چه کسانی جام زهر را به امام شهیدان خوراندند؟؟!!

تب‌های اولیه

12 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چه کسانی جام زهر را به امام شهیدان خوراندند؟؟!!


سلام
همیشه به کلام امام راحل ره فکر می کنم !
که منظور امام از جام زهر چه بوده است !
و چرا امام عزیز این تعابیر را با ایما و اشاره بیان کرده است !
تا اینکه
مطلبی را مطالعه کردم
که آقای مصباح یزدی گفتند
عده ای افتخار می کند . به امام جام زهر نوشا ندند!!!!!!!!!
واقعا این فرد یا افراد چه کسانی بودند !
آیا این افراد دیروز
همبن کسان امروز نیستن که به نوعی مر موزانه در تقابل با ولی فقیه پرداختند!
دانستن حق مسلم ماست...
باتشکر

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد ممسوس

باسلام و احترام
یکی از ابهام آمیزترین مسائل در خصوص چرایی پایان جنگ تحمیلی، مسأله علل پذیرش قطع نامه از سوی حضرت امام (ره) است. نگاهی به دیدگاه های امام (ره) آن است که ایشان در مقطع پذیرش قطع نامه در شرایط سختی به سر می برده اند که بنا بر مصالحی بسیاری از ناگفته ها آن روزها با مردم در میان نگذارده اند.
ایشان در پیامی که به مناسبت سالگرد کشتار مکه صادر فرمودند به ناگفته های خود از مسأله پذیرش قطع نامه اشاره کرده و فرمودند:
«اما در مورد قبول قطعنامه که حقیقتا مسئله بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصا برای من بود، این است که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن می دیدم، ولی به واسطه حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلا خودداری می کنم، و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور، که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم، و در مقطع کنونی آن را به مصلحت انقلاب و نظام می دانم و خدا می داند که اگر نبود انگیزه ای که همه ما و عزت و اعتبار ما باید در مسیر مصلحت اسلام و مسلمین قربانی شود، هرگز راضی به این عمل نمی بودم و مرگ و شهادت برایم گواراتر بود.اما چاره چیست که همه باید به رضایت حق تعالی گردن نهیم و مسلم ملت قهرمان و دلاور ایران نیز چنین بوده و خواهد بود. من در اینجا از همه فرزندان عزیزم در جبهه های آتش و خون که از اول جنگ تا امروز به نحوی در ارتباط با جنگ تلاش و کوشش نموده اند، تشکر و قدردانی می کنم و همه ملت ایران را به هوشیاری و صبر و مقاومت دعوت می کنم.» [1]
مطالعه پیام امام موید این نکته است که پذیرش قطع‏نامه و آتش بس، به مثابه نوشیدن جام زهر برای حضرت امام(ره) بود که او تنها به خاطر رضای خداوند، حفظ اسلام و مصالح نظام اسلامی، آن را با جان و دل پذیرا شد. در پیام چنین آمده است:


[/HR][1] . نامه امام به مسئولان در خصوص پذیرش قطع نامه، سایت آفتاب، 7 مهر 1385


«... قبول این مسئله برای من، از زهر کشنده ‏تر است؛ ولی راضی به رضای خدایم و برای رضایت او، این جرعه را نوشیدم. در شرایط کنونی، آن چه موجب این امر شد، تکلیف الهی‏ام بود. شما می‏دانید که من با شما پیمان بسته بودم که تا آخرین قطره خون و آخرین نفس بجنگم؛ اما تصمیم امروز، فقط برای تشخیص مصلحت بود و تنها به امید رحمت و رضای او، از هر آن چه گفتم، گذشته و اگر آبرویی داشتم، با خدا معامله کرده ‏ام».[1]
«فرزندان انقلابی ام! ای کسانی که لحظه ای حاضر نیستید که از غرور مقدستان دست بردارید! شما بدانید که لحظه لحظه عمر من در راه عشق مقدس خدمت به شما می گذرد. می دانم که به شما سخت می گذرد ولی مگر به پدر پیر شما سخت نمی گذرد؟ می دانم که شهادت شیرین تر از عسل در پیش شماست، مگر برای این خادمتان این گونه نیست؟ ولی تحمل گنید که خدا با صابران است. بغض و کینه انقلابی تان را در سینه ها نگه دارید، با غضب و خشم بر دشمنانتان بنگرید و بدانید که پیروزی از آن شماست.»
به راستی چه عاملی امام راحل را (ره) – که ایشان هم بنابر مصالح آن را ذکر نمی کنند- مجبور به پذیرش قطع نامه کرد؟ به راستی چه کسانی جام زهر را به ام نوشاندند؟
در خصوص چرایی این موضوع روایت های گوناگونی از مسئواین وقت سیاسی و نظامی مطرح شده است. اما نگاه رهبر معظم انقلاب (مدظله العالی) -که آن روزها در کسوت رییس جمهور بودند- از همه نقل ها دقیقتر و صحیح تر به نظر می رسد.
معظم له می فرمایند: « قطعنامه را هم که امام قبول کرد، به خاطر این فشارها[ی خارجی] نبود. [پذیرش] قطعنامه از طرف امام، به خاطر فهرست مشکلاتی بود که مسؤولین آن روزِ امورِ اقتصادی کشور، مقابلِ روی او گذاشتند و نشان دادند که کشور نمی‏کشد و نمی‏تواند جنگ را با این همه هزینه، ادامه دهد. امام مجبور شد و قطعنامه را پذیرفت. پذیرش قطعنامه، به خاطر ترس نبود؛ به خاطر هجوم دشمن نبود؛ به خاطر تهدید امریکا نبود؛ به خاطر این نبود که امریکا ممکن است در امر جنگ دخالت کند. چون امریکا، قبل از آن هم در امر جنگ دخالت می‏کرد. وانگهی؛ اگر همه دنیا در امر جنگ دخالت می‏کردند، امام رضوان‏اللَّه علیه، کسی نبود که رو برگرداند. بر نمی‏گشت! آن، یک مسأله داخلی بود؛ مسأله دیگری بود.» (3)
اما به راستی کدام کارشناسان و مسئولان امام را متقاعد به پایان جنگ نمودند؟
بررسی مستندات و خاطرات برخی مسئولین سیاسی نظامی وقت حکایت از نامه هایی دارد که در مقطع قبل از پذیرش قطع نامه از سوی برخی مسئولین برای امام فرستاده شده بود.
در مهرماه 1385 متن نامه منتشر نشده ای از امام خطاب به مسئولین کشور از سوی دفتر هاشمی رفسنجانی –که در ایم پذیرش قطع نامه در مسئولیت جانشینی فرماندهی کل قوا بود- در رسانه های جمعی انتشار یافت. مطالعه این نامه بخشی از ناگفته های نوشاندن جام زهر را روشن می سازد.
حضرت امام در این نامه به طور مشخص از سه مسئول نام می برند که در نامه های خود تلاش نموده اند تا امام را به پذیرش قطع نامه متقاعد سازند.
1- فرمانده وقت سپاه؛ محسن رضایی
2- نخست وزیر؛ میرحسین موسوی
3- مسئول وقت تبلیغات جنگ؛ سیدمحمد خاتمی
البته شایان ذکر است نقش اصلی انتقال این نامه ها را شخص مسئول وقت کل جنگ –هاشمی رفسنجانی- داشته است.



