جمع بندی سوالاتی درباره فلسفه ی حرمت لواط و همجنس بازی

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سوالاتی درباره فلسفه ی حرمت لواط و همجنس بازی

سلام علیکم....
سوالی دارم

[=&amp]با اینکه[/][=&amp] پیامبرصلی الله علیه وسلم در حدیثی صحیح چنین می‌فرماید:[/] [=&amp]«إِنَّ هَذا الدّینَ یُسْرٌ، فَاَوْغِلوُا فیهِ بِرِفْقٍ»
یعنی: «همانا این دین بر آسان‌گیری پایه‌ریزی شده است پس با مهربانی و آرام در آن وارد شوید».[/]

[=&amp] سوال این است که
چرا ارتباط بین دو مرد در هر شرایطی گناهه؟[/][=&amp]
ایا اگه حتی مردانی که این کار رو میکنن اقدام به تولید مثل هم بکنن باز گناهه؟؟؟[/]
[=&amp]چه اشکالی داره دو نفر برای لذت با رضایت همدیگه به جای این که خودخوری کنند و فکرشون رو درگیر این قضیه کنند و از کار و زندگیشان بمانند،این کار را انجام دهند و برای انجام این کار از دین فرار نکنند؟[/]
[=&amp]مگر پیامبر رحمه اللعالمین نیست؟؟

چه اشکالی داره گاهی برای لذت و بدون هیچ قصد دیگه در صورتی که کسی اذیت نمیشه این کار انجام بشه در خفا؟؟[/]
[=&amp]چرا باید هر چیزی رو بگید یا سیاهه یا سفید؟؟چرا استثنا نداره این قضیه؟؟؟[/] [=&amp]
در مورد قوم لوط هم که گفته میشه گناه اون ها فراتر از همجنسبازی معمولی بوده...[/] [=&amp]اصلا مگه لواط حق الناسه؟؟(در صورت رضایت دو طرف)[/] [=&amp]اقا به نظر شما ازار دیگران و خوردن حق دیگران بدتره یا یک لذتی که تو طبیعت انسان ها هست در خفا و رهایی از فشارهای فکری ناشی از اون؟؟؟[/]

[=&amp]چرا اینقدر سخت میگیرید؟؟؟[/] [=&amp]
دین اسلام در واقع ابتدا رخصت و مجاز بودن است بعد عزم و اراده، آسان‌گیر و طبیعتی ملایم و نرم دارد، یعنی دین اسلام در پی آن است که مشقت و حرج را از مردم بَر دارد.[/] [=&amp]

متشکرم[/]

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد صدرا

با سلام و عرض ادب

1) قرآن کریم در دو سوره ی «مؤمنون»[1] و«معارج»[2] یکی از ویژگی های انسانهای مؤمن را حفظ عفت و پاکدامنی آنان بیان داشته است: «وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ؛ إِلاَّ عَلى‏ أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ؛ فَمَنِ ابْتَغى‏ وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ»؛ و كسانى كه دامن خود را حفظ مى‏ كنند، مگر بر همسران خود يا كنيزانشان كه [در اين صورت‏] مورد نكوهش نيستند. پس هر كه افزون از اين [كه ياد كرديم‏] بجويد، تجاوزکارند. بر این اساس کسی که نیاز جنسی را از غیر طریق همسر و کنیز طلب نماید متجاوز از حدود الهی خواهد بود.

2) یکی از گناهان کبیره که خلاف فطرت و طبیعت انسان و مصالح فردی و اجتماعی بوده، عمل لواط است که قرآن کریم آغاز ارتکاب آنرا در قوم «لوط» بیان فرموده، همچنان که در آیاتی می فرماید: «وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَكُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمِينَ؛ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّساءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُون»؛[3] و لوط را [فرستاديم‏] هنگامى كه به قوم خود گفت: «آيا آن كار زشت [ى‏] را مرتكب مى‏ شويد، كه هيچ كس از جهانيان در آن بر شما پيشى نگرفته است؟

«وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَكُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمِينَ؛ أَ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ وَ تَقْطَعُونَ السَّبِيلَ وَ تَأْتُونَ فِي نادِيكُمُ الْمُنْكَرَ فَما كانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلاَّ أَنْ قالُوا ائْتِنا بِعَذابِ اللَّهِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِين»؛[4]
و [ياد كن‏] لوط را هنگامى كه به قوم خود گفت: «شما به كارى زشت مى‏ پردازيد كه هيچ يك از مردم زمين در آن [كار] بر شما پيشى نگرفته است. آيا شما با مردها درمى‏ آميزيد و راه [توالد و تناسل‏] را قطع مى‏ كنيد و در محافل [انس‏] خود پليدكارى مى ‏كنيد؟» و [لى‏] پاسخ قومش جز اين نبود كه گفتند: «اگر راست مى گويى عذاب خدا را براى ما بياور».

مهمترين علت تحريم اين عمل ننگين،‌ آن است كه انسان به صورت طبيعى و سالم تمايل جنسى به جنس مخالف داشته و اين ميل از ريشه ‏دارترين غرايز انسان بوده كه ضامن بقاى نسل اوست؛ بنابراين هر گونه كارى كه اين ميل را از مسير خود منحرف سازد، يك نوع بيمارى و انحراف روانى در انسان ايجاد نموده که رواج آن علاوه بر فساد و تباهی شخص، به فساد و تباهی و نابودی جامعه می انجامد؛ لذا خدای متعال حرمت آن را در هر مكان و هر زمان و در هر شريعتى اعتبار فرموده است.

مرحوم علامه ی طباطبائى در مقاله ی ششم از «اصول فلسفه» در اينكه آزادی انسان در حیطه ی هدایت طبیعت بوده می نویسند:
«آزادى انسان كه موهبتى طبيعى است، در حدود هدايت طبيعت می باشد و البتّه هدايت طبيعت بسته به تجهيزاتى است كه ساختمان نوعى(همچون انسان) داراى آنها می باشد. از اين روى هدايت طبيعت(احكام فطرى) به كارهائى كه با أشكال و تركيبات جهازات بدنى وفق می دهد، محدود خواهد بود. مثلًا از اين راه ما هيچگاه تمايل جنسى را كه از غير طريق زناشوئى انجام می گيرد(همچون ارتباط مرد با مرد، زن با زن، زن و مرد از غير طريق زناشوئى، انسان با غير انسان، انسان با خود، تناسل از غير طريق ازدواج) تجويز نخواهيم نمود. مثلًا تربيت اشتراكى نوزادان و الغاء نسبت و وراثت و ابطال نژاد و ... را تحسين نخواهيم كرد؛ زيرا ساختمان مربوط به ازدواج و تربيت با اين قضايا وفق نمی دهد».[5]

به همین علت هم جنس گرائی از کثیفترین اعمال از نظر بشر سالم و عاقل شناخته شده و شارع مقدس نیز آنرا ناپسند دانسته و از گناهان کبیره بر شمرده است به گونه ای که قبح آن از زنا نیز بیشتر می باشد. در روایتی از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که آنحضرت فرمودند: «حُرْمَةُ الدُّبُرِ أَعْظَمُ‏ مِنْ حُرْمَةِ الْفَرْجِ إِنَّ اللَّهَ أَهْلَكَ أُمَّةً بِحُرْمَةِ الدُّبُرِ وَ لَمْ يُهْلِكْ أَحَداً بِحُرْمَةِ الْفَرْجِ»؛[6] حرمت لواط از حرمت زنا سنگين‏تر است، خداوند امتى را به لواط هلاك كرد و احدى را به زنا نابود نكرد.

ادامه دارد...


[/HR] [1] . مؤمنون، (23)،7.
[2] . المعارج(70)،31.
[3]. الأعراف(7)، 81-80.

[4] . العنكبوت(29)، 20-28.
[5] . اصول فلسفه و روش رئاليسم» طبع اوّل، ناشر: شيخ محمّد آخوندى، ج 2، ص 199 و 200.
[6] . الكافي (ط - الإسلامية)، الکلینی، ج‏5، ص543.

ali678;898715 نوشت:

با اینکه پیامبرصلی الله علیه وسلم در حدیثی صحیح چنین می‌فرماید: «إِنَّ هَذا الدّینَ یُسْرٌ، فَاَوْغِلوُا فیهِ بِرِفْقٍ»
یعنی: «همانا این دین بر آسان‌گیری پایه‌ریزی شده است پس با مهربانی و آرام در آن وارد شوید».

