پاک بودن اهل سنت و انکار ضروری دین

تب‌های اولیه

34 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
پاک بودن اهل سنت و انکار ضروری دین

سلام

در تحریر و الوسیله آمده:

کافر کسی است که اسلام را نپذیرفته باشد، یا پذیرفته، اما یکی از ضروریات دین را انکار کرده باشد، به گونه‌ای که انکارش به انکار رسالت و تکذیب پیامبر یا ناقص شمردن شریعت پاک او منجر شود، یا چیزی از او سر زند که باعث کفر او باشد؛ مانند قول یا فعلی که مستلزم کفر او باشد

اهل سنت، امامت را انکار می‌کنند که از نظر شیعه از شروریات دین است و به نظر می‌رسد بدون آن شریعت ناقص می‌شود. پس چرا اهل سنت کافر نیستند و پاکند و می‌شود و حتی در نماز جماعتشان شرکت کرد؟



با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد صدرا

irancplusplus;895934 نوشت:

در تحریر و الوسیله آمده:
[=IRANSansN]کافر کسی است که اسلام را نپذیرفته باشد، یا پذیرفته، اما یکی از ضروریات دین را انکار کرده باشد، به گونه‌ای که انکارش به انکار رسالت و تکذیب پیامبر یا ناقص شمردن شریعت پاک او منجر شود، یا چیزی از او سر زند که باعث کفر او باشد؛ مانند قول یا فعلی که مستلزم کفر او باشد

اهل سنت، امامت را انکار می‌کنند که از نظر شیعه از شروریات دین است و به نظر می‌رسد بدون آن شریعت ناقص می‌شود. پس چرا اهل سنت کافر نیستند و پاکند و می‌شود و حتی در نماز جماعتشان شرکت کرد؟




با سلام و عرض ادب

1) امامت یکی از اصول اعتقادی مذهب شیعه بوده که بیشتر متکلمین و فقیهان شیعه آنرا جزئی از اصول دین دانسته و مشهور فقهای متاخر آنرا از اصول مذهب بشمار آورده اند. ثمره ی(ظاهری) چنین اختلافی در تکفیر و عدم تکفیر مخالفین حاصل می گردد که بنابر نظر دوم امامت اصلی از اصول مذهب بوده؛ لذا انکار آن خدشه ای بر اصل اسلام ظاهری وارد نساخته؛ زیرا قوام اسلام بر اعتقاد به شهادتین استوار است بر این اساس مخالفین مسلمان بوده؛ هر چند که اطلاق مؤمن به معنای خاص آن نیز بر آنها نمی گردد.

مرحوم امام خمینی(رضوان الله علیه) از فقیهانی است که قائل به نظریه ی دوم می باشد. ایشان امامت را از اصول مذهب و نه از اصول دین بشمار آورده و بیان داشته اند که اعتقاد به ولایت در اسلام (ظاهری) شرط نبوده؛ زیرا بدیهی است که سیره ی مؤمنین(شیعیان) بر معاشرت و ازدواج و خوردن ذبیحه ی آنان و نماز در پوست حیوان ذبح شده توسط آنان و ... تعلق یافته و چنین اموری نیز از روی تقیه نبوده است.[1]

ایشان اخبار موجود بر کفر اهل سنت را حمل بر برخی از مراتب کفر نموده و بیان داشته اند که اسلام و ایمان و شرک در قرآن بر معانی مختلفی اطلاق گردیده است.[2] لذا می توان گفت: درجات اسلامِ بدون ولایت، قابل جمع با درجات مختلف شرک و کفر بوده، يعني شخص مسلمانی که به درجه ی ايمان نرسيده، در عين حال که مسلمان است، امکان دارد مراتبی از کفر را نیز همزمان داشته باشد. مانند منافقینی که در ظاهر حکم اسلام را داشته؛ ولی اسلام آنها آمیخته با کفر و نفاق بود.

مرحوم امام همچنین در تحریر الوسیله در رابطه با تعریف کافر می نویسند: «کافر و او کسی است که به غیر اسلام گرویده است و یا به اسلام گرویده و لکن چیزی را که می داند از ضروریات دین است را انکار نماید به گونه ای که بازگشت چنین انکاری به انکار رسالت و یا تکذیب پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و یا تنقیص و ناقص دانستن شریعت مطهره باشد...».[3]

بنابراین از دیدگاه امام خمینی(رضوان الله علیه) اهل سنت از آنجا که به ضروری بودن جایگاه امامت نرسیده اند، به واسطه ی نپذیرفتن چنین اصلی ازاسلام خارج نمی گردند؛ لذا همه ی اموری که مشروط به اسلام می باشد، آنان واجد آن خواهند بود؛ بله اگر کسی به ضروری بودن امامت پی ببرد و با این حال آنرا تکذیب نماید شکی در کفر او نخواهد بود.

2) در مقابل نظر مشهور متاخرین، دیدگاه اکثر متکلمین و فقهای شیعه قرار گرفته که امامت را از اصول دین دانسته اند؛ بر اساس انتخاب چنین دیدگاهی سوال آن است که آیا لازمه ی اختیار چنین قولی کفر اهل سنت و به تبع آن نجاست آنان خواهد بود؟ یا خیر؟

در پاسخ چنین سؤالی جوابهایی داده شده که یکی از این جوابها عبارت است از:
این گروه از فقیهان شیعه با اینکه امامت را اصلی از اصول دین دانسته (که ظاهر چنین گفتاری نیز کفر اهل سنت بوده)؛ ‌اما با این حال این گروه نیز قائل به کفر فقهی اهل سنت نبوده؛ بلکه در شرح روایات کفر عامه بیان داشته اند که چنین کفری در مقابل ایمان و نه اسلام قرار گرفته است.
به عنوان نمونه مرحوم صاحب جواهر می نویسند: «فلعلّ ما ورد فى الأخبار الكثيرة، من تكفير منكر على عليه السّلام محمول على إرادة الكافر فى مقابل الإيمان»؛[4] شاید مراد از اخبار زیادی که منکر علی(علیه السلام)‌را کافر دانسته حمل بر اراده کفر در مقابل ایمان است. که چنین امری نیز منافاتی با اسلام ظاهری نخواهد داشت.

در این تاپیک نیز این مساله مورد بحث واقع شده است:

http://www.askdin.com/showthread.php?t=16103&page=3

موفق باشید.


