جمع بندی خودکشی؛ به عنوان راه حل یا مانع؟ آیا زندانیان فلسطینی تحت شکنجه از نظر دین اسلام اجازه خودکشی دارند؟

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
خودکشی؛ به عنوان راه حل یا مانع؟ آیا زندانیان فلسطینی تحت شکنجه از نظر دین اسلام اجازه خودکشی دارند؟

با عرض سلام و ادب و احترام به حضور کارشناسان و بازدیدکنندگان محترم سایت اسک دین
ضمن ارزوی قبولی طاعات و عبادت سوالی که به تازگی برای من مطرح شده بود را اینجا می پرسم

اخیرا مطالبی در مورد شکنجه های شدید اسرائیلی ها در زندانها بر علیه فلسطینی ها مطالعه می کردم که این سوال برای من مطرح شد که در آن شرایط سخت و طاقت فرسا آیا اقدام به خودکشی برای رهایی از فشارهای شدید جسمی و روحی قابل پذیرش از نظر شرع و دین مبین اسلام می باشد یا نه؟

سپاگذار می شوم اگر این مقوله توضیح و شرح داده شود
در ضمن مطالب مرتبطی که در این زمینه در سایت قرار داده شده بود از جمله مطلب زیر را مطالعه کردم
http://www.askdin.com/showthread.php?t=44754

ولی سوالی که هنوز باقی هست وظیفه یک فلسطینی در شرایط سخت شکنجه از نظر دین اسلام و مراجع تقلید به چه صورت است؟

با تشکر از زحمات و تلاش های شما

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد صدرا

newnew;899604 نوشت:

اخیرا مطالبی در مورد شکنجه های شدید اسرائیلی ها در زندانها بر علیه فلسطینی ها مطالعه می کردم که این سوال برای من مطرح شد که در آن شرایط سخت و طاقت فرسا آیا اقدام به خودکشی برای رهایی از فشارهای شدید جسمی و روحی قابل پذیرش از نظر شرع و دین مبین اسلام می باشد یا نه؟

ولی سوالی که هنوز باقی هست وظیفه یک فلسطینی در شرایط سخت شکنجه از نظر دین اسلام و مراجع تقلید به چه صورت است؟

باسلام و عرض ادب

1) از نظر اسلام قتل نفس و خود کشی از روی عمد، امری حرام و در زمره ی گناهان کبیره بوده که عقوبت و کیفری سخت نیز در انتظار انجام دهنده ی آن خواهد بود. قرآن کریم در این رابطه می فرماید: (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ إِلاَّ أَنْ تَكُونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ مِنْكُمْ وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُمْ رَحِيماً؛ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ عُدْواناً وَ ظُلْماً فَسَوْفَ نُصْلِيهِ ناراً وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيراً)؛[1]«اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد اموال يكديگر را به باطل (و از طرق نامشروع) نخوريد مگر اينكه تجارتى باشد كه با رضايت شما انجام گيرد، و خودكشى مكنيد، خداوند نسبت به شما مهربان است. و هر كس اين عمل را از روى تجاوز و ستم انجام دهد به زودى او را در آتشى وارد خواهيم ساخت و اين كار براى خدا آسان است».
و در آیه ای دیگر می فرماید: (وَ أَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ)؛[2] «و در راه خدا انفاق كنيد، و خود را با دست خود به هلاكت ميفكنيد، و نيكى كنيد كه خدا نيكوكاران را دوست مى‏ دارد».