سوال این است که
چرا ارتباط بین دو مرد در هر شرایطی گناهه؟
ایا اگه حتی مردانی که این کار رو میکنن اقدام به تولید مثل هم بکنن باز گناهه؟؟؟
چه اشکالی داره دو نفر برای لذت با رضایت همدیگه به جای این که خودخوری کنند و فکرشون رو درگیر این قضیه کنند و از کار و زندگیشان بمانند،این کار را انجام دهند و برای انجام این کار از دین فرار نکنند؟
مگر پیامبر رحمه اللعالمین نیست؟؟

چه اشکالی داره گاهی برای لذت و بدون هیچ قصد دیگه در صورتی که کسی اذیت نمیشه این کار انجام بشه در خفا؟؟
چرا باید هر چیزی رو بگید یا سیاهه یا سفید؟؟چرا استثنا نداره این قضیه؟؟؟
در مورد قوم لوط هم که گفته میشه گناه اون ها فراتر از همجنسبازی معمولی بوده... اصلا مگه لواط حق الناسه؟؟(در صورت رضایت دو طرف) اقا به نظر شما ازار دیگران و خوردن حق دیگران بدتره یا یک لذتی که تو طبیعت انسان ها هست در خفا و رهایی از فشارهای فکری ناشی از اون؟؟؟

چرا اینقدر سخت میگیرید؟؟؟
دین اسلام در واقع ابتدا رخصت و مجاز بودن است بعد عزم و اراده، آسان‌گیر و طبیعتی ملایم و نرم دارد، یعنی دین اسلام در پی آن است که مشقت و حرج را از مردم بَر دارد.



1) روایتی را که در ابتدای سوال ذکر نمودید ارتباطی با سوال نداشت؛ زیرا: توصیه ی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در این روایت در رعایت اعتدال در امر دین است؛ به این صورت که کمیت عبادت تابع ظرفیت افراد بوده؛ لذا کسی که بیش از ظرفیت خود اعمال عبادی را بر خود تحمیل نموده به نتیجه ی مطلوب نخواهد رسید: «إِنَّ هَذَا الدِّينَ مَتِينٌ فَأَوْغِلُوا فِيهِ‏ بِرِفْقٍ‏ وَ لَا تُكَرِّهُوا عِبَادَةَ اللَّهِ إِلَى عِبَادِ اللَّهِ فَتَكُونُوا كَالرَّاكِبِ الْمُنْبَتِ‏ الَّذِي لَا سَفَراً قَطَعَ وَ لَا ظَهْراً أَبْقَى‏»؛[1] این دین محکم و متین است؛ پس با ملایمت در آن درآیید و عبادت خدا را به بندگان خدا با کراهت تحمیل نکنید تا مانند سوار درمانده ای باشید که نه مسافت پیموده و نه مرکبی به جا گذاشته است (به سبب زیادی سرعت، مرکبش در میان راه از رفتن بازمانده و خودش هم به مقصد نرسیده است) .
حال سؤال این است که جواز لواط؟! از کجای این روایت استفاده شده است؟ آیا رعایت تعدیل در امر عبادت به معنای جواز ارتکاب فواحش و گناهان کبیره از جمله لواط خواهد بود؟! در حالی که خدای متعال به بندگان می فرماید: «وَ لا تَقْرَبُوا الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَن..»؛[2]و نزديك كارهاى زشت نرويد، چه آشكار باشد چه پنهان!
و در مورد عمل لواط نیز از زبان حضرت لوط فرمود:

«وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَكُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمِينَ؛ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّساءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُون»؛
[3]
و لوط را [فرستاديم‏] هنگامى كه به قوم خود گفت: «آيا آن كار زشت [ى‏] را مرتكب مى‏ شويد، كه هيچ كس از جهانيان در آن بر شما پيشى نگرفته است؟
«وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَكُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمِينَ؛ أَ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ وَ تَقْطَعُونَ السَّبِيلَ وَ تَأْتُونَ فِي نادِيكُمُ الْمُنْكَرَ فَما كانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلاَّ أَنْ قالُوا ائْتِنا بِعَذابِ اللَّهِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِين»؛[4]
و [ياد كن‏] لوط را هنگامى كه به قوم خود گفت: «شما به كارى زشت مى‏ پردازيد كه هيچ يك از مردم زمين در آن [كار] بر شما پيشى نگرفته است. آيا شما با مردها درمى ‏آميزيد و راه [توالد و تناسل‏] را قطع مى‏ كنيد و در محافل [انس‏] خود پليدكارى مى‏ كنيد؟» و [لى‏] پاسخ قومش جز اين نبود كه گفتند: «اگر راست مى گويى عذاب خدا را براى ما بياور».

2) قرآن کریم ویژگی انسانهای مؤمن را در اجتناب از گناهان کبیره دانسته است؛ لذا آن کس که به این گناهان خود را آلوده می نماید و بدانها خو نموده، مومن نخواهد بود: (وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ وَ أَبْقى‏ لِلَّذِينَ آمَنُوا وَ عَلى‏ رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ؛ وَالَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ وَ إِذا ما غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُون)؛ [5] و آنچه نزد خدا است براى كسانى كه ايمان آورده‏اند و بر پروردگارشان توكل مى‏كنند، بهتر و پايدارتر است. همان كسانى كه از گناهان بزرگ و اعمال زشت اجتناب مى ‏ورزند، و هنگامى كه خشمگين شوند عفو مى ‏كنند.

بنابراین انجام فاحشه مطلقا حرام بوده؛ چه ظاهر باشد و چه در خفا و رضایت طرفین قبح و پلیدی چنین عملی را توجیه نمی کند.



[/HR] [1] . الكافي (ط - الإسلامية)، الکلینی، ج‏2، ص85.

[2] . الأعراف(7)، 33.

[3]. الأعراف(7)، 81-80.


[4] . العنكبوت(29)، 20-28.

[5] . الشوری(42)، 37-36.

سؤال اول: فلسفه ی حرمت لواط چیست؟

جواب: قرآن کریم در دو سوره ی «مؤمنون»[1] و«معارج»[2] یکی از ویژگی های انسانهای مؤمن را حفظ عفت و پاکدامنی آنان بیان داشته است: (وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ؛ إِلاَّ عَلى‏ أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ؛ فَمَنِ ابْتَغى‏ وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ)؛ «و كسانى كه دامن خود را حفظ مى‏ كنند، مگر بر همسران خود يا كنيزانشان كه [در اين صورت‏] مورد نكوهش نيستند. پس هر كه افزون از اين [كه ياد كرديم‏] بجويد، تجاوزکارند. بر این اساس کسی که نیاز جنسی را از غیر طریق همسر و کنیز طلب نماید متجاوز از حدود الهی خواهد بود».

یکی از گناهان کبیره که خلاف فطرت و طبیعت انسان و مصالح فردی و اجتماعی بوده، عمل لواط است که قرآن کریم آغاز ارتکاب آنرا در قوم «لوط» بیان فرموده، همچنان که در آیاتی می فرماید:

(وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَكُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمِينَ؛ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّساءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُون)؛[3] «و لوط را [فرستاديم‏] هنگامى كه به قوم خود گفت: «آيا آن كار زشت [ى‏] را مرتكب مى‏ شويد، كه هيچ كس از جهانيان در آن بر شما پيشى نگرفته است»؟

(وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَكُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمِينَ؛ أَ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ وَ تَقْطَعُونَ السَّبِيلَ وَ تَأْتُونَ فِي نادِيكُمُ الْمُنْكَرَ فَما كانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلاَّ أَنْ قالُوا ائْتِنا بِعَذابِ اللَّهِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِين)؛[4]
و [ياد كن‏] لوط را هنگامى كه به قوم خود گفت: «شما به كارى زشت مى‏ پردازيد كه هيچ يك از مردم زمين در آن [كار] بر شما پيشى نگرفته است. آيا شما با مردها درمى‏ آميزيد و راه [توالد و تناسل‏] را قطع مى‏ كنيد و در محافل [انس‏] خود پليدكارى مى ‏كنيد؟» و [لى‏] پاسخ قومش جز اين نبود كه گفتند: «اگر راست مى گويى عذاب خدا را براى ما بياور».

