چرا باید کسی که به مقدسات توهین می کند اعدام شود؟

تب‌های اولیه

67 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا باید کسی که به مقدسات توهین می کند اعدام شود؟

چرا حکم اعدام کسی که به مقدسات توهین می کنند را می دهند؟ استدلال شما از اینکه باید چنین مجازاتی باشد چیست؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد کریم

نیلوفر 0;901328 نوشت:
چرا حکم اعدام کسی که به مقدسات توهین می کنند را می دهند؟ استدلال شما از اینکه باید چنین مجازاتی باشد چیست؟

سلام علیکم
مقدسات چیزی است که مورد احترام همه یک جامعه اگر امر مقدس ملی باشد، واگر از مقدسات اسلامی هم باشد برای همه مسلمانها آن مساله مقدس است. لذاتوهین به این مقدسات در عین اینکه توهین به همه جامعه است. باعث تحریک احساسات ودرگیری هم می شود. وقتی توهین هم گفته می شود یعنی شخص توهین کننده دلیل ومدرکی معتبری ندارد بلکه صرفا برای تحریک وعصبانی کردن دیگران توهین می کند.
البته توهین با توهین فرق می کند. طبق مواد 262و263قانون مجازات اسلامی کسی که به پیامبر وامامان ویا سایر انبیاء الهی توهین کند محکوم به اعدام است. ولی در باقی موارد چنین نیست که محکوم به اعدام شود.
در حدیث هم داریم که محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام سوال می کند که اگر شخصی به پیامبر دشنام داد او را بکشم؟ حضرت می فرماید: اگر بر جان خود نمی ترسی بکش.(اصول کافی، چاپ اسلامیه، ج7، ص267)
دشنام به پیامبر(ص) اگر از روی عمد وبا علم باشد، موجب کفر می شود وحکم چنین انسانی هم اعدام است. البته بحث فقهی این مساله با کارشناسان فقه است. اما اینکه چه ضرورتی بر این اعدام است، علاوه بر ادله فقهی که وجود دارد باید گفت:
اگر هر کسی در توهین به مقدسات دیگران آزاد باشد، سنگ روی سنگ بند نخواهد شد. ونمونه آن دنیای امروز ماست که توهین به مقدسات اهل سنت از طرف برخی جهال مانند شیعیان لندنی، واز طرف دیگر روش وهابیت در تکفیر دیگر مسلمانان موجب این همه جنگ مذهبی در کشورهای اسلامی وقتل وغارت شده است. حال اگر دولت وحکومت اسلامی برای این نوع امور قانونی نداشته باشد افراد خود به قصاص برخواهند خواست ودیگر امنیتی در جامعه وجود نخواهد داشت.
علاوه بر این اگر احترام بزرگان مخصوصا مقدسات مردم حفظ نشود دیگر احترام وارزشی در جامعه باقی نخواهند ماند. لذا این امور اقتضاء می کند به حسب مقدسات وارزش وجایگاهی که دارند برای توهین کنندگان به آنها حکمی قرار داده شود که فقه اسلامی هم همین کار را انجام داده است.

با سلام و عرض ادب خدمت پاسخگو گرامی

کریم;901818 نوشت:
مقدسات چیزی است که مورد احترام همه یک جامعه اگر امر مقدس ملی باشد، واگر از مقدسات اسلامی هم باشد برای همه مسلمانها آن مساله مقدس است.

بحث توهین به شخص نیست و توهین به ایده آنهاست. مثلا وقتی من به رییس جمهور فحش بدم ، توهین به طرفدارانش نیست و عصبانیت من به خاطر سیاست های (از نظر من) اشتباه رییس جمهور است. توهین به تفکر غلط است.
باید تفکرات غلط مورد نقد و بررسی قرار بگیرند.

کریم;901818 نوشت:
لذاتوهین به این مقدسات در عین اینکه توهین به همه جامعه است. باعث تحریک احساسات ودرگیری هم می شود.

کسی که باعث تشویش اذهان عمومی می شود ، باید مجازات شود.

[="Tahoma"][="Navy"]

نیلوفر 0;901328 نوشت:
چرا حکم اعدام کسی که به مقدسات توهین می کنند را می دهند؟ استدلال شما از اینکه باید چنین مجازاتی باشد چیست؟

سلام
توهین به مقدسات باعث جریحه دار شدن شدید احساسات یک جامعه می شود مانند وقتی که فردی با قتل ، همین کار را می کند
از سوی دیگر توهین به مقدسات زمینه سستی عقیده برخی افراد و در نتیجه لوث شدن ارزشها در جامعه می گردد که خود پایه ای برای ارتکاب سایر جرایم می تواند باشد
و آخر اینکه طبق مبانی و احکام دین برای توهین به مقدسات چنین مجازاتی تعیین شده که نشان دهنده سطح جرم از نظر دین است همانطور که دین سطح پاداش اعمال را تعیین می کند
یا علیم[/]

کریم;901818 نوشت:
حال اگر دولت وحکومت اسلامی برای این نوع امور قانونی نداشته باشد افراد خود به قصاص برخواهند خواست ودیگر امنیتی در جامعه وجود نخواهد داشت.

لازم است حکومت اسلامی همه کسانی را که به صورت خودسر دست به مجازات افراد می زنند به سختی مجازات کند ، مثلا در افغانستان یک خانمی را به مجازات آتش زدن قرآن ، زنده زنده سوزاندند! اما بعدا مشخص شد آن خانوم این کار را نکرده ، وقتی بعضی از افراد خودسر دست به مجازات و اجرای عدالت در جامعه بزنند نتیجش همین میشه!
جامعه هرج و مرج میشه!

کریم;901818 نوشت:
علاوه بر این اگر احترام بزرگان مخصوصا مقدسات مردم حفظ نشود دیگر احترام وارزشی در جامعه باقی نخواهند ماند. لذا این امور اقتضاء می کند به حسب مقدسات وارزش وجایگاهی که دارند برای توهین کنندگان به آنها حکمی قرار داده شود که فقه اسلامی هم همین کار را انجام داده است.

همه بزرگان نیاز به نقد و بررسی شدن دارند ، اگر زیادی مقدس شوند نمی شود از آنها انتقاد کرد! و جلوی انتقاد را می گیرند

مسلمانان یاد بگیرند تحمل مذهبی داشته باشند و توهین به مقدسات را تحمل کنند.

محی الدین;901831 نوشت:

از سوی دیگر توهین به مقدسات زمینه سستی عقیده برخی افراد و در نتیجه لوث شدن ارزشها در جامعه می گردد که خود پایه ای برای ارتکاب سایر جرایم می تواند باشد
یا علیم

هر کس ایمانش رو برای خودش نگه داره ، و اونو بزور بر دیگران تحمیل نکنه ، تبلیغ کنه اما به زور تحمیل نکنه

سلام

بزرگان غیر معصوم و شبه معصوم
بله
اما
حضرات معصومین ع تحت هیچ شرائطی باید بین این دو امر فرق قائل شد !
معصوم خود عاری از خطا و اشتباه و گناه است !

نیلوفر 0;901836 نوشت:
هر کس ایمانش رو برای خودش نگه داره ، و اونو بزور بر دیگران تحمیل نکنه ، تبلیغ کنه اما به زور تحمیل نکنه

سلام
اسلام دارای یک نظام سیاسی و حکومتی است
در تاریخ می بینیم ظهور اسلام با تحقق حکومت اسلامی همراه است
در یک حکومت خیلی از مسائل به جهت بعد اجتماعی آن مد نظرند و نه فردی
لذا برخورد با این امور که انعکاس اجتماعی دارند باید در قالب مصالح نظام سیاسی باشد مانند مساله ارتداد
مساله ارتداد بدون وجود نظام سیاسی و بدون بعد اجتماعی نیازی به برخورد شدیدی که در احکام آمده ندارد
اما وقتی آنرا در یک نظام سیاسی اسلامی و اجتماعی بررسی می کنیم نمی توان به سادگی از کنارش گذشت
حفظ ارشها در یک نظام سیاسی و اجتماعی هم بسیار مهم است
بطوری که همه جامعه شناسان و جرم شناسان به اهمیت آن در پیشگیری از جرائم اعتراف می کنند
پس نمی توان اموری را که باعث سستی عقیده ها و ارزشها می شود و می تواند پایه ای برای سستی نظام سیاسی و اجتماعی و پیامدهای گوناگون دیگر باشد به سادگی نادیده گرفت
استحکام نظام سیاسی که تاحد زیادی به استحکام نظام ارزشهای اجتماعی بستگی دارد مستلزم برخورد با جرمهایی است که سستی ارزشها را هدف می گیرد
پس
لازم است با توهین به مقدسات به حسب شدت آن برخورد مناسب صورت گیرد
یا علیم

سلام
یکی از شاگردان آیت الله منتظری در مقاله ای ثابت کرده است که مجازات ارتداد و سب اعدام نیست و احادیث و اخیار و قرآن را در این زمینه به تفصیل بررسی کرده است. و نیز گفته شده است که خبر قطعی برای هیچ نمونه ای از چنین اعدامی در صدر اسلام نیست. این مقاله در پاسخ به خوشحالی فرزند یکی از مراجع برای ترور یک مرتد نوشته شد بود.

محی الدین;901840 نوشت:

حفظ ارشها در یک نظام سیاسی و اجتماعی هم بسیار مهم است
بطوری که همه جامعه شناسان و جرم شناسان به اهمیت آن در پیشگیری از جرائم اعتراف می کنند
پس نمی توان اموری را که باعث سستی عقیده ها و ارزشها می شود و می تواند پایه ای برای سستی نظام سیاسی و اجتماعی و پیامدهای گوناگون دیگر باشد به سادگی نادیده گرفت
استحکام نظام سیاسی که تاحد زیادی به استحکام نظام ارزشهای اجتماعی بستگی دارد مستلزم برخورد با جرمهایی است که سستی ارزشها را هدف می گیرد
پس
لازم است با توهین به مقدسات به حسب شدت آن برخورد مناسب صورت گیرد
یا علیم

مسلمانان باید ایمانشان بر پایه عقل و خرد و منطق باشد و ایمانشان صرفا به خاطر توهین های دیگران ضعیف نشود!

آرمین...;901837 نوشت:
سلام

بزرگان غیر معصوم و شبه معصوم
بله
اما
حضرات معصومین ع تحت هیچ شرائطی باید بین این دو امر فرق قائل شد !
معصوم خود عاری از خطا و اشتباه و گناه است !

این اعتقاد شماست که ائمه معصوم هستند ولی از نظر ادیان دیگر اصلا اینطور نباشد ، پس حقوق دیگر ادیان چه می شود؟

[="Tahoma"][="Navy"]

نیلوفر 0;901847 نوشت:
مسلمانان باید ایمانشان بر پایه عقل و خرد و منطق باشد و ایمانشان صرفا به خاطر توهین های دیگران ضعیف نشود!

سلام
قوانین و مقررات بر اساس واقعیت ها تنظیم می شوند و نه بر اساس بایدها
موفق باشید
یا علیم[/]

نیلوفر 0;901835 نوشت:
مسلمانان یاد بگیرند تحمل مذهبی داشته باشند و توهین به مقدسات را تحمل کنند.

بین توهین و نقد فاصله بسیار است گرامی!
خداوند گفته به بت ها هم توهین نکنید

محی الدین;901855 نوشت:

سلام
قوانین و مقررات بر اساس واقعیت ها تنظیم می شوند و نه بر اساس بایدها
موفق باشید
یا علیم

بیشتر توضیح بدید

غریبه آشنا;901858 نوشت:
بین توهین و نقد فاصله بسیار است گرامی!
خداوند گفته به بت ها هم توهین نکنید

بعضی از چیز ها گاها چنان مقدس می شوند که اجازه انتقاد از آن را نمی دهند

نیلوفر 0;901860 نوشت:
بعضی از چیز ها گاها چنان مقدس می شوند که اجازه انتقاد از آن را نمی دهند

دیگه از این بیشتر که میگن امامان معصوم نیستند و قرآن کلام خدا نیست؟!

نیلوفر 0;901328 نوشت:
چرا حکم اعدام کسی که به مقدسات توهین می کنند را می دهند؟ استدلال شما از اینکه باید چنین مجازاتی باشد چیست؟

سلام
فعلاً این سه مورد به ذهنم می‌رسد:
۱و۲. عبرت است برای دیگران که همینطوری توهین نکنند و برای آنچه که حرمت دارد حریمی ولو در ظاهر قائل شوند، پس اولاً اعدام چنان کسی به نوعی در حکم بزرگ‌داشت شعائر الهی است (یعنی چون قضیه مهم است چنین مجازاتی دارد) و در ثانی شرایط را برای به هلاکت افتادن دیگران سخت‌تر می‌کند تا هر کسی همینطوری خود را بیچاره نکند (مثل ممنوع کردن مواد مخدر و مجازات سخت گذاشتن برای آن که باعث می‌شود جز اشقیاء و کسانی که در بد بودن آب از سرشان گذشته سراغ این کارها نروند)
۳. اگر توبه کند و اعدام شود عذاب دنیاست که با آن پاک می‌شود ان شاء الله در مقابل عذاب ابدی بعد از مرگ وگرنه یک تجربه‌ی مرگ که همه هم تجربه‌اش می‌کنند جزای کامل دشمنی با خدا و اولیاء خدا نیست

غریبه آشنا;901864 نوشت:
دیگه از این بیشتر که میگن امامان معصوم نیستند و قرآن کلام خدا نیست؟!

منظورتون چیه؟

نیلوفر 0;901835 نوشت:
مسلمانان یاد بگیرند تحمل مذهبی داشته باشند و توهین به مقدسات را تحمل کنند.

