جمع بندی ماجرای قضاوت حضرت علی (ع) در مورد زن زناکار

تب‌های اولیه

14 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ماجرای قضاوت حضرت علی (ع) در مورد زن زناکار

سلام
من چندین جا این ماجرا رو خوندم و همه جا هم متن ها یکسان بود.
حضرت در هر سه مورد به زن گفتند که برو و ..... تا دفعه ی چهارم که دیگه حد اجرا شد. حالا توی هر مجلسی که من دیدم میگن منظور رفتن و توبه کردن بوده ! خب اگر منظور این بوده چرا خود حضرت زن رو توجیه نکردن که برو و توبه کن که خدا گناهت رو میبخشه و هیچ چیزی در مورد توبه کردن تو متن داستان که چندین جا هم دیدم نبود . حالا چطور همه جا میگن منظور حضرت علی توبه بوده در حالی که در متن چیزی در مورد توصیه کردن فرد به توبه نیست !!!!!

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد تذکره

من ابتداءا روایتی که راجع به مجازات زن زناکار است را برایتان نقل می کنم که در منابع معتبر نقل شده است سپس پاسختتان را بیان می کنم :
در عصر حکومت امام علی علیه السلام زنی که حامله بود و نزدیک زایمانش مرتکب عمل زنا شد، به محضر امیرالمؤمنین علیه السلام آمد عرض کرد: من زنا کرده‌ام، پس مرا پاکیزه کن که عذاب دنیا آسانتر از عذاب همیشگی آخرت است.
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: از چه تو را طاهر کنم؟ زن گفت: از زنایی که کرده‌ام. امام علی علیه السلام فرمود: آیا شوهر داری؟ عرض کرد: بله صاحب شوهر هستم.
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: آیا آن زمانی که مرتکب زنا شدی شوهرت حاضر بود یا از تو دور بود؟ زن گفت: بله او در دسترس بود.
امام علی علیه السلام فرمود: برو هر وقت بچّه‌ات را به دنیا آوردی، بیا تا تو را طاهر کنم. وقتی زن می‌رفت، حضرت خیلی آرام بدون آن که کلام حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را بشنود، فرمود: «خدایا! این یک شهادت و اقرار بود»
طولی نکشید که زن مجدّداً به محضر امام علی علیه السلام آمد و عرض کرد: بچه‌ام به دنیا آمد مرا پاک کن.
حضرت تجاهل کرد. (مثل این که هیچ نمی‌داند) فرمود: از چه چیز تو را پاک کنم؟ گفت: من زنا کرده‌ام پاکم کن. باز حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام سؤالات گذشته را تکرار کرد. زن هم قبل، جواب داد.
امام علی علیه السلام فرمود: «برو و بچه‌ات را تا دو سال شیر بده همان گونه که خدا دستور داده(1) تا تو را پاک کنم.» وقتی زن می‌رفت، حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به آرامی به طوری که زن نفهمد فرمود: «خدایا! این شهادت و دوبار اعتراف»
راوی می‌گوید، دوسال تمام شد، زن مجدّداً آمد و گفت: من دو سال بچه‌ام را شیر دادم، پس مراطاهر کن یا امیرالمؤمنین!
این نوبت هم امام علی علیه السلام تجاهل کرد و زن مانند گذشته پاسخ داد.
این بار حضرت به او فرمود: ای زن! برو بچه‌ات را کفالت کن تا به حدی که عقلِ خوردن و آشامیدن را پیدا کند و بتواند خود را حفظ کند.
از بلندی پرت نشود و در چاهی نیفتد، هر وقت فرزندت به این حد رسید بیا تا تو را طاهر کنم.
