مقایسه نبوت و ولایت از دید شیعه و اهل سنت

تب‌های اولیه

27 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مقایسه نبوت و ولایت از دید شیعه و اهل سنت

آیا صفاتی که شیعه برای امامان قائل است همان صفات را برای پیامبر هم قائل است؟ و صفاتی که شیعه برای امامان قائل است آیا اهل تسنن آن صفات را برای پیامبر قائل است؟ و اگر اختلافی درین خصوص بین شیعه و سنی هست علت آن چیست؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد نافع

باسلام و تشکر از پرسش گر عزیز

در حقیقت نقطه اوج اختلاف بين شيعه و سني همین مسئله ای است که شما به ان اشاره کردید. و اتفاقا اختلافات ديگر از اين مسئله نشأت مي گيرد و تمام سوالات در خصوص مقام امامت را میتوان به این پرسش ختم داد که: آيا امامت يک مقام ديني و تابع تشريع و نصب الهي است يا يک سلطنت دنيوي و تابع عوامل اجتماعي است؟

اما در ابتدا به صورت مختصر تعریفی از امامت از دیدگاه شیعه و اهل سنت ارائه میکنیم و پس از آن به چرایی اختلافات موجود بپردازیم.
تعریف شیعه: امامت یعنی ریاست و سرپرستی عمومی در امور دین و دنیا در مقام جانشینی پیامبر(ص) (کشف المراد علامه حلی، ص 32).
تعریف اهل سنت: امامت جانشینی پیامبر ریاستی است در امور دینی و دنیایی مردم و با انتخاب مردم است (نک: فضل بن روز بهان اشعري، بدايه المعارف، ج 2، ص 6).
درباره جمع بیت تعریف شیعه و اهل سنت از امامت شهید مطهري مي‌گويد: «آن امامتي که شيعه به آن اعتقاد دارد، اصلا سني معتقد به آن نيست، آنچه اهل تسنن به نام امامت معتقدند، يک شأن دنياي امامت است که يکي از شئون آن است» (امامت و رهبري، مرتضي مطهري،صص 45-56 ).

قبل از این که به برخی اختلافات اشاره شود درباره تفاوت و اختلافات شيعه و اهل سنت می‌توان به منابع متعددی مراجعه کرد ولی کتابهایی چون: نشانه‌هاي دو مکتب از سيد مرتضي عسگري، فرق کلامي از علي رباني گلپايگاني، فرهنگ فرق اسلامي از محمد جواد مشکور مناسب است.

اما اختلافات موجود میان شیعه و اهل سنت درباره امامت و ولایت به گونه زیر است:
1. شيعه بر این دیدگاه است که تداوم راه نبوت در دوران خاتميت از طریق امام است ولی در نگاه اهل سنت امامت صرفاً يك تئورى حكومت است.
2. امامت نزد شيعه سه كاركرد اساسى دارد: رهبرى سياسى و اجتماعى، مرجعيت دينى، ولايت باطنى ولی در نظر اهل سنت امامت به معناى دوم و سوم وجود ندارد. آنها امامت را تنها در حد زعامت و رهبرى سياسى و اجتماعى باور دارند.
3. شيعه معتقد است امامت مسأله‏‌اى كلامى است و به فعل الهى و رابطه خدا با انسان بازگشت می‌كند اما اهل سنت امامت را در حد مسأله‌‏اى فرعى و ناظر به رفتار مكلفان میدانند.
4. همچنین در نگاه شیعه نصب امام از سوى خدا است و طیبعتا اهل سنت چنین عقیده ای ندارند.
5. از نظر شيعه امام بايد معصوم باشد ولی اهل سنت بر این عقیده اند که در امام عصمت و عدالت و علم الهي شرط نيست و حتي انتخاب مردم هم نياز نيست حتي اگر فاسقي با قهر و غلبه و زور برمردم مسلط شد بدون هيچ بيعتي اطاعت او واجب است و خليفه شمرده مي شود.
6. تفاوت در مصداق امام نیز از جمله اختلافات موجود میان شیعه و اهل سنت است. ‏
7. شيعيان در امام علم خدا دادي را شرط مي دانند اما اهل سنت حتي آگاهي به مسائل ديني و شرعي را در خليفه امام شرط نمي دانند (ر.ک: الوامع الالهيه، ص 259-285؛ دلائل الصدق، ج 2، ص 4).

mehrdaad.;901295 نوشت:
آیا صفاتی که شیعه برای امامان قائل است همان صفات را برای پیامبر هم قائل است؟ و صفاتی که شیعه برای امامان قائل است آیا اهل تسنن آن صفات را برای پیامبر قائل است؟ و اگر اختلافی درین خصوص بین شیعه و سنی هست علت آن چیست؟

سلام
برای امام همان است که برای نبی است مگر ابلاغ وحی تشریعی
اهل سنت مقامات امام در نظر شیعه را برای پیامبر قائل نیستند. اهل سنت برای پیامبر فقط ابلاغ وحی را قائل اند بدون اینکه برای پیامبر در اخذ وحی ویژگی قائل باشند البته عموم متکلمین پیامبر را در معجزات( و بالتبع معجزه قرآن) صرفا یک واسطه متکلم می دانند و نه بیش از آن.
یا علیم

اما بخش دوم درباره این مطلب است که اوصاف امامت برای امام برای پیامبر است از دیدگاه اهل تسنن البته که باید سوال را این گونه مطرح کرد که تفاوت امامت و نبوت از دیدگاه تشیع چیست و پس از ان از دیدگاه اهل تسنن، که به برخی از ان موارد اشاره میشود:

1. از دیدگاه شیعه، احکام و قوانین شریعت و حلال و حرام به امام وحی نمی‏شود بلکه احکام و قوانین دین بطور کامل بر پیغمبر اکرم نازل شده و آن حضرت هم بعض آنها را که لازم بوده در اختیار مسلمانان قرار داده است.
2. پیامبر رسما با عالم غیب تماس می‏گیرد و فرشته وحی را مشاهده می‏نماید و ملکوت جهان هستی را رؤیت می‏کند لیکن ارتباط امام به چنین مرتبه نیست. از احادیث استفاده مى شود که گر چه بر امام نیز الهام مى شود و با عالم غیب ارتباط دارد لیکن این وحى و الهام با وحى انبیا فرق دارد، پیامبر رسما با عالم غیب تماس مى‌گیرد و فرشته وحى را مشاهده مى نماید و ملکوت جهان هستى را رویت مى کند لیکن ارتباط امام به چنین مرتبه نیست.
3. پیامبر مستقیما با جهان غیب تماس می‏گرفت و حقائق را دریافت می‏نمود، و در این باره، به تأیید و راهنمایی دیگران نیازی نداشتند، لیکن ائمه اطهار به تأییدات و تقویت و راهنمایی پیغمبر احتیاج دارند.
4. هر چه به امام افاضه مى شود از طریق پیامبر است. حتى مطالب تازه‏اى که بر امام القا مى شود، اولا بر پیغمبر عرضه مى‌گردد، سپس بر امام بعد از او، تا نوبت به امام حاضر برسد. بدین طریق امام کسب فیض مى‌کند.
5. امام فرشته را مشاهده نمى‌کند، بلکه مطالب در دلش القا مى‌شود، یا صداى فرشته وحى به گوشش مى رسد، و بدینوسیله حقائق و واقعیات را درک مى کند. وحى امام نظیر وحى همنشین حضرت سلیمان و رفیق حضرت موسى و ذوالقرنین و مادر حضرت موسى بود (بررسی مسائل کلی امامت، امینی، ابراهیم؛ ص 237 - 241.).

به طور خلاصه استاد مطهری(ره) گفته ‏اند: فرق نبوت و امامت در این است كه نبوت راهنمایی، ابلاغ و اخبار است. ولی امامت، رهبری یعنی علاوه بر رهبری اجتماعی، رهبری معنوی به سوی خدا هم هست. (مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج 3،ص 318.

آنچه تا اينجا مشخص شد موارد اشتراك و اختلاف شيعه و اهل سنت درباره امامت است که از ديدگاه كلامي قابل استفاده است اما علت اين اختلاف بحثي است خارج از علم كلام و مسأله اي است تاريخي.

نافع;903576 نوشت:
اما بخش دوم درباره این مطلب است که اوصاف امامت برای امام برای پیامبر است از دیدگاه اهل تسنن البته که باید سوال را این گونه مطرح کرد که تفاوت امامت و نبوت از دیدگاه تشیع چیست و پس از ان از دیدگاه اهل تسنن، که به برخی از ان موارد اشاره میشود:

1. از دیدگاه شیعه، احکام و قوانین شریعت و حلال و حرام به امام وحی نمی‏شود بلکه احکام و قوانین دین بطور کامل بر پیغمبر اکرم نازل شده و آن حضرت هم بعض آنها را که لازم بوده در اختیار مسلمانان قرار داده است.
2. پیامبر رسما با عالم غیب تماس می‏گیرد و فرشته وحی را مشاهده می‏نماید و ملکوت جهان هستی را رؤیت می‏کند لیکن ارتباط امام به چنین مرتبه نیست. از احادیث استفاده مى شود که گر چه بر امام نیز الهام مى شود و با عالم غیب ارتباط دارد لیکن این وحى و الهام با وحى انبیا فرق دارد، پیامبر رسما با عالم غیب تماس مى‌گیرد و فرشته وحى را مشاهده مى نماید و ملکوت جهان هستى را رویت مى کند لیکن ارتباط امام به چنین مرتبه نیست.
3. پیامبر مستقیما با جهان غیب تماس می‏گرفت و حقائق را دریافت می‏نمود، و در این باره، به تأیید و راهنمایی دیگران نیازی نداشتند، لیکن ائمه اطهار به تأییدات و تقویت و راهنمایی پیغمبر احتیاج دارند.
4. هر چه به امام افاضه مى شود از طریق پیامبر است. حتى مطالب تازه‏اى که بر امام القا مى شود، اولا بر پیغمبر عرضه مى‌گردد، سپس بر امام بعد از او، تا نوبت به امام حاضر برسد. بدین طریق امام کسب فیض مى‌کند.
5. امام فرشته را مشاهده نمى‌کند، بلکه مطالب در دلش القا مى‌شود، یا صداى فرشته وحى به گوشش مى رسد، و بدینوسیله حقائق و واقعیات را درک مى کند. وحى امام نظیر وحى همنشین حضرت سلیمان و رفیق حضرت موسى و ذوالقرنین و مادر حضرت موسى بود (بررسی مسائل کلی امامت، امینی، ابراهیم؛ ص 237 - 241.).