[/HR][1] . صحیفه امام ج ۲۱ ص


ممسوس;900445 نوشت:
«... قبول این مسئله برای من، از زهر کشنده ‏تر است؛ ولی راضی به رضای خدایم و برای رضایت او، این جرعه را نوشیدم. در شرایط کنونی، آن چه موجب این امر شد، تکلیف الهی‏ام بود. شما می‏دانید که من با شما پیمان بسته بودم که تا آخرین قطره خون و آخرین نفس بجنگم؛ اما تصمیم امروز، فقط برای تشخیص مصلحت بود و تنها به امید رحمت و رضای او، از هر آن چه گفتم، گذشته و اگر آبرویی داشتم، با خدا معامله کرده ‏ام».[1]
«فرزندان انقلابی ام! ای کسانی که لحظه ای حاضر نیستید که از غرور مقدستان دست بردارید! شما بدانید که لحظه لحظه عمر من در راه عشق مقدس خدمت به شما می گذرد. می دانم که به شما سخت می گذرد ولی مگر به پدر پیر شما سخت نمی گذرد؟ می دانم که شهادت شیرین تر از عسل در پیش شماست، مگر برای این خادمتان این گونه نیست؟ ولی تحمل گنید که خدا با صابران است. بغض و کینه انقلابی تان را در سینه ها نگه دارید، با غضب و خشم بر دشمنانتان بنگرید و بدانید که پیروزی از آن شماست.»
به راستی چه عاملی امام راحل را (ره) – که ایشان هم بنابر مصالح آن را ذکر نمی کنند- مجبور به پذیرش قطع نامه کرد؟ به راستی چه کسانی جام زهر را به ام نوشاندند؟
در خصوص چرایی این موضوع روایت های گوناگونی از مسئواین وقت سیاسی و نظامی مطرح شده است. اما نگاه رهبر معظم انقلاب (مدظله العالی) -که آن روزها در کسوت رییس جمهور بودند- از همه نقل ها دقیقتر و صحیح تر به نظر می رسد.
معظم له می فرمایند: « قطعنامه را هم که امام قبول کرد، به خاطر این فشارها[ی خارجی] نبود. [پذیرش] قطعنامه از طرف امام، به خاطر فهرست مشکلاتی بود که مسؤولین آن روزِ امورِ اقتصادی کشور، مقابلِ روی او گذاشتند و نشان دادند که کشور نمی‏کشد و نمی‏تواند جنگ را با این همه هزینه، ادامه دهد. امام مجبور شد و قطعنامه را پذیرفت. پذیرش قطعنامه، به خاطر ترس نبود؛ به خاطر هجوم دشمن نبود؛ به خاطر تهدید امریکا نبود؛ به خاطر این نبود که امریکا ممکن است در امر جنگ دخالت کند. چون امریکا، قبل از آن هم در امر جنگ دخالت می‏کرد. وانگهی؛ اگر همه دنیا در امر جنگ دخالت می‏کردند، امام رضوان‏اللَّه علیه، کسی نبود که رو برگرداند. بر نمی‏گشت! آن، یک مسأله داخلی بود؛ مسأله دیگری بود.» (3)
اما به راستی کدام کارشناسان و مسئولان امام را متقاعد به پایان جنگ نمودند؟
بررسی مستندات و خاطرات برخی مسئولین سیاسی نظامی وقت حکایت از نامه هایی دارد که در مقطع قبل از پذیرش قطع نامه از سوی برخی مسئولین برای امام فرستاده شده بود.
در مهرماه 1385 متن نامه منتشر نشده ای از امام خطاب به مسئولین کشور از سوی دفتر هاشمی رفسنجانی –که در ایم پذیرش قطع نامه در مسئولیت جانشینی فرماندهی کل قوا بود- در رسانه های جمعی انتشار یافت. مطالعه این نامه بخشی از ناگفته های نوشاندن جام زهر را روشن می سازد.
حضرت امام در این نامه به طور مشخص از سه مسئول نام می برند که در نامه های خود تلاش نموده اند تا امام را به پذیرش قطع نامه متقاعد سازند.
1- فرمانده وقت سپاه؛ محسن رضایی
2- نخست وزیر؛ میرحسین موسوی
3- مسئول وقت تبلیغات جنگ؛ سیدمحمد خاتمی
البته شایان ذکر است نقش اصلی انتقال این نامه ها را شخص مسئول وقت کل جنگ –هاشمی رفسنجانی- داشته است.



