جمع بندی خـَـشـــم را فـــرو مـــی بـَــریـــم ، یــــا ذخـــیـــــره مــی کــنــیـــم؟

تب‌های اولیه

17 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
خـَـشـــم را فـــرو مـــی بـَــریـــم ، یــــا ذخـــیـــــره مــی کــنــیـــم؟

سلام و عرض احترام خدمت کارشناس محترم.

1- بین انسان های مومن و متدین گاهی افرادی رو می بینم که از بدی های دیگران به ظاهر گذشت می کنند.

ولی به محض اینکه همون شخص یک بد رفتاری دیگه باهاشون میکنه فقط راجع به اون رفتار حرف نمی زنن و تمام گذشته رو میریزن توی دایره که تو فلان کردی و ...

در حالی که این آدم رفتارش نشون می داد که گذشت کرده.

2- متاسفانه برخی با پنبه سر می برن و تکلیفشون رو روشن نمی کنند ، ژست خنده و خوشرویی و دوستی می گیرن و انگار که همه چیز رو فراموش کردند

ولی به محض اینکه فرصتی پیدا کنند تلافی همه چیز رو در میارند.

3- طرف وسط جر و بحث یه دفعه میاد خشمشو فرو ببره ، با اخم دستاشو میزنه به کمرش و سرشو به دو طرف تکون میده و میگه "لا اله الا الله"

در حالت عادی همه فکر میکنند با این ذکر آروم میشه و به دنبال غلبه بر خشم هست ،

ولی اتفاقی که میفته اینه که بعد از گفتن این ذکر یه دفعه شیر فلکه رو باز میکنه و هرچی توی دلشه میریزه بیرون.

1- فرو خوردن خشم یعنی چی؟

2- چگونه خشممون رو فرو ببریم؟

3- گذشت کردن یعنی چی؟

4- چگونه گذشت کنیم؟

5- با هر کدام از سه گروهی که توضیح دادم چگونه رفتار کنیم؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد اویس

[="Tahoma"][="Blue"]با سلام خدمت شما برادر گرامی

یکی از صفات ارزشی بسیار مهم که در رأس ارزش ها قرار دارد فروخوردن خشم یا کظم غیظ وگذشت از اشتباهات دیگران است که امیرمؤمنان علی علیه السلام آن راتاج ارزش ها خوانده و فرمایند: العفو تاج المکارم(1) یعنی عفو و گذشت تاج و زینت فضایل اخلاقی است.

این تعبیر نشانگر آن است که همان گونه که تاج، علامت قدرت و عظمت و زینت است و جایگاه آن بر بالاترین عضو بدن میباشد ،عفو وگذشت نیز در میان مردم از جایگاه رفیعی قرار دارد، و مایه زینت و زیبایی انسان می باشد.

برای فرو بردن خشم راهکارهای متعدد و متوعی در آموزه های دینی و روایات بیان شده است که در ادامه به گزیده ای از آنها اشاره می‌نمایم:

[=Calibri]1- مطالعه و تفکر در آیات و روایات مربوطه: لازم است شخص پیش از هنگام عصبانیت در حالات عادی خویش در آيات و احاديثی كه خشم بي جا را مذمت كرده اند، تفکر نموده و از عواقبش برحذر باشد. به عنوان مثال امام باقرعليه السّلام مي فرمايد: من ملك نفسه اذا... غضب حرم الله جسده علي النار؛(2) هر كس در هنگام خشم و غضب مالك نفس خويش باشد، خداوند متعال بدن او را بر آتش جهنم حرام خواهد كرد.

[=Calibri]2- گفتن جمله «اعوذ بالله من الشيطان الرجيم» در هنگام بروز خشم

[=Calibri]3- در هنگام عصبانیت و خشمگین شدن، سریعا محل را ترک کردن و عکس العمل نشان ندادن

[=Calibri]4- وضو گرفتن با آب سرد یا غسل نمودن [=Calibri]5- برطرف کردن زمینه های بروز خشم و عصبانیت مانند گرسنگي، تشنگي، خستگي، بي خوابي و...

