از ترس و اضطراب دارم داغون میشم

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
از ترس و اضطراب دارم داغون میشم

با سلام!

من پسری هستم ۱۶ سالمه مدرسه میرم اما زیاد نمیرم درسخون هم نیستم بخاطر اینکه
اضطراب دارم استرس میگیرم و وسط بدنم درد میگیره می سوزه و هزارتا بدبختی دیگه

بابام میاد کتکم میزنه میگه برو مدرسه برو درس بخون بعد مثل وحشیا میافته به جونم
همش فکر میکنم بابام تبدیل به هیولا شده فشارش بالاس پیره هیچی دیگه!
شب ها میخوام بخوابم همش خواب بد میبینم که بابام توش هست که آخرش با شمشیر
میافته به جونم!

خلاصه آدم ضعیفی هستم توهم زا هستم شب ها جن میبینم و و و ........

خلاصه همش میخوام خودکشی کنم نمیدونم چیکار کنم چجوری خودکشی کنم
همش ۱۰ ساله دارم تو زهنم فحش بد به خودم میدم

بعد من دیگه تصمیم گرفتم که تازه فهمیدم یک آدم خیلی احمقی هستم
پست بیشعور وای همینا

الان من تصمیم گرفتم خودکشی کنم نمیدونم چجوری میخوام یک مرگ ساده کنم
بدون درد
فکر میکنم حقمه بمیرم!

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد راهنما

Hossein Koohbor;903375 نوشت:
با سلام!

من پسری هستم ۱۶ سالمه مدرسه میرم اما زیاد نمیرم درسخون هم نیستم بخاطر اینکه
اضطراب دارم استرس میگیرم و وسط بدنم درد میگیره می سوزه و هزارتا بدبختی دیگه

با عرض سلام و ادب خدمت شما برادر گرامی و همه اسک دینی های عزیز
بسیار متاسفم که با این مسائل دست به گریبان هستید امیدوارم نکاتی را که خدمتتون عرض می کنم راهگشا باشد
در مورد اضطراب لطفا علائم آن و علت و مواقع تشدید آن را بیان نمایید تا بیشتر بتونم خدمتتون باشم و بهتر راهنمایی نمایم.
البته چند راهکار کلی را خدمتتون می نویسم :

  • ورزش (روزانه 20 دقیق همراه با عرق کردن)
  • بی خیال بودن و اهمیت ندادن
  • نفس عمیق
  • توجه به معنویت
  • تمرین و آمادگی قبلی
  • پیش بینی رخدادهای مثبت
  • کنترل فکر
  • و...

Hossein Koohbor;903375 نوشت:
بابام میاد کتکم میزنه میگه برو مدرسه برو درس بخون بعد مثل وحشیا میافته به جونم
همش فکر میکنم بابام تبدیل به هیولا شده فشارش بالاس پیره هیچی دیگه!
شب ها میخوام بخوابم همش خواب بد میبینم که بابام توش هست که آخرش با شمشیر
میافته به جونم!

اینکه پدر شما رفتارهای تندی با شما دارد قطعا اشتباه است و البته تغییر رفتارهای ایشان بخاطر سن بالا و...بسیار سخت می باشد و بدونید شما تنها نیستید خیلی از نوجوانان هستند که وضعیتی مشابه شما دارند
حال باید چکار کرد شما و افراد مثل شما چه راهکار و وظیفه ای دارند:
شما می تونید یکی از این راهکارهای زیر را انتخاب نمایید و البته دقت نمایید که کدام درست می باشد:

  1. همین طور که تا بحال عمل و فکر کردید باشید یعنی دائما ناراحت و غمگین و ...سرانجام این راه تلخی، زندگی و کینه ای شدن و...می باشد.
  2. سعی کنید خود را به بی خیالی بزنید و اهمیت ندهید
  3. سعی و تلاش در جهت بهبود اوضاع و در کنار آن بی خیال بودن

