اثر وضعی گناه دیگران بر روی زندگی ما
تبهای اولیه
[="Purple"]سلام ...
شخصی میگفت که عالمی به ایشون گفته گرد ربا روی زندگی هممون نشسته و در جواب چرایی قضیه پاسخ شنیده که درسته ما رباخوار نیستیم ولی تصور کنید راننده تاکسی هستید و پولی که از مسافر دریافت کردین ربا باشه،این روی زندگی شما اثر وضعی ش رو میزاره،شما زحمت کشیدید،پول حلاله و عذر شرعی گردنتون نیست ولی اثر وضعی ش باقیه
میخواستم بدونم این قضیه صحت داره؟!!
چقدر گناه دیگران میتونه روی زندگی ما تاثیرگزار باشه؟!!ا
این قضیه رو میشه با زندگی فرد حرام زاده ای مقایسه کرد و گفت همونطور که این شخص عاقبت بخیر نمیشه بااینکه مرتکب گناهی نشده و اثر گناه والدینشه
همونطور هم اگر دیگران گناهی انجام بدن روی زندگی ما تاثیرشو میزاره هرچند ارتباط غیرمستقیمی داشته باشیم ؟![/]
سلام ...
شخصی میگفت که عالمی به ایشون گفته گرد ربا روی زندگی هممون نشسته و در جواب چرایی قضیه پاسخ شنیده که درسته ما رباخوار نیستیم ولی تصور کنید راننده تاکسی هستید و پولی که از مسافر دریافت کردین ربا باشه،این روی زندگی شما اثر وضعی ش رو میزاره،شما زحمت کشیدید،پول حلاله و عذر شرعی گردنتون نیست ولی اثر وضعی ش باقیه
میخواستم بدونم این قضیه صحت داره؟!!
چقدر گناه دیگران میتونه روی زندگی ما تاثیرگزار باشه؟!!ا
این قضیه رو میشه با زندگی فرد حرام زاده ای مقایسه کرد و گفت همونطور که این شخص عاقبت بخیر نمیشه بااینکه مرتکب گناهی نشده و اثر گناه والدینشه
همونطور هم اگر دیگران گناهی انجام بدن روی زندگی ما تاثیرشو میزاره هرچند ارتباط غیرمستقیمی داشته باشیم ؟!
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
ما در اجتماعی زندگی میکنیم که مثل شبکههایی به هم تنیده، انسانها در سرنوشت یکدیگر دخیلاند. یعنی همسایهی من بینمازی میکنه؛ یا با خدا رابطهی خوبی نداره، در من اثر خواهد داشت.
این رابطه، به صورت عکس هم صادقه؛ یعنی همسایهی من آدم خوبیه و یکی از اولیاء خدا ست، در منه بیدین تأثیرات وضعی خوبی خواهد داشت.
پس اولا، اینچنین نیست که این رابطهای که شما در سؤالتون طرح کردید، به همون صورت، یکطرفه باشد و فقط بدیها در زندگی اثرگذار باشند بلکه خوبیهای خوبان هم در دیگر افراد جامعه اثرگذار خواهد بود.
تا جایی که این باور و عقیده، با دیگر باورهای ما در تعارض و تنافی نباشه مشکلی نیست اما ما میبینیم این باور، باورهای دیگری همچون، «عدل خدا»، «اختیار صد در صدی انسان در تعیین سرنوشت خویش» و موارد ریز و درشت دیگری از اعتقادات رو تحت الشعاع قرار میده؛
من به یک مورد اشاره میکنم:
مگر نه این که باید هر کسی نان از عمل خودش بخوره و در قسمت ضرر هم همینطور باشه! اما چرا برخی باید نان از عمل خوبها بخورند و همچنین برخی از ضرر بدها، متضرر بشوند؟ آیا با اختیار انسان منافات نداره؟!
