جمع بندی مسلمانی که مسیحی شد

تب‌های اولیه

29 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مسلمانی که مسیحی شد

وقتی با شخصی که مدتها بود مسیحی شده بود و اتفاقا از وقتی مسیحی شده بود روز به روز بهتر و انسانتر و مهربانتر و باگذشت تر و کلا انسانی فرزانه تر و بسیار با ایمان شده بود جوری که پیوسته خدا را یاد میکرد، صحبت میکردم از او خواستم تا علت بریدن از اسلام و مسیحی شدن را شرح دهد گفت بطور کلی اسلام دین خشونت و کشتار است اما مسیحیت دین بخشش و گذشت است و به همین دلیل مسیحیت با انسانیت من بیشتر سازگار است تا اسلام ، وقتی دلیل خواستم ایشان به جنگهای صدر اسلام، به احکام شلاق و سنکسار و به اعمال خشنی که حکومت خودمان انجام میداد اشاره کرد و مسیحیت را عاری از آن دانست و اشاره به بخشش زن گناهکاری که قرار بود سنگسار شود از سوی حضرت عیسی که گفته بود هرکس گناهی نکرده سنگ بزند، کرد وقتی توضیح میداد آدم فکر میکرد این دو دین با هم در تضاد است و او اسلام را از جانب خدا نمیدانست، و بطور کلی با صحبتهایش حرف چندانی برای دفاع از اسلام باقی نمی گذاشت چون به یکسری حقایق اشاره میکرد حقایقی که من آنها را برای بشر لازم میدانستم اما او آنها را غیر انسانی میدانست و اشاره او به کشتار و جنایاتی که عربها در حمله به ایران کردند باعث شد آنرا به عمر نسبت دهم که گفت او صحابه پیامبر بوده و خدا وعده بهشت به او و 9 تن دیگر داده، میخواستم نظر شما را بدانم و اینکه چه پاسخی برای او و امثال او دارید. با تشکر

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد رئوف

mehrdaad.;905881 نوشت:
وقتی با شخصی که مدتها بود مسیحی شده بود و اتفاقا از وقتی مسیحی شده بود روز به روز بهتر و انسانتر و مهربانتر و باگذشت تر و کلا انسانی فرزانه تر و بسیار با ایمان شده بود جوری که پیوسته خدا را یاد میکرد، صحبت میکردم از او خواستم تا علت بریدن از اسلام و مسیحی شدن را شرح دهد گفت بطور کلی اسلام دین خشونت و کشتار است اما مسیحیت دین بخشش و گذشت است و به همین دلیل مسیحیت با انسانیت من بیشتر سازگار است تا اسلام ، وقتی دلیل خواستم ایشان به جنگهای صدر اسلام، به احکام شلاق و سنکسار و به اعمال خشنی که حکومت خودمان انجام میداد اشاره کرد و مسیحیت را عاری از آن دانست و اشاره به بخشش زن گناهکاری که قرار بود سنگسار شود از سوی حضرت عیسی که گفته بود هرکس گناهی نکرده سنگ بزند، کرد وقتی توضیح میداد آدم فکر میکرد این دو دین با هم در تضاد است و او اسلام را از جانب خدا نمیدانست، و بطور کلی با صحبتهایش حرف چندانی برای دفاع از اسلام باقی نمی گذاشت چون به یکسری حقایق اشاره میکرد حقایقی که من آنها را برای بشر لازم میدانستم اما او آنها را غیر انسانی میدانست و اشاره او به کشتار و جنایاتی که عربها در حمله به ایران کردند باعث شد آنرا به عمر نسبت دهم که گفت او صحابه پیامبر بوده و خدا وعده بهشت به او و 9 تن دیگر داده، میخواستم نظر شما را بدانم و اینکه چه پاسخی برای او و امثال او دارید. با تشکر

با سلام خدمت شما دوست گرامی

مطالب مختلفی وجود دارد که در این بحث کلان مورد توجه قرار گیرد. شاید بتوان آنها را در چند محور مشخص کرد: محور نخست آنکه اسلام دین خشونت نیست. محور دوم آنکه مسیحیت آنچنان که گفته می شود، دین سراسر محبت نیست. سوم اینکه برتری اسلام بر مسیحیت در چیست.

هر کدام از این محورهای می تواند موضوع چند جلد کتاب باشد و طبیعتا در این پاسخ خلاصه نمی توان حق مطلب را ادا کرد، با این حال در حد توان به این موضوعات اشاراتی می کنم:

- این تصور که اسلام در آغاز خود جنگ های بسیاری را تجربه کرده است پس دین خشونت است، امری غیر قابل قبول است. هر گروهی هنگامی که مجبور باشد، از خود دفاع می کند و این شرط عقل است. جنگ های اسلام نیز معمولا دفاع از خود بوده است. در مواردی هم که خلفای پس از پیامبر(ص)، دست به کشور گشایی زده اند، این مسئله مورد تایید شیعه نیست و طبیعتا لازم به توجیه کردن این جنگ ها نیز نیست.
جنگ در فرهنگ اسلامی همواره آخرین گزینه است. حتی هنگامی که چاره ای جز جنگ نبود هم حضرات معصومین (ع)، ساعت ها از زمان جنگ را به خطابه طی می کردند تا حتی الامکان جنگ صورت نگیرد یا افرادی از جنگیدن منصرف شوند. به طور مثال به سیره امام علی (ع) در جنگ نهروان و امام حسین (ع) در کربلا مراجعه کنید.

اسلام دین رحمت است و خداوند پیامبر خود را رحمه للعالمین می خواند یعنی نه تنها رحمت برای مسلمانان بلکه رحمت برای تمام انسان ها اعم از مسلمان، مسیحی، یهودی و ...

- مسیحیت آنچنان که توسط مبلغان تبشیری گفته می شود، دین محبت صرف نیست. در اناجیل عبارات مختلفی وجود دارد که نشانگر لزوم مقابله نظامی و خشونت است. به طور مثال:

«گمان مبرید که آمده‌ام تا سلامتی بر زمین بگذارم نیامده‌ام تا سلامتی بگذارم بلکه شمشیر را. زیرا آمده‌ام تا مرد را از پدر خود و دختر را از مادر خویش و عروس را از مادر شوهرش جدا سازم. و دشمنانِ شخص، اهل خانه او خواهند بود.» 34 تا 36: 10 متی

«پس (عیسی) به ایشان (به شاگردانش) گفت لیکن الان هر که کیسه دارد آن را بردارد و همچنین توشه دان را و کسی که شمشیر ندارد جامه خود را فروخته آن را بخرد. زیرا به شما میگویم که این نوشته در من میباید به انجام رسید، یعنی با گناهکاران محسوب شد زیرا هر چه در خصوص من است انقضاء دارد. گفتند ای خداوند اینک دو شمشیر. به ایشان گفت کافی است.» 36 تا 38: 22 لوقا

فراموش نکنیم که بنا بر اعتقاد مسیحیان، عیسی را به جنگ شورش و ادعای پادشاهی بنی اسرائیل به صلیب کشیدند که خود حرکتی اجتماعی و نیازمند اقدامی قهری بود.

این موارد در عهد جدید است (و موارد بیشتری نیز وجود دارد)، تنوع و تکثر چنین مواردی در عهد عتیق (که نزد مسیحیان کتاب معتبر است) بسیار بیشتر است.

- دلایل بسیاری در مورد برتری اسلام بر مسیحیت وجود دارد، اگر بخواهیم به صورت تیتروار به برخی از آنها اشاره کنیم، می توانیم این موارد را داشته باشیم:

- عقلانیت: یکی از شروط پذیرش باورهای دینی، عقلانیت است، چگونه می توان مسیحیت را پدیرفت در حالیکه اساسی ترین باورهای آن یعنی تثلیث، غیرمعقول است؟ چگونه می توان خدای واحد را سه شخص نامید؟ و چگونه می توان ادعا کرد که یک بشر خداست یا اینکه خدا بشر شده است؟

- اخلاق: جایگاهی که اسلام برای اخلاقیات در نظر گرفته است، بسیار متعالی تر و متکامل تر از مسیحیت و یهودیت است و البته این مسئله از آن روست که اسلام دین خاتم است و برنامه های کاملی تری نیز دارد. پیامبر اسلام دلیل بعثت خود را تکمیل مکارم اخلاقی معرفی می کند.

- منابع تاریخی معتبر: در مورد مسیحیت منابع تاریخی قابل توجهی وجود ندارد و غیر از متون دینی، شواهد تاریخی مجزایی که مدعیات کلیسا را اثبات کند، وجود ندارد. این در حالی است که منابع تاریخی در مورد اسلام بسیار روشن تر و دقیق تر زندگی پیامبر را گزارش کرده اند.

- اعتبار متن مقدس: قرآن تنها کتاب وحیانی است که مصون از تحریف باقی ماند است. همان طور که می دانید اناجیل اساسا کتاب وحیانی نیستند بلکه صرفا شرح زندگی عیسی هستند که اطرافیان وی، سال ها پس از عروج عیسی نوشته اند. اناجیل بسیاری وجود داشته است و هیچ اتفاق نظری در مورد اناجیل وجود نداشته است تا اینکه در دوره ای کلیسا از میان اناجیل مختلف، این چهار انجیل را انتخاب می کند. این چهار انجیل هم در مواردی با هم تقابل دارند. هیچ کدام اینها قابل مقایسه با کتاب آسمانی محفوظ از تحریف نیست.

و ..

اینها همگی نشانگر آن است که اسلام دین برتری است نسبت به مسیحیت و رفتن از دین بهتر به دین تحریف شده، نه تنها از نظر شرعی روا نیست بلکه از نظر عقلی نیز مجاز نیست.

