جمع بندی وظایف مردم و مسئولین در ثباتِ جامعۀ اسلامی و رشد معنویِ روز افزون آن

تب‌های اولیه

50 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
وظایف مردم و مسئولین در ثباتِ جامعۀ اسلامی و رشد معنویِ روز افزون آن


بسم اله الرّحمن الرّحیم

و افوّض امری الی الله انّ الله بصیرٌ بالعباد

[=&quot][B]وظایف مردم و مسئولین در ثباتِ جامعۀ اسلامی و رشد معنویِ روز افزون آن ، چیست ؟

[/][/B][=&quot][/]

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد نسیم رحمت

یازینبِ فاطمه;890879 نوشت:

بسم اله الرّحمن الرّحیم

و افوّض امری الی الله انّ الله بصیرٌ بالعباد

[B]وظایف مردم و مسئولین در ثباتِ جامعۀ اسلامی و رشد معنویِ روز افزون آن ، چیست ؟

[/B]

سلام
موضوع تاپیک بسیار کلی است و برای تحلیل مساله مولفه های زیادی باید مورد توجه قرار بگیره. خیلی از موارد هم دست مردم و یا مسئولین نیست.
به نظرم اگر مقصود از طرح این سوال جزئی تر و شفاف تر مطرح بشه میشه به یه انجامی رسید و الا ارائه یه بحث کلی چندان مثمر ثمر نخواهد بود و بارها در این موارد بحث شده و فضای اینترنت مملو از مقالات مرتبط با این موضوع است.
علی ای حال موضوع رو باز می کنم دوستان نظرات خودشان را مطرح کنند تا انشاءالله به نتیجه ای برسیم.

سلام

ابتدا متبرّک کنیم با فرمایش حضرت امام خامنه ای حفظه الله تعالی :

« اگر میخواهیم مشکلات این کشور حل بشود... باید راه انقلاب را ادامه بدهیم؛

انقلاب، راه علاج منحصر این کشور بود و هست و خواهد بود.»

« اگر می‌خواهیم عزت و رفاه داشته باشیم و این کشور الگو شود، باید راه انقلاب را ادامه دهیم.»

۱۳۹۵/۰۸/۲۶

سلام

آیا پیشرفت صنعت و تکنولوژی در تفکّر دینی و مسائل الهی ، تأثیر ندارد ؟

کشورهایی مانند ژاپن با آنهمه پیشرفت چرا مشرک و بت پرست هستند ؟

یازینبِ فاطمه;894520 نوشت:
سلام

آیا پیشرفت صنعت و تکنولوژی در تفکّر دینی و مسائل الهی ، تأثیر ندارد ؟

کشورهایی مانند ژاپن با آنهمه پیشرفت چرا مشرک و بت پرست هستند ؟

سلام

ببخشید الان وضعیت اخلاقی در جامعه ما به نظر سرکار رشد صعودی داشته و یا نزولی
بخشی وسیعی از مردم با مشکلات بیکاری و معیشتی گرفتار هستن
بخشی زیر خط فقر هستن
بخشی فقیر مطلق
بد حجابی و انواع فسق و فجور در بین دختران و زنان و پسران و مردان جامعه
اعتیاد
طلاق
خیانت
جنایت
دزدی
اختلاس و غارت بیت المال و انواع واقسام رانت منحصر ا برای طبقه ای ب نام از همه بهترون !
رشوه و ارتشا
روش های ب روز شده انواع کلاهبرداری های حرفه ای و غیر حرفه ای
یادم رفت این مورد

فیش های نجومی !

پ.ن
مشکلات ریشه ای وجود دارد !
که آن مسئولی و یا مسئولین می تواند !
ب رشد معنوی جامعه کمک کند
دیده انقلابی و انقلاب گری داشته باشد ؟
ن مسئولینی که تمام همت شان این است . که در شهرهای مقدسی چون مشهد و قم کنسرت بر گزار کنند !
و آنجا را هم جولانگاه عده ای بی بندو بار نمایند
پیشنهاد من این است
قبل فکر معنویت برای ملت به مسائل مادی و امرار معاش روزانه و بیکاری جوانان تحصیل کرده و کم سواد و بی سواد رسیدگی شود !
ابن که حل بشود !
معنویت هم حل می شود !
آن شا الله

آرمین...;894526 نوشت:
سلام

پیشنهاد من این است
قبل فکر معنویت برای ملت به مسائل مادی و امرار معاش روزانه و بیکاری جوانان تحصیل کرده و کم سواد و بی سواد رسیدگی شود !
ابن که حل بشود !
معنویت هم حل می شود !
اِن شاء الله

سلام

پیشنهاد شما درست و به جاست .

ولی آیا این فقط بر عهدۀ مسئولینه ؟ وظیفۀ عمومی در این راستا چیست ؟

به نظرم راهکار باید دوجانبه باشه یعنی وظایف مردم همراه با مسئولان .

به نوعی میشه گفت حضور مردم در اولویت قرار داره و قدم بعدی بر عهدۀ مسئولین هست .

بر این مبنا که در کشورهای پیشرفته در هر صورت مردم از معنویت دور مانده اند ولی گویا مسئولانشون به خوبی وظیفه شون رو انجام دادند.

یازینبِ فاطمه;894697 نوشت:
سلام

پیشنهاد شما درست و به جاست .

ولی آیا این فقط بر عهدۀ مسئولینه ؟ وظیفۀ عمومی در این راستا چیست ؟

به نظرم راهکار باید دوجانبه باشه یعنی

وظایف مردم همراه با مسئولان .

به نوعی میشه گفت حضور مردم در اولویت قرار داره و قدم بعدی بر عهدۀ مسئولین هست .

بر این مبنا که در کشورهای پیشرفته در هر صورت مردم از معنویت دور مانده اند ولی گویا مسئولانشون به خوبی وظیفه شون رو انجام دادند.

و علیکم سلام
من معتقدم بعد از حل مشکلات عدیده اقتصادی و معیشتی و بیکار ی مردم!
باید دید اعتقادات و معنویت مردم در چه وضع و جایگاهی قرار دارد !
آیا در سراشیبی افول است و یا صعود !
و بعد از از آن به بررسی و شناخت و حل موانع رشد معنویت در بین مردم پرداخت !
در این بین او ل مسئولین نقش اساسی را دارند !
بعد مردم
چون حکومت یک حاکمیت دینی است !
که مسئولیت جهت گیری عملی نظام اقتصادی و فرهنگی و اعتقادی جامعه و مردم را در راستای تقویت و گسترش ارزشها
و باورهها ی اسلامی و معنویت عهده دار است
و با کمک موسسات تحت امر خود مثل مدارس و دانشگاهها ورسانه ها ی جمعی رادیو وتلويزيون و مطبوعات و روحانیت می توان
به رشد و تقویت معنویت در بین مردم کمک کرد !

یازینبِ فاطمه;894697 نوشت:
در کشورهای پیشرفته در هر صورت مردم از معنویت دور مانده اند
سلام و عرض ادب
امروز 3 تاپیک جدید از شما دیدم و باید عرض کنم هر 3 تاپیک موضوعات مهم و با ارزشی دارند
یک نکته ای که برای من (به عنوان یک کاربر) ارزشمند بود ، این است که دیدم وقتی با برخی انتقادها روبرو شدید ، حالت دفاعی نگرفتید
بلکه برای آن مسائل تاپیک زدید تا ریشه ای به تحلیل مسائل پرداخته شود و این معنایش این است که شما در جستجوی حق هستید
انشاالله موفق و پیروز باشید

مطالب این تاپیک شما از نظر شخص من کاملاً صحیح و عالی بود و جایی برای حرف باقی نمی گذارد
فقط در این موردی که نوشتید ، احساس میکنم نیاز به یک توضیح خیلی مهم باشد
بنده دو روایت برای شما نقل میکنم و بعد نتیجه گیری نهایی را در پست بعد خدمتتان عرض خواهم کرد
البته اصل روایات دقیق یادم نیست ، نقل به مضمون عرض میکنم

روایت اول:
میگویند شخصی خدمت یکی از معصومین(ع) رسید و به ایشان عرض کرد من به عبادت خداوند علاقهء زیادی دارم
اما مشغله های زندگی باعث شده نتوانم وقت زیادی را برای عبادت معبودم قرار بدهم
امام(ع) از او خواست تا رفتار روزمره اش را توضیح بدهد

آن مرد گفت صبح ها برای کسب روزی برای خانواده بیرون میروم و کار و تلاش میکنم
تا ظهر مشغول کار هستم و بعد مقداری غذا و لوازم میخرم و برای خانواده ام میاورم
در خانه هم گاهی به همسرم کمک میکنم چون کارش زیاد است
و گاهی هم با فرزندانم بازی میکنم و به مشکلات آنها رسیدگی میکنم

امام(ع) فرمودند:
"اعمال روزانهء تو عین عبادت خداست"

روایت دوم:
قرار بود برای مراسمی خرما تهیه بشود. به دستور پیامبر(ص) هر کسی هر مقدار که می توانست خرما آورد
اما مرد فقیری بود که هیچ چیز برای انفاق نداشت. برای همین شرمسار در خانه نشسته بود
همسرش دانه خرمایی پیدا کرد و از او خواست همان را خدمت رسول الله(ص) ببرد

مرد هم با خجالت آن یک دانه خرما را برد و روی سایر خرماها انداخت
شب خواب می بیند خداوند در بهشت چندین کوه خرما را به عنوان عمل خیر از او پذیرفته
وقتی به پیامبر(ص) میگوید ، ایشان پاسخ میدهند دلیلش این است که
تو هر چه که داشتی آوردی

یازینبِ فاطمه;894697 نوشت:
در کشورهای پیشرفته در هر صورت مردم از معنویت دور مانده اند ولی گویا مسئولانشون به خوبی وظیفه شون رو انجام دادند

حال اگر روایات بالا را کنار هم بگذاریم ، به نتیجهء جالبی خواهیم رسید
خواهر گرامی ، اینکه نام من مسلمان است و نام آن شخص اروپایی مسلمان نیست ، دلیل بر این نمیشود که اعمال ما دینی باشد و اعمال آنها نه!

فرمودید گویا مسئولین آنها لااقل درمورد مردم خودشان ، وظایفشان را به خوبی انجام داده اند. خب آیا این خودش از مصادیق معنویت نیست؟
یا مسائل دیگر. مثلاً آنقدر که ما اهل غیبت هستیم ، اروپایی ها نیستند و بیشتر به فکر پیشرفت خودشان هستند
یا اینکه آنها برای کارهای خود برنامه ریزی دارند ولی ما کمتر اهل برنامه ریزی هستیم
آنها مشتری مدار هستند و در کسب و کارهایشان ، رضایت مشتری برایشان اولویت اول است (به هر دلیلی)
اما ما نه! اصلاً برایمان مهم نیست که چجور جنسی را دست مشتری بدهیم!

حال طبق روایت اولی که برایتان نوشتم ، چرا ما فکر میکنیم عبادت خدا لزوماً نماز و روزه است

(نه اینکه اینها نباشد ، دقت بفرمائید)
به فرمودهء پیامبر(ص) حتی لبخند زدن هم عبادت است. پس چرا مسئولیت پذیری ، برنامه ریزی ، مشتری مداری ، دوری از غیبت و.... را عبادت ندانیم؟
ما نماز می خوانیم و روزه می گیریم ، ولی آنها نه. در عوض آنها برنامه ریزی دارند ، مسئولیت پذیر هستند و...... اما ما نه!