پاسخ: یک فرق انسان با حیوانات، در مدنی و اجتماعی بودن انسان هست. عقل میگه در یک محیط جمعی هر کسی حق نداره هر طور که دلش میخواد رفتار کنه؛ مثل اون شخصی که توی کشتی و قایق نشسته و زیر خودش و سوراخ میکنه؛ دیگران به او اعتراض میکنند ولی اون میگه به شما ربطی نداره من دارم زیر خودم و سوراخ میکنم؛ چنین منطقی، در غایت بیمنطقی ست در غایت نفهمی و بیعقلی ست! این یک مثال کوچیک بود تا در بحث مورد نظر خودمون ازش استفاده ببریم؛
من اگر داخل اتوبوس سیگارم و روشن کردم، دودش دیگران رو هم فرا میگیره و مورد اعتراض دیگران واقع میشم؛
اما مشکل اینجاست که زنا و ربا و ... دودی نداره که دیده بشوند؛ اینها خبائث بدون دود اند. لذا به راحتی ... . خب باید چکار کنیم؟ باید یه مقدار از این حسگرایی خودمون کم کنیم یه مقدار، روی باطنگرایی کار کنیم؛ قرآن میفرماید کسی میتونه اهل تقوا بشه که باطن گرا بشه؛ «یؤمنون بالغیب» بشه؛
از طرف دیگه؛ اسلام می گه یکی از ارکان من، امر به معروف و نهی از منکر هست؛ یعنی مثل همون اعتراضی که به کسی که محل نشستن خودش رو سوراخ میکرد، شد، باید به آدمی که موسیقی حرام گوش میده، بشه؛ ولی در این قسمت همه می گن به من چه؛
سؤال شما در باره ربا بود؛ خب باید همه بگن ولی نمیگن چون ربا، دود نداره که کسی رو به ظاهر اذیت کنه؛
پس خلاصه پاسخ این شد؛ ما اگر چه ربا نمیخوریم ولی به همهی دینمون عمل نمیکنیم و فقط به یک قسمتش عمل میکنیم؛ پس نباید توقع داشته باشیم گرد و غبار بیدینی روی ما ننشینه. شرط این که کاملا در امان باشیم؛ تسلیم بیچون چرا شدنه؛ که همون باطن «لاإله إلا الله» است. فقط با لااله الا الله میتونیم در حصن حصین الهی قرار بگیریم؛ «کلمة لا اله الا الله حصنی من ... فمن دخل حصنی أمن من عذابی». برای ایمن شدن از عذاب، ایمان کامل لازم است.
اونوقت اگر مؤمن اینچنینی شدیم، حالا دیگه ما روی گنهکارها اثر وضعی میگذاریم نه اونها روی ما! یعنی مثلا وجودمون توی یک منطقه باعث می شه جلوی زلزلهای که قراره به خاطر معصیت معصیتکارها بیاد، گرفته بشه. یا این که اگه یک بینماز با من مواجه شد، وجود من روی اون تأثیر بگذاره و متحولش کنه
نکته دیگه، راجع به مسئلهی «سلب اختیار از ما در رسیدن به سعادت» است که در پستهای بعدی خدمتون عرض خواهم کرد.
[="Purple"]
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
ما در اجتماعی زندگی میکنیم که مثل شبکههایی به هم تنیده، انسانها در سرنوشت یکدیگر دخیلاند. یعنی همسایهی من بینمازی میکنه؛ یا با خدا رابطهی خوبی نداره، در من اثر خواهد داشت.
این رابطه، به صورت عکس هم صادقه؛ یعنی همسایهی من آدم خوبیه و یکی از اولیاء خدا ست، در منه بیدین تأثیرات وضعی خوبی خواهد داشت.
پس اولا، اینچنین نیست که این رابطهای که شما در سؤالتون طرح کردید، به همون صورت، یکطرفه باشد و فقط بدیها در زندگی اثرگذار باشند بلکه خوبیهای خوبان هم در دیگر افراد جامعه اثرگذار خواهد بود.تا جایی که این باور و عقیده، با دیگر باورهای ما در تعارض و تنافی نباشه مشکلی نیست اما ما میبینیم این باور، باورهای دیگری همچون، «عدل خدا»، «اختیار صد در صدی انسان در تعیین سرنوشت خویش» و موارد ریز و درشت دیگری از اعتقادات رو تحت الشعاع قرار میده؛
من به یک مورد اشاره میکنم:
مگر نه این که باید هر کسی نان از عمل خودش بخوره و در قسمت ضرر هم همینطور باشه! اما چرا برخی باید نان از عمل خوبها بخورند و همچنین برخی از ضرر بدها، متضرر بشوند؟ آیا با اختیار انسان منافات نداره؟!پاسخ: یک فرق انسان با حیوانات، در مدنی و اجتماعی بودن انسان هست. عقل میگه در یک محیط جمعی هر کسی حق نداره هر طور که دلش میخواد رفتار کنه؛ مثل اون شخصی که توی کشتی و قایق نشسته و زیر خودش و سوراخ میکنه؛ دیگران به او اعتراض میکنند ولی اون میگه به شما ربطی نداره من دارم زیر خودم و سوراخ میکنم؛ چنین منطقی، در غایت بیمنطقی ست در غایت نفهمی و بیعقلی ست! این یک مثال کوچیک بود تا در بحث مورد نظر خودمون ازش استفاده ببریم؛