موفق باشید

سلام

با اجازه بزرگان و اساتید سایت علل الخصوص استاد بزرگ جناب رئوف
بنده هم در حد بضاعت ناچیز خودم می نویسم ان شاءال... مفید باشه...
1- خدای در سه اقنوم از نظر ریاضیات اشکالات زیادی دارد که ان شاءال... در مقاله خودم به آنها اشاره خواهم کرد..لینک در امضای من (اثبات خدا...) اندکی صبر کنید ان شاءال... این بخش از مقاله را خواهم نوشت!
2- آنها به جهت اینکه حضرت عیسی (ع) پدر انسانی نداشته، ایشان را فرزند خدا می دانستند در صورتیکه حضرت آدم (ع) نه پدر داشته و نه مادر...پس همه ما باید نعوذ بال...فرزندان خدا باشیم!
3-انسان دارای صفات و روحیات و توانایی های مختلفی مانند خشم و شهوت و محبت و ... می باشد که باید از هر کدام از آنها در جای خود استفاده کند. با این اوصاف، محبت صرف داشتن صحیح نیست.
اینکه اگر کسی بر گوش ما سیلی زد، صورتمان را بچرخانیم تا از طرف دیگر نیز سیلی زنند، عین حماقت است. اینکه در حمله دشمنان به وطنم، سکوت اختیار کنم و دست به خون آلوده نسازم تا من مهربان باشم و آنها به کشور و ناموس من دست درازی کنند، عین حماقت است!
4- بهتر است دوست محترم شما به تاریخ جنایات مسیحیان در قرون وسطی (مجازات قرون وسطایی) و جنگهای صلیبی و داستان شوالیه های تمپلر و ... مطالعاتی داشته باشند تا بدانند پیروان مسیح نیز جنایات زیادی را مرکب شده اند!
برای مثال در شهر سدلیک جمهوری چک، پادشاهی مسیحی و ظالم به جرم احتمال اینکه مسلمین شهرشان تروریست هستند، 40 هزار مسلمان را کشته و از استخوانهایشان کلیسایی مخوف ساخته است. حال اگر همین عمل را یک مسلمان مرکب می شد، آیا از همین اقدام در جهت نمایش خشونت در اسلام استفاده نمی کردند؟ کافیست کلیسای مد نظر را در گوگل سرچ بفرمایید تا استخوانهای مسلمین بی چاره را در تزیین کلیسای خراب شده ببینید!
5- هر مصلح و منجی (حتی خود حضرت مسیح (ع) به عنوان منجی آخرالزمانی مسیحیت) در هر شرایطی برای اصلاح نیاز به جنگ دارد! هیچ انقلاب و هیچ تحولی بدون جنگ میسر نیست..هر چه دامنه اصلاح بزرگتر باشد، وسعت جنگ نیز بزرگتر است. چرا که جنگ نتیجه مبارزه با ظالمین و طاغوتیان جهانی است!
6-مقاله ای در مورد برده داری در اسلام نوشته ام که سعی کرده ام در آن مقاله به علل برده داری در اوایل دوران حکومت اسلام بپردازم..شاید خواندن آن مقاله مفید باشد.
این مقاله مورد تایید اساتید این وب سایت نیز قرار گرفته است:
http://www.mediafire.com/file/yrbgqip54us0enr/Slave+in+Islam.pdf
7- عدم سنگسار مرد یا زن محصن (متاهل) زانی (زناکار) در شرایطی که بیش از 4 مرد عادل و عاقل آنها را در حال زنا دیده باشند، مساوی است با تبدیل فرهنگ یک کشور اسلامی به فرهنگی مبتذل همانند پورن استار های متاهل غربی که در عین داشتن همسر، با مردان یا زنان دیگر نزدیکی کرده و فیلم آنها در رسانه های جهان پخش می شود!
8- از نظر تشیع، امامت شیعه ادامه دهنده حقیقی راه پیامبر اکرم (ص) و دین مبین اسلام است. با این اوصاف به هیچ وجه جنگهای اعراب با ایرانیان مورد تایید امامان شیعه و اسلام نیست و اگر هر نقشی از امام علی (ع) در مشاوره به جناب عمر این خطاب مبنی بر عدم حضور عمر در جنگ با سپاه ایران بیان شده، فقط در جهت خاموش کردن و از بین بردن گندی بود که توسط جناب عمر بالا آمده بود...شکست اعراب در مقابل ایران می توانست منجر به از بین رفتن کل اسلام شود...که از قضا در آن شرایط به جهت وفاداری مسلمین! به ولی امرشان، در دستان افراد دیگری قرار گرفته بود.
و موارد دیگر...باز هم معذرت از بزرگان...

mehrdaad.;905881 نوشت:
وقتی با شخصی که مدتها بود مسیحی شده بود و اتفاقا از وقتی مسیحی شده بود روز به روز بهتر و انسانتر و مهربانتر و باگذشت تر و کلا انسانی فرزانه تر و بسیار با ایمان شده بود جوری که پیوسته خدا را یاد میکرد، صحبت میکردم از او خواستم تا علت بریدن از اسلام و مسیحی شدن را شرح دهد گفت بطور کلی اسلام دین خشونت و کشتار است اما مسیحیت دین بخشش و گذشت است و به همین دلیل مسیحیت با انسانیت من بیشتر سازگار است تا اسلام ، وقتی دلیل خواستم ایشان به جنگهای صدر اسلام، به احکام شلاق و سنکسار و به اعمال خشنی که حکومت خودمان انجام میداد اشاره کرد و مسیحیت را عاری از آن دانست و اشاره به بخشش زن گناهکاری که قرار بود سنگسار شود از سوی حضرت عیسی که گفته بود هرکس گناهی نکرده سنگ بزند، کرد وقتی توضیح میداد آدم فکر میکرد این دو دین با هم در تضاد است و او اسلام را از جانب خدا نمیدانست، و بطور کلی با صحبتهایش حرف چندانی برای دفاع از اسلام باقی نمی گذاشت چون به یکسری حقایق اشاره میکرد حقایقی که من آنها را برای بشر لازم میدانستم اما او آنها را غیر انسانی میدانست و اشاره او به کشتار و جنایاتی که عربها در حمله به ایران کردند باعث شد آنرا به عمر نسبت دهم که گفت او صحابه پیامبر بوده و خدا وعده بهشت به او و 9 تن دیگر داده، میخواستم نظر شما را بدانم و اینکه چه پاسخی برای او و امثال او دارید. با تشکر

سلام
اول اینکه دین الهی چه اسلام و مسیحیت به حسب اصل خود دینهای رحمانی اند اما نه به این معنا که جلوه جلالی و خشونت ندارند بخصوص اگر بخواهند وارد جامعه ای شوند که گرگان و درندگان و عصیانگران کم ندارد
در جهان هیچ حکومتی په به عرصه وجود نگذاشته است که خالی از جلوه های جلال و خشونت باشد چرا که به هر ترتیب عده ای عصیانگر و متجاوز و فاسد و مفسد وجود دارند که لازم است برای مبارزه با آنها از شیوه های خشونت آمیز استفاده کرد. نظریات و مکاتب جامعه شناسی هم که شیوه های مسالمت آمیزی را برای مبارزه با جرم و جنایت پیشنهاد می دهند نتوانسته انددر عمل آمار جرم را کاهش دهند لذا امروز بیشتر بر پیشگیری فیزیکی که همان حذف و کاهش شرایط جرم است تاکید می کنند همانطور که دین بیش از هرچیز بر پرهیزکاری تاکید می کند.

دوم اینکه عملکرد پیروان یک مکتب ملاک خوبی برای سنجش تعالیم آن دین نیست چه اینکه اگر بخواهیم با این معیار مسیحیت را بسنجیم باید آنرا خشن ترین دین بنامیم. سابقه خشونت بار کلیسا چنان بر جهان واضح است که حتی خود کلیسا هم نمی تواند آنرا انکار کند. بلکه جریان دین ستیزی غرب در اصل یک جریان کلیسا ستیزی است که بالتبع به دین تسری یافته است. اما کلیسای امروز برای تطهیر گذشته خود دست به یک تحریف و فریبکاری بزرگ زده و مکتب خود را مکتب مهر و دوستی صرف معرفی می کند. این اقدام هرچند نوعی توبه از گذشته و اصلاح چهره است اما همراه با نوعی تحریف هم هست. جدا کردن دین از سیاست و خالی کردن عرصه جامعه و سیاست از دین یا همان سکولاریسم از عواقب تاسف بار تجربه تلخ کلیساست که امروز بدون دلیل قابل قبول دامنگیر سایر ملتها از جمله ملتهای مسلمان که مشکلی در این زمینه نداشته اند هم شده است.

سوم اینکه باید از این پیرو مکتب صلح و دوستی !!! پرسید شما چه تزی برای نجات ملتهای مستضف و ستمدیده از زیر دست مستکبران و ظالمان و ستمگران ارائه می کنید؟ مسیحیت نه تنها راه حلی برای مستضعفین و ستمدیگان جهان ندارد بلکه خود قرنها از ابزارهای کارآمد استکبار و استعمار بوده است. اگر به تاریخ ملتهای آفریقایی، آسیایی و آمریکایی مراجعه کنیم می بینیم که مبلغین مسیحیت ستون پنجم استعمار جنایتکاری بوده است که برای ملتها چیزی جز غارت و قتل و کشتار به ارمغان نیاورد.

چهارم اینکه اگر انسانیت نادیده گرفتن عقلانیت ، فراموش کردن گذشته و مسوولیتهای اجتماعی و باقی گذاشتن ستمدیدگان در وضعیت رقت بار خود است آن انسانیت پیشکش خودتان. همان بهتر که شما نیز مانند سلف مسوولیت گریز خود به دامن دیرهای دورافتاده پناه ببرید که نه شما را از احوال روزگار خبری باشد و نه جهان را از فکر منحرف شما خبر.

