جمع بندی روش صحیح حضور قلب

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
روش صحیح حضور قلب

بنام خدا

با سلام

من در جایی شنیدم که فردی می گفت: انسان هنگام توجه به خداى متعال، نبايد در ذهن خود چيزى را تصور كند يا براى خودش چيزى را درست كرده و به آن توجه نمايد. در اين مقام راه‏ هاى گوناگونى از سوى عرفا ارائه شده است، ولى بهترين راه براى «توجّه» همان طريقى است كه حضرات معصومين عليهم ‏السلام ارائه فرموده ‏اند

من پس از شروع نماز برای اینکه از حضور قلبم در نماز اطمینان کامل حاصل کنم، در ذهن خود تصور می کنم که افرادی که در نماز جماعت، در اطراف من هستند، وجود ندارند. و من در بیابانی برهوت و صاف و یکدست و تنها هستم. و خداوند را در ذهنم همچون نوری بزرگ و بی نهایت که جلوی من قرار دارد تصور می کنم و همینطور که دائما این تصور را در ذهن خود نگه می دارم، به دقت، به معانی کلماتی که در نماز می گویم نیز توجه می کنم. و حتی تفسیر آنها را هم از ذهن خود می گذرانم. یعنی دو کار را با هم در ذهنم انجام می دهم. آیا این عمل من اشتباه است؟ راه معصومین علیه السلام برای حضور قلب دقیقا چطور بوده است؟

با تشکر

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد اویس

[="Tahoma"][="Blue"]با عرض سلام و احترام
نماز را روحی است و روح نماز حضور قلب و توجه تام به خداوند است.
به تعبیر شریف امام صادق علیه السلام؛ «
از نماز انسان، نصف يا ثلث يا ربع يا خمسش بالا برده مي شود (قبول مي گردد) و آن مقدار از نماز که با توجه قلبي همراه باشد، بالا مي رود».(1)

نازلترین درجه حضور قلب در نماز توجه به معاني كلمات نماز است. یعنی حضور قلب در ابتدا با توجه به معاني کلمات حاصل مي شود اما بايد از اين مرحله نيز گذر کرد و به حضور واقعي در نماز نائل شد. حضور واقعي عبارت از این است که خود را در محضر خدا بیینیم و ادراکاتی شهودی از بزرگي و بلند مرتبگی صفات الهی داشته باشیم. در حقیقت حضور قلب يعني خلق را نديدن و حق را ديدن.

برای رسیدن به این مرتبه اولا لازم است شخص اهتمام بر ترک گناهان داشته باشد زیرا خاصیت گناه آن است که انسان را از خداوند دور نموده و تمامی زمینه های تقرب و بندگی انسان را نابود می سازد.

همچنین توجه به فلسفه نماز و مطالعه پیرامون آن از جمله راه های تقویت حضور قلب در نماز است. به عنوان مثال: در سخني از اميرالمؤمنين علی عليه السلام آمده که : سجده اول يعني من از خاک هستم. سر برداشتن از سجده اول يعني من از خاک برآمده ام. سجده دوم يعني من به خاک باز مي گردم و سر برداشتن از آن يعني دوباره براي قيامت سر از خاک بر مي دارم.

مطالعه کتابهای همچون «سرالصلوه» می تواند شما را در این مسیر کمک نماید.

بعد از ترک گناه و مطالعه فلسفه نماز مهمترین مساله برای رسیدن به حضور قلب تقویت معرفت توحید صمدی قرآنی است. یعنی این که در خدمت اساتید محترم فلسفه و عرفان درصدد فهم آموزه های توحیدی آیات و روایات باشد و در این مسیر تحصیل علمی و پرورش عقلانی پیدا کند زیرا رسيدن به کنه توحيد حقیقی «هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن» مستلزم تلاش فراوان و برنامه ريزي و تحصیل و مجاهدت و انجام دستورات شرعیه است.

يكى از شاگردان علامه طباطبايى(ره) از نداشتن خشوع در نماز و عدم حضور قلب رنج مى‏برد به خدمت علامه(ره) رسيد و راهكارى خواست. ايشان نخست از پاسخ خوددارى كردند، پس از چندبار اصرار، ايشان فرمودند: «شما نمى‏توانى!» شاگرد گفت: آقا شما بفرماييد حداقل اگر كسى پرسيد به او بگويم.علامه(ره) فرمودند: «فكر در نماز دنباله افكار شبانه‏روز است. كسى كه صبح تا ظهر به ياد خدا نبوده نمى‏تواند هنگام نماز ياد خدا را استمرار دهد.»

بنابراين توصيه مى‏شود محيط اطراف خود را به گونه اي تغيير دهيد که شما را برای نیل بدین مقصود ياري رساند. با يك برنامه‏ريزى مناسب به اصلاح كارهاى شخصى، خانوادگی و درسی‌تان پرداخته و همواره درصدد برقراری رابطه ای خوب با اطرافیانتان باشید.

البته حضور تام قلب امری دشوار است و بايد به تدريج مستقر شود بنابراين كسي كه در ابتداي راه كمال و خودسازي قرار دارد نبايد از خود انتظار حضور قلب كامل داشته باشد و بايد آن را به تدريج تمرين كند و بدست آورد. بايد با نفس مانند کودکي نوآموز مدارا کرد و به تدريج و با آهستگي آن را مهار و رام نمود. بنابراين بايد از مقدار بسيار کم شروع کرد و به تدريج بر ميزان تمرکز و توجه و حضور قلب افزود.

