گناه حضرت آدم سنگین تر بود یا شیطان؟

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
گناه حضرت آدم سنگین تر بود یا شیطان؟

گناه حضرت آدم سنگین تر بود یا شیطان؟

همه انبيا معصوم بودند اما درباره بعضى از انبيا تعبيراتى به كار رفته كه در عين‌حال كه با عصمتشان منافات ندارد اما نشانه‏اى هست از يك نکته منفى.
حضرت آدم على‌نبينا وآله‌وعليه‌السلام به عقيده ما مسلمان‏ها به‌ويژه شيعيان، صفى‌الله بود و معصوم و خطايى كه مخالف عصمت باشد از او سر نزد، ولى يك امرى كه به تعبير قرآن عصيان ناميده شد نسبت به حضرت آدم داده شده كه از آن شجره منهيه تناول كرد.
حالا آن درخت چى بود چه خصوصيتى داشت خيلى گفت‌وگوها در اين زمينه شده و در حقيقت يك رازى است.
به هرحال شيطان آمد پيش حضرت آدم و حوا و مطالبى گفت كه باعث شد آنها مرتكب ترك اولى بشوند كه در قرآن عصيان ناميده شده و «عصى‌آدم ربه و...». البته باز تأكيد مى‏كنم كه اين عصيان مخالف عصمت نيست.
قرآن هم در وصف شيطان مى‏فرمايد: «يعدهم و يُمَنيهم»(نساء/120) كار شيطان اين است به مردم وعده مى‏دهد و آرزو در دلشان ايجاد مى‏كند اما وعده‏هاى شيطان همه‏اش فريب است.

جريان اين بود که شيطان آمد پيش حضرت آدم گفت مى‏دانيد چرا خدا گفته از اين درخت نخوريد براى اين كه اگر از اين درخت بخوريد فرشته مى‏شويد و عمر جاودانى پيدا مى‏كنيد؛ بعد هم قسم خورد كه من خيرخواه شما هستم.
حضرت آدم و حوا هم كه تا به حال قسم دروغ نشنيده بودند غفلت كردند از آن نهى الهى و باز به احترام اسم خدا حرف او را باور كردند و از آن درخت خوردند.
درباره اين‌ ماجرا سخن بسيار است و من به آن مسائلش كار ندارم. اين نکته را مى‏خواهم بيان كنم كه شيطان كارش را از كجا شروع كرد؟ با يك دروغ و از همين‌جا شما مي‌توانيد ماهيت شيطان و شيطنت را درك كنيد كه اصلاً كار شيطان چيست. تمام كارهاى شيطانى محورش دروغ است.
يك داستان قرآني ديگر را نقل کنم. روز قيامت وقتى حساب همه خلايق رسيده مى‏شود، شيطان و پيروانش در جهنم جايگزين مى‏شوند در اينجا مى‏افتند به جان هم. او مى‏گويد تقصير تو بود. آن مى‏گويد تقصير تو بود. مستضعفان و ضعفاى جوامع به بزرگ‏ترها مى‏گويند كه تقصير شما بود، شما ما را گمراه كرديد و به دنبال خودتان كشانديد. آنها مى‏گويند ما كه زورى نداشتيم مى‏خواستيد خودتان نياييد. بالاخره جنگ و دعوا مى‏شود توى جهنم. آخر سر مى‏آيند مى‏گويند همه تقصيرها گردن شيطان است. او بود كه همه ما را فريب داد. هم بزرگ‏ترها را و هم كوچك‏ترها را. مى‏افتند به جان شيطان كه تو بودى همه ما را گمراه كردى و تو بايد بيش‌تر از همه ما عذاب بشوى.
شيطان هم با اينها بحث مى‏كند مى‏گويد من چه زورى داشتم؟ كارى كه من مى‏كردم اين بود كه مى‏گفتم بياييد، شما هم مى‏آمديد! يك وعده دروغى مى‏دادم بعدش هم تخلف مى‏كردم. از من ساخته نبود به وعده‏ام وفا كنم. شما مى‏ديديد كه وعده‏هاى من دروغ است باز هم فريب من را مى‏خورديد تقصير خودتان بود؛ «فلاتلومونى و لوموا انفسكم»(ابراهيم/22) پس مرا ملامت مکنيد، خودتان را ملامت کنيد.
قرآن هم در وصف شيطان مى‏فرمايد: «يعدهم و يُمَنيهم»(نساء/120) كار شيطان اين است به مردم وعده مى‏دهد و آرزو در دلشان ايجاد مى‏كند اما وعده‏هاى شيطان همه‏اش فريب است. يك مثل كوچك بزنم. همه ما دوران جوانى را گذرانده‏ايم. براى ما زياد پيش آمده كه گاهى يك صحنه‏اى را ديده‏ايم خيال كرديم خيلى لذت‌بخش است، خيلى فوق‌العاده است. فكر كرديم كه اگر آن خواسته‏اى كه نسبت آن موضوع داريم برآورده بشود ديگر غرق در لذت خواهيم شد.
حضرت آدم و حوا هم كه تا به حال قسم دروغ نشنيده بودند غفلت كردند از آن نهى الهى و باز به احترام اسم خدا حرف او را باور كردند و از آن درخت خوردند.