به طور خلاصه استاد مطهری(ره) گفته ‏اند: فرق نبوت و امامت در این است كه نبوت راهنمایی، ابلاغ و اخبار است. ولی امامت، رهبری یعنی علاوه بر رهبری اجتماعی، رهبری معنوی به سوی خدا هم هست. (مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج 3،ص 318.

اول در مورد جمله اخر یعنی پیامبر رهبری اجتماعی و معنوی به سوی خدا را ندارد! اما در تاریخ رهبری پیامبر بیش از رهبری امامان نمود دارد و در زمان پیامبر که امامی بعنوان رهبر وجود نداشته رهبری مسلمانان با چه کسی بوده؟
دوم ایا مطالبی که شیعه به امامان نسبت میدهد تماما از زبان خود امامان گفته شده و مورد تایید ایشان است و بعبارتی دیگر مواردی که شیعه به امامان نسبت میدهد منبع اصلی اش گفتار خود امامان است یا اینکه نه بعد از زمان امامان توسط عالمان مذهبی نتیجه گیری شده؟

mehrdaad.;903878 نوشت:
اول در مورد جمله اخر یعنی پیامبر رهبری اجتماعی و معنوی به سوی خدا را ندارد!

باسلام.
به طریق اولی پیامبر تمام شئوناتی که امام دارد را در اختیار دارد که همان رهبری امت اسلام از حیثیات مختلف است و همانطور هم که گفته شد ان چه موجب تفاوت امام و پیامبر شده است ابلاغ وحی و موارد دیگر است که در متن اشاره شده است و در حقیقت انها از مختصات وظائف پیامبر است.

mehrdaad.;903878 نوشت:
اما در تاریخ رهبری پیامبر بیش از رهبری امامان نمود دارد و در زمان پیامبر که امامی بعنوان رهبر وجود نداشته رهبری مسلمانان با چه کسی بوده؟

در تمام این مدت رهبری سیاسی اجتماعی و ... بر عهده خود پیامبر بوده است و نه امام

mehrdaad.;903878 نوشت:
دوم ایا مطالبی که شیعه به امامان نسبت میدهد تماما از زبان خود امامان گفته شده و مورد تایید ایشان است و بعبارتی دیگر مواردی که شیعه به امامان نسبت میدهد منبع اصلی اش گفتار خود امامان است یا اینکه نه بعد از زمان امامان توسط عالمان مذهبی نتیجه گیری شده؟

در حقیقت پرسش این گونه باید باشد که منابع احکام و اعتقادات شیعه بر چه اصولی استوار است؟ و این که فقها و مجتهدین، احکام و قوانین الهی را از کجا استنباط و استخراج می نمایند؟
پاسخ این است که شیعه برای استنباط احکام الهی بر چهار منبع تکیه میکند: قرآن، سنت، عقل و اجماع
که در باب سنت باید گفت که قول، فعل و تقریر معصومین طریق اخذ احکام و اعتقادات است به این معنا که اگر معصومین(ع) سخنی گفته اند برای مجتهدی که خواهان استنباط حکم است کافی است تا به آن سخن استناد کرده و حکم الهی را که حاکی از سخن معصوم (البته با شرایط خاص خود) بوده بیان کند. اما اگر معصوم سخنی نگفته، میتوان به اعمال و کردار معصومین استناد کرده و حکم الهی را استخراج نمود و در نهایت تقریر معصوم که همان امضا و تایید آنان است.
با این مقدمه این گونه نتیجه گرفته میشود که شیعه از امام خود هیچگاه جدا نیست به این معنا که حتی زمانی که از عقل (البته عقل به معنای مورد نظر که همان عقل سلیم باشد یعنی عقلی که از اوهام و ... دور باشد) خود هم برای بیان احکام و عقاید استفاده میکند، این چیزی جز ان چه معصوم بیان کرده، نیست.

نافع;903939 نوشت:
در حقیقت پرسش این گونه باید باشد که منابع احکام و اعتقادات شیعه بر چه اصولی استوار است؟ و این که فقها و مجتهدین، احکام و قوانین الهی را از کجا استنباط و استخراج می نمایند؟
پاسخ این است که شیعه برای استنباط احکام الهی بر چهار منبع تکیه میکند: قرآن، سنت، عقل و اجماع
که در باب سنت باید گفت که قول، فعل و تقریر معصومین طریق اخذ احکام و اعتقادات است به این معنا که اگر معصومین(ع) سخنی گفته اند برای مجتهدی که خواهان استنباط حکم است کافی است تا به آن سخن استناد کرده و حکم الهی را که حاکی از سخن معصوم (البته با شرایط خاص خود) بوده بیان کند. اما اگر معصوم سخنی نگفته، میتوان به اعمال و کردار معصومین استناد کرده و حکم الهی را استخراج نمود و در نهایت تقریر معصوم که همان امضا و تایید آنان است.
با این مقدمه این گونه نتیجه گرفته میشود که شیعه از امام خود هیچگاه جدا نیست به این معنا که حتی زمانی که از عقل (البته عقل به معنای مورد نظر که همان عقل سلیم باشد یعنی عقلی که از اوهام و ... دور باشد) خود هم برای بیان احکام و عقاید استفاده میکند، این چیزی جز ان چه معصوم بیان کرده، نیست.