[=Calibri]6- همشینی نکردن با افراد بدخلق و عصبانی

[=Calibri]7- تلاوت قرآن کریم در دقایقی از شبانه روز

[=Calibri]8- سفارش به اطرافيان در مورد يادآوري عواقب شوم عصبانيت و تذكر نكات مؤثر

[=Calibri]9- حداقل ماهی یک بار به زیارت اهل قبور رفتن

[=Calibri]10- تنبیه نمودن خود بعد از بروز خشم و عصبانیت بواسطه اعمالی همچون روزه گرفتن و نماز قضا خواندن برای اموات و یا محروم کردن خود از برخی تفریحات

نقل است که روزي يك نفر مسيحي به آن حضرت جسارت كرد و گفت : «انت بقر» امام بدون اينكه خشمگين شود، فرمود: «لا انا باقر؛ نه من باقرم.» مسيحي گفت: تو پسر آن زن آشپز هستي؟ امام فرمود: آري مادرم يك بانوي آشپز بود. آن مرد براي اينكه امام را عصباني كند، دوباره گفت: تو پسر زن سياه چرده، زنگي و دشنام گو هستي. امام پاسخ داد. اگر تو راست مي گويي، خدا مادرم را بيامرزد و اگر دروغ مي گويي، خداوند تو را ببخشد. وقتي آن مرد مسيحي بردباري و حلم بي پايان امام را مشاهده كرد كه با اين اهانت ها هرگز خشمگين نشد و كاملا بر نفس خود مسلط بود، زبان بر شهادتين جاري كرد و مسلمان شد.(3)

پی نوشت ها:

1-شرح غررالحکم، ج 1، ص 140، حدیث 520.
[=Calibri]2- تفسير البرهان .ج .4 ص 828. سيدهاشم بحراني
3- المناقب، محمدبن شهر آشوب ج 4، ص.207

Im_Masoud.Freeman;889772 نوشت:
گاهی افرادی رو می بینم که از بدی های دیگران به ظاهر گذشت می کنند.

ولی به محض اینکه همون شخص یک بد رفتاری دیگه باهاشون میکنه فقط راجع به اون رفتار حرف نمی زنن و تمام گذشته رو میریزن توی دایره که تو فلان کردی و ...

در حالی که این آدم رفتارش نشون می داد که گذشت کرده.


سلام
منم این طوریم
یعنی این طوری نیست که قبلش بخشیده بوده باشم بعد دوباره بخششمو پس بگیرم

بلکه تا قبلش با حسن ظن برخورد می کردم و همه چیز رو به خوبی برداشت می کردم، بعد از یه اتفاق که دیگه هیچ جوری نمیتونم توجیهش کنم تمام اتفاقات قبلی هم توی ذهنم رنگ عوض میکنن و دیگه نمیتونم خوش بینانه بهش نگاه کنم. به تعبیری تازه دو زاریم می افته که از اول...

خب اینجاست که دیگه ناراحتی متناسب با اون یک کار اخیر نیست، بلکه متناسب با مجموعه کارهاییه که خاطراتش تو ذهنم چرخ می زنه
احتمالا درمانش اینه که کمی حسن ظن رو کنار بذارم و واقع بینانه به رفتار آدما نگاه کنم تا به این عاقبت نرسم!

تنها راهش اينه ادم رك باشه ( بي ادب نه ها )
و دوم اينكه كينه اي نباشه
تمام اين چيزهايي كه گفتيد از ادمهايي سر ميزنه كه حرفشون رو به موقع نميگن جمع ميكنن كينه ميشه بعد يا با خشم و دعوا بروزش ميدن يا بعدا عملا تلافي ميكنن

سلام
یه چیزی یادم اومد که شاید جواب این سوال هم باشه

Im_Masoud.Freeman;889772 نوشت:
5- با هر کدام از سه گروهی که توضیح دادم چگونه رفتار کنیم؟

درباره گروه 3 نظری ندارم. اما در مواجهه با گروه 1 و 2 و به طور کلی هر آدمی، اگر مرتکب خطایی شدید و اون ها به روی خودشون نیاوردند و فراموش کردند یا خودشون رو به فراموشی زدند، شما فراموش نکنید

گاهی یک عذرخواهی ساده و یک اقرار به اشتباه میتونه خیلی چیزا رو حل کنه

[="Times New Roman"][="Black"]

الرحیل;890316 نوشت:

گاهی یک عذرخواهی ساده و یک اقرار به اشتباه میتونه خیلی چیزا رو حل کنه

سلام

خداروشکر من با این مدل آدمها خیلی کم برخورد جدی داشتم ، ولی دیدم که چقدر دیگران رو اذیت میکنند.