هیچ آدم عاقلی توهین را تا مجبور نباشد تحمل نمی‌کند ... توهین تجاوز به حقوق انسان‌هاست، حتی اگر آن انسان کافر باشد، یعنی به یک کافر بی‌همه‌چیز هم اگر زناکار نباشد بگوییم زناکار این توهین است ... کسی که اجازه دهد به او توهین کنند شخصی ظلم‌پذیر است که این یک رذیله‌ی اخلاقی است ... اگر توهین را بعضاً بزرگانی تحمل کرده‌اند به دلایل ثانویه بوده است، مثلاً تقیه‌ی مداراتی می‌کرده‌اند، یعنی مثلاً بدی را با خوبی جواب می‌دادند که ناگهان دشمنی دیرین تبدیل به دوستی نزدیک گردد و شخص جذب اسلام شود و دنیا و آخرتش را نجات دهد، مگرنه اگر کسی از روی علم دشمنی کرده و توهین کند دیگر جوابش سکوت نیست ... شما اگر کسی به پدرتان توهین کند و در رویش بخندید و برایتان مهم نباشد این نشانه‌ی سلامت روانی شما نخواهد بود، حداقلش این است که آزرده شوید ولو اینکه در ظاهر هم نشان ندهید، حالا اگر تشخیص دادید که این ظلمی که به شما شده است عامدانه نبوده است و طرف مقابل در جهل خودش قاصر است و مقصر نیست آن مطلب دیگری است ... اگر هم در مقابل دشمن متهتک ضعف قول داشتید و نمی‌توانستید بر او غلبه کنید باز می‌توانید سکوت کنید و هتک‌هایش را تحمل کنید ولی اینکه بگویید حتی اگر بر او قدرت هم داشتم باز توهینش اهمیتی نداشت این دیگر کار عاقلانه‌ای نیست ... حتی تا آنجا که فرموده‌اند در آخرت شخص ظالم و شخص متظلم (ظلم‌پذیر) هر دو در آتش خواهند بود، شخص ظلم‌پذیر فضا را برای اشاعه‌ی ظلم ظالم فراهم می‌کند و در گناه‌های او شریک است چون با سکوت خود معین و یاور او بوده است، به جای نهی از منکر کردنش که واجب است اگر واجب بوده است ...
در هر صورت اینکه بگوییم مسلمانان باید توهین به مقدسات را تحمل کنند مانند این است که بگوییم مسلمانان باید عقل را کنار بگذارند ...

نقطه;901867 نوشت:

هیچ آدم عاقلی توهین را تا مجبور نباشد تحمل نمی‌کند ... توهین تجاوز به حقوق انسان‌هاست، حتی اگر آن انسان کافر باشد، یعنی به یک کافر بی‌همه‌چیز هم اگر زناکار نباشد بگوییم زناکار این توهین است ... کسی که اجازه دهد به او توهین کنند شخصی ظلم‌پذیر است که این یک رذیله‌ی اخلاقی است ... اگر توهین را بعضاً بزرگانی تحمل کرده‌اند به دلایل ثانویه بوده است، مثلاً تقیه‌ی مداراتی می‌کرده‌اند، یعنی مثلاً بدی را با خوبی جواب می‌دادند که ناگهان دشمنی دیرین تبدیل به دوستی نزدیک گردد و شخص جذب اسلام شود و دنیا و آخرتش را نجات دهد، مگرنه اگر کسی از روی علم دشمنی کرده و توهین کند دیگر جوابش سکوت نیست ... شما اگر کسی به پدرتان توهین کند و در رویش بخندید و برایتان مهم نباشد این نشانه‌ی سلامت روانی شما نخواهد بود، حداقلش این است که آزرده شوید ولو اینکه در ظاهر هم نشان ندهید، حالا اگر تشخیص دادید که این ظلمی که به شما شده است عامدانه نبوده است و طرف مقابل در جهل خودش قاصر است و مقصر نیست آن مطلب دیگری است ... اگر هم در مقابل دشمن متهتک ضعف قول داشتید و نمی‌توانستید بر او غلبه کنید باز می‌توانید سکوت کنید و هتک‌هایش را تحمل کنید ولی اینکه بگویید حتی اگر بر او قدرت هم داشتم باز توهینش اهمیتی نداشت این دیگر کار عاقلانه‌ای نیست ... حتی تا آنجا که فرموده‌اند در آخرت شخص ظالم و شخص متظلم (ظلم‌پذیر) هر دو در آتش خواهند بود، شخص ظلم‌پذیر فضا را برای اشاعه‌ی ظلم ظالم فراهم می‌کند و در گناه‌های او شریک است چون با سکوت خود معین و یاور او بوده است، به جای نهی از منکر کردنش که واجب است اگر واجب بوده است ...
در هر صورت اینکه بگوییم مسلمانان باید توهین به مقدسات را تحمل کنند مانند این است که بگوییم مسلمانان باید عقل را کنار بگذارند ...

من مخالفم با حرف شما:
یک وقت هست که ما به یک شخص توهین می کنیم که جایز نیست ، یک وقت هست که ما به یک ایده اولوژی توهین میکنیم این دو از هم متمایز هستند.
توهین به خاطر نژاد ، رنگ پوست ، جنسیت و ... جایز نیست.
اما یک ایده اولوژی ، یک تفکر سیاسی ، یک سیاستمدار می تواند مورد نقد قرار بگیرد.

یک وقت میبینی یک شخص کافر به قرآن توهین می کند ، اما می گوید من برای حفظ جان مسلمانان ارزش زیادی قائل هستم. من با فکر مسلمانان مشکل دارم نه خود آنها
به این شکل

نیلوفر 0;901873 نوشت:
من مخالفم با حرف شما:
یک وقت هست که ما به یک شخص توهین می کنیم که جایز نیست ، یک وقت هست که ما به یک ایده اولوژی توهین میکنیم این دو از هم متمایز هستند.
توهین به خاطر نژاد ، رنگ پوست ، جنسیت و ... جایز نیست.

توهین به ایدؤولوژی از توهین بخاطر رنگ پوست و جنسیت بدتر است ... «ای برادر تو همه اندیشه‌ای، مابقی تو استخوان و ریشه ای. گر گُلست اندیشه‌ی تو گلشنی، ور بُوَد خاری تو هیمه‌ی گلخنی» ... از این مطلب که بگذریم شما بفرمایید ایدؤولوژی لااقل اسلام بر مبنای چیست؟ مثلاً ما اصل را بر وجود خدای احد و واحدی می‌گذاریم که بالاترین محبوب است، بعد اولیاء خدا که مودتّشان واجب است و بالاترین حبیب خدا و بالاترین محبوب خدا و ماسوی‌الله هستند هر کسی آن مقدار که ایشان را شناخت، حالا شما یکی را از پدر و مادرتان، از عزیزترین عزیزانتان، از مال و منالتان، از جان گرانمایه‌ی خودتان بیشتر دوست دارید و یک نفر بیاید به این مسائل توهین کند ... اینها درون انسان را آتش می‌زند، آنقدر آتش می‌زند که یک نفر سرش را بکوبد به دیوار، یعنی دردش از اینکه مشت به سرش بزنند بیشتر است ... همین است که خداوند فرموده از این حرف مسیحیان که مسیح را نعوذبالله پسر خدا بدانند نزدیک است که آسمان‌ها و زمین به هم بریزند «تَكَادُ السَّمَاوَاتُ يَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَتَنشَقُّ الْأَرْضُ وَتَخِرُّ الْجِبَالُ هَدًّا * أَن دَعَوْا لِلرَّحْمَـٰنِ وَلَدًا» (یعنی «چيزى نمانده است كه آسمانها از اين [سخن‌] بشكافند و زمين چاك خورد و كوهها به شدت فرو ريزند. * از اينكه براى [خداى‌] رحمان فرزندى قايل شدند.») و اگر می‌بینید که خیلی‌ها عین نقل و نبات این مطالب را می‌گویند بخاطر این است که سنگینی حرفی را که می‌زنند یا می‌شنوند را نمی‌فهمند ... این کجا و اینکه بگویند دماغت کج است کجا ... این کجا و اینکه بگویند پوستت چقدر سفید است مثل پنیر گندیده می‌مانی یا چقدر سیاه هستی مثل زغال می‌مانی یا اینکه خود تو هیچ عددی نیستی و امثال آن کجا ... این قضیه تا آنجاست که حتی شوخی کردن با ایشان هم حکم توهین را دارد، همانطور که اگر یک نفر حرمت استادش را رعایت نکند و حریم والدینش و بزرگان فامیل را رعایت نکند و با آن‌ها شوخی‌های سطح پایین و سخیف کند هم شایسته‌ی ملامت است و شوخی‌اش هم توهین محسوب می‌شود، چنانکه باز خداوند فرمود «... قُلِ اسْتَهْزِئُوا إِنَّ اللَّـهَ مُخْرِجٌ مَّا تَحْذَرُونَ * وَلَئِن سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّمَا كُنَّا نَخُوضُ وَنَلْعَبُ ۚ قُلْ أَبِاللَّـهِ وَآيَاتِهِ وَرَسُولِهِ كُنتُمْ تَسْتَهْزِئُونَ * لَا تَعْتَذِرُوا قَدْ كَفَرْتُم بَعْدَ إِيمَانِكُمْ ۚ إِن نَّعْفُ عَن طَائِفَةٍ مِّنكُمْ نُعَذِّبْ طَائِفَةً بِأَنَّهُمْ كَانُوا مُجْرِمِينَ» که یعنی «بگو: «ريشخند كنيد، بى‌ترديد خدا آنچه را كه [از آن‌] مى‌ترسيد برملا خواهد كرد.» * و اگر از ايشان بپرسى، مسلماً خواهند گفت: «ما فقط شوخى و بازى مى‌كرديم.» بگو: «آيا خدا و آيات او و پيامبرش را ريشخند مى‌كرديد؟» * عذر نياوريد، شما بعد از ايمانتان كافر شده‌ايد. اگر از گروهى از شما درگذريم، گروهى [ديگر] را عذاب خواهيم كرد، چرا كه آنان تبهكار بودند.»

می‌بینید؟ قضیه خیلی جدّی است ... جای چانه‌زنی ندارد ... گرچه خود شما هم از روی عکسی که انتخاب کرده‌اید معلوم است که بحمدالله مؤمن هستید، در نتیجه به این آیه توجه داشته باشید که خداوند فرموده است «وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّـهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَن يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ» که یعنی «و هيچ مرد و زن مؤمنى را نرسد كه چون خدا و فرستاده‌اش به كارى فرمان دهند، براى آنان در كارشان اختيارى باشد» ... ما در چیزی که خداوند فرمان دهد دیگر نمی‌توانیم دست به انتخاب بزنیم که اگر بزنیم از ایمان خارج شده‌ایم ... معنای اسلام چیزی جز تسلیم خدا بودن نیست ... فرضم در پاسخ ابتدایی که دادم این بود که صرفاً می‌خواهید برخی از حکمت‌های اعدام مرتد را بدانید، مگرنه که در خود حکم جایی بری چانه‌زنی نیست که مثلاً اگر مسلمین تحمل کنند بهتر هست یا نیست ... «عَسَىٰ أَن تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَن تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ ۗ وَاللَّـهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ» که یعنی «بسا چيزى را خوش نمى‌داريد و آن براى شما خوب است، و بسا چيزى را دوست مى‌داريد و آن براى شما بد است، و خدا مى‌داند و شما نمى‌دانيد.»

نیلوفر 0;901873 نوشت:

اما یک ایده اولوژی ، یک تفکر سیاسی ، یک سیاستمدار می تواند مورد نقد قرار بگیرد.

نقد بله، ما با نقد مشکلی نداریم، نقد عالمانه و منصفانه با روحیه‌ی حق‌جویی، اما اگر تخریب و عیب‌جویی باشد و از روی دشمنی و کینه‌توزی باشد و تمسخر و توهین باشد با آن مشکل داریم و آن را مصداق ظلم می‌دانیم، حالا اینکه ظالم با علم به اینکه این کارش ظلم است ظلم کرده است یا اشتباهی چنین کرده است یا امثال آن در دادگاه معلوم می‌شود وقتی که قبل از اعلام حکم اعدام از او سؤال شده و به او فرصت انکار مواضع پیشین داده می‌شود ...
نیلوفر 0;901875 نوشت:
یک وقت میبینی یک شخص کافر به قرآن توهین می کند ، اما می گوید من برای حفظ جان مسلمانان ارزش زیادی قائل هستم. من با فکر مسلمانان مشکل دارم نه خود آنها
به این شکل

مؤمنی که جانش را برای حفظ قرآن بدهد به نظر شما نسبت به جانش حساس‌تر است یا نسبت به قرآن؟
توهین به هر صورتش اشکال دارد ... چه به مسلمان و چه به اسلام ... چه به بدنه‌ی اسلام و چه به اصل و ارکان و ریشه‌ی اسلام ... توهین به مسلمان اگر بخاطر اسلامش باشد توهین به اصل دین است و مشکل‌ساز است، مگرنه که خود مسلمین هم کم به یکدیگر توهین نمی‌کنند و حکمشان هم اعدام نیست، توهین به مسلمان بخاطر اسلامش است که تبعات دنیایی‌اش آنقدر سنگین است، گرچه توهین به مؤمن ولو نه به ایمانش همچنان بعد از مرگ تبعات سنگینی دارد، چنانکه فرمودند آزردن مؤمن بدتر و سنگین‌تر است از جرم خراب کردن کعبه ...

