ادریس پیامبر (ع) و هدایت مردم

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ادریس پیامبر (ع) و هدایت مردم

سلام
یكی از پیامبران كه نامش در قرآن دوبار آمده[1] و در آیه 56 سوره مریم به عنوان پیامبر صدیق یاد شده، حضرت ادریس است كه در این جا نظر شما را به پاره‎ای از ویژگی‎های او جلب می‎كنیم:
ادریس كه نام اصلیش «اُخنوخ» است در نزدیك كوفه در مكان فعلی مسجد سهله می‎زیست. او خیاط بود و مدت سیصد سال عمر نمود و با پنج واسطه به آدم ـ علیه السلام ـ می‎رسد. سی صحیفه از كتاب‎های آسمانی بر او نازل گردید.
تا قبل از ایشان مردم برای پوشش بدن خود از پوست حیوانات استفاده می‎كردند،
او نخستین كسی بود كه خیاطی كرد و طرز دوختن لباس را به انسانها آموخت و از آن پس مردم به تدریج از لباسهای دوخته شده استفاده می‎كردند.
او بلند قامت و تنومند و نخستین انسانی بود كه با قلم خط نوشت و بر علم نجوم و حساب و هیئت احاطه داشت و آنها را تدریس می‎كرد.
كتابهای آسمانی را به مردم می‎آموخت و آنها را از اندرزهای خود بهره‎مند می‎ساخت،‌ از این رو نام او را ادریس (كه از واژه درس گرفته شده) نهادند.
خداوند بعد از وفاتش، مقام ارجمندی در بهشت به او عنایت فرمود و او را از مواهب بهشتی بهره‎مند ساخت.
ادریس ـ علیه السلام ـ بسیار درباره عظمت خلقت می‎اندیشید و باخود می‎گفت: «این آسمان‎ها، زمین، خلایق عظیم، خورشید، ماه، ستارگان، ابر، باران و سایر پدیده‎ها دارای پروردگاری است كه آنها را تدبیر نموده و سامان می‎بخشد، بنابراین او را آن گونه كه سزاوار پرستش است، پرستش كن».[2]

فرازهایی از اندرزهای ادریس ـ علیه السلام ـ
ای انسان! گویی مرگ به سراغت آمده، ‌ناله‎ات بلند شده، عرق پیشانیت سرازیر گشته، لبهایت جمع شده، زبانت از حركت ایستاده، آب دهانت خشك گشته، سیاهی چشمت به سفیدی دگرگون شده، دهانت كف كرده، همه بدنت به لرزه در آمده و با سختیها و تلخی‎های مرگ دست به گریبان شده‎ای.
سپس روحت از كالبدت خارج شده و در برابر اهل خانه‎ات جسد بدبویی شده‎ای و مایه عبرت دیگران گشته‎ای. بنابراین هم اكنون به خودت پند بده و درباره مرگ و حقیقت آن عبرت بگیر، كه خواه ناخواه به سراغت می‎آید و هر عمری گرچه طولانی باشد به زودی به دست فنا سپرده می‎شود.
ای انسان! بدان كه مرگ با آن همه دشواری، نسبت به امور بعد از آن كه حوادث هولناك و پر وحشت قیامت می‎باشد آسان‎تر است،‌ متوجه باش كه ایستادن در دادگاه عدل الهی برای حسابرسی و جزای اعمال آن قدر سخت و طاقت فرسا است كه نیرومندترین نیرومندان نیز از شنیدن احوال آن ناتوانند.[3]

قسمتی از دستورهای ادریس ـ علیه السلام ـ
ای انسانها! بدانید و باور كنید كه تقوا و پرهیزكاری، حكمت بزرگ و نعمت عظیم، و عامل كشاننده به نیكی و سعادت و كلید درهای خیر و فهم و عقل است، زیرا خداوند هنگامی كه بنده‎ای را دوست بدارد، عقل را به او می‎بخشد.
بسیاری از اوقاتِ خود را به راز و نیاز و دعا با خدا بپردازید و در خداپرستی و در راه خدا تعاون و همكاری نمایید، كه اگر خداوند همدلی و همكاری شما را بنگرد، خواسته‎هایتان را بر می‎آورد و شما را به آرزوهایتان می‎رساند و از عطایای فراوان و فنا ناپذیرش بهره‎مند می‎سازد.
هنگامی كه روزه گرفتید، نفوس خود را از هر گونه ناپاكیها پاك كنید و با قلبهای صاف و خالص و بی‎شائبه برای خدا روزه بگیرید، زیرا خداوند به زودی دلهای ناخالص و تیره را قفل می‎كند. همراه روزه گرفتن و خودداری از غذا و آب، اعضاء و جوارح خود را نیز از گناهان كنترل كنید.
هنگامی كه به سجده افتادید و سینه خود را در سجده بر زمین نهادید، هر گونه افكار دنیا و انحرافات و نیرنگ و فكر خوردن غذای حرام و دشمنی و كینه را از خود دور سازید و از همه ناصافی‎ها خود را برهانید.