واقعا غیر قابل تحمله.[/]

[=Microsoft Sans Serif]

Im_Masoud.Freeman;889772 نوشت:
گاهی افرادی رو می بینم که از بدی های دیگران به ظاهر گذشت می کنند.

ولی به محض اینکه همون شخص یک بد رفتاری دیگه باهاشون میکنه فقط راجع به اون رفتار حرف نمی زنن و تمام گذشته رو میریزن توی دایره که تو فلان کردی و ...

در حالی که این آدم رفتارش نشون می داد که گذشت کرده.

سلام و عرض ادب

بنده هم اعتراف میکنم این کار رو انجام میدم نمیگم درسته و میدونم فضیلت اخلاقی نیست ولی مطمئن نیستم هم که اشتباهه. چون توصیه دین بدی رو با نیکی جواب دادنه.

اما علتش اینه که تو ذهنم دفعات اول رو مثلا میذارم پای شوخی یا اشتباه. ولی وقتی ببینم مدام رفتاری که باعث آزارم میشه و اگه جلوش رو نگیرم قراره تکرار بشه و اون شخص تا باهاش برخورد نشه به روی خودش نمیاره اونوقت تمام رفتار اشتباهش رو پیش میکشم چون معمولا از قبول اشتباهات طفره میرن و نهایت عمل آخری که انجام داده رو به یاد میاره و تازه شاکی میشه که چرا مثل خودش باهاش برخورد شده.

این برخورد در رابطه با رفتار گذشته نیست در رابطه با رفتار فعلی و احتمالی آینده هست. چون به هیچ وجه اگر رفتارش رو تکرار نکنه دنبال این نیستم که به قول شما تلافی کنم .

به نظرم اینکه قضیه رو یک طرفه ببینیم و گذشت که عمل اخلاقی هست رو اجبار بدونیم و عدم تکرار اشتباهات که عملی معقول هست رو نه و برعکس نشون بدیم خاطی اصلی رو اشتباهه.

پس اشتباهاتمون رو تکرار نکنیم بعد انتظار گذشت انتظار به جایی هست چون گذر زمان خود به خود باعث فراموشی رفتار های بد دیگران میشه.

در ضمن ظرفیت افراد متفاوته یکی میتونه دو بار گذشت کنه یکی ده بار یکی هم همون دفعه اول مقابله به مثل میکنه.

امیدوارم که پاسخم باعث ناراحتیون نشه ( اینم از همون جملاتی که احتمالا بدتون میاد happy)

موفق باشید

یا حق

[="Times New Roman"][="Black"]

حق دوست;890335 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]

سلام و عرض ادب

بنده هم اعتراف میکنم این کار رو انجام میدم نمیگم درسته و میدونم فضیلت اخلاقی نیست ولی مطمئن نیستم هم که اشتباهه. چون توصیه دین بدی رو با نیکی جواب دادنه.

اما علتش اینه که تو ذهنم دفعات اول رو مثلا میذارم پای شوخی یا اشتباه. ولی وقتی ببینم مدام رفتاری که باعث آزارم میشه و اگه جلوش رو نگیرم قراره تکرار بشه و اون شخص تا باهاش برخورد نشه به روی خودش نمیاره اونوقت تمام رفتار اشتباهش رو پیش میکشم چون معمولا از قبول اشتباهات طفره میرن و نهایت عمل آخری که انجام داده رو به یاد میاره و تازه شاکی میشه که چرا مثل خودش باهاش برخورد شده.

این برخورد در رابطه با رفتار گذشته نیست در رابطه با رفتار فعلی و احتمالی آینده هست. چون به هیچ وجه اگر رفتارش رو تکرار نکنه دنبال این نیستم که به قول شما تلافی کنم .

به نظرم اینکه قضیه رو یک طرفه ببینیم و گذشت که عمل اخلاقی هست رو اجبار بدونیم و عدم تکرار اشتباهات که عملی معقول هست رو نه و برعکس نشون بدیم خاطی اصلی رو اشتباهه.