راوی می‌گوید: زن می‌رفت و گریه می‌کرد. در همین حال حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام آرام می‌گفت: «خدایا! این سه بار شهادت و اقرار.»
بین راه «عمرو بن حریث مخزومی» از اصحاب امام علی علیه السلام دید که زنی از کنار محکمه قضای حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام می‌رود و گریه می‌کند.
جلو آمد و سؤال کرد: ای زن! چرا گریه می‌کنی؟ من مکرّر دیدم که خدمت امیرالمؤمنین علیه السلام رفتی و باز آمدی.
زن در پاسخ گفت: آری! نزد امیرالمؤمنین رفتم تا مرا پاک کند، ولی به من فرمود: برو بچه ات را بزرگ کن وقتی عقل خوردن پیدا کرد بیا تا تو را پاک کنم،
ای عمرو! می‌ترسم مرگ من فرا رسد و پاکم نکرده باشد. عمرو بن حریث به خیال خود خواست به زن خدمتی کرده باشد گفت:
ناراحت نباش من بچه تو را بزرگ می‌کنم، برگرد تا امام حکم خدا را درباره‌ات جاری سازد.
زن برگشت، و پیشنهاد نگهداری فرزندش، توسّط عمروبن حریث را به امیرالمؤمنین علیه السلام عرض کرد.
باز امام علی علیه السلام درباره زن تجاهل کرد و فرمود: برای چه عمرو کفالت فرزندت را عهده دار شده است؟ زن گفت: زنا کرده‌ام مرا پاکیزه کن. حضرت مجدّداً سؤالات را تکرار کرد که: آیا شوهر داشتی؟ آیا او در زمان گناه در دسترس تو بود؟
زن هم جواب گذشته را داد. در این جا چهار بار، در چهار مجلس، زن اعتراف به گناه زنا کرد.
آنگاه امیرالمؤمنین علیه السلام سر مبارک را به طرف آسمان بلند کرد و فرمود:
«اِنَّهُ قَدْ ثَبتَ لَکَ عَلَیها أَربَعَ شَهادات...» (خدایا، برای تو چهار بار شهادت و اقرار او ثابت شد، با رخدایا تو خود به پیامبرت خبر دادی که:
ای محمد! هرکس حدّی از حدود مرا تعطیل کند با من جنگ و معانده کرده است و با این ترک با من طلب ضدّیت نموده است،
ای خدا! من حدود تو را تعطیل نمی‌کنم و با تو طلب ضدّیت نخواهم کرد، احکام تو را ضایع نمی‌کنم، بلکه من مطیع تو هستم و سنّت پیامبرت را پیروی می‌کنم.)
عمروبن حریث که به نظر خود کار خوبی کرده بود می‌گوید:
نگاه کردم در صورت حضرت علی علیه السلام مثل آن که اناری به صورتش ریخته شده، فهمیدم که حضرت از کار من ناراحت است، لذا پیشدستی کرده و گفتم:
یا امیرالمؤمنین! من خواستم کفالت فرزندش کنم، زیرا گمان می‌کردم این کارم را دوست دارید، اگر می‌دانستم از این کار ناراحت می‌شوید، این کار را نمی‌کردم.
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «أبَعْدَ أربَعَ شَهاداتٍ بِاللَّهِ؟ لَتُکَفِّلَنَّهُ وَ أَنتَ صاغِرٌ» (آیا بعد از چهار بار شهادت که کار تمام شده، تو کفالت کردی در حالی که سر بزیر هستی؟)
سپس حضرت دستور داد تا حدّ شرعی اجرا شود(2)


[/HR]پی نوشت ها:
1. وَالْوالِداتُ یرضِعنَ اَولادَهُنَّ حَولَینِ کاملَینِ» سوره بقره آیه 233، مرحوم شهید در لمعه دارد: اگر شیردهنده‌ای داشته باشد بنابر مشهور حد جاری می‌شود اگر چه آن حد رجم باشد ولی اگر شیردهنده نباشد صبر می‌کنند تا بچه از شیر بی نیاز شود بعد حد جاری می‌شود.
2.فروع کافی، ج7، ص185 ؛ کتاب تهذیب شیخ طوسی، ج10، ص9؛ دانشنامه امام علی علیه السلام ، جمعی از نویسندگان ، ج 1 ، ص 1569

