***** اربعین حسینی = همایش عشق *****

تب‌های اولیه

17 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
***** اربعین حسینی = همایش عشق *****

در آخرین روزهای زندگی پیامبر اسلام که آن حضرت در بستر بیماری بود و امیدی نیز به بهبودی ایشان نبود، اضطراب و دلهره مدینه را فراگرفته و همگان به هر شکل ممکن، پیگیر شرایط و اوضاع جسمانی پیامبر بودند.
حضرت فاطمه زهرا (س) دختر گرامی پیامبر اسلام در کنار بستر پدر حضوری دائمی داشت..
ابن عباس گفته است: پیامبر گرامی در حالی که سر او در آغوش علی بود جان سپرد..
در تمام روزهایی که پیامبر بستری بود فاطمه (س) در کنار بستر نشسته و لحظه‌ای از او دور نمی‌شد. ناگاه پیامبر به دختر خود اشاره کرد که با او سخن بگوید . دختر پیامبر قدری خم شد و سر را نزدیک پیامبر آورد . آنگاه پیامبر با او به طور آهسته سخن گفت. کسانی که در کنار بستر پیامبر بودند از حقیقت گفتگوی آنها آگاه نشدند.
وقتی سخن پیامبر به پایان رسید حضرت زهرا سخت گریست و سیلاب اشک از دیدگان او جاری شد. ولی مقارن همین وضع پیامبر بار دیگر به او اشاره کرد و آهسته با او سخن گفت. این بار فاطمه زهرا (س) با چهره‌ای باز و قیافه‌ای خندان و لبان پرتبسم سر برداشت. وجود این دو حالت متضاد در وقت مقارن حاضران را به تعجب واداشت.
آنان از دختر پیامبر خواستند از حقیقت گفتار پیامبر آگاهشان سازد و علت بروز این دو حالت مختلف را برای آنان روشن کند . حضرت زهرا فرمود : من راز رسول خدا را فاش نمی‌کنم.
پس از درگذشت پیامبر، حضرت فاطمه زهرا (س) روی اصرار، آنان را از حقیقت ماجرا آگاه ساخت و فرمود: پدرم در نخستین بار مرا از مرگ خود مطلع و اظهار کرد که من از این بیماری بهبودی نمی‌یابم. برای همین به من گریه و ناله دست داد، ولی بار دیگر به من گفت که تو نخستین کسی هستی که از اهل بیت من، به من ملحق می‌شوی. این خبر به من نشاط و سرور بخشید، فهمیدم که پس از اندکی به پدر ملحق می‌گردم.
روح مقدس و بزرگ آن سفیر الهی نیمروز دوشنبه در 28 ماه صفر به ملکوت اعلاء پیوست. امیرمؤمنان پیکر مطهر پیامبر را غسل داد و کفن کرد، زیرا پیامبر فرموده بود که نزدیکترین فرد مرا غسل خواهد داد و این شخص جز علی کسی نبود.
نخستین کسی نیز که بر پیامبر نماز گزارد امیرمؤمنان بود.
در مرگ پیامبر همه عالم گریان شد لذا امیر مومنان فرمود :
لقد قبض رسول الله صلی الله علیه و آله و ... فضجت الدار و الافنیه ملا یهبط و ملأ یعرج و ما فارقت سمعی هینمه منهم یصلون علیه حتی واریناه فی ضریحه. (1)
رسول خدا صلی الله علیه و آله قبض روح گردید در حالی که (گویی) در و دیوار خانه اش به ضجه در آمده بودند. گروهی (از فرشتگان) به زمین می آمدند و گروهی به آسمان می رفتند، گوش من از صدای آهسته ی آنان که بر آن حضرتنماز می خواندند خالی نمی شد، تا آنگاه که او را در ضریح خود به خاک سپردیم
.
پی نوشتها:
1- نهج البلاغه . خطبه 197

ماه صفر که بنا به روایتی ، روز اول آن روز واردشدن کاروان اسرای کربلا به شام است و حوادث تلخ دیگری از جمله شهادت دختر 3 ساله امام حسین (ع)،رحلت جانگداز پیامبر اکرم (ص) در روز 28 این ماه واقع شده و پایان ماه نیز مصادف با شهادت هشتمین پیشوای شیعیان امام رضا (ع) می باشد.

چرا صفر را صفر نامیده اند؟

در نامگذاری این ماه، دو وجه ذکر کرده ‏اند:
1. از «صُفْرَة (زردی)» گرفته شده؛ زیرا زمان انتخاب نام، مقارن فصل پاییز و زردی برگ درختان بوده است.
2.از «صِفْر (خالی)» گرفته شده؛ زیرا مردم پس از پایان ماه‏های حرام، رهسپار جنگ می‏ شدند و شهرها خالی می‏ شد.
این ماه، معروف به شومی و بدشگونی است. از پیامبر اکرم (ص) درباره ماه صفر، چنین نقل شده است:
هر کس خبر تمام شدن این ماه را به من دهد، بشارت بهشت را به او می‏دهم.

برخی اعمال ماه صفر

1-در این ماه، به دادن صدقه اهتمام بیشتری شود
پیامبر اکرم (ص) در باب صدقه دادن می فرمایند : " لبخند تو بر روی برادرت صدقه است ، امر به معروف و نهی از منکر کردنت صدقه است ، رهنمایی کسی که راه را گم کرده صدقه است و دور کردن سنگ و خا ر و استخوان از راه صدقه است . "

2-برای ایمنی از بلاها، دعای زیر هر روز ده مرتبه خوانده شود:
یا شَدیدَ الْقُوی‏ وَیا شَدیدَ الْمِحالِ یا عَزیزُ یا عَزیزُ یا عَزیزُ ذَلَّتْ بِعَظَمَتِکَ جَمیعُ خَلْقِکَ فَاکْفِنی‏ شَرَّ خَلْقِکَ یا مُحْسِنُ یا مُجْمِلُ یا مُنْعِمُ یا مُفْضِلُ یا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّی‏ کُنْتُ مِنَ الظَّالِمینَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَنَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَکَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنینَ وَصَلَّی اللَّهُ عَلی‏ مُحَمَّدٍ وَ الِهِ‏ الطَّیِّبینَ الطَّاهِرینَ! (مفاتیح الجنان)
ای سخت نیرو، و ای سختگیر! ای عزیز، ای عزیز، ای عزیز! خوارند از بزرگی‏ات همه خلقت. پس کفایت کن از من شرّ خلق خودت را، ای احسان بخش! ای نیکوکار! ای نعمت بخش! ای عطا دِه! ای که معبودی جز تو نیست! منزّهی تو! به راستی من از ظالمانم. اجابت کردیم برایش و نجاتش دادیم از غمّ و همچنین نجات دهیم مؤمنان را، و رحمت کند خدا بر محمّد و آل پاک و پاکیزه‏اش!

