علت دین گریزی و دین ستیزی برخی از جوانان ایرانی چیست ؟

تب‌های اولیه

55 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
علت دین گریزی و دین ستیزی برخی از جوانان ایرانی چیست ؟


سلام
قصد من از ایجاد این تاپیک این است .
علت و علل دین گریزی و دین ستیزی بخشی از جوانان ایرانی چه می باشد ؟
وچند درصد مردم ایران نماز خوان هستن !
آیا آماری وجود دارد نشان بدهد
چه تعداد از مردم ایران اهل نماز هستن !
با تشکر

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد حامی

سلام بر شما
بزرگوار اين سؤال قبلا در سايت بررسي شده
ولي به طور كلي چند نكته كليدي بايد بيان شود
اول اين كه به معناي واقعي گرايش دين (مبدأ و معاد) فطري انسان است و انسان نمي تواند از اين امر گريزان باشد همين طور كه نمي تواند از حب ذات (مثبت) گريزان باشد
بله
اگر فردي با امري فطري در ستير باشد يا گريزان باشد بايد دنبال عوامل عارضي نه واقعي گشت
اين عوامل به طور كلي دو گونه است:
1- درون فرد: بيماري ها، بحران هويت، شبهات ذهني و نيافتن پاسخ قانع كننده براي سؤالات بنيادين و..

2- برون فردي: سبك تربيتي نادرست (والدين، مربيان و رسانه ها و سيستم هاي آموزشي و پرورشي و..)، عملكرد بد الگوهاي ديني، شرور فراگير، ناقص معرفي كردن دين (عامدا يا سهوا) يا ناقص يافتم آن به خاطر شنيده ها يا مطالعات جسته گريخته و ناكافي،(القاء شبهه و شايعه پراكني)، مشكلات اقتصادي و فقر، شرور و گرفتاري هاي شديد و..
درباره
نماز خوان ها آمار دقيقي در نداريم
ولي در كل كشور حدود 70 هزار مسجد وجود دارد براي اهل تسنن و شيعه.
البته افراد زيادي نماز مي خوانند ولي به دلائل مختلف فردي، اجتماعي، اقتصادي، دوري، نقد، اعتراض و.. در مساجد حاضر نمي شوند
براي مطالعه بيشتر
دين گريزي چرا و دين گرايي چه سان، ابوالفضل ساجدي، نشر موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

معرفت شماره 116 - مرداد 1386

[h=2]عوامل دين گريزي و گرايش جوانان به فرهنگ غرب[/h]
محمّد عباسي
(دانش آموخته حوزه علميه و كارشناس ارشد جامعه شناسي)

[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

آرمین...;898122 نوشت:
سلام
قصد من از ایجاد این تاپیک این است .
علت و علل دین گریزی و دین ستیزی بخشی از جوانان ایرانی چه می باشد ؟
وچند درصد مردم ایران نماز خوان هستن !
آیا آماری وجود دارد نشان بدهد
چه تعداد از مردم ایران اهل نماز هستن !
با تشکر

سلام
بنده یک دلیل عام آنرا می گویم یعنی دلیلی که اختصاص به جوان ایرانی ندارد بلکه به همه انسانها بر می گردد
و آن این است( بل یریدون العاجله) انسانها امور عاجل را می پسندند نه آجل را
عاجل یعنی چیزی که زود بدست می آید . لذت دم دست. زیبایی دم دست. رفاه دم دست. ثروت دم دست وووو
اما آجل یعنی چیزی که دیر بدست می آید . اجل و زمان خاص خودش را دارد.
وقتی شما دو کالا به انسان عرضه کنید که یکی آماده است اما دیگری نیاز به کار و صرف وقت و توجه و تلاش دارد مطمئنا اکثرشان اولی را انتخاب می کنند ولو اینکه بدانند یا به آنها بگویند دومی در صورت حصول بسیار بسیار بهتر است
لذت ارتباط با یک غیر همجنس و موانست و بگو بخند با او خیلی ساده تر از ارتباط با خدایی است که برای درک و لذت ارتباط با او باید خیلی چیزها را رعایت کرد
یا علیم[/]

سلام .
به نظره من دلایل خیلی زیادی داره که جوونها از دین و مذهب فاصله گرفتن ... چند تاش رو که به ذهنم میخوره ر اینجا مینویسم .

1. اولین دلیلم این هستش که دین و مذهب و دیندار بودن رو اومدن براش درجه تعریف کرده اند ... مثلا یکی طلبه هست . اونیکی ججت الاسلام ؛ اونیکی آیت الله و ...در حالیکه رتبه بندی در درون مسائل دینی به نظره من اشتباه هست . مثلا من الان تقریبا 4 سال هست که در درون این سایت هستم ... آیا درست هست که به من لقب آیت الله بدن و یه کسی مانند خانم حبیبه که تقریبا 1 سالی هستند که اینجا هستند لقب طلبه بدن ... به نظره من یکی از مهمترین کارها این هستش که این لقب دادنها نباید باشه .

2. دومین چیزی که به نظرم باعث چنین مساله ای شده این هستش که قوه قضائیه ما به درستی کار نمیکنه و جانبدارانه کار میکنه ... هممون تجربه درک بی عدالتی رو داریم . بی عدالتی تمام عقاید انسان رو از بین میبره و هیچ جوری هم درست شدنی نیست .

3. سومین چیزی که به نظرم میرسه این هستش که بنا به دلایلی فکر میکنند و تخیل میکنند که صلاح در این هستش که مردم خیلی چیزها رو ندونند ... خوب همین مخفی کردنها موجب میشه جو اعتماد مردم از بین بره .

4. چهارمین چیز این هستش که ... مثلا من از یه بدنساز انتظار دارم بعد از 20 سال بدنسازی و گرفتن 20 تا ندال بدنسازی ... بدن خوب و ورزیده ای داشته باشه ... ولی نمیتونم از یک تحصیل کرده دین انتظار داشته باشم که دیندار باشه ... خوب این مساله باعث میشه من نسبت به اون باشگاه اعتمادم رو از دست بدم .

5. پنجمین دلیل این هستش که ... در درون جامعه ای زندگی میکنیم که مردمش بنا به فرهنگی که آموخته اند و تمدنی که بر اساسش متمدن شده اند خرچنگ صفت شده اند . اگر شما یک دونه خرچنگ رو در درون ظرفی قرار بدین ... خرچنگ میتونه به راحتی گوشه های ظرف رو بگیره و از درون ظرف بیرون بیاد . ولی اگر شما یک ظرف داشته باشین و در درونش 10 تا خرچنگ قرار بدین ... هیچ کدوم از خرچنگ ها بیرون نمیان و همیشون از گرسنگی میمیرند .... چون هر خرچنگی که میخواد بیرون بیادن بقیه اون رو پایین میکشن و نتیجه مرگ تمام خرچنک هاست ... همون حالتی که با شدت بیشتری در درون افغانستان داره اتفاق میوفته .

و ...

ولی به نظره من مهمترین دلیل این هستش که به صورته بدی متمدن شدین و به صورته بدی فرهنگی شدیم .

مثلا قانون داریم که سالی 25 درصد رویه قیمت بنزین میره ( قانون تصویب شده مجلس ) یکی نیست بهشون برگرده بگه شماها اونجا نشستین که چی کار کنین ....

همینکه ما چنین انتظاری داریم و همینکه همه قبول کردیم چاره ای نداریم بغیر از این ... فکر میکنم مهمترین دلیل باشه .

وقتی یکی از رؤسای قبلی مجلس به برنامۀ شبکۀ نسیم تلویزیون آمد، کامنت‌های صفحۀ رامبد جوان را می‌دیدم که پر از انتقاد بود که این کیست که دعوت کرده‌اید و من تعجب می‌کردم که مشکل مردم با او، که یک اصولگرا بود، چیست. یا مشکل مردم با آن بازیگری که به شدت محجبه شده است چیست؟ نمی‌شود پاسخ روشنی به این سؤال‌ها داد. اما می‌شود گفت ظاهراً مردم از نسخۀ اسلام تندروهای حاکم خوششان نمی‌آید. وابستگی به بسیج یا حکومت تبدیل شده است به یک برچسب بد و آن‌ها که وابسته هستند نمادهای اسلامی دارند و این باعث شده است که گرایش به اسلام نشانۀ گرایش به حکومتی‌ها باشد.
از علت‌های جدایی مردم از حکومت می‌شود به داخل آدم به حساب نیاوردن مردم، فریب، پنهان‌کاری، بی عدالتی، بی لیاقتی و فساد افراد حکومت و دائمی بودن شخص اول است که باعث زده شدن مردم است. این موضوع شبیه به یک جور طلاق عاطفی است. حکومت هم تلاشی برای درست کردن این شکاف نمی‌کند و بر عکس شکاف را عمیق‌تر می‌کند مثلا حتی ذوق مردم از انتخابات سال 92، با تخریب‌ها و مخالفت‌های هستۀ حکومت از بین رفت.

نکتۀ بعدی این است که حکومت اسلامی با ایدئولوژی خود مردم را به دو دستۀ خودی و غیر خودی تقسیم می‌کند و مردم جوان‌تر ترجیح می‌دهند غیر خودی باشند. اگر این شکاف و خط کشی از طرف خود حکومتی‌ها و متدینین تقویت نمی‌شد، شاید موضع‌گیری علیه نمادهای اسلامی به وجود نمی‌آمد.

از سوی دیگر به نظر می‌رسد اسلام نیاز به آپدیت‌های فراوان دارد. چیزی که مراجع متولی دین، به ضرورتش پی نبرده‌اند و عقل و فقه پویا را فراموش کرده‌اند و سعی دارند برای دنیای امروز نسخه‌های قدیمی و ناکارامد بپیچند. اسلام امروزی خیلی وقت‌ها اجرایی نیست. مثلا می‌دانید که آیت الله صافی موسیقی را به طور مطلق حرام می‌دانند. حالا یک سرباز که به اجبار باید برود صدای طبل و شیپور نظامی را بشنود؛ این سرباز باید چه کند. این یک ناسازگاری اساسی است. ناسازگاری‌ها دامنۀ خیلی بزرگ‌تری دارند. این تنها یک مثال بود. همین‌طور در نظر بگیرید که خیلی از سخنان مذهبیون که شاید از متن احادیث هم در آمده باشند، امروز به صورت کلیپ‌های خنده‌دار بین مردم رد و بدل می‌شود، شما چگونه می‌خواهید مردم طرفدار این اسلام باشند.

علاوه بر این‌ها، عوامل متعدد دیگری هم هستند، که نمی‌شود به راحتی، همۀ آن‌ها را پیدا کرد. اما این ابهام را می‌شود با ابهام «محبوبیت» در آمیخت و گفت امروز اسلام محبوب نیست و عامل محبوب نبودنش x-factor است و آنچه گفته شد، می‌تواند تعدادی از دلایل نامعلوم نامحبوب شدن آن باشد. با کشف این دلایل و رفعشان شاید بتوان اسلام را نجات داد.

عوامل روانشناختی هم در دین‌گرایی مؤثرند. مثلا ابتلا به درجاتی از اتیسم ممکن است فرد را دین و هر چیزی که خطوط مبهمی دارد دور کند.

سلام....
من جوونای امروز رو دو دسته می کنم....

یک دسته که بهشون می گم سیاه لشگر کلا ذاتا و ژنتیکن به نظرم اهل اندیشه و تفکر و موشکافی و کنجکاوی نیستن....اینها معمولا تحت تاثیر اجتماع بزرگ می شن و عقیده پیدا می کنن....اگر در هند بزرگ می شدن مثلا تا اخر عمرشون احتمالا گاو پرست می شدن و تغییری در رفتارشون نشون نمی دادن....که خوب با توجه به نوع و محتوای رسانه ها و بمباران تبلیغاتی که این دسته از جوانان در دنیای امروز می ببینن، افق نگاهشون محدود می شه بیشتر به دو روز دنیا و اونم مادیاتش....خوب طبیعی هست که تمایلی به دین نشون ندن....
این نکته هم گفتنیه که دین نمی تونه یا هدفش نیست که یک شخص رو بکوشونه به سمت معنویات و دین و آخرت، یا شور در اون ایجاد کنه که به سمت معنویات بره....بلکه شخص باید ابتداء بخواد و تمایل داشته باشه که به سمت معنویت و آخرت و دین بره و کشیده بشه، تا اونوقت به دین چنگ بزنه و دین به کار بیاد

یک دسته دومی هم هستن، که تعداشون به نسبت کمتره،اینا معمولا ژنتیکا اندیشمند هستن....به نسبت البته...کنجکاون....اهل تقلید نیستن...که زمانی های نه چندان دور در تاریخ، اینا به سمت خدا و پیغمر و دین تمایل نشون می دادن...ولی امروز با افزایش سطح معلومات و دانش ها و مقالات، به این اندیشه رسیدند در نظر خودشون که دین آنچنان پایه های عقلانی و منطقی ای ندارده و به همین خاطر دیگه مثل گذشته تمایلی به دین نشون نمی دن... و این دسته هم در کنار دسته ی اول تمایل کمی به دین نشون می دن....که اگر کسانی فکر می کنن که دین اینگونه که این دسته فکر می کنن نیست، باید قبول کنن که کم کاری کردن و نتونستن به درستی از دینشون حمایت و دفاع کنن

پارسا مهر;899639 نوشت:
سلام....
من جوونای امروز رو دو دسته می کنم....

یک دسته که بهشون می گم سیاه لشگر کلا ذاتا و ژنتیکن به نظرم اهل اندیشه و تفکر و موشکافی و کنجکاوی نیستن....اینها معمولا تحت تاثیر اجتماع بزرگ می شن و عقیده پیدا می کنن....اگر در هند بزرگ می شدن مثلا تا اخر عمرشون احتمالا گاو پرست می شدن و تغییری در رفتارشون نشون نمی دادن....که خوب با توجه به نوع و محتوای رسانه ها و بمباران تبلیغاتی که این دسته از جوانان در دنیای امروز می ببینن، افق نگاهشون محدود می شه بیشتر به دو روز دنیا و اونم مادیاتش....خوب طبیعی هست که تمایلی به دین نشون ندن....
این نکته هم گفتنیه که دین نمی تونه یا هدفش نیست که یک شخص رو بکوشونه به سمت معنویات و دین و آخرت، یا شور در اون ایجاد کنه که به سمت معنویات بره....بلکه شخص باید ابتداء بخواد و تمایل داشته باشه که به سمت معنویت و آخرت و دین بره و کشیده بشه، تا اونوقت به دین چنگ بزنه و دین به کار بیاد

یک دسته دومی هم هستن، که تعداشون به نسبت کمتره،اینا معمولا ژنتیکا اندیشمند هستن....به نسبت البته...کنجکاون....اهل تقلید نیستن...که زمانی های نه چندان دور در تاریخ، اینا به سمت خدا و پیغمر و دین تمایل نشون می دادن...ولی امروز با افزایش سطح معلومات و دانش ها و مقالات، به این اندیشه رسیدند در نظر خودشون که دین آنچنان پایه های عقلانی و منطقی ای ندارده و به همین خاطر دیگه مثل گذشته تمایلی به دین نشون نمی دن... و این دسته هم در کنار دسته ی اول تمایل کمی به دین نشون می دن....که اگر کسانی فکر می کنن که دین اینگونه که این دسته فکر می کنن نیست، باید قبول کنن که کم کاری کردن و نتونستن به درستی از دینشون حمایت و دفاع کنن

با سلام. سفسطۀ جالبی کردید! میشه این سفسطه رو به صورت خلاصه اینطوری مطرح کرد: «انسانها دو دسته هستند؛ یک دسته انسانهای عاقل و اهل فکر هستن که مثل من فکر می کنم(حالا شما به جای «مثل من» طرز فکر خودت رو ذکر کردی که شامل الحاد میشه) و یک دسته هم بیخرد و بیفکر که مثل من فکر نمی کنن»!

اگر به ادعاست که ما هم می گوییم جوانان به سه دسته تقسیم می شوند:

الف)دستۀ اوّل که اهل تقلید هستند و هر چه از جامعه و خانواده گرفتند، می پذیرند، یعنی دینداری یا بیدینی جغرافیایی دارند.

ب)دستۀ دوم که اهل تلقین هستند، نگاه می کنند ببینند پولدارها، زورمندها، پیشرفته ها(!)، و هر کسی که از دید خودشان آدم حسابی است، چگونه می اندیشد، و به خود تلقین می کنند که روش صحیح همین روش اندیشیدن امثال اوست! اینها هم می شوند بیدینهای تلقینی، فرقی نمی کند چه نامی برخود بگذارند: نوکیش مسیحی، نوزرتشتی یا بیدین یا بیخدا، همگی مثل هم هستند، فقط انسانهایی که بزرگ می انگارندشان با هم فرق دارند.

ج)دستۀ سوم افراد اهل تفکر هستند، که از راه تفکر و تدبر، در برابر سفسطه های ضدّ دین واکسینه شده، و به سوی راه حق که همان اسلام است، هدایت می شوند.

باری ما تقسیمبندی فوق را خیلی صحیحتر از طرز تقسیمبندی شما می دانیم، فقط به یک اصلاح نیاز دارد، و به این صورت درست می شود:

ج)دستۀ سوم افراد اهل تفکر و تدبر هستند، و به بررسی حقایق از مجرای منطقی می پردازند، البته ممکن است گروهی در محاسبات دچار اشتباه بشوند، و به حقیقت نرسند، ولی باز هم کار این گروه پسندیده است و خدا از هر کسی به اندازۀ وسعش انتظار دارد. این افراد به نتایج مختلفی می رسند، و از طریق بررسی ادلّۀ هر گروه، و تطبیق نتایج با عقل سلیم و علم منطق، می توان به بررسی آنها پرداخت.

آرمین...;898122 نوشت:

سلام
قصد من از ایجاد این تاپیک این است .
علت و علل دین گریزی و دین ستیزی بخشی از جوانان ایرانی چه می باشد ؟
وچند درصد مردم ایران نماز خوان هستن !
آیا آماری وجود دارد نشان بدهد
چه تعداد از مردم ایران اهل نماز هستن !
با تشکر

سلام. حالا شما چرا تأکید بر ایرانی بودن دارید؟ بیدینی و بیخدایی در قرن گذشته یک رشد زیادی کرد، و محدود به ایران نبود. البته آماری از نمازخوانها نداریم، ولی هر کسی که اهل نماز نباشد، الزاماً دین گریز و دین ستیز نیست. دین ستیز و دین گریز، کسانی هستند که با دین می ستیزند و از آن گریزانند.

