حق گرفتنی است یا دادنی؟

تب‌های اولیه

22 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
حق گرفتنی است یا دادنی؟


بسم الله الرّحمن الرّحیم

و افوّض امری الی الله انّ الله بصیرٌ بالعباد

سلام

حق گرفتنی است یا دادنی ؟

برای گرفتن حق و یا دادنِ آن تا چه مرحله ای می توان پیش رفت ؟

منظور ( حقوق مادّی مانند ارثیه ، مهریه ، نفقه ، پاداش ، مسئولیت و .... )

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد سجاد

[="Tahoma"][="Black"]

یازینبِ فاطمه;897311 نوشت:
بسم الله الرّحمن الرّحیم

و افوّض امری الی الله انّ الله بصیرٌ بالعباد

سلام

حق گرفتنی است یا دادنی ؟

برای گرفتن حق و یا دادنِ آن تا چه مرحله ای می توان پیش رفت ؟

منظور ( حقوق مادّی مانند ارثیه ، مهریه ، نفقه ، پاداش ، مسئولیت و .... )

با عرض سلام و احترام

سؤال شما و ارتباط آن با فقه و احکام شرعی نیاز به توضیح بیشتری دارد لطفا با ذکر نام مرجع تقلیدتان بفرمایید

در پناه حضرت حق باشید[/]

سجاد;898344 نوشت:

با عرض سلام و احترام

سؤال شما و ارتباط آن با فقه و احکام شرعی نیاز به توضیح بیشتری دارد لطفا با ذکر نام مرجع تقلیدتان بفرمایید

در پناه حضرت حق باشید

سلام

مرجع تقلید : مقامِ معظّمِ رهبری

علاوه بر ارتباطِ آن با فقه و احکامِ شرعی

از منظرِ اخلاقی نیز مدّ نظر است .

یازینبِ فاطمه;897311 نوشت:
سلام

حق گرفتنی است یا دادنی ؟

برای گرفتن حق و یا دادنِ آن تا چه مرحله ای می توان پیش رفت ؟

منظور ( حقوق مادّی مانند ارثیه ، مهریه ، نفقه ، پاداش ، مسئولیت و .... )


سلام
حق هم دادنی است هم گرفتنی
یعنی هم صاحب حق ، حق دارد حقش را بگیرد و هم کسی که حق دیگری بر گردن اوست باید آنرا بدهد
میزان اقدام بستگی به صاحب حق دارد .
یا علیم

[="Tahoma"][="Black"]

یازینبِ فاطمه;898387 نوشت:
سلام

مرجع تقلید : مقامِ معظّمِ رهبری

علاوه بر ارتباطِ آن با فقه و احکامِ شرعی

از منظرِ اخلاقی نیز مدّ نظر است .

محی الدین;898409 نوشت:
سلام
حق هم دادنی است هم گرفتنی
یعنی هم صاحب حق ، حق دارد حقش را بگیرد و هم کسی که حق دیگری بر گردن اوست باید آنرا بدهد
میزان اقدام بستگی به صاحب حق دارد .
یا علیم

با عرض سلام و احترام

برای بیان دقیق ارتباط آن با فقه لازم است خود مسئله توضیح داده شود یعنی علتی که این سؤال را برای شما ایجاد کرده است .

درست است که یک حق از دیدگاهی، دادنی و از دیدگاه دیگر ، گرفتنی است اما بیان جواز یا عدم جواز اقدام به آن (دادن یا گرفتن حق) که محدوده علم فقه است به صورت کلی ممکن نیست و لازم است عین مسئله مورد بررسی دقیق فقهی قرار گیرد و از منظر صرفا عقلی اگر هم پاسخی برای آن بیابیم لزوما پاسخ فقهی نخواهد بود و ما قائل به گسترش حیطه عقل در این حد نبوده و فقه نوینی که بخواهد صرفا بر پایه عقل طبی یا اجتماعی، استنباط حکم شرعی داشته باشد را قبول نداریم.

در پناه حضرت حق باشید[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

سجاد;898571 نوشت:
ما قائل به گسترش حیطه عقل در این حد نبوده و فقه نوینی که بخواهد صرفا بر پایه عقل طبی یا اجتماعی، استنباط حکم شرعی داشته باشد را قبول نداریم.

