جمع بندی قطع ید اختلاس گر در ایران اسلامی؟!

تب‌های اولیه

62 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
قطع ید اختلاس گر در ایران اسلامی؟!

سلام
طبق گفته قرآن مجید، دست دزد را باید قطع کرد و مسلما این حکم، نقش بازدارنده ای در ارتکاب به جرم دزدی دارد.
اینکه چرا در کشور ایران سلامی- شیعی اجرا نمی شود، حرف و حدیث های زیادی دارد. برای مثال اینکه گفته می شود، هنوز عدالت اقتصادی مد نظر اسلام در کشور ایران اجرا نشده است تا مردم به رفاع نسبی اقتصادی رسیده وعمل دزدی جرمی بزرگ باشد که باعث قطع ید شود! یا مثلا بنا به قول بعضی ها، قانون اساسی ما اشکالاتی دارد که باید اصلاح شوند تا دست برخی از آقازاده ها و مسئولین سود جو از رانت خواری و اختلاس و سو استفاده قطع نماید!
همچنان که می دانید، مساله قطع دست دزد برای اسلام ستیزان به نوعی حکم ابزاری در جهت نمایش خشونت در اسلام دارد!
در صورتیکه بسیاری از موافقین و طرفداران دوره پهلوی، از
رضاخان به جهت فرو کردن سر یک شاطر خائن به مردم (در پخت نان) درون تنور، به خوبی یاد می کنند و او را مردی عدالت پیشه، منتقم ولایق می دانند.
سوال اصلی اینجاست:

  1. به نظر شما، دلایل اینکه قطع ید دزد در ایران اجرا نمی شود چیست؟ حداقل چرا آنرا روی اختلاس گران و دزدان حکومتی که قبلا نیازهای اولیه و ثانویه شان تأمین بوده اجرا نمی کنند؟
  2. حداقل اگر این حکم روی اختلاس گران و دزدان و مسئولان فاسد حکومتی اجرا شود(که مردم دل خوشی از آنها ندارند)، آیا تصور اسلام ستیزان به قطع ید دزد عوض نمی شود؟
  3. آیا اجرای این حکم روی مفسدان اقتصادی در دولت همچون اختلاس گران عاملی کافی و عالی برای جلوگیری از این همه اختلاس و فساد اقتصادی نمی شود؟
با تشکر...

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد عامل

[="Tahoma"][="Blue"]

سلام علیکم و رحمة الله

قبل از شروع پاسخ، انگیزه شما برای اجرای حدود الهی ستودنی است، چرا که امام باقر(علیه السلام) در این رابطه می فرماید: «حَدٌّ يُقَامُ‏ فِي‏ الْأَرْضِ‏ أَزْكَى فِيهَا مِنْ مَطَرِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً وَ أَيَّامَهَا؛ بر پا شدن يك حدّ [الهى ]در روى زمين، پاكيزه تر از عبادت شصت سال است».(1) و امیر المومنین(علیه السلام) نیز سبقت گرفتن در اجرای آن را توصیه می فرماید: «إِنْ‏ كُنْتُمْ‏ لَا مَحَالَةَ مُتَسَابِقِينَ فَتَسَابَقُوا إِلَى إِقَامَةِ حُدُودِ اللَّهِ وَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ؛ حال كه ناچاريد از يكديگر پيشى گيريد ، پس در راه بر پاداشتن حدود خداوند و امر به معروف از هم سبقت گيريد».(2)

اما از باب مقدمه باید گفت که بین سرقت-که حد آن قطع دست است- و اختلاس فرقهایی وجود دارد. سرقت عبارت است از دزدیدن مال دیگرى به صورت پنهان(3) در حالی که اختلاس، دزدیدن مال دیگرى(از غیر حرز) به سرعت و آشکار است(4) بر مبنای همین تفاوت در تعریف، حکم آنها هم متفاوت است. همچنین اختلاس(از نظر قانون) نوع خاصی از خیانت در امانت است که مأموران دولتی از طریق تصاحب وجوه و اموالی که بر حسب وظیفه به آنها سپرده شده است، مرتکب می‌شوند.

از طرفی برای قطع دست دزد باید شرایطی فراهم شود؛ از جمله: بلوغ، عقل، اختیار، عدم اضطرار، شُبهه نداشتن، شریک مال نبودن، جریان حکم در دیگر اموال مثل بیت المال اختلافی است، گشودن حرز، بیرون آوردن مال از حرز، [دزد] پدر یا جدّ پدرى مال باخته نباشد، دزدیدن پنهانی، دزد برده مال باخته نباشد. همچنین مال ربوده شده برای ثبوت حد بر دزد، باید به حد نصاب برسد که به قول مشهور عبارت است از یک چهارم دینار(مثقال شرعى طلا) یا قیمت آن. بنابر این، بر دزدى که کمتر از آن دزدیده، حد جارى نمى‌شود. و از طرفی مال در حرز(محل امن و مطمئن) باشد.

بنابراین با جمع شدن شرایط مذکور، حد قطع دست، برای دزد جاری خواهد شد. که البته به خاطر برخی مسائل سیاسی این حکم کمتر در اماکن عمومی اجرا می شود و البته این به معنای تعطیلی حکم نیست، هر چند تاثیر آن در جامعه کمتر است.

اما فقها به طور اتفاق، مختلس را محارب یا سارق ندانسته و لذا حکم قطع دست را بر آن‏ جاری نمی‏کنند. بلکه حکم آن‏ تعزیر است.(5)و(6)
قانون مدنی نیز برای این جرم حبس و انفصال از خدمت را به عنوان تعذیر در نظر گرفته است.(7) البته میزان تعذیر به عهده قاضی است که ممکن است به صلاحدید او شدید(حداکثری) یا ضعیف(حداقلی) باشد.