در روایات اهل بیت(علیهم السلام) نیز به شدت از این عمل نهی شده و کیفر افرادی که دست به خودکشی می زنند خلود در آتش بیان شده است.[3]

در روایتی که «ابو ولاد» از امام صادق(علیه السلام) روایت نموده آمده که انحضرت فرمودند: «مَنْ‏ قَتَلَ‏ نَفْسَهُ‏ مُتَعَمِّداً فَهُوَ فِي نَارِ جَهَنَّمَ خَالِداً فِيهَا»؛[4] هر کس که از روی عمد خود کشی نماید؛ پس او در آتش جهنم برای همیشه خواهد بود.[5]

2) حکم اولی انتحار و خود کشی در اسلام حرمت می باشد. اما اگر در فرضی عدم انجام آن موجب مفسده ای بالاتر بود، چنین فرضی مشمول دلیل حرمت نخواهد بود؛[6] اما موردی که در فرض سؤال مطرح گردید از این باب نبوده و داخل در ادله ی حرمت قتل نفس می باشد.

3) وظیفه ی احاد مسلمانان ایمان به خدا و شناخت معارف و احکام دین و عمل به آنها در طول زندگی دنیا بوده که در صورت تحقق چنین امری تحمل مشکلات امکان پذیر بوده و البته فرجام نیک نیز برای پرهیزکاران خواهد بود.

موفق باشید.


[/HR] [1]. النساء(4)،‌30-29.

[2]. البقره(2)،‌195.

[3] . الکافی، الکلینی، ج7، ص45؛ من لایحضره الفقیه، الصدوق، ج3، ص571، باب معرفة الکبائر...و ج4، ص202و 95؛ وسائل الشيعة، الحر العاملی،‌ ج‏29، ص24، باب تحریم قتل الانسان نفسه.
[4]. همان.

[5]. خلود در این روایات در مورد کسی که ایمان به خدا دارد به معنای وقوف طولانی و نه همیشگی در جهنم می باشد.

[6]. همچون اینکه شخص زندانی دارای اطلاعات باارزشی بوده که در صورت عدم خود کشی آن اطلاعات بدست دشمن رسیده و در نتیجه به کشور اسلامی آسیب رسیده و یا جان عده ای از مسلمانان در خطر افتاده و... که همگی از باب دفع افسد به فاسد می باشد.

صدرا;900399 نوشت:
باسلام و عرض ادب

1) از نظر اسلام قتل نفس و خود کشی از روی عمد، امری حرام و در زمره ی گناهان کبیره بوده که عقوبت و کیفری سخت نیز در انتظار انجام دهنده ی آن خواهد بود. قرآن کریم در این رابطه می فرماید: (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ إِلاَّ أَنْ تَكُونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ مِنْكُمْ وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُمْ رَحِيماً؛ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ عُدْواناً وَ ظُلْماً فَسَوْفَ نُصْلِيهِ ناراً وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيراً)؛[1]«اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد اموال يكديگر را به باطل (و از طرق نامشروع) نخوريد مگر اينكه تجارتى باشد كه با رضايت شما انجام گيرد، و خودكشى مكنيد، خداوند نسبت به شما مهربان است. و هر كس اين عمل را از روى تجاوز و ستم انجام دهد به زودى او را در آتشى وارد خواهيم ساخت و اين كار براى خدا آسان است».
و در آیه ای دیگر می فرماید: (وَ أَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ)؛[2] «و در راه خدا انفاق كنيد، و خود را با دست خود به هلاكت ميفكنيد، و نيكى كنيد كه خدا نيكوكاران را دوست مى‏ دارد».

در روایات اهل بیت(علیهم السلام) نیز به شدت از این عمل نهی شده و کیفر افرادی که دست به خودکشی می زنند خلود در آتش بیان شده است.[3]

در روایتی که «ابو ولاد» از امام صادق(علیه السلام) روایت نموده آمده که انحضرت فرمودند: «مَنْ‏ قَتَلَ‏ نَفْسَهُ‏ مُتَعَمِّداً فَهُوَ فِي نَارِ جَهَنَّمَ خَالِداً فِيهَا»؛[4] هر کس که از روی عمد خود کشی نماید؛ پس او در آتش جهنم برای همیشه خواهد بود.[5]

2) حکم اولی انتحار و خود کشی در اسلام حرمت می باشد. اما اگر در فرضی عدم انجام آن موجب مفسده ای بالاتر بود، چنین فرضی مشمول دلیل حرمت نخواهد بود؛[6] اما موردی که در فرض سؤال مطرح گردید از این باب نبوده و داخل در ادله ی حرمت قتل نفس می باشد.

