جمع بندی معصومیتی که ارزش نیست

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
معصومیتی که ارزش نیست

با سلام
از وقتی بخاطر میاورم در مدرسه و دانشگاه معصومیت چنین معنی و تعریف شده است : ناتوانی از انجام گناه
و در مورد معصومیت امامان نیز گفته شده ایشان قادر به گناه کردن نمی باشند، درین صورت سئوال اینجاست که کسیکه ناتوان از انجام گناهی است که هنری نکرده مانند کوری که نامحرم ندیده زمانی گناه نکردن ارزش دارد که انسان کاملا توان انجام آن گناه را داشته باشد حتی میل به آن گناه را هم داشته باشد اما آنقدر بر نفس خود مسلط است که علی رغم توان و میل و نیاز آن گناه را انجام ندهد فرشتگان هم توان گناه ندارند اما این مسئله بر ارزش اکتسابی آنان نمی افزاید ، با نسبت این صفت به امامان عملا ایشان را بی ارزش میکنیم حال آنکه آنان توان انجام گناه داشتند اما از انجامش پرهیز میکردند و در واقع معصوم نیازی به تقوا ندارد و بدلیل بی نیازیش به تقوا کاملا از آن بی بهره است.

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد رئوف

mehrdaad.;900308 نوشت:
با سلام
از وقتی بخاطر میاورم در مدرسه و دانشگاه معصومیت چنین معنی و تعریف شده است : ناتوانی از انجام گناه
و در مورد معصومیت امامان نیز گفته شده ایشان قادر به گناه کردن نمی باشند، درین صورت سئوال اینجاست که کسیکه ناتوان از انجام گناهی است که هنری نکرده مانند کوری که نامحرم ندیده زمانی گناه نکردن ارزش دارد که انسان کاملا توان انجام آن گناه را داشته باشد حتی میل به آن گناه را هم داشته باشد اما آنقدر بر نفس خود مسلط است که علی رغم توان و میل و نیاز آن گناه را انجام ندهد فرشتگان هم توان گناه ندارند اما این مسئله بر ارزش اکتسابی آنان نمی افزاید ، با نسبت این صفت به امامان عملا ایشان را بی ارزش میکنیم حال آنکه آنان توان انجام گناه داشتند اما از انجامش پرهیز میکردند و در واقع معصوم نیازی به تقوا ندارد و بدلیل بی نیازیش به تقوا کاملا از آن بی بهره است.

با سلام خدمت شما دوست گرامی

عصمت از گناه منافاتی با اختیار ندارد و به عبارت دیگر چنین نیست که فرد معصوم توان انجام گناه را نداشته باشد و اختیارش سلب شده باشد. فرد معصوم درک عمیقی از باطن گناه دارد به نحوی که به روشنی پلید بودن ان را تشخیص می دهد و از روی علم و اختیار خود، به آن نزدیک نمی شود.

در این زمینه پیش از این بحث صورت گرفته است و برای مطالعه بیشتر به این لینک مراجعه کنید.

موفق باشید

[="Tahoma"][="Navy"]

mehrdaad.;900308 نوشت:
با سلام
از وقتی بخاطر میاورم در مدرسه و دانشگاه معصومیت چنین معنی و تعریف شده است : ناتوانی از انجام گناه
و در مورد معصومیت امامان نیز گفته شده ایشان قادر به گناه کردن نمی باشند، درین صورت سئوال اینجاست که کسیکه ناتوان از انجام گناهی است که هنری نکرده مانند کوری که نامحرم ندیده زمانی گناه نکردن ارزش دارد که انسان کاملا توان انجام آن گناه را داشته باشد حتی میل به آن گناه را هم داشته باشد اما آنقدر بر نفس خود مسلط است که علی رغم توان و میل و نیاز آن گناه را انجام ندهد فرشتگان هم توان گناه ندارند اما این مسئله بر ارزش اکتسابی آنان نمی افزاید ، با نسبت این صفت به امامان عملا ایشان را بی ارزش میکنیم حال آنکه آنان توان انجام گناه داشتند اما از انجامش پرهیز میکردند و در واقع معصوم نیازی به تقوا ندارد و بدلیل بی نیازیش به تقوا کاملا از آن بی بهره است.