پی نوشت:

1-«ان العبد ليرفع له من صلاته نصفها او ثلثها او ربعها او خمسها و ما يرفع له الا ما اقبل عليه بقلبه». بحارالانوار، ج 84، ص 238
[/]

اویس;890954 نوشت:

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و با تشکر از پاسخ زیبای شما

هم اکنون توجه شما را به پاسخ های متفاوت دیگر به این سوال جلب می نمایم، امید که سودمند باشد:

×××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××

پاسخ آیت الله کمیلی (komeily.com):بعد از عرض سلام،
دستیابی به اصل کنه ذات برای هیچ کسی حتی انبیاء و اولیاء و ائمه اطهار و ملائکه کروبیین مقدور نیست، پس توجه قلب شما باید به جهت پیدا کردن حقیقت معرفت نفس و تجلیاتی از آن ذات مقدس باشد و بهتر است که شما به بعضی از فصلهای مربوط به این موضوع در کتاب «مشکات دل» -که ما نوشته ایم- مراجعه نمایید

===============

پاسخ استاد حسین انصاریان (erfan.ir):

1- این کار اشکالی ندارد ولی لازم نیست خودتان را به چنین زحمتی بیندازید و سعی کنید نماز را بطور معمول و متعارف بخوانید و چنین دقت هایی گاهی موجب اضطراب و استرس روحی انسان می گردد2- براي تحصيل حضور قلب در نماز، به اين نکات توجه فرماييد:

1_ براي حضور قلب ممارست و تمرين کنيد و شرائطي که براي حضور قلب مؤثر است را رعايت نماييد تا به تدريج اين حالت براي شما حاصل گردد.
2_ بايد چنان معرفتي بدست آوريد كه دنيا را در نظرتان كوچك و خدا را در نظرتان بزرگ كند ، تا هيچ كار دنيوي نتواند به هنگام راز و نياز با معبود ، نظرتان را به خود جلب و از خدا منصرف سازد
3_ توجه به كارهاي پراكنده و مختلف ، معمولاً مانع تمركز حواس است و هر قدر انسان توفيق پيدا كند كه مشغله هاي مشوّش و پراكنده را كم كند ، به حضور قلب خود در نماز و ساير عبادات كمك كرده است .
4_انتخاب مكان و محل نماز و ساير عبادات نيز در اين امر مؤثر است و لذا نماز خواندن در برابر اشياء و چيزهايي كه ذهن انسان را به خود مشغول مي سازد ، مكروه است.
5_ پرهيز از گناه نيز عامل مؤثري است ، زيرا گناه قلب را از خدا دور مي سازد و از حضور قلب مي كاهد .
6_ آشنايي به معناي نماز و فلسفه افعال و اذكار آن ، عامل مؤثري در حضور قلب است.
7_ انجام مستحبات نماز و آداب مخصوص آن ، چه در مقدمات و چه در اصل نماز ، توصيه مي شود.
8_ از همه اينها گذشته، عبادت هم مانند هر كار ديگر نياز به مراقبت و تمرين و استمرار دارد و اگر مدتي به همين شيوه عمل كنيد ، كم كم تمركز و حضور قلب در نماز براي شما حاصل مي شود . و اگر با روي هم گذاشتن چشمان در نماز ، حضور قلب بهتري پيدا مي كنيد ، اشکالي ندارد ، تا زماني كه اين حضور قلب براي شما عادت شود .معرفت به کسی که عبادت می شود، یعنی خداوند که کریم و رحیم و غفور و ودود و رحمان و محسن و قدوس و ... است، و معرفت به عبادت که رشته اتصال میان عابد و معبود و محب و محبوب و عاشق و معشوق است، و این که عبادت پاک کننده و رشد دهنده انسان می باشد، و به وسیله آن انسان مورد رضای دوست قرار میگیرد، و معرفت به پاداش عبادت که رضوان الله و جنت الله است، و توجه به این که عبادت قبول دعوت حضرت حق است، ایجاد لذت می کند، امیر مومنان (علیه السلام) می فرماید: حضورم در مسجد برای عبادت از حضورم در بهشت لذتش بیشتر است چون به مسجد می روم تا محبوبم را عبادت کنم،اما بهشت برای راحت و لذت بدن است.===============

پاسخ آيت الله العظمی مکارم شيرازی (makarem.ir):

بسم الله الرحمن الرحيم

کد رهگیری: 9508260112

:: با اهداء سلام و تحيت؛

پاسخ: 1- توجه داشته باشید که هر گونه تصور کردن خداوند و تشبیه ذاتش به محسوسات صحیح نیست و آنچه تصور می شود قطعا خداوند نمی باشد بلکه تصور شخص می باشد و مخلوق اوست نه خالق او.(دقت شود). بنابراین در هنگام دعا و نماز باید سعی کنیم که حضور خود را در مقابل ذات باری تعالی که دارای جمیع صفات جمال و جلال می باشد تصور کنیم به نحوی که گویا خداوند نظاره گر ما است و حرفها و سخنان ما را می شنود. همانطور که حضرت علی علیه السلام در خطبه اول نهج البلاغه می فرمایند: الحمد للّه الّذى لا يبلغ مدحته القائلون و لا يحصي نعماءه العادّون و لا يؤدّي حقّه المجتهدون. الّذى لا يدركه بعد الهمم و لا يناله غوص الفطن، الّذى ليس لصفته حدّ محدود، و لا نعت موجود، و لا وقت معدود، و لا اجل ممدود .... ستايش مخصوص خداوندى است كه ستايشگران هرگز به مدح و ثناى او نمى‏ رسند و حسابگران (زبردست) هرگز نعمت هايش را شماره نمى‏ كنند و تلاشگران هرگز قادر به اداى حقّ او نيستند. همان خدايى كه افكار بلند و ژرف‏انديش، كنه ذاتش را درك نكند و غوّاصان هوشمند (درياى علوم و دانشها) دسترسى به كمال هستى‏ اش پيدا ننمايند، همان كسى كه براى صفاتش حدّى نيست و توصيفى براى بيان اوصافش وجود ندارد و نه وقت معيّنى و نه سرآمد مشخصى براى ذات پاك اوست.‏ بنابراین آنچه که در این موضوع مورد سفارش قرآن کریم و روایات اهل بیت (علیه السلام) قرار گرفته است توجه به صفات و اسماء حسنای الهی است. برای مطالعه در این زمینه می توانید به شرح و توضیح خطبه اول نهج البلاغه به بخش نهج البلاغه سایت؛ در آدرس زیر مراجعه فرمایید: http://makarem.ir/nahjolbalaghe/?nahj=1&lid=0 2- اگر رکوع، سجود، قرائت و تسبيح را جسم نماز بدانيم، حضور قلب و توجه دروني به حقيقت نماز، و کسي که با او راز و نياز مي کنيم، روح نماز است. براي تحصيل حضور قلب رعايت امور زير لازم است: 1-معرفت خداوند بزرگ که مانع توجه به مسائل کم اهميت دنيوي مي گردد.2 -تمرکز حواس و عدم توجّه به مسائل و کارهاي پراکنده.3-انتخاب محل مناسب. 4-دوري از گناه. 5-شناخت فلسفه و معني نماز. 6-انجام مستحبات. 7-تمرين و استمرار. براي مطالعه بيشتر مي توانيد به بخش مفاتيح نوين "فصل: پيشگفتار" ذيل بخش "4- راه هاي تحصيل حضور قلب در دعا و نماز" در آدرس زير مراجعه فرماييد: http://makarem.ir/prayer/?lid=0&view=1

