جمع بندی آیا چیزی را با اصرار از خدا خواستن صحیح است؟

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا چیزی را با اصرار از خدا خواستن صحیح است؟

با سلام. پرسشی که چندی ست برایم مطرح است چنین است که آیا ما مجاز به الحاح و پافشاری در طلب امری از خدا هستیم؟ چنانکه استجابت دعای ما به تاخیر افتد و اینکه ما همچنان آن را از خدا بخواهیم و به استجابت "آن امر" و نه از مجرای دیگری امیدوار باشیم آیا مغایر با رضایت به رضای خدا نیست؟ من مدتی است از خدا چیزی را می طلبم که مطمین نیستم خیر من و رضای خدا در تحقق آن باشد. اما همچنان "چشم گشاد از کرمش می دارم". این همه دعا و خواهش به درگاه خدا مرا تا اندازه زیادی شکاک و ناامید میکند که به سختی با این ناامیدی در ستیز هستم. آیا به نظر شما ادامه ی این وضعیت جایز است؟از سویی من متاسفانه معنای توکل را چندان نمیفهمم یا بهتر است بگویم در حین توکل به خدا آرامش ندارم. نمیدانم چه کنم و به راهنمایی بسیار نیاز دارم. با تشکر از اینکه حوصله کرده و پیام مرا خواندید.

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد شعیب

دعا رابطه انسان مخلوق با خدای خالق و مبدا هستی است دعا رابطه فقیر مطلق با غنی مطلق است دعا به معنی نفی غیر خدا و دل دادن به خدا و اعتقاد توحیدی است دعا مغز و درون مایه عبادت و مظهر بندگی به درگاه بی نیاز کریم است . انسان با دعا حاجات خود را در خانه خدا عرضه می کند و این اعتقاد را عملا در زندگی به اجرا می گذارد که لا موثر فی الوجود الا الله یعنی همه کاره عالم خداست و هر چه در عالم انجام می شود به اراده خدا به ابزاری و عللی ظاهری است و دعا کنار زدن پرده های مادیت و نگاه به مبدأ و معنویت است.

خواسته های ما وقتی شایسته اجابت است که در راستای این معرفت از دعا باشد.

شایسته نیست خدای متعال که هدف زندگی انسان را عبادت و قرب به خودش قرار داده است، انسان را در رسیدن به خواسته هایی که به او برای پیمودن این مسیر کمک می کند، یاری نرساند یا خواسته هایی را اجابت کند که مانع عبادت و قرب است.
بعضی مردم نیازها و خواسته های مادی خود را به صورت یک هدف استراتژیک زندگی برای خود تعریف و برای رسیدن به آن به قدری پافشاری می کنند که دعا کردن ایشان صورت نامعقولی به خود می گیرد، تا جایی که ممکن است این موضوع آنها را به وادی ناامیدی و بی ایمانی بکشاند. این نوع نگرش صحیح نیست.

اما باید دانست که دعا در منظومه دنی نظام و کاربستی دارد:

از یک طرف روایت می گوید خدا اصرار کننده های در دعا را دوست دارد
از طرفی می گویند نباید بر دعایی زیاد اصرار کرد شاید به صلاح ما نباشد
این دو جمله در ظاهر با هم ناسازگار است ولی جالب اینجاست که هر کدام از این دو جمله در جای خود درست است .
خداوند کریم امر به دعا و ضمانت به استجاب نمود، پس دعا را مستجاب می نماید، ولی یادمان باشد استجابت دعا این نیست که فرمانبردار دستورات دعا کننده باشد و یا حتماً همان چیزی که او خواست را در همان زمانی که او خواست بدهد