و اگر روایت دوم را هم در نظر بگیریم ، از آنجایی که مردم اروپا این حجم از اطلاعاتی که ما درمورد دین داریم را در اختیار ندارد
از کجا معلوم که فقیر معنوی حساب نشوند و خدا آنها را جاهل قاصر نداند و همان یک دانه خرما را از آنها نپذیرد؟

در نهایت من هم قبول دارک که اصل باور به خداوند در اروپا خیلی کمتر شده
و حتی بین کسانی هم که به خدا باور دارند ، این باور از مسیر حقیقی خودش دور شده است
اما قبول ندارم که اعمال آنها همگی غیرمعنوی و غیرعبادی باشد
یادمان باشد ، اگر دستمان را در آتش کنیم خواهد سوخت ، فرقی هم نمی کند مسلمان باشیم یا کافر

Reza-D;894805 نوشت:
حال طبق روایت اولی که برایتان نوشتم ، چرا ما فکر میکنیم عبادت خدا لزوماً نماز و روزه است (نه اینکه اینها نباشد ، دقت بفرمائید)
به فرمودهء پیامبر(ص) حتی لبخند زدن هم عبادت است. پس چرا مسئولیت پذیری ، برنامه ریزی ، مشتری مداری ، دوری از غیبت و.... را عبادت ندانیم؟

سخن درستی فرموده اید. عبادت خدا لزوماً نماز و روزه نیست. لبخند زدن، کار دیگران را راه انداختن، غیبت نکردن و بلکه خنداندن مردم از راه حلال عبادت است. لکن به شرط این که همراه با قصد تقرب باشد.

Reza-D;894805 نوشت:
اما قبول ندارم که اعمال آنها همگی غیرمعنوی و غیرعبادی باشد

اگر منظورتون عبادت به معنای عبادت در ادیان الهی و از جمله دین اسلام است، باید بدانیم که شرط عبادت قصد تقرب است و اگر قصد تقرب نباشد، عمل عبادت نیست.

نسیم رحمت;894882 نوشت:
اگر منظورتون عبادت به معنای عبادت در ادیان الهی و از جمله دین اسلام است ، باید بدانیم که شرط عبادت قصد تقرب است و اگر قصد تقرب نباشد، عمل عبادت نیست
عرض ادب خدمت استاد گرامي

1 - آنچه كه در تئوري بررسي ميشود لزوماً آن چيزي نيست كه در عمل اتفاق ميفتد. همچنين تعريفي كه از "قربة إلی الله" داريم به نظر من تعريف جامعي نيست. خانم ريچل كوري (راشل كوري) كه يك آمريكايي فعال صلح بود ، وقتي ظلم به مردم فلسطين را ديد به آنجا رفت تا عليه ظلم اسرائيل فعاليت كند. در زماني كه بولدوزر رژيم صهيونيستي قصد تخريب منازل فلسطيني ها را داشت اين خانم جلوي بولدوزر ايستاد و توسط بولدوزر اسرائيلي زير گرفته شد و كشته شد. بعيد ميدانم در آن لحظه ريچل كوري نيت قربة إلی الله كرده باشد ، و به همان اندازه هم بعيد ميدانم خداوند عمل او را چيزي بجز عبادت ثبت كرده باشد

2 -
اگرشخص جاهل قاصر باشد ، چه بسا همان مقدار كه به اعتقادش عمل كرده براي او عبادت محسوب شود. همانطور كه در پست هاي قبلي عرض كردم ، اروپايي ها ابزار ما را براي شناخت خداوند ندارند و شايد تا آخر عمر اصلاً با مواردي مانند سيرهء اهل بيت(ع) برخورد هم نكنند ، چه برسد به اينكه شناخت قلبي پيدا كنند

3 - جداي از اينها ، بعضي از مسائل آثار وضعي دارند. مثل همان آتشي كه گفتم فرقي نميكند كسي كه دست در آن كرده مسلمان باشد يا مسيحي يا يهودي. آتش به هر حال دست او را خواهد سوزاند. به همين ترتيب اگر برنامه ريزي باشد ، اگر صداقت باشد ، اگر اعتمادسازي باشد و...... لااقل اثر وضعي خود را خواهند گذاشت و اين اثر وضعي به دين و اعتقاد افراد ارتباطي ندارد

Reza-D;894896 نوشت:

عرض ادب خدمت استاد گرامي

1 - آنچه كه در تئوري بررسي ميشود لزوماً آن چيزي نيست كه در عمل اتفاق ميفتد. همچنين تعريفي كه از "قربة إلی الله" داريم به نظر من تعريف جامعي نيست. خانم ريچل كوري (راشل كوري) كه يك آمريكايي فعال صلح بود ، وقتي ظلم به مردم فلسطين را ديد به آنجا رفت تا عليه ظلم اسرائيل فعاليت كند. در زماني كه بولدوزر رژيم صهيونيستي قصد تخريب منازل فلسطيني ها را داشت اين خانم جلوي بولدوزر ايستاد و توسط بولدوزر اسرائيلي زير گرفته شد و كشته شد. بعيد ميدانم در آن لحظه ريچل كوري نيت قربة إلی الله كرده باشد ، و به همان اندازه هم بعيد ميدانم خداوند عمل او را چيزي بجز عبادت ثبت كرده باشد

2 -
اگرشخص جاهل قاصر باشد ، چه بسا همان مقدار كه به اعتقادش عمل كرده براي او عبادت محسوب شود. همانطور كه در پست هاي قبلي عرض كردم ، اروپايي ها ابزار ما را براي شناخت خداوند ندارند و شايد تا آخر عمر اصلاً با مواردي مانند سيرهء اهل بيت(ع) برخورد هم نكنند ، چه برسد به اينكه شناخت قلبي پيدا كنند

3 - جداي از اينها ، بعضي از مسائل آثار وضعي دارند. مثل همان آتشي كه گفتم فرقي نميكند كسي كه دست در آن كرده مسلمان باشد يا مسيحي يا يهودي. آتش به هر حال دست او را خواهد سوزاند. به همين ترتيب اگر برنامه ريزي باشد ، اگر صداقت باشد ، اگر اعتمادسازي باشد و...... لااقل اثر وضعي خود را خواهند گذاشت و اين اثر وضعي به دين و اعتقاد افراد ارتباطي ندارد


سلام

با توجّه به این آیه :

رنگ خدایی (بپذیرید! رنگ ایمان و توحید و اسلام؛) و چه رنگی از رنگ خدایی بهتر است؟! و ما تنها او را عبادت می‌کنیم. (۱۳۸، سورۀ مبارکه بقره)

آیا کاری که با آگاهی انجام میشه و قربة الی الله با کاری که فقط از روی انسانیت انجام میشه ، تفاوتی نداره ؟

هم چنین این آیه در مورد دینداران است یا بی دینان رو هم شامل میشه :

انّ الحسنات یذهبن السّیّئات

آیا واقعاً در زمان ما و حالِ حاضر اروپائیها ابزار لازم برای شناخت دین را ندارند ؟

اگر آنها نیز به مانند آنچه شما ایمان آورده‌اید ایمان بیاورند، هدایت یافته‌اند؛ و اگر سرپیچی کنند،

از حق جدا شده‌اند و خداوند، شر آنها را از تو دفع می‌کند؛ و او شنونده و داناست. (، سورۀ مبارکۀ بقره ،۱۳۷)

و اگر اثر وضعی گناهان در جوامع دینی و غیر دینی و افراد مسلمان و غیر مسلمان یکی باشه ،

پس خداوند و ادیان الهی چه نقشی در کمال و رشد جوامع خواهد داشت ؟

به عبارتی مردم و مسئولین ، یک جامعۀ معنوی را چگونه رقم بزنند ؟

Reza-D;894896 نوشت:
1 - آنچه كه در تئوري بررسي ميشود لزوماً آن چيزي نيست كه در عمل اتفاق ميفتد. همچنين تعريفي كه از "قربة إلی الله" داريم به نظر من تعريف جامعي نيست. خانم ريچل كوري (راشل كوري) كه يك آمريكايي فعال صلح بود ، وقتي ظلم به مردم فلسطين را ديد به آنجا رفت تا عليه ظلم اسرائيل فعاليت كند. در زماني كه بولدوزر رژيم صهيونيستي قصد تخريب منازل فلسطيني ها را داشت اين خانم جلوي بولدوزر ايستاد و توسط بولدوزر اسرائيلي زير گرفته شد و كشته شد. بعيد ميدانم در آن لحظه ريچل كوري نيت قربة إلی الله كرده باشد ، و به همان اندازه هم بعيد ميدانم خداوند عمل او را چيزي بجز عبادت ثبت كرده باشد

این که تعریف قصد قربت درست هست یا نه ؟ یک بحث علمی است. نمی دانم اطلاعات شما در این زمینه چقدره. مدرک تحصیلی شما چیست ؟ و آیا تخصصی در این زمینه دارید یا نه؟ در این گونه موارد نمیشه بدون تخصص سخن گفت. این درست و منطقی نیست که موضوعی به مذاق کسی جور در نیامد، آن را انکار کند.

منظور از قصد قربت این است که انگیزه انسان در انجام عبادت فرمان خداوند باشد. به عبارت دیگر، عبادت دو رکن دارد : نخست این که نفس عبادت ذاتاً مُقرِّب باشد; یعنى عملى باشد که ذاتاً انسان را به خداوند نزدیک کند.

دیگر این که نیّت عبادت کننده نیز نزدیکى به پروردگار باشد.
و به عبارت سوّم عبادت نیاز به دو چیز دارد; «حُسن فعلى» و «حُسن فاعلى» که هر دو از ارکان عبادت محسوب مى شود. منظور از حُسن فعلى این است که عبادت ذاتاً مطلوب و محبوب مولى باشد; مثل سجده که حُسن فعلى دارد، و ذاتاً مطلوب است، و مراد از حُسن فاعلى این است که انجام دهنده عبادت هم نیّت خوبى داشته باشد، و عبادتش براى قرب به پروردگار باشد، نه براى هوى و هوس و ریاکارى و مانند آن.

اگر هر دو رکن، یا یکى از آنها نباشد، آن عبادت ارزشى نخواهد داشت. مثل این که برخى از عوام مى گویند : به خاطر رضاى خدا چند ناسزا به فلان انسان بد دادم ! این یک خیال واهى است; چون حُسن فعلى ندارد، اگر بپذیریم که قصد قربت داشته باشد.

همان گونه که اگر شخصى به قصد رژیم لاغرى روزه بگیرد، کار او عبادت محسوب نمى شود; هر چند روزه حُسن فعلى دارد ولى در این جا حُسن فاعلى ندارد.


با توجه به این نکته روشن می شود :

بر اساس آن چه شما فرموده اید عمل خانم ريچل كوري (راشل كوري) چون از روحیه انسان دوستی او منشأ گرفته اگر قصد قربت نداشته، حسن فعلی دارد اما حسن فاعلی ندارد. لذا عبادت هم محسوب نمی شود.


برای روشن شدن این که قصد قربت در عبادت بودن عملی دخیل است به این دو لینک از باب نمونه مراجعه کنید :

http://makarem.ir/compilation/Reader.aspx?pid=61802&lid=0&mid=5712
http://www.hawzah.net/fa/Question/View/64298

Reza-D;894896 نوشت:
جداي از اينها ، بعضي از مسائل آثار وضعي دارند. مثل همان آتشي كه گفتم فرقي نميكند كسي كه دست در آن كرده مسلمان باشد يا مسيحي يا يهودي. آتش به هر حال دست او را خواهد سوزاند. به همين ترتيب اگر برنامه ريزي باشد ، اگر صداقت باشد ، اگر اعتمادسازي باشد و...... لااقل اثر وضعي خود را خواهند گذاشت و اين اثر وضعي به دين و اعتقاد افراد ارتباطي ندارد

وقتی شرط صحت عملی قصد قربت باشد با فقدان آن شرط صحت، اصل عمل محقق نخواهد شد. چون شرطش را ندارد. این موضوع ربطی به اثر وضعی ندارد.
این مطلب در فرض تقریب به ذهن شما این جوری متصور میشه که مثلا شیء، برای این که آتش در آن اثر کند و آن را بسوزاند باید خشک باشد اما وقتی رطوبت دارد و یا مرطوب است آتش در آن اثر ندارد.