سلام
اول اینکه عصمت ناتوانی از انجام گناه نیست بلکه مصونیت از انجام گناه است و این مصونیت از علم و معرفت کامل نسبت به خدا و گناه و محبت شدید به حق متعال و پرهیزکاری قلبی و عملی ناشی میشه که هیچکدام ناتوانی نیستند بلکه همه توانمندی اند.
ثانیا پاکی فی نفسه مطلوب است حال از هر راهی که حاصل شده باشد ولو از راه ناتوانی از انجام گناه . هرچند پاکی ناشی از انتخاب آگاهانه ارزش و اثر بیشتری دارد اما ارزش پاکی دیگر را نفی نمی کند
یا علیم[/]

mehrdaad.;900308 نوشت:
از وقتی بخاطر میاورم در مدرسه و دانشگاه معصومیت چنین معنی و تعریف شده است : ناتوانی از انجام گناه
و در مورد معصومیت امامان نیز گفته شده ایشان قادر به گناه کردن نمی باشند،

لطفا بررسی بفرمایید و منبع این جملات را دقیقاً ذکر بفرمایید.
در کدام کتاب نوشته شده که معصومیت ، یعتی "ناتوانی" از گناه؟

این یک غلط آشکار است و بعید است که در کتب رسمی و معتبر ، چنین اشتباه فاحشی باشد.

بله درست است غلط آشکارست و شما با توجه به قضاوتهایتان خود را برای پاسخ بزحمت نیاندازید. ممنون از غلط گیری شما. مسئله حل شد.

با سلام
از وقتی بخاطر میاورم در مدرسه و دانشگاه معصومیت چنین معنی و تعریف شده است : ناتوانی از انجام گناه
و در مورد معصومیت امامان نیز گفته شده ایشان قادر به گناه کردن نمی باشند، درین صورت سئوال اینجاست که کسیکه ناتوان از انجام گناهی است که هنری نکرده مانند کوری که نامحرم ندیده زمانی گناه نکردن ارزش دارد که انسان کاملا توان انجام آن گناه را داشته باشد حتی میل به آن گناه را هم داشته باشد اما آنقدر بر نفس خود مسلط است که علی رغم توان و میل و نیاز آن گناه را انجام ندهد فرشتگان هم توان گناه ندارند اما این مسئله بر ارزش اکتسابی آنان نمی افزاید ، با نسبت این صفت به امامان عملا ایشان را بی ارزش میکنیم حال آنکه آنان توان انجام گناه داشتند اما از انجامش پرهیز میکردند و در واقع معصوم نیازی به تقوا ندارد و بدلیل بی نیازیش به تقوا کاملا از آن بی بهره است.

باسلام و عرض ارادت
صورت مساله و فرض شما دوست عزیز، نادرست است؛ یعنی کسی در کتاب ها ی درسی و غیر درسی معصومیت امامان را به معنای ناتوانی از انجام گناه تعریف نکرده است؛ گرچه به شما حق می دهیم که برخی مربیان و اساتید به گونه ای این مساله را توضیح دادند که مطلب شما را به ذهن دانش آموزان و دانشجویان القا کرده است. اگر معصومیت، آن چیزی باشد که شما فرمودید، حق با شماست. اما عصمت به معنای ناتوانی از انجام گناه نیست؛ بلکه عصمت به معنای انجام ندادن گناه با فرض توانایی بر انجام آن است که البته مراتب مختلفی دارد و از مرحله پایین شروع شده و تا بالاترین مرحله که عصمت انبیاء و امامان است ادامه پیدا می کند. لذا امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: «لو لا التّقی لکنت ادهی العرب»؛ اگر تقوا دست و پای مرا نمی‌‌‌‌‌بست، از همه‌‌‌‌‌ی آحاد و مکاران عرب، مکر و حیله را بهتر بلد بودم. (لكافی ، ثقة الإسلام كلينى‏ ج ۸ ص ۱۸ ) پس مساله ی ناتوانی مطرح نیست.وقتی تعریف عصمت این باشد دیگر اشکالات شما نیز وارد نخواهد بود.به عبارتی، اشکال شما بر اساس فرض نادرستی بنا شده است. موفق باشید

گناه یعنی زشتی و ظلم و پلیدی

حالا گیرم کسی مجبوره ، گیرم کسی به اراده ، گیرم کسی در حالتی غیر از اینا ظلم نمیکنه، زشتی نمیکنه ، پلیدی ازش سر نمیزنه

