جمع بندی شیعیان زیدی یمن

تب‌های اولیه

23 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
شیعیان زیدی یمن

باسلام من درباره شیعیان زیدی یمن دارم کار میکنم
لطفا درباره نظرات انها پیرامون عقاید کلامی خواستم بدونم. با تشکر فراوان

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد نافع

باسلام و احترام خدمت دوست عزیز و گرامی

البته در خصوص فرق و مذاهب به صورت کلی و مطالعه در در خصوص آراء و عقاید انها اگر به منابع دست اول بخواهید مراجعه کنید، قاعدتا کتب ملل و نحل همچون الملل و النحل شهرستانی، المقالات و الفرق سعد بن عبدالله اشعری، فرق الشیعه نوبختی، مسائل الامه ناشی اکبر و ... مراجعه فرمایید (اگر تحقیقتان به صورت مقاله علمی پژوهشی یا پایان نامه است) و به منابع معاصری چون نشاه الفکر الاسلامی سامی نشار، تاریخ المذاهب الاسلامیه ابوزهره، بحوث فی الملل و النحل ایه الله سبحانی، تاریخ فرق اسلامی دکتر صابری، آشنایی با فرق تشیع اسنن انجن علمی ادیان و مذاهب مراجعه بفرمایید

[=palatino linotype]اما به صورت مختصر عرض کنم که
با رحلت پیامبر اکرم، اتحاد مسلمين دستخوش تزلزل شد. و فرقه‌هايي چون شيعه و سنى شکل گرفت. فرقه زيديه به كسانى كه به امامت على (ع)، حسن (ع)، حسين (ع)، و زيد بن‌على قائل هستند، اطلاق می شود که در قرون نخست هجرى شکل گرفتند.

مفهوم شناسی واژه «زيديه»
1. مراد فرقه‌اى است كه، اعتقاد به توحيد، عدل و ولايت امام على (ع) و حسنين(ع) دارند، اما بعد از آن مبناى خاصى در امامت بنا نهاده‌اند.
2. عده‌اى از شيعيان كه با زيدبن على و اهل بيت در بعضى از قضاياى مهم اختلاف نظر دارند. هر چند با آنها در توحيد، عدل و وجوب اطاعت از كسى كه دعوت به خدا نموده، و از اهل بيت باشد، متفقند.
3. پيروان زيدبن على (ع) هستند.
4. مذهب اهل بيت، يعنى انديشه و فكر اهل بيت، بدون عنايت به شخص خاصى است.
5. فرزندان زيد و نسل آنها است.
6. فرزندان زيد بن‌موسى كاظم است.
7. فرزندان جواد بن‌الحسن بن‌المثنى بن‌على ابن ابى‌طالب است.
جمع بندى: مراد از زيديه كسانى هستند كه خود را پيرو زيدبن على دانسته، شاكله اصلى اعتقاد آنها در قبول توحيد، عدل و ولايت امام على (ع) است.

اما در باب برخی از دیدگاه های اعتقادی انان به این چند مورد اشاره میکنم:

خداشناسى در كلام زيديه:
مراد از شناخت خدا چیست؟
شناخت صفات کمال و صفات نقضی است. این امر باید در سه مرتبه اقرار، تصدیق و اطمینان و یقین قلبی به «لا اله الا الله» باشد.
زيديه اصل شناخت خدا را امرى ضرورى و واجب مى‌دانند. و معتقدند كه شناخت ذات خدا ممكن نيست. از اين رو كه انسان به واسطه مشاعر و کمک حواس خمس وجدان درك مى‌كند. مشاعر و وجدان جسم و عرض را درك مى‌كنند.
شناخت خدا ضرورى و بديهى است، چون علم انبياء الهى است.
خداوند به واسطه حس يا نفس شناخته نمى‌شود؛ زيرا حس مساوی محسوسات نفس هم محدود است.
شناخت خدا فقط بوسيله عقل محقق است. یعنی عقل توان درک وجود خدا و صفات او و آنچه که خداوند مستحق آن است یا مبرا از آن است را دارد.
نص راهنمائى براى عقل است تا عقل به دقائق معارف دست يابد.