یازینبِ فاطمه;894924 نوشت:
آیا کاری که با آگاهی انجام میشه و قربة الی الله با کاری که فقط از روی انسانیت انجام میشه ، تفاوتی نداره؟
هیچ جا از صحبتم چنین چیزی نگفتم

یازینبِ فاطمه;894924 نوشت:
آیا واقعاً در زمان ما و حالِ حاضر اروپائیها ابزار لازم برای شناخت دین را ندارند؟
این را هم نگفتم (جملات را دقیق بخانید لطفاً)

یازینبِ فاطمه;894924 نوشت:
اگر اثر وضعی گناهان در جوامع دینی و غیر دینی و افراد مسلمان و غیر مسلمان یکی باشه ،
پس خداوند و ادیان الهی چه نقشی در کمال و رشد جوامع خواهد داشت؟
این دقیقاً همان مطلبی بود که در تاپیک دیگری که شما آغاز کرده اید خدمتتان عرض کردم
در این لینک:
http://www.askdin.com/showthread.php?t=57062&p=894800&viewfull=1#post894800

در واقع این سوالی که پرسیدید ، شوال من است از شما!
خواهر گرامی ، لطفاً بفرمائید اگر قرار باشد همان گناهانی که در یک جامعهء بی دین وجود دارد
در جامعه ای که ادعای دینداری دارد نیز وجود داشته باشد ، پس خدا و ادیان الهی چه نقشی در کمال و رشد جوامع دارند؟

نسیم رحمت;894948 نوشت:
نمی دانم اطلاعات شما در این زمینه چقدره. مدرک تحصیلی شما چیست ؟ و آیا تخصصی در این زمینه دارید یا نه؟ در این گونه موارد نمیشه بدون تخصص سخن گفت. این درست و منطقی نیست که موضوعی به مذاق کسی جور در نیامد، آن را انکار کند
مدرک من دیپلم کامپیوتر است و تخصصی در این زمینه ندارم
اما چیزی را هم انکار نکردم برادر. گفتم تئوری و عمل لزوماً یکی نیستند

می فرمائید:

نسیم رحمت;894948 نوشت:
عبادت دو رکن دارد:
نخست این که نفس عبادت ذاتاً مُقرِّب باشد; یعنى عملى باشد که ذاتاً انسان را به خداوند نزدیک کند.
دیگر این که نیّت عبادت کننده نیز نزدیکى به پروردگار باشد
در روایتی که از معصوم(ع) برای شما نوشتم ، آن مرد اصلاً نمی دانست که کمک به همسر یا کسب حلال هم می تواند عبادت باشد
و وقتی علم به آن نداشته ، نیتش هم از آن اعمال صرفاً کمک به همنوع و انجام وظیفه بوده
پس چرا امام(ع) فرمودند اعمال تو عین عبادت است؟

نسیم رحمت;894948 نوشت:
اگر هر دو رکن ، یا یکى از آنها نباشد ، آن عبادت ارزشى نخواهد داشت
در یکی از جنگ ها که چند نفر از کفار اسیر شده بودند ، پیامبر(ص) دستور دادند آن کفار کشته شوند
اما یکی از آنها را که خواستند بکشند ، حضرت جبرئیل(ع) نازل شدند و گفتند این کافر
"مهربان" و "سخاوتمند" است و او را نکشید
چرا؟! مهربانی و سخاوت او که یکی از دو رکن را نداشته (حسن فاعلی) ، پس چرا او را نکشتند؟

نسیم رحمت;894948 نوشت:
بر اساس آن چه شما فرموده اید عمل خانم ريچل كوري (راشل كوري) چون از روحیه انسان دوستی او منشأ گرفته اگر قصد قربت نداشته، حسن فعلی دارد اما حسن فاعلی ندارد. لذا عبادت هم محسوب نمی شود

1 - اگر جاهل قاصر باشد چه؟ اگر خداوند همین مقدار عمل را بر اساس دانسته هایی که داشته از او پذیرفته باشد چه؟

2 - آیا تمام مسلمانان ، در اعمالشان این دو رکن را دارند؟

Reza-D;894896 نوشت:

1 - بعيد ميدانم در آن لحظه ريچل كوري نيت قربة إلی الله كرده باشد ، و به همان اندازه هم بعيد ميدانم خداوند عمل او را چيزي بجز عبادت ثبت كرده باشد

2 -
اروپايي ها ابزار ما را براي شناخت خداوند ندارند و شايد تا آخر عمر اصلاً با مواردي مانند سيرهء اهل بيت(ع) برخورد هم نكنند ، چه برسد به اينكه شناخت قلبي پيدا كنند

3 - لااقل اثر وضعي خود را خواهند گذاشت و اين اثر وضعي به دين و اعتقاد افراد ارتباطي ندارد

سلام

و سؤالات زیر بر اساس همین نقل قول مطرح شد :

یازینبِ فاطمه;894924 نوشت:
رنگ خدایی (بپذیرید! رنگ ایمان و توحید و اسلام؛) و چه رنگی از رنگ خدایی بهتر است؟! و ما تنها او را عبادت می‌کنیم. (۱۳۸، سورۀ مبارکه بقره)

آیا کاری که با آگاهی انجام میشه و قربة الی الله با کاری که فقط از روی انسانیت انجام میشه ، تفاوتی نداره ؟


آیا واقعاً در زمان ما و حالِ حاضر اروپائیها ابزار لازم برای شناخت دین را ندارند ؟

اگر آنها نیز به مانند آنچه شما ایمان آورده‌اید ایمان بیاورند، هدایت یافته‌اند؛ و اگر سرپیچی کنند،

از حق جدا شده‌اند و خداوند، شر آنها را از تو دفع می‌کند؛ و او شنونده و داناست.

(، سورۀ مبارکۀ بقره ،۱۳۷)

اگر اثر وضعی گناهان در جوامع دینی و غیر دینی و افراد مسلمان و غیر مسلمان یکی باشه ،

پس خداوند و ادیان الهی چه نقشی در کمال و رشد جوامع خواهد داشت ؟

و سؤال مشترک :

در جوامع دینی ، خدا و ادیان الهی چه نقشی در کمال و رشد معنویِ انسانها دارند؟

نسیم رحمت;894951 نوشت:
وقتی شرط صحت عملی قصد قربت باشد با فقدان آن شرط صحت، اصل عمل محقق نخواهد شد. چون شرطش را ندارد. این موضوع ربطی به اثر وضعی ندارد
در این مورد فکر میکنم منظور بنده را اشتباه متوجه شدید برادر
منظور من این بود که بعضی از اعمال اثر وضعی دارد. مثلاً کسی که کمربد ایمنی نبسته ، اگر تصادف کند آسیب خواهد دید
حالا می خواهد مسلمان باشد می خواهد کافر باشد

یک بار حاج آقا نقویان صحیت جالبی فرمودند که به بحث ما هم ارتباط دارد
ایشان گفتند:

"دوستی خارجی دارم ، یک بار به شوخی به من گفت شما ایرانی ها
"انشاالله سیستم" هستید!
من پرسیدم چطور؟
گفت مثلاً میخواهید پل بسازید
مواد بد بکار می برید ، ایمنی را در نظر نمی گیرید ، در طراحی هم دقیق عمل نمی کنید
بعد که پل را ساختید میگوئید انشاالله که خراب نمیشود!"

بعضی از اعمال صحیح از جمله برخی آموزه های اسلام را ما خودمان استفاده نمی کنیم ، اما خارجی ها آنها را بکار می برند
مثلاً اتوموبیل های با ایمنی بالا تولید می کنند در نتیجه مرگ و میر ناشی از تصادفات در آنجا کاهش پیدا می کند
ما هم اگر می خواهیم در بعضی زمینه ها پیشرفت کنیم ، باید ابتدا خودمان تلاش کنیم
وگرنه با انشاالله و ماشاالله گفتنِ خالی مشکلات حل نمیشوند

یازینبِ فاطمه;895086 نوشت:
در جوامع دینی ، خدا و ادیان الهی چه نقشی در کمال و رشد معنویِ انسانها دارند؟
پست شمارهء 20 را مطالعه بفرمائید فکر میکنم تا حدودی به منظور بنده پی خواهید برد

اما توضیح دیگری هم درمورد این سوال شما (سوال مشترک) عرض کنم:
هر پدیده ای که مشاهده میکنیم ، دارای دو بخش است.
ظرف و مظروف
مثلاً شما آب را در لیوان می ریزید و غذا را در بشقاب. حتی خود انسان نیز دارای این دو حالت است. جسم ما ظرف است و روح ما مظروف. ظرف ، فرم را تشکیل می دهد و مظروف همان محتواست. درمورد دین نیز ، ظرف همان احکام و قواعد هستند که چهارچوبی را برای حرکتِ انسان مشخص می کنند. و محتوا و مظروفِ دین ، عبارت است از
شناخت عمیق ، اخلاق ، عرفان و یادگیری این موضوع که روش استفاده از احکام چیست. در واقع اساسی ترین تفاوت مذهب شیعه با اهل تسنن در همین است که آنها پیامبر(ص) را صرفاً آورندهء احکام می دانند ، ولی ما پیامبر(ص) و امامان(ع) را مجریان احکام الهی میدانیم

جامعهء شیعی دو آسیب دارد که باعث شده نتواند به شکل صحیح راهش را پیدا کند:

1 - توجه بیش از حد به محتوا و مظروف و غافل بودن از فرم و ظرف. حتماً شنیده اید بعضی ها میگویند دلت پاک باشد کافی است! در واقع اینها میگویند فقط محتوا مهم است. ولی باید از این افراد پرسید اگر لیوان و ظرف نباشد ، شما آب زلال را در چه چیزی می خواهید نگه بدارید؟ پس محتوا هرقدر هم با ارزش باشد ، باید چهارچوب و ظرفی داشته باشد. ای گروه از افراد را میتوان در بین آن خانمهایی دید که حضرت زهرا(ع) را دوست دارند ، اما حجاب ندارند! یا در بین مردهایی که نماز می خوانند اما زیر ابرو هم برمیدارند!

2 - گیرکردن در پوستهء دین و ظواهر و توجه بیش از حد به فرم و ظرف ، و در مقابل غفلت از محتوا و مظروف. این حالت را باید در بین آن خانمهایی جستجو کرد که در مجلس دعا نشسته اند و دارند غیبت می کنند! یا در بین آن مردهایی که حج می روند اما پول نزول هم می دهند!

نتیجهء بحث بالا این است که خداوند و ادیان الهی ایراد ندارند ، اما بی توجهی اکثر مسلمانان به یکی از دو بُعدی که عرض شد ، موجب شده که نتوانیم از این سفرهء رنگارنگ به خوبی بهرمند شویم و این برای ما خیلی بد است. چون آن خارجی لااقل روز قیامت می تواند بهانه بیاورد که من در جامعهء سکولار بزرگ شده بودم و اصلاً این مطالب را نمی دانستم. اما منی که از اول صبح تا پایان شب ، از کربلا برایم سخن میگویند ، اذان را میشنوم ، روایات را می خوانم و.... بهانه ای نخواهم داشت

یازینبِ فاطمه;890879 نوشت:
وظایف مردم و مسئولین در ثباتِ جامعۀ اسلامی و رشد معنویِ روز افزون آن ، چیست ؟

پیروی از ولایت و دیگر هیییییییچ!

امام علی(ع):
برای دنیایت چنان تلاش کن که گویی تا ابد زنده هستی
و برای آخرتت چنان تلاش کن که گویی همین فردا خواهی مرد

امام علی(ع):
شما را به دو چیز سفارش میکنم. تقوای الهی و نظم در امور

تمام! هر کسی می تواند جمله ای دقیقتر و روان تر از این دو جمله برای تبیین عملکرد انسان بیان کند
اما چرا با وجود دانستن این همه آموزهء دینی ، همچنان تا رسیدن به جامعهء شیعی آرمانی فاصلهء زیادی داریم؟
باز هم پاسخش را امام علی(ع) فرموده اند

امام علی(ع):
نادان را یا در حال افراط می بینی یا تفریط

امام علی(ع):
ارزش هر کس به اندازهء چیزی است که دوست دارد

Reza-D;895078 نوشت:
مدرک من دیپلم کامپیوتر است و تخصصی در این زمینه ندارم اما چیزی را هم انکار نکردم برادر. گفتم تئوری و عمل لزوماً یکی نیستند


ین که عمل فرد مطابق با تئوری نیست دلیلی بر درست بودن آن عمل نیست. عملی پذیرفته می شود که براساس چهارچوب و ضوابط خاص خودش انجام شده باشد.
مثال:
شرط حضور یک مقاله در یک مسابقه علمی، رعایت یک اموری است حال اگر مقاله خوبی هم باشد اما آن موارد در مقاله رعایت نشود، مقاله در آن مسابقه علمی پذیرفته نمی شود. چرا که مقاله بر اساس تئوری ها نوشته نشده است.