با توجه به مطالب مذکور، رسیدن یا نرسیدن به رفاه نسبی دلیل مناسبی برای تعطیلی حدود الهی نیست! هر چند اگر شخص محتاج باشد، مال از او پس گرفته می شود اما دست او قطع نمی گردد. از طرفی غالب اسلام ستیزان دنبال بهانه اند و از هر وسیله ای برای مقابله با اسلام استفاده می کندد، لذا مسلمانان باید به دستورات الهی عمل کرده و توجهی به اینگونه مخالفت ها نداشته باشند؛ زیرا ما به عنوان شیعه معتقدیم که احکام الهی متکی به حسن و قبح عقلی بوده و حتما مصالح فردی، اجتماعی و اخروی دارند.
همانطور که اشاره شد، عمومی نبودن قطع دست دزدان(در صورت اثبات با شرایط مذکور) دلیل بر تعطیلی آن نیست.
البته بنده با شما در مورد برخورد جدی دستگاه قضایی با اختلاس گران موافقم، هر چند این برخورد همانطور که عرض شد به صلاحدید قاقض مربوطه است که گاهی تا حکم قتل هم پیش می رود.



اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَيْكَ فِي دَوْلَةٍ كَرِيمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلَامَ وَ أَهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ وَ تَجْعَلُنَا فِيهَا مِنَ الدُّعَاةِ إِلَى طَاعَتِكَ وَ الْقَادَةِ فِي سَبِيلِكَ وَ تَرْزُقُنَا بِهَا كَرَامَةَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَة(8)

به امید روزی که فساد از ممالک اسلامی ریشه کن شود...


[/HR]1. کلینی، الكافي؛ ج‏7 ؛ ص174.
2. لیثی واسطی، عيون الحكم و المواعظ؛ ص163.
3. حلی، ابن ادریس، السرائر، ج۳، ص۴۸۳.
4. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۴۱، ص۵۹۶-۵۹۷.
5. شهید ثانی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، جلد 9 : صفحه 304؛ نجفی جواهری، جواهرالکلام فی شرح الشرایع الاسلام، جلد 41 : صفحه 596.
6. لا يقطع المستلب ولا المختلس ولا المحتال على الأموال بالتزوير والرسائل الكاذبة بل يستعاد منه المال ويعزر.
7. در صورتی که میزان اختلاس تا پنجاه هزار ريال باشد، مجازات مرتکب جرم شش ماه تا سه سال حبس و شش ماه تا سه سال انفصال موقت خواهد بود؛ اما در صورتی که میزان اختلاس بیش از پنجاه هزار ريال باشد مجازات کارمند دو تا ده سال حبس و انفصال دائم از خدمات دولتی خواهد بود. به علاوه، در هر مورد مرتکب علاوه بر رد وجه یا مال مورد اختلاس، به جزای نقدی معادل دو برابر آن محکوم خواهد شد. ضمناً چنانچه مرتکب در مرتبه مدیر کل یا بالاتر یا همطراز آنها باشد، به انفصال دائم از خدمات دولتی و در صورتی که در مراتب پایین تر باشد، همانگونه که اشاره شد؛ به شش ماه تا سه سال انفصال موقت از خدمات دولتی محکوم خواهد شد.
8. کلینی، الكافي؛ ج‏3 ؛ ص424.

[/]

ممنون...
اختلاس هم نوعی دزدی هست..یکی از صورش اینه که فرد مسئول که هم شرایط عقلی و هم غیر اضطرار داره، میاد و به روشهای مختلف و در بازه های زمانی خاص، سود حساب(های) بانکی فرد یا افراد یا ارگانهایی رو به سمت حساب خودش روانه می کنه.. البته اینکه ربوی هست یا خیر بنده کاری ندارم..ولی به نظر شما آیا این کار به نوعی دزدی نیست؟ مثل این می مونه که بیاییم و دقیقا از یک نوع کار با یک نیت، دیدگاههای متفاوتی رو داشته باشیم!
فقط خدا عالمه که بدونه تا به حال چه مبالغی با همین پدیده شوم اختلاس از بیت المال مسلمین ورداشته شده و تاراج شده و آخرش هم مسئول مربوطه، راست راست واسه خودش راه می ره و زندگیشو می کنه و ...

عامل;890365 نوشت:
اما از باب مقدمه باید گفت که بین سرقت-که حد آن قطع دست است- و اختلاس فرقهایی وجود دارد. سرقت عبارت است از دزدیدن مال دیگرى به صورت پنهان(3) در حالی که اختلاس، دزدیدن مال دیگرى(از غیر حرز) به سرعت و آشکار است
سلام
به نظر من (که البته کارشناسانه نیست) ، در اینجا خلاء فقهی احساس میشود
چون عقلاً اختلاس ، از برداشتن چند دانه نان ، خیلی دزدی تر است!

من کلید گاو صندوق را به کسی میدهم و به او میگویم تو نگهبان پول ها هستی...
فردا می ایم و میبینم صندوق دار در گاو صندوق را باز کرده و پول ها را برداشته است...
این صندوق دار... بالغ و عاقل بوده و نیاز به پول نداشته...

آیا چون کلید دار بوده... دزدی او از حرز است یا بدون حرز؟

به نام خدا.

Reza-D;890597 نوشت:
سلام
به نظر من (که البته کارشناسانه نیست) ، در اینجا خلاء فقهی احساس میشود
چون عقلاً اختلاس ، از برداشتن چند دانه نان ، خیلی دزدی تر است!

در احکام اسلام قیاس که نمیشه کرد.

ستایشگر :Gol:

Reza-D;890597 نوشت:
سلام
به نظر من (که البته کارشناسانه نیست) ، در اینجا خلاء فقهی احساس میشود
چون عقلاً اختلاس ، از برداشتن چند دانه نان ، خیلی دزدی تر است!

