ازدواج فرزندان حضرت آدم با خواهران یکدیگر!

تب‌های اولیه

14 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ازدواج فرزندان حضرت آدم با خواهران یکدیگر!

با سلام

گفته شده که حوا 20 شکم میزاید و همه دو قلو و بعد از هابیل و قابیل، شیث و قلش را میزاید پس 17 دو قلوی دیگرر باقی میماند آن 17 دوقلوی دیگر چطور آدمیانی بودند و نسل ما از تمام فرزندان آدم بجز هابیل میباشد؟

سوال دیگر اینکه وقتی در آن زمان ازدواج خواهر و برادر حرام نبوده و ظاهرا فقط با دوقلوی خود ازدواج نمیکردند آیا اصلا ازدواج دائمی مفهومی داشته یا اینکه همسرانشان را با هم عوض میکردند و آیا ممکن است بین حوا و پسرانش و یا آدم و دخترانش ازدواجی صورت گرفته باشد و این مسئله هم هنوز حرام نشده باشد؟
و کلا این ازدواج خواهر و برادر و یا بصورت دیگر آیا با فطرت انسان در تضاد نیست؟
چون برای انسان امروز تصور چنین مسئله ای دشوار و نشدنی است آیا آنها هم نباید از این نوع ازدواج با محارم اکراه داشته باشند و آیا خداوند همانطور که حوا را برای آدم خلق کرد چرا برای فرزندان آدم جفتی خلق نکرد تا مسئله ازدواج یا زنا با محارم هم پیش نیاد چون به هر حال آنها هم باید از اینگونه ازدواج اکراه داشته باشند مگر آنکه آنچنان غرق در شهوات بوده باشند که همه از وجود هم لذت میبردند و بمانند حیوانات عمل میکردند آیا چنین وضعیتی ایراد نداشته آنهم در جایی که خداوند با چند خلقت دیگر که برایش بسیار ساده هم بوده میتوانسته شکل موجه تری به این قضیه ببخشد تازه مسئله بیماریهای ژنتیکی هم پیش می آمده چون در هر صورت اینگونه ازدواجها برای هر انسانی و در هر زمانی قبیح میباشد

چرا امثال علامه طباطبایی گمان کردند این کار برای انسانهای اولیه کاری آسان بوده و قبحی نداشته و چرا خداوند با چند خلقت ساده مانع آلوده شدن بشر به این مسئله نشد چون در جایی که ازدواج خواهر و برادر قبحی ندارد مسلما ازدواج مادر و پسر و پدر و دختر هم نباید قبحی داشته باشد و مسئله کاملا حیوانی و شهوانی میشود آنوقت میشده مانند آدمهایی که در عصر حاضر میگویند مسئله سکس برایشان حل شده و مثل حیوانات در هم میلولند و از زنای با محارم لذت میبرند هر چقدر که ما کار چنین آدمهایی را زشت و قبیح میدانیم کار انسانهای اولیه را هم باید زشت و قبیح بدانیم چون این شریعت یا قانون گناه بودن و نبودن نیست که این عمل را در نزد انسانها زشت جلوه میدهد بلکه مسئله همخونی و انس و الفت همخونی است که مانع از انجام چنین کاری میشود و کسانی هم که امروز از چنین عملی لذت میبرند بی گمان بیمار هستند وگرنه این کار برای هیچ انسان سالمی لذت بخش نیست آیا باز هم فکر میکنید ما حاصل زنای محارم پیشینیانمان هستیم؟

برای ما آدمها قضیه به چه صورتی است آیا هر وقت خداوند گفت حلال است ما بدون هیچ مشکلی و با اشتیاق با خواهرانمان ازدواج می کنیم و اگر خدا گفت حرام است آنگاه نمیتوانیم این کار را بکنیم و آنرا زشت و قبیح میدانستیم پس مسئله احساس درونی ما آدمها نسبت به همخونمان چه میشود؟
اگر ما بفرض در یک جزیره ای که آدم دیگری در آن نیست با خانوادهمان قرار بگیریم و خدا هم بگوید تا آخر عمر اینجا هستید و ازدواج بین محارم اشکال ندارد آیا ما واقعا و بسادگی قادریم با محارم خود ازدواج کنیم.
این مسئله برای تمام دوران زشت و قبیح است چه گناه باشد چه نباشد مضافا براینکه خداوند با چند خلقت ساده میتواند مسئله را حل کند و مانع عملی قبیح و شنیع گردد.

لطفا ماجرا را با توجه به سوالات مطروحه به طور کامل پاسخ دهید.
با تشکر

توضیح: این پست از تاپیک:

[h=2]حدیثی در مورد حضرت آدم و منشاء نسل بشر[/h]
جدا و به این تاپیک منتقل شده است.

منم یه سوال بپرسم؟
کلا گفته می شه سنت خدا هیچ وقت عوض نمی شه! در سنت خدا تغییری نیست!
با این اوصاف چرا سنت خدا در ازدواج با محارم نسبی در مورد فرزندان حضرت آدم (ع) متفاوت با دیگران هست؟
آیا این سنت به جهت این بود که فرزندان اولین انسان (نسل ما) بودند؟

خدا یک میلیون آدم و جهان پیش از ما آفریده و نابودشون کرده!
تا بتونه بر اساس تجربه و علمی که کسب کرده جهانی شگفت‌انگیز بی‌آفرینه
و این بر خدا سخت نیست

mehrdaad.;900779 نوشت:
با سلام
حدیثی از امام صادق (ع) دیدم که ذیلا ذکر میشود، میخواستم در مورد آن توضیح بفرمایید
سوال دومم چون مربوط به همین بحث است در همین جا مطرح می کنم: همه ما کم و بیش در مورد خلقت حضرت آدم و ماجرای هابیل و قابیل و قتل هابیل، شنیده یا خوانده ایم اما چیزی که کمتر به آن اشاره شده ماجرای بعد از قتل هابیل است، آیا هابیل قبل از ازدواج کشته میشود و از او فرزندی نمی ماند؟ آیا قابیل پس از قتل هابیل با خواهرانش ازدواج میکند؟ آیا آنان با خواهرانشان ازدواج نمی کنند بلکه خداوند همسران دیگری برایشان می فرستد؟ یا انسانهای دیگری بوده اند؟ و بطور کلی مسئله ازدواج تمامی فرزندان آدم را که با چه کسانی بوده و اینکه بشر امروز از نسل کدامیک از فرزندان آدم هست را بفرمایید.
با تشکر
حدیث امام صادق (ع) که ابتدای سوال مطرح کردم :

در کتاب توحید صدوق از امام صادق علیه السلام روایتی آورده که در ضمن آن به راوی فرموده: «شاید شما گمان کنید که خدای عز و جل غیر از شما هیچ بشر دیگری نیافریده. نه، چنین نیست، بلکه هزار هزار آدم آفریده که شما از نسل آخرین آدم از آن آدم ها هستند.» (1)

سلام جناب مهرداد،
چند نکته که شاید به کارتان بیاید:

- آدم‌های قبلی ربطی به آدم ابوالبشر علیه‌السلام ندارد، ظاهراً هر کدام نسل خودشان را داشته‌اند و البته مطابق روایتی برخی از آن آدم‌های دیگر اصلاً روی این زمین ما نبوده‌اند.

