حدیثی دیگر که موارد نقض دارد: چهل خورشید پشت خورشید

تب‌های اولیه

48 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
حدیثی دیگر که موارد نقض دارد: چهل خورشید پشت خورشید

بعد از حدیثی که راجع به اسماء خاص و رفع فقر بود حدیثی دیگر دیدم که آن هم با واقعیت مطابقت ندارد که در ذیل میاورم

امام باقر (ع):« همانا پشت این خورشید چهل خورشید وجود دارد (چهل گویا به معنای کثرت) که ما بین هریک از آن خورشیدها چهل سال راه باشد ، در آن عوالم آفریدگاران بسیار ند که از آفرینش انسان بی اطلاع و بی خبر ند .» (بحارالانوار جلد 27صفحه 45)

در پشت خورشید 40 خورشید به ترتیبی که فاصله همه مساوی و برابر 40 سال نوری باشد وجود ندارد اما از قسمت دوم حدیث خبری نداریم و بی اطلاعیم لیکن قسمت اول را علم نجوم رد می کند و چنین ترتیب یکسانی پشت خورشید نیست. آیا باز هم برای این حدیث می خواهید منظور دیگری قائل شوید؟!

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد محسن

mehrdaad.;906586 نوشت:
بعد از حدیثی که راجع به اسماء خاص و رفع فقر بود حدیثی دیگر دیدم که آن هم با واقعیت مطابقت ندارد که در ذیل میاورم
امام باقر (ع):« همانا پشت این خورشید چهل خورشید وجود دارد (چهل گویا به معنای کثرت) که ما بین هریک از آن خورشیدها چهل سال راه باشد ، در آن عوالم آفریدگاران بسیار ند که از آفرینش انسان بی اطلاع و بی خبر ند .» (بحارالانوار جلد 27صفحه 45)
در پشت خورشید 40 خورشید به ترتیبی که فاصله همه مساوی و برابر 40 سال نوری باشد وجود ندارد اما از قسمت دوم حدیث خبری نداریم و بی اطلاعیم لیکن قسمت اول را علم نجوم رد می کند و چنین ترتیب یکسانی پشت خورشید نیست. آیا باز هم برای این حدیث می خواهید منظور دیگری قائل شوید؟!

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و طلب توفیق الهی برای شما پرسشگر محترم و دیگر همراهان گرامی
بر فرض صحت این روایت،نمی توان تفسیر روشنی از بیان معصوم سلام الله علیه ارائه داد. زیرا دانش ما در این باره اندک است.در نتیجه، از تبیین روشن این روایت که مقصود امام از چنین توصیفاتی چیست؛ بی خبریم و به طور دقیق نمی دانیم که این بیانات شریف مربوط به کدام عالم و توضیحش چگونه است.
البته مخفی نماند، عالم خلقت اسراری دارد که انسان غیر معصوم، اطلاع زیادی از آن ندارد. هر چند با علم و ابزار امروزی حقایق بسیاری کشف شده است اما این حقایق بسیار، در برابر فراوان اسرار هستی؛ بسیار اندک است.
با این حال اگر همراهان گرامی در این زمینه اطلاعاتی دارند، یا می توانند مستند مورد اعتمادی معرفی کنند(جدای از تفاسیر ذوقی یا بر داشت های شخصی)از بیان آن دریغ نکنند.

با توجه به برخی روایات
این خورشید ها به ابعاد و عوالم دیگر مربوط است.
یک روایت در مورد عوالمی است که ذوالقرنین طی کرده و امام فردی را در این عوالم سیر میدهد...
یک مورد درباره ابعاد زمین است که هفت زمین داریم...
امیدوارم دوستان اصل این روایات را بیاورند تا دوستمان بهره مند شوند...

سلام
جالب است که معصومین(ع) هیچ چیزی از علم امروزی که به طور انکار ناپذیری معجزۀ علمی محسوب شود نگفته‌اند و آنگاه از عوالم دیگر و آفریدگارانش باخبرند. علم ما هم قد نمی‌دهد توانایی فهم حرف‌هایشان را هم نداریم. بهتر نبود چیز به درد بخورتری بگویند؟ مثلا چیزی بگویند که باعث پیشرفت علمی مسلمین شود؟ یا آیات متشابه را تفسیر کنند؟

mehrdaad.;906586 نوشت:
بعد از حدیثی که راجع به اسماء خاص و رفع فقر بود حدیثی دیگر دیدم که آن هم با واقعیت مطابقت ندارد که در ذیل میاورم

امام باقر (ع):« همانا پشت این خورشید چهل خورشید وجود دارد (چهل گویا به معنای کثرت) که ما بین هریک از آن خورشیدها چهل سال راه باشد ، در آن عوالم آفریدگاران بسیار ند که از آفرینش انسان بی اطلاع و بی خبر ند .» (بحارالانوار جلد 27صفحه 45)

در پشت خورشید 40 خورشید به ترتیبی که فاصله همه مساوی و برابر 40 سال نوری باشد وجود ندارد اما از قسمت دوم حدیث خبری نداریم و بی اطلاعیم لیکن قسمت اول را علم نجوم رد می کند و چنین ترتیب یکسانی پشت خورشید نیست. آیا باز هم برای این حدیث می خواهید منظور دیگری قائل شوید؟!


سلام
بطور قطع منظور حضرت از پشت خورشید پشت به معنای متعارف نیست چون انسان و زمین در هر روز در یک زاویه خاص از خورشید قرار می گیرد و پشت خورشید جای متفاوتی از کهکشان در روز دیگر است پس منظور از پشت ماوراست که یا اشاره به عوالم باطنی است یا اشاره به موضوعی که اخیرا جزء نظریات فیزیک جدید است و آن دنیاهای موازی است
دیگر اینکه این مطلب جزء مبانی دینی نیست. بلکه مطلبی عادی است که پس از درک معنای درست آن باید در موردش به قضاوت نشست
یا علیم

محی الدین;909444 نوشت:

سلام
بطور قطع منظور حضرت از پشت خورشید پشت به معنای متعارف نیست چون انسان و زمین در هر روز در یک زاویه خاص از خورشید قرار می گیرد و پشت خورشید جای متفاوتی از کهکشان در روز دیگر است پس منظور از پشت ماوراست که یا اشاره به عوالم باطنی است یا اشاره به موضوعی که اخیرا جزء نظریات فیزیک جدید است و آن دنیاهای موازی است
دیگر اینکه این مطلب جزء مبانی دینی نیست. بلکه مطلبی عادی است که پس از درک معنای درست آن باید در موردش به قضاوت نشست
یا علیم

با سلام، اول لازم میدانم این نکته را بگویم که شخصا" نوکر و مخلص تمام ائمه هستم و اصلا دوست ندارم ایرادی به ایشان بگیرم اما فقط از باب روشن شدن حقیقت آنچه را در ذهنم تولید سوال میکند را مطرح کرده و پیگیر پاسخش میشوم و این مسئله ذره ای با دوستی و عشقی که به اهل بیت دارم در تعارض نیست و امیدوارم آن بزرگواران هم از کنجکاوی این حقیر ناراحت نشوند که با توجه به نیتم مطمئنا ناراحت نخواهند بود.
​اما در مورد حدیث منظورم اینست که خورشید را از هر جهتی که در نظر بگیریم اینطور نیست که 40 ستاره یا سیاره بفاصله های مساوی بترتیب نسبت به ان وجود داشته باشد بلکه فاصله ها متفاوت است و 40 فاصله مساوی وجود ندارد حالا امیدوارم اگر دوستان متوجه منظور این حدیث شدند نظر خود را ذکر کنند چون آنچه که مسلم است اینست که حدیث پر رمز و رازی ست.

به نام خدا.

mehrdaad.;909510 نوشت:
با سلام، اول لازم میدانم این نکته را بگویم که شخصا" نوکر و مخلص تمام ائمه هستم و اصلا دوست ندارم ایرادی به ایشان بگیرم اما فقط از باب روشن شدن حقیقت آنچه را در ذهنم تولید سوال میکند را مطرح کرده و پیگیر پاسخش میشوم و این مسئله ذره ای با دوستی و عشقی که به اهل بیت دارم در تعارض نیست و امیدوارم آن بزرگواران هم از کنجکاوی این حقیر ناراحت نشوند که با توجه به نیتم مطمئنا ناراحت نخواهند بود.
​اما در مورد حدیث منظورم اینست که خورشید را از هر جهتی که در نظر بگیریم اینطور نیست که 40 ستاره یا سیاره بفاصله های مساوی بترتیب نسبت به ان وجود داشته باشد بلکه فاصله ها متفاوت است و 40 فاصله مساوی وجود ندارد حالا امیدوارم اگر دوستان متوجه منظور این حدیث شدند نظر خود را ذکر کنند چون آنچه که مسلم است اینست که حدیث پر رمز و رازی ست.