عمل زنا از لحاظ اسلام فقط به دو طریق اثبات شود : ( اقرار و شهود ).
اقرار یعنی فردی در نزد قاضی محترم 4 بار به عمل زنا اقرار نماید. و شهود یعنی 4 شاهد عاقل و بالغ عمل زنا را دیده باشند و همگی عمل زنا را به مانند هم و بدون مکث و تفکر و تردید تعریف نمایند
این سخت گیری در اثبات عمل زنا را دین اسلام به این خاطر قرار داده است که آبروی انسان ها حفظ شود و به هیچ وجه اشخاصی نتوانند با آبروی انسان ها بازی نمایند و یا اگر شخصی اشتباهی نمود به درگاه خداوند متعال و در خفاء توبه نماید و توبه او واقعی باشد و هرگز به دنبال عمل زشت زنا نرود.
یعنی در واقع فرد گناهکار به دنبال اقرار است ولی امام علی (علیه السلام) با این عمل ارجاع به مرحله بعدی می خواهد او اقرار نکند ولی برای 4 مرتبه پشت سر هم حضور پیدا کرده و اقرار می نماید و این همان توبه عملی است که امام علی(علیه السلام) به او تذکر می دهد.

ممنون از پاسخ شما
همونطور هم که از متن شما پیداست در روایت حرفی از توبه در خفا نبوده و فقط زن به مرحله بعدی ارجاع داده شده . اما تقریبا تمامی روحانی ها حتی در رسانه ملی هم میگن که منظور از این ارجاع ها توبه در خفا بوده در حالی که در روایت اشاره ای به توبه در خفا نشده!!!! چرا اینطوره؟!!! خب اگر قرار بر توبه در خفا بود حتما در متن هم باید چیزی میدیدیم...درسته ؟

کسی نیست!!O_o ؟

ll M ll;904500 نوشت:
همونطور هم که از متن شما پیداست در روایت حرفی از توبه در خفا نبوده و فقط زن به مرحله بعدی ارجاع داده شده . اما تقریبا تمامی روحانی ها حتی در رسانه ملی هم میگن که منظور از این ارجاع ها توبه در خفا بوده در حالی که در روایت اشاره ای به توبه در خفا نشده!!!! چرا اینطوره؟!!! خب اگر قرار بر توبه در خفا بود حتما در متن هم باید چیزی میدیدیم...درسته ؟

ظاهرا بحث توبه نیست و بلکه بحث سر این است که اقرار باید چهار مرتبه و در چهار جلسه باشد و حضرت اگر گفته باشن که برو چون با اقرار اول و دوم و سوم نباید حد جاری می شد.

اینکه بگیم امام نمی خواست او اقرار کند یا می خواست توبه کند از متن روایت استفاده نمی شود بلی اگر بار چهارم نمی آمد امام هم حق جلب او را نداشت چون زنا با چهار اقرار ثابت می شود

سلام
به نظر می رسد جمع بین این پاسخ ها هم می توان نمود یعنی :
این که هدف توبه بوده و در خفاء مد نظر است صرف احتمال است که البته با ارجاع امام در سه مرحله اول این توبه در خفا و توبه عملی معنا پیدا می کند و همیشه هم لزومی ندارد که امام صراحتا به اصل مساله اشاره کند.
و از طرفی هم کلام این دوست عزیزم هم درست است که اقرار باید چهار مرتبه و در چهار جلسه باشد و حضرت اگر گفته باشند که برو چون با اقرار اول و دوم و سوم نباید حد جاری می شد.

