جمع بندی چرا نان وگوشت را نباید با چاقو یا کارد برید؟

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا نان وگوشت را نباید با چاقو یا کارد برید؟

سلام

در روایات به مضمون زیر تاکید شده
نان را نباید با چاقو یا کارد برید. زیرا این مکروه میباشد. همچنین گوشت را نیز نباید با چاقو برید زیرا این کار از اخلاق متکبرین و مترفهین جامعه میباشد لذا مستحب این است که نان، گوشت و ... را با دست و دندان برید و خورده شود حضرت اکرم صلی الله علیه و سلم در یک حدیث فرموده اند: به هنگام خوردن به جای کارد، از دست و دندان استفاده نمائید.

علت تاکید برنبریدن با چاقو چیست ؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد آلاء

بسم الله الرحمن الرحیم

عرض ادب و سلام ؛

عبد آبق;889583 نوشت:
در روایات به مضمون زیر تاکید شده
نان را نباید با چاقو یا کارد برید. زیرا این مکروه میباشد. همچنین گوشت را نیز نباید با چاقو برید زیرا این کار از اخلاق متکبرین و مترفهین جامعه میباشد لذا مستحب این است که نان، گوشت و ... را با دست و دندان برید و خورده شود حضرت اکرم صلی الله علیه و سلم در یک حدیث فرموده اند: به هنگام خوردن به جای کارد، از دست و دندان استفاده نمائید.

علت تاکید برنبریدن با چاقو چیست ؟

در پاسخ سوال شما دوست گرامی ابتداء بنده به بیان برخی از روایات در موضوع مطرح شده توسط شما می پردازم و بعد به ذکر تحلیلی که در مورد این روایات به ذهن می رسد خواهم پرداخت.

اولا روایاتی که در مطالعه و بررسی ینده به آن دست یافتم تنها اشاره دارند به نهی از بریدن نان و در مورد نهی بریدن گوشت با کارد به مطلبی در روایات دست نیافتم.

ذکر روایات نهی از بردیدن نان با کارد :

رسول خدا(ص) می فرماید: «اَکْرِمُوا الْخُبْزَ وَ عَظِّمُوهُ فَاِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعالی اَنْزَلَ لَهُ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ اَخْرَجَ بَرَکاتِ الْاَرْضِ مِنْ کَرَامَتِهِ اَنْ لا یُقْطَعَ وَلا یُوطَأ»؛ نان را بزرگ دارید و آن را محترم شمارید که خدای متعال برای آن، برکاتی از آسمان فرو فرستاده و برکات زمین را بیرون آورده است؛ از جمله احترام گزاری به نان، آن است که آن را نبرند و زیر پا نیندازند.(1)

امام صادق(ع) به نقل از رسول خدا(ص) می فرماید: «لا تَقْطَعُوا الْخُبْزَ بِالسِّکِّینِ وَلَکِنِ اکْسِرُوهُ بِالْیَدِ وَلْیُکْسَرْ لَکُمْ خالِفُوا الْعَجَمَ؛ نان را با کارد نبرید و با دست بشکنید و برایتان شکسته شود، با عجم مخالفت کنید.»

علامه مجلسی در کتاب بحار الانوار در ذیل این روایت می فرماید: «فرمان مخالفت با عجم برای این بوده است که در آن روزگار، اینان کافر بوده اند.»(2)

منابع :
(1)- مجلسی ، بحار الانوار، ج 63، ص 270.
(2)- همان، ج 63، ص270؛ این روایت در منابع دیگر مانند کتاب اصول کافی و نیز و سائل الشیعه بیان شده است.

بسم الله الرحمن الرحیم

عرض سلام و ادب خدمت دوستان گرامی ؛

عبد آبق;889583 نوشت:
علت تاکید برنبریدن با چاقو چیست ؟

همان گونه که در پست قبلی در انتهای روایت و بیان ذیل آن عرض شد ؛ شاید یکی از مهمترین دلایل مکروه شدن بریدن نان با کارد این بوده است که این عمل سنت قوم عجم بوده است که در آن زمان کافر بوده اند و برای پرهیز از ترویج سنت کفار و عدم پیروی از آنها چنین دستور داده شده است؛ و خود این عمل قبح ذاتی نداشته است. شاهد بر این ادعا روایات زیر است که بیان شده است اشکالی ندارد که نان را با کارد برید :

الْمَحَاسِنُ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ بَشِيرٍ رَفَعَهُ قَالَ: لَا بَأْسَ بِقَطْعِ الْخُبْزِ بِالسِّكِّين‏(1)
در محاسن (..) بسندش كه بالا برده تا رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده: بريدن نان با كارد گناه ندارد.