خب این شخص ارزش داره، من شخصا خاک پاشو میبوسم چنین فردی رو

هر جور حساب کنیم ارزش داره

به من بیاموز;910609 نوشت:
گناه یعنی زشتی و ظلم و پلیدی

حالا گیرم کسی مجبوره ، گیرم کسی به اراده ، گیرم کسی در حالتی غیر از اینا ظلم نمیکنه، زشتی نمیکنه ، پلیدی ازش سر نمیزنه

خب این شخص ارزش داره، من شخصا خاک پاشو میبوسم چنین فردی رو

هر جور حساب کنیم ارزش داره



اگه یه ذره بیشتر فکر میکردید چنین کاری نمیکردید
موضوع اینه که با تعریف بالا معصومیت فرد هیچ ارزشی. نداره چون اصولا قادر بر انجام آن نیست. شبیه اینکه رباتی را به خاطر اینکه گناه نمیکند ارزشمند بدانیم. مثال لبات دقیقا به بحث عصمت باز میگردد. وسعت دید داشته باشیم و حق جو باشیم.

رئوف;902101 نوشت:
با سلام خدمت شما دوست گرامی

عصمت از گناه منافاتی با اختیار ندارد و به عبارت دیگر چنین نیست که فرد معصوم توان انجام گناه را نداشته باشد و اختیارش سلب شده باشد. فرد معصوم درک عمیقی از باطن گناه دارد به نحوی که به روشنی پلید بودن ان را تشخیص می دهد و از روی علم و اختیار خود، به آن نزدیک نمی شود.

در این زمینه پیش از این بحث صورت گرفته است و برای مطالعه بیشتر به این لینک مراجعه کنید.

موفق باشید


سلام و خسته نباشید

لینکی که دادید چیزی برای عرضه نداشت. فردی که گناه نمیکند و به اصطلاح. معصوم است آیا به اختیار خود گناه نمی کند یا به توفیق الهی? در متن گفته به توفیق الهی و به اختیار خود!!!! این همان خود گول زدن است.
این توفیق الهی چیزی نیست که در اختیار فرد باشد و خدا آنرا میدهد و اختیار جیزی است که در خود فرد است پس آن توفیق الهی باید باشد تا فرد معصوم شود. این همان معصومیتی است که استارتر میگوید ارزش ندارد. و کاملا درست است. با عباراتی مثل علت تامه و توفیق الهی و غیره چیزی حل نمی‌شود.

البته فرض بر این است که ما واقعا معصومیت انبیا و امامان را از این طریق توفیق و فلان و بفهمان بدانیم. که قائلان این اقوال علما اند که کتب اعتقادی نوشته اندوه هر حال آنها که خدا نیستند بشر هستن. نمونه ای از عدم اعتبار مطلق قول آنها در اختلافات فتوایی موجود است.
بنده معتقدم بهترین راه برای ارزش دادن به این عصمت این است که قائل به اختیاری بودن آن بشویم و گوییم انبیا و اولیا از چنان اعتقادی بر خور دارند که هیچگاه گناه نمی‌کنند. هر چند هر چیز به توفیق الهی است اما این توفیق با آن توفیق فرق دارد.
این توفیق، توفیق در عین اختیار است اما آن توفیق جبری است.

اگر یه غذا با ظاهری سالم و لذیذ جلوی ما بزارن اما بگن به محض خوردن به دلیل مسموم بودن خواهی مرد آیا از اون میخوریم؟ آیا این نخوردن منافات با اختیار ما داره؟
آیا اگر بخوریم عقلا محال هست؟ عقلا محال نیست اما چون عمق فاجعه رو فهمیدیم نخوردیم

عصمت معصومین علیهم السلام هم تقریبا از همین قسمه
ارزش عصمت اهل بیت علیه السلام هم به اینه که شایستگی این رو داشتند که از جانب خداوند علم حضوری به پلیدی همه گناهان رو پیدا کنند.

esi72;912850 نوشت:

سلام و خسته نباشید

لینکی که دادید چیزی برای عرضه نداشت. فردی که گناه نمیکند و به اصطلاح. معصوم است آیا به اختیار خود گناه نمی کند یا به توفیق الهی? در متن گفته به توفیق الهی و به اختیار خود!!!! این همان خود گول زدن است.
این توفیق الهی چیزی نیست که در اختیار فرد باشد و خدا آنرا میدهد و اختیار جیزی است که در خود فرد است پس آن توفیق الهی باید باشد تا فرد معصوم شود. این همان معصومیتی است که استارتر میگوید ارزش ندارد. و کاملا درست است. با عباراتی مثل علت تامه و توفیق الهی و غیره چیزی حل نمی‌شود.

