وقایع ظهور حضرت مهدی(عج)
تبهای اولیه
اما احادیث وارده دركتب شیعه ـ كه از رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ و ائمه طاهرین ـ علیهم السّلام ـ روایت شده است ـ تماماًُ به اقتداء حضرت عیسی بن مریم ـ علیه السّلام ـ به حضرت ولیعصر ارواحناه فداه تصریح نمودهاند. مبالغه نیست اگر بگوییم فرود آمدن حضرت عیسی مسیح از آسمان و اقتداء او به حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ نزد شیعه از امور قطعی بلكه از مشهورترین امور محسوب میشوند؛ تا جایی كه در كتاب عیون المعجزات[1]آمده كه:
« رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ ،خروج حضرت مهدی خاتم الائمّه را به ائمّه خبر دادند؛ آن كه زمین را ازعدل و داد پر میكند؛ آن گونه كه از ظلم و جور پر شده باشد و این كه حضرت عیسی ـ علیه السّلام ـ نزد او به هنگام خروج و ظهورش فرود آمده، پشت سر او نماز خواهد گزارد.»
سپس گوید:«این خبری است كه شیعه بر آن اتفاق نظر دارند وعلماء و غیر علماء و سنّیان و خاصّ و عام و پیران و كودكان، چرا كه این خبر بسیار مشهور است.»
دجّال
این اسم از كلمه دجل مشتق شده است، به معنای حق را به باطل آلودن و پوشاندن حق و خدعه و دروغ. دجّال صفت مردی است كه قبل از ظهور حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ خروج میكند. مراد از این كلمه ـ چنان كه برخی از معاصران پنداشتهاندـ تمدن غربی و یا تمدن جدیدـ كه دلها را به خود میفریبد ـ نیست.
دجّال در روزهای قحطی و خشكسالی خروج میكند و جز افراد پست و رذل و كسانی كه از طبقات ناپاك و منحطاند ـ مانند زنان بدكاره و فرزندان نامشروع و یهود و غیر آنان ـ از وی تبعیت نمیكننداز احادیث این گونه استفاده میشود، كه دجّال مردی است یك چشم؛ اندكی شعبده بازی و سحر و چشم بندی میداند. بر همین اساس به كارهای سحرآمیز دست میزند كه در نظر مردم امور حقیقی به نظر میآیند. پس تعجّبی ندارد كه وی ابتداءً ادّعای پیغمبری و سپس ادّعای خدایی مینماید و گوید:«أَنَا رَبَّكُمُ الأعلی»
ما در گذشته درباره شلْمغانی و افراد نظیر او ـ از كسانی كه ادّعای حلول و ربوبیّت نمودندـ مقداری سخن گفتیم. بسیاری از احادیثی كه درباره دجال آمده قابل اعتماد نیستند؛ چرا كه از نظر متن مشوّش و مضطربند چه میدانیم ؟! شاید رموز و اشاراتی باشند كه در زمان ما غیر مفهومند و آینده از حقایق آنها پرده برخواهد داشت!
به هر حال... زندگانی این پلید در فلسطین تمام میشود، آن گاه كه حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ به عیسی بن مریم ـ علیه السّلام ـ فرمان میدهد و او دجال را كشته و بندگان و شهرها را از شرّ و فتنه او رهائی میبخشد.
[1] . نوشته حسین بن عبدالوهّاب، از دانشمندان قرن پنجم هجری.
[=Century Gothic]فرود عیسی بن مریم از آسمان:
نزول پیامبر بزرگ خدا یعنی عیسی بن مریم ـ علیهماالسّلام ـ از آسمان به هنگام قیام حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ از حقایق ثابت نزد همه مسلمانان است، با همه اختلافاتی كه در روشها و مذاهب دارند و از اموری است كه به هیچ وجه نمیتوان درباره آن شكّ و مجادله نمود.
شاید تنها حكمت در نزول آن پیامبر بزرگ به هنگام قیام حضرت بقیه الله الاعظمـ علیه السّلام ـ تقویت جبهه امام عصر و اعتراف و تصدیق به این مطلب باشد كه آن امام هُمام و بزرگوار، حق است و در آن تردیدی نتوان داشت؛ به ویژه پس از اقتداء آن حضرت به ولی عصر ارواحنا فداه درنماز؛ كه به زودی خواهیم دانست.
