جمع بندی آیا اطاعت از ولایت فقیه به معنای کنار گذاشتن عقل نیست؟

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا اطاعت از ولایت فقیه به معنای کنار گذاشتن عقل نیست؟

سوال: آیا حامیان نظریه ولایت فقیه ( البته آنها که واقعا مومنانه پیرو هستند) عملا تنها برهانشان فقط اطاعت کورکورانه است و تعطیلی عقل و منطق؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد کریم

Mnik;900047 نوشت:
سوال: آیا حامیان نظریه ولایت فقیه ( البته آنها که واقعا مومنانه پیرو هستند) عملا تنها برهانشان فقط اطاعت کورکورانه است و تعطیلی عقل و منطق؟

سلام علیکم
هر کشور ونظام فکری مدل حکومتی برای خود دارد. که برخواسته از نوع نگرش آنها به حکومت است وهیچکدام به غیر از آنارشیست ها که حکومت را قبول ندارند بدون حکومت وحاکم ودولت نیستند. وبه تعبیر امیرالمومنین علیه السلام وجود حاکم حتی اگر نااهل هم باشد لازم است.(نهج البلاغه صبحی صالح، ص82)
نظام سیاسی اسلام بر اساس ولایت است که در عصر غیبت ولی فقیه جای امام معصوم بعنوان نائب عام ایشان حکومت می کنند.
هر جامعه مردم پایبند به قانون هستند واگر قرار باشد کسی طبق میل خود عمل کند وقانون را رعایت نکند هرج ومرج شده وسنگ روی سنگ بند نمی شود. این کار در نظام اسلامی توسط ولی فقیه است ومشروعیت قوانین با تایید ایشان می باشد. وایشان هستند که قوانین کلی نظام را برای اجراء وپیاده سازی ابلاغ می کنند. حال اگر پایبندی به قوانین اطاعت بی چون وچرا از ولی فقیه باشد، همه کشورها چنین هستند وهر کس قوانین را رعایت نکند جریمه شده وتبعات قضایی آنرا باید تحمل کند. البته در کشورهای دیگر مثل ژاپن یا همین کشورهای غربی بیشتر از ما قوانین اجتماعی را رعایت می کنند.
«ولی فقیه» بعنوان یک «دین شناس سیاستمدار ومدیر»، احکام دین را بعنوان مرجع ومجتهد برای مقلدان خود بیان می کنند که یک وظیفه شرعی است وکسی که مجتهد نباشد باید از مرجع خود پیروی کند؛ بغیر از مساله امور حکومتی وحاکمیتی که وقتی حکم ولایی صادر کرد باید همه پایبند به آن باشند حتی سایر مراجع تقلیدبخاطر نقش آن مساله در امور اجتماعی وشرایط همه مسلمانها ونفعی که به حال همه دارد.
در مورد مدیریت جامعه هم که توضیح داده شد وباید تابع قانون بود.
ولی فقیه هیچوقت در مورد امور شخصی ما تصمیم نمی گیرد ونظر شخصی خود را بر ما تحمیل نمی کند که گفته شود ما تابع بی چون وچرای او هستیم. بلکه تبعیت از ولی فقیه عین عقلانیت است. چون یک نظام حکومتی مبتنی بر مساله ولایت است وکسی هم مجبور به قبول آن نیست. ولی در امور اجتماعی وعملکرد کشور همانند سایر کشورها طبق قوانین وقانون اساسی کشور باید عمل کرد.

حرف شما مثل این میمونه که بگیم آیا اطاعت از حرف های دکتر کنار گذاشتن عقل نیست؟

خب رهبر اطلاعات سیاسیش خیلی بیشتر از ماست.

نیلوفر 0;901329 نوشت:
حرف شما مثل این میمونه که بگیم آیا اطاعت از حرف های دکتر کنار گذاشتن عقل نیست؟