از نظر بنده هم گویا همین هست(در مسایل حقوقی کارشناس نیستم- نظر شخصیم بود!)... تمام این تصمیمات نهایتا توسط مراجع گرفته می شود و آنها هم دنبال احکام اختلاس در صدر اسلام هستند تا حکمش را هم ردیف با دزدی صادر کنند و چون در آن زمان چنین پدیده های مدرنی وجود نداشته، پس حکم متفاوتی می دهند... در صورتیکه شاید اگر در حال حاضر، تحت لوای یک حاکم معصوم قرار داشتیم، چه بسا که با اختلاسگران به گونه ای بدتر از قطع ید رفتار می شد!

[="Tahoma"][="DarkGreen"]اختلاس گران نظام
هم دزد مال مردم و دزد باورهاي مردم هستند
و اين حق مردم است كه محاكمه آنها و اجراي حكم را مطالبه كنند
اين مطالبه از دهان وكلاي مردم يعني نمايندگان مجلس بايد بيان شود و دنبال و پيگر باشند.
[/]

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج

سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

اگر فرزندی در خانه پدرش 1 سیب بخورد حکمش چیست؟
اگر 2 سیب بخورد؟
اگر تمام سیب های اهل خانه را بخورد حکمش چیست؟

حال با این توصیف حکم کسی که کلید دار خانه است

می آید یک سیب می خورد
دو سیب می خورد
سه سیب می خورد چیست؟

البته باید در مورد اختیارات آقایان بیشتر بدانیم تا بهتر بفهمیم

و البته همه وجوه مسئله برر سی شود و استاید بفرمایند و شرایط را روشن تر کنند

ممنون.

یا علی(ع)

حامی;890657 نوشت:
اختلاس گران نظام
هم دزد مال مردم و دزد باورهاي مردم هستند
و اين حق مردم است كه محاكمه آنها و اجراي حكم را مطالبه كنند
اين مطالبه از دهان وكلاي مردم يعني نمايندگان مجلس بايد بيان شود و دنبال و پيگر باشند.

احسنت...
ولی گویا برخی از اونها هم فقط به فکر مطالبه های شخصی و بهبود روند زندگی خودشون هستد..
یک دزد معمولی از مال یک یا چند فرد حقیقی یا حقوقی دزدی می کنه ولی در بلاد اسلامی، یک مسئول دزد و اختلاسگر چه در دزدی از اموال مسلمین و چه در دزدی از باورها و عقاید مسلمین نقش اساسی داره...
پس می شه گفت دزدی از مسلمین در مقام مسئولیت، اثرات بسیار بدی داره که نهایتش می شه بدبینی مسلمین به مسئولینشون و نهایتا بدبینی به اسلام..و این بزرگترین خیانت و عناد و نفاق هست. نفاقی که بزرگترین دشمنی در دین اسلام هست!
شاید اگر انجام تکالیف شرعی سلیقه ای نبود (مثل عدم مجازات علنی خائنین و اختلاسگران و دزدان در مقیاس بزرگ)، نتیجه اش ریشه کن شدن این پدیده شوم در کشور ما بود...
به راستی اگر اختلاسگران جرأت اختلاس کردن رو نداشتن، چه پولهایی روانه کشور اسلامی - شیعی ما می شد و در چه اموری خرج می شد و چه نتایجی مالی- اعتقادی رو به بار می آورد؟
من که فکر می کنم ثمرات زیادی داشته...
و...و..
تا حدی که درک می کنم، سیره عملی پیامبر اکرم صلی الله علیه واله و ائمه اطهار علیهم السلام در زمینه دولتی ها و حکومتی ها خیلی حساس تر و وسواسانه تر از مردم عامه بود و مسلما مسئول خائن جرمش از عوام بیشتر بود و به تبعش، زودتر از عامه مردم، مجازات می شدند!
به قول یکی از اساتید گرانقدر این سایت، اسلام مثل پازلی هست که باید همه قواعدش در جای خودش اجرا شند تا پس از چند صباحی، بار درستی رو به بار بنشونه!

++Hadi++;890661 نوشت:
احسنت...
ولی گویا برخی از اونها هم فقط به فکر مطالبه های شخصی و بهبود روند زندگی خودشون هست..

شكي نيست
بي خيال تك تك ما و بي تفاوتي ما اين نمايندگان و وزا را به اين روز انداخته است
جامعه اي كه انتقاد در آن بميرد مرده باشد بهتر
دانشگاهيان و حوزويان و نخبگان ما وقتي فرهيخته و نخبه هستند كه درد اجتماع داشته باشند اگر دانايان سرشان مانند كبك در برف كتاب باشد ممكن است به درد خود و خانواده خود بخورند ولي براي جامعه درمان دردهاي بي درمان بخواهند بود.
متأسفانه نخبگان و فرهيختگان ما دنبال رو سياسيون هستند كه بيشتر آنها به فكر دردمندان و مردم نيستند و در هر دوره دنبال لجن مال كردن ديگري هستند
كي فرصت مي شود مرهمي به زخم مردم بگذارند الله اعلم

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

حامی;890662 نوشت:
بي خيال تك تك ما ها بي تفاوتي ها نمايندگان و وزا را به اين روز انداخته است
جامعه اي كه انتقاد در آن بميرد مرده باشد بهتر

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج

سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

حضرت علی(ع) با کسانی که در زمان عثمان از بیت المال برداشتند و رها شدند چکار کردند آیا همچین چیزی در آن زمان رخ داده بود؟

یا علی(ع)@};-@};-[/]

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

مطالبی را برایتان می آروم امیدوارم مفید باشد:

ح) نظارت و بازخواست

یکی از مطالبی که مورد اهتمام و تأکید فراوان علی علیه السلام بوده، بازرسی مستقیم و حسابرسی امور بیت المال است. این مهم، در مدت کوتاه حکومت علوی، دوچندان بوده است و بارها در نهج البلاغه، بویژه در نامه های آن حضرت به والیان مناطق، این حساسیت، به چشم می خورد.
علی علیه السلام نظارت بر بیت المال را، از وظایف اصلی و اساسی حاکم اسلامی می داند. از این رو، دخل و خرج بیت المال را، مستقیماً، تحت نظارت خویش قرار داد و با متخلِّفان از احکام اسلامی، برخورد شدید کرد و از آنان، در باره نحوه جمع آوری و چگونگی خرج و هزینه بیت المال، پرسید و از کوچکترین تخلّفشان چشم نپوشید و در مواردی متخلَّف را عزل می کرد.
در این بخش، به پاره ای از مطالب نهج البلاغه در این باره، اشاره می شود.