علت و علل بیدینی، در خود این افراد است. هر عاملی که بگویید، این خود این افراد هستند که وقتی در چنین شرایطی قرار می گیرند، تصمیم به کافر شدن می گیرند. در شرایط مشابه افراد بسیار دیگری نیز قرار گرفته اند و کارشان به کفر نکشیده است. نشر شبهات، مسائل سیاسی و اجتماعی، احساس حقارت در برابر بیگانه و تمامی مواردی که می توان به عنوان عوامل بیدینی این افراد برشمرد، برای بسیاری افراد دیگر نیز رخ داده است، شبهات به اصطلاح منطقی شان، عموماً قرنهاست که پاسخ تمام شدۀ منطقی را دریافت کرده اند، ولی خود این افراد انتخاب می کنند که کافر شوند، و اتفاقاً به خاطر همین انتخاب است که لایق مجازات اخروی می شوند.

بارها شده با این افراد بحث شده، حتی در بحث چیزی نداشته اند بگویند، ولی مشاهده شده که مجدداً همان چیزی که در دفاعش چیزی برای گفتن نداشته اند را نزد سایر افراد مطرح می کنند تا شاید افرادی را گمراه کنند. چرا؟ زیرا خودشان می خواهند کافر باشند. به قول یکی از این افراد که وقتی جواب تمام سخنانش را دادم، این حرف به ذهنش رسید: «اصلاً من می خوام برم جهنم، به تو چه؟!»

اقلیتی از اینها که مشکلشان واقعاً «شبهه» باشه، به نظر من خیلی زود بر می گردن، زیرا جواب شبهاتشون رو می گیرن و اون عامل درونی که به محض دیدن شبهه باعث ارتدادشون شده بود، خاموش میشه؛ ولی اکثراً شبهه ندارند و شبهه برایشان فقط «بهانه» است. به همین خاطر به هر شبهۀ سست و بی اساس چنگ می اندازند، و هر چه می گویی قبول نمی کنند، و در آخر هم می گویند که می خواهند به جهنم بروند!!

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

irancplusplus;899621 نوشت:
وقتی یکی از رؤسای قبلی مجلس به برنامۀ شبکۀ نسیم تلویزیون آمد، کامنت‌های صفحۀ رامبد جوان را می‌دیدم که پر از انتقاد بود که این کیست که دعوت کرده‌اید و من تعجب می‌کردم که مشکل مردم با او، که یک اصولگرا بود، چیست. یا مشکل مردم با آن بازیگری که به شدت محجبه شده است چیست؟ نمی‌شود پاسخ روشنی به این سؤال‌ها داد. اما می‌شود گفت ظاهراً مردم از نسخۀ اسلام تندروهای حاکم خوششان نمی‌آید. وابستگی به بسیج یا حکومت تبدیل شده است به یک برچسب بد و آن‌ها که وابسته هستند نمادهای اسلامی دارند و این باعث شده است که گرایش به اسلام نشانۀ گرایش به حکومتی‌ها باشد.

البته در بحث معنويت و دين چند امر قابل توجه است
رويكرد غرب به معنويت تقويت شده است و طوري كه مثنوي مولوي يكي از كتاب هاي پرفروش شده
و رويكرد درمان هاي معنويت گرا در مشاوره مطرح مي شود
و سينما به سمت معنويت گرايي (سكولار و الهي )مي رود
از سويي
در اديان و مذهب مختلف اين گرايش وجود دارد كه بزرگترها اين روزها از نوجوانان و جوانان شكايت زيادي مي كنند كه
مقدسات برايشان كم رنگ شده است
شما همين امر را در سخنراني هاي علماي وهابي و اهل تسنن هم مي بينيد
يا در توصيه هاي كشيشان به مسيحيان.
شايد بتواند گفت اينترنت و ابزارهاي پرجاذبه جنگ نرم از قوي ترين و ضخيم ترين عايق هاي گرايش فطري دين خواهي است
مثلا فوتبال چنان پر هيجان تبليغ مي شود و برجسته مي شود كه افراد زيادي ممكن است نماز اول وقت يا صبح شان را از دست بدهند چون تا دير وقت فوتبال تماشا مي كنند
يا بازي هاي آنلاين و آفلاين كه گره خورده به سكس
و يا رونق تجارت سكس كه هدفش جوانان است
و رونق مد و تجملات كه هدفش دختر و زن جوان است[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

حامی;899755 نوشت:
يا بازي هاي آنلاين و آفلاين كه گره خورده به سكس
و يا رونق تجارت سكس كه هدفش جوانان است
و رونق مد و تجملات كه هدفش دختر و زن جوان است

بحث جمهوري اسلامي هم نيست
در تجارت و سوداگري هر چيزي كه مانع است بايد پس زده شود
بنابراين سياست مدران غرب و تاجران جهاني
خيلي راحت با بسياري از دستورات اديان بزرگ در مي افتند[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

حامی;899755 نوشت:
يا در توصيه هاي كشيشان به مسيحيان.

لطيفه
داستان كشيش و پسرش

کشيشى يک پسر نوجوان داشت و کم کم وقتش رسيده بود که فکرى در مورد شغل آينده اش بکند. پسر هم مثل تقريباً بقيه هم سن و سالانش واقعاً نمی دانست که چه چيزى از زندگى می خواهد و ظاهراً خيلى هم اين موضوع برايش اهميت نداشت.
يک روز که پسر به مدرسه رفته بود، پدرش تصميم گرفت آزمايشى براى او ترتيب دهد. به اتاق پسرش رفت و سه چيز را روى ميز او قرار داد: يک کتاب مقدس، يک سکه طلا و يک بطرى مشروب. کشيش پيش خود گفت: « من پشت در پنهان می شوم تا پسرم از مدرسه برگردد و به اتاقش بيايد. آنگاه خواهم ديد کداميک از اين سه چيز را از روى ميز بر می دارد».
اگر کتاب مقدس را بردارد معنيش اين است که مثل خودم کشيش خواهد شد که اين خيلى عاليست. اگر سکه را بردارد يعنى دنبال کسب و کار خواهد رفت که آن هم بد نيست. امّا اگر بطرى مشروب را بردارد يعنى آدم دائم الخمر و به درد نخوری خواهد شد که جاى شرمسارى دارد.
مدتى نگذشت که پسر از مدرسه بازگشت. در خانه را باز کرد و در حالى که سوت می زد کاپشن و کفشش را به گوشه اى پرت کرد و يک راست راهى اتاقش شد. کيفش را روى تخت انداخت و در حالى که می خواست از اتاق خارج شود چشمش به اشياء روى ميز افتاد. با کنجکاوى به ميز نزديک شد و آن ها را از نظر گذراند. کارى که نهايتاً کرد اين بود که کتاب مقدس را برداشت و آن را زير بغل زد. سکه طلا را توى جيبش انداخت و در بطرى مشروب را باز کرد و يک جرعه بزرگ از آن خورد. کشيش که از پشت در ناظر اين ماجرا بود زير لب گفت:[HL] «خداى من! چه فاجعه بزرگی! پسرم سياستمدار خواهد شد!»

[/HL][/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

حامی;899775 نوشت:
لطيفه
داستان كشيش و پسرش

کشيشى يک پسر نوجوان داشت و کم کم وقتش رسيده بود که فکرى در مورد شغل آينده اش بکند. پسر هم مثل تقريباً بقيه هم سن و سالانش واقعاً نمی دانست که چه چيزى از زندگى می خواهد و ظاهراً خيلى هم اين موضوع برايش اهميت نداشت.


لطيفه
كشيشي با ناراحتي مسيحيان را موعظه مي كرد
كه شنيده ام فلان خلاف و فلان گناه و فلان لغزش و فلان اشتباه و...را مي كنيد بابا بگيد من مسلمانم و تمام[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]اين لطيفه ها اشاره دارد كه روحانيون از فرايند گرايش به مذهب راضي نيستند
خب
اين چيز عجيبي نيست
و واقعا نميشه گفت كه اتفاق خيلي ناگواري است
عوامل مختلف دخيل است
ممكن است هم گاهي همه عوامل هدايت باشد ولي تقليدكوركورانه و منافع اجازه ندهد به سمت دين برويم
حضرت نوح تلاش زيادي كردند ولي تعداد كمي گرايش واقعي به خد پيدا كردند.
مسلما
عملكرد بد مبلغان ديني و شايعات و شبهات زياد درباره اين قشر از ضخيم ترين عايق هاي بين دين و جوانان است
[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]سرطان معنوي
از بيماري هاي طلبگي و افراد ديندار، سرطان معنوي است. نشانه اين بيماري مهلك اين است كه هميشه دنبال محتوا و مطلبي جذاب هستند براي گفتن. آن قدر كه نگران هستند كه چه بگويند دلواپس اين نيستند كه چه نگويند.
مطالعه مي كنند، تفكر مي كنند، تحليل و بررسي مي كنند حتي در جلسات اخلاق شركت مي كنند و يادداشت مي كنند تا براي ديگران بگويند و...
اگر سخنرانان و مردم متدين براي خود نخواهند كه عمل كنند تشنه گفتن براي مردم باشند، مورد عتاب و سرزنش قرآن قرار مي گيريم:
«آيا ديگران را به خوبي دعوت مي كنيد و از خودتان غافليد؟»
«چرا چيزي مي گوييد كه خود به آن عمل نمي كنيد؟»
آيت الله مصباح به روحانيون در درس اخلاق مي گفتند هنگام تهيه محتوا براي ايام محرم خودتان براي خودتان ذكر مصيبت بخوانيد و گريه كنيد و محتوا را جمع كنيد
دكتر آقاتهراني به خانم روحانيون مي گفتند در دعا ندبه اي كه آمريكا كه بود باورتان نميشه حضرت مهدي چه ياوراني داشت نكنه ياران آقا جايي ديگر باشد بعد به همسر روحانيون مي گفتند: نذاريد شوهرانتان در حق آقا نامردي كند
الان برگشتم و اين روايات زيبا را براي خود ديدم
نه اين كه بخوام براي ديگري بگويم
به نظرم افراد غيرطلبه اين عايق را ندارد و زحمتشان در ارتباط با معارف كمتر است
بنابراين اگر روز قيامت ديديد حامي و امثال او درجه اشان بسيار پايين تر از كسي كه در سايت به معارف آشنا شده و به اندازه كتاب گناهان كبيره تنوع گناه داشته و توبه حقيقي كرده تعجب نكنيد:geryan:
دعا كنيد محرم نباشيم[-(

منبع
[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]تمرين سخن گفتن و ابوعلي
يادش به خير با طلبه عربي هم اتاق بوديم
روزي دير به اتاق آمد ما ناهار را خورده بوديم به هم اتاقي ام شيخ عبدالله كه با كنيه ابوعلي صداش مي زديم گفتم: شيخ عبدالله اشكالي نداره همين طور كه شما مشغول خوردن هستيد من به زبان عربي بحثي را مطرح كنم؟
گفت خير؟
در بين سخنان رسيدم به اين آيه:‌أتأمرون اللناس بالبر و تنسون انفسكم مي رويد مردم را به نيكي دعوت مي كنيد ولي از خودتان غافليد؟!!!
ابوعلي لقمه گرفته بود و دهانش باز بود و مي خواست آن را در دهانش بگذارد وقتي اين آيه را شنيدن متأثر شد سرش را پايين انداخت و لقمه را روي سفره گذاشت و اشك در چشمانش حلقه زد.
گفتم چي شد؟
با بغض گفت: راستش آيه آتشم زد. نمي تونم ديگه چيزي بخورم!
منبع
[/]

سلام
شاید کمی تند بگم ولی خدا شاهده هدفی جز اصلاح ندارم...
از مدیران و کسانی که این مطلبو می خونند عذر می خوام و شرم می کنم اما خدا شاهده قصدی جز خیر و صلاح ندارم...
مسلمه که منظور من کلی نیست و منظورم اون جزئی هستند که برای منافع شخصی حاضرند هر کاری بکنن که متاسفانه کم هم نیستند!
الان در کشوری زندگی می کنم که تنها کشور شیعی جهان هست و خار چشم اسرائیل... اسرائیلی که سعی داره پشت نقاب همه کاراشو انجام بده...
نقاب!
نقاب می تونه خانمان برانداز باشه! چه داخلی..چه خارجی!

چیزی که باعث شده جوونای امروزی از اسلام دور شند می دونی چیه؟
وسط یه کشور اسلامی و تنها کشور شیعی امام زمانی (عج)....
وقتی یه سری ها رو می بینن و تعجب می کنن!
همونایی که قرآن اونها رو بزرگترین و خطرناک ترین دشمنان دین می دونه:
منافقان... اونایی که لباس روحانی و دین می پوشند و از پشت به مسلمین رکب می زنند...
دین به یک معنا سپر بلاش هست! و با لباس و ریش به منصب می رسه و همه کارها رو نه برای خدا و خلق خدا، که برای خودش و اطرافیانش انجام می ده!
همون حاجی که پاساژ داره و تو سعادت آباد یه آپارتمون به چه بزرگی داره که زنهای صیغه ایشو تو هر اتاق جا می ده! (به چشم دیدم) و وقتی جوون مجرد پول ندار اونو می بینه، به دینش شک می کنه!
همون منبری یا روضه خونی که جایگاهشو نمی دونه و با یه حرکت خلاف، سابقه چند ده ساله خودش و سابقه چند هزار ساله دینشو به باد می ده!
مردم از اسلام زده می شن وقتی می بینن همه خوب بلدن شعار بدن و حرف بزنن اما موقع عمل!!!
مردم از اسلام زده می شن وقتی می بینن مسئول مربوطه، برا سمبل کاری اومده ولی دوست نداره کارای ریشه ای انجام بده که فساد رو از ریشه بکنه!
مردم از اسلام زده می شن وقتی می بینن نمک و نمکدونش هم گاهی می گنده!
مردم از اسلام زده می شند وقتی می بینند یه سری ها، راههای دو دره بازی قانون که باعث اختلاس و فساد می شه رو باز نگه می دارن در شرایطی که می تونن درستشون کنن، ولی بنا به دلایلی، درستش نمی کنن!
مردم از اسلام زده می شن وقتی روزنه ای برای امید و روشنایی برا برخی نیازهای اولیه شرعی زندگیشون نمی بینند!
مردم از اسلام زده می شن وقتی پا به اداره ها می گذارند و می بینن همه اتاقا خالی هست و کسی سر کارش نیست و دارن با دوستاشون گپ می زنن!
مردم از اسلام زده می شن وقتی می بینن تو بانکای اسلامیشون ده تا باجه هست ولی فقط یکیش پاسخگو هست و بقیه دارن چایی می خورن و برا همدیگه داستان تعریف می کنن!
مردم از اسلام زده می شن وقتی می بینن ربا رو با یه ریتم دیگه ای می خورن و اسمش می شه شرعی!
مردم از اسلام زده می شن وقتی تو ایستگاهای اتوبوس تو صفی وایستادن که تهش به سرش وصل شده و اتوبوسام همه پر می یان و بعد تو رادیو می شنون که مسئول مربوطه می گه، مردم تا حد امکان از وسایل نقلیه عمومی استفاده کنید!
مردم از اسلام زده می شن وقتی می شنون تو بلاد کفر، دروغ بدترین گناه هست و برا پس دادن یه جنس به شرکت سازنده اش، کافیه دلیلش رو بگی تا اونام بت بگن، لطفا جنس رو دور بندازید و شماره حساب بدید تا مبلغ پرداختیتون واریز شه! (به عینه شاهد بودم)
مردم از اسلام زده می شن وقتی می بینن برا ازدیاد جمعیت کشور، فقط شعار می دن که فرزند بیشتر زندگی بهتر... اما قیمتا هر روز بالاتر می ره..مساله مسکن هر روز سخت تر می شه!
مردم از اسلام زده می شن وقتی می بینن برا حل بسیاری از مشکلاتشون، ریشه یابی نمی شه!
مردم از اسلام زده می شن وقتی می بینن خودرو ساز های داخلی، خودرو بی کیفیت و با مدل عهد دوغ رو چند برابر قیمت می فروشن! وقتی می بینه خودرو داخلی یک سوم قیمت داخلی به کشور های اطراف فروخته می شه و سه برابرش برا مردم خودش، وقتی می بینن خودرو ساز داخلی غیر از 4 تا چرخ و شاسی و بدنه و کمر بند، الباقی موارد رو آپشن حساب می کنه! وقتی می بینن خودروی خارجی که می یاد ایران، قیمتش ضربدر 10 می شه!
مردم از اسلام زده می شند وقتی می بینن هر ابزاری که تو دنیا می یاد، 10 سال بعدش تازه وارد کشور می شه و با قیمت 5 برابر به فروش می رسه!
مردم از اسلام زده می شند وقتی می بینن نماینده هاشون، در مجلس برا خودشون، کارت سوخت خاص و پژو و .. تصویب می کنن! و برا مردم دیگه!!!
مردم از اسلام زده می شن وقتی می بینن هر سال آلودگی هوا بدتر می شه و مسئولین مربوطه در مراسم مختلف از هم تشکر می کنن و به هم دیگه نون قرض می دن!
مردم از اسلام زده می شن وقتی می بینن تو زندگیشون دور باطل هست... که نفسشونو بند می یاره...
وقتی می بینن از یه طرف برا سابقه کار نیاز به شروع کار هست و از یه طرف هم شروع کار نیاز به سابقه کار داره...
یا وقتی می بینن برا اجاره خونه، باید زن داشته باشند و برا گرفتن زن هم باید خونه اجازه داشته باشند!
مردم وقتی از اسلام زده می شند که می بینن، جای استراتژی فقط تو جنگه ولی تو موارد دیگه!!!
و ...

منافق کسی هست که زمان امام حسین (ع) اسمش بود معاویه...و یزید... که لباس دین می پوشید و نماز می خوند و از پشت به اسلام خنجر می زد!
قربونش برم...حضرت اباعبدال (ع)... هم موضعشو تعیین کرد که آی مردم.... بدونید اینا از ما نیستن! هر کی داعیه اسلام داشت، شاید حتی انسان هم نباشه(داعش، یزید)
قربونش برم سردار بزرگ که سرشو در این راه داد... و همه سردارایی که در این راه مرد و مردونه می جنگن...الانم از اینا داریم... می دونید کیه؟؟؟...

سلام آقا هادی .
ببینید ... شما مشگلات زیادی رو عنوان کردین . و نکات خیلی خوبی رو هم بهش اشاره کردین . ولی به نظره من ریشه مساله چیزه دیگری هست .

ریشه مساله به نظره من این هست که روحانیون به علت نوع تحصیلات خاصی که میخونند نوعی بینش پیدا میکنند که اون نوع بینش به درد مدیریت نمیخوره و کشور ما نیاز به مدیرانی خوب و قدرتمند داره .