قرآن كریم انسان ها را به دعا و نیایش دعوت كرده و ترک دعا را تکبر دانسته و برای آن عقاب سنگین وعده داده است: «وَقَالَ رَبّكمادْعونِی أَسْتَجِبْ لَكمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَكْبِرونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخلونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ» (مومن،60); پروردگار شما گفته است: مرا بخوانید تا (دعاى) شما را اجابت كنم. همانا كسانى كه از عبادت من تكبر مى ورزند، به زودى با ذلت و خوارى وارد دوزخ مى شوند.
در آیات دیگر داریم که خداوند به پیامبرش (صلی الله و علیه وآله) فرمود: به بندگانم بگو اگر دعای شما نبود که به شما نظر نمی کردم، و بدیهی است هر کس تکذیب کند، خودش لوازم عذاب خود را فراهم کرده است: « قلْ مَا یَعْبَأ بِكمْ رَبِّی لَوْلَا دعَاوكمْ فَقَدْ كَذَّبْتمْ فَسَوْفَ یَكون لِزَامًا» (الفرقان، 77(
بگو اگر دعاى شما نباشد پروردگارم هیچ اعتنایى به شما نمى كند در حقیقت شما به تكذیب پرداخته اید و به زودى [عذاب بر شما] لازم خواهد شد.
خداوند کریم امر به دعا و ضمانت به استجاب نمود، پس دعا را مستجاب می نماید، ولی یادمان باشد استجابت دعااین نیست که فرمانبردار دستورات دعا کننده باشد و یا حتماً همان چیزی که او خواست را در همان زمانی که او خواست بدهد.
قضا و قدر، علت و معلول، تأثیر و تأثر، حرکت و محرک و ...، همه لوازم وقوع یک اتفاق است و چنین نیست که اگر خواست یک نفر مغایر با تمامی شرایط بود، خدا [با توجه به ارتباط همه اجزای مادی و غیر مادی عالم هستی با یک دیگر]، تمام نظم عالم را بر هم زند تا غیر مصلحتی را مصلحت نماید.
انتظار چنین درخواست غیر حکیمانه و عادلانه ای از خداوند حکیم و عادل، همان دعای غیر قابل استجابت است.

اگر می گویند در دعا اصرار نکنیم یعنی اینکه وقتی ما دعا می کنیم، نباید برای خدا تعیین تکلیف کنیم. ما باید برای خدا بندگی کنیم نه اینکه تکلیف معین کنیم
.

بنابر این اصرار در دعا، نه تنها کار ناشایستی نیست، بلکه کار پسندیده و خوبی هم می باشد.

امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «أَلِحَّ فِی الطَّلَبِ، فَإِنَّه یحِبّ إِلْحَاحَ الْملِحِّینَ مِنْ عِبَادِهِ الْموْمِنِین» ؛ «در دعا و خواست خود اصرار داشته باش. چرا که خداوند اصرار، اصرار کنندگان مومن را دوست دارد

