جمع بندی آیا این نقل تاریخی در مورد جنگ جمل دارای سند معتبری هست؟

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا این نقل تاریخی در مورد جنگ جمل دارای سند معتبری هست؟

با عرض سلام@};- این متن را بنده در سایتی دیدم و برام جای تعجبات شد!@-) happyگفتم از اساتید محترم بپرسم ببینم آیا این موضوع صحیح هست یا خیر؟! ابراز ناراحتی امیرالمومنین علیه السلام در بالای سر جنازه های اصحاب جمل : یکی از نکات مهم و قابل تامل پس از جنگ جمل این است که وقتی امیرالمومنین علیه السلام حتی در بالای سر جنازه های اصحاب جمل می رسید افسوس می خوردند که چرا آنها نصیحت های قبل از جنگ ایشان را گوش نکردند و خود را به کشتن دادند بالای هر جنازه ای که می رسیدند اگر فضیلتی از او سراغ داشتند اعلام می کردند. امیرالمومنین علیه السلام وقتی بالای سر جنازه طلحه (از بزرگانی که سپاه جمل را علیه سپاه امیرالمومنین علیه السلام شوراند) و عبدالرحمان ابن عتاب ابن اُسَید رسیدند این چنین فرمودند: «بی گمان ابو محمد ( ابو محمد کنیه طلحه می باشد در عرب رسم است کنیه را برای احترام گذاشتن به فرد خطاب می کنند از این مطلب این نکته بر می آید که حتی باید از دشمنت هم با احترام یاد کنید ) در اینجا غریب مانده است آگاه باشید به خدا سوگند بی زار بودم از اینکه کشته قریش زیر تابش ستاره گان افتاده باشند » (نهج البلاغه ، کلام 219) حتی در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید آمده است که حضرت بالای سر طلحه ایستادند و فرمودند: ای ابو محمد برای من سخت است که تو را خاک آلود زیر ستارگان در این سرزمین ببینم آن هم پس از این همه مجاهدت ها در راه خدا و دفاع هایت از رسول خدا. در برخی از منابع آمده است که حضرت بر سر جنازه طلحه گریستند حضرت نسبت به همه کشته شده ها ابراز ناراحتی می کردند و می گریستند می فرمودند ای کاش بیست سال پیش از این مرده بودم. نماز خواندن امیرالمومنین علیه السلام بر سر جنازه های اصحاب جمل: یکی از مواردی که بزرگواری بسیار ایشان را می رساند این مطلب است که امام بر جنازه های خود و اصحاب جمل نماز خواندند و همه را دفن کردند. در تاریخ آمده است که این کار سه روز به طول انجامید. این کار ایشان احترام بی حد و حصر ایشان را به کشته های مسلمانان چه موافق و چه مخالف خود را نشان می دهد. با تشکر@};-

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد عماد

سلام علیکم
اینکه بگوئیم حضرت بالای سر همه افراد می رفته اند قابل قبول نیست زیرا کشته های جنگ بسیار بالا بوده شيخ مفيد مى‏نويسد: برخى آمار كشته شدگان را بيست وپنج هزارنفر نوشته‏اند در حالى كه عبد الله بن زبير (آتش افروز معركه) اين تعداد را پانزده هزار مى‏داند. سپس شيخ مفيد قول دوم را ترجيح مى‏دهد مى‏گويد مشهور اين است كه مجموع كشته‏ها چهارده هزار نفر بوده است.(1)
اما گزارشهایی موجود است که برپایه آنها برخورد امام با کشته های دشمن همچون حین جنگ با مدارا بوده است
سپس امام عليه السلام باقيمانده روز را در ميدان نبرد به سر برد ومردم بصره را دعوت كرد كه كشتگان خود را به خاك بسپارند. به نقل طبرى، امام بركشتگان ناكثان از بصره وكوفه نماز گزارد وبر ياران خود كه جام شهادت نوشيده بودند نيز نماز گزارد وهمگان را در قبر بزرگى به خاك سپرد.سپس دستور داد كه تمام اموال مردم را به خودشان باز گردانند بجز اسلحه‏اى كه در آنها علامت‏ حكومت‏ باشد وفرمود: «لا يحل لمسلم من المسلم المتوفى شي‏ء».(2)

از مال مسلمان مرده، چيزى براى ديگران حلال نمى‏ شود.

