جمع بندی آیا خدا گریه هم می‌کند؟

تب‌های اولیه

17 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا خدا گریه هم می‌کند؟

به نام یزدان بخشاینده بخشایشگر
درود بر همگی
یکی از موضوعاتی که ذهن منو درگیر کرده، اینه که آیا «خدای جهان آفرین» گریه هم می‌کند؟
مصیبت اینه که به خدا و ولی او، دسترسی ندارم.
البته این یه بحث کلیه (صفات انسانی خدا) ولی در اینجا در مورد گریه و اشک ریختن خدا (مثلا در شهادت امام حسین ؟) بحث می‌کنیم.
شاید یه نشانه همون بارش خون در حادثه بزرگ کربلا بود که از آسمان خون (حیف اون موقع آزامیش دی ان ای نبود!) بارید و می‌شه گفت که خداوند و همه اهل آسمان‌ها خون گریبستند.
دوستان گرامی (غیر از کارشناسان محترم) خواهش می‌کنم پس از مطالعه قرآن کریم و روایات مطئمنه، دلایل و استدلال بی‌آوریم
یا علی

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد هادی

IAmMehrona;896186 نوشت:
به نام یزدان بخشاینده بخشایشگر
درود بر همگی
یکی از موضوعاتی که ذهن منو درگیر کرده، اینه که آیا «خدای جهان آفرین» گریه هم می‌کند؟
مصیبت اینه که به خدا و ولی او، دسترسی ندارم.
البته این یه بحث کلیه (صفات انسانی خدا) ولی در اینجا در مورد گریه و اشک ریختن خدا (مثلا در شهادت امام حسین ؟) بحث می‌کنیم.
شاید یه نشانه همون بارش خون در حادثه بزرگ کربلا بود که از آسمان خون (حیف اون موقع آزامیش دی ان ای نبود!) بارید و می‌شه گفت که خداوند و همه اهل آسمان‌ها خون گریبستند.
دوستان گرامی (غیر از کارشناسان محترم) خواهش می‌کنم پس از مطالعه قرآن کریم و روایات مطئمنه، دلایل و استدلال بی‌آوریم
یا علی


با سلام و عرض ادب و تقدیر از پرسشتان

در زیارت ناحیه مقدسه گریه تمام مخلوقات در مصیبت امام حسین (ع)ذکر شده است: «آسمان و ساکنانش، و بهشت و نگهبانانش، و کوه‌ها و دامنه‌هایش، دریاها و ماهیانش، باغ‌های بهشت و نوجوانانش، خانه کعبه و مقام ابراهیم (ع)، مشعرالحرام و حرم خانه خدا و اطراف آن، همگی در ماتم تو گریستند.»[ بحارالانوار: ج ۵۳، ص ۲۳]
اما روایتی نیافتیم که «خدا هم بر مصیبت امام حسین علیه السلام گریه کرده باشد»، گریه تغییر حالت و حالت به حالت شدن است؛ اساسا خداوند متعال جسم نیست که تغيير و تحول داشته باشد و از حالتی به حالت دیگر تغییر کند، تغییر و تحوّل و حالت به حالت شدن مربوط به موجودات مادّی است با توجّه به اینکه خداوند مادّی نبوده و حالات نفسانی انسان را ندارد، لذا تغییر حالت نیز نخواهد داشت.( كشف المراد، موسسه نشر اسلامي، ص۲۹۴.)
برای توضیح بیشتر عرض می شود
صفاتی که به خدا نسبت داده می‌شوند دو نوع‌اند:
1. صفات فعل.
2. صفات ذات.
صفات ذات، صفاتی هستند که در انتزاع آن‌ها و نسبت آن‌ها به خداوند نیاز به فرض چیزی غیر از ذات الهی نیست، مثل عالم و قادر بودن.
امّا صفات فعل، صفاتی هستند که در انتزاع آن‌ها و نسبت آن‌ها به خداوند نیاز به فرض چیزی غیر از ذات الهی می‌باشد، مثل خالق و رازق بودن.
چون هر چیزی که غیر از ذات الهی فرض شود، فعل الهی محسوب می‌شود، لذا به این صفات، صفات فعل می‌گویند.[ ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، نهایه الحکمه، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ شانزدهم، 1422، ص 346]
از جمله این صفات فعل، صفاتی هستند که از نوعی رابطه بین خداوند و بندگانش حکایت می‌کند، مثلا به خاطر کارهای متفاوتی که بندگانش می‌کنند، بعضی از آن‌ها را دوست می‌دارد و بر بعضی از آن‌ها غضب می‌کند. یعنی فعل بنده در رابطه‌ای که خدا با او دارد تأثیر می‌کند. آیا این تأثیر در ذات الهی است و ذات او را متغیر و متحول می‌کند؟(مسلما نه)
ما انسان‌ها قلبی داریم و قلب ما حالاتی دارد؛ گاه خشم می‌گیریم، گاه خوشنودیم، گاهی عشق می‌ورزیم، گاهی متنفر می‌شویم، و در هر حالی یک فعل خاص از ما سر می‌زند؛ گاهی رفتار محبت‌آمیز داریم، گاه خشم آلود. صفات ما از حالات نفسانی ما حکایت می‌کند و از طرفی همین صفات را به خداوند نسبت می‌دهیم و همین سبب می‌شود که فکر کنیم خداوند نیز نعوذ بالله چنین حالاتی دارد و در ذات او تغییر و تحول رخ می‌دهد، حال آن که چنین نیست. چون می‌دانیم او جسم نیست که تغییر و تحول داشته باشد و از حالتی به حالت دیگر تغییر کند، تغییر و تحول و حالت به حالت شدن مربوط به موجودات مادّی است.[ ر.ک: حلی، کشف المراد، موسسه نشر اسلامی، ص 294]