یکی از مهمترین کارهایی که باید یک مدیر بکنه ... پیش بینی اینده هست ، داشتن استراتژی هست ، اهم و مهم کردن هست و چون ما چنین چیزهایی رو از روحانی ها انتظار داریم خوب به نتیجه نمیرسیم . و همه مردم مساله رو از چشم روحانی و دین میبینند .

مثالهاش اونقدر زیادن ... اونقدر زیادن ... که اصلا در حوصله این بحث نیست .

مثلا اینترنت ملی ... یه چیز تخیلی برای خودشون درست کردند و تخیل کردند که مثلا میتونند جلویه فساد رو بگیرند . نه هدفی . نه اینکه بدونن اینترنت ملی تعریفش چی میتونه باشه و چه و چه ... و همش بودجه براش تصویب کردن و حالا موندن چی کارش کنند .

یا همین مساله اتمی ... این همه رشوه به روسیه و چین ... دادند . این همه تورم و بدبختی و افسردگی و خودکشی و بی کاری ... که مثلا کیک زرد درست کنیم که چی بشه ... که مثلا پزشکی هسته ای داشته باشیم .

بنابراین این مسایل پیش میاد ... پول ها هدر میره و هیچ فرقی در درون مملکت اتفاق نمیوفته . و مردم بی اعتماد میشن و به صورت پروانه وار اون اتفاقهایی که شما میگین اتفاق میوفته .

سلام جناب هرمیون عزیز...

حرف شما رو حدودا قبول دارم... شاید بهتر باشه من که تخصص خیلی خاص سیاسی ندارم، در مورد سیاست نظر تخصصی ندم!

اما از نظر شخصیم(نه تخصصیم)، در ایران هم استراتژیست داریم و اتفاقا از نظر استراتژیک، به نظر می رسه در بعد سیاسی و نظامی، آینده روشنی در انتظار دولت ایران هست!
با توجه به برنامه های 25-20 ساله ای که قرار هست ایران رو به تحولات عظیمی برسونند، اما این تحولات سیاسی و ... به قدری مورد توجه قرار گرفته که خود مردم و رفاهشون گویا فراموش شده!

به نظرم شاید امکان پذیر بود تا از نخبگان استفاده بهتری بشه و یه اتاق فکری از نخبگان تشکیل شه تا مشکلات کشور در ابعدا مختلف، وارد نمودار شه و به صورت هماهنگ رو کل این سیسم کار می شد تا ناهماهنگی های امروزی افسار گسیخته امروزی به مرور زمان حل می شد!

برای مثال از یک طرف شرکتای تولید کننده خودرو سعی می کنند خودروهاشونو بفروشند و میزان فروششون بالاتر بره، از طرف دیگه راهنما و رانندگی و ارگانهای دیگه هشدار می دن که روند ترافیک شهری رو به افزایش هست و یا سازمان محیط زیست هشدار می ده هر سال آلودگی رو به وخامت می ره! من نمی دونم که آیا نهادی وجود داره که همه این موارد رو از بالا ببینه و با ریشه یابی و طرح استراتژی در صدد رفع اینها باشه!!!

مثلا آلودگی شهر های بزرگ هر سال بدتر از سال پیش زیاد می شه، از طرفی نمی دونم آیا به بهبود کیفیت سوخت و بهبود کیفیت موتور خودروها فکری می شه و این تلاش به عهده چه سازمانی هست!
مثلا در یکی از کشورها، برجک هایی شبیه به ساختمون کوچیک اختراع شده که هوای آلوده رو وارد مجرای مارپیچیش می کنه و با یونیزه کردن هوا یا ... آلودگی رو ازش می گیرند و تصفیه می کنند و از گرد و دوده برجای مونده، در تولید جواهر و .. استفاده می کنن و البته این دستگاه با انرژی خورشیدی استفاده می شه، آیا اصلا سازمان محیط زیست، به خرید این چنین دستگاههایی فکر می کنه؟ وقتی این دستگاهها رو در پکن، آلوده ترین شهر جهان دارن تست و استفاده می کنند؟؟

بعضی مشکلات ریشه این و نیاز به تحقیقاتی توسط بعضی اقشار خصوصا جامعه شناسا و یا روانشناسان و .. داره.

برای مثال نزدیک به سی- چل سال پیش در ژاپن اومدن و کارتون فوتبالیست ها ساختند چون نیتشون این بود تیم فوتبال دانش آموزیشون به خود باوری برسند و در نسل بعدی در فوتبال پیشرفت چشم گیری داشته باشند! چین با این همه جمعیت تونسته فرهنگی برای مردمش بسازه که همه در کنار هم به صورت گروهی بتون کار و زندگی کنند و با هم سازش پیدا کنن!

الان همه سازمانهای دولتی ایران از تراکم جمعیت بیش از اندازه شهر تهران صحبت می کنند و نهایت تلاششون به این هست که هر از گاهی می گن، ادارات کلیدی کشور باید به شهر های دیگر منتقل شود!

ولی اگر به صورت ریشه یابی شده جلو برند، شاید به علل مختلفش پی می برند.

مثلا اینکه شاید جک های قومی -ملیتی که برای مردم اقشار مختلف ایران ساخته می شه که فقط تهرانی رو انسانی ایده آل و کامل می دونه و بقیه رو ...، یکی از عوامل کوچ به تهران باشه!
یا مثلا برنامه هایی رسانه ای که سعی می کنند جلوی کوچ به شهر های بزرگ از جمله تهران رو بگیرند، تهش به این اشاره می کنند که تهران شهره و شهرستانهای دیگه، دهات!!! که وقتی در این برنامه های به اصطلاح فرهنگی قراره یکی رو به شهرستان منتقل کنند، از گوسفند و علف و لباس محلی حرف زده می شه!

منظورم اینه که از نظر رسانه ای - فرهنگی به شدت عقبیم و شاید اگر یه اتاق فکر اساسی از نخبگان در عین ضابطه مندی به جای رابطه مندی تشکیل می شد و چند سال روی این موضوعات با جدیت کار می شد، چند سال بعد مشکلات به صورت گام به گام حل می شد!

در کل ای کاش یه ارگان مرکزی مثل اتاق فکر بود که سایه تدبیرشو رو مجموعه مشکلات و ... کشوری پهن می کرد و چند سال با فکر و محاسبات دقیق، سعی به بهبود روند داشتند!
موفق باشید...

سلام ...
آقا هادی متنتون رو این بار کاملا قبول دارم . ولی شما قبول کنین که این فرآیند نمیتونه ... یک فرآیند مذهبی و با روحانیت بخواد حل بشه .

ببینید من در درون موضوع { نامه لیبرال های ایرانی } یک مطلبی رو نوشتم مبنی بر اینکه مثلا اگر شما بخواین یک آب میوه گیری درست کنین ... شما نیازمند به هماهنگ کردن دهها واحد هستین .

واحد طراحی الکترونیک
واحد طراحی مکانیک
واحد فروش
واحد بازاریابی
واحد تبلیغات
واحد خدمات پس از فروش
واحد اعتبارات
و ...

و ... حتی اگر در درون یکی از این واحدها ضعف داشته باشین ... کل شرکتتون ورشکست میشه ... بنابراین یک مدیر سیستمی رو طراحی میکنه که کلیه این واحدها در کنار هم و با توازن رشد کنند . و میدونه که اگر مثلا واحدی کوچکترین مشگل رو داشته باشه ... کل سیستم ورشکست میشه ...

طراحی چنین سیستمی برای یک دستگاه خیلی کوچک مانند آبمیوه گیری ... نیازمند این هست که چند نفری مو سفید کنند و دهها سال تجربشون رو بزارند تا در نهایت یک چنین سیستمی بیرون بیاد .

اگر ما بخواهیم کشوری خوب از هر لحاظ داشته باشیم . باید نگاه سیستمی داشته باشیم . یعنی منی که لیسانس میگیرم . شمایی که لیسانس میگیری . مطمئن باشی براتون در آینده کار هست وگرنه دیگه دنبال درس خوندن نمیرین .

در ایران اینجوری نیست .... هر کی سازه خودش رو میزنه ... از اینطرف مثلا افسردگی داره بیداد میکنه . از اون طرف فلان مسوول نظامی رو بمب ها مینویسه ... اسرائیل باید نابود شود .... از اون طرف فلانی برای مذاکره میره ... از اون طرف میرن تو خیابون شعار مرگ میدن ... از اون طرف میخوایم گفتگویه تمدن ها راه بندازیم و ...

چون رشتتون کامپیوتر هست دارم میگم ...
نگاه باید نگاه Client , Server باشه ... مردم که کلاینت هستند باید تقاضا بدهند باید query بدهند و دولت باید سرویس بده ... در حالیکه ما یه سندیکای کارگری نداریم .

بنابراین چون نگاه ها درست نیست و. چون نگاه سیستمی نداریم هر کسی سازه خودش رو میزنه ... و همه چیز خراب میشه .

ممنون که خوندین .

بله درسته... دقیقا با توجه به تعریف سیستم و ... همش درسته..
خوب اگر تربیت دینی یه آدم به درستی انجام شه و خدا رو بالا سر خودش ناظر ببینه و حقیقتا بهش یقین داشته باشه، می تونه باعث بشه که حتی در خلوتش هم به فکر صلاح و درستی باشه!
این یعنی یه دین دار حقیقی در مکانی که خدمت می کنه می تونه به مراتب از یه آدم دین ندار بهتر رفتار کنه!(نظر شخصی)
اتفاقا خود دین هم تاکید به قسط و عدالت داره و بر این منوال از نظر بنده، اینکه با فکر و تدبیر بشه همه چیز رو به درستی چید هم منافاتی با دین نداره.
اینکه دین مسلمین رو به اتحاد فراخوانی می کنه (به تعبیر من اتحاد سیستمیک)، اینکه در دین یک ساعت فکر کردن بهتر از 70 سال عبادت هست، اینکه با خوندن داستان حضرت یوسف (ع) به عنوان نماینده پادشاه مصر برای مدیریت بحران 7 سال قحطی و ... نشون می ده دین از برنامه ریزی و تلاش صحیح دفاع می کنه...
فقط هدف دین، تبیین یه راه اختصاصی برا چگونگی مدیریتش نیست... اینها به عهده خود دولتها و مدیران هست که در هر زمانی با پیشرفت علم بتونن روش نوین و کاربردی از مدیریت بحران و استراتژیک رو اجرا کنند!
چون قاعدتا دین هدفش اصلاح اعمال شخصی یه آدم و قرار دادنش در جامعه هست و مشخصا وظیفه اینو نداره که دقیقا روش مهندسی مدیریتی رو هم نشون بده...چرا که اگر قرار بود همه اینها رو با جزئیات بگه، عمدتا دیگه نباید تلاش دیگری می شد، چون خدا همه چیو تبیین کرده بود!
و به نظرم به انسان عقل داده شده تا با کمکش، بتونه روشهای جدید رو کشف کنه و با اونها، آینده خودشو تضمین کنه!
مشکلی که باعث بی اخلاقی بعضی متدینین می شه، دین ارثی هست که هیچ تفکر و تلاشی در جهت شناختش نباشه...
و مشکل بعدی هم اعتماد صد در صد به یک انسان و عدم نظارت به اون فرد به عنوان مسئول بخشی از سیستم هست چون به ظاهر فرد مد نظر متدین و معتمد هست، خوب دیگه ضابطه ای برای کنترل اون فرد چیده نمی شه و یهو گند و اختلاس بوجود می یاد...(نمونه اش هم برخی از مدیرانی که فیش های نجومی داشتند یا مدیر بانک مرکزی که اختلاس کرد)

شاید اگر از حضور اساتید نخبه در امور نرم افزاری که یه دیدگاه عالی مدیریتی - سیستماتیک به همه چی دارند در اتاق های فکر استفاده می شد، مشکلات با سرعت بیشتری حل می شد..
اینها یه نظارت کلی به احوال سیستم می کردن و همه چیو در قالب ثابت و متغیر ها و معادلات در می آوردن و روی نمودار به صورت استراتژیک محاسباتی می کردن و مشکلات رو حل می کردن و بعد در یه برنامه ریزی چند ساله ای، به صورت نرم رو دنیای واقعی (به صورت نسبی) پیاده می کردن!
اگه دقت کرده باشید، معمولا جای اساتید معماری نرم افزاری که دید بسیار عالی سیستماتیک دارند در سیاست (علل الخصوص ما) خالیه!
اتاق های فکر از اساتید مجرب در هر رشته ای...حتی اساتید نظریه بازی ها و اساتید هوش و علل الخصوص اساتید رشته محاسبات نرم(دکترا)!
مشکل ما عمدتا مدیریتی هست که مردم اونو از ناحیه دین می بینند!

تجربه شخصی من در علل گریزی مردم

مردم عوام و عادی با دیدن اشخاص مذهبی از دین زده میشن
طبق آنچه انها دیده اند:
مردم مذهبی خشک و کم حرف هستند و اصلا اهل شوخی نیستند..
بعضی از انها مادی گرا و پول دوست هستند!(تعجب نکنید نمونه این موارد داریم و کم نیستند)
مردم مذهبی از هر چی مجلس شاد و لو اینکه این مجالس اصلا مغایرتی هم با دین اسلام ندارند بیزار هستند همانند مجلس عروسی
اکثر یا همه مردم مذهبی بشدت تعصبی هستند.
مردمان مذهبی بشدت اصولگرا و سخت گیر و جدی هستند.دیده میشه معلمان و استادان مذهبی در نمره دادن و یا محول کردن پرژه بر شاگردان خود خیلی سخت میگیرند تا معلمان و استادهای عادی
اکثر مردم مذهبی ریش بلند میذارن.و لباس فرنگی کت و شلواری به تن نمیکنن.ازنظر اونها یک مرد مذهبی نباید صورتش را اصلاح کند و ابهت مردانگی ایش را از بین ببرد.(خب داعشی ها هم ان قدر ریش میذارن که انگار میخوان زمین را جارو کنند)
از نظر مذهبیون مردم غیر مسلمان و کافر نجس هستند و نباید با انها دست داد.
زنان مذهبی نباید زیاد از خانه بیرون روند و با مردان نامحرم معاشرت داشته باشند اگرچه این معاشرت رسمی و محیط کاری باشد.
این ها مواردی بود که مردمان عادی از مذهبی ها تصور می کنند.
بنده اصلا قائل نیستم این تصورات درست هستند یا خیر.و همه مذهبی ها به یک شکل هستند و یا خیر
مثلا مورد اول از نظر من صحیح نیست.چون اهل شوخ بودن یا جدی بودن یا کم حرف و پر حرف بودن به روحیات مردم بستگی دارد نه مذهبی بودن
ولی با دیدن چند فرد مذهبی نمی توان نتیجه کلی کرد و گفت اسلام دین جالبی نیست.چنین قضاوتی از ان مردم عامی است.

آرمین...;898122 نوشت:

سلام
قصد من از ایجاد این تاپیک این است .
علت و علل دین گریزی و دین ستیزی بخشی از جوانان ایرانی چه می باشد ؟
وچند درصد مردم ایران نماز خوان هستن !
آیا آماری وجود دارد نشان بدهد
چه تعداد از مردم ایران اهل نماز هستن !
با تشکر

سلام

جوابشو از قرآن میشه براحتی بدست آورد..
خداوند به پیامبر فرمود اگر حسن خلق تو نبود کسی دور تو جمع نمیشد..و به دنبالش به حرف من گوش نمیکرد

دوصد گفته چون نیم کردار نیست

مردم و جوونا گوششون پره از ادعا و شعارهای بر زمین مونده
و حرفای بدون عمل
پیامبر و امامو هم که ندیدند

خب با این شرایط چی دیگه باید میشد؟

این هم از وضع پاسخگویی ... بخونین و لذت ببرین ...

احتمالا شما هم موضوع گورخوابی و اینکه عده ای در ایران از فقر گورخوابی میکنند رو شنیدین ... الان روزنامه همشهری جلوم هست و دارم از روش مینویسم .

روحانی : شنیده بودیم بعضی ها از فقر ؛ کارت خواب زیر پل ها میشوند اما قبر خواب را کمتر شنیده بودیم .
قالیباف ( شهردار تهران ) : مسولان باید شرمگین وجود بی خانمان ها در گورستان و چنین جامعه ای باشند .

میگم ... احتمالا داعش امروز فردا در درون اخبار اعلام کنه مسولیته فقر این قبر خوابها رو بر عهده گرفته !!!!

نقل قول:
روحانی : شنیده بودیم بعضی ها از فقر ؛ کارت خواب زیر پل ها میشوند اما قبر خواب را کمتر شنیده بودیم .
قالیباف ( شهردار تهران ) : مسولان باید شرمگین وجود بی خانمان ها در گورستان و چنین جامعه ای باشند .

میگم ... احتمالا داعش امروز فردا در درون اخبار اعلام کنه مسولیته فقر این قبر خوابها رو بر عهده گرفته !!!!


والا شنیدم روز بعدش، همون قبرایی رو که کارتون خوابا توش می خوابیدن رو هم هم ازشون گرفتن...:-o

++Hadi++;900218 نوشت:
والا شنیدم روز بعدش، همون قبرایی رو که کارتون خوابا توش می خوابیدن رو هم هم ازشون گرفتن...:-o

سلام . نه فکر نکنم اینجوری باشه دیگه ...
مساله این هستش که هر نوع بی عدالتی رو میبینیم باید بگیم ... باید از دولت بخوایم که پاسخگویی کنه ... همونجور که در درون همه کشورها همین کار رو میکنن .

[=Times New Roman]وقتی این تاپیک رو زدم یه بنده خدایی پیغام خصوصی داد و اینو نوشت

نقل قول:

معلومه که شما یک Freemason هستید! حتی روی اسم پروفایلتون هم این نمادگرایی رو کرده‌اید!
فری من خیلی با بنای آزاد فرق نمی‌کنه! کاری هم ندارم که درجه‌تون چند هست
کارهای شما محکوم به شکست هستند, شکست لحظه‌ای نه فقط نهایی!
چیزی هم جز به اراده خداوند, انجام نمی‌شه و همیشه خداوند به نفع خیر حکم می‌کنه و به ضرر شر!
شاید شماها فکر کنید که در نهایت شما پیروز شده و مالک همه زمین خواهید شد
ولی اینطور نیست, چون اراده خداوند این نیست!
شما اگر به جای در حزب شیطان بودن در حزب خدا باشید, تا ابد رستگار خواهید شد
ولی اگر درحزب شیطان باشید, نهایتا شکست خواهید خورد و خداوند شیطان و دجال رو و حزبشون رو خواهد کشت و از بین خواهد برد, خیلی راحت!
منتهی شما انتخاب می‌کنید که "شر" باشید, چون ظاهرا شر به شما پول و قدرت می‌ده و تظاهر می‌کنه که پیرو هست و پیروز هم خواهد شد!
اما بدونید که موجودی مثل شیطان دوست واقعی هیچ کسی نیست, حتی خودش!