Reza-D;895102 نوشت:

چون آن خارجی لااقل روز قیامت می تواند

بهانه بیاورد که من در جامعهء سکولار بزرگ شده بودم و اصلاً این مطالب را نمی دانستم.

اما منی که از اول صبح تا پایان شب ، از کربلا برایم سخن میگویند ، اذان را میشنوم ، روایات را می خوانم و.... بهانه ای نخواهم داشت

سلام

به نظرم دوباره بحث بر سر صفر = 0 و صد =100 قرار گرفت .

انسانها یا بر حق هستند یا بر باطل

یا داناست و یا نادان به عبارتی یا جاهل است یا عالِم

انتخاب مسیر حرف اصلی و اول را می زند . اینکه مسلمان شویم و ظاهراً سختیهایش را بپذیریم

یا اینکه کافر باقی بمانیم و به ظاهر از لذائذ دنیوی بیشتر بهره ببریم .

مسیر حق و باطل ، در همین انتخاب نمود دارد .

با توجّه به آیات قرآن تمام راههاى فرار و بهانه جوئیها به روى مشركان بسته شده است

صحنه قیامت انعکاس بزرگی از صحنه های این دنیا است، در این جهان نیز بارها دیده ایم که هر گروه از گروه های منحرف به دسته دیگر بد می گوید و از او متنفر است، به عکس پیامبران الهی و افراد صالح و مصلح هر کدام آمده اند برنامه دیگری را تایید کرده اند و پیوستگی خود را در هدف با یکدیگر اعلام داشته اند.

هنگامی که مشرکان با ذلت و خواری در محیط شرر بار دوزخ قرار می گیرند، شکایات آنها به پیشگاه پروردگار از یکدیگر شروع می شود، نخست فریب خوردگان زبان به شکایت می گشایند و چون راه نجاتی برای خود نمی بینند عرضه می دارند پروردگارا این اغواگران بودند که ما را گمراه ساختند، خدایا عذاب و کیفر آنها را مضاعف کن، کیفری به خاطر گمراه بودن، و کیفری به خاطر گمراه کردن ما (حتی اذا ادارکوا فیها جمیعا قالت اخریهم لاولیهم ربنا هؤلاء اضلونا فآتهم عذابا ضعفا من النار )

شک نیست که این درخواست کاملا منطقی و بجا است و حتی بدون درخواست اغواگران چنین کیفری را دارند، زیرا آنها بار مسئولیت انحراف فریب خوردگان را نیز بر دوش می کشند، بدون اینکه از مسئولیت خود آنها کاسته شود، ولی عجیب این است که در پاسخ به آنها گفته می شود، مجازات هر دو دسته از شما مضاعف است ولی نمی دانید چرا؟! (قال لکل ضعف و لکن لا تعلمون )

با دقت روشن می شود که چرا گروه پیروان نیز مجازات مضاعف دارند، زیرا هیچگاه پیشوایان ظلم و ستم و سرکردگان انحراف و گمراهی به تنهائی نمی توانند برنامه های خود را پیاده کنند و این پیروان سرسخت و لجوج هستند که به آنها در رسیدن به این هدف قدرت و توان می بخشند و به اصطلاح تنور آنها را داغ کرده و پای پرچمشان سینه می زنند، بنابراین، این دسته نیز باید کیفر مضاعف داشته

باشد، کیفری به خاطر گمراهی خود و کیفری به خاطر حمایت از ظالم و ستمگر و پیشوایان گمراه.

به همین دلیل در حدیث معروفی که از امام کاظم (علیه السلام) درباره یکی از دوستانش بنام صفوان نقل شده می خوانیم که به هنگام نهی او از همکاری با دستگاه هارون الرشید ستمگر فرمود: اگر مردم دستگاه آنها را گرم نکنند و به حمایتشان نشتابند چگونه می توانند حق پیشوایان عادل را غصب کنند.

در آیه بعد پاسخ پیشوایان گمراه را چنین نقل می کند که آنها به پیروان خود می گویند شما هیچ تفاوتی با ما ندارید، یعنی اگر ما گفتیم شما تایید کردید و اگر گام برداشتیم کمک نمودید و اگر ستم نمودیم شما یار و مددکار ما بودید، بنابراین شما هم در مقابل اعمالتان عذاب دردناک الهی را بچشید (و قالت اولیهم لاخریهم فما کان لکم علینا من فضل فذوقوا العذاب بما کنتم تکسبون)

إِنَّ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِئَایَتِنَا وَ استَکْبرُوا عَنهَا لا تُفَتَّحُ لهَُمْ أَبْوَب السمَاءِ وَ لا یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتی یَلِجَ الجَْمَلُ فی سمِّ الخِْیَاطِ وَ کذَلِک نجْزِی الْمُجْرِمِینَ(40(

لهَُم مِّن جَهَنَّمَ مِهَادٌ وَ مِن فَوْقِهِمْ غَوَاشٍ وَ کَذَلِک نجْزِی الظلِمِینَ(41(

ترجمه:

40 - آنها که آیات ما را تکذیب کردند و در برابر آن تکبر ورزیدند درهای آسمان برویشان گشوده نمی شود و (هیچگاه) داخل بهشت نمی شوند مگر اینکه شتر از سوراخ سوزن خیاطی بگذرد! (یعنی بهیچوجه امکان ندارد) اینچنین گنهکاران را جزا می دهیم.

41 - برای آنها بسترهائی از (آتش) دوزخ و روی آنها پوششهائی (از آن) است و اینچنین ظالمان را جزا می دهیم

.

تفسیر نمونه جلد 6 صفحه 168
تفسیر نمونه جلد 6 صفحه 169

Reza-D;895102 نوشت:

جامعهء شیعی دو آسیب دارد که باعث شده نتواند به شکل صحیح راهش را پیدا کند:

1 - توجه بیش از حد به محتوا و مظروف و غافل بودن از فرم و ظرف. حتماً شنیده اید بعضی ها میگویند دلت پاک باشد کافی است! در واقع اینها میگویند فقط محتوا مهم است. ولی باید از این افراد پرسید اگر لیوان و ظرف نباشد ، شما آب زلال را در چه چیزی می خواهید نگه بدارید؟ پس محتوا هرقدر هم با ارزش باشد ، باید چهارچوب و ظرفی داشته باشد. ای گروه از افراد را میتوان در بین آن خانمهایی دید که حضرت زهرا(ع) را دوست دارند ، اما حجاب ندارند! یا در بین مردهایی که نماز می خوانند اما زیر ابرو هم برمیدارند!

2 - گیرکردن در پوستهء دین و ظواهر و توجه بیش از حد به فرم و ظرف ، و در مقابل غفلت از محتوا و مظروف. این حالت را باید در بین آن خانمهایی جستجو کرد که در مجلس دعا نشسته اند و دارند غیبت می کنند! یا در بین آن مردهایی که حج می روند اما پول نزول هم می دهند!

نتیجهء بحث بالا این است که خداوند و ادیان الهی ایراد ندارند ، اما بی توجهی اکثر مسلمانان به یکی از دو بُعدی که عرض شد ، موجب شده که نتوانیم از این سفرهء رنگارنگ به خوبی بهرمند شویم و این برای ما خیلی بد است.

[=&quot]
سلام

مثالهای شما در زمینۀ اعمال کافران و مسلمانان به مراتب و درجاتشان برمی گردد . مسلمانی با ایمان ضعیف و کافری [=&quot]با اعمال نیک

که حساب اینها از هم جداست و قابل مقایسه نیست .

[=&quot]پس سخن در مراتب کفر و شرک یا مراتب ایمان مقوله ای دیگر است .

[=&quot]مسلمان و کافر هر دو در تلاشند و در هر دو قشر ، درجاتی و مراتبی واقع است . که همان افراط و تفریط است

[=&quot]و این از خصوصیات بعضی انسانها است ولی مسئله همین است که دین به بشریّت در این موارد راهکار نشان میدهد .

[=&quot]حال دیندارانی که راهکارها را عملی می سازند در مرتبۀ اعلی علییّن قرار میگیرند .

[=&quot]موضوع تاپیک در همین راستاست : [=&quot]چگونه می توان جامعۀ دینی را در مسیر صحیح خود ثابت و به کمال معنوی رساند ؟[=&quot]

[=&quot]شما از بانوان مسلمانی می گوئید که حجاب کاملی ندارند و یا مردان مسلمانی که زیر ابرو برمیدارند و از این دست موارد[=&quot] که راهکار آن در دین آمده است.

[=&quot]شاید بتوان گفت برای ثبات یک جامعۀ دینی اولین و بهترین راهکاری که به نظر میر سد : امر به معروف و نهی از منکر است .

[=&quot]که باید به صورت وظیفه ای همگانی اعم از [=&quot]مردم ومسئولین[=&quot] ، صورت بگیرد .

[=&quot]خداوند در قرآن کریم، بهترین ویژگی امت اسلامی را انجام امر به معروف و نهی از منکر دانسته است، چنان که می فرماید:

[=&quot](کنتُمْ خَیرَ أُمَّه أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللّهِ؛ «[=&quot] [=&quot]

شما بهترین امتی هستید که برای مردم پدیدار شده اید، به کار پسندیده فرمان می دهید و از کار ناپسند باز می دارید و به خدا ایمان دارید».

همچنین این فریضه الهی را بر فریضه های دیگری چون اقامه نماز و پرداختن زکات، مقدم داشته و فرموده است:
[=&quot]
(وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَینْهَوْنَ عَنِ الْمُنکرِ وَیقِیمُونَ الصَّلاَه وَیؤْتُونَ الزَّکاه؛
[=&quot]

«مردان و زنان مؤمن، اولیای یکدیگرند که امر به معروف و نهی از منکر می کنند و نماز را برپا می دارند و زکات می پردازند[=&quot]»

نسیم رحمت;895151 نوشت:
شرط حضور یک مقاله در یک مسابقه علمی، رعایت یک اموری است حال اگر مقاله خوبی هم باشد اما آن موارد در مقاله رعایت نشود، مقاله در آن مسابقه علمی پذیرفته نمی شود. چرا که مقاله بر اساس تئوری ها نوشته نشده است
حرف من هم دقیقاً همین است که خدا اینگونه عمل نمیکند
در قانون داریم که عبور از چراغ قرمز ممنوع است و جریمه دارد
اما در عمل ممک است شخصی در حال انتقال یک بیمار به بیمارستان باشد و پشت چراغ قرمز قرار بگیرد
در این حالت مجری قانون نه تنها او را جریمه نمیکند ، بلکه خودش هم با آن راننده همکاری می کند
عملی که اینجا این پلیس انجام می دهد ، دقیقاً معنای بصیرت و فهم عمیق دین است

مثال عینیِ این بحث ، میشود ماجرای قرآن بر نیزه کردن در صفین. آنجا هم مردم می خواستند بصورت تئوری نتیجه گیری کنند
آنها هم می گفتند ما با قرآن نمی جنگیم!

شما می فرمائید شرط قبولی عبادت آن دو مورد است. خب پس این روایت را برای من توضیح بفرمائید

امام علی(ع):
کافر بخشنده ، از مسلمان بخیل به بهشت نزدیکتر است

یازینبِ فاطمه;895169 نوشت:
با توجّه به آیات قرآن تمام راههاى فرار و بهانه جوئیها به روى مشركان بسته شده است
اولاً اگر قرار باشد اینطور 0 و 100 به موضوع نگاه کنیم ، آن وقت بجز معصومین(ع) و یک سری بزرگان مانند آیت الله بهجت و امام خمینی ، دیگر هیچکس وارد بهشت نخواهد شد!
به قول معروف گر امر شود که مست گیرند ، در شهر هر آنکه هست گیرند! چون راه های بهانه جویی برای مسلمانان نیز بسته است

ثانیاً ما در تعاریف خود دو نوع جاهل داریم. جاهل قاصر و جاهل مقصر
با این نگاهی که شما دارید باید بگوئیم کلاً چیزی به اسم جاهل قاصر نداریم و تمام جاهلین از دَم مقصر هستند!