شاید چهل دوم هم به معنای کثرت باشه.

ستایشگر :Gol:

محسن;909206 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و طلب توفیق الهی برای شما پرسشگر محترم و دیگر همراهان گرامی
بر فرض صحت این روایت،نمی توان تفسیر روشنی از بیان معصوم سلام الله علیه ارائه داد. زیرا دانش ما در این باره اندک است.در نتیجه، از تبیین روشن این روایت که مقصود امام از چنین توصیفاتی چیست؛ بی خبریم و به طور دقیق نمی دانیم که این بیانات شریف مربوط به کدام عالم و توضیحش چگونه است.
البته مخفی نماند، عالم خلقت اسراری دارد که انسان غیر معصوم، اطلاع زیادی از آن ندارد. هر چند با علم و ابزار امروزی حقایق بسیاری کشف شده است اما این حقایق بسیار، در برابر فراوان اسرار هستی؛ بسیار اندک است.
با این حال اگر همراهان گرامی در این زمینه اطلاعاتی دارند، یا می توانند مستند مورد اعتمادی معرفی کنند(جدای از تفاسیر ذوقی یا بر داشت های شخصی)از بیان آن دریغ نکنند.

​با سلام، ببخشید جناب محسن چیزیکه علم امروز ما هم آنرا درک نمیکند چه رسد به 1300 سال پیش ، پس چرا اصلا چنین مطلبی را فرمودند؟ خاصیتش چه بوده و چه هست؟ و چیزی که نه فهمیده میشود نه دردی از کسی دوا میکند چه حاجت به بیان بوده؟ آیا ممکن نیست جعلی باشد و دلسوزی خواسته باشد علم امام را در نظر مردمان بسیار بالا ببرد؟

mehrdaad.;906586 نوشت:
40 سال نوری باشد

شما از کجا فهمیدید منظور امام سال نوری هست؟ شاید یک نوع واحد دیگر مورد نظر امام بوده!

ستايشگر;909512 نوشت:
به نام خدا.

شاید چهل دوم هم به معنای کثرت باشه.

ستایشگر :Gol:

​با سلام، بعید نیست اما آیا هر وقت ایشان قصد بیان کثرتی را داشتند از عدد 40 استفاده میکردند؟ باید دید غالبا چطور بوده چون در این قبیل موارد از عدد 1000 استفاده میکنند یا هزاران اما عدد 40 مانند عدد 7 یک عدد خاص است. تا نظر دیگران چه باشد.

shsina;909514 نوشت:
شما از کجا فهمیدید منظور امام سال نوری هست؟ شاید یک نوع واحد دیگر مورد نظر امام بوده!

هر واحد دیگری هم باشد فرق نمی کند چون 40 یا n فاصله مساوی​ وجود ندارد فواصل متفاوت هست.
سال نوری تنها بعنوان مثال گفته شد.

mehrdaad.;909515 نوشت:
​با سلام، بعید نیست اما آیا هر وقت ایشان قصد بیان کثرتی را داشتند از عدد 40 استفاده میکردند؟ باید دید غالبا چطور بوده چون در این قبیل موارد از عدد 1000 استفاده میکنند یا هزاران اما عدد 40 مانند عدد 7 یک عدد خاص است. تا نظر دیگران چه باشد.

سلام بر شما.

لازم نیست که هر وقت قصد بیان کثرت میداشتند، از عدد 40 استفاده کنند. مثلا ما هم وقتی میخوایم بگیم "بارها بهت گفتم"، میگیم "صد بار بهت گفتم" ولی وقتی میخوایم بگیم "خیلی وقته منتظرم" میگیم "سه ساعته منتظرم".

از این منظر باید ادبیات عربی بررسی بشه فکر کنم!

ستایشگر :Gol:

mehrdaad.;909517 نوشت:
هر واحد دیگری هم باشد فرق نمی کند چون 40 یا n فاصله مساوی​ وجود ندارد فواصل متفاوت هست.
سال نوری تنها بعنوان مثال گفته شد.

شما از کجا میدانید؟ شاید منظور امام ستارگانی هست که به زمینی مثل زمینه ما میتابه، نه ستاره های معمولی و به همین خاطر از لفظ خورشید استفاده شده، خب شما ستاره ای سراغ دارید که به سیاره ای بتابه که در آن سیاره آفریدگان وجود داشته باشد؟ نه! پس نمیتوان گفت این فاصله درست است یا غلط.

و طاها;909425 نوشت:
یک روایت در مورد عوالمی است که ذوالقرنین طی کرده و امام فردی را در این عوالم سیر میدهد...
یک مورد درباره ابعاد زمین است که هفت زمین داریم...

با سلام، اول - آیا منظور از ذوالقرنین همان کوروش است؟ دوم - آیا همان حکایتی را میگویید که از ماجوج و ... گفته؟ سوم - اگر میشه در مورد جمله اول کمی توضیح دهید چهارم - ابعاد زمین که هفت زمین داریم یعنی چه؟

ستايشگر;909518 نوشت:
سلام بر شما.

لازم نیست که هر وقت قصد بیان کثرت میداشتند، از عدد 40 استفاده کنند. مثلا ما هم وقتی میخوایم بگیم "بارها بهت گفتم"، میگیم "صد بار بهت گفتم" ولی وقتی میخوایم بگیم "خیلی وقته منتظرم" میگیم "سه ساعته منتظرم".

از این منظر باید ادبیات عربی بررسی بشه فکر کنم!

ستایشگر :Gol:

مهمتر از عدد چهل مسئله فواصل مساویست آن نمیدونم چه توجیهی دارد؟

shsina;909521 نوشت:
شما از کجا میدانید؟ شاید منظور امام ستارگانی هست که به زمینی مثل زمینه ما میتابه، نه ستاره های معمولی و به همین خاطر از لفظ خورشید استفاده شده، خب شما ستاره ای سراغ دارید که به سیاره ای بتابه که در آن سیاره آفریدگان وجود داشته باشد؟ نه! پس نمیتوان گفت این فاصله درست است یا غلط.

! ! ! ؟ 8-| =d> ​؟ ! ! ! ! !

به نام خدا.

mehrdaad.;909524 نوشت:
مهمتر از عدد چهل مسئله فواصل مساویست آن نمیدونم چه توجیهی دارد؟

مساوی بودن فواصل تصریح نشده. اگر چهل به معنای بسیار باشه، دیگه لازم نیست که حتما با هم مساوی باشند.

ستایشگر :Gol:

سلام...فقط یک نکته می خواستم بگم، ...این روایت یا روایت خیلی مشابه با این روایت رو آقای رائفی پور، هم توی چند تا از سخنرانیش گفتن... اگر عین این روایت هم نبود...روایتش، وجه اشتراکی با این روایت داشت...در اون روایت هم برای معرفی و توضیح مسافت، از سال استفاده کرده بود...بعد رائفی پور با آب و تاپ، می گفت ببینید، ببینید، که امامای ما هزار سال پیش، اشاره به سال نوری کردن و اینها، چه حساب شده و علمی مسافت رو ذکر کردن!!!!!!! ولی می خواستم بگم، من به چشم چند تا روایت دیدم، ر مورد چیز های معمولی، که البته الان خاطرم نیستن...به هر حال، اصلا استفاده از روز و ماه و سال یک روش معمولی بوده...مثلا می گفتن، تا فلان جا، سه روزه...تا فلان جا، یک ماهه، تا فلان جا چند سال راهه.... الی آخر....خلاصه توضیح و بیان کردن یک مسافت با وسیله لفض ماه و سال چیز معمولی بوده، حالا نمی دونم، آقای رائفی پور علم غیب دارن، چنان با قاطعیت حرف می زنن که...خدا توبه توبه....

mehrdaad.;909522 نوشت:
با سلام، اول - آیا منظور از ذوالقرنین همان کوروش است؟ دوم - آیا همان حکایتی را میگویید که از ماجوج و ... گفته؟ سوم - اگر میشه در مورد جمله اول کمی توضیح دهید چهارم - ابعاد زمین که هفت زمین داریم یعنی چه؟

با سلام و احترام
1
نمیدانم. شباهت هایی دیده میشود. فقط باید این نکته را توجه کرد که ذوالقرنین موحد بوده است پس طبعا اگر کوروش همان ذوالقرنین باشد نباید رفتاری خلاف یکتاپرستی داشته باشد. بر اساس اسناد دسته سوم کوروش به احتمال زیاد مشرک بوده است اما بر اساس اسناد دسته اول، ظاهرا شواهدی وجود نداشته باشد...
البته اینها تنها یک تحلیل سطحی از داستان بود
2
انچه گفتم بر اساس حافظه بود و متاسفانه دقیق یادم نیست و دسترسی به منابع ندارم. انشا الله امکانش فراهم شود پیدا میکنم.
3
چون چیزهای مبهمی در ذهنم هست بهتر است چیزی نگویم تا اصل روایت اورده شود ...
4
انچه به یاد دارم
در روایات ظهور در جلد 13 بحارالانوار
گفته شده بود زمانی که امام زمان ظهور کند دو زمین از 7 زمین یک کاربرد خاص خواهند داشت و مسکونی نخواهند بود...
اینها چیزهای مبهمی است که ممکن است در بیان ان دچار اشتباه شده باشم
لذا همانطور که گفتم باید اصل روایات را دید...