[/HR][1] . صحیفه امام ج ۲۱ ص



سلام
نکته ای را جهت یادآوری بیان بکنم !
که جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران به خواست و تحریک و چراغ سبز آمریکا به صدام آغاز شد !
و شاید جدا از مسئله دشمنی ذاتی سردمداران آمریکا با نوع انقلاب در ایران موضوع گروگان گرفتن کارکنان سفارت که نه بلکه کانون شیطانی خود توسط دانشجویان پیرو خط امام بی تاثیر نبوده است !
باید اعتراف کرد عراق با تمامی امکانات نظامی موجود خود اعم از هوایی و زمینی ودربائی
با استعداد سپاه اول و دوم و سوم خود که شامل 12 ل پیاده نظام وزرهی و توپخانه ای و 15 تیپ مستقل و نیز بخشی های از گارد ریاست جمهوری حمله همه جانبه خودرا راس ساعت 14 31شهریورماه سال 59 از شمال قصر شیرین تا خرمشهر آغاز نمود .
رژیم مستبد ی که تمام قوانین و مقررات بین المللی را درزمان جنگ زیر پا ،گذاشت
که تا مقطع سال 61 قبل از آزاد سازی خرمشهر ایران فقط در موضع پدافندی عمل می کرد !
یا بعضا تک های سریع و تاخیری که هدف ضربه زدن به دشمن بود!
اما با آزاد سازی خرمشهر ودر خشش خیره کننده نیروهای جوان و مومن و شجاع سپاه با سنین کم که در هیچ دانشکده نظامی حضور نداشتن و ن آشنا ب دورههای
دافوس و استرا تژیک ووو بودن
با حضور نیروهای مخلص بسیجی نشان دادند !
با امکانات کم ولی با قدرت ایمان و توکل بخدا هم می شود !
می شود !از کیان و انقلاب و نوامیس خود ودین خود دفاع کرد

ادامه دارد

آرمین...;900473 نوشت:

سلام
نکته ای را جهت یادآوری بیان بکنم !
که جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران به خواست و تحریک و چراغ سبز آمریکا به صدام آغاز شد !
و شاید جدا از مسئله دشمنی ذاتی سردمداران آمریکا با نوع انقلاب در ایران موضوع گروگان گرفتن کارکنان سفارت که نه بلکه کانون شیطانی خود توسط دانشجویان پیرو خط امام بی تاثیر نبوده است !
باید اعتراف کرد عراق با تمامی امکانات نظامی موجود خود اعم از هوایی و زمینی ودربائی
با استعداد سپاه اول و دوم و سوم خود که شامل 12 ل پیاده نظام وزرهی و توپخانه ای و 15 تیپ مستقل و نیز بخشی های از گارد ریاست جمهوری حمله همه جانبه خودرا راس ساعت 14 31شهریورماه سال 59 از شمال قصر شیرین تا خرمشهر آغاز نمود .
رژیم مستبد ی که تمام قوانین و مقررات بین المللی را درزمان جنگ زیر پا ،گذاشت
که تا مقطع سال 61 قبل از آزاد سازی خرمشهر ایران فقط در موضع پدافندی عمل می کرد !
یا بعضا تک های سریع و تاخیری که هدف ضربه زدن به دشمن بود!
اما با آزاد سازی خرمشهر ودر خشش خیره کننده نیروهای جوان و مومن و شجاع سپاه با سنین کم که در هیچ دانشکده نظامی حضور نداشتن و ن آشنا ب دورههای
دافوس و استرا تژیک ووو بودن
با حضور نیروهای مخلص بسیجی نشان دادند !
با امکانات کم ولی با قدرت ایمان و توکل بخدا هم می شود !
می شود !از کیان و انقلاب و نوامیس خود ودین خود دفاع کرد