خیلی باحال بود.

زمان زیادی گذشت تا تونستم این مدل آدمهارو از اسلام جدا کنم.

شاهد از غیب رسید !

بابی سندز اعتصاب غذا میکند و بعد 66 روز میمیرد .
یک آقایی در ایران فعلا در روز 68 اعتصاب غذاست و کماکان زنده است ! قضیه چیست ؟ در "دفترچه های شخصی" خانومش جاسوسی کردن دیدن علیه مجازات سنگسار داستان نوشته ، 4 سال زندان برایش بریدن !
بعد خود آقا که به خاطر قضایای سال 88 ، در زندان است ؛ اعتصاب غذا کرده تا حالا و دارد می میرد . مردم به خاطرش دارن توئیت میکنن و ترند شده بود .

حالا واکنش آخوند ها و بسیجی ها در توئیتر را بخوانید :

1.اگه خودتون رنده هم بکنید ، این ضدانقلاب قرتی باید مجازات بشه !حالا قر میده که اعتصاب و فلان ، به خودش مربوطه !مرد اونه که پای حرفش وایسه !

2 .

اين هشتگ

#بخورآرش
رو ترند كنيد با رباتهاى سفارشى منافقين آلبانيايى تبار ؛ شايد حرف رباتها رو گوش كنه يه چيزى بخوره تا حكمش تموم بش



5.

خب دیگه تشتک‌تون از رونق افتاد و معلوم شد فیک‌بازی و رباتیک بوده. آرش‌تونم که کماکان گرسنه مونده. گلرخشم باید بقیه زندانی‌شو تحمل کنه!

#زرشک

6.

پز هم میدید برای اعتصاب ۶۴ روزه شدید ترند اول توییتر ولی تو این همه سال مرد نبودید اینو توییت کنید

#freemotavaseliyan
جستجوگر حقیقت نوشت : این همان ایجاد فضای دو قطبی است . شهید احمد متوسلیان را با این آقا مقایسه کردن و بعد تحقیر آن آقا و طرفدارانش عین بی خردی ست .

8 .

غذانخوردن ۶۸ روزه آرش فری ی سود داشت که حداقل دنیا فهمید نباید مارو از

#تحریم
بترسونه!ما بیش از ۲ماه ذخیره انرژی داریمهمچین ملتی هستیم!


9 .

الف: به کسی که زیاد اعتصاب غذا میکنه چی میگن؟! ب: خوب معلومه؛ میگن: "خسته نباشی دلاور، خدا قوت پهلوون"


--------------
ببینید عزیزان ، این افراد " افراطی " اند .
هر چند به ظاهر " مومن " .
در اسلام بدترین حکم را " مرتد " دارد . مرتد را هم میکشند ، اگر مسلمان واقعا " مسلمان " باشد باید متاسف شود که چرا یک " انسان " ، " کافر" مرد .
ولی دیگر " مرتد " را مسخره نمیکنند و برایش جُک نمی سازند و آن را دست مایه خنده نمی کنند .
فرق این افراد با داعش چیست انصافا ؟ اینان داعش درونشان بیدار است و عقلشان خاموش .
با این افراد مرزبندی کنید .
این افراد و از سوی دیگر طیف افراطی بی دین یا ضد ولایت فقیه در حال
ایجاد یک دو قطبی هستند که روز به روز دارد شدید تر می شود و اوجش در تظاهرات سال 88 بود .
دود این آتش " فتنه " به چشم همه ایرانیان خواهد رفت . با این افراد مرز بندی کنید و اعلام برائت از آنان هر چند در ظاهر دیندارند و طرفدار ولایت فقیه .
فضای دوقطبی را ایجاد نکنید،
تصور نکنید خودتان " حق " ید و دیگران همه " باطل " . چه ادعای گزافی و به خاطر این تصور ناصواب دیگران را " تکفیر " نکنید . داعش هم همین ادعا را دارد . هممان " خاکستری " ایم و " سیاه و سفید " یم توامان . ایجاد دوقطبی همان بازی در زمین دشمنان است .
با " مردم " همراه شوید . چه می شود شما هم در این فرصت خواستار پاسخگویی و شفاف سازی نهاد ها شوید ؟

jostojoogarhaqiqat;900411 نوشت:
ببینید عزیزان ، این افراد " افراطی " اند .
هر چند به ظاهر " مومن " .
در اسلام بدترین حکم را " مرتد " دارد . مرتد را هم میکشند ، اگر مسلمان واقعا " مسلمان " باشد باید متاسف شود که چرا یک " انسان " ، " کافر" مرد .
ولی دیگر " مرتد " را مسخره نمیکنند و برایش جُک نمی سازند و آن را دست مایه خنده نمی کنند .
فرق این افراد با داعش چیست انصافا ؟ اینان داعش درونشان بیدار است و عقلشان خاموش .
با این افراد مرزبندی کنید .
این افراد و از سوی دیگر طیف افراطی بی دین یا ضد ولایت فقیه در حال
ایجاد یک دو قطبی هستند که روز به روز دارد شدید تر می شود و اوجش در تظاهرات سال 88 بود .
دود این آتش " فتنه " به چشم همه ایرانیان خواهد رفت . با این افراد مرز بندی کنید و اعلام برائت از آنان هر چند در ظاهر دیندارند و طرفدار ولایت فقیه .
فضای دوقطبی را ایجاد نکنید،
تصور نکنید خودتان " حق " ید و دیگران همه " باطل " . چه ادعای گزافی . داعش هم همین ادعا را دارد . هممان " خاکستری " ایم و " سیاه و سفید " یم توامان . ایجاد دوقطبی همان بازی در زمین دشمنان است .
با " مردم " همراه شوید . چه می شود شما هم در این فرصت خواستار پاسخگویی و شفاف سازی نهاد ها شوید ؟

سلام

این افراد احتمالا نه بسیجی هستند، نه آخوند، نه دین دار و مومن به اون صورت که شما منظورتون بود، اینها فقط جوانانی هستند که دارند مزاح میکنند Smile

من که خیلی خندیدم بازم از این کامنتا دارید بزارید :khandeh!:

Im_Masoud.Freeman;900392 نوشت:
[=Times New Roman]وقتی این تاپیک رو زدم یه بنده خدایی پیغام خصوصی داد و اینو نوشت

خیلی باحال بود.

زمان زیادی گذشت تا تونستم این مدل آدمهارو از اسلام جدا کنم.

هههههههه

این افراد فقط کمی جو گیر و به شدت بدبین هستند امثال ایشون در همه ی جوامع وجود دارند و به اسلام محدود نمیشن :Nishkhand:

shsina;900415 نوشت:
سلام

این افراد احتمالا نه بسیجی هستند، نه آخوند، نه دین دار و مومن به اون صورت که شما منظورتون بود، اینها فقط جوانانی هستند که دارند مزاح میکنند Smile

من که خیلی خندیدم بازم از این کامنتا دارید بزارید

اکانت هاشون حقیقی است . اشخاص حقیقی هستند با نام و عکس واقعی و برخی شان معمم .
اگر برایتان خنده دار است این اولی چندوقت پیش نوشته بود :

فتنه 88 حاصل کم کاری ما در فتنه 78 بود .
اگر در فتنه 78 افراد بیشتری را کشته بودیم هیچگاه فتنه 88 شکل نمی گرفت .

ببینید اولا گفتم شوخی و تحقیر کسی که دارد میمیرد زشت است چه از نظر عرف جهانی چه از نظر اسلام ، البته داعش را جزو اسلام حساب نکردم .
ثانیا شوخی نمیکنند . _ مخصوصا این اولی ، باور کنید جدی ست _ دارند طرف مقابل را تحقیر می کنند و طعنه و کنایه می زنند .
ثالثا باز میگویم این ها دارد یک فضای دوقطبی ایجاد میکند . با این افراد مرزبندی کنید .
ماحصل این رفتار این می شود که عده ای از جناح دین ستیز تندرو به شهدایی که در حین بازگشت از اربعین توسط داعش کشته شدند سخنانی گفتند که مایل نیستم بازگو کنم .

[="Microsoft Sans Serif"][="Black"]سلام و عرض ادب
برای حفظ امانت همه متن رو آوردم اما قسمت های مهم و مرتبط تر با تاپیک رو رنگی و بولد کردم.

متن زیر بخشی از سخنان شهید آیت‌الله دکتر بهشتی است که در جلسه‌ی پنجم از سلسله جلسات تفسیر قرآن با عنوان “مکتب قرآن” پیرامون آیات ۱۰۲ تا ۱۱۰ سوره آل عمران ایراده شده است و در کتابی تحت عنوان «بایدها و نبایدها» به چاپ رسیده است.

راه روشن اسلام شناسی چیست؟ یکی از روشنترین راههای شناخت اسلام راستین : آیین حق، اسلام خدا این است که جستجوگری ات را با معیارهای همه کس شناسی آغاز کنی که از زشت و زیبا و نیک و بد داری. آن وقت کدام آیین، آیین خداست؟ آیینی که در آن آیین از معروف )خوبیهای شناخته شده نشاندار( حمایت می شود و از منکر )بدیهای مردود و مطرود( نکوهش و با آنها مبارزه می شود. دوستان جوان! بخصوص در این سخن روی سخنم بیش از همه با شماست: این گونه شناخت اسلام و شناخت راه حق جگونه شناختی است؟ با آوای فطرت شما هم آواست یا ناسازگار و ناهم آوا؟ هم آواست.

آنچه من دیشب روی آن تکیه داشتم همین بود. ما چرا این قدر نسبت به این راه طبیعی دعوت به حق و دعوت به خدا و دعوت به راه مستقیم و راه راست خدا و صراط مستقیم الهی بی اعتنایی کردیم و می کنیم؟ دیشب تکیه داشتم روی این بحث که چرا باید در تقویت گرایش انسانها به سوی خدا و راه خدا و آیین خدا و کتاب خدا و بیامبر خدا و پیشوای خدا، از این راه و از این گرایش فطری انسانهای سالم به سوی خوبیها، نیکیهای همه کس شناس، و تنفر و بیزاری آنها از زشتیها و بدیها، منکرها، ناپسندهای همه کس شناس استفاده نشود.

برای اثبات این مطلب در قرآن آیات فراوانی هست. در میان این آیات آیه ۲۸ سوره اعراف (سوره هفتم) بسی گویا بود؛ گویا و روشن. »و اذا فعلوا فاحشه قالوا وجدنا علیها آباءنا و اللّه أمرنا بها. قل انّ اللّه لا یأمر بالفحشاء اَ تقولون علی اللّه ما لا تعلمون.« کار زشت می کنند؛ می گوییم »چرا می کنید؟« می گویند اولاً سنت دیرینه است، برای پاسداری از سنتها. ثانیاً، خدا به ما گفته همین کار را بکنید. برای توجیه کارشان هم به قدمت و سنت بودن آن استناد می کردند و هم مدعی آن بودند که فرمان خدا همین است.قرآن می خواهد این ادعا را رد کند. لذا یک قانونمندی به دست می دهد و می کوید، بگو اصلاً خدا هرگز به کار زشت ناپسند فرمان نمی دهد. یعنی برای شناخت اینکه خدا به چیزی فرمان داده یا نه، دقت کن ببین آن کار پسندیده است یا ناپسند است. از راه شناخت ناپسندی می توانی بفهمی که اگر هزار عالم برجسته هم آمدند گفتند خدا این جور فرمان داده، اشتباه می کنند؛ چون »انّ اللّه لا یأمر بالفحشاء. انّ اللّه یأمر بالعدل والاحسان و ایتاء ذی القربی و ینهی عن الفحشاء والمنکر والبغی.« این یک قانونمندی است. یک قانونمندی ارزنده. به این ترتیب از نظر اسلام یک سلسله کارها، رفتارها، خصلتها، قانونها و نظامها، معروف است؛ یعنی شایسته و نیک و پسندیده همه کس شناس و شناخته شده به خوبی اند. و یک سلسله از کارها، خصلتها، خویها، خلقها، قانونها، نظامهای دیگر منکرند؛ یعنی رد شده، انکار شده، مردود؛ مردود نشاندار شناخته شده و همه کس شناس هستند.اساس این آیه کریمه ای که بحث امر به معروف و نهی از منکر در قرآن با آن آغاز شد این است که »ولتکن منکم امّه یدعون الی الخیر و یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر«. فرد مسلمان و جامعه اسلامی و امت اسلام باید هواداران معروف و تشویق کنندگان بِدان، و مخالفان منکر و بازدارندگان از آن باشند. چنین فرد و چنین جامعه و امتی، خود به خود در دنیا و در عالم بشریت برای افراد و تکهای جستجوگر و برای توده های خلق در سراسر گیتی، الگو، نمونه و سرمشق می شوند. »و کذلک جعلناکم امّه وسطاً لتکونوا شهداء علی الناس و یکونَ الرّسول علیکم شهیدا.(۲۵)» بیامبر سرمشق اصلی و مَثَل اعلای قضیلت برای این امت است، و این افراد و این امت، نمونه عمومی و خَلقی آن، و جامعه اش جامعه نمونه آن برای همه. و فرد و جامعه اسلامی تا به این پایه نرسد به جایگاه اصلی اش در تاریخ بشریت نرسیده است. این خلاصه و جمع بندی بحثهایی که تا اینجا داشتیم. امیدوارم با این جمع بندی که تنظیم کرده بودم اگر نقطه ابهامی در بحثهای گذشته وجود داشته برطرف شده باشد.اما ادامه بحث آنچه امشب می خواهم درباره اش بحث کنم این است که تا اینجا خیلی از کلیات را گفتیم؛ اینک رفقا نمونه می خواهند. یعنی می گویند مقداری از این نمونه های ارزشهای نیک همه کس شناس عمومی ثابتِ خارج از قانون تطور را برای ما بگو. مقداری هم نمونه هایی از زشتیهای خارج از این قانون را بگو. نمونه خیلی زیاد دارم. نه اینکه من دارم؛ اسلام دارد. من به عنوان زبانی الکن و نارسا از اسلامِ روشنگر، نمونه هایی دارم.

موارد ثابت معروف و منکر

امشب می خواهم مقداری روی این نمونه ها بحث فشرده کنم. بدیهی است که هر نمونه ای خود موضوع سخنی است. اول مقداری از خلقیات فردی مثال بزنم و از شما داوری بخواهم که آیا این خلقیاتی که در اینجا به عنوان مثال عرض می کنم مشمول قوانین تحول و تطورند یا نه. داوری را از خواهران و برادران گرامی که هستند می خواهم، و نیز از آنها که بعداً به این بحث گوش می کنند.آیا بخل و خودپایی و خودنگری، و جود و گذشت و ایثار و دگرنگری و دگرنوازی، دو خوی و خصلت هست یا نیست؟ تردید نیست که اینها از خصلتهای آدم است و آدمها را از این نظر می شود به دو گروه تقسیم کنیم. آدم بخیل حواسش فقط جمع خودش است؛ و آدمِ جوادِ بخشنده ایثارکننده دگرنواز برعکس اوست.سؤال اول: از دید شما که در این نظام زندگی می کنید، اگر خودنوازی )اینکه انسان فقط به فکر خودش باشد( و دگرنوازی )اینکه به فکر انسانهای دیگر باشد( را با هم مقایسه کنید، کدام داخل معروف است و کدام داخل منکر؟ می فرمایید دگرنوازی داخل منکر است و خودنوازی داخل معروف است؟ یا اینکه می فرمایید »نمی دانم، شک دارم؛ باید یک مقدار مطالعات فلسفی عمیق در این باره بکنم تا جواب بدهم؟« آیا اینها، لااقل برای شما، از آن زشت و زیباهای نشاندار نیست؟ برای شما که در این نظام هستید، رده بندی در مورد این دو خصلت و دو خوی و دو حالت انسانی آسان است یا مشکل؟ فلسفه ای، مطالعات دقیقی، تحلیلهای چنین و چنانی مورد احتیاج است یا اینها جزو امور همه کس شناس است؟ همه کس شناس است.اجازه بدهید به سراغ دیگران برویم. می گویند این اخلاقها جزو اخلاقهای مولود نظامهای فئودالیسم یا کابیتالیسم است. اشکالی ندارد! ما از این جامعه نیمه فئودال نیمه کاپیتالیست خودمان در می آییم و سراغ جامعه ای می رویم که از این آفتها عبور کرده باشد. به یک جامعه سوسیالیستی می رویم. فردی که امروز در شوروی زندگی می کند، در همین ازبکستان همسایه زندگی می کند، در نظام سوسیالیست زندگی می کند، یک آدم است؛ در نظام سرمایه داری نیست؛ کار می کند و یک مقدار دستمزد و بازده کار برای اداره زندگی خودش و احیاناً زن و بچه اش به او می دهند؛ بیش از این هم چیزی گیر نمی آورد. بسیار خوب؛ این آقا با همان دستمزدش مقداری خوراکی خوشمزه می گیرد و په خانه می آورد. منظورم از خوراکی خوشمزه کالاهای گران قیمت سرمایه داری نیست. همین نان تازه و پنیر را می گویم.- جای دوستان خالی؛ در روستایی در بلغارستان ما نان تازه و پنیر خیلی خوشمزه ای خوردیم که هنوز من و بچه ها همیشه آن را به یاد می آوریم. قرض کنید که آن فرد مفروض نان تازه و پنیر می خرد و به خانه می آورد. یکی از بستگان نزدیکش که عضو خانواده نیست – مثل خواهر او – در می زند و به داخل می آید. این مرد فوراً می گوید بچه ها، نان و پنیر را پنهان کنید. در همین ده مرد دیگری که همکار آن اولی است و از همان کارگاه کشاورزی یا صنعتی آمده، با همان مزد، همان نان و پنیر را خریده و به خانه آورده. خواهر او هم در می زند و به داخل می آید. اما او می گوید، به! خواهرم خوش آمدی، صفا آوردی، بنشین تا این نان و پنیر را با هم بخوریم. آیا شما در مورد اینکه از این دو کار این دو انسان سوسیالیست در یک ده و در یک شرایط، کدام معروف و منکر است تردید می کنید؟ شک دارید که کار اولی منکر و زشت و ناپسند و نامطبوع و اشمئزاز آور و تنفرآور است و کار این دومی نشاطآور، روشن و روشنایی بخش است؟ در این شک دارید؟ این فلسفه می خواهد؟ مطالعات لنینیستی می خواهد؟ بحثی در آن هست؟خوب، حالا از شوروی به چین می رویم. فرض کنیم در چین هم یک چنین حادثه ای پیش می آید و دو نفر کارگر چنین کاری کنند. آنجا چه حکم می کنید؟ به جنگلهای آمازون و به میان جامعه انسانهای اولیه قبل از مالکیت – می‌رویم. )البته اگر انسان قبل از مالکیتی در تاریخ وجود داشته باشد!( انسانی که هنوز جایگزین نشده، از جنگل می آید و خوراکش را باخود می آورد؛ یا از بیابان می آید و شکارش را همراه خود می آورد؛ هنوز هم به زراعت و مالکیت نرسیده. آدمی از جنگل آمده، مقداری خوراکی با خود آورده، در همان جنگل یا در بیابان هم یک مرغ شکار کرده، می خواهد خودش به تنهایی یا با خانواده… چون آدم قبل از خانواده معنا ندارد؛ آدم با خانواده قرین است. به هرحال، اگر نگوییم خانواده می گوییم تولید مثل. این آدم خودش تنهاست یا با همتایش )همسر نمی گوییم که جسارت بشود! چون از انسان قبل از این تمدن بحث می کنیم(، یا با بچه اش نشسته که آدم گرسنه ای از راه می رسد. صاحب غذا فوراً یک سنگ )چون چیزی جز سنگ ندارد؛ او نیمه وحشی است(، روی غذا می گذارد تا آن فرد نبیند. کس دیگری را فرض کنید که او هم همردیف همان فرد است و از همان جنگل است و همان خوراکی را دارد. آدمی عبور می کند. او می گوید بیا بنشین این غذا را با هم بخوریم. اگر هنوز هم لغت ندارد و انسان قبل از کلمات و لغت است، سری تکان می دهد یا دستی نشان می دهد به نشانه تعارف: بسم الله؛ بفرمایید! در مقایسه این دو عمل این دو انسان نیمه وحشی اگر شما بخواهید رده بندی کنید منتظر تعیین نظام می مانید؟ آیا می پرسید این کار در چه نظامی انجام گرفته است؟ آیا می گویید اگر در نظام کاپیتالیستی انجام گرفته باشد مشمول این حکم است، اگر در نظامسوسیالیستی مشمول آن حکم، اگر در نظام کمونیستی مشمول حکم سوم و اگر انسان قبل از تاریخ است اصلاً درباره حکمش تردید دارم و الاحوط اینکه سکوت کنم؟ آیا اینچنین است؟ یا اینکه اینها روشن است و رده بندی کار انسان براساس این معیار در انتظار نظام و محیط طبیعی و اجتماعی و این حرفها نیست؟ ایثار، بخشش، بخشندگی، دگرنوازی، هرجا باشد، در هر نظام باشد، از هر کس باشد، پسندیده است؛ فطرت انسان آن را می پسندد. در خود فرورفتن، فقط به خود اندیشیدن، از دگران بی خبرماندن و در خود مستقر و متمرکز شدن، از هر کس در هر نظام باشد کاری ناپسند است.برداشت من این است که خوب شناختن جود و بخشش و ایثار، و زشت شناختن بخل و خودنوازی و در خود فرورفتن و بی خبری از دگران، از آن ارزشهای ثابت است؛ از آن معیارهای ثابت است؛ دستخوش دگرگونیهای نظامها و کیفیت ابزار تولید و تقسیم ثروت و امثال اینها نیست، بلکه به عکس است: ما وقتی می خواهیم نظامها را بشناسیم، آن نظامی را که بیشتر انسانِ دارای ایثار می سازد می گوییم نظام خوبی است، و آن نظامی را که انسان در خود فرورفته بی اعتنا به انسانهای دیگر بار می آورد، می گوییم نظام انسانی نیست. مطلب عکس است. ما در سبک و سنگین کردن نظامها این معیار را به کار می بریم نه در سبک سنگین کردن این معیار، نظامها را. اینطور هست یا نیست؟ دید من این است. دوستان می توانند خودشان داوری کنند.نمونه دیگر: رشک و حسد در برابر مهر و گشاده نظری و سعه صدر؛ تنگ نظری در برابر نظر بلند و باز داشتن.