اصرار در دعا یکی از آداب دعا و پسندیده است:
یکی از عواملی که سبب استجابت دعا می‏گردد، اصرار در دعا است خدای متعال بنا به دلایلی گاهی اوقات دعای بنده خویش را سریعاً ا جابت نمی‏کند؛ حال یا به علت گناهی که انجام داده و باید توبه کند و یا به علت عدم وجود شرایط لازم و نیاز به فرصت برای استجابت دعا از مجرای طبیعی و یا به جهت اینکه خدای متعال می‏خواهد بنده‏اش، ارتباط خود را با او بیشتر کند و به درگاه او توجه زیادتر داشته باشد. بنابراین اصرار در دعا خود می‏تواند عاملی در استجابت دعا محسوب شود و خود اصرار ورزیدن در دعا، موجب خشنودی خداوند متعال است. امام باقر علیه السلام می‏فرماید: «ان الله عزوجل کره الحاح الناس بعضهم علی بعض فی المسأله و أحب ذلک لنفسه»؛ «بدرستی که خداوند متعال کراهت دارد از اصرار مردم نسبت به یکدیگر برای ادای حاجات، در حالی که آن را برای خود دوست دارد»(میزان الحکمه، ج 2، ص 880.) و نیز می‏فرماید: «و الله لایلحّ عبد مؤمن علی الله عزوجل فی حاجة الا قضاها له»؛ «به خدا قسم اصرار نمی‏ورزد بنده مؤمن بر خداوند متعال برای حاجتی مگر این که آن را برآورده می‏سازد».(همان) رسول اکرم‏ صلی الله علیه وآله می‏فرماید: «ان الله یحب السائل»؛ «خدای متعال درخواست‏کننده را دوست دارد»،(همان) بنابراین اصرار در دعا به پیشگاه الهی، گذشته از اینکه موجب برآورده شدن حاجت می‏شود. فی نفسه امری مطلوب و مورد عنایت خداوند متعال است بدین جهت هیچ‏گاه نباید از تأخیر در استجابت دعا دلگیر و نا امید شد.
پیامبر اسلام ‏صلی الله علیه و آله می‏ فرماید: «رحم الله عبداً طلب من الله عزوجل حاجة فالّح فی الدعاء استجیب له او لم یستجیب»؛ «خدا رحمت کند بنده‏ای را که از خداوند متعال حاجتی را درخواست کند و بر آن اصرار بورزد. چه حاجتش برآورده شود و چه برآورده نگردد(همان880).
بنا بر این باید دانست که اصرار در دعا نه تنها اشکال ندارد بلکه از شرایط دعا هم هست اما این اصرار باید در معرفت و شناخت جایگاه دعا در دین درست قرار بگیرد که در طولانی مدت موجب سرخوردگی و یاس و نا امیدی نشود.

باید دانست که دعا به خودی خود ارزش است حتی اگر استجابتی در آن نباشد انسان باید بداند با این دعا روحش تعالی پیدا می کند و رشد می یابد با این دعا در محضر الهی خود را ارائه کرده و تربیت می شود. حال اگر دعایش مستجاب شد چه بهتر و اگر نشد چیزی از او کم نشده بلکه به هدفش رسیده است.
به عبارت دیگر در معرفت صحیح نسبت به دعا باید دانست که خود دعا کردن مهمتر از استجابت آن است و اصل خود دعا و فرع استجابت آن است.
اگر در دعا کردن یقین داشته باشیم که خدایی که ما عرض حاجت به درگاه او می کنیم چند تا ویژگی دارد هیچ گاه از دعا خسته نشده و سرخورده نمی شویم : 1- خدا سمیع است و دعای ما را می شنود 2- خدا قادر است و می تواند حاجت من را بر آورده سازد 3- خدا حکیم است و حاجت مرا متناسب با مصلحت من به من عنایت می کند 4- خدا غنی است و بخیل نیست و اگر چیزی به صلاح من بود و من خواستم به من عنایت می کند.
و همین معنای توکل است که انسان خدا را آنگونه که هست بشناسد و بداند که او از همه به او رحیم تر و مهربان تز است و هیچ بخلی هم در اعطا ندارد برای همین امور خود را به خدا واگذار کند اما این بدان معنا نیست که وظایفش را رها کند بلکه در عین این که وظایفش را درست انجام می دهد اموراتش را به خدا واگذارد و او را وکیل در کارهایش قرار بدهد

برای همین اگر هم دعایی کردم و بر آورده نشد نه تنها سرخورده و ناامید و بد بین به خدا نمی شوم بلکه امید و اطمینانمبه خدا بیشتر شده و شکر گوی او خواهم بود که مصلحت مرا رعایت فرموده و این خواسته را به من نداده است.
از همین رو چون خدا را حکیم می دانم و می دانم که همیشه مصلحت مرا رعایت می کند دیگر راحت هستم و کار خود و وظیفه خود را که دعا کردن و اصرار بر دعا هست را انجام می دهم و هیچ نگرانی ندارم .
این را باید دانست که وظیفه ما این است که با عقلی که خدا به ما داده است و توانی که به ما داده است تلاش کنیم و مصالح زندگی و آخرت خود را کسب کنیم و در این راستا برای امور عقلانی و به مصلحت خودمان(که با عقل به آن رسیده ایم) دعا کنیم حال اگر به صلاح ما بود خدا به ما عنایت می کند و الا نه.
با این تفکر اصرار در دعا نه تنها مشکلی نخواهد داشت بلکه یک کار پسندیده و مقبول است .
با این حساب نه تنها این کار ما مخالفت با رضایت خدا نیست بلکه در راستای رضایت خداست چرا که خود دستور داده که همه چیز را از من بخواهید تا اجابت کنم .