پس اشتباهاتمون رو تکرار نکنیم بعد انتظار گذشت انتظار به جایی هست چون گذر زمان خود به خود باعث فراموشی رفتار های بد دیگران میشه.

در ضمن ظرفیت افراد متفاوته یکی میتونه دو بار گذشت کنه یکی ده بار یکی هم همون دفعه اول مقابله به مثل میکنه.

امیدوارم که پاسخم باعث ناراحتیون نشه ( اینم از همون جملاتی که احتمالا بدتون میاد happy)

موفق باشید

یا حق


سلام.

یکی از مواردی که باعث شد این تاپیک رو بزنم واستون تعریف میکنم تا بهتر منظورمو متوجه بشی.

دو تا از آشناها سر یه مسئله ای یه اختلافی داشتند ، که بعد از مدتی حل شد ، و نفر دومی که حق باهاش بود و گذشت کرده بود ( من اینطور برداشت کردم )

رفت پیش نفر اول به عنوان شاگرد کار می کرد. و با هم میرفتن اینور اونور ، و همیشه از خوبی هاش میگفت.

گذشت و بعد از مدتی باز به مشکل خوردند و دیگه نرفت پیشش کار کنه ،

اومد پیش چند نفر تمام دلخوری هایی که توی دورانی که پیشش کار میکرد داشت رو گفت و اون اختلاف حل شده رو هم تعریف کرد.


چیزی که به نظر من اومد این بود که خودش هم می دونه که کارش درست نیست و اون اختلاف دیگه تموم شده.

ولی چون ابزاری برای دفاع از ادعاهای جدیدش نداره به اونها متوسل میشه.

منظور من از گروهی که توضیح دادم فقط این مدل افراد هست و بس.

به نظر شما وقتی کسی با کسی اختلاف داره و قهرن با هم ، و بعد از مدتی میره پیشش کار میکنه و میگن و می خندن نشون دهنده ی این نیست که مسئله بینشون حل شده؟

من که اینطور برداشت میکنم که حتما حل شده.

حق دوست;890335 نوشت:

امیدوارم که پاسخم باعث ناراحتیون نشه ( اینم از همون جملاتی که احتمالا بدتون میاد happy)

چند دقیقه ای روی این فکر کردم ولی منظورت رو متوجه نشدم.

[="Microsoft Sans Serif"][="Black"]

Im_Masoud.Freeman;890343 نوشت:
به نظر شما وقتی کسی با کسی اختلاف داره و قهرن با هم ، و بعد از مدتی میره پیشش کار میکنه و میگن و می خندن نشون دهنده ی این نیست که مسئله بینشون حل شده؟

ولی من اینطور برداشت میکنم که سعی داره مساله رو حل کنه ولی چون قبلا اختلافاتی وجود داشته آستانه تحمل پایین هست و ممکنه دوباره دچار اختلاف بشن و زودتر از قبل هم این اتفاق بیوفته.

Im_Masoud.Freeman;890343 نوشت:
چند دقیقه ای روی این فکر کردم ولی منظورت رو متوجه نشدم.

منظورم این بود که یه نفر (در اینجا من) هر چی دلش میخواد بگه، بعد هم بگه امیدوارم از حرفام ناراحت نشده باشین.[/]

Im_Masoud.Freeman;890319 نوشت:
[=Times New Roman]
سلام

خداروشکر من با این مدل آدمها خیلی کم برخورد جدی داشتم ، ولی دیدم که چقدر دیگران رو اذیت میکنند.

واقعا غیر قابل تحمله.

سلام

:Gig::Gig:

[=Times New Roman]

الرحیل;890542 نوشت:
سلام

:Gig::Gig:

سلام.

این رو هم بگم ، منظور من این نیست که چرا نمی بخشند یا چرا دوباره میرن سراغ گذشته. شاید کسی دوست نداشته باشه ببخشه.

من میگم کسی که ناراحته ، یا غم توی دلشه ، نباید ادای آشتی کردن رو در بیاره که دیگران رو فریب بده ، تا کارش راه بیفته و بعد دوباره برگرده سر پله اول.

Im_Masoud.Freeman;890546 نوشت:
[=Times New Roman]

سلام.

این رو هم بگم ، منظور من این نیست که چرا نمی بخشند یا چرا دوباره میرن سراغ گذشته. شاید کسی دوست نداشته باشه ببخشه.

