالم که به مرتبه عالم مثال نازل یا جابلقا در سمت مغرب معروف است،صورت همه آنچه در عالم طبيعت است به نحو اعلى و اشرف موجود است و نيز ظهور محو و اثباتى كه در نفوس جزئيه در اين عالم انجام مى‏پذيرد در اين مرتبه مى‏باشد.

[=microsoft sans serif]نکته پنجم:سیر صعود و نزول کمال
بر اساس نگاه عرفانی، موجودات عالم در دو سیر صعود و نزول قرار دارند.
به نسبت کارهایی که انجام میدهند، موجودات عالم امکان، یا صعود میکنند و به قرب الهی نزدیکتر میشوند یا از آن دورتر میشوند.
بنابراین جهان امکان دارای دو سیر صعود و نزول است.
از جهت نزولی، آخرین مرتبه متعلق به شیاطین است و ازنظر صعودی، رفتن به ملکوت علیا است.
از نظر مقامی نیز نازلترین مقامات مربوط به شیاطین است و برترین مقام مربوط به مجرداتی که ذاتا و فعلا مجردند.

نکته مهم در این میان آن است که صعود و نزول حد و اندازه دارد.
آخرین مرتبه نزول، عالم شیاطین است و از آن پائین تری وجود ندارد.
اجنه و شیاطین گرچه گاهی به خدا نزدیک میشوند ولی صعود آنها محدود است و از آن تجاوز نمیکنند.

ولی موجودات عالم ماده، میتوانند صعود کنند و صعود آنها محدودیتی ندارد.
مراحل سیر صعودی مادیات نیز بدین صورت است:
اوّلين مرتبه صعود عناصر، تركيب آنها و شكستن تيزى هر كدام است به طورى كه هر كدام از عناصر مركبه از هم تميز داده نشود. (مثل تركيب هيدروژن و اكسيژن كه به صورت آب در آمده و ديگر از هم تميز داده نمى‏شود)
مرتبه دوم: يافتن خصوصيات تازه و تركيب جديد و صورت نوعيّه و داشتن وحدت حقيقى است. اين مرتبه را جماد نامند و آن، يا در همان مرتبه، توقف كرده يا طريق تكامل پيموده، به نبات ارتقاء مى‏يابد.
مرتبه سوم: پیدار شدن نفس نباتی که موجب ظهور آثار گوناگون و كارهاى متخالف مى‏ شود. و به اين مرتبه وجود، نبات مى‏گويند و آن يا به صورت بشرط لا و يا به صورت لا بشرط شيئى در طريق صعودى مرتبه حيوانى پيش مى‏رود.
مرتبه چهارم، حصول نفس حيوانى و ظهور حس و حركت ارادى است و آنچه كه در اين مرتبه به دست مى‏آيد يا در همان حد مى‏ماند يا در طريق انسان شدن حركت مى‏كند.
مرتبه پنجم، حصول نفس انسانى و ظهور ادراكات كلى است، در اين مرتبه بر حسب تكوين توقّفى نيست و اگر توقفى است بر حسب اختيار افراد بشر بوده، و به اندازه مراتب انواع جماد و نبات و حيوان و به اندازه افراد هر نوع از آنها توقف خواهند داشت.
مقامات صعود نفس انسانى و درجات عروج آن بعد از اين مرتبه بى‏نهايت است.
نخستين مقام صعود او عروج به ملكوت عليا و درجات مختلف آن، يا نزول به ملكوت سفلى و دركات آن است. ملكوت حاصله بعد از صعود عناصر از مقام بشرى «جابلسا» ناميده مى‏شود كه مقابل «جابلقا» است.(5)

[=microsoft sans serif]بر اساس این نکات، حال بر میگردیم به سوالات شما.
اما سوال اول:
باتوجه به نکات بالا مشخص میشود که
اولا: پائین تر بودن این عالم نسبت به عالم ماده، به واسطه ملاحظه قوس نزول و صعود وجودی است. به عبارت دیگر موجودات این دو عالم در قوس نزول و صعود، با هم رابطه عکس دارند. یعنی موجودات عالم ماده، در این قوس، بالاتر از موجودات عالم جن و شیاطین قرار دارند. به همین جهت به این عالم، عالم ملکوت سفلی گفته شده است.

ثانیا: اثبات پائین تر بودن آنها نسبت به موجودات عالم ماده به واسطه نگاهی است که در ادبیات دینی به این موجودات شده است. در این نگاه، این موجودات به واسطه اینکه شرور در وجودشان به فعلیت رسیده است، قاعدتا از موجوداتی که خیر وشر در آنها به صورت بالقوه است و نسبت به هیچ کدام فعلیتی ندارند پائینتر قرار میگیرند.

[=microsoft sans serif]اما سوال دوم
بر اساس مطلبی که ذکر شد، عالم شیاطین، عالمی است که در آخرین مرحله سیر نزولی قرار دارد. موجوداتی که به واسطه اعمال خود سزاوار جهنم و آتش میشوند، در سیر نزول قرار گرفته اند و به همین جهت در این عالم قرار میگیرند. این عالم در عرض عالم ماده نیست بلکه در طول آن قرار دارد و در رتبه مادون آن.

موفق باشید.
ـــــــــــ
[=microsoft sans serif]1. گنابادی،[=microsoft sans serif]سلطان محمد، بیان السعاده فی مقامات العباده، ج8، ص225-226، ترجمه رضا خانی و حشمت الله ریاضی، تهران، مرکز انتشارات و چاپ دانشگاه پیام نور، 1372ش.
2. [=microsoft sans serif]ترجمه بیان السعاده، ج1، ص645
[=microsoft sans serif][=microsoft sans serif][=microsoft sans serif][=microsoft sans serif][=microsoft sans serif][=microsoft sans serif][=microsoft sans serif][=microsoft sans serif][=microsoft sans serif][=microsoft sans serif]3. [=microsoft sans serif]ترجمه بیان السعاده، ج1، ص590-591
4. [=microsoft sans serif]ر.ک: ترجمه بیان السعاده، ج1، ص590
5. [=microsoft sans serif]ترجمه بیان السعاده، ج1، ص643-644


موضوع قفل شده است