امير مؤمنان عليه السلام از ميان كشتگان جمل مى‏گذشت كه جسد عبد الله بن خلف خزاعى را، كه لباسى زيبا بر تن داشت، مشاهده كرد.مردم گفتند كه او رئيس گروه ناكثان بود، امام عليه السلام فرمود: چنين نبود، بلكه كه او انسانى شريف وبلند طبع بود. سپس جسد عبد الرحمان بن عتاب بن اسيد را ديد. فرمود: اين مرد ستون گروه ورئيس آنان بود.سپس به گردش خود ادامه داد تا اجساد گروهى از قريشيان را مشاهده كرد. فرمود: به خدا سوگند، وضع شما براى ما ناراحت كننده است، ولى من حجت را بر شما تمام كردم ولى شما جوانانى كم تجربه بوديد واز نتايج كار خود آگاه نبوديد.
سپس چشمش به جسد قاضى بصره كعب بن سور افتاد كه قرآن بر گردن داشت. دستور داد كه قرآن وى را به نقطه تميزى انتقال دهند، سپس فرمود: اى كعب، آنچه را كه خداى من به من وعده كرده درست واستوار يافتم، آيا تو هم آنچه را كه پروردگارت وعده كرده درست واستوار يافتى؟سپس فرمود:
«لقد كان لك علم لو نفعك، و لكن الشيطان اضلك فازلك فعجلك الى النار»(3)تو دانشى داشتى; اى كاش (آن دانش) تو را سود مى‏بخشيد. ولى شيطان تو را گمراه كرد ولغزانيد وبه سوى آتش كشانيد.
1.الجمل، ص‏223.
2.تاريخ طبرى، ج‏2،ص‏543.
3.شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج‏1، ص 348.

[="Navy"]

عبد عاصی;902553 نوشت:
این متن را بنده در سایتی دیدم و برام جای تعجبات شد!

سلام. ببخشيد تعجب شما دقيقا از کدوم قسمته ؟[/]

چون جسد طلحه را ديد، فرمود: براى تو سابقه اى در اسلام بود كه مى‏توانست تو را سود بخشد، ولى شيطان تو را گمراه كرد ولغزانيد وبه سوى آتش شتافتى.(1)

ابن ابى الحديد مى‏ نويسد:مشايخ روايت مى‏ كنند كه على فرمود طلحه را بنشانند وآن گاه به او گفت:

«يعز علي يا ابا محمد ان اراك معفرا تحت نجوم السماء وفي بطن هذا الوادي. ابعد جهادك في الله و ذبك عن رسول الله؟».
براى من ناگوار است كه تو را در زير آسمان ودر دل اين بيابان خاك آلوده ببينم. آيا سزاوار بود كه پس از جهاد در راه خدا ودفاع از پيامبر خدا دست‏به چنين كار بزنى؟ (2)

اما در مورد زبیر، عمرو بن جرموز با چند تن از یارانش، به تعقیب او پرداخت و او را غافلگیرانه کشت.(3) وی سپس نزد حضرت علی رفت و به دربان گفت، برای قاتل زبیر اجازه ورود بگیر. حضرت فرمود: اجازه بده وارد شود و مژده آتش جهنم به او بده.(4)

امام از کشته شدن زبیر اظهار ناخشنودی کرد و چون شمشیر وی را دید، با یادآوری دلیری‌های زبیر در جنگ‌های صدر اسلام فرمود: این شمشیر بار‌ها اندوه را از چهره رسول خدا زدود.(5)


منابع:
1.شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج‏1، ص 348.
2. همان
3. طبری، تاریخ، ج۴، ص۵۱۱.
5.ابن سعد، طبقات کبری، ج۳، ص۷۸.
4.بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۲۵۴

Hadi99g;903120 نوشت:
ببخشيد تعجب شما دقيقا از کدوم قسمته ؟

این سوال را بنده نیز دارم تعجب از چه بابی است؟

عماد;903250 نوشت:
تعجب

سلام
من هم مثله ایشون تعجب میکنم از اینکه چرا بااینکه ادعای شیعه بودن دارم هنوز علی (ع) رو هنوز درست نشناختم
وشما ما هنور نتونستیم مثله مولایمان اخلاق مدار باشیم وحتی در مقام دشمنان مون انصاف رو رعایت کنیم