3) وظیفه ی احاد مسلمانان ایمان به خدا و شناخت معارف و احکام دین و عمل به آنها در طول زندگی دنیا بوده که در صورت تحقق چنین امری تحمل مشکلات امکان پذیر بوده و البته فرجام نیک نیز برای پرهیزکاران خواهد بود.

موفق باشید.


[/HR] [1]. النساء(4)،‌30-29.

[2]. البقره(2)،‌195.

[3] . الکافی، الکلینی، ج7، ص45؛ من لایحضره الفقیه، الصدوق، ج3، ص571، باب معرفة الکبائر...و ج4، ص202و 95؛ وسائل الشيعة، الحر العاملی،‌ ج‏29، ص24، باب تحریم قتل الانسان نفسه.
[4]. همان.

[5]. خلود در این روایات در مورد کسی که ایمان به خدا دارد به معنای وقوف طولانی و نه همیشگی در جهنم می باشد.

[6]. همچون اینکه شخص زندانی دارای اطلاعات باارزشی بوده که در صورت عدم خود کشی آن اطلاعات بدست دشمن رسیده و در نتیجه به کشور اسلامی آسیب رسیده و یا جان عده ای از مسلمانان در خطر افتاده و... که همگی از باب دفع افسد به فاسد می باشد.

با تشکر فراوان از کارشناس محترم جناب آقای صدرا

پاسخی بسیار بجا و سنجیده و مفید ارائه کردید که از این بابت کمال قدردانی را از شما دارم

با اجازه شما سوال دیگری که در ادامه برایم مطرح هست می پرسم

سوال من در این زمینه است که آیا برای یک فلسطینی در آن شرایط دشوار تحمل آن شکنجه ها در توان و تکلیف او محسوب می شود؟ با توجه به آیه: لا یکلف الله نفسا الا وسعها. و یا مثال دیگر در مقایسه با رفع تکلیف روزه داری برای افراد بیمار در ماه رمضان، آیا این شرایط از روزه داری در اوضاع بیماری سخت تر نیست؟ و یا حتی در شرایطی که خطرات و سختیهای کمتری متوجه افراد هست مجاز به تقیه می شوند با این اوصاف آیا خداوند برای بشر تکلیف بیش از تحملی مقرر نکرده است؟

newnew;901120 نوشت:
با تشکر فراوان از کارشناس محترم جناب آقای صدرا

پاسخی بسیار بجا و سنجیده و مفید ارائه کردید که از این بابت کمال قدردانی را از شما دارم

با اجازه شما سوال دیگری که در ادامه برایم مطرح هست می پرسم

سوال من در این زمینه است که آیا برای یک فلسطینی در آن شرایط دشوار تحمل آن شکنجه ها در توان و تکلیف او محسوب می شود؟ با توجه به آیه: لا یکلف الله نفسا الا وسعها. و یا مثال دیگر در مقایسه با رفع تکلیف روزه داری برای افراد بیمار در ماه رمضان، آیا این شرایط از روزه داری در اوضاع بیماری سخت تر نیست؟ و یا حتی در شرایطی که خطرات و سختیهای کمتری متوجه افراد هست مجاز به تقیه می شوند با این اوصاف آیا خداوند برای بشر تکلیف بیش از تحملی مقرر نکرده است؟