1 حسابرسی از کارگزاران

1/1 در نامه چهلم، خطاب به برخی از کارگزاران می نویسد:
بلغنی أنَّکَ جَرَّدْتَ الأرضَ فَأخَذْتَ ما تحت قَدَمَیْکَ و أکلتَ ما تحت یَدَیْکَ! فَارْفَعْ إلَیَّ حسابکَ! وَ اعْلَمْ أنَّ حِسابَ اللهِ أعظمُ من حسابِ الناس؛[38]
به من خبر رسیده که کشت زمینها را، برداشته و آنچه را که می توانستی، گرفته و آنچه در اختیار داشتی، به خیانت خورده ای! پس هرچه زودتر، حساب اموالت را برای من بفرست! و بدان که حسابرسی خداوند، از حسابرسی مردم، سخت تر است.
2/1 توبیخ پسر اشعث
علی علیه السلام در نامه پنجم، خطاب به اشعث پسر قیس، ضمن بیان پاره ای از مباحث حکومتی و اهمیت و جایگاه و مسؤولیت در برخورد با بیت المال، می نویسد:
و فی یدیکَ مالٌ من مالِ الله، عزّ و جلّ، و أنت فی خُزّانِهِ حتّی تَسَلِّمَهُ إلیَّ و لعلی ألّا أکونَ شَرَّ وُلاتک لک[39]؛
پیش تو، مالهایی از ثروتهای خدا بزرگ، هست و تو، خزانه دار آنها هستی، تا به من بسپاری. امیدوارم برای تو، بدترین زمامدار نباشم.
ابن ابی الحدید، می نویسد، پس از اینکه نامه، به دست اشعث می رسد، ناراحت می شود و در میان مردم سخنرانی می کند و می گوید: «مرا، عثمان، فرماندار آذربایجان کرده و از علی، همان گونه که از عثمان پیروی می کردم، پیروی خواهم کرد ...».
دست آخر، اشعث، به کوفه آمد و خود را تسلیم مولا علی علیه السلام کرد.[40]
لازم به یادآوری است که اشعث بن قیس، پیش از خلافت امام علی علیه السلام از سوی عثمان، فرماندار آذربایجان شده بود.
آیت الله حسن زاده، در ذیل این خطبه، از ابوالفرج، چنین گزارش می کند:
اشعث، چون وارد بر مولا علی علیه السلام می شود، شروع به سخن می کند، ولی امام علی علیه السلام با او، برخورد شدید می کند. اشعث، عکس العمل نشان می دهد و با کنایه، حضرت را تهدید می کند. مولا علی علیه السلام در مقابل، می گوید: «آیا مرا از مرگ می ترسانی و یا به مرگ تهدید می کنی؟ به خدا سوگند! باکی ندارم مرگ سراغ من بیاید و یا من به استقبال مرگ بروم!».[41]
ابن ابی الحدید، در باره نفاق و فساد اشعث می نویسد:
اشعث، در عصر حکومت امام علی، از منافقان و دشمنان بود، همان گونه که عبدالله بن اُبَیّ در عصر رسول خدا، از منافقان و دشمنان بود.
هر گونه فساد و نگرانی که در حکومت مولا علی پدید می آمد، ریشه اش از سوی اشعث بود.[42]
3/1 توبیخ مصقله
علی علیه السلام در نامه چهل و سوم که بر اساس گزارشی رسیده از مصقلة بن هبیرة شیبانی کارگزار آن حضرت در منطقه اردشیر خُرة (فیروزآباد فارس) صادر شده، او را بر رعایت نکردن عدالت، توبیخ می کند و می نویسد:
بَلَغَنی عنک أمرٌ، إنْ کنتَ فَعَلْتَهُ فقد أسْخَطْتَ إلهک و عَصَیْتَ امامَک: أنَّکَ تَقْسِمُ فَی ءْ المسلمینَ الذی حازَتْهُ رِماحُهُم و خُیُولُهم و أُریقَتْ علیه دِماؤُهُم فی مَنِ اعْتامَکَ من أعراب قَوْمِک! فو الذی فَلَقَ الحبَّةَ و بَرَأ النسمة! لئن کان ذالک حَقّاً، لتَجِدَنَّ لَک عَلَیَّ هَواناً و لَتَخَفِنَّ عندی میزاناً. فلا تَسْتَهِنْ بِحقِّ ربِّکَ و لا تُصْلِحْ دُنیاکَ بِمُحْقِ دینکَ، فتکونَ من الأخسرین أعمالاً[43]؛
در باره تو، به من، گزارشی داده اند که اگر چنان کرده باشی، خدای خود را به خشم آورده ای و امام خویش را نافرمانی کرده ای. خبر رسید که تو، غنیمت (بیت المال) مسلمانان را که نیزه ها و اسبهایشان، گرد آورده و با ریخته شدن خونهایشان، به دست آمده به عربهایی که خویشاوندان تو هستند و تو را گزیده اند، پخش می کنی! به خدایی که دانه را شکافت و پدیده ها را آفرید! اگر این گزارش، درست باشد، در نزد من، خوار، و منزلت تو، سبک گردیده است. پس حقِّ پروردگارت را، لبیک شمار و دنیای خود را با نابودی دین، آباد مکن که زیانکارترین انسانی.
آیت الله حسن زاده، در ذیل این خطبه می نویسد:
مصقلة بن هبیرة، از بزرگان «نجد» و از قبیله «بنی شیبان» بوده است. علت توبیخ و سرزنش مولا علی علیه السلام عبارت است از اینکه مصقله، بخشی از بیت المال را، میان اقوام خویش تقسیم کرده، بی آنکه از امام علی علیه السلام اجازه بگیرد به این نیّت که این تقسیم، از سهمیه آنان از بیت المال، به شمار می آید.
افزون بر این، مصقله، عده ای از جنگجویان علیه مسلمانان را که در منطقه اهواز، اسیر شده بودند با هزار درهم، از بیت المال، می خرد و آنان را آزاد می کند، ولی پول بیت المال را، نمی پردازد. امام علی علیه السلام به محض خبردار شدن، او را احضار می کند و ضمن قسط بندی بدهی، او را مجبور می کند بر پرداخت ...[44]