نقطه;901889 نوشت:

توهین به ایدؤولوژی از توهین بخاطر رنگ پوست و جنسیت بدتر است ... «ای برادر تو همه اندیشه‌ای، مابقی تو استخوان و ریشه ای. گر گُلست اندیشه‌ی تو گلشنی، ور بُوَد خاری تو هیمه‌ی گلخنی» ... از این مطلب که بگذریم شما بفرمایید ایدؤولوژی لااقل اسلام بر مبنای چیست؟ مثلاً ما اصل را بر وجود خدای احد و واحدی می‌گذاریم که بالاترین محبوب است، بعد اولیاء خدا که مودتّشان واجب است و بالاترین حبیب خدا و بالاترین محبوب خدا و ماسوی‌الله هستند هر کسی آن مقدار که ایشان را شناخت، حالا شما یکی را از پدر و مادرتان، از عزیزترین عزیزانتان، از مال و منالتان، از جان گرانمایه‌ی خودتان بیشتر دوست دارید و یک نفر بیاید به این مسائل توهین کند ... اینها درون انسان را آتش می‌زند، آنقدر آتش می‌زند که یک نفر سرش را بکوبد به دیوار، یعنی دردش از اینکه مشت به سرش بزنند بیشتر است ... همین است که خداوند فرموده از این حرف مسیحیان که مسیح را نعوذبالله پسر خدا بدانند نزدیک است که آسمان‌ها و زمین به هم بریزند «تَكَادُ السَّمَاوَاتُ يَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَتَنشَقُّ الْأَرْضُ وَتَخِرُّ الْجِبَالُ هَدًّا * أَن دَعَوْا لِلرَّحْمَـٰنِ وَلَدًا» (یعنی «چيزى نمانده است كه آسمانها از اين [سخن‌] بشكافند و زمين چاك خورد و كوهها به شدت فرو ريزند. * از اينكه براى [خداى‌] رحمان فرزندى قايل شدند.») و اگر می‌بینید که خیلی‌ها عین نقل و نبات این مطالب را می‌گویند بخاطر این است که سنگینی حرفی را که می‌زنند یا می‌شنوند را نمی‌فهمند ... این کجا و اینکه بگویند دماغت کج است کجا ... این کجا و اینکه بگویند پوستت چقدر سفید است مثل پنیر گندیده می‌مانی یا چقدر سیاه هستی مثل زغال می‌مانی یا اینکه خود تو هیچ عددی نیستی و امثال آن کجا ... این قضیه تا آنجاست که حتی شوخی کردن با ایشان هم حکم توهین را دارد، همانطور که اگر یک نفر حرمت استادش را رعایت نکند و حریم والدینش و بزرگان فامیل را رعایت نکند و با آن‌ها شوخی‌های سطح پایین و سخیف کند هم شایسته‌ی ملامت است و شوخی‌اش هم توهین محسوب می‌شود، چنانکه باز خداوند فرمود «... قُلِ اسْتَهْزِئُوا إِنَّ اللَّـهَ مُخْرِجٌ مَّا تَحْذَرُونَ *وَلَئِن سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّمَا كُنَّا نَخُوضُ وَنَلْعَبُ ۚ قُلْ أَبِاللَّـهِ وَآيَاتِهِ وَرَسُولِهِ كُنتُمْ تَسْتَهْزِئُونَ * لَا تَعْتَذِرُوا قَدْ كَفَرْتُم بَعْدَ إِيمَانِكُمْ ۚ إِن نَّعْفُ عَن طَائِفَةٍ مِّنكُمْ نُعَذِّبْ طَائِفَةً بِأَنَّهُمْ كَانُوا مُجْرِمِينَ» که یعنی «بگو: «ريشخند كنيد، بى‌ترديد خدا آنچه را كه [از آن‌] مى‌ترسيد برملا خواهد كرد.» *و اگر از ايشان بپرسى، مسلماً خواهند گفت: «ما فقط شوخى و بازى مى‌كرديم.» بگو: «آيا خدا و آيات او و پيامبرش را ريشخند مى‌كرديد؟» * عذر نياوريد، شما بعد از ايمانتان كافر شده‌ايد. اگر از گروهى از شما درگذريم، گروهى [ديگر] را عذاب خواهيم كرد، چرا كه آنان تبهكار بودند.»

می‌بینید؟ قضیه خیلی جدّی است ... جای چانه‌زنی ندارد ... گرچه خود شما هم از روی عکسی که انتخاب کرده‌اید معلوم است که بحمدالله مؤمن هستید، در نتیجه به این آیه توجه داشته باشید که خداوند فرموده است «وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّـهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَن يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ» که یعنی «و هيچ مرد و زن مؤمنى را نرسد كه چون خدا و فرستاده‌اش به كارى فرمان دهند، براى آنان در كارشان اختيارى باشد» ... ما در چیزی که خداوند فرمان دهد دیگر نمی‌توانیم دست به انتخاب بزنیم که اگر بزنیم از ایمان خارج شده‌ایم ... معنای اسلام چیزی جز تسلیم خدا بودن نیست ... فرضم در پاسخ ابتدایی که دادم این بود که صرفاً می‌خواهید برخی از حکمت‌های اعدام مرتد را بدانید، مگرنه که در خود حکم جایی بری چانه‌زنی نیست که مثلاً اگر مسلمین تحمل کنند بهتر هست یا نیست ... «عَسَىٰ أَن تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَن تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ ۗ وَاللَّـهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ» که یعنی «بسا چيزى را خوش نمى‌داريد و آن براى شما خوب است، و بسا چيزى را دوست مى‌داريد و آن براى شما بد است، و خدا مى‌داند و شما نمى‌دانيد.»

نقد بله، ما با نقد مشکلی نداریم، نقد عالمانه و منصفانه با روحیه‌ی حق‌جویی، اما اگر تخریب و عیب‌جویی باشد و از روی دشمنی و کینه‌توزی باشد و تمسخر و توهین باشد با آن مشکل داریم و آن را مصداق ظلم می‌دانیم، حالا اینکه ظالم با علم به اینکه این کارش ظلم است ظلم کرده است یا اشتباهی چنین کرده است یا امثال آن در دادگاه معلوم می‌شود وقتی که قبل از اعلام حکم اعدام از او سؤال شده و به او فرصت انکار مواضع پیشین داده می‌شود ...

مؤمنی که جانش را برای حفظ قرآن بدهد به نظر شما نسبت به جانش حساس‌تر است یا نسبت به قرآن؟
توهین به هر صورتش اشکال دارد ... چه به مسلمان و چه به اسلام ... چه به بدنه‌ی اسلام و چه به اصل و ارکان و ریشه‌ی اسلام ... توهین به مسلمان اگر بخاطر اسلامش باشد توهین به اصل دین است و مشکل‌ساز است، مگرنه که خود مسلمین هم کم به یکدیگر توهین نمی‌کنند و حکمشان هم اعدام نیست، توهین به مسلمان بخاطر اسلامش است که تبعات دنیایی‌اش آنقدر سنگین است، گرچه توهین به مؤمن ولو نه به ایمانش همچنان بعد از مرگ تبعات سنگینی دارد، چنانکه فرمودند آزردن مؤمن بدتر و سنگین‌تر است از جرم خراب کردن کعبه ...

ببینید شما اعتقاد به اسلام دارید و به شیعه ، درست و خیلی هم دوستش دارید درست
اما همین خود شیعیان زیاد دیدم که به عمر توهین کنند ( به تجربه مثلا در دبیرستان یک روحانی سر کلاسمان آمد و گفت عمر از راه زنای محارم به وجود آمده! البته قبلش پرسیده بود که سنی در کلاسمون نباشه!)
یکی است عاشق عمر است و یکی است به خونش تشنه است میگه خلافت را از حضرت علی گرفته
ولی بهتره شخص شیعه جلوی سنی ها به عمر توهین نکنه
اما سنی ها هم بهتره کسی را برای توهین به عمر نکشند چون درسته که خودشون برای عمر میمیرند و عاشقشن ولی کسان دیگر هم هستند که با علایق او شدیدا مخالفند و ممکنه چیزی که برای آنها ارزش است برای دیگری ضد ارزش باشد ، اما جدا از باورها و اعتقادات ، باید در کنار هم در صلح زندگی کنند.
اینکه شما یک ایده اولوژی را دوست دارید(هر ایده اولوژی میخواد شیعه باشه یا سنی یا مسیحیت) دلیلی نداره که انسان های دیگر را به خاطر توهین به آن به قتل برسانید. می توانید تحمل کنید. یعنی به یک personal god یا خدای شخصی وار اعتقاد داشته باشید و اعتقاداتتان را برای خودتان نگه دارید و البته این اعتقادات منجر به این بشه که کارهای خوب انجام بدید و این کارها به سود بشریت باشه نه به ضرر آن

یک وقت میبینی یک شخصی از یک دین دیگر عصبانی بود ، توهین به دین دیگر کرد.
بعد طرف مقابل بیاد بگه تو بزرگ ترین توهین عالم بشریت رو به من کردی و اون هم پاسخ بده که اعتقادات تو ظلم بزرگ بر من است.
مثلا بگه عمر کسیه که فاطمه (س) ما رو کتک زده من چطور میتونم به او احترام بگذارم؟

تبلی و تبری در دین ما ( دوستی با مومن و دشمنی با دشمنان مومن)

نیلوفر 0;901892 نوشت:
ببینید شما اعتقاد به اسلام دارید و به شیعه ، درست و خیلی هم دوستش دارید درست
اما همین خود شیعیان زیاد دیدم که به عمر توهین کنند ( به تجربه مثلا در دبیرستان یک روحانی سر کلاسمان آمد و گفت عمر از راه زنای محارم به وجود آمده! البته قبلش پرسیده بود که سنی در کلاسمون نباشه!)
یکی است عاشق عمر است و یکی است به خونش تشنه است میگه خلافت را از حضرت علی گرفته
ولی بهتره شخص شیعه جلوی سنی ها به عمر توهین نکنه
اما سنی ها هم بهتره کسی را برای توهین به عمر نکشند چون درسته که خودشون برای عمر میمیرند و عاشقشن ولی کسان دیگر هم هستند که با علایق او شدیدا مخالفند و ممکنه چیزی که برای آنها ارزش است برای دیگری ضد ارزش باشد ، اما جدا از باورها و اعتقادات ، باید در کنار هم در صلح زندگی کنند.
اینکه شما یک ایده اولوژی را دوست دارید(هر ایده اولوژی میخواد شیعه باشه یا سنی یا مسیحیت) دلیلی نداره که انسان های دیگر را به خاطر توهین به آن به قتل برسانید. می توانید تحمل کنید. یعنی به یک personal god یا خدای شخصی وار اعتقاد داشته باشید و اعتقاداتتان را برای خودتان نگه دارید و البته این اعتقادات منجر به این بشه که کارهای خوب انجام بدید و این کارها به سود بشریت باشه نه به ضرر آن

یک وقت میبینی یک شخصی از یک دین دیگر عصبانی بود ، توهین به دین دیگر کرد.
بعد طرف مقابل بیاد بگه تو بزرگ ترین توهین عالم بشریت رو به من کردی و اون هم پاسخ بده که اعتقادات تو ظلم بزرگ بر من است.
مثلا بگه عمر کسیه که فاطمه (س) ما رو کتک زده من چطور میتونم به او احترام بگذارم؟


سرکار نیلوفر، اختلاف ما سر جای دیگری است ...
شما یک میدان جنگ را در نظر بگیرید ... هر دو طرف دارند از دشمن می‌کشند، کارشان یکسان است، ولی با فرض آنکه یک طرف حق است و طرف دیگر باطلی است که با حق دشمنی می‌کند، یکی می‌کشد و صواب می‌برد و دیگری می‌کشد و گناه می‌کند، یکی که کشته شود می‌رود بهشت و دیگری که کشته شود می‌رود جهنم ...
حرف شما یک فرض اساسی دارد و آن اینکه یک نفر به شیعه اعتقاد دارد و یک نفر به اهل سنت، یک نفر به مسیحیت با هزار و یک فرقه‌ی مختلفی که دارد و یک نفر به یهودیت و یک نفر به هندوئیزم و یک نفر به میترائیسم یا هزار و یک دین محلی و یا اصلاً تردیدگراست و یا به هیچ چیزی اعتقاد ندارد و فقط به حقوق بشر و انسانیت اعتقاد دارد و یا حتی به همان هم اعتقاد ندارد و موافق اصالت ثروت و قدرت هستند و معتقد به اصول زندگی مافیا هستند و امثال آن و یک گروه هم شیطان‌پرست هستند و امثال آن ... از نظر شما اگر ما خود را درست می‌دانیم و آن‌ها را باطل می‌دانیم آن‌ها هم خودشان را درست می‌دانند و ما را باطل می‌پندارند، در نتیجه اگر ما حق داریم به ‌آن‌ها توهین کنیم آن‌ها هم حق دارند به ما توهین کنند و ما باید تحملشان کنیم ... البته منطقی‌تر بود که بفرمایید هیچ کسی حق ندارد به دیگری توهین کند، نه اینکه همه حق داشته باشند به هم توهین کنند و شخصی که بهش توهین شده باید تحمل کند، ولی با این وجود باز هم بحث باقی می‌ماند که چون بحث گسترده‌ای است فقط مختصر برخی سرتیترها را که حضور ذهن دارم بیان می‌کنم:

۱. حق و باطل یکسان نیستند ... در جنگ حق و باطل در میدان چنگ اگرچه ظاهر عمل حق و باطل در میدان یکسان باشد ولی طرف حق در کاری که می‌کند حق دارد و طرف باطل چنان حقی ندارد ... هر مسلمانی باید بدون تقلید خودش به حقانیت اسلام تشیع رسیده باشد تا بعد بتواند از مراجع تقلید کند و بداند چطور نماز بخواند یا روزه بگیرد یا کارهای دیگر ... پس فرض بر این است که شما بدانید که شیعه حق است و اینکه حق و باطل یکسان نیستند ... یعنی نباید فرض را بر این گذاشت که چون هر کسی راه خودش را درست می‌داند همه حق دارند و یک نفر از دین دیگر حق دارد که بر اساس اعتقادات خودش به دین حق توهین کند، همانطور که او اگر دین خودش را درست بداند باز حق ندارد که بر علیه اسلام شمشیر بکشد که اگر شمشیر بکشد و در جنگ کشته شود این کشته شدن برایش سزاوار بوده است ... ما نسبی‌گرا نیستیم، حق برای ما نسبی نیست که بگوییم همه به یک میزان حق دارند، بلکه هر کسی که سمت حق باشد بر مدار حق است، الحق مع العلی و علی مع الحق