- ظاهراً حضرت آدم و حوا سلام‌الله‌علیهما ابتدا فقط دو پسر داشتند، هابیل و قابیل، یعنی هابیل و قابیل همراه با دو خواهر دیگر به دنیا نیامدند، چنانکه مثلاً در مناظره‌ی آن عالم اهل کتاب با امام باقر علیه‌السلام آن عالم اهل کتاب از امام باقر علیه‌السلام پرسید که او چه کسی است که یک چهارم جمعیت زمین را کشت و حضرت پاسخ دادند که قابیل بود که هابیل را کشت و در آن زمان کلاً چهار انسان روی زمین زندگی می‌کرده‌اند. در این زمینه روایات متفاوت هستند ولی شخصاً از مجموعه‌ی آن‌ها این قول به نظرم صحیح‌تر رسید و با روایات دیگر بهتر جور در آمد.

- بعد از قتل هابیل توسط قابیل به آدم علیه‌السلام فرزندان بسیاری داده شد ولی هیچ کدام با هم ازدواج نکردند چون این حرام قبیح‌تر از آن است که زمانی حلال بوده باشد و بعد حرام شده باشد. روایاتی داریم که این ازدواج‌ها را تصدیق کنند ولی روایات دیگری هم هستند که در آن‌ها چنین روایاتی جهت تأیید به معصوم علیه‌السلام عرضه شده و معصوم علیه‌السلام به شدت منکر شده‌اند و از طرح دعوی این ادعاها هم به خدا پناه برده‌اند. در مقابل اینطور پاسخ داده‌اند که نسل حضرت آدم علیه‌السلام از ازدواج فرزندانشان با جن یا حوری مانده است.

- همین الآن هم حداقل برخی از فقها اجازه‌ی ازدواج با جن مؤمن را می‌دهند و در نتیجه هیچ عجیب نیست که از ابتدا هم چنین چیزی انجام شده باشد. در نتیجه تمام آدم‌های امروز از نسل آدم و حوا علیهما هستند ولی نه فقط از ایشان، همانطور که شما اگر یک پدربزرگ و مادربزرگ مادری داشته باشید دلیل نمی‌شود که دیگر پدربزرگ و مادربزرگ پدری نداشته باشید ...، شما هم نوه‌ی هر دو هستید. تمام آدم‌ها نوه‌ی آدم و حوا سلام‌الله‌علیهما هستند ولی حداقل از طریق آن جنیان می‌توانند اجداد دیگری هم داشته باشند، گرچه شرافت حضرت آدم و حوا علیهما‌السلام از بقیه بیشتر بوده باشند. البته امکان دارد لازم باشد که یک قید به این مطلب اضافه کنیم و بگوییم بجز چند استثناء نسل از پدر منتقل می‌شود و ما از پدر به آدم و حوا سلام‌الله‌علیهما می‌رسیم (همانطور که مثلاً سیدها از پدر به معصومین علیهم‌السلام می‌رسند ولی این به آن معنا نیست که تمام پدران و مادران ایشان در این ۱۴۰۰ سال سید بوده است).

- در هر صورت آدم و حوا سلام‌الله‌علیهما فرزندان زیادی داشته‌اند و دلیل مشخصی هم نداریم که نسل بشر تنها از یکی از آن‌ها مانده باشد، گرچه نسل تمام انبیاء علیهم‌السلام به یک نفر برمی‌گردد که حضرت شیث هبة‌الله هستند، اما لااقل تا قبل از طوفان نوح علیه‌السلام می‌دانیم که از باقی فرزندان حضرت هم نسل‌هایی باقی مانده بودند، مثلاً از قابیل هم نسلی مانده بود که تا قبل از طوفان حضرت نوح علیه‌السلام تمام پادشاهان و جبّارین از نسل او بودند و به مؤمنان ظلم می‌کردند و ده نسل از مؤمنان منتظر نبوت حضرت نوح علیه‌السلام بودند که وعده داده شده بودند منجی ایشان خواهد بود. اگرچه در جزئيات بحث باشد ولی شاید کتاب اثبات‌الوثیة منبع خوبی باشد اگر بخواهید در این باره مطالعه‌اش کنید.

- خلاصه اینکه شخصاً خیلی مخالف این هستم که فکر کنیم فرزندان آدم و حوا علیهم‌السلام با هم ازدواج کرده باشند ... اصلاً همان‌ها که این ادعا را محتمل می‌دانند فرضشان این است که چون در آن زمان چاره‌ی دیگری نبوده است خداوند آن را حلال کرده و بعد دوباره حرامش کرده است، ولی اگر امروز ازدواج با جن حلال است و ازدواج با حوری هم حلال است اگر یافت شود طبیعی است که آن زمان هم حلال بوده باشد و جن هم که نسلش نابود نشده بوده است و بعد از نابودی نسل نسناس جنیان مؤمن یا آن‌ها که از زمین مهاجرت کرده بودند لزوماً منقرض نشدند (ابلیس تنها بازمانده‌اشان نبوده است، چنانکه ابلیس هم بعد از هبوط به زمین بارها بچه‌دار شده است و در نتیجه همسری از جنس جن داشته است و تنها بازمانده‌ی نسل جانّ نبوده است، لعنه‌الله)، در نتیجه در همان زمان هم اینطور نبوده است که هیچ چاره‌ای جز ازدواج خواهر و برادران نباشد، آن هم وقتی داریم از خدایی صحبت می‌کنیم که زمانی که آدم علیه‌السلام تنها انسان روی زمین بود و همسری برایش نبود یک همسر برایش خلق کرد، اگر واقعاً هیچ چاره‌ای برای ازدواج فرزندان ایشان نبود هم می‌توانست از ابتدا به جای یک زوج دو زوج خلق کند تا بچه‌هایشان با هم محرم نباشند، پس اگر خلقت را از یک زوج شروع کرد برای باقی آن هم راهی داشته است و او به هر خلقتی آگاه است و هرگز درمانده نشود ...