ادامه دارد


خب صدام بنا بود . طبق محاسباتش ظرف یک هفته تهران را فتح کند !
و پس از تسخیر خرمشهر هم که متاسفانه همراه با خیانت های عوامل داخلی که در راس آنها بنی صدر خائن همراه بود !
اعلام کرد
اگر ایران بتواند خرمشهر را باز پس بگیرد
کلید شهر بصره را به ایران میدهد !
بالاخره خرمشهر آزاد شد . تمامی محاسبات صدام و فرماندهان و حامیان منطقه ای و خصوصا آمریکا با توجه به کمک های اطلاعاتی
توسط آواکس هاش و دستگاهها ی جاسوسی و ستون پنجم و خصوصا همکاری گسترده منافقین بهم خورد
و ایران نشان داد . حرفی برای گفتن دارد . در اینجا بود .که زمزمه های پرداخت خسارت تما ما به ایران و پایان جنگ
به میان آمد . و توسط کشورهای عربی حامی صدام و حتی خارجی مطرح شد .

به نظر می رسد
در این برهه امام راحل با توجه به اینکه پیروزی خرمشهر یک برگ بزرگ برنده برای ایران می باشد !
ایشان در این مقطع در خشان نظرشان موافق با خاتمه جنگ و دریافت غرامت بوده است !!!!!!
اما نظر عده ای با توجه به فتح خرمشهر ادامه جنگ و بازپس گیری مناطق اشغالی کشور و تعقیب متجاوز دراراضی خودش
یا همان شعار حماسی معروف
راه قدس از کربلا می گذرد
ادامه دارد

به نام خدا
سلام

آرمین...;900012 نوشت:
دانستن حق مسلم ماست...

ايران يك جنگ از پيش برده را باخت.آن هم باختي سنگين و شكستي مفتضحانه.
البته برخي مي گويند ايران شكست نخورد بلكه پيروز هم شد اما اين يك دروغ بزرگ است.دروغي آنقدر بزرگ كه هيچ كس جرات انكارش را ندارد.

بگذاريد شرايط عراق را بررسي كنيم:

صدام ديكتاتوري است كه شصت درصد جمعيت عراق يعني شيعيان از او متنفرند و به انواع روش ها،سياسي فرهنگي والبته نظامي با او مبارزه ميكنند،بخش بزرگي از جمعيت اهل سنت عراق نيز از او حداقل خوششان نميايدو بخشي هم مبارزه ميكنند،سومين جمعيت بزرگ عراق يعني كردها هم با صدام مبارزه دارند به خصوص مبارزات نظامي.بنابراين بيش از 80 درصد جمعيت عراق در ستيز با صدامند.
در اين شرايط صدام (در جهان مشهور به ديوانه) وارد جنگ با ايران مي شود.
آن هم به بهانه دخالت ايران در امور داخلي عراق كه اين بهانه،به خوبي نشان دهنده قدرت تاثيرگذاري بالاي ايران به ترتيب بر شيعيان و كردها وسكولارها و اهل سنت عراق است.
همچنين عراق با همسايگانش از جمله:
تركيه در شمال،سوريه در غرب،و ايران در شرق روابط خوبي ندارد و دچار تنش هاي مرزي و تحريم از سوي ايران و سوريه است.

به ايران برميگرديم:

در ايران انقلاب شده و يك اصل در جهان سياست مي گويد هرگز با ملتهاي انقلابي نجنگ.(زيرا انقلاب مانند سونامي است هر آنچه مانع يا تهديدي براي انقلاب است نابود مي كند.)
نبوغ و ادوات نظامي ايران از هر كشوري در غرب آسيا بيشتر است.
فرماندهي نظامي ( نه فرماندهي سياسي) ميگويند در صورت بسيج امكانات مي توان در حدود 3-4 سال با سقوط صدام جنگ را به پايان رساند.
ايران مي تواند حداقل براي مدت كوتاه(يك يا دوسال) با تجهيز آن هفتاد درصد مخالفان صدام از طريق كردستان عراق جنگ را به راحتي به عمق خاك عراق بكشد.
به اين ترتيب با تقسيم نيروهاي صدام در جبهه كردستان عراق شامل استان هاي اربيل و سليمانيه و ديالي،جبهه شيعيان شامل استان هاي واسط ميسان بصره،بغداد را از شمال جنوب و شرق (ايران) تحت فشار مي گذاشت.
سپس با فتح شهرهاي شيعه نشين و يا موافق ايران مثل بصره به سوي بغداد حركت مي كرد.

IMAGE(<a href="http://askdin.com/sites/default/files/gallery/images/20983/1_13930411000656_PhotoL.jpg" class="bb-url" rel="nofollow"><img src="http://askdin.com/sites/default/files/gallery/images/20983/medium/1_13930411000656_PhotoL.jpg" alt="" class="bb-image" /></a>)

بعد از اين مقدمه طولاني ميرسيم به اصل مطلب كه خود مقدماتي دارد:

همان طور كه ميدانيم امام خميني در طول دوران مبارزه با رژيم پهلوي و هم بعد از انقلاب و در زمان جنگ پيوسته و به هنگام عمل معتقد به «تا ظلم هست مبارزه هست» و «جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم» ميبود.و همواره خواستار بيداري مسلمين و بازگشت به دوران عظمت و شكوه اسلام بودند.
لذا با اين منظومه فكري امام خميني و قشري كه امروزه به آن ها تندرو گفته مي شود پس از ازاد سازي عراق نوبت ازاد سازي فلسطين بود.