ستايشگر;909529 نوشت:
به نام خدا.

مساوی بودن فواصل تصریح نشده. اگر چهل به معنای بسیار باشه، دیگه لازم نیست که حتما با هم مساوی باشند.

ستایشگر :Gol:



اگر منظور از کثرت بینهایت باشد فرمایش شما درست است، اما بینهایت نیست و حدی دارد لذا چون فواصل را با چهل بیان میکند و برای همگی این ذکر میشود و تفاوتی قائل نمیشود طبیعتا می بایست منظور فواصل مساوی باشد، ببینید ذکر "که مابین هریک چهل سال راه باشد" هم عدد یکسان است و هم واحد آن پس حتی اگر منظور کثرت باشد این کثرت باید عدد خاصی باشد که برای همه یکی است از این جمله بهیچوجه تفاوت در فواصل استنباط نمیشود بلکه بگونه ای ذکر شده که مساوی بودن فواصل استنباط میشود ما میتوانیم عدد چهل را به معنای مقدار زیاد تصور کنیم اما نمی توانیم به معنای مقادیر متفاوت تلقی کنیم همچنین از جمله بر میاید که مقدار فواصل با تعداد خورشیدهای ذکر شده مساوی میباشد و نمیشود در دو جمله پشت سر هم و مربوط به هم ذکر عددی خاص در قسمت اول جمله به معنای یک مقدار خاص باشد ودر قسمت دوم جمله بیانگر مقدار خاص میگری باشد که اگر چنین بود دقیقا همان عدد ذکر نمیشد اتفاقا ذکر چنین مواردی میخواهد ما را با حقیقتی عجیب مواجه کند که تعداد خورشیدها با تعداد واحدهای فاصله یکسان است و تعداد فواصل هم به لحاظ یکسانی مقدار و واحد آن یکسان می بایست باشد. خود شما با خواندن جمله بیشتر متوجه تفاوت میشوید یا تساوی؟

و طاها;909534 نوشت:
با سلام و احترام
1
نمیدانم. شباهت هایی دیده میشود. فقط باید این نکته را توجه کرد که ذوالقرنین موحد بوده است پس طبعا اگر کوروش همان ذوالقرنین باشد نباید رفتاری خلاف یکتاپرستی داشته باشد. بر اساس اسناد دسته سوم کوروش به احتمال زیاد مشرک بوده است اما بر اساس اسناد دسته اول، ظاهرا شواهدی وجود نداشته باشد...
البته اینها تنها یک تحلیل سطحی از داستان بود
2
انچه گفتم بر اساس حافظه بود و متاسفانه دقیق یادم نیست و دسترسی به منابع ندارم. انشا الله امکانش فراهم شود پیدا میکنم.
3
چون چیزهای مبهمی در ذهنم هست بهتر است چیزی نگویم تا اصل روایت اورده شود ...
4
انچه به یاد دارم
در روایات ظهور در جلد 13 بحارالانوار
گفته شده بود زمانی که امام زمان ظهور کند دو زمین از 7 زمین یک کاربرد خاص خواهند داشت و مسکونی نخواهند بود...
اینها چیزهای مبهمی است که ممکن است در بیان ان دچار اشتباه شده باشم
لذا همانطور که گفتم باید اصل روایات را دید...

​بهرحال از پاسختان متشکرم.

و طاها;909534 نوشت:
با سلام و احترام
1
نمیدانم. شباهت هایی دیده میشود. فقط باید این نکته را توجه کرد که ذوالقرنین موحد بوده است پس طبعا اگر کوروش همان ذوالقرنین باشد نباید رفتاری خلاف یکتاپرستی داشته باشد. بر اساس اسناد دسته سوم کوروش به احتمال زیاد مشرک بوده است اما بر اساس اسناد دسته اول، ظاهرا شواهدی وجود نداشته باشد...
البته اینها تنها یک تحلیل سطحی از داستان بود
2
انچه گفتم بر اساس حافظه بود و متاسفانه دقیق یادم نیست و دسترسی به منابع ندارم. انشا الله امکانش فراهم شود پیدا میکنم.
3
چون چیزهای مبهمی در ذهنم هست بهتر است چیزی نگویم تا اصل روایت اورده شود ...
4
انچه به یاد دارم
در روایات ظهور در جلد 13 بحارالانوار
گفته شده بود زمانی که امام زمان ظهور کند دو زمین از 7 زمین یک کاربرد خاص خواهند داشت و مسکونی نخواهند بود...
اینها چیزهای مبهمی است که ممکن است در بیان ان دچار اشتباه شده باشم
لذا همانطور که گفتم باید اصل روایات را دید...

بهرحال از پاسختان متشکرم.

ستايشگر;909529 نوشت:
اگر چهل به معنای بسیار باشه، دیگه لازم نیست که حتما با هم مساوی باشند.

​در توضیحی دیگر میتوان گفت بسیار خب چهل به معنای چهل نیست بلکه به معنای n میباشد در این صورت هم n با n مساوی است نه متفاوت.

[="Tahoma"][="Navy"]

mehrdaad.;909510 نوشت:
ما در مورد حدیث منظورم اینست که خورشید را از هر جهتی که در نظر بگیریم اینطور نیست که 40 ستاره یا سیاره بفاصله های مساوی بترتیب نسبت به ان وجود داشته باشد بلکه فاصله ها متفاوت است و 40 فاصله مساوی وجود ندارد حالا امیدوارم اگر دوستان متوجه منظور این حدیث شدند نظر خود را ذکر کنند چون آنچه که مسلم است اینست که حدیث پر رمز و رازی ست.

سلام
عدد چهل می تواند دلالت بر تکثیر کند اما دلالتی بر تساوی فاصله ها ندارد.
اگر کسی بگوید پش سر شما ده نفر ایستاده اند یعنی آن ده نفر فاصله مساوی با هم دارند؟
ضمنا عرض شد احتمال اینکه این یک خبر از عوالم غیبی باشد بسیار بیشتر است
یا علیم[/]

به نام خدا.

mehrdaad.;909559 نوشت:

اگر منظور از کثرت بینهایت باشد فرمایش شما درست است، اما بینهایت نیست و حدی دارد لذا چون فواصل را با چهل بیان میکند و برای همگی این ذکر میشود و تفاوتی قائل نمیشود طبیعتا می بایست منظور فواصل مساوی باشد، ببینید ذکر "که مابین هریک چهل سال راه باشد" هم عدد یکسان است و هم واحد آن پس حتی اگر منظور کثرت باشد این کثرت باید عدد خاصی باشد که برای همه یکی است از این جمله بهیچوجه تفاوت در فواصل استنباط نمیشود بلکه بگونه ای ذکر شده که مساوی بودن فواصل استنباط میشود ما میتوانیم عدد چهل را به معنای مقدار زیاد تصور کنیم اما نمی توانیم به معنای مقادیر متفاوت تلقی کنیم همچنین از جمله بر میاید که مقدار فواصل با تعداد خورشیدهای ذکر شده مساوی میباشد و نمیشود در دو جمله پشت سر هم و مربوط به هم ذکر عددی خاص در قسمت اول جمله به معنای یک مقدار خاص باشد ودر قسمت دوم جمله بیانگر مقدار خاص میگری باشد که اگر چنین بود دقیقا همان عدد ذکر نمیشد اتفاقا ذکر چنین مواردی میخواهد ما را با حقیقتی عجیب مواجه کند که تعداد خورشیدها با تعداد واحدهای فاصله یکسان است و تعداد فواصل هم به لحاظ یکسانی مقدار و واحد آن یکسان می بایست باشد. خود شما با خواندن جمله بیشتر متوجه تفاوت میشوید یا تساوی؟

وقتی قرار شد که "چهل" رو به معنی "بسیار" در نظر بگیریم، مضمون کلام امام (ع) به این صورت خواهد بود : " در ورای این خورشید، خورشید های بسیاری هستند که میان هر کدام، فاصله ای بسیار است و در آن عالم ها موجوداتی هستند که از آفرینش انسان در این دنیا بی خبرند".