++Hadi++;901275 نوشت:
منم یه سوال بپرسم؟
کلا گفته می شه سنت خدا هیچ وقت عوض نمی شه! در سنت خدا تغییری نیست!
با این اوصاف چرا سنت خدا در ازدواج با محارم نسبی در مورد فرزندان حضرت آدم (ع) متفاوت با دیگران هست؟
آیا این سنت به جهت این بود که فرزندان اولین انسان (نسل ما) بودند؟

سلام
سنت خدا تغییر نمی‌کند، بله، این آیه‌ی قران است، ولی آیا احکام شرعی مگر سنت‌های الهی هستند؟
در خود قرآن ما آیات ناسخ و منسوخ را داریم، آیا این به معنای تغییر در سنت‌های الهی است؟
سنت الهی مثل قانون جاذبه (البته آنچه که هست نه آنچه که ما فکر می‌کنیم شناخته‌ایم)، مثل قوانین الکترومغناطیس، مثل اینکه صدقه ۷۰ بلا را دفع می‌کند، مثل اینکه اگر به کسی بخاطر گناهش طعنه بزنند از دنیا نمی‌روند تا خودشان هم مرتکب آن گناه شوند و امثال آن ...
برخی از احکام عوض می‌شوند ولی برخی از حرمت‌ها هم ازلی و ابدی هستند، پس اول باید بشناسیم که کدام حرمت‌ها ازلی و ابدی هستند، برای مثال احکام اسلام تا قیام قیامت تغییر نمی‌کند ولی در بهشت هم هنوز حرمت‌هایی هستند که ثابت باقی بمانند. مطابق برخی روایات می‌توان برخی از این حرمت‌های ازلی و ابدی را شناخت. تا جایی که شخصاً دیده‌ام فکر می‌کنم حرمت ازدواج با محارم برای نوع انسان یکی از این حرمت‌هایی است که از ابتدا حریمی داشته که تعدی کننده‌ی از آن گناهکار بوده است.

IAmMehrona;901277 نوشت:
خدا یک میلیون آدم و جهان پیش از ما آفریده و نابودشون کرده!
تا بتونه بر اساس تجربه و علمی که کسب کرده جهانی شگفت‌انگیز بی‌آفرینه
و این بر خدا سخت نیست

مطابق حدیث غدیر خداوند بدون فکر و چاره‌اندیشی خلق کرده است، خدایی که نیاز به تجربه کردن و فکر کردن و چاره‌اندیشی و مشورت و امثال آن داشته باشد خدایی نیست که ما بپرستیم ... سبحان الله
IAmMehrona;901277 نوشت:
شاید کسی ندونه، خداوند (در ظاهر خدای مرد) با حضرت آدم و حوا آذری حرف می‌زد! او اونها رو همانند فرزند خود خطاب می‌کرد و نام اصلی اونها آتای و آنای بود.

دین شما چیست؟ ظاهر خدای مرد یعنی چی؟ :Esteghfar:
IAmMehrona;901277 نوشت:
بیاییم نفرت رو از بین ببریم! اونوقت می‌بینیم که چیزی به نام نفرت وجود نداره!

جناب مهرونا (اگر درست نوشته باشم)، اصولاً هر چیزی را که از بین ببرند همان‌قدر که از بینش برده‌اند دیگر وجود ندارد! :Nishkhand::Gol:

ببینید نقطه عزیز!
ایمان مراتب بسیاری داره مثل درجات ورزهای رزمی
حضرت محمد (ص) در حدیثی می‌فرمایند که : اگر چیزی که در دل سلمان بود را ابوذر می‌دانست ابوذر «کافر» می‌شد و اگر چیزی که در دل ابوذر بود را سلمان می‌دانست کافر می‌شد.
هر دو هم مسلمان شیعه بودند
اما چیزی که من ادعا کرده‌ام جزء ایمان و معرفت یا عرفانی هست که برای هر درجه از ایمانی و دینی قابل فهم نیست
مثلا بودایی‌ها اعتقاد دارند که اگر به درجه‌ای از مراقبه (همون دین و ایمان و یقین خودمون!) برسند و اذکاری رو یاد بگیرند می‌توانند پرواز کنند!
یا اعتقاد به طی الارض و اسم اعظم و علوم غریب و غیره هم هستند
اینجور اعتقادات طبقه‌بندی شده هستند
الان شما نمی‌تونید بفهمید که من چی گفتم و برای اون استغفار کردید
ولی اگر در جای من بودید یعنی متون بیشتری رو از قرآن کریم و یا روایات و کتب مقدس دیگران ادیان (البته غیرجعلی) رو مطالعه کنید و به دستوراتشون عمل کنید
مطمئن باشید در جای خودش منظور من رو درک خواهید کرد
سعنی کنید در دین مطالعه زیاد بکنید
کتابهای اصلی شیعه رو بخونید و در قران کریم دنبال آیه مربوطه بگردید
اگر اینطور بکنید ایمانتون قوی می‌شه و مطلب رو که گفتم درک می‌کند
چون بعضی‌ها یادگرفتی هستند و بعضی چیزها تجربی
یا علی

به نام خدا.

IAmMehrona;901676 نوشت:
ببینید نقطه عزیز!
ایمان مراتب بسیاری داره مثل درجات ورزهای رزمی
حضرت محمد (ص) در حدیثی می‌فرمایند که : اگر چیزی که در دل سلمان بود را ابوذر می‌دانست ابوذر «کافر» می‌شد و اگر چیزی که در دل ابوذر بود را سلمان می‌دانست کافر می‌شد.
هر دو هم مسلمان شیعه بودند
اما چیزی که من ادعا کرده‌ام جزء ایمان و معرفت یا عرفانی هست که برای هر درجه از ایمانی و دینی قابل فهم نیست
مثلا بودایی‌ها اعتقاد دارند که اگر به درجه‌ای از مراقبه (همون دین و ایمان و یقین خودمون!) برسند و اذکاری رو یاد بگیرند می‌توانند پرواز کنند!
یا اعتقاد به طی الارض و اسم اعظم و علوم غریب و غیره هم هستند
اینجور اعتقادات طبقه‌بندی شده هستند
الان شما نمی‌تونید بفهمید که من چی گفتم و برای اون استغفار کردید
ولی اگر در جای من بودید یعنی متون بیشتری رو از قرآن کریم و یا روایات و کتب مقدس دیگران ادیان (البته غیرجعلی) رو مطالعه کنید و به دستوراتشون عمل کنید
مطمئن باشید در جای خودش منظور من رو درک خواهید کرد
سعنی کنید در دین مطالعه زیاد بکنید
کتابهای اصلی شیعه رو بخونید و در قران کریم دنبال آیه مربوطه بگردید
اگر اینطور بکنید ایمانتون قوی می‌شه و مطلب رو که گفتم درک می‌کند
چون بعضی‌ها یادگرفتی هستند و بعضی چیزها تجربی
یا علی

سلام.