یازینبِ فاطمه;895169 نوشت:
انسانها یا بر حق هستند یا بر باطل
بفرمائید شمر بر حق بود یا بر باطل؟
توجه بفرمائید که شمر خدا را قبول داشت ، نماز میخواند ، روزه میگرفت و لااله الا الله میگفت

یازینبِ فاطمه;895169 نوشت:
کیفری به خاطر گمراهی خود و کیفری به خاطر حمایت از ظالم و ستمگر و پیشوایان گمراه
پس این آیه را هم برای بنده توضیح بفرمائید:
احزاب - 30
يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا

یازینبِ فاطمه;895171 نوشت:
شما از بانوان مسلمانی می گوئید که حجاب کاملی ندارند و یا مردان مسلمانی که زیر ابرو برمیدارند و از این دست موارد که راهکار آن در دین آمده است.
شاید بتوان گفت برای ثبات یک جامعۀ دینی اولین و بهترین راهکاری که به نظر میر سد: امر به معروف و نهی از منکر است
این هم هست ، امر به معروف و نهی از منکر مرحلهء دوم است
در مرحلهء ابتدایی ، باید تبیین درستی از دین داشته باشیم

متاسفانه تبیینی که از دین شده و من آثارش را در صحبت های دوستانی مثل شما نیز می بینم ، بیشتر سیاسی است تا دینی
به این صورت که افرادی که با ما همفکر هستند را ، ولو قاتل و جانی و خونخوار باشند ، مثبت معرفی کنیم و دست روی نقاط قوتشان بگذاریم
و کسانی که در خط ما نیستند را ، ولو خوش رفتار ، متین و باشخصیت باشند ، دست روی نقاط ضعفشان بگذاریم و آنها را جهنمی اعلام کنیم

همین تبیین سطحی و ظاهری باعث شده که بسیجی شدن برای سابقه اش باشد نه برای خدمتش
و حاج رفتن و تسبیح به دست گرفتن بیشتر برای ارتقاء سازمانی باشد تا برای قرب به الله

لذا امر به معروف و نهی از منکر با این شرایط هیچ سودی نخواهد داشت
هر زمان که تبعیض ها برداشته شد ، مفاسد اقتصادی کنترل شد ، بین آقازاده ها و مردم عادی تفاوتی نبود
آن وقت مردم به امر به معروف و نهی از منکر گوش خواهند داد

Reza-D;895078 نوشت:
در روایتی که از معصوم(ع) برای شما نوشتم ، آن مرد اصلاً نمی دانست که کمک به همسر یا کسب حلال هم می تواند عبادت باشد و وقتی علم به آن نداشته ، نیتش هم از آن اعمال صرفاً کمک به همنوع و انجام وظیفه بوده
پس چرا امام(ع) فرمودند اعمال تو عین عبادت است؟



قبلا هم خدمت شما عرض کرده ام:
به یک روایت نمیشه استناد کرد. باید مجموعه روایت رو کنار هم قرار داد. در این روایت صحبتی از شروط و اجزاء تحقق عبادت نمی کند بلکه صرفا به بیان مصادیق پرداخته است. و اما این که شرایط تحقق عبادت چه اموری است، رو باید در سایر روایات جستجو کرد.

روایات درباره انجام عمل به قصد قربت و با نیت خالص برای خدا متعدد است.
امام صادق(ع) مى ‏فرمايند:
لابدّ للعبد من خالص النية فى كل حركة و سكون اذلو لم يكن بهذا المعنى يكون غافلاً و الغافلون قد وصفهم ‏الله و تعالى بقوله: ان هم الا كالانعام بل هم اضلّ و قال اولئك هم الغافلون...؛
براى بنده (خدا) در هر حركت و سكونى از خالص ساختن نيت (براى خدا) چاره و گريزى نيست زيرا اگر چنين نباشد غافل است و غافلان را خداوند تعالى اينگونه توصيف فرموده: اينان مانند چهارپايان بلكه گمراه‏تر هستند و نيز فرموده: اينان همان كسانى هستند كه غافلند. (1).

به دو نکته توجه کنید :


1. به طور کلی، اعمال بندگان دو گونه است:
۱. اعمال تعبدی: کارهایی که قصد قربت در صحت آنها شرط است، مثل: نماز ، روزه و...؛
۲. اعمال توصلی: کارهایی که قصد قربت در صحت آنها شرط نیست، مثل: تطهیر لباس.
بنابراین، در هر عمل عبادی، قصد قربت به خداوند، مصحح عبادیت آن است.

2. معنای قصد قربت :
در تحقق قصد قربت به غیر از از معنایی که ذکر شد، صورت های دیگری نیز ذکر شده است. به طور کلی قصد قربت به صورت‌های زیر تحقق می‌یابد:
۱. قصد امتثال امر الهی، از این نظر که سزاوار اطاعت و عبادت است (قول مشهور )؛ آن چه تاکنون به آن اشاره کردیم.
۲. قصد شکر نعمت‌های بی پایان الهی؛
۳. قصد تحصیل رضای خداوند؛
۴. قصد محبوبیت ذاتی عمل؛ یعنی چون عمل و ( ماموربه ) محبوب مولا است، انجام می‌گیرد؛
۵. قصد دست یابی به مصلحت موجود در عمل؛
۶. قصد رسیدن به ثواب و دور ماندن از عقاب.
البته انواع دیگری هم برای قصد قربت ذکر شده است.

پی نوشت :
1. محمدى رى‏ شهرى، محمد، ميزان‏ الحكمه، دارالحدیث، ج 3، روايت 4748

Reza-D;895078 نوشت:
در یکی از جنگ ها که چند نفر از کفار اسیر شده بودند ، پیامبر(ص) دستور دادند آن کفار کشته شوند اما یکی از آنها را که خواستند بکشند ، حضرت جبرئیل(ع) نازل شدند و گفتند این کافر "مهربان" و "سخاوتمند" است و او را نکشید

بصیر;755221 نوشت:
بله، منتها آن مواردی که مثال زدید، چون نیت الهی نداشتند، فقط از اثر وضعی عمل، در این دنیا بهره مند می شوند مثلا کسی به والدینش احترام بکند ولی کافر هم باشد یعنی قصد قربت الی الله نداشته باشد، او هم مثل مومنین، باعث طول عمر یا ازدیاد رزق، خواهد شد. پس بی پاداش نخواهد بود منتها پاداش دنیوی. حتی ممکن است در آخرت هم جهنم نروند اما بهشت فقط مخصوص متقین است. زیرا خداوند می فرماید: إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقين‏. (مائده، 27). خدا فقط از متقین قبول می کند.
همچنین خداوند متعال، طبق آیات الهی، بهشت را برای کسانی قرار داده است که علاوه بر عمل صالحی که شما مثال زدید، نیت صالح هم داشته باشند هر جا که در قرآن سخن از ایمان شده، منظور نیت و باور است، لذا به کرّات در قرآن داریم که وعده ی بهشت را برای کسانی قرار داده است که اولا ایمان به خدا داشته باشند(آمنوا) ثانیا عمل صالح هم انجام داده باشند(و عملوا الصالحات). لذا می فرماید:وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فيها خالِدُون‏.(بقره، 82)


دوست عزیز جناب Reza-D
پاسخ به سوالات ما وظیفه ماست. در عین حال لازم به تذکر است :
شما درباره این بحث نیت و عمل را بارها و بارها با کارشناسان ما مطرح فرموده اید، البته اصل بحث کردن و گفتمان اشکال ندارد. ممکن است شما قانع نشوید و یا نظر کارشناسان را قبول نداشته باشید. در ا ین صورت تکرار بحث مطلوب نیست. مطالب قبلی را مرور بفرمائید :

برای نمونه به دو پست از پاسخ کارشناسان همکار که در آن جا هم بحث نیت عمل را داشته اید و همکار بنده پاسخ داده اند، اشاره می کنم :

http://www.askdin.com/showthread.php?t=52585&p=755221&viewfull=1#post755221

http://www.askdin.com/showthread.php?t=52585&p=755226&viewfull=1#post755226

Reza-D;895096 نوشت:
یک بار حاج آقا نقویان صحیت جالبی فرمودند که به بحث ما هم ارتباط دارد
ایشان گفتند:
"دوستی خارجی دارم ، یک بار به شوخی به من گفت شما ایرانی ها "انشاالله سیستم" هستید!
من پرسیدم چطور؟
گفت مثلاً میخواهید پل بسازید
مواد بد بکار می برید ، ایمنی را در نظر نمی گیرید ، در طراحی هم دقیق عمل نمی کنید
بعد که پل را ساختید میگوئید انشاالله که خراب نمیشود!"

بعضی از اعمال صحیح از جمله برخی آموزه های اسلام را ما خودمان استفاده نمی کنیم ، اما خارجی ها آنها را بکار می برند
مثلاً اتوموبیل های با ایمنی بالا تولید می کنند در نتیجه مرگ و میر ناشی از تصادفات در آنجا کاهش پیدا می کند
ما هم اگر می خواهیم در بعضی زمینه ها پیشرفت کنیم ، باید ابتدا خودمان تلاش کنیم
وگرنه با انشاالله و ماشاالله گفتنِ خالی مشکلات حل نمیشوند

حالا این چه ارتباطی با بحث نیت عمل دارد ؟ happy
برادر عزیز مگر ما منکر سایر شرایط شدیم و فقط گفتیم قصد قربت و نیت الهی ؟! مسلم است که در کنار قصد قربتباید سایر شرایط هم لحاظ شود والا عمل تمام نیست. مثل این که بیماری در خانه و به قصد قربت و نیت خدایی، توسل پیدا کند تا بیماری اش خوب شود. مسلم است که فایده ندارد چون به غیر اسباب معنوی باید اسباب مادی را فراهم کند که نکرده است. نتیجه ای هم نخواهد گرفت.
خود بنده همین مطلب را قبلا خدمتتون عرض کرده ام :

نسیم رحمت;895151 نوشت:
این که عمل فرد مطابق با تئوری نیست دلیلی بر درست بودن آن عمل نیست. عملی پذیرفته می شود که براساس چهارچوب و ضوابط خاص خودش انجام شده باشد.
مثال:
شرط حضور یک مقاله در یک مسابقه علمی، رعایت یک اموری است حال اگر مقاله خوبی هم باشد اما آن موارد در مقاله رعایت نشود، مقاله در آن مسابقه علمی پذیرفته نمی شود. چرا که مقاله بر اساس تئوری ها نوشته نشده است.

Reza-D;895206 نوشت:
مثال عینیِ این بحث ، میشود ماجرای قرآن بر نیزه کردن در صفین. آنجا هم مردم می خواستند بصورت تئوری نتیجه گیری کنند
آنها هم می گفتند ما با قرآن نمی جنگیم!

برداشت من از این مطالب شما مغالطه در بحث است. ارتباطی بین عمل به تئوری و عمل به به غیر آن نمی بینم. توضیح بدین منظورتون چیست ؟

یازینبِ فاطمه;894697 نوشت:
به نوعی میشه گفت حضور مردم در اولویت قرار داره و قدم بعدی بر عهدۀ مسئولین هست .

سلام

بر جه اساسی چنین نظری دارید؟

نسیم رحمت;895228 نوشت:
برداشت من از این مطالب شما مغالطه در بحث است. ارتباطی بین عمل به تئوری و عمل به به غیر آن نمی بینم. توضیح بدین منظورتون چیست ؟


با عرض پوزش؛
اگر مطلب جدیدی هست، فقط خواهشا تمام سخن را در یک پست و واضح بفرمائید تا بیشتر از این، از موضوع بحث خارج نشویم و مسیر بحث به اصل موضوع تاپیک برگرده. علاوه بر این با توجه به انجام بحث در این موضوع در سابق و تبین آن نیازی به ادامه بحث نیست.

Serat;895230 نوشت:

نوشته اصلی توسط یازینبِ فاطمه به نوعی میشه گفت حضور مردم در اولویت قرار داره و قدم بعدی بر عهدۀ مسئولین هست .