نزول حضرت مسیح به زمین از عجیب ترین عجائب و مهمترین حوادث و عظیمترین نشانهها و بزرگترین دلایل محسوب میشود. آیا شگفت نیست كه انسانی در زمین زندگی میكرده، سپس به آسمان بالا رفته باشد و در آنجا بیش از هزارو نهصد سال زندگی نموده مجدداً به زمین بازگردد؟! با توجه به اینكه این انسان از دیگران به امتیازات زیر ممتاز میگردد: اولاً اینكه، پیامبری از پیامبران خدا و از اولوالعزم است
ثانیاً، صاحب شریعت و كتاب آسمانی میباشد، هر چند پس از وی دست تحریف و زشتكاری به شریعتش راه یافته است.
ثالثاً، بدون پدر آفریده شده است.
رابعاً، امت وی امروز حدود یك میلیارد نفرند و در بین پیروان او پادشاهان و امیران و رؤسایِِ جمهور و غیر آنان از همه طبقات وجود دارند.
خامساً، میلیونها تصویر و مجسمه او در كلیساها و مدارس نصب و بر گردن پیروانش آویخته و در خانهها و محلات موجود است. علاوه بر آن، ترسایان عقایدی منحرف نسبت به حضرت عیسی بن مریم دارند؛ برخی از آنان معتقدند كه او پسر خدا است و گروهی وی را خدا میدانند... و خدا بزرگتر است ازآن چه كه كافران و مشركان گویند.
به هر حال حضرت عیسی روح الله نزد همه مسیحیان مقدس است و بدیهی است كه دیگر ملل و ادیان نیز نسبت به این شخصیت خود را به نادانی نمیزنند.
به همین ترتیب، مسلمانان به پیروی از قرآن كریم ـ كه حضرت عیسی مسیح ـ علیه السّلام ـ را چند جا به پاكی و بزرگی یاد كرده است ـ آن حضرت را از نظرعقیده در جایگاه سزاوارش میشناسند. نظر به اهمیت این حقیقت (نزول حضرت عیسی ـ علیه السّلام ـ از آسمان) احادیث فراوان و متواتری را میتوان یافت كه به این معنی تصریح نمودهاند. اگر به منابع حدیثی مراجعه نمائیم، بسیاری از دانشمندان و حافظان اهل تسنّن و ائمه حدیث را مییابیم كه نزول حضرت عیسی بن مریم را از آسمان به هنگام قیام حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ ذكرنمودهاند؛ گو آنكه برخی نخواستهاند به صراحت به این حقیقت اعتراف كنند و حدیث را دستكاری و اول و آخرش را حذف كردهاند یا به خاطر اهدافی ـ كه خدای متعال میداند ـ با الفاظ حدیث بازی نمودهاند.
ابن بخاری است ـ كه نزد اهل تسنن ا زائمه حدیث میباشد و كتاب او را در رأس كتابهای صحیح میدانندـ كه اقتداء حضرت عیسی مسیح ـ علیه السّلام ـ را به حضرت بقیه الله الاعظم ذكر میكند ولی با رعایت اجمال و ابهام؛ این گونه از ابو هریره نقل است كه گوید: رسول اكرم ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمودند:
« چگونه خواهید بود آن هنگام كه فرزند مریم در میان شما فرود آید و امام شما از خودتان باشد؟»[1]
حدیث فوق را مسلم در «صحیح» خود [2]و دیلمی در كتاب خود به نام«فردوس الاخبار» (درحرف كاف) و احمد بن حنبل در«مسند» خود نقل كردهاند. [3]
نعیم بن حمّاد، استاد بخاری در حدیث، نزول حضرت عیسی مسیح ـ علیه السّلام ـ از آسمان را ذكر مینماید ولی به نام حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ تصریح نمیكند! وی حدیث را به اسناد خود ازكعب این گونه نقل میكند:
«عیسی مسیح كنار پل سفید در دمشق شرقی، وقت سحر فرود میآید. ابری او را حمل میكند. دو دست خود را بر شانه دو فرشته نهاده دو پارچه سراسری در بردارد؛ یكی از آنها را بركمر بسته و دیگری را بردوش افكنده است. وقتی سر خود را خم میكند عرق از سر او مانند مروارید قطره قطره میچكد. یهود نزد او آمده گویند: ما یاران توییم.