[/HR] [1]. ر.ک: كتاب الطهارة (للإمام الخميني، ط - الحديثة)، ج‌3، ص 428: «أمّا الاعتقاد بالولاية فلا شبهة في عدم اعتباره فيه، و ينبغي أن يعدّ ذلك من الواضحات لدى كافّة الطائفة الحقّة؛ إن أُريد بالكفر المقابل له ما يطلق علىٰ مثل أهل الذمّة: من نجاستهم و حرمة ذبيحتهم و مساورتهم و تزويجهم، ضرورة استمرار السيرة من صدر الإسلام إلىٰ زماننا علىٰ عشرتهم و مؤاكلتهم و مساورتهم و أكل ذبائحهم و الصلاة في جلودها، و ترتيب آثار سوق المسلمين علىٰ أسواقهم؛ من غير أن يكون ذلك لأجل التقيّة».

[2]. كتاب الطهارة (للإمام الخميني، ط - الحديثة)، ج‌3، ص 432: «و أمّا الأخبار المتقدّمة و نظائرها، فمحمولة علىٰ بعض مراتب الكفر؛ فإنّ «الإسلام» و «الإيمان» و «الشرك» أُطلقت في الكتاب و السنّة بمعانٍ مختلفة، و لها مراتب متفاوتة، و مدارج متكثّرة، كما صرّحت بها النصوص، و يظهر من التدبّر في الآيات، ففي آية (قٰالَتِ الْأَعْرٰابُ آمَنّٰا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لٰكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنٰا وَ لَمّٰا يَدْخُلِ الْإِيمٰانُ فِي قُلُوبِكُمْ)».

[3]. تحرير الوسيلة، ج‌1، ص 118: «الكافر، و هو من انتحل غير الإسلام، أو انتحله و جحد ما يعلم من الدين ضرورة، بحيث يرجع جحوده إلى إنكار الرسالة، أو تكذيب النبي صلّى اللّٰه عليه و آله، أو تنقيص شريعته المطهرة».

[4].جواهر الكلام في ثوبه الجديد، ج‌3، ص 296: «و أنّ من [مات و] لم يعرف إمام زمانه مات ميتة جاهلية محمول على إرادة الكافر في مقابل المؤمن بالمعنى الثاني، و نجاسته بهذا المعنى محلّ البحث».

صدرا;897196 نوشت:
اهل سنت از آنجا که به ضروری بودن جایگاه امامت نرسیده اند، به واسطه ی نپذیرفتن چنین اصلی ازاسلام خارج نمی گردند؛ لذا همه ی اموری که مشروط به اسلام می باشد، آنان واجد آن خواهند بود؛ بله اگر کسی به ضروری بودن امامت پی ببرد و با این حال آنرا تکذیب نماید شکی در کفر او نخواهد بود.

مثلا اگر کسی که ادعای مسلمانی دارد به ضروری بودن جایگاه نماز صبح نرسد، مسلمان است و پاک است؟

[="Tahoma"][="Navy"]

irancplusplus;895934 نوشت:
در تحریر و الوسیله آمده:
کافر کسی است که اسلام را نپذیرفته باشد، یا پذیرفته، اما یکی از ضروریات دین را انکار کرده باشد، به گونه‌ای که انکارش به انکار رسالت و تکذیب پیامبر یا ناقص شمردن شریعت پاک او منجر شود، یا چیزی از او سر زند که باعث کفر او باشد؛ مانند قول یا فعلی که مستلزم کفر او باشد

اهل سنت، امامت را انکار می‌کنند که از نظر شیعه از شروریات دین است و به نظر می‌رسد بدون آن شریعت ناقص می‌شود. پس چرا اهل سنت کافر نیستند و پاکند و می‌شود و حتی در نماز جماعتشان شرکت کرد؟


سلام
ضروری دین چیزی است که امت اسلام بر آن اتفاق نظر دارند اما امامت از امور مورد اتفاق نیست لذا منکر آن کافر محسوب نمی شود
یا علیم[/]

محی الدین;897910 نوشت:
ضروری دین چیزی است که امت اسلام بر آن اتفاق نظر دارند اما امامت از امور مورد اتفاق نیست لذا منکر آن کافر محسوب نمی شود

طبق آنچه از تحریرالوسیله آوردم اگر چیزی باعث ناقص شمردن شریعت شود موجب کفر است و آیا بدون امامت شریعت ناقص نیست؟

[="Tahoma"][="Navy"]

irancplusplus;897948 نوشت:
طبق آنچه از تحریرالوسیله آوردم اگر چیزی باعث ناقص شمردن شریعت شود موجب کفر است و آیا بدون امامت شریعت ناقص نیست؟

باز هم در این امر اتفاق امت لازم است وگرنه انظار در این خصوص می تواند متفاوت باشد پس مرجع اصلی در ضروری بودن اتفاق مسلمین بر موضوع است حال چه از نظر برخی باعث نقص شریعت باشد یا نباشد[/]

محی الدین;897974 نوشت:
باز هم در این امر اتفاق امت لازم است وگرنه انظار در این خصوص می تواند متفاوت باشد پس مرجع اصلی در ضروری بودن اتفاق مسلمین بر موضوع است حال چه از نظر برخی باعث نقص شریعت باشد یا نباشد

البته چون از تحریرالوسیله متن را آوردم خواستم نظرم بر اساس فتاوای امام(ره) باشد و فتوا هم روشن است ظاهرا. حالا اگر فتوای مذکور که کارشناس محترم هم تکرارش کردند، استثنایی نداشته باشد، کفر اهل سنت از این فتوا نتیجه می‌شود چون کسی که امامت را نپذیرفته، از دیدگاه شیعه، شریعت را ناقص دانسته است. آیا شیعه شریعت را بدون امامت کامل می‌داند یا ناقص؟

ثانیا برای اجماع مسلمین باید دید چه کسی مسلم است و چه کسی کافر و سپس اجماع مسلمین را در نظر گرفت. پس در این فتوای خاص، اجماع مسلمین را گرفتن، در حقیقت، به راه باطل رفتن است چون تا تکلیف این فتوا مشخص نشود گروه مسلمین و در نتیجه اجماعشان زیر سوال است.