من اگر داخل اتوبوس سیگارم و روشن کردم، دودش دیگران رو هم فرا میگیره و مورد اعتراض دیگران واقع میشم؛
اما مشکل اینجاست که زنا و ربا و ... دودی نداره که دیده بشوند؛ اینها خبائث بدون دود اند. لذا به راحتی ... . خب باید چکار کنیم؟ باید یه مقدار از این حسگرایی خودمون کم کنیم یه مقدار، روی باطنگرایی کار کنیم؛ قرآن میفرماید کسی میتونه اهل تقوا بشه که باطن گرا بشه؛ «یؤمنون بالغیب» بشه؛از طرف دیگه؛ اسلام می گه یکی از ارکان من، امر به معروف و نهی از منکر هست؛ یعنی مثل همون اعتراضی که به کسی که محل نشستن خودش رو سوراخ میکرد، شد، باید به آدمی که موسیقی حرام گوش میده، بشه؛ ولی در این قسمت همه می گن به من چه؛
سؤال شما در باره ربا بود؛ خب باید همه بگن ولی نمیگن چون ربا، دود نداره که کسی رو به ظاهر اذیت کنه؛
پس خلاصه پاسخ این شد؛ ما اگر چه ربا نمیخوریم ولی به همهی دینمون عمل نمیکنیم و فقط به یک قسمتش عمل میکنیم؛ پس نباید توقع داشته باشیم گرد و غبار بیدینی روی ما ننشینه. شرط این که کاملا در امان باشیم؛ تسلیم بیچون چرا شدنه؛ که همون باطن «لاإله إلا الله» است. فقط با لااله الا الله میتونیم در حصن حصین الهی قرار بگیریم؛ «کلمة لا اله الا الله حصنی من ... فمن دخل حصنی أمن من عذابی». برای ایمن شدن از عذاب، ایمان کامل لازم است.
اونوقت اگر مؤمن اینچنینی شدیم، حالا دیگه ما روی گنهکارها اثر وضعی میگذاریم نه اونها روی ما! یعنی مثلا وجودمون توی یک منطقه باعث می شه جلوی زلزلهای که قراره به خاطر معصیت معصیتکارها بیاد، گرفته بشه. یا این که اگه یک بینماز با من مواجه شد، وجود من روی اون تأثیر بگذاره و متحولش کنه
نکته دیگه، راجع به مسئلهی «سلب اختیار از ما در رسیدن به سعادت» است که در پستهای بعدی خدمتون عرض خواهم کرد.
سلام تشکر از پاسخ تون
منتظر ادامه بحث هستم
فقط سوالی واسم پیش اومده که ممنون میشم این رو هم توضیح بدین ...
البته شمام تاحدودی به سوال دوم من اشاره کردین ....
دیروز کلیپی از آقای مجتهدی دیدم ایشون میگفتن که تاثیر یک بی نماز روی بقیه افراد در حدی هست که ممکنه بقیه در اثر بی ایمانی بمیرن حتی اگه نماز شب خون باشن ....
توی کلیپ دیگه ای میگفتن که نشست و برخاست با فرد ی نماز و یا حتی نگاه به صورتش حرامه
نباید چیزی بگیری ازش و حتی نباید باهاش هم غذا بشی
خب اگر اینطوره یعنی ما هر شخصی رو میبینبم باید بگیم این مومنه و یا تارک الصلاه هس؟!!!
پس اینکه باید حسن ظن داشته باشیم فقط نسبت به خداست؟!!در مورد بنده ش هر جوری خواستیم قضاوت کنیم؟!
و اصلا مطمئن باشیم طرف نماز نمیخونه چطور در مور بقیه گناهان باید تغافل رو رعایت کنیم ولی در این نورد خیر؟!!!
و ایشون اخرش میگفتن این سوزاندن خشک و تر نیست ... چون ما شاید با شخص بی نماز خندیده باشیم کاریشم نداشته باشبم و در واقع امر به معروف و تهی از منکر رو ترک کرده باشیم
ایا همینکه ما به فرد تذکر مستقیم یا غیرمستقیمی بدبم دیگه ای وظیفه ای به عهده مانیست؟!
و اینکه من دقیقا توضیحاتتون رو در مورد اینکه چیکار کنیم این قضیه برعکس بشه و به خاطر یه مومن از یه جایی عذاب برداشته بشه رو متوجه نشدم توضیحات بیشتری در این باره میدین؟![/]
اونوقت اگر مؤمن اینچنینی شدیم، حالا دیگه ما روی گنهکارها اثر وضعی میگذاریم نه اونها روی ما! یعنی مثلا وجودمون توی یک منطقه باعث می شه جلوی زلزلهای که قراره به خاطر معصیت معصیتکارها بیاد، گرفته بشه.