گوید: دروغ میگویید. پس از آن مسیحیان نزد او میآیند و به او میگویند: ما یاران توییم. گوید: دروغ میگوئید. یاران من مهاجرانند؛ باقیمانده یاران حماسه. به مجمع مسلمانان ـ آنجا كه هستند میآیدـ مییابد كه خلیفه آنان با آنان نماز میگزارد وقتی مسیح او را میبیند عقب میایستد آن خلیفه به وی گوید: ای مسیح الله، با ما نماز بگزار. حضرت عیسی مسیح گوید: نه، تو با یارانت نماز بگزار، خداوند از تو خشنود است. من وزیر برانگیخته شدهام نه امیر.
پس خلیفه مهاجران یك نماز دو ركعتی با آنان میگزارد، درحالی كه فرزند مریم در میان آنها است ...»[4]
نعیم بن حمّاد حدیث دیگری را ازحُذیفه بن یمان از رسول اكرم ـ صلی الله علیه و آله ـ نقل میكند. در این حدیث مشخّص میشود كه (نعیم بن حمّاد) چگونه با الفاظ حدیث بازی میكند. او میگوید:«حضرت عیسی فرود میآید. مردم به او خوشامد میگویند و از فرود آمدنش خوشحال میشوند. چرا كه آمدن او راست بودن حدیث رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ است آن گاه به مؤذّن گوید: برای نماز، اقامه بگو مردم گویند: پیشاپیش ما نماز بگزار. وی گوید: به سوی امام خود بروید تا با شما نماز بگزارد؛ او خوب امامی است پس امامشان با آنان نماز میگزارد و حضرت عیسی هم با آنان در نماز خواندن همراهی میكند.»[5]
دیدیدكه چگونه با این احادیث به شدّت بازی كرده به نام حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ تصریح نكردهاند؛ گاهی از ایشان به نام «امامتان» و زمانی به نام «خلیفه آنان» و در برخی كتابها «امیرآنان» تعبیر گردیده است. درعین حال برخی از دانشمندان آنان ـ آنها كه عقیدهشان بر(حریت) قلمهایشان سبقت نگرفته است ـ این حدیث را بدون دستكاری و تحریف نقل نمودهاند ذیلاً برخی ازآن احادیث نقل میشود:
..
[=Century Gothic]از ابو سعید خدری نقل است كه میگوید: رسول اكرم ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمودند:«از ماست آن كه عیسی بن مریم پشت سر او نماز میخواند.»[6] [=Century Gothic]
حُذیفه بن یمان از رسول اكرم ـ صلی الله علیه و آله ـ چنین نقل میكند:« وقتی عیسی بن مریم فرود میآید، مهدی ـ علیه السّلام ـ به وی ـ كه گویی از موی سرش آب میچكدـ[7] روی میكند و میگوید: پیش آی و با مردم نماز بگزار. عیسی بن مریم گوید: نماز برای تو به پا شده است. پس حضرت عیسی پشت سر مردی از فرزندان من نماز میگزارد. وقتی نماز خوانده شد، عیسی برمیخیزد. تا آن كه در مقام مینشیند و با وی بیعت مینماید.»[8] [=Century Gothic]
از عبدالله بن عباس نقل شده است كه گوید: رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمودند:«سوگند به آن كس كه مرا به حق به عنوان بشیر مبعوث فرمود، اگر از دنیا جز یك روز باقی نمانده باشد خدای تعالی آن روز را آن قدرطولانی میفرماید تا در آن روز فرزندم حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ ظهور كند پس عیسی بن مریم ـ علیه السّلام ـ فرود آمده پشت سر او نماز میگزارد.»[9] [=Century Gothic]
حضرت امیرالمؤمنین ـ علیه السّلام ـ در داستان دجال میفرمایند:«... حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ داخل بیت المقدس شده به عنوان امام جماعت بر مردم نماز میگزارد. وقتی روز جمعه شود و نماز اقامه شود، عیسی بن مریم ـ علیه السّلام ـ با دو جامه درخشان قرمز فرود میآید؛ گویی كه از سر او روغن میچكد موهای سراو صاف، چهرهاش زیبا و شبیه ترین خلق خدا به پدرتان ابراهیم خلیل الرحمان است. حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ عیسی ـ علیه السّلام ـ را میبیند و به عیسی میگوید ای فرزند بتول با مردم نماز بگزار.[10] عیسی گوید: نماز برای تو به پا شده است. پس مهدی ـ علیه السّلام ـ پیش آمده با مردم نماز میگزارد و عیسی در پشت سر او نماز گزارده با وی بیعت مینماید.»
