گلستان شعر و ادب بانوان

تب‌های اولیه

189 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
گلستان شعر و ادب بانوان

باسمه الجمیل

عرض سلام،ادب و ارادت خدمت بانوان شاعر انجمن گفتگوی دینی

همینطور خواهران عزیز علاقمند به شعر و ادب.

دوستان و همراهان گرامی می توانند در مشاعره ای که بین بانوان سایت انجام می شود

شرکت بفرمایند،البته یک شرط کوچک دارد:"شعر سروده ی خود خواهران عزیز باشد".

قوانین مشاعره هم در این محفل همان قوانین معمول و رایج در مشاعره است.

پ.ن

تاپیک ذیل همچنان فعال و برقرار خواهد بود ان شاالله.

http://www.askdin.com/showthread.php?t=50573&p=892302#post892302


باسمه الموجود

چشم قلمت ار بکند نیم نگاهی

وز قلب قلم گر بچکد قطره ی آهی

آتش بزند لوح گلستان ادب را

در حسرت یاد وطن و محفل شاهی

باسمه الأحد

قالب و معنا یکی کن فرض کن فرضی دگر

تا کی از الفاظ سازی عرصه ی عرضی دگر؟

بس کن این موج تکثر بحر وحدت را بجو

قرض مکروه است معنا را،بکن قرضی دگر

حبیبه;892827 نوشت:
چشم قلمت ار بکند نیم نگاهی

وز قلب قلم گر بچکد قطره ی آهی


بسم الله السلام
شروع بسیار با مسمایی بود.سپاس

یا رب قلمم جا ماند در گوشه ی دردستان
آنجا که شدش باور ؛این مستی بد مستان

باسمه الحبیب

یکی دیگه.;892853 نوشت:
بسم الله السلام
شروع بسیار با مسمایی بود.سپاس

یا رب قلمم جا ماند در گوشه ی دردستان
آنجا که شدش باور ؛این مستی بد مستان

نگذار دلت لرزد از مستی بد مستان

پیوند ده این دل را با هستی آن هستان

پ.ن

سلام و عرض ارادت

خیر مقدم

گل

حبیبه;892854 نوشت:
سلام و عرض ارادت

خیر مقدم


سلام و ادب خدمت شما
نه بگریزم نه بشتابم به سمت مرکز حرمان
خداوندا تو برهانم از این تالاب خون در گِل

باسمه الوکیل

یکی دیگه.;892984 نوشت:
سلام و ادب خدمت شما
نه بگریزم نه بشتابم به سمت مرکز حرمان
خداوندا تو برهانم از این تالاب خون در گِل

لب جام دلم اکنون سلامی از محبت کرد

یکی دیگر ز خون دل چه زیبا این حکایت کرد

نه بشتابم نه بگریزم نه با حرمان در آمیزم

اگر در یومِ دین زهرا ز احسانش شفاعت کرد

حبیبه;892985 نوشت:
نه بشتابم نه بگریزم نه با حرمان در آمیزم

اگر در یومِ دین زهرا ز احسانش شفاعت کرد


دمی پر کن مشامم را به عطر گیسویت مادر
که من نا لایق ام اما که یوم الحشرم امروز است

یکی دیگه.;892994 نوشت:
دمی پر کن مشامم را به عطر گیسویت مادر
که من نا لایق ام اما که یوم الحشرم امروز است

سلام علیکم

تو‌میخندی و من غرق تمنا میشوم هرشب
نگاهم میکنی زیبا و معنا میشوم هرشب
دو چشمم را کسی با پرده شب بسته اما من
به عشق روی پر مهر تو فردا میشوم هرشب
دعای ندبه در آدینه های شهر میپیچد
و در شور کمیلت باز پیدا میشوم هرشب ...
برایت یک غزل گفتم‌مگر مهمان من باشی
نمی مانی و‌من درگیر غمها میشوم هرشب
کسی از سمت بیداری تلنگر زد به رویایم
ز زخمی کهنه اما باز تنها میشوم هرشب....