سلام و عرض ادب استاد گرامی
آیا اثر وضعی گناهکار روی مومن همچنان وجود خواهد داشت و از ان سمت نیز اثر وضعی مومن روی گناهکار؟
یعنی ظاهرا تا وقتی که آن گناهکار گناه را ترک نکند،این اثرمنفی همچنان روی مومن هست . درسته؟
سلام تشکر از پاسخ تون
منتظر ادامه بحث هستم
فقط سوالی واسم پیش اومده که ممنون میشم این رو هم توضیح بدین ...
البته شمام تاحدودی به سوال دوم من اشاره کردین ....
دیروز کلیپی از آقای مجتهدی دیدم ایشون میگفتن که تاثیر یک بی نماز روی بقیه افراد در حدی هست که ممکنه بقیه در اثر بی ایمانی بمیرن حتی اگه نماز شب خون باشن ....
توی کلیپ دیگه ای میگفتن که نشست و برخاست با فرد ی نماز و یا حتی نگاه به صورتش حرامه
نباید چیزی بگیری ازش و حتی نباید باهاش هم غذا بشی
خب اگر اینطوره یعنی ما هر شخصی رو میبینبم باید بگیم این مومنه و یا تارک الصلاه هس؟!!!
پس اینکه باید حسن ظن داشته باشیم فقط نسبت به خداست؟!!در مورد بنده ش هر جوری خواستیم قضاوت کنیم؟!
و اصلا مطمئن باشیم طرف نماز نمیخونه چطور در مور بقیه گناهان باید تغافل رو رعایت کنیم ولی در این نورد خیر؟!!!
و ایشون اخرش میگفتن این سوزاندن خشک و تر نیست ... چون ما شاید با شخص بی نماز خندیده باشیم کاریشم نداشته باشبم و در واقع امر به معروف و تهی از منکر رو ترک کرده باشیم
ایا همینکه ما به فرد تذکر مستقیم یا غیرمستقیمی بدبم دیگه ای وظیفه ای به عهده مانیست؟!
و اینکه من دقیقا توضیحاتتون رو در مورد اینکه چیکار کنیم این قضیه برعکس بشه و به خاطر یه مومن از یه جایی عذاب برداشته بشه رو متوجه نشدم توضیحات بیشتری در این باره میدین؟!
در مورد بینماز نیز لازم نیست تجسس کنید و واقعیت قضیه رو در بیارید. یک وقت هست که شما علم و یقین به بینماز بودن شخصی ندارید اینجا هیچ وظیفهای ندارید و اگر هم یک بوهایی بردید اینجا حق ندارید اصل رو بر بینمازی او بگذارید. اما یک وقت هست که شخصی مثلا علنا خودش اعلام میکنه که من نماز نمیخونم و قبول هم ندارم؛ خب این جا شما حق ندارید با اون رفتاری عادی داشته باشید.
آیا اثر وضعی گناهکار روی مومن همچنان وجود خواهد داشت و از ان سمت نیز اثر وضعی مومن روی گناهکار؟سلام و عرض ادب استاد گرامی
یعنی ظاهرا تا وقتی که آن گناهکار گناه را ترک نکند،این اثرمنفی همچنان روی مومن هست . درسته؟
سلام بر شما؛
پیامبر و ائمه اطهار سلامالله علیهم، در یک مجموعهی بت پرست و کافرکیش می زیستند؛ آیا متأثر از اونها شدند؟! نشدند چون در دژ بودند؛ نشدند، چون تحت ولایت تامه و خاصهی پروردگار بودند؛ تحت ولایت خاصه قرار گرفتند چون تسلیم محض بودند؛ تسلیم محض بودند، چون گزینشی با دستورات برخورد نمیکردند.
البته در مورد اثرگذاری مثبت مؤمن بر روی ظالم و گنهکار، این تبصره رو هم باید بزنیم که ظالمین و گنهکاران دو گونه اند: یک دسته، اینها جحود در ظلم و گناه خودشون ندارند؛ استکبار ندارند؛ فرعون صفت نیستند ابوجهل صفت نیستند؛ فقط چنین دستهای هستند که و ولو ناچیز، از افراد متقی و مومن تأثیرات مثبت دریافت میکنند؛ اما دسته دوم کسانی اند که ابوجهل صفت اند، اینها نه تنها بهره مند نمیشوند بلکه خود پیامبر هم که باشد، مایه عذاب و خسارت زدگی آنها میشه. به دلیل این کریمه شریفه: «و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمؤمنین و لا یزید الظالمین الا خسارا»
باران که در لطافت طبعش مثال نیست در باغ لاله روید و در شوره زار خس.