3-ـ «سیّد بن طاووس» نقل کرده است: در روز سوم ماه صفر، دو رکعت نماز بخوان که در رکعت اوّل سوره «حمد» و سوره «انّا فتحنا» (فتح) و در رکعت دوم سوره «حمد» و سوره «توحید» قرائت شود و پس از سلام نماز، صد بار صلوات بفرست و صد بار آل ابى سفیان را لعنت کن و صد مرتبه استغفار نما و آنگاه حاجت خویش را از خداوند بخواه. (ان شاء اللّه به هدف اجابت مى رسد).( اقبال، صفحه 587)

4ـ در روز اربعین (بیستم ماه صفر) زیارت امام حسین(علیه السلام) مستحبّ است و مورد تأکید قرار گرفته. در روایتى که «شیخ طوسى» از امام حسن عسکرى(علیه السلام) نقل کرده، چنین آمده است: نشانه هاى مؤمن پنج چیز است: به جاى آوردن پنجاه و یک رکعت نماز (17 رکعت نماز واجب و 34 رکعت نافله) و زیارت اربعین (امام حسین(علیه السلام)) و انگشتر را بر دستِ راست نهادن، و پیشانى را به هنگام سجده بر خاک گذاردن و بسم الله الرّحمن الرّحیم را در نماز بلند گفتن.(2)

مناسبت های ماه صفر

اوّل ماه صفر:
آغاز جنگ صفّین، مطابق نقل مورّخان در سال 37 هجرى است. جنگ صفّین از سوى امیرمؤمنان(علیه السلام) و لشکریانش، در برابر معاویه و سپاه غارتگر شام، آغاز شد و مدّت 110 روز طول کشید،(2) و در آستانه شکست لشکر شام، عمرو عاص خدعه اى به کار زد و قرآن ها را بر سر نیزه کردند و داستان تأسّف بار حکمین پیش آمد.
همچنین در این روز در سال 61 هجرى (بنا بر روایتى) سرِ مبارک حضرت سیّدالشّهدا(علیه السلام) را همراه کاروان اهل بیت(علیهم السلام)وارد شهر شام کردند.

دوم ماه صفر:
روز شهادت زید بن على بن الحسین(علیه السلام) پس از قیام بر ضدّ بنى امیّه در سال 120 هجرى است; وى به هنگام شهادت 42 سال داشت.

هفتم ماه صفر:
بنا بر نقل شیخ مفید و کفعمى، روز شهادت امام حسن مجتبى(علیه السلام) است.
همچنین ولادت امام کاظم(علیه السلام) طبق روایتى در سال 128، در این روز در منطقه «ابواء» (محلّى میان مکّه و مدینه) واقع شده است. این روز از جهتى روز حزن و از جهتى روز سرور است.

بیستم ماه صفر:
روز اربعین امام حسین(علیه السلام) است; بنابر نقل جمعى از بزرگان مانند شیخ مفید، شیخ طوسى و کفعمى، جابر بن عبداللّه انصارى در این روز براى زیارت امام حسین(علیه السلام) به کربلا آمد و همین روز، روزى است که اهل بیت امام حسین(علیه السلام) طبق روایتى از شام به مدینه آمدند.
ولى در ارتباط با آمدن اهل بیت حسینى(علیه السلام) در روز اربعین به کربلا میان مورّخان گفتگوست; مرحوم حاج شیخ عبّاس قمى در «منتهى الآمال» از سیّد بن طاووس نقل مى کند که اهل بیت حرم حسینى(علیه السلام) در مسیر بازگشت به مدینه، نخست به کربلا آمدند و زمانى به آنجا رسیدند که جابربن عبدالله انصارى و گروهى از بنى هاشم به زیارت امام حسین و یارانش آمده بودند (و با توجه به اینکه جابر در بیستم صفر به کربلا آمد، بنابراین اهل بیت نیز ورودشان به کربلا همان روز بود).
اما مرحوم حاج شیخ عباس قمى با توجه به نقل دیگر مورّخان و قرائن و شواهد دیگر، ورود اهل بیت(علیهم السلام) را در بیستم صفر (اربعین حسینى) به کربلا بسیار بعید مى داند و از شیخ مفید و شیخ طوسى نقل مى کند که اهل بیت(علیهم السلام) روز بیستم صفر از شام به مدینه مراجعت کردند.

بیست و هشتم ماه صفر:
در چنین روزى، در سال یازدهم هجرى، رسول گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) وفات یافت و همه مورّخان اتّفاق دارند که روز وفات آن حضرت، روز دوشنبه بود و آن حضرت به هنگام وفات شصت و سه سال از عمر مبارکشان مى گذشت.
همچنین بنا بر نقل جمعى از علما و مورّخان، روز بیست و هشتم صفر سال 50 هجرى، روز شهادت امام حسن مجتبى(علیه السلام) است و این روایت بیشتر در میان شیعیان مشهور است تا روایت هفتم ماه صفر.

روز آخر ماه صفر:
بنا بر قول «شیخ طبرسى» و «ابن اثیر» آخر ماه صفر سال 203 هجرى، روز شهادت امام رضا(علیه السلام) است که در سنّ پنجاه و پنج سالگى، توسّط مأمون عبّاسى مسموم شده و به فیض شهادت نائل آمدند.