یازهراسلام الله علیها

باسمه الأنیس

یکی دیگه.;892994 نوشت:
دمی پر کن مشامم را به عطر گیسویت مادر
که من نا لایق ام اما که یوم الحشرم امروز است

تردید مکن زهرا گر شافی حشرت هست

امروز از او خواهی تا از تو بگیرد دست

پس دل به خودش بسپار از غیر نظر بردار

هر کس که به بند اوست از قید دو عالم رست

یارب;892996 نوشت:
ز زخمی کهنه اما باز تنها میشوم هرشب

سلام و ادب خواهرم
خوش آمدید.منور فرمودید

بیا این پیله را وا کن،بیا این زخم درمان کن
خدایا او اگر آمد،من و شرمم تو پنهان کن

باسمه المستعان

یارب;892996 نوشت:

سلام علیکم

تو‌میخندی و من غرق تمنا میشوم هرشب
نگاهم میکنی زیبا و معنا میشوم هرشب
دو چشمم را کسی با پرده شب بسته اما من
به عشق روی پر مهر تو فردا میشوم هرشب
دعای ندبه در آدینه های شهر میپیچد
و در شور کمیلت باز پیدا میشوم هرشب ...
برایت یک غزل گفتم‌مگر مهمان من باشی
نمی مانی و‌من درگیر غمها میشوم هرشب
کسی از سمت بیداری تلنگر زد به رویایم
ز زخمی کهنه اما باز تنها میشوم هرشب....

یازهراسلام الله علیها

سلام علیکم و رحمة الله

بسته است دلم بر تو ای آینه ی خوبی

جاروب وفا بر دار تا گرد جفا روبی

بگذشته ز من اکنون دیوانگیِ مجنون

من عین جنون گشتم گویی که تو محجوبی؟!

یارب;892996 نوشت:
کسی از سمت بیداری تلنگر زد به رویایم
ز زخمی کهنه اما باز تنها میشوم هرشب....

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم و الرحمه

بر خان امید تو، لَختی بنشینم من
در سختی و درد و رنج، آغوش تو بینم من

یکی دیگه.;893002 نوشت:
بیا این زخم درمان کن،بیا این پیله را وا کن
خدایا او اگر آمد،من و شرمم تو پنهان کن

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم و الرحمه

نازنین دلربا مِهرت چو بیرون می کنی

عشق خود اندر دلم افزون افزون می کنی

حبیبه;893005 نوشت:
بگذشته ز من اکنون دیوانگیِ مجنون

من عین جنون گشتم گویی که تو محجوبی؟!

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم و الرحمه
یک دم نظری فرما بر این دل مسکینم

بینی تو مرا آنجا بر خاک نشینم من

باسمه الحبیب

یا عالی;893014 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم و الرحمه
یک دم نظری فرما بر این دل مسکینم

بینی تو مرا آنجا بر خاک نشینم من

سلام علیکم و رحمة الله

نام ما ای دوست بر بیت الحَزَن بنوشته اند

بذر جان ما به حُبّ آل احمد کِشته اند

مسکنت در نزد اهل الله دُرّ و گوهر است

جان مسکین با ولای دوست بر هم رشته اند

حبیبه;893030 نوشت:
جان مسکین با ولای دوست بر هم رشته اند

در دایره هستی با رندی و سرمستی
هوشیار چه جویی باز ای غاقل از این دوران

پ.ن
با عرض پوزش اشاره غاقل به حضرتتان نیست

حبیبه;893000 نوشت:
تردید مکن زهرا گر شافی حشرت هست

امروز از او خواهی تا از تو بگیرد دست

پس دل به خودش بسپار از غیر نظر بردار

هر کس که به بند اوست از قید دو عالم رست


تردید ندارم لیک،ای مرگ بر آن دیوار
کو فاصله شد تا نور سر بر نکشد انگار
دیری است به دنیامان اسباب جفا برپاست
کو سنخیت و پاکی تا رو بنماید یار

باسمه الحبیب

یا عالی;893034 نوشت:
در دایره هستی با رندی و سرمستی
هوشیار چه جویی باز ای غاقل از این دوران