منظره‏اى را مى‏بينند، صدايى مى‏شنوند، حرفى مى‏شنوند آرزو مى‏كنند كه آن برايشان تحقق پيدا كند. وقتى مى‏رسند بهش مى‏بينند نه، خبرى نبود. گاهى هم پشيمان مى‏شوند. اين همان وعده شيطان است و تخلفش. مى‏گويد اگر بياييد دنبال من خيلى لذت‏ها و سعادت‏ها نصيبتان مى‏شود، تجربه مى‏كنند مى‏بينند دروغ است فردايش دوباره فريب مى‏خورند. به دنبال شيطان راه مى‏افتند مى‏دوند با سر، يكهو سرشان مي‌خورد به سنگ و مى‏شكافد باز هم به هوش نمى‏آيند فردا دوباره همين آش است و همين كاسه. اين داستان شيطان است و گمراه كردن انسان‏ها.
برگرفته از سخنان آيت الله مصباح يزدي

باسمه تعالی
با سلام و سپاس
و عصی آدم ربه فغوی
گرچه عصيان در عرف امروز معمولا به معنى گناه مى‏آيد ولى در لغت به معنى خارج شدن از اطاعت و فرمان است (اعم از اينكه اين فرمان يك فرمان وجوبى باشد يا مستحبّ) بنا بر اين به كار رفتن كلمه عصيان، لزوما به معنى ترك واجب يا ارتكاب حرام نيست، بلكه مى‏تواند ترك يك امر مستحبّ يا ارتكاب مكروه باشد.
از اين گذشته گاهى" امر و نهى" جنبه ارشادى دارد، همانند امر و نهى طبيب كه به بيمار دستور مى‏دهد فلان دوا را بخور و از فلان غذاى نامناسب پرهيز كن، شك نيست كه اگر بيمار مخالفت دستور طبيب كند تنها به خود ضرر مى‏زند چرا كه ارشاد و راهنمايى طبيب را ناديده گرفته است.
خداوند نيز به آدم فرموده بود از ميوه درخت ممنوع مخور كه اگر بخورى از بهشت بيرون خواهى رفت و در زمين گرفتار درد و رنج فراوان خواهى شد، او مخالفت اين فرمان ارشادى كرد، و نتيجه‏اش را نيز ديد.
اين سخن مخصوصا با توجه به اينكه دوران توقف آدم در بهشت دوران آزمايش بود نه دوران تكليف، مفهوم روشنترى به خود مى‏گيرد.
از اين گذشته عصيان و گناه گاه جنبه مطلق دارد يعنى براى همه بدون استثناء گناه است، مانند دروغ گفتن و ظلم كردن و اموال حرام خوردن، و گاه جنبه نسبى دارد يعنى كارى است، كه اگر از يك نفر سر بزند نه تنها گناه نيست بلكه گاه نسبت به او يك عمل مطلوب و شايسته است، اما اگر از ديگرى سر بزند با مقايسه به مقام او كار نامناسبى است.
به عنوان مثال براى ساختن يك بيمارستان از مردم تقاضاى كمك مى‏شود، شخص كارگرى مزد يك روزش را كه گاه چند تومان بيشتر نيست مى‏دهد، اين عمل نسبت به او ايثار و حسنه است و كاملا مطلوب، اما اگر يك ثروتمند اين مقدار كمك كند، نه تنها اين عمل نسبت به او پسنديده نيست بلكه گاه درخور ملامت و مذمت و نكوهش نيز هست، با اينكه از نظر اصولى نه تنها كار حرامى نكرده بلكه ظاهرا مختصر كمكى نيز به كار خير نموده است.
اين همان است كه مى‏گوئيم: حسنات الأبرار سيئات المقربين (حسنات نيكان گناهان مقربان است).
و نيز اين همان چيزى است كه به عنوان ترك اولى معروف شده است و ما از آن به عنوان" گناه نسبى" ياد مى‏كنيم، كه نه گناه است و نه مخالف مقام عصمت.
اما مساله در مورد شیطان اینگونه نیست چرا که قرآن می فرماید:«ابی و استکبر و کان من الکافرین» که طبق این بیان، گناه شیطان آشکار است.‏ولی حضرت آدم علیه السلام گناهی(گناه عرفی) مرتکب نشده اند.

برگرفته ار تفسیر نمونه

موضوع قفل شده است