یا هادی

mehrdaad.;905881 نوشت:
وقتی با شخصی که مدتها بود مسیحی شده بود و اتفاقا از وقتی مسیحی شده بود روز به روز بهتر و انسانتر و مهربانتر و باگذشت تر و کلا انسانی فرزانه تر و بسیار با ایمان شده بود جوری که پیوسته خدا را یاد میکرد، صحبت میکردم

از او خواستم تا علت بریدن از اسلام و مسیحی شدن را شرح دهد گفت بطور کلی اسلام دین خشونت و کشتار است اما مسیحیت دین بخشش و گذشت است
و به همین دلیل مسیحیت با انسانیت من بیشتر سازگار است تا اسلام ، وقتی دلیل خواستم ایشان به جنگهای صدر اسلام، به احکام شلاق و سنکسار و به اعمال خشنی که حکومت خودمان انجام میداد اشاره کرد و مسیحیت را عاری از آن دانست

باسلام و تشکر از پاسخهای کارشناسان و دوستان

اینکه اون شخص گفته بطور کلی اسلام دین خشونت هست یعنی ظاهر و باطن اسلام خشونت هست یعنی مسلمانان صبح تا شب در حال اعمال خشونت آمیزند؟! در اول کتاب آسمانی ما در فاتحه و اول سوره بقره تکلیف مسلمانان واضح گفته شده که نماز انفاق زکات و یقین به آخرت، ایمان بخدا و جمیع پیامبران، طلب مدد از خداوند برای هدایت و... آمده! آیا اینها نشان از این نیست که دین اسلام، دین عشق است؟ کجای این آیات سخن از کشت و کشتار آمده؟ مگر در قرآن نیامده که نه ظلم کنید و نه مورد ظلم قرار گیرید؟

تکفیر گالیله، سوء استفاده های جنسی از زنان و بچه ها در طول قرنها توسط کلیسا که نمونه فعلی، تنها یه مورد آن در زمان حاضر است که بخاطر عصر تکنولوژی و ارتباطات به سرعت همه جهان را باخبر ساخت وگرنه در قدیم چطور میتوانستند این حقایق شنیع را افشاء سازند؟ آیا این اعمال کثیف از روی محبت و ایثار کشیشان بوده؟ چطور یک مرد با آن همه شهوت بدون خودارضایی یا سوء استفاده جنسی- پنهانی میتواند سالم بماند؟

در قرآن ما بدون تحریف چنین درباره ایثار و انفاق سخن آمده اما کلیسا بارها و بارها انجیلها را تحریف کرده و مطابق اغراضشان تغییر دادند و صبح تا شب تو سخنرانی هاشون دم از محبت و گذشت میزنند. پس استعمار و غارت ملتها و جنگهای صلیبی و جنگ جهانی اول و دوم کار چه کسانی بوده؟

آیا این شخص مسیحی شده، اصلا قرآن را یکبار با معنی خوانده؟

آیا نمی بیند که اسلام مانع ازدواج روحانیون خود نشده و آنرا در تعارض با معنویت نمی بیند و حتی باعث میشود افراد معنوی به گناه نیفتند؟ اصلا چرا کشیشان نباید ازدواج کنند؟ با زنها مشکل دارند؟

حتی عارفان و باخداترین مسلمانان میتوانند با همسر خود خلوتی عاشقانه داشته باشند و خود این عمل با ایمان و یاد خدا تعارض ندارد.

آیا نمی بیند که ظهور افراد همجنسباز در کشورهای مسیحی زیاد است و حتی علتش را نمیدانند؟ در حالیکه در اسلام برای جلوگیری از این مشکل دستوراتی را داده! مثلا گفته شده فرزندان بعد از هفت سالگی، جای خوابشان از هم جدا باشد و...

آیا نمیداند که اسلام از زمان قبل تولد انسان تا مرگش دستورات و توصیه های مختلفی داده تا به سعادت برسد؟ مثلا دستورات به زوجین برای عدم صحبت کردن موقع انعقاد نطفه یا ... که حتی علت کوری مادرزادی و اوتیسم و... در این دستورات اسلام آمده!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

اسلام برای سیاست، اقتصاد و فرهنگ و خانواده و تشکیل حکومت، ازدواج طلاق و شیر دادن به بچه ها و ... برنامه و احکام دارد و پیامبران و ائمه از داناترین انسانها بوده اند که کتب زیادی در خصوص علوم اخذ شده از ایشان موجود است در طب،..... اما مسیحیت چه دارد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

پیامبران با هم متفاوتند حتی حضرت مسیح ازدواج نکرده در حالیکه بقیه پیامبران چند همسر داشته اند و اوضاع زمان ایشان با پیامبر نازنین ما فرق دارد.
پیامبران از نظر ظاهری برای هدایت بشر و ... آمده اند اما در باطن، نقش وجودی در این عالم داشته اند. مثلا حضرت مسیح از اوتاد اربعه زمین بودند که بعد از عروج، جزو اوتاد اربعه آسمان شدند! در حالیکه پیامبر ما قطب عالم بودند! آیا اون شخص چنین چیزایی درباره عیسی بن مریم میداند؟

آیا مسیحیان میدانند روح القدس چیست و با جبرئیل چه فرقی دارد؟ آیا درباره انواع فرشتگان و وظائفشان چیزی میدانند ؟ آیا درباره بهشت و نعماتش و جهنم چیزی میدانند؟ آیا میداند ارواح هفتگانه که در مکاشفه یوحنا آمده کیستند و یا منظور از عرش و .. در آن چیست؟ و...

آیا در آینده که عیسی بن مریم (مسیحیان فرزند خدا میدانند و سراپا محبت است) ظهور میکند، با ما مسلمانان خشن و جانی چه رفتاری دارد؟ آیا با ما نبرد میکند و ما را با نوازش و محبت میکُشد و بعد ما را غسل میدهد و برایمان دعا میکند یا همه ما را میبخشد و به ما هیچ کاری ندارد؟

آیا فقط در کشورهای مسلمان، مجرمین مجازات میشوند و در کشورهای غربی مجرمین بدون شکنجه و مجازات و غرق مصنوعی و.. فقط زندانی میشوند؟

آیا در آن کشورها از تروریستها و مجرمین با اهدای گل و غذاهای خوشمزه و دختران زیبا به وی اعتراف میگیرند؟ آیا مسیحیان تصاویر وحشتناک ابوغریب و زندانهای آمریکا را ندیده اند؟

آیا در آن کشورهایی که مجازات سنگین برای زنا و خیانت جنسی نیست و راحت سقط میکنند یا بچه هایشان بی هویت هستند انسانیتی باقی مانده؟

اینقدر خیانت به یک انسان و آن هم در زندگی مشترک برایشان ساده است که به راحتی از آن میگذرند؟

اصلا مسیحیت به سعادت اخروی انسانها و بهشتی شدن آنها اهمیت میدهد که با محبت و در برخی با تنبیه و مجازات، افراد را از گناه باز دارد؟

واکنش آلمانی ها به تفاوت دیدگاه قرآن و انجیل درباره خشونت + فیلم
http://tnews.ir/videos/3dcb64837577.html

نکته دیگر اینکه مسلمین روزانه پنج بار در مساجد جمع میشوند و در کنارهم خدایشان را عبادت میکنند اما مسیحیان تنها روزهای یکشنبه یادشان می افتد که خدایی دارند و به کلیسا می روند!!!!!!!!

چطور راهبه های مسیحی حجاب دارند تا گرایش به شهوات جنسی پیدا نکنند و... اما راهبان شان نباید ازدواج کنند تا به گناه نیفتند؟! همه اینها نشان از ناقص بودن مسیحیت است!

حتی کار را بجایی رساندند که میگویند عیسی بن مریم برای گناهانشان فدا شده! ظاهر و باطن این مسیحیت، مذهب و اغراض کشیشان را جلوه گر ساخته نه مذهب عیسی بن مریم!!!!!!!!

رئوف;906917 نوشت:

با سلام خدمت شما دوست گرامی

مطالب مختلفی وجود دارد که در این بحث کلان مورد توجه قرار گیرد. شاید بتوان آنها را در چند محور مشخص کرد: محور نخست آنکه اسلام دین خشونت نیست. محور دوم آنکه مسیحیت آنچنان که گفته می شود، دین سراسر محبت نیست. سوم اینکه برتری اسلام بر مسیحیت در چیست.

هر کدام از این محورهای می تواند موضوع چند جلد کتاب باشد و طبیعتا در این پاسخ خلاصه نمی توان حق مطلب را ادا کرد، با این حال در حد توان به این موضوعات اشاراتی می کنم:

- این تصور که اسلام در آغاز خود جنگ های بسیاری را تجربه کرده است پس دین خشونت است، امری غیر قابل قبول است. هر گروهی هنگامی که مجبور باشد، از خود دفاع می کند و این شرط عقل است. جنگ های اسلام نیز معمولا دفاع از خود بوده است. در مواردی هم که خلفای پس از پیامبر(ص)، دست به کشور گشایی زده اند، این مسئله مورد تایید شیعه نیست و طبیعتا لازم به توجیه کردن این جنگ ها نیز نیست.
جنگ در فرهنگ اسلامی همواره آخرین گزینه است. حتی هنگامی که چاره ای جز جنگ نبود هم حضرات معصومین (ع)، ساعت ها از زمان جنگ را به خطابه طی می کردند تا حتی الامکان جنگ صورت نگیرد یا افرادی از جنگیدن منصرف شوند. به طور مثال به سیره امام علی (ع) در جنگ نهروان و امام حسین (ع) در کربلا مراجعه کنید.

اسلام دین رحمت است و خداوند پیامبر خود را رحمه للعالمین می خواند یعنی نه تنها رحمت برای مسلمانان بلکه رحمت برای تمام انسان ها اعم از مسلمان، مسیحی، یهودی و ...

- مسیحیت آنچنان که توسط مبلغان تبشیری گفته می شود، دین محبت صرف نیست. در اناجیل عبارات مختلفی وجود دارد که نشانگر لزوم مقابله نظامی و خشونت است. به طور مثال:

«گمان مبرید که آمده‌ام تا سلامتی بر زمین بگذارم نیامده‌ام تا سلامتی بگذارم بلکه شمشیر را. زیرا آمده‌ام تا مرد را از پدر خود و دختر را از مادر خویش و عروس را از مادر شوهرش جدا سازم. و دشمنانِ شخص، اهل خانه او خواهند بود.» 34 تا 36: 10 متی

«پس (عیسی) به ایشان (به شاگردانش) گفت لیکن الان هر که کیسه دارد آن را بردارد و همچنین توشه دان را و کسی که شمشیر ندارد جامه خود را فروخته آن را بخرد. زیرا به شما میگویم که این نوشته در من میباید به انجام رسید، یعنی با گناهکاران محسوب شد زیرا هر چه در خصوص من است انقضاء دارد. گفتند ای خداوند اینک دو شمشیر. به ایشان گفت کافی است.» 36 تا 38: 22 لوقا

فراموش نکنیم که بنا بر اعتقاد مسیحیان، عیسی را به جنگ شورش و ادعای پادشاهی بنی اسرائیل به صلیب کشیدند که خود حرکتی اجتماعی و نیازمند اقدامی قهری بود.

این موارد در عهد جدید است (و موارد بیشتری نیز وجود دارد)، تنوع و تکثر چنین مواردی در عهد عتیق (که نزد مسیحیان کتاب معتبر است) بسیار بیشتر است.