پ.ن
با عرض پوزش اشاره غاقل به حضرتتان نیست

نیست اشکالی به هر چیزی که گویی ای عزیز

زخم دارد این دلم جانا نمک بر آن مریز

باسمه الحبیب

یکی دیگه.;893035 نوشت:
تردید ندارم لیک،ای مرگ بر آن دیوار
کو فاصله شد تا نور سر بر نکشد انگار
دیری است به دنیامان اسباب جفا برپاست
کو سنخیت و پاکی تا رو بنماید یار

راه سنخیت نیاز و بندگی است

شمس حق را از ازل تابندگی است

روح و جانت چون نیاز آورده است

شاد باش ای دوست باقی زندگی است

حبیبه;893038 نوشت:
نیست اشکالی به هر چیزی که گویی ای عزیز

زخم دارد این دلم جانا نمک بر آن مریز

ز زلف عنبرین تو برفته خواب بر چشمانم

کجایی نازنین تا چشم بر رویت بگشایم

باسمه الظاهر

یا عالی;893047 نوشت:
ز زلف عنبرین تو برفته خواب بر چشمانم

کجایی نازنین تا چشم بر رویت بگشایم

می خورده ای چون عاشقان؟ یارا بگو شرح و بیان

کز پیچش آن زلف و مو آشوب افتاده به جان

باسمه الذی یحب المحسنین

عرض سلام و ادب

دوستان و همراهان گرامی روند کنونی تاپیک را می پسندید؟

یا فکر می کنید می تواند به شکل دیگری هم ادامه یابد؟

پیشنهاد شما چیست؟

با تشکر

گل

حبیبه;893056 نوشت:
باسمه الذی یحب المحسنین

عرض سلام و ادب

دوستان و همراهان گرامی روند کنونی تاپیک را می پسندید؟

یا فکر می کنید می تواند به شکل دیگری هم ادامه یابد؟

پیشنهاد شما چیست؟

با تشکر

@};-

سلام علیکم
باعرض ادب و احترام به محضر شما و تشکر و سپاس به جهت راه اندازی و مدیریت تاپیک مشاعره بانوان،اجرکم عندالله

به نظر بنده اگر بشود مباحثه علمی و معرفتی داشته باشیم بهتر است،و هردفعه بحث را در عنوان تاپیک بیان کنید

منظورم این است که تاپیک به صورت جهت دار و‌هدفمند پیش برود،مثلا موضوع مشاعره بررسی ابعاد شخصیت حضرت زهراسلام الله علیها باشد و‌با مشاعره جنبه های معنوی و علمی این بانوی مکرمه را به تصویر بکشانیم

اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
یازهراسلام الله علیها

باسمه المعین

یارب;893064 نوشت:
به نظر بنده اگر بشود مباحثه علمی و معرفتی داشته باشیم بهتر است،و هردفعه بحث را در عنوان تاپیک بیان کنید

منظورم این است که تاپیک به صورت جهت دار و‌هدفمند پیش برود،مثلا موضوع مشاعره بررسی ابعاد شخصیت حضرت زهراسلام الله علیها باشد و‌با مشاعره جنبه های معنوی و علمی این بانوی مکرمه را به تصویر بکشانیم

عرض سلام و ادب و احترام

بسیار خوب عالی است.

اگر سایر بانوان همراه هم با این پیشنهاد پر خیر و برکت موافق باشند از امشب بعون الله و توفیقه

موضوع مشاعره را مشخص کنیم.

پیشنهاد حقیر:

به مناسبت ایام سوگواری مدح و مرثیه ی ذوات مقدس حضرات پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله

امام حسن مجتبی و امام رضا علیهما السلام.

باسمه الله

کرد جلوه ذات حق زان جلوه شد احمد پدید

جلوه یِ آن روی، کان را جز علی نتوان بدید

جمع اسماء حَسَن در وجهه یِ خَلقی او

پرتویی زد از عماء و پرده ی غیبت درید

پ.ن

اصطلاحات بکار رفته مربوط به عرفان نظری است.