همیشه موفق باشید

دفتر آيت الله العظمی مکارم شيرازی / استفتائات
===============

پاسخ نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه (porseman.org):
بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم

از حسن اعتماد شما خرسنديم, اميد است بتوانيم پاسخگوي خوبی برای سوالات شما باشيم

حضور قلب برای موفقیت در هر كاری لازم است و انسان وقتی مشغول كاری است, در صورتی موفق می شود كه كاملا روی آن كار تمركز داشته باشد و حواسش پرت نباشد. مثلا وقتی مطالعه می كند در صورتی این مطالعه موثر است كه در آن هنگام فقط مطالعه كند و كار یا فكر دیگری نداشته باشد. در عبادت هم وضع به همین منوال است. عبادت در صورتی موثر است كه انسان در هنگام عبادت فقط عبادت كند و به غیر عبادت كردن توجه ای نداشته باشد.

حضور قلب در نماز به این معنا است كه توجه انسان فقط به نماز خواندن باشد و كار دیگری انجام ندهد. تا زمانی كه انسان مشغول خود است (خودپرستی) و دچار كثرت ها است، حضور قلب داشتن در نماز برایش مشكل خواهد بود و راهش این است كه انسان در تمام زمان ها و حالات زندگی مشغول خدا باشد (خداپرستی) و از خودش بگذرد (تزكیه نفس) تا بتواند در نماز هم مشغول خدا باشد و حضور قلب داشته باشد؛ تا در نتیجه تأثیرات چنین نمازی را مشاهده كند و به اهمیت آن پی برد.
«خودسازی و حضور قلب»
بهترین راه رسیدن به حضور قلب، خودسازی مؤثر است. در این زمینه باید توجه داشته باشید كه خودسازی دو جنبه دارد. یكی مبارزه با نفس و هواهای نفسانی و دیگری اطاعت و عبادت خداوند. كسانی در مسیر كسب حضور قلب موفق هستند كه در جهاد اكبر و مبارزه با نفس موفق بوده باشند؛ چون مهمترین مانع اطاعت و عبادت خداوند و داشتن حضور قلب در نماز، عبادت از ناحیه نفس و اشتغالات نفسانی است. اگر نفس تذكیه شود, انسان آزاد و رها شده و بهتر می تواند در یاد خداوند متمركز گردد.
سر اینكه گفته اند اول تذكیه كنید, بعد كسب علم و عبادت, به خاطر این است كه نفسانیت همواره مانع رشد آدمی است. تا انسان اسیر نفس است نمی تواند در مسیر خدایی شدن و قرب الهی متمركز و موفق باشد.
باید دانست حضور قلب نتیجه معرفت كامل به خداوند و رفع غفلت از خدا و تمركز روی خداپرستی توحیدی است. به عبارت دیگر این مقام عرفانی نیاز به سیر و سلوك و حركت توحیدی دارد؛ یعنی حركت از كثرت دنیا، به وحدت حق تعالی و انس به خداوند و عشق به او.
برای رسیدن به این منظور باید انسان از طریق معرفت و شناخت, ریاضت و عبادت های گوناگون انس‌اش را به خداوند زیاد نماید و در نتیجه انس‌اش به دنیا كم شود. در غیر این صورت وقتی كه فكر و ذهن‌اش به دنیا و كثرات مشغول است و با امور دنیوی انس دارد نباید از خودش توقع داشته باشد كه وقتی به عبادت مشغول می شود و یا به نماز می ایستد، ذهن و دل‌اش كاملا در اختیار خداوند باشد و به سمت دنیا نرود.
این افراد كه اكثریت مردم هستند، به هر مقدار كه بخواهند ذهن خود را كنترل كنند كه منحرف نشود، با اندك غفلتی مهار آن را از دست می دهند و ناگهان می بینند كه در همان حالت نماز خواندن، مدتی است كه غرق در دنیا و رتق و فتق امور آن در ذهن خود هستند؛ زیرا هر كسی به هر چیزی كه علاقه و انس دارد در همان زمینه می تواند تمركز داشته باشد.
انسان از انس است و مانند كبوتری كه به لانه خود انس می گیرد و او را از هر كجا كه رها سازیم، به سمت لانه خود تمایل می یابد و حركت می كند به اموری كه به صورت مستمر بدان می پردازد و در فكر آن است انس پیدا می كند. راهكار درمان این حالت این است كه موضوع انس را عوض كنیم و سعی كنیم به خداوند انس پیدا كنیم و از دنیا و انس به آن فاصله بگیریم.
عامل حقیقی تمركز حواس و حضور قلب, گرایش های عاطفی انسان است. علاقه ها, دلبستگی ها و به خصوص عشق، كه همان شدت حب و دلبستگی است, تعیین كننده ترین علت تمركز انسان بر یك موضوع است. كسی كه عاشق تحصیل دانش است, تمركز بیشتری در درس و مطالعه دارد تا كسی كه علاقه چندانی به آن ندارد. كسی كه عاشق كسی شده است شاید تمام فكر و ذكرش یاد او شود و دائم به فكر او باشد.
همین طور در مورد نماز و عبادت، كسی كه عاشق خدای متعال و پرستش او است, در نماز بیشتر از هر زمان و موقعیت دیگری, حضور قلب دارد و به نماز اهمیت می دهد؛ زیرا نماز دقیقا هنگامی است كه اجازه یافته با معشوق خویش سخن بگوید و راز و نیاز عاشقانه داشته باشد و در این حالت آنقدر در جذبه حق است كه امكان ندارد حواسش از محبوب به چیز دیگری كه بدان چندان علاقه ای ندارد, پرت شود. ازآن‌رو بهترین و بالاترین درجه حضور قلب مخصوص عارفان حقیقی و عاشقان خدا است و سایرین نیز هر یك به نسبت معرفت و عشق و علاقه ای كه به خداوند دارند, از حضور قلب برخوردار می شوند.