اول اینکه حدیث حضرت پیامبر (ص) تنها در بالاتر بودن درجه ایمان جناب سلمان فارسی بر جناب ابوذر هست و نه برعکس. اینی که شما گفتید، یه جور حالت "همه راست میگن!" هست که تا به امروز نه جایی شنیده بودیم و نه درست به نظر میرسه!

دوم اینکه اگر شما حقیقتا از درجه ایمان از ما برترید، بهتره این درجه برتری رو در ذهن خودتون نگهدارید و اسرار مگو رو بگو نکنید!

با تشکر ، ستایشگر :Gol:

پی نوشت : چقدر جدیدا از این دین های مخلوط شده ( اسلام + یهودیت+بودایی+ ... تقسیم بر تعداد! ) رواج پیدا کردن! آدم متعجب میشه! /:)

IAmMehrona;901676 نوشت:
ببینید نقطه عزیز!
ایمان مراتب بسیاری داره مثل درجات ورزهای رزمی
حضرت محمد (ص) در حدیثی می‌فرمایند که : اگر چیزی که در دل سلمان بود را ابوذر می‌دانست ابوذر «کافر» می‌شد و اگر چیزی که در دل ابوذر بود را سلمان می‌دانست کافر می‌شد.

سلام،
قسمت دوم حدیثی که فرمودید را نشنیده بودم، اصل حدیث یا سندش را بفرمایید ممنون می‌شوم
IAmMehrona;901676 نوشت:

اما چیزی که من ادعا کرده‌ام جزء ایمان و معرفت یا عرفانی هست که برای هر درجه از ایمانی و دینی قابل فهم نیست
مثلا بودایی‌ها اعتقاد دارند که اگر به درجه‌ای از مراقبه (همون دین و ایمان و یقین خودمون!) برسند و اذکاری رو یاد بگیرند می‌توانند پرواز کنند!
یا اعتقاد به طی الارض و اسم اعظم و علوم غریب و غیره هم هستند
اینجور اعتقادات طبقه‌بندی شده هستند
الان شما نمی‌تونید بفهمید که من چی گفتم و برای اون استغفار کردید
ولی اگر در جای من بودید یعنی متون بیشتری رو از قرآن کریم و یا روایات و کتب مقدس دیگران ادیان (البته غیرجعلی) رو مطالعه کنید و به دستوراتشون عمل کنید
مطمئن باشید در جای خودش منظور من رو درک خواهید کرد
سعنی کنید در دین مطالعه زیاد بکنید
کتابهای اصلی شیعه رو بخونید و در قران کریم دنبال آیه مربوطه بگردید
اگر اینطور بکنید ایمانتون قوی می‌شه و مطلب رو که گفتم درک می‌کند
چون بعضی‌ها یادگرفتی هستند و بعضی چیزها تجربی
یا علی

ممنون از نصایحتان، خدا روزی کند که بتوانم چیزی از دینش را متوجه شوم @};-

با سلام، نقطه عزیز از پاسخت متشکرم، اما این مسئله ازدواج انسان با جن که گفتید بعضی از فقها اجازه آنرا میدهند واقعا" برای من عجیب است چونکه تا جایی که من میدانم همه ما انسانها بنوعی از جن می ترسیم یا دوری می کنیم آنوقت چطور میشود با همچین موجودی ازدواج کرد یعنی نزدیکترین نزدیکی را با موجودی که یا از آن می ترسیم یا از آن دوری میکنیم داشته باشیم آنهم موجودی که بجای پا سم دارد و از ما انسانها پست تر است و همواره نمادی از وحشت و بیماری روحی روانی بوده است، براستی کدام انسان تن به ازدواج با چنین موجودی میدهد و اگر فرزندان آدم با جن و پری ازدواج میکردند طبق اصول ژنتیک اگر فرزندی از آنها متولد میشد می بایست صفاتی را از هردو به ارث برد و این صفات تا امروز هم ادامه داشت یعنی امروز باید میدیدیم بعضی از آدمها مانند جنها سم دارند و یا ویژگی های دیگر و این مسئله اصلا" برای ما انسانها که خود را جدا و برتر از جن میدانیم جالب نبود و این کار خدا را بعد از برتری دادن ما نسبت به جن نمی پسندیدیم لذا با توجه به آنچه عرض شد من ازدواج با جن را برای فرزندان آدم کاملا" منتفی میدانم و آیا شما امروز یک مورد سراغ دارید که انسانی با جنی ازدواج کرده باشد که میفرمایید فقها اجازه دادند اگر هست بگویید تا ما هم ببینیم. راستش این مسئله هم همچون زنای با محارم و بلکه بیشتر تهوع آور است و گمان نمی کنم انسانی تن به آن دهد مضافا" بر اینکه بین ما و جنیان پرده ای کشیده شده که دیدن هم و ارتباط با هم به این سادگیها نیست. اما نمیدانم چرا خداوند همانند حوا برای فرزندان آدم جفتی خلق نکرد که این همه مسئله نداشته باشد اینکه امروز همه انسانهایی که متولد میشوند همانند هم هستند و از نظر ژنتیکی یکسانند و هیچکدام شباهتی به جن ندارند که حتما جنیان هم ژنتیک خاص خود را دارند این فرض ازدواج آدم با جن و پری را منتفی می کند و بیشتر میماند احتمال ازدواج فرزندان آدم با جفتهایی که خدا برایشان خلق کرده و یا انسانهایی که بقول امام صادق از قبل از آدم بوده اند ممکن است به اندازه فرزندان آدم تکامل نیافته باشند اما بهرحال انسان هستند و انسانها رغبت میکردند با آنها ازدواج کنند نه آنکه مثل جن فقط مایه وحشت باشند
با تشکر