دیدگاه زیدیه در باب نبوت
زيديه قائل به فرق بين نبى و رسولند اما اين دو واژه در لسان نوشتارى و كتابت به يك معنى استعمال مى‌کنند،

اعتقاد به رسالت حضرت محمد (ص)

زيديه اعتقاد به نبوت حضرت محمد (ص) دارند. و معتقدند كه وى نبى مرسل است.
اعتقاد به رسالت پيامبر(ص) را واجب می دانند. خصوصاً با توجه به صفات حضرت كه بهترين مخلوقات برگزيده و خاتم انبياست،...
اعتقاد به همه انبياء لازم است نه به بعضى از انبياء تکذیب يك رسول مساوی با تکذیب همه انبياء است.
دليل عقلى: هدف خداوند در بعثت اين بود كه عالميان از او اطاعت كنند. اگر خدا بستر را براى عده‌اى فراهم نكند، تا اجابت دعوت همه انبياء كنند. لازمه اش اين است كه علاقه مندان و تابعان هدايت شده هم از نبى دور شوند. كه ثمره اش نقض غرض است. نقض غرض بر خداوند جايز نيست. چون لازمه اش عبث است. عبث قبيح است. و از خداوند صادر نمى‌شود. پس اصل نبوت و اعتقاد به آنچه انبياء آورده لازم است.

خاستگاه امامت از نظر زيديان

در تفكر زيديان امام عالى ترين مرتبه قدرت در دولت اسلامى محسوب مى‌شود. از اين رو بعد از بيعت مردم با او وى موظف به حفظ مصالح عموم در جامعه است. كه اهم آنها عبارتند از: عمل بر طبق موازين شرع، و كتاب خدا و سنت رسول (ص)؛ دعوت جامعه به خير و صلاح؛ امر بالمعروف و نهى از منكر؛ تلاش در جهت تثبيت حرّيت؛ عدالت و مساوات در جامعه؛ حفظ سيادت و شخصيت انسانها و دفاع از حقوق و استقلال و مرزهاى سرزمين آنها؛ جهاد با ظالمين، انصاف مظلوم و اجراى حدود شرعى؛ اقامه جمعه و جماعات، جمع آورى صدقات و مصرف آن در راه صحيح و نشر علوم و مشاوره با اصحاب نبى، ايجاد وحدت و تقرب بين اهل علم و فضل.
در ديدگاه آنان امامت از جمله واجبات است. آنها امامت را استمرار نبوت میدانند
تفاوت نبوت با امامت در اين است كه بر نبى وحى نازل مى‌شود اما بر امام وحى نازل نمى‌شود.
امام حجت خدا بر بندگان نيست بلكه طريقى براى دستيابى به حجت الله هست.
زیدیه معتقدند كسيكه بدون شناخت امام زمان خود بميرد به مرگ جاهلى از دنيا رفته است.

ایا زیدیان قائل به عصمت امامان ما هستند؟
لطفا در این باره هم توضیح بدهید.
با تشکر

باسلام
زيديه به عنوان يك فرقه شيعى فى الجمله عصمت را نمى‌پذيرد.

در نظر آنها فقط اهل الكساء معصوم هستند. در ديدگاه آنان عصمت از عمل اشخاص نشئت مى‌گيرد. از اين رو نمى‌تواند ملاك برترى باشد. در ديدگاه آنان امام از روش استدلالى سخن مى‌گويد كه ربطى به عصمت ندارد. آنان چون ديگر فرق اسلامى معتقدند باب وحى بعد از رسول بسته شد. از اين رو بعد از رسول (ص) قرآن، عترت، استقراء نصوص و درك احكام امور جديد از راه تفحص در مدارك تنها ملجاء بشر است.
به نظر زيد بن‌على يك پيشوا هر چند از فرزندان فاطمه(س) است. اما چون ديگر مردم است از اين رو معصوم از خطا نيست.
علوم ائمه هم كسبى است، از اين رو مستلزم خطا و ثواب است» وی می افزاید: ائمه نياز به خرق عاده و اعجاز ندارند، بلكه فقط از راه حجت و برهان براى خود دعوت و بيعت مى‌گيرند.
تاریخ زیدیه ص 76.

ایا برای عصمت نداشتن امامان دلیل هم دارند؟

بله زیدیه برای نفی عصمت ادله ای هم ذکر کرده اند که در کتبشان موجود است که تنها به چند نمونه اشاره میشود:

1. اگر نصب امام معصوم بر خدا واجب بود چرا خداوند پس از امام حسين(ع) امام معصومى نصب نكرد. پس معصوم بودن امام واجب نيست.