به نظر شما کدام راهکار درست می باشد؟
به نظر بنده راه درست ، راه سوم می باشد یعی سعی و تلاش برای تغییر و در کنار آن حفظ آرامش و بی خیالی نسبت به مورادی که قابل تغییر نیستند
و شرط موفقیت حفظ آرامش و شادابی و ایمان می باشد.
دوست عزیز در صورت انتخاب راه سوم حتی اگر در تغییر موفق نشوید باز هم آرامش خود را دارید و لذا در مسیر زندگی خود و رسیدن به اهداف موفق تر عمل می نمایید
ولی در صورتی که آرامش خود را حفظ نکنید ضمن اینکه در تغییر عملکرد بسیار ضعیفتری خواهید داشت روحیه خود را نیز خراب کرده اید.
لذا به فکر آینده خود باشید و تلاش نمایید
پدر شما هرچند در این مورد رفتار خوبی ندارد ولی آیا واقعا همه رفتارهای او بد می باشد و هیچ جنبه مثبتی ندارد؟
بنده نمی گویم خود را گول بزنید بلکه می گویم هر جیزی را در جای خودش بگذارید تمرکز و برجسته نبودن ویژگی های منفی نگاه ما را بد و منفی و تند می نماید.

Hossein Koohbor;903375 نوشت:
خلاصه آدم ضعیفی هستم توهم زا هستم شب ها جن میبینم و و و ........

خلاصه همش میخوام خودکشی کنم نمیدونم چیکار کنم چجوری خودکشی کنم
همش ۱۰ ساله دارم تو زهنم فحش بد به خودم میدم

بعد من دیگه تصمیم گرفتم که تازه فهمیدم یک آدم خیلی احمقی هستم
پست بیشعور وای همینا

الان من تصمیم گرفتم خودکشی کنم نمیدونم چجوری میخوام یک مرگ ساده کنم
بدون درد
فکر میکنم حقمه بمیرم!

علت اینگونه افکار و رفتارها آن است که خیلی فکر و خیال می کنید هم چنانکه خود نیز اشاره نموده اید و متاسفانه غالبا افکار شما به سمت منفی گرایش دارند تا مثبت
و لذا روحیه شما را خرابتر می کنند
کی گفته شما انسان ضعیفی هستید لطفا واقع بین باشید و موفقیتهای خود را یادداشت نمایید
ما با تکیه نمودن بر موفقیتهای قبلی ولو اندک موفقیتهای جدیدی را برای خود ایجاد می نماییم
چرا خود را سرزنش می کنید در حالیکه شما ویژگی های خوبی دارید فقط کافی است خود را بیابید و تلاش نمایید که موفقیت نزدیک است و البته از شروط موفقیت آرامش ، شادابی و انرژی شما می باشد

در نتیجه نیاز دارید به اطلاعاتی در مورد خودآگاهی،مقابله با اضطراب و استرس و شاد زیستن و عمل و رعایت این راهکارها
ادامه دارد...



ادامه

  1. سعی نمایید موفقیتها و ویژگیهای مثبت خود را یادداشت نمایید
  2. نقاط قوت و ویژگیهای مثبت خود را تقویت نمایید و ویژگیهای منفی را تضعیف نمایید.
  3. اهداف و کارهای خود را از سبک به سنگین درجه بندی نمایید و به صورت تدریجی عمل نمایید
  4. از سرزنش خود خودداری نمایید
  5. خود را با دیگران مقایسه نکنید
  6. با افراد شاداب و امیدوار متدین رفت و آمد نمایید
  7. از تنهایی و فکر کردن به مشکلات پرهیز نمایید
  8. یکی روز در میان حمام نمایید
  9. ورزش (اگر گروهی باشد بهتر است)
  10. و...