من میگم کسی که ناراحته ، یا غم توی دلشه ، نباید ادای آشتی کردن رو در بیاره که دیگران رو فریب بده ، تا کارش راه بیفته و بعد دوباره برگرده سر پله اول.


سلام

خب بستگی به سطح رابطه داره و اینکه چقدر این ارتباط بر اساس صمیمیته و چقدر بر اساس اجبار

آدما که نمیتونن همه اش با هم در حال جدال باشن. به این راحتی هم نمیشه هر کسی رو از زندگی بیرون کرد. به هر حال مجبورن با هم سلام و علیک داشته باشن، همکاری داشته باشن، رفت و آمد داشته باشن.

نمیشه هم بگی یک طرف بارها و بارها عملی که میدونه طرف مقابل رو آزار میده تکرار کنه و براش هم اصلا مهم نباشه، طرف مقابل هم یا ببخشه و همه چیز رو فراموش کنه یا هر بار که همدیگه رو می بینن روشو 180 درجه بچرخونه که هر کس دید شک نکنه که اینا با هم مشکل دارن

به هر حال در یک ارتباط دو طرفه آزار و اذیت هم دو طرفه است. اگه هم کسی یادآوری کارهایی که کرده اذیتش می کنه، حداقل کاری که میتونه بکنه اینه که در آینده اون ها رو تکرار نکنه

[="Times New Roman"][="Black"]فکر میکنم اشتباه بزرگی کردم این تاپیک رو زدم.

ارتباطی هم به حرف و پست کسی نداره.[/]

سلام

اویس;890039 نوشت:
برای فرو بردن خشم راهکارهای متعدد و متوعی در آموزه های دینی و روایات بیان شده است که در ادامه به گزیده ای از آنها اشاره می‌نمایم:

1- مطالعه و تفکر در آیات و روایات مربوطه: لازم است شخص پیش از هنگام عصبانیت در حالات عادی خویش در آيات و احاديثی كه خشم بي جا را مذمت كرده اند، تفکر نموده و از عواقبش برحذر باشد. به عنوان مثال امام باقرعليه السّلام مي فرمايد: من ملك نفسه اذا... غضب حرم الله جسده علي النار؛(2) هر كس در هنگام خشم و غضب مالك نفس خويش باشد، خداوند متعال بدن او را بر آتش جهنم حرام خواهد كرد.

2- گفتن جمله «اعوذ بالله من الشيطان الرجيم» در هنگام بروز خشم

3- در هنگام عصبانیت و خشمگین شدن، سریعا محل را ترک کردن و عکس العمل نشان ندادن

4- وضو گرفتن با آب سرد یا غسل نمودن 5- برطرف کردن زمینه های بروز خشم و عصبانیت مانند گرسنگي، تشنگي، خستگي، بي خوابي و...

6- همشینی نکردن با افراد بدخلق و عصبانی

7- تلاوت قرآن کریم در دقایقی از شبانه روز

8- سفارش به اطرافيان در مورد يادآوري عواقب شوم عصبانيت و تذكر نكات مؤثر

9- حداقل ماهی یک بار به زیارت اهل قبور رفتن

10- تنبیه نمودن خود بعد از بروز خشم و عصبانیت بواسطه اعمالی همچون روزه گرفتن و نماز قضا خواندن برای اموات و یا محروم کردن خود از برخی تفریحات