mehrdaad.;901725 نوشت:
با سلام، نقطه عزیز از پاسخت متشکرم، اما این مسئله ازدواج انسان با جن که گفتید بعضی از فقها اجازه آنرا میدهند واقعا" برای من عجیب است چونکه تا جایی که من میدانم همه ما انسانها بنوعی از جن می ترسیم یا دوری می کنیم آنوقت چطور میشود با همچین موجودی ازدواج کرد یعنی نزدیکترین نزدیکی را با موجودی که یا از آن می ترسیم یا از آن دوری میکنیم داشته باشیم آنهم موجودی که بجای پا سم دارد و از ما انسانها پست تر است و همواره نمادی از وحشت و بیماری روحی روانی بوده است، براستی کدام انسان تن به ازدواج با چنین موجودی میدهد و اگر فرزندان آدم با جن و پری ازدواج میکردند طبق اصول ژنتیک اگر فرزندی از آنها متولد میشد می بایست صفاتی را از هردو به ارث برد و این صفات تا امروز هم ادامه داشت یعنی امروز باید میدیدیم بعضی از آدمها مانند جنها سم دارند و یا ویژگی های دیگر و این مسئله اصلا" برای ما انسانها که خود را جدا و برتر از جن میدانیم جالب نبود و این کار خدا را بعد از برتری دادن ما نسبت به جن نمی پسندیدیم لذا با توجه به آنچه عرض شد من ازدواج با جن را برای فرزندان آدم کاملا" منتفی میدانم و آیا شما امروز یک مورد سراغ دارید که انسانی با جنی ازدواج کرده باشد که میفرمایید فقها اجازه دادند اگر هست بگویید تا ما هم ببینیم. راستش این مسئله هم همچون زنای با محارم و بلکه بیشتر تهوع آور است و گمان نمی کنم انسانی تن به آن دهد مضافا" بر اینکه بین ما و جنیان پرده ای کشیده شده که دیدن هم و ارتباط با هم به این سادگیها نیست. اما نمیدانم چرا خداوند همانند حوا برای فرزندان آدم جفتی خلق نکرد که این همه مسئله نداشته باشد اینکه امروز همه انسانهایی که متولد میشوند همانند هم هستند و از نظر ژنتیکی یکسانند و هیچکدام شباهتی به جن ندارند که حتما جنیان هم ژنتیک خاص خود را دارند این فرض ازدواج آدم با جن و پری را منتفی می کند و بیشتر میماند احتمال ازدواج فرزندان آدم با جفتهایی که خدا برایشان خلق کرده و یا انسانهایی که بقول امام صادق از قبل از آدم بوده اند ممکن است به اندازه فرزندان آدم تکامل نیافته باشند اما بهرحال انسان هستند و انسانها رغبت میکردند با آنها ازدواج کنند نه آنکه مثل جن فقط مایه وحشت باشند
با تشکر

سلام جناب مهرداد،
ظاهراً اینطور که می‌فرمایید نیست، نه جنیان لزوماً وحشتناک هستند و ترسناک و نه اینکه همه‌اشان سم دارند اگر مجسم شوند ... ولی انسانی که از سوسک با آنکه می‌داند در برابر او قدرتی ندارد می‌ترسد و یا از جسد با آنکه می‌داند دیگر مرده است می‌ترسد بعید نیست از هر جنی هم بترسد، در واقع کسانی که می‌ترسند از اوهام خودشان که بر حقایق بار کرده‌اند می‌ترسند، چیزی که باید از آن ترسید گناه است و عصیان در مقابل خدا که آن را هم معمولاً کسی نمی‌ترسد، این هم خیلی عجیب است، نیست؟
در پناه خدا باشید

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد محسن

mehrdaad.;901178 نوشت:
با سلام
گفته شده که حوا 20 شکم میزاید و همه دو قلو و بعد از هابیل و قابیل، شیث و قلش را میزاید پس 17 دو قلوی دیگرر باقی میماند آن 17 دوقلوی دیگر چطور آدمیانی بودند و نسل ما از تمام فرزندان آدم بجز هابیل میباشد؟
سوال دیگر اینکه وقتی در آن زمان ازدواج خواهر و برادر حرام نبوده و ظاهرا فقط با دوقلوی خود ازدواج نمیکردند آیا اصلا ازدواج دائمی مفهومی داشته یا اینکه همسرانشان را با هم عوض میکردند و آیا ممکن است بین حوا و پسرانش و یا آدم و دخترانش ازدواجی صورت گرفته باشد و این مسئله هم هنوز حرام نشده باشد؟
و کلا این ازدواج خواهر و برادر و یا بصورت دیگر آیا با فطرت انسان در تضاد نیست؟
چون برای انسان امروز تصور چنین مسئله ای دشوار و نشدنی است آیا آنها هم نباید از این نوع ازدواج با محارم اکراه داشته باشند و آیا خداوند همانطور که حوا را برای آدم خلق کرد چرا برای فرزندان آدم جفتی خلق نکرد تا مسئله ازدواج یا زنا با محارم هم پیش نیاد چون به هر حال آنها هم باید از اینگونه ازدواج اکراه داشته باشند مگر آنکه آنچنان غرق در شهوات بوده باشند که همه از وجود هم لذت میبردند و بمانند حیوانات عمل میکردند آیا چنین وضعیتی ایراد نداشته آنهم در جایی که خداوند با چند خلقت دیگر که برایش بسیار ساده هم بوده میتوانسته شکل موجه تری به این قضیه ببخشد تازه مسئله بیماریهای ژنتیکی هم پیش می آمده چون در هر صورت اینگونه ازدواجها برای هر انسانی و در هر زمانی قبیح میباشد
چرا امثال علامه طباطبایی گمان کردند این کار برای انسانهای اولیه کاری آسان بوده و قبحی نداشته و چرا خداوند با چند خلقت ساده مانع آلوده شدن بشر به این مسئله نشد چون در جایی که ازدواج خواهر و برادر قبحی ندارد مسلما ازدواج مادر و پسر و پدر و دختر هم نباید قبحی داشته باشد و مسئله کاملا حیوانی و شهوانی میشود آنوقت میشده مانند آدمهایی که در عصر حاضر میگویند مسئله سکس برایشان حل شده و مثل حیوانات در هم میلولند و از زنای با محارم لذت میبرند هر چقدر که ما کار چنین آدمهایی را زشت و قبیح میدانیم کار انسانهای اولیه را هم باید زشت و قبیح بدانیم چون این شریعت یا قانون گناه بودن و نبودن نیست که این عمل را در نزد انسانها زشت جلوه میدهد بلکه مسئله همخونی و انس و الفت همخونی است که مانع از انجام چنین کاری میشود و کسانی هم که امروز از چنین عملی لذت میبرند بی گمان بیمار هستند وگرنه این کار برای هیچ انسان سالمی لذت بخش نیست آیا باز هم فکر میکنید ما حاصل زنای محارم پیشینیانمان هستیم؟
برای ما آدمها قضیه به چه صورتی است آیا هر وقت خداوند گفت حلال است ما بدون هیچ مشکلی و با اشتیاق با خواهرانمان ازدواج می کنیم و اگر خدا گفت حرام است آنگاه نمیتوانیم این کار را بکنیم و آنرا زشت و قبیح میدانستیم پس مسئله احساس درونی ما آدمها نسبت به همخونمان چه میشود؟
اگر ما بفرض در یک جزیره ای که آدم دیگری در آن نیست با خانوادهمان قرار بگیریم و خدا هم بگوید تا آخر عمر اینجا هستید و ازدواج بین محارم اشکال ندارد آیا ما واقعا و بسادگی قادریم با محارم خود ازدواج کنیم.
این مسئله برای تمام دوران زشت و قبیح است چه گناه باشد چه نباشد مضافا براینکه خداوند با چند خلقت ساده میتواند مسئله را حل کند و مانع عملی قبیح و شنیع گردد.
لطفا ماجرا را با توجه به سوالات مطروحه به طور کامل پاسخ دهید.
با تشکر
توضیح: این پست از تاپیک:
حدیثی در مورد حضرت آدم و منشاء نسل بشر
جدا و به این تاپیک منتقل شده است.