ثالثا اگر منظور از اجماع مسلمین اجماع شیعیان است که همۀ شیعیان امامت را جزء دین می‌دانند و تردیدی در ضروری دین بودن امامت باقی نمی‌ماند.

[="Tahoma"][="Navy"]

irancplusplus;897989 نوشت:
البته چون از تحریرالوسیله متن را آوردم خواستم نظرم بر اساس فتاوای امام(ره) باشد و فتوا هم روشن است ظاهرا. حالا اگر فتوای مذکور که کارشناس محترم هم تکرارش کردند، استثنایی نداشته باشد، کفر اهل سنت از این فتوا نتیجه می‌شود چون کسی که امامت را نپذیرفته، از دیدگاه شیعه، شریعت را ناقص دانسته است. آیا شیعه شریعت را بدون امامت کامل می‌داند یا ناقص؟

ثانیا برای اجماع مسلمین باید دید چه کسی مسلم است و چه کسی کافر و سپس اجماع مسلمین را در نظر گرفت. پس در این فتوای خاص، اجماع مسلمین را گرفتن، در حقیقت، به راه باطل رفتن است چون تا تکلیف این فتوا مشخص نشود گروه مسلمین و در نتیجه اجماعشان زیر سوال است.

ثالثا اگر منظور از اجماع مسلمین اجماع شیعیان است که همۀ شیعیان امامت را جزء دین می‌دانند و تردیدی در ضروری دین بودن امامت باقی نمی‌ماند.


سلام
اتفاقا مفهوم کفر بعد از تعیین مفهوم اسلام روشن می شود و این مفهوم اعرف است. همه علمای اسلام قائلند کسی که قائل به وحدانیت خدا و رسالت پیامبر اکرم ص باشد مسلمان است. بر این اساس تمام معتقدان بدان از مذاهب مختلف مسلمان محسوب می شوند. بعد از این باید مفهوم کفر را مشخص کرد که حول محور نفی ضروریات می گردد. ضروریات هم آن اموری اند که قاطبه مسلمانان بدان باور دارند مانند توحید یا وجوب نماز در اسلام. اما مساله امامت بدان نحو که مورد اعتقاد شیعه است مورد اعتقاد بسیاری از مسلمین نیست هرچند حق با شیعیان است اما از تحت عنوان ضرورت خارج است چون قاطبه بدان باور ندارد .
یا علیم[/]

محی الدین;897910 نوشت:
[="Tahoma"][="Navy"]
سلام
ضروری دین چیزی است که امت اسلام بر آن اتفاق نظر دارند اما امامت از امور مورد اتفاق نیست لذا منکر آن کافر محسوب نمی شود
یا علیم
[/]

با سلام و احترام

اولا تعریف شما درباره ضروری دین بدون سند است
در ثانی طبق این تعریف باید خود تعریف مورد اتفاق امت اسلام باشد

سوما
چه کسی گفته امامت مورد اتفاق امت نیست؟
نماز و حجاب و امامت مورد اتفاق است اما چگونگی و کیفیت انها نزد هر فرقه متفاوت است.

چهارما
اگر اتفاق به معنای اجماع باشد، اجماع به خودی خود حجیت ندارد...
پنجما
اگر اتفاق به معنای تام و کامل باشد، دیگر معنا ندارد بگوییم
کسی که به ضرورت امامت یا نماز یا حجاب نرسیده است کافر نیست...

محی الدین;898128 نوشت:
سلام
اتفاقا مفهوم کفر بعد از تعیین مفهوم اسلام روشن می شود و این مفهوم اعرف است. همه علمای اسلام قائلند کسی که قائل به وحدانیت خدا و رسالت پیامبر اکرم ص باشد مسلمان است. بر این اساس تمام معتقدان بدان از مذاهب مختلف مسلمان محسوب می شوند. بعد از این باید مفهوم کفر را مشخص کرد که حول محور نفی ضروریات می گردد. ضروریات هم آن اموری اند که قاطبه مسلمانان بدان باور دارند مانند توحید یا وجوب نماز در اسلام. اما مساله امامت بدان نحو که مورد اعتقاد شیعه است مورد اعتقاد بسیاری از مسلمین نیست هرچند حق با شیعیان است اما از تحت عنوان ضرورت خارج است چون قاطبه بدان باور ندارد .
یا علیم

سلام

پس ما مسلمانانی داریم که کافرند. و برای تعریف کفر از این مسلمانان کافر کمک می‌گیریم.

[="Tahoma"][="Navy"]

و طاها;898156 نوشت:
اولا تعریف شما درباره ضروری دین بدون سند است
در ثانی طبق این تعریف باید خود تعریف مورد اتفاق امت اسلام باشد

سوما
چه کسی گفته امامت مورد اتفاق امت نیست؟
نماز و حجاب و امامت مورد اتفاق است اما چگونگی و کیفیت انها نزد هر فرقه متفاوت است.

چهارما
اگر اتفاق به معنای اجماع باشد، اجماع به خودی خود حجیت ندارد...
پنجما
اگر اتفاق به معنای تام و کامل باشد، دیگر معنا ندارد بگوییم
کسی که به ضرورت امامت یا نماز یا حجاب نرسیده است کافر نیست...


سلام
اگر شما به تعریف ضروری دین نزد علما مراجعه بفرمایید همین را می گویند
این هم نظر کارشناسان سایت در مورد ضروری دین
http://www.askdin.com/showthread.php?t=26484
و اما اگر امامت مورد اتفاق است پس چرا شما از کفر اهل سنت صحبت می فرمایید؟
اگر مورد اتفاق هم نیست پس ضروری دین نیست طبق تعریف
یا علیم[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

irancplusplus;898185 نوشت:
سلام

پس ما مسلمانانی داریم که کافرند. و برای تعریف کفر از این مسلمانان کافر کمک می‌گیریم.