مهمترين علت تحريم اين عمل ننگين،‌ آن است كه انسان به صورت طبيعى و سالم تمايل جنسى به جنس مخالف داشته و اين ميل از ريشه ‏دارترين غرايز انسان بوده كه ضامن بقاى نسل اوست؛ بنابراين هر گونه كارى كه اين ميل را از مسير خود منحرف سازد، يك نوع بيمارى و انحراف روانى در انسان ايجاد نموده که رواج آن علاوه بر فساد و تباهی شخص، به فساد و تباهی و نابودی جامعه می انجامد؛ لذا خدای متعال حرمت آن را در هر مكان و هر زمان و در هر شريعتى اعتبار فرموده است.

مرحوم علامه ی طباطبائى در مقاله ی ششم از «اصول فلسفه» در اينكه آزادی انسان در حیطه ی هدایت طبیعت بوده می نویسند:
«آزادى انسان كه موهبتى طبيعى است، در حدود هدايت طبيعت می باشد و البتّه هدايت طبيعت بسته به تجهيزاتى است كه ساختمان نوعى(همچون انسان) داراى آنها می باشد. از اين روى هدايت طبيعت(احكام فطرى) به كارهائى كه با أشكال و تركيبات جهازات بدنى وفق می دهد، محدود خواهد بود. مثلًا از اين راه ما هيچگاه تمايل جنسى را كه از غير طريق زناشوئى انجام می گيرد(همچون ارتباط مرد با مرد، زن با زن، زن و مرد از غير طريق زناشوئى، انسان با غير انسان، انسان با خود، تناسل از غير طريق ازدواج) تجويز نخواهيم نمود. مثلًا تربيت اشتراكى نوزادان و الغاء نسبت و وراثت و ابطال نژاد و ... را تحسين نخواهيم كرد؛ زيرا ساختمان مربوط به ازدواج و تربيت با اين قضايا وفق نمی دهد».[5]

به همین علت هم جنس گرائی از کثیفترین اعمال از نظر بشر سالم و عاقل شناخته شده و شارع مقدس نیز آنرا ناپسند دانسته و از گناهان کبیره بر شمرده است به گونه ای که قبح آن از زنا نیز بیشتر می باشد. در روایتی از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که آنحضرت فرمودند: «حُرْمَةُ الدُّبُرِ أَعْظَمُ‏ مِنْ حُرْمَةِ الْفَرْجِ إِنَّ اللَّهَ أَهْلَكَ أُمَّةً بِحُرْمَةِ الدُّبُرِ وَ لَمْ يُهْلِكْ أَحَداً بِحُرْمَةِ الْفَرْجِ»؛[6] «حرمت لواط از حرمت زنا سنگين‏تر است، خداوند امتى را به لواط هلاك كرد و احدى را به زنا نابود نكرد».

پی نوشت:

[1]
. مؤمنون، (23)،7.

[2] . المعارج(70)،31.

[3]. الأعراف(7)، 81-80.


[4] . العنكبوت(29)، 20-28.

[5] . اصول فلسفه و روش رئاليسم» طبع اوّل، ناشر: شيخ محمّد آخوندى، ج 2، ص 199 و 200.

[6] . الكافي (ط - الإسلامية)، الکلینی، ج‏5، ص543.


سؤال دوم:

پیامبر اکرم(ص) فرموده اند: «إِنَّ هَذا الدّینَ یُسْرٌ، فَاَوْغِلوُا فیهِ بِرِفْقٍ»؛‌ اگر دین اسلام دین مهربانی و آسانگیری بر مکلفین است چرا باید رابطه ی جنسی دو مرد که به شکل توافقی با هم رابطه داشته و به کسی نیز ضرری نمی زنند حرام باشد؟