چرا ماه صفر معروف به ماه نحس است؟
در كتاب مفاتيح الجنان در رابطه با ماه صفر مي فرمايد: اين ماه معروف به نحوست است و براي رفع نحوست هيچ چيز بهتر از تصدق و ادعيه و استعاذات وارده نيست.(1)
در ميان مردم معمول است كه بعضي از روزها را روز سعد و مبارك و بعضي را روز شوم و نحس مي دانند بحث در اين است تا چند اندازه اين اعتقاد در اسلام پذيرفته شده است.
از نظر عقل محال نيست كه اجزاي زمان با يكديگر تفاوت داشته باشد بعضي داراي نحوست و ايام ديگر ضد آن باشد هر چند از نظر استدلال عقلي راهي براي اثبات يا نفي آن وجود ندارد همين اندازه مي گوئيم ممكن است ولي از نظر عقل ثابت نيست. بنابراين اگر دلايل شرعي از طريق وحي كه افق هاي وسيع تري را روشن مي نمايد بر اين معني در دست داشته باشيم قبول آن نه تنها بلامانع بلكه لازم است. در قرآن تنها در دو مورد اشاره به نحوست ايام شده است در رابطه با قوم عاد مي فرمايد: "ما بر هلاك آنها تند بادي در روز پايداري نحسي فرستاديم"(2)
و در سوره ديگر مي فرمايد: "ما تندبادي سخت و سرد در روزهاي شومي بر آنها مسلط ساختيم"(3) پس قرآن تنها اشاره اي سربسته به مسأله دارد ولي احاديث زيادي در زمينه نحس و سعد ايام داريم در روايتي نقل شده كه يكي از دوستان امام حسن عسكري ـ عليه السّلام ـ روز سه شنبه به محضر امام مشرف شد امام فرمودند: ديروز تو را ديدم عرض كرد چون دوشنبه بود و من براي مصون ماندن از شر اين روز از خانه بيرون نمي آيم. امام فرمودند: كسي كه مي خواهد از شر دوشنبه در امان بماند در اولين ركعت نماز صبح سورة هل اتي بخواند كه تناسب با رفع شر دارد... خداوند نيكان را از شر روز رستاخيز نگاه مي دارد.(4) ... اينجا امام نحوست را رد نكردند در بعضي از روايات سعد و نحس ايام در ارتباط با حوادثي كه در آن واقع شده است تفسير شده يعني سعد و نحس بودن به خاطر جريانات و حوادثي كه در آن روز اتفاق افتاده مي باشد نه اين كه خود ايام نحس باشند.
پس اجمالاً از آيات و روايات استفاده مي شود روزهاي نحسي وجود دارد يا خودشان يا به خاطر حوادثي كه در آن اتقاق افتاده است.
و در رابطه با ماه صفر روايتي نقل شده كه پيامبر فرمودند: هركس به من خبر دهد به خارج شدن ماه صفر من هم به او بشارت بهشت را مي دهم.(5) از اين روايت هم نحس بودن استفاده مي شود.
علامه طباطبائي فرموده: در روايات قابل اعتماد آمده است روز وفات حضرت سيدالشهداء و يا پيغمبر اكرم نحس است و مواليد ائمه سعد است.(6)
احتمال است نحوست و سعد بودن به خاطر حوادثي باشد كه در آن اتفاق افتاده مثل شهادت پيامبر اكرم و امام حسن مجتبي و امامان ديگر عليهم السلام.
لازم به ذكر است در رابطه با نحس بودن ماه صفر مدرك قابل اعتمادي پيدا نشد جز روايت مستدرك سفينة البحار كه هر كس به من اطلاع بدهد خروج ماه صفر ار من هم به او وعده بهشت مي دهم كه از اين روايت اجمالاً استفاده مي شود كه ماه صفر مبغوض پيامبر بوده است يا به خاطر حوادثي كه در آن واقع مي شود و يا جهت ديگري داشته است.
------------------------------------------------------
1 . مفاتيح الجنان، مرحوم شيخ عباس قمي، در اعمال ماه صفر، فصل هشتم، ص 391.
2 . سورة قمر، آية 19.
3 . سورة فصلت، آية 16.
4 . صد سؤال و صد جواب ، عيسي ولائي، قم، انتشارات كوثر النبي، 1382، ص 470.
5 . مستدرك سفينة البحار. علي نمازي شاهرودي، 1363، ص 284، ج 6.
6 . در محضر علامه طباطبائي، پرسش ها و پاسخ هاي اعتقادي، محمد حسين رخ شاد، قم ، ناشر آل علي، 81، ص 254، سؤال 659.

با توجه به آنکه ماه صفر به ماهی نحس و سنگین در میان مردم مشهور است آیا در روایات و آیات قرآن و آموزه‌های دینی چنین تصریح شده است؟ به عبارت بهتر چرا به ماه صفر ماهی نحس می‌گویند؟
شهرت ماه صفر به نحوست در جامعه اسلامی و قاطبه مسلمین ریشه در حوادث اندوهبار، دردناک و سختی دارد که در این ماه به پیامبر (ص) و اهل بیت پیامبر (ص) وارد شده است.
به تصریح تاریخ اسلام در ماه صفر حوادث دردآور و اندوهباری رخ داده که این حوادث اسباب مشکوک بودن این ماه به نحس و شومی را فراهم کرده است. در ماه صفر بهترین خلق و خاتم انبیای الهی یعنی حضرت محمد مصطفی (ص) در بستر بیماری قرار گرفتند و این بیماری به رحلت آن حضرت (ص) در بیست و هشتم این ماه در سال ۱۱ هجری منتهی شد، یعنی ایشان از ۱۵ تا ۲۸ این ماه حضرت رسول (ص) بیمار بودند! علاوه بر این، در این ماه سبط نبی مکرم اسلام (ص) یعنی امام مجتبی (ع) نیز به شهادت رسیدند همین طور حضرت ثامن الحجج (ع) در ۱۷ ماه صفر به نقل مرحوم طبرسی و ابن اثیر و یا در انتهای این ماه یعنی سی ام آن، به شهادت رسیدند و شهادت ایشان در ایران اسلامی رخ داده است و از آنجایی که مردم ایران با آثار فراوان و بی نظیر هجرت امام رضا (ع) در طول سه سال اقامت ایشان در این کشور مواجه شده بودند و برایشان سرنوشت ساز بوده است شهادت آن حضرت (ع) را عامل نحوست ماه صفر می‌دانند! آیا اتفاقات ناگوار دیگری در این ماه رخ داده که سبب این شهرت به نحوست باشد؟ بله، در طول تاریخ اسلام حوادث دیگری نیز در این ماه رخ داده که اندوهبار و تلخ است، برای مثال در روز نخست ماه صفر سال ۶۱ هجری اسرای اهل بیت علیهم السلام وارد شام شدند، در این ماه کاروان اسراء در رنج و اندوه و غل و زنجیر بنی امیه بودند و با آن‌ها به خشونت رفتار می‌شد. همچنین، حضرت رقیه (س)، دختر سه ساله امام حسین (ع) در پنجم این ماه در سال ۶۱ هجری و در خرابه شام رحلت کردند یعنی بعد از واقعه کربلا و نیز روز نخست این ماه آغاز جنگ صفین واقع شده است و صحابی پیامبر (ص) عمار یاسر از پیشگامان تشیع در نهم ماه صفر در سن ۹۳ سالگی به شهادت رسید که شهادت او برای شیعیان و اهل بیت (ع) سنگین و دردناک بوده است. علاوه بر این، محمدبن ابی ابکر از صحابی باوفای امیرمومنان (ع) در مصر در سال ۳۸ هجری در ماه صفر به شهادت رسید، او نیز کارگزار مولای متقیان (ع) در مصر بود و عشقی خاص به حضرت امیر (ع) داشت و در حکومت اسلامی ایشان به شهادت رسید.
بنابراین، مجموعه این حوادث دردناک و مصیبت‌های بزرگ برای پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) و ذریه ایشان و نیز اصحاب آن حضرت (ص)، باعث شده است مردم ماه صفر را نحس و سنگین بدانند.