تنها علت تحميل جام زهر به امام خميني، نگراني برخي مسئولين از جنگ با رژيم صهيونيستي بود.

ايران در حدود يكسال طي سلسله عمليات هايي اكثر سرزمين هاي اشغال شده اش را بازپس ميگيرد.از جمله خرمشهر.
اما پس از اين،بسياري از عمليات ها با عدم الفتح روبرو ميشه.

در سال 61 پس از آزادسازي خرمشهر،لبنان با تهاجم رژيم صهيونيستي (به دليل حملات جنبش آزادي بخش فلسطين از خاك لبنان به رژيم صهيونيستي) روبرو ميشود ايران پنج هزار نفر نيروي نظامي(و حوزوي) به سوريه ارسال مي كند تا از آنجا به لبنان بروند.(كه با مخالفت حافظ اسد به علت نزديكي بلندي هاي جولان به دمشق حدود 1500 نفر مشغول به تربيت نظامي و معنوي و پايه گذاري حزب الله مي شوند)

دنيا از اين حركت ايران فهميد اگر ترمز ايران را نكشد جنگ بزرگي با اسرائيل در پيش است كه اينبار با روش جنگي نامتقارن ايران شكست و نابودي اسرائيل و حوادث بزرگ جهاني دور از انتظار نيست.
كه البته با توجه به انقلاب هاي سوسياليستي و شور انقلابي و اسلامي كه در آن روزگاران هنوز اندكي در اعراب مثل مصر اردن سوريه سودان و... يافت ميشد و با توجه به حمايت شوروي از مصر در جنگ اعراب با اسرائيل،اسرائيل در وضعيت بسيار وخيمي قرار مي گرفت.

بخشي از مسئولين كه با انقلاب پس از سالها مبارزه(مبارزه در آمريكا مبارزه در فرانسه!!!) به نان و نوايي رسيده بودند سردمداري و شروع جنگي احتمالا جهانگير برايشان به شدت دلهره آور بود.
مسئولين ميدانستند همانطور كه ديگران مي گفتند شاه را نميتوان بيرون كرد و امام خميني ميگفت شاه بايد برود.با اين سابقه درقضيه صدام و سپس اسرائيل نيز همين طور خواهد شد.
در اين طرف يعني ايران بخشي از مسئولين معتقد بودند كشور تاب تحمل چندين پديده ي انقلاب،تحريم،جنگ با عراق،تدارك جنگ با اسرائيل،خود جنگ با اسرائيل و آنچه حين و پس از آن روي خواهد داد را ندارد.

لذا پس از فتح خرمشهر فرماندهي سياسي جنگ،فرماندهي نظامي را خلع سلاح و تحريم نمود.
وشد آنچه شد.
موضوعاتي مثل اقتصاد خستگي مردم از جنگ و امثال اينها فرع مطلب و براي انحراف افكار عمومي جامعه از رژيم صهيونيستي بود.
كه در اين رابطه بايد افرادي را كه گفته مي شود در سالهاي اول انقلاب و جنگ با رژيم صهيونيستي مذاكره داشتند را مورد سوال قرار داد.

البته اگر بگوييم ايران يك وجب از خاكش را از دست نداد پس پيروز است سخن درستي است.اما ايران 5-1 باخت.

اول عدم استفاده از شيعيان
دوم عدم استفاده از كردها
سوم عدم استفاده از اهل سنت
چهارم عدم استفاده از نيروهاي داخلي
پنجم عدم استفاده از شوروي.

تنها امتيازي كه ايران احتمالا از دست نداد خاكش بود كه آن هم بايد بررسي شود.

در صورتي كه ايران عزمش را براي سقوط صدام جزم مي كرد.انقلاب و بيداري اسلامي پيش از اينها اتفاق مي افتاد و جنبش غير متعهدها كه از جمله مهمترين كشورهايش ايران و مصر و همچنين تعدادي ديگر از كشورهاي اسلامي بودند قطب جديد را مي توانستند تكشيل بدهند.
و اين به نفع شوروي بود و مي توانست مانع فروپاشي شوروي و چالشي جدي براي آمريكا باشد.
همچنين آمريكا به بهانه دموكراسي به عراق نمي امد و در نتيجه داعش احتمالا شكل نمي گرفت.و اوضاع جهان را اينچنين آشفته نمي كرد.
اما با بزدلي برخي مسئولين،به خصوص رئيس مجلس وقت نخست وزير و بخشي از وزرا به خصوص اقتصاديها وزير ارشاد فرمانده وقت سپاه جنگ به شكست كشيده شده از پي اين شكست شكستهايي ديگر آمد از جمله شكست برجام.زيرا استراتژي همان استراتژي است.



آرمین...;900502 نوشت:
خب صدام بنا بود . طبق محاسباتش ظرف یک هفته تهران را فتح کند !
و پس از تسخیر خرمشهر هم که متاسفانه همراه با خیانت های عوامل داخلی که در راس آنها بنی صدر خائن همراه بود !
اعلام کرد
اگر ایران بتواند خرمشهر را باز پس بگیرد
کلید شهر بصره را به ایران میدهد !
بالاخره خرمشهر آزاد شد . تمامی محاسبات صدام و فرماندهان و حامیان منطقه ای و خصوصا آمریکا با توجه به کمک های اطلاعاتی
توسط آواکس هاش و دستگاهها ی جاسوسی و ستون پنجم و خصوصا همکاری گسترده منافقین بهم خورد
و ایران نشان داد . حرفی برای گفتن دارد . در اینجا بود .که زمزمه های پرداخت خسارت تما ما به ایران و پایان جنگ
به میان آمد . و توسط کشورهای عربی حامی صدام و حتی خارجی مطرح شد .