جواب:
روایتی که بیان شد ارتباطی با جواز چنین کار قبیحی نخواهد داشت؛ زیرا: توصیه ی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در این روایت در رعایت اعتدال در امر دین است؛ به این صورت که کمیّت عبادت تابع ظرفیت افراد بوده؛ لذا کسی که بیش از ظرفیت خود اعمال عبادی را بر خود تحمیل نموده به نتیجه ی مطلوب نخواهد رسید: «إِنَّ هَذَا الدِّينَ مَتِينٌ فَأَوْغِلُوا فِيهِ‏ بِرِفْقٍ‏ وَ لَا تُكَرِّهُوا عِبَادَةَ اللَّهِ إِلَى عِبَادِ اللَّهِ فَتَكُونُوا كَالرَّاكِبِ الْمُنْبَتِ‏ الَّذِي لَا سَفَراً قَطَعَ وَ لَا ظَهْراً أَبْقَى‏»؛[1] این دین محکم و متین است؛ پس با ملایمت در آن درآیید و عبادت خدا را به بندگان خدا با کراهت تحمیل نکنید تا مانند سوار درمانده ای باشید که نه مسافت پیموده و نه مرکبی به جا گذاشته است (به سبب زیادی سرعت، مرکبش در میان راه از رفتن بازمانده و خودش هم به مقصد نرسیده است) .

حال سؤال این است که جواز لواط؟! از کجای این روایت استفاده شده است؟ آیا رعایت تعدیل در امر عبادت به معنای جواز ارتکاب فواحش و گناهان کبیره از جمله لواط خواهد بود؟! در حالی که خدای متعال به بندگان می فرماید: «وَ لا تَقْرَبُوا الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَن..»؛[2]و نزديك كارهاى زشت نرويد، چه آشكار باشد چه پنهان!

و در مورد عمل لواط نیز از زبان حضرت لوط فرمود:

«وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَكُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمِينَ؛ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّساءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُون»؛
[3]
و لوط را [فرستاديم‏] هنگامى كه به قوم خود گفت: «آيا آن كار زشت [ى‏] را مرتكب مى‏ شويد، كه هيچ كس از جهانيان در آن بر شما پيشى نگرفته است؟
«وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَكُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمِينَ؛ أَ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ وَ تَقْطَعُونَ السَّبِيلَ وَ تَأْتُونَ فِي نادِيكُمُ الْمُنْكَرَ فَما كانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلاَّ أَنْ قالُوا ائْتِنا بِعَذابِ اللَّهِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِين»؛[4]
و [ياد كن‏] لوط را هنگامى كه به قوم خود گفت: «شما به كارى زشت مى‏ پردازيد كه هيچ يك از مردم زمين در آن [كار] بر شما پيشى نگرفته است. آيا شما با مردها درمى ‏آميزيد و راه [توالد و تناسل‏] را قطع مى‏ كنيد و در محافل [انس‏] خود پليدكارى مى‏ كنيد؟» و [لى‏] پاسخ قومش جز اين نبود كه گفتند: «اگر راست مى گويى عذاب خدا را براى ما بياور».

همچنین قرآن کریم ویژگی انسانهای مؤمن را در اجتناب از گناهان کبیره دانسته است؛ لذا کسی که به این گناهان خو نموده، مومن نخواهد بود:
(وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ وَ أَبْقى‏ لِلَّذِينَ آمَنُوا وَ عَلى‏ رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ؛ وَالَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ وَ إِذا ما غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُون)؛ [5] و آنچه نزد خدا است براى كسانى كه ايمان آورده‏اند و بر پروردگارشان توكل مى‏كنند، بهتر و پايدارتر است. همان كسانى كه از گناهان بزرگ و اعمال زشت اجتناب مى ‏ورزند، و هنگامى كه خشمگين شوند عفو مى ‏كنند.

بنابراین انجام فاحشه مطلقا حرام بوده؛ چه ظاهر باشد و چه در خفا و رضایت طرفین قبح و پلیدی چنین عملی را توجیه نمی کند.

پی نوشت:

[1] . الكافي (ط - الإسلامية)، الکلینی، ج‏2، ص85.

[2] . الأعراف(7)، 33.

[3]. الأعراف(7)، 81-80.


[4] . العنكبوت(29)، 20-28.

[5] . الشوری(42)، 37-36.

موضوع قفل شده است