ماه صفر خیلی ماه بدیه من خودم به شخصه قبول دارم


پاسخ :
1- نحوست ماه صفر و ايام ديگر در آيات و روايات چگونه قابل توجيه مي باشد؟
گرچه ميان مردم معروف شده كه بعضي روزها مبارك و بعضي روزها مانند ماه صفر شوم و نحس مي باشد. يكي از مسايلي كه امروزه ميان عموم مطرح شده و به عنوان امر جدي نگريسته مي شود، خوشحالي پايان ماه صفر و ورود به ماه ربيع الاول از ماه هاي قمري است. اين خوشحالي كه ريشه در برخي نقل ها دارد ، احيانا توجه به صحت مطالب ديگري كه درباره ماه ربيع گفته مي شود را كمتر مي كند و احاديثي بعضا غير مقبول منتشر مي گردد.
از نظر عقل نيز چنين مطلبي صحيح به نظر نمي رسد، زيرا در اجزاي زمان تفاوتي نيست و همه روزها و شب ها آفريده خدايند. معنا ندارد يكي از روزهاي خدا را نحس بدانيم.
معروف بودن سعد و نحس ايام در ميان مردم در ارتباط با حوادثي است كه در آن واقع شده است. از امير مؤمنان علي (ع) نقل شده است: در روز چهارشنبه قتل هابيل به دست قابيل واقع شد، يا گفته شده روز سوم ماه نحس است، چون آدم و حواء از بهشت بيرون رانده شدند.(1) بنا بر اين نحس بودن در اين موارد مربوط به وقايع مي شود.
علامه طباطبايي (ره) پس از نقل روايات مي گويد:
«اخبار و (آياتي ) كه درباره نحوست و سعادت ايام وارد شده (2)، بيش از اين دلالت ندارد كه اين سعادت و نحوست به جهت حوادث ديني است كه بر حسب ذوق ديني و يا بر حسب تأثير نفوس يا در فلان روز، ايجاد حسن كرده و يا باعث قبح و زشتي آن شده؛ اما اين كه خود آن روز و يا آن قطعه از زمان، متصّف به ميمنت و يا نحوست شود و تكويناً خواص ديگري داشته باشد كه ساير زمانها آن خواص را نداشته باشد، از آن روايات برنمي آيد. هر روايتي كه بر خلاف آنچه گفتيم ظهور داشته باشد، بايد حمل بر تقيه كرد و يا به كلي، [آن را] طرح (بي اعتبار) نمود». (3)
پس طبق اين روايات وآيات، روزها نحس نيستند؛ بلكه نتايج اعمال ما آن روز يا شب را به خوب يا بد بودن متصّف مي كند.
شهيد مطهري با دقت در مسايل علمي، ضمن روشنگري اين مطلب، ذاتي بودن نحوست ايام را رد كرده است و شوم بودن را منتسب به اتفاقات شوم مي‌داند نه خود آن ايام. ايشان مي آورند كه:
در موضوع نحوست ايام دو مسئله است. يك مسئله اين است كه ما برخى روزهاى سال را مبارك مى‏شماريم و برخى را نحس و شوم، به اعتبار حادثه‏اى كه در آن روز واقع شده است؛ و مقصود ما اين نيست كه اين روز از آن جهت كه اين روز است مبارك است يا اين روز از آن جهت كه اين روز است شوم است، ... مثلًا ما روز عيد غدير را روز مبارك مى‏دانيم ولى نه به اعتبار اين كه هجدهم ذى‏الحجه است‏ يا چنين نيست كه‏ دهم محرم روزى بوده كه از اوّلى كه عالم ساخته شده اصلًا اين روز، بد ساخته شده، شوم ساخته شده و حادثه كربلا در روزى واقع شد كه بالذات شوم بود، حادثه كربلا هم در يك روز شوم واقع شد. يك وقت انسان اين طور فكر مى‏كند. اين طرز فكر،اساسى نمى‏تواند داشته باشد.(4)
اما چه بايد كرد:
برخي روايات براي رفع نحوست اعمال، دعاها يا اذكار خاصي را بيان كرده اند، مثل آنچه از امام صادق (ع) نقل شده است:
«كسي كه اول صبح صدقه دهد، خداوند نحوست در آن روز را از او دفع سازد». (5)
و يا فرموده: «اگر روز چهار شنبه سفر مي كني، صدقه بده و آيت الكرسي بخوان». (6)
2- اما در خصوص اين روايت در مورد مژده بهشت دادن پيامبر به كسي كه بشارت ماه ربيع را بدهد، ما در منابع شيعي حديثي در اين باره پيدا نكرديم.
فقط روايتي در تفسير روح البيان آن هم بدون نقل سند آمده است كه البته در جوامع روايي يافت نشده است و مرحوم ميرزا جواد ملكي تبريزي نيز در المراقبات آن را بيان نموده است، ولي سندي بر اين قول نياورده و به همين دليل نمي توان مورد استناد قطعي قرار گيرد.(7)
پي نوشت:
1. مكارم شيرازي ناصر، تفسير نمونه، نشر دار الكتب الاسلاميه، تهران، 1379ش، ج 23، ص 41-43.
2. قمر (54) آيه 19؛ فصلت (41) آيه 16؛ دخان (44) آيه 3.
3. علامه طباطبايي، تفسير الميزان‏، ترجمه موسوى همدانى،ناشر دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسين حوزه علميه قم،‏ 1374 ش،‏ چاپ پنجم، ج 19، ص 144.
4. مجموعه‏آثار، شهيدمطهرى، ج‏۲۶، ص ۷۳۳ - ۷۳۹.
5. محدث نوري، مستدرك الوسائل، موسسه آل البيت لاحياء التراث، قم، چاپ اول، 1408 ق، ج 56، ص 31.
6. همان، ص 28.
7. من بشرنى بخروج الصفر ابشره بالجنة؛ كسي كه مرا به اتمام ماه صفر بشارت دهد او را به بهشت بشارت مي دهم؛ حقى بروسوى اسماعيل، تفسير روح البيان، دار الفكر، بيروت، ج ‏4، ص 325.