خواهش میکنم سوال مرا عوض نکنید و لطف بفرمایید صراحتا به انچه پرسیده شده پاسخ بگویید آیا خود امامان چیزهایی که شیعه در مورد فضایلشان می گوید را خود گفته اند یا خیر مثلا امامی گفته است من یا پدرم یا پسرم معصوم هستیم یا خیر ؟ بعد بفرمایید علما چطور فهمیدند

خواهش میکنم سوال مرا عوض نکنید و لطف بفرمایید صراحتا به انچه پرسیده شده پاسخ بگویید آیا خود امامان چیزهایی که شیعه در مورد فضایلشان می گوید را خود گفته اند یا خیر مثلا امامی گفته است من یا پدرم یا پسرم معصوم هستیم یا خیر ؟ بعد بفرمایید علما چطور فهمیدند

با سلام و عرض ارادت. مبحث عصمت، یکی از مباحث بسیار مهمی است که کتاب ها و مقالات متعددی در باره آن نوشته شده است. روایات فراوانی دلالت بر تصریح امامان ما بر عصمت خود در کتب روایی داریم.بنده چند نمونه روایت را بنا به درخواست شما دوست عزیز ارائه می کنم.

1- قال النبی صلی الله علیه و آله :«انا و علی و الحسن و الحسین و تسعة من ولد الحسین، مطهرون معصومون؛ من و علی و حسن و حسین و نه نفر از فرزندان حسین، پاک و معصوم از گناه هستیم(شیخ صدوق، عیون اخبارالرضا، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ج1، ص64. شیخ صدوق، کمال الدین، تحقیق علی اکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین، 1362ش، ص280.)

2- امیر المومنین ـ علیه السلام ـ می فرماید: «انما الطاعة لله و لرسوله و لولاة الامر و انما امر بطاعة اولی الامر لأنهم معصومون مطهرون لا یأمرون بمعصیة. همانا حق اطاعت از آن خدا و رسول و صاحبان امراند. بدان جهت خداوند به اطاعت اولی الامر دستور داده است که آنان معصوم از خطایند و به گناه امر نمی کنند(مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج25، ص200)

3- [عيون أخبار الرضا عليه السلام‏] مَاجِيلَوَيْهِ وَ أَحْمَدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ وَ ابْنُ تَاتَانَةَ جَمِيعاً عَنْ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ التَّمِيمِيِّ قَالَ حَدَّثَنِي سَيِّدِي عَلِيُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا ع عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِيٍّ ع عَنِ النَّبِيِّ ص أَنَّهُ قَالَ مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَنْظُرَ إِلَى الْقَضِيبِ الْيَاقُوتِ الْأَحْمَرِ الَّذِي غَرَسَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِيَدِهِ وَ يَكُونَ مُتَمَسِّكاً بِهِ فَلْيَتَوَلَّ عَلِيّاً وَ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِهِ فَإِنَّهُمْ خِيَرَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ صَفْوَتُهُ وَ هُمُ الْمَعْصُومُونَ مِنْ كُلِّ ذَنْبٍ وَ خَطِيئَةٍ.

4- وَ حَدَّثَنِي السُّلَمِيُّ عَنِ الْعَتَكِيِّ عَنْ سَعِيدِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْحَضْرَمِيِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الصَّدَفِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِبْرَاهِيمَ الْعَوْفِيِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي الْحَكَمِ الْبَرَاجِمِيِّ عَنْ شَرِيكِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي الْوَفَاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَمَّارِ بْنِ يَاسِرٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ سَمِعْتُ النَّبِيَّ ص يَقُولُ إِنَّ حَافِظَيْ عَلِيٍّ لَيَفْخَرَانِ عَلَى سَائِرِ الْحَفَظَةِ بِكَوْنِهِمَا مَعَ عَلِيٍّ ع وَ ذَلِكَ أَنَّهُمَا لَمْ يَصْعَدَا إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِشَيْ‏ءٍ مِنْهُ فَيُسْخِطَهُ. یعنی هیچ گناهی از سوی ایشان صورت نمی پذیرد.(بحارالأنوار ج : 25 ص : 195)

5- عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع قَالَ الْإِمَامُ مِنَّا لَا يَكُونُ إِلَّا مَعْصُوماً وَ لَيْسَتِ الْعِصْمَةُ فِي ظَاهِرِ الْخِلْقَةِ فَيُعْرَفَ بِهَا فَلِذَلِكَ لَا يَكُونُ إِلَّا مَنْصُوصاً فَقِيلَ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَا مَعْنَى الْمَعْصُومِ فَقَالَ هُوَ الْمُعْتَصِمُ بِحَبْلِ اللَّهِ وَ حَبْلُ اللَّهِ هُوَ الْقُرْآنُ لَا يَفْتَرِقَانِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ الْإِمَامُ يَهْدِي إِلَى الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ يَهْدِي إِلَى الْإِمَامِ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ‏.(همان) 6- عَلِيُّ بْنُ الْفَضْلِ الْبَغْدَادِيُّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ خَلَفٍ عَنِ الْحُسَيْنِ الْأَشْقَرِ قَالَ قُلْتُ لِهِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ مَا مَعْنَى قَوْلِكُمْ إِنَّ الْإِمَامَ لَا يَكُونُ إِلَّا مَعْصُوماً قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ ذَلِكَ فَقَالَ الْمَعْصُومُ هُوَ الْمُمْتَنِعُ بِاللَّهِ مِنْ‏ جَمِيعِ مَحَارِمِ اللَّهِ وَ قَدْ قَالَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ مَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ‏(همان)

7- فِي خَبَرِ الْأَعْمَشِ عَنِ الصَّادِقِ ع الْأَنْبِيَاءُ وَ أَوْصِيَاؤُهُمْ لَا ذُنُوبَ لَهُمْ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُون‏.