[=Century Gothic]خداوند متعال، پیامبران و اولیائش را به تأیید روح القدس اختصاص داد و آنها در پرتو همین موهبت بر اسرار و نهانی‎ها آگاه شدند و از فیض حكمت بهره‎مند گشتند، از گمراهیها رهیده و به هدایتها پیوستند، به طوری كه عظمت خداوند آن چنان در دلهایشان آشیانه گرفت كه دریافتند او وجود مطلق است و بر همه چیز احاطه دارد و هرگز نمی‎توان به كُنه ذاتش معرفت یافت.[4] [=Century Gothic]
هدایت شدن هزار نفر با راهنمایی‎های ادریس ـ علیه السلام ـ
ادریس هم چنان با بیانات شیوا و اندرزهای دلپذیر و هشدارهای كوبنده، قوم خود را به سوی خدا دعوت می‎كرد. در این مسیر با طایفه‎ای از قوم خود ملاقات نمود كه همه بت پرست و در انواع انحراف‎ها و گمراهی‎ها گرفتار بودند.
ادریس به اندرز و نصیحت آنها پرداخت و آنها را از انجام گناه سرزنش نموده و از عواقب گناه هشدار داد و به سوی خدا دعوت كرد. آنها یكی پس از دیگری تحت تأثیر قرار گرفته و به او پیوستند. نخست تعداد هدایت شدگان به هفت نفر و سپس به هفتاد نفر رسید. به همین ترتیب یكی پس از دیگری هدایت شدند تا به هفتصد نفر و سپس به هزار نفر رسیدند.
ادریس از میان آنها صد نفر از برترین‎ها را برگزید، و از میان صد نفر، هفتاد نفر، و از میان هفتاد نفر ده نفر، ‌و از میان ده نفر، هفت نفر را انتخاب نمود.
ادریس با این هفت نفر ممتاز، دست به دعا برداشتند و به راز و نیاز با خدا پرداختند خداوند به ادریس وحی كرد، و او و همراهانش را به عبادت دعوت نمود، آنها هم چنان با ادریس به عبادت الهی پرداختند تا زمانی كه خداوند روح ادریس ـ علیه السلام ـ را به ملأ اعلی برد.[5]
**
[1] . انبیاء، 85؛ مریم، 56.
[2] . بحار، ج 11، ص 270ـ280؛ كامل ابن اثیر،‌ج 1، ص22.
[3] . سعد السعود سید بن طاووس، ص 38.
[4] . اقتباس از بحار، ج 11، ص 282ـ284.
[5] . همان مدرك، ص 271.
**

با سلام و تشكر.
ولي من شنيده بودم كه ادريس (ع) هم مثل خضر نبي زنده هستند!!!

sara9556;29088 نوشت:
با سلام و تشكر.
ولي من شنيده بودم كه ادريس (ع) هم مثل خضر نبي زنده هستند!!!

[=Century Gothic]با سلام
جهت جواب خود به این تاپیک مراجعه کنید
یا حق

http://www.askdin.com/showthread.php?t=1388

[=Century Gothic]خداوند پيامبرانش را با معجزات مختلف به سوي مردم گسيل نموده است.
برخي را با كتاب آسماني و برخي را علاوه بر كتاب آسماني با علوم مختلف و برخي را علاوه بر كتاب و علم و فضايل ديگر قدرت و سلطنت فراگير در بين تمام موجودات مثل حضرت سليمان و داود پدرش، برخي از انبياي الهي را مسلح به سلاح معجزه و قدرت تصرف در تكوين و شفا دادن بيماران كرده و بين مردم فرستاد.
ادريس ـ عليه السلام ـ نيز يكي از انبياي الهي است كه در قرآن از او مكرر ياد شده است. «وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كانَ صِدِّيقاً نَبِيًّا»[1] او مثل عيسي ـ عليه السلام ـ زنده است «وَ رَفَعْناهُ مَكاناً عَلِيًّا»[2]
سلسله نسب او چنين است: ادريس بن مادِربن مهلائيل بن قنيان بن انوش بن شيث بن آدم. نام مادر ادريس قينوس است. نام ادريس به زبان عبري اختوق است كه به عربي ادريس ناميده شده.
ادريس بسيار متفكر و اهل فكر بود و بيشتر سكوت مي‌كرد و هنگام راه رفتن سر به زير بود،[3] او مبدع و مؤسس بسياري از علوم و متون است او تدريس مي‌كرد، ادريس آشنا به هفتاد زبان بود و به آن‌ها تكلم مي‌كرد.
و به آن زبان‌ها مي‌توانست مردم را تدريس كند.
شغل او تدريس بود، علم نجوم و حساب براي مردم مي‌آموخت، او علم حكمت را در نقاط مختلف جهان از جمله يونان چونان بذر پاشيد و حكماي الهي يونان از علم او بهره برده‌اند،‌او در ميان يونانيان به طر سمين وارمس مشهور است و اعراب آن جناب را هرمس والمثلث بالنعمه خوانند. مراد از هرمس عطارد است و مقصود از نعمت در كلمه مذكوره ‌حكمت،‌ حكومت و نبوت است، يعني خداوند به ادريس سه نعمت بزرگ داده است:

1. علم و حكمت: چنان‌كه مي‌دانيد علم بهترين نعمتي است كه خداوند به انسان عطا فرموده است تا به بركت آن از جهالت رها شود و راه درست را تشخيص دهد.
چنانكه اگر علم از حوامع انساني رخت بر بندد، جامعه انساني تبديل به جامعه درندگان خواهد شد. اگرچه استفاده صحيح از علم نيز مسئله مهم است كه اگر از علم استفاده‌اي در جهت ارتقاي انسانيت و پيشرفت تمدن به كار گرفته شود در اين صورت علم مفيد خواهد بود، ولي اگر همين نعمت بزرگ الهي را براي ساختن بمب اتم به كار گيرند و به وسيله آن انسان‌ها را به خاك خون بكشند، اين علم ابزاري خواهد بود، براي رسيدن به هواهاي نفساني كه هيچ سودي ندارد.

2. حكومت: نيز يكي از نعمت‌هاي الهي است كه خداوند براي برخي از انبياي خويش آن را داده است كه در سايه حكومت عادلانه امور جوامع بشري را نظم داده و انسان‌ها را در راه رسيدن به سعادت، ترقي دنيا و آخرت ياري دهند،‌ چنان كه حكومت براي سودجويي و خودكامگي به كار گرفته شود نتيجه سوء و بد خواهد داشت.
حكومت بايد به دست انسان عاقل و خردمند و فاضل و كامل اداره شود، در غير اين‌صورت گرفتار وحشيگري شده و ظلم به جاي عدل تمام جهان را فرا خواهد گرفت.

3. سومين نعمت خداوند بر ادريس پيامبر ـ عليه السلام ـ اين است كه خداوند او را نعمت نبوت داد، چون نبوت يكي از نعمتهاي بزرگ الهي است، كه از آن در روايات اسلامي به حجت ظاهري تعبير شده است.
چنان كه نعمت نبوت كه از لطف الهي شامل انسانيت شده وجود نداشت هيچ يك از نعمت‌هاي الهي براي بشريت روي نمي‌كرد.
چون علم از منشاء نبوت و وحي به انسان رسيده است و حكومت در سايه علم معنا پيدا مي‌كند و اگر حكومت منهاي علم باشد،‌ حكومت‌گران مثل چنگيز و اسكندر و هيتلر و جنايتكاران تاريخ معاصر بوش و شارون خواهند بود، پس‌حكومت،
علم و نبوت سه نعمتي است كه خداوند به اهل‌اش مي‌دهد چنان كه به ادريس داده، به انبياي ديگر نيز مي‌دهد و انبياي ديگر حكومت را هرگز به نااهلان نمي سپارند و آن را به كساني مي‌سپارند كه داراي علوم الهي و حكمت باشند كه فقط معصومان از اين چشمه لايزال الهي از علم و حكمت الهي بهره‌مند شده‌اند. كه بعد از پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ جانشينان معصوم اين حق را بر مردم دارند كه حكومت كنند و در دوره غيبت اين حق حكومت كه از حقوق انبياي الهي است به علم و فقهاء كه جانشين انبياء الهي و ائمه هستند، واگذار شده است.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. تاريخ انبياء و قصص قرآني عمادزاده.
2. داستان‌هاي قرآن در الميزان حسين فعال عراقي.
3. تاريخ انبيا، سيد هاشم رسولي محلاتي. نام ادريس مشتق از دروس است و دروس ناپديد شدن نشان را گويند. از اين جهت او را ادريس گويند كه در جهان ديده نشد و به يكباره از چشم‌ها پنهان شد، چنانكه قرآن از آن واقعه ياد نموده است.

[1] . مريم/56.
[2] . مريم/57.
[3] . ميرخواند، روضة الصفا في سيرة الانبياء والملوك الخلفاء، ج 1، ص 63 ، و طبري، محمد بن جرير، تاريخ طبري، بيروت، ‌روائع التراث العربي، 1387 ق، ج1،‌ص 170، و ابن اثير الكامل، بيروت، دارصادر، 1402، ج1، ص 62، و ابن سعد، طبقات الكبري، بيروت، دارصادر، بي‌تا، ج1، ص40.

موضوع قفل شده است