- دلایل بسیاری در مورد برتری اسلام بر مسیحیت وجود دارد، اگر بخواهیم به صورت تیتروار به برخی از آنها اشاره کنیم، می توانیم این موارد را داشته باشیم:

- عقلانیت: یکی از شروط پذیرش باورهای دینی، عقلانیت است، چگونه می توان مسیحیت را پدیرفت در حالیکه اساسی ترین باورهای آن یعنی تثلیث، غیرمعقول است؟ چگونه می توان خدای واحد را سه شخص نامید؟ و چگونه می توان ادعا کرد که یک بشر خداست یا اینکه خدا بشر شده است؟

- اخلاق: جایگاهی که اسلام برای اخلاقیات در نظر گرفته است، بسیار متعالی تر و متکامل تر از مسیحیت و یهودیت است و البته این مسئله از آن روست که اسلام دین خاتم است و برنامه های کاملی تری نیز دارد. پیامبر اسلام دلیل بعثت خود را تکمیل مکارم اخلاقی معرفی می کند.

- منابع تاریخی معتبر: در مورد مسیحیت منابع تاریخی قابل توجهی وجود ندارد و غیر از متون دینی، شواهد تاریخی مجزایی که مدعیات کلیسا را اثبات کند، وجود ندارد. این در حالی است که منابع تاریخی در مورد اسلام بسیار روشن تر و دقیق تر زندگی پیامبر را گزارش کرده اند.

- اعتبار متن مقدس: قرآن تنها کتاب وحیانی است که مصون از تحریف باقی ماند است. همان طور که می دانید اناجیل اساسا کتاب وحیانی نیستند بلکه صرفا شرح زندگی عیسی هستند که اطرافیان وی، سال ها پس از عروج عیسی نوشته اند. اناجیل بسیاری وجود داشته است و هیچ اتفاق نظری در مورد اناجیل وجود نداشته است تا اینکه در دوره ای کلیسا از میان اناجیل مختلف، این چهار انجیل را انتخاب می کند. این چهار انجیل هم در مواردی با هم تقابل دارند. هیچ کدام اینها قابل مقایسه با کتاب آسمانی محفوظ از تحریف نیست.

و ..

اینها همگی نشانگر آن است که اسلام دین برتری است نسبت به مسیحیت و رفتن از دین بهتر به دین تحریف شده، نه تنها از نظر شرعی روا نیست بلکه از نظر عقلی نیز مجاز نیست.

موفق باشید

با تشکر مورد اول عمومیت ندارد یعنی همه آنها به تثلیث معتقد نیستند و مقام خدایی برای حضرت عیسی قائل نیستند و فقط میگویند که حضرت عیسی گفته که من تنها راه نجات هستم و هرکس که مرا انکار کند (چه میدونم) مجازات میشه. آیا واقعا حضرت عیسی چنین گفته؟! بهر حال جذابیت هایی در آن دین هست که عده ای گرایش می یابند بعد آیا با گفتن دلایلی که شما ذکر کردید آنها قانع میشوند؟! به تمام نکاتی هم که در سوال ذکر کردم جواب ندادید!!!
و سوال اساسی اینست که به چنین شخصی چه بگوییم تا برگردد؟؟؟
بعد اینها که در یک جامعه مسیحی قرار نگرفتند که تحت تاثیر قرار بگیرند در داخل همین جامعه اسلامی خودمان اینطور شدند پس جذابیتی بیش از اسلام دیدند و متاسفانه از اسلام دافعه دیدند که گریزان شدند خب اسلام بعنوان کامل ترین دین و بعنوان دینی که توانست حتی عربهای وحشی را جذب کند و بعد جای خود را در دل دیگر مردم باز کند طبیعتا باید جذاب ترین دین هم باشد و کسی را دفع نکند، چه اتفاقی افتاده و چه بسر دین اسلام آمده که برعکس شده؟
و در آخر سوالی در مورد تغییرات دین اسلام داشتم که جدا مطرح می کنم اما لطفا به موارد دیگر سوال و به اینکه چه دلایلی میتوان آورد که برای این افراد قابل قبول باشد و موجب شود برگردند اشاره نمایید اگر هم پاسخ دیگری نیست که دیگر هیچ

رئوف;906917 نوشت:
جنگ های اسلام نیز معمولا دفاع از خود بوده است.

آیا پیامبر اسلام با حمله به کاروان‌های تجاری مکه (غزوات) و گرفتن اموالشن قدرت نگرفت؟ آیا برای مسلمان کردن و جزیه گرفتن به جاهای مختلف حمله نکرد؟ ایا این‌ها دفاعی بودند؟

رئوف;906917 نوشت:
نه تنها رحمت برای مسلمانان بلکه رحمت برای تمام انسان ها اعم از مسلمان، مسیحی، یهودی و ...

آیا پیامبر تمام مردان یکی از قبایل یهودی را گردن نزد و زن و فرزندانشان را به بردگی نگرفت؟ چگونه رحمتی است برای یهودیان؟


رئوف;906917 نوشت:
اینها همگی نشانگر آن است که اسلام دین برتری است

بهتر اسات احکام حدود اعدام‌ و قوانین برده‌داری هم مقایسه شوند.

---------------------

mehrdaad.;907614 نوشت:
اسلام بعنوان کامل ترین دین و بعنوان دینی که توانست حتی عربهای وحشی را جذب کن

تا جایی که من خوانده‌ام و به یاد دارم، تا وقتی که پیامبر (ص) در مکه بود و دست به خشونت نبرده بود، در حدود شاید 10 سال تنها حدود 100 پیرو داشت. بخش‌هایی از قرآن که در مکه نازل شدند بسیار نرم‌تر و احساسی‌تر و شاید عاری از خشونتند. پس ار ورود پیامبر (ص) به مدینه (که شاید سیاست اعراب برای رقابت‌های بین خود بود) و شروع جنگ‌ها قدرت گرفت و بسیاری از جمله ابوسفیان پس از آن تسلیم شدند و اسلام آوردند. پس می‌شود گفت اسلام آوردن به خاطر کامل بودن دین نبود. مسلمان شدن ایرانی‌ها و دیگران هم همین طور بود.

irancplusplus;907618 نوشت:

آیا پیامبر اسلام با حمله به کاروان‌های تجاری مکه (غزوات) و گرفتن اموالشن قدرت نگرفت؟ آیا برای مسلمان کردن و جزیه گرفتن به جاهای مختلف حمله نکرد؟ ایا این‌ها دفاعی بودند؟
آیا پیامبر تمام مردان یکی از قبایل یهودی را گردن نزد و زن و فرزندانشان را به بردگی نگرفت؟ چگونه رحمتی است برای یهودیان؟

بهتر است احکام حدود اعدام‌ و قوانین برده‌داری هم مقایسه شوند.

شروع جنگ‌ها قدرت گرفت و بسیاری از جمله ابوسفیان پس از آن تسلیم شدند و اسلام آوردند. پس می‌شود گفت اسلام آوردن به خاطر کامل بودن دین نبود. مسلمان شدن ایرانی‌ها و دیگران هم همین طور بود.

دروغ پراکنی ها و ایجاد شبهه های شما جماعت کینه ای سوفسطایی در اندک مسلمانانی که حتی یکبار قرآن را با ترجمه نخوانده اند و اطلاعات کافی راجع به اسلام ندارند یا اطرافشان دروغگویان اسلام ستیز احاطه کرده اند یا در جامعه ی اسلامی وهابی- سلفی گونه زندگی میکنند تزلزل ایجاد کرده و به انحراف یا مکاتب دیگر کشیده میشوند یا بی دین و دین گریز میشوند یا ...

کسانی که مشکلات اقتصادی، مجازات اسلامی، فساد و... در این کشور اسلامی را برای دین گریزی و اسلام گریزی شان بهانه کرده اند غیر از نماز و روزه و عزاداری محرم هیچ از اسلام نمیدانند و مردمی راحت طلب هستند که صبح تا شب خود را با غربیها مقایسه میکنند و چشم بر عیوب غرب می بندند و کورکورانه از آنها تقلید و پیروی میکنند!

جشن و خوشی های مصنوعی و پیشرفت های غربیها که آخر زندگیشان را در مشتی خاک می جویند و به آخرت ایمان ندارند چشم این جماعت دین گریز را خیره ساخته که البته بی برنامگی، کم خردی و قدرت طلبی مسئولان اجرایی یا زیاده روی یک مسئول قضایی، انفعال حوزه های علمیه و... هم باعث مشکلات و بد جلوه گر ساختن اسلام ناب شده که به دین گریزی عده ای سرعت بخشیده!

بلا و ناخوشی بر مسلمین بیشتر است تا از گناهان دوری جویند و راه درست را در پیش گیرند و... پس مسلمین علاوه بر مشکلاتی که در جامعه اسلامی می بینند و مجریان حکومت اسلامی و یا مثل جماعت مذکور، اسلام را مسئول این مشکلات میدانند باید خود را هم با ذره بین برانداز و حسابرسی کنند یعنی نگاه به برون همراه با نگریستن به درون!