برای مطالعه بیشتر ر.ک: فروغ شهادت ایت الله سعادت پرور

هادی;898176 نوشت:

سلام استاد.
گریه اگر به معنی آب از چشم آمدن باشد ْ قطعا نه خدا ْ بلکه هیچ موجود مجردی گریه نمی کند.
اما ممکن است گریه ْ برای مجردات ْ بدون لوازم مادی آن باشد: همان حالت ناراحتی شدید.

اما از طرف دیگر موجود مجرد چون موجود کاملا بالفعل است و قوه ندارد ْ لذا هیچ حرکت (تغییری ) هم ندارد.
بر اساس وجه اخیر ْ سئوال مطرح می شود که جبرئیل چگونه قرآن را فرود آورد؟ مگر نه اینکه مجرد است و حرکت و تغییر ندارد؟
مگر نه اینکه در عالم مجردات ْ زمان وجود ندارد؟ پس چگونه ((یک زمانی)) تورات را نازل کرده اند و یک ((زمان)) دیگری انجیل را و یک ((زمان)) دیگری قرآن کریم را؟

هو أضحک و أبکی

با سلام و احترام

IAmMehrona;896186 نوشت:
به نام یزدان بخشاینده بخشایشگر
درود بر همگی
یکی از موضوعاتی که ذهن منو درگیر کرده، اینه که آیا «خدای جهان آفرین» گریه هم می‌کند؟
مصیبت اینه که به خدا و ولی او، دسترسی ندارم.
البته این یه بحث کلیه (صفات انسانی خدا) ولی در اینجا در مورد گریه و اشک ریختن خدا (مثلا در شهادت امام حسین ؟) بحث می‌کنیم.
شاید یه نشانه همون بارش خون در حادثه بزرگ کربلا بود که از آسمان خون (حیف اون موقع آزامیش دی ان ای نبود!) بارید و می‌شه گفت که خداوند و همه اهل آسمان‌ها خون گریبستند.
دوستان گرامی (غیر از کارشناسان محترم) خواهش می‌کنم پس از مطالعه قرآن کریم و روایات مطئمنه، دلایل و استدلال بی‌آوریم
یا علی

قطعا خداوند نمی گرید اما گریه می تواند مظهر حقایقی ماورایی در عالم باشد.

گریه انسان علامت حالات مختلف روحی اوست و به حسب مبادی آن متفاوت.