سلام
وقتی فقه طبی و اجتماعی برپایه اصول شرعی و عقلانی بلکه یافته های قطعی تجربی در همین زمینه ها باشد احکامش با احکام فقهی به معنای مصطلح، فرقی ندارد الا اینکه ورود بزرگان به این عرصه ها گسترده و عمیق نبوده و هنوز در ابتدای راه است.
یا علیم[/]

[="Tahoma"][="Black"]

محی الدین;898579 نوشت:
سلام
وقتی فقه طبی و اجتماعی برپایه اصول شرعی و عقلانی بلکه یافته های قطعی تجربی در همین زمینه ها باشد احکامش با احکام فقهی به معنای مصطلح، فرقی ندارد الا اینکه ورود بزرگان به این عرصه ها گسترده و عمیق نبوده و هنوز در ابتدای راه است.
یا علیم

عرض سلام مجدد

چیزی به اسم فقه طبی و اجتماعی وجود ندارد آنچه که هست دستورات فقهی در زمینه های طبی و اجتماعی است که بر پایه اصول شرعی استنباط فقهی استوار است نه یافته های عقلانی و یا یافته های قطعی تجربی که دلیلی بر تأیید شرعی آن از طرف شارع مقدس و حکم شرعی شدنش ، در دست نیست.

اگر منظور شما این باشد که یافته های قطعی تجربی یا عقلانی منطبق بر یکی از قواعد فقهی مسلم مستنبطه منصوصه یا مصطیده باشد ، مانعی ندارد اما گسترش حیطه فقه به موارد پیش گفته نمی تواند مورد پذیرش هیچ متفقهی باشد چه رسد به فقیه.

در پناه حضرت حق باشید[/]

سجاد;898571 نوشت:

سجاد;898571 نوشت:
با عرض سلام و احترام

برای بیان دقیق ارتباط آن با فقه لازم است خود مسئله توضیح داده شود یعنی علتی که این سؤال را برای شما ایجاد کرده است .

سلام


اگر کسی در گرفتنِ حقّ خود مظلوم واقع شود و یا کسی که در دادنِ حقِّ دیگران غافل و ناآگاه باشد ، چه باید کرد ؟

اگر حقّمان پایمال شود ، آیا باید آن را بگیریم یا خیر ؟

بر اساس تعالیم اسلامی، سکوت در برابر حق‌کشی‌ها حتی اگر از دوستان نزدیک ما باشند مانند دشمنی است پس

باید در گرفتن حق خود ، چه کار هائی انجام دهیم ؟


خداوند در قرآن کریم در آیه 3 سوره عصر می‌فرماید: انسان‌هایی که از زیانکاری رستند و کارهای شایسته کردند کسانی

بودند که یکدیگر را به رعایت حق توصیه کردند و به داشتن صبر

به عنوان مصداق فردی که ارثیه اش به او داده نمیشود و یا طالبِ مهریه و نفقه که از حقّ خود محروم مانده و یا کسی که

به خاطر عملی ، پاداش به او تعلّق گرفته و لی داده نشده و هم چنین کسی که به احراز مسئولیّت بالاتری نائل گشته ولی

از او دریغ و به دیگری واگذار شده .

صبر کند تا حقّش را بدهند یا برای گرفتنِ آن اقدام کند ؟ و تا چه حدّ ؟

..............

حکمت 22 نهج الباغه:روش گرفتن حق

لَنَا حَقٌّ فَإِنْ أُعْطِینَاهُ وَ إِلَّا رَكِبْنَا أَعْجَازَ الْإِبِلِ وَ إِنْ طَالَ السُّرَى

و درود خدا بر او ، فرمود : ما را حقّى است اگر به ما داده شود ، و گرنه بر پشت شتران سوار شویم و براى گرفتن آن

برانیم هر چند شب رُوى به طول انجامد.

با توجه به این حکمت و آیۀ فوق

حقوق و حدود احقاقِ حق در شریعتِ اسلام به چه صورت است ؟

دادنی ست یا گرفتنی ؟


[="Tahoma"][="Navy"]

سجاد;898583 نوشت:
عرض سلام مجدد

چیزی به اسم فقه طبی و اجتماعی وجود ندارد آنچه که هست دستورات فقهی در زمینه های طبی و اجتماعی است که بر پایه اصول شرعی استنباط فقهی استوار است نه یافته های عقلانی و یا یافته های قطعی تجربی که دلیلی بر تأیید شرعی آن از طرف شارع مقدس و حکم شرعی شدنش ، در دست نیست.

اگر منظور شما این باشد که یافته های قطعی تجربی یا عقلانی منطبق بر یکی از قواعد فقهی مسلم مستنبطه منصوصه یا مصطیده باشد ، مانعی ندارد اما گسترش حیطه فقه به موارد پیش گفته نمی تواند مورد پذیرش هیچ متفقهی باشد چه رسد به فقیه.