نکته مهم این است که در دعاهای خود عاقلانه دعا کنیم و طالب چیزهایی نباشیم که می دانیم شدنی نیست. همچنین ادب در دعا را هم فراموش نکنیم. یعنی همواره به یاد داشته باشم که خداوند، مهمتر از دعا و خواست ماست. اگر خواست خود را مهم تر و ارزشمندتر از خداوند بدانیم، به خاطر برآورده نشدن حاجت، با خداوند، رفتاری غیرمودبانه خواهیم داشت و شرمنده او خواهیم شد.
نکته دیگر این که دنیا کلاس درس خداست و مشکلات و ناکامی های دنیا هم آزمون الهی خواهد بود. بنابراین، نباید توقع داشته باشیم که هر چه می خواهیم برآورده شود.
بله! دعا کردن و اصرار مودبانه اشکالی ندارد و چه بسا به خاطر همین اصرار مودبانه حاجت انسان برآورده شود. اما همواره به یاد داشته باشیم که به هر دلیلی ممکن است به برخی از حاجت های خود نرسیم. توجه به این مطلب موجب می شود که در عین دعا کردن، صبر و شکیبایی خود را هم تقویت کنیم و خود را به دام ناشکیبایی نیندازیم.

باور کنیم هر چه می خواهیم شاید به صلاح نیست


گاهی آن چه دعا کننده می خواهد واقعاً به مصلحتش نیست، ظرفیتش را ندارد، منحرف می شود، سبب نزول بلا می گردد و...، اما چون اصرار دارد، از خدا می خواهد که همه عالم را تغییر دهد تا او به حاجتش برسد.
از خدا افزایش ظرفیت ایمان نمی خواهد و تلاشی هم در این زمینه نمی نماید، اما در عین حال خدا و آخرت را قبول دارد و از خدا مثلاً گشایش بیشتری در رزقش می خواهد، و حال آن که خدا می داند همین گشایش بیشتر، او را منحرف می کند و او خواهان این انحراف نمی باشد.
«وَلَوْ رَحِمْنَاهمْ وَكَشَفْنَا مَا بِهِم مِّن ضرٍّ لَّلَجّوا فِی طغْیَانِهِمْ یَعْمَهونَ» (المومنون، 75(
و اگر ایشان را ببخشاییم و آنچه از صدمه بر آنان [وارد آمده] است برطرف كنیم در طغیان خود كوردلانه اصرار مى ورزند.
گاهی آن چه به خیر خود می داند، شرّ اوست و آن چه به شرّ خود می داند خیر اوست.
«كتِبَ عَلَیْكم الْقِتَال وَهوَ كرْهٌ لَّكمْ وَ عَسَى أَن تَكْرَهواْ شَیْئًا وَ هوَ خَیْرٌ لَّكمْ وَعَسَى أَن تحِبّواْ شَیْئًا وَهوَ شَرٌّ لَّكمْ وَاللّه یَعْلَم وَأَنتمْ لاَ تَعْلَمونَ» (البقره، 216(
بر شما كارزار واجب شده است در حالى كه براى شما ناگوار است و بسا چیزى را خوش نمى دارید و آن براى شما خوب است و بسا چیزى را دوست مى دارید و آن براى شما بد است و خدا مى داند و شما نمى دانید.

من نمیخواستم در مورد این موضوع نظر بدم . ولی دیدم وظیفم هست که توضیح بدم .

من به شخصه 4 نفر رو میشناسم که خیلی خیلی خدایی بودند و نمازهاشون هم ترک نمیشد .