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و طلب توفیق الهی برای شما پرسشگر محترم و دیگر همراهان گرامی.
موضوع چگونگی تکثیر نسل حضرت آدم البته در قرآن به صراحت بیان شده است.
"
يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً كَثيراً وَ نِساءً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذي تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلَيْكُمْ رَقيبا"(1)
اى مردم! از (مخالفت) پروردگارتان بپرهيزيد! همان كسى كه همه شما را از يك انسان آفريد و همسر او را (نيز) از جنس او خلق كرد و از آن دو، مردان و زنان فراوانى (در روى زمين) منتشر ساخت. و از خدايى بپرهيزيد كه (همگى به عظمت او معترفيد و) هنگامى كه چيزى از يك ديگر مى‏خواهيد، نام او را مى‏بريد! (و نيز) (از قطع رابطه با) خويشاوندان خود، پرهيز كنيد! زيرا خداوند، مراقب شما است.
در نگاه اول و تلقی جامعه و مردم، این موضوع امری عجیب به حساب می آید که چگونه نسل انسان ها بدون هیچ واسطه سومی و به طور مستقیم از فرزندان آدم و از مسیر خواهر و برادر ازدیاد شده است.اما اگر کمی توجه کنیم، قانع خواهیم شد که ازدواج موصوف در آن زمان مشکلی ایجاد نمی کرد. زیرا اصل ازدواج امری قرار دادی است که در آن وقت این گونه رقم خورده است و اگر در ادامه با منع شرعی همراه نمی شد، در زمان حاضر نیز شاید چنین ازدواجی رایج بود. همان طور که در برخی از شرایع سابق، ازدواج هم زمان با دو خواهر مرسوم بود.
در نتیجه امر شرع بر این بوده که در زمان حضرت آدم وحوا علیهما السلام ازدواج آن گونه شکل بگیرد و و با افزوده شدن تعداد نسل، این حکم برداشته و حتی تحریم شد.
البته از بیان یک نکته نباید غافل شویم که توجه به برخی از رسوماتی که در زمان های گذشته وجود داشته و اینک نسخ شده است،به مرور زمان حالت معکوس به خود می گیرد و از طبع مردم دور می شود.این امر امروزه در باره ازدواج با محارم صادق است و به طور طبیعی مردم به چنین ازداوجی رغبت نشان نمی دهند و حاضر نیستند وارد حریم محارم خود شوند. این تنها توجیه ممکن در این باره است.
در ادامه مناسب است به نظرات برخی از تفاسیر که موید ادعای بالا است، توجه کنیم:
1.
در یکی از تفاسیر این پرسش مطرح و پاسخ داده می شود که:ازدواج فرزندان آدم چگونه بوده است؟
وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالًا كَثِيراً وَ نِساءً اين جمله ميگويد:" خداوند از آدم و همسرش، مردان و زنان فراوانى بوجود آورد" و از اين تعبير استفاده ميشود كه تكثير نسل فرزندان آدم تنها از طريق آدم و همسرش صورت گرفته است و موجود ثالثى در آن دخالت نداشته است.
لازمه اين سخن آن است كه فرزندان آدم (برادر و خواهر) با هم ازدواج كرده باشند زيرا اگر آنها با نژاد و همسران ديگرى ازدواج كرده باشند" منهما" (از آن دو) صادق نخواهد بود.اين موضوع در احاديث متعددى نيز وارد شده است و زياد هم جاى تعجب نيست چه اين كه طبق استدلالى كه در بعضى از احاديث از ائمه اهل بيت نقل شده اين ازدواج ‏ها مباح بوده زيرا هنوز حكم تحريم ازدواج خواهر و برادر نازل نشده بود، بديهى است ممنوعيت يك كار، بسته به اين است كه از طرف خداوند تحريم شده باشد. چه مانعى دارد كه ضرورت ‏ها و مصالحى ايجاب كند كه در پاره ‏اى از زمان‏ها مطلبى جایز باشد و بعدا تحريم گردد.
ولى در احاديث ديگرى تصريح شده كه فرزندان آدم هرگز با هم ازدواج نكرده‏اند و شديدا به كسانى كه معتقد به ازدواج آنها با يكديگرند حمله شده است.و اگر بنا باشد كه در احاديث متعارض آنچه موافق ظاهر قرآن است ترجيح دهيم بايد احاديث دسته اول را انتخاب نمود زيرا موافق آيه فوق است.
در اين جا احتمال ديگرى نيز هست كه گفته شود: فرزندان آدم با بازماندگان انسان‏هاى پيشين ازدواج كرده‏اند. زيرا طبق رواياتى آدم اولين انسان روى زمين نبوده، مطالعات علمى امروز نيز نشان می دهد كه نوع انسان احتمالا از چند مليون سال قبل در كره زمين زندگى می كرده، در حالى كه از تاريخ پيدايش آدم تا كنون زمان زيادى نمی گذرد. بنا بر اين بايد قبول كنيم كه قبل از آدم انسان‏هاى ديگرى در زمين می زيسته‏ اند كه به هنگام پيدايش آدم در حال انقراض بوده‏اند. چه مانعى دارد كه فرزندان آدم با باقی مانده يكى از نسل‏هاى پيشين ازدواج كرده باشد ولى همان طور كه گفتيم اين احتمال با ظاهر آيه فوق چندان سازگار نيست.(2)
2.
روايات درباره‏ى ازدواج فرزندان آدم دو نوع است، آن چه با قرآن هماهنگ است، رواياتى است كه مى‏گويد فرزندان آدم با يك ديگر ازدواج كردند.(3)
3.
در اينجا اين سؤال پيش مى‏آيد كه فرزندان بلا فصل آدم چگونه و با چه كسانى ازدواج كردند؟ و نسل هاى بعدى چگونه به وجود آمدند؟ از اين آيه فهميده مى‏شود كه دختران و پسران آدم و حوا با يك ديگر ازدواج كرده ‏اند و ازدواج خواهر و برادر يك حكم تشريعى و قراردادى است و اين حكم در آن زمان نيامده بود و بعدها كه نسل آدم تكثير شد و نيازى به ازدواج خواهر و برادر نبود، اين حكم از سوى خدا آمد و اين هيچ گونه استبعادى ندارد. زيرا طبق نص صريح قرآن بعضى از ازدواج هاى حرام، قبلًا حرام نبوده و در شريعت اسلام حرام شده است مانند جمع كردن مياندو خواهر كه در شريعت هاى قبلى جايز بود و يك مرد مى‏توانست همزمان با دو خواهر ازدواج كند ولى در شرع اسلام اين امر ممنوع شد و ازدواج با خواهر همسر حرام اعلام شد.
اين نشان مى ‏دهد كه حرام بودن ازدواج با بعضى از زن ها يك مسأله قراردادى است و ممكن است بعضى از زن ها در زمانى حلال باشند و در زمانى طبق مصلحت جديدى كه پيش مى‏آيد حرام باشند. بنابراين، نبايد در ازدواج فرزندان آدم با يك ديگر استبعاد كرد. چون ظاهر اين آيه همين موضوع را مى‏رساند. البته در بعضى از روايات آمده كه فرزندان بلا فصل آدم با حورى يا جنّى ازدواج كردند و در بعضى از روايات آمده كه حوا هميشه دوقلو مى‏زاييد كه يكى از آن ها پسر و ديگرى دختر بود. پسر هر شكم با دختر شكم ديگر ازدواج مى‏كرد و شايد هم فرزندان آدم با بازماندگان انسان هاى پيشين ازدواج كردند چون طبق يك نظريه، آدم نخستين انسان در روى زمين نبود بلكه پيش از او هم انواع مشابهى از انسان ها در روى زمين زندگى مى ‏كردند كه به تدريج نسل آن ها قطع شد و خدا آدم را از خاك آفريد.(4)
و اما در پاسخ به پرسش دیگر شما که پرسیده اید:
حوا 20 شکم میزاید و همه دو قلو و بعد از هابیل و قابیل، شیث و قلش را میزاید پس 17 دو قلوی دیگرر باقی میماند آن 17 دوقلوی دیگر چطور آدمیانی بودند و نسل ما از تمام فرزندان آدم بجز هابیل میباشد؟مطلب یا روایت محکمی به نظر مستندی به چشم بنده نخورد.
و السلام علیکم و رحمت الله و برکاته.
اللهم صل علی محمد و آل محمد.
پی نوشت ها:
1.
سوره بقره،آیه 1
2.
مکارم شیرازی ناصر، تفسير نمونه،تهران،انتشارات اسلامیه،سال 1374 خورشیدی،چاپ اول، ج‏3، ص 247
3.
قرائتی محسن، تفسير نور،تهران، مركز فرهنگى درس هایى از قرآن،سال 1383 خورشیدی،چاپ یازدهم،ج‏2، ص 240
4.
جعفری یعقوب،تفسیر كوثر، بی تا و بی جا، ج‏2، ص 348