در پناه حضرت حق باشید


سلام
این سخن از شما عجیب است
ظاهرا چندی است که برخی فضلا دروس خارج فقه با عناوین جدید مانند فقه رسانه ، فقه حکومتی ووو آغاز کرده اند
هرچند ممکن است مباحث در این موضوعات به آن نحوی که ما قائلیم نباشد اما چاره ای برای ورود به این حوزه ها بصورت تخصصی نیست
ما نمی توانیم جلو توسعه و گسترش فقه به موضوعات مبتلا به را بگیریم
اگر بگیریم هم کار عاقلانه ای نکرده ایم چون علوم انسانی غربی مرجع خواهند شد کم اینکه اکنون هم مرجع بسیاری مباحث در این عرصه ها آنها هستند
یا علیم[/]

[="Tahoma"][="Black"]

سجاد;898583 نوشت:
اگر منظور شما این باشد که یافته های قطعی تجربی یا عقلانی منطبق بر یکی از قواعد فقهی مسلم مستنبطه منصوصه یا مصطیده باشد

محی الدین;898590 نوشت:
سلام
این سخن از شما عجیب است
ظاهرا چندی است که برخی فضلا دروس خارج فقه با عناوین جدید مانند فقه رسانه ، فقه حکومتی ووو آغاز کرده اند
هرچند ممکن است مباحث در این موضوعات به آن نحوی که ما قائلیم نباشد اما چاره ای برای ورود به این حوزه ها بصورت تخصصی نیست
ما نمی توانیم جلو توسعه و گسترش فقه به موضوعات مبتلا به را بگیریم
اگر بگیریم هم کار عاقلانه ای نکرده ایم چون علوم انسانی غربی مرجع خواهند شد کم اینکه اکنون هم مرجع بسیاری مباحث در این عرصه ها آنها هستند
یا علیم

عرض سلام مجدد

اتفاقی که دارد می افتد یعنی فقه رسانه یا فقه حکومتی به همان معنا که بیان کردیم است یعنی کاربرد قواعد مسلم فقهی در حوزه رسانه یا حکومت و ... و همان طور که گفتید با آنچه شما قائل هستید خیلی متفاوت است و بیان شد که :

سجاد;898583 نوشت:
اگر منظور شما این باشد که یافته های قطعی تجربی یا عقلانی منطبق بر یکی از قواعد فقهی مسلم مستنبطه منصوصه یا مصطیده باشد

با این مسئله مشکلی نداریم اما اگر بخواهد حوزه علوم دیگر و حوزه عقل گرایی آن قدر گسترش پیدا کند که منشأ فتوای فقهی را "هر نوع توصیه و دستورالعملی که بر مبنای بررسی تخصصی دینی صورت گرفته است" بداند و بخواهد توصیه های یک جامعه شناس متخصص مسلمان را یک نوع فتوای فقهی قلمداد کرده و آنرا فقه اجتماعی بداند چنین سخنانی را با دیدگاه فقها و فقه ناسازگار می دانیم.

در پناه حضرت حق باشید[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

سجاد;898609 نوشت:
با این مسئله مشکلی نداریم اما اگر بخواهد حوزه علوم دیگر و حوزه عقل گرایی آن قدر گسترش پیدا کند که منشأ فتوای فقهی را "هر نوع توصیه و دستورالعملی که بر مبنای بررسی تخصصی دینی صورت گرفته است" بداند و بخواهد توصیه های یک جامعه شناس متخصص مسلمان را یک نوع فتوای فقهی قلمداد کرده و آنرا فقه اجتماعی بداند چنین سخنانی را با دیدگاه فقها و فقه ناسازگار می دانیم.

سلام
به نظر ما ارائه راهکار در زمینه های مختلف با تسلط بر مبانی دینی و عقلی آن و به کمک یافته های تجربی یک فتوی در همان زمینه است هرچند این معنا در حال حاضر مصطلح نیست اما واقعیتش با فقه فعلی تفاوتی ندارد. این کار را غربی ها بر اساس اصول و مبانی خود می کنند و به اصطلاح فتوای سیاسی و اجتماعی و حقوقی صادر می کنند ما هم می توانیم با مبانی و اصول خود این کار را بکنیم.
یا علیم[/]

حق رو باید همیشه گرفت ولی بعضی مواقع یا ادم غفلت میکنه و یا اصلا متوجه این نمیشه که حقی داشته که باید طلب میکرده پس باید همه به حقوقشون واقف باشن تا درخواست حق بکنن

یازینبِ فاطمه;897311 نوشت:
حق گرفتنی است یا دادنی ؟

نه گرفتنی است ، نه دادنی.
اصلاً قابل تبادل نیست!
سر جای خودش "ثابت" است.

می شود به آن "رسید" یا از آن "دور" شد. happy

ممنون از پاسخ شما، این سوال من هم بود

حق تماشا کردنی هست . تماشا کنی چجوری حقت رو میخورن .