۲. هیچ کسی حق توهین به هیچ کس یا آیین دیگری ندارد، ولی توهین معنای خودش را دارد ... توهین از ماده‌ی وهن است و معنایش سبک و کوچک توصیف کردن چیزی است که به آن مقدار سبک و کوچک نباشد ... بر این اساس ما اگر دشمن خود را مانند بهائم و چهارپایان بشماریم (چنانکه در قرآن چنین وصفی برای کافران آمده است) این توهین به کافران نیست چون با این وصف آن‌ها را کوچکتر از چیزی که حقیقتاً هستند نکرده‌ایم، گرچه خودشان این را توهین می‌دانند و اگر به ایشان باشد چه بسا خودشان را از خدا هم بالاتر بدانند ... ما اگر دشمنان اسلام را احمق بدانیم هم توهین نیست (کما اینکه در کلام امام سجاد علیه‌السلام وارد شده است) ... یا ما اگر قاتلان اهل بیت علیهم‌السلام را زنازاده و حرام‌زاده بدانیم هم این توهین نیست چون به ما فرموده‌اند که این وصف ناظر بر حقیقت است اگرچه معمولاً کسی خبر از شکل‌گیری نطفه‌ی آن شخص نداشته باشند ... اما اگر یک نفر بگوید علی و معاویه هر دو خلیفه‌ی مسلمین بوده‌اند همین مقدار هم توهین است چنانکه حضرت امیر علیه‌السلام فرمودند زمانه مرا آنقدر کوچک کرد، آنقدر کوچک کرد، آنقدر کوچک کرد که گفتند علی و معاویه و نام مرا در کنار نام معاویه گذاشتند ... این یعنی توهینی که از آن نهی شده‌ایم معنای حقیقی خودش را دارد که با فرض حقانیت اسلام تشیع متفاوت است با برداشتی که معمولاً از توهین می‌شود ... ممکن است از نظر یک نفر چیزی گفته شود که توهین نیست ولی از نظر ما باشد و یا ما چیزی بگوییم که از نظر ایشان توهین است ولی از نظر ما توهین نیست (کما اینکه هستند کسانی که برخی آیات قرآن را یا برخی احکام اسلام را توهین آمیز می‌دانند و ما قبول نداریم)

۳. حلیت برخی از مسائلی که بر علیه برخی دشمنان می‌گوییم از این جهت ثابت است ولی با این وجود اگر این حرف حق از نظر دیگران توهین تلقی شود این وسط باز ملاحظاتی مطرح می‌گردد ... برای مثال در قرآن آمده که خدایان آن‌ها توهین نکنید و فحش ندهید که به خدای شما توهین خواهند کرد ... یا اینکه برای هدایت کسانی که در جهل خود قاصر هستند ما برخی از حقایق را مخفی کرده و تقیه می‌کنیم و سعی می‌کنیم کسی را حساس نکنیم، به همین دلیل هم مثلاً فرموده‌اند که شعار شیعه صلوات بر محمد و آل محمد است و ذکر شیعه لعن بر دشمنان است، شعار آشکار است و برای جلوت است ولی ذکر مخفیانه و برای خلوت است ... در نتیجه اینکه کسی راه بیفتد و در خیابان بر علیه برخی از بزرگان ادیان دیگر بد و بیراه بگوید این کار از نظر ما هم درست نیست، چنانکه آن مکتب شیعه‌ی انگلیسی و لندن‌نشین شیرازی‌ها را منفور می‌دانیم بخاطر ضربه‌ای که به وحدت مسلمین می‌زنند و در عمل در خدمت شیطان و استکبار درآمده‌اند ...

نیلوفر 0;901894 نوشت:
تولی و تبری در دین ما ( دوستی با مومن و دشمنی با دشمنان مومن)

مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّـهِ ۚ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ

نیلوفر 0;901830 نوشت:
کسی که باعث تشویش اذهان عمومی می شود ، باید مجازات شود.

سلام وعرض ادب
اگر لطف کنید، همه مطالب را در یک پست ارسال کنید ممنون می شوم، اما اگر دقت کرده باشید، توهین غیر از بحث علمی است. یک موقع شما نظر مخالف خود را در محافل علمی بیان می کنید وبا کارشناسان بحث می کنید که خیلی هم خوب است. ولی یک موقع شما بدون دلیل به مقدسات دیگران توهین می کنید واین چیزی است که نه تنها اسلام بلکه هیچ آیین وکشوری اجازه آنرا نمی دهد، چون این آزادی بیان نیست. بلکه بازی با احساسات مردم می باشد.

نیلوفر 0;901833 نوشت:
لازم است حکومت اسلامی همه کسانی را که به صورت خودسر دست به مجازات افراد می زنند به سختی مجازات کند ، مثلا در افغانستان یک خانمی را به مجازات آتش زدن قرآن ، زنده زنده سوزاندند! اما بعدا مشخص شد آن خانوم این کار را نکرده ، وقتی بعضی از افراد خودسر دست به مجازات و اجرای عدالت در جامعه بزنند نتیجش همین میشه!
جامعه هرج و مرج میشه!

حکومتی که لازم است امنیت جانی برقرار کند همین حکومت وظیفه دارد امنیت فکری هم برقرار کند وایندو به هم ربط دارند. اگر در جامعه مقدسات افراد ارزش داده نشده وبا توهین کنندگان مقابله نشود با درگیری ها هرقدر هم نیرو داشته باشید نمی توانید مقابله کنید.

نیلوفر 0;901834 نوشت:
همه بزرگان نیاز به نقد و بررسی شدن دارند ، اگر زیادی مقدس شوند نمی شود از آنها انتقاد کرد! و جلوی انتقاد را می گیرند

این غیر از توهین است وجای خود دارد. نه اینکه در کوچه وخیابان هر کس هر طور که دلش خواست توهین کند. هر چند توهین به هیچ وجه کار درستی نیست. حال بی احترامی نسبت به اشخاصی چون پیامبر بزرگوار اسلام(ص) وامامان وپیامبران سایر ادیان بخاطر جایگاه والایی که دارند مجازات سختی هم دارد.

irancplusplus;901841 نوشت:
سلام
یکی از شاگردان آیت الله منتظری در مقاله ای ثابت کرده است که مجازات ارتداد و سب اعدام نیست و احادیث و اخیار و قرآن را در این زمینه به تفصیل بررسی کرده است. و نیز گفته شده است که خبر قطعی برای هیچ نمونه ای از چنین اعدامی در صدر اسلام نیست. این مقاله در پاسخ به خوشحالی فرزند یکی از مراجع برای ترور یک مرتد نوشته شد بود.

این مقاله از باب تحقیق باید ارزش پژوهشی خود را داشته باشد. امااجماع علما وفقها از صدر اسلام تا بحال اعدام است.

نیلوفر 0;901847 نوشت:
مسلمانان باید ایمانشان بر پایه عقل و خرد و منطق باشد و ایمانشان صرفا به خاطر توهین های دیگران ضعیف نشود!

ایمان با توهین ضعیف نمی شود. بلکه آداب معاشرت وانسانیت حتی با یک ذره عقل اگر باشد ایجاب می کند به مقدسات دیگران نوهین نشود. مثلا شما فرض کنید به پدر ومادر یک نفر جلوی دیگران فحش دهی وبگویی حق ناراحت شدن نداری، چون نظر شخصی من این است. آیا این مساله معقول است؟ در حالی که نبی مکرم اسلام وامامان از نظر مسلمانان خیلی بالاتر ومقدس تر از پدر ومادر هستند.

نیلوفر 0;901849 نوشت:
این اعتقاد شماست که ائمه معصوم هستند ولی از نظر ادیان دیگر اصلا اینطور نباشد ، پس حقوق دیگر ادیان چه می شود؟

حقوق دیگر ادیان چه ربطی به توهین دارد؟

[="Tahoma"][="Navy"]

نیلوفر 0;901859 نوشت:
یشتر توضیح بدید

سلام
ما هست ها داریم و باید ها
مثال : انسانها موجودات دنیا طلبی هستند ، اما باید از دنیا طلبی به آخرت طلبی برسند
قوانین معمولا نقش رساندن انسانها از هست هایشان به بایدهاهیشان را دارند
ایمان افراد جامعه اسلامی اغلب از روی منطق و برهان نیست بلکه از روی تقلید است هرچند باید از روی منطق و برهان باشد
بنابر این مبتنی ساختن قانون بر بایدها نادیده گرفتن واقعیت های جامعه است و نتیجه ای نخواهد بخشید
یا علیم[/]

محی الدین;901983 نوشت:
ما هست ها داریم و باید ها
مثال : انسانها موجودات دنیا طلبی هستند ، اما باید از دنیا طلبی به آخرت طلبی برسند
قوانین معمولا نقش رساندن انسانها از هست هایشان به بایدهاهیشان را دارند
ایمان افراد جامعه اسلامی اغلب از روی منطق و برهان نیست بلکه از روی تقلید است هرچند باید از روی منطق و برهان باشد
بنابر این مبتنی ساختن قانون بر بایدها نادیده گرفتن واقعیت های جامعه است و نتیجه ای نخواهد بخشید

چرا آقای خامنه ای در جریانات 18 تیر 1378 میگفت حتی اگر عکس منو پاره کردن شما چیزی نگید!
پناهیان گفت وقتی کسی به رهبر توهین کرد شما با منطق جوابشو بدید؟
یعنی منطقی جواب دادن میتواند جزو تکالیف شرعی شما باشد ، اینکه به خودتون فشار بیارید و با حوصله جواب بدید نه اینکه مردم را تشویق به عدم تحمل کنید.

حالا چرا توهین؟
چون شما در مقابل آن خشونت بسیار بالایی نشان داده اید و انسان ها را زنده زنده آتش زدید. من نمیگم توهین کننده کارش خوب بود میگم خشونت شما بالا بود!

[="Tahoma"][="Navy"]

نیلوفر 0;902187 نوشت:
چرا آقای خامنه ای در جریانات 18 تیر 1378 میگفت حتی اگر عکس منو پاره کردن شما چیزی نگید!
پناهیان گفت وقتی کسی به رهبر توهین کرد شما با منطق جوابشو بدید؟
یعنی منطقی جواب دادن میتواند جزو تکالیف شرعی شما باشد ، اینکه به خودتون فشار بیارید و با حوصله جواب بدید نه اینکه مردم را تشویق به عدم تحمل کنید.

حالا چرا توهین؟
چون شما در مقابل آن خشونت بسیار بالایی نشان داده اید و انسان ها را زنده زنده آتش زدید. من نمیگم توهین کننده کارش خوب بود میگم خشونت شما بالا بود!


سلام
ممکن است کسی حق قانونی داشته باشد و از آن بگذرد اما این نافی صحت قانون نیست
اما اینکه می فرمایید بعضی ها رو زنده زنده سوزاندید بر چه اساس است ؟
بالفرض به کسی ظلمی بشود آیا باید با یک خلاف قانون با آن برخورد کرد؟
قانون برای چیست؟
اگر شما یک جا برای تخلف استثنا می گذارید قانونگذار نمی تواند استثناء قائل شود چون دیگر سنگ رو سنگ بند نمیشه
لطفا به موضوع نگاه اجتماعی داشته باشی نه شخصی و احساسی
یا علیم[/]

محی الدین;902188 نوشت:
ممکن است کسی حق قانونی داشته باشد و از آن بگذرد اما این نافی صحت قانون نیست
اما اینکه می فرمایید بعضی ها رو زنده زنده سوزاندید بر چه اساس است ؟
بالفرض به کسی ظلمی بشود آیا باید با یک خلاف قانون با آن برخورد کرد؟
قانون برای چیست؟
اگر شما یک جا برای تخلف استثنا می گذارید قانونگذار نمی تواند استثناء قائل شود چون دیگر سنگ رو سنگ بند نمیشه
لطفا به موضوع نگاه اجتماعی داشته باشی نه شخصی و احساسی
یا علیم

اگر منظورتون اینه که اگر قرار باشه هر کسی به دین همدیگه توهین کنه در جامعه ، سنگ رو سنگ بند نمیشه
میشه گفت هر کسی باعث تشویش اذهان عمومی بشه ، باید مجازات بشه ( البته اونم نه در حد آتش زدن ، در حد زندان )

اما شما هم جدا می توانید هم کیشان خود را دعوت به تحمل کنید (tolerance)

[="Tahoma"][="Navy"]

نیلوفر 0;902193 نوشت:
اگر منظورتون اینه که اگر قرار باشه هر کسی به دین همدیگه توهین کنه در جامعه ، سنگ رو سنگ بند نمیشه
میشه گفت هر کسی باعث تشویش اذهان عمومی بشه ، باید مجازات بشه ( البته اونم نه در حد آتش زدن ، در حد زندان )

اما شما هم جدا می توانید هم کیشان خود را دعوت به تحمل کنید (tolerance)


سلام
منظورم اینه که اگر برای عمل به قانون استثنا قائل بشیم سنگ روی سنگ بند نمیشه
گفتم که موضوع جنبه اجتماعی داره
ممکنه یک نفر تحمل بکنه یکی هم نه
اما قانون خودشو بند و بست تحمل افراد نباید بکنه
ضمن اینکه مساله توهین به مقدسات فی نفسه اشکال داره
یا علیم[/]

نیلوفر 0;901873 نوشت:
یک وقت هست که ما به یک شخص توهین می کنیم که جایز نیست ، یک وقت هست که ما به یک ایده اولوژی توهین میکنیم این دو از هم متمایز هستند.
توهین به خاطر نژاد ، رنگ پوست ، جنسیت و ... جایز نیست.
اما یک ایده اولوژی ، یک تفکر سیاسی ، یک سیاستمدار می تواند مورد نقد قرار بگیرد.

پیامبر(ص) در عین اینکه پیامبر است، یک انسان هم بود. وما حق نداریم به انسانها توهین کنیم. شما دقیقا منظورتان انتقاد است یا توهین چون بین ایندو فرق است؟
یک وقت شخصی در مورد عصمت پیامبر(ص) انتقاد می کند. وبحث علمی راه می اندازد. ولی یک موقع توهین می کند مثلا به او فحش می دهد. ویا کاریکاتور او را بصورت مضحک می کشد.
با عقل اولیه هم اگر حساب کنیم توهین قباحت دارد. واز یک انسان سالم سر نمی زند. وهمین عقل حکم می کند با کسی که در ملا عام یاد روزنامه به مقدسات توهین می کند. مقابله شود. اول از باب خود شخصی که به او توهین شده است واو هم یک انسان است وحق دارد هر چند دستش از این دنیا کوتاه است.

نیلوفر 0;902187 نوشت:
حالا چرا توهین؟
چون شما در مقابل آن خشونت بسیار بالایی نشان داده اید و انسان ها را زنده زنده آتش زدید. من نمیگم توهین کننده کارش خوب بود میگم خشونت شما بالا بود!

سلام علیکم
احکام اسلام وحدودی که قرار داده شده است. از جانب خداوند متعال ومطابق با احادیث صحیح وقطعی می باشد. هر چند ما حکمت وفلسفه خیلی از این احکام را نمی دانیم اما از آنجایی که می دانیم خداوند حکیم است وهمه کارهایش طبق حکمت بوده ودر حق کسی ظلم نمی کند لذا این حدود هم هیچکدام ظالمانه نیست. ومطابق با جزم شخص می باشد، هر چند ما بحسب معیارهای دنیوی ومادی که خود داریم نمی توانیم این مساله را درک کنیم.