بعید است همۀ این روش‌ها در روایات یا متون مذهبی آمده باشد. این‌ها بیش‌تر توصیه‌های استادان اخلاق اسلامی است. وگرنه تا جایی که دیده‌ام در متون اصلی دینی و روایات تنها اشاراتی شبیه به جملات قصار و کوتاه و اغلب مبهم آمده است که به طور کلی مردم را از حسد و خشم و تکبر و امثال این‌ها باز می‌دارند. اغلب، در این روایات نه حسد تعریف می‌شود نه خشم تعریف می‌شود و نه هیچ چیز دیگر؛ به علاوه هیچ راه کار عملی هم برای دوری از آن‌ها ارائه نمی‌شود؛ بلکه تنها به طور کلی گفته می‌شود که از صفات بد دروی کنید مثلا گفته می‌شود تکبر نورزید بی آن که معنی تکبر یا راهکار دوری از آن بیان شود.
به علاوه صفات مضموم مذکور در منابع دینی همان صفاتی هستند که در صدر اسلام بین اعراب آن زمان شناخته شده بودند. مثلا روایتی در مورد دوری از اضطراب و استرس نداریم چون اعراب آن زمان لغتی برای استرس نداشتند و در نتیجه در متون دینی هم اشاره‌ای به آن‌ها نشده است. بر عکس برای دوری از عجب روایت داریم در حالی که این صفت برای ما کم‌تر مطرح می‌شود.
آن چه از این نتیجه می‌شود این است که راه شناخت و کنترل خشم را در دین و مذهب نمی‌شود پیدا کرد. بلکه بهتر است تعریف، انواع و راه‌های پیشگیری ازخشم را در روانشناسی امروزی جستجو کنیم. البته می‌شود این جستجو در روانشناسی را قربة الی الله، به خاطر توصیه‌های دینی انجام داد، اما نباید از مذهب انتظار دریافت مطالب روانشناسی اجمله تعریف، عوامل و راهکارها را داشت.
برای نمونه، یکی از عوامل خشم در برخی موقعیت‌ها برای یک فرد، می‌تواند تجاربی او در کودکی باشد، که یک موقعیت یا حتی طرز رفتار یک نفر، به طور ناخوداگاه وضعیتی را از کودکی فرد یادآوری می‌کند و باعث خشمش می‌شود. برای جلوگیری از این نوع خشم باید برگشت و عقده‌ای زمان کودکی را بررسی و گره گشایی کرد. با صلوات و اذکار دیگر این اتفاق نمی‌افتد و موضوع حل نمی‌شود.

irancplusplus;890669 نوشت:
بعید است همۀ این روش‌ها در روایات یا متون مذهبی آمده باشد. این‌ها بیش‌تر توصیه‌های استادان اخلاق اسلامی است. وگرنه تا جایی که دیده‌ام در متون اصلی دینی و روایات تنها اشاراتی شبیه به جملات قصار و کوتاه و اغلب مبهم آمده است که به طور کلی مردم را از حسد و خشم و تکبر و امثال این‌ها باز می‌دارند. اغلب، در این روایات نه حسد تعریف می‌شود نه خشم تعریف می‌شود و نه هیچ چیز دیگر؛ به علاوه هیچ راه کار عملی هم برای دوری از آن‌ها ارائه نمی‌شود؛ بلکه تنها به طور کلی گفته می‌شود که از صفات بد دروی کنید مثلا گفته می‌شود تکبر نورزید بی آن که معنی تکبر یا راهکار دوری از آن بیان شود.

فرمایش شما به این کلیت صحیح نیست. البته درست است که در برخی مسائل اخلاقی، کلیاتی در ایات و احادیث ذکر شده باشد و بیان جزئیات آنها از ناحیه علمای اخلاقی بیان شده است ولی این گفته کلیت ندارد و شامل همه مباحث اخلاقی نمی شود. این طور نیست که در روایات هیچ تعریفی پیرامون رذایل اخلاقی مانند حسادت و خشم نشده باشد و نشانه ها و راهکارهای ترک آنها بیان نشده باشد به عنوان مثال در روایت آمده که امام صادق علیه السلام فرمودند:
لِلحاسِدِ ثلاثُ علاماتٍ: یُغتابُ اذا غابَ، وَیَتَمَلَّقُ اذا شَهِدَ، وَیَشمُتُ بِالمُصیبَه. «بحار الانوار، ج۷۳، ص ۲۵۱»
برای حسود سه نشانه است: پشت سر غیبت می کند در حضور تملق می گوید و در مصیبت سرزنش می کند.
این روایت به عینه نشانه حسادت رو به بیان می کند و یا وقتی پیامبر اکرم صلى الله عليه و آله می فرمایند:
اِنَّ الغَضَبَ مِنَ الشَّيطانِ وَاِنَّ الشَّيطانَ خُلِقَ مِنَ النّارِ وَاِنَّما تُطفَأُ النّارُ بِالماءِ فَاِذا غَضِبَ اَحَدُكُم فَليَتَوَضَّ؛(نهج الفصاحه، ح 660)
خشم از شيطان و شيطان از آتش آفريده شده است و آتش با آب خاموش مى شود، پس هرگاه يكى از شما به خشم آمد، وضو بگيرد.
این بیان پیامبر اکرم صلی الله به عینه گویای یکی از راهکارهای خلاصی از خشم یعنی وضو گرفتن می باشد.