سلام

بر جه اساسی چنین نظری دارید؟

سلام

اولویت از نظر :

بصیرت وآگاهی

شناخت خطرات و آسیبها

پافشاری بر اصول و ارزشهای الهی

خسته نشدن و جذب دنیا و راحتی آن نشدن

انتخاب و تشخیص افراد برتر و اعلم برای مسئولیت ها

یادمان باشد مسئولین منتخب ما ( مردم ) هستند و این ما هستیم که افراد متعهد و متخصص را انتخاب و در جایگاه حکومتی قرار می دهیم .

کمااینکه در هر صورت مردم و مسئولان با همراهیِ هم می توانند جامعه را به سمت کمال معنوی رشد دهند .

انجام این وظیفه بر عهدۀ هر دو است .

Reza-D;895211 نوشت:

اولاً اگر قرار باشد اینطور 0 و 100 به موضوع نگاه کنیم ، آن وقت بجز معصومین(علیهم السّلام) و یک سری بزرگان مانند آیت الله بهجت و امام خمینی ، دیگر هیچکس وارد بهشت نخواهد شد!
به قول معروف گر امر شود که مست گیرند ، در شهر هر آنکه هست گیرند! چون راه های بهانه جویی برای مسلمانان نیز بسته است

ثانیاً ما در تعاریف خود دو نوع جاهل داریم. جاهل قاصر و جاهل مقصر
با این نگاهی که شما دارید باید بگوئیم کلاً چیزی به اسم جاهل قاصر نداریم و تمام جاهلین از دَم مقصر هستند!


سلام

این دیدگاه در آیات کریمۀ قرآن به وفور بیان شده :

ليحقّ الحقّ و يبطل الباطل...». (الانفال، Dirol تا حق را ثابت و باطل را نابود گرداند

«و قل جاء الحق و زهق الباطل أنّ الباطل کان زهوقاً»؛ (الاسراء، 81) و بگو: حق آمدو باطل نابود شد

فلن تجد لسنت الله تبديلا و لن تجد لسنت الله تحويلا». (فاطر، 43).

.. و هرگز براي سنت خدا تبديلي نمي يابي و هرگز براي سنت خدا دگرگوني نخواهي يافت
.

اختلاف ميان اهل حق و اهل باطل جزئي از سنت الهي در زندگي است،نه از آن رو که خداوند متعال مي خواهد برخي دوزخي و

برخي بهشتي باشند، بلکه از آن رو که او به آنها آزادي و اختيار داده و مقتضاي اين آزادي آن است که بشر هر يک از دو راهِ

سعادت و شقاوت را که مي خواهد دنبال کند


«الحق من ربّک فلا تکون من الممترين»؛ (البقره، 147) حق از جانب پروردگار توست،پس مبادا از ترديد کنندگان باشي


«الله ولي الذين ءامنوا يخرجهم من الظلمات إلي النّور والذين کفروا أولياؤهم الطاغوت

يخرجونهم من النورإلي الظلمات أولئک أصحاب النارهم فيها خالدون»؛(البقره، 257)

خداوند سرورکساني است که ايمان آورده اند،آنان را از تاريکي ها به سور روشناي به در مي برد.و[لي] کساني که کفر ورزيده اند،

سرورانشان [همان عصيانگران] طاغوتند،که آنان را از روشنايي به سوي تاريکي ها به در مي برند. آنان اهل آتشند که خود،درآن جاودانند

...............

و خداوند برای جاهل قاصر ، بخشش و آمرزش را قرار داده ولی برای جاهل مقصّر هدایت یا ضلالت را .

Reza-D;895206 نوشت:


امام علی(ع):
کافر بخشنده ، از مسلمان بخیل به بهشت نزدیکتر است

و هم ایشان فرموده اند:

بدانید که بین حق و باطل، بیش از چهار انگشت، فاصله نیست.

Reza-D;895211 نوشت:


بفرمائید شمر بر حق بود یا بر باطل؟
توجه بفرمائید که شمر خدا را قبول داشت ، نماز میخواند ، روزه میگرفت و لااله الا الله میگفت

او در دوراهیِ حقّ و باطل ، دنیا را بر آخرت ترجیح داد و زیر پرچم باطل قرار گرفت .

و جوان مسیحی هدایت شد و در روز عاشورا در صف حق قرار گرفت .

Reza-D;895211 نوشت:

پس این آیه را هم برای بنده توضیح بفرمائید:
احزاب - 30
يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا

خداوند همه بندگانش را در هر مرتبه و مقامی انذار و بشارت داده است و این عینِ عدالت الهی است .

class: content width: 540

[TR]
[TD][=arial]«الناس علي دين ملوكهم» يعني: مردم ازرفتاروكرداررهبران ومسئولين تبعيت مي كنند

بخشي ازبيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار مسؤولان نظام

(8/6/ 1384)

«...برادران و خواهران عزيز! اين صراط براى من و شما خيلى حساس است. ما مسؤوليم. ما با آدمهاى معمولىِ كوچه و بازار فرق داريم. ما چه نماينده‏ى مجلس باشيم، چه عضو دولت باشيم، چه مدير فلان بخش نظامى باشيم، چه بخش قضايى باشيم، همين كه شما آقايان و خانمها مسؤولان بخشهاى مختلف هستيد، كار من و شما سخت است. ما اگر تخطى و لغزش پيدا كنيم و اشكالى در كارمان پيدا شود، ضررش فقط به خود ما نمى‏رسد؛ ضررش به جمع وسيعى مى‏رسد. ما اگر كم‏كارى و كوتاهى كنيم، كشور ضرر مى‏كند. ما اگر خداى نكرده از هواى نفس خود در تصميم‏گيرى‏ها پيروى كنيم، از رفيق‏بازى و خطبازى و عدم ملاحظه‏ى ارزشهاى حقيقى تبعيت كنيم، كشور صدمه مى‏بيند. كار ما سخت است. ما بيشتر از ديگران بايد به فكر جهنم و عبور از اين صراط دشوار باشيم. اين چند سال مسؤوليت، ابدى نيست. نماينده‏ى مجلس هستيد، عضو دولت هستيد، وزيريد، مديريد؛ اين سه سال، چهار سال، پنج سال، ده سال مى‏گذرد. اگر اين چند سال را دندان روى جگر بگذاريد و دنبال كسب پول، دنبال درآمدهاى نامشروع، دنبال رانت‏خوارى، دنبال استفاده‏ى از امكانات دولتى و دنبال تعرض به بيت‏المال نباشيد - اين‏كه خيلى دشوار نيست - آن وقت «انّ الّذين سبقت لهم منّا الحسنى اولئك عنها مبعدون». «هذا يومكم الّذى كنتم توعدون»؛ فرشتگان الهى پيش متقين و مؤمنين مى‏آيند و مى‏گويند اين همان روز شماست؛ همان روزى است كه وعده و مژده‏ى آن را انبيا در طول تاريخ به مؤمنين داده‏اند. لذت ببريد؛ «ادخلوا الجنّة». ما بيشتر از ديگران بايد مراقب باشيم و بيشتر از ديگران از جهنم بترسيم. آتش دوزخ كسانى را كه مسؤوليت مضاعف دارند، بيشتر تهديد مى‏كند تا آدمهاى معمولى كه خودشان هستند و بار مسؤوليت خودشان در دايره‏ى خيلى محدود و كوچكى. وضع ما سخت‏تر است.....
نكته‏ى بعد، توجه به ساده‏زيستى است. يكى از شعارهاى خوب آقاى احمدى‏نژاد مسأله‏ى ساده‏زيستى است. اين شعار، شعار بسيار مهمى است؛ اين را نبايد دست‏كم گرفت. يك وقت هست كه ما در زندگى شخصى خود مثلاً حركت اشراف‏گونه‏يى داريم بين خودمان و خدا؛ كه اگر حرام باشد، حرام است؛ اگر مكروه باشد، مكروه است؛ اگر مباح باشد، مباح است؛ اما يك وقت هست كه ما جلوى چشم مردم يك مانور اشرافى‏گرى مى‏دهيم؛ اين ديگر مباح و مكروه ندارد؛ همه‏اش حرام است؛ به‏خاطر اين‏كه تعليم‏دهنده‏ى اشرافى‏گرى است به: اولاً زيردست‏هاى خودمان، ثانياً آحاد مردم به اين كار تشويق مى‏شوند. ما نبايد مردم را به اين كار تشويق كنيم. ممكن است در داخل جامعه كسانى پولدار باشند و ريخت و پاش كنند - البته اين كار بدى است، ولى به خودشان مربوط است - اما ريخت و پاش ما اولاً از جيبمان نيست، از بيت‏المال است؛ ثانياً ريخت و پاش ما مشوق ريخت و پاش ديگران است. واقعاً «النّاس على دين ملوكهم». ملوك در اين‏جا به معنى پادشاهان نيست كه بگوييم ما پادشاه نداريم؛ نه، ملوك شماها هستيد؛ النّاس على دين ماها.
در يكى از تاريخ‏ها خواندم زمانى كه وليدبن‏عبدالملك خليفه شده بود، چون خيلى اهل جمع‏كردن ثروت و جواهرات و اشياء قيمتى بود، مردم كوچه و بازار وقتى به همديگر مى‏رسيدند، مكالماتشان از اين قبيل بود: آقا! فلان لباس را آوردند، شما خريديد؟ آقا! فلان نگين را فلان كس آورده، شما خريديد؟ يعنى مردم همه‏اش راجع به خريد و فروش وسايل و اشياء زينتى و امثال اينها حرف مى‏زدند. بعد از وليد، سليمان‏بن‏عبدالملك خليفه شد. او اهل ساختمان‏سازى بود و به كاخ‏سازى و ساختمان‏سازى خيلى عشق مى‏ورزيد. اين مورخ مى‏گويد مردم حتّى وقتى براى نماز به مسجد مى‏آمدند، يكى مى‏گفت: آقا! شما كار ساختمانىِ منزلتان را تمام كرديد؟ ديگرى مى‏گفت: آقا! شما فلان خانه يا زمين را خريديد؟ ديگرى مى‏گفت: آقا! شما آن دو اتاق را اضافه كرديد؟ حرفهايشان همه از اين قبيل بود. بعد از اين دو نفر، عمربن‏عبدالعزيز آمد. او اهل عبادت بود. مورخ مى‏گويد مردمِ كوچه و بازار وقتى به هم مى‏رسيدند، يكى مى‏گفت: آقا! راستى شما ديروز دعاى ماه رجب را خوانديد؟ ديگرى مى‏گفت: آن دو ركعت نماز را خوانديد؟ بنابراين رفتار ماها يك تأثير قهرى در رفتار مردم دارد. ساده‏زيستى بسيار چيز خوبى است.
برادران عزيز و خواهران عزيز! بارتان سنگين و كارتان دشوار است. اگر خوب عمل كنيد، اجرتان دو برابر است؛ اما اگر خداى نكرده بد عمل كنيد، مؤاخذه‏تان هم دو برابر است.»

[/TD]
[/TR]

برگرفته شده از سایت انصارالخمینی (ره) به نشانی: http://fajr57.ir/?id=344

یازینبِ فاطمه;895259 نوشت:
این دیدگاه در آیات کریمۀ قرآن به وفور بیان شده
سلام
متوجه ارتباط آیاتی که نوشتید با صحبت خودم نشدم!
مگر من جایی گفتم که حق و باطل یکی است؟!
یا گفتم پیروان هر دو یک جور هستند؟!

صحبت سر این بود که آنطوری که شما می فرمائید سیاه و سفید نیست
نه مسلمانان مطلقاً بر حق هستند و نه غیرمسلمانان مطلقاً بر باطل!

یازینبِ فاطمه;895259 نوشت:
خداوند برای جاهل قاصر ، بخشش و آمرزش را قرار داده ولی برای جاهل مقصّر هدایت یا ضلالت را
خب پس قبول دارید که ما جاهل قاصر هم داریم
پس چرا فرمودید در قیامت هیچ بهانه ای از هیچ جاهلی پذیرفته نخواهد شد؟!