غیر این این مساله، حتی اگر کسی ولایت فقیه را قبول نداشته باشد، نمی تواند هرجور که دلش خواست عمل کند وطبق مبنای خود در کشور زندگی کند. یعنی حتی اگر مبانی دینی را کنار گذاشته وطبق دموکراسی وقوانین امروز هم حرف بزنیم کسی که در این کشور دنبال مسئولیت وکار است باید طبق قوانین آن عمل کند. مردم این کشور هم نظام خود را جمهوری اسلامی که در راس آن ولایت فقیه است انتخاب کرده اند ودر این سالها نشان داده اند پای آن ایستاده اند.
می خواهم عرض کنم کسانی که دم از دموکراسی می زنند و هنجار شکنی کرده وفتنه هایی چون فتنه 88را درست می کنند، یقین داشته باشید اینها یک ذره هم به دموکراسی عقیده ندارند و از اینها مستبد تر نیست. چون کسی که دموکراتیک باشد خلاف قوانین کشور عمل نمی کند.
ولی از آنجایی که دشمن پیشرفت وامنیت ایران بخاطر منافع خود تکه استخوانی جلوی اینها می اندازد فکر می کنند خبری هست؛ وآنطرف هه منتظر اینها هستند در حالی که از این خبرها نیست. بلکه اینها مثل شعبان بی مخ بلکه حقیرتر از او اجیرانی هستند برای منافع آنها وزمانی که تاریخ مصرف شان گذشت مثل یک دستمال دور انداخته خواهند شد.

[="Tahoma"][="Navy"]

Mnik;900047 نوشت:
سوال: آیا حامیان نظریه ولایت فقیه ( البته آنها که واقعا مومنانه پیرو هستند) عملا تنها برهانشان فقط اطاعت کورکورانه است و تعطیلی عقل و منطق؟

سلام
پیروی مومنانه از ولی فقیه بر سه پایه محکم است که هیچیک کورکورانه نیست:
1. باور به ولایت فقیه بر اساس تعالیم دینی که حقانیت آن به ادله عقلی و نقلی ثابت شده است
2. باور به ولایت فقیه بعنوان پیروی از اصل عقلانی تبعیت از متخصص در اداره جامعه اسلامی
3. مشاهده و تجربه توانایی ولی فقیه در اداره جامعه با وجود هزاران تهدید و توطئه و آسیب
پس باورمندان و پیروان ولی فقیه با چشمان باز از او اطاعت می کنند.
یا علیم[/]