رسول خدا (ص) فرمود: پنج چیز است كه اگر بآنها برخورد كردید از آنها بخدا پناه برید :

هرگز در مردمى زنا پیدا نشود كه آن را آشكارا كنند جز اینكه در ایشان طاعون و دردهائی كه در گذشتگان آنها سابقه نداشته(انواع سرطان و..) پدیدار گردد،

و از پیمانه و ترازو كم نگذارند جز اینكه بقحطى و سختى مخارج زندگى(رکود و تورم) و ستم سلطان(مسئولان) گرفتار شوند،

و از دادن زكات منع نكنند جز اینكه آمدن باران آسمان بر آنها ممنوع گردد و اگر بخاطر چهار پایان نبود هیچ باران بر آنها نبارد،

و پیمان خدا و رسولش را نشكنند جز اینكه خداوند دشمنانشان را بر ایشان چیره كند و برخى اموالشان را بگیرد (تحریمهای آمریکا و غارت اموال ایران)،

و بغیر آنچه خداى عزوجل نازل كرده حكم نكنند جز اینكه خداوند كشمكش و ستیزه میان آنها قرار دهد (دعوای جناحهای سیاسی و...).

avin;907469 نوشت:
باسلام و تشکر از پاسخهای کارشناسان و دوستان

اینکه اون شخص گفته بطور کلی اسلام دین خشونت هست یعنی ظاهر و باطن اسلام خشونت هست یعنی مسلمانان صبح تا شب در حال اعمال خشونت آمیزند؟! در اول کتاب آسمانی ما در فاتحه و اول سوره بقره تکلیف مسلمانان واضح گفته شده که نماز انفاق زکات و یقین به آخرت، ایمان بخدا و جمیع پیامبران، طلب مدد از خداوند برای هدایت و... آمده! آیا اینها نشان از این نیست که دین اسلام، دین عشق است؟ کجای این آیات سخن از کشت و کشتار آمده؟ مگر در قرآن نیامده که نه ظلم کنید و نه مورد ظلم قرار گیرید؟

تکفیر گالیله، سوء استفاده های جنسی از زنان و بچه ها در طول قرنها توسط کلیسا که نمونه فعلی، تنها یه مورد آن در زمان حاضر است که بخاطر عصر تکنولوژی و ارتباطات به سرعت همه جهان را باخبر ساخت وگرنه در قدیم چطور میتوانستند این حقایق شنیع را افشاء سازند؟ آیا این اعمال کثیف از روی محبت و ایثار کشیشان بوده؟ چطور یک مرد با آن همه شهوت بدون خودارضایی یا سوء استفاده جنسی- پنهانی میتواند سالم بماند؟

در قرآن ما بدون تحریف چنین درباره ایثار و انفاق سخن آمده اما کلیسا بارها و بارها انجیلها را تحریف کرده و مطابق اغراضشان تغییر دادند و صبح تا شب تو سخنرانی هاشون دم از محبت و گذشت میزنند. پس استعمار و غارت ملتها و جنگهای صلیبی و جنگ جهانی اول و دوم کار چه کسانی بوده؟

آیا این شخص مسیحی شده، اصلا قرآن را یکبار با معنی خوانده؟

آیا نمی بیند که اسلام مانع ازدواج روحانیون خود نشده و آنرا در تعارض با معنویت نمی بیند و حتی باعث میشود افراد معنوی به گناه نیفتند؟ اصلا چرا کشیشان نباید ازدواج کنند؟ با زنها مشکل دارند؟

حتی عارفان و باخداترین مسلمانان میتوانند با همسر خود خلوتی عاشقانه داشته باشند و خود این عمل با ایمان و یاد خدا تعارض ندارد.

آیا نمی بیند که ظهور افراد همجنسباز در کشورهای مسیحی زیاد است و حتی علتش را نمیدانند؟ در حالیکه در اسلام برای جلوگیری از این مشکل دستوراتی را داده! مثلا گفته شده فرزندان بعد از هفت سالگی، جای خوابشان از هم جدا باشد و...

آیا نمیداند که اسلام از زمان قبل تولد انسان تا مرگش دستورات و توصیه های مختلفی داده تا به سعادت برسد؟ مثلا دستورات به زوجین برای عدم صحبت کردن موقع انعقاد نطفه یا ... که حتی علت کوری مادرزادی و اوتیسم و... در این دستورات اسلام آمده!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

اسلام برای سیاست، اقتصاد و فرهنگ و خانواده و تشکیل حکومت، ازدواج طلاق و شیر دادن به بچه ها و ... برنامه و احکام دارد و پیامبران و ائمه از داناترین انسانها بوده اند که کتب زیادی در خصوص علوم اخذ شده از ایشان موجود است در طب،..... اما مسیحیت چه دارد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

پیامبران با هم متفاوتند حتی حضرت مسیح ازدواج نکرده در حالیکه بقیه پیامبران چند همسر داشته اند و اوضاع زمان ایشان با پیامبر نازنین ما فرق دارد.
پیامبران از نظر ظاهری برای هدایت بشر و ... آمده اند اما در باطن، نقش وجودی در این عالم داشته اند. مثلا حضرت مسیح از اوتاد اربعه زمین بودند که بعد از عروج، جزو اوتاد اربعه آسمان شدند! در حالیکه پیامبر ما قطب عالم بودند! آیا اون شخص چنین چیزایی درباره عیسی بن مریم میداند؟

آیا مسیحیان میدانند روح القدس چیست و با جبرئیل چه فرقی دارد؟ آیا درباره انواع فرشتگان و وظائفشان چیزی میدانند ؟ آیا درباره بهشت و نعماتش و جهنم چیزی میدانند؟ آیا میداند ارواح هفتگانه که در مکاشفه یوحنا آمده کیستند و یا منظور از عرش و .. در آن چیست؟ و...

آیا در آینده که عیسی بن مریم (مسیحیان فرزند خدا میدانند و سراپا محبت است) ظهور میکند، با ما مسلمانان خشن و جانی چه رفتاری دارد؟ آیا با ما نبرد میکند و ما را با نوازش و محبت میکُشد و بعد ما را غسل میدهد و برایمان دعا میکند یا همه ما را میبخشد و به ما هیچ کاری ندارد؟

آیا فقط در کشورهای مسلمان، مجرمین مجازات میشوند و در کشورهای غربی مجرمین بدون شکنجه و مجازات و غرق مصنوعی و.. فقط زندانی میشوند؟

آیا در آن کشورها از تروریستها و مجرمین با اهدای گل و غذاهای خوشمزه و دختران زیبا به وی اعتراف میگیرند؟ آیا مسیحیان تصاویر وحشتناک ابوغریب و زندانهای آمریکا را ندیده اند؟

آیا در آن کشورهایی که مجازات سنگین برای زنا و خیانت جنسی نیست و راحت سقط میکنند یا بچه هایشان بی هویت هستند انسانیتی باقی مانده؟

اینقدر خیانت به یک انسان و آن هم در زندگی مشترک برایشان ساده است که به راحتی از آن میگذرند؟

اصلا مسیحیت به سعادت اخروی انسانها و بهشتی شدن آنها اهمیت میدهد که با محبت و در برخی با تنبیه و مجازات، افراد را از گناه باز دارد؟

واکنش آلمانی ها به تفاوت دیدگاه قرآن و انجیل درباره خشونت + فیلم
http://tnews.ir/videos/3dcb64837577.html

نکته دیگر اینکه مسلمین روزانه پنج بار در مساجد جمع میشوند و در کنارهم خدایشان را عبادت میکنند اما مسیحیان تنها روزهای یکشنبه یادشان می افتد که خدایی دارند و به کلیسا می روند!!!!!!!!

چطور راهبه های مسیحی حجاب دارند تا گرایش به شهوات جنسی پیدا نکنند و... اما راهبان شان نباید ازدواج کنند تا به گناه نیفتند؟! همه اینها نشان از ناقص بودن مسیحیت است!

حتی کار را بجایی رساندند که میگویند عیسی بن مریم برای گناهانشان فدا شده! ظاهر و باطن این مسیحیت، مذهب و اغراض کشیشان را جلوه گر ساخته نه مذهب عیسی بن مریم!!!!!!!!



فرمایشات شما اکثرا درست است و گمان نکنم این افراد حتی یکبار هم قران را خوانذه اند، اینها چنان غرق در عوالم خود هستند که هرچه بگویی برایش جوابی میتراشند، مدام یکسری آیات را از انجیل تکرار کرده و از تثلیث یا خدا بودن حضرت عیسی حرفی نمیزنند و طبیعتا همانطور که ما می گوییم گناه یکسری را نباید بپای اسلام نوشت آنها هم در مورد قرون وسطی یا گناه یکسری همین را میگویند و بیشترین تاکیدشان که به آن سخت باور و ایمان دارند این است که میگویند حضرت عیسی گفته من تنها راه نجات هستم و جز من راهی نیست منم گفتم در قران که میگوید بعدد انسانها راه هست که بهتر است اما این را نمی پذیرند آنچه که من از دلایل مسیحی شدن اینها دریافته ام اینست که ابتدا که خام هستند و بدون آگاهی بخاطر یکسری آزادیهایی که در مسیحیت هست اما در اسلام نیست مانند حجاب و شرب خمر و اینکه کسی در دینشان یا عملکردشان بصورت امر به معروف و نهی از منکر دخالت نمی کند و اینکه نماز روزه ندارند و کلا دین ساده تری است نسبت به اسلام جذب آن میشوند اما کم کم تحت تاثیر تعلیمات مسیحی در بعضی زمینه ها رشد می کنند مثلا افرادی که در گذشته نمی توانستن در جمع صحبتی کنند حالا در جمع بمانند یک سخنران مسلط صحبت میکنند خب بهرحال مسیحیت هم دین خداست و بعد از اسلام برترین است طبیعی است که اگر تحت تعلیم قرار بگیرند رشد میکنند و این رشد کردنشان خیلی به چشم میاید و باعث اعتقاد بیشترشان میشود مسلما اگر آنها خود را تحت تعالیم اسلامی قرار میدادند بیشتر رشد میکردند اما به دلایلی از اسلام گریزان و زده هستند

بهش بگو بره کتابهای مسیحیت و قرون وسطا شرایط بخونه بزمی گرده

با سلام و ادب واقعیتی را که باید بپذیریم این است که گرایش به مسیحیت در چند سال اخیر زیاد دیده میشود طبیعی است که آماری در این مورد نداریم و نمیتوانیم داشته باشیم اما من با توجه به شغلم به موارد متعددی از این موضوع در طی چند سال اخیر برخورده ام. حال این موضوع باید بررسی شود که عامل یا عوامل این پدیده چیست. البته ساده ترین کار بنظرم ربط دادن آن با توطئه دشمنان است این کار پاک کردن صورت مسله است.

irancplusplus;907618 نوشت:

آیا پیامبر اسلام با حمله به کاروان‌های تجاری مکه (غزوات) و گرفتن اموالشن قدرت نگرفت؟ آیا برای مسلمان کردن و جزیه گرفتن به جاهای مختلف حمله نکرد؟ ایا این‌ها دفاعی بودند؟

آیا پیامبر تمام مردان یکی از قبایل یهودی را گردن نزد و زن و فرزندانشان را به بردگی نگرفت؟ چگونه رحمتی است برای یهودیان؟

بهتر اسات احکام حدود اعدام‌ و قوانین برده‌داری هم مقایسه شوند.




با سلام خدمت شما دوست گرامی

موضوعات مختلفی را طرح کردید که از بحث فعلی ما خارج است. برای بررسی این موضوعات لازم است که اولا آنها را از هم تفکیک کنید و ثانیا در بخش تاریخی آنها را مطرح کنید تا مورد بحث قرار گیرد.