اكنون برخی از آنچه را علماء عامّه پیرامون فرود آمدن حضرت عیسی ـ علیه السّلام ـ به هنگام قیام حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ گفتهاند ذكر مینمائیم:
آلوسی گوید:[11] «مشهور آن است كه او ـ یعنی حضرت عیسی ـ علیه السّلام ـ در دمشق نازل میشود و مردم در حال گزاردن نماز صبحاند. امام ـ كه حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ باشد ـ عقب میایستد اما عیسی ـ علیه السّلام ـ وی را پیش میدارد و پشت سر او نماز میخواند و میگوید: نماز برای تو بر پا شده است.»
سیوطی دركتاب الحاوی علی الفتاوی (ج2، ص167)ـ در رد كسی كه نماز خواندن حضرت عیسی را به امامت مهدی ـ علیه السّلام ـ انكار میكندـ گوید:«این از عجیبترین عجائب است؛ چرا كه نماز گزاردن حضرت عیسی ـ علیه السّلام ـ پشت سر حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ در احادیث صحیحی كه رسول اكرم ـ صلی الله علیه و آله ـ خبر دادهاند مطلب ثابتی است و او راستگوی تصدیق شدهای است كه خبر وی خلاف نخواهد شد.»
سپس برخی از آنچه را كه در این زمینه روایت گردیده است ذكر مینماید. خواننده گرامی، آنچه گذشت برخی از احادیث و مصادر آنها از كتب عامّه و سخنان دانشمندان ایشان در موضوع نزول عیسی بن مریم از آسمان به هنگام قیام حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ بود.
[1] . صحیح بخاری، چاپ المیمنیه مصر، 1312 ق، باب نزول عیسی بن مریم ،ج2، ص 158
[2] . صحیح مسلم، كتاب الایمان، باب نزول عیسی بن مریم ، ج2 ص500 .
[3] . مسند احمد حنبل،چاپ المیمنیه، مصر، 1313ق، ج2 ص336، نورالابصار شبلنجی، مصر، 1384 ه.ق ص170 ، عقد الدرر، باب دهم،ص 229 به نقل از صحیح بخاری و صحیح مسلم.
[4] . الملاحم و الفِتن، سید بن طاووس،باب 187، ص83
[5] . همان، ص 84.
[6] . عقد الدرر،باب دهم، ص230؛ ینابیع الموده، حافظ ابونعیم نیز آن را در دو كتاب خویش :اربعین و حلیّه الاولیاء نقل میكند.
[7] . یعنی موی سر او میدرخشد گویی كه آن را روغن آلود كرده است یا آنكه با آب شسته است.
[8] . عقد الدرر، ص230ـ 229 و پس از ذكر حدیث گوید: حافظ ابو نعیم درمناقب المهدی و طبَرانی در معجم خود حدیث را نقل كردهاند.
[9] . فرائدالسّمطین، ج2، ص312.
[10] . بتول زنی را گویند كه خون حیض و نفاس نمیبیند، بانو مریم مادر عیسی ـ علیه السّلام ـ چنانكه در احادیث آمده است طاهره بود و خون نمیدید.
[11] . در كتاب خود، روح المعانی، ج25 ، ص95 در تفسیر آیه 59 از سوره زخرف.