منبع:http://www.hawzah.net/fa/Article/View/61360/%D8%A8%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%A7%D9%84-%D8%AF%D8%B1-%D9%86%D9%87%D8%AC-%D8%A7%D9%84%D8%A8%D9%84%D8%A7%D8%BA%D9%87
یا علی(ع)@};-

[="Tahoma"][="Blue"]سلام

++Hadi++;890545 نوشت:
به نظر شما آیا این کار به نوعی دزدی نیست؟ مثل این می مونه که بیاییم و دقیقا از یک نوع کار با یک نیت، دیدگاههای متفاوتی رو داشته باشیم!

حق با شماست، اختلاس هم مسلما دزدي است. اما بحث بر سر اين است كه ايا حكم قطع دست هم دارد يا نه؟
دزدي انواعي دارد كه اگر مخفي و از حرز و ... باشد، محكوم به قطع دست مي شود.
در هر حال همانطور كه عرض شد، فقها و قانون حكم اختلاس را تعذير مي دانند نه قطع دست و اين هم بر مبناي روايات ماست.[/]

[="Tahoma"][="Blue"]سلام عليكم

Reza-D;890597 نوشت:
به نظر من (که البته کارشناسانه نیست) ، در اینجا خلاء فقهی احساس میشود
چون عقلاً اختلاس ، از برداشتن چند دانه نان ، خیلی دزدی تر است!

بحث اختلاس زير مجموعه خيانت در امانت است. البته بحث اصلي مربوط به اجراي حكم قطع دست و اجراي حكم دزدي در اين مورد بود كه عرض شد ايندو چون با هم فرق دارند، حكم آنها هم متفاوت است.
مثلا در مورد اختلاس قاضي تا حكم قتل را هم مجاز است جاري كند. همانطور كه در گذشته چنين حكمهايي هم صادر شده و هم اجرا.
در هر حال برخورد شديد با اين پديده شوم براي سلامت رواني جامعه و برخورد با فساد ضروري است.

و طاها;890614 نوشت:
من کلید گاو صندوق را به کسی میدهم و به او میگویم تو نگهبان پول ها هستی...
فردا می ایم و میبینم صندوق دار در گاو صندوق را باز کرده و پول ها را برداشته است...
این صندوق دار... بالغ و عاقل بوده و نیاز به پول نداشته...

همانطور كه عرض شد اين بحث(همانند مثال شما) مصداق خيانت است. هرچند در عين خيانت دزدي هم هست. اما يك نوع خاص است كه مشمول حكم قطع نمي شود.

++Hadi++;890630 نوشت:
تمام این تصمیمات نهایتا توسط مراجع گرفته می شود و آنها هم دنبال احکام اختلاس در صدر اسلام هستند تا حکمش را هم ردیف با دزدی صادر کنند و چون در آن زمان چنین پدیده های مدرنی وجود نداشته، پس حکم متفاوتی می دهند...

در گذشته نيز خيانت در اموال بيت المال توسط صاحب منصبان وجود داشته و برداشت احكام از آن موارد ممكن است. بعلاوه اينكه در بسياري از كشور ها نيز حبس و رد مال يا برگرداندن چند برابر اموال استفاده شده به عنوان جريمه اختلاس در نظر گرفته شده است.
به نظر مي رسد در جامعه ما بيشتر خلا فرهنگي و نظارتي وجود دارد.[/]

عامل;890746 نوشت:
بحث اختلاس زير مجموعه خيانت در امانت است

چطور استاد؟!
ببینید ، من می روم با یک سری جعل اسناد ، مثلاً 10 میلیارد وام از بانک می گیرم و برای خودم بر می دارم
مقداری از این مبلغ را به چند مسئول بانک می دهم برای کمک در جعل اسناد

خب اولاً من وام حقیقی نگرفته ام که بحث امانت باشد. کلاً اسناد وام جعلی و برای فریب ناظرین است
پولی هم که در بانک وجود دارد پول مردم است که به عنوان مشتری آنجا گذاشته اند

در این شرایط ، آن کارمندهای بانک که رشوه گرفته اند تا پول مردم را به آن دزد بدهند ، خیانت در امانت کرده اند
اما خود فرد اختلاس گر ، نه چیزی دستش امانت بوده و نه مسئولیتی داشته. بلکه فقط پول را دزدیده و برده
چطور میشود گفت عمل او نیز مصداق خیانت در امانت است؟

عامل;890746 نوشت:
در بسياري از كشور ها نيز حبس و رد مال يا برگرداندن چند برابر اموال استفاده شده به عنوان جريمه اختلاس در نظر گرفته شده است
استاد عزیز ، چطور در موارد دیگر مثل احترام به حقوق مشتری ، شفافیت مجلس و..... کشورهای دیگر را به نام مشرکین می خوانیم؟ اما اینجا میشوند ملاکِ تشخیص؟!