به نظر بنده که حرفی از تساوی فاصله ها و تناسب تعداد و فاصله ها و ... نیست و البته، تاکید میکنم به نظر بنده. الله اعلم.

ستایشگر :Gol:

irancplusplus;909426 نوشت:
سلام
جالب است که معصومین(ع) هیچ چیزی از علم امروزی که به طور انکار ناپذیری معجزۀ علمی محسوب شود نگفته‌اند و آنگاه از عوالم دیگر و آفریدگارانش باخبرند. علم ما هم قد نمی‌دهد توانایی فهم حرف‌هایشان را هم نداریم. بهتر نبود چیز به درد بخورتری بگویند؟ مثلا چیزی بگویند که باعث پیشرفت علمی مسلمین شود؟ یا آیات متشابه را تفسیر کنند؟

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام خدمت شما پرسشگر محترم و دیگر همراهان گرامی
در ابتدا بیان این نکته ضروری است، معصومین سلام الله علیهم اجمعین، معلمان دین و اخلاق و پرورش دهندگان روح و روان اند، نه مدرسان نجوم و هیئت و ریاضی و... اگر چه در این باره هم اگر مورد پرسش قرار می گرفتند، فرا خور فهم مخاطب، پاسخ می دادند.در ضمن باید بدانیم در سایه اخلاق و دین،جامعه به تکامل می رسد و علوم پیشرفت می کند.پس چه چیزی به درد بخور تر از این!
وظیفه اصلی امام، هدایت های اخلاقی و دینی انسان ها است.که اگر این دو با هم نباشد، نمی توان یک جامعه سالم داشت و شاهد پیشرفت آن به سوی مطلوب بود.پس می بینیم امر به درد بخوری وجود نداشته جز آن که معصومین سلام الله علیه بیان کردند و سرمایه بزرگی از معنویت و معرفت را برای ما به یادگاری گذاشتند.
در نتیجه بر هر مسلمانی خصوصا شیعیان فرض است که بتوانیم ابعاد انسانی و اخلاقی اولیای خدا را که به شکل ممتازی اثر گذار بودند، سیره عملی خود قرار داده و به دیگران بشناسانیم. نه که با دیدن روایت یا نقل قولی که شاید هم مستند نباشد، یا در ظاهربا علم و تجربه امروزی مطابقت نداشته باشد،به نوعی شان و منزلت آن بزرگواران را زیر سوال ببریم.
و اما در باره آیات محکم و متشابه، خود قرآن بیان می کند که تفسیر آن بر عهده راسخون درعلم است. راسخون در علم افرادی هستند که از قوه و ملکه عصمت بهره مند ند.
"هُوَ الَّذي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذينَ في‏ قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْويلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْويلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْباب" سوره آل عمران،آیه 7
او كسى است كه اين كتاب (آسمانى) را بر تو نازل كرد، كه قسمتى از آن، آيات "محكم" (صريح و روشن) است كه اساس اين كتاب مى ‏باشد (و هر گونه پيچيدگى در آيات ديگر، با مراجعه به اين ها، برطرف مى شود.) و قسمتى از آن، "متشابه" است.(آياتى كه به خاطر بالا بودن سطح مطلب و جهات ديگر، در نگاه اول، احتمالات مختلفى در آن مى‏رود ولى با توجه به آيات محكم، تفسير آنها آشكار مى شود.) اما آن ها كه در قلوب شان انحراف است، به دنبال متشابهات اند، تا فتنه ‏انگيزى كنند (و مردم را گمراه سازند) و تفسير (نادرستى) براى آن مى ‏طلبند. در حالى كه تفسير آن ها را، جز خدا و راسخان در علم نمى ‏دانند. (آن ها كه به دنبال فهم و دركِ اسرارِ همه آيات قرآن در پرتو علم و دانش الهى) مى ‏گويند: "ما به همه آن ايمان آورديم همه از طرف پروردگارِ ما است." و جز صاحبان عقل، متذكر نمى‏ شوند. (و اين حقيقت را درك نمى ‏كنند)
سخن آخر: افرادی که باطنی روشن و متصل به ملکوت دارند،فرا خور وسع شان اسراری را می بینند و ممکن است برای دیگران به شکل مختصر یا راز آلود بیان کنند.این برای کسانی است که تقوا پیشه کرده به مقاماتی رسیده اند. اما امامان معصوم با اراده و خواست خدا به علوم غیبی و منبع نور دست رسی دارند و اگر سخنی می گویند؛ بر اساس دریافت غیبی است.اما نزد ما که بیشتر از مسیر تجربه مسایل مجهول را معلوم می کنیم؛یا با معادلات ریاضی و فیزیک سر و کار داریم، فهم این امور کمی سخت و حتی غیر قابل باور است.اما دلیل نمی شود چون ما نمی فهمیم، اصل آن را انکار کنیم یا بگوییم این حرف ها کلی گویی است.در حالی که بسیاری از مسایل قابل انکار نیست و تجربه این را ثابت کرده است.

پارسا مهر;909533 نوشت:
می گفت ببینید، ببینید، که امامای ما هزار سال پیش، اشاره به سال نوری کردن

بله همان طور که فرمودید، در روایات مشخص نشده که چهل سال با چه سرعتی راهه. آیا چهل سال نوری مد نظره یا شاید منظور مصافتی باشه که یک کاروان شتر در چهل سال طی می کنه ...

شاید هم مبناها متفاوت باشه. مثلاً شاید بشه گفت که فاصله هر دو ستاره ای 40 ساله، فقط سرعت باید طوری تنظیم بشه که مصافت در 40 سال طی بشه.

mehrdaad.;909513 نوشت:
​با سلام، ببخشید جناب محسن چیزیکه علم امروز ما هم آنرا درک نمیکند چه رسد به 1300 سال پیش ، پس چرا اصلا چنین مطلبی را فرمودند؟ خاصیتش چه بوده و چه هست؟ و چیزی که نه فهمیده میشود نه دردی از کسی دوا میکند چه حاجت به بیان بوده؟ آیا ممکن نیست جعلی باشد و دلسوزی خواسته باشد علم امام را در نظر مردمان بسیار بالا ببرد؟

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام مجدد خدمت شما پرسشگر گرامی و دیگر همراهان گرامی.
بیان کردیم بر فرض صحت استناد این روایت و یا درستی نقل کلمات آن، اما به هر حال باید بپذیریم که دانش بشر آن اندازه توانایی ندارد که بتواند از برخی زاویه های اسرار آمیز پرده بردارد.
اگر قبول کنیم معصوم سلام الله علیه سخنی در باره امور آسمان ها و زمین فرمود،اما آیا نقلی که امروزه به دست ما رسیده،عین همان جملات بوده یا نه خصوصا به تجربه ثابت شده است که اگر هم افراد درنقل های دینی و تاریخی دست نبرند(که متاسفانه بسیار برده اند) اما جالب این که خود تاریخ در گذر زمان، دست برد زننده اصلی وقایع و نقل قول ها است.زیرا کتاب تاریخ در هر روزگاری مطابق با وقایع و فهم آن روزگار ورق می خورد. بنا بر این، آن چه قبلا بوده یا فراموش و یا به شکل دیگری عرضه می شود.
به همین دلیل در متن های دینی و تاریخی جز قرآن که خدا خودش متقبل عدم تحریف آن شده ، یا روایات متواتر که نقلی مستند دارند، ولی به بقیه گزارش ها نمی توان اعتماد کرد یا مطالب آن را جدی گرفت.و علاوه، نیازی به نقل و نشرآن نیست.
با این حال تکرار می شود همان طور که پیش تر اشاره شد، اگر بپذیریم که روایت مذکور از همه جهت مستند و قابل قبول است؛ پس حتما امام به اسراری اشاره می کند که از نگاه تجربه و عقل ما پنهان است و علاوه، نگارنده اعتراف می کند که تاویل و تفسیر خاصی برای آن نیافته است. ( و الله العالم)

منظور از این روایت نمی تونه سال نوری باشه، چون نزدیکترین ستاره به ما بعد از خورشید، پروکسیما قنطورس است که 4 سال نوری با ما فاصله داره (نه 40 سال). مصافت طی شده با شتر هم نمی تونه مد نظر باشه چون مطمئناً طی این فاصله با شتر بیش از 40 سال زمان می بره. پس منظور چیز دیگری است ...