ممنون از شما دوستان عزیز
من هم با اقای عباسی موافق هستم و بنظر من هم نمیشه گفت این روایت در مورد توبه بوده ، ولی متاسفانه بیشتر مواقع این روایت رو سریعا به توبه ربط میدن حتی در برنامه هایی مثل سمت خدا ، که اصلا من از همونجا بود که این سوالات برام پیش اومد که چرا همیشه این روایت رو بی تردید و با قاطعیت تمام به توبه ربط میدن!!!
به هر حال تشکر از شما که موضوعات اینچنینی رو منطقی بررسی میکنید
موفق باشید@};-

ll M ll;905808 نوشت:
ممنون از شما دوستان عزیز
من هم با اقای عباسی موافق هستم و بنظر من هم نمیشه گفت این روایت در مورد توبه بوده ، ولی متاسفانه بیشتر مواقع این روایت رو سریعا به توبه ربط میدن حتی در برنامه هایی مثل سمت خدا ، که اصلا من از همونجا بود که این سوالات برام پیش اومد که چرا همیشه این روایت رو بی تردید و با قاطعیت تمام به توبه ربط میدن!!!
به هر حال تشکر از شما که موضوعات اینچنینی رو منطقی بررسی میکنید
موفق باشید@};-

سلام
به خاطر این قسمت

تذکره;901704 نوشت:
عمروبن حریث که به نظر خود کار خوبی کرده بود می‌گوید:
نگاه کردم در صورت حضرت علی علیه السلام مثل آن که اناری به صورتش ریخته شده، فهمیدم که حضرت از کار من ناراحت است، لذا پیشدستی کرده و گفتم:
یا امیرالمؤمنین! من خواستم کفالت فرزندش کنم، زیرا گمان می‌کردم این کارم را دوست دارید، اگر می‌دانستم از این کار ناراحت می‌شوید، این کار را نمی‌کردم.
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «أبَعْدَ أربَعَ شَهاداتٍ بِاللَّهِ؟ لَتُکَفِّلَنَّهُ وَ أَنتَ صاغِرٌ» (آیا بعد از چهار بار شهادت که کار تمام شده، تو کفالت کردی در حالی که سر بزیر هستی؟)

الرحیل;905875 نوشت:
سلام
به خاطر این قسمت

منظورتان را نفهمیدم

تذکره;906184 نوشت:
منظورتان را نفهمیدم
سلامپرسیده بودند چرا این روایت را به توبه ربط می دهند؟گفتم به خاطر آن قسمتی که ناراحتی امیرالمومنین (ع) را از کار عمروبن حریث نشان می دهد. یعنی امام (ع) ترجیح میداده اند زن برود و دیگر برنگردد و کار به جلسه چهارم نرسد.احتمالا یعنی اگر زن در خفا توبه می کرد و اقرار نمی کرد امام (ع) راضی تر بودند.

به نظر من ، حاکم مسلمین و هر فرد مسول نسبت به خطاکار دو وظیفه دارد :
1- از جهت اخلاقی او را به زبان یا اشاره و یا هر روش دیگر توبه را به او بفهماند
2-مانع گردد تا از جهت شرعی گناه را پیش خلق اقرار نکند
در این روایت هر دو مساله در هم تنیده بودند یعنی امام سعی داشت او اقرار نکند و این عدم اقرار توبه در خفا را هم در بر دارد