چه حرفی است که اینها مربوط به نظام سرمایه داری است؟ اصلاً من از نظام سرمایه داری بیرون می آیم و معطل آن نظام نمی شوم. چون مکرر به رفقا گفته ام، انتقاد من از نظامهای مارکسیستی هرگز و هرگز، حتی یک در یک میلیارد، معنایش تایید نظام فاسدتر و منحطتر و کثیف تر کاپیتالیستی یا فئودالیستی و امثال آنها نیست. مکرر گفته ام ماتریالیسم و مادیگری مورد انتقاد ما، شرق و غرب نمی شناسد. ما فقط نگران انسانِ از خدا بریده هستیم که همه چیز برای او هیچ و پوچ نشود. و الا اگر قرار شد درباره ماتریالیسم بحث انتقادی کنیم، دهها بار در بحثهای عمومی و خصوصی عرض کرده ام، مادیگری غرب سرمایه دار به مراتب کثیفتر، پست تر، لجنتر از مادیگری بلوک مارکسیست است. پس عرایض من هرگز ذره ای در جهت دیگر، غیر از جهت بررسی تحلیلی ارزشها، تفسیر نشود. در یک جامعه سوسیالیستی، و حتی از آن بالاتر: در یک جامعه کمونیستی، دو انسان هستند؛ این دو انسان هر دو در یک کارگاه یا دانشگاه زندگی می کنند. یکی از اینها وقتی پیشرفتهای دوستان و همقطارانش رامی بیند، وقتی پیشرفتهای رفیق مارکسیست خود را می بیند، ناراحت نمی شود و حتی گاهی خوشحال هم می شود و می گوید چه خوب است که در جامعه ما چهره های درخشنده روز به روز بیشتر می شود. آن دیگری وقتی پیشرفتهای او را می بیند احساس رشک و ناراحتی می کند؛ اگر دستش برسد در کار پیشرفت او کارشکنی هم می کند. رفتار و موضع گیری این دو انسان را جلو می آوریم تا رده بندی و زشت و زیبا و خوب و بد کنیم. آیا به نظر شما معطل و مردد می مانیم و شک می کنیم در اینکه کدام زشت است و کدام زیبا؟ آیا این نظام و آن نظام، این زمان و آن زمان، جامعه صنعتی و جامعه کشاورزی، جامعه درس خوانده و جامعه درس نخوانده، عرب و عجم، اروپایی و آسیایی، آقریقایی و آمریکایی، سیاه و سفید نقشی در این مسأله دارند، یا رده بندی کار در داخل این معیار روشن است؟
آدمی که دارای آن خصلت است که نمی تواند دیگران را ببیند، نمی تواند پیشرفت آنها را ببیند، این یک خصلت ناپسند دارد؛ در هر نظامی باشد. آدمی هم که می تواند پیشرفت دیگران را ببیند خصلت پسندیده ای دارد.

فوراً نگویید آقا، شما می خواهید با این بیان حساسیت توده های محروم را در برابر متنعمان برخوردار از همه مواهب از بین ببرید و آن را حسد بنامید. ما نخواستیم جنین کاری کنیم. اسلام چه وقت خواست چنین کاری بکند؟ همان اسلامی که قرآن و حدیثش از حسد انتقاد می کند، ابوذرش می گوید در شگفتم از آن انسانی که در جامعه ای زندگی می کند که حقش را پایمال می کنند و روزی اش را می گیرند، اما شمشیر به دست نمی گیرد و از خانه بیرون نمی آید تا مردانه بجنگد و حقش را بگیرد. هر دو مربوط به یک اسلام است. برای بحثهایی که ما بر اساس اسلام می کنیم و آن اخلاقهای سرمایه داری دو حساب باز کنید. بیایید واقعاً کمی دور از این حساسیتهای زودگذر اول مسائل را تحلیل کنیم، ببینیم از چه قرار است.

یک سلسله معیار در دست داشته باشیم. با آن معیارها به سمتی برویم. در همان جامعه کمونیستی انسانی می آید، نامه ای دارد. می خواهد برود شنا کند؛ می ترسد که این نامه در آب خیس بشود. آن را به دست رفیقش می دهد تا نگه دارد. بعد از آنکه شنا کرد بیرون می آید و سراغ نامه اش را می گیرد، ولی رفیقش می گوید، کدام نامه؟ – نامه چیز ارزش داری نیست. یک آدم دیگر نیز همین کار را می کند و رفیقش نامه را به او باز می گرداند. این دو نفر در برابریک انسان کمونیست از نظر انسانی یک چور ارزش دارند یا دو جور؟ امانت و درستی و نادرستی و خیانت، نظام و رژیم نمی شناسد. حالا باز فوراً ممکن است کسی بگوید شما می خواهید با تشویق انسانها به امانت و درستی، خدمتگزاران صدیق برای رژیمهای فاسد تجاوزگر تربیت کنید. کی؟! آن بحث دیگری است که به آن می رسیم. ان شاء اللّه فردا شب یا پس فردا شب درباره نسبیت و جای آن بحث می کنیم.چه وقت ما به یک انسان صدیق درستکار امین گفتیم خدمتگزار ظالم تجاوزگر باش؟ ما که همواره گفته ایم تعاون و کمک به ظالم گناهی است بزرگ! چندین قرن است که داریم اعوان ظلمه را در تاریخ محکوم می کنیم. این حسابها را از هم جدا کنیم. بحث آنجا نبود. بحث درباره مقایسه دو عمل از این دیدگاه بود. از دیدگاه امانت و درستی و خیانت و نادرستی. زشتی و زیبایی این دو عمل روشن است یا مبهم است؟ تابع نظامها و قراردادهاست یا فطرت هر انسان سالم در اینجا مطلب را تمیز می دهد؟ سؤال اینجاست. می خواهیم ببینیم آیا یک سلسله معیارهای فطرت شناس برای شناخت زیبا و زشت داریم یا نداریم. وفای به عهد، خلف وعد… پول و مال و امثال آن هم در کار نیست تا بحثهای اقتصادی پیش آید. دو نفر را در هر دنیایی می خواهید فکر کنید؛ در هر نظامی، در هر رژیمی، با هم قرار دارند. یکی به خانه اش می رود، لم می دهد، می خوابد، و آن یکی در محل وعده چند ساعت زیر آفتاب و گرما یا سرما و باران، یا اصلاً در شرایط عادی طبیعی در کنار یک سبزه زار و چمنزار، معطل می ایستد. در شناخت اینکه این کار زشت است یا زیبا، تردیدی هست؟ تابع نظام است؟ منتظر رژیم است، یا مطلب روشن است؟

وفای به عهد پسندیده، و خلف وعد، ناپسند است؛ از هر جا، از هر کس، در هر نظام و در هر رژیم. همین طور است مردانگی و شجاعت، زبونی و ذلت. یک انسان رامی بینید که نترس است. آنجا که چیزی به نظرش خوب و صحیح بیاید می ایستد و از آن دفاع می کند. انسان دیگری را می بینید که هزار جور از او سواری می کشند، می گوید حالا ببینیم چه می شود. این دو انسان در برابرکشش فطری شما یک مقام و یک ارزش دارند؟ آیا می گویید ببینیم در چه رژیمی زندگی می کنند؟ یا انسان شجاع نترس فداکار، در هر نظام و در هر شرایط ارزش دارد، و انسان ترسوی زبون ذلیل ضعیف، نامحبوب و ناپسند و نامطلوب و نامرغوب است، در هر رژیم و هر نظام و هر جامعه و هر امت؟ انصاف؛ یعنی خود و دیگران را با یک دیده نگاه کردن. یعنی آنچه بر خود نمی پسندی بر دیگران هم نپسند و آنچه برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند. این می شود انصاف. و بی انصافی: بد دیگران خیلی بزرگ است، ولی بد من چیزی نیست! خوب دیگران خیلی کم ارزش است، ولی خوب من راحلوا حلوا کنید! در شناخت اینکه کدام یک معروف است و کدام منکر، تردیدی و انتظاری دارید؟ حتی در این مورد منتظر وحی می مانید که قرآن چه می گوید؟ یا منتظر نظامید، که چنین انسانی در کدام نظام و رژیم زندگی می کند؟ این یک سلسله از معیارهای فردی بود. معیارهای اجتماعی هم که الی ماشاء الله است.

همان طور که دیشب اشاره کردم، بالا بروید یا پایین بیایید، اصلاً قرآن رابر سر جامعه ای پهن کنید، مادام که در آن جامعه در یک سو گرسنه بیچاره از سرما لرزان وجود دارد، و از سوی دیگر متنعمان برخوردار از همه چیز، این جامعه لجن است. تمام چهره اش را هم که با قرآن بپوشانید باز لجن است. آیا کسی در دنیا منتظر این می شود که ببیند ان جامعه جامعه قرآنی است، یا انجیلی، یا توراتی، یا بودایی، یا اوستایی، یا مائوئیست؟ نگاه می کند اگر در جامعه به همه انسانها به چشم انسان نگاه می شود و ضرورتهای زندگی آنها تأمین می شود… در جامعه ای دیگر به انسانها به عنوان انسان نگاه نمی شود، احتیاجات آنها بی ارزش است، خیابانهای یک طرف شهر گلکاری دارد، اما طرف دیگرش چندین سال است که چاله – چوله هایش به دره و ماهور تبدیل شده. این جامعه هر برچسبی می خواهد داشته باشد، آیا مردم سالم دنیا در رده بندی این دو نوع جامعه و خوب و بد کردنش حالت انتظار پیدا می کنند و می گویند ببینیم آیات قرآن در این زمینه چه می گوید؟ یا انجیل در این باره چه گفته؟ نصوص اوستا چه می فرماید؟ اوپانیشادهای آیین هندی چه می گوید؟ کتاب مائو در این باره چه آورده؟ لنین در این زمینه جه گفته؟ مارکس چه گفته؟ این حرفها نیست. منتظر اینها نیستیم. می گوییم این جامعه بد است؛ ناقص است؛ دارای کمبود است. شکی نیست. این قدر بحث نمی خواهد.

مثال دیگر: جامعه ای است که در آن آدمها را خوب تر و خشک می کنند. در آن شکم به راه است؛ پایین شکم هم به راه است؛ لباس رو به راه؛ مرخصی سالانه کنار دریا برای همه فراهم؛ همه لوازم برقی زندگی را دارند؛ اما وقتی خوب نگاه کنی می بینی این یک سر و دو گوشهای راست قامت که در این جامعه هستند پیچ و مهره های بی اراده ای هستند در ماشین بزرگ جامعه. اگر هم خوب پروارشان می کنند برای این است که خوب از گوشتشان استفاده کنند. این یک جور جامعه. در جامعه دیگر انسان انتخابگر است؛ خودش انتخاب می کند. پس دو جور جامعه با دو جور انسان داریم: انسان برخوردار از حق انتخابگری و انسان محروم از حق انتخابگری. اینجا یک قدری مسأله ظریف می شود و باید قدری بحث گسترده بشود. ولی برای دوستانی که آشنا به بحث هستند، انتخاب اینکه کدام یک از این دو نوع جامعه خوب است و کدام بد است احتیاج به بحث و تردید و تحلیل ندارد. اینکه کدام انسانی است و کدام ضد انسانی، احتیاج به فلسفه بافی دارد؟ عرض کردم، شاید فقط کمی احتیاج به توضیح بیشتر داشته باشد.

آنچه ما می فهمیم این است که این خوب و بدها، این پسند و ناپسندها، به راحتی برای هر انسان سالم قابل شناخت است. گروهی معروف (خوبِ همه کس شناس) و گروهی منکر (بد مردودِ همه کس شناس) هستند. آنچه از آیات کریمه قرآن در دعوت »و لتکن منکم امّه یدعون الی الخیر و یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر« می فهمیم این است که قرآن می خواهد انسانها گامهای نخستین برای انتخاب راه راستین را به کمک این شناختها بردارند. به همین دلیل بار دیگر این نکته را تکرار می کنم: بهترین تبلیغ برای اسلام، فرد مسلمان نمونه و جمع مسلمان نمونه و امت اسلامی نمونه است. تبلیغهای دیگر بدون این، گمان نمی کنم بتواند سودی برای ترویج اسلام داشته باشد.


shsina;900415 نوشت:
سلام

این افراد احتمالا نه بسیجی هستند، نه آخوند، نه دین دار و مومن به اون صورت که شما منظورتون بود، اینها فقط جوانانی هستند که دارند مزاح میکنند Smile

من که خیلی خندیدم بازم از این کامنتا دارید بزارید :khandeh!:

سلام آقا سینا ...
امیدوارم که خوب و خوش و سلامت باشین .

ببینید ... مومنین به نظره من از نقطه نگاهی دو نوع هستند ...

1- مومنینی ... که بیشتر دوست دارند خوب باشند ؛ اعمال مذهبیشون رو انجام بدن ؛ به دیگران کمک کنند ؛ اهل هنر و فرهنگ و تمدن هستند . در درون شبهات گیر موفتند و در نهایت با ایمانشون از کنار شبهات عبور میکنند و دیگر بهش فکر نمیکنند و اکثر مردن هم ایشان رو دوست دارند .

2- مومنینی ... که فکرشون خوب بودن و کمک به دیگران و ... نیست . ایشان نگاهشون یه چیزه دیگه هست . ایشان میخواهند مثلا نوع تفکر خاصی رو در درون جامعه جا بیاندازند ؛ به نوعی بصیرت رسیده اند که مثلا اگر کسی در درون فتنه 88 شرکت کرد ( همون 3 ؛ 4 میلیونی که ریختن در درون خیابونها ) دیگه ضد ولایت فقیه هستند و ریختن خونشون حلال هست ؛ ایشان اصلا فکر نمیکنند . امثالشون هم اینقدر زیاد هست ؛ اینقدر زیاد هست که در حوصله این بحث نیست .

به نظره من یکی دیگه از مشگلاتی که باعث دین گریزی و دین ستیزی شده همین بصیرت برخی از مومنین هست . یک داعشی بصیرتی رو پیدا میکنه که با اون بصیرت چشماش کور میشه و هر غلطی رو میکنه . یکی دیگه چشماش گور میشه و میریزه تو دانشگاه و با باتوم برقی دانشجوهایی که خواب بودند رو مورد ضرب و شتم قرار میدهند . یکی دیگه بصیرتی رو پیدا میکنه که یه نفری رو که 3 سال براش زندان بریده اند رو میخواد 6 سال در درون زندان نگه داره . یکی دیگه بصیرتی رو پیدا میکنه که سردسته حمله کنندگان به کوی دانشگاه که براش 10 سال زندانی بریده اند رو فرداش از زندان آزاد میکنه . یکی دیگه به بصیرتی رسیده که مثلا به این نوشته ها و درد کشیدن مردم میخنده و براش مهم نیست ... چون اونها رو کافر میدونه . یکی دیگه به بصیرتی رسیده که ...