نمدونم والا
گاهی مخوای بگیری نمیدن :-w
گاهی نمدونی حقی داری اونا هم سوت زنان از کنارش رد میشن و نمیدن:-"
گاهی میدونی حقی داری ولی میترسی طلب کنی و اونا هم نمیدن:-ss
گاهی میدونی و طلب می کنی و طرف هم میده8->
گاهی نمیدونی و طلب هم نمکنی و طرف هم میاد میده:>

ولی ته ته تهش حق به حق دار میرسه
دیر و زود داره . سوخت و سوز نداره

تهش اینه که اون دنیا حقتو ازش می گیرن^:)^

سلام

در قرآن کریم همیشه به رعایتِ حقوق و دادنِ حق سفارش شده :

دادن مهریه و نفقه ، دادن ارث ، قصاصِ نفس ، پاداشِ درستکاری و ...

امّا در گرفتنِ حق به صبر و بخشش و رُحَماءُ بینَهُم توصیه میشویم .

با توجّه به اینکه حقوقِ افراد بعضاً ضایع میشود ، چگونه باید عمل کرد ؟

آیا حدود و مرزهایِ گرفتن حق معیّن و مشخّص است ؟

آیا جایز است انسان برای گرفتنِ حقّ خود از خیلی چیزها بگذرد ؟

[="Tahoma"][="Black"]

یازینبِ فاطمه;902590 نوشت:
سلام
در قرآن کریم همیشه به رعایتِ حقوق و دادنِ حق سفارش شده :
دادن مهریه و نفقه ، دادن ارث ، قصاصِ نفس ، پاداشِ درستکاری و ...
امّا در گرفتنِ حق به صبر و بخشش و رُحَماءُ بینَهُم توصیه میشویم .
با توجّه به اینکه حقوقِ افراد بعضاً ضایع میشود ، چگونه باید عمل کرد ؟
آیا حدود و مرزهایِ گرفتن حق معیّن و مشخّص است ؟
آیا جایز است انسان برای گرفتنِ حقّ خود از خیلی چیزها بگذرد ؟

عرض سلام و احترام

اگر منظور ، پرسش از محتوای قرآن است لازم است که از کارشناس قرآن در این باره سؤال کنید و گرنه چون موارد مختلف است ، مورد خاصی را مطرح بفرمایید تا از نظر فقهی قابل اظهار نظر باشد.

در پناه حضرت حق باشید[/]

سجاد;902786 نوشت:

عرض سلام و احترام

اگر منظور ، پرسش از محتوای قرآن است لازم است که از کارشناس قرآن در این باره سؤال کنید و گرنه چون موارد مختلف است ، مورد خاصی را مطرح بفرمایید تا از نظر فقهی قابل اظهار نظر باشد.

در پناه حضرت حق باشید

سلام

آنچه از سخنان پیشین برداشت میشود این است که به خاطر مسائل اخلاقی نمی توان حدودی را برای احقاق حق از نظر فقهی

در نظر گرفت . احکام حقوقی از نظر فقهی در مورد دادن حق تعریف شده و معیّن است اما حدودِ آن برای حفاظت و دفاع از آن ، مشخص نیست .

مثلاً در مورد کودکان و پیران و ضعفائی که نمی توانند حق خود را مطالبه کنند ، فقه برای آنها راهکاری ندارد اما دستورالعملهای

اخلاقی برای آن فراوان است .

مثلا یک کودک بدسرپرست چگونه حق خود را مطالبه کند ؟ یا فردی که آشنا به احکام الهی ست اما بخاطر شئونات اخلاقی از

حق قانونی خود کوتاه می آید . گویا فقه در این موارد راهکاری ندارد و فقط کسانی می توانند حق خود را بگیرند و مطالبه کنند

که قدرتِ آن را داشته باشند .

و با توجه به آیات و روایات ، آشنائی به متون اخلاقی در جامعه اولی تر است از یادگیری متون فقهی و حقوقی .

یازینبِ فاطمه;902590 نوشت:
امّا در گرفتنِ حق به صبر و بخشش و رُحَماءُ بینَهُم توصیه میشویم .

اونچه که من از سیره ائمه متوجه شدم این بود که اگر ضایع شدن حقشان در حیطه شخصی می بود مثل اینکه کسی می آمد و به ایشان بی حرمتی می کرد رو می بخشیدن البته که قصد تربیت فرد بود که فرد اصلاح هم می شد . مثل ماجرای بی احترامی به امام حسن علیه السلام توسط مرد شامی
اگر ظلمی که شده بود به خاطر جایگاهشون بود و ظلم به مقام ولایت بود برخورد می کردند و مطالبه می کردند مگر اینکه مصلحت بالاتری برای حفظ شانیت امامت و یا حفظ امت اسلام بود
مثل ماجرای عدم بیعت امیر المومنین برای احقاق حق امامت و سکوت برای حفظ جامعه اسلامی


سلام
حضرت امام علی امیر المومنين ع کلامی دارد . که فرمودند
ولایدرک الحق الا بالجد

وحق جز با تلاش و کوشش بدست نمی آید !
پ.ن
پس تا بوده و خواهد بود
این حق گرفتنی است ! ن دادنی ...

موضوع قفل شده است