8- ابْنُ الْمُتَوَكِّلِ عَنِ السَّعْدَآبَادِيِّ عَنِ الْبَرْقِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنِ ابْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ أَبَانِ بْنِ أَبِي عَيَّاشٍ عَنْ سُلَيْمِ بْنِ قَيْسٍ قَالَ سَمِعْتُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع يَقُولُ إِنَّمَا الطَّاعَةُ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِوُلَاةِ الْأَمْرِ وَ إِنَّمَا أُمِرَ بِطَاعَةِ أُولِي الْأَمْرِ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ لَا يَأْمُرُونَ بِمَعْصِيَتِهِ

9- فِي تَفْسِيرِ النُّعْمَانِيِّ فِي كِتَابِ الْقُرْآنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ جَابِرٍ عَنِ الصَّادِقِ ع عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ أَنَّهُ قَالَ فِي بَيَانِ صِفَاتِ الْإِمَامِ فَمِنْهَا أَنْ يُعْلَمَ الْإِمَامُ الْمُتَوَلِّي عَلَيْهِ أَنَّهُ مَعْصُومٌ مِنَ الذُّنُوبِ كُلِّهَا صَغِيرِهَا وَ كَبِيرِهَا لَا يَزِلُّ فِي الْفُتْيَا وَ لَا يُخْطِئُ فِي الْجَوَابِ وَ لَا يَسْهُو وَ لَا يَنْسَى وَ لَا يَلْهُو بِشَيْ‏ءٍ مِنْ أَمْرِ الدُّنْيَا وَ سَاقَ الْحَدِيثَ إِلَى أَنْ قَالَ ع عَدَلُوا عَنْ أَخْذِ الْأَحْكَامِ عَنْ أَهْلِهَا مِمَّنْ فَرَضَ اللَّهُ طَاعَتَهُمْ مِمَّنْ لَا يَزِلُّ وَ لَا يُخْطِئُ وَ لَا يَنْسَى.(همان)

از این دست روایات فراوان وجود دارد( مراجعه کنید به بحارالأنوار ج : 25 ص : 191باب 6- عصمتهم و لزوم عصمة الإمام علیهالسلام) در ضمن آن که روایات بی شماری داریم که لازمه آن، عصمت اهل بیت علیهم السلام است مثل حدیث ثقلین و ایات متعددی داریم که نتیجه ی آن عصمت اهل بیت علیهم السلام است مثل آیه ی تطهیر و ... ادله ی محکم عقلی هم داریم.

شیعه معتقد است امام از سوی خداوند تعیین میشود.
شیعه برای اینکه ثابت کند امام از سوی خدا تعیین میشود به دلایل عقلی و نقلی استشهاد میکند.
سنی این را قبول ندارد. میگوید اگر امامت منصوص باشد لازم است در قران ایه ای داشته باشیم که نداریم.

شیعه امام را اعلم زمان خودش میداند و حتی برخی امام را فقط اعلم در دین خدا میدانند و برخی امام را عالم بماکان و ما یکون میدانند و برخی امام را عالم به چیزی میدانند که بخواهد اما عالم به همه چیز نیست.
لذا قدر جامع علم امام همان اعلمیت در دین خواهد بود.
پس اگر کسی گفت شیعه معتقد به علم گسترده ی امام است اشتباه میکند... شیعه خود در این زمینه اختلاف نظر دارد.

شیعه امام را معصوم و مطهر میداند اما در اینکه معصوم از چه چیزی است مورد اختلاف است...

امامت نیز دو معنا میتواند داشته باشد
امامت در مقام
امامت در مسئولیت
هر پیامبری میتواند امام باشد به معنای هدایت کننده...
ائمه معصومین از این حیث امام هستند.
اما تفاوت هایی با امامت پیامبران دارند...
مثلا امام تشریع نمیکند البته همه پیامبران هم تشریع نمیکنند چون برخی تابع دین پیامبر قبلی هستند...
به امام وحی میشود اما نه وحی رسالت...( البته این بحث خیلی چالشی خواهد بود)

از طرفی
هر پیامبری امامت مقامی ندارد.
مثلا ابراهیم امامت مقامی داشت...اما خیلی از پیامبران امامت مقامی نداشتند...

هر کس مقام امامت دارد مسئولیت هدایت دارد
لذا از حیث مقام و درجه، امامت بعد از رسالت تحقق می یابد
اما از حیث هدایت، امامت با نبوت و رسالت هم معنا خواهد بود.

ائمه معصومین ، امام بودند از جنبه هدایت...
اما آیا ائمه معصوم، از جنبه مقام بالاتر از نبوت بودند؟
احادیث میگویند بله.
اگر میگویند اگر امام نبود زمین نابود میشد، مقصودشان امامت هدایتی است نه مقامی...
لذا به جای امام هادی از لفظ حجت استفاده میشود...

اگر حجتی در زمین نباشد زمین نابود میشود...

حجت اعم از نبی و رسول و امام هدایت گر است.