و تشكر از رضاي بزرگوار به خاطر مطالب زيبا
در همين موضوع در اين تايپك هم مطالبي اورده شده است كه خدمت كاربران و دوستان عزيز معرفي مي شود
http://www.askdin.com/showthread.php?t=3736
اميد است مورد استفاده عزيزان قرار گيرد
يا علي
[=Century Gothic]وقایع ظهور حضرت مهدی(عج) [=Century Gothic]اگر امروزه بنابر نظر برخی از فقهاء طواف باید بین ركن و مقام انجام گیرد، این وجوب با برگرداندن مقام به جایگاه نخستین آن در زمان ظهور امام عصر ـ علیه السّلام ـ برداشته خواهد شد.
3. نهی از طواف مستحب
حضرت صادق ـ علیه السّلام ـ میفرمایند:«اولین مطلبی كه قائم از عدالت آشكار خواهد نمود آن است كه منادی او ندا در دهد: آن كس كه مشغول انجام استلام حجر الاسود و طواف مستحبی است جای خود را به كسی كه طواف واجب بر
عهده دارد تسلیم نماید.»[1] [=Century Gothic]
روی همین اصل حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ به حجاج امر میفرمایند كه به طواف واجب اكتفا و طوافهای مستحب را رها نمایند تا فرصت برای كسانی كه هنوز طواف واجب را به جا نیاوردهاند گشاده گردد.
4. بریدن دستهای بنی شیبه:
حضرت صادق ـ علیه السّلام ـ فرمودند:« بدانید وقتی قائم، قیام كند، بنی شیبه را میگیرد و دست آنان را قطع مینماید و سپس آنان را برمیگرداند و میفرماید: اینان دزدان خدا هستند.»[2] [=Century Gothic]
بنی شیبه پرده داران كعبه هستند كه در دستانشان كلیدهای كعبه است. این سِمَت را فرزندان از پدران به ارث بردهاند. اینان اموال و ذخائری را كه به كعبه هدیه گردید میدزدیدند و ـ چنانكه میخواستندـ در آنها تصرف مینمودند. به همین علت است كه امام ـ علیه السّلام ـ آنان را «دزدان خدا» نام نهادهاند؛ یعنی« دزدان اموال خدا». و شاید حدیث چنین باشد:«دزدان خانه خدا» كه كلمه «خانه» حذف گردیده باشد و خدا داناست.
حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ فقط به بریدن دست بنی شیبه اكتفا نفرموده بلكه امر میفرماید كه آنان را برگردانند. این فرمان حضرت به این اعتبار صورت میگیرد كه وسیله ترساندن و تهدید برای هر دزد و هر آن كسی باشد كه در اموالی كه از آنِ او نیست، تصرف غیر مشروع داشته باشد و بداندكه مكافات او بریده شدن دست و خواری دنیا و عذاب آخرت خواهد بود.
با این عمل حضرتش حدّی را برای سرقت و برای هركس كه تصرّف غیر مشروع در اموال و املاك و اوقاف و غیر آن داشته باشد اجرا خواهند نمود.
حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ در مدینه منوّره
حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ مكه مكرمه را به سوی مدینه منوره ترك میفرماید و این زمانی است كه فرمانداری را در مكه از سوی خویش میگمارد. پس ازآنكه حضرتش مكه را ترك فرمود، برخی از بدكاران اهل مكه بر فرماندار شوریده او را به قتل میرسانند. این خبر به حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ میرسد؛ لذا سفر را قطع فرموده به مكه باز میگردد و آن گروه سركش را كشته ریشههای فتنه را قطع میسازد. آن گاه فرماندار دیگری برگزیده و به سوی مدینه منوره حركت مینمایند.
در مدینه نیز به كارها و فعالیتهائی اقدام مینمایند كه به یكی از آنها اشاره مینمائیم و آن عبارتست از شكافتن بعضی از قبور و خارج كردن و سوزاندن اجساد داخل درآنها. این از مسائلی است كه نیازمند توضیح و تحلیل است ولی ما به ذكر اجمالی آن اكتفا نمودیم .
سؤالی كه اكنون مطرح میشود این است كه آن حضرت پس از مدینه منوره به كجا میروند؟ به سوی عراق.