به قول جناب میرفندرسکی:

چرخ با این اختران ، نغز و خوش و زیباستی
صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی
صورت زیرین اگر با نردبان معرفت
بررود بالا همان بااصل خود یکتاستی


بنابراین می توانیم انواع گریه را به حسب منشأ و مبادی آن دسته بندی کنیم

تا شاید بفهمیم هر نوع مظهریت کدام یک از اسماء الله الحسنی را دارد.

به عنوان مثال گریه از سر دلسوزی و شفقت ممکن است مظهریت اسم الشفیق را داشته باشد(الله اعلم)

گریه شوق ؟

گریه ترس؟

گریه ندامت؟

ووووو

طوفان خورشیدی;898215 نوشت:
سلام استاد.
گریه اگر به معنی آب از چشم آمدن باشد ْ قطعا نه خدا ْ بلکه هیچ موجود مجردی گریه نمی کند.
اما ممکن است گریه ْ برای مجردات ْ بدون لوازم مادی آن باشد: همان حالت ناراحتی شدید.

اما از طرف دیگر موجود مجرد چون موجود کاملا بالفعل است و قوه ندارد ْ لذا هیچ حرکت (تغییری ) هم ندارد.
بر اساس وجه اخیر ْ سئوال مطرح می شود که جبرئیل چگونه قرآن را فرود آورد؟ مگر نه اینکه مجرد است و حرکت و تغییر ندارد؟
مگر نه اینکه در عالم مجردات ْ زمان وجود ندارد؟ پس چگونه ((یک زمانی)) تورات را نازل کرده اند و یک ((زمان)) دیگری انجیل را و یک ((زمان)) دیگری قرآن کریم را؟

سلام.

تغییر حالت برای همه ماسوا هست غیر از حضرت حق،هر چند این تغییر فقط اعتباری باشد....مجرد دو جوره یا مجرد محضه از تمام جهات یا از بعضی جهات،حضرت حق مجرد تامه و موجودات دیگه به فراخور نزدیکی و دوری از حق برخی جهات تجرد دارند....

گریه یک تغییر حالت درونیست که بروزش متفاوت است،در انسان با گریه همراه است،در یک موجود ممکنه جوری دیگه باشه مثلا سرخی اسمان دلیل به گریه ان است ظهور این اثر در اسمان چنین است و برای موجودات دیگر نیز این تغییر حالت به صورتهای مختلف بروز کرده برای ملائک نیز جوری دیگر است...

حرکت چند جوره ،یا این حرکت در زمانه یعنی مقدار حرکت در زمانه مانند همین حرکات در جهان مادی،یا این حرکت تمثل و تصور حرکته اون چیزی که در خواب و عالم برزخ متصله در این حرکت زمانی نیست همانطور که شخص در خواب درک میکنه...یا بالاتر جز اراده کشف حجاب چیزی نیست....به هر حال در هر مرتبه از مراتب وجودی بر حسب احکام خاص اون مرتبه حرکت معنی داره...جبرئیل نیز در قوص نزول در حالی که در مرتبه خود بوده نازل شده،نه اینکه جاش خالی شده.....و در عالم مادی تمثل شده در حواس ظاهری پیغمبر نه اینکه جسم مادی شده باشه....

در مورد نزول قران و تورات عالم مجردات درسته زمان نیست و هر چیزی فقط علت فاعلی میخواد برای ایجادش ولی در عالم مادی علت قابل نیز بایس میسر گردد ،این تاخر و تقدم بر اساس همین علل قابلیست....ارواح الان همه به صورت جمعی خلق شدن و لی نطفه و جنین قابل اون روح شاید هنوز موجود نشده باشه....

erfan_alavi;898285 نوشت:
هر چیزی فقط علت فاعلی میخواد برای ایجادش ولی در عالم مادی علت قابل نیز بایس میسر گردد ،این تاخر و تقدم بر اساس همین علل قابلیست....ارواح الان همه به صورت جمعی خلق شدن و لی نطفه و جنین قابل اون روح شاید هنوز موجود نشده باشه....

مطلب بسیار مهمی است.