شیعیان إثنی عشری و محبان اهل بیت علیهم السّلام، ماه صفر را از ایام سوگواری سال می‌دانند. زیرا در ابتدای این ماه خانواده امام حسین علیه السّلام و بازماندگان واقعه کربلا را به صورت اسیری وارد شام نمودند و آنان را در فشار روحی و روانی و مورد تحقیر و توهین قرار دادند، به طوری که یکی از فرزندان خردسال امام حسین علیه السّلام، به نام رقیه (س)، بر اثر این سختی‌های طاقت فرسا، در دمشق به لقاءاللّه پیوست. هم چنین، بیستم این ماه، اربعین شهادت امام حسین علیه السّلام و یارانش در کربلا است.
بنا به روایت علمای شیعه و برخی از علمای اهل سنت، در 28 صفر، رحلت جانگداز رسول گرامی اسلام حضرت محمد صلّی اللّه علیه و آله و شهادت سبط پیامبر، حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام و در آخر این ماه، شهادت ثامن الحجج حضرت علی بن موسی الرضا علیه السّلام واقع شده است. بدین جهت، شیعیان این ماه را همانند ماه محرم، به سوگواری می‌پردازند. در بسیاری از مراسم‌ها و محافل مذهبی، دو ماه محرم و صفر را پشت سر هم گرامی می‌دارند و در آن‌ها به عزاداری مشغول می‌باشند.
ولیکن، اکثر مورخان اهل سنت، رحلت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله را در ماه ربیع الاول می‌دانند. بدین جهت برای این ماه برنامه ویژه ای ندارند.

گرچه در این ماه دو ولادت اهل بیت روی داده اما مصیبت های بزرگی به اهل بیت وارد شده همچون رحلت پیامبر گرامی اسلام (ع) و شهادت امام حسن مجتبی (ع) و شهادت امام رضا (ع) و آغاز مصیبت های حضرت زهرا (س) که این ماه را به ماه حزن اهل بیت تبدیل می کند. آجرک الله یا بقیت الله اول ماه صفر آغاز جنگ صفین در سال ۳۷ هجری قمری: این جنگ میان امیرالمومنین و سپاه معاویه رخ داد و ۱۱۰ روز طول کشید، سرانجام عمرو عاس با حیله و مکر دستور داد قرآن ها را بر سر نیزه کنند و داستان حکمیت پیش آمد. همچنین بنا به روایتی مبارک امام حسین (ع) به همراه اهل بیت (ع) وارد شام شدند. روز سوم ولادت امام باقر (ع) در سال ۵۷ هجری قمری.... روز هفتم ولادت امام کاظم (ع) در سال ۱۲۸ هجری قمری روز بیستم (اربعین) طبق گفته بسیاری از بزرگان و مورخان آمدن کاروان اثرای کربلا به از شام به کربلا حسین(ع) در همین روز است. روز بیست و هشتم این روز روز مصیبت بزرگ شیعه است که در آن دو واقعه عظیم و مصیبت بار روی داده: رحلت رسول اکرم (ص) در سال ۱۱ هجری قمری شهادت امام حسن مجتبی در سال ۵۰ هجری قمری روز آخر ماه صفر این روز هم روز مصیبت بار جهان تشیع است: روز شهادت امام رضا (ع) در سال ۲۰۳ هجری

بیانات رهبرمعظم انقلاب درباره زیارت اربعین :
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (دوشنبه) در جلسه‌ی درس خارج فقه، پدیده‌ی بی‌نظیر و حرکت عظیم و پرمعنای راه‌پیمایی اربعین حسینی علیه‌السلام را حسنه‌ای ماندگار خواندند و گفتند: ترکیب «عشق و ایمان» و «عقل و عاطفه» از ویژگی‌های منحصر به‌فرد مکتب اهل‌بیت علیهم‌السلام است و حرکت عاشقانه و مؤمنانه‌ی مردم از کشورهای مختلف جهان در این پدیده‌ی بی‌سابقه، بدون تردید از جمله شعائر الهی است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به بزرگواری و محبت مردم عراق در پذیرایی از زائران اربعین، به کسانی که توفیق حضور در این حرکت پرمعنا و پرمغز را پیدا کرده‌اند توصیه کردند این فرصت را مغتنم بشمارند و افزودند: ما نیز از دور به حال زائران اربعین غبطه می‌خوریم و آرزو می‌کنیم ای کاش همراه شما بودیم.
رهبر انقلاب، فرصت ارتباط معنوی و عاشقانه با خاندان پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله و زیارت این عناصر ممتاز، برجسته، نورانی و ملکوتی را از امتیازات تفکر شیعی در میان فِرق اسلامی دانستند و گفتند: حرکت عظیم مردم از ایران و سایر کشورهای جهان برای حضور در راهپیمایی اربعین، جلوه‌ای از ویژگی‌های برجسته‌ی مکتب اهل‌بیت علیهم‌السلام است که در آن، هم «ایمان، اعتقاد قلبی و باورهای راستین» موج می‌زند هم «عشق و محبت».

ایشان همچنین زائران اربعین را به رعایت ضوابط و مقررات توصیه و تأکید کردند: دولت درخصوص خروج از کشور مقرراتی معین کرده که حتماً باید مراعات شود و حرکت خارج از این ضوابط مطلوب نیست.