راهکارهای کنترل فکر:

[=arial]الف: از فکر کردن ارادی به موضوع آزار دهنده به شدت پرهیز نمایید.
ب . اگر خود بخود به ذهن شما آمدند سعی کنید از ذهن خود بیرون ببرید و اگر نتوانستید از راهکارهای زیر استفاده نمایید:
-اهمیت ندادن و بی خیال بودن
۱ . پر کردن اوقات روزانه
۲ . در نظر گرفتن افکار و رفتارهای جایگزین مناسب
۳ . نوشتن افکار
۴ . نوشتن افکار و پاره کردن کاغذ
۵ . بستن کش به دست و کشیدن آن
۶ . حواله دادن افکار به زمان خاصی در روز یا هفته (اگر زیاد به ذهن شما می آید روزانه یک ربع تا نیم ساعت و اگر کمتر زمان کمتری را روزانه یا یک روز درمیان و ...به این فکر اختصاص دهید و هر موقع این فکر به ذهن شما آمد به آن زمانی که معین کرده اید حواله دهید )
۷ . توجه به معنویت را فراموش ننمایید( نماز اول وقت توسل به اهل بیت مناجات و طلب از خداوند اذکار صلوات استغفار لاحول و لا قوه الا بالله و خواندن سورهای معوذتین )

در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی



Hossein Koohbor;903375 نوشت:
با سلام!

من پسری هستم ۱۶ سالمه مدرسه میرم اما زیاد نمیرم درسخون هم نیستم بخاطر اینکه
اضطراب دارم استرس میگیرم و وسط بدنم درد میگیره می سوزه و هزارتا بدبختی دیگه

بابام میاد کتکم میزنه میگه برو مدرسه برو درس بخون بعد مثل وحشیا میافته به جونم
همش فکر میکنم بابام تبدیل به هیولا شده فشارش بالاس پیره هیچی دیگه!
شب ها میخوام بخوابم همش خواب بد میبینم که بابام توش هست که آخرش با شمشیر
میافته به جونم!

خلاصه آدم ضعیفی هستم توهم زا هستم شب ها جن میبینم و و و ........

خلاصه همش میخوام خودکشی کنم نمیدونم چیکار کنم چجوری خودکشی کنم
همش ۱۰ ساله دارم تو زهنم فحش بد به خودم میدم

بعد من دیگه تصمیم گرفتم که تازه فهمیدم یک آدم خیلی احمقی هستم
پست بیشعور وای همینا

الان من تصمیم گرفتم خودکشی کنم نمیدونم چجوری میخوام یک مرگ ساده کنم
بدون درد
فکر میکنم حقمه بمیرم!

خوب پسره 16 ساله باید درس بخونه دیگه ... خوب چرا درس نمیخونی ؟؟؟

بدبختی این هستش که مزه درس خوندن نرفته زیر زبونت ... فکر میکنی این همه آدم که شب و روز دارن درس میخونند و اطلاعاتشون رو زیاد میکنند برای چی دارند این کار رو میکنند ....

فردا میخوای زن بگیری
پس فردا میخوای جایی حرف بزنی ...
یه روز دیگه میخوای برای عشقت کلاس بزاری و سوار ماشین با کلاس بکنیش
یه روز دیگه میخوای بری جایی و حق و حقوقت رو بگیری ...
یه روز دیگه میخوای مثلا یک حرفه ای رو زود یاد بگیری
یه روز دیگه میبینی که حرفه ای که بلدی دیگه بازار کار نداره ... تندی باید یک کاره دیگه رو شروع کنی ...

باور کن اگر روزی 10 ساعت هم درس بخونی و مطالع داشته باشی ... باز هم به نظره من کم هست .

میخوای چی کار کنی ...
میخوای ول باشی ...
همینجوری زمان بگذره ...
سره کوچه الاف باشی و تسبیح بگردونی ...
خوب آخرش چی ...

[=arial]

Hossein Koohbor;903375 نوشت:
با سلام!

من پسری هستم ۱۶ سالمه مدرسه میرم اما زیاد نمیرم درسخون هم نیستم بخاطر اینکه
اضطراب دارم استرس میگیرم و وسط بدنم درد میگیره می سوزه و هزارتا بدبختی دیگه

بابام میاد کتکم میزنه میگه برو مدرسه برو درس بخون بعد مثل وحشیا میافته به جونم
همش فکر میکنم بابام تبدیل به هیولا شده فشارش بالاس پیره هیچی دیگه!
شب ها میخوام بخوابم همش خواب بد میبینم که بابام توش هست که آخرش با شمشیر
میافته به جونم!

خلاصه آدم ضعیفی هستم توهم زا هستم شب ها جن میبینم و و و ........