یکیشون فرزندش تصادف میکنه و قطع نخایی میشه و ایشون خیلی دعا میکنند و چون به نتیجه نمیرسن از اون به بعد ایشون نماز خوندن رو کنار میزارن .

یکیشون مادرش تو بیمارستان بررسی میشه و بعدا فوت میشن ... ایشون هم خیلی دعا میکنند و در نهایت ایشون هم از همه چی میبرند .

دو نفر رو هم میشناسم که مدتها از خدا عشقشون رو میخواستن و چون در انتها بهش نمیرسند ... اونها هم از همه چی میبرند .

نظرم این هست که ... دعات رو بکن و امیدوار باش ... ولی اونجور دعا کن که اگر جواب نگرفتی ایمانت رو از دست ندی

سوال:
آیا ما مجاز به پافشاری در طلب امری از خدا هستیم؟ آیا اصرار در دعا مغایر با راضی بودن به قضای الهی نیست؟ توکل به خدا در حین دعا کردن چگونه است؟

پاسخ:
دعا رابطه انسان مخلوق با خدای خالق و مبدا هستی است دعا رابطه فقیر مطلق با غنی مطلق است دعا به معنی نفی غیر خدا و دل دادن به خدا و اعتقاد توحیدی است دعا مغز و درون مایه عبادت و مظهر بندگی به درگاه بی نیاز کریم است . انسان با دعا حاجات خود را در خانه خدا عرضه می کند و این اعتقاد را عملا در زندگی به اجرا می گذارد که "لا موثر فی الوجود الا الله"(1) یعنی همه کاره عالم خداست و هر چه در عالم انجام می شود به اراده خدا به ابزاری و عللی ظاهری است و دعا کنار زدن پرده های مادیت و نگاه به مبدأ و معنویت است.

خواسته های ما وقتی شایسته اجابت است که در راستای این معرفت از دعا باشد.
شایسته نیست خدای متعال که هدف زندگی انسان را عبادت و قرب به خودش قرار داده است، انسان را در رسیدن به خواسته هایی که به او برای پیمودن این مسیر کمک می کند، یاری نرساند یا خواسته هایی را اجابت کند که مانع عبادت و قرب است.

بعضی مردم نیازها و خواسته های مادی خود را به صورت یک هدف استراتژیک زندگی برای خود تعریف و برای رسیدن به آن به قدری پافشاری می کنند که دعا کردن ایشان صورت نامعقولی به خود می گیرد، تا جایی که ممکن است این موضوع آنها را به وادی ناامیدی و بی ایمانی بکشاند. این نوع نگرش صحیح نیست.

اما باید دانست که دعا در منظومه دنیا نظام و کاربستی دارد:

از یک طرف روایت می گوید خدا اصرار کننده های در دعا را دوست دارد (2)
از طرفی قرآن می گوید که برخی از چیز هایی که شما دست دارید برای شما شر است(3)
این دو جمله در ظاهر با هم ناسازگار است ولی جالب اینجاست که هر کدام از این دو جمله در جای خود درست است .
خداوند کریم امر به دعا و ضمانت به استجاب نمود، پس دعا را مستجاب می نماید، ولی یادمان باشد استجابت دعا این نیست که فرمانبردار دستورات دعا کننده باشد و یا حتماً همان چیزی که او خواست را در همان زمانی که او خواست بدهد

قرآن كریم انسان ها را به دعا و نیایش دعوت كرده و ترک دعا را تکبر دانسته و برای آن عقاب سنگین وعده داده است: «وَقَالَ رَبّكمادْعونِی أَسْتَجِبْ لَكمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَكْبِرونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخلونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ» (4); پروردگار شما گفته است: مرا بخوانید تا (دعاى) شما را اجابت كنم. همانا كسانى كه از عبادت من تكبر مى ورزند، به زودى با ذلت و خوارى وارد دوزخ مى شوند.