در مقابل این علاقه و احساس حضور, علاقه و دلبستگی به دنیا و لذت های مادی و مانند آن قرار دارد كه باعث می شود انسان حواس و تمركزش به سمت دنیا گرایش پیدا كند و در نتیجه نسبت به امور معنوی بی توجه گردد و در نماز كه یك امر معنوی است, حضور قلب كمتری داشته باشد.
« راهكاری از علامه طباطبایی ( رحمةالله علیه)»
یكى از شاگردان علامه طباطبایى (رحمةالله علیه) از نداشتن خشوع در نماز و عدم حضور قلب رنج مى‏برد به خدمت علامه(ره) رسید و راهكاری خواست. ایشان نخست از پاسخ خودداری كردند، پس از چندبار اصرار به شاگرد خود رو كردند و فرمودند: «شما نمی‏توانی!» شاگرد گفت: آقا شما بفرمایید حداقل اگر كسی پرسید به او بگویم.
علامه (رحمةالله علیه) فرمودند: «فكر در نماز دنباله افكار شبانه‏روز است. كسی كه صبح تا ظهر به یاد خدا نبوده نمی‏تواند هنگام نماز یاد خدا را استمرار دهد.
بنابراین توصیه می‏شود محیط زندگى و كار و فعالیت و همچنین فضای ذهنی خود را سالم كرده و با نیت خالص و پاك همه امور آنرا با یاد و نام خداوند پیگیری نمود و همچنین آنرا از حالت یكنواختى و خسته‏كننده بیرون آورده و با یك برنامه‏ریزى مناسب به كارهاى شخصى، درسى، كاری و روابط خوب با دیگران بپردازید، و به همه كارهاى روزانه خود رنگ خدایى بدهید و پیش خود بگویید: «خدایا من در طول روز در كلاس و هنگام فعالیت آن چه تو دوست‏داری انجام مى‏دهم و تو هم قلب مرا از محبت خود پر گردان و نگرانی از آینده را از دل من بر طرف بگردان. چنین رازگویی و نیازخواهی صادقانه با خدا دریچه‏ای از نور و عرفان به سوی انسان می‏گشاید. و تداوم این عهد و پیمان، مشكلات را یكی پس از دیگری برطرف می‏سازد.
كسی كه در ابتدای راه كمال و خودسازی قرار دارد، نباید از خود انتظار حضور قلب كامل داشته باشد؛ بلكه باید آن را به تدریج تمرین كند و بدست آورد. برای نمونه راههای حضور قلب در نماز و دعا می توانید از راه‏هاى زیر استفاده كنید:
1- دقت در انجام مقدمات نماز، مانند وضوى با معنویت، انجام مستحباتى چون اذان، اقامه و...
در كتاب‏هاى حدیث آمده است: شخصى از پیامبر (صلی الله علیه و اله) درخواست كرد كه راهى به او بنمایاند تا حضور قلب بیشترى در نماز پیدا كند حضرت او را به شاداب گرفتن وضو فرمان دادند. بنابراین وضوی شاداب و با آداب خود در حضور قلب انسان در نماز مؤثر است.
2- گزینش مكان مناسب، دورى ازجاهای شلوغ و پر سر و صدا و پرهیز از هر آنچه كه موجب انحراف توجه از خداوند شود.
3- گزینش وقت مناسب و تا آن جا كه ممكن است اول وقت خواندن نماز.
4- تا حد امكان در مسجد و با جماعت نماز خواندن و دعا كردن (به ویژه در جماعاتى كه بعد معنوى بیشترى دارد).
5- نماز را با طمأنینه و دقت در مفاهیم و معانى آن خواندن و دعا را با توجه به عظمت خداوند و كوچكی خود به جا آوردن.
6- در نماز در حال ایستاده به مهر نگریستن و در ركوع پایین پا و در تشهّد به دامن خود نظر نمودن.
7- تخلیه دل از حب دنیا و امور دنیوى وآن را مالامال از عشق خدا ساختن. (ذهن انسان همواره متوجه چیزى است كه به آن عشق مى‏ورزد؛ همانند عاشقى كه آنى از فكر معشوق خود بیرون نمى‏رود. این كه ما در نمازهایمان همواره به فكر مسائل دیگر هستیم، به خاطر تعلق شدید نفس به دنیا و حب آن است. اما آن كه عاشق حق شد، در هر حال و در هر كارى به یاد خدا خواهد بود به طورى كه گویى همیشه در نماز است).
8- توجه به این كه مبدأ و منتهاى انسان خداوند است وآنچه در این بین است براى امتحان آدمى و ابزارى جهت رشد و كمال اوست.
9- ضبط قوه خیال. پرنده لجام‌گسیخته خیال، چكاوكى است كه هر آن بر شاخسارى مى‏نشیند. ازاین‏رو همیشه افكار انسان به این طرف وآن طرف متوجه بوده و قرار و آرامى ندارد؛ اما اگر آدمى با دقت و هوشیارى در كنترل آن بكوشد، پس از چند صباحی رام و مطیع شده و به هر سو كه اراده شود متوجه می‏گردد. بنابراین انسان باید در نماز از اول با قاطعیت بنا را بر این بگذارد كه تمام توجه خود را به سوی پروردگار معطوف دارد و هر گاه پرنده خیال از چنگ او گریخت، بلافاصله آن رابه همان جهت برگرداند. اگر چندین مرتبه در ایام متوالى چنین كند، كم‏كم ذهنش عادت خواهد كرد.
10- توجه به عظمت و هیبت پروردگار و فقر و فاقه خود. روشن است اگر آدمى بداند با چه بزرگى روبه‏رو است و خود در مقابل او هیچ بلكه عین احتیاج و فقر و فاقه است، با تمام وجود و ذهن و اندیشه خاضع خواهد گردید.
یكى از اولیاى خدا توصیه‏ نموده‏اند كه مدتى قبل از شروع نماز حداقل 15 دقیقه به حسابرسی و تخلیه درون بپردازید و به صورت ارادی عوامل پریشانی خاطر را تعدیل بخشید. با گفتن ذكرهای مستحبی و دعاهای افتتاح نماز و استغفار خود را براى نماز مهیا سازید.
همانطور كه گفتیم یكی از مهمترین و مؤثرترین عواملی كه باعث میشود لذت مناجات از انسان گرفته شود گناه می باشد. همان گونه كه انجام هر كاری مستلزم فراهم كردن مقدمات آن كار است، امور عبادی نیز همچون نماز یك سری مقدماتی دارد كه اساسی ترین مقدمه، ترك معاصی در عقیده و عمل است.