خلاصه همش میخوام خودکشی کنم نمیدونم چیکار کنم چجوری خودکشی کنم
همش ۱۰ ساله دارم تو زهنم فحش بد به خودم میدم

بعد من دیگه تصمیم گرفتم که تازه فهمیدم یک آدم خیلی احمقی هستم
پست بیشعور وای همینا

الان من تصمیم گرفتم خودکشی کنم نمیدونم چجوری میخوام یک مرگ ساده کنم
بدون درد
فکر میکنم حقمه بمیرم!

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
بزرگترین درد و خطر اینه که خودمون رو بی صاحب بدونیم..
قبل از خواب با امام زمانت حرف بزن..
اینو یه عادت کن برای خودت..۵ دقیقه باهاش درد دل کن هرشب..
شک نکن که میشنوه..
بگو بهش مگه شما صاحب ما نیستید..
از ترسات براشون بگو..
از دردات..
از بی مهری هایی که بهت میشه..
و بخواه که کمکت کنن....
ده روز اینکار رو بکن هر شب...بعد بیا اینجا نتیجه شو بگو...
درد دوم اینه که توی زندگیمو بی راهنما باشیم..
هلک من لیس له حکیم یرشده.
کسی که یک رهنمای حکیم نداشته باشه عاقبتش هلاکته..
میشه مثل گوسفندی که از گله دور افتاده..راحت گرگ ها شکارش میکنن...
اگر راهنما و استاد راه نداشته باشید شیطان راحت میر تو قلبتون..
خیلی ها اینطورند..گمراه گمراهند و تمام کلماتشون میشه انچه شیطان میخواد..
یک مساله ی ساده ی دینی رو انقدر میپیچونن و آخر هم به نتیجه نمیرسن..
حتما یک عالم پیدا کنید و بهش پناه ببرید...

Hossein Koohbor;903375 نوشت:
با سلام!

من پسری هستم ۱۶ سالمه مدرسه میرم اما زیاد نمیرم درسخون هم نیستم بخاطر اینکه
اضطراب دارم استرس میگیرم و وسط بدنم درد میگیره می سوزه و هزارتا بدبختی دیگه

بابام میاد کتکم میزنه میگه برو مدرسه برو درس بخون بعد مثل وحشیا میافته به جونم
همش فکر میکنم بابام تبدیل به هیولا شده فشارش بالاس پیره هیچی دیگه!
شب ها میخوام بخوابم همش خواب بد میبینم که بابام توش هست که آخرش با شمشیر
میافته به جونم!

خلاصه آدم ضعیفی هستم توهم زا هستم شب ها جن میبینم و و و ........

خلاصه همش میخوام خودکشی کنم نمیدونم چیکار کنم چجوری خودکشی کنم
همش ۱۰ ساله دارم تو زهنم فحش بد به خودم میدم

بعد من دیگه تصمیم گرفتم که تازه فهمیدم یک آدم خیلی احمقی هستم
پست بیشعور وای همینا

الان من تصمیم گرفتم خودکشی کنم نمیدونم چجوری میخوام یک مرگ ساده کنم
بدون درد
فکر میکنم حقمه بمیرم!

با سلام

توصیه مهم برای عموم: همیشه بعد نماز صبح و نماز عشاء و قبل خواب، سه یا هفت بار سوره فلق و ناس را برای حفظ خود و خانواده تان بخوانید!

بعد نماز صبح و عشاء هم صد بار استغفرالله و اتوب الیه و صد بار صلوات بگویید!

هر روز بعد نماز صبح سوره یس رو یه بار بخون. عالی میشه اگه هر شب سوره جن رو بعد نماز عشاء بخونی!

سعی کن سرت رو همیشه با پودر برگ سدر یا صابون گیاهی سدر بشوری! صابون سدری که میخری سبز رنگ و طبیعی باشه!