آیا اطاعت از ولایت فقیه به معنای کنار گذاشتن عقل نیست؟

سوال:
چه دلیل منطقی غیر از پیروی کورکورانه از ولی فقیه، برای مومنان وجود دارد؟

جواب:
پیروی وپایبندی به ولایت فقیه در نظام جمهوری اسلامی ایران نه تنها از روی جمود وناآگاهی نیست بلکه مبتنی بر ادله نقلی وعقلی است.
جامعه بدون حکومت وحاکم نمی تواند باشد والا سنگ روی سنگ بند نمی شود. حکمی عقلی که امام علی علیه السلام هم در جواب به خوارج آنرا بیان می کنند.
وَ إِنَّهُ لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِيرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِر، مردم باید امیری وحاکمی عادل ویا فاسق داشته باشند.[1]
وجود حاکم آنقدر مهم است که حتی بودن امیری فاسق وبی ایمان بهتر از خالی بودن جامعه از حاکم است.
وچنانچه هر نظامی برای خود نظام سیاسی دارد، اسلام ومکتب شیعه هم دارای نظام سیاسی است؛
نظام سیاسی اسلام مبتنی بر ولایت است ویک حکومت ولایی است. در همین رابطه امام باقر علیه السلام می فرمایند:
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الصَّلْتِ جَمِيعاً عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: بُنِيَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسَةِ أَشْيَاءَ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الْحَجِّ وَ الصَّوْمِ وَ الْوَلَايَةِ قَالَ زُرَارَةُ فَقُلْتُ وَ أَيُّ شَيْ‏ءٍ مِنْ ذَلِكَ أَفْضَلُ فَقَالَ الْوَلَايَةُ أَفْضَلُ لِأَنَّهَا مِفْتَاحُهُنَّ وَ الْوَالِي هُوَ الدَّلِيلُ عَلَيْهِن‏[2] الحدیث
اسلام بر پنج چیز پایه گذاری شده است: نماز، زکات، حج، صوم، وولایت، زراره می پرسد؛ کدامیک از اینها با ارزش تر است؟ امام جواب می دهد: ولایت باارزش تر است؛ چون زمینه ساز واحیاگر بقیه است. وحاکم راهنما ودلیل بر آنهاست.
پس اگر ولایت وحاکم اسلامی نباشد، خبری از نماز وروزه وسایر عبادات هم نخواهد بود. ولی این ولایتی که زمنیه ساز زنده کننده دین و معارف آن است کدام ولایت است؟
در حدیث دیگری جواب این سوال داده شده است؛
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ صَالِحِ بْنِ السِّنْدِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بَشِيرٍ عَنْ أَبَانٍ عَنْ فُضَيْلٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: بُنِيَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ الْوَلَايَةِ وَ لَمْ يُنَادَ بِشَيْ‏ءٍ مَا نُودِيَ بِالْوَلَايَةِ يَوْمَ الْغَدِيرِ.[3]
پس آن ولایتی که حافظ دین وبرنامه های آن است؛ همان ولایت امیرمومنان است؛ که در عید غدیر خم پیامبر (ص) منصوب کردند تا جانشین ایشان در امور مربوط به دین ودنیا بعد از خودشان باشند.
الان ولی حقیقی زمان ما که حضرت مهدی (عج) باشند، در غیبت به سر می برند. پس چه باید کرد؟ و این احکام چطور باید حفظ شود واز بین نرود؟
خود امامان ما را به این مساله ارشاد داده اند. امام حسن عسگری علیه السلام می فرماید:
فَأَمَّا مَنْ كَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ حَافِظاً لِدِينِهِ مُخَالِفاً عَلَى هَوَاهُ مُطِيعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ يُقَلِّدُوهُ وَ ذَلِكَ لَا يَكُونُ إِلَّا بَعْضَ فُقَهَاءِ الشِّيعَةِ لَا جَمِيعَهُمْ،[4] هر کدام از فقها که نگهدارنده نفس (سرکش) خود، حافظ دین، مخالف با هوای نفس، مطیع وفرمانبردار امر مولای خود باشد بر همه مردم واجب است از او تقلید وپیروی کنند، واین افراد هم نمی توانند همه فقها باشند بلکه تعدای از آنها (دارای این صفات) اینچنین هستند.
خود کلمه تقلید در این حدیث شریف آمده است. که باید دنباله رو فقها بود.
با توجه با اینکه ولی فقیه هم خود باید فقیه ومجتهد باشد باید این صفات در وجود او باشد تا بتواند زمام امور را در دست گیرد. واگر این صفات را دارا بود در امور سیاسی واجتماعی می توان طبق منویات او عمل کرد. چنانچه حضرت صاحب الزمان می فرماید:
وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ‏ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ،[5] در اتفاقاتی که پیش می آید به روات احادیث ما مراجعه کنید، چون آنها حجت من بر شما ومن حجت خدا بر آنها هستم.
با توجه به اینکه حوادث جمع با «ال» است از نظر ادبیات عربی نشان دهنده همه حوادث است نه تنها سوالات فقهی، ومراد از «روات احادیث» هم «فقها» هستند، به ضمیمه حدیث امام حسن عسگری علیه السلام؛ واینکه به صرف روای حدیث بودن بدون درایت نمی توان راهنمای دیگران بود.
بنابراین با توجه به ادله ای که ذکر شد. در نظام سیاسی اسلام باید پیرو ولی زمان بود. والان چون ولی ما غایب است، طبق سفارش وفرموده خود آنها؛ از فقیهی پیروی می کنیم که دین شناس است. والا طبق احادیث مربوط به ولایت که در اول مطلب بیان شد اثری از دین باقی نخواهد ماند. لذا باید شخصی در عصر غیبت حاکم باشد که هرچند معصوم و امام نیست ولی دین شناس بوده وقدرت فهم واجتهاد در دین را دارا می باشد.
نظام فعلی ما هم طبق خواست خود مردم که عین دموکراسی ومردم سالاری البته از نوع دینی آن است. نظامی اسلامی است لذا باید ولی فقیه برای نظارت واجرای احکام اسلامی در جامعه حضور داشته باشد. وحتی اگر فضای دموکراتیک را هم در نظر بگیریم عین دموکراسی است ونباید مردمی که خود این نوع نظام را انتخاب کرده اند متهم به جمود ویا انتخاب ناآگاهانه شوند.



[/HR]1. شريف الرضى، محمد بن حسين، نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص82، هجرت - قم، چاپ: اول، 1414 ق.
2. كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص18، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.
3. اصول کافی، ج2، ص21.
4. طبرسى، احمد بن على، الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسي)، ج2، ص458، نشر مرتضى - مشهد، چاپ: اول، 1403 ق.
5. ابن بابويه، محمد بن على، كمال الدين و تمام النعمة، ج2، ص484، اسلاميه - تهران، چاپ: دوم، 1395ق.
موضوع قفل شده است