علامه جوادی آملی (حفظه الله تعالی) می فرمایند: كسی كه جز حلال نمی خورد و جز به حلال نمی اندیشد، حتما ً از عبادت لذت می برد. چنان كه انسان گرفتار سرماخوردگی و گرفتگی بینی، از بوی خوش لذت نمی برد، انسان گنهكار نیز از عبادت لذت نمی برد.
نماز معصومین علیهم السلام
1 ـ اوج اخلاص و عشق در نماز معصومین علیهم السلام
محتوا و مشخصه اصلی عمل «نیت » و انگیزه انجام دادن آن است. در بسیاری از موارد صورت كارها یكی است، ولی از جهت هویت و واقعیت فاصله فراوان بین آنهاست. از پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است كه، دو نفر از امت من به نماز می ایستند ركوع و سجودشان یكی است، ولی میان نماز آنها مثل مسافت بین زمین و آسمان فاصله است.
آن بزرگوار با توجه بدین حقیقت فرمود: برای هر كس همان چیزی است كه نیت كرده است. پس هر كه مقصدش خدا و رسول او باشد هجرتش به سوی خدا و رسول اوست و كسی كه هجرتش برای رسیدن به دنیا یا ازدواج با زنی می باشد هجرتش به سوی همان چیز است.
در روایات مى‏خوانیم كه دو شتر چابك و ارزشمند را براى پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به هدیه آوردند، آن حضرت به اصحاب فرمود: «هر كس كه دو ركعت نماز بخواند و در این دو ركعت به هیچ چیز از امور دنیا توجه نكند، این دو شتر را (به عنوان جایزه) به او مى‏بخشم».
هیچ كس از حاضران پاسخ مثبت نداد، جز على (علیه السلام) كه فرمود: «من چنین نمازى مى‏خوانم». لذا پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هر دو شتر را به آن حضرت عطا كرد.
نماز على (علیه السلام) نمازى است كه براى طمع بهشت و یا خوف از آتش دوزخ نبود، بلكه عرض مى كرد: «الهى ما عبدتك خوفا من عقابك، و لا طمعا فى ثوابك، ولكن وجدتك اهلا للعباده فعبدتك؛ خدایا تو را از خوف عذاب و طمع پاداشت، عبادت نمى‏كنم، بلكه تو را شایسته و سزاوار عبادت یافته‏ام و بر این اساس تو را عبادت مى كنم».
2 ـ خوف و خشیت الهی در نماز معصومین (علیه السلام)
انسان فطرتا به خدا گرایش دارد خداخواهی در عمق وجود هر انسان ریشه دارد; آن فرد كه حضور خدا را در تمامی لحظه های زندگی اش احساس نمی كند چشم دلش بر روی حقیقتها بسته شده است. او چنان است كه در بیانات امام موحدان، حسین ابن علی (علیه السلام) آمده است: كه «عمیت عین لا تراك علیها رقیبا; آن چشمی كه تو را بر خود نگاهبان نمی بیند، نابینا است. ارزش و كمال هر انسان در معرفت و شناختی است كه از ذات مقدس احدیت دارد هر قدر این معرفت و شناخت بیشتر شود خوف و خشیت الهی بر قلب و دل انسان عارف بیشتر تجلی می كند. چنانكه قرآن كریم می فرماید: «انما یخشی الله من عباده العلماء; فقط بندگان عالم و دانشور از خداوند می ترسند. از آنجا كه نماز حضور در مقابل پروردگار و كرنش در آستان خدای یكتای هستی است این خوف و خشیت در نماز عارفان و مخصوصا معصومین (علیهما السلام) ظهور بیشتری پیدا می كند; البته این خوف نه به خاطر هراس از بی مهری خدا است; كه نمازگزار خدا را چندین بار به «رحمان و رحیم » یاد می كند، بلكه علت آن عواملی است كه بیشتر به درك عظمت بی منتهای الهی ارتباط پیدا می كند. اكنون به این عوامل در سیره معصومین (علیه السلام) می نگریم:
الف : جلوه های درك عظمت الهی در خوف و خشیت معصومین در نماز
یكی از جلوه های خوف الهی درك مقام و عظمت خداوند متعال است. چنانكه در آیه شریفه خوف از «مقام رب » مطرح شده است: «و اما من خاف مقام ربه و نهی النفس عن الهوی فان الجنة هی الماوی » این امر در آستانه ورود معصومین به نماز و هنگام نماز به خوبی مشهود است. در روایت می خوانیم: علی (علیه السلام) همواره هنگام نماز خواندن این آیه را تلاوت می كرد: «وجهت وجهی للذی فطر السموات و الارض; صورت خویش را متوجه آفریدگار آسمانها و زمینها كردم. هنگام تلاوت این آیه، رخسارش متغیر می شد به گونه ای كه هر بیننده ای آن را درمی یافت.
وقتی امام حسن (علیه السلام) وضو می گرفت رنگش تغییر می كرد و مفاصلش می لرزید. سبب این امر را حضرت پرسیدند. فرمود: كسی كه در مقابل صاحب عرش می ایستد، شایسته است رنگش زرد شود و مفاصلش بلرزد.
نظیر همین حالت در باره امام حسین (علیه السلام) نیز نقل شده است. در باره سید الساجدین نقل شده كه چون علی ابن الحسین وضو می گرفت رنگش زرد می شد. از او پرسیدند: شما را چه می شود؟ فرمود: می دانید می خواهم پیش چه كسی بایستم؟
مرحوم سید ابن طاووس در باره امام صادق (علیه السلام) می نویسد: هنگام نماز حالت بیهوشی بر امام (علیه السلام) عارض می شد. چون علت این امر را جویا شدند، فرمود: در اثر تكرار آیات الهی این حالت بر من عارض شد. فلم تقم القوة البشریة بمكاشفة الجلالة الالهیة; چون قدرت بشری در برابر مكاشفه و ظهور عظمت الهی تاب نیاورد این حالت به من دست داد.
ب : تجلی خوف از قیامت در نماز معصومین