در برخی شهرها، بخور استاد حافظیان فروخته میشود که میتوانید آنرا تهیه کرده و خود و منزلتان (غیر از توالت و حمام و جاهای نجس) را دود دهید تا مشکلتان تا حدودی حل شود. بخور شامل سه لوح(نقش) و اسفند، کندر و... هست که آنرا باید شب یا موقع غروب بسوزانید! قیمتش بعضی جاها 650 یا 1200 تومان هست. بخور منظور بخور دستگاه بخور و... نیست!!!!!

بخور استاد حافظیان هم ارزان هست و هم بسیار قوی! و برای باطل کردن سحر هم کاربرد دارد! البته برای شما توصیه میکنم دو بسته از آن را خریداری و مصرف کنید!

در ضمن در مورد مرحوم استاد حافظیان هم بگویم که ایشان استاد معروف علوم غریبه بودند و این بخور از دستورات ایشان هستند که توسط دعانویسی که احتمالا از شاگردان ایشان هست تهیه میشود!

آدرس محل تهیه بخور: تهران -ناصر خسرو-کوچه امام جمعه پاساژ مطهری -انتشارات معصومی
در مشهد -بلوار فردوسی- روبروی آپارتمان های مرتفع - لوازم و التحریر تحریرچی و...

Hossein Koohbor;903375 نوشت:
با سلام!

من پسری هستم ۱۶ سالمه مدرسه میرم اما زیاد نمیرم درسخون هم نیستم بخاطر اینکه
اضطراب دارم استرس میگیرم و وسط بدنم درد میگیره می سوزه و هزارتا بدبختی دیگه

بابام میاد کتکم میزنه میگه برو مدرسه برو درس بخون بعد مثل وحشیا میافته به جونم
همش فکر میکنم بابام تبدیل به هیولا شده فشارش بالاس پیره هیچی دیگه!
شب ها میخوام بخوابم همش خواب بد میبینم که بابام توش هست که آخرش با شمشیر
میافته به جونم!

خلاصه آدم ضعیفی هستم توهم زا هستم شب ها جن میبینم و و و ........

خلاصه همش میخوام خودکشی کنم نمیدونم چیکار کنم چجوری خودکشی کنم
همش ۱۰ ساله دارم تو زهنم فحش بد به خودم میدم

بعد من دیگه تصمیم گرفتم که تازه فهمیدم یک آدم خیلی احمقی هستم
پست بیشعور وای همینا

الان من تصمیم گرفتم خودکشی کنم نمیدونم چجوری میخوام یک مرگ ساده کنم
بدون درد
فکر میکنم حقمه بمیرم!


سلام .
در مدرسه و اداره آموزش و پرورش قطعا مشاوری که رشته تحصیلی اش مشاوره یا روانشناسی یا شبیه این ها باشد، حتما وجود دارد . اگر در مدرسه نبود، از اداره آموزش و پرورش بپرسید قطعا جایی را دارند که در آنجا رایگان به شما مشاوره می دهند .
بنده توصیه میکنم که شما به آن ها مراجعه کنید و مشکلات خودتان را بدون بزرگنمایی و البته صادقانه بگویید.
قطعا راهنمایی های که آن ها میکنند از آن جا که رودررو صحبت میکنند بسیار کابردی تر و مفید تر است .

امیدوارم از این تفکرات متحجرانه که مشاور را قبول ندارند نداشته باشید یا تحت تاثیر فیلم های هالیوودی که روانشناس ها را مسخره می کنند نباشید . این افکار که جلوی پیشرفت شما را میگیرند، بریزید دور .
حتی معلم ها هم چند واحد فلسفه و روانشناسی پاس کرده اند . اگر معلمی را دوست دارید میتوانید از او مشورت بگیرید .

فرق بین فکر مثبت و فکر منفی:

فکر مثبت ، سازنده است. راه برون رفت عاقلانه از مشکلات را برای ما پیدا میکند.

فکر منفی: فقط غم خوردن.... به یاد آوردن خاطرات ناراحت کننده.....

فکر مثبت بر اساس "عقل" است.
اما فکر منفی بر اساس "احساسات و هیجانات" است.

شما فکر منفی به خودت راه نده.
اما راجع به مسایل فکر مثبت بکن. (یعنی راه حلشون رو پیدا کن).

موضوع قفل شده است