نیلوفر 0;902193 نوشت:
اگر منظورتون اینه که اگر قرار باشه هر کسی به دین همدیگه توهین کنه در جامعه ، سنگ رو سنگ بند نمیشه
میشه گفت هر کسی باعث تشویش اذهان عمومی بشه ، باید مجازات بشه ( البته اونم نه در حد آتش زدن ، در حد زندان )

قانون هم برای همین است. اما مجازات فقط زندان نیست. به هر حسب نوع جرم مجازات هم فرق می کند. ودر سایر کشورها هم همین مساله تقریبا است. در خود آمریکا اعدام نیست ولی آمپول هوا که هست. قانون باید طوری باشد که موجی ایجاد آرامش در جامعه ورفع ناامنی شود. شما اگر کسی را که دست دیگری را به عمد بریده است یا چمشش را کور کرده است فقط چند مدت زندان بیندازید هیچوقت نمی توانید با آن مجرم مقابله کنید.

نیلوفر 0;902193 نوشت:
اما شما هم جدا می توانید هم کیشان خود را دعوت به تحمل کنید

دعوت به تحمل غیر از تحمل است وحتما نتیجه اش تحمل طرف مقابل نیست. در حکومت اسلامی هیچ کس حق ندارد با مجرم برخورد فیزیکی داشته باشد بلکه این کار حکومت است. حکومت هم باید طبق قانون عمل کند واگر بخواهد با توصیه وخویشتنداری عمل نماید نه می تواند حقوق مردم را زنده کند ونه امنیت جامعه را حفظ کند.

با سلام.
من فکر نمیکنم کسی مخالف این نظر باشد که توهین به عقاید، افکار و شخصیت های مورد احترام انسان ها کار صحیح و پسندیده ای نیست. اما نکته مهم تناسب بین جرم و مجازات هست.
"اینکه فلان شخصیت برای من خیلی عزیز هست، پس هر کس به ایشان توهین کند، باید کشته شود"، یک جانبه نگری در صدور حکم و مجازات است. همه بخاطر داریم که بعد از توهین شاهین نجفی به امام نقی، حکم قتل او صادر شد. از سوی دیگر در کشور خودمان افرادی هستند که به خلیفه دوم، عمر توهین ها میکنند و هرچند که این عمل را نکوهش میکنید، حکم قتل برای این توهین کنندگان صادر نمیکنید. همین نکته نشان دهنده یک جانبه نگری در صدور این گونه احکام است.

اگر فکر میکنید توهبن کننده به افراد مورد احترام و مقدس دیگران باید کشته شود، چرا از برخی مداحان کشور خودمان شروع نمیفرمایید؟

B-neshan;902340 نوشت:
"اینکه فلان شخصیت برای من خیلی عزیز هست، پس هر کس به ایشان توهین کند، باید کشته شود"، یک جانبه نگری در صدور حکم و مجازات است. همه بخاطر داریم که بعد از توهین شاهین نجفی به امام نقی، حکم قتل او صادر شد. از سوی دیگر در کشور خودمان افرادی هستند که به خلیفه دوم، عمر توهین ها میکنند و هرچند که این عمل را نکوهش میکنید، حکم قتل برای این توهین کنندگان صادر نمیکنید. همین نکته نشان دهنده یک جانبه نگری در صدور این گونه احکام است.

اگر فکر میکنید توهبن کننده به افراد مورد احترام و مقدس دیگران باید کشته شود، چرا از برخی مداحان کشور خودمان شروع نمیفرمایید؟


سلام وعرض ادب
ما مخالف توهین به مقدسات دیگران مخصوصا اهل سنت هستیم. از جمله خلیفه دوم وسایر مقدسات، چنانچه رهبری این را حرام اعلام کردند وموضع نظام همین است.
اما مد نظر داشته باشیم که این مقایسه درست نیست، چون پیامبر واهل بیت(ع)، معصوم از گناه بوده وخلیفه الهی بر روی زمین هستند، در حالی که خلیفه دوم چنین نیست لذا نمی شود برای همه موارد حکم یکسان داد.
ما در احکام تابع قرآن واحادیث صحیح هستیم ونمی توانیم طبق برداشتهای خود عمل کنیم، احادیث هم در مورد پیامبر واهل بیت معصوم ایشان چنین حکمی دارند، هر چند توهین به سایر مقدسات هم پیگرد قانونی دارد ولی لزوما حکم همه اعدام نیست.

B-neshan;902340 نوشت:
با سلام.
من فکر نمیکنم کسی مخالف این نظر باشد که توهین به عقاید، افکار و شخصیت های مورد احترام انسان ها کار صحیح و پسندیده ای نیست. اما نکته مهم تناسب بین جرم و مجازات هست.
"اینکه فلان شخصیت برای من خیلی عزیز هست، پس هر کس به ایشان توهین کند، باید کشته شود"، یک جانبه نگری در صدور حکم و مجازات است. همه بخاطر داریم که بعد از توهین شاهین نجفی به امام نقی، حکم قتل او صادر شد. از سوی دیگر در کشور خودمان افرادی هستند که به خلیفه دوم، عمر توهین ها میکنند و هرچند که این عمل را نکوهش میکنید، حکم قتل برای این توهین کنندگان صادر نمیکنید. همین نکته نشان دهنده یک جانبه نگری در صدور این گونه احکام است.

اگر فکر میکنید توهبن کننده به افراد مورد احترام و مقدس دیگران باید کشته شود، چرا از برخی مداحان کشور خودمان شروع نمیفرمایید؟


سلام جناب بی‌نشان،
این مسائل حل شده است و جواب‌های ساده‌ای هم دارد ... متوجه نمی‌شوم که گیر شما و سرکار نیلوفر کجاست، مسأله چندان هم بغرنج نیست ...
یک نفر یک نفر دیگر را کشت، حکمش اعدام است، ولی کسی که حکم را اجرا کند اگرچه او هم کسی را کشته است ولی دیگر حکمش اعدام نیست، چرا؟
سرکار نیلوفر مدام و شما در این پست اصرار دارید که به شباهت کار دو نفر تأکید کنید و نتیجه بگیرید که اگر قرار باشد مست‌ها را بگیرند باید هر آنچه مست در شهر هست را بگیرند، ولی کار بر روی این شباهت ظاهری متوقف نشده است، کسی که به دشمن حقیقت بگوید نفهم به او توهین نکرده است، ولی کسی که به پیامبران و اولیاء الهی و به دین حق توهین کنند و بگویند نفهم یا بگویند ضدبشریت یا امثال آن این توهین است، حتی اگر کسی بگوید معاویه و علی و در صدد مقایسه‌ی آن‌ها در مسائل جزئي بربیاید خود این گزاره توهین است به حضرت علی علیه‌السلام که دارد با چنان کسی مقایسه می‌شود، مقایسه‌ی خورشید با سایه‌ی یک شمع و بحث بر روی شباهت‌های جزئي توهین است به خورشید چون به معنای کوچک نمودن جایگاه آن است و کم‌اهمیت دانستن تفاوت‌های اساسی میان آن‌ها ...
آن شاهین نجفی توهینی کرد که حکمش اعدام است (از نظر آن‌هایی که چنین حکمی را برایش قائل شدند)، حکم «دینی‌اش» اعدام است، ما هم داریم از نگاه دین احکام را بیان می‌کنیم، اگر بفرمایید از نظر یک نفر دیگر هم کسی که نماز بخواند حکمش اعدام است ما که دیگر مسؤول نگاه او نیستیم، او برای دین خودش می‌جنگد و ما هم برای دین خودمان می‌جنگیم، اینکه شما بخواهید با ما و ایشان چانه‌زنی کنید که هم ما و هم ایشان دست از دینمان برداریم هم مطابق دین شماست و نه شما با ما موافق هستید و نه ما با شما موافق هستیم ... عینک‌هایمان فرق دارد ...
برای سرکار نیلوفر که ظاهراً به دین اعتقاد دارند آیه‌ی قرآن آوردم که در نگاه دین توهین به دین آنچنان سنگین است که گویی نزدیک است که آسمان‌ها و زمین از چنان توهین‌هایی به هم بریزد و ارکان عالم سست گردد از سنگینی این توهین‌ها ... بنابراین بی‌معناست که کسی به ما بگوید چیزی که مهم است را بی‌اهمیت در نظر بگیرید و مثلاً به یک نیشگون گرفتن از شخص خاطی قانع شوید و کفایت کنید ...

در مورد اینکه فرمودید باید بین جرم و مجازات تناسب باشد هم حرف زیاد است ... اگر خداوند بخواهد تناسب حقیقی را در مقابل شخص خاطی برقرار کند باید آتش جهنم را در دنیا به او بچشاند، ولی مطابق خود قرآن اگر گوشه‌ای از عذاب جهنم به دنیا برسد تمام دنیا را می‌سوزاند ... پس ما به یک عذاب حداقلی در حدّ دنیا دستور داده شده‌ایم و تازه ملعونی که اعدام می‌شود اصل عذابش در آن طرف است ... اصولاً خلاف انسانیت دانستن اعدام و جریمه‌های دیگر اسلامی مثل سنگسار و امثال آن بی‌معناست وقتی هر کدام از این اعدام‌ها در مقابل عذاب بعد از مرگ مثل قطره‌ای از دریای جهنم می‌ماند و بلکه کمتر از آن ... ایشان که هیچ، حتی افرادی شاید بدون اعدام شدن و امثال آن هم مثلاً زیر ریزش کوه له شوند، اینکه از سنگسار سهمگین‌تر است، یا یک نفر ممکن است در ماشین تصادف کرده و آتش بگیرد یا منفجر شود که لازم باشد با تست DNA هویتش معلوم شود، اینها که از تمام اعدام‌های معمولی بزرگ‌تر هستند ... مسأله‌ی اعدام را باید در ظرف دیگری بررسی کرد ... مسأله‌ی اعدام بیشتر از آنکه جریمه باشد از یک طرف یک فرصت است برای شخص خاطی که متنبه گردد و توبه کند تا با همین عذاب حداقلی زشتی بزرگ کار سنگینش عفو گردد، از طرف دیگر هم عبرت است برای سایرین، اگرچه در مسأله‌ی توهین به مقدسات دینی تشیع مسأله‌ی بزرگداشت شعائر هم مطرح است، همانطور که در اعدام یک قاتل بزرگداشت حرمت نفس انسانی مطرح است ...

این مسائل واقعاً بغرنج نیستند ... نمی‌دانم در کجایش گیر دارید که همچنان برایتان سؤال وجود دارد ... :Gig:

کریم;902388 نوشت:
اما مد نظر داشته باشیم که این مقایسه درست نیست، چون پیامبر واهل بیت(ع)، معصوم از گناه بوده وخلیفه الهی بر روی زمین هستند، در حالی که خلیفه دوم چنین نیست لذا نمی شود برای همه موارد حکم یکسان داد.
با عرض سلام مجدد
قسمتی از عرض بنده مبنی بر یک جانبه بودن حکم، ناظر به همین فرمایش شماست:
شما اهل بیت را معصوم میدانید و اهل سنت و سایر مذاهب،نمیدانند. حکمی که صادر شده، مطابق با اعتقادات شماست و نه ایشان و این موجب اختلاف خواهد بود. بلا تشبیه، داعش شیعیان را کافر میداند و حکم به کشتن آنها میدهد، اما این حکم بی ارزش است زیرا تنها بر پایه اعتقاد آنها بنا شده و سوی دیگر ماجرا، یعنی شیعیان، این اعتقاد را قبول ندارند که "شیعیان کافرند". به همین شکل غیر از شیعیان، سایرین اهل بیت را معصوم نمیدانند و از آنجایی که این حکم فقط برای شیعیان نیست و سوی دیگر ماجرا غیر شیعیان هست، آیا اعتقاد آنها هم در صدور حکم بایستی مد نظر باشد و گرنه دنیا آشفته بازاری میشود که هم اکنون در خاورمیانه نمونه ای از آن را میبینیم.

قسمت دوم در ارتباط به تناسب بود که متاسفانه استدلال برون دینی مبنی بر اینکه "مجازات فرد توهین کننده به یک معصوم مرگ است" ارایه نشده.

با عرض سلام مجدد
قسمتی از عرض بنده مبنی بر یک جانبه بودن حکم، ناظر به همین فرمایش شماست:
شما اهل بیت را معصوم میدانید و اهل سنت و سایر مذاهب،نمیدانند. حکمی که صادر شده، مطابق با اعتقادات شماست و نه ایشان و این موجب اختلاف خواهد بود. بلا تشبیه، داعش شیعیان را کافر میداند و حکم به کشتن آنها میدهد، اما این حکم بی ارزش است زیرا تنها بر پایه اعتقاد آنها بنا شده و سوی دیگر ماجرا، یعنی شیعیان، این اعتقاد را قبول ندارند که "شیعیان کافرند". به همین شکل غیر از شیعیان، سایرین اهل بیت را معصوم نمیدانند و از آنجایی که این حکم فقط برای شیعیان نیست و سوی دیگر ماجرا غیر شیعیان هست، آیا اعتقاد آنها هم در صدور حکم بایستی مد نظر باشد و گرنه دنیا آشفته بازاری میشود که هم اکنون در خاورمیانه نمونه ای از آن را میبینیم.