قرآن كریم آنجا كه حالات و انگیزه های اهل بیت عصمت و طهارت را در انفاق به یتیم و مسكین و اسیر بیان می كند این سخن را از آنان حكایت می كند كه می گفتند: «انا نخاف من ربنا یوما عبوسا قمطریرا; ما از پروردگار خود در روزی كه از رنج و سختی اش رخسار خلق درهم كشیده و غمگین است می ترسیم. و این حالت در جای جای رفتار و كردار آنان، مخصوصا نماز، ظهور و حضور دارد. یكی از اصحاب علی (علیه السلام) به نام «ضرار» در باره حضرتش چنین می گوید: در یكی از شبها او را در محراب عبادتش دیدم، در حالی كه دست بر محاسن مبارك خویش گرفته بود، به خود می پیچید، سخت می گریست و می گفت: ای دنیا، آیا به سوی من میل كرده ای؟ بدان كه مرا به تو حاجتی نیست و من تو را سه طلاقه كردم.
سپس گفت: «واه واه لبعد السفر و قلة الزاد و خشونة الطریق; آه آه از دوری سفر آخرت، كمی توشه و سختی راه آخرت.
در باره امام زین العابدین (علیه السلام) وارد شده است كه هنگام نماز عبارت «مالك یوم الدین » سوره حمد را آن قدر تكرار می كرد كه بیننده گمان می كرد مشرف بر مرگ شده است.
«طاووس فقیه » می گوید: او را دیدم از شامگاه تا سحر و عبادت می كرد. چون اطراف خود را خالی دید به آسمان نگریست و گفت: خدایا ستاره های آسمانت فرو رفتند و دیده های آفریدگانت خفتند، درهای تو بر وی خواهندگان باز است. نزد تو آمدم تا مرا بیامرزی، بر من رحمت كنی و در عرصات قیامت چهره جدم محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را به من بنمایانی. سپس گریست و گفت: به عزت و جلالت سوگند! با معصیت خود قصد نافرمانی تو را نداشتم، در باره تو تردید نداشته، به كیفر تو جاهل نبودم... . اگر رشته پیوند خود را با من ببری به رشته چه كسی دست زنم؟ چه فردای زشتی در پیش دارم كه باید پیش روی تو بایستم، روزی كه به سبكباران می گویند بگذرید و به سنگین باران می گویند فرود آیید. آیا با سبكباران خواهم گذشت یا با سنگین باران فرود خواهم آمد... .
سپس به سجده رفت من نزد او رفتم سرش را بر زانوی خود نهادم و چندان گریستم كه اشكم بر گونه هایش روان شد. برخاست، نشست و گفت: كیست كه مرا از یاد پروردگار باز می دارد؟ گفتم من طاووس هستم ای فرزند رسول خدا، این جزع و فزع چیست؟ ما باید چنین زاری كنیم; نه شما كه پدرت حسین بن علی، مادرت فاطمه زهرا و جدت رسول خداست. به من نگریست و گفت: طاووس، هیهات، هیهات...
مگر كلام خدا را نشنیده ای كه فرمود: زمانی كه در صور دمیده شودمیان آنان پیوند نباشد و یكدیگر را نپرسند. به خدا سوگند! فردا جز عمل صالح چیزی برایت سود ندارد.
ج : هراس از فراق
یكی دیگر از عوامل خوف معصومین - علیهم السلام - هراس از جدایی از درگاه ایزد منان به شمار می رود. این مطلب چنان امامان معصوم را بی تاب و بی قرار می كرد كه بستر و استراحت را رها می كردند. در دعای كمیل آمده است: فهبنی صبرت عذابك فكیف اصبر علی فراقك; خدایا! اگر من بتوانم بر حرارت آتش جهنم صبر كنم چگونه فراق تو را تحمل كنم.
«حبه عرنی » می گوید: من و نوف بكائی در صحن خانه ای كه مقر خلافت امیر مؤمنان بود، خوابیده بودیم. چون پاسی از شب گذشت، آن حضرت را دیدیم كه برخاسته است، آیات آخر سوره آل عمران را تلاوت می كند و بی قرار و بی تاب می گذرد. به من فرمود: بیداری یا خواب؟ گفتم: بیدارم، شما كه این گونه با خدا مناجات می كنید پس ما چه كنیم؟ حضرت گریه كرد و فرمود: همه ما در پیشگاه خدا موقفی خواهیم داشت و هیچیك از اعمال ما بر او مخفی نیست. ای حبه، خدا از رگ گردن به من و تو نزدیك تر است. ای حبه، هرگز من و تو از دید خداوند ناپیدا و مخفی نیستیم. سپس حال نوف را جویا شد، نوف گفت: بیدارم، از این حالت و گفتار شما گریه ام بسیار شد. فرمود: اكنون اگر گریه ات از خوف خدا طولانی شود فردا در روز قیامت چشم تو روشن خواهد شد. سپس در حالی كه با خدا مناجات می كرد گذشت: مناجاتی كه نشانه ترس و هراس از فراق است. او می فرمود: لیت شعری فی غفلاتی ا معرض انت عنی ام ناظر الی; ای كاش می دانستم كه به هنگام غفلت هایم از من روی برگردانده ای یا به سوی من نظرخواهی افكند. ای كاش می دانستم از خوابهای طولانی و كمی سپاسگزاری ام حالم نزد تو چگونه است.
راوی می گوید: حال آن بزرگوار چنین بود، تا سپیده دم آشكار شد.
هر چند در این فصل پرداختن به اموری چون «اهتمام به نوافل » «كیفیت انجام نماز شب در سیره معصومین - علیهم السلام -» و ... سودمند می نماید:
یك عمر می توان سخن از زلف یار گفت در بند آن مباش كه مضمون نمانده است
ولی با توجه به محدودیت مقاله فقط به دو فراز از آنچه در زیارتنامه ها آمده است، می پردازیم: یكی در صلوات خاصه امام موسی ابن جعفر (علیه السلام) كه می خوانیم: و صل علی موسی ابن جعفر - علیهما السلام - وصی الابرار... الذی كان یحیی اللیل بالسهر الی السحر بمواصلة الاستغفار حلیف السجدة الطویلة و الدموع الغزیرة و المناجات الكثیرة; خدایا، بر موسی بن جعفر (علیه السلام) وصی و جانشین نیكویان درود فرست. بزرگواری كه شبها تا صبح بیدار و شب زنده دار بود و پیوسته استغفار می كرد و در سجده طولانی، با چشم اشكبار، با خدا مناجات و راز و نیاز بسیار می كرد.