ثانیاً ، مگر کشورهای دیگر شیعه هستند یا حتی اگر هم باشند ، مگر عمل آها برای ما حجت است
شما از فقه خودمان که از اهل بیت(ع) گرفته شده برای من دلیل بیاورید که نباید دست اختلاس کننده را قطع کرد ، من می پذیرم
ولی عمل کشورهای دیگر در این زمینه نمی تواند برای یک کشور شیعی ملاک باشد

[=Times New Roman]


[SPOILER]

[/SPOILER]
ادامه
[SPOILER]

[/SPOILER]

[SPOILER]
سوگند به خدا اگر حسن و حسین چنان می کردند که تو انجام دادی.....:ok:
[/SPOILER]

حضرت محمد صلی الله علیه و آله خطاب به امیرالمومنین علیه السلام فرمود:
يا علي ما عرف اللّه حق معرفته غيري و غيرک و ما عرفک حق معرفتک غير اللّه و غيري»
«اي علي! خداوند متعال را نشناخت به حقيقت شناختش جز من و تو
و تو را نشناخت آن گونه که حق شناخت توست، جز خدا و من.» :ok:


مثل بيابونی ها فقط دنبال بریدن و قطع کردن و اینجور کارها هستید
بدوی ها

تسنیـم;890776 نوشت:
مثل بيابونی ها فقط دنبال بریدن و قطع کردن و اینجور کارها هستید
بدوی ها

نکنه شما هم جزو همون اختلاس گران محترمی هستید که از این نوع احکام فرار می کنید... جالبه همچنان که عرض شد، رضا خان رو برعکس به خاطر فرو کردن سر شاطر خائن در تنور، تقدیر می کردن!
همچنانیکه گفته شد، این یه حکم قرآنی هست و اگر اندکی به قرآن معتقد باشید، دیگه نباید این حکم رو بیابونی بخونید...
بله...کشتن و بریدن و ... در جای خودش لازم هست.. البته در جای خودش.. مثلا... یه جایی هست که دشمنت به ناموست دست درازی می کنه یا مثلا فردی، یکی از عزیزانت رو به بدترین شکل ممکن زجر می ده و به قتل می رسونه...
اینجا هیچ عقل سالمی نمی گه با دشمنت با متانت رفتار کن...هر کی هم بگه..مسلما xyz بیش نیست!
اینکه آدم پشت کامپیوتر بشینه و بدون داشتن یه ذهنیت از یه ظلم بزرگ اجتماعی، مجازات اون عمل رو بکوبه مثل نفس از جای گرم بلند شدنه... ولی خدای نکرده یکی تمام دار و ندار شما رو ببره، تصمیم شما در اون لحظه با دیدگاه کنونی شما فرق می فکوله! و شاید رفتار شما با دزد مد نظر بسی بدتر از این حرفها باشه! البته شاید!
و..... فقط خدا می دونه که بعضی سودجوها (که متاسفانه روز به روز در حال زیاد شدن هم هستند) چه پولهایی رو دزدیدن و خوردن و بردن و الان برا مردم فقیر در اقصی نقاط کشور چیزی جز آه و ناله و بدبختی نگذاشتند! فقط کافیه کمی پایین برید و تو خیابونهای پایین شهرها یا معابر استان های فقیر قدم بزنید تا این آه و نفرین و دردها رو حس کنید!

++Hadi++;889319 نوشت:
به نظر شما، دلایل اینکه قطع ید دزد در ایران اجرا نمی شود چیست؟ حداقل چرا آنرا روی اختلاس گران و دزدان حکومتی که قبلا نیازهای اولیه و ثانویه شان تأمین بوده اجرا نمی کنند؟
حداقل اگر این حکم روی اختلاس گران و دزدان و مسئولان فاسد حکومتی اجرا شود(که مردم دل خوشی از آنها ندارند)، آیا تصور اسلام ستیزان به قطع ید دزد عوض نمی شود؟
آیا اجرای این حکم روی مفسدان اقتصادی در دولت همچون اختلاس گران عاملی کافی و عالی برای جلوگیری از این همه اختلاس و فساد اقتصادی نمی شود؟

اسلام ابتدایی، احکامی دارد که به هیچ وجه در دنیای امروز اجرایی و حتی عاقلانه و قابل قبول نیستند. مثلاً احکام برده‌داری مورد تأیید اسلام، امروزه ظلم آشکار هستند. به عنوان یک مثال، طبق قوانین ابتدایی اسلام یک مرد می‌تواند غافلگیرانه به خانه‌ای از بخش شهری در دارالحرب (برای مثال، یک شهرک در اسرائیل)، حمله کند و دختر بچۀ 9 ساله‌ای را به اسارت بگیرد و پس از پرداخت خمس، به او تجاوز کند یا او را در اختیار هر مرد دیگری برای این کار قرار دهد. تاجایی که من احکام را دیده‌ام، به نظر می‌رسد این از نظر اسلام زمان پیامبر (ص) و ائمه (ع) کاملاً حلال بوده است. اما آیا این احکام امروزه مطابق عرف و عقل امروزی ماست؟ مسلماً خیر (با این که برده‌داری در قرآن هم مهر تأیید خورده است).

از آنجا که عقل، یکی از منابع فقاهت ماست، باید در نظر گرفت که درست است که احکامی در زمان پیامبر(ص) جاری بوده‌اند، اما حد زدن و قطع ید و مجازات‌های به نظر مردم امروز وحشیانه (حتی وقتی در قرآن آمده‌اند) الان مطابق عقل امروزیمان نیست؛ پس قائدتاً فقها می‌توانند (به حکم عقل) حکم به منسوخ شدنشان بدهند. اما این که فقهای امروزی معمولاً از عقل کم‌تر استفاده می‌کنند و رساله‌های عملیۀ امروزی هنوز از احکام خزینه و خزینه‌دار و آزاد کردن برده می‌گویند و با رساله‌های 200 سال پیش تفاوت چندانی ندارند، بحث جدایی است و اساساً با «پویای فقه» که فقهای ما به آن مفتخرند، در تناقض است. این را می‌توان کم‌کاری یا محافظه‌کاری افراطی فقها دانست نه بخشی از اسلام.