البته ممکنه از یک سری آثار وضعی خوبی خوبان در این دنیا بهرهمند باشند به دلیل ویژگی خاص اجتماعی و مدنی بودن انسان؛ مثلا به خاطر وجود پیامبر در یک منطقهای، زلزله از آن منطقه دفع میشه و این افراد از این خاصیت پیامبر بهرهمند میشوند اما چه بسا در نهایت، این خاصیت، برای آنها به نقمت مضاعف تبدیل بشه؛ به دلیل این که آدم بد هر چه بیشتر در این دنیا باشه، پروندهاش سنگینتر خواهد شد و بر جرمش افزوده میشه؛ یعنی استفادهی اینها از پیامبر (یا خوبان درگاه و مقربین) به ظاهر استفاده هست اما در باطن، به ضررشون تموم خواهد شد.
منتظر ادامه بحث هستم
این سوال پیش میآد که اختیار من و شما برای رسیدن به سعادت، دست خوش تأثیرات کارهای بد افراد ظالم قرار میگیره؛ این رو چطور حلش کنیم؟؟
من با یک مثال، میخوام بیشتر به سؤالم رنگ و لعاب بدم و به قول معروف پیاز داغش و زیاد کنم. مثال: گفته می شه کسی که ولد الزنا هست روی سعادت رو نمیبینه؛ اما این بنده خدا خودش چه تقصیری داشته؟! به خاطر بوالهوسی دو نفر دیگه، این شخص باید روی سعادت و نبینه؟ آیا این عدالت خداوند رو زیر سؤال نمیبره؟ چون طبق این سخن، ولد الزنا با جبر کس دیگری باید فردای قیامت اسیر عذاب الهی باشه چون شقاوت یعنی عذاب.
پاسخ:
اینطور نیست که شخصی که ولد الزنا هست امکان نداشته باشه که سعادتمند بشه، بلکه امکان سعادتمند شدنش هست امکان هدایتش هست حتی امکان شخصی مانند شمر هم هست به خاطر همین هم امام حسین در روز عاشورا نصیحتش میکنه تا شاید کارگر بیفته؛ اما نکته این جاست که با تیرگیهایی که در زندگیِ یه تارک الصلاة افتاده، تحصیل سعادت به وسیله این شخص ولد الزنا سختتر از یک فرد عادی هست. حالا که سختتر شد، اینطور نیست که اگر این ولد الزنا یک قدم به سمت خدا برداشت، با یک قدم بنده و شما برابر باشه؛
در قیامت، به صورت کمّی به اعمال نگاه نمیشه بلکه نگاه میکنند ببینند این آقا با چند درجه سختی و تلاش این یکقدم رو برداشته، و بنده و شما هم همچنین. اگر بنده در یک خانواده مذهبی به دنیا آمده و رشد کردهام چندان هنری نکردهام اگر اهل نماز بوده و ... ولی اگر کسی که در قلب کفر به دنیا آمده در قلب یک خانوادهی مشرک و بتپرست به دنیا آمده، اگر موحد شد، این توحید با توحید بنده و شما برابر نخواهد بود.
مثل این که من و شما با هزار تومان پول وارد مغازه ای میشویم، مغازهدار به هر دوی ما به اندازهی هزار تومان جنس خواهد داد اما دستگاه خداوند اینچنین نیست؛ خداوند نگاه میکند به این که من بابت هزار تومان چقدر زحمت کشیدهام و شما چقدر؟ اگر شما با کارگری به این هزار تومان رسیده باشید و من از مال پدرم، خداوند به جای این هزار تومان شما، یک تلویزیون ال سی دی میدهد و به بنده هم یک پفیلای هزار تومانی.
اگر ولد الزنا یک قدم برداشت چون خیلی با سختی به این سعی رسیده، برکت این یک قدم او با برکت یک قدم بنده برابر نیست لذا اینچنین خداوند اون محرومیتی که از ناحیه پدر و مادر نصیبش شده بود رو اینطور جبران میکنه.
پس اختیار برای سعید شدن از او به طور مطلق برداشته نشده باز هم اگر خودش بخواد می تونه به رتبه اولیاء الله برسه. و چون کارش سختتر از افراد عادیه، برکت سعیاش خیلی بیشتر از برکت سعی افراد عادیه.
