جمع بندی ختم نبوت و انتظار

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ختم نبوت و انتظار

اما قبلش یه مسئله رو بررسی کنیم..

خداوند کتاب قرآن رو آخرین کتاب و حضرت محمد رو آخرین فرستاده اعلام کرده..

و یک میلیارد مسلمان بر این عقیده هستند که بعد از حضرت محمد کسی دیگر از جانب خداوند نخواهد آمد..

حال سوال اینجاست که اگر ما ختم نبوت را قبول داریم ، پس منتظر کسی دیگر بودن چیست؟؟؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد شعیب

سوال:
اگر ما ختم نبوت را قبول داریم ، پس منتظر کسی دیگر بودن چیست؟؟؟

پاسخ:
با سلام خدمت شما دوست گرامی
یکی از مباحثی که این روزها از طرف برخی از نظریه پردازان انتقادی مطرح است ناسازگاری ختم نبوت با وجود امام بعد از نبی خاتم و در نقطه اوج آن مساله موعود و موعودگرایی است.

این افراد می خواهند بگویند که که اگر پیامبر اسلام به عنوان خاتم الانبیاء مطرح است و دین او به عنوان دین خاتم و جاوید تا قیام قیامت مطرح است دیگر نیازی به امام به تعبیر شیعی و همچنین موعود و مهدی نخواهیم داشت. آنها می گویند ختم نبوت یعنی قطع شدن رابطه آسمان با زمین و تنها راه این ارتباط کتاب پیامبر بوده و امامت و در اوج آن امام موعود معنایی نخواهد داشت چرا که شیعیان امام را را ولی خدا و حجت خدا می دانند.

اما جواب این شبهه:
مطلب اول: خدا برای هر کاری که می خواهد انجام دهد یک ساز و کار متناسب با آن را در پی می گیرد و نمی خواهد به صورت ماورایی آن کار را به انجام برساند مثلا اگر می خواهد انسان ها را هدایت کند برای آنها نبی می فرستد کتاب نازل می کند و از راه های طبیعی این کار را انجام می دهد نه این که با یک حالت ماورایی بخواهد آن را انجام دهد.

در ختم نبوت و ارسال شریعت کامل جاودانه نیز ساز و کارهایی متناسب با آن را در پیش می گیرد . در مساله دین جاودانه و ختم نبوت نیز همین مساله هست که خدا برای این که این دین جاودانه به ثمر بنشیند ساز و کار متناسب را در پیش می گیرد و مهمترین ساز و کار آ« امامت است و در ادامه این امامت موعود و مهدی که این دین را در حد اعلای خود به اجرا می گذارد. «لیظهره علی الدین کله »(توبه 33)

امامت ضامن ماندگاری حقیقت اسلام و اسلام راستین است. مکتبی که آینده نداشته باشد و نتواند توجه به آینده، آینده گرایی و آینده باوری را در عقیده مندان به خود نهادینه کند، هیچ تضمینی برای ماندگاری ندارد؛ نه پایایی دارد و نه پویایی. اما این هر دو مزیت، آنگاه آئین اسلام راستین را در بر می گیرد که باور به نظریه ی مهدویت، همچون یک الگوی تمام عیار آینده گرایی و آینده باوری تجلی می کند.

نظریه ی مهدویت نشان از آن دارد که امامتی که تضمین کننده ی تمامیت دین و کمال و خاتمیت آن بود، آغازی است که همواره در طول تاریخ ادامه داشته و هرگز امری پایان پذیر نیست؛ چرا که حکمت خداوند متعال اقتضا دارد که زمین و انسان و جامعه ی بشری هرگز از حجت حق خالی نباشد.

یکی از اسرار ماندگاری امامت، ضمانت بخشی به خاتمیت است، زیرا بدون امامت خاتمیت معنا و مبنای خود را از دست می دهد.
امامان (علیهم السلام) نه تنها مفسران و فصل الخطاب در اختلاف قرائت ها و آموزه های دین هستند، بلکه مجریان قوانین الهی و آموزه های فردی و اجتماعی و تجسم عملی کتاب وحی هستند.

«تداوم قانون، به تنهایی، نمی تواند خاتمیت اسلام را تضمین کند؛ زیرا اگر چه قرآن کریم کتاب جاودانی است که از نقص و زوال و تحریف مصون است و برای همیشه چراغ هدایت و قانون زندگی بشر می باشد، لیکن قانونی که در کتابخانه باشد و نه در مقام اجرا و صحنه اجتماع، توان هدایت انسان ها و اصلاح روح و رفتار آنان را ندارد و از این رو، همان گونه که در صدر اسلام ولایت و حکومت، امری ضروری بود، اکنون نیز خاتمیت اسلام اقتضا دارد که ولایت و رهبری دینی استمرار یابد» (ولایت فقیه و ولایت فقاهت و عدالت، جوادی آملی، بی تا).

اگرچه تحریف ناپذیری قرآن از ادله ی خاتمیت اسلام است، لکن بدون مؤلفه امامت و ولایت این وحی تحریف ناپذیر در مقام اجرا و عمل نخواهد بود و همچون اثری باستانی و ارزش مند در گوشه موزه ها در خواهد آمد و آخرین پیام خداوند برای هدایت انسان ها به مرحله عمل و صحنه رفتارهای اجتماعی و نظام سازی در جامعه در نخواهد آمد و این امری است معارض با حکمت الهی، لذا فقط در صورت وجود اصل امامت و ولایت است که پیام خاتم در عمل تداوم می یابد و استمرار ولایت ضامن اثربخشی خاتمیت و هدایت انسان و جامعه بشری به سوی سعادت و نجات خواهد بود.

مطلب دوم: این که پیامبر خاتم انبیا است و بعد از او کسی نخواهد آمد مورد اتفاق شیعه و سنی است ولی بودن امامت بعد از نبوت هیچ تعارضی با این معنا نخواهد داشت چرا که ختم نبوت یعنی پایان وحی تشریعی و تمام شدن دین و نیامدن دین جدید (پيام قرآن ؛ ج‏8 ؛ ص458) و امامت یعنی افرادی که قرار است این دین را اجرا کنند. این دین را تشریح کنند. قرآن را تفسیر کنند نه این که کلام جدیدی برای هدایت بشر از طرف خدا بیاورند.

پس این دو در عرض هم نیستند(امامت و نبوت) که با ختم نبوت امامت هم ختم شود بلکه این دو در طول هم هستند و مکمل کارایی هم اند امامت ضامن اجرایی نبوت است و اگر قرار است یک دین خاتم باشد و جاودانه باشد باید ضامن اجرایی آن و مفسر آن هم جاودانه باشد.

مطلب سوم: امامت جزئی از دین کامل و جامع و جاودانه است. و بدون آن دین کامل نبوده و نعمت هدایت خدا کامل نخواهد بود. "الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی" .
به این معنا که اگر می خواهیم بگوییم دین اسلام جامع و کامل است و تا روز قیامت می تواند هدایت گری کند این دین یک بسته کامل و یک فاکتور جامع است که اجزای مختلفی دارد که یکی از این اجزاء امامت است:" الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی ".(انعام آیه 3)

از طرفی بیان پیامبر به عنوان کسی که قرآن قول او را حجت می داند قرآن و اهلبیت را دو گوهر گران بهای دین اسلام معرفی می کند و همان طور که قرآن را جاودانه می داند
اهل بیت را نیز جاودانه معرفی می کند «ان تمسکتم بهما لن تضلوا ابدا»

موضوع قفل شده است