Hadi99g;903120 نوشت:
سلام. ببخشيد تعجب شما دقيقا از کدوم قسمته ؟

عماد;903250 نوشت:
این سوال را بنده نیز دارم تعجب از چه بابی است؟

reza64;903289 نوشت:
سلام
من هم مثله ایشون تعجب میکنم از اینکه چرا بااینکه ادعای شیعه بودن دارم هنوز علی (ع) رو هنوز درست نشناختم
وشما ما هنور نتونستیم مثله مولایمان اخلاق مدار باشیم وحتی در مقام دشمنان مون انصاف رو رعایت کنیم

با سلام
خیلی ممنون آقارضا، خیلی خوب بود،مقایسه رفتار ما مردم و مسئولینی که ادعای مسلمونی دارن با این رفتار امام علی(ع) باعث تعجب و تاسف من شد.
واقعا چطور میشه این رفتار امام با دشمنانش را در مقابل رفتار کسانی که ادعای مذهبی بودن دارن و برای رسیدن به هدفشون دست به هر تهمت و دروغ و... می زنند را
کنار هم گذاشت و متعجب و ترسان نشد؟

امروزه که خیلی از جوان ها بی دین شدن و دارند به اسلام بدو بیراه میگن به دلیل رفتار نا صحیح امثال منه، منی که ادعای مسلمونی دارم ولی عملم هیچ سنخیتی با احکام اسلام نداره
و اون جوون ناآگاه فکر میکنه اسلام یعنی این!:-w

گر مسلمانی از این است که حافظ دارد آه اگر از پی امروز بود فردایی

ای کاش کسانی که تریبون دارن و قدرت تبلیغ، ملاک مومن و انقلابی و... بودن را نه به ظاهر بلکه به عمل میدادن، ای کاش روحانیون بزرگوار قبل هر سخنرانیشون این حدیث رسول خدا را که فرمودند:

«مرحباً بقوم قضوا الجهاد الأصغر و بقي عليهم الجهاد الأكبر».(كافي، ج5، ص13)
«مرحبا! برقومي که جهاد کوچک را گذرانيده، ليکن جهاد اکبر براي آنها باقي است».
را تکرار می کردند تا من جوان برای جهاد اکبر ترغیب میشدم! بنظرم در حال حاضر تلاش اکثر رسانه های مختلف و ... روی جهاد اصغر متمرکزه تا جهاد اکبر و نتیجشو داریم میبینیم!
طرف چون خودشو حق میدونه به خودش اجازه میده با کسی که نظری مخالفش داره بدترین رفتارو بکنه!

عماد;903249 نوشت:

اما در مورد زبیر، عمرو بن جرموز با چند تن از یارانش، به تعقیب او پرداخت و او را غافلگیرانه کشت.(3) وی سپس نزد حضرت علی رفت و به دربان گفت، برای قاتل زبیر اجازه ورود بگیر. حضرت فرمود: اجازه بده وارد شود و مژده آتش جهنم به او بده.(4)

چرا مژده آتش؟ عذر میخوام انگار بعد از جمع بندی ارسال کردم، اگر براتون مقدور هست پاسخ بدید اگر نه که پست را حذف کنید...


عماد;904278 نوشت:
چرا مژده آتش؟ عذر میخوام انگار بعد از جمع بندی ارسال کردم، اگر براتون مقدور هست پاسخ بدید اگر نه که پست را حذف کنید...

چون ابن جرموز از یاران حضرت علی علیه السلام نبود و برای خدا اقدام به کشتن زبیر نکرد بلکه برای رسیدن به جایزه این کار را انجام داد

جمع بندی

پرسش:
آیا حضرت علی (علیه السلام) بر کشتگان دشمن در جنگ جمل مخصوصا طلحه و زبیر ترحم کرده و گریست؟

پاسخ:
آمارکشته های جنگ جمل بسیار بالا بود. شيخ مفيد در این زمنیه می فرماید: برخى آمار كشته شدگان را بيست وپنج هزارنفر نوشته‏ اند در حالى كه عبد الله بن زبير (آتش افروز معركه) اين تعداد را پانزده هزار مى‏داند. سپس شيخ مفيد قول دوم را ترجيح مى ‏دهد مى‏ گويد مشهور اين است كه مجموع كشته‏ ها چهارده هزار نفر بوده است.(1)
اما گزارش هایی موجود است که برپایه آنها برخورد امام با کشته های دشمن همچون حین جنگ با مدارا بوده است
در گزارشی آمده است: امام (عليه السلام) مردم بصره را دعوت كرد كه كشتگان خود را به خاك بسپارند. به نقل طبرى، امام بركشتگان ناكثان از بصره وكوفه نماز گزارد وبر ياران خود كه جام شهادت نوشيده بودند نيز نماز گزارد وهمگان را در قبر بزرگى به خاك سپرد.سپس دستور داد كه تمام اموال مردم را به خودشان باز گردانند بجز اسلحه ‏اى كه در آنها علامت‏ حكومت‏ باشد وفرمود:
«لا يحل لمسلم من المسلم المتوفى شي‏ء».(2)