البته فرض بر این است که ما واقعا معصومیت انبیا و امامان را از این طریق توفیق و فلان و بفهمان بدانیم. که قائلان این اقوال علما اند که کتب اعتقادی نوشته اندوه هر حال آنها که خدا نیستند بشر هستن. نمونه ای از عدم اعتبار مطلق قول آنها در اختلافات فتوایی موجود است.
بنده معتقدم بهترین راه برای ارزش دادن به این عصمت این است که قائل به اختیاری بودن آن بشویم و گوییم انبیا و اولیا از چنان اعتقادی بر خور دارند که هیچگاه گناه نمی‌کنند. هر چند هر چیز به توفیق الهی است اما این توفیق با آن توفیق فرق دارد.
این توفیق، توفیق در عین اختیار است اما آن توفیق جبری است.


با سلام خدمت شما دوست گرامی

عصمت همان طور که پیش از این بیان شد، بر اساس اختیار فرد معصوم است و فرد معصوم مجبور نیست! اختیار دارد.

از سوی دیگر، این فرد یک لطف الهی هم شامل حالش شده است و آن توفیق الهی امری نیست که با اختیار منافات داشته باشد بلکه آن توفیق از مقوله معرفت و دانش است که ذات گناه را روشن تر در اختیار فرد معصوم قرار می دهد.

موفق باشید

سوال:
معصومیت (ناتوانی از انجام گناه) چه ارزشی دارد؟

پاسخ:
عصمت از گناه منافاتی با اختیار ندارد و به عبارت دیگر چنین نیست که فرد معصوم توان انجام گناه را نداشته باشد و اختیارش سلب شده باشد. فرد معصوم درک عمیقی از باطن گناه دارد به به صورتی که به روشنی پلید بودن آن را تشخیص می دهد و از روی علم و اختیار خود، به آن نزدیک نمی شود.
عصمت اسم مصدر از "عصم" است و عصم به معنای منع كردن و بازداشتن است.

این منع گاهی به نحو سلب اختیار است و گاهی به نحو فراهم كردن وسائل و مقدماتی است كه فرد بتواند به اختیار خود از كار خودداری كند.[۱]
ابن زجاج از لغت شناسان معروف عرب، اصل عصمت را ریسمان معنی كرده كه سپس توسعه معنایی پیدا كرده است و در معنای توسعه یافته به هر وسیله ‏ای كه باعث حفظ چیزی شود، عصمت گفته می‏شود.[۲]
شیخ مفید از بزرگان علماء متقدم شیعه نیز عصمت را به معنای ریسمان گرفته است و فرموده عصمت مانند این است كه به فردی كه در حال غرق شدن است، ریسمانی داده شود تا به وسیله آن خود را نجات دهد.[۳]

بنابراین در معنای لغوی عصمت دو امر ملحوظ است:
اول) كمك از جانب غیر كه برای دیگری محافظی و ریسمانی قرار دهد.
دوم) استفاده از ریسمان به اختیار خود. این معنا را روایات ما نیز تایید می‏كنند. چنانكه از امیر المؤمنین (علیه السلام) وارده شده كه فرمود «ان التقوی عصمة لك فی حیاتك؛[۴] تقوی نگهدارنده (ریسمان) تو در زندگانیت است»

اما معنای اصطلاحی عصمت نیرویی است كه انسان را از وقوع در خطا و از ارتكاب گناه باز می‏دارد، این نیرو درونی است نه بیرونی و باعث می‏شود كه انسان خطا و اشتباه و گناه نكند. به عبارت دیگر عصمت ملك ه‏ای است نفسانی كه انسان را از اینكه در خطاء واقع شود و مرتكب گناه گردد، باز می‏دارد.[۵] بنابراین عصمت مستند به اختیار آدمی است اما توفیق الهی هم می‏خواهد. یعنی معصوم به عصمت الهی (ریسمان الهی) معصوم است و اختیار او علت تامه ملكه عصمت نیست.[۶]