اگر یک سفینه را در نظر بگیریم که با سرعتی حدود یک دهم سرعت نور حرکت می کند، در آن صورت طی این فاصله 40 سال زمان می بره. برای ستاره های بعدی هم این سفینه می تواند سرعت خود را کم و زیاد کند طوری که مسافت بین هر دو ستاره متوالی را در 40 سال طی کند تا برسد به ستاره چهلم. اما این هم نمی تونه منظور باشه ... چه دلیلی داره که به چنین سفینه خاصی اشاره بشه؟ پس اگر بخواهیم حدیث رو بر علم تطبیق دهیم باید یه تفسیر کاملاً متفاوت پیدا کنیم.

ستايشگر;909603 نوشت:
وقتی قرار شد که "چهل" رو به معنی "بسیار" در نظر بگیریم، مضمون کلام امام (ع) به این صورت خواهد بود : " در ورای این خورشید، خورشید های بسیاری هستند که میان هر کدام، فاصله ای بسیار است و در آن عالم ها موجوداتی هستند که از آفرینش انسان در این دنیا بی خبرند".

خب اگر به معنای کثرت نباشد چه آنوقت چهل حد معینی دارد. اما طوری که شما گفتید درست از آب درمیاد اما بشرط آنکه مطمئن شویم منظور کثرت است. بعد چرا برای اینکه ابهامی برای کسی باقی نماند بمانند شما نگفتند و از عدد چهل استفاده کردند؟ یعنی بهتر نبود برای اینکه هیچکس دچار ابهام نشود جای چهل از کلمه بسیار استفاده میکردند؟ و اگر جواب مثبت باشد. پس این مسئله چه میشود که امام جمله شان را به بهترین شکل بیان میکنند؟

محسن;909668 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام مجدد خدمت شما پرسشگر گرامی و دیگر همراهان گرامی.
بیان کردیم بر فرض صحت استناد این روایت و یا درستی نقل کلمات آن، اما به هر حال باید بپذیریم که دانش بشر آن اندازه توانایی ندارد که بتواند از برخی زاویه های اسرار آمیز پرده بردارد.
اگر قبول کنیم معصوم سلام الله علیه سخنی در باره امور آسمان ها و زمین فرمود،اما آیا نقلی که امروزه به دست ما رسیده،عین همان جملات بوده یا نه خصوصا به تجربه ثابت شده است که اگر هم افراد درنقل های دینی و تاریخی دست نبرند(که متاسفانه بسیار برده اند) اما جالب این که خود تاریخ در گذر زمان، دست برد زننده اصلی وقایع و نقل قول ها است.زیرا کتاب تاریخ در هر روزگاری مطابق با وقایع و فهم آن روزگار ورق می خورد. بنا بر این، آن چه قبلا بوده یا فراموش و یا به شکل دیگری عرضه می شود.
به همین دلیل در متن های دینی و تاریخی جز قرآن که خدا خودش متقبل عدم تحریف آن شده ، یا روایات متواتر که نقلی مستند دارند، ولی به بقیه گزارش ها نمی توان اعتماد کرد یا مطالب آن را جدی گرفت.و علاوه، نیازی به نقل و نشرآن نیست.
با این حال تکرار می شود همان طور که پیش تر اشاره شد، اگر بپذیریم که روایت مذکور از همه جهت مستند و قابل قبول است؛ پس حتما امام به اسراری اشاره می کند که از نگاه تجربه و عقل ما پنهان است و علاوه، نگارنده اعتراف می کند که تاویل و تفسیر خاصی برای آن نیافته است. ( و الله العالم)

​سوال دیگر جناب محسن که با این حدیث هم تا حدودی در ارتباط است. بسیاری معتقدند موجودات فرازمینی از مدتها قبل به زمین رفت و آمد داشتند حتی فلزی شبیه ستاره در اهرام مصر پیدا شد که نوع ساخت و صیقل آن نمی توانست مربوط به آن دوران بوده باشد و نتیجه گیری شد که کار فرازمینی ها بوده حالا نمیدانم این تا چه حد درست باشد اما سوال اصلی این است که آیا امامان روایتی ندارند که حکایت از اطلاع آنان از وجود موجودات فرازمینی در زمین داشته باشد؟

به نام خدا.

mehrdaad.;909933 نوشت:
خب اگر به معنای کثرت نباشد چه آنوقت چهل حد معینی دارد. اما طوری که شما گفتید درست از آب درمیاد اما بشرط آنکه مطمئن شویم منظور کثرت است. بعد چرا برای اینکه ابهامی برای کسی باقی نماند بمانند شما نگفتند و از عدد چهل استفاده کردند؟ یعنی بهتر نبود برای اینکه هیچکس دچار ابهام نشود جای چهل از کلمه بسیار استفاده میکردند؟ و اگر جواب مثبت باشد. پس این مسئله چه میشود که امام جمله شان را به بهترین شکل بیان میکنند؟

اگر این حدیث درست باشه و این الفاظ رو خود حضرت امام (ع) استفاده کرده باشند، به نظر بنده لابد بهتر نبوده که از کلمه دیگری استفاده کنند! به هر حال ائمه (ع) با زبان مورد فهم مردم در زمان خودشون صحبت میکردند و حتما این کلمه رو برای استفاده مناسب تر دیدند.

من مشکلی هم نمیبینم تو این قضیه! ما هم وقتی با هم حرف میزنیم و مثلا میگیم "سه ساعته ما رو اینجا کاشتی"، نه کسی دچار شک میشه که "آیا واقعا سه ساعت دقیق بوده یا دو ساعت و 59 دقیقه بوده یا اصلا به ساعت نکشیده بوده؟" و نه دچار ابهام میشه که "چطور اون شخص این فرد رو کاشته؟ مگر آدم رو هم میکارن؟"! مفهوم به خوبی منتقل میشه. چیز دیگری به ذهنم نمیرسه که بگم در این مورد.

موفق باشید ، ستایشگر :Gol:

mehrdaad.;909936 نوشت:
​سوال دیگر جناب محسن که با این حدیث هم تا حدودی در ارتباط است. بسیاری معتقدند موجودات فرازمینی از مدتها قبل به زمین رفت و آمد داشتند حتی فلزی شبیه ستاره در اهرام مصر پیدا شد که نوع ساخت و صیقل آن نمی توانست مربوط به آن دوران بوده باشد و نتیجه گیری شد که کار فرازمینی ها بوده حالا نمیدانم این تا چه حد درست باشد اما سوال اصلی این است که آیا امامان روایتی ندارند که حکایت از اطلاع آنان از وجود موجودات فرازمینی در زمین داشته باشد؟