محسن;902345 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
...
1.
در یکی از تفاسیر این پرسش مطرح و پاسخ داده می شود که:ازدواج فرزندان آدم چگونه بوده است؟
وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالًا كَثِيراً وَ نِساءً اين جمله ميگويد:" خداوند از آدم و همسرش، مردان و زنان فراوانى بوجود آورد" و از اين تعبير استفاده ميشود كه تكثير نسل فرزندان آدم تنها از طريق آدم و همسرش صورت گرفته است و موجود ثالثى در آن دخالت نداشته است.
لازمه اين سخن آن است كه فرزندان آدم (برادر و خواهر) با هم ازدواج كرده باشند زيرا اگر آنها با نژاد و همسران ديگرى ازدواج كرده باشند" منهما" (از آن دو) صادق نخواهد بود.اين موضوع در احاديث متعددى نيز وارد شده است و زياد هم جاى تعجب نيست چه اين كه طبق استدلالى كه در بعضى از احاديث از ائمه اهل بيت نقل شده اين ازدواج ‏ها مباح بوده زيرا هنوز حكم تحريم ازدواج خواهر و برادر نازل نشده بود، بديهى است ممنوعيت يك كار، بسته به اين است كه از طرف خداوند تحريم شده باشد. چه مانعى دارد كه ضرورت ‏ها و مصالحى ايجاب كند كه در پاره ‏اى از زمان‏ها مطلبى جایز باشد و بعدا تحريم گردد.
ولى در احاديث ديگرى تصريح شده كه فرزندان آدم هرگز با هم ازدواج نكرده‏اند و شديدا به كسانى كه معتقد به ازدواج آنها با يكديگرند حمله شده است.و اگر بنا باشد كه در احاديث متعارض آنچه موافق ظاهر قرآن است ترجيح دهيم بايد احاديث دسته اول را انتخاب نمود زيرا موافق آيه فوق است.

...