در مورد بحث ما هم همینطوره؛ درسته که اگر کسی بینمازی کنه، اثرات نامطلوبی روی زندگی دیگران میگذاره و طبعا این اثرات نامطلوب در جهت به قهقراء رفتن افراد کمک میکنه و باعث میشه افراد دیگه هم اگر قراره سعید بشن، به شقاوت بیفتند اما با توجه به این که این گره، از رهگذر شخص دیگری در کار افراد دیگر افتاد، خداوند با اسم جابر خویش، سعی کم اینان را جبران میکند و به تلاشهای اختیاری کم ما، شاخ و برگ عطا میکند.
فرض میکنیم ما در این برهه کنونی گرفتار یک جامعهی ربا خواریم و چون در این جامعه با افراد این جامعه سر و کار داریم ناگزیریم گرد و غبار ربا را هم تجربه کنیم و از طرفی این گرد و غبار باعث می شه ما نتونیم مثل انسانهای حلالخوار، حالات معنوی طبیعی خود را داشته باشیم و خلاصه «ناخواسته» موانعی سر راه سعادتمون ایجاد شده؛ این رو خداوند میدونه، لذا خداوند به اندازه خودمون از ما توقع خواهد داشت چون واقعیت امر اینچنین هست در واقع، یک کسی که گرد و غبار ربا روی او نشسته نمیتونه هزار متر به طرف خدا بره و خدا هم این رو میداند لذا اگر صد متر هم رفتی به این صد متر، ارزش هزار متر میبخشه و به اصطلاح اسم جابر خداوند آن محرومیت رو جبران میکنه.
[="Purple"]
در مورد بینماز نیز لازم نیست تجسس کنید و واقعیت قضیه رو در بیارید. یک وقت هست که شما علم و یقین به بینماز بودن شخصی ندارید اینجا هیچ وظیفهای ندارید و اگر هم یک بوهایی بردید اینجا حق ندارید اصل رو بر بینمازی او بگذارید. اما یک وقت هست که شخصی مثلا علنا خودش اعلام میکنه که من نماز نمیخونم و قبول هم ندارم؛ خب این جا شما حق ندارید با اون رفتاری عادی داشته باشید.
در مورد سیستم بانکداری چطور؟!!
شخصی میگفت من ارتباطم رو با همه خانواده هایی که کارمند بانک هستن قطع کردم چون درامدشون مشکل داره
و وامم استفاده نمیکنم چون رباست
و حتی پول هم توی سیستم بانکی نمیزارم چون کلا مشکل داره
حالا در مورد وام و استفاده از سیستم بانکی هیچ تصمیم شخصیه ....
در مورد قطع رابطه با خانواده ای که درامدش از این راهه صحیحه؟!!چون بالاخره این هم جزو مواردیه که روی ما تاثیر میزاره دیگه ...[/]
«اختیار صد در صدی انسان در تعیین سرنوشت خویش»
مکتب اهل بیت علیهم السلام ، مکتب لا جبر و لا تفویض بل امر بین الأمرین است.
بهتر است خود مساله تحلیل شود ، نه اینکه ببینیم با باقی باورهای ما چه نسبتی دارد (در تضاد هست یا نه).
ممکن است ما در تعیین اینکه این باور ، با بقیه باورهای ما چه نسبتی دارد ، دچار اشتباه شویم.
اصل بر تحلیل خود باور اول است.
بنده این باور را منافی اختیار انسان و منافی عدل خداوند نمی دانم. (فکر کنم قبلا هم در تاپیکی بحثش شد).
دیروز کلیپی از آقای مجتهدی دیدم ایشون میگفتن که تاثیر یک بی نماز روی بقیه افراد در حدی هست که ممکنه بقیه در اثر بی ایمانی بمیرن حتی اگه نماز شب خون باشن ....
توی کلیپ دیگه ای میگفتن که نشست و برخاست با فرد ی نماز و یا حتی نگاه به صورتش حرامه
لطفا در صورت امکان کلیپها را اینجا بذارید. ممنون می شوم.
این صحبتها حاوی فرمول های علمی مهمی هستند که باید روی آنها کار بشه... .
[="Purple"]
لطفا در صورت امکان کلیپها را اینجا بذارید. ممنون می شوم.
این صحبتها حاوی فرمول های علمی مهمی هستند که باید روی آنها کار بشه... .
سلام
من تا حالا کلیپی اینجا نزاشتم و یاد ندارم متاسفانه
ولی میتونید از دو لینک http://www.aparat.com/v/dxjlK
دانلود کنید[/]
[="Tahoma"][="Navy"]سلام ...