مشگل از بصیرت هست و اینکه برخی مومنین فکر میکنند و تخیل میکنند که چون برخی از دستورات اسلام رو اجرا میکنند خیلی خیلی خوب هستند و برخی که اجرا نمیکنند یا کمتر اجرا میکنند و یا نوع نگرشی دیگر دارند و یا نوعی خوانش دیگر دارند ... باید تکفیرشون کرد ؛ یا کشتشون ؛ یا ...

++Hadi++;900081 نوشت:
سلام
شاید کمی تند بگم ولی خدا شاهده هدفی جز اصلاح ندارم...
از مدیران و کسانی که این مطلبو می خونند عذر می خوام و شرم می کنم اما خدا شاهده قصدی جز خیر و صلاح ندارم...
مسلمه که منظور من کلی نیست و منظورم اون جزئی هستند که برای منافع شخصی حاضرند هر کاری بکنن که متاسفانه کم هم نیستند!
الان در کشوری زندگی می کنم که تنها کشور شیعی جهان هست و خار چشم اسرائیل... اسرائیلی که سعی داره پشت نقاب همه کاراشو انجام بده...
نقاب!
نقاب می تونه خانمان برانداز باشه! چه داخلی..چه خارجی!

چیزی که باعث شده جوونای امروزی از اسلام دور شند می دونی چیه؟
وسط یه کشور اسلامی و تنها کشور شیعی امام زمانی (عج)....
وقتی یه سری ها رو می بینن و تعجب می کنن!
همونایی که قرآن اونها رو بزرگترین و خطرناک ترین دشمنان دین می دونه:
منافقان... اونایی که لباس روحانی و دین می پوشند و از پشت به مسلمین رکب می زنند...
دین به یک معنا سپر بلاش هست! و با لباس و ریش به منصب می رسه و همه کارها رو نه برای خدا و خلق خدا، که برای خودش و اطرافیانش انجام می ده!
همون حاجی که پاساژ داره و تو سعادت آباد یه آپارتمون به چه بزرگی داره که زنهای صیغه ایشو تو هر اتاق جا می ده! (به چشم دیدم) و وقتی جوون مجرد پول ندار اونو می بینه، به دینش شک می کنه!
همون منبری یا روضه خونی که جایگاهشو نمی دونه و با یه حرکت خلاف، سابقه چند ده ساله خودش و سابقه چند هزار ساله دینشو به باد می ده!
مردم از اسلام زده می شن وقتی می بینن همه خوب بلدن شعار بدن و حرف بزنن اما موقع عمل!!!
مردم از اسلام زده می شن وقتی می بینن مسئول مربوطه، برا سمبل کاری اومده ولی دوست نداره کارای ریشه ای انجام بده که فساد رو از ریشه بکنه!
مردم از اسلام زده می شن وقتی می بینن نمک و نمکدونش هم گاهی می گنده!
مردم از اسلام زده می شند وقتی می بینند یه سری ها، راههای دو دره بازی قانون که باعث اختلاس و فساد می شه رو باز نگه می دارن در شرایطی که می تونن درستشون کنن، ولی بنا به دلایلی، درستش نمی کنن!
مردم از اسلام زده می شن وقتی روزنه ای برای امید و روشنایی برا برخی نیازهای اولیه شرعی زندگیشون نمی بینند!
مردم از اسلام زده می شن وقتی پا به اداره ها می گذارند و می بینن همه اتاقا خالی هست و کسی سر کارش نیست و دارن با دوستاشون گپ می زنن!
مردم از اسلام زده می شن وقتی می بینن تو بانکای اسلامیشون ده تا باجه هست ولی فقط یکیش پاسخگو هست و بقیه دارن چایی می خورن و برا همدیگه داستان تعریف می کنن!
مردم از اسلام زده می شن وقتی می بینن ربا رو با یه ریتم دیگه ای می خورن و اسمش می شه شرعی!
مردم از اسلام زده می شن وقتی تو ایستگاهای اتوبوس تو صفی وایستادن که تهش به سرش وصل شده و اتوبوسام همه پر می یان و بعد تو رادیو می شنون که مسئول مربوطه می گه، مردم تا حد امکان از وسایل نقلیه عمومی استفاده کنید!
مردم از اسلام زده می شن وقتی می شنون تو بلاد کفر، دروغ بدترین گناه هست و برا پس دادن یه جنس به شرکت سازنده اش، کافیه دلیلش رو بگی تا اونام بت بگن، لطفا جنس رو دور بندازید و شماره حساب بدید تا مبلغ پرداختیتون واریز شه! (به عینه شاهد بودم)
مردم از اسلام زده می شن وقتی می بینن برا ازدیاد جمعیت کشور، فقط شعار می دن که فرزند بیشتر زندگی بهتر... اما قیمتا هر روز بالاتر می ره..مساله مسکن هر روز سخت تر می شه!
مردم از اسلام زده می شن وقتی می بینن برا حل بسیاری از مشکلاتشون، ریشه یابی نمی شه!
مردم از اسلام زده می شن وقتی می بینن خودرو ساز های داخلی، خودرو بی کیفیت و با مدل عهد دوغ رو چند برابر قیمت می فروشن! وقتی می بینه خودرو داخلی یک سوم قیمت داخلی به کشور های اطراف فروخته می شه و سه برابرش برا مردم خودش، وقتی می بینن خودرو ساز داخلی غیر از 4 تا چرخ و شاسی و بدنه و کمر بند، الباقی موارد رو آپشن حساب می کنه! وقتی می بینن خودروی خارجی که می یاد ایران، قیمتش ضربدر 10 می شه!
مردم از اسلام زده می شند وقتی می بینن هر ابزاری که تو دنیا می یاد، 10 سال بعدش تازه وارد کشور می شه و با قیمت 5 برابر به فروش می رسه!
مردم از اسلام زده می شند وقتی می بینن نماینده هاشون، در مجلس برا خودشون، کارت سوخت خاص و پژو و .. تصویب می کنن! و برا مردم دیگه!!!
مردم از اسلام زده می شن وقتی می بینن هر سال آلودگی هوا بدتر می شه و مسئولین مربوطه در مراسم مختلف از هم تشکر می کنن و به هم دیگه نون قرض می دن!
مردم از اسلام زده می شن وقتی می بینن تو زندگیشون دور باطل هست... که نفسشونو بند می یاره...
وقتی می بینن از یه طرف برا سابقه کار نیاز به شروع کار هست و از یه طرف هم شروع کار نیاز به سابقه کار داره...
یا وقتی می بینن برا اجاره خونه، باید زن داشته باشند و برا گرفتن زن هم باید خونه اجازه داشته باشند!
مردم وقتی از اسلام زده می شند که می بینن، جای استراتژی فقط تو جنگه ولی تو موارد دیگه!!!
و ...

منافق کسی هست که زمان امام حسین (ع) اسمش بود معاویه...و یزید... که لباس دین می پوشید و نماز می خوند و از پشت به اسلام خنجر می زد!
قربونش برم...حضرت اباعبدال (ع)... هم موضعشو تعیین کرد که آی مردم.... بدونید اینا از ما نیستن! هر کی داعیه اسلام داشت، شاید حتی انسان هم نباشه(داعش، یزید)
قربونش برم سردار بزرگ که سرشو در این راه داد... و همه سردارایی که در این راه مرد و مردونه می جنگن...الانم از اینا داریم... می دونید کیه؟؟؟...

سلام. دوست عزیز، این افراد منافق و چیزهای دیگری که ذکر کردید رو همه می بینن، اگر این عامل باعث دور شدن جوانها از دین بود که تمامی جوانها از دین دور می شدند و نه گروهی از جوانان. کسی که از دین دور می شود، فقط خودش مؤثر و مقصر است، این افراد منافق فقط «بهانه» به دست چنین فردی می دهند. دزدی و اختلاس و رانتخواری و بیعدالتی و افراط و تفریط و دین فروشی رو من هم می بینم، چرا این مسائل هیچ خللی در ایمان من ایجاد نمیکنه؟ دلیلش روشنه: چون من دنبال بهانه نمی گردم. اینها که شما گفتید بهانۀ افراد بهانه جو هستند، با این تفاوت که افراد بهانه جو نمی پذیرن که کسانی که این کارها رو می کنن منافق هستن و میگن اینها مسلمان اصیل هستن، وگرنه این خود فرد هست که تصمیم می گیره به دین نزدیک بشه یا ازش دور بشه. بهانه هایی که افراد دست همدیگه می دهند، فقط سرعتش رو بالا و پایین می کنه.

سلام دوست گرامی
حرف شما رو تا حدود زیادی قبول دارم و نه کامل...
علت اینکه عرض می کنم نه کامل، به این خاطر هست که شرایط شما با بقیه کاملا متفاوته و افراد رو نمی شه به این سادگی قضاوت کرد! باید در جای اونها زندگی کنید و پا تو کفششون بگذارید تا شرایط اونها رو درک کنید!
شاید به هر روشی یا توسط خانواده مذهبی یا اثبات اسلام و تشیع توسط معجزه یا ... اسلام برای شما اثبات شده و الان هر کی رو می بینید که با اسم اسلام، هر کاری می کنه، پیش خودتون می گید اسلامی که برای من اثبات شده اینی نیست که این آقا انجام می ده!
ولی افرادی هستند که در خونواده هایی زندگی می کنن که پدر و مادرشون با اسلام مخالفن ... یا مثلا طرف حس می کنه این همه اختلاس و گندی که خیلیا به اسم دین بالا می یارن، نشون دهنده اینه که کلا موسسین اسلام هم بر همین اهداف رفتن جلو...
علل الخصوص توسط دوستان ناباب یا خوندن مطالب مخالفین دین و یا...
فرض کنید تو بیابون برهوت داغ، تشنتونه...می گن جلوتر آب هست...هر چی جلو می رید می بینید یه سرابی از دور دیده می شه...بازم می رید می بینید فقط وعده بی نتیجه هست و سراب...بازم می رید و ... می رید و .... تا اینکه نیمه جان می شید و کم کم امیدتون رو از دست می دید!
یه سری ها اینجورین...
فرض کن هر کی یه وعده ای بده...بیاد...حکومت کنه و بره... بعدش جوری می شه که کلا ممنوع التصویر می شه...یا گند فاجعه باری بالا میاره...

بالاخره درجه خطر و نکبت و موج منفی نفاق جوری هست که خود خدا هم تو قرآن به منافقان توجه زیادی داره...

++Hadi++;900738 نوشت:
سلام دوست گرامی
حرف شما رو تا حدود زیادی قبول دارم و نه کامل...
علت اینکه عرض می کنم نه کامل، به این خاطر هست که شرایط شما با بقیه کاملا متفاوته و افراد رو نمی شه به این سادگی قضاوت کرد! باید در جای اونها زندگی کنید و پا تو کفششون بگذارید تا شرایط اونها رو درک کنید!
شاید به هر روشی یا توسط خانواده مذهبی یا اثبات اسلام و تشیع توسط معجزه یا ... اسلام برای شما اثبات شده و الان هر کی رو می بینید که با اسم اسلام، هر کاری می کنه، پیش خودتون می گید اسلامی که برای من اثبات شده اینی نیست که این آقا انجام می ده!
ولی افرادی هستند که در خونواده هایی زندگی می کنن که پدر و مادرشون با اسلام مخالفن ... یا مثلا طرف حس می کنه این همه اختلاس و گندی که خیلیا به اسم دین بالا می یارن، نشون دهنده اینه که کلا موسسین اسلام هم بر همین اهداف رفتن جلو...
علل الخصوص توسط دوستان ناباب یا خوندن مطالب مخالفین دین و یا...
فرض کنید تو بیابون برهوت داغ، تشنتونه...می گن جلوتر آب هست...هر چی جلو می رید می بینید یه سرابی از دور دیده می شه...بازم می رید می بینید فقط وعده بی نتیجه هست و سراب...بازم می رید و ... می رید و .... تا اینکه نیمه جان می شید و کم کم امیدتون رو از دست می دید!
یه سری ها اینجورین...
فرض کن هر کی یه وعده ای بده...بیاد...حکومت کنه و بره... بعدش جوری می شه که کلا ممنوع التصویر می شه...یا گند فاجعه باری بالا میاره...

بالاخره درجه خطر و نکبت و موج منفی نفاق جوری هست که خود خدا هم تو قرآن فرموده بدترین دشمنان دین منافقانند...

با سلام. دوست گرامی، بنده نمی دانم دقیقاً کدام آیۀ قرآن مدّ نظر شماست که طبق آن بدترین دشمنان دین، منافقان هستند، ولی اگر دقت کنید، با توضیحاتی که شما می دهید باز هم مشکل را باید در درون خود فرد یافت. حقانیت دین، چه ربطی به رفتار دینداران دارد؟ آیا این فرد راهی که دین نشان داده را طی کرده و به سراب رسیده است، یا اینکه انتظار دارد که به صرف دیندار بودن همه چیز سامان یابد؟ سرابی که می بینید، ناشی از انتظارات غلط خودش است یا ناشی از مشکلات درونی دین؟ آیا فرد باید دینش را از خانواده اش یا دوستانش اخذ کند؟ آیا وقتی یک کتاب له یا علیه یک دین می خواند، نباید قدرت اندیشه و تحقیق و حلّ و فصل ادعاهای درون کتاب را داشته باشد؟ آیا این فرد نباید بدونه که حقانیت و عدم حقانیت یک دین چطور ثابت میشه؟ اگر نمیتونه بدونه و یک مستضعف فکری محسوب میشه که اصلاً مسئلۀ مورد بحث ما براش موضوعیت نداره، ولی اگر میتونه بفهمه، مسئولیت تمام این استنتاجهای غلط در وهلۀ اوّل به گردن خود این فرده. خود این فرده که باید خودش رو اصلاح کنه. این متهمینی که شما معرفی می کنید، متهمین ردیف اوّل نیستند. متهم ردیف اوّل، خود فردی است که به این دلایل از دین فاصله گرفته است.

شما فرض کنید که تعدادی از روحانیها رفتارهای غلطی می کنند. بسیار خب، این افراد روی چه حسابی این را به کلّ روحانیت نسبت می دهند؟ به فرض که این رفتار غلط قابل تعمیم به کل روحانیت باشد، چگونه با بد بودن کلیت روحانیت، بد بودن دین اثبات می شود؟

از سوی دیگر فرض کنید در حکومت افرادی رفتارهای ناشایست می کنند. باز این افراد چگونه این رفتارها را به کل عناصر حکومت تعمیم می دهند؟ به فرض ناشایستگی کلی حکومت، با چه منطقی، از این ناشایستگی، ناشایستگی کلی حکومت دینی و اصل دین را نتیجه می گیرند؟

همانطور که واضح و مبرهن و بلکه بدیهی است، هیچگونه راه منطقی یا عقلایی برای چنین نتیجه گیریهایی از آنچه این افراد مشاهده می کنند، وجود ندارد. این خود این افراد هستند، که یا از عقل خود استفاده نمی کنند، و یا مغرض هستند و به دنبال بهانه. پس مشکل اصلی خود این افراد هستند. منافقین فقط بهانه و چاله چوله های فکری را برای افراد مهیا می کنند، ولی در حقیقت این افراد اگر در این چاله نیفتند، در چاه دیگری خواهند افتاد. مثل خوارج که اگر در دام شرک و الحاد نیفتند، در نهایت در دام خروج از ولایت و تفسیرها باطل از قرآن خواهند افتاد.

مطالب خیلی خوبی بود و خوبه که انسان این جور مطلب ها رو بخونه بلکه حواس خودش رو بیشتر جمع کند.

این است که به جای اصل دین برداشت های مختلف از دین به نام دین عرضه میشه.
مخصوصا در باب اعتقادی

دوست عزیز...

این بازی چه بخوایید چه نخوایید از قدیم بوده و هست و خواهد بود... حقیقتا قابل انکار نیست..
که یه سری ها برای مخدوش کردن چهره کسی یا هر جریان دیگری، به رنگ طرفداران یا لشکریان اون فرد یا جریان در می یان و به اسم اون مورد، همه جور کثافت بازی می کنند! برای مثال همون داستان حاکم مفسدی که (اسمشو یادم نیست) به کودکان به اسم خودش عروسک می داد و به اسم امام علی (ع) عروسک ها رو ازشون می گرفت تا تخم نفرت حضرت امیر المومنین (ع) رو در قلب بچه ها بکاره!
نکته بعدی اینکه متاسفانه در هر کشوری، تعداد زیادی از مردم جزو عامه ای هستند که زود فریب می خورند و خوب منم شاهدم که عملکرد پیروان یک مکتب می تونه براشون حکم دستورات یا حداقل نیات اون مکتب رو تداعی کنه، در نتیجه همه مثل شما آگاه به مسایل نیستند...اکثرا آسیب پذیرند!
در عین حال همین عده عامه زیاد هم هدف شوم دشمنان بیگانه از جمله صهیونیست ها هست که سعی می کنند اونها رو به جهت آسیب پذیری و تعداد بالاشون، گمراه کنند.
برای مثال همین جوونهای ما، اونهایی که کله شون بوی قورمه سبزی می ده و می بینی به اسلام همه چور متلکی بار می کنند.
در نتیجه، بنا به گفته شما با وجود اینکه عوام آسیب پذیر در این مورد، خودشون گناهکار هستند و باید تحقیق کنند، در عین حال تعدادشون هم کم نیست!
مورد آخر اینکه شاید با مطالعه تئوری دین، به ارزش درونی اون دین بشه پی برد، ولی مسلما همین عامه، نیاز به دیدن مثالهای عملی اون مورد هم دارند تا به این باور برسند که این دین حرف نداره، من نمی گم مثال نداریم، مثال زیاد داریم، ولی همون عوام ساده لوح هم افراد سرشناسی رو می بینند که دور برشون هستند و به ظاهر دین دارند و در باطن سودجو!
واضحه که وقتی دشمن نتونست توسط شمشیر و تفنگ و بمب و ... اسلام رو برانداز کنه، جریان نفاق یکی از مهمترین سلاح های اون برای شکست اسلام هست!
جریانی که یه سری از افراد مذهبی، خواسته یا ناخواسته دارند با آلوده شدن، تیشه به ریشه دین می زنند!