به نظر می رسد
در این برهه امام راحل با توجه به اینکه پیروزی خرمشهر یک برگ بزرگ برنده برای ایران می باشد !
ایشان در این مقطع در خشان نظرشان موافق با خاتمه جنگ و دریافت غرامت بوده است !!!!!!
اما نظر عده ای با توجه به فتح خرمشهر ادامه جنگ و بازپس گیری مناطق اشغالی کشور و تعقیب متجاوز دراراضی خودش
یا همان شعار حماسی معروف
راه قدس از کربلا می گذرد
ادامه دارد

با تصمیم به ادامه جنگ و تنبیه متجاوز ایران دکترین خودرا از پوزیشن پدافندی به عملیاتهای آفند ی تغییر داد .
و با بهره گیری از سازمان رزمی سپاه و طی مدت زمانی تشکیل تیپ ها و لشکر ها عملیات های رمضان و مسلم ابن عقل ومحرم
والفجر ها خیبر و عاشورا و بدر و قادر و کربلا ها را سازماندهی و عملیاتی کرد !
حال جدای از اینکه چه تعداد از این عملیات ها به اهداف از پیش تعیین شده خودشان رسیدند!
و موفق بودن یا خیر مقوله ای جداست !
که مربوط به این بحث نیست !
اما
در این بین عملیات ها ی مهم ایران و سرنوشت ساز در جنگ عملیات های تحت عنوان کربلا و والفجر شاخص و مهمترین آنها بوده است !
که با توجه به تجربه جنگی ایران در امر جنگ آبی و خاکی در جزایر مجنون فرماندهان ارشد نظامی
سرنوشت قطعی جنگ را جهت یک سره نمودن آن تصرف شهر بصره عراق میدانیست ن.
که در صورت تحقق این امر و با حضور شیعیان در منطقه جنوب که دل خوشی از صدام و حزب بعث نداشتن شکست سنگین برای
وی و حامیان منطقه ای و شرق و غربی او محسوب می شد.
ادامه دارد

سلام
ماجرای نامه نوشتن به امام از سوی چه کسی انجام شد !
مفاد نامه چه بوده است !
آیا در ترغیب به نگارش نامه به امام آقای اکبر هاشمی رفسنجانی هم نقشی داشته است !
آیا جهت پایان جنگ فقط نظرات فر ماندهان سپاه اخذ شد .
یا ارتش هم نظری مبنی بر پایان و خاتمه دادن جنگ داده است !
ود ر قبال موافقان پذیرش قطعنامه مخالفانی از فرماندهان نظامی و سیاسی وجود داشته است .
اگر بوده است
اسامی آنها را بفرمائيد
با تشکر

متن نامه امام خمینی به مسئولان کشوری و لشکری در سال 1367 به شرح ذیل است.