سلام
این نتیجه از کجای مطلب ما برداشت می شود؟[/]

محی الدین;898206 نوشت:

سلام

با سلام و احترام

نقل قول:

اگر شما به تعریف ضروری دین نزد علما مراجعه بفرمایید همین را می گویند
این هم نظر کارشناسان سایت در مورد ضروری دین
http://www.askdin.com/showthread.php?t=26484

تعریف شما مطلق است و دارای اشکال ...
اگر چیزی ضروری دین باشد که مورد اتفاق تمام امت باشد پس دیگر معنا ندارد که اختلافی در کار باشد.
پس نمی توان گفت که چیزی هم مورد اتفاق هست و هم افرادی هستند که می گویند به ضروری بودن آن نرسیدیم ...
پس اگر عده ای به ضروری بودن چیزی نرسند باید بگوییم اتفاق امت، شکل نگرفته است ...
اما مشکل اینجاست که
دیگر ضروری دین، معیار بودن خودش را از دست می دهد. زیرا کسی نمی تواند به فلان گروه بگوید شما ضروری دین را انکار کرده اید زیرا خود آن گروه، نظرشان برخلاف اتفاق سایرین است ...

این مسئله در مورد نماز و زکات و امامت و حج شیعه و سنی صدق می کند.
و اگر بخواهیم نظرات جدید را خارج از اتفاق امت بدانیم ( به این صورت که مثلا اگر عده ای گفتند ما به ضروری بودن فلان چیز نرسیدیم، ما بگوییم نظر شما بعد از اتفاق نظر اکثریت امتی است که قبل از شما نظر دادند پس شما کافر هستید ) ، پس این اتفاق امت در طول تاریخ به عقب خواهد رفت ...
یعنی اتفاق امت در زمان پیامبر ملاک خواهد بود ...
با توجه به این اشکال، یا باید بگوییم اتفاق امت، معیار تشخیص کفر نیست یا اگر باشد اتفاق امت اولیه ملاک است ...
مگر اینکه تعریف درستی ارائه کنیم و اشکالات را رفع کنیم ...
قبلا هم عرض کردم :

[SPOILER]اگر اتفاق به معنای تام و کامل باشد، دیگر معنا ندارد بگوییم
کسی که به ضرورت امامت یا نماز یا حجاب نرسیده است کافر نیست...
[/SPOILER]

نقل قول:
و اما اگر امامت مورد اتفاق است پس چرا شما از کفر اهل سنت صحبت می فرمایید؟


شما بفرمایید کجا از کفر اهل سنت صحبت کرده ام ؟

نقل قول:
اگر مورد اتفاق هم نیست پس ضروری دین نیست طبق تعریف
یا علیم

بله امامت مورد نظر شیعه، مورد اتفاق امت نیست.
اما از انجا که اصل نماز و اشتراکاتش، ضروری دین هستند نه اختلافات ...
شاید بتوان گفت امامت هم اشتراکاتی با سایر مذاهب دارد که از آن چهت، امامت ضروری دین است. و تفاوت در این است که مثلا اهل سنت امام را معصوم یا از ناحیه خدا نمی دانند ( مثلا انتخابی ) اما شیعه امام را معصوم و انتصابی می داند.
[SPOILER]
حتی در مورد پیامبران، اهل سنت و شیعه در مورد عصمت اختلاف دارند ...
حتی خود شیعه در مورد گستره ی عصمت انبیا و امامان با هم اختلاف دارند ...
[/SPOILER]

خواننده ممکن است بین دو کلمه اتفاق و اجماع خلط کند ...
لطفا به این مسئله توجه کنید ...
هر اجماعی لزوما اتفاق نیست ...

[="Navy"]

irancplusplus;897989 نوشت:
کسی که امامت را نپذیرفته، از دیدگاه شیعه، شریعت را ناقص دانسته است.

با سلام

از ديدگاه شيعه شايد ناقص باشد، ولي از ديدگاه خودشان کامل است و آن را نقص محسوب نمي​کنند.[/]

irancplusplus;897989 نوشت:

البته چون از تحریرالوسیله متن را آوردم خواستم نظرم بر اساس فتاوای امام(ره) باشد و فتوا هم روشن است ظاهرا. حالا اگر فتوای مذکور که کارشناس محترم هم تکرارش کردند، استثنایی نداشته باشد، کفر اهل سنت از این فتوا نتیجه می‌شود چون کسی که امامت را نپذیرفته، از دیدگاه شیعه، شریعت را ناقص دانسته است. آیا شیعه شریعت را بدون امامت کامل می‌داند یا ناقص؟

با سلام و عرض ادب

همچنان که برخی دوستان بیان فرمودند ضروری دین امری است که هر مسلمانی ضروری بودن آنرا تصدیق نماید؛ به گونه ای که نمی توان فرض نمود کسی مسلمان باشد؛ اما در عین حال نسبت به اینکه چنین مساله ای از احکام و معارف اسلام است اظهار بی اطلاعی نماید؛ همچون وجوب نماز و روزه و حج و ...

حال اگر کسی با علم به اینکه امری از ضروریات دین بوده؛ آنرا انکار نماید، به گونه ای که بازگشت چنین انکاری نیز به انکار رسالت و یا تکذیب رسول(صلی الله علیه وآله) و یا تنقیص شریعت(بنابرمتن تحریر الوسیله) بینجامد؛ چنین کسی کافر خواهد بود.

بنابراین کفر منکر ضروری دین زمانی است که شخص مسلمان با علم به اینکه امری از ضروریات دین بوده آنرا انکار نماید؛‌ به گونه ای که چنین انکاری مستلزم انکار رسالت و یا تکذیب پیامبر(صلی الله علیه وآله) باشد؛ در حالی که در مساله ی امامت اهل بیت(علیهم السلام)، اهل سنت با شیعه اختلاف مصداقی داشته؛[1] و چنین امری از دیدگاه آنان از ضروریات دین بحساب نیامده؛ بلکه اساسا از دیدگاه آنان امامت تعریف شده از سوی شیعه جایگاهی نداشته؛ لذا عدم اعتقاد آنان و یا انکار آنان به انکار نبوت و یا تنقیص شریعت بازنمی گردد، تا اینکه کسی معتقد به کفر فقهی آنان شود.

نکته ای که در اینجا باید مورد توجه قرار داد آن است که بر اساس دیدگاه بسیاری از فقها انکار ضروری دین به تنهایی موجب کفر فرد نخواهد شد؛ بلکه زمانی که چنین انکاری مستلزم انکار توحید و نبوت بوده و از روی علم و آگاهی به آن نیز صورت پذیرفته باشد موجب کفر فرد خواهد بود.