در تعریف فوق به چند مطلب اشاره شده است:
اول: عصمت "ملكه" است. ملكه در مقابل حال قرار دارد و عبارت است از صفت راسخ نفسانی زوال‏ ناپذیر كه در آن تغییری نیست. اما "حال" صفتی نفسانی است كه ثابت و همیشگی نباشد. بنابراین عصمت صفتی است كه در نفس رسوخ كرده و انسان را از گناهان باز می‏دارد، هر چند قدرت بر انجام گناه را از او سلب نمی‏كند.[۷]

دوم: عصمت، انسان را از خطاء و گناه باز می‏دارد. اما منظور از خطاء و اشتباه این است كه انسان معصوم در گرفتن وحی و تبلیغ رسالت و تصمیمات خود و امثال آنها اشتباه نمی‏كند. به عبارت دیگر در دریافت حقیقت و تطبیق آن و بیان آن مصون از اشتباه است.
اما منظور از عدم ارتكاب گناه هم این است كه چون گناه عبارت از هتك حرمت بندگی و مخالفت با دستورات حضرت حق است و در هر حال یا به زبان و یا در عمل با مقام بندگی منافات دارد، انسان معصوم در درون خود حالتی ثابت دارد كه او را از افتادن در دره مخالفت باز می‏دارد و به او اجازه گناه و اشتباه نمی‏دهد.[۸]

سوم: این نیروی درونی و ملكه نفسانی در كسانی است كه قابلیت و شأنیت آن را داشته باشند. مثلاً درباره ماشین حساب و رایانه نمی‏شود گفت كه دارای ملكه ‏ای است كه به واسطه آن اشتباه نمی‏كنند یا حیوانات از گناه مصون هستند. یا حتی ملائكه از خطاء و اشتباه و گناه معصوم هستند. زیرا آنها شانیت گناه و قابلیت اشتباه ندارند و از ابتدای آفرینش به گونه‏ ای خلق شده ‏اند كه خطاء و گناه درباره آنها معنی ندارد.بنابراین اختیار و فیض الهی دو ركن عصمت می‏باشند.

پیامبر اكرم و ائمه اطهار(ع) معصوم هستند، اما این عصمت ذاتی نیست. بنابراین، اسلام برای هیچ كس عصمت ذاتی قائل نیست زیرا همه ممكن الوجودند و در وجود و سعه رفتار و كردار خود محتاج به حضرت حق هستند.
و چنان قبلاً گفته شد: عصمت دو شرط اساسی دارد: فیض الهی و اختیار. كه بدون این دو شرط عصمت حاصل نمی شود. پس حضرات معصومین(ع) با توفیق الهی و اختیار خود معصوم هستند و حتی فكر گناه و خطا نیز در محدوده جان آنها راه ندارد اما این عصمت بدون توفیق و فیض الهی ممكن نیست زیرا همه چیز بسته به فرمان حضرت حق - جل و علا - است.

منابع:
[۱]. معجم مقاییس اللغة، ج ۴، ص ۳۳۱
[۲]. لسان العرب، ج ۱۲، ص ۴۰۵
[۳]. اوائل المقالات شیخ مفید، تصحیح‏دكتر مهدی محقق، انتشارات دانشگاه تهران ص: ۶۶
[۴]. غررر الحكم و در رالكم عبدالواحد آمدی با شرح فارسی تصحیح میر جلال الدین محدث ارموی. انتشارات دانشگاه تهران، ج ۲، ص ۵۰۹ همچنین ر. ج. حدیث شماره ۳۳۹۰، ج ۲، ص ۲۰۶.
[۵]. تفسیر المیزان، ج ۲، ص۱۳۴ و ۱۳۸ ذیل آیه ۲۱۳ سوره بقره‏.
[۶]. همان، ج ۲، ص ۴۴۵ ذیل آیه ۲۸۶ بقره و ج ۵ ، ص ۱۶۲- ۱۶۴ ذیل آیه ۳۳ سوره یوسف‏.
[۷]. پژوهشی در عصمت معصومان حسن یوسفیان و احمد حسین شریفی. ناشر پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول زمستان ۷۷، ص ۲۹.
[۸]. تفسیر المیزان، ج ۲، ص ۱۳۶.

موضوع قفل شده است