از طرف دیگر، مسألۀ وهن اسلام هم مطرح است. اگر اجرای حدی، موجب وهن اسلام شود، بهتر است آن را کنار بگذاریم، چنانکه در مورد حکم سنگسار چنین کرده‌اند.

بنابراین، باید توجه داشت که اولاً احکام زمان پیامبر(ص)، مطابق با عقل و شرایط زمان بوده است و مشکلاتی در آن زمان را حل می‌کرده است (از جمله حکم پوشش و فاصلۀ مرد و زن در نماز) و ثانیاً، اجرای برخی احکام موجب وهن اسلام است. با توجه به این دو مسأله، اجرای حدودی که به آن‌ها اشاره‌ می‌کنید درست و به صلاح به نظر نمی‌رسد. حتی خود قرآن هم ناسخ و منسوخ دارد که یعنی برخی احکام حتی در زمان پیامبر(ص) هم به حکم شرایط دیگر مناسب نبودند؛ حال که بیش از یک هزاره از آن دوران گذشته است، حتماً احکام بیش‌تری نیاز به تجدید نظر دارند.

به علاوه، مطمئن نیستم، اما فکر می‌کنم برخی فقهای اولیه، اجرای حدود را در زمان غیبت لازم نمی‌دانستند یا حرام می‌دانستند.

باید دانست فقهی که فقها آن «فقه پویا» می‌نامند باید واقعاً پویا باشد و احکام غیر عقلایی را حذف یا جایگزین نماید اما متأسفانه پویایی زیادی در آن نمی‌بینیم.

------------------

از طرف دیگر، در زمان خلافت علی(ع)، فکر می‌کنم از آقای قرائتی شنیدم، که ایشان بر اسب‌ها زکات گذاشتند که این یک نمونه از تغییر احکام است. همین طور خلیفۀ دوم «حی علی خیر العمل» را از اذان حذف کرد و دلیلی نیافتم بر این که علی(ع) دوباره آن را برگردانده باشد. پس این طور نبوده است که احکام ابتدایی احکام ابدی باشند بلکه با تغییر شرایط متغیر شده‌اند.

در واقع، شاید این نظریه درست باشد که اکثر احکام آن زمان همان قوانین امروزی برای ادارۀ جامعه بودند. شاید اگر پیامبر(ص) در آن زمان ابرازهای قانونی امروزی را داشتند به جای بسیاری از احکام قانون تصویب می‌کردند؛ قانون هم رفع‌کنندۀ مشکلات موجود است نه چیزی بیش از آن و وقتی مشکلات عوض شدند، قوانین هم عوض می‌شوند. پس شاید درست نباشد که به احکام اسلام، تقدس ببخشیم و بر آن‌ها تعصب داشته باشیم. بلکه باید (لااقل بخشی از) آن‌ها را قوانین اداره‌ای جامعه و قابل تعدیل و تغییر بر حسب شرایط بدانیم.

irancplusplus;890852 نوشت:

اسلام ابتدایی، احکامی دارد که به هیچ وجه در دنیای امروز اجرایی و حتی عاقلانه و قابل قبول نیستند. مثلا احکام برده‌داری مورد تأیید اسلام، امروزه ظلم آشکار هستند. به عنوان یک مثال، طبق قوانین ابتدایی اسلام یک مرد می‌تواند غافلگیرانه به خانه‌ای از بخش شهری در دارالحرب (مثلا یک شهرک در اسرائیل)، حمله کند و دختر بچۀ 9 ساله‌ای را به اسارت بگیرد و پس از پرداخت خمس، به او تجاوز کند یا او را در اختیار هر مرد دیگری برای این کار قرار دهد.

عجب!

شما خودتون به تنهایی این فتوا رو صادر کردید یا خیر؟

برای به بردگی گرفتن احکامی وجود دارد که ساده ترین آنها طبق نظر مشهور فقها اذن امام معصوم است!

درباره مسئله برده داری صحبت ها زیاد شده و به دلیل عدم ارتباط با موضوع تاپیک بنده به یک جمله بالا بسنده میکنم و شما هم بهتره قبل از زیر سوال بردن دینی مثل اسلام اول تحقیق کنید، بپرسید، مطلع که شدید حکم صادر کنید. اگر بحثی بود لطفا تاپیک جدا گانه باز کنید یا در تاپیک های موجود بپرسید.

ممنون

shsina;890855 نوشت:
عجب!

shsina;890855 نوشت:



شما خودتون به تنهایی این فتوا رو صادر کردید یا خیر؟


برای به بردگی گرفتن احکامی وجود دارد که ساده ترین آنها طبق نظر مشهور فقها اذن امام معصوم است!

دربارۀ «استقراق از طریق تغلب»، «رقیت لقیط دارالکفر» و دیگر اسباب رقیت و همین طور حقوق برده‌ها (در مذهب شیعه) تحقیق کنید.


این منابع در مقاله‌ای معرفی شده‌اند:
در شرایع الاسلام (2/59) آمده است: ما یؤخذ من دارالحرب بغیر اذن الامام یجوز تملکه فی حال الغیبه و وطی الامه ویستوی فی ذلک ما یسبیه المسلم و غیره و ان کان فیها حق للامام او کانت للامام.


در العروه الوثقی (368/2) آمده است: اذا غار المسلمون علی الکفار فاخذوا اموالهم فالاحوط بل الاقوی اخراج خمسها من حیث کونها غنیمه ولو فی زمن الغیبه فلا یلاحظ فیها مؤونه السنه و کذا اذا اخذوا بالسرقه و الغیله.