با سلام و عرض ادب

خدای متعال بر مکلفین تکالیف غیر قابل تحمل واجب نساخته. در شریعت اسلام که کاملترین شریعت الهی بوده، احکام تکلیفی آن که در راستای تعالی بخشیدن به انسان بوده، سختی تکالیف آن نه تنها خارج از وسع مکلفین نبوده؛ بلکه در مواردی که نفس تکلیف موجب ضرر و حرج شخصی نیز بوده، وجوب تکلیف از مکلف برداشته شده؛ بلکه در مواردی که تکلیف خطر غیر قابل جبرانی را متوجه صحت و جان مکلف ساخته، چنین تکلیفی در حق او حرام خواهد بود. قرآن کریم در بیان نفی تکلیف غیر مقدور و یا حکم طاقت فرسا می فرماید: (لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها)؛[1] «خداوند هيچ كس را، جز به اندازه توانايى‏ اش، تكليف نمى ‏كند». و همچنین می فرماید: (وَ ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَج)؛[2] «و در دين (اسلام) براى شما هيچ مشقّت و سختى طاقت‏ فرسايى قرار نداده».

بر این اساس بیان آیات چنین است که خداوند حکم غیر قابل تحمل و طاقت فرسا قرار نداده است؛ بلکه در مواردی که اصل حکم طاقت فرسا نبوده؛ اما برای افرادی طاقت فرسا بود، وجوب چنین حکمی برداشته می گردد؛ همچون وجوب روزه بر مکلفین که در صورت مضر بودن و یا دشوار بودن بر مکلف، تا زمانی که این عناوین موجود می باشد، روزه بر آنان واجب نخواهد بود؛ بلکه در مواردی هم حرام خواهد بود.

با نگاهی به این آیات همچنین روایاتی همچون: (لا ضرر و لا ضرار فی الاسلام)، که مفاد آن نفی حکم ضرری در اسلام بوده می توان به این نتیجه رسید که حفظ جان در اسلام از اهمیت بسیار بالایی برخوردار بوده، به گونه ای که اگر حکم واجبی نیز با آن تعارض نمود، حفظ نفس مقدم بر آن خواهد بود.

با توجه به این مطالب به عرض می رسد: موضوع آیات و روایات بر محور حفظ جان و دفع ضرر غیر قابل جبران است؛ در حالی که خود کشی در تقابل با این آیات بوده؛ لذا در هیچ حالی انجام آن مجاز نخواهد بود؛ مگر در موردی که از باب دفع افسد به فاسد بوده باشد؛ همچون اینکه در صورت عدم انجام آن اطلاعات مهمی به دست دشمن افتاده که به واسطه ی آن تهدیدی متوجه نظام اسلامی گردد.

نکته ی دیگری که باید بدان توجه داشت آن است که شخصی که در اسارت دشمن بوده و دشمن وی را شکنجه نموده، فرجام چنین شخصی از دو حال خارج نخواهد بود؛ یا زنده مانده که تحمل چنین آسیب هایی در راه خدا برای او مجاهدت می باشد و یا اینکه با انجام شکنجه به مقام شهیدان نائل می گردد؛ همچنان که قرآن از زبان مجاهدین راه خدا می فرماید: (قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنا إِلاَّ إِحْدَى الْحُسْنَيَيْن)؛[3] بگو: «آيا براى ما جز يكى از اين دو نيكى را انتظار مى‏ بريد؟ حال با چه توجیهی می توان گفت که چنین شخصی برای رهایی خویش از شکنجه دست به خود کشی بزند؟!

موفق باشید.


[/HR] [1]. البقرة(2)، 286. و...

[2]. الحج(22)، 78. و...

[3]. التوبة(9)، 52.

سؤال اول: اخیرا مطالبی در مورد شکنجه های شدید اسرائیلی ها در زندانها بر علیه فلسطینی ها مطالعه می کردم که این سوال برای من مطرح شد که در آن شرایط سخت و طاقت فرسا آیا اقدام به خودکشی برای رهایی از فشارهای شدید جسمی و روحی قابل پذیرش از نظر شرع و دین مبین اسلام می باشد یا نه؟