2. حقيقت امام يا ثبوتى است يعنى حكمش براى غير شرعاً ناقد است، يا حقيقت عدمى است. يعنى با وجود امام فرد ديگرى به لحاظ شرعى حق رياست ندارد. اگر امامت متوقف بر عصمت باشد يا به اعتبار حقيقت ثبوتى است، حال آنكه حكم امير و قاضى شرعاً براى غير نافذ است. در حالى كه آنها معصوم نيستند پس عصمت لازمه نفوذ شرعى حكم بر غير نيست. در نتيجه از اين راه نمى‌توان ضرورت عصمت را ثابت كرد. اگر ضرورت عصمت به خاطر برترى نيافتن غير بر امام باشد. باز مورد نقض است چرا كه امير يا قاضى وقتى در نقاط دور افتاده باشند، حكم امام براى آنها نفوذى ندارد، در حالى كه آنها نيز معصوم نيستند.

3. لازمه جواز امامت مفضول و نفى وراثتى و وصايتى بودن امامت نفى عصمت است. از اين رو كه اساس عصمت مبتنى بر آن است كه امام از پيامبر (ص) ولايت اخذ كند. در حالى كه زيديه طريق وصيت را در نصب امام نمى‌پذيرند.

4. اساس عصمت مبتنى بر آن است كه امام ولايتش برگرفته از رسول (ص) باشد در حالى كه اين كلام خطا است از اين رو كه نزول وحى بر نبى (ص) علت عصمت او است كه ائمه از اين موهبت بهره‌اى ندارند. پس آنها معصوم نيستند.

اما همانطور که در پست قبلی گفته شد، نفی عصمت امام در میان زیدیه بالجمله ثابت نبوده بلكه فى الجمله ثابت است مثل جارودیه که قائل به عصمت هستند.

باتشکر از کارشناس نافع
ایا زیدیه درباره مهدویت هم دیدگاهی دارند؟ اگر دارند لطفا ذکر بفرمایید.

اين فرقه قائل به مهدويت نيستند در انديشه زيد بن‌على، امامت براى برپايى مصالح عامه است. از اين رو به شخص وابسته نيست. امت در همه زمانها بايد از امام اصلحى پيروى كنند. از اين رو نمى‌توان گفت امامی غائب است و بايد منتظر ظهور او بود. سوى ديگر چنين اعتقادى منافى با شرط خروج و دعوت به خود در امامت است. در تفكر آنان هر فرد فاطمى كه عالم و ... باشد او امام و مهدى است. از اين رو مهدى در شخص معين خلاصه نمى‌شود.
به نظر مى‌رسد نسبت نفى مهدويت به زيديه فى الجمله صحيح باشد نه بالجمله.

زیدیه درباره امر به معروف و نهی از منکر چگونه می اندیشند؟ و ایا حرکتی که در حال حاضر در یمن شروع شده به خاطر همین است؟

با سلام و تشکر از پرسشگر عزیز و پی گیری سوال

درباره امر به معروف و نهى از منكر از دیدگاه زیدیه سوال کرده اند که باید گفت:

امر به معروف و نهى از منكر پنجمين اصل زيديه است در تفكر زيديه اين اصل آنقدر اهميت دارد كه از جمله قواعد سلامت و امنيت فرد و جامعه محسوب شده، از واجبات كفائى بر مسلمين تلقى مى‌شود
این که ایا وجوب آن سمعى است و يا عقلى، در اين فريضه اختلاف دارند چه اينكه در نحوه عمل به آن نيز اختلاف است.
زيديه معتقد به وجوب اين فريضه از راه نقل است نه از راه عقل، آنها در مقام اثبات وجوب اين فريضه به آيات قرآن و روايات تمسك مى‌كنند.