مرحوم امام خمینی(رضوان الله علیه) در مساله 106 توضیح المسائل می نویسند:

«كافر يعنى كسى كه منكر خدا است، يا براى خدا شريك قرار مى‏ دهد، يا پيغمبرى حضرت خاتم الانبياء محمد بن عبد اللَّه(صلى الله عليه و آله و سلم) را قبول ندارد، نجس است. و همچنين است اگر در يكى از اينها شك داشته باشد. و نيز كسى كه ضرورى دين يعنى چيزى را كه مثل نماز و روزه مسلمانان جزء دين اسلام مى‏ دانند منكر شود چنانچه بداند آن چيز ضرورى دين است، و انكار آن چيز برگردد به انكار خدا يا توحيد يا نبوت، نجس مى‏باشد، و اگر نداند احتياطاً بايد از او اجتناب كرد، گرچه لازم نيست».

با توجه به مطالب فوق روشن می گردد که نمی توان اهل سنت را کافر فقهی دانست؛‌ هر چند چنین امری در مورد کسانی که به حقانیت امامت و اعلان آن از سوی پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) رسیده اند و با این حال آنرا انکار نموده اند صادق نخواهد بود.

موفق باشید.


[/HR] [1]. مساله ی کفر منکر ضروری مورد اتفاق شیعه و سنی است(بحث کبروی)؛ آنچه مورد اختلاف است مصادیق آن بوده(بحث صغروی)؛‌ که در مساله ی امامت، اهل سنت امامت اهل بیت(علیهم السلام) را مصداق ضروری دین ندانسته اند.

اگر امامت امری الهی و جز اصول دین باشد و مقام امامت بالاتر از مقام نبوت باشد یعنی آنطور که شیعه میگوید منکرش قطعا کافر خواهد شد خصوصا کسانی که این حق الهی را غصب کردند و باعث گمراهی میلیاردها نفر شدند بدون هیچ شکی کافر هستند مگر میشود خداوند عالم 12 معصوم را برای هدایت امت بفرستد و عده ای این حق الهی را غصب کنند و همچنین علمای دینی که این غصب حق الهی را تایید کنند و باعث انحراف امت شوند مسلمان باشند؟ مگر اینکه بپذیریم امامت امری الهی نیست.

[="Tahoma"][="Navy"]

و طاها;898246 نوشت:
عریف شما مطلق است و دارای اشکال ...
اگر چیزی ضروری دین باشد که مورد اتفاق تمام امت باشد پس دیگر معنا ندارد که اختلافی در کار باشد.
پس نمی توان گفت که چیزی هم مورد اتفاق هست و هم افرادی هستند که می گویند به ضروری بودن آن نرسیدیم ...
پس اگر عده ای به ضروری بودن چیزی نرسند باید بگوییم اتفاق امت، شکل نگرفته است ...
اما مشکل اینجاست که
دیگر ضروری دین، معیار بودن خودش را از دست می دهد. زیرا کسی نمی تواند به فلان گروه بگوید شما ضروری دین را انکار کرده اید زیرا خود آن گروه، نظرشان برخلاف اتفاق سایرین است ...
این مسئله در مورد نماز و زکات و امامت و حج شیعه و سنی صدق می کند.
و اگر بخواهیم نظرات جدید را خارج از اتفاق امت بدانیم ( به این صورت که مثلا اگر عده ای گفتند ما به ضروری بودن فلان چیز نرسیدیم، ما بگوییم نظر شما بعد از اتفاق نظر اکثریت امتی است که قبل از شما نظر دادند پس شما کافر هستید ) ، پس این اتفاق امت در طول تاریخ به عقب خواهد رفت ...
یعنی اتفاق امت در زمان پیامبر ملاک خواهد بود ...
با توجه به این اشکال، یا باید بگوییم اتفاق امت، معیار تشخیص کفر نیست یا اگر باشد اتفاق امت اولیه ملاک است ...
مگر اینکه تعریف درستی ارائه کنیم و اشکالات را رفع کنیم ...
قبلا هم عرض کردم :

سلام
منظور از اتفاق امت نظر قاطبه است بطوریکه نفی و انکار گروهی کوچک یا تک تک افرادی بدان ضرری نمی زند مثل باور به توحید و یگانگی خدا که قابل انتساب به امت اسلام است چون همه بدان باور دارند و مثل وجوب نماز و امثالهم

و طاها;898246 نوشت:
شما بفرمایید کجا از کفر اهل سنت صحبت کرده ام ؟

در پست اول

و طاها;898246 نوشت:
بله امامت مورد نظر شیعه، مورد اتفاق امت نیست.
اما از انجا که اصل نماز و اشتراکاتش، ضروری دین هستند نه اختلافات ...
شاید بتوان گفت امامت هم اشتراکاتی با سایر مذاهب دارد که از آن چهت، امامت ضروری دین است. و تفاوت در این است که مثلا اهل سنت امام را معصوم یا از ناحیه خدا نمی دانند ( مثلا انتخابی ) اما شیعه امام را معصوم و انتصابی می داند.

خب پس اگر باور به اصل امامت اتفاقی است دیگر جای پرسش از صحت نماز پشت سر کسانی که امامت را بنحو اعتقاد شیعی باور ندارند صحیح نیست
یا علیم[/]

محی الدین;898333 نوشت:
[="Tahoma"][="Navy"]
در پست اول

[/]

اتهام زدن کار راحتی است

دقیقا نقل و قول کنید که کجا چنین حرفی زدم؟

اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا

محی الدین;898333 نوشت:
[="Tahoma"][="Navy"]
سلام
منظور از اتفاق امت نظر قاطبه است بطوریکه نفی و انکار گروهی کوچک یا تک تک افرادی بدان ضرری نمی زند مثل باور به توحید و یگانگی خدا که قابل انتساب به امت اسلام است چون همه بدان باور دارند و مثل وجوب نماز و امثالهم

[/]

با سلام

اولا
ایراد اول به شما وارد است. زیرا عبارت شما مطلق بود

دوما
تعریف شما مورد اتفاق نیست
به اینجا مراجعه کنید
http://www.askdin.com/showthread.php?t=45319&p=612162&viewfull=1#post612162

و

http://www.askdin.com/showthread.php?t=45319&p=612404&
viewfull=1#post612404

سوما
طبق تعریف شما
اگر گروه اندکی به ضرورت تعدد زوجات نرسند، کافر هستند...مثلا کارشناس یا کاربران یا افرادی که به تعریف شما اعتقادی ندارند که در همان تاپیک واضح است...