اینکه قابل در عالم مادی ْ تحقق پیدا کنه تا علت فاعلی از عالم بالا ْ کارش را انجام بده ْٰ خودش یک علت از نوع فاعلی نمی خواهد؟

حالا یک فرض:
مثلاَ علت فاعلی سعید شدن شخص x وجود داره (در عالم بالا). علت فاعلی شقی شدن او هم وجود داره.
حالا بسته به اینه که قابل ْ در عالم پایین ْ قابلیت خودش را برای کدم یک از این دو علت فاعلی مصرف کنه؟

مثال خودتدون.
ارواح همگی با یک اراده الهی و به صورت امر واحدی خلق شدند.
اینکه نطفه و جنین هر کدام ْ در چه زمانی آماده پذیرش آن روح بشه ْ علت فاعلی لازم داره.

طوفان خورشیدی;898291 نوشت:
مطلب بسیار مهمی است.

اینکه قابل در عالم مادی ْ تحقق پیدا کنه تا علت فاعلی از عالم بالا ْ کارش را انجام بده ْٰ خودش یک علت از نوع فاعلی نمی خواهد؟

سلام.
علل قابل خود نیاز به فاعل دارن،مثلا چوب علت قابل صندلیه ...که خود چوب در وجود نیاز به علت دارد...

طوفان خورشیدی;898291 نوشت:

مثال خودتدون.
ارواح همگی با یک اراده الهی و به صورت امر واحدی خلق شدند.
اینکه نطفه و جنین هر کدام ْ در چه زمانی آماده پذیرش آن روح بشه ْ علت فاعلی لازم داره.

جنین برای جنین شدن در عالم ماده هم نیاز به ماده جنینی داره و هم نیاز به علت فاعلی،ولی در عالم مجردات همه چی با اراده هست،مانند زنده شدن مردگان در قیامت در طرفه العینی سر انگشتان نیز درست میشن بااراده حق نه اینکه حالا بایس ماده سر انگشتانم باشه تا حرکت جوهری هم داشته باشه.....

طوفان خورشیدی;898215 نوشت:
سلام استاد.
گریه اگر به معنی آب از چشم آمدن باشد ْ قطعا نه خدا ْ بلکه هیچ موجود مجردی گریه نمی کند.
اما ممکن است گریه ْ برای مجردات ْ بدون لوازم مادی آن باشد: همان حالت ناراحتی شدید.

اما از طرف دیگر موجود مجرد چون موجود کاملا بالفعل است و قوه ندارد ْ لذا هیچ حرکت (تغییری ) هم ندارد.



با سلام و عرض ادب خدمت دوست بزرگوار
از تأخیرم عذرخواهی می کنم
روایات فراوانی از اهل بیت (ع) نقل شده که ملائک مقرّب الهی و همه موجودات عالم از عرش گرفته تا فرش در عزای ائمه اطهار (ع) غمناک شده گریه می کنند. (ر.ک: بحار الأنوار ، ج‏44 ،ص 148 و بحار الأنوار ، ج‏43 ،ص 312 ) . در حالی که ملائک مقرّب موجودات مادّی نیستند که به معنای دنیایی آن غمگین و گریان شوند.
به صرف اینکه در روایات اهل بیت (ع) از گریه و غم ملائک و اموات و ارواح سخن گفته شده نمی توان گفت که این موجودات غیر مادّی به معنای دنیایی آن غمگین یا گریان می شوند. بلکه هر عالمی و هر موجودی غم و شادی و گریه و خنده ی متناسب با وجود خود را دارد. همه موجودات گریه و خنده دارند امّا متناسب با شأن وجودی خودشان ، کما اینکه بر خلاف فهم ظاهری مردم، همه ی موجودات علم دارند و سخن می گویند امّا متناسب با شأن وجودی خودشان. لذا حضرت سلیمان (ع) با حیوانات سخن می گفت و سخن آنان را ادراک می نمود. ( ر.ک: سوره نمل ، آیات 16 الی 28 )
پس گریه و غم ملائک و مجردات اوّلاً از سنخ دنیایی این امور نیست و ثانیاً جنبه ی منفی نداشته ، باعث اذیّت نبوده و از سنخ ناراحتی و رنج و عذاب و امثال این امور نیست. کما اینکه غم ماتم حسینی و گریه برای آن سرور آزادگان ، در دنیا نیز از سنخ دیگر غم‌ها و گریه ها نیست.