حبیبه;893084 نوشت:
باسمه الله

کرد جلوه ذات حق زان جلوه شد احمد پدید

جلوه یِ آن روی، کان را جز علی نتوان بدید

جمع اسماء حَسَن در وجهه یِ خَلقی او

پرتویی زد از عماء و پرده ی غیبت درید

بسم الله الرحمن الرحیم

در دیر ندیدم من جز ساقی دردانه
آرام نشستم من در گوشه میخانه

آن شاه ولا آمد سلطان هُدی آمد
آن احمد مختار و آن هادی جانانه

سلام

با عرض معذرت تاپیک دو اصلاحیه نیاز دارد

1ـ خیلی کاربران برای کنحکاوی با نام دختر ثبت نام می کنند تا وارد تاپیک شوند خوب حالا بخش را به بانوان اختصاص داده ایم اشکال ندارد؟

2ـ عروض وقافیه درشعرها بسیار ضعیف و سست رعایت می شود وزن مشکل دارد محض مثال:

ز زلف عنبرین تو برفته خواب بر چشمانم

کجایی نازنین تا چشم بر رویت بگشایم

وزن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن هست که مصرع دوم باید براین منوال کجایی نازنین تا چشم بر روی تو بگشایم درست است.

یاحق:-h@};-

باسمه الشکور

فریال;893215 نوشت:
سلام

با عرض معذرت تاپیک دو اصلاحیه نیاز دارد

1ـ خیلی کاربران برای کنحکاوی با نام دختر ثبت نام می کنند تا وارد تاپیک شوند خوب حالا بخش را به بانوان اختصاص داده ایم اشکال ندارد؟

با سلام و عرض ادب و همینطور تسلیت ایّام

ورود به تاپیک که اشکالی ندارد برای همه آزاد است

آنچه به بانوان اختصاص یافته مشاعره با اشعار خود بانوان شاعر انجمن است

بنابراین کاربران کنجکاوی که (به تعبیر شما) با آیدی دخترانه وارد شوند باید شاعر هم باشند

تا بتوانند در این تاپیک فعالیت کنند.

گذشته از این، هدف ایجاد تاپیک مرز بندی جنسیتی نبوده است کمااینکه ما در سایر تاپیکها

حضور داشته و در بحثهایی که شاید اکثر مخاطبینمان آقایان هستند شرکت می کنیم

ایجاد این تاپیک برای بانوانی که طبع شعر دارند فرصتی ایجاد می کند تا در زمینه های

ادبی، فنون شعر و ارتقاء محتوا از یکدیگر الهام گرفته و در فضایی دوستانه استعدادهای

خویش را در این زمینه پرورش دهند.

فریال;893215 نوشت:
وزن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن هست که مصرع دوم باید براین منوال کجایی نازنین تا چشم بر روی تو بگشایم درست است.

در پایان حضور مفید شما را در این محفل ادبی خیر مقدم عرض نموده و امیدوارم بتوانیم از تجربیات،دانسته ها و احتمالا

ذوق ادبی سرکار بهره مند شویم.

با سپاس فراوان

گل

باسمه الشفیق

یا عالی;893091 نوشت:
آن شاه ولا آمد سلطان هُدی آمد
آن احمد مختار و آن هادی جانانه

هادی شده در ظلمت ساقی شده در جنت

از شهد ولایت نوش بی زحمت و بی منت

از بهر وفا آمد با لطف و صفا آمد

بشکسته فلانیها در وقت وداع حرمت

گفتند پریشان است قرطاس و قلم از چه؟(1)

آن نور ندیدند و رفتند پی ظلمت

پ.ن

1-کاغذ

« هنگامى که رسول خدا(ص) در آستانه رحلت از دنیا، قرار گرفتند و اطراف حضرت گروهی از جمله عمر بن خطاب در خانه آن حضرت حاضر شده بودند ، فرمود: قلم و کاغذى بیاورید تا چیزی براى شما بنویسم که به برکت آن، هرگز گمراه نشوید. عمر گفت: بیمارى بر پیامبر(ص) غلبه کرده (و العیاذ باللّه هذیان مى گوید) و ما قرآن را داریم و براى ما کافى است. در میان حاضران غوغا و اختلاف افتاد؛ بعضى مى گفتند: بیاورید تا حضرت بنویسد و هرگز گمراه نشوید. و بعضى سخن عمر را مى گفتند، هنگامى که سر و صدا و غوغا در حضور آن حضرت و اختلاف زیاد شد، فرمودند : برخیزید و از نزد من بروید. عبیدالله گفت : ابن عباس بعد از این قضیه بارها می گفت: مصیبت و تمام مصیبت این است که نگذاشتند پیامبر چیزی را که می خواست برای آنها بنویسد تا اختلاف نکنند و گمراه نشوند...."