در مورد ذکر منافق به عنوان بزرگترین دشمنان دین در قرآن، با توجه به مطالبی که در کتب دینی دوران تحصیل می خوندیم، از بس گفته بودند: "بزرگترین دشمنان دین منافقان در لباس دین هستند که از پشت خنجر می زنند" که بنده فکر می کردم خود قرآن هم به این مورد مستقیما اشاره کرده ولی با مراجعه به قرآن، مورد مستقیم نیافتم و نوشته قبلی خودم رو ویرایش کردم!
ولی به این موارد رسیدم که تلویحا آدرس داده می شه منافقان [یکی] از بدترین انواع دشمنان دین هستند!
در قرآن گفته شده: إِنَّ الْمُنافِقِینَ فِی الدَّرْک الْأَسْفَلِ مِنَ النَّار (نسا 145)
منافقان در پایین‌ ترین درکات دوزخ قرار دارند و هرگز یاورى براى آنها نخواهى یافت!
قرآن منافقین را مفسد فی الارض می دونه!
واذا قیل لهم لا تفسدوا فی الارض قالوا انما نحن مصلحون (بقره/11) و چون به آنان گفته شود در زمین فساد نکنید گویند، ما همین اصلاح کننده ایم.
الا انهم هم المفسدون و لکن لا یشعرون (بقره/12) آگاه باشید که آنان همانند مفسدانند ولیکن نمی فهمند.

در گفتمان دینی معمولا مردم به چهار قسم تقسیم می شند:
1- مومن: هم به حق معتقدند و هم اعمالشون به حق هست.
2- کافر: نه به حق معتقد هست و نه اعمالشون به حق هست.
3- فاسق: معتقد به حق هست ولی در عمل بر خلاف اون عمل می کنه.
4- منافق: در عمل ظاهرا به حق عمل می کنه ولی در باطن هیچ اعتقادی به حق ندارند.
خوب به صورت شهودی دیده می شه ماها دو دسته آخر رو عرفا منافق می دونیم و هر کسی هم می دونه دو دسته آخر همانند یهودیان مارانوس(مارموز!)، بسیار خطرناکند چون اعتقاد و عملشون با هم منافات داره و شناسایی این افراد سخت هست و مبارزه با اونها بسیار گیچ کننده!
در عین حال به انواع گناهان آلوده هستند، برای مثال دروغگویی، غیبت، عدم وفای به عهد، ترس و فرار از جنگ، بهتان و ...
برای مثال در مورد یهودیان مارانوسی، عده ای بودند که در زمان نبی مکرم اسلام (ص) و برای تضعیف اسلام، صبح می یومدن و مسلمان (ظاهری) می شدند و بعد از ظهر از اسلام خارج می شدند تا این پیام رو برسونند که اسلام دین جالبی نبود و طبق گفته برخی اساتید، آیه اعدام یا مجازات مرتدین هم جهت جلوگیری از کار این نوع منافقان وضع شد!
خوب در سوره توبه آیه 101 برای این دسته دو عذاب را وعده داده است
لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النّاسِ عَداوَةً لِلَّذینَ آمَنُوا الْیهُودَ وَ الَّذینَ أَشْرَکُوا؛مائده/82

و البته در آیه 191 سوره بقره گفته شده:
وَ الْفِتْنَهُ اَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ - فتنه از قتل بدتر است!
که از قضا یکی از مهمترین صفات منافقین، فتنه هست چرا که معمولا کافر علنا ادعای بی دینی کرده و در جنگ ها، به صورت علنی به کشتار مسلمین می آید!
و در نهایت هم به آیه ای اشاره می کنم که در مورد یهودیان به عنوان بدترین دشمنان مسلمین هستند:
آیه 82 سوره مائده
«لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَوَةً لِّلَّذِینَ ءَامَنُواْ الْیَهُودَ وَالَّذِینَ أَشْرَکُواْ وَ لَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُم مَّوَدَّةً لِّلَّذِینَ ءَامَنُواْ الَّذِینَ قَالُواْ إِنَّا نَصَرَی ذَ لِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسِینَ وَرُهْبَاناً وَأَنَّهُمْ لَا یَسْتَکْبِرُونَ »

قطعاً سرسخت‌ترین مردم را در دشمنی نسبت به اهل ایمان، یهودیان و مشرکان خواهی یافت، و نزدیک‌ترینشان را از نظر دوستی با مؤمنان، کسانی خواهی‌یافت که می‌گویند: ما نصرانی هستیم. این (دوستی) به آن جهت است که برخی از آنان کشیشان وراهبانند وآنان تکبّر نمی‌ورزند.

خلافکاریهانسبی هستندنمیشودقاطع گفت همه مشکل دارند!آدمهای خوب زیادهستند.نمونه آدمهای خوب مدافعین حرم هستندکه عزیزترین دارایی هایشان رابرای دفاع ازمظلومین ویاری حق وانهادندودعوت حق رالبیک گفتندوجانشان رانثارکردندومیکنند!!!همین مقدارکه منبروعظ وخطابه امربه نیکیهاست!چندین برابرمنابروعظ شیطانی گسترش یافته است!!!وخوب میدانیم وسوسه های نفسانی وجاذبه های شیطانی گاهی زاهدان وعارفان راهم درزمانهایی که مثل زمان مااینقدربساط لهوولعب گسترش نداشت وآسان بدست نمیآمد!کله پاکردودرمقابل شیطان وشیطانیان سرتسلیم فرودآوردند!کم نداریم درتاریخ فرزندان پیغمبران وهمسران اولیاکه باوجوددیدن معجزات الهی بازهم اغفال شیطان میشدندوراه بیراهه میرفتند!!! حضرت آدم وحواکه تنهادربهشت متنعم بودندوفرمان مستقیم خدارادرگوش داشتند!مگرگول شیطان رانخوردند!!؟تازه زمانی بودکه شیطانهامتکثرنشده بودندوارتباط مستقیم باخدایشان داشتند!!!بنابراین اگرمنصف وشاکرباشیم!دراین دنیای دجالی که هرطرف سربگردانیم جاذبه ای ازشیطان راملاحظه میکنیم وبعدانسانهایی رامیبینینیم که سربه تمام این جاذبه های شیطانی برمیگرداندوسربه اطاعت معبودمینهد!!!بایدآنراازمعجزات انقلاب اسلامی تلقی کنیم!!!البته توقع وانتظاربیشتراست وبه نظرمن میشودازدبستانهابهترشروع کردوحوزه وظیفه داردکارشناسان مختص مدارس تربیت کندودرس قرآن ودینی رابعهده کارآموزان حوزه قراردهندوآموزش وپرورش ازحوزه معلمان دینی رااستخدام کند.بزرگترین سرمایه گذاری درتربیت نونهالان توجه وعمل به همین مسأله است وخواهشم ازدلسوزان انقلاب ومسؤلان عملی کردن پیشنهادبالااست.وماالنصرالا من عندالله...

[=Times New Roman]

حجت شیرازی;901272 نوشت:

خوب میدانیم وسوسه های نفسانی و جاذبه های شیطانی گاهی زاهدان و عارفان را هم در زمانهایی که
مثل زمان ما اینقدر بساط لهو و لعب گسترش نداشت و آسان بدست نمی آمد کله پا کرد
و در مقابل شیطان و شیطانیان سر تسلیم فرود آوردند! کم نداریم

داریوش ارجمند:باباتو می شناختم! قدیما با آفتابه عرق میخورد،حالا " ضای " والضالین نمازشو ٬قد اتوبانِ قُم میکشه!

فیلم رئیس - مسعود کیمیایی

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

سلام علیکم

به نظرم بزرگترین دلیل عدم اندیشه و تدبر و عقلانیت در نسل جوان به صورت عام و خاص است!!

گاهی اوقات از شدت تعجب نمیدانم چه بگویم!!

با این همه پیشرفت فناوری و گسترش فضای مجازی و ارتباطات و اثبات علمی و قطعی معجزات قرآن کریم واقعا چه دلیلی برای عدم پذیرش اسلام و بی دینی وجود دارد؟؟؟؟؟؟؟!!

جز رها کردن عقلانیت و عدم اندیشه؟؟؟؟؟!!!

فقط عقلانیت و تدبر کافی است تا انسان به حقانیت اسلام و دین پی ببره!

++Hadi++;900883 نوشت:
دوست عزیز...

این بازی چه بخوایید چه نخوایید از قدیم بوده و هست و خواهد بود... حقیقتا قابل انکار نیست..
که یه سری ها برای مخدوش کردن چهره کسی یا هر جریان دیگری، به رنگ طرفداران یا لشکریان اون فرد یا جریان در می یان و به اسم اون مورد، همه جور کثافت بازی می کنند! برای مثال همون داستان حاکم مفسدی که (اسمشو یادم نیست) به کودکان به اسم خودش عروسک می داد و به اسم امام علی (ع) عروسک ها رو ازشون می گرفت تا تخم نفرت حضرت امیر المومنین (ع) رو در قلب بچه ها بکاره!
نکته بعدی اینکه متاسفانه در هر کشوری، تعداد زیادی از مردم جزو عامه ای هستند که زود فریب می خورند و خوب منم شاهدم که عملکرد پیروان یک مکتب می تونه براشون حکم دستورات یا حداقل نیات اون مکتب رو تداعی کنه، در نتیجه همه مثل شما آگاه به مسایل نیستند...اکثرا آسیب پذیرند!
در عین حال همین عده عامه زیاد هم هدف شوم دشمنان بیگانه از جمله صهیونیست ها هست که سعی می کنند اونها رو به جهت آسیب پذیری و تعداد بالاشون، گمراه کنند.
برای مثال همین جوونهای ما، اونهایی که کله شون بوی قورمه سبزی می ده و می بینی به اسلام همه چور متلکی بار می کنند.
در نتیجه، بنا به گفته شما با وجود اینکه عوام آسیب پذیر در این مورد، خودشون گناهکار هستند و باید تحقیق کنند، در عین حال تعدادشون هم کم نیست!
مورد آخر اینکه شاید با مطالعه تئوری دین، به ارزش درونی اون دین بشه پی برد، ولی مسلما همین عامه، نیاز به دیدن مثالهای عملی اون مورد هم دارند تا به این باور برسند که این دین حرف نداره، من نمی گم مثال نداریم، مثال زیاد داریم، ولی همون عوام ساده لوح هم افراد سرشناسی رو می بینند که دور برشون هستند و به ظاهر دین دارند و در باطن سودجو!
واضحه که وقتی دشمن نتونست توسط شمشیر و تفنگ و بمب و ... اسلام رو برانداز کنه، جریان نفاق یکی از مهمترین سلاح های اون برای شکست اسلام هست!
جریانی که یه سری از افراد مذهبی، خواسته یا ناخواسته دارند با آلوده شدن، تیشه به ریشه دین می زنند!



با سلام. اینکه دشمن دانا و منافقین، دو تیغۀ یک قیچی هستند، صحیح است، ولی باز هم اصل مسئله چیز دیگری است. نگاه اصیل اسلامی هم همین را می پذیرد. مشکل اصلی در خود فرد است:

«كسانى كه بر خويشتن ستمكار بوده‏ اند [وقتى] فرشتگان جانشان را مى‏ گيرند مى‏ گويند در چه [حال] بوديد پاسخ مى‏ دهند ما در زمين از مستضعفان بوديم مى‏ گويند مگر زمين خدا وسيع نبود تا در آن مهاجرت كنيد پس آنان جايگاهشان دوزخ است و [دوزخ] بد سرانجامى است»(آیۀ 97 سورۀ نساء)

«و چون كار از كار گذشت [و داورى صورت گرفت] شيطان مى‏ گويد در حقيقت ‏خدا به شما وعده داد وعده راست و من به شما وعده دادم و با شما خلاف كردم و مرا بر شما هيچ تسلطى نبود جز اينكه شما را دعوت كردم و اجابتم نموديد پس مرا ملامت نكنيد و خود را ملامت كنيد من فريادرس شما نيستم و شما هم فريادرس من نيستيد من به آنچه پيش از اين مرا [در كار خدا] شريك مى‏ دانستيد كافرم آرى ستمكاران عذابى پردرد خواهند داشت»(آیۀ 22 سورۀ ابراهیم)

«كسانى كه [رياست و] برترى داشتند به كسانى كه زيردست بودند مى‏ گويند مگر ما بوديم كه شما را از هدايت پس از آنكه به سوى شما آمد بازداشتيم [نه] بلكه خودتان گناهكار بوديد و كسانى كه زيردست بودند به كسانى كه [رياست و] برترى داشتند مى‏ گويند [نه] بلكه نيرنگ شب و روز [شما بود] آنگاه كه ما را وادار میکرديد كه به خدا كافر شويم و براى او همتايانى قرار دهيم و هنگامى كه عذاب را ببينند پشيمانى خود را آشكار كنند و در گردنهاى كسانى كه كافر شده‏ اند غلها مى ‏نهيم آيا جز به سزاى آنچه انجام مى‏ دادند مى ‏رسند»(آیه های 32 و 33 سورۀ سبأ)

«و ما را بر شما هيچ تسلطى نبود بلكه خودتان سركش بوديد پس فرمان پروردگارمان بر ما سزاوار آمد ما واقعا بايد [عذاب را] بچشيم و شما را گمراه كرديم زيرا خودمان گمراه بوديم پس در حقيقت آنان در آن روز در عذاب شريك يكديگرند»(آیات 30 تا 33 سورۀ صافات)

قرآن در این تبیینها، به بخشی از بهانه جوییهای این افراد و تلاششان برای انداختن تقصیر به گردن دیگران اشاره می کند. ولی حقیقت این است که گمراه کننده بودن دیگران، مانع از جهنمی شدن اینها نشده، چرا؟ مگر خدا عادل نیست؟ بله خدا عادل است، مسئله اینجاست که همانطور که در آیات بالا مشخص است، اینها خودشان بدون اینکه عوامل گمراهی، سلطه و دلیل قطعی برای آنها بیاورند، گمراه شدند. پس مقصر اصلی خودشان هستند و به همین دلیل به جهنم می روند. گمراه کننده ها هم چون تشویقگر اینها بودند، در عذابشان شریک می شوند.

در مواردی هم که اشاره کردید، مشکل از خود این افراد هستند که گول می خورند، عقل دارند و تعقل نمی کنند. گیریم که معاویه چند بره به کودکان هدیه کرد و شب افرادی را فرستاد که بره ها را بدزدند و بعد شایعه کرد که دزدیدن آنها کار علی بوده است! گیریم آن روز که کودک بودند نفهمیدند! آیا آن روز که آن همه راه را از شام تا کربلا آمدند و به پسر علی گفتند ما با تو می جنگیم زیرا پدرت بره های ما را دزدید هم، نمی توانستند تعقل کنند که علی چرا باید این همه راه را بیاید تا از داخل شام، بره های اهدایی معاویه را ببرد؟ نگهبانان و سربازان معاویه چه می کردند؟ چرا چیزهای ارزشمندتر از هدیه های معاویه دزدیده نشد؟ مگر چند بره چقدر می ارزند؟ مگر در صحرا و خارج از شام، یافتن بره و گوسفند راحتتر نبود؟ اصلاً دلیل و سند اینکه دزدیده شدن بره ها را به علی نسبت می دهند چیست؟ بله تبلیغات گمراه کنندۀ معاویه وجود داشت، ولی خدا عقل را برای همین مواقع به ما داده است. چرا این افراد چنین تعقلاتی نمی کردند؟ زیرا خودشان از پیش تصمیم گرفته بودند که تبلیغ معاویه را باور کنند.

اینکه بیشتر مردم جزء عامه هستند و زود فریب می خورند، تقصیر خودشان است، مطالعه و تحقیق و تفکر و تدبر کنند تا عوام نباشند و راحت فریب نخورند. چنانکه در بالا از آیات قرآن روشن است، اینجور بهانه ها تا وقتی شخص توانایی فهمیدن را داشته وارد نیست. این افراد هم می توانند با بیشتر اندیشیدن و مطالعه و تحقیق، فریب نخورند، ولی مسئله اینجاست تفکر نمی کنند و شایعاتی که به نفع پیشفرضهای خودشان است را به راحتی می پذیرند، و در عوض در برابر پاسخهای منطقی که دریافت می کنند، لجاجت می کنند. پس اشکال از خودشان است.

و اینکه عوام تعدادشون کم نیست هم مشکل خدا و دین خدا نیست. مگر روزی که خدا خواست قوم لوط رو عذاب کند چند نفر از قومش باهاش نجات پیدا کردند؟ فرشتگان عذاب خطاب به حضرت ابراهیم «گفتند ما به سوى گروه مجرمان فرستاده شده‏ ايم مگر خانواده لوط كه ما قطعا همه آنان را نجات مى‏ دهيم جز زنی را كه مقدر كرديم او از بازماندگان [در عذاب] باشد» (آیات 58 تا 60 سورۀ الحجر) از یک قوم، فقط یک خانواده به کژراهه نرفته و همین یک خانواده نجات پیدا می کند، تازه زن حضرت لوط هم مثل سایر قوم گمراه است، در عذاب می ماند.

اما اینکه نوشتید: «شاید با مطالعه تئوری دین، به ارزش درونی اون دین بشه پی برد» این مسئله شاید نیست، بلکه باید است. دینداری بدون ساختار تئوریک و درونی، مثل ساختمان سازی بدون اسکلت و استحکامات است. روش تمامی عقلا هم همین است که ابتدا مبانی را به خوبی مطالعه می کنند. اگر عوام چنین چیزی را نمی پسندند و حوصلۀ تلاش برای فهمیدن را ندارند، مشکلشان سر جایش است. کسی که هنوز در ذهنش برای اینکه «خدا از کجا آمده» جوابی ندارد، کسی هنوز برای اینکه «از کجا بدانم قرآن کلام خداست» جوابی ندارد، به هر حال دینداری سست و ضعیفی خواهد داشت، زیرا اصول دینش را هنوز با یقین نپذیرفته. همین می شود که با برخورد شبهات دشمن، مدام سستر و سستر می شود.

و اینکه نوشتید: «همین عامه، نیاز به دیدن مثالهای عملی اون مورد هم دارند تا به این باور برسند که این دین حرف نداره، من نمی گم مثال نداریم، مثال زیاد داریم، ولی همون عوام ساده لوح هم افراد سرشناسی رو می بینند که دور برشون هستند و به ظاهر دین دارند و در باطن سودجو»
خب خودتان جواب خودتان را دادید. اگر بخواهیم بر اساس عملکرد مسلمین در مورد اسلام قضاوت کنیم، هم مسلمان خوب داریم و هم مسلمان بد، و از سوی دیگر دشمن هم به بسیاری از مسلمانان خوب، لجنپرانی می کند. این شیوه از بیخ اشتباه است. اصلاً چه ارتباط منطقی بین صحت یک مکتب، و نوع عملکرد مدعیان پیروی از آن مکتب وجود دارد؟ الگوهای عملی ما، بعد از شناخته شدن مبانی و مطالعۀ دقیق، در وهلۀ اوّل باید معصومین باشند و در وهلۀ ثانی علمای فرزانه ای که با تحقیق و بررسی بر صحت و سلامتشان یقین حاصل کرده باشیم.

