خواجـه نصیـر ستاره درخشان تمدن ایرانی ـ اسلامی

تب‌های اولیه

2 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
خواجـه نصیـر ستاره درخشان تمدن ایرانی ـ اسلامی

با سلام
پنجم اسفند را در ایران روز بزرگداشت خواجه نصیرالدین طوسی وروز مهندسی نامگذاری کردهاند.
، با نگاهی اجمالی، به بررسی زندگی این فیلسوف اسلامی
میپردازیم. در طی قرون و اعصار پیشین، دانشمندان و نوابغ بسیاری از سرزمینهای مختلف برخاسته و توانستهاند فرهنگ و تمدن را با اندیشه و تفکر در هم آمیزند و یاد و نام خود را همیشه ایام زنده نگه دارند و بشریت را متوجه خود کنند.
در این میان، قرن هفتم و سرزمین پارس اسلامی از ویژگی خاصی برخوردار است. زیرا در قرن هفتم ق حکیمان و شاعران توانمند و مشهور بسیاری در ایران پا به عرصه حیات گذاشتند و توانستند جاودانه بمانند.
در همین قرن، نابغهای که توانست علم وسیاست را با دین و اخلاق الفتی جانانه زند و علم و دانش را روح و جانی تازه ببخشد خواجه نصیر طوسی است، این در زمانی بود که ایران فرهنگ دوست و تمدن ساز مورد حمله و تاخت و تاز مغول قرار گرفته بود و قتل و کشتار گریبانگیر این سرزمین و مهد علم شده بود.
محمد بن حسن مکی ابو جعفر معروف به خواجه نصیرالدین طوسی در سال ۵۹۷ قمری در طوس دیده به جهان گشود.
دوران کودکی و نوجوانی خود را در طوس گذراند و دروس مقدماتی و شرعی را نزد پدرش آموخت و بعد از طی دوره سطح عالی در نیشابور برای ادامه تحصیل به شهر ری و از آنجا به قم رفت. سپس، به عراق مهاجرت کرد و در آنجا علم فقه را فرا گرفت و در سال ۶۱۹ موفق به اخذ اجازه روایت از معین الدین گشت.
خواجه سپس در موصل نجوم و ریاضی را میآموزد و بعد از مدتها دوری و غربت به خراسان برمی گردد.
وی در۷۵ سال عمر پر ثمر خود از محضر استادانی چون فریدالدین داماد نیشابوری در عقلیات،کمالالدین محمد حاسب و کمالالدین یونس موصلی و قطب الدین مصری و ابوالسعادات اصفهانی در ریاضیات بهرمند گردید.
در شرعیات نیز شاگرد پدر روحانی خود بوده است. از القاب خواجه نصیرالدین طوسی میتوان به «استادالبشر»، «محقق طوسی»، «خاتم فلاسفه» و «عقل حادی عشر» اشاره کرد. وی را «معلم ثالث» نیز خطاب کردهاند.
از شاخصترین شاگردان وی علامه حلی است که میتوان گفت ادامه حیات علمی خواجه به شاگردش علامه حلی بستگی داشته است که شرحی برکتابهای خواجه نوشته که شرح تجریدالاعتقاد او در علم کلام از بهترین و مشهورترین آنهاست. ‏
علامه حلی در باره خواجه میگوید: «خواجه نصیر افضل عصر ما بود و از علوم عقلیه و نقلیه مصنفات بسیار داشت. او اشرف کسانی است که ما آنها را درک کردهایم. خدا نورانی کند ضریح او را.» البته علامه و خواجه متقابلا در درس یکدیگر شرکت میکردند؛ یعنی خواجه در درس اصول فقه علامه و وی نیز در درس حکمت خواجه حاضر میگشت.
ابن میثم بحرانی،ادیب،فقیه و فیلسوف و شارح بزرگ نهج البلاغه و خواجه اصیل الدین یکی از فرزندان خودش که بعد از پدر امور رصد خانه را اداره میکرد، از دیگر شاگردان برجسته خواجه نصیر بودند.
خواجه نصیردر دستگاه ایلخان مغول
بر اثر حمله مغولان به فرمانـدهی چنگیز در ۶۱۶ ق به ایران و تداوم ناامنیها،خواجه نصیرالدین طوسی در دهه سوم قرن هفت به دعوت ناصرالدین عبدالرحیم بن ابن منصور حاکم قلعه قهستان که فردی دانشدوست و از فرقه اسماعیلیان بود، به آنجا رفت. در حـدود ۲۶ سالی که در قلعههای اسماعیلیه در قهستان میزیست، به مطالعه و تصنیف و تألیف وترجمه سرگرم بود و دست به تألیف و تحریر کتابهای متعددی از جمله به شرح اشارات ابـن سینا، اخلاق ناصری، رساله معینیه، مطلوب المومنیـن، روضهالقلوب، رساله تـولی و تبری و...زد
یکی از عوامل ایجاد تمدن و ابزار رشد و ترقی، علما و دانشمندان هستند که خواجه نصیرالدین طوسی با استفاده از موقعیتی که در دربار هلاکو پیدا کرد و با هوشیاری و زیرکی که داشت، توانست تا حدودی آرامش و امنیت را به جامعه برگرداند و جنگ و خونریزی را مهار کند. طبیعتا با آسایش و امنیت است که یک ملت میتواند متمدن شود و پایههای تمدن محکمتر شود و امروزه ما نیز بخشی از تمدن خود را مدیون افکار و آثار این نابغه اسلامی هستیم.
خواجه نصیرالدین طوسی در تمام امور کشوری و لشگری مغول برای نیل به مقاصد عالیة خود دخالت داشت و تا اندازهای که میتوانست از پیش آمدها و سختیهای ناگوار که متوجه جامعه مسلمین میشد جلوگیری میکرد، گاهی با سخنان علمی و زمانی با گفتگوهای مختلف و هنگامی با اندرزهای سیاسی مقاصد مهم اساسی خود را پیش میبرد. پیشرفتهای علمی و نوازش فضلاء و علما با دست خواجه صورت میگرفت و بدین ترتیب، روزبهروز در دربار هلاکو محبوبتر شد.
خواجه نصیرالدین همیشه اصول مقاصد دینی را نصب العین خود قرار داد و تمام حرکات سیاسی و علمی که شایسته یک مرد دینی آشنا به مصالح اجتماعی و سیاسی اسلامی است بهکار میبست. یکی از اقدامات مهم خواجه نصیرالدین طوسی تشویق هلاکوخان به فتح بغداد و برانداختن دودمان عباسی و کشتن خلیفه به دست ایلخان مغول در سال ۶۵۶ بود.‏‎ ‎وی همچنین باعث احترام و تکریم علما و دانشمندان شد و تاسیس رصد خانه مراغه را شروع کرد و دانشمندان و صاحب نظران را به آنجا دعوت کرد.
...