یازینبِ فاطمه;895259 نوشت:
و هم ایشان فرموده اند:
بدانید که بین حق و باطل، بیش از چهار انگشت، فاصله نیست
ارتباطش به روایتی که من نوشتم چیست؟! :Gig:
روایتی که شما می فرمائید تفاوت شنیدن و دیدن را بیان می کند

یازینبِ فاطمه;895259 نوشت:
او در دوراهیِ حقّ و باطل ، دنیا را بر آخرت ترجیح داد و زیر پرچم باطل قرار گرفت
عجب! شمر که هم خدا را قبول داشت ، هم مسلمان بود ، هم پیامبر(ص) را قبول داشت و هم لااله الا الله می گفت
چطور میفرمائید باطل بود؟!

یازینبِ فاطمه;895259 نوشت:
خداوند همه بندگانش را در هر مرتبه و مقامی انذار و بشارت داده است و این عینِ عدالت الهی است
اتوموبیل هم چهار چرخ دارد!
انسان هم برای تنفس به اکسیژن نیاز دارد!

موضوع بحث چیست و شما چه پاسخ می دهید!!!

نسیم رحمت;895225 نوشت:
شما درباره این بحث نیت و عمل را بارها و بارها با کارشناسان ما مطرح فرموده اید
واقعاً فکر نمیکردم برای پاسخ دادن به من به مچ گیری رو بیاورید!
و از استاد "بصیر" هم انتظار نداشتم زیر این عمل شما صلوات بزنند!

اولاً لینکی که دادید بعد از صحبت استاد بصیر بسته شد و بنده فرصت پاسخ دادن به مطلب ایشان را نداشتم

ثانیاً شما نفرمائید بارها ، بلکه بفرمائید هزاران بار. تا زمانی که پاسخ کارشناس برایم قانع کننده نباشد نخواهم پذیرفت. متاسفانه مسلمان مطلوب این روزها مسلمانی است که سوالش (مهمترین دغدغه اش) این باشد:

"دیروز که داشتم نماز می خواندم در یکی از کلمات بجای فتحه از کسره استفاده کردم! آیا نمازم باطل شده؟!"
متاسفانه یا خوشبختانه من از این نوع مسلمان ها نیستم برادر!

ثالثاً بنده دیگر در این تاپیک نظری نمی دهم!

Reza-D;895336 نوشت:
واقعاً فکر نمیکردم برای پاسخ دادن به من به مچ گیری رو بیاورید! و از استاد "بصیر" هم انتظار نداشتم زیر این عمل شما صلوات بزنند!

برادر عزیز؛ هیچ وقت به دنبال مچ گیری و امثال آن نبوده ایم و نیستیم.
هدف این بود که این بحث را قبلا مطرح کرده اید و پاسخ گرفته اید و نیزی به تکرار آن نیست.

Reza-D;895336 نوشت:
ثانیاً شما نفرمائید بارها ، بلکه بفرمائید هزاران بار. تا زمانی که پاسخ کارشناس برایم قانع کننده نباشد نخواهم پذیرفت.


اومد شما نخواستید هیچگاه قانع شوید ما باید همچنان با شما مذاکره کنیم؟! happy
برادر عزیز؛ حضور شما در سایت مایه افتخار ماست اما از آن جایی که جدل، مثمر ثمر نیست بهتره از بحث های تکراری پرهیز شود. بنده و جناب بصیر و دیگران در تاپیک های متعدد بر اساس اطلاع از مبانی دینی داشته ایم سعی کرده ایم پاسخ شبهاتی که مطرح شده را خدمتتان عرض کنیم اما شما می فرمایید من این مبانی را قبول ندارم. خب وقتی قبول نداریم روی چه چیزی باید با شما سخن بگوییم؟

Reza-D;895336 نوشت:
"دیروز که داشتم نماز می خواندم در یکی از کلمات بجای فتحه از کسره استفاده کردم! آیا نمازم باطل شده؟!" متاسفانه یا خوشبختانه من از این نوع مسلمان ها نیستم برادر!


حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم فرموده اند:
أول ما یحاسب العبد الصلاة فإن قبلت قبل ما سواها و إن ردت رد ما سواها؛ یعنی اولین چیزی که از بندگان در روز محشر مورد محاسبه قرار می گیرد نماز است اگر قبول شود بقیه اعمال هم مورد قبول واقع می شود و اگر رد شود بقیه اعمال هم پذیرفته نخواهد شد.
این احادیث همه بیانگر اهمیت و ارزش نماز است، پس توجه کافی به نماز باید داشته باشیم و سعی کنیم با درست خواندن، آن را سبک نشماریم و با این کار جزء مقبولین درگاه احدیت قرار بگیریم.
برادر عزیز ؛

توجه یک مسلمان به انجام صحیح فرایض مطابق با شرایط و جزئیات صحیح و بر اساس فتوای مرجع تقلیدش از کیاست اوست نه مقدس مآبی مذموم؛ البته افراط و تفریط در هر جایی و در هر امری مذموم است و پسندیده نیست.

Reza-D;895336 نوشت:
ثالثاً بنده دیگر در این تاپیک نظری نمی دهم!

از لطف و همکاری شما سپاسگزارم.

[="Microsoft Sans Serif"][="Black"]

Reza-D;895206 نوشت:
شما می فرمائید شرط قبولی عبادت آن دو مورد است. خب پس این روایت را برای من توضیح بفرمائید

امام علی(ع):
کافر بخشنده ، از مسلمان بخیل به بهشت نزدیکتر است

سلام و عرض ادب

یک برداشت از این حدیث این میتونه باشه که

احتمال هدایت کافر بخشنده (و به بهشت رفتنش) بیشتر از احتمال عدم گمراهی مسلمان بخیل (و به بهشت رفتنش ) هست.

و این ربطی به اعمالی که بدون نیت انجام داده نداره مربوط به رفتار آینده شون میشه.

در هر حال حرفم صرفا یک برداشت هست.

یا حق[/]

Reza-D;895335 نوشت:
سلام
متوجه ارتباط آیاتی که نوشتید با صحبت خودم نشدم!
مگر من جایی گفتم که حق و باطل یکی است؟!

صحبت سر این بود که آنطوری که شما می فرمائید سیاه و سفید نیست
نه مسلمانان مطلقاً بر حق هستند و نه غیرمسلمانان مطلقاً بر باطل!

خب پس قبول دارید که ما جاهل قاصر هم داریم
پس چرا فرمودید در قیامت هیچ بهانه ای از هیچ جاهلی پذیرفته نخواهد شد؟!

ارتباطش به روایتی که من نوشتم چیست؟! :Gig:
روایتی که شما می فرمائید تفاوت شنیدن و دیدن را بیان می کند

عجب! شمر که هم خدا را قبول داشت ، هم مسلمان بود ، هم پیامبر(ص) را قبول داشت و هم لااله الا الله می گفت
چطور میفرمائید باطل بود؟!

اتوموبیل هم چهار چرخ دارد!
انسان هم برای تنفس به اکسیژن نیاز دارد!

موضوع بحث چیست و شما چه پاسخ می دهید!!!


سلام

دقیقاً چون موضوع بحث به انحراف و یا خلط کشیده نشود ناچار به گریزی کوتاه بودم .

مباحث مطرح شده توسط شماخود موضوعات مستقلّی هستند که نیاز به مباحثه و مشاورۀ کاملی دارند.

اگرچه اگر توجّه کنیدبسیاری از مباحث شما توسط کارشناسان گرامی به نحو مطلوبی جواب داده شده

اما اگر نیاز به بحث بیشتری می بینید جدای از بحث این تاپیک باشد بهتر است .

............................

برادر گرامی همونطور که خودتون بهتر واقفیدبحث کردن به صورت مناظره و مباحثه نیار به حلم زیادی دارد

خصوصاً که به صورت نوشتاری هم باشد و نه گفتاری .

بنابراین عقیدۀ من این است که فقط به نوشته ها توجّه شود و نه اشخاص که اگر اینگونه باشد

و آن را شخصی کنیم لزوماً بحث به مجادله و مناقشه می کشد .

گفتنِ سخن حق و رسیدن به حقیقت هدف اصلی این گفتگوهاست نه اِعمالِ نظر شخصی .

.........................


و هم چنین بر این عقیده هستم که
صلوات الزاماً تنها برای تشویق و تأییدِ گفتگو کننده نیست

بلکه گاهاً طلب خیر یا طلب مغفرت و یا طلب هدایت و همینطور گاهی برای تشکر از مشارکت در بحث است .

که بهتر است در این مورد که کاملاً شخصی ست ، توجّهی نکرد .

سلام

با توجّه به آنچه بعضاً گفته شد تا اینجای بحث به این نتیجه می توان رسید که :

برای رسیدن به رشد معنوی جامعه ، وظیفۀ مسئولین گویا در صدر و اولویّت قرار داره و ما تابع آنها هستیم .

یعنی ما در امور معنوی از مسئولینِ نظام تبعیّت خواهیم کرد و تا زمانی که در امور مادّی ، توانائی و بهره مندی لازم را نداشته باشیم ،

در امور معنوی نیز به رشد لازم و کافی نخواهیم رسید !!!!

آیا واقعاً همین است ؟ !

یازینبِ فاطمه;895709 نوشت:
یعنی ما در امور معنوی از مسئولینِ نظام تبعیّت خواهیم کرد و تا زمانی که در امور مادّی ، توانائی و بهره مندی لازم را نداشته باشیم ، در امور معنوی نیز به رشد لازم و کافی نخواهیم رسید !!!!

این ادعایی بدون دلیل است. چرا و به چه دلیل بین امور مادی و رشد در معنویات رابطه ای وجود دارد؟ آیا بدون مادیات نمی توان از نظر معنوی رشد کرد؟ و اصولا نقش مثبت مادیات در امور معنوس از کجا ثابت می شود ؟

نسیم رحمت;895933 نوشت:
این ادعایی بدون دلیل است. چرا و به چه دلیل بین امور مادی و رشد در معنویات رابطه ای وجود دارد؟ آیا بدون مادیات نمی توان از نظر معنوی رشد کرد؟ و اصولا نقش مثبت مادیات در امور معنوس از کجا ثابت می شود ؟

با سلام و عرض ادب

بدون مادیات میتوان از نظر معنوی رشد کرد. اما این مساله نافی تاثیر رفاه مادی بر رشد معنوی نیست.

یازینبِ فاطمه;895709 نوشت:
تا زمانی که در امور مادّی ، توانائی و بهره مندی لازم را نداشته باشیم ،

در امور معنوی نیز به رشد لازم و کافی نخواهیم رسید !!!!

آیا واقعاً همین است ؟ !


[=arial]
تأثیر امور مادی بر امور معنوی

[=arial]از مراجعه روزافزون مبتلایان به بیماریهای روحی و روانی و عدم نتیجه گیری تعداد قابل توجهی از آنها این نکته فهمیده می شود که گویا طبیبان، ریشه ها را رها کرده و به درمان پرداخته اند. چگونه می توان تصور نمود. در جامعه ای که امنیت وجود ندارد و جسم، بیمار است و هنوز نیازهای اولیه و فیزیولوژیک انسان برآورده نشده به درمان روح انسان بپردازند. اضطرابها، نگرانی از آینده و فشارهای عصبی معمولاً در جوامعی وجود دارد که از ویژگیهای یک جامعه سالم برخوردار نیستند و بالعکس در جامعه ای که افراد آن از درآمد قابل قبول، امنیت و سلامتی برخوردارند، زندگی، جلوه ای آرام و روحبخش دارد.(3)

[=arial]در متون دینی ما برخورداری از مال و ثروت مشروع دارای آثار زیر است:

[=arial]الف) تقوا

[=arial]پارسایی و دینداری در همه افراد، یکسان نیست و دارای درجاتی است. عجیب است که تمام مراتب لذّت مادی، موجب ازدیاد پارسایی و دینداری است. رسول خدا(ص) تمام مراتب ثروت را موجب استحکام دینداری و پارسایی معرفی نموده است.