طوفان خورشیدی;898215 نوشت:
بر اساس وجه اخیر ْ سئوال مطرح می شود که جبرئیل چگونه قرآن را فرود آورد؟ مگر نه اینکه مجرد است و حرکت و تغییر ندارد؟
مگر نه اینکه در عالم مجردات ْ زمان وجود ندارد؟ پس چگونه ((یک زمانی)) تورات را نازل کرده اند و یک ((زمان)) دیگری انجیل را و یک ((زمان)) دیگری قرآن کریم را؟

کیفیت وحی یک موضوع جدایی است که باید در تاپیک دیگری مطرح شود، اجازه بدهید این موضوع در تاپیک دیگری مطرح شود.
با تشکر

حبیبه;898227 نوشت:
هو أضحک و أبکی


بزرگوار از مطلب خوبتان استفاده کردیم
در ارتباط با آیه ای که در ابتدای پستتان آوردید عرض می شود معنی آیه این نیست که خداوند گریه می کند یا می خندد (اگر چه اگر بدین معنی هم باشد گریه و خنده در خدا به معنی مادی آن نیست توضیح بیشتر در پست قبلی عرض شد.)
«وَ أَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَ أَبْكى‏»(نجم/ 43) و هم اوست كه مى‏ خنداند و مى‏ گرياند.
(917) قتادة از عطاء نقل كرد كه ابن عباس صحابى نوجوان رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و آله در شرح آيه كريمه وَ أَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَ أَبْكى‏ گفت:
خداى سبحان على عليه السّلام و حمزه و جعفر طيّار را در جنگ بدر به واسطه كشتن بعضى از سران لجوج كفّار مثل عتبه و شيبه و وليد بن عتبه خندان و شاد و مسرور گردانيد و در مقابل، بعضى از كفّار مكّه را با سرنگون كردن در آتش جهنّم گريان و نالان كرد. «شواهد التنزيل- ترجمه روحانى، ص: 277»

باسمه الشکور

عرض سلام و ادب و با تشکر از حضرتعالی

هادی;901523 نوشت:
در ارتباط با آیه ای که در ابتدای پستتان آوردید عرض می شود معنی آیه این نیست که خداوند گریه می کند یا می خندد

بله مسلما.

در پست قبل عرض کرده بودم:

حبیبه;898227 نوشت:
قطعا خداوند نمی گرید اما گریه می تواند مظهر حقایقی ماورایی در عالم باشد.

[="Tahoma"][="Navy"]

IAmMehrona;896186 نوشت:
ه نام یزدان بخشاینده بخشایشگر
درود بر همگی
یکی از موضوعاتی که ذهن منو درگیر کرده، اینه که آیا «خدای جهان آفرین» گریه هم می‌کند؟
مصیبت اینه که به خدا و ولی او، دسترسی ندارم.
البته این یه بحث کلیه (صفات انسانی خدا) ولی در اینجا در مورد گریه و اشک ریختن خدا (مثلا در شهادت امام حسین ؟) بحث می‌کنیم.
شاید یه نشانه همون بارش خون در حادثه بزرگ کربلا بود که از آسمان خون (حیف اون موقع آزامیش دی ان ای نبود!) بارید و می‌شه گفت که خداوند و همه اهل آسمان‌ها خون گریبستند.
دوستان گرامی (غیر از کارشناسان محترم) خواهش می‌کنم پس از مطالعه قرآن کریم و روایات مطئمنه، دلایل و استدلال بی‌آوریم
یا علی

سلام
در هیچیک از نقل های دینی اسلامی صریحا یا اشارتا به گریه خدا پرداخته نشده است
اما شاید بر اساس برخی اصولی که قرآن کریم بیان کرده است بتوان آنرا تبیین کرد
در قرآن کریم برخی افعال پیامبر ص به خدا نسبت داده شده است : و ما رمیت اذ رمیت ولکن الله رمی
اگر این نسبت اختصاصی و ویژه این مورد نباشد و درباره عموم افعال پیامبر ص قابل تعمیم باشد می توان گفت گریه حضرت بر سیدالشهدا قبل و بعد شهادت او و همچنین گریه ائمه علیهم السلام گریه خدای متعال بر سیدالشهداست اما مفهومش این نیست که ذات باریتعالی دچار حزن و اندوه و گرفتگی شده است چون این برای ذات کمال نیست بلکه این نسبت به حسب مظاهر عالیه او و حالات و صفات آنهاست.
یا علام[/]