كوفه پایتخت حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ
حضرت مولی الموحدین ـ علیه السّلام ـ میفرماید:«... سپس به كوفه میآید و در آن شهر منزل میكند. برده مسلمانی را نمییابد مگر آنكه او را خریده آزاد میفرماید، مدیون نمیماند مگر آنكه قرضش را ادا مینماید؛ مظلمهای برگردن مسلمانی نمیباشد مگر آنكه ردش مینماید؛ بندهای به قتل نرسیده باشد مگر آنكه بهایش را میپردازد؛(دیهای تسلیم شده به خویشانش)[3]، كشتهای كشته نشده باشد مگر آن كه وام او را پرداخته برای بازماندگان او جیره و مقرّری معیّن میفرماید تا آن كه زمین را از عدل و داد آكنده سازد؛ آن گونه كه از ظلم و جور پر شده باشد.
او و اهل بیتش در «رُحبه» مسكن میگیرند. رحبه مسكن نوح بود و زمینی است پاك. هیچ یك از آل محمد ـ علیهم السّلام ـ جز در زمین پاك سكنی نمیگزیند و كشته نمیشود؛ زیرا آنها اوصیاء پاك پیامبرند.»[4] [=Century Gothic]
حضرت امام حسن مجتبی ـ علیه السّلام ـ فرمودند:«یك جای پا در كوفه از خانهای درمدینه مرا محبوبتر است.»[5] [=Century Gothic]
و درباره شكوفایی و آبادانی دركوفه حضرت امام صادق ـ علیه السّلام ـ چنین میفرمایند:«وقتی قائم آل محمدـ صلوات الله علیهم ـ قیام نماید... خانههای كوفه به رود كربلا متصل خواهد شد.»[6] [=Century Gothic]
به هنگام ظهور حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ و رسیدنشان به كوفه نظر مؤمنان به سوی كوفه متوجه خواهد شد؛زیرا بیشتر شیعیان موجود دركره زمین تلاش وكوشش مینمایند تا به كوفه مهاجرت كنند.حدیثی نیز از نظر خواننده محترم گذشت كه از گسترش شهر كوفه از تمام جوانب آن سخن میگفت و این كه این شهر به شهر مقدس كربلا متصل میشود و امروزه بین این دو شهر بیش از 60 كیلومتر فاصله است !!
حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ نماز جمعه را در مسجد جامع كوفه اقامه میكنند و مسلّم است كه مسجد از نمازگزاران مالامال خواهد گردید؛ زیرا مسجدـ با همه وسعت امروزیش ـ نمیتواند قسمت اعظم نمازگزارانی را كه مشتاقند به امامت حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ نماز بگزارند در خود جا دهد.
علت آن است كه همه مردم، با اختلاف طبقاتشان و بدون استثنا، علاقهمندند كه به حضرتش اقتدا نمایند و به انجام این كار نیز بر یكدیگر سبقت میگیرند.هیچ كس از این نماز ـ جز ناتوانی كه از راه رفتن ناتوان است مانند شخص پیر و زمینگیرـ تخلّف نمیكند.
در ذیل برخی از احادیثی را كه از ماجرا خبر میدهند ذكر مینمائیم:
حضرت امام باقر ـ علیه السّلام ـ در حدیثی طولانی چنین میفرمایند:«حضرت مهدی داخل كوفه میشود. در آن شهر سه گروه خواهند بود كه با هم اختلاف دارند؛ ولی این اختلاف از بین میرود و زمینه برای آن حضرت آماده میشود.
داخل كوفه گردیده بر منبر بالا میرود و خطبه میخواند. بر اثر شدّت گریه هیچ كس نمیفهمد كه او چه میگوید... وقتی كه جمعه دوم میآید، مردم گویند:
ای فرزند رسول خدا... نماز در پشت سر شما برابر نماز در پشت سر رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ است. مسجد گنجایش ما را ندارد. حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ گوید: من مسجدی برای شما میسازم كه شما را در خود جای دهد
پس به سوی نجف رفته[7] مسجدی را طرح ریزی میكنند كه دارای هزار در باشد و مردم را در خود جای دهد.»[8] [=Century Gothic]
مانند این حدیث از حضرت صادق ـ علیه السّلام ـ نیز روایت گردیده است. مخفی نماند كه نسبت دادند بنای مسجد به امام ـ علیه السّلام ـ از باب مجاز است و معنای آن اقدام شخص امام ـ علیه السّلام ـ بر ساختن مسجد نیست؛ بلكه معنی چنین است كه آن حضرت به انجام این كار امر میفرمایند، همان گونه كه گفته میشود: امیر شهر را ساخت؛ یعنی، به این كار فرمان داد.