[="Tahoma"][="Navy"]

و طاها;898341 نوشت:
اتهام زدن کار راحتی است

دقیقا نقل و قول کنید که کجا چنین حرفی زدم؟

اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا


چون با استارتر گفتگو میکردم شما رو با ایشون اشتباه گرفتم
علی کل حال بحث بر سر همین موضوع است[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

و طاها;898347 نوشت:
سوما
طبق تعریف شما
اگر گروه اندکی به ضرورت تعدد زوجات نرسند، کافر هستند...مثلا کارشناس یا کاربران یا افرادی که به تعریف شما اعتقادی ندارند که در همان تاپیک واضح است...

نظر قاطبه شرط در تحقق ضرورت برای ضروری است
یعنی باید قاطبه مسلمین آن امر را بعنوان ضروری دین که نبودش موجب نقص در دین است قبول داشته باشند
در حالی که تعدد زوجات اینطور نیست یعنی عدمش موجب نقص در دین نیست لذا منکر آن هم کافر نیست[/]

محی الدین;898375 نوشت:

نظر قاطبه شرط در تحقق ضرورت برای ضروری است
یعنی باید قاطبه مسلمین آن امر را بعنوان ضروری دین که نبودش موجب نقص در دین است قبول داشته باشند
در حالی که تعدد زوجات اینطور نیست یعنی عدمش موجب نقص در دین نیست لذا منکر آن هم کافر نیست

با سلام ضروری دین چیزی است که از طرف خداوند تعیین میشود نه قاطبه امت . آیا اگر قاطبه امت امری را بدعت بدانند آن امر بدعت محسوب میشود؟

محی الدین;898375 نوشت:
[="Tahoma"][="Navy"]
نظر قاطبه شرط در تحقق ضرورت برای ضروری است
یعنی باید قاطبه مسلمین آن امر را بعنوان ضروری دین که نبودش موجب نقص در دین است قبول داشته باشند
در حالی که تعدد زوجات اینطور نیست یعنی عدمش موجب نقص در دین نیست لذا منکر آن هم کافر نیست
[/]

کاربر محترم

اگر به دنبال حقیقت هستید پاسختان در بند اولا و دوما امده است.
بهتر است به جای نقل و قول ناقص و پاک کردن اشکال مطرح شده، به رفع اشکالات بپردازید...
به لینک مراجعه کنید سند نقض سخن شما وجود دارد.

هم در تعریف و هم در مصداق ضروری، سخن شما نقض شد.

محی الدین;898373 نوشت:
[="Tahoma"][="Navy"]
چون با استارتر گفتگو میکردم شما رو با ایشون اشتباه گرفتم
علی کل حال بحث بر سر همین موضوع است
[/]

اگر فقط جمله اول را میگفتید از شما میپذیرفتم
اما چون جمله دوم را اوردید، از شما نمی پذیرم و این را توجیه میدانم.

مخلص کلام اینکه تعریف شما از همان ابتدا اشکال داشت و هنوز به اشکالات پاسخ ندادید
از انجا که تعریف شما بر سر موضوع مهمی چون تکفیر است پس نمیتوان به راحتی از روی ان رد شد یا به راحتی تعریف های مبهم و پر اشکال مطرح کرد...

آقا اصول دین از کجا در میاد.آیا فقیه مانند مسائل احکام از اجتهاد استفاده میکنه یا نه ائمه به صورت واضح اونرو اعلام کردهاند؟

نقل قول:
البته چون از تحریرالوسیله متن را آوردم خواستم نظرم بر اساس فتاوای امام(ره) باشد و فتوا هم روشن است ظاهرا. حالا اگر فتوای مذکور که کارشناس محترم هم تکرارش کردند، استثنایی نداشته باشد، کفر اهل سنت از این فتوا نتیجه می‌شود چون کسی که امامت را نپذیرفته، از دیدگاه شیعه، شریعت را ناقص دانسته است. آیا شیعه شریعت را بدون امامت کامل می‌داند یا ناقص؟

ثانیا برای اجماع مسلمین باید دید چه کسی مسلم است و چه کسی کافر و سپس اجماع مسلمین را در نظر گرفت. پس در این فتوای خاص، اجماع مسلمین را گرفتن، در حقیقت، به راه باطل رفتن است چون تا تکلیف این فتوا مشخص نشود گروه مسلمین و در نتیجه اجماعشان زیر سوال است.

ثالثا اگر منظور از اجماع مسلمین اجماع شیعیان است که همۀ شیعیان امامت را جزء دین می‌دانند و تردیدی در ضروری دین بودن امامت باقی نمی‌ماند.

از این حرف فقط یک چیز برداشت میشه همه کافرن مگه شیعه ها.یه حرب هم کناش بزاریم و بگیم جهان استکبار داره با ما میجنگه پس همشون خونشون پاکه.
داعش درست شد.

[="Tahoma"][="Navy"]

Reza24;898381 نوشت:
با سلام ضروری دین چیزی است که از طرف خداوند تعیین میشود نه قاطبه امت . آیا اگر قاطبه امت امری را بدعت بدانند آن امر بدعت محسوب میشود؟

سلام
هرچیزی مرجعی دارد و مرجع ضروری دین نظر قاطبه امت است بعنوان کاشف از اراده الهی
همچنانکه عرف در بسیاری از امور مرجع است
یا علیم[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

و طاها;898392 نوشت:
کاربر محترم

اگر به دنبال حقیقت هستید پاسختان در بند اولا و دوما امده است.
بهتر است به جای نقل و قول ناقص و پاک کردن اشکال مطرح شده، به رفع اشکالات بپردازید...
به لینک مراجعه کنید سند نقض سخن شما وجود دارد.

هم در تعریف و هم در مصداق ضروری، سخن شما نقض شد.


سلام
شما اینطور تصور بفرمایید
دعوا نداریم
یا حلیم[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

و طاها;898394 نوشت:
اگر فقط جمله اول را میگفتید از شما میپذیرفتم
اما چون جمله دوم را اوردید، از شما نمی پذیرم و این را توجیه میدانم.