حبیبه;893254 نوشت:
هادی شده در ظلمت ساقی شده در جنت

از شهد ولایت نوش بی زحمت و بی منت

از بهر وفا آمد با لطف و صفا آمد

بشکسته فلانیها در وقت وداع حرمت

گفتند پریشان است قرطاس و قلم از چه؟(1)

آن نور ندیدند و رفتند پی ظلمت

تا پرده برافتاد از آن جلوۀ محبوب

گفتا که بخوان نامۀ آن خالق محجوب

پ.ن
اشاره به آیه اول سوره علق

حبیبه;893271 نوشت:
مادر آل رسول الله تنها فاطمه است

الغرض یک شمه ای بود از جفا و خاتمه است

تیر کین دارند آن اشقیا برسبط علی

آه و واویلا جگر در تشت گشته منجلی

بسم الله الرحمن الرحيم
سلام عليكم و الرحمه
ضمن عرض تسليت حضور شما خواهر بزرگوارم
اگر امکان هست لطف فرموده و مشکل وزنی را بفرمایید
متشکرم

باسمه المجیب

یا عالی;893274 نوشت:
تیر کین دارند آن اشقیا برسبط علی

آه و واویلا جگر در تشت بین شد منجلی

عرض سلام و تسلیت ایام خدمت شما خواهر بزرگوارم

مصرع اول در قرائت روان نیست اما مصرع دوم مشکلی ندارد و روان خوانده می شود

فقط به عنوان مثال عرض می کنم اگر به این شکل بود روانتر بود؟

تیر بارانِ شقاوت شد تنِ سبط علی

آه و واویلا جگر در تشت خون شد منجلی

البته (در تشت ....شد منجلی) را به لحاظ معنا نیز می توان بازبینی نمود.

موفق باشید.

گل

حبیبه;893278 نوشت:
...مصرع اول در قرائت روان نیست اما مصرع دوم مشکلی ندارد و روان خوانده می شود...

از اینکه لطف نموده و راهنمایی فرمودید بسیار سپاسگزارم
موفق و عاقبت به خیر باشید

باسمه المحسن

یا عالی;893274 نوشت:
آه و واویلا جگر در تشت گشته منجلی

"یا نارُ کونی بَرد" بین آتش به شیعه سرد بین(1)

اندر مصاف طاغیان ابن علی را مرد بین

گر صلح کرده با خسان تنهاش کرده ناکسان

یاری نبوده در جهان قلب حسن در درد بین

شیعه اگر آتش زند بر جان خصمان می زند

پس آتش دوزخ بِهل طوفان بردابرد بین

جنت نشاید بر علی اویست در معنا علیّ

بالاتر از جنت بُوَد جنّت پِیَش شبگرد بین

آن کو بُوَد پور علی نور است از وی منجلی

در مظهریت بر ولی او را تو جمعُ الفرد بین

پ.ن

1-آیه:(قُلْنا يا نارُ كُونِى بَرْداً وَ سَلاماً عَلى إِبْراهِيمَ)

ای آتش،بر ابراهیم سرد و سلامت باش

حبیبه;893315 نوشت:
آن کو بُوَد پور علی نور است از وی منجلی

در مظهریت بر ولی او را تو جمعُ الفرد بین

نیرنگ اعدا را ببین با پور ختم المرسلین

قلب نبی منشق شده از تیرهای پر زکین

باسمه المنتقم

یا عالی;893319 نوشت:
نیرنگ اعدا را ببین با پور ختم المرسلین

قلب نبی منشق شده از تیرهای پر زکین

نبوَد مرا قلبی دگر بر چشم من ابری دگر

می بارد از خون جگر بر پور ختم المرسلین

حبیبه;893322 نوشت:
نبود مرا قلبی دگر بر چشم من ابری دگر

می بارد از خون جگر بر پور ختم المرسلین

نگاه زینب امشب همه اندوه و غم دارد

ز یوم المذبح دیگر خبرها از حرم دارد

خواهر بزرگوارم سرکار حبیبه
در مشاعره حتما باید قافیها در یک مصرع یکی باشد؟
چون ممکن است مثلا قسمتی از یک شعر باشد
متشکرم