هر کس در شریعت تابع دین خود است وکسی پیدا نمی کنید که خلاف شریعت خود وطبق مبنای دیگران عمل کند. در غرب هم چنین است، والان حتی در سیستم اقتصادی دنیا کسی نمی تواند خلاف سیستم سرمایه داری عمل نماید.
ما هم طبق شریعت خود عمل می کنیم، شریعتی که مبتنی بر حکمت وعقلانیت است. حال اگر کسی به پیامبر یا اهل بیت(ع) توهین کند واین بصورت هجو ویا تعرض باشد. يعني با نامهاي بى او ياى می کند، ویا مثل پیامبر بر سر او آشغال می ریزد. حکمش مرگ است.
عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عأَنَّهُ سُئِلَ عَمَّنْ شَتَمَ رَسُولَ اللَّهِ ص- فَقَالَ ع يَقْتُلُهُ الْأَدْنَى‏ فَالْأَدْنَى قَبْلَ أَنْ يُرْفَعَ‏ إِلَى الْإِمَامِ(وسائل الشیعه، ج28، ص337)، امام صادق علیه السلام می فرماید: کسی که پیامبر را شماتت کرده است اولین نفر وبه همین ترتیب هر کس مطلع شد او را بکشد، قبل از اینکه نوبت به حاکم برسد.
اما این حکم زمانی است که آنشخص با علم به جایگاه این بزرگوران واز روی عمد توهین کند. چنانچه در تبصره ما263قانون مجازات اسلامی آمده است. وفقهاء هم اشاره کرده اند. حتی اگر طرف از روی عصبانیت توهین کند حکمش اعدام ویا مرگ نیست.
إذا ادّعى بأنّه كان في حالة الغضب الشديد و لم يقصد الجسارة و الإهانة، بل صدر كل ذلك منه بصورة عفويّة، و احتمل صدق كلامه، فلا يحكم بارتداده و كفره، و لا يجرى عليه حدّ السابّ(فاضل لنکرانی، جامع المسائل، ص490)
کسی که توهین می کند یا ناصبی است واز روی عداوت است که حمکش اعدام است واز نظر فقه شیعه این شخص مسلمان نیست وکافر است؛ کافر حربی هم حکمش اعدام وکشتن می باشد. ویا اینکه مسلمان است که اگر از روی جهل ویا غضب باشد، بخشیده می شود وصرف ادعای خودش هم برای برداشتن حکم کافی است. اما اگر از روی علم وعمد باشد مرتد شده است وهمه فقهاء اتفاق نظر دارند که این آدم مرتد است ومرتد حکمش اعدام می باشد. که در فرمایش آیت الله فاضل هم آمده بود. ومی توانید فتوای سایر فقهاء را در لینک زیر مطالعه کنید.
http://www.rajanews.com/news/109841
با توجه به توضیحات فوق یک موقع حکومت اسلامی مانند حکومت فعلی ایران که هر کس وظیفه دارد در چنین مواضعی با عدم ترس جانی ویا آبرویی اقدام کند. ودر صورت ترس مخصوصا در حکومت غیر اسلامی موظف به قتل طرف نیست.
وقتی در دنیای امروز ودر کشورهای غربی کسی که هلوکاست را زیر سوال می برد، محکوم به زندان می شود، تازه توهین هم نکرده است فقط سوال کرده است. نباید اسلام برای اولین شخص عالم هستی ونبی خاتم الهی واولیای الهی به اندازه هلوکاست هم ارزش قائل باشد؟
عقلانیت امروز هم اجازه نمی دهد چیزی که برایش مقدس ومهم است زیر سوال برود حال چه انتظاری است که ما توهین به مقدسات خود را آزاد بگذاریم؟ آنهم برای کسی که با علم وآگاهی توهین می کند.

B-neshan;902548 نوشت:
قسمت دوم در ارتباط به تناسب بود که متاسفانه استدلال برون دینی مبنی بر اینکه "مجازات فرد توهین کننده به یک معصوم مرگ است" ارایه نشده.

این مساله یک امری درون دینی است. ودر عین حال معقول است چون عقل هیچ انسانی اجازه نمی دهد مقدساتش مورد هجمه قرار گیرد. با کدام منطق می شود به مقدسات دیگران با آزادی کامل توهین کرد؟ الان آزادی بیان، حقوق بشر، طبق منشور اعلامیه حقوق بشر حق هر کسی دانسته شده است. وطرفداران این منشور که در وهله اول کشورهای غربی باشند اجازه نمی دهند این اصول طبق تفسیری که خود آنها زیر سوال برود؟ هر چند که در خود اینها تناقضاتی وجود دارد.
اسلام به پیروان خود امنر کرده است کسی که به عمد واز روی آگاهی ودر حالت طبیعی به پیامبر واهل بیت(ع) توهین می کند را بکشند. واین کاملا معقول است. چون کسی که ازروی ناآگاهی وعصبانیت چنین کاری می کتد محکوم به اعدام نیست وشخصی که این عمل را انجام می دهد با آگاهی از شرایط مساله در اسلام این عمل را انجام می دهد.
دلیل دیگر این است که یک وقت به جان انسانها تعدی می شود وحیات دنیوی را از او می گیرند، که حکمش اعدام است که معقول هم می باشد، در توهین شخصیت طرف را می کشند وهر قدر این شخصیت بزرگتر باشد جرم سنگین تر است وزمانی که توهین به کسی باشد که برای میلیونها انسان محبوب وارزشمند است جرم خیلی سنگین می شود چون در واقع توهین کننده شخصیت میلیونها انسان را لکه دار می کند.

کریم;902388 نوشت:
سلام وعرض ادب
ما مخالف توهین به مقدسات دیگران مخصوصا اهل سنت هستیم. از جمله خلیفه دوم وسایر مقدسات، چنانچه رهبری این را حرام اعلام کردند وموضع نظام همین است.
اما مد نظر داشته باشیم که این مقایسه درست نیست، چون پیامبر واهل بیت(ع)، معصوم از گناه بوده وخلیفه الهی بر روی زمین هستند، در حالی که خلیفه دوم چنین نیست لذا نمی شود برای همه موارد حکم یکسان داد.
ما در احکام تابع قرآن واحادیث صحیح هستیم ونمی توانیم طبق برداشتهای خود عمل کنیم، احادیث هم در مورد پیامبر واهل بیت معصوم ایشان چنین حکمی دارند، هر چند توهین به سایر مقدسات هم پیگرد قانونی دارد ولی لزوما حکم همه اعدام نیست.

خوب این عملا یعنی اینکه ما برخی رو معصوم میشناسیم و چون ما اعتقادمون اینه که اونها معصوم هستند بنابراین هر کس به نظره من احترام نذاره باید اعدام بشه ...

و چون ما نظرمون این هست که مقدسات دیگران ... مقدس نیستند ... حالا اگر هم توهین کردند ... خوب بکنند ... ما محکوم میکنیمشون ...

مارینر;902624 نوشت:
خوب این عملا یعنی اینکه ما برخی رو معصوم میشناسیم و چون ما اعتقادمون اینه که اونها معصوم هستند بنابراین هر کس به نظره من احترام نذاره باید اعدام بشه ...

و چون ما نظرمون این هست که مقدسات دیگران ... مقدس نیستند ... حالا اگر هم توهین کردند ... خوب بکنند ... ما محکوم میکنیمشون ...


سلام وعرض ادب
اینطورها هم نیست. طبق قانون مجازات اسلامی وشرع ما، اگر کسی به سایر انبیاء مثل: حضرت موسی وعیسی هم توهین کند حکمش اعدام است. حضرت عیسی الان برای چهار میلیارد جمعیت دنیا مقدس است. همچنین حضرت موسی برای یهودیان، چون اینها هم پیامبر الهی بوده ومعصوم هستند، همین حکم وجود دارد. اما هیچکس را بخاطر توهین به علماء طراز اول شیعه اعدام نمی کنند بلکه مجازات متناسب مثل زندان ویا تعزیر دارد. نسبت به مقدسات سایر مذاهب هم همین مساله است. وکسی حق ندارد در ملا عام به مقدسات آنها توهین کند.وخود رهبر ما توهین به مقدسات اهل سنت را حرام می داند.

نقطه;902542 نوشت:
سلام جناب بی‌نشان،

سلام بر شما.

کریم;902622 نوشت:
وقتی در دنیای امروز ودر کشورهای غربی کسی که هلوکاست را زیر سوال می برد، محکوم به زندان می شود، تازه توهین هم نکرده است فقط سوال کرده است. نباید اسلام برای اولین شخص عالم هستی ونبی خاتم الهی واولیای الهی به اندازه هلوکاست هم ارزش قائل باشد؟
آیا بطور ضمنی این کار غربی ها را تایید میکنید؟
واضح است که این کار غربی ها، اشتباه است و این استدلال که آنها چنین میکنند(در واقع اشتباه میکنند) پس ما هم چنان کنیم هم اشتباه است.
------------------------------------------
در هر صورت در کل فرمایش شما، دلیل برون دینی ای مبنی بر درستی و تناسب مجازات با جرم انجام شده وجود ندارد. فرموده اید که اگر کافر باشد، با توهین میشود کافر حربی، و کافر حربی هم حکمش اعدام است. اما این دلیل هنوز درون دینی است و می شود پرسید چرا حکم کافر حربی اعدام است،؟ اگر پاسخ دهیم چون با ما در جنگ است و حرب میکند، انگاه دیگر کسی که صرفن توهین میکند،و جنگ نمیکند، حربی نیست.
مجدد فرمودید، اگر مسلمان بوده باشد، و عمدن توهین کرده ، بدون عصبانیت و ... ، مرتد شده و حکمش اعدام است. باز هم دلیلی برون دینی ارایه نشد که چرا کسی که مرتد شده باید اعدام شود!

کریم;902622 نوشت:
در عین حال معقول است چون عقل هیچ انسانی اجازه نمی دهد مقدساتش مورد هجمه قرار گیرد.
بنده هم عرض نکردم که توهین به مقدسات درست است و یا نگفتم که نباید جلوی آنها را گرفت. عرض من این بود که چرا اعدام؟ چرا حبس نه؟ چرا حد نه؟ چرا جریمه ی مالی نه و .... عرض بنده عدم تناسب بود و مکررا عرض شد.

کریم;902622 نوشت:
در توهین شخصیت طرف را می کشند
فرض بگیریم که بقول شما، در توهین شخصیت طرف مقابل کشته میشود!( زخمی و آزرده و .. نمی شود و یک راست کشته میشود) در این صورت چرا مجازات کشتن یک شخصیت! اعدام شدن و کشته شدن است!؟ بخاطر اشتراک کلمه کشته شدن؟!!!! چرا مجازات این جرم، به جای کشتن خود شخص، کشتن شخصیت او نباشد!

کریم;902622 نوشت:
زمانی که توهین به کسی باشد که برای میلیونها انسان محبوب وارزشمند است جرم خیلی سنگین می شود چون در واقع توهین کننده شخصیت میلیونها انسان را لکه دار می کند.

حتی اگر این شخص برای تعداد زیادی از انسانها عزیز باشد، دلیلی نیست که توهین کننده به ایشان باید اعدام شود! شاید توهین کردن به کسی که محبوب سه نفر است از توهین کردن به کسی که محبوب دو نفر است بدتر باشد!( شاید) اما اینکه چرا مجازات این جرم اعدام است از منظر عقل، مشخص نشد!

چرا حکم اعدام کسی که به مقدسات توهین می کنند را می دهند؟ استدلال شما از اینکه باید چنین مجازاتی باشد چیست؟

از سوال چنین بر می اید که مشکل عدم تناسب میان جرم و جزا است...
یعنی کسی شک ندارد که توهین جرم است و مجازات دارد

اما چرا مجازات توهین به مقدسات، اعدام است؟

نکته اول
مقدساتی که جزای توهین بخ انها اعدام است چه هستند؟
مقدسات مذکور خدا و پیامبر و اهل بیت هستند...
علمای اسلام و صحابی از مقدساتی که جزای توهین به انها اعدام باشد نیستند....
خلفای سه گانه و ازواج مطهرات نیز همینطور...

نکته دوم
توهین به خدا یا پیامبر به چه معناست؟
آیا نسبت دروغ دادن توهین است؟ آیا فحش دادن توهین است؟ آیا مسخره کردن توهین است؟ آیا دروغگو خواندن انها توهین است؟ آیا مسخره کردن دین و احکام توهین است؟
توهین را اسلام تعریف میکند یا غیر مسلمان؟ یا طبق تعریف عرفی؟

نکته سوم

جزای متناسب با توهین به خدا و پیامبر چیست؟

توهین متقابل خدا و پیامبر به توهین کننده؟ یا توهین متقابل پیروان خدا و پیامبر به توهین کننده؟!!
یا عذر خواهی توهین کننده و جبران اثرات توهین در حد توان؟
زندان؟ شلاق؟ اعدام به روش های مختلف؟ جزای نقدی؟ و ...

طبق روایات جزای این کار اعدام دانسته شده است.

اما ظاهرا منتقدین جزای متناسب را اعدام نمیدانند بلکه عذرخواهی و جبران ان را کافی میدانند...

اینجا بین فهم عقل با حکم فقهی تضادی دیده میشود...

البته باید پرسید این حکم فقهی از احکام ضروری دین است یا خیر؟ آیا اجرای ان بر کسانی که مقلد فلان مرجع نیستند نیز جاری میشود؟ یا هر مسلمانی حکمش منطبق با مرجع تقلید خودش خواهد بود؟

و طاها;903010 نوشت:

طبق روایات جزای این کار اعدام دانسته شده است.
اما ظاهرا منتقدین جزای متناسب را اعدام نمیدانند بلکه عذرخواهی و جبران ان را کافی میدانند...
اینجا بین فهم عقل با حکم فقهی تضادی دیده میشود...

سلام

اول اینکه عقل چیزی است که به آن خداوند پرستیده می‌شود، پس بین عقل و شرع هیچ تضادی را نمی‌توان متصور گشت، عقل نه فقط آن چیزی است که با آن ریاضی یا منطق یا فلسفه یا فیزیک یا امثال آن مطالعه می‌شود ... در اینجا هم تعارضی که به نظر می‌رسد جدای از آنکه مستقر نگشته است و در حدّ یک علامت سؤال در ذهن دوستان هست یک نتیجه‌گیری عقلانی هم نیست، بیشتر باید گفت یک سؤال حِکمی است.