پاسخ:
1. از نظر اسلام قتل نفس و خود کشی از روی عمد، امری حرام و در زمره ی گناهان کبیره بوده که عقوبت و کیفری سخت نیز در انتظار انجام دهنده ی آن خواهد بود. قرآن کریم در این رابطه می فرماید: (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ إِلاَّ أَنْ تَكُونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ مِنْكُمْ وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُمْ رَحِيماً؛ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ عُدْواناً وَ ظُلْماً فَسَوْفَ نُصْلِيهِ ناراً وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيراً)؛[1] «اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد اموال يكديگر را به باطل (و از طرق نامشروع) نخوريد مگر اينكه تجارتى باشد كه با رضايت شما انجام گيرد، و خودكشى مكنيد، خداوند نسبت به شما مهربان است. و هر كس اين عمل را از روى تجاوز و ستم انجام دهد به زودى او را در آتشى وارد خواهيم ساخت و اين كار براى خدا آسان است».
و در آیه ای دیگر می فرماید: (وَ أَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ)؛[2] «و در راه خدا انفاق كنيد، و خود را با دست خود به هلاكت ميفكنيد، و نيكى كنيد كه خدا نيكوكاران را دوست مى‏ دارد».

در روایات اهل بیت(علیهم السلام) نیز به شدت از این عمل نهی شده و کیفر افرادی که دست به خودکشی می زنند خلود در آتش بیان شده است.[3]

در روایتی که «ابو ولاد» از امام صادق(علیه السلام) روایت نموده آمده که انحضرت فرمودند: «مَنْ‏ قَتَلَ‏ نَفْسَهُ‏ مُتَعَمِّداً فَهُوَ فِي نَارِ جَهَنَّمَ خَالِداً فِيهَا»؛[4] هر کس که از روی عمد خود کشی نماید؛ پس او در آتش جهنم برای همیشه خواهد بود.[5]

2. حکم اولی انتحار و خود کشی در اسلام حرمت می باشد. اما اگر در فرضی عدم انجام آن موجب مفسده ای بالاتر بود، چنین فرضی مشمول دلیل حرمت نخواهد بود؛[6] اما موردی که در فرض سؤال مطرح گردید از این باب نبوده و داخل در ادله ی حرمت قتل نفس می باشد. همچنین وظیفه ی احاد مسلمانان ایمان به خدا و شناخت معارف و احکام دین و عمل به آنها در طول زندگی دنیا بوده که در صورت تحقق چنین امری تحمل مشکلات امکان پذیر بوده و البته فرجام نیک نیز برای پرهیزکاران خواهد بود.

پی نوشت:

[1]. النساء(4)،‌30-29.

[2]. البقره(2)،‌195.

[3] . الکافی، الکلینی، ج7، ص45؛ من لایحضره الفقیه، الصدوق، ج3، ص571، باب معرفة الکبائر...و ج4، ص202و 95؛ وسائل الشيعة، الحر العاملی،‌ ج‏29، ص24، باب تحریم قتل الانسان نفسه.
[4]. همان.

[5]. خلود در این روایات در مورد کسی که ایمان به خدا دارد به معنای وقوف طولانی و نه همیشگی در جهنم می باشد.

[6]. همچون اینکه شخص زندانی دارای اطلاعات باارزشی بوده که در صورت عدم خود کشی آن اطلاعات بدست دشمن رسیده و در نتیجه به کشور اسلامی آسیب رسیده و یا جان عده ای از مسلمانان در خطر افتاده و... که همگی از باب دفع افسد به فاسد می باشد.