بسم الله الرحمن الرحیم
با یاری خداوند متعال و با سلام و صلوات به انبیاء بزرگوار الهی و ائمه معصومین صلوات علیهم اجعمین.......
حال که مسئولان نظامی ما اعم از ارتش و سپاه که خبرگان جنگ می‌باشند، صریحاً اعتراف می‌کنند که ارتش اسلام به این زودی‌ها هیچ پیروزی به دست نخواهند آورد و نظر به این که مسئولان دلسوز نظامی و سیاسی نظام جمهوری اسلامی از این پس جنگ را به هیچ وجه به صلاح کشور نمی‌دانند و با قاطعیت می‌گویند که یک دهم سلاحهایی را که استکبار شرق و غرب در اختیار صدام گذارده‌اند به هیچ وجه و با هیچ قیمتی نمی‌شود در جهان تهیه کرد و با توجه به نامه تکان دهنده فرمانده سپاه پاسداران که یکی از ده‌ها گزارش نظامی سیاسی است که بعد از شکست‌های اخیر به اینجانب رسیده و به اعتراف جانشینی فرمانده کل نیروهای مسلح،فرمانده سپاه یکی از معدود فرماندهانی است که در صورت تهیه مایحتاج جنگ معتقد به ادامه جنگ می‌باشد و با توجه به استفاده گسترده دشمن از سلاحهای شیمیایی و نبود وسائل خنثی کننده آن، اینجانب با آتش بس موافقت می‌نمایم و برای روشن شدن در مورد اتخاذ این تصمیم تلخ به نکاتی از نامه فرمانده سپاه که در تاریخ 2/4/67 نگاشته است اشاره می‌شود، فرمانده مزبور نوشته است تا پنج سال دیگر ما هیچ پیروزی نداریم، ممکن است در صورت داشتن وسائلی که در طول پنج سال به دست می‌آوریم قدرت عملیات انهدامی و یا مقابله به مثل را داشته‌ باشیم و بعد از پایان سال 71 اگر ما دارای 350 تیپ پیاده و 2500 تانک و 3000 توپ و 300هواپیمای جنگی و 300 هلیکوپتر ...که از ضرورتهای جنگ در آن موقع است - داشته باشیم می‌توان گفت به امید خدا بتوانیم عملیات آفندی داشته باشیم. وی می‌گوید قابل ذکر است که باید توسعه نیروی سپاه به هفت برابر و ارتش به دو برابر و نیم افزایش پیدا کند، او آورده است البته آمریکا را هم باید از خلیج فارس بیرون کنیم والا موفق نخواهیم بود. این فرمانده مهمترین قسمت موفقیت طرح خود را تهیه به موقع بودجه و امکانات دانسته است و آورده است که بعید به نظر می‌رسد دولت و ستاد فرماندهی کل قوا بتوانند به تعهد عمل کنند. البته با ذکر این مطالب می‌گوید باید باز هم جنگید که این دیگر شعاری بیش نیست. آقای نخست وزیر از قول وزرای اقتصاد و بودجه وضع مالی نظام را زیر صفر اعلام کرده‌اند، مسئولان جنگ می‌گویند تنها سلاحهائی را که در شکستهای اخیر از دست داده‌ایم به اندازه تمام بودجه‌ای‌ است که برای سپاه و ارتش در سال جاری در نظر گرفته شده بود. مسئولان سیاسی می‌گویند از آنجا که مردم فهمیده‌اند پیروزی سریعی به دست نمی‌آید شوق رفتن به جبهه در آنها کم شده است. شما عزیزان از هر کس بهتر می‌دانید که این تصمیم برای من چون زهر کشنده است ولی راضی به رضای خداوند متعال هستم و برای صیانت از دین او و حفاظت از جمهوری اسلامی اگر آبروئی داشته باشم خرج می‌کنم، خداوندا ما برای دین تو قیام کردیم و برای دین تو جنگیدیم و برای حفظ دین تو آتش بس را قبول می‌کنیم.
خداوندا تو خود شاهدی که ما لحظه‌ای با آمریکا و شوروی و تمام قدرتهای جهان سرسازش نداریم و سازش با ابرقدرتها و قدرتها را پشت کردن به اصول اسلامی خود می‌دانیم. خداوندا در جهان شرک و کفر و نفاق در جهان پول و قدرت و حیله و دوروئی ما غریبیم، تو خود یاریمان کن. خداوندا در همیشه تاریخ وقتی انبیاء و اولیا و علماء تصمیم گرفته اند مصلح جامعه گردند و علم و عمل را در هم آمیزند و جامعه‌ای دور از فساد و تباهی تشکیل دهند با مخالفتهای ابوجهل‌ها و ابوسفیان‌‌های زمان خود مواجه شده‌اند.
خداوندا، ما فرزندان اسلام و انقلابمان را برای رضای تو قربانی کردیم غیر از تو هیچکس را نداریم ما را برای اجرای فرامین و قوانین خود یاری فرما، خداوند از تو می‌‌خواهم تا هر چه زودتر شهادت را نصیبم فرمائی. گفتم جلسه‌ای تشکیل گردد آتش بس را به مردم تفهیم نمایند. مواظف باشید ممکن است افراد داغ و تند با شعارهای انقلابی شما را از آنچه صلاح اسلام است دور کنند، صریحا می‌گویم باید تمام همتتان در توجیه این کار باشد. قدمی انحرافی حرام است و موجب عکس العمل می‌شود. شما می‌دانید که مسئولان رده بالای نظام با چشمی خونبار و قلبی مالامال از عشق به اسلام و میهن اسلامی‌مان چنین تصمیمی گرفته‌اند خدا را در نظر بگیرید و هر چه اتفاق می‌افتد از دوست بدانید، و السلام علینا و علی عباد الله الصالحین.
روح‌الله الموسوی الخمینی
شنبه 25/تیر/67

پست قبلی نامه امام خمینی قدس سره در مورد پذیرش و قبول قطعنامه بود که در ان اشاره به برخی از افراد میکنند که اوضاع جنگ را برای امام به گونه ای تفسیر میکنند که امام از پذیرش قطعنامه به جام زهر تعبیر کرده و ان را میپذیرند اما روند نامه نوشتن به امام چگونه بوده است؟
ظاهرا محسن رضایی فرمانده جنگ و میر حسین موسوی نخست وزیر و محمد خاتمی مسول تبلیغات جنگ به اقای هاشمی نامه نوشته و اوضاع سیاسی اقتصادی نظامی و... کشور را به ایشان گزارش میکنند در ان زمان اقای هاشمی به عنوان جانشین فرمانده کل قوا مطرح بود وی پس از جمع بندی نامه های افراد مسئول مطالب را در نامه ای جداگانه نوشته و با استناد به سخن انها پیشنهاد پذیرش قطعنامه را ارائه میدهد و مرحوم امام با استناد به سخن انان قطعنامه را میپذیرد.
مطالبی که این افراد د نامه نوشته بودند شامل مواردی اعم از وضعیت بد اقتصادی و معیشتی جامعه کمبود بودجه معیشتی کشور، عدم قدرت تامین هزینه های سنگین جنگ کمبود اسلحه و مهمات، عدم اقبال مردم و جوانان برای شرکت در جنگ مشکلات زیر بنایی کشور و موارد دیگر بود

