امیر سرتیپ شهید حسین شهرام فر

تب‌های اولیه

2 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
امیر سرتیپ شهید حسین شهرام فر

شهيد حسين شهرام فر، فرزند شعبان علي، در روز اول شهريور ماه 1326 در مشهد مقدس به دنيا آمد. پس از طي دوران طفوليت در زادگاه خود به مدرسه رفت و با اخذ ديپلم متوسطه، در سال 1345 در آزمون دانشكده افسري پذيرفته شد و در همان سال به تهران عزيمت نموده و مشغول تحصيل علوم نظامي شد.
وي در دانشكده ضمن گذراندن دروس عملي و نظري، به طور حرفه‌اي به ورزش هاي رزمي پرداخته و در رشته كاراته و تكواندو به مقام قهرماني كشور رسيد. سه سال بعد در مهر ماه 1348 با درجه ستوان دومي از دانشكده افسري فارغ التحصيل شد و پس از طي دوره مقدماتي زرهي در شيراز به تيپ «نيروي مخصوص ارتش (كلاه سبزها)» پيوست.
وی در سال 1355 ازدواج کرد و صاحب دو فرزند شد. سال 1356 در جمع یاران امام (ره) قرار گرفت و با پخش اعلامیه از ایشان حمایت کرد تا اینکه مورد بازجویی فرمانده وقت و ضد انقلاب قرار گرفت. در سال 1357 در زمان حکومت نظامی نیز شهرام فر شور و شوق فراوانی در همکاری با مردم از خود نشان داد . با پیروزی انقلاب ماموریت های جنگی خود را در غرب و کردستان داوطلبانه ودر مبارزه با دشمنان کشور وانقلاب اسلامی (ره) انجام داد و ضمن فعالیت در واحد عقیدتی سیاسی تیپ در مقابل ضدانقلاب و بعثیان مبارزه نمود.
در پاییز سال 1360 نیروهای سپاه و ارتش تصمیم می گیرند با استفاده از تاکتیک های غافلگیرانه اقدام به پاکسازی جاده بانه- سردشت کنند.
پس از چندين تك نيروهاي ضد انقلاب و مهاجمان مسلح كوموله، يك گروه رزمي متشكل از رزمندگان ارتش، بسيج و پيش مرگان كرد مسلمان تحت رهبري شهيد شهرام فر جهت پاكسازي جاده سردشت ـ بانه اعزام گرديد.

پس از طي حدود 6 كيلومتر از جاده و درگيري‌هاي متعدد با ضد انقلاب در ساعت 3 بعد از ظهر روز ششم تير ماه، چندين پايگاه دشمن تصرف گرديده و مزدوران مسلح خبر سقوط پايگاه هاي خود را به ارتش عراق مخابره نموده و درخواست اعزام هواپيماي جنگي كردند. يك ساعت پس از شكست ضد انقلاب، چندين فروند هواپيماي ميك عراقي پايگاه ها را بمباران كردند و تعداد زيادي از رزمندگان اسلام را به شهادت رساندند.
متعاقب حملات شديد هوايي عراق، ضد انقلاب وارد عمل شده و موفق گرديد پايگاه هاي خود را مجدداً اشغال نمايد. در اين موقعيت كه عقب نشيني و صرف جويي قوا ضرورت محض بود، شهيد شهرام فر و سه نفر از پرسنل ارتش، نيروهاي مهاجم را به خود مشغول نمودند كه ساير نفرات بتوانند به عقب برگردند. او بلافاصله يك قبضه تيربار سيمينوف را برداشته به سوي دشمن شتافت و مانع رسيدن مهاجمان به گروه شد و در حين مبارزه‌اي شجاعانه و متهورانه مورد اصابت گلوله مستقيم دشمن قرار گرفته، به سختي مجروح گرديد و پس از 5 كيلومتر پياده‌ روي سرسختانه در حالي كه گردان را از نابودي كامل نجات داده بود، در اثر خونريزي فراوان به فيض شهادت نائل آمد. و در تاريخ 1360/05/06در ارتفاعات «گرزلي»، ده كيلومتري بانه ـ سردشت، پس از نبردي شجاعانه به شهادت رسيد. پيكر مطهر اين فرمانده ي شجاع اسلام، اينك در قطعه ي 24 بهشت زهرا به ابديت پيوسته است

[="#0000CD"]الگوی دیگران[/]
حسین اخلاقی عجیب داشت، قبل از هر عملیات کلیه ی تجهیزات انفرادی را همراه می آورد. پنج خشاب کامل را بر می داشت و حتی داخل قمقمه اش به جای آب، فشنگ ذخیره می کرد. اما همیشه توکل بر خدا داشت. به انجام فرایض دین اسلام پایبند بود. در یک سال 2 الی3 ماه را کامل روزه می گرفت. نماز شب می خواند و در ساعات فراغت آیات کلام الله مجید را تلاوت می کرد. همیشه در سجده ی آخر نماز سه مرتبه می گفت : « اللهم ارزقنی توفیق الشهاده... »
به نکات ریز خیلی اهمیت می داد و رفتارش الگوی دیگر رزمندگان و فرماندهان بود. همه ی بچه های دانشکده ی افسری و رزمندگان جنگ خاطره ای زیبا از انضباط و تلاش او دارند.
راوی: همرزم شهید

[="#0000CD"]پیوند آسمانی[/]
وقتی به خواستگاریم آمد گفت: « شما حتماً باید چادر سر کنید » قبل از پیروزی انقلاب افراد محدودی چادر می پوشیدند. نمی دانم چرا یکباره و بی اختیار شرط او را پذیرفتم. از همان آغاز می دانستم زندگی مشترک ما طولی نخواهد کشید. زیرا که او فارغ از دنیا و تعلقات مادی بود.
در طول پنج سال زندگی حسین فقط سه سال آن را در کنار ما بود. حسین خیلی به مسائل شرعی اهمیت می داد. قبل از پیروزی انقلاب برای خانه تلویزیون و رادیو نخرید. وقتی از او علتش را پرسیدم گفت: «اسلامی نیستند» در سال 1360 من در مدرسه تدریس می کردم که حسین یک قرآن به من هدیه داد. روی آن نوشت: « اهداء می نمایم به همسرم تا فرزندانمان و فرزندان اسلام را با این کتاب آسمانی آشنا و طبق موازین و اصول آن، تعلیم و تربیت کند و معلم اسلام باشد و این تنها وصیت من است »
حالا هر بار که به قرآن می نگرم چهره ی حسین در مقابل چشمانم قرار می گیرد و سفارشاتی که برای تربیت دو فرزند دخترش داشت. و از خدا می خواهم تا بتوانم به صورت شایسته این وظیفه را انجام دهم.
راوی: همسر شهید