مخلص کلام اینکه تعریف شما از همان ابتدا اشکال داشت و هنوز به اشکالات پاسخ ندادید
از انجا که تعریف شما بر سر موضوع مهمی چون تکفیر است پس نمیتوان به راحتی از روی ان رد شد یا به راحتی تعریف های مبهم و پر اشکال مطرح کرد...


ما نظرمان را گفتیم شما هرطور دوست دارید فکر کنید برادر[/]

محی الدین;898406 نوشت:

سلام
هرچیزی مرجعی دارد و مرجع ضروری دین نظر قاطبه امت است بعنوان کاشف از اراده الهی
همچنانکه عرف در بسیاری از امور مرجع است
یا علیم
با عزض سلام مگر میشود خداوند عالم 12 نفر معصوم را برای هدایت مردم منصوب کند که مقامشان حتی از مقام پیامبران بالاتر باشد و ضروری دین نباشد؟ اگر خداوند عالم 12 معصوم را برای هدایت بشر به این مقام رفیع منصوب کرده باشد که دارای ولایت تکوینی و و ولایت تشریعی باشند قطعا جز ضروری دین است. دوست عزیز ملاک دستور خداوند است نه قاطبه امت . مگر اینکه بپذیریم که شیعه اشتباه میکند و خداوند امامان را برای هدایت بشر منصوب نکرده است.

Reza24;898309 نوشت:
اگر امامت امری الهی و جز اصول دین باشد و مقام امامت بالاتر از مقام نبوت باشد یعنی آنطور که شیعه میگوید منکرش قطعا کافر خواهد شد خصوصا کسانی که این حق الهی را غصب کردند و باعث گمراهی میلیاردها نفر شدند بدون هیچ شکی کافر هستند مگر میشود خداوند عالم 12 معصوم را برای هدایت امت بفرستد و عده ای این حق الهی را غصب کنند و همچنین علمای دینی که این غصب حق الهی را تایید کنند و باعث انحراف امت شوند مسلمان باشند؟ مگر اینکه بپذیریم امامت امری الهی نیست.

با سلام و عرض ادب

در پاسخ این سوال گفته شد:

در کتب فقهی کافر اینگونه تعریف شده است:
«كافر يعنى كسى كه منكر خدا است، يا براى خدا شريك قرار مى‏ دهد، يا پيغمبرى حضرت خاتم الانبياء محمد بن عبد اللَّه(صلى الله عليه و آله و سلم) را قبول ندارد، نجس است. و همچنين است اگر در يكى از اينها شك داشته باشد. و نيز كسى كه ضرورى دين يعنى چيزى را كه مثل نماز و روزه مسلمانان جزء دين اسلام مى‏ دانند منكر شود چنانچه بداند آن چيز ضرورى دين است، و انكار آن چيز برگردد به انكار خدا يا توحيد يا نبوت، نجس مى‏باشد، و اگر نداند احتياطاً بايد از او اجتناب كرد، گرچه لازم نيست».
توضیح المسائل مرحوم امام خمینی(رضوان الله علیه)، مساله 106.

بر اساس نظر متاخرین از فقها، انکار ضروری دین به تنهایی موجب کفر فرد نخواهد شد؛ بلکه زمانی که چنین انکاری مستلزم انکار توحید و نبوت بوده و از روی علم و آگاهی به آن نیز صورت پذیرفته باشد موجب کفر فرد خواهد بود.

در حالی که در مساله ی امامت اهل بیت(علیهم السلام)، اهل سنت با شیعه اختلاف مصداقی داشته؛[1] و چنین امری از دیدگاه آنان از ضروریات دین بحساب نیامده؛ یعنی از دیدگاه آنان دلیلی بر امامت ائمه ی شیعه از سوی خدا و رسول خدا(صلی الله علیه وآله) وجود نداشته؛ لذا با توجه به چنین اعتقادی، نپذیرفتن چنین اصلی از سوی آنان، به انکار نبوت و یا تنقیص شریعت بازنمی گردد، تا اینکه کسی معتقد به کفر فقهی آنان گردد؛ بله اگر کسی به الهی بودن چنین جایگاهی علم و التفات داشته باشد و با این حال چنین امری را انکار نماید، همچون کسانی که در غدیر خم حضور داشته و نصب امام علی(علیه السلام) به امامت را از سوی پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) دیده و شنیدند و با این حال امامت آنحضرت را از روی علم انکار نمودند؛ چنین امری از سوی آنان به تنقیص شریعت و تکذیب رسول(صلی الله علیه وآله) باز می گردد و چنین افرادی کافر خواهند بود.

نکته ی دیگر آنکه کفر دارای اطلاقات و معانی ای است و همچنان که در مقابل اسلام قرار داشته در مقابل ایمان نیز قرار می گیرد؛ لذا اهل سنت به واسطه ی عدم ایمان به امامت؛ هر چند مسلمان بوده و جان و مال و ناموس آنان محفوظ بوده و بر اساس چنین امری معاشرت و داد و ستد با آنان بدون اشکال و ذبیحه ی آنان پاک می باشد و اهل بیت(علیهم السلام) نیز توصیه ی به عیادت از مریضان آنان و شرکت در تشییع جنازه ی آنان نموده اند؛ اما آنان مومن نبوده و به واسطه ی نداشتن ولایت در آخرت بی بهره ی از ثمرات آن خواهند بود و کسانی نیز که در شناخت این جایگاه رفیع مقصّر بوده، اهل نجات نخواهند بود.

موفق باشید.


[/HR] [1]. مساله ی کفر منکر ضروری مورد اتفاق شیعه و سنی است(بحث کبروی)؛ آنچه مورد اختلاف است مصادیق آن بوده(بحث صغروی)؛‌ که در مساله ی امامت، اهل سنت امامت اهل بیت(علیهم السلام) را مصداق ضروری دین ندانسته اند.


سؤال:از دیدگاه فقیهان شیعه از جمله امام خمینی(رحمه الله) آیا اهل سنت کافر و نجس می باشند؟

جواب: امامت یکی از اصول اعتقادی مذهب شیعه بوده که بیشتر متکلمان و فقیهان شیعه آنرا جزئی از اصول دین دانسته و مشهور فقهای متأخر آنرا از اصول مذهب بشمار آورده اند. ثمره ی(ظاهری) چنین اختلافی در تکفیر و عدم تکفیر مخالفین حاصل می گردد که بنابر نظر دوم امامت اصلی از اصول مذهب بوده؛ لذا انکار آن خدشه ای بر اصل اسلام ظاهری وارد نساخته؛ زیرا قوام اسلام بر اقرار به شهادتین(توحید-رسالت) استوار بوده که بر این اساس مخالفین مسلمان بوده؛ هر چند که اطلاق مؤمن به معنای خاص آن نیز بر آنها نمی گردد.