شخصی میگفت که عالمی به ایشون گفته گرد ربا روی زندگی هممون نشسته و در جواب چرایی قضیه پاسخ شنیده که درسته ما رباخوار نیستیم ولی تصور کنید راننده تاکسی هستید و پولی که از مسافر دریافت کردین ربا باشه،این روی زندگی شما اثر وضعی ش رو میزاره،شما زحمت کشیدید،پول حلاله و عذر شرعی گردنتون نیست ولی اثر وضعی ش باقیه
میخواستم بدونم این قضیه صحت داره؟!!
چقدر گناه دیگران میتونه روی زندگی ما تاثیرگزار باشه؟!!ا
این قضیه رو میشه با زندگی فرد حرام زاده ای مقایسه کرد و گفت همونطور که این شخص عاقبت بخیر نمیشه بااینکه مرتکب گناهی نشده و اثر گناه والدینشه
همونطور هم اگر دیگران گناهی انجام بدن روی زندگی ما تاثیرشو میزاره هرچند ارتباط غیرمستقیمی داشته باشیم ؟!
سلام
از بسیاری بیانات دینی تاثیر اثر وضعی گناهان قابل برداشته اما انتخاب و اراده انسان بر همه اینها میتونه فائق بشه
یا علیم[/]
در مورد سیستم بانکداری چطور؟!!
شخصی میگفت من ارتباطم رو با همه خانواده هایی که کارمند بانک هستن قطع کردم چون درامدشون مشکل داره
و وامم استفاده نمیکنم چون رباست
و حتی پول هم توی سیستم بانکی نمیزارم چون کلا مشکل داره
حالا در مورد وام و استفاده از سیستم بانکی هیچ تصمیم شخصیه ....
در مورد قطع رابطه با خانواده ای که درامدش از این راهه صحیحه؟!!چون بالاخره این هم جزو مواردیه که روی ما تاثیر میزاره دیگه ...
پاسخ من در این پرسش، این سؤال من از شماست: با اون کارمند بانک رفت و آمد نمیکنه؛ اما آیا با اون کسی که با کارمند بانک رفت و آمد میکنه هم قطع رابطه میکنه؟ یعنی اگر یک واسطه یا بیشتر بخوره، مشکل حل میشه؟ عقلا نمیتونیم بگیم با وجود یک یا چند واسطه، مشکل حل شده!!
البته در قسمت حکم شرعی چنین موضوعی، بایستی با سروران قسمت فقه و احکام رایزنی کنید اما به لحاظ اخلاقی مسئله از این قرار است. جامعه یعنی چو عضوی به درد آورد روزگار/ دگر عضوها را نماند قرار؛ جامعه یعنی در سود و ضرر شریکیم؛ یا این که بالکل از چنین جامعهای ببریم که این هم محال عادی است.
بهتر است خود مساله تحلیل شود ، نه اینکه ببینیم با باقی باورهای ما چه نسبتی دارد (در تضاد هست یا نه). ممکن است ما در تعیین اینکه این باور ، با بقیه باورهای ما چه نسبتی دارد ، دچار اشتباه شویم. اصل بر تحلیل خود باور اول است.مکتب اهل بیت علیهم السلام ، مکتب لا جبر و لا تفویض بل امر بین الأمرین است.
این نظر شما قابل تأمل و بازنگری هست. چون باورهای دینی ما «نظاممند»اند. نظام مند یعنی در یک مجموعهی به هم پیوسته و تنیده برپا شده است پس نمیتوان موضوعات و مسائل را به صورت جزیرههای و جدا از هم بررسی کرد. اشکال شما یک اشکال مبنای هست
بنده به مبنای شما هیچ باوری ندارم. البته این نظر حقیر است و نظر شما هم محترم.
[="Purple"]
پاسخ من در این پرسش، این سؤال من از شماست: با اون کارمند بانک رفت و آمد نمیکنه؛ اما آیا با اون کسی که با کارمند بانک رفت و آمد میکنه هم قطع رابطه میکنه؟ یعنی اگر یک واسطه یا بیشتر بخوره، مشکل حل میشه؟ عقلا نمیتونیم بگیم با وجود یک یا چند واسطه، مشکل حل شده!!البته در قسمت حکم شرعی چنین موضوعی، بایستی با سروران قسمت فقه و احکام رایزنی کنید اما به لحاظ اخلاقی مسئله از این قرار است. جامعه یعنی چو عضوی به درد آورد روزگار/ دگر عضوها را نماند قرار؛ جامعه یعنی در سود و ضرر شریکیم؛ یا این که بالکل از چنین جامعهای ببریم که این هم محال عادی است.