تا حدودی جواب رو پیدا کردم
گریه خدا هم مثل همه حالات خدا هست
خداوند انسان رو شبیه خودش آفریده
تا به این روش انسان با جستجوی خودش بتونه پروردگارش رو هم بشناسه
احساساتی مثل خشم و رحم کردن و همینطور گریه و خنده و هر احساس دیگری رو خدا داره و خواسته انسان با اونها خدا رو بشناسه
یکی از احادیث مهم حضرت محمد (ص) این هست : هرکس خودش را شناخت خدای خودش را شناخت
ما در مواقعی گریه می‌کنیم : گریه از ترس و ناچاری و گریه از شوق و گریه از خنده بسیار!
ما نباید با پروردگارمون غریبی کنیم و بگیم او خداست و من انسانم و چه و چه
در حالی که خداوند ما انسان‌ها رو مخصوص و نزدیک به خودش ساخته
به این ترتیب من فکر می‌کنم که خدا هم گریه می‌کنه (گریه‌ای از نوع خدا!)
مثلا جالبه که روز شهادت امام حسین و یاران و همراهانشان (ص) از آسمان خون بارید
این یعنی خدا خون گریه کرده
همه چیز خدا اینطوریه
در روایات گفته شده که خشم خدا همون مجازاتش هست و رحمت خدا دادن نعمتش هست

IAmMehrona;896186 نوشت:
به نام یزدان بخشاینده بخشایشگر
درود بر همگی
یکی از موضوعاتی که ذهن منو درگیر کرده، اینه که آیا «خدای جهان آفرین» گریه هم می‌کند؟
مصیبت اینه که به خدا و ولی او، دسترسی ندارم.
البته این یه بحث کلیه (صفات انسانی خدا) ولی در اینجا در مورد گریه و اشک ریختن خدا (مثلا در شهادت امام حسین ؟) بحث می‌کنیم.
شاید یه نشانه همون بارش خون در حادثه بزرگ کربلا بود که از آسمان خون (حیف اون موقع آزامیش دی ان ای نبود!) بارید و می‌شه گفت که خداوند و همه اهل آسمان‌ها خون گریبستند.
دوستان گرامی (غیر از کارشناسان محترم) خواهش می‌کنم پس از مطالعه قرآن کریم و روایات مطئمنه، دلایل و استدلال بی‌آوریم
یا علی

درود،
گریه چیست که خداوند گریه داشته باشد یا نداشته باشد؟
خدا اگر گریه داشته باشد یعنی چشم هم دارد؟ اگر همانطور که داریم ید الله فوق ایدیهم یعنی خدا دست دارد و دست او حضرت امیر علیه‌السلام هستند، به همان صورت بله خداوند چشم هم دارد چنانکه فرمودند اهل بیت علیهم‌السلام عین الله الناظره هستند ... اما بحث اشک ریختن چیز دیگری است ...
گریه یک وسیله نیست آنطور که دست و چشم و گوش وسیله محسوب می‌شوند، گریه یک حالت است، خبر از یک انقلاب درونی می‌دهد، چه اینکه خبر از ناراحتی و ترس بدهد و چه خبر از شعف و خوشحالی بدهد ... خداوند در ذات خود حرکتی ندارد که انقلابی داشته باشد، نه تنها در ذات خدا که در ارکان خلقتش هم حرکت و انقلابی نیست، در سنت‌های الهی نه تغییری راه دارد و نه تحولی، اما در باقی خلقتش انقلاب راه دارد، حرکت راه دارد ... برای گریه هم شاید بتوان در طیّ یک رابطه‌ی طولی مصداق پیدا کرد ... مثلاً پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند که فاطمه پاره‌ای از وجود من است، هر کسی او را اذیت کند مرا اذیت کرده و کسی که مرا اذیت کند خدا را اذیت کرده است، بر همین اساس شاید بشود گریه‌ی حضرات معصومین علیهم‌السلام در غم کفر و نفاق کافران و منافقان و در ظلم ظالمان گریه‌ی خدا بدانیم، چنانکه در تمام گستره‌ی عالم غوغا به پا می‌شود از گریه‌ی ایشان، از غم ایشان، ولی این موضوع همچنان به معنای گریه‌ی ذات خداوند نیست، پناه می‌برم به خدا از اینکه صفات انسانی را برای خدایی قائل شویم که لم یکن له کفوا احد، خدایی که هیچ شبیهی ندارد تا چه برسد به اینکه نعوذبالله شبیه انسان باشد ...