سلام جناب محسن،
این مطلبی که فرمودید حصر قطعی ندارد و آن آیه و آیات مشابه آن به صورت‌های دیگری هم می‌توانند معنا شوند ... اینکه خداوند بفرماید از آن دو رجال و نساء کثیری پراکنده شدند لزوماً به این معنا نیست که تمام نسل بشر فقط از آن دو نفر باشند ... بلکه می‌تواند همچنین به این معنا باشد که خود آن دو بزرگوار فرزندان زیادی از زن و مرد داشتند که از ایشان پراکنده شدند، نظیر این معنا در روایات هم آمده است ... پس روایاتی که در آن‌ها معصوم علیه‌السلام به خداوند پناه می‌برند که عده‌ای چنان دروغی را به خدا می‌بندند که خداوند چنان حرامی را مجاز می‌دانسته و بعد حرامش کرده است هم لزوماً خلاف ظاهر قرآن نیست، اگرچه خلاف درک عده‌ای از مفسرین از ظاهر قرآن باشد ...
در عین حال تضمینی نیست که این آیه از جمله‌ی متشابهات قرآن نباشد و اولین معنایی که بدون فکر به ذهن مخاطب خطور می‌کند حتماً درست بوده باشد و در نتیجه نمی‌تواند ملاک قطعی در تشخیص صحت روایات متفاوت باشد ...
در روایات دیگری آمده است که سرّ اینکه انسان در بدو تولد عقل ندارد و به مرور عقلش کامل می‌شود یکی همین حرمت محارم است، یا باز نقل شده است که خداوند حوا سلام‌الله‌علیها را از بدن آدم علیه‌السلام خلق نکرد چون اگر می‌کرد بر هم محرم می‌بودند و ازدواجشان حرام می‌بوده است، یا گفته شده است که مجوس از اعراب جاهلی بدتر و خبیث‌تر بودند و آن‌ها ازدواج با محارم را به زعم خودشان به تبعیت از فرزندان آدم علیه‌السلام مباح می‌دانستند، یا حتی در روایاتی وارد شده است که حرمت ازدواج با محارم حتی برای برخی از حیوانات هم حکم شده است و ازدواج با خواهران و برادران بر ایشان هم حرام شده است و حرمت آن خاص برای نوع انسان نیست، و حالا ما بگوییم که این مطلب حلالی بوده است که بعد حرام شده است؟ مثل ازدواج همزمان با دو خواهر که حلال بود و بعد حرام شد؟ واقعاً این‌ها مانند هم هستند؟ ...
همین امروز هم فقها ازدواج با جن را اجازه می‌دهند، این نشان می‌دهد که همان موقع هم که چنین ازدواجی ممکن بوده است اینطور نبوده که واقعاً بجز ازدواج محارم با یکدیگر هیچ راه دیگری برای تکثیر نسل نبوده باشد ... آیا ضرورتی واقعی به این کار نبوده باشد و باز خداوند چنین فحشاء و منکری را اجازه بدهد؟ معاذالله ...
یا باز داریم ماجرای تکثیر مؤمنین بعد از فرونشستن طوفان نوح علیه‌السلام را، آنجا خداوند در ادامه یافتن نسل انسان باز نماند پس آیا در تکثیر نسل آدم علیه‌السلام از فرزندان او وا بماند و چنان عمل قبیحی را موقتاً حلال بشمرد؟ ... آن هم خدایی که در قرآن فرموده است هرگز به فحشاء و منکر امر نمی‌کند «إِنَّ اللَّـهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَىٰ وَيَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَرِ وَالْبَغْيِ ۚ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ» ... و تازه این نظر را کسانی می‌دهند که معتقد به حسن و قبح ذاتی احکام دین هستند ... خدایی که حوا سلام‌الله‌علیها را از بدن آدم علیه‌السلام خلق نکرد که ازدواج محارم صورت نگیرد اگر می‌خواست می‌توانست به جای یک زوج از ابتدا دو آدم و دو حوا خلق کند تا نسل انسان از آن دو زوج باقی بماند ...

این مسأله نه فقط برای آدم و حوا علیهم‌السلام که در مورد بسیاری از موجودات دیگری که آن‌ها هم از یک زوج خلق شدند رواست یا می‌تواند محتمل در نظر گرفته شود، و البته موجوداتی هم هستند که تک‌جنسیتی هستند و در نتیجه برای آن‌ها چنین مسأله‌ای نبوده و ازدواج با غیرهم‌نوع در ابتدای تکثیر نسلشان هیچ نیاز نبوده است (با فرض وجود چنان حرمتی برای ایشان) ...

در مورد قسمت قبلی آیه که می‌فرماید شما را از یک نفس خلق کردیم هم باید توجه کرد که قرآن برای نوع انس و جن نازل شده است، آیا صحیح است بگوییم که مخاطب این مطلب نوع جن هم هست؟ اگر نیست و «کم» در «خلقکم» را تحدید کردیم به بخشی از مخاطبان آیه دیگر بعید نیست که لازم باشد آن را بیش از این هم تحدید نمود و مثلاً آن را فقط خاص مؤمنین و ارحام اهل بیت علیهم‌السلام در نظر گرفت کما اینکه در برخی روایات در مقام تأویل به آن نیز اشاره شده است. با این وجود می‌توان همان ظاهر آیه را همچنان به صورت‌های دیگری هم در نظر گرفت، مثل اینکه همه‌ی شما نوع انسان از پدر به آدم و حوا علیهماالسلام می‌رسید و خلقت شما از آدم علیه‌السلام هم همین مطلب را می‌رساند، آن روایاتی که گفته است که فرزندان آدم علیه‌السلام با حوریه یا جنیه ازدواج کرده‌اند هم مادر نسل آدم علیه‌السلام را از غیر بشر معرفی می‌کند و نه پدر نسل بشر را که همچنان آدم علیه‌السلام هست، در ظاهر آیه هم آمده که شما را از نفس واحد خلق کردیم و نه از نفس واحد و همسرش، گفته شده است شما را از او خلق کردیم و زوجش را نیز از او خلق کردیم ... پس ظاهر آیه هم لزوماً به آن معنا که شما فرمودید نیست و آن روایات نه تنها با آن بخش پراکندگی زنان و مردان کثیر تعارضی ندارد که بلکه با این بخش خلقت همه از نفس واحد هم تعارضی ندارد ...

در مجموع با توجه به موارد اشاره شده که کم هم نبودند به شخصه برایم مسلّم است که ازدواج نوع بشر بر اساس ازدواج محارم با یکدیگر شکل نگرفته است ...

و الله العالم ...

موضوع قفل شده است