سؤال دوم: آیا برای یک فلسطینی در آن شرایط دشوار تحمل آن شکنجه ها در توان و تکلیف او محسوب می شود؟ با توجه به آیه: لا یکلف الله نفسا الا وسعها. و یا مثال دیگر در مقایسه با رفع تکلیف روزه داری برای افراد بیمار در ماه رمضان، آیا این شرایط از روزه داری در اوضاع بیماری سخت تر نیست؟ و یا حتی در شرایطی که خطرات و سختیهای کمتری متوجه افراد هست مجاز به تقیه می شوند با این اوصاف آیا خداوند برای بشر تکلیف بیش از تحملی مقرر نکرده است؟

پاسخ: خدای متعال بر مکلفین تکالیف غیر قابل تحمل واجب نساخته. در شریعت اسلام که کاملترین شریعت الهی است، سختی احکام تکلیفی آن _که نفس این تکالیف در راستای تعالی بخشیدن به انسان است_ نه تنها خارج از وسع مکلّفین نبوده؛ بلکه در مواردی که نفس تکلیف موجب ضرر و حرج شخصی نیز بوده، وجوب تکلیف از مکلّف برداشته شده؛ بلکه در مواردی که تکلیف خطر غیر قابل جبرانی را متوجه صحت و جان مکلّف ساخته، انجام آن بر شخص خواهد بود. قرآن کریم در بیان نفی تکلیف غیر مقدور و یا حکم طاقت فرسا بر بندگان می فرماید: (لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها)؛[1] «خداوند هيچ كس را، جز به اندازه توانايى‏ اش، تكليف نمى ‏كند». و همچنین می فرماید: (وَ ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَج)؛[2] «و در دين (اسلام) براى شما هيچ مشقّت و سختى طاقت‏ فرسايى قرار نداده».

بر این اساس بیان آیات چنین است که خداوند حکم غیر قابل تحمل و طاقت فرسا قرار نداده است؛ بلکه در مواردی که اصل حکم طاقت فرسا نبوده؛ اما برای افرادی طاقت فرسا بود، وجوب چنین حکمی برداشته می گردد؛ همچون وجوب روزه بر مکلّفین که در صورت مضر بودن و یا دشوار بودن بر مکلّف، تا زمانی که این عناوین موجود بوده، روزه بر آنان واجب نخواهد بود؛ بلکه در مواردی هم حرام خواهد بود.

با نگاهی به این آیات همچنین روایاتی همچون: (لا ضرر و لا ضرار فی الاسلام)،[3] که مفاد آن نفی حکم ضرری در اسلام بوده می توان به این نتیجه رسید که حفظ جان در اسلام از اهمیت بسیار بالایی برخوردار بوده، به گونه ای که اگر حکم واجبی نیز با آن تعارض نمود، حفظ نفس مقدم بر آن خواهد بود.

با توجه به این مطالب در پاسخ سوال می گوئیم:
موضوع آیات و روایات بر محور حفظ جان و دفع ضرر غیر قابل جبران است؛ در حالی که خود کشی در تقابل با این آیات بوده؛ لذا در هیچ حالی انجام آن مجاز نخواهد بود؛ مگر در موردی که از باب دفع افسد به فاسد بوده باشد؛ همچون اینکه در صورت عدم انجام آن اطلاعات مهمی به دست دشمن افتاده که به واسطه ی آن تهدیدی متوجه نظام اسلامی و مسلمانان گردد.

نکته ی دیگری که باید بدان توجه داشت آن است که شخصی که در اسارت دشمن بوده و دشمن وی را شکنجه نموده، فرجام چنین شخصی از دو حال خارج نبود؛ یا زنده مانده که تحمل چنین آسیب هایی در راه خدا برای او مجاهدت می باشد و یا اینکه با انجام شکنجه به مقام شهیدان نائل می گردد؛ همچنان که قرآن از زبان مجاهدین راه خدا می فرماید:(قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنا إِلاَّ إِحْدَى الْحُسْنَيَيْن)؛[4] بگو: «آيا براى ما جز يكى از اين دو نيكى را انتظار مى‏ بريد»؟ حال با چه توجیهی می توان گفت که چنین شخصی برای رهایی خویش از شکنجه دست به خود کشی بزند؟!

پی نوشت:

[1]. البقرة(2)، 286. و...

[2]. الحج(22)، 78. و...

[3]. الکافی، الکلینی، ج5، ص293.

[4]. التوبة(9)، 52.

موضوع قفل شده است