[="Tahoma"][="Navy"]

IAmMehrona;901675 نوشت:
ا حدودی جواب رو پیدا کردم
گریه خدا هم مثل همه حالات خدا هست
خداوند انسان رو شبیه خودش آفریده
تا به این روش انسان با جستجوی خودش بتونه پروردگارش رو هم بشناسه
احساساتی مثل خشم و رحم کردن و همینطور گریه و خنده و هر احساس دیگری رو خدا داره و خواسته انسان با اونها خدا رو بشناسه
یکی از احادیث مهم حضرت محمد (ص) این هست : هرکس خودش را شناخت خدای خودش را شناخت
ما در مواقعی گریه می‌کنیم : گریه از ترس و ناچاری و گریه از شوق و گریه از خنده بسیار!
ما نباید با پروردگارمون غریبی کنیم و بگیم او خداست و من انسانم و چه و چه
در حالی که خداوند ما انسان‌ها رو مخصوص و نزدیک به خودش ساخته
به این ترتیب من فکر می‌کنم که خدا هم گریه می‌کنه (گریه‌ای از نوع خدا!)
مثلا جالبه که روز شهادت امام حسین و یاران و همراهانشان (ص) از آسمان خون بارید
این یعنی خدا خون گریه کرده
همه چیز خدا اینطوریه
در روایات گفته شده که خشم خدا همون مجازاتش هست و رحمت خدا دادن نعمتش هست

سلام
اگر گریه رو حاکی از وصفی کمالی بگیرید که اصل و حقیقتش در خداست درسته
اما اگر تصور کنید خدای متعال گریه ای داره مثل ما اما با شکل و شمایل دیگه این اشتباهه
و اما در مورد گریه آسمان باید بدونید این گریه به خود آسمون نسبت داده شده بلکه زمین هم گریه کرده ووو که همه بالاصاله به خود اونها منسوبه
یا علیم[/]

گریه خدا می‌تونه همون گریه «اولیاء الله» باشه
یعنی اونا اندوهگین شده و گریه بکنند (اشک بریزند) که به این می‌شه گفت «گریه خدا»
خیلی وقت بود که این نوع از ولایت اهل بیت یادم رفته بود
سپاسگزارم

پرسش:
آیا خداوند متعال، گریه هم می کند؟ مثل اینکه بگوییم همه آسمان و زمین و ملائکه الهی بر شهادت امام حسین (علیه السلام) گریه کردند پس خدا هم گریسته است؟

پاسخ:
در پاسخ به این سؤال، نکاتی را تقدیم می کنیم:

اولاً در زیارت ناحیه مقدسه گریه تمام مخلوقات در مصیبت امام حسین (علیه السلام) ذکر شده است: «آسمان و ساکنانش، و بهشت و نگهبانانش، و کوه‌ها و دامنه‌هایش، دریاها و ماهیانش، باغ‌های بهشت و نوجوانانش، خانه کعبه و مقام ابراهیم (علیه السلام)، مشعرالحرام و حرم خانه خدا و اطراف آن، همگی در ماتم تو گریستند.»(1) اما روایتی نیافتیم که «خدا هم بر مصیبت امام حسین (علیه السلام) گریه کرده باشد».