در صحرای کربلا، عشق الهی به نمایشگاه گذاشته شده و آنهایی که در اربعین حضور می‌یابند، تجلی گاه عشق الهی می‌شوند که ازناحیه حضرت ابی‌عبدالله(ع) بر قلب‌ها بروز کرده است.
عشق و محبوب شدن به راحتی به دست نمی‌آید، سختی با عشق هویت پیدا می‌کند، افرادی تا در گرفتاری قرار می‌گیرند، دست ازعبادت و ستایش بر می‌دارند.
زائران باید در طول زیارت الهام بگیرند، تمامی حرف های زیارت اربعین و زیارت امام حسین (ع) الهاماتی بوده که برای زائران به همراه دارد.

بنیان‌گذار پیاده روی اربعین کیست؟

در سال ۶۱ هجری عبدالله جابر انصاری از یاران پیامبر و علی (علیه السلام) نخستین کسی بوده که این کار را انجام داده است، اما بنیان‌گذار اصلی این حرکت که تاکنون دوام دارد کسی نیست جز شیخ انصاری.


[/HR] سنت پیاده‌روی روز اربعین حسینی بنا به اقوالی در زمان ائمه هدی علی رغم ظلم و جور و خفقان حکام وقت انجام می‌شده است. در سال ۶۱ هجری عبدالله جابر انصاری از یاران پیامبر و علی (علیه السلام) نخستین کسی بوده که این کار را انجام داده است، اما بنیان‌گذار اصلی این حرکت که تاکنون دوام دارد کسی نیست جز شیخ انصاری.
ایشان این حرکت را به عنوان رسم و نمادی برای شیعیان معرفی کرد، اما پس از مدتی به فراموشی سپرده شد ولی در نهایت توسط شیخ میرزا حسین نوری مجددا احیا شد و به عنوان رسم و سنتی نیکو در میان شیعیان نشر یافت. این عالم بزرگوار اولین بار در عید قربان به پیاده‌روی از نجف تا کربلا اقدام کرد که ۳ روز در راه بود و حدود ۳۰ نفر از دوستان و اطرافیانش وی را همراهی می‌کردند، محدث نوری از آن پس تصمیم گرفت، هر سال این کار را تکرار کند، ایشان آخرین بار در سال ۱۳۱۹ هجری با پای پیاده به زیارت حرم اباعبدالله حسین (علیه السلام) رفتند.
این اقدام زمینه ساز پیاده روی بسیاری از عاشقان اهل‌بیت و امام حسین (علیه السلام) شد. در راستای انجام این مراسم معنوی و روحانی برخی از علما و حتی مراجع تقلید نیز با پای پیاده به کربلا سفر کردند. از جمله این افراد میرزا جواد آقا ملکی تبریزی یکی از مراجع عالیقدر جهان تشیع است که بار‌ها با پای پیاده از عتبه علویه، رهسپار عتبه حسینی شده است.
ایشان درباره مراقبه و بزرگداشت روز اربعین حسینی می‌گویند: به هر روی بر مراقبه کننده لازم است که بیستم صفر (اربعین) را برای خود روز حزن و ماتم قرار داده بکوشد که امام شهید را در مزار حضرتش (علیه السلام) زیارت کند، هر چند تنها یک بار در تمام عمرش باشد، چنانکه حدیث شریف، علامت‌های مؤمن را پنج امر ذکر کرده است: ۵۱ رکعت نماز در شبانه روز، زیارت اربعین، انگشتر در دست راست کردن، پیشانی بر خاک گذاشتن و بلند بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ گفتن در نمازها.
امام صادق (علیه السلام) نیز درباره ثواب زیارت امام حسین (علیه السلام) با پای پیاده می‌فرماید: کسى که با پای پیاده به زیارت امام حسین (علیه السلام) برود، خداوند به هر قدمى که برمى‏دارد یک حسنه برایش نوشته و یک گناه از او محو مى‏فرماید و یک درجه مرتبه‏ اش را بالا مى‏ برد، وقتى به زیارت رفت، حق تعالى دو فرشته را موکل او مى‏‌فرماید که آنچه خیر از دهان او خارج می‌شود را نوشته و آنچه شر و بد است را ننویسند و وقتى برگشت با او وداع کرده و به وى مى‏‌گویند: اى ولىّ خدا! گناهانت آمرزیده شد و تو از افراد حزب خدا و حزب رسول او و حزب اهل‌بیت رسولش هستی، به خدا قسم! هرگز تو آتش را به چشم نخواهی دید و آتش نیز هرگز تو را نخواهد دید و تو را طعمه خود نخواهد کرد./ کامل الزیارات/ ترجمه ذهنی تهرانی/ ص۴۳۲
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر معظم انقلاب نیز درباره اهمیت پاسداشت و بزرگداشت روز اربعین حسینی نیز گفته‌اند: شروع جاذبه مغناطیسی حسینی در روز اربعین است، جابربن عبدالله را از مدینه بلند می‌کند و به کربلا می‌کشند، این همان مغناطیسی است که امروز هم با گذشت قرن‌های متمادی در دل من و شما هست.
این سنت حسنه توانسته است در طول سالیان گذشته ضمن ایجاد نوعی نشاط و پویایی در فقه و مذهب جعفری و ضمن نشان دادن ارادت به اهل بیت، عامل اتحاد شیعیان جهان باشد و بتواند عاملی ناگسستنی برای پیوند و نزدیکی قلوب شیعیان باشد و تحولاتی را در تاریخ تشیع و کشور‌های منطقه و به ویژه عراق ایجاد کند. این مساله در مطالب بعد مورد بررسی قرار می‌گیرد.

دوستانی که اربعین میرید کربلا منم دعا کنید عزیزان .یادتون نره


فضيلت زيارت امام حسين (ع)
روايات بسيار در فضيلت زيارت آن حضرت بلكه در وجوب آن آمده است:

1 - از امام صادق عليه‏السلام روايت شده است كه فرمود: «زيارة الحسين بن على عليه‏السلام واجبة على كل من يقر للحسين بالامامة من الله عزوجل» «زيارت حسين بن على عليه‏السلام بر هر كسى كه به امامت حسين عليه‏السلام از طرف خداى عزوجل اقرار دارد، واجب است»(1).