وَ مِنْهُ، عَنِ السَّيَّارِيِّ عَنْ أَبِي عَلِيِّ بْنِ رَاشِدٍ رَفَعَهُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع إِذَا لَمْ يَكُنْ لَهُ إِدَامٌ قَطَعَ الْخُبْزَ بِالسِّكِّينِ‏(2)
و از «همان» (..) بسندى تا امام ششم عليه السّلام كه چون امير المؤمنين عليه السّلام نانخورش نداشت نان را با كارد ميبريد.

وَ مِنْهُ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ رَفَعَهُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مِنْ أَدْنَى الْإِدَامِ قَطْعُ الْخُبْزِ بِالسِّكِّينِ‏(3)
و از «همان»: بسندش از امام ششم عليه السّلام كه كمتر نانخورش بريدن نانست با كارد.

لازم به توضیح است که کلمه «ادام» به معنی خورشت نان و یا چیزی است که با نان خورده می شود؛ در دو حدیث آخر به این نکته بسیار ظریف اشاره شده است که اگر خورشتی برای خوردن آن با نان موجود نبود؛ برای این که طبع انسان با میل بیشتری به خوردن نان روی آورد؛ نان را با کارد ببرید تا خوردنش لذیذ تر به نظر می رسد به همین دلیل در روایت آخر بیان می دارد که کمترین خورشت غذا، بریدن نان است.

در مجموع به نظر می رسد علت کراهت بریدن نان با کارد ؛ مخالفت با سنت کفار عجم بوده است. گرچه شاید این هم دلیل قطعی مساله نباشد . به طور کلی در مباحث احکام و در فلسفه ی حرمت یا وجوب یا استحباب و ..... تنها می توان دلایلی را از باب امکان و احتمال مطرح کرد و علم قطعی و یقینی و فلسفه حتمی احکام را تنها خداوند بزرگ می داند و بس .

منابع :
(1)- مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط - بيروت) - بيروت، چاپ: دوم، 1403 ق؛ ج‏63 ؛ ص271.
(2)- همان.
(3)- همان.

این دو حدیث با حدیث قبلی که نان را با کارد نبرید در تضاد است

وقتی خود اهل بیت این کار را می کنند چرا مکروه باشد

در ضمن در زمان امام صادق علیه السلام عجم ها کم و بیش مسلمان بودند و با چاقو بریدن نان توسط آنها ثابت نیست

بسم الله الرحمن الرحیم

عرض ادب و سلام ؛

فرج اله عباسي;890227 نوشت:
این دو حدیث با حدیث قبلی که نان را با کارد نبرید در تضاد است

وقتی خود اهل بیت این کار را می کنند چرا مکروه باشد

حکم کراهت در متن روایات نیامده است؛ بلکه اجتهاد فقهاء در مورد روایاتی است که مثل این مورد در یک موضوع معین همزمان مورد امر و نهی واقع شده است و علت این که چرا فقهاء به این نظر در این موضوع رسیده اند نیز قطعا حساب شده و دارای توجیه علمی است.

فرج اله عباسي;890227 نوشت:
در ضمن در زمان امام صادق علیه السلام عجم ها کم و بیش مسلمان بودند و با چاقو بریدن نان توسط آنها ثابت نیست

دقت بفرمایید حدیث به نقل از رسول اکرم صلی الله علیه و آله است و فرمایش امام صادق علیه السلام ناظر به زمان آن حضرت است؛ نه زمان خودشان .