موفق باشید

mehrdaad.;907614 نوشت:
با تشکر مورد اول عمومیت ندارد یعنی همه آنها به تثلیث معتقد نیستند و مقام خدایی برای حضرت عیسی قائل نیستند و فقط میگویند که حضرت عیسی گفته که من تنها راه نجات هستم و هرکس که مرا انکار کند (چه میدونم) مجازات میشه. آیا واقعا حضرت عیسی چنین گفته؟! بهر حال جذابیت هایی در آن دین هست که عده ای گرایش می یابند بعد آیا با گفتن دلایلی که شما ذکر کردید آنها قانع میشوند؟! به تمام نکاتی هم که در سوال ذکر کردم جواب ندادید!!!
و سوال اساسی اینست که به چنین شخصی چه بگوییم تا برگردد؟؟؟
بعد اینها که در یک جامعه مسیحی قرار نگرفتند که تحت تاثیر قرار بگیرند در داخل همین جامعه اسلامی خودمان اینطور شدند پس جذابیتی بیش از اسلام دیدند و متاسفانه از اسلام دافعه دیدند که گریزان شدند خب اسلام بعنوان کامل ترین دین و بعنوان دینی که توانست حتی عربهای وحشی را جذب کند و بعد جای خود را در دل دیگر مردم باز کند طبیعتا باید جذاب ترین دین هم باشد و کسی را دفع نکند، چه اتفاقی افتاده و چه بسر دین اسلام آمده که برعکس شده؟
و در آخر سوالی در مورد تغییرات دین اسلام داشتم که جدا مطرح می کنم اما لطفا به موارد دیگر سوال و به اینکه چه دلایلی میتوان آورد که برای این افراد قابل قبول باشد و موجب شود برگردند اشاره نمایید اگر هم پاسخ دیگری نیست که دیگر هیچ


با سلام خدمت شما دوست گرامی

چند مطلب:

- نخست آنکه ممکن است افراد بسیار کمی وجود داشته باشند که تثلیث را با تفسیر معروفش نپذیرند ولی جای تردید نیست که اکثریت مسیحیان چنین هستند. در برخی از مراسم مسیحیان علنا و به روشنی خطاب به عیسی مسیح می گویند که ما تو را "می پرستیم". این امور قابل کتمان نیست.

- مسئله دیگر اینکه اساس پاسخ بنده به شما این بود که فردی که از اسلام به مسیحیت می رود، حقیقتا نه اسلام را شناخته است و نه مسیحیت را. چنین فردی را بایستی به مشکلات معرفتی و شناختی خود ملتفت کرد. باید به او گفت که اسلام را درست نشناخته است و تصورش از اسلام را هم باید از عملکرد نادرست برخی مسلمانان جدا کرد.
از سوی دیگر باید مشکلات مسیحیت را نیز بحث کرد. مشکلات تاریخی، اعتقادی و...
شاید مناسب باشد چنین فردی خود وارد این مجموعه شود و مسئله خود را طرح کند و در طی یک بحث به درستی و نادرستی مدعیات می توان پی برد.

- سوال دیگرتان را هم به صورت مستقل طرح کنید تا دقیق تر مورد بحث قرار گیرد.

موفق باشید

به گزارش فارس، کلیساهای کاتولیک استرالیا طی دهه‌های گذشته به جای مراقبت از هزاران کودک، آن‌ها را مورد سو‌ء استفاده جنسی قرار داده است.

شبکه خبری استرالیا در گزارشی نوشت، آمار نشان می‌دهد طی 35 سال 4 هزار و 444 که در زمان کودکی از سوی کلیسا مورد سو‌ء استفاده قرار گرفته بودند، شکایت کرده‌اند.

سن متوسط این قربانیان برای دختران 10 سال و برای پسران 11 سال بوده و متوسط زمانی که این افراد مورد سو‌ء استفاده قرار می‌گرفتند 33 سال گزارش شده است.

به گزارش شبکه خبری استرالیا، بیش از 20 درصد افرادی که به نوعی با برنامه‌های مذهبی کلیسای کاتولیک در استرالیا در ارتباط بودند، از کودکان سوءاستفاده می‌کردند.

بر اساس این گزارش‌ها، قربانیان از سوی کسانی که باید مراقب این کودکان می‌بودند،‌ مورد سو‌ء استفاده قرار گرفته‌اند و 90 درصد سوء‌ استفاده کنندگان مرد بودند.

کلیسای کاتولیک گزارشی‌هایی درباره سو‌ء استفاده‌ها منتشر کرده است که تغییری در رویه این کلیسا بوده اما واتیکان در پاسخ به درخواست انتشار اسناد چنین مواردی پاسخ داد این اقدام مناسب نیست و امکان آن وجود ندارد.

کمیسیون سلطنتی بعد از انتشار این گزارش در روز دوشنبه (امروز) گفت 3 هفته دیگر بر روی این مساله تحقیق و بررسی انجام می دهد.

لینک خبر در سایت روزنامه گاردین
https://www.theguardian.com/australia-news/2017/feb/06/4444-victims-extent-of-abuse-in-catholic-church-in-australia-revealed

رئوف;907990 نوشت:

با سلام خدمت شما دوست گرامی

موضوعات مختلفی را طرح کردید که از بحث فعلی ما خارج است. برای بررسی این موضوعات لازم است که اولا آنها را از هم تفکیک کنید و ثانیا در بخش تاریخی آنها را مطرح کنید تا مورد بحث قرار گیرد.

موفق باشید

خب جناب رئوف بهتر بود به هریک از سوالات ایشان حداقل با یک آری یا خیر پاسخ می گفتید اینطوری اشکالی که ایشان مطرح کردن همچنان باقی میماند من از شما خواهش میکنم موارد را یک به یک و مختصر پاسخ دهید. خیلی ممنون.

رئوف;907992 نوشت:

با سلام خدمت شما دوست گرامی

چند مطلب:

- نخست آنکه ممکن است افراد بسیار کمی وجود داشته باشند که تثلیث را با تفسیر معروفش نپذیرند ولی جای تردید نیست که اکثریت مسیحیان چنین هستند. در برخی از مراسم مسیحیان علنا و به روشنی خطاب به عیسی مسیح می گویند که ما تو را "می پرستیم". این امور قابل کتمان نیست.

- مسئله دیگر اینکه اساس پاسخ بنده به شما این بود که فردی که از اسلام به مسیحیت می رود، حقیقتا نه اسلام را شناخته است و نه مسیحیت را. چنین فردی را بایستی به مشکلات معرفتی و شناختی خود ملتفت کرد. باید به او گفت که اسلام را درست نشناخته است و تصورش از اسلام را هم باید از عملکرد نادرست برخی مسلمانان جدا کرد.
از سوی دیگر باید مشکلات مسیحیت را نیز بحث کرد. مشکلات تاریخی، اعتقادی و...
شاید مناسب باشد چنین فردی خود وارد این مجموعه شود و مسئله خود را طرح کند و در طی یک بحث به درستی و نادرستی مدعیات می توان پی برد.

- سوال دیگرتان را هم به صورت مستقل طرح کنید تا دقیق تر مورد بحث قرار گیرد.

موفق باشید

جناب رئوف خواهش میکنم به سوالی که در مورد گفته حضرت عیسی پرسیدم پاسخ بفرمایید و برای چندمین و چندمین بار از کارشناسان محترم تقاضا دارم به تمام قسمتهای سوال پاسخ بفرمایید والله این شده یک معضل که فقط بیک قسمت یا بعضی از قسمتها پاسخ میدهید و ما ناچاریم سوال را دوباره و سه باره مطرح کنیم اجازه دهید بتوانیم بهره لازم را از وقتی که صرف می کنیم ببریم در غیر اینصورت موجب دلسردی و دوری از سایت خواهد شد. خیلی ممنون.

mehrdaad.;908599 نوشت:
خب جناب رئوف بهتر بود به هریک از سوالات ایشان حداقل با یک آری یا خیر پاسخ می گفتید اینطوری اشکالی که ایشان مطرح کردن همچنان باقی میماند من از شما خواهش میکنم موارد را یک به یک و مختصر پاسخ دهید. خیلی ممنون.


با سلام خدمت شما دوست گرامی

پاسخ سوالات فوق، مشخص است ولی مسئله این است که سوال با پاسخ اجمالی حل نخواهد شد و نه تنها آن سوال به نتیجه نمی رسد، بلکه بحث فعلی ما نیز منحرف خواهد شد.

مضافا که این سوال تاریخی است و بایستی توسط کارشناس تاریخی در یک بحث جداگانه با دقت مورد بررسی قرار گیرد.

موفق باشید

mehrdaad.;908600 نوشت:
جناب رئوف خواهش میکنم به سوالی که در مورد گفته حضرت عیسی پرسیدم پاسخ بفرمایید و برای چندمین و چندمین بار از کارشناسان محترم تقاضا دارم به تمام قسمتهای سوال پاسخ بفرمایید والله این شده یک معضل که فقط بیک قسمت یا بعضی از قسمتها پاسخ میدهید و ما ناچاریم سوال را دوباره و سه باره مطرح کنیم اجازه دهید بتوانیم بهره لازم را از وقتی که صرف می کنیم ببریم در غیر اینصورت موجب دلسردی و دوری از سایت خواهد شد. خیلی ممنون.


با سلام مجدد

دوست گرامی، وقتی در یک پست چندین سوال مطرح می کنید، گاهی ممکن است برخی از آنها فراموش شود. اگر یک سوال مطرح شود و بحث حول محور آن ادامه پیدا کند، طبیعتا بحث با دقت بیشتری پیش خواهد رفت. مضافا که شما در پست قبلی سوال اصلی ای که پرسیده بودید و بر آن تاکید داشتید، پاسخ عرض شد.