[="Tahoma"][="Blue"]سوال:
فرو خوردن خشم به چه معنا است و چگونه می تونیم در برابر اشتباهات دیگران خشم خود را فرو ببریم؟

پاسخ:
یکی از صفات ارزشی بسیار مهم که در رأس ارزش ها قرار دارد فروخوردن خشم یا کظم غیظ و گذشت از اشتباهات دیگران است که امیرمؤمنان علی علیه السلام آن را تاج ارزش ها خوانده و فرمایند: العفو تاج المکارم(1) یعنی عفو و گذشت تاج و زینت فضایل اخلاقی است.
این تعبیر نشانگر آن است که همان گونه که تاج، علامت قدرت و عظمت و زینت است و جایگاه آن بر بالاترین عضو بدن میباشد ،عفو وگذشت نیز در میان مردم از جایگاه رفیعی قرار دارد، و مایه زینت و زیبایی انسان می باشد.
برای فرو بردن خشم راهکارهای متعدد و متوعی در آموزه های دینی و روایات بیان شده است که در ادامه به گزیده ای از آنها اشاره می‌نمایم:
1- مطالعه و تفکر در آیات و روایات مربوطه: لازم است شخص پیش از هنگام عصبانیت در حالات عادی خویش در آيات و احاديثی كه خشم بي جا را مذمت كرده اند، تفکر نموده و از عواقبش برحذر باشد. به عنوان مثال امام باقرعليه السّلام مي فرمايد: من ملك نفسه اذا... غضب حرم الله جسده علي النار؛(2) هر كس در هنگام خشم و غضب مالك نفس خويش باشد، خداوند متعال بدن او را بر آتش جهنم حرام خواهد كرد.
2- گفتن جمله «اعوذ بالله من الشيطان الرجيم» در هنگام بروز خشم
3- در هنگام عصبانیت و خشمگین شدن، سریعا محل را ترک کردن و عکس العمل نشان ندادن
4- وضو گرفتن با آب سرد یا غسل نمودن 5- برطرف کردن زمینه های بروز خشم و عصبانیت مانند گرسنگي، تشنگي، خستگي، بي خوابي و...
6- همشینی نکردن با افراد بد خلق و عصبانی
7- تلاوت قرآن کریم در دقایقی از شبانه روز
8- سفارش به اطرافيان در مورد يادآوري عواقب شوم عصبانيت و تذكر نكات مؤثر
9- حداقل ماهی یک بار به زیارت اهل قبور رفتن
10- تنبیه نمودن خود بعد از بروز خشم و عصبانیت بواسطه اعمالی همچون روزه گرفتن و نماز قضا خواندن برای اموات و یا محروم کردن خود از برخی تفریحات

نقل است که روزي يك نفر مسيحي به آن حضرت جسارت كرد و گفت : «انت بقر» امام بدون اينكه خشمگين شود، فرمود: «لا انا باقر؛ نه من باقرم.» مسيحي گفت: تو پسر آن زن آشپز هستي؟ امام فرمود: آري مادرم يك بانوي آشپز بود. آن مرد براي اينكه امام را عصباني كند، دوباره گفت: تو پسر زن سياه چرده، زنگي و دشنام گو هستي. امام پاسخ داد. اگر تو راست مي گويي، خدا مادرم را بيامرزد و اگر دروغ مي گويي، خداوند تو را ببخشد. وقتي آن مرد مسيحي بردباري و حلم بي پايان امام را مشاهده كرد كه با اين اهانت ها هرگز خشمگين نشد و كاملا بر نفس خود مسلط بود، زبان بر شهادتين جاري كرد و مسلمان شد.(3)

پی نوشت ها:
1-شرح غررالحکم، ج 1، ص 140، حدیث 520.
2- تفسير البرهان .ج .4 ص 828. سيدهاشم بحراني
3- المناقب، محمدبن شهر آشوب ج 4، ص.207

[/]

موضوع قفل شده است