در آیات دیگر داریم که خداوند به پیامبرش (صلی الله و علیه وآله) فرمود: به بندگانم بگو اگر دعای شما نبود که به شما نظر نمی کردم، و بدیهی است هر کس تکذیب کند، خودش لوازم عذاب خود را فراهم کرده است: « قلْ مَا یَعْبَأ بِكمْ رَبِّی لَوْلَا دعَاوكمْ فَقَدْ كَذَّبْتمْ فَسَوْفَ یَكون لِزَامًا» (5)
بگو اگر دعاى شما نباشد پروردگارم هیچ اعتنایى به شما نمى كند در حقیقت شما به تكذیب پرداخته اید و به زودى [عذاب بر شما] لازم خواهد شد.

خداوند کریم امر به دعا و ضمانت به استجاب نمود، پس دعا را مستجاب می نماید، ولی یادمان باشد استجابت دعااین نیست که فرمانبردار دستورات دعا کننده باشد و یا حتماً همان چیزی که او خواست را در همان زمانی که او خواست بدهد.
قضا و قدر، علت و معلول، تأثیر و تأثر، حرکت و محرک و ...، همه لوازم وقوع یک اتفاق است و چنین نیست که اگر خواست یک نفر مغایر با تمامی شرایط بود، خدا [با توجه به ارتباط همه اجزای مادی و غیر مادی عالم هستی با یک دیگر]، تمام نظم عالم را بر هم زند تا غیر مصلحتی را مصلحت نماید.
انتظار چنین درخواست غیر حکیمانه و عادلانه ای از خداوند حکیم و عادل، همان دعای غیر قابل استجابت است.

اگر می گویند در دعا اصرار نکنیم یعنی اینکه وقتی ما دعا می کنیم، نباید برای خدا تعیین تکلیف کنیم. ما باید برای خدا بندگی کنیم نه اینکه تکلیف معین کنیم.

بنابر این اصرار در دعا، نه تنها کار ناشایستی نیست، بلکه کار پسندیده و خوبی هم می باشد.
امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «أَلِحَّ فِی الطَّلَبِ، فَإِنَّه یحِبّ إِلْحَاحَ الْملِحِّینَ مِنْ عِبَادِهِ الْموْمِنِین» ؛ «در دعا و خواست خود اصرار داشته باش. چرا که خداوند اصرار، اصرار کنندگان مومن را دوست دارد.» (6)

یکی از عواملی که سبب استجابت دعا می‏گردد، اصرار در دعا است خدای متعال بنا به دلایلی گاهی اوقات دعای بنده خویش را سریعاً اجابت نمی‏کند؛ حال یا به علت گناهی که انجام داده و باید توبه کند و یا به علت عدم وجود شرایط لازم و نیاز به فرصت برای استجابت دعا از مجرای طبیعی و یا به جهت اینکه خدای متعال می‏خواهد بنده‏اش، ارتباط خود را با او بیشتر کند و به درگاه او توجه زیادتر داشته باشد.

بنابراین اصرار در دعا خود می‏تواند عاملی در استجابت دعا محسوب شود و خود اصرار ورزیدن در دعا، موجب خشنودی خداوند متعال است. امام باقر (علیه السلام) می‏فرماید: «ان الله عزوجل کره الحاح الناس بعضهم علی بعض فی المسأله و أحب ذلک لنفسه»؛ «بدرستی که خداوند متعال کراهت دارد از اصرار مردم نسبت به یکدیگر برای ادای حاجات، در حالی که آن را برای خود دوست دارد»(7)

و نیز می‏فرماید: «و الله لایلحّ عبد مؤمن علی الله عزوجل فی حاجة الا قضاها له»؛ «به خدا قسم اصرار نمی‏ورزد بنده مؤمن بر خداوند متعال برای حاجتی مگر این که آن را برآورده می‏سازد».(8) رسول اکرم‏ (صلی الله علیه وآله) می‏فرماید: «ان الله یحب السائل»؛ «خدای متعال درخواست‏ کننده را دوست دارد»،(9) بنابراین اصرار در دعا به پیشگاه الهی، گذشته از اینکه موجب برآورده شدن حاجت می‏شود. فی نفسه امری مطلوب و مورد عنایت خداوند متعال است بدین جهت هیچ‏گاه نباید از تأخیر در استجابت دعا دلگیر و نا امید شد.