در مورد سخن حضرت عیسی (ع) چنین نقل قولی از ایشان در اناجیل وجود دارد. (لازم به ذکر نیست که اعتبار این اناجیل محل بحث است)

"راه منم. راستی منم. زندگی منم. هیچ کس نمی تواند به خدا برسد مگر بوسیله من." یوحنا 14:6

موفق باشید

رئوف;908784 نوشت:
"راه منم. راستی منم. زندگی منم. هیچ کس نمی تواند به خدا برسد مگر بوسیله من." یوحنا 14:6


با تشکر خواستم بدانم همین جملات فوق که شما به آن اشاره کردید و بیشترین تکیه مسیحیان یا فریب خوردگان به آن است 1- درست است یا تحریف شده؟ 2- آیا در قران چیزی وجود دارد که این جملات را توضیح دهد و قران پاسخی برای آن دارد؟ 3-آیا ممکن است اعتبار این جملات تا زمان اسلام بوده باشد؟ 4- اینها با آن آیه قران که میگوید به عدد انسانها راه برای رسیدن به خدا هست در تضادست این چگونه ممکن است؟
5- در اناجیل موردی هست که جملات فوق را نقض کند و بر خلاف آن باشد که بتوان به آن استناد کرد؟
و در مورد چند سوال در یک سوال، جناب رئوف گاه یک سوال جنبه های مختلف دارد و برای دریافت یک پاسخ کامل و جامع ناچار میشویم جنبه های دیگرش را هم مطرح کنیم یعنی چند سوال بهم ارتباط دارند فکر می کنید آیا بشود هر یک را مستقلا مطرح کرد؟ مثل 5سوال فوق الذکر آیا باید در 5 سوال مستقل مطرح شود؟ و آیا با شماره گذاری سوالات مشکل فراموشی حل نمی شود؟ بهرحال ما تابع شما هستیم اگر راهی ندارد بفرمایید تا جدا جدا مطرح شود اما اگر شماره گذاری مشکل را حل میکند با ترتیب شماره بپرسیم؟

اخیرا این متن را در تلگرام دیدم که، فارغ از این که درست یا نادرست است و خطا دارد یا نه، برای پاسخ به سوال ابتدایی این تاپیک خوب است و آرامش بخش است:

نقل قول:
دین عوض کردن ، پدیده جالبی نیست . آدمی بهتر است در همان دیانتی که به او عرضه می شود بماند و از همانجا یک راهی به خدا به معنویت بجوید . این سالمتر و مقبولتر است .

من این را در حکم یک امر محال می دانم که ما به یک نفر در ابتدای جوانی فرضا وقتی او بیست ساله است تکلیف یا توصیه کنیم که برو همه ادیان عالم را بررسی کن ، مطالعه کن و بعد ببین کدامیک را می توانی انتخاب کنی . عمر یک نفر که هیچ ، عمر صدها نفر هم قد نمی دهد . و وقتی که عمر آدمی تمام شد حال یا انتخاب نکرده یا انتهای عمر اوست . آن دو روز به چه درد او می خورد . این کار نشدنی است . هیچ کس هم این کار را نکرده است و نمی کند . درست است ؟ یعنی من بعید می دانم کسی از این کارها را کرده باشد . مگر پاره ای از دین شناسان که آنها هم به دلیل حرفه ای این کار را می کنند . نه به این خاطر که هدایت بطلبند و ببینند در کدام دین ، حقانیت را پیدا می کنند . ...

حرف من این است که اگر قرار است آدمی به یک سنت دینی اعتقاد بورزد و از معنویتی بهره مند بشود و حظی ببرد ، در همان فضایی که به دنیا آمده است همان فضا برای او خوب است . دین عوض کردن اساسا پدیده جالبی نیست . اولا ) یک چلنج شدید روحی و فکری است . ثانیا ) اینطور که روانشناس ها به ما می گویند اثرات خوبی در روان آدمیان باقی نمی گذارد . مثل این است که شما تمام وجودتان را جراحی کنید . مغز ، قلب ، کلیه ها ... آدم یک جور دیگری می شود . و آن یک جور دیگر هم خیلی وقتها با خودش ناسازگار است .

لذا برای اینکه تعادل آدمی حفظ شود بهتر است در حوزه ای که او بدنیا آمده است و آن دیانتی که به او عرضه می شود در همان بماند و از همانجا یک راهی به خدا به معنویت بجوید . این سالمتر و مقبولتر است . البته اگر خود او تشخیص داد در طول راه فی المثل اگر به یک طرف دیگر میل کند ، در آنجا چیز بهتری گیر می آورد بسیار خوب . اما این توصیه ای نیست که ما به عامه مردم کنیم و بگوییم همه شما از این در درآیید و این شیوه را در پیش بگیرید . به احتمال قوی نشدنی است و کسی هم پی آن را نخواهد گرفت .

شما پیش هر دینی بروید می گویید من بهترم . الآن پیش مسیحی ها بروید . اصلا این ها به شما می گویند انسان جز از طریق عیسی ، سعادت و نجات پیدا نخواهد کرد . حالا این اواخر که کمی تخفیف داده اند می گویند دیگران هم اگر نجاتی پیدا کنند ، ندانسته عیسی دستشان را می گیرد . خود آنها نمی دانند اما او دست آنها را می گیرد . پیش شیعیان که بیایید که ماشاءالله می گویند سنی ها هم در جهنمند ! فقط ما گُل سرسبد عالَم و تاریخ هستیم و فقط ما در بهشتیم ! اهل سنت هم البته همین را می گویند . ما را قبول ندارند ... یهودی ها هم همین را می گویند . دوازده سیزده میلیونند و می گویند فقط ما در بهشت هستیم ! یعنی اگر شما بخواهید به ادعاهای درون دینی نظر کنید می بینید همه خودشان را عالی و بندگان مقرب خدا می دانند !

هیچ پیامبری هم پلورالیست نبوده است . هر پیامبری به خودش دعوت می کرده و دین خودش را در صدر می نشانده است . اصلا آمده که یک دین تازه ای بیاورد . نه اینکه بگوید ما یک چیزی می گوییم شما هم بروید به هر دینی که دلتان خواست عمل کنید .

حال که بنده و شما نشسته ایم و صحنه ای در مقابل ما هست و در این صحنه ، پیامبران متعددی وجود دارند و ادیان متعدد و راه های متعددی به سوی خداوند هست – تصور بنده این است و بیش از این هم ادعا نمی کنم – به آنچه داریم می توانیم قانع باشیم و راهی از درون همان بسوی خدا بجوییم و چندان هم اِصرار نداشته باشیم که دیگران هم حتما بیایند و با ما همراه شوند ، با ما هم عقیده شوند . آنچه را که دارند لزوما رها کنند و به طریقه و دیانت دیگری دل بسپارند . می توانند راه خودشان را ادامه دهند .

" کلُّ حزبٍ بَما لَدَیهِمْ فَرِحُونَ " همه به آنچه دارند فرحناک و خشنودند . راضیند . و بقول مولانا " هر کس از پندار خود مسرور به " هرکس به پنداری که دارد مسرور است . این پندار برای اینکه خوب باشد دو سه خاصیت باید داشته باشد : اول اینکه به دیگران زیان نرساند . دوم اینکه به خود شخص آرامش و تعادل ببخشد . سوم اینکه یک مینیموم عقلانیتی هم همراه آن باشد . مادامی که اینچنین باشد به نظر من کافی است . شخص را می تواند به نجات برساند . مفهوم پلورالیسم نجات هم همین است .

فرق است بین اینکه ما از نجات صحبت کنیم و یا از حقانیت صحبت کنیم . آنچه من الآن درباره آن سخن می گویم بیشتر جنبه سعادت و نجات را دارد نه اینکه لزوما بر حقانیت یکی از ادیان پابفشاریم .

irancplusplus;909068 نوشت:
اخیرا این متن را در تلگرام دیدم که، فارغ از این که درست یا نادرست است و خطا دارد یا نه، برای پاسخ به سوال ابتدایی این تاپیک خوب است و آرامش بخش است:

باسلام
دارم به این فکر میکنم که
بنده به دکتری مراجعه کردم گفتند بنده در حال حاضر مهر تایید بر سلامتی شما میزنم
مطمئنا پس از من فردی خواهند بود با این ویژگی و شما برای آرامش و سلامتی نیاز به او دارید
حال وظیفه ما چیه؟

mehrdaad.;909067 نوشت:

با تشکر خواستم بدانم همین جملات فوق که شما به آن اشاره کردید و بیشترین تکیه مسیحیان یا فریب خوردگان به آن است 1- درست است یا تحریف شده؟ 2- آیا در قران چیزی وجود دارد که این جملات را توضیح دهد و قران پاسخی برای آن دارد؟ 3-آیا ممکن است اعتبار این جملات تا زمان اسلام بوده باشد؟ 4- اینها با آن آیه قران که میگوید به عدد انسانها راه برای رسیدن به خدا هست در تضادست این چگونه ممکن است؟
5- در اناجیل موردی هست که جملات فوق را نقض کند و بر خلاف آن باشد که بتوان به آن استناد کرد؟
و در مورد چند سوال در یک سوال، جناب رئوف گاه یک سوال جنبه های مختلف دارد و برای دریافت یک پاسخ کامل و جامع ناچار میشویم جنبه های دیگرش را هم مطرح کنیم یعنی چند سوال بهم ارتباط دارند فکر می کنید آیا بشود هر یک را مستقلا مطرح کرد؟ مثل 5سوال فوق الذکر آیا باید در 5 سوال مستقل مطرح شود؟ و آیا با شماره گذاری سوالات مشکل فراموشی حل نمی شود؟ بهرحال ما تابع شما هستیم اگر راهی ندارد بفرمایید تا جدا جدا مطرح شود اما اگر شماره گذاری مشکل را حل میکند با ترتیب شماره بپرسیم؟


با سلام خدمت شما دوست گرامی

دوست گرامی، واقعیت این است که این سوالات شما متنوع و متکثر هستند و برخی از آنها هم به کارشناس ادیان مربوط است. با این حال به نحو اجمال عرض می کنم:

- توجه دارید که اناجیل فعلی با انجیلی که در قرآن از آن سخن گفته شده است که کتاب الهی و وحی شده از سوی خداست، متفاوت است. این اناجیل نوشته حواریون عیسی مسیح (ع) است که با یکدیگر تفاوت ها و اختلافاتی نیز دارند.
بنابراین سخن از اینکه این سخنان تا زمان پیامبر (ص) معتبرند، مطرح نیست چون اساسا کتاب تحریف شده است و مشخص نیست که این بخش ها جز بخش تحریف شده اند یا خیر.

- کدام آیه از قرآن چنین چیزی بیان کرده است؟ چنین آیه ای در قرآن نداریم.

- در قرآن کریم همه پیامبران الهی (از جمله عیسی (ع)) راهنمای حقیقت و از سوی خداوند معرفی شده اند ولی در مقابل ایده مسیحیان که قائل به الوهیت عیسی (ع) بودند هم به شدت مخالفت شده و مورد نقد واقع شده است.