باسمه المجیب

یا عالی;893326 نوشت:
نگاه زینب امشب همه اندوه و غم دارد

ز یوم الحشر دیگر خبرها از حرم دارد

خواهر بزرگوارم سرکار حبیبه
در مشاعره حتما باید قافیها در یک مصرع یکی باشد؟
چون ممکن است مثلا قسمتی از یک شعر باشد
متشکرم

بستگی به قالب شعر دارد بیت زیر را ببینید:

کار هستی گاه بردن شد زمانی باختن

گه بپیچانند گوشت گه دهندت گوشوار

پروین اعتصامی

بنابراین اگر قوافی فقط در پایان هر بیت تکرار شوند

دیگر هر مصرع با مصرع بعدی هم قافیه نیست.

حبیبه;893330 نوشت:
بستگی به قالب شعر دارد بیت زیر را ببینید:

کار هستی گاه بردن شد زمانی باختن

گه بپیچانند گوشت گه دهندت گوشوار

پروین اعتصامی

بنابراین اگر قوافی فقط در پایان هر بیت تکرار شوند

دیگر هر مصرع با مصرع بعدی هم قافیه نیست.

از توضیح بسیار خوبتان متشکرم
بیشتر قصدم در مشاعره بود لطف فرمودید
عاقبت به خیر باشید

باسمه السریع الرضا

یا عالی;893326 نوشت:
نگاه زینب امشب همه اندوه و غم دارد

ز یوم المذبح دیگر خبرها از حرم دارد

در عزای هشتمین شه زائرانش پای در ره

سیر کرده در مدار عشق مولا همچنان مه

جاده های حب مولا پر شده از عطر ایمان

کوچه های چشم در ره فرش گشته بهر مهمان

زائران حضرتش صف در صف و انبوه انبوه

همچونان سیل خروشان جاریند از دشت و از کوه

هر مجاور گشته خادم بهر مهمانان مولا

کوله باری از ارادت می برد در نزد آنها

حبیبه;893801 نوشت:
در عزای هشتمین شه زائرانش پای در ره

سیر کرده در مدار عشق مولا همچنان مه

بسم الله الرحمن الرحیم

هان ببینید چه ظلمی که بر آن شاه(1) برفت

کو غریبانه به تبعید شد و باز غریبانه برفت

پ.ن
امام رضا علیه السلام

هو المحبوب

یا عالی;893804 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

هان ببینید چه ظلمی که بر آن شاه(1) برفت

کو غریبانه به تبعید شد و باز غریبانه برفت

پ.ن
امام رضا علیه السلام

تبعیدی عشق او از هر دو جهان برتر

آن دل که تهی باشد،از عشق، ز گِل کمتر

حبیبه;893806 نوشت:
تبعیدی عشق او از هر دو جهان برتر

آن دل که تهی باشد،از عشق، ز گِل کمتر

بسم الله الرحمن الرحیم

ره می برد آن هادی(1) در وادی عشاقش

تا عشق به یقین باشد آری که همین باشد
------
1.امام رضا(ع)

باسمه الحکیم

یا عالی;893812 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

ره می برد آن هادی(1) در وادی عشاقش

تا عشق به یقین باشد آری که همین باشد
------

1.امام رضا(ع)

دوش با خود زمزمه می کرد دل

ای نسیم این عالم کثرت بِهل

گر نبودی میم احمد در میان

لحظه ای بر پا نماندی این جهان

گر همه دنیا برای احمد است

چهره ی دنیا چرا زشت و بد است؟

اینهمه آشوب و غوغا چیستی؟

رنگ و بوی عشق اینجا نیستی

جنگ و خون و ظلم و بیداد و ستم

چون روا دارند انسانها به هم؟

قدسیان هم در ازل نالیده اند

چونکه انسان زمینی دیده اند

که خدای ما چرا خلقت کند

آدمی را که جنایت می کند؟

در زمین خونریزی و ظلم و فساد

بدعتی باشد که این آدم نهاد

ادامه دارد.....