ادله امر به معروف و نهى از منكر از دیدگاه انان

1. آيات قرآن
الف: «و لتكن منكم امه يدعون الى الخير و يامرون بالمعروف و ينهون عن المنكر و اولئك هم المفلحون»
ب: «الذين ان مكناهم فى الارض اقاموا الصلاه و اتوا الزكاه و امروا بالمعروف و نهوا عن المنكر...»
ج: «يا بنى اقم الصلاه وامر بالمعروف و انه عن المنكر و اصبر على ما اصابك ان ذلك من عزم الامور»
د: «لعن الذين كفروا من بنى اسرائيل ... كانوا الا يتناهون عن منكر فعلوه لبئس ما كانوا يفعلون»
هـ: «المومنون و المومنات بعضهم اولياء بعض يامرون بالمعروف و ينهون عن المنكر و يقيمون الصلوة ...»

2. سنت
1. پيامبر (ص) فرمود: «لا يحل لعين‌ترى الله يعصى فتطرف حتى تغير او تنتقل».
2. در جاى ديگرى فرمود:
«لتامرون بالمعروف و لتنهن عن المنكر، او ليُسلّطّن الله شراركم على خياركم فيقتلونكم فلا يبغى احد يامر بمعروف و لاينهى عن منكر، ثم لتدعنّ الله فيمقتكم».
3. در مورد ديگرى مى‌فرمايد: «من امر بالمعروف و نهى عن المنكر فهو خليفه الله فى الارض و خليفه كتابه و رسوله.
4. پيامبر (ص) فرمود: «اول ما تغلبون عليه الامر بالمعروف و النهى عن المنكر بايديكم ثم قلوبكم، فاذا لم ينكر القلب و يعرف المعروف نكس فجعل اعلاء اسفله».
5. رسول خدا فرمود: «افضل الجهاد كلمه حق بين يدى سلطان جائر».

و البته شرایطی برای امر به معروف و نهی از منکر دارند که اگر تمایل داشته باشید انها را هم باید ذکر کرد.

بله زیدیه برای ادله نفى عصمت امام دیدگاهی دارند که در ادامه تقدیم میشود:

1. اگر نصب امام معصوم بر خدا واجب بود چرا خداوند پس از امام حسين(ع) امام معصومى نصب نكرد. پس معصوم بودن امام واجب نيست.

2. حقيقت امام يا ثبوتى است يعنى حكمش براى غير شرعاً ناقد است، يا حقيقت عدمى است. يعنى با وجود امام فرد ديگرى به لحاظ شرعى حق رياست ندارد. اگر امامت متوقف بر عصمت باشد يا به اعتبار حقيقت ثبوتى است، حال آنكه حكم امير و قاضى شرعاً براى غير نافذ است. در حالى كه آنها معصوم نيستند پس عصمت لازمه نفوذ شرعى حكم بر غير نيست. در نتيجه از اين راه نمى‌توان ضرورت عصمت را ثابت كرد. اگر ضرورت عصمت به خاطر برترى نيافتن غير بر امام باشد. باز مورد نقض است چرا كه امير يا قاضى وقتى در نقاط دور افتاده باشند، حكم امام براى آنها نفوذى ندارد، در حالى كه آنها نيز معصوم نيستند.

3. لازمه جواز امامت مفضول و نفى وراثتى و وصايتى بودن امامت نفى عصمت است. از اين رو كه اساس عصمت مبتنى بر آن است كه امام از پيامبر (ص) ولايت اخذ كند. در حالى كه زيديه طريق وصيت را در نصب امام نمى‌پذيرند.

4. اساس عصمت مبتنى بر آن است كه امام ولايتش برگرفته از رسول (ص) باشد در حالى كه اين كلام خطا است از اين رو كه نزول وحى بر نبى (ص) علت عصمت او است كه ائمه از اين موهبت بهره‌اى ندارند. پس آنها معصوم نيستند.

بنابراین از دیدگاه زیدیه یمن نفی عصمت امام بالجمله ثابت نبوده بلكه فى الجمله ثابت است. مثل جارودیه.

نافع;898895 نوشت:
و البته شرایطی برای امر به معروف و نهی از منکر دارند که اگر تمایل داشته باشید انها را هم باید ذکر کرد.