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام مجدد خدمت شما پرسشگر گرامی و همراهان محترم
در پاسخ به پرسش شما بیان می شود که در برخی از روایات
از موجوداتی نام برده شده است که فرا زمینی بوده یا به نوعی روی زمین حضور داشتند و افساد می کردند. به همین جهت در برخی از تفسیر ها آمده است که اعتراض ملائک به خدا در باره خلقت انسان که چرا موجودی را خلق می کنی که خون ریز است ...شاید به دلیل سابقه حضور موجوداتی دو پا به شکل انسان با عنوان نسناس بوده است.
آورده اند:
پیش گویى فرشتگان به خاطر آن بوده كه آدم نخستین مخلوق روى زمین نبود، بلكه پیش از او نیز مخلوقات دگرى بودند كه به نزاع و خون ریزى پرداختند پرونده سوء پیشینه آن ها سبب بد گمانى فرشتگان نسبت به نسل آدم شد!(1)
و اما این که چه مقدار این اطلاعات قابل تحلیل باشد یا روایاتی که در این باره صادر شده است، چه تفسیری دارد،مطلب روشنی قابل ارائه نیست اما اصل وجود موجودات دیگر، قابل انکار نیست.با توجه به این که از نظر علمی سابقه حضور موجودات دو پا شبیه به انسان (قبل از خلقت آدم بر روی زمین) ثابت شده است.
از امام باقر سلام الله علیه به نقل از پدرانش از مولای متقیان سلام الله علیه روايت شده است: وقتى خداى تعالى اراده كرد كه آفريده‏اى را به دست خويش بيافريند، هفت هزار سال از خلقت جن و نسناس در زمين گذشته بود. پس خدای متعال پرده آسمان‏ها را كنار زد و به فرشتگان فرمان داد كه به اهل زمين از جنّ و نسناس بنگريد، پس چون عمل آن ها را از گناه و خون ‏ريزى و فساد ناحق در زمين ديدند. اين معنى بر آنان گران آمده، بر خدا خشمگين شدند و بر حالت زمين و زمينيان تأسف خوردند و نتوانستند بر خشم خود چيره شوند. گفتند: بار پروردگارا تو خود بزرگ و توانا و والايى، در حالى كه اين آفريده خوار و زبونت غرق در نعمت تو و بهره‏مند از عافيتت و در قبضه اختيار تو است نافرمانى كرده به گناه دست مى ‏زند و در زمين فساد مى‏ كند ولى تو به خاطر خودت بر او خشم نگرفته و انتقام روا نمى‏دارى. در حالى كه تو مى‏شنوى و مى‏بينى اين بر ما بس گران است و آن را بر تو نيز گران مى ‏شماريم.
پس خداى تعالى گفت: إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً من در روى زمين جانشين قرار مى‏دهم تا حجت من بر خلقم در روى زمين من باشد.
فرشتگان گفتند: آيا در زمين كسى را قرار مى‏دهى كه چون اينان (جن و نسناس) در زمين فساد كند؟ چنان كه اين ها خون ريزى كردند؟! و نسبت به هم حسد و كينه ورزند؟! پس از ما خليفه‏اى بگمار زيرا ما نه به هم رشك بريم و نه كينه ورزيم و نه خونريزى نماييم ما به تسبيح و ستايش و تقدّس تو مشغوليم.
خداى تبارك و تعالى فرمود: "من مى ‏دانم آن چه را شما نمى ‏دانيد" مى ‏خواهم آفريده‏اى با دست خويش بيافرينم كه در ذرّيّت وى پيامبران و فرستادگان و بندگان شايسته و ائمه هدى قرار دهم تا آنان را در زمين بر آفريده‏ هايم خليفه خود قرار دهم و ديگران را به فرمان بردارى من رهنمون شوند و از نا فرمانى من بازشان دارند و آن ها را حجت خود قرار دهم تا عذر از ديگران برداشته شود و انذار و بيم دادن نيز محقّق مى‏ گردد و نسناس را از زمين بر مى‏اندازم و زمين را از وجودشان پاك می كنم و جنّيان سركش نافرمان را برداشته و به هوا منتقل كنم، يا در صحراهاى خشك جاى دهم كه به آفريده من نزديك نباشند. و ميان جن و اين آفريده‏ام يعنى آدم پرده قرار مى‏دهم، هر كه از نسل اين آفريده‏اى كه برگزيده‏ام نافرمانى و سركشى ورزد در جايگاه سركشان قرارش داده او را به سر منزل آنان (جنيان ...) مى‏فرستم. پس فرشتگان گفتند: "سُبْحانَكَ لا عِلْمَ لَنا إِلَّا ما عَلَّمْتَنا" بار پروردگارا! جز آنچه را كه تو به ما آموختى چيزى نمى‏دانيم.(2)
"وَ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ قَالَ سَمِعْتُ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ ع ...أَ تَظُنُّ أَنَّ اللَّهَ لَمْ يَخْلُقْ خَلْقاً سِوَاكُمْ بَلَى وَ اللَّهِ لَقَدْ خَلَقَ اللَّهُ أَلْفَ أَلْفِ آدَمَ وَ أَلْفَ أَلْفِ عَالَمٍ وَ أَنْتَ وَ اللَّهِ فِي آخِرِ تِلْكَ الْعَوَالِمِ"(3)
آیا تصور می کنی که خدای عزّ و جلّ آدمى جز شما نیافریده است؟! آرى به خدا سوگند البته خدا ی تبارک و تعالى هزار هزار عالم و هزار هزار آدم (ابو البشر) آفریده و تو دنبال این همه عالم ها و این همه آدمیانى
شاید شما گمان می‏كنید كه خدای عزّ وجلّ غیر از شما هیچ بشر دیگری را نیافریده است. نه، چنین نیست؛ بلكه هزار هزار آدم آفریده كه شما از نسل آخرین آن ها هستید.
با این حال تا عصر حاضر از نظرعلمی نمی توان در باره موجودات فرا زمینی خصوصا در قالب انسان در آسمان‏ها و کرات دیگر نظر قطعی ارائه کرد. در حالی که دانش‏ بشر در حال پیشرفت و همواره کشف مجهولات است.ولی از متون دینی و آیات قرآن می توان فهمید که موجودات دیگر در کرات دیگر وجود دارند، اما این که شبیه انسان یا موجودات دارای شعور باشند، نظر قطعی وجود ندارد. جز آن که در آیات قرآن از موجوداتی به نام جن نام برده می شود که وجود آن ها از نظر دینی حتمی است و نظریات علمی نمی تواند آن را نفی کند.
جنیان چون از آتش خلق شده اند، می توانند در آسمان‏ها و در برخی از کرات (اگر شرایط زندگی برای آن ها فراهم باشد،) زندگی کنند( و الله العالم)
در پایان به این آدرس اینترنتی مراجعه شود که در آن، مطالب مفیدی وجود دارد.
http://www.hadith.net/post/39906

پی نوشت ها:
1.آیت الله مکارم شیرازی ناصر،تفسیر نمونه،تهران،انتشارات اسلامیه،سال 1374 خورشیدی،چاپ اول،ج‏۱، ص ۱۷۴.
2.تفسیر بيان السعادة،ترجمه رضا خانی و حشمت الله ریاضی،تهران،انتشارات دانشگاه پیام نور،سال 1372 خورشیدی،چاپ اول، ج‏1، ص 605
3.علامه مجلسی محمد باقر،بحار الانوار،تهران، انتشارات اسلامیه،بی تا،ج‏25، ص 25

باسمه المدبّر

با سلام و عرض ادب

mehrdaad.;906586 نوشت:
امام باقر (ع):« همانا پشت این خورشید چهل خورشید وجود دارد (چهل گویا به معنای کثرت) که ما بین هریک از آن خورشیدها چهل سال راه باشد ، در آن عوالم آفریدگاران بسیار ند که از آفرینش انسان بی اطلاع و بی خبر ند .» (بحارالانوار جلد 27صفحه 45)

محسن;909668 نوشت:
بیان کردیم بر فرض صحت استناد این روایت و یا درستی نقل کلمات آن

استاد گرامی بهتر نیست ابتدا سند حدیث بررسی گردد و اگر ثابت شد که روایت قطعی الصدور از

معصوم علیه السلام است آنگاه فضای صدور بررسی گردد تا نفیا یا اثباتا به پاسخی متقن برسیم؟

چگونه می توان با فرض استناد سخنی به اهل بیت عصمت و طهارت(ع)چندین صفحه راجع به حقیقت معنای

آن بحث کرد؟

با تشکر و عذرخواه

[="Blue"]

irancplusplus;909426 نوشت:
سلام
جالب است که معصومین(ع) هیچ چیزی از علم امروزی که به طور انکار ناپذیری معجزۀ علمی محسوب شود نگفته‌اند و آنگاه از عوالم دیگر و آفریدگارانش باخبرند. علم ما هم قد نمی‌دهد توانایی فهم حرف‌هایشان را هم نداریم. بهتر نبود چیز به درد بخورتری بگویند؟ مثلا چیزی بگویند که باعث پیشرفت علمی مسلمین شود؟ یا آیات متشابه را تفسیر کنند؟

جابربن حیان که پدر علم شیمی است فقط یکی از شاگردان امام جعفر صادق ع است[/]

حبیبه;910424 نوشت:
باسمه المدبّر

با سلام و عرض ادب

استاد گرامی بهتر نیست ابتدا سند حدیث بررسی گردد و اگر ثابت شد که روایت قطعی الصدور از

معصوم علیه السلام است آنگاه فضای صدور بررسی گردد تا نفیا یا اثباتا به پاسخی متقن برسیم؟

چگونه می توان با فرض استناد سخنی به اهل بیت عصمت و طهارت(ع)چندین صفحه راجع به حقیقت معنای

آن بحث کرد؟

با تشکر و عذرخواه

به نام خدا
با سلام خدمت شما
بله این نکته خوبی بود که بیان کردین این پاسخ ها روی فرض تایید روایت بوده است. انشالله تذکر شما رعایت خواهد شد.

باسمه الکریم

عرض سلام و ادب و احترام

محسن;911233 نوشت:
به نام خدا
با سلام خدمت شما
بله این نکته خوبی بود که بیان کردین این پاسخ ها روی فرض تایید روایت بوده است. انشالله تذکر شما رعایت خواهد شد.