خب اگر بخوایم واسطه ها رو در نظر بگیریم هرکارم کنیم باز از این تاثیرات در امان نیستیم
از جهتی نمیشه و نمیتونیم رفت و امدمون و در نهایت خودمونو محدود کنیم
بنابراین احتمالا همون یک راه باقی می مونه اصلاح خودمون
ولی اینکه ما تا چه حد موفق باشیم که عملی کنیم در حدی که برروی زندگی ما اثری نداشته باشه این رو هیچوقت نمبتونیم مطمئن باشیم :/
بنابراین نه در این دنیا روی خوش می بینیم نه در اخرت سعادتمند میشیم :/
راه حل بهتری(مطمئن تری) وجود نداره ؟!![/]
خب اگر بخوایم واسطه ها رو در نظر بگیریم هرکارم کنیم باز از این تاثیرات در امان نیستیم
از جهتی نمیشه و نمیتونیم رفت و امدمون و در نهایت خودمونو محدود کنیم
بنابراین احتمالا همون یک راه باقی می مونه اصلاح خودمون
ولی اینکه ما تا چه حد موفق باشیم که عملی کنیم در حدی که برروی زندگی ما اثری نداشته باشه این رو هیچوقت نمبتونیم مطمئن باشیم :/
بنابراین نه در این دنیا روی خوش می بینیم نه در اخرت سعادتمند میشیم :/
راه حل بهتری(مطمئن تری) وجود نداره ؟!!
به نظرم بهترین راه رو عرض کردم بهترین راه (باتفاوت در تعبیر) اینه که «با قدم صدق در صراط مستقیم قدم برداریم» این قدم برداشتن از این طرف، و آن اقتضاء اسم «جابر» یا «جبار» خداوند از آن طرف، به نظرم مشکل رو حل میکنه.
[="Purple"]
به نظرم بهترین راه رو عرض کردم بهترین راه (باتفاوت در تعبیر) اینه که «با قدم صدق در صراط مستقیم قدم برداریم» این قدم برداشتن از این طرف، و آن اقتضاء اسم «جابر» یا «جبار» خداوند از آن طرف، به نظرم مشکل رو حل میکنه.
بله ...
این قسمت از سخنان تون رو به یاد نداشتم و تکراری پرسیدم عذرخواهی میکنم
خیلی ممنون از وقتی که گذاشتین
امیدوارم بتونم به اندازه خودم فرمایشاتتون رو عملی کنم[/]
چرا حضرت موسی (ع) که در کاخ فرعون بزرگ شد و از غذای او می خورد ، دچار خسران معنوی نشد و حتی به پیامبری هم رسید؟ با وجودیکه فرعون ظالم بود؟
نقدهایی بر این نظر وارد است:
یکی اینکه:
ورود حضرت موسی به کاخ فرعون ، با قصد و مشیت و اراده الهی بود. وقتی خداوند خودش اراده کند که کسی را در جایی قرار دهد و لازمه اش هم این باشد که آن شخص از نعمتهای آنجا استفاده کند ، با توجه به اینکه این کار با طراحی و اراده خداوند بوده و خداوند صاحب حقیقی همه نعمت ها (حتی نعمتهایی که در نزد ظالمین است) می باشد ، لذا هیچ محذوریتی پیش نمی آید و استفاده از این نعمتها برای آن شخص برگزیده الهی بلامانع خواهد بود.
چقدر گناه دیگران میتونه روی زندگی ما تاثیرگزار باشه؟!!ا
پیامبر و ائمه اطهار سلامالله علیهم، در یک مجموعهی بت پرست و کافرکیش می زیستند؛ آیا متأثر از اونها شدند؟!
قطعا اجداد پیامبر از حیث اعتقادی از بقیه جدا بودند.
اما از حیث مواردی که به حکم ضرورت زندگی اجتماعی با بقیه در ارتباط بودند:
ملاک برای اثر وضعی ،حلیت و حرمت شرعی است. یعنی اصل بحث ناظر بر این گزاره است که "اگر از غذای دیگران ، که حرام باشد ، استفاده کنیم در حالیکه نمیدانیم ، چه اثری دارد". لذا در زمانی که هنوز شریعت اسلام نازل نشده بود ، احکام شرعی اسلامی هم نبود و لذا به طریق اولی عدم رعایت آنها گناه محسوب نمیشد.
مثلا ما نمی دانیم از نظر احکام شرعی دین حضرت ابراهیم (ع) که اجداد پیامبر (ص) بر آن بودند ، آیا غذای بت پرستان مکه حلال بوده یا حرام.
گرچه اصول اعتقادی همه ادیان الهی یکی است ، اما احکام دینی در شریعت هر پیامبری ، با پیامبر دیگر تفاوت دارد:
و لا تنکحوا ما نکح آبائکم الا ما قد سلف (نساء 22).