حبیبه;894084 نوشت:
در زمین خونریزی و ظلم و فساد

بدعتی باشد که این آدم نهاد

بسم الله الرحمن الرحیم

در طوف حرم جز دل هشیار نخواهند
آن کو که بُوَد رهرو زنّار(1) نخواهند
یک دل دو حرم را نتوانی که بپویی
جز حب ثقلین(2) ز دلدار نخواهند
------
1.
[=IRANSans]رشته مانندی که ترسایان بر میان بندند . (ناظم الاطباء)
2.قرآن و اهل بیت (ع)

باسمه الواحد

یا عالی;894233 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

در طوف حرم جز دل هشیار نخواهند
آن کو که بُوَد رهرو زنّار(1) نخواهند
یک دل دو حرم را نتوانی که بپویی
جز حب ثقلین(2) ز دلدار نخواهند
------
1.
[=IRANSans]رشته مانندی که ترسایان بر میان بندند . (ناظم الاطباء)
2.قرآن و اهل بیت (ع)

دادار جهان عکس رخ احمد را

آئینه ی ذات احدی داشته است

یک روی محمد شده رخسار احد

با روی دگر پرده بر افراشته است

حبیبه;894084 نوشت:
باسمه الحکیم

دوش با خود زمزمه می کرد دل

ای نسیم این عالم کثرت بِهل

گر نبودی میم احمد در میان

لحظه ای بر پا نماندی این جهان

گر همه دنیا برای احمد است

چهره ی دنیا چرا زشت و بد است؟

اینهمه آشوب و غوغا چیستی؟

رنگ و بوی عشق اینجا نیستی

جنگ و خون و ظلم و بیداد و ستم

چون روا دارند انسانها به هم؟

قدسیان هم در ازل نالیده اند

چونکه انسان زمینی دیده اند

که خدای ما چرا خلقت کند

آدمی را که جنایت می کند؟

در زمین خونریزی و ظلم و فساد

بدعتی باشد که این آدم نهاد

ادامه دارد.....

یادم آمد پاسخ حق در ازل

که به آدم گفت أَنبِأ ما سَئَل

چون شدی از ما خلیفه در زمین

پاسخی ده هر که را باشد ظنین

عَلَّمَ الأَسماءَ ای آدم کنون

باز دار اذهان و دلها از ظُنون

گر نبودی ماده را این افتخار

که بگیرد فیض از دست نگار

کی برون گشت عالم از کتم عدم؟

آدمیّت کی بر افرازد عَلَم؟

در میان کوره ی داغ بلا

می درخشد بی گمان نور وِلا

ادامه دارد.....

حبیبه;894244 نوشت:
یک روی محمد شده رخسار احد

با روی دگر پرده بر افراشته است

بسم الله الرحمن الرحيم

تاج سر هر مرسل، شمس دلآرایی
نور دل هر مؤمن، آری تو طاهایی

یا عالی;894667 نوشت:
تاج سر هر مرسل، شمس دلآرایی
نور دل هر مؤمن، آری تو طاهایی

سلام آفرین به دوست عزیزم احسنت گل

یادی از یاران خوش است و دلکش است

درکنار یار بودن بس خوش است

ای خوشا که دوستان همدل شوند

درکنار بوستان منزل شوند

عاشقان در وادی دل جا شوند

بیدلان با ساقی و می سر رسند

دوستان مهربان کانون دین

عاشقان مهربان مهمان دین

بزمتان سرسبز باد وشاد باد

یاد بودی از شما دریاد باد

:-hخوب بید؟;;)برام اسنک بخر;;):-h

فریال;894877 نوشت:
سلام آفرین به دوست عزیزم احسنت


بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم و الرحمه
خواهر بزرگوارم از اینکه به تاپیک تشریف آوردید بسیار متشکرم
و همچنین از لطفی که فرمودید
درخواستی از شما دوست خوبم داشتم
لطف می فرمایید مشاعره را با مضمون هفته وحدت ادامه دهید؟
منتظر شعرهای خوب دیگرتان هستم تا مشاعره را ادامه دهیم
(شعر کنونی زنگ تفریح بسیار خوبی بود متشکرمhappy)
سپاسگزارم
@};-@};-@};-