جمع بندی تناقض خدا شگفت انگیز یا ساده؟
تبهای اولیه
سلام
شگفت انگیز تعریف میکنیم پدیده ای که خارج از درک و تصور و فهم ما باشد
ساده هم تعریف میکنیم پدیده ای که داخل فهم و شعور ما باشد
حالا تمام موجودات برای خدا پدیده ساده ای هستند و تمام پدیده ها برای مخلوقات شگفت انگیز هستن
ولی ایا خود خدا برای خودش ساده هست یا شگفت انگیز ؟
۱)اگر شگفت انگیز باشد برای خدا نقص علمی حساب میشه
۲)اگر خودش برای خودش ساده باشد صفات تکبر و جلال و شکوه و عظمت که خدا ذاتا دارای این صفات هستند زیر سوال میره
یا این استدلالی که کردم غلطه و ما اصلا در مورد خدا هیچی نمیفهمیم پس نباید حرف بزنیم
سوال:
اگر واژه شگفت انگیز را به این صورت تعریف کنیم که پدیده ای که خارج از درک و تصور و فهم ما باشد و ساده را هم تعریف کنیم: پدیده ای که داخل فهم و شعور ما باشد
بنا بر این موجودات برای خدا پدیده ساده ای هستند ولی ایا خود خدا برای خودش ساده هست یا شگفت انگیز ؟
۱)اگر شگفت انگیز باشد برای خدا نقص علمی حساب میشه
۲)اگر خودش برای خودش ساده باشد صفات تکبر و جلال و شکوه و عظمت که خدا ذاتا دارای این صفات هستند زیر سوال میره
جواب:
ابتدا در باره تعریف شما از ساده و شگفت انگیز توضیحی عرض کنم:
بهتر است که به جای این دو واژه از تعبیر معمول آن یعنی معلوم و غیر معلوم استفاده کنیم. به این معنا یک پدیده برای ما یا معلوم است و یا غیر معلوم . و به عبارت دیگر یا ما به یک پدیده علم داریم یا نداریم.
حال سوال اینجاست آیا خدا به ذات خود علم دارد یا ندارد؟
این مساله در بحث های اعتقادی و کلامی دارای سابقه طولانی در کتب کلامی است.
علم خداوند به ذات خویش علم حضوری است مانند علم ما به خودمان، اساساً علم عبارت است از حضور معلوم نزد عالم. هرگاه موجودی مجرد از ماده باشد، بدون شک، واقعیت آن موجود برای خودش حاضر است؛ زیرا آنچه مانع حضور چیزی نزد خودش میباشد، مادی و متغیر بودن آن است، و چون خداوند، منزه از ماده و پیراسته از تغیر است، ذات او نزد خودش حاضر است و او به ذات خود علم دارد.(1) این مطلب را میتوان به صورت فنی مبتنی بر دو مقدمه تبیین کرد که در ذیل خواهد آمد:
در بحث اوصاف کمالی خداوند چند دلیل عام وجود دارد که نه تنها علم بلکه قدرت و حیات و... را نیز اثبات میکند و با استناد به صفات اولیه خداوند مانند «وجوب وجود» و «علت همه علتها بودن» عقلا ثابت میشود که هر وصفی که حاکی از کمال وجودی است به نحو نامحدود و خالی از هرگونه نقص و محدودیت برای خدا ثابت است.(2) ما در اینجا به یک دلیل خاص بسنده میکنیم که از دو مقدمه اصلی فراهم شده است:
الف) هر موجود مجردی در نزد خود حاضر و از این رو، به ذات خود، عالم است. این مقدمه، در مباحث فلسفه به اثبات میرسد که موجود مجرد، چون از جهت ذات تام و کامل است و تعلقی به قوه ندارد، در نتیجه ذات کامل او برای خودش حضور دارد، و موجودیتش برای خودش میباشد. مراد ما هم از علم چیزی نیست جز حضور شیئی برای چیزی دیگر.(3) بر اساس این اصل موجود مادی (غیرمجرد) از آن جهت که دارای اجزاء و ابعاد است و همواره درمعرض تغییر و تحول قرار دارد، فاقد حضور است و از این رو، نمیتواند حتی برای خود حاضر باشد. در نتیجه اشیاء مادی به ذات خود جاهلاند.
اما مجردات، به دلیل بساطت و تجرد، میتوانند هم برای خود و هم برای مجردات دیگر حاضر باشند و از آنجا که ملاک علم و آگاهی، حضور است، هر مجردی به ذات خود آگاه است.
ب) خداوند موجودی مجرد از تمام شوائب و قیود ماده منزه است. یعنی جسم و ماده نیست. پس میتوان نتیجه گرفت حق تعالی به ذات خویش عالم است زیرا او موجودی مجرد است و هر مجردی از ذات خود آگاهی دارد.(4)
به بیان دیگر چون حقیقت علم پیدایی و انکشاف و حضور و وجود داشتن معلوم نزد عالم است و ذات حق بر ذات خود و نزد ذات خویش موجود است، پس به ذات خود عالم است.
به تعبیر دیگر چون وجود نفس پیدایی است و علم حقیقی هم نور و پیدایی اشیا است، پس حق تعالی که نفس وجود است عین نور و صرف علم به ذات خود است.(5)
بنا بر این خدا به ذات خودش علم دارد و از این جهت هیچ نقصی بر او وارد نیست.
اما این که گفتید اگر خدا به خودش علم داشته باشد با صفات تکبر و جلال و شکوه و عظمت خدا در تضاد باشد این گونه نیست. چرا که خدایی دارد ذاتش را با این صفات درک می کند که اتفاقا همین صفات را دارا است و با این صفات دارد خود را درک می کند.
منابع:
1. ربانی گلپایگانی، علی، عقاید استدلالی، نصایح، 1381، قم، چهارم، ج 1، ص134.
2. ر.ک: سعیدی مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، 1377، ج 1، ص 209-210.
3. طباطبایی، سید محمد حسین، بدایه الحکمه، ترجمه علی شیروانی، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، چاپ اول، 1372، ج 3، ص 365.
4. آموزش کلام اسلامی، پیشین، ص 225 و مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش فلسفه، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1365، ج 2، ص 380.
5. الهی قمشهای، محی الدین، حکمت الهی، تصحیح هرمز بوشهری پور، تهران، نشر روزنه، چاپ اول، 1379، ص 280. نیز رجوع کنید به: حکیم لاهیجی، عبدالرزاق، گوهر مراد، نشر سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، 1372، ص 259-260.