به هر حال آن چه از حدیث استفاده میشود آن است كه حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ به صحرا رفته به ساختن مسجد فرمان میدهند كه مانندش در تاریخ بشر ساخته نشده و دارای هزار در میباشد.
....
[=Century Gothic]میتوانیم ساختمان مسجد را چنین تصوّر كنیم كه در هر جانب از جوانب چهارگانه مسجد250 در ساخته میشود. طبیعی است كه درها وسیع بوده با وارد و خارج شدن آن همه مردم مناسبت دارد. روی این اصل باید عرض هر در حدَاقل 3 متر باشد. بنابراین عرض درهای ورودی مسجد در هر طرف از اطراف چهارگانه 750 متر است. به این مقدار باید مساحت دیوارهائی را كه بین هر دو در دیگر قرار میگیرد، اضافه كرد و اگر فاصله بین هر در تا در دیگر را10 متر حساب كنیم، طول دیوار، بدون در نظر گرفتن ارتفاع، دست كم2500 متر خواهد شدكه اگر به این عدد، مقدار 750 را اضافه كنیم مجموعاً طول دیوار در یك طرف 3250 میشود و اگر این عدد را در خودش ضرب كنیم مساحت مسجد بالغ بر 500، 562، 10 متر مربع میگردد.
طبیعی است كه نزدیك مسجد اماكنی جهت تطهیر و وضو ـ كه با این رقم و انبوه جمعیّت مناسبت داشته باشد ساخته خواهد شد. این تعدادِ فراوان در، برای آسان گرداندن دخول و خروج نمازگزاران و محافظت آنان از ازدحام و حوادث تعبیه میگردد. این اقدام بزرگ و امر شرعی عظیم یكی از اقداماتی است كه حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ در عصر درخشان و نورانی ظهورشان انجام خواهند داد.
حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ در فلسطین:
حضرت صاحب الامرـ علیه السّلام ـ برای تمام كردن كار سفیانی به شام میروند و این پس از آن است كه به كوفه رفته امور را در آن جا به سامان میرسانند.
در آن وقت سفیانی در سرزمین«رَمله» در فلسطین یعنی در شمال شرقی بیت المقدس است. حضرت بقیّه الله ارواحنا فداه با سپاه عظیم خویش به فلسطین میرسند و در آن جا بین دو سپاه جنگ در میگیرد. سرانجام كار با پیروزی حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ و فرار و نابودی سفیانی خاتمه مییابد.
احادیث گویند: حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ نزد دروازه شهر «لَد» در فلسطین خواهند بود.
نمیدانیم موضعگیری قدرتهای حاكم بر فلسطین و اردن در آن زمان در برابر حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ چه خواهد بود؟! این مسلم است كه حضرتش همه حكومتهای ستمگر را برخواهند چید و تمام حكمرانان منحرف را قلع و قمع خواهند نمود.
آن جا ـ یعنی كنار دروازه شهر لَدـ حضرت عیسی بن مریم ـ علیهماالسّلام ـ از آسمان به زمین میآید تا با حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ بیعت نماید.
[1] . بحار الانوار، ج52 ، ص 374 به نقل از كافی.
[2] . كافی، ج4 ، ص 243.
[3] . سوره نساء آیه 93.
[4] . تفسیر عیّاشی، ج1 ، ص66.
[5] . بحار الانوار، ج52 ، ص 385، حدیث 198.
[6] . همان، ص336.
[7] . در روایتی آمده كه آن بزرگوار مسجدی را در پشت كوفه بنا مینهند.
[8] . بحار الانوار، ج52، ص331.