شرائط امر به معروف و نهى از منكر:
علاوه بر شرائط عمومى اعم از قدرت و بلوغ و ... شرائط زير در اجراى اصل اين فريضه لحاظ شده است.
1. آمر، عالم به حسن و معروف بودن عملى كه به آن دستور مى‌دهد. و قبح آنچه از او نهى مى‌كند باشد.
2. علم يا ظن به تأثير امر و نهى داشته باشد.
3. علم يا ظن داشته باشد كه با ترك امر بمعروف و نهى از منكر معروف ضايع شده و فرد در منكر واقع مى‌شود يا منكر در خارج محقق مى‌شود.
4. ترس ضرر به مال و جانش نداشته باشد.
5. علم يا ظن داشته باشد كه نهى از منكر او به ضررى مهمتر از آنچه بود منجر نشود.

6. توان تحمل آزار مردم در برابر انجام اين فريضه را داشته باشد.
7. بداند كه نهى از منكر او منجر به انجام منكر بزرگترى نمى‌شود.
8. با ظن به عدم تأثير ترك امر بمعروف و نهى از منكر نكند.
9. لازم نيست آمر به معروف انسان كاملى باشد.
10. آمر بمعروف و ناهى از منكر بايد در اجراى اين دو فريضه با مدارا و نرمى برخورد كند.

این شرایط از دیدگاه زیدیه بود و البته امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه انان مراتبی هم دارد که به ان اشاره میشود:
مراتب امر بمعروف و نهى از منكر
1. بداند كه عده‌اى عمل به منكرات مى‌كنند. اما تجسس بر عليه آنها نكنند.
2. حكم منكر را براى مردم بيان كند و مردم جاهل را از آنها دور نمايد.
3. مردم را بوسيله موعظه يا ترساندن از خدا از انجام عمل منكر منع كند.
4. وقتى نرمى و مدارا اثر ندارد با لفظ غليظ با آنها برخورد كند.
5. با دست نهى از منكر يا امر به معروف كند.
6. با تهديد امر بمعروف و نهى از منكر كند.
7. با ضرب بوسيله دست و پا ممانعت از ارتكاب به منكر كند.
8. آخرين مرتبه جرح و تعديل مسلحانه است كه مشروط به اذن امام است.

باتشکر از پاسخگوییتون
ایا زیدیه با کیسانی ها هم ارتباطی دارند؟

جست و جو گر;903786 نوشت:
ایا زیدیه با کیسانی ها هم ارتباطی دارند؟

باسلام و تشکر
ارتباط تاریخی بین زیدیه و کیسانیه نیست چرا که کیسانیه از نخستين گروه‌ها و شاخه‌هاي انشعابي شيعي است که پس از حادثه عاشورا و رخ‌دادهاي پيراموني آن به ويژه جنبش مختار به وجود آمد و زیدیه از زمان امام سجاد(ع) به بعد حرکت خود را با زید بن علی آغاز نمودند که با شهادت زید و یحیی و دیگر رهبران انها حرکتشان متوقف ماند اگرچه بعدها کسانی که خود را پیرو زید میدانستند با مهاجرت به مناطق دیگر مثل ایران موفق شدند در برهه ای حکومتهایی را تشکیل دهند.

با رحلت پيشواى دينى مسلمانان، اتحاد مسلمين دستخوش تزلزل شد. و فرقه‌هايي چون شيعه و سنى شکل گرفت. فرقه زيديه به كسانى كه به امامت على (ع)، حسن (ع)، حسين (ع)، و زيد بن‌على قائل هستند، اطلاق می شود.که در قرون نخست هجرى شکل گرفتند.