ممسوس;901449 نوشت:
پست قبلی نامه امام خمینی قدس سره در مورد پذیرش و قبول قطعنامه بود که در ان اشاره به برخی از افراد میکنند که اوضاع جنگ را برای امام به گونه ای تفسیر میکنند که امام از پذیرش قطعنامه به جام زهر تعبیر کرده و ان را میپذیرند اما روند نامه نوشتن به امام چگونه بوده است؟
ظاهرا محسن رضایی فرمانده جنگ و میر حسین موسوی نخست وزیر و محمد خاتمی مسول تبلیغات جنگ به اقای هاشمی نامه نوشته و اوضاع سیاسی اقتصادی نظامی و... کشور را به ایشان گزارش میکنند در ان زمان اقای هاشمی به عنوان جانشین فرمانده کل قوا مطرح بود وی پس از جمع بندی نامه های افراد مسئول مطالب را در نامه ای جداگانه نوشته و با استناد به سخن انها پیشنهاد پذیرش قطعنامه را ارائه میدهد و مرحوم امام با استناد به سخن انان قطعنامه را میپذیرد.
مطالبی که این افراد د نامه نوشته بودند شامل مواردی اعم از وضعیت بد اقتصادی و معیشتی جامعه کمبود بودجه معیشتی کشور، عدم قدرت تامین هزینه های سنگین جنگ کمبود اسلحه و مهمات، عدم اقبال مردم و جوانان برای شرکت در جنگ مشکلات زیر بنایی کشور و موارد دیگر بود

سلام
خب این نامه گویا ی تمامی واقعیت ها ی جنگ است . همه چی مشخص است .فک کنم نیازی نیست .
به دنبال آدرس و نشانه های دیگری بگردیم
اما نکاتی را ذیلا جهت یاد آوری عرض کنم !
1/شکی نیست آقایان شیخ اکبر هاشمی رفسنجانی به عنوان عالی ترین فرمانده جنگ نقش فراموش نشدنی خودرا ایفا نموده است .
به طوریکه نامه معروف حاج محسن به دستور ایشان تنظیم و نگارش و به امام راحل عزیز توسط هاشمی ارسال شد
2/کذب محض است . که جوانان برومند بسیجی و جان بر کف سپاهی تحت فرمان زعیم و مرشد عالیقدر خودشان نبوده .
واز رفتن به جبهه های نبرد علیه جهان استکبار خودداری می نمودند .
نمونه حرف من سپاه 100 هزار نفری محمد رسول الله و صاحب الزمان عج و یا تحت عنوان طرحهای لبیک یا خمینی ووو بوده است .
بطوری مسئولان جنگ که بدلیل حجم فوق العاده نیروی بسیجی دلاور بسوی جبهه اعلام عدم نیاز می نمودند
اما تسلیحات
ایران هم کما کان تسلیحات مورد نیاز خودش را از شوروی سابق یا چین و کره شمالی و نیز نباید فراموش کرد
نقش فراموش نشدنی حافظ اسد در تامین تسلیحات نظامی پس این هم کذب محض بوده
صدام در بازجوئي هائی خود در سال 2003هشتم فوریه به مامور بازجو ویژه پلیس فدرال آمریکا fbi اعتراف نمود .اگر این جنگ را با شاه مخلوع داشتیم.با توجه به حجم تسلیحات مدرن و پشتیبانی دولت های منظقه ای و نیرو ارتش محمدرضا را ظرف 1 ماه شکست میدادیم.
پس نبود تسلیحات و حتی اینکه بند پوتین سربازان را هم دیگر نداریم . و نیروی داوطلب نیست .
وارد وصحیح نیست .
چون حداقل طی دوران جنگ حدودا 2 میلیون نفر نیروی بسیجی و جود داشته که طی این پروسه و با فرمان امامشان بسوی جبهه های جنگ شتافته بودن !
ایران در شرف تصرف بصره بود
در واقع اگر عملیات آبی و خاکی کربلا ی 4 لو نمی رفت و کربلا ی 5 به تمامی اهدافش میرسید !
کار صدام ملعون به دست پر توان همین بچه بسیجی های 16 تا 20 سا له دلاور تمام شده بود
این گناه نا بخشودنی است .
که بر دآرند و نگارش کنند . به امام راحل که جوانان و ملت دیگر از جنگ خسته شدن . و کسی به سوی جبهه ها نمی رود
شکی ندارم . شاید نظام به خاطر مصالح عالیه انقلاب و کشور نا گزیر به اغماض و سکوت باشد !
اما
ان شا الله حساب و پرونده خدا و شهدا برای کسانی که این جام را به امام راحل خوراندن همچنان تا روز قیامت مفتوح و قابل دادرسی و کیفر است !

پ.ن
ای کاش کسانی که زندگی و اسلام اشرافی گری را ترجیح به اسلام ناب محمدی میدهند
و فرزندانش دستی به غارت بیت المال داشته
و حتی در ماجرای فتنه 88 که آشوب گران به سوی نمادههای اسلامی و عاشورایی حمله ور شدن خراب کردن و سوزاندن
وباعث خسارت وارد کرد ن به اموال عمومی شدن دغدغه نامه نگاری به خاندان خودشان را داشت ؟
موضوع قفل شده است