پرسش:
علت تاکيد روايات بر نهي از بريدن نان و گوشت با کارد و چاقو چيست؟

پاسخ:
اولا روايتي با مضمون نهی از بريدن گوشت با کارد بيان نشده است؛ اما در مورد روايات نهي از بريدن نان بايد عرض کنم؛ رواياتي در اين مساله وارد شده است از جمله:
رسول خدا(صلی الله علیه وآله) می فرماید: «اَکْرِمُوا الْخُبْزَ وَ عَظِّمُوهُ فَاِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعالی اَنْزَلَ لَهُ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ اَخْرَجَ بَرَکاتِ الْاَرْضِ مِنْ کَرَامَتِهِ اَنْ لا یُقْطَعَ وَلا یُوطَأ»؛ نان را بزرگ دارید و آن را محترم شمارید که خدای متعال برای آن، برکاتی از آسمان فرو فرستاده و برکات زمین را بیرون آورده است؛ از جمله احترام گزاری به نان، آن است که آن را نبرند و زیر پا نیندازند.(1)

امام صادق(علیه السلام) به نقل از رسول خدا(صلی الله علیه وآله) می فرماید: «لا تَقْطَعُوا الْخُبْزَ بِالسِّکِّینِ وَلَکِنِ اکْسِرُوهُ بِالْیَدِ وَلْیُکْسَرْ لَکُمْ خالِفُوا الْعَجَمَ؛ نان را با کارد نبرید و با دست بشکنید و برایتان شکسته شود، با عجم مخالفت کنید.»
اما در تحليل اين روايات؛
شاید یکی از مهمترین دلایل مکروه شدن بریدن نان با کارد این بوده است که این عمل سنت قوم عجم بوده است که در آن زمان کافر بوده اند و برای پرهیز از ترویج سنت کفار و عدم پیروی از آنها چنین دستور داده شده است؛ و خود این عمل قبح ذاتی نداشته است، چنان که
علامه مجلسی در کتاب بحار الانوار در ذیل این روایت می فرماید: «فرمان مخالفت با عجم برای این بوده است که در آن روزگار، اینان کافر بوده اند.»(2) شاهد بر این ادعا روایات زیر است که بیان شده است اشکالی ندارد که نان را با کارد برید :
الْمَحَاسِنُ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ بَشِيرٍ رَفَعَهُ قَالَ: لَا بَأْسَ بِقَطْعِ الْخُبْزِ بِالسِّكِّين‏(3)
در محاسن (..) بسندش كه بالا برده تا رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرموده: بريدن نان با كارد گناه ندارد.
وَ مِنْهُ، عَنِ السَّيَّارِيِّ عَنْ أَبِي عَلِيِّ بْنِ رَاشِدٍ رَفَعَهُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع إِذَا لَمْ يَكُنْ لَهُ إِدَامٌ قَطَعَ الْخُبْزَ بِالسِّكِّينِ‏(4)

و از «همان» (..) بسندى تا امام صادق (عليه السّلام) كه چون امير المؤمنين (عليه السّلام )نانخورش نداشت نان را با كارد ميبريد.
وَ مِنْهُ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ رَفَعَهُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مِنْ أَدْنَى الْإِدَامِ قَطْعُ الْخُبْزِ بِالسِّكِّينِ‏(5)
و از «همان»: بسندش از امام صادق (عليه السّلام) كه كمتر نانخورش بريدن نانست با كارد.
لازم به توضیح است که کلمه «ادام» به معنی خورشت نان و یا چیزی است که با نان خورده می شود؛ در دو حدیث آخر به این نکته بسیار ظریف اشاره شده است که اگر خورشتی برای خوردن آن با نان موجود نبود؛ برای این که طبع انسان با میل بیشتری به خوردن نان روی آورد؛ نان را با کارد ببرید تا خوردنش لذیذ تر به نظر می رسد به همین دلیل در روایت آخر بیان می دارد که کمترین خورشت غذا، بریدن نان است.

در مجموع به نظر می رسد علت کراهت بریدن نان با کارد ؛ مخالفت با سنت کفار عجم بوده است. گرچه شاید این هم دلیل قطعی مساله نباشد . به طور کلی در مباحث احکام و در فلسفه ی حرمت یا وجوب یا استحباب و ..... تنها می توان دلایلی را از باب امکان و احتمال مطرح کرد و علم قطعی و یقینی و فلسفه حتمی احکام را تنها خداوند بزرگ می داند و بس .

منابع:
(1)- مجلسی ، بحار الانوار، ج 63، ص 270.
(2)- همان، ج 63، ص270؛ این روایت در منابع دیگر مانند کتاب اصول کافی و نیز و سائل الشیعه بیان شده است.
(3)- مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط - بيروت) - بيروت، چاپ: دوم، 1403 ق؛ ج‏63 ؛ص271.
(4)- همان.
(5)- همان.

موضوع قفل شده است