زيدیه در محورهاى كلان اصول اعتقادى و نظریه امامت وجه اشتراک و افتراق آنها با دیگر گرایش های شیعی است.
مفهوم شناسی واژه «زيديه»
1. مراد فرقه‌اى است كه، اعتقاد به توحيد، عدل و ولايت امام على (ع) و حسنين(ع) دارند، اما بعد از آن مبناى خاصى در امامت بنا نهاده‌اند.
2. عده‌اى از شيعيان كه با زيدبن على و اهل بيت در بعضى از قضاياى مهم اختلاف نظر دارند. هر چند با آنها در توحيد، عدل و وجوب اطاعت از كسى كه دعوت به خدا نموده، و از اهل بيت باشد، متفقند.
3. پيروان زيدبن على (ع) هستند.
4. مذهب اهل بيت، يعنى انديشه و فكر اهل بيت، بدون عنايت به شخص خاصى است.
5. فرزندان زيد و نسل آنها است.
6. فرزندان زيد بن‌موسى كاظم است.
7. فرزندان جواد بن‌الحسن بن‌المثنى بن‌على ابن ابى‌طالب است.[1]
جمع بندى: مراد از زيديه كسانى هستند كه خود را پيرو زيدبن على دانسته، شاكله اصلى اعتقاد آنها در قبول توحيد، عدل و ولايت امام على (ع) است.
خاستگاه امامت از نظر زيديان
در تفكر زيديان امام عالى ترين مرتبه قدرت در دولت اسلامى محسوب مى‌شود. از اين رو بعد از بيعت مردم با او وى موظف به حفظ مصالح عموم در جامعه است. كه اهم آنها عبارتند از: عمل بر طبق موازين شرع، و كتاب خدا و سنت رسول (ص)؛ دعوت جامعه به خير و صلاح؛ امر بالمعروف و نهى از منكر؛ تلاش در جهت تثبيت حرّيت؛ عدالت و مساوات در جامعه؛ حفظ سيادت و شخصيت انسانها و دفاع از حقوق و استقلال و مرزهاى سرزمين آنها؛ جهاد با ظالمين، انصاف مظلوم و اجراى حدود شرعى؛ اقامه جمعه و جماعات، جمع آورى صدقات و مصرف آن در راه صحيح و نشر علوم و مشاوره با اصحاب نبى، ايجاد وحدت و تقرب بين اهل علم و فضل.
در ديدگاه آنان امامت از جمله واجبات است. آنها امامت را استمرار نبوت میدانند.[2]
تفاوت نبوت با امامت در اين است كه بر نبى وحى نازل مى‌شود اما بر امام وحى نازل نمى‌شود.
امام حجت خدا بر بندگان نيست بلكه طريقى براى دستيابى به حجت الله هست.
زیدیه معتقدند كسيكه بدون شناخت امام زمان خود بميرد به مرگ جاهلى از دنيا رفته است.
ضرورت امامت از ديدگاه زيديه
زيديه قائل به وجوب شرعى امامت است.
بعد از وفات رسول (ص) صحابه اجماع بر وجوب نصب امام داشتند.
ادله ضرورت امامت:
الف: دليل شرعى

  1. قرآن دستور به اقامه حدود، تجهيز ارتش حفظ مرزهاى بلاد اسلامى و پاسدارى ازكيان اسلام داده است. همه امور ياد شده از واجبات مطلق هستند كه بجز ائمه و تالى تلو آنها كسى توان سرپرستى اجرايى اين دستورات را ندارد. پس امام مقدمه واجبات مطلق است. مقدمه واجب، واجب است. پس نصب امام واجب شرعى است.
  2. امامت ریاست عامه ای است که بدلیل عقل برپائی آن واجب نیست، بلکه از واجبات کفائی است، به دلیل اجماع صحابه بر آن و برپائی حدودی که خدا واجب کرده است، هیچ کس(همه) نمی توانند امامت را برپاکنند.
ب: دليل عقلى:
1. قاعده لطف
2. دفع ضرر
3. دليل وجوب شكر منعم.[3]