پس اینطور خلاصه میکنم :

ادعای شیعه :

امام هدایت گر ضرورت عقلی دارد.
امام هدایت گر میتواند نبی باشد یا رسول یا وصی نبی و رسول
پس بعد از پیامبر اسلام که خود امام هدایت گر بودند عقلا لازم است امام هدایتگری که همان وصی ایشان هست بیاید.
و این امر باید تا قیامت ادامه یابد...

در واقع ولایت مغز نبوت است.
یا بگو امامت مغز نبوت است.
در واقع هر پیامبری امام هدایت گر است.
اما هر امام هدایت گری، پیامبر نیست.

همان دلایل عقلی که لزوم رسالت را اثبات میکند لزوم امامت را اثبات میکند

فرض کنیم امامت ضرورت دارد
این ضرورت با کدام یک از موارد زیر تحقق می یابد ؟
انتخاب خدا
انتخاب رسول
انتخاب حل و عقد
انتخاب مردم( رای گیری )
انتخاب امام

سنی انتخاب حل و عقد و مردم و امام( شما بخوان خلیفه) را عملا قبول کرده است.
زیرا ادعا میکنند ابوبکر با حل و عقد یا رای مردم بود
و عمر با امام.

و باز میدانیم شیعه میگوید
انتخاب خدا

این وسط انتخاب رسول کمی جای بررسی دارد.
آیا انتخاب رسول میتواند مدعای شیعه باشد؟
مثلا آیا وقتی پیامبر فرماندار و فرمانده و جانشین برای جایی تعیین میکردند، انتخاب خدا بود یا انتخاب نبی؟
اگر اولی است پس انتخاب ابوبکر و سایر فرماندهان جنگی منصوص بوده است.
اگر دومی است پس منصوص نبوده است.

[="Tahoma"][="Navy"]

mehrdaad.;901295 نوشت:
یا صفاتی که شیعه برای امامان قائل است همان صفات را برای پیامبر هم قائل است؟ و صفاتی که شیعه برای امامان قائل است آیا اهل تسنن آن صفات را برای پیامبر قائل است؟ و اگر اختلافی درین خصوص بین شیعه و سنی هست علت آن چیست؟

سلام
اهل سنت پیامبر را صرفا یک خبرآور از سوی خدا می دانند که کلمات وی را می شنود و برای مردم نقل می کند
اما شیعه برای پیامبر مقامات عالیه معنوی قائل است لذا نبوت را صرف خبرآوری نمی داند
اهل سنت امامت را حکومت بر جامعه مسلمان می داند
اما شیعه امامت را جانشینی مقامات مادی و معنوی پیامبر به استثنای نبوت تشریعی می داند
لذا تفاوت نگاه شیعه و اهل سنت به مساله نبوت و امامت آسمان تا زمین فرق دارد
این تفاوت باعث شده دین نیز در میان اهل سنت خیلی عرفی باشد و از عقلانیت و دقت و عمق کافی برخوردار نباشد
البته این مطلب به حسب عقیده اکثریت شیعه و اهل سنت است وگرنه برخی اهل معرفت ظاهرا سنی را می بینیم که همان مقامات عالیه را برای پیامبر ص قائلند یا در مورد امامان شیعه همان باورهای شیعی را دارند
یا علیم[/]

محی الدین;910575 نوشت:

سلام
اهل سنت پیامبر را صرفا یک خبرآور از سوی خدا می دانند که کلمات وی را می شنود و برای مردم نقل می کند
اما شیعه برای پیامبر مقامات عالیه معنوی قائل است لذا نبوت را صرف خبرآوری نمی داند
اهل سنت امامت را حکومت بر جامعه مسلمان می داند
اما شیعه امامت را جانشینی مقامات مادی و معنوی پیامبر به استثنای نبوت تشریعی می داند
لذا تفاوت نگاه شیعه و اهل سنت به مساله نبوت و امامت آسمان تا زمین فرق دارد
این تفاوت باعث شده دین نیز در میان اهل سنت خیلی عرفی باشد و از عقلانیت و دقت و عمق کافی برخوردار نباشد
البته این مطلب به حسب عقیده اکثریت شیعه و اهل سنت است وگرنه برخی اهل معرفت ظاهرا سنی را می بینیم که همان مقامات عالیه را برای پیامبر ص قائلند یا در مورد امامان شیعه همان باورهای شیعی را دارند
یا علیم

با اینکه میدانم این سوال را باید از یک بی طرف پرسید اینجا مطرح میکنم شاید بی طرفی پیدا شد: ​کدام به حق نزدیکتر است؟ و چرا اکثر مسلمانان جهان سنی اند و چرا اکثر کسانیکه مسلمان میشوند سنی را انتخاب میکنند؟

سلام
خوب بود اگر در پاسخ به نکاتی که در باب موضوع قبلی به شما داده شد ، یا رد میکردید یا تایید
چون انتظار میرود اگر دنبال یافتن حق هستید ، به مخاطب بگوئید که آن را یافته اید یا نه؟
(درمورد سوال مورد نظر)