اینکه نوشتید: «وقتی دشمن نتونست توسط شمشیر و تفنگ و بمب و ... اسلام رو برانداز کنه، جریان نفاق یکی از مهمترین سلاح های اون برای شکست اسلام هست» درسته ولی هیزم آتشی منافق به پا می کنه همین نادانان و عوام هستند. مگه میشه توی جنگ صفین بگیم تقصیر معاویه و عمروعاص بود که قرآنو بر سر نیزه قرار دادن؟ کدام عاقلی اینو میگه؟ تقصیر از اون کوفیان جاهل بود که فریب تبلیغ دشمن را خوردند و حتی به روایتی جان حضرت علی را هم تهدید کردند. دشمن اگر مکر نکنه جای تعجبه، دشمن اگر با منافق دستش توی یک کاسه نباشه باید تعجب کنیم. این خود ما هستیم که باید اصلاح بشیم. شما برید سخنان حضرت فاطمه بعد از رحلت حضرت رسول رو بخونید. تا جایی که من دیده ام، بیشتر از آنکه به غصب خلافت توسط ابوبکر اعتراضی بفرمایند، به بیعت مردم با ابوبکر اعتراض دارند و لجاجتشان بر پایبندی بر این بیعت اشتباه. سخنان حضرت علی را در دوران پس از جنگ صفین بخوانید، تا جایی که من دیدم بیشتر از جهل و سستی مردم دلگیر هستند تا فریبکاری معاویه و عمروعاص. زمان امام حسن هم همین است، زمان امام حسین هم همین است.
پس باید بپذیریم که باید عوام را اصلاح کرد، منافق و دشمن که تکلیفش روشن است!

به طور کلی ما ایرانیها، خیلی فرافکن هستیم، و دوست داریم به دنبال مقصر در اطرافمون بگردیم، هیچوقت خودمون رو مقصر نمی دونیم. باید قبول کنیم که عوامل گمراهی در مورد همه هست، ولی خیلیها هم آلوده نمیشن. باید بپذیریم که مقصر خود ما هستیم. متهم ردیف اول، در گمراهی هر کسی، خود اوست.

[="Tahoma"][="Black"]به نام خدا

بعضي از دوستان در مورد متدينين و مومنين نوشته هايي درج كردن كه من واقعا شاخ در آوردم.@-)
با ديدن اين دوستان به يك نكته اي پي مي بريم.
يكي از اصلي ترين علل دين گريزي غربزدگي نيست، رسانه زدگي است.[/]

رضا ثقلین;901349 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

سلام علیکم

به نظرم بزرگترین دلیل عدم اندیشه و تدبر و عقلانیت در نسل جوان به صورت عام و خاص است!!

گاهی اوقات از شدت تعجب نمیدانم چه بگویم!!

با این همه پیشرفت فناوری و گسترش فضای مجازی و ارتباطات و اثبات علمی و قطعی معجزات قرآن کریم واقعا چه دلیلی برای عدم پذیرش اسلام و بی دینی وجود دارد؟؟؟؟؟؟؟!!

جز رها کردن عقلانیت و عدم اندیشه؟؟؟؟؟!!!

فقط عقلانیت و تدبر کافی است تا انسان به حقانیت اسلام و دین پی ببره!


با عرض سلام ببخشید منظورتان کدام اسلام است شیعه یا سنی؟چون خیلی با هم تفاوت دارند.

سلام

دوست عزیز جناب חסר משמעות
بنده هم می گم که مقصر گمراهی هر کسی در واقع خودش هست که تحقیق درستی نکرده!
فرافکنی نیست برادر من... اندکی سرچ بفرمایید و میزان کلی اختلاس های داخلی رو برانداز کنید، به این نتیجه می رسید که اتفاقا بیشتر از اینکه ملت فرافکنی داشته باشیم، ملت خیلی صبوری داریم!
خوب بله، شناخت تئوری در ابتدا اصله موضوع هست، ولی خود خدا هم پیامبر و امام فرستاد تا غیر از هدایت و تفسیر و معلمی، الگوی عملی قرآن هم باشند، رو همین حساب این افراد هم انسانهایی بینهایت پاک و درستی بودند تا بیان و به مردم، اسلام عملی رو نشون بدن! وگرنه اگر خداوند پیامبر خودش رو از بین معمولی ترین یا شقی ترین انسانها انتخاب می کرد تا فقط پیام رو برسونن، مسلما در همون نطفه از بین می رفت!
حس من اینه که الان، رسانه های ما در شناسوندن الگوهای هزاران سال پیش ما و نیز الگوهای حی و حاضر یا حداقل معاصر ما، بسیار تنبلی می کنن، نمی دونم شاید قصدشون هم همینه! خوب اونور چه اتفاقی می افته؟ به راحتی وقتی یه جوون بدون پشتوانه قوی مذهبی افرادی مثل استیو جابز یا بیل گیتس یا مارک زوکربرگ و ... رو می بینه که تا چه حد باعث پیشرفت و ... شدن، خود به خود به اون سمت ها کشش پیدا می کنن و اونها می شن آرمان و الگوی این جوان! تقصیری نداره، چون اینور الگوی درستی بهش تعریف نشده!
رو همین حساب نظر من اینه که وقتی جوون امروزی نمی تونه در حوزه عمل، دینداران خیلی هایلایت آنچنانی رو پیدا کنه (تبلیغات ضعیف- ازدیاد مفاسد و ...) به خودی خود نتیجه ای جز وضع موجود نمی ده!
به نظر من حرف زدن خیلی راحت و قشنگ هست، ولی چیزی که در حوزه عمل دیده می شه، بسیار با حقیقت فاصله داره!
پس با کمال احترام به شما، باید عرض کنم از نظر شخصیم، فقط اکتفا به اصل کتاب و داشتن یک سری الگوهای هزاران سال پیش اون هم بدون تبلیغات و کارهای فرهنگی در حوزه رسانه و مشاهده این همه جرم و فساد، نتیجه جز دور شدن جوانان از دین نخواهد داشت و این هم در درجه اول به گردن خود افراد هست و در درجه دوم به گردن رسانه های ضعیف و برخی مسئولینی که خائن منافقن!
در نهایت باید عرض کنم، بنده سی و اندی سال تو پایتخت همین کشور زندگی و کار کردم و در فیسبوک و ... با بسیاری از آتئیست ها و آگنوستیک ها و ... بحث کردم و در دفاع از اسلام تا حد امکان تلاشم رو کردم ولی چیزیو که دیدم رو سعی کردم عینا دلسوزانه بیان کنم.
خودم به عینه شاهد تغییر روند ایمانی بسیاری از دوستان صمیمیم بودم...عزیزترین دوستانی که هیئتی بودن و الان حتی به خدا هم بی ایمان شدن! خیلی سخته که دوستی رو که بسیار دوستش داریو ببینی که به چه سمتهایی داره سوق پیدا می کنه!
و چیزی که حس کردم سر همین عملکرد های عده زیادی بوده که به اسم دین انجام می شه! جوان هم با خودش می گه، اینا همش دسیسه هایی بوده که ذهن ها رو گمراه کنند و در پشت پرده.... دیگه خودتون می دونید!
علل الخصوص وقتی به اقیانوسی از شبهات دینی یا هنر نمایی داعشی و ... وارد می شه و نمی تونه به اونها پاسخ داشته باشه! که اونم حاصل تلاش ضد فرهنگی بیگانه کم کاری برخی از افراد داخلی هست!

برخی از علل:
- روحانیت ْ قبلا تجلی کامل ارزشها بود... الان این مطلب کمی کمرنگتر شده...

- دین را با زبان قدیمی به جوونا بیان می کنیم... زمانه عوض شده و روحانیت باید با زبان امروز با جوونا صحبت کنه. حالا بگذریم از چند روحانی معدود که خوب می تونن صحبت کنن.

- گزاره های دینی را بیشتر استدلالی کنیم تا اخلاقی و موعظه ای. جوون امروز نصیحت دوست نداره. دنبال استدلاله.

- از طرف رسانه های ضد ارزشی ْ الگوها و فرهنگ ضد ارزشی با قدرت زیادی به فکر جوون تزریق میشه. اما فرهنگ ارزشی از چنین قدرتی برخوردار نیست و منفعل شده.

- عقل و تعقل در زمان ما ضعیف شده و هیجانات احساسی جاش رو گرفته. تدین ْ تابع تعقل هستش. وقتی عقل ضعیف بشه دینداری هم ضعیف میشه. چون دینداری ْ مورد تآیید عقل هستش.

با سلام.

++Hadi++;901477 نوشت:
فرافکنی نیست برادر من... اندکی سرچ بفرمایید و میزان کلی اختلاس های داخلی رو برانداز کنید، به این نتیجه می رسید که اتفاقا بیشتر از اینکه ملت فرافکنی داشته باشیم، ملت خیلی صبوری داریم!

اولاً فرافکن بودن، تعارضی با صبور بودن ندارد.

ثانیاً قرار است که ملت اگر صبور نیستند چکار بکنند؟ به خیابانها بریزند و در اعتراض به اختلاس، تظاهرات گسترده به راه بیاندازند و ساختمانهای ارگانهای نظارتی حمله کنند؟ خب اگر این کار را بکنند که فرصت برای اختلاس اختلاسگران بیشتر می شود؟ این کاری نکردن، ناشی از صبر نیست، ناشی از این است که راه چاره ای نیست. خیلیها هم ایدز دارند، ولی هیچ کاری نمی کنند؛ این یعنی صبور هستند؟ خیر، به این خاطر است که کاری بر علیه ویروس ایدز از دستشان بر نمی آید.

ثالثاً این همه پافشاری بر وقوع اختلاسها، خود نمایانگر فرافکنی است، دوست عزیز. چند درصد کسانی که روز و شب از اختلاس بد می گویند، صد در صد مالشان حلال است؟ چند درصدشان، خمس و زکات خود را تمام و کمال پرداخت کرده و می کنند؟ چند درصدشان هیچ خیانتی در بیت المال نمی کنند؟ چند درصدشان فرصت اختلاسی در حد اختلاس اختلاسگران را داشته اند و اختلاسی نکرده اند؟ اینها فرافکنی است، دوست عزیز.

++Hadi++;901477 نوشت:

خوب بله، شناخت تئوری در ابتدا اصله موضوع هست، ولی خود خدا هم پیامبر و امام فرستاد تا غیر از هدایت و تفسیر و معلمی، الگوی عملی قرآن هم باشند، رو همین حساب این افراد هم انسانهایی بینهایت پاک و درستی بودند تا بیان و به مردم، اسلام عملی رو نشون بدن! وگرنه اگر خداوند پیامبر خودش رو از بین معمولی ترین یا شقی ترین انسانها انتخاب می کرد تا فقط پیام رو برسونن، مسلما در همون نطفه از بین می رفت!


بله، الگوی واقعی و حقیقی، پیامبر و ائمه هستند، و پس از آنها انسانهایی که پاک و درست باشند. اینکه ما بگوییم فلان آخوند یا فلان آدم مذهبی که کار اشتباهی کرده است، مصداق الگوی اسلام است، یک خودفریبی است. در واقع ذهن فرافکن افرادی که می خواهند از دین فرار کنند، این جور افراد را به عنوان بهانه بر می گزیند.

++Hadi++;901477 نوشت:

حس من اینه که الان، رسانه های ما در شناسوندن الگوهای هزاران سال پیش ما و نیز الگوهای حی و حاضر یا حداقل معاصر ما، بسیار تنبلی می کنن، نمی دونم شاید قصدشون هم همینه! خوب اونور چه اتفاقی می افته؟ به راحتی وقتی یه جوون بدون پشتوانه قوی مذهبی افرادی مثل استیو جابز یا بیل گیتس یا مارک زوکربرگ و ... رو می بینه که تا چه حد باعث پیشرفت و ... شدن، خود به خود به اون سمت ها کشش پیدا می کنن و اونها می شن آرمان و الگوی این جوان! تقصیری نداره، چون اینور الگوی درستی بهش تعریف نشده!
رو همین حساب نظر من اینه که وقتی جوون امروزی نمی تونه در حوزه عمل، دینداران خیلی هایلایت آنچنانی رو پیدا کنه (تبلیغات ضعیف- ازدیاد مفاسد و ...) به خودی خود نتیجه ای جز وضع موجود نمی ده!


بله تبلیغات مؤثر هستند، ولی خدا به ما عقل داده، تا خود به خود به این سمت و آن سمت کشش پیدا نکنیم. به ما عقل داده که فریب شکوه ظاهری بیراهه ها را نخوریم. اگر کسی به راستی عقل ندارد که اصلاً ایرادی به او وارد نیست، ولی کسی که عقل دارد، از او انتظار می رود که این کششها و تلقینها و تبلیغها، فریبش ندهند. اگر تبلیغات ما قویتر بود هم، شاید تعداد کسانی که اسم مسلمان را یدک می کشند، بیشتر بود؛ ولی مطمئن باشید که تعداد مسلمانهای واقعی، همینی بود که الان هست، زیرا مسلمان واقعی، یا به تعبیر دقیقتر قرآن مؤمن، با تبلیغ و تلقین و کشش وارد دین نشده، که حالا به خاطر تبلیغ و تلقین و کشش بخواد ازش خارج بشه. افرادی که با تبلیغ جوگیر می شوند، کافی است که یک قرآن برایشان به سر نیزه بفرستند تا خود تبدیل به فاجعه ای در جهان اسلام بشوند.

البته برای کسانی که در محیطهای دور از حقایق اسلام رشد کرده اند، تبلیغ به عنوان تلنگری که بخواهد باعث، تحقیق و تدبر بشود، مفید است؛ ولی فقط به عنوان تلنگر، نه به عنوان تلقینگر و کشش دهنده.

++Hadi++;901477 نوشت:

به نظر من حرف زدن خیلی راحت و قشنگ هست، ولی چیزی که در حوزه عمل دیده می شه، بسیار با حقیقت فاصله داره!


دقیقاً. ولی شما بفرمایید که حرف زدن کدام است و عمل کردن کدام؟ آیا اینکه تقصیر خود را خود به گردن بگیریم، حرف زدن است و اینکه دائم به دنبال مقصرهای خارجی بگردیم، عمل کردن است؟! خب من فکر می کنم عمل کردن، فقط در صورت قبول مسئولیت و به گردن گرفتن قصور خودمان پیش می آید.

++Hadi++;901477 نوشت:

پس با کمال احترام به شما، باید عرض کنم از نظر شخصیم، فقط اکتفا به اصل کتاب و داشتن یک سری الگوهای هزاران سال پیش اون هم بدون تبلیغات و کارهای فرهنگی در حوزه رسانه و مشاهده این همه جرم و فساد، نتیجه جز دور شدن جوانان از دین نخواهد داشت و این هم در درجه اول به گردن خود افراد هست و در درجه دوم به گردن رسانه های ضعیف و برخی مسئولینی که خائن منافقن!


با این بخش فرمایش شما موافقم، فقط اینو نباید فراموش کرد که مسلمان واقعی، منتظر نمی مونه تا بیان براش تبلیغ و کار فرهنگی کنن، بلکه خودش میره و حقیقت رو کشف میکنه. تبلیغ و کارهای فرهنگی، برای مسلمان واقعی، حکم یک تلنگر رو داره، ولی برای سایر مسلمین، نقش شارژ کننده رو بازی می کنه: هر وقت باشه پر شور و حرارتن و هر وقت نباشه، شل و ول می شوند!

++Hadi++;901477 نوشت:

در نهایت باید عرض کنم، بنده سی و اندی سال تو پایتخت همین کشور زندگی و کار کردم و در فیسبوک و ... با بسیاری از آتئیست ها و آگنوستیک ها و ... بحث کردم و در دفاع از اسلام تا حد امکان تلاشم رو کردم ولی چیزیو که دیدم رو سعی کردم عینا دلسوزانه بیان کنم.
خودم به عینه شاهد تغییر روند ایمانی بسیاری از دوستان صمیمیم بودم...عزیزترین دوستانی که هیئتی بودن و الان حتی به خدا هم بی ایمان شدن! خیلی سخته که دوستی رو که بسیار دوستش داریو ببینی که به چه سمتهایی داره سوق پیدا می کنه!
و چیزی که حس کردم سر همین عملکرد های عده زیادی بوده که به اسم دین انجام می شه! جوان هم با خودش می گه، اینا همش دسیسه هایی بوده که ذهن ها رو گمراه کنند و در پشت پرده.... دیگه خودتون می دونید!
علل الخصوص وقتی به اقیانوسی از شبهات دینی یا هنر نمایی داعشی و ... وارد می شه و نمی تونه به اونها پاسخ داشته باشه! که اونم حاصل تلاش ضد فرهنگی بیگانه کم کاری برخی از افراد داخلی هست!


اون کسی که روزی هیئتی بوده و امروز به خدا بی اعتقاده، مشکلش همونیه که در بالا گفتم. یک روز تبلیغات روش اثر می گذاشتند و در جهت اسلام و امام حسین، شارژش می کردن، یک روز وارد یک فضای تبلیغاتی دیگه شده و بر علیه اسلام و خدا شارژ شده. ممکنه فردا هم باد از یک طرف دیگه بوزه و ایشون مسیحی یا بودایی یا هر چیز دیگری بشه. این دوست شما اون روزی که مسلمان به اصطلاح معتقد، ولی در اصل متعصبی بود، آیا دلیل محکمی برای وجود خدا داشت؟ آیا دلیل محکمی بر پیامبری پیامبر داشت؟ آیا به راستی دینداری او، ناشی از ساعتها تدبر و تفکر و تحقیق بود، یا ناشی از جوگیر شدن و شور گرفتن و اینجور چیزها؟ آیا شبهات مخالفین را می شناخت و جوابهای قدرتمندی برای هر شبهه در ذهن داشت؟ عرض من همینه که با تبلیغ و تلقین، مسلمون واقعی درست نمیشه، مگر در یک حالت: اون هم اینه که شخصی در شرایط محیطی نامناسبیه، و از حقایق اسلام به دوره، و تبلیغ اسلامی تلنگری رو بهش بزنه، و بعد خودش شروع به تحقیق و تدبر کنه و به یک مسلمان واقعی تبدیل بشه.

ضمن اینکه خیلی بیخداهای معروف هم هستند که روزی بیخدا بودند، و امروزه مسلمان و بعضاً شیعه شده اند. اسلام سربازان خودش را دارد، و غیراسلام هم سربازان خودش را، گذر زمان و حوادث دوران، باعث غربال شدن می شود، تا جایی که زن لوط با قوم غذاب می شود و زن فرعون در منزلگاهی در قرب الهی در بهشت، سکنی می گزیند.

ضمناً من هم با بیخداها بحثهای زیادی داشته ام. متشکرم


موضوع قفل شده است