حضرت امام خمینی (ره) در باره خواجه نصیر میفرماید: «اینکه خواجه نصیر در این دستگاه(حاکمیت هولاکو) وارد میشد، نمیرفت وزارت بکند، میرفت آنها را آدم کند؛ نمیرفت برای اینکه در تحت نفوذ آنها باشد، میخواست آنها را مهار کند تا آن اندازهای که بتواند؛ کارهایی که خواجه نصیر برای مذهب کرد آن کارهاست که خواجه نصیر را خواجه نصیر کرد.»
علامه طباطبائی(ره) صاحب تفسیرالمیزان معتقد است که قرن هفتم اوج شکوفایی و گسترش و اقتدار عرفان و تصوفاست.
ایشان در این باره میگوید: «رابطه بین عقل وشرع از بیانات دو فیلسوف بزرگ ابونصرفارابی و ابن سینا است که جامع فلسفهیونان بودهاند. و پس از آنها شیخ شهاب الدین سهروردی میان ذوق و برهان را جمع کرد و فلسفه اشراق را تجدید نمود وپس از آن در قرن هفتم خواجه نصیرالدین طوسی به توفیق میان عقل و شرع پرداخت و درحقیقت وارث آن سه بزرگوار گردید.»
تاسیس رصدخانه مراغه
از جمله اختیارانی که هلاکو به خواجه نصیر داد اجازه تاسیس رصدخانه مراغه بود. او همچنین از نظر مالی خواجه را حمایت کرد تا خواجه بتواند به آروزی بزرگ خود، یعنی ساخت رصدخانه، برسد.خواجه نصیر از دانشمندان و صاحب نظران زیادی کمک گرفت تا بتواند رصدخانه را در نهایت دقت و اصول بسازد. این اولین رصدخانهای است که در جهان ساخته شد.بعد از آن، در چین و هندوستان و استانبول رصدخانههایی بنا کردند که تحت تأثیر این رصد خانه بود.
این رصد خانه در طرف غربی شهر مراغه بر بالای کوهی ساخته شده و از لحاظ وضع جغرافیایی و طبیعی مناسبترین جا برای بنای رصد خانه است.
همچنین کتابخانه عظیمی در کنار رصدخانه ساخته شد که تعداد کتب آن به چهارصدهزار میرسید.یک سرای عالی نیز در همان حوالی برای خواجه و دیگر علما ساخته شد که خواجه و علما و دانشمندان دعوت شده به رصد خانه در آنجا نشسته و بحث علمی و گفتگو میکردند.
محصول گفتگوهای آنان در باره نجوم کتابی است بهنام «زیج ایلخانی» (کتابی درباره افلاک و کواکب)که توسط خواجه نصیرالدین به رشته تحریر در آمد که به منزله میوه و ثمره رصدخانه مراغه است.کار احداث رصد خانه ۱۳ سال بهطول انجامید تا اینکه ایلخان مغول در سال ۶۶۳ در گذشت. با این حال، خواجه تا آخرین دقائق عمر خود اجازه نداد که خللی در کار آنجا رخ دهد.
‏کوه خواجه نصیر در کره ماه ‏
یکی از دانشمندان مشهور آمریکا بهنام ادوارد فاندیک در یکی از تعلیقات خود مینویسد: «دانشمندان نجومی اروپا بر هر یک از کوههای کره ماه نامهایی از فضلای جهان را که خدمات شایستهای به جهان علم کردهاند نهادهاند. از جمله یکی از کوههای کره ماه بهنام خواجه نصیرالدین طوسی نامگذاری شده است.»
در سال ۶۷۲ هجری قمری، خواجه نصیر با جمعی از شاگردان خود به بغداد رفت که بقایای کتابهای به تاراج رفته را جمعآوری کند و به مراغه بیاورد، اما اجل مهلتش نداد و در ۱۸ ذیحجه همان سال در بغداد دار فانی را وداع گفت و جسدش را به کاظمین انتقال دادند و به خاک سپردند.
عشق به اهل البیت در خواجه نصیر این دانشمند بزرگ شیعه آنچنان است که در هنگام فوت با نهایت تواضع و فروتنیوصیت میکند که مرا در حرم امام موسی ابن جعفر (ع) دفن نمایید.‏

موضوع قفل شده است