3 ـ اهتمام به وقت در نماز معصومان (علیه السلام)
نماز راه یافتن به بارگاه یار و سر بر آستان حضرت دوست نهادن است. نماز معراج انسان مؤمنی است كه با براق نیایش به سوی كمال و قرب الهی پرواز می كند. وقت نماز زمان ظهور بارقه های عشق و قرار گرفتن در معرض تابش انوار الهی است. بدین جهت اولیای الهی فرا رسیدن وقت نماز و لحظه های اولیه آن را پاس می داشتند و برای آن منزلت ویژه ای قایل بوده اند. یكی از زنان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می گوید: آن بزرگوار با ما مشغول صحبت بود و ما هم با او مكالمه می كردیم ولی همین كه وقت نماز داخل می شد گویا ما را نمی شناخت و ما او را نمی شناختیم; از همه چیز روی برمی تافت و به حق مشغول می شد. همین شیفتگی و شیدایی را در سیره امیرمؤمنان، این بنده دلداده حق رسته از همه وابستگیهای مادی، مشاهده می كنیم. در كتاب ارشاد القلوب می نویسد: در یكی از روزها در جنگ صفین امیر مؤمنان (علیه السلام) در حال جنگ بودند اما همواره خورشید را مورد نظر و مراقبت ویژه قرار می داد. ابن عباس علت را از حضرت جویا شد، امام (علیه السلام) فرمود: این كار برای این است كه بدانم كی وقت نماز فرا می رسد تا آن را انجام دهیم. ابن عباس با تعجب پرسید: آیا اكنون وقت نماز است در حالی كه جنگ ما را از نماز باز می دارد; حضرت پاسخ داد: «انما نقاتلهم علی الصلاة; ما برای نماز با اینها می جنگیم همچنین از امیرمؤمنان روایت شده كه چون وقت نماز فرا می رسید مضطرب می شد و چهره اش تغییر می كرد. وقتی علت این امر را از حضرت پرسیدند، فرمود: وقت امانتی كه خداوند آن را بر آسمانها و زمین و كوهها عرضه داشت اما آنها از به دوش كشیدن سرباز زدند، فرا رسید. اینك نمی دانم كه در این امانت نیكوكار خواهم بود یا نه.
در ظهر عاشورا، در حالی كه اهل بیت سخت ترین لحظات را می گذراند و تیرهای دشمن قامت راست قامتان جاودانه تاریخ را نشانه گرفته بود، ابوثمامه صیداوی به حضرت عرض كرد: وقت نماز است و دوست دارم در حالی شهید شوم كه نماز خود را خوانده باشم. حضرت فرمود: نماز را به یادم آوردی خدا تو را از نمازگزاران قرار دهد. سپس پیشاپیش اصحاب خویش به نماز ایستاد. نمازی كه تبلور زیباترین روح نیایش انسانی و ظهور معنویت متعالی او در قرآن ناطق امام حسین (علیه السلام) است. در این نماز یكی از یاوران حضرت به نام سعید ابن عبدالله حنفی شهید شد.
به گفته بعضی از راویان وقتی حضرت و اصحاب شرایط سخت كارزار دیدند و در یافتند كه نمی توانند طبق معمول نماز بخوانند با اشاره و به صورت فرادی نماز را گزاردند.
آنها نماز خواندند تا این پیام را به همه جهانیان ابلاغ كنند كه شقایقهای سرخ فام كربلا در سایه عبادت و نماز به زندگی و نیكبختی جاودان دست یافتند.
امام صادق (علیه السلام) و وقت نماز
آنها كه قلبی نورانی و دیده ای حقیقت بین دارند نزول بركات الهی و حقیقت اعمال را احساس می كنند. اینان همان خاندان وحی و صاحبان آیه تطهیرند كه صفحه دل آنها جام جهان بین و آیینه تمام نمای آفرینش است. امام صادق (علیه السلام) می فرماید: هنگامی كه وقت نماز فرا می رسد، درهای آسمان گشوده می شود و من دوست ندارم كه عملی قبل از عمل من بالا رود و كاری زودتر از كار من در صحیفه اعمال نگاشته شود.
و پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: هیچ گاه وقت نماز فرا نمی رسد مگر اینكه یكی از فرشتگان فریاد می زند: ای مردم بشتابید به سوی آتشهایی كه برافروختید و آن را با نماز خود خاموش سازید.
امام رضا (علیه السلام) و وقت نماز
دلدادگان به حق و عاشقان لقای خداوند هیچ چیز را با نیایش و نماز معاوضه نمی كنند. ذكر الهی برای آنان اصل است. نوع عمل امام رضا (علیه السلام) هنگام فرا رسیدن وقت نماز برای دوستداران و پیروان اهل بیت و زائران كوی ملكوتی اش سرمشقی نیكوست. در روایتی چنین می خوانیم: روزی امام رضا (علیه السلام) برای استقبال یكی از بستگانش به بیرون شهر رفت. وقت نماز فرا رسید; هنوز گروهی در راه بودند كه می بایست به امام (علیه السلام) ملحق شوند. حضرت محلی را برای اقامه نماز انتخاب كرد و به یكی از همراهان دستور داد اذان بگوید. آن فرد از امام خواست كه جهت پیوستن دیگران نماز را به تاخیر اندازد. حضرت پاسخ داد:
غفر الله لك، لا تؤخرن صلاة عن اول وقتها الی آخر وقتها من غیر علة علیك ابدا باول الوقت; خدا تو را بیامرزد، نماز را بدون عذر از اول وقت آن به آخر وقت تاخیر مینداز. بر تو باد به اقامه نماز در اول وقتش.
روای می گوید: در این زمان بود كه من اذان گفتم و نماز را همراه حضرت به جای آوردیم.