استاد گرامی تواضع،انصاف و حسن خلق حضرتعالی مانند تسلط علمیتان بر مطالب قابل تقدیر است.

جسارت حقیر را عفو بفرمائید.

با تشکر

سلام مجدد خدمت شریف شما
حضور گرامی تان عرض کنم این کمالاتی رو که بر شمردید، متاسفانه از آن بهره ای ندارم اما محتاج لطف عزیزان هستم.
تذکر و نقد، همواره راه گشای امور خواهد بود و من باید خوشحال باشم از محبت شما. در پناه خدا شاد و تندرست باشین.

زینبیون;910477 نوشت:
جابربن حیان که پدر علم شیمی است فقط یکی از شاگردان امام جعفر صادق ع است

خیلی از نظرات جابر ابن حیان امروزه رد شده اند. به طور مثال ایشان تمام فلزات اصلی را ترکیب گوگرد و جیوه می دانستند و معنقد بودند که با تغییر سردی و گرمی و خشکی و رطوبت، می توان آنها را به طلا تبدیل کرد. نمونه این نظریات را در لینک زیر ببینید.

http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%d8%ac%d8%a7%d8%a8%d8%b1+%d8%a8%d9%86+%d8%ad%db%8c%d8%a7%d9%86&SSOReturnPage=Check&Rand=0

محسن;910387 نوشت:
آیا تصور می کنی که خدای عزّ و جلّ آدمى جز شما نیافریده است؟! آرى به خدا سوگند البته خدا ی تبارک و تعالى هزار هزار عالم و هزار هزار آدم (ابو البشر) آفریده و تو دنبال این همه عالم ها و این همه آدمیانى
شاید شما گمان می‏كنید كه خدای عزّ وجلّ غیر از شما هیچ بشر دیگری را نیافریده است. نه، چنین نیست؛ بلكه هزار هزار آدم آفریده كه شما از نسل آخرین آن ها هستید.

گفته بالا نشان میدهد که اولا یک میلیون موجود شبیه بشر خلق شده و ثانیا بشر از تمامی آنها هوشمندتر است چون آخرین آنهاست و طبعا کامل تر است. اما تمام آنچه قرمودید مربوط به جن و نسناس که در همین زمین سکونت داشتند بود منظور بنده این بود که در مورد موجوداتی که در جایی بجز زمین زندگی میکنند و توانستند به زمین ما بیایند خبری در روایات هست یا خیر؟ موجوداتی که از لحاظ علمی و حتی هوشی خیلی جلوتر از ما باشند. و وقتی قران در این مورد صراحت دارد چرا هنوز غربیان درین مورد تردید دارند بهرحال اینطور نیست که هیچکس گفته قران را در بین آنها قبول نداشته باشد و آیا دلیلش پنهانکاری نیست؟ خیلی از دانشمندان غربی وقتی مواردی را که مرتبط با تحقیق شان بود در قران دیدند حیرت کردند و گفتن اگر زودتر متوجه این مطلب در قران شده بودند بسیار زودتر تحقیقاتشان به نتیجه میرسید اما چرا درین مورد توجهی به تایید قران در مورد فرازمینی ها ندارند؟!
در قسمتی هم ذکر شد که خداوند جن های کافر را از انسانها دور کرد . پس آیا مسلمانانشان از انسانها دور نشده اند و ارتباط با مسلمانشان بلا اشکال است؟ و ببخشید که مدام سوالات جدیدی شکل میگیرد مثلا اگر جن های مسلمان قابل اعتماد هستند چگونه میشود چون شیطان با آن عبادات و درجه و قربی که بخدا داشت در برابر انسان حسد ورزید و دشمنی پیشه کرد پس چطور دیگر همجنسانش حتی اگر مسلمان باشند باز حسادت و دشمنی نکنند؟

زینبیون;910477 نوشت:
همه را دعوت کردی جز مهدی فاطمه؟!
با رائفی پور راه رهایی از گناه را یاد بگیریم

​جناب زینبیون اگر اشکالی ندارد مقصود خود را از نوشته فوق بفرمایید و همچنین لطف بفرمایید به اشکالی که سعدی شیراز مطرح کردند مبنی بر غلط بودن نظرات جابر حیان نیز پاسخ بفرمایید. با تشکر.

[quote=م
...........................

..............................

................................

mehrdaad.;911413 نوشت:
گفته بالا نشان میدهد که اولا یک میلیون موجود شبیه بشر خلق شده و ثانیا بشر از تمامی آنها هوشمندتر است چون آخرین آنهاست و طبعا کامل تر است. اما تمام آنچه قرمودید مربوط به جن و نسناس که در همین زمین سکونت داشتند بود منظور بنده این بود که در مورد موجوداتی که در جایی بجز زمین زندگی میکنند و توانستند به زمین ما بیایند خبری در روایات هست یا خیر؟ موجوداتی که از لحاظ علمی و حتی هوشی خیلی جلوتر از ما باشند. و وقتی قران در این مورد صراحت دارد چرا هنوز غربیان درین مورد تردید دارند بهرحال اینطور نیست که هیچکس گفته قران را در بین آنها قبول نداشته باشد و آیا دلیلش پنهانکاری نیست؟ خیلی از دانشمندان غربی وقتی مواردی را که مرتبط با تحقیق شان بود در قران دیدند حیرت کردند و گفتن اگر زودتر متوجه این مطلب در قران شده بودند بسیار زودتر تحقیقاتشان به نتیجه میرسید اما چرا درین مورد توجهی به تایید قران در مورد فرازمینی ها ندارند؟!
در قسمتی هم ذکر شد که خداوند جن های کافر را از انسانها دور کرد . پس آیا مسلمانانشان از انسانها دور نشده اند و ارتباط با مسلمانشان بلا اشکال است؟ و ببخشید که مدام سوالات جدیدی شکل میگیرد مثلا اگر جن های مسلمان قابل اعتماد هستند چگونه میشود چون شیطان با آن عبادات و درجه و قربی که بخدا داشت در برابر انسان حسد ورزید و دشمنی پیشه کرد پس چطور دیگر همجنسانش حتی اگر مسلمان باشند باز حسادت و دشمنی نکنند؟