پیامبر اسلام ‏(صلی الله علیه و آله) می‏ فرماید: «رحم الله عبداً طلب من الله عزوجل حاجة فالّح فی الدعاء استجیب له او لم یستجیب»؛ «خدا رحمت کند بنده‏ای را که از خداوند متعال حاجتی را درخواست کند و بر آن اصرار بورزد. چه حاجتش برآورده شود و چه برآورده نگردد(10).
بنا بر این باید دانست که اصرار در دعا نه تنها اشکال ندارد بلکه از شرایط دعا هم هست اما این اصرار باید در معرفت و شناخت جایگاه دعا در دین درست قرار بگیرد که در طولانی مدت موجب سرخوردگی و یاس و نا امیدی نشود.

باید دانست که دعا به خودی خود ارزش است حتی اگر استجابتی در آن نباشد انسان باید بداند با این دعا روحش تعالی پیدا می کند و رشد می یابد با این دعا در محضر الهی خود را ارائه کرده و تربیت می شود. حال اگر دعایش مستجاب شد چه بهتر و اگر نشد چیزی از او کم نشده بلکه به هدفش رسیده است.
به عبارت دیگر در معرفت صحیح نسبت به دعا باید دانست که خود دعا کردن مهمتر از استجابت آن است و اصل خود دعا و فرع استجابت آن است.
اگر در دعا کردن یقین داشته باشیم که خدایی که ما عرض حاجت به درگاه او می کنیم چند تا ویژگی دارد هیچ گاه از دعا خسته نشده و سرخورده نمی شویم : 1- خدا سمیع است و دعای ما را می شنود 2- خدا قادر است و می تواند حاجت من را بر آورده سازد 3- خدا حکیم است و حاجت مرا متناسب با مصلحت من به من عنایت می کند 4- خدا غنی است و بخیل نیست و اگر چیزی به صلاح من بود و من خواستم به من عنایت می کند.
و همین معنای توکل است که انسان خدا را آنگونه که هست بشناسد و بداند که او از همه به او رحیم تر و مهربان تر است و هیچ بخلی هم در اعطا ندارد برای همین امور خود را به خدا واگذار کند اما این بدان معنا نیست که وظایفش را رها کند بلکه در عین این که وظایفش را درست انجام می دهد اموراتش را به خدا واگذارد و او را وکیل در کارهایش قرار بدهد

برای همین اگر هم دعایی کردم و بر آورده نشد نه تنها سرخورده و ناامید و بد بین به خدا نمی شوم بلکه امید و اطمینانمبه خدا بیشتر شده و شکر گوی او خواهم بود که مصلحت مرا رعایت فرموده و این خواسته را به من نداده است.

از همین رو چون خدا را حکیم می دانم و می دانم که همیشه مصلحت مرا رعایت می کند دیگر راحت هستم و کار خود و وظیفه خود را که دعا کردن و اصرار بر دعا هست را انجام می دهم و هیچ نگرانی ندارم .
این را باید دانست که وظیفه ما این است که با عقلی که خدا به ما داده است و توانی که به ما داده است تلاش کنیم و مصالح زندگی و آخرت خود را کسب کنیم و در این راستا برای امور عقلانی و به مصلحت خودمان(که با عقل به آن رسیده ایم) دعا کنیم
حال اگر به صلاح ما بود خدا به ما عنایت می کند و الا نه.

با این تفکر اصرار در دعا نه تنها مشکلی نخواهد داشت بلکه یک کار پسندیده و مقبول است .
با این حساب نه تنها این کار ما مخالفت با رضایت خدا نیست بلکه در راستای رضایت خداست چرا که خود دستور داده که همه چیز را از من بخواهید تا اجابت کنم .