راههاى شناخت امام:
در تبيين راه شناخت امام بين زيديان اختلاف نظر است.
الف: عده‌اى از متقدمين قائلند كه عقل و نقل راه شناخت امام است.
ب) اما متأخرين قائل به نصب امام از راه شرع هستند.
دلیل: نياز مردم به امام براى تنفيذ احكام شرعى و اقامه حدود و حفظ دين و... است. راه شناخت اين امور سمع است نه عقل. پس راه شناخت آنچيزى كه ضرورت امامت به خاطر آنها هست، هم شرع است.
از سوى ديگر شناخت امام مثل شناخت انبياء به خاطر نياز به آنها و دست رسى به مصالحى است كه در شناخت انبياء و ائمه است. و از آنجا كه نقل بهتر مى‌تواند مصالح را بما ارائه دهد. تا عقل؛ پس ضرورتى در شناخت آنها از راه عقل اوّلى نيست.
ب: دعوت
تعریف دعوت
« انتصاب المتصف بجميع اوصاف الامامه للقيام بالامر و يتجرد لمباشرته و لايتقاعد، و لايهاون الظلمه و لايختار الركون تحت راياتهم»
در انديشه اين فرقه دعوت راه شناخت امام و تثبيت امامت اوست. آنها آيه «و من احسن قولا ممن دعا الى الله...» و آيه «و لتكن منكم امه يدعون الى الخير...» براى اثبات مدعاى خود تمسك مى‌كنند. همچنين رواياتى را شاهد بر مدعاى خود مى‌دانند.
ج: اجماع حل و عقد
عصمت امام از ديدگاه زيديه:
زيديه به عنوان يك فرقه شيعى فى الجمله آن را نمى‌پذيرد.
در نظر آنها فقط اهل الكساء معصوم هستند. در ديدگاه آنان عصمت از عمل اشخاص نشئت مى‌گيرد. از اين رو نمى‌تواند ملاك برترى باشد. در ديدگاه آنان امام از روش استدلالى سخن مى‌گويد كه ربطى به عصمت ندارد. آنان چون ديگر فرق اسلامى معتقدند باب وحى بعد از رسول بسته شد. از اين رو بعد از رسول (ص) قرآن، عترت، استقراء نصوص و درك احكام امور جديد از راه تفحص در مدارك تنها ملجاء بشر است.
به نظر زيد بن‌على يك پيشوا هر چند از فرزندان فاطمه(س) است. اما چون ديگر مردم است از اين رو معصوم از خطا نيست. علوم ائمه هم كسبى است، از اين رو مستلزم خطا و ثواب است» وی می افزاید: ائمه نياز به خرق عاده و اعجاز ندارند، بلكه فقط از راه حجت و برهان براى خود دعوت و بيعت مى‌گيرند.
دلیل عصمت

  1. «...انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا»
  2. «جزاهم بما صبروا جنه و حريراً» را دليل عصمت اهل بيت مى‌دانند.
  3. كلام رسول (ص) كه فرمود: «على مع الحق و الحق مع على» و «الحسن و الحسين سيدى شباب اهل الجنه» و «فاطمه سيده نساء العالمين»
ادله نفى عصمت امام از ديدگاه زيديه:
1. اگر نصب امام معصوم بر خدا واجب بود چرا خداوند پس از امام حسين(ع) امام معصومى نصب نكرد. پس معصوم بودن امام واجب نيست.
2. حقيقت امام يا ثبوتى است يعنى حكمش براى غير شرعاً ناقد است، يا حقيقت عدمى است. يعنى با وجود امام فرد ديگرى به لحاظ شرعى حق رياست ندارد. اگر امامت متوقف بر عصمت باشد يا به اعتبار حقيقت ثبوتى است، حال آنكه حكم امير و قاضى شرعاً براى غير نافذ است. در حالى كه آنها معصوم نيستند پس عصمت لازمه نفوذ شرعى حكم بر غير نيست. در نتيجه از اين راه نمى‌توان ضرورت عصمت را ثابت كرد. اگر ضرورت عصمت به خاطر برترى نيافتن غير بر امام باشد. باز مورد نقض است چرا كه امير يا قاضى وقتى در نقاط دور افتاده باشند، حكم امام براى آنها نفوذى ندارد، در حالى كه آنها نيز معصوم نيستند.
3. لازمه جواز امامت مفضول و نفى وراثتى و وصايتى بودن امامت نفى عصمت است. از اين رو كه اساس عصمت مبتنى بر آن است كه امام از پيامبر (ص) ولايت اخذ كند. در حالى كه زيديه طريق وصيت را در نصب امام نمى‌پذيرند.
4. اساس عصمت مبتنى بر آن است كه امام ولايتش برگرفته از رسول (ص) باشد در حالى كه اين كلام خطا است از اين رو كه نزول وحى بر نبى (ص) علت عصمت او است كه ائمه از اين موهبت بهره‌اى ندارند. پس آنها معصوم نيستند.
نفی عصمت امام بالجمله ثابت نبوده بلكه فى الجمله ثابت است. مثل جارودیه. [4]


[/HR][1]. موسوی نژاد، تاریخ و عقاید زیدیه، ادیان، 1385، قم، صص12-17.

[2]. همو، تراث الزیدیه، ادیان، 1389، قم، ص 89-91.

[3]. همو، تاریخ و عقاید زیدیه، ادیان، ادیان، 1385، قم، ص 97.

[4]. همان، صص 99-112.

موضوع قفل شده است