نکته دیگر اینکه راه، عیسی (ع) قطعا راهنمای حقیقت بوده است در زمان خود ولی از زمانی که دین خاتم از سوی خداوند به بشر عرضه میشود، این راه در دین جدید تبلور و ظهور می یابد.

- سوالات بیشتری که به اناجیل مربوط است را باید کارشناس ادیان پاسخ دهد.

موفق باشید

سلام
خوشبختانه میشه یه پیشرفت بزرگ رو در جامعه دید: تمام دوستان حاضر در بحث، سعی کردند با دلیل و برهان نظرشون رو اثبات کنند و آقا مهرداد رو راهنمایی کنند که برای دوستشون استدلال بیارند.
این نشون میده که جامعه ما افکار خشونت آمیزشو کنار گذاشته و منطق و استدلال رو جایگزین کرده.



با سلام، جناب آوین هنوز به لینک شما مراجعه نکردم اما با توجه به تیتری که گذاشتید باید عرض کنم برتراند راسل هم کتابی دارد با عنوان "چرا مسیحی نیستم" کتاب پر مغز و معنایی نیست و در آن بیشتر به ذکر مجازاتهای خداوند نسبت به انسان می پردازد و بعنوان نمونه می گوید "من خدایی را که انسان را بارها و بارها آنچنان می سوزاند که دندانهایش خاکستر میشود شایسته پرستش نمیدانم" و بذکر مجازاتهایی که در انجیل آمده میپردازد و بجای انکار خدا سعی میکند از خدا ایراد بگیرد بدون آنکه به اعمال انسان و به عدالت و به اینکه بر طبق قوانینی که بر هستی حاکم است که موجب میشود انسان خود آتش جهنمش را بسازد توجه لازم و کافی داشته باشد، با دیدن عنوانی که ذکر کردید بیاد آن کتاب افتادم که البته امیدوارم مطلب شما مطلبی متفاوت از آن باشد.



در موردی که ذکر کردید باید به آن بنده خدا گفت ما معجزات هیچیک از پیامبران را ندیدیم ولی اتفاقا حضرت محمد تنها پیامبری است که بزرگترین معجزه اش را از آنزمان تا کنون همه دیده اند و بعد از آنهم خواهند دید و آن کتابی پر عظمت بنام قران است جدا از اینکه انسان با خواندن آن کتاب متوجه عظمت و متفاوت بودن آن میشود و درمیابد این آیات کلام بشر نیست، خود باقی ماندن این کتاب بدون آنکه تغییری در آن ایجاد شود خود یک معجزه است در طول این 1400 سال بخصوص در قرن اول که قران در ابتدا مکتوب نبود و بعدا" نگاشته شد خیلی جای تحریف داشت اما می بینیم که امروز حتی دو نسخه از این کتاب نداریم و حتی دو آیه متفاوت هم ذکر نشده اینه که از نظر من پاسخ آن سوال کننده ساده بوده و استدلالشان هم ما را به برتری معجزه پیامبر میرساند لذا چندان جای اعتنا ندارد. از شما ممنونم.

mehrdaad.;909555 نوشت:
جدا از اینکه انسان با خواندن آن کتاب متوجه عظمت و متفاوت بودن آن میشود و درمیابد این آیات کلام بشر نیست

این تاپیک رو ببینید:
http://www.askdin.com/showthread.php?t=47098
mehrdaad.;909555 نوشت:
امروز حتی دو نسخه از این کتاب نداریم و حتی دو آیه متفاوت هم ذکر نشده

کتاب قرآن در زمان خلفای دوم و سوم یکسان سازی شد. یک کتاب واحد جمع آوری کردند و نسخه های دیگر را سوزاندند. بعدها با ابزارهای قدرت حکومتی اگر کسی پیدا میشد که یک نسخه دیگری را نگه داشته بود، نسخه اش را آتش می زدند و خود فرد را هم آزار می دادند. حساسیتهای مسلمانان باعث شد که تحریف قرآن به یک کار خطرناک تبدیل شود، ضمن اینکه تفسیر پذیری قرآن موجب کاهش انگیزه برای تحریف میشد چرا که همان آیات موجود را میشد به شکلهای گوناگون تفسیر کرد. اما در مورد اینکه آیا قبل از عثمان نسخه ها تفاوتی داشته اند یا خیر، نمیشه به سادگی نظر داد چو دسترسی به اون نسخه ها نداریم. صرفاً برخی روایات و ادعاها و ... رو داریم.

پرسش:
آیا مسیحیت دین برتری است؟

پاسخ:

در چند محور می توان این مسئله را بحث کرد: محور نخست آنکه اسلام دین خشونت نیست. محور دوم آنکه مسیحیت آنچنان که گفته می شود، دین سراسر محبت نیست. سوم اینکه برتری اسلام بر مسیحیت در چیست.

هر کدام از این محورهای می تواند موضوع چند جلد کتاب باشد و طبیعتا در این پاسخ خلاصه نمی توان حق مطلب را ادا کرد، با این حال در حد توان به این موضوعات اشاراتی می کنم:

- این تصور که اسلام در آغاز خود جنگ های بسیاری را تجربه کرده است پس دین خشونت است، امری غیر قابل قبول است. هر گروهی هنگامی که مجبور باشد، از خود دفاع می کند و این شرط عقل است. جنگ های اسلام نیز معمولا دفاع از خود بوده است. در مواردی هم که خلفای پس از پیامبر(ص)، دست به کشور گشایی زده اند، این مسئله مورد تایید شیعه نیست و طبیعتا لازم به توجیه کردن این جنگ ها نیز نیست.
جنگ در فرهنگ اسلامی همواره آخرین گزینه است. حتی هنگامی که چاره ای جز جنگ نبود هم حضرات معصومین (ع)، ساعت ها از زمان جنگ را به خطابه طی می کردند تا حتی الامکان جنگ صورت نگیرد یا افرادی از جنگیدن منصرف شوند. به طور مثال به سیره امام علی (ع) در جنگ نهروان و امام حسین (ع) در کربلا مراجعه کنید.

اسلام دین رحمت است و خداوند پیامبر خود را رحمه للعالمین می خواند یعنی نه تنها رحمت برای مسلمانان بلکه رحمت برای تمام انسان ها اعم از مسلمان، مسیحی، یهودی و ...

- مسیحیت آنچنان که توسط مبلغان تبشیری گفته می شود، دین محبت صرف نیست. در اناجیل عبارات مختلفی وجود دارد که نشانگر لزوم مقابله نظامی و خشونت است. به طور مثال:

«گمان مبرید که آمده‌ام تا سلامتی بر زمین بگذارم نیامده‌ام تا سلامتی بگذارم بلکه شمشیر را. زیرا آمده‌ام تا مرد را از پدر خود و دختر را از مادر خویش و عروس را از مادر شوهرش جدا سازم. و دشمنانِ شخص، اهل خانه او خواهند بود.» (1)

«پس (عیسی) به ایشان (به شاگردانش) گفت لیکن الان هر که کیسه دارد آن را بردارد و همچنین توشه دان را و کسی که شمشیر ندارد جامه خود را فروخته آن را بخرد. زیرا به شما میگویم که این نوشته در من میباید به انجام رسید، یعنی با گناهکاران محسوب شد زیرا هر چه در خصوص من است انقضاء دارد. گفتند ای خداوند اینک دو شمشیر. به ایشان گفت کافی است.»(2)

فراموش نکنیم که بنا بر اعتقاد مسیحیان، عیسی را به جنگ شورش و ادعای پادشاهی بنی اسرائیل به صلیب کشیدند که خود حرکتی اجتماعی و نیازمند اقدامی قهری بود.

این موارد در عهد جدید است (و موارد بیشتری نیز وجود دارد)، تنوع و تکثر چنین مواردی در عهد عتیق (که نزد مسیحیان کتاب معتبر است) بسیار بیشتر است.

- دلایل بسیاری در مورد برتری اسلام بر مسیحیت وجود دارد، اگر بخواهیم به صورت تیتروار به برخی از آنها اشاره کنیم، می توانیم این موارد را داشته باشیم:

- عقلانیت: یکی از شروط پذیرش باورهای دینی، عقلانیت است، چگونه می توان مسیحیت را پدیرفت در حالیکه اساسی ترین باورهای آن یعنی تثلیث، غیرمعقول است؟ چگونه می توان خدای واحد را سه شخص نامید؟ و چگونه می توان ادعا کرد که یک بشر خداست یا اینکه خدا بشر شده است؟

- اخلاق: جایگاهی که اسلام برای اخلاقیات در نظر گرفته است، بسیار متعالی تر و متکامل تر از مسیحیت و یهودیت است و البته این مسئله از آن روست که اسلام دین خاتم است و برنامه های کاملی تری نیز دارد. پیامبر اسلام دلیل بعثت خود را تکمیل مکارم اخلاقی معرفی می کند.

- منابع تاریخی معتبر: در مورد مسیحیت منابع تاریخی قابل توجهی وجود ندارد و غیر از متون دینی، شواهد تاریخی مجزایی که مدعیات کلیسا را اثبات کند، وجود ندارد. این در حالی است که منابع تاریخی در مورد اسلام بسیار روشن تر و دقیق تر زندگی پیامبر را گزارش کرده اند.

- اعتبار متن مقدس: قرآن تنها کتاب وحیانی است که مصون از تحریف باقی ماند است. همان طور که می دانید اناجیل اساسا کتاب وحیانی نیستند بلکه صرفا شرح زندگی عیسی هستند که اطرافیان وی، سال ها پس از عروج عیسی نوشته اند. اناجیل بسیاری وجود داشته است و هیچ اتفاق نظری در مورد اناجیل وجود نداشته است تا اینکه در دوره ای کلیسا از میان اناجیل مختلف، این چهار انجیل را انتخاب می کند. این چهار انجیل هم در مواردی با هم تقابل دارند. هیچ کدام اینها قابل مقایسه با کتاب آسمانی محفوظ از تحریف نیست.

و ..

اینها همگی نشانگر آن است که اسلام دین برتری است نسبت به مسیحیت و رفتن از دین بهتر به دین تحریف شده، نه تنها از نظر شرعی روا نیست بلکه از نظر عقلی نیز مجاز نیست.

1. انجیل متی 34 تا 36: 10
2. انجیل لوقا 36 تا 38: 22

موضوع قفل شده است