دوم اینکه اگر سؤال دوستان پیرامون علت این حکم باشد هیچ بعید نیست که ما اصلاً دلیل آن را ندانیم، بلکه حداکثر تلاش داریم تا برخی از حکمت‌های آن را بشناسیم، مسلمان قرار است تسلیم خدا باشد و اطاعتی که متوقف بر دانستن دلیل و موافق بودن با آن باشد اطاعت از خود است و نه از خدا، اطاعت در اصل آن اطاعتی است که کورکورانه باشد، اینکه دلیل را ندانیم ولی چون می‌دانیم که باید اطاعت کنیم اطاعت می‌کنیم، اگر دلیل یا حکمت را بدانیم البته کمک‌حالمان خواهد بود که بهتر بتوانیم اطاعت و بندگی کنیم، مگرنه اصل اطاعت و بندگی بر اطاعت همه‌جانبه و کورکورانه است، نه به این معنا که مسلمان عقل و منطق و تفکرش را تعطیل کند، بلکه به این معنا که اگر دانست و با همان عقل و منطق و تفکر هم دانست که دستوری از جانب خداست دیگر اما و اگر به دل راه ندهد، این می‌شود اسلام و نهایت آن هم این است که نه تنها به این اطاعت تن دهد که بلکه به آن راضی هم باشد که این هم می‌شود مقام رضا ... تمام این مقدمات برای این بود که بگویم دانستن دلیل در اسلام مقدمه‌ی اطاعت از حکم نیست،‌بلکه یاور مسلمان در اطاعت کردش هست ... در این بین ما هم هر چه گفتیم و می‌گوییم تلاش برای درک حکمت‌های پشت این حکم است، گرچه گاهی در برخی آیات و روایات می‌توان دلایل یا حکمت‌هایی که خود خدا و خلفای خدا برشمرده‌اند را هم بیابیم ولی باز هم معمولاً دلیلی نداریم که تنها دلایل یا حکمت‌های پشت یک حکم همان باشد که ما به آن‌ها رسیده‌ایم یا برایمان شمرده شده‌اند ...

و نهایتاً سوم اینکه:

۱. إنّ الفتنة اشدّ من القتل ... یعنی فتنه در نزد خداوند بدتر از قتل است ... حالا باید دید چه فتنه‌ای از قتل بالاتر است ... البته ناگفته نماند در شریعت قیاس حرام است ولی ما هم در مقام استخراج احکام بر اساس قیاس برنیامده‌ایم و تنها داریم سعی می‌کنیم شباهت حکمی که در شریعت وارد شده است را بر اساس منطق قابل فهم برای خودمان بهتر متوجه شویم و قیاس هم یک ابزار برای این کار است ... حالا می‌توان پرسید که کدام فتنه است که از قتل بالاتر است؟ فتنه‌ای که حتماً حداقل یک نفر در آن کشته شود یا ضررهای اقتصادی قابل توجهی را به جامعه‌ی مسلمین وارد کند یا چیز دیگر؟ یک نمونه از این فتنه‌ها شاید همان باشد که در مورد بعدی مورد اشاره قرار گرفته است ...

۲. بنی‌اسرائيل که در قرآن آمده پیامبرانشان را کشتند در روایت آمده که آن‌ها را با شمشیر نکشتند بلکه در عمل اثر دعوت ایشان را سعی کردند خنثی کنند ... مقابل هر دعوت حقی یک توجیه باطل علم کردن می‌توان یک راه این کار باشد ... یا اینکه در روایات ما آمده است که افشا کننده‌ی اسرار ما قاتلان ما هستند که به زبان‌هایشان ما را می‌کشند، مانند آن‌هایی که با شمشیرهایشان ما را می‌کشند باز هم همین معنا را افاده می‌کند ... افشا کننده‌ی سر وقتی سرّ را مقابل کسانی که ظرفیتش را ندارند بیان کند دارد آن سرّ را لوث کرده و آن افراد عامی را هم ناخواسته به تمسخر دین می‌کشاند ...

بر اساس همین دو مورد برخی فتنه‌ها از قتل بالاترند و در نتیجه اگر حکمشان اعدام باشد از این منظر خیلی عجیب نخواهد بود ... از جمله فتنه‌هایی که از قتل بالاتر هستند می‌تواند قتل بالألسن باشد، یعنی قتل به زبان، چه از طریق تمسخر ظاهری توسط دشمنان باشد، چه از طریق توجیه‌تراشی عالمان متهتّکی که عملشان فاسد است باشد، و چه از طریق افشای راز کردن اولیاء خدا مقابل کسانی باشد که ظرفیت شنیدن آن رازها را ندارند ... این سه دسته کسانی هستند که دعوت انبیاء را لوث می‌کنند و راه هدایت را بر بندگان خدا می‌بندنند و مانند آن هستند که کمر به حذف فیزیکی انبیاء و اولیاء خدا بسته باشند ... توجه داشته باشید که توهین به یک مسلمان معمولی توهین به اسلام نیست چرا که آن مسلمان نماینده‌ی اسلام نیست، ولی توهین به پیامبر یا حجج الهی توهین به اسلام است، توهین به یک عالم دین اگر بخاطر دینداری او باشد هم باز توهین به دین است چرا که از طریق توهین به او متعرض خود دین شده‌اند ... یا توهین به جماعت مسلمین بخاطر اسلامشان باز به همین ترتیب ... پس شاید حکم اعدام در اصل برای کسانی است که به نوعی دعوت به دین خدا را به چالش کشانده‌اند، چه به صورت کافر حربی بودن و چه با تمسخر و یا با مسائل دیگر ... آن‌ها مانع هدایت بندگان خدا شده‌اند و به نوعی پا جای پای ائمة الذین یدعون الی النار گذاشته‌اند، یعنی در عمل دارند مردم را گروه‌گروه با خود همراه می‌کنند تا به جهنم درآورند ... اگر حکمت خداوند از آفرینش کل دنیا مهیا شدن برای زندگی ابدی باشد و هدایت باشد به سوی رستگاری و فلاح، این افراد کسانی هستند که مستقیماً مقابل این حکمت اصلی ایستاده‌اند و قصد گمراهی دیگران را دارند ... ایشان می‌شوند از مصادیق طاغوت که باید به آن‌ها کافر شد ... طاغوت اگر بت باشد باید شکسته شود و اگر انسان باشد باید با او جنگید و او را از میان برداشت ... در خود قرآن هم مثلاً داریم که خداوند بفرماید مرگ بر فلان افراد، مثلاً فرموده است:

«قُتِلَ الْخَرَّاصُونَ» (که یعنی «مرگ بر دروغ پردازان [که بدون دلیل و به ناحق درباره قرآن و حقایقش سخن پراکنی می کنند.]»)

یا باز فرموده است:

«إِنَّهُ فَكَّرَ وَقَدَّرَ ﴿١٨ فَقُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ ﴿١٩ ثُمَّ قُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ ﴿٢٠ ثُمَّ نَظَرَ ﴿٢١ ثُمَّ عَبَسَ وَبَسَرَ ﴿٢٢ ثُمَّ أَدْبَرَ وَاسْتَكْبَرَ ﴿٢٣ فَقَالَ إِنْ هَـٰذَا إِلَّا سِحْرٌ يُؤْثَرُ ﴿٢٤ إِنْ هَـٰذَا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ ﴿٢٥ سَأُصْلِيهِ سَقَرَ» (که یعنی «او انديشيد و طرحى افكند. (۱۸) مرگ بر او باد، چگونه طرحى افكند؟ (۱۹) باز هم مرگ بر او باد، چگونه طرحى افكند؟ (۲۰) آنگاه نگريست. (۲۱) سپس روى ترش كرد و پيشانى در هم كشيد. (۲۲) سپس روى گردانيد و گردنكشى كرد. (۲۳) گفت: اين، جز جادويى كه ديگرانش آموخته‌اند، هيچ نيست. (۲۴) اين، جز سخن آدمى هيچ نيست. (۲۵) زودا كه او را به سَقَر بيفكنيم.»)

که در هر دو مورد صحبت از کسانی است که مقابل جریان هدایت ایستاده‌اند و تلاش دارند مانع از هدایت دیگران شوند ...

این شاید تنها یک حکمت برای این مطلب بود ... برای تکمیل این مطلب می‌توان حکمت‌های دیگر را هم در نظر گرفت، مثلاً اگر در یک دین بزرگترین مجازات برای قتل ۱۰۰۰ نفر به طور همزمان و یا خوردن یک گیاه خاص وضع شود از این صورت حکم دادن می‌شود فهمید که خوردن آن گیاه خاص لابد یک زشتی خاصی دارد که تنها چیزی بوده است که قابل مقایسه با کشتن ۱۰۰۰ نفر همزمان شمرده شده است و مجازات هیچ حکم دیگری به شدت آن وضع نشده است، در اینجا هم همینطور است، از وضع حکم اعدام برای تمسخر کنندگان مقدسات می‌توان فهمید که اینجا حیطه‌ای است که حریم محکمی دارد و کسی نباید به خودش اجازه بدهد که وارد این حریم شده و هتاکی کند و اهمیت این موضوع آنقدر زیاد است که شخص هتاک را از تمام داشته‌هایش محروم می‌کنند از جمله از جان عزیزش، در نتیجه اگر افرادی باشند که در این دین این حکم را اجرا کنند با اجرای این حکم عملاً این حریم را پاس داشته‌اند و شعائر دینشان را بزرگ داشته‌اند و توجه‌ها را جلب کرده‌اند به اینکه این مطلب مهم است، خیلی بیش از آنچه ممکن است به نظر برسد مهم است، آنقدر مهم است که مثلاً یک نفر برای اجرای این حکم جان خودش را از دست بدهد چنانکه در ماجرای سلمان‌رشدی ملعون مثلاً چنین چیزهایی بوده است .... جریمه هر چه بزرگتر باشد عبرت گرفتن از آن هم ساده‌تر بوده و کمتر کسی پیدا می‌شود که با وجود چنان جریمه‌ای باز دست به این کار بزند، در نتیجه بازدارندگی آن جریمه از تکرار جرم توسط دیگران هم بیشتر می‌شود، مثل اینکه آن فیلم موهون که چند سال پیش بر علیه رسول رحمة‌للعالمین صلی‌الله‌علیه‌وآله ساختند را دیدیم که بازیگرانش اعلام کردند ما فریب خورده‌ایم و به ما گفته بودند این فیلم موضوع دیگری دارد و می‌گفتند مدام کابوس می‌بینند که مسلمانان می‌خواهند با ایشان برخورد کنند و امثال آن ... در صورتی که به چشم خودم دیدم مسیحیان چه راحت حضرت مسیح را مسخره می‌کنند و کسی هم تکان نمی‌خورد و فقط می‌خندند، مثل نقل و نبات جوک می‌سازند و کسی هم ترسی ندارد از عقوبت کارش، ولی در میان مسلمین این حریم پاسداشت شده است، اگر اینطور نبود مردم همانطور که راحت برای خداوند فرزند قائل می‌شدند راحت هم هر شوخی مبتذلی که به زبانشان می‌آمد را راحت بیان می‌کردند و منتشر می‌ساختند و حداکثر بعد از آن اگر یک عده خیلی ناراحت می‌شدند معذرت‌خواهی می‌کردند، ولی الآن از ترس دنیایشان هم که شده نسبت به اسلام حریم قائل هستند و دشمنی‌هایشان را کمتر جرأت می‌کنند که آشکار کنند و در نتیجه مانع هدایت جمعی عده‌ی زیادی نمی‌توانند بشوند ...

و طاها;903010 نوشت:
البته باید پرسید این حکم فقهی از احکام ضروری دین است یا خیر؟ آیا اجرای ان بر کسانی که مقلد فلان مرجع نیستند نیز جاری میشود؟ یا هر مسلمانی حکمش منطبق با مرجع تقلید خودش خواهد بود؟

قاعدتاً ربطی به مرجع تقلید شخص هتاک ندارد و بستگی به مرجع تقلید کسی که می‌خواهد مصداق توهین را تشخیص بدهد و یا حکم را اجرا کند بستگی دارد ...

نقطه;903102 نوشت:

سلام

با سلام و احترام

نقل قول:
اول اینکه عقل چیزی است که به آن خداوند پرستیده می‌شود،

در این امر اختلاف نظر است یا اینکه مقصود شما از عقل، با تعریف روایی و یک معنای خاص است نه عقلی که در کلام و اصول فقه و فلسفه گفته شده است.

نقل قول:
پس بین عقل و شرع هیچ تضادی را نمی‌توان متصور گشت،

به خاطر اینکه تضادی وجود ندارد می توانیم پی به اشتباهات خودمان ببریم.

مثلا وقتی تضادی مشاهده می کنیم می گوییم یا محاسبات عقلی ما اشتباه بوده است یا در استنباط شرعی اشتباه کرده ایم.

در این مسئله نیز باید ببینیم که اشتباهی صورت نگرفته باشد.

نقل قول:
عقل نه فقط آن چیزی است که با آن ریاضی یا منطق یا فلسفه یا فیزیک یا امثال آن مطالعه می‌شود ...

عقل قوه ی ادراکی ما است و محدود به علم خاص یا چهارچوب خاصی نیست.

نقل قول:
در اینجا هم تعارضی که به نظر می‌رسد جدای از آنکه مستقر نگشته است و در حدّ یک علامت سؤال در ذهن دوستان هست یک نتیجه‌گیری عقلانی هم نیست، بیشتر باید گفت یک سؤال حِکمی است.

بله یک سوال است. کما اینکه در پست بنده مشاهده می کنید که سرتاسر سوال است.

خوب شاید خواسته ی زیادی است که خواستار واکنش های فعالانه هستیم مثل شما ، نه واکنش های منفعلانه که مسلمان های شرمنده دارند ...

نقل قول:
دوم اینکه اگر سؤال دوستان پیرامون علت این حکم باشد هیچ بعید نیست که ما اصلاً دلیل آن را ندانیم،

من کسانی که صادقانه پاسخ ها را مطرح می کنند خیلی دوست دارم. مثلا این پاسخ شما یکی از آن پاسخ ها است که خیلی دوست داشتنی است
و نقطه ی ضعف نیست بلکه نقظه قوت است.
اما نمی دانم چرا برخی ها از این نوع پاسخ دادن می ترسند ...

نقل قول:
بلکه حداکثر تلاش داریم تا برخی از حکمت‌های آن را بشناسیم،

بله دقیقا

نقل قول:
مسلمان قرار است تسلیم خدا باشد و اطاعتی که متوقف بر دانستن دلیل و موافق بودن با آن باشد اطاعت از خود است و نه از خدا، اطاعت در اصل آن اطاعتی است که کورکورانه باشد، اینکه دلیل را ندانیم ولی چون می‌دانیم که باید اطاعت کنیم اطاعت می‌کنیم،

بله بندگی به شرط مزد یا به شرط فهمیدن همه چیز که نمی شود ...