پرسش :
من چندین جا این ماجرا رو خوندم و همه جا هم متن ها یکسان بود.
حضرت در هر سه مورد به زن گفتند که برو و ..... تا دفعه ی چهارم که دیگه حد اجرا شد. حالا توی هر مجلسی که من دیدم میگن منظور رفتن و توبه کردن بوده ! خب اگر منظور این بوده چرا خود حضرت زن رو توجیه نکردن که برو و توبه کن که خدا گناهت رو میبخشه و هیچ چیزی در مورد توبه کردن تو متن داستان که چندین جا هم دیدم نبود . حالا چطور همه جا میگن منظور حضرت علی توبه بوده در حالی که در متن چیزی در مورد توصیه کردن فرد به توبه نیست !
پاسخ :
عمل زنا از لحاظ اسلام فقط به دو طریق اثبات شود : ( اقرار و شهود ).
اقرار یعنی فردی در نزد قاضی محترم 4 بار به عمل زنا اقرار نماید. و شهود یعنی 4 شاهد عاقل و بالغ عمل زنا را دیده باشند و همگی عمل زنا را به مانند هم و بدون مکث و تفکر و تردید تعریف نمایند
این سخت گیری در اثبات عمل زنا را دین اسلام به این خاطر قرار داده است که آبروی انسان ها حفظ شود و به هیچ وجه اشخاصی نتوانند با آبروی انسان ها بازی نمایند و یا اگر شخصی اشتباهی نمود به درگاه خداوند متعال و در خفاء توبه نماید و توبه او واقعی باشد و هرگز به دنبال عمل زشت زنا نرود.
یعنی در واقع فرد گناهکار به دنبال اقرار است ولی امام علی (علیه السلام) با این عمل ارجاع به مرحله بعدی می خواهد او اقرار نکند ولی برای 4 مرتبه پشت سر هم حضور پیدا کرده و اقرار می نماید و این همان توبه عملی است که امام علی(علیه السلام) به او تذکر می دهد.
در عصر حکومت امام علی علیه السلام زنی که حامله بود و نزدیک زایمانش مرتکب عمل زنا شد، به محضر امیرالمؤمنین علیه السلام آمد عرض کرد: من زنا کرده‌ام، پس مرا پاکیزه کن که عذاب دنیا آسانتر از عذاب همیشگی آخرت است.
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: از چه تو را طاهر کنم؟ زن گفت: از زنایی که کرده‌ام. امام علی علیه السلام فرمود: آیا شوهر داری؟ عرض کرد: بله صاحب شوهر هستم.
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: آیا آن زمانی که مرتکب زنا شدی شوهرت حاضر بود یا از تو دور بود؟ زن گفت: بله او در دسترس بود.
امام علی علیه السلام فرمود: برو هر وقت بچّه‌ات را به دنیا آوردی، بیا تا تو را طاهر کنم. وقتی زن می‌رفت، حضرت خیلی آرام بدون آن که کلام حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را بشنود، فرمود: «خدایا! این یک شهادت و اقرار بود»
طولی نکشید که زن مجدّداً به محضر امام علی علیه السلام آمد و عرض کرد: بچه‌ام به دنیا آمد مرا پاک کن.
حضرت تجاهل کرد. (مثل این که هیچ نمی‌داند) فرمود: از چه چیز تو را پاک کنم؟ گفت: من زنا کرده‌ام پاکم کن. باز حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام سؤالات گذشته را تکرار کرد. زن هم قبل، جواب داد.
امام علی علیه السلام فرمود: «برو و بچه‌ات را تا دو سال شیر بده همان گونه که خدا دستور داده(1) تا تو را پاک کنم.» وقتی زن می‌رفت، حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به آرامی به طوری که زن نفهمد فرمود: «خدایا! این شهادت و دوبار اعتراف»
راوی می‌گوید، دوسال تمام شد، زن مجدّداً آمد و گفت: من دو سال بچه‌ام را شیر دادم، پس مراطاهر کن یا امیرالمؤمنین!
این نوبت هم امام علی علیه السلام تجاهل کرد و زن مانند گذشته پاسخ داد.