این سوال را هم از جناب محی الدین پرسیده اید
با اجازهء ایشان چند نکته کوچک عرض میکنم

mehrdaad.;911459 نوشت:
بین شیعه و سنی کدام به حق نزدیکتر است؟

مخودتان باید تشخیص بدهید
قطعاً من که یعه هستم میگویم شیعه به حق نزدیک تر است
به نظرم روش بهتر این است که نکات اختلافی بین این دو مذهب را یک به یک بررسی بفرمائید ببینید هر کدام چه توضیحی دارد

mehrdaad.;911459 نوشت:
چرا اکثر مسلمانان جهان سنی اند

اکثر بودن فی نفسه نه دلیل بر خوب بودن یک پدیده است و نه دلیل بر بد بودن آن
البته از نظر تاریخی ودلایل این اختلاف جمعیت میشود بررسی کرد و به نتایجی رسید

mehrdaad.;911459 نوشت:
چرا اکثر کسانیکه مسلمان میشوند سنی را انتخاب میکنند؟

اول اینکه باید آمار دقیقی باشد تا ببینیم آیا واقعاً اینطور است یا خیر
اما در صورت صحت این موضوع ، دلیلش همان است که خودتان فرمودید
چون تعداد سنی ها بیشتر از شیعه هاست ، پس طبیعی است تعداد دفعات برخورد دیگران با مذهب سنی بیشتر باشد

[="Tahoma"][="Navy"]

mehrdaad.;911459 نوشت:
ا اینکه میدانم این سوال را باید از یک بی طرف پرسید اینجا مطرح میکنم شاید بی طرفی پیدا شد: ​کدام به حق نزدیکتر است؟ و چرا اکثر مسلمانان جهان سنی اند و چرا اکثر کسانیکه مسلمان میشوند سنی را انتخاب میکنند؟

سلام
منابع دینی مرجع خوبی هستند. با آنها می توان نزدیکی هریک را به حق تعیین کرد؟
اما مساله بیشتر بودن اهل سنت از شیعه دلیل منطقی برای حقانیت یکی و بطلان دیگری نیست.
در بسیاری از ادوار حیات بشر کفار از مومنان و خداباوران بیشتر بوده اند. الان هم بی باوران و مشرکان از موحدان بیشترند. اما بیشتر بودن دلیل بر حقانیت نیست.
یا علیم[/]

محی الدین;911807 نوشت:

سلام
منابع دینی مرجع خوبی هستند. با آنها می توان نزدیکی هریک را به حق تعیین کرد؟
اما مساله بیشتر بودن اهل سنت از شیعه دلیل منطقی برای حقانیت یکی و بطلان دیگری نیست.
در بسیاری از ادوار حیات بشر کفار از مومنان و خداباوران بیشتر بوده اند. الان هم بی باوران و مشرکان از موحدان بیشترند. اما بیشتر بودن دلیل بر حقانیت نیست.
یا علیم

صحبت بر سر کفار و مومنان نیست بلکه بر سر مسلمانان مومن است، کسیکه میخواهد به اسلام روی آورد میخواهد مومن شود، مسلمان شود اما چرا بین شیعه و سنی بیشتر سنی را می پذیرند آیا به این دلیل نیست که بیشتر با عقلشان سازگارترست و روایات تاریخی صحیح تری در مورد سنی می بینند وگرنه برای کسیکه بدنبال حقیقت است و میخواهد به آن حقیقت ایمان بیاورد دیگر مسئله کفر و شرک مطرح نیست هر کدام را که از حقانیت بیشتری برخوردار بداند به آن ایمان میاورد و ضمنا کجای قران نوشته که اهل سنت بر راه باطلند و شیعیان بر راه حقند؟؟؟

[="Tahoma"][="Navy"]

mehrdaad.;914881 نوشت:
صحبت بر سر کفار و مومنان نیست بلکه بر سر مسلمانان مومن است، کسیکه میخواهد به اسلام روی آورد میخواهد مومن شود، مسلمان شود اما چرا بین شیعه و سنی بیشتر سنی را می پذیرند آیا به این دلیل نیست که بیشتر با عقلشان سازگارترست و روایات تاریخی صحیح تری در مورد سنی می بینند وگرنه برای کسیکه بدنبال حقیقت است و میخواهد به آن حقیقت ایمان بیاورد دیگر مسئله کفر و شرک مطرح نیست هر کدام را که از حقانیت بیشتری برخوردار بداند به آن ایمان میاورد و ضمنا کجای قران نوشته که اهل سنت بر راه باطلند و شیعیان بر راه حقند؟؟؟

سلام
تبلیغات اهل سنت نسبت به ما خیلی بیشتر است چون جمعیت و امکانات آنها بیشتر است و کسانی که سنی می شوند در ابتدا اغلب اطلاعی از اختلافات مذهبی درون اسلام ندارند یا اگر دارند اطلاعات کافی ندارند لذا می بینیم برخی از مسلمان شدگان سنی بعد از مدتی شیعه می شوند. و البته مراکز شیعی هم غیر مسلمانان را مستقیما به مذهب حقه دعوت می کنند و در مواردی هم موفق هستند.
به قول امیرمومنان ع جمعیت بیشتر جمعیت اهل حق است ولو به تعداد کمتر باشند.
یا علیم[/]

محی الدین;914887 نوشت:

سلام
تبلیغات اهل سنت نسبت به ما خیلی بیشتر است چون جمعیت و امکانات آنها بیشتر است و کسانی که سنی می شوند در ابتدا اغلب اطلاعی از اختلافات مذهبی درون اسلام ندارند یا اگر دارند اطلاعات کافی ندارند لذا می بینیم برخی از مسلمان شدگان سنی بعد از مدتی شیعه می شوند. و البته مراکز شیعی هم غیر مسلمانان را مستقیما به مذهب حقه دعوت می کنند و در مواردی هم موفق هستند.
به قول امیرمومنان ع جمعیت بیشتر جمعیت اهل حق است ولو به تعداد کمتر باشند.
یا علیم

باز هم قسمت آخر سوال بی جواب ماند!