مرحوم امام خمینی(رضوان الله علیه) از فقیهانی است که قائل به نظریه ی دوم است. ایشان امامت را از اصول مذهب و نه از اصول دین بشمار آورده و بیان داشته اند که اعتقاد به ولایت در اسلام (ظاهری) شرط نبوده؛ زیرا بدیهی است که سیره ی مؤمنین(شیعیان) بر معاشرت و ازدواج و خوردن ذبیحه ی آنان و نماز در پوست حیوان ذبح شده توسط آنان و ... تعلق یافته و چنین اموری نیز از روی تقیه نبوده است.[1]

ایشان اخبار موجود بر کفر اهل سنت را حمل بر برخی از مراتب کفر نموده و بیان داشته اند که اسلام و ایمان و شرک در قرآن بر معانی مختلفی اطلاق گردیده است.[2] لذا می توان گفت: درجات اسلامِ بدون ولایت، قابل جمع با درجات مختلف شرک و کفر بوده، يعني شخص مسلمانی که به درجه ی ايمان نرسيده، در عين حال که مسلمان است، امکان دارد مراتبی از کفر را نیز همزمان داشته باشد. مانند منافقینی که در ظاهر حکم اسلام را داشته؛ ولی اسلام آنها آمیخته با کفر و نفاق بود.

مرحوم امام همچنین در تحریر الوسیله در رابطه با تعریف کافر می نویسند: «کافر و او کسی است که به غیر اسلام گرویده است و یا به اسلام گرویده و لکن چیزی را که می داند از ضروریات دین است را انکار نماید به گونه ای که بازگشت چنین انکاری به انکار رسالت و یا تکذیب پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و یا تنقیص و ناقص دانستن شریعت مطهره باشد...».[3]

بنابراین از دیدگاه امام خمینی(رضوان الله علیه) اهل سنت از آنجا که به ضروری بودن جایگاه امامت نرسیده اند، به واسطه ی نپذیرفتن چنین اصلی ازاسلام خارج نبوده؛ لذا همه ی اموری که مشروط به اسلام است، آنان واجد آن خواهند بود؛ بله اگر کسی به ضروری بودن امامت پی برده و با این حال آنرا تکذیب نماید شکی در کفر او نخواهد بود.

در مقابل نظر مشهور متأخرین، دیدگاه اکثر متکلمین و فقهای شیعه قرار گرفته که امامت را از اصول دین دانسته اند؛ بر اساس انتخاب چنین دیدگاهی سوال آن است که آیا لازمه ی اختیار چنین قولی، کفر اهل سنت و به تبع آن نجاست آنان خواهد بود؟ یا خیر؟

در پاسخ چنین سؤالی جوابهایی داده شده که یکی از این جوابها عبارت است از:
این گروه از فقیهان شیعه با اینکه امامت را اصلی از اصول دین دانسته (که ظاهر چنین گفتاری نیز کفر اهل سنت بوده)؛ ‌اما با این حال این گروه نیز قائل به کفر فقهی اهل سنت نبوده؛ بلکه در شرح روایات کفر عامه بیان داشته اند که چنین کفری در مقابل ایمان و نه اسلام قرار گرفته است.
به عنوان نمونه مرحوم صاحب جواهر می نویسند: «فلعلّ ما ورد فى الأخبار الكثيرة، من تكفير منكر على عليه السّلام محمول على إرادة الكافر فى مقابل الإيمان»؛[4] شاید مراد از اخبار زیادی که منکر علی(علیه السلام)‌را کافر دانسته حمل بر اراده کفر در مقابل ایمان است. که چنین امری نیز منافاتی با اسلام ظاهری نخواهد داشت.

پی نوشت:


[1]. ر.ک: كتاب الطهارة (للإمام الخميني، ط - الحديثة)، ج‌3، ص 428: «أمّا الاعتقاد بالولاية فلا شبهة في عدم اعتباره فيه، و ينبغي أن يعدّ ذلك من الواضحات لدى كافّة الطائفة الحقّة؛ إن أُريد بالكفر المقابل له ما يطلق علىٰ مثل أهل الذمّة: من نجاستهم و حرمة ذبيحتهم و مساورتهم و تزويجهم، ضرورة استمرار السيرة من صدر الإسلام إلىٰ زماننا علىٰ عشرتهم و مؤاكلتهم و مساورتهم و أكل ذبائحهم و الصلاة في جلودها، و ترتيب آثار سوق المسلمين علىٰ أسواقهم؛ من غير أن يكون ذلك لأجل التقيّة».

[2]. كتاب الطهارة (للإمام الخميني، ط - الحديثة)، ج‌3، ص 432: «و أمّا الأخبار المتقدّمة و نظائرها، فمحمولة علىٰ بعض مراتب الكفر؛ فإنّ «الإسلام» و «الإيمان» و «الشرك» أُطلقت في الكتاب و السنّة بمعانٍ مختلفة، و لها مراتب متفاوتة، و مدارج متكثّرة، كما صرّحت بها النصوص، و يظهر من التدبّر في الآيات، ففي آية (قٰالَتِ الْأَعْرٰابُ آمَنّٰا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لٰكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنٰا وَ لَمّٰا يَدْخُلِ الْإِيمٰانُ فِي قُلُوبِكُمْ)».

[3]. تحرير الوسيلة، ج‌1، ص 118: «الكافر، و هو من انتحل غير الإسلام، أو انتحله و جحد ما يعلم من الدين ضرورة، بحيث يرجع جحوده إلى إنكار الرسالة، أو تكذيب النبي صلّى اللّٰه عليه و آله، أو تنقيص شريعته المطهرة».

[4].جواهر الكلام في ثوبه الجديد، ج‌3، ص 296: «و أنّ من [مات و] لم يعرف إمام زمانه مات ميتة جاهلية محمول على إرادة الكافر في مقابل المؤمن بالمعنى الثاني، و نجاسته بهذا المعنى محلّ البحث».

موضوع قفل شده است