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت شما پرسشگر محترم و دیگر همراهان گرامی
البته در روایت امام سجاد سلام الله علیه،این موضوع به صراحت بیان شده است که خدای متعال قبل از این عالم و این آدم، هزاران هزار عالم و آدم آفرید اما به چه کیفیتی و در چه مکان هایی، از این نظر به این نکته اشاره نشده است.
جالب این که اخیر ناسا اعلام کرده سه سیاره دیده شده است که تمام خصوصیات زمین را دارد که اگر این مسئله به اثبات برسد، اتفاق مهم و بی سابقه ای رخ خواهد داد.
جهان هستی پایانی ندارد. علم و آگاهی ما در این باره بسیار کم است به طوری که فقط برخی از مسایل برای ما کشف می شود و بسیاری از چیزها مجهول باقی می ماند.
در عین حال آیاتی در قرآن وجود دارد که نشان از دیگر موجوداتی در آسمان ها می دهد که هم چون ما به تسبیح الهی مشغول اند.
" تُسَبِّحُ لَهُ السَّماواتُ السَّبْعُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فيهِنَّ وَ إِنْ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبيحَهُمْ إِنَّهُ كانَ حَليماً غَفُوراً" سوره اسراء آیه 44
آسمان هاى هفت گانه و زمين و كسانى كه در آن ها هستند، همه تسبيح او مى ‏گويند و هر موجودى، تسبيح و حمد او مى ‏گويد ولى شما تسبيح آن ها را نمى‏فهميد او بردبار و آمرزنده است
و در آیه ای دیگرمی فرماید:"وَ لَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْواءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فيهِنَّ بَلْ أَتَيْناهُمْ بِذِكْرِهِمْ فَهُمْ عَنْ ذِكْرِهِمْ مُعْرِضُون" سوره مومنون،آیه 71
و اگر حق از هوس هاى آن ها پيروى كند، آسمان ها و زمين و همه كسانى كه در آن ها هستند تباه مى‏شوند! ولى ما قرآنى به آن ها داديم كه مايه يادآورى (و عزّت و شرف) براى آن ها است، امّا آنان از (آن چه مايه) يادآوري شان (است) روي گردانند.
این دو آیه شریفه حکایت از موجوداتی فرا زمینی دارد که به تسبیح خدا مشغول اند علاوه بر آن که همه موجودات در برابر عظمت الهی تسبیح مشغول اند.
موجودات فرا زمینی در قرآن تایید شده اند:
اما در پاسخ به این پرسش که آیا موجودات فرا زمینی بوده اند که سابقه حضور در زمین داشته باشند، کسی اطلاع دقیقی ندارد. آن چه یقینی است، حضور انسان های مکلف و غیر مکلف(موجوداتی شبیه به انسان که در زمان های دور می زیستند و چون بشر امروز روی دو پا بودند) و جنیان در زمین می باشد.
در ادامه بیان کردید خدای متعال جن های کافر را از انسان ها دور کرد.توجیهش این است که جلو آسیب های احتمالی شان به انسان ها را گرفت که در زندگی مادی آن ها دخالت نکنند. نه وسوسه و شری که از این ناحیه به انسان می رسد و موجب صدمات معنوی می شود.
به هر حال جن موجودی است که قدرت بیشتری نسبت به بشر در تصرف اشیاء دارد و می تواند از آن ها به راحتی علیه بشر استفاده کند و خدای متعال از این بابت جلو آسیب آن ها را می گیرد، مگر کسانی که در این مسیر قرار گیرند که ممکن است گرفتار خطراتی شوند.
در سوره ناس انسان از شر وسواس خناس به خدا پناه می برد. عجیب این که وسواس خناس هم از جنس جن و هم از جنس انس است.حسادت امری است که جن و انس نمی شناسد و از این بابت هر دو صدمه زننده اند. به همین دلیل باید از شر جن و انس باید به خدا پناه برد.یک رفیق و هم نشین بد ماموریتی را که باید شیطان انجام دهد انجام خواهد داد او جانشین شیطان است.
ارتباط میان انسان ها و جنیان مومن:
باید گفت از نظر عقلی و شرعی منعی در ارتباط انسان ها با جنیان معتقد و مومن وجود ندارد. به همین دلیل در زمان حضور معصومان سلام الله علیهم اجمعین این موارد دیده و شنیده می شد که آن ها پرسش های خود را نزد اولیای الهی مطرح و پاسخ می گرفتند یا قرآن در باره استخدام جنیان و به کار گیری آن ها در زمان سلطنت حضرت سلیمان مطالب جالب و خواندی ای مطرح کرده است. اما در عصر حاضر اگر ارتباطی میان انسان ها و جنیان باشد اگر چه قابل انکار نخواهد بود،ولی کیفیت آن معلوم نیست و نمی توان گزارش مستندی را ارائه کرد.
اما شیطان(ابلیس) که ریشه همه شیاطین است،چون از جینان و صاحب اختیار و اراده بود، در معرض آزمونی سر نوشت ساز قرار گرفت و نتوانست بر حسد خود غالب شود و شکست خورد.آن امتحان خاص تکرار شدنی نیست و مربوط به همان دوره خلقت آدم بود. اگر چه تا انسان و جن وجود داشته باشد، امتحان و دو راهی حق و باطل وجود خواهد داشت که راه باطل در سلطه وسوسه شیطان و ذریه اش می باشد.از این رو جنیان نیز هم چون انسان ها بر سر دو راهی حق و باطل قرار می گیرند.پس اختیار ایمان و فسق به دست خودشان است.
راه حل در این است که ما درجه توکل را بالا ببریم و ایمان را قوی کنیم. هر اندازه درجه توکل ما بالاتر و ایمان ما قوی تر شود، به همان اندازه مقاومت ما بیشتر خواهد شد و از شر هر دو گروه در امان خواهیم بود.
و السلام علیکم و رحمت الله و برکاته.

بسم الله الرحمن الرحيم وإيّاه نستعين

حبیبه;910424 نوشت:
mehrdaad.;906586 نوشت:
حدیثی دیگر دیدم که آن هم با واقعیت مطابقت ندارد که در ذیل میاورم

امام باقر (ع):« همانا پشت این خورشید چهل خورشید وجود دارد که ما بین هریک از آن خورشیدها چهل سال راه باشد ، در آن عوالم آفریدگاران بسیار ند که از آفرینش انسان بی اطلاع و بی خبر ند .» (بحارالانوار جلد 27صفحه 45)

بهتر نیست ابتدا سند حدیث بررسی گردد و اگر ثابت شد که روایت قطعی الصدور از

معصوم علیه السلام است آنگاه فضای صدور بررسی گردد تا نفیا یا اثباتا به پاسخی متقن برسیم؟

با عرض سلام ، حديث مشار إليه، در کتاب «بصائر الدرجات» نقل شده است تأليف محمد بن حسن صفّار در صفحه 513 به صورت زير :

حدثنا محمد بن عيسى عن يونس عن عبد الصمد عن أبي جعفر عليه السلام قال سمعته يقول:

إن من وراء هذه أربعين عين شمس ما بين شمس إلى شمس أربعون عاما فيها خلق كثير ما يعلمون ان الله خلق آدم أو لم يخلقه

وان من وراء قمركم هذا أربعين قمرا ما بين قمر إلى قمر مسيرة أربعين يوما فيها خلق كثير ما يعلمون ان الله خلق آدم أولم يخلقه.

و بقيه​ي منابع از قبيل بحار الأنوار و غيره هم از منبع فوق نقل کرده​اند؛

در خصوص بررسي سندي حديث: حديث فوق صحيح السند مي​باشد، به شرح زير:

محمد بن الحسن بن صفّار : ثقه وجيه عظيم القدر (رجال النجاشي، ص354)

محمد بن عيسی بن عبيد : جليل القدر، ثقة عين ، کثير الرواية، حسن التصانيف (رجال النجاشي، ص333)

يونس بن عبد الرحمن: از اصحاب اجماع (رجال الکشي، ص556)

عبد الصمد بن بشير : ثقة ثقة (رجال النجاشي، ص248)

جمع بندي رجالي : صحيح السند.

[="Microsoft Sans Serif"][="Black"]

mehrdaad.;906586 نوشت:
بعد از حدیثی که راجع به اسماء خاص و رفع فقر بود حدیثی دیگر دیدم که آن هم با واقعیت مطابقت ندارد که در ذیل میاورم

امام باقر (ع):« همانا پشت این خورشید چهل خورشید وجود دارد (چهل گویا به معنای کثرت) که ما بین هریک از آن خورشیدها چهل سال راه باشد ، در آن عوالم آفریدگاران بسیار ند که از آفرینش انسان بی اطلاع و بی خبر ند .» (بحارالانوار جلد 27صفحه 45)

در پشت خورشید 40 خورشید به ترتیبی که فاصله همه مساوی و برابر 40 سال نوری باشد وجود ندارد اما از قسمت دوم حدیث خبری نداریم و بی اطلاعیم لیکن قسمت اول را علم نجوم رد می کند و چنین ترتیب یکسانی پشت خورشید نیست. آیا باز هم برای این حدیث می خواهید منظور دیگری قائل شوید؟!

سلام و عرض ادب

بنده هم با نظر جناب ستایشگر که 40 رو به معنی کثرت ترجمه کردن موافقم ولی چند روز پیش ناسا از کشف ستاره ای با 7 سیاره مشابه زمین خبر داد که اتفاقا فاصله اش هم حدود 40 سال نوری هست یعنی حتی خود عدد 40 هم میتونه درست و مدنظر معصوم بوده باشه . پس با قطعیتی که شما مطلب رو رد کردید هم به لحاظ علمی رد شده نیست .

https://www.engadget.com/2017/02/22/nasa-we-found-7-earth-sized-planets-just-40-light-years-away/

https://digiato.com/article/2017/02/22/%D9%86%D8%A7%D8%B3%D8%A7-%D9%88-%D8%B3%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%D9%87%D9%81%D8%AA-%D8%A7%DA%AF%D8%B2%D9%88%D9%BE%D9%84%D9%86%D8%AA/

شاید هم چون فاصله اولیش 40 بوده از عدد 40 استفاده کردن . در هر حال سخنی که هدفش بیشتر بیان وجود موجودات غیر زمینی بوده تا مشخص کردن مکانشون (از نظر من) این که بیایم روی لغت مکانیش حساسیت به خرج بدیم خیلی صحیح نیست.

در هر حال صحبت من صرفا بر مبنای حدسیات است همانطور که شما نمیتوانید با قطعیت رد کرد .

موفق باشید

[/]

باسمه الشکور

با سلام و احترام

Hadi99g;911742 نوشت:
جمع بندي رجالي : صحيح السند.

ظاهرا حضرتعالی در "علم روایة الحدیث"(مصطلح الحدیث)تخصص دارید اگر زحمت کشیده و فضا و شأن صدور را

هم می یافتید کمک بزرگی در درک روایت بود.

با تشکر

موضوع قفل شده است