از مال مسلمان مرده، چيزى براى ديگران حلال نمى‏ شود.

امير مؤمنان (عليه السلام) از ميان كشتگان جمل مى ‏گذشت كه جسد عبد الله بن خلف خزاعى را، كه لباسى زيبا بر تن داشت، مشاهده كرد.مردم گفتند كه او رئيس گروه ناكثان بود، امام (عليه السلام) فرمود: چنين نبود، بلكه كه او انسانى شريف وبلند طبع بود. سپس جسد عبد الرحمان بن عتاب بن اسيد را ديد.
فرمود: اين مرد ستون گروه ورئيس آنان بود.سپس به گردش خود ادامه داد تا اجساد گروهى از قريشيان را مشاهده كرد. فرمود: به خدا سوگند، وضع شما براى ما ناراحت كننده است، ولى من حجت را بر شما تمام كردم ولى شما جوانانى كم تجربه بوديد و از نتايج كار خود آگاه نبوديد
.
سپس چشمش به جسد قاضى بصره كعب بن سور افتاد كه قرآن بر گردن داشت. دستور داد كه قرآن وى را به نقطه تميزى انتقال دهند، سپس فرمود: اى كعب، آنچه را كه خداى من به من وعده كرده درست واستوار يافتم، آيا تو هم آنچه را كه پروردگارت وعده كرده درست و استوار يافتى؟سپس فرمود:
«لقد كان لك علم لو نفعك، و لكن الشيطان اضلك فازلك فعجلك الى النار»(3)تو دانشى داشتى; اى كاش (آن دانش) تو را سود مى‏بخشيد. ولى شيطان تو را گمراه كرد ولغزانيد وبه سوى آتش كشانيد.
حضرت هنگامی که جسد طلحه را ديد، فرمود: براى تو سابقه اى در اسلام بود كه مى‏ توانست تو را سود بخشد، ولى شيطان تو را گمراه كرد و لغزانيد وبه سوى آتش شتافتى.(4)

ابن ابى الحديد مى‏ نويسد:مشايخ روايت مى‏ كنند كه على فرمود طلحه را بنشانند وآن گاه به او گفت:
«يعز علي يا ابا محمد ان اراك معفرا تحت نجوم السماء وفي بطن هذا الوادي. ابعد جهادك في الله و ذبك عن رسول الله؟».
براى من ناگوار است كه تو را در زير آسمان و در دل اين بيابان خاك آلوده ببينم. آيا سزاوار بود كه پس از جهاد در راه خدا ودفاع از پيامبر خدا دست‏ به چنين كار بزنى؟ (5)

اما در مورد زبیر، عمرو بن جرموز با چند تن از یارانش، به تعقیب او پرداخت و او را غافلگیرانه کشت.(6) وی سپس نزد حضرت علی(عليه السلام) رفت و به دربان گفت، برای قاتل زبیر اجازه ورود بگیر. حضرت فرمود: اجازه بده وارد شود و مژده آتش جهنم به او بده.(7)
امام از کشته شدن زبیر اظهار ناخشنودی کرد و چون شمشیر وی را دید، با یادآوری دلیری‌های زبیر در جنگ‌های صدر اسلام فرمود: این شمشیر بار‌ها اندوه را از چهره رسول خدا(صلی الله علیه وآله) زدود.(8)

 

پی نوشت ها:
1.الجمل، ص‏223.
2.تاريخ طبرى، ج‏2،ص‏543.
3.شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج‏1، ص 348.
4.شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج‏1، ص 348.
5. همان
6. طبری، تاریخ، ج۴، ص۵۱۱.
7.ابن سعد، طبقات کبری، ج۳، ص۷۸.
8.بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۲۵۴ .

 

موضوع قفل شده است