[="Tahoma"][="Navy"]

mehrdaad.;914894 نوشت:
باز هم قسمت آخر سوال بی جواب ماند!

سلام برادر
شما خیلی ایدالیستی به مسلمان شدن افراد نگاه می کنید. تصور شما این است که این افراد با تحقیق کامل به اسلام روی می آورند تا جایی که از همان اول می توانند مساله شیعه و سنی را تشخیص داده و قضاوت علمی منصفانه ای هم بکنند در حالیکه چنین نیست. اگر می خواهید شاهد این قضیه را ببینید بهتر است نگاهی به گروه تروریستی جنایتکار داعش و النصره و طالبان و غیره بندازید که همه از اهل سنت اند و در میان آنها تازه مسلمانان کم نیستند. اینها کسانی اند که به زعم خود از کفر و شرک به اسلام و توحید روی آورده اند اما متاسفانه با آگاهی های کم خود به چاه دیگری بنام گروههای تروریستی دچار شده اند و به نام دین کشتار می کنند. واضح است که این افراد آشنایی خوبی با اسلام و مبانی آن ندارند. پس این افراد با آگاهی کامل از مسائل اسلامی مسلمان نشده اند تا گرایش بیشتر آنها به اهل سنت (که البته دلایل دیگری هم داشت) دلیل بر حقانیت بیشتر اهل سنت بکند
یا علیم[/]

Reza-D;911492 نوشت:
سلام
خوب بود اگر در پاسخ به نکاتی که در باب موضوع قبلی به شما داده شد ، یا رد میکردید یا تایید
چون انتظار میرود اگر دنبال یافتن حق هستید ، به مخاطب بگوئید که آن را یافته اید یا نه؟
(درمورد سوال مورد نظر)

این سوال را هم از جناب محی الدین پرسیده اید
با اجازهء ایشان چند نکته کوچک عرض میکنم

مخودتان باید تشخیص بدهید
قطعاً من که یعه هستم میگویم شیعه به حق نزدیک تر است
به نظرم روش بهتر این است که نکات اختلافی بین این دو مذهب را یک به یک بررسی بفرمائید ببینید هر کدام چه توضیحی دارد

اکثر بودن فی نفسه نه دلیل بر خوب بودن یک پدیده است و نه دلیل بر بد بودن آن
البته از نظر تاریخی ودلایل این اختلاف جمعیت میشود بررسی کرد و به نتایجی رسید

اول اینکه باید آمار دقیقی باشد تا ببینیم آیا واقعاً اینطور است یا خیر
اما در صورت صحت این موضوع ، دلیلش همان است که خودتان فرمودید
چون تعداد سنی ها بیشتر از شیعه هاست ، پس طبیعی است تعداد دفعات برخورد دیگران با مذهب سنی بیشتر باشد

با سلام بعلت بیماری حاد مدتی قادر نبودم تا به سایت مداحعه کنم لذا نتوانستم پاسخها را ببینم و از وقتی که توانستم با بیش از صد پاسخ مواجه شدم که کم کم مشغول بررسی آنها هستم بعضی از موضوعات هم بسته شده بهمین دلیل نتوانستم نسبت به پاسخ کارشناسان یا دوستان عزیز اظهار نظری داشته باشم که در همین جا از تمام سروران عذرخواهی میکنم، عمدی در کار نبوده و علی رغم میل باطنی قادر به حضور در جمع دوستان نبودم، می بخشید.

mehrdaad.;915432 نوشت:
با سلام بعلت بیماری حاد مدتی قادر نبودم تا به سایت مداحعه کنم لذا نتوانستم پاسخها را ببینم و از وقتی که توانستم با بیش از صد پاسخ مواجه شدم که کم کم مشغول بررسی آنها هستم بعضی از موضوعات هم بسته شده بهمین دلیل نتوانستم نسبت به پاسخ کارشناسان یا دوستان عزیز اظهار نظری داشته باشم که در همین جا از تمام سروران عذرخواهی میکنم، عمدی در کار نبوده و علی رغم میل باطنی قادر به حضور در جمع دوستان نبودم، می بخشید.

انشاالله همیشه سلامت باشید

Reza-D;915703 نوشت:
انشاالله همیشه سلامت باشید

متشکرم سالها بود که دچار چنین آنفولانزای شدید و طولانی نشده بودم، انشاالله که شما و همه مومنین از بیماری دور و مصون باشند و بدون ابتلا به آن قدر سلامتی خود را بدانند.

mehrdaad.;915432 نوشت:
با سلام بعلت بیماری حاد مدتی قادر نبودم تا به سایت مداحعه کنم لذا نتوانستم پاسخها را ببینم و از وقتی که توانستم با بیش از صد پاسخ مواجه شدم که کم کم مشغول بررسی آنها هستم بعضی از موضوعات هم بسته شده بهمین دلیل نتوانستم نسبت به پاسخ کارشناسان یا دوستان عزیز اظهار نظری داشته باشم که در همین جا از تمام سروران عذرخواهی میکنم، عمدی در کار نبوده و علی رغم میل باطنی قادر به حضور در جمع دوستان نبودم، می بخشید.

باسلام و عرض خدا قوت خدمت مهراد عزیز و طلب عافیت برای ایشان و آرزوی موفقیت در تمامی مراحل زندگی برای حضرتعالی

موضوع قفل شده است