ثانیاً گریه تغییر حالت و حالت به حالت شدن است؛ اساسا خداوند متعال جسم نیست که تغيير و تحول داشته باشد و از حالتی به حالت دیگر تغییر کند، تغییر و تحوّل و حالت به حالت شدن مربوط به موجودات مادّی است با توجّه به اینکه خداوند مادّی نبوده و حالات و کیفیات نفسانی ندارد، لذا تغییر حالت نیز نخواهد داشت.(2) توضیح اینکه؛ صفاتی که به خدا نسبت داده می‌شوند دو نوع‌اند:
1. صفات ذات: صفات ذات؛ صفاتی هستند که در انتزاع آن‌ها و نسبت آن‌ها به خداوند نیاز به فرض چیزی غیر از ذات الهی نیست، مثل عالم و قادر بودن.
2. صفات فعل: صفات فعل(3)، صفاتی هستند که از نوعی رابطه بین خداوند و بندگانش حکایت می‌کند، مثلا به خاطر کارهای متفاوتی که بندگانش می‌کنند، بعضی از آن‌ها را دوست می‌دارد و بر بعضی از آن‌ها غضب می‌کند. یعنی فعل بنده در رابطه‌ای که خدا با او دارد تأثیر می‌کند. پر واضح است، چنین تأثیراتی در ذات الهی راه نداشته و ذات او را متغیر و متحول نمی‌سازد.

ثالثاً ما انسان‌ها بواسطه قلبی که داریم؛ گاه خشم می‌گیریم، گاه خوشنودیم، گاه، عشق می‌ورزیم، گاهی متنفر می‌شویم، و در هر حالی یک فعل خاص از ما سر می‌زند؛ گاهی رفتار محبت‌آمیز داریم، گاه خشم آلود. صفات ما از حالات نفسانی ما حکایت می‌کند از اینرو، به اشتباه، همین صفات را به خداوند نسبت می‌دهیم و همین سبب می‌شود که فکر کنیم خداوند نیز (نعوذ بالله) چنین حالاتی دارد و در ذات او تغییر و تحول رخ می‌دهد، حال آن که چنین نیست. چون می‌دانیم او جسم نیست که تغییر و تحول داشته باشد و از حالتی به حالت دیگر تغییر کند، تغییر و تحول و حالت به حالت شدن مربوط به موجودات مادّی است.(4)

رابعاً درست است که روایات فراوانی از اهل بیت (علیهم السلام) نقل شده که ملائک مقرّب الهی و همه موجودات عالم (مجرد و مادی) در عزای ائمه اطهار (علیهم السلام) غمناک شده گریه می کنند. (5) اما این گریه به خود آنها نسبت داده شده و نمی توان همان معنا را برای ذات حقتعالی نیز فرض گرفت. چنانکه صحیح نیست که گریه مجردات را به معنای دنیایی و مادی آن تفسیر کرد. بلکه درست آنست که بگوییم هر عالَمی و هر مخلوقی (ماسوی الله) غم و شادی و گریه و خنده ی متناسب با شأن وجودی خود را دارد و اما در باره خدای متعال، از آنجاییکه اسماء و صفات الهی توقیفی هستند و در نصوص دینی (آیات و روایات) چیزی تحت عنوان گریه خداوند ذکر نشده، فلذا شایسته نیست چنین صفتی را خصوصاً با همین معانی نُقصانی، آن هم با درک و شناخت محدود خودمان به خداوند نسبت دهیم مگر اینکه بتوان، گریه را حاکی از وصفی کمالی (اتم و اکمل) در نظر گرفت که اصل و حقیقتش در ذات خداوند وجود دارد.

پی نوشت ها:
1. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، دار احیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، بی تا، ج ۵۳، ص ۲۳.
2. ر.ک: حلی، كشف المراد، موسسه نشر اسلامي، قم، 1407 ق، ص۲۹۴.
3. برای مطالعه بیشتر ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، نهایه الحکمه، مؤسسه نشر اسلامی، قم، چاپ شانزدهم، 1422، ص 346.
4. کشف المراد، موسسه نشر اسلامی، پیشین، ص 294.
5. ر.ک: بحار الأنوار، پیشین، ج‏44 ،ص 148 و بحار الأنوار، همان، ج‏43 ،ص 312.

موضوع قفل شده است