اسوه های زیارت الهام بخش عبادت و بندگی و نیایش به درگاه الهی اند و زائر با زیارت خویش و یادآوری این ویژگیها به روح و جان خویش طراوت و نشاط بیشتر می بخشد و این گونه است كه در گرداگرد قبور اولیای الهی همچنان آهنگ روح نواز نیایش و نماز حاكم است.

خوشبختی و موفقيت شما را از خداوند بزرگ خواستاريم

×××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××
با تشکر مجدد

و خدانگهدار

سوال:
راهکار حضور در نماز چیست؟

پاسخ:
نماز را روحی است و روح نماز حضور قلب و توجه تام به خداوند است.
امام صادق علیه السلام می فرمایند: «
ان العبد ليرفع له من صلاته نصفها او ثلثها او ربعها او خمسها و ما يرفع له الا ما اقبل عليه بقلبه»(!).
یعنی از نماز انسان، نصف يا ثلث يا ربع يا خمسش بالا برده مي شود (قبول مي گردد) و آن مقدار از نماز که با توجه قلبي همراه باشد، بالا مي رود.

نازلترین درجه حضور قلب در نماز توجه به معاني كلمات نماز است. یعنی حضور قلب در ابتدا با توجه به معاني کلمات حاصل مي شود اما بايد از اين مرحله نيز گذر کرد و به حضور واقعي در نماز نائل شد. حضور واقعي عبارت از این است که خود را در محضر خدا بیینیم و ادراکاتی شهودی از بزرگي و بلند مرتبگی صفات الهی داشته باشیم. در حقیقت حضور قلب يعني خلق را نديدن و حق را ديدن.

برای رسیدن به این مرتبه اولا لازم است شخص اهتمام بر ترک گناهان داشته باشد زیرا خاصیت گناه آن است که انسان را از خداوند دور نموده و تمامی زمینه های تقرب و بندگی انسان را نابود می سازد.

همچنین توجه به فلسفه نماز و مطالعه پیرامون آن از جمله راه های تقویت حضور قلب در نماز است. به عنوان مثال: در سخني از اميرالمؤمنين علی عليه السلام آمده که : سجده اول يعني من از خاک هستم. سر برداشتن از سجده اول يعني من از خاک برآمده ام. سجده دوم يعني من به خاک باز مي گردم و سر برداشتن از آن يعني دوباره براي قيامت سر از خاک بر مي دارم.

مطالعه کتابهای همچون «سرالصلوه» می تواند شما را در این مسیر کمک نماید.

بعد از ترک گناه و مطالعه فلسفه نماز مهمترین مساله برای رسیدن به حضور قلب تقویت معرفت توحید صمدی قرآنی است. یعنی این که در خدمت اساتید محترم فلسفه و عرفان درصدد فهم آموزه های توحیدی آیات و روایات باشد و در این مسیر تحصیل علمی و پرورش عقلانی پیدا کند زیرا رسيدن به کنه توحيد حقیقی «هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن» مستلزم تلاش فراوان و برنامه ريزي و تحصیل و مجاهدت و انجام دستورات شرعیه است.

يكى از شاگردان علامه طباطبايى(ره) از نداشتن خشوع در نماز و عدم حضور قلب رنج مى‏برد به خدمت علامه(ره) رسيد و راهكارى خواست. ايشان نخست از پاسخ خوددارى كردند، پس از چندبار اصرار، ايشان فرمودند: «شما نمى‏توانى!» شاگرد گفت: آقا شما بفرماييد حداقل اگر كسى پرسيد به او بگويم.علامه(ره) فرمودند: «فكر در نماز دنباله افكار شبانه‏روز است. كسى كه صبح تا ظهر به ياد خدا نبوده نمى‏تواند هنگام نماز ياد خدا را استمرار دهد.»

بنابراين توصيه مى‏شود محيط اطراف خود را به گونه اي تغيير دهيد که شما را برای نیل بدین مقصود ياري رساند. با يك برنامه‏ريزى مناسب به اصلاح كارهاى شخصى، خانوادگی و درسی‌تان پرداخته و همواره درصدد برقراری رابطه ای خوب با اطرافیانتان باشید.

البته حضور تام قلب امری دشوار است و بايد به تدريج مستقر شود بنابراين كسي كه در ابتداي راه كمال و خودسازي قرار دارد نبايد از خود انتظار حضور قلب كامل داشته باشد و بايد آن را به تدريج تمرين كند و بدست آورد. بايد با نفس مانند کودکي نوآموز مدارا کرد و به تدريج و با آهستگي آن را مهار و رام نمود. بنابراين بايد از مقدار بسيار کم شروع کرد و به تدريج بر ميزان تمرکز و توجه و حضور قلب افزود.

پی نوشت:

1.مجلسی، بحارالانوار، ج 84، ص 238

موضوع قفل شده است