این بار حضرت به او فرمود: ای زن! برو بچه‌ات را کفالت کن تا به حدی که عقلِ خوردن و آشامیدن را پیدا کند و بتواند خود را حفظ کند.
از بلندی پرت نشود و در چاهی نیفتد، هر وقت فرزندت به این حد رسید بیا تا تو را طاهر کنم.
راوی می‌گوید: زن می‌رفت و گریه می‌کرد. در همین حال حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام آرام می‌گفت: «خدایا! این سه بار شهادت و اقرار.»
بین راه «عمرو بن حریث مخزومی» از اصحاب امام علی علیه السلام دید که زنی از کنار محکمه قضای حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام می‌رود و گریه می‌کند.
جلو آمد و سؤال کرد: ای زن! چرا گریه می‌کنی؟ من مکرّر دیدم که خدمت امیرالمؤمنین علیه السلام رفتی و باز آمدی.
زن در پاسخ گفت: آری! نزد امیرالمؤمنین رفتم تا مرا پاک کند، ولی به من فرمود: برو بچه ات را بزرگ کن وقتی عقل خوردن پیدا کرد بیا تا تو را پاک کنم،
ای عمرو! می‌ترسم مرگ من فرا رسد و پاکم نکرده باشد. عمرو بن حریث به خیال خود خواست به زن خدمتی کرده باشد گفت:
ناراحت نباش من بچه تو را بزرگ می‌کنم، برگرد تا امام حکم خدا را درباره‌ات جاری سازد.
زن برگشت، و پیشنهاد نگهداری فرزندش، توسّط عمروبن حریث را به امیرالمؤمنین علیه السلام عرض کرد.
باز امام علی علیه السلام درباره زن تجاهل کرد و فرمود: برای چه عمرو کفالت فرزندت را عهده دار شده است؟ زن گفت: زنا کرده‌ام مرا پاکیزه کن. حضرت مجدّداً سؤالات را تکرار کرد که: آیا شوهر داشتی؟ آیا او در زمان گناه در دسترس تو بود؟
زن هم جواب گذشته را داد. در این جا چهار بار، در چهار مجلس، زن اعتراف به گناه زنا کرد.
آنگاه امیرالمؤمنین علیه السلام سر مبارک را به طرف آسمان بلند کرد و فرمود:
«اِنَّهُ قَدْ ثَبتَ لَکَ عَلَیها أَربَعَ شَهادات...» (خدایا، برای تو چهار بار شهادت و اقرار او ثابت شد، با رخدایا تو خود به پیامبرت خبر دادی که:
ای محمد! هرکس حدّی از حدود مرا تعطیل کند با من جنگ و معانده کرده است و با این ترک با من طلب ضدّیت نموده است،
ای خدا! من حدود تو را تعطیل نمی‌کنم و با تو طلب ضدّیت نخواهم کرد، احکام تو را ضایع نمی‌کنم، بلکه من مطیع تو هستم و سنّت پیامبرت را پیروی می‌کنم.)
عمروبن حریث که به نظر خود کار خوبی کرده بود می‌گوید:
نگاه کردم در صورت حضرت علی علیه السلام مثل آن که اناری به صورتش ریخته شده، فهمیدم که حضرت از کار من ناراحت است، لذا پیشدستی کرده و گفتم:
یا امیرالمؤمنین! من خواستم کفالت فرزندش کنم، زیرا گمان می‌کردم این کارم را دوست دارید، اگر می‌دانستم از این کار ناراحت می‌شوید، این کار را نمی‌کردم.
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «أبَعْدَ أربَعَ شَهاداتٍ بِاللَّهِ؟ لَتُکَفِّلَنَّهُ وَ أَنتَ صاغِرٌ» (آیا بعد از چهار بار شهادت که کار تمام شده، تو کفالت کردی در حالی که سر بزیر هستی؟)
سپس حضرت دستور داد تا حدّ شرعی اجرا شود(2)

پی نوشت ها:
1. وَالْوالِداتُ یرضِعنَ اَولادَهُنَّ حَولَینِ کاملَینِ» سوره بقره آیه 233، مرحوم شهید در لمعه دارد: اگر شیردهنده‌ای داشته باشد بنابر مشهور حد جاری می‌شود اگر چه آن حد رجم باشد ولی اگر شیردهنده نباشد صبر می‌کنند تا بچه از شیر بی نیاز شود بعد حد جاری می‌شود.
2.فروع کافی، ج7، ص185 ؛ کتاب تهذیب شیخ طوسی، ج10، ص9؛ دانشنامه امام علی علیه السلام ، جمعی از نویسندگان ، ج 1 ، ص 1569

موضوع قفل شده است