2 - زنى به نام ام سعيد مى‏گويد: حضرت صادق عليه‏السلام به من فرمود: اى ام سعيد! مزار حسين را زيارت كنيد زيرا زيارت او بر مردان و زنان واجب است(2).

3 - محمد بن مسلم از حضرت باقر عليه‏السلام نقل كرده است كه فرمود: به شيعيان من دستور دهيد تا به زيارت مزار حسين عليه‏السلام بروند، براستى كه زيارت مزار حسين عليه‏السلام بر هر مؤمنى كه اقرار به امامت حضرتش از جانب خداى عزوجل دارد، واجب است(3).

4 - حضرت رضا عليه‏السلام فرمود: كسى كه مزار ابى عبدالله عليه‏السلام را در كنار شط فرات زيارت كند بمنزله كسى است كه خداوند را در فوق عرش زيارت كرده باشد(4).

5 - ابن مسكان از حضرت صادق عليه‏السلام نقل كرده است: كسى كه نزد حسين آيد (به زيارت مزار حسين عليه‏السلام بشتابد) و حق او را بشناسد، نام او در عليين ثبت گردد(5).

6 - امام صادق عليه‏السلام فرمود: كسى كه به زيارت قبر ابى عبدالله الحسين عليه‏السلام برود و عارف به حق او باشد(6) ، خداوند گناهان گذشته و آينده او را خواهد بخشيد (بجز حق الناس)(7)

7 - امام موسى بن جعفر عليه‏السلام فرمود: كمترين ثوابى كه به زائر قبر امام حسين عليه‏السلام در كنار شط فرات داده مى‏شود - در صورتى كه معرفت به حق او و حرمت و ولايتش داشته باشد - اين است كه گناهان گذشته و آينده او (غير از حق الناس) آمرزيده مى‏شود(8).

8 - زيد شحام از امام صادق عليه‏السلام نقل كرده است كه: زيارت قبر حسين عليه‏السلام نزد خدا برابر با بيست حج بلكه افضل از بيست حج است(9).

9 - صالح نبلى از امام صادق عليه‏السلام نقل كرده است كه فرمود: كسى كه نزد قبر حسين عليه‏السلام آيد و حق او را بشناسد، همانند كسى است كه صد حج را با رسول خدا بجاى آورده باشد(10).

10- محمد بن حكيم از حضرت ابوالحسن عليه‏السلام نقل كرده است: كسى كه سه مرتبه در سال به زيارت مزار حسين عليه‏السلام آيد، از فقر و تنگدستى ايمن گردد(11)

11 - محمد بن مسلم از حضرت باقر عليه‏السلام نقل كرده است كه فرمود: به شيعيان مان دستور بدهيد كه به زيارت قبر حسين عليه‏السلام بروند زيرا زيارت مزار آن حضرت روزى آدمى را زياد و عمر او را طولانى و بلاها و بديها را از او دور مى‏سازد(12).

12 - امام صادق عليه‏السلام فرمود : حسين بن على عليه‏السلام فرموده است: من قتيل اشكم، در حالت غمگين كشته شده‏ام، و سزاور است بر خدا كه هيچ غمزده‏اى به نزد من نيايد مگر اينكه شادمان به نزد افراد خانواده خود باز گردد»(13).
استحباب زيارت يا وجوب ؟

پس از بيان روايات فوق درباره زيارت امام حسين عليه‏السلام ممكن است براى خواننده اين سؤال مطرح شود كه: آنچه ما شنيده‏ايم زيارت امام حسين عليه‏السلام يكى از مستحبات و داراى فضيلت و ثواب مى‏باشد همانگونه كه تعدادى از روايات فوق بر آن دلالت داشت، پس چگونه از برخى روايات بويژه سه روايت اول استفاده وجوب زيارت مى‏شود و در آنها كلمه واجب بكار گرفته شده است ؟

در پاسخ مى‏گوييم كه: واجب در اين گونه روايات معنايى دارد غير از آنچه امروز اصطلاحا" در فقه ما مطرح است، چه آنكه واجب به معناى «امرى كه ترك آن جايز نيست و عقاب دارد» از اصطلاحات فقهاء است و در عصر ائمه عليهم ‏السلام رائج نبوده است، و بايد واجب در عصر ائمه عليهم السلام را به همان معناى لغوى و متفاهم عرفى آن حمل كرد و آن عبارت ازو لازم ثابت است، يعنى كسى كه به امامت حسين عليه‏السلام اقرار دارد لازم است و سزاوار كه آن حضرت را زيارت كند، و همين كه در روايت آمده است كه: «بر هر مؤمنى كه اقرار به امامت او دارد» قرينه بر مطلب است زيرا اگر امر واجبى بود كه ترك آن جايز نبود نياز به ذكر اقرار به امامت و ايمان نداشت.

و من در خصوص اين روايات با بعضى از اعاظم رحمه الله مذاكره كردم، ايشان بر اساس اين احتمال كه شايد مراد از وجوب همان وجوب اصطلاحى باشد مى‏فرمود كه: زيارت امام حسين عليه‏السلام همانند حج در عمر يك مرتبه واجب است و ترك آن جايز نيست در صورتى كه استطاعت براى زائر همانند حج محقق شود.

1- ارشاد شيخ مفيد 2/133.

2- كامل الزيارات 122.

3- كامل الزيارات 121.

4- ثواب الاعمال و عقاب الاعمال 110.

5- ثواب الاعمال و عقاب الاعمال 110.

6- مراد از اين جمله شايد اين باشد كه آن بزگوار را امام معصوم و مفترض الطاعه بداند و با اين معرفت او را زيارت نمايد. رزقنا الله زيارته فى الدنيا و شفاعته فى الآخرة، والله العالم بحقائق الامور.

7- ثواب الاعمال و عقاب الاعمال

فاطمه زهرا و اربعین :

بلی امروز روز اربعین است
طلوع تازه ی آن نازنین است
نمی دانم چه گویم در غم او ؟
دو عالم غم شده از ماتم او
چو عشق خواجه لولاک دارم
بدل صد اربعین پژواک دارم
دلی از غصه آتشناک دارم
غمی سنگین تر از افلاک دارم
چهل روز است زهرا غمگسار است
چو ابر نو بها ران اشک بار است
غم آلاله های کربلایی
دل ما را نموده نینوایی
زده آتش به جان ماه و ناهید
و این غم می رود تا پلک خورشید
نمی دانم زهرا مادر او
همان آغوش آتش پروری او
کجا آنک غمین و اشک ریز است ؟
دلش از داغ گل ها شعله خیز است .