[=arial]این مراتب عبارت اند از:
بی نیازی،(4)

[=arial]مال،(5)
[=arial]توشه یکسال (6)
[=arial]و نان.(7)
[=arial]
در مورد پایین ترین درجه ثروت، یعنی داشتن نان، فرمود:اگر نان نبود، نه روزه می گرفتیم نه نماز می خواندیم و نه بقیه واجبات الهی را به جای می آوردیم.

[=arial]
نماز و روزه و بقیه واجبات الهی است که تقوا را در انسانْ شکل می دهد و او را در زمره پارسایان قرار می دهد. باید در کسب لذتهای حلال دنیا کوشش کرد تا از این مسیر به لذتهای آخرت - که ابراز آن تقوای الهی است - رسید و همواره با این دعا از خدا بخواهیم:

[=arial]رَبَّنا آتِنا فی الدُّنیا حَسَنة و فی الآخِرَةِ حَسَنة و قِنا عَذابَ النَّارِ.(8)
[=arial]
ب) آبرو

[=arial]زندگی اجتماعی و همراه مردم زیستن، نیاز به لوازمی دارد که بدون آنها سختیهای فراوانی بر انسان تحمیل می شود. خانواده، جامعه کوچکی است با افراد محدود و سلیقه های تقریباً یکسان. هر کس در محیط خانواده خود به آسانی با پدر و مادر و خواهر و برادر خویش به یک توافقی می رسد سالهایی را در کنار آنها سپری می کند؛ امّا بیرون از خانواده با سلیقه ها، گرایشها و طبقات مختلف اجتماعی روبه رو می شود که اگر حداقلی از مشترکات آنها را نداشته باشد، به مشکل برخورد می کند. لذا سعی می کند شخصیت دومی و یا حتی چند شخصیتی بشود تا بتواند ارتباط برقرار کند.

[=arial]معمولاً در جامعه، افراد فقیر مورد توجه قرار نمی گیرند و حتی طرف مشورت هم واقع نمی شوند. لذا باید چهره دومی از خود نشان دهند تا مورد احترام جامعه قرار گیرند. این کار به معنای نفاق و دورویی نیست؛ این یک سنت است که هم در قرآن، هم در روایات و هم در سیره بزرگان ما و مشاهیر جهان دیده شده است. قرآن در وصف گروهی از فقیران می فرماید:

[=arial]از شدّت خویشتنداری، فرد بی اطلاع، آنان را توانگر می پندارد.(9)

[=arial]در روایات نیز مشهور است که امام صادق(ع) لباس روی خود را با لباس زیر متفاوت می پوشیدند و لباس بهتر را لباس ظاهر انتخاب می کردند. وقتی از او سؤال شد، فرمود: هذا للَّه و هذا للناس .

[=arial]آنچه در معرض دید مردم بود از لباس مناسب استفاده می کردند؛ ولی لباس زیر را لباس خشن می پوشیدند تا مردم به چشم فقر و حقارت به ایشان نگاه نکنند و این، دقیقاً آن چیزی است که خداوند هم می پسندد.

[=arial]باید انسان با پوشاندن فقر و مخفی نگه داشتن آن، آبروی خویش را در جامعه محفوظ بدارد. باید این فقر، اسبابی باشد برای نیاز به درگاه خداوند و انسان، همیشه خود را محتاج او بداند. با این فقر به کمالاتی برسد نه آنکه آن را به دیگران نشان دهد.
[=arial]
بعضی از روانشناسان معتقدند: به سرعت نیاز بچه ها را برطرف نکنید تا آرزو در آنها زنده باشد. آرزو و نیاز به فردای بهتر و کوشیدن برای رسیدن به نقطه هدف، به انسان عشق و شور و انگیزه می دهد.

[=arial]در مورد رابطه ما با خداوند نیز چنین است. گاهی این فقر انگیزه می شود که علاوه بر کار و کوشش، همواره به درگاه او راز و نیاز و تضرّع پیدا کنیم و کسانی که طعم این نیاز را چشیده اند می دانند چه لذتی دارد. به گفته قرآن: «انسان وقتی بی نیاز می شود، خدا را فراموش می کند».
[=arial]بگذارید آتش این نیاز در وجود ما شعله ور باشد و با فقر، علاوه بر نیازمندی خویش به خداوند، بر کار و کوشش و تلاش خود بیفزاییم و آبروی خود را نبریم و این فقر را به کسی نشان ندهیم.
[=arial]
رسول خدا(ص) فرمود:

[=arial]خداوند فقر را همچون امانتی نزد بندگان خویش قرار داده است. هر کس آن را مخفی کند، پاداش روزه دارِ شبْ زنده دار را دارد.(10)
[=arial]
ملاحظه می شود حفظ آبرو مسئله مهمی است و سفارش شده این آبرو حفظ شود و کسب مال و روزی و کار و کوشش و بی نیازی، می تواند آن را حفظ کند.

[=arial]امام علی(ع) در دعای خویش می فرمود:

[=arial]خدایا! آبرویم را با بی نیازی حفظ کن.(11)

[=arial]ج) آرامش خاطر

[=arial]جایگاه روح و روان آدمی همین جسم مادی اوست. سلامتی جسم، سلامتی روح را به دنبال دارد و آرامش روح و روان نیز موجب سلامت جسم است. معروف است که می گویند: «عقل سالم در بدن سالم است». سلامت جسم با رفع نیازهای مادی تأمین می شود

[=arial]و نیازهای مادی امروزه تعریف مشخص و جدولهای معین دارد و کالری مورد نیاز بدن از طریق پروتئین، چربی، مواد معدنی و... حاصل می شود. اگر این نیاز رفع نشود حتی در آموزش ما نیز اثر خود را باقی می گذارد.

[=arial]مایکل تودارو که یک کارشناس توسعه اقتصادی است، عقب افتادگی علمی بسیاری از کشورهای جهان سوم را ناشی از سوء تغذیه و عدم تأمین کالری مورد نیاز بدن می داند.(12)

[=arial]نارسایی در نیازهای مادی بدن، روح و جسم را تحت تأثیر قرار داده، در فراگیری، اثر مستقیم دارد و در یک کلام می توان گفت: زندگی را سخت نموده و تلخ کامی را به همراه دارد.

پیامبر (ص) فرمود: زمانی که مردم، پول کافی نداشته باشند، زندگی ایشان شیرین نخواهند بود.(13)

[=arial]امام باقر(ع) و امام صادق(ع)، اقدام به خرید باغ یا زمینی نمی کردند مگر آنکه طعام یکسال خود را فراهم کرده باشند.(14)

[=arial]د) ارزش اجتماعی

[=arial]در طول تاریخ و در همه ادیان باستانی و آسمانی، نوعی طبقه بندی در جوامع وجود داشته است. فیلسوفان، روحانیون، شاهزادگان، کارگران، زمینداران و سرمایه داران به عنوان طبقات شاخصی هستند که هر کدام به تناسب مذهب خاصی از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده اند. مثلاً در یونان باستان، افلاطون، در رأس مدینه فاضله خود، فیلسوفان را قرار داده بود؛ در مکتب هندو ماهارجه یا شاهزادگان در رأس این هرم واقع می شدند؛(15)

[=arial]در مکاتب سوسیالیستی از کارگران به عنوان شریف ترین طبقات نام برده می شد.

[=arial]امّا دین اسلام هیچ گونه سازگاری ای با این مکاتب ندارد؛ خدا را حاکم مطلق و پیامبران و جانشین آنان را حاکم معرفی کرده است، ولی در عین حال، گروههایی از جامعه را معرفی نموده که باید مورد احترام باشند. یکی از صنفهای مورد احترام که لقب «شریف» را به خود اختصاص داده اند افراد متمکّن و صاحب مال هستند. البته قبلاً هم گذشت که این مال باید مشروع و حلال باشد و الّا از نظر اسلام، هرگونه ثروتمندی مورد تقدیر نیست. «شریف» آن پولداری است که با رعایت حدود شرعی به مالی رسیده است.

[=arial]شخصی از پیامبر روایت نموده که حضرت سفارش کرده اند افراد شریف را احترام کنید. این شخص معنای شریف را از جمیل بن درّاج سؤال کرد. جمیل هم این سؤال را از امام صادق(ع) پرسید. حضرت فرمود: شریف کسی است که مالی دارد.(16)

[=arial]در فقه شیعه آمده است این گونه افراد را احترام کنید و حتی اگر در دادگاهی نیاز به حضور آنها شد خیلی آنها را معطّل نکنید؛ چون با منزلت اجتماعی آنها سازگار نیست
http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/3881/3897/21569/
[=arial]
http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/3881/3897/21569/%D8%AF%D8%A7%D8%AF-%D9%88-%D8%B3%D8%AA%D8%AF-%D8%B1%D9%81%D8%A7%D9%87-%D9%88-%D9%85%D8%B9%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%AA

نسیم رحمت;895933 نوشت:

این ادعایی بدون دلیل است. چرا و به چه دلیل بین امور مادی و رشد در معنویات رابطه ای وجود دارد؟


آیا بدون مادیات نمی توان از نظر معنوی رشد کرد؟

و اصولا نقش مثبت مادیات در امور معنوس از کجا ثابت می شود ؟


سلام

1) چگونه می توان بدون مادّیات از نظر معنوی رشد کرد ؟

با توجّه به اینکه در آیات قرآن کریم سیمای مؤمنان و متّقین هم دقیقاً بیان شده است یعنی کسانی که به رشدِ دینی رسیده اند .

با این هجمه های گوناگون ضدّ دین ، تحریم ها ، اوضاعِ سخت اقتصادی که بعضاً مصادیقِ آن گفته شد

آیا تلاش برای رشد معنوی بخاطرِ معزلات اقتصادی و معیشتی ، بی ثمر هست ؟

و در بعضی موارد ، 2) چگونه می توان در این راه همگام با رشدِ معنوی و رشدِ اقتصادی ، به بیماریِ رفاه زدگی مبتلا نشد ؟


سلام

همچنین به فرمودۀ پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم :

عَدْلُ سَاعَةٍ خَیْرٌ مِنْ عِبَادَةِ سَبْعِینَ سَنَةٍ قِیامِ لَیْلِهَا وَ صِیَامِ نَهَارِهَا.

مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج72


عدالت ورزی در برهه کوتاهی از زمان برتر از عبادت هفتاد سال، همراه با شب زنده داری و روزه داری است.

بنابر این نباید فراموش کرد یکی از مهم ترین وظیفه ای که مردم و مسئولین در ثباتِ جامعۀ دینی برعهده داریم :

اجرای عدالت در همۀ سطوح است اعم از خانوادگی و اجتماعی است .

از پدر ومادر درون خانواده تا دولت و عدالت اجتماعی

یازینبِ فاطمه;896135 نوشت:
در آیات قرآن کریم سیمای مؤمنان و متّقین هم دقیقاً بیان شده است یعنی کسانی که به رشدِ دینی رسیده اند .

در کدام آیه فرموده است بین امور مادی و رشد در معنویات رابطه ای وجود دارد؟

یازینبِ فاطمه;896135 نوشت:

با توجّه به اینکه در آیات قرآن کریم سیمای مؤمنان و متّقین هم دقیقاً بیان شده است یعنی کسانی که به رشدِ دینی رسیده اند .

نسیم رحمت;898343 نوشت:

در کدام آیه فرموده است بین امور مادی و رشد در معنویات رابطه ای وجود دارد؟



سلام

منظور تعریفِ جامعی از نمادِ مؤمنین و متّقین بود = کسانی که به رشدِ دینی و معنوی رسیده اند

و اینکه اگر در امور مادبی و معنوی رابطه وجود ندارد این سؤالها مطرح شد که بنابر این :

یازینبِ فاطمه;896135 نوشت:

1) چگونه می توان بدون مادّیات از نظر معنوی رشد کرد ؟

2) آیا تلاش برای رشد معنوی ، بخاطرِ معزلات اقتصادی و معیشتی ، بی ثمر هست ؟

و در بعضی موارد ،

3) چگونه می توان در این راه همگام با رشدِ معنوی و رشدِ اقتصادی ، به بیماریِ رفاه زدگی مبتلا نشد ؟

این تاپیک به جهت عدم تبیین موضوع توسط استارتر و تبادل مباحث حاشیه ای نیاز به جمع بندی ندارد .
موضوع قفل شده است