نقل قول:
اگر دلیل یا حکمت را بدانیم البته کمک‌حالمان خواهد بود که بهتر بتوانیم اطاعت و بندگی کنیم، مگرنه اصل اطاعت و بندگی بر اطاعت همه‌جانبه و کورکورانه است، نه به این معنا که مسلمان عقل و منطق و تفکرش را تعطیل کند، بلکه به این معنا که اگر دانست و با همان عقل و منطق و تفکر هم دانست که دستوری از جانب خداست دیگر اما و اگر به دل راه ندهد،

بله مشکل در همین "اگر" است بزرگوار

"اگر دانست"

نقل قول:

این می‌شود اسلام و نهایت آن هم این است که نه تنها به این اطاعت تن دهد که بلکه به آن راضی هم باشد که این هم می‌شود مقام رضا ... تمام این مقدمات برای این بود که بگویم دانستن دلیل در اسلام مقدمه‌ی اطاعت از حکم نیست،‌بلکه یاور مسلمان در اطاعت کردش هست ... در این بین ما هم هر چه گفتیم و می‌گوییم تلاش برای درک حکمت‌های پشت این حکم است، گرچه گاهی در برخی آیات و روایات می‌توان دلایل یا حکمت‌هایی که خود خدا و خلفای خدا برشمرده‌اند را هم بیابیم ولی باز هم معمولاً دلیلی نداریم که تنها دلایل یا حکمت‌های پشت یک حکم همان باشد که ما به آن‌ها رسیده‌ایم یا برایمان شمرده شده‌اند ...

بله درست می فرمایید اما بنده هم گفتم مشکل کجاست ...

نقل قول:

و نهایتاً سوم اینکه:

۱. إنّ الفتنة اشدّ من القتل ... یعنی فتنه در نزد خداوند بدتر از قتل است ... حالا باید دید چه فتنه‌ای از قتل بالاتر است ... البته ناگفته نماند در شریعت قیاس حرام است ولی ما هم در مقام استخراج احکام بر اساس قیاس برنیامده‌ایم و تنها داریم سعی می‌کنیم شباهت حکمی که در شریعت وارد شده است را بر اساس منطق قابل فهم برای خودمان بهتر متوجه شویم و قیاس هم یک ابزار برای این کار است ... حالا می‌توان پرسید که کدام فتنه است که از قتل بالاتر است؟ فتنه‌ای که حتماً حداقل یک نفر در آن کشته شود یا ضررهای اقتصادی قابل توجهی را به جامعه‌ی مسلمین وارد کند یا چیز دیگر؟ یک نمونه از این فتنه‌ها شاید همان باشد که در مورد بعدی مورد اشاره قرار گرفته است ...

من حرفی در اینکه ممکن است این امر در حد همان فتنه باشد ندارم.

اما حکم اعدام می تواند به شرط عدم عذرخواهی و عدم جبران کردن باشد. ( شاید هم اکنون اینطور باشد )

نقل قول:
۲. بنی‌اسرائيل که در قرآن آمده پیامبرانشان را کشتند در روایت آمده که آن‌ها را با شمشیر نکشتند بلکه در عمل اثر دعوت ایشان را سعی کردند خنثی کنند ... مقابل هر دعوت حقی یک توجیه باطل علم کردن می‌توان یک راه این کار باشد ... یا اینکه در روایات ما آمده است که افشا کننده‌ی اسرار ما قاتلان ما هستند که به زبان‌هایشان ما را می‌کشند، مانند آن‌هایی که با شمشیرهایشان ما را می‌کشند باز هم همین معنا را افاده می‌کند ... افشا کننده‌ی سر وقتی سرّ را مقابل کسانی که ظرفیتش را ندارند بیان کند دارد آن سرّ را لوث کرده و آن افراد عامی را هم ناخواسته به تمسخر دین می‌کشاند ...

متوجه این بند کلام شما نشدم
در هر صورت وظیفه ما است که سیاست فعالانه را در قبال شبهات مطالبه کنیم.

نقل قول:
بر اساس همین دو مورد برخی فتنه‌ها از قتل بالاترند و در نتیجه اگر حکمشان اعدام باشد از این منظر خیلی عجیب نخواهد بود ...

برای من که عجیب نیست حکمش اعدام باشد. حتی این دو بند نیاز نبود زیرا این دوبند چیزی جز امکان اینکه توهین می تواند بدتر از قتل باشد را بیان نمی کند ...

نقل قول:
پس شاید حکم اعدام در اصل برای کسانی است که به نوعی دعوت به دین خدا را به چالش کشانده‌اند، چه به صورت کافر حربی بودن و چه با تمسخر و یا با مسائل دیگر ... آن‌ها مانع هدایت بندگان خدا شده‌اند و به نوعی پا جای پای ائمة الذین یدعون الی النار گذاشته‌اند، یعنی در عمل دارند مردم را گروه‌گروه با خود همراه می‌کنند تا به جهنم درآورند ... اگر حکمت خداوند از آفرینش کل دنیا مهیا شدن برای زندگی ابدی باشد و هدایت باشد به سوی رستگاری و فلاح، این افراد کسانی هستند که مستقیماً مقابل این حکمت اصلی ایستاده‌اند و قصد گمراهی دیگران را دارند ... ایشان می‌شوند از مصادیق طاغوت که باید به آن‌ها کافر شد ... طاغوت اگر بت باشد باید شکسته شود و اگر انسان باشد باید با او جنگید و او را از میان برداشت ...

در این شایدی که مطرح کردید وجه خوب قضیه را مطرح کردید که مورد قبول بوده و حکمش معلوم است.

اما در شبهات و چالش ها باید روی بد قضیه را حل کرد ...

یعنی شاید حکم اعدام برای کسانی که به نوعی دعوت به دین خدا را هم به چالش نکشیده باشند، نیز باشد...

پس ابتدا باید آگاهی به حکم شریعت پیدا کنیم بعد نسبت به حل قضیه اقدام کنیم ...

نقل قول:
این شاید تنها یک حکمت برای این مطلب بود ... برای تکمیل این مطلب می‌توان حکمت‌های دیگر را هم در نظر گرفت، مثلاً اگر در یک دین بزرگترین مجازات برای قتل ۱۰۰۰ نفر به طور همزمان و یا خوردن یک گیاه خاص وضع شود از این صورت حکم دادن می‌شود فهمید که خوردن آن گیاه خاص لابد یک زشتی خاصی دارد که تنها چیزی بوده است که قابل مقایسه با کشتن ۱۰۰۰ نفر همزمان شمرده شده است و مجازات هیچ حکم دیگری به شدت آن وضع نشده است، در اینجا هم همینطور است، از وضع حکم اعدام برای تمسخر کنندگان مقدسات می‌توان فهمید که اینجا حیطه‌ای است که حریم محکمی دارد و کسی نباید به خودش اجازه بدهد که وارد این حریم شده و هتاکی کند و اهمیت این موضوع آنقدر زیاد است که شخص هتاک را از تمام داشته‌هایش محروم می‌کنند از جمله از جان عزیزش، در نتیجه اگر افرادی باشند که در این دین این حکم را اجرا کنند با اجرای این حکم عملاً این حریم را پاس داشته‌اند و شعائر دینشان را بزرگ داشته‌اند و توجه‌ها را جلب کرده‌اند به اینکه این مطلب مهم است، خیلی بیش از آنچه ممکن است به نظر برسد مهم است، آنقدر مهم است که مثلاً یک نفر برای اجرای این حکم جان خودش را از دست بدهد چنانکه در ماجرای سلمان‌رشدی ملعون مثلاً چنین چیزهایی بوده است .... جریمه هر چه بزرگتر باشد عبرت گرفتن از آن هم ساده‌تر بوده و کمتر کسی پیدا می‌شود که با وجود چنان جریمه‌ای باز دست به این کار بزند، در نتیجه بازدارندگی آن جریمه از تکرار جرم توسط دیگران هم بیشتر می‌شود، مثل اینکه آن فیلم موهون که چند سال پیش بر علیه رسول رحمة‌للعالمین صلی‌الله‌علیه‌وآله ساختند را دیدیم که بازیگرانش اعلام کردند ما فریب خورده‌ایم و به ما گفته بودند این فیلم موضوع دیگری دارد و می‌گفتند مدام کابوس می‌بینند که مسلمانان می‌خواهند با ایشان برخورد کنند و امثال آن ... در صورتی که به چشم خودم دیدم مسیحیان چه راحت حضرت مسیح را مسخره می‌کنند و کسی هم تکان نمی‌خورد و فقط می‌خندند، مثل نقل و نبات جوک می‌سازند و کسی هم ترسی ندارد از عقوبت کارش، ولی در میان مسلمین این حریم پاسداشت شده است، اگر اینطور نبود مردم همانطور که راحت برای خداوند فرزند قائل می‌شدند راحت هم هر شوخی مبتذلی که به زبانشان می‌آمد را راحت بیان می‌کردند و منتشر می‌ساختند و حداکثر بعد از آن اگر یک عده خیلی ناراحت می‌شدند معذرت‌خواهی می‌کردند، ولی الآن از ترس دنیایشان هم که شده نسبت به اسلام حریم قائل هستند و دشمنی‌هایشان را کمتر جرأت می‌کنند که آشکار کنند و در نتیجه مانع هدایت جمعی عده‌ی زیادی نمی‌توانند بشوند ...

در فضایی که با اما و اگر بخواهیم مشکلات را حل کنیم ... فقط به پیچیده کردن داستان کمک کرده ایم ...

حکم اعدام دقیقا در مورد چه کسانی است ؟
آیا کسی که توهین کرده است اما عذرخواهی می کند و در حد توان به جبران توهین می پردازد باز هم حکمش اعدام است ؟
آیا حکم اعدام جزو ضروریات دین است یا خیر ؟

نقل قول:
قاعدتاً ربطی به مرجع تقلید شخص هتاک ندارد و بستگی به مرجع تقلید کسی که می‌خواهد مصداق توهین را تشخیص بدهد و یا حکم را اجرا کند بستگی دارد ...

فرض کنید دو مرجع تقلید داریم که در تعریف و تشخیص توهین با هم اختلاف نظر دارند ...

حالا مقلد مرجع الف، کاری انجام می دهد که از نظر مرجع تقلید ب، توهین است و حکمش اعدام است.

اکنون مقلدین مرجع ب، حق دارند مقلد مرجع الف را اعدام کنند.

آیا قبول دارید ؟

کلام پایانی

پس وقتی تضادی مشاهده می کنیم و یا حتی بعدی در مسئله به نظرمان می آید باید در مقدمات ذهنی دو طرف جستجو کنیم شاید در اشتباه هستیم
و صرفا نباید از وضعیت موجود دفاع کنیم ( چیزی که از ظاهر گفتار شما معلوم میشود )

مثلا حکم فقهی زیر را نگاه کنید :

بر کسی که به اوج لذت جنسی و انزال می رسد، غسل جنابت واجب نیست
مگر اینکه منی از او خارج شود.
پس در چهار حالت، غسل جنابت واجب نیست :

الف ) انزال او خالی از اسپرم ومنی باشد ( تکه های ژله ای، منی هستند )
ب )
کیسه های منی خالی شده باشند
ج ) فرد وازکتومی ( بستن لوله اسپرم ) کرده باشد.
د )
فرد کاملا عقیم باشد.



این حکم فقهی آن قدر عجیب است که باعث می شود در استنباط فقهی یا ادراک خودمان تجدید نظر کنیم ...

( پاسخ کمی عجله ای شد ... ولی کافی به نظر می رسد ... )

[=arial]

نیلوفر 0;901328 نوشت:
چرا حکم اعدام کسی که به مقدسات توهین می کنند را می دهند؟ استدلال شما از اینکه باید چنین مجازاتی باشد چیست؟

بسم الله الرحمن الرحیم
بنده بحث رو پیگیری کردم،کلام همه ی بزرگواران را تقریبا مطالعه کردم.
شاید سرکار نیلوفر میگویند ،مجازات خیلی سنگین تر از جرم است..
یکی یک حرف میزند،نظرش را گفته،منظور هم نداشته،بلکه بافکر ما مشکل دارد،منطقی نیست او را بکشیم چون برخلاف نظر ما حرف زده..در نهایت تنبیه،چرا اعدام؟
کلامشان تاحدودی حق است ،یعنی اگر همین تنها باشد،اعدام خیلی مجازات سنگینی است..با رافت اسلامی هم سازگار نیست..
اما جواب..
در عمل چنین اتفاقی نمی افتد سرکار نیلوفر..
آیا میدانستید در صورتی که محرز شود فردی که توهین کرده،جاهل بوده یا اینکه عصبانی بوده و از روی خشم توهین کرده ،حکمش اعدام نیست؟
بالاتر ازاین..
آیا میدانستید اگر خود فرد بگوید من از روی عصبانی توهین کردم اعدام نمیشود؟
قانون ۲۶۳ مجازات اسلامی به همراه تبصره هایش را مطالعه بفرمائید..

خب با تفاسیر بالا،اگر کسی عمدا،بدون جهل و بدون عصبانیت به مقدسات توهین کند و بعد هم سینه را جلو بدهد و بگوید دلم خواست،عصبانی هم نبودم،حکم اعدام برایش زیاد است؟
دقت بفرمائید این یعنی اعلام جنگ...
مثلا سلمان رشدی ملعون با نوشتن کتاب بی محتوای آیات شیطانی ابراز عقیده نکرد،اعلام جنگ کرد..
تاریخ بخوانید..زیاد هم بخوانید،عاقبت پاسخ ندادن به تو سری اول از کفار،ذبح شدن مسلمان است..در واقع این سیستم تدافعی ماست و اعدام در حالی است که فرد محارب باشد.
حالا با این مقدمه توضیحات اساتید را مطالعه بفرمائید.
حقیقتا به راحتی اعدام صورت نمیگیرد..
تمام مجازات های اسلام اینگونه است،و نقطه ی مشترک همه اش مربوط به کسانی است که سینه را سپر کرده و جنایتی میکنند.
جهت مطالعه ی بیشتر،شرایط سنگسار و قطع دست دزد را که در مجازات اسلامی آمده مطالعه بفرمایید

یقین کنید آنجا که اسلام راضی میشود خونی ریخته شود،جایی است که نمیخواهد راضی شود خون ها ریخته شود...

موضوع قفل شده است