نقل از : گلش ناز ص191


کلمه " اربعین "چهار بار درقرآن ذکر شده به شرح زیر :
دوبار در مورد میقات چهل شبانه روزی حضرت موسی:
و اذ واعدنا موسی اربعین لیله (1)
و واعدنا موسی ثلاثین لیله و اتممناها بعشر فتم میقات ربه اربعین لیله (2)
این آیات بیانگر آن است که موسی علیه السلام به مدت چهل شبانه روز در میعادگاه با خدا یعنی طور سینا به مناجات با او مشغول بوده ، بعد از گذشت این مدت خداوند الواح تورات را به او هدیه داده است.
آیه سوم مربوط به مجازات قوم حضرت موسی است که وقتی حضرت آنان را به وارد شدن به فلسطین فرخواند، آنان اعلام کردند در آن سرزمین قوم جباری هستند و تا آنان خارج نشوند ، وارد نمی شویم. به موسی گفتند : تو و خدایت بروید و آنان را خارج کنید تا ما وارد شویم . خداوند به کیفر این سرپیچی و تن پروری، ورود به سرزمین مقدس را برای مدت چهل سال بر انان حرام کرد . در این دوران آنان در بیابان های سینا سرگردان بودند.
فانها محرمة علیهم اربعین سنه یتیهون فی الارض (3)
آیه چهارم بیان گر سن بلوغ و رشد کامل انسان است.می فرماید :
حتی اذا اشده و بلغ اربعین سنه (4)
"بلوغ اشد" ظاهرا سنینی است که انسان به رشد عقلی و جسمی رسیده و این مرحله ابتدا و میانه و انتهایی دارد که سه آیه از قرآن بر این سه نقطه دلالت دارد.
علامه طباطبایی می نویسد:
" وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَیْناهُ حُکْماً وَ عِلْماً وَ کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ"(5)" بلوغ اشد" به معناى سنینى از عمر انسان است که در آن سنین قواى بدنى رفته رفته بیشتر مى‏شود و به تدریج آثار کودکى زایل مى‏گردد، و این از سال هیجدهم تا سن کهولت و پیرى است که در آن موقع دیگر عقل آدمى پخته و کامل است.
ظاهرا منظور از آن در آیه بالا رسیدن به ابتداى سن جوانى است، نه اواسط و یا اواخر آن که از حدود چهل سالگى به بعد است، به دلیل آیه‏اى که در باره موسى (ع) فرموده:" وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ اسْتَوى‏ آتَیْناهُ حُکْماً وَ عِلْماً" (6) زیرا در این آیه کلمه" اسْتَوى‏" را آورد تا برساند موسى به حد وسط اشد رسیده بود که ما مبعوثش کردیم.
در آیه" حَتَّى إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَةً قالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ" (7) چون مى‏خواسته برساند در اواخر بلوغ اشد خود چنان گفت کلمه" چهل سالگى" را هم اضافه کرده، اگر بلوغ اشد به معناى چهل سالگى باشد، دیگر حاجت به ذکر" بَلَغَ" و تکرار آن نبود بلکه مى‏فرمود:" حتى اذا بلغ اشده اربعین سنة".

پی نوشت ها:
1.بقره(2)،آیه51.
2. اعراف(7)،آیه 142.
3.مائده(5)،آیه26.
4.احقاف(46)،آیه 15.
5.یوسف(12)،آیه 22.
6.قصص(28)،آیه14.
7.احقاف(46)،آیه 15.

[h=2]اربعین عشق
[/h] بسم رب الشهداء و الصدیقین... چهل روز...چهل منزل بلا...و خدا می داند چند مرتبه زخم زبان و تازیانه...
چه سخت است که چهل روز عشق را ببینی ولی بی بدن...چهل روز شکنجه شوی ولی بی یار و یاور و همدم...چهل روز سوختن یادگار عشق را در تب فراق نظاره گر باشی و در آخر بشنوی :شکر خدا که شما را خوار کرد و یزید را بر شما مسلط گردانید...خدا وکیلی ناسزا بار آن پیرمرد بی بصیرت نمی کردی؟...
ولی چه زیبا جواب او را اماممان داد که :مائیم ذوی القربی...
کاروان بصیرت و قافله ی عشق،دوباره به قربانگاه حسین بن علی رسید...قصد روضه ندارم ولی مگر نمی توانم برای سرورم نوحه سرایی کنم؟نوشته اند که این علویات خود را از روی شتر مانند برگ خزان روی زمین می انداختند...ــ در عجبم که کدامین قلم و کدامین جوهر تاب نوشتن این جملات را داشته ـ وبا چشمانی گریان و دستهای لرزان گوشه گوشه ی سرزمین بلا را به یکدیگر نشان می داده،می گفتند:آنجا جایی است که علی اکبر از اسب به روی زمین افتاد...آنجا جایی است که عمو عباس را عمودش زدند...آنجا جایی است که قاسم قد کشید...و ناگهان نگاه ها به یک نقطه می رسد... زبان ها خاموش...سکوت یکه تازی می کند...چرا؟آن کسانی که از کربلا تا کربلا نوحه می کردند و مویه می زدند،ناگهان خاموش گشتند؟دردانه ای لب به سخن باز میکند:هنا قتل الحسین...و فریاد ملکوتیان پایه های عرش را می لرزاند...

وحال ای منتقم خون خدا،ای کسی که با هر مرتبه سوره ی عاشورا،آرزوی یاری ات را از ته جان فریاد می زنیم،رخ بنمای و انتقام خون جدت را از قاتلان کهن و متمدن اش بگیر.
ما خود به گنه کاری خود معترفیم...ولی خدا می داند جان به کف منتظرت هستیم...شمشیر بصیرت بسته در کمر...زره ولایت بر تن...و لبیک گویان به ندای جدت...گوش به صوت آسمانی ات که یک جمعه بیایی و فریاد کنی:

الا یا اهل العالم،ان جدی الحسین...

یارب الحسین،به حق الحسین،اشف صدر الحسین،بظهور الحجه...

خوبی بدی از من تو این سایت دیدید منو حلال کنید عزیزان .تو این روز عزیز منو هم دعا کنید عزیزان. یا حسین