نکته مهم این است که در دعاهای خود عاقلانه دعا کنیم و طالب چیزهایی نباشیم که می دانیم شدنی نیست.
همچنین ادب در دعا را هم فراموش نکنیم. یعنی همواره به یاد داشته باشم که خداوند، مهمتر از دعا و خواست ماست. اگر خواست خود را مهم تر و ارزشمندتر از خداوند بدانیم، به خاطر برآورده نشدن حاجت، با خداوند، رفتاری غیرمودبانه خواهیم داشت و شرمنده او خواهیم شد.

نکته دیگر این که دنیا کلاس درس خداست و مشکلات و ناکامی های دنیا هم آزمون الهی خواهد بود. بنابراین، نباید توقع داشته باشیم که هر چه می خواهیم برآورده شود.

بله! دعا کردن و اصرار مودبانه اشکالی ندارد و چه بسا به خاطر همین اصرار مودبانه حاجت انسان برآورده شود. اما همواره به یاد داشته باشیم که به هر دلیلی ممکن است به برخی از حاجت های خود نرسیم. توجه به این مطلب موجب می شود که در عین دعا کردن، صبر و شکیبایی خود را هم تقویت کنیم و خود را به دام ناشکیبایی نیندازیم.
باور کنیم هر چه می خواهیم شاید به صلاح نیست

گاهی آن چه دعا کننده می خواهد واقعاً به مصلحتش نیست، ظرفیتش را ندارد، منحرف می شود، سبب نزول بلا می گردد و...، اما چون اصرار دارد، از خدا می خواهد که همه عالم را تغییر دهد تا او به حاجتش برسد.
از خدا افزایش ظرفیت ایمان نمی خواهد و تلاشی هم در این زمینه نمی نماید، اما در عین حال خدا و آخرت را قبول دارد و از خدا مثلاً گشایش بیشتری در رزقش می خواهد، و حال آن که خدا می داند همین گشایش بیشتر، او را منحرف می کند و او خواهان این انحراف نمی باشد.
«وَلَوْ رَحِمْنَاهمْ وَكَشَفْنَا مَا بِهِم مِّن ضرٍّ لَّلَجّوا فِی طغْیَانِهِمْ یَعْمَهونَ» (11)
و اگر ایشان را ببخشاییم و آنچه از صدمه بر آنان [وارد آمده] است برطرف كنیم در طغیان خود كوردلانه اصرار مى ورزند.
گاهی آن چه به خیر خود می داند، شرّ اوست و آن چه به شرّ خود می داند خیر اوست.
«كتِبَ عَلَیْكم الْقِتَال وَهوَ كرْهٌ لَّكمْ وَ عَسَى أَن تَكْرَهواْ شَیْئًا وَ هوَ خَیْرٌ لَّكمْ وَعَسَى أَن تحِبّواْ شَیْئًا وَهوَ شَرٌّ لَّكمْ وَاللّه یَعْلَم وَأَنتمْ لاَ تَعْلَمونَ» (12)
بر شما كارزار واجب شده است در حالى كه براى شما ناگوار است و بسا چیزى را خوش نمى دارید و آن براى شما خوب است و بسا چیزى را دوست مى دارید و آن براى شما بد است و خدا مى داند و شما نمى دانید.

پاورقی:
________________________________________________
1- الحاشیة على الهیات الشفاء، ص 176
2-البقره، 216: وَ عَسَى أَن تَكْرَهواْ شَیْئًا وَ هوَ خَیْرٌ لَّكمْ وَعَسَى أَن تحِبّواْ شَیْئًا وَهوَ شَرٌّ لَّكمْ وَاللّه یَعْلَم وَأَنتمْ لاَ تَعْلَمونَ»
3- قرب الاسناد ص 6.
4-مومن 60
5- الفرقان، 77
6- قرب الاسناد ص 6.
7- میزان الحکمه، ج 2، ص 880
8- همان
9- همان.
10- همان 880
11- المومنون، 75
12- البقره، 216

موضوع قفل شده است