در جواهر الکلام 229/24 آمده است: ما یؤخذ من دار الحرب اومن اهلها فی غیرها بغیر اذن النبی(ص) او الامام القائم مقامه من اموال و اعراض و اراضی و اشجار و سرایا اونحو ذلک بسرقه او خیانه او خدعه او اسر او قهر من غیر جیش اوجیش من غیر قهر اوغیر ذلک، فهو لاخذه کالمأخوذ باذنه لاطلاق مادل من کتاب و سنه و اجماع علی جواز اغتنام مال الکفار و سبیهم، بل ظاهرهما کونهم و ما فی ایدیهم من المباحات التی یملکها من یحوزها و یستولی علیها و انما یلزم فیه الخمس کسایر الغنائم.


در مهناج الصالحین 66/2 آمده است: یجوز استرقاق الکافر الاصلی اذا لم یکن معتصماً بعهد او ذمام سواء کان فی دارالحرب ام کان فی دارالاسلام و سواء کان بالقهر و الغلبه او بالسرقه ام بالغیله.

حال، اگر شما بحثی دارید در تاپیک جداگانه ارائه کنید که خارج از موضوع نشود. من برای توجیه مثال پست قبلیم دربارۀ احکام غیر اجرایی و لزوم تغییر احکام، تنها به آن اشاره کردم. این مثال برای اشاره به این بود که احکام لزوماً همه جا قابل اجرا نیست. شاید این مورد زیاد پیش نیاید یا طبق حکم فقها استثنائات یا شرایطی داشته باشد. اما در اصل این که مثالی مشابه و در عصر کنونی غیر قبول؛ قابل رخ دادن است به نظر، شکی نیست.
بحث اصلا برده‌داری نیست. بحث بر سر این است که احکام اسلام موقع صدور با توجه به شرایط وقت بوده‌اند؛ حالا که شرایط فرق کرده است لزومی بر تعصب کورکورانه بر احکامی که در وضعیت دیگری برقرار و مناسب بوده‌اند، نیست (به شرط آن که یقین به نامعتبر بودنشان حاصل شود. مثلاً نمی‌شود نماز و روزه را منسوخ دانست چون خلاف عقل و شرایط نیستند یا یقین در این خصوص قابل حصول نیست). در مورد قطع ید و امثال این احکام که در عرف امروزی ظلم محسوب می‌شوند، باید تفقه کرد و دید آیا هنوز هم باید اجرا شوند یا خیر. فکر می‌کنم همین که جمهوری اسلامی قادر به اجرای دقیق آن نشده است، سندی بر غیر اجرایی بودن آن در دنیای کنونی است.

در مورد قوانین برده داری یک نکته لازم به ذکر است و آن این که این قوانین در صدر اسلام قابل قبول بوده‌اند؛ چون حقوق حداقلی برای برده‌ها به ارمغان می‌آوردند و احتمالاً بیش از این نمی‌شده که تصحیحی صورت گیرد (که البته جای بحث دارد). در ضمن تا همین چند صد سال پیش برده‌داری رایج بوده است و همین قوانین حداقلی هم اگر اجرا می‌شدند خیلی بهتر از هیچ بوده است. بنابراین، در اینجا انتقادی به اصل قوانین آورده شده وارد نکرده‌ام. تنها بحث و انتقاد بر سر ابدی دانستن این احکام و متوجه سران دین است. اگر پیامبر (ص) را رحمت للعالمین بدانیم می‌پذیریم که اگر ایشان امروز بودند خیلی از قوانین پیشین را عوض می‌کردند و اکثر مفاد مرام‌نامه‌های حقوق بشر امروزی را تأیید می‌کردند.

جناب irancplusplus

همچنان که می دونید، اسلام احکام اولیه و ثانویه داره! احکام اولیه که همیشه ثابتند و شرایط اضطرار و حالت خاص و ... ندارند و در هیچ زمانی به هیچ شکل دیگری غیر از شکل اصلی اجرا نمی شند.
احکام ثانویه هم معمولا توسط ائمه هر زمان و بنا به شرایط خاص اون زمان واجب می شند و یا در احکام اولیه، شرایط و حالات خاصی به وقوع می پیونده که اونها هم زمانی و خاص اون زمان هستند!
چیزی که به نظر می رسه (با دید غیر کارشناسی بنده) اینه که زدن دست دزد هم به وضوح در قرآن اومده و حالت خاصی رو هم براش در نظر نگرفته!
بنده هم اصلا در مورد اجرای اون برای مردم صحبت نکردم! گفتم اگر همین حکم یا هر حکم درست قاطعانه دیگری که مورد تایید علما باشه ، به صورت علنی در مورد حکومتی هایی که اختلاس و دزدی می کنند (در شرایطی که نیازهای اولیه شون تامینه و ....) اجرا می شد، باعث می شد اونها از ادامه این جریان منحوس جلوگیری کنند و هر روز بیشتر و بیشتر نشه!
" البته اینجا سوال پرسیدم تا دلایلشو بدونم چون مسلما کارشناس نیستم!"
خوب اگر زدن دست دزد وحشیانه تلقی بشه، فرو کردن سر یک شاطر خائن در پخت نان به درون تنور باید صد ها بار وحشیانه تر باشه(رضا خان)!
ولی الان خیلی از همونایی که اسلام رو وحشیانه تلقی می کنند، به رضاخان سر این کار درود می فرستند!
به نظر من اسلام امروز بیشتر سر رضایت مخالفینش و موضوع وهن و ... سفارشی یا customize می شه و بخش هاییش اجرا می شه و بخش هاییش اجرا نمی شه! این می شه که مثل یه آش من درآوردی در برخی بخش ها جواب نمی ده!
در مورد برده داری در اسلام بنده یه مقاله ای نوشتم که باید براتون جالب باشه:
http://www.mediafire.com/file/yrbgqip54us0enr/Slave+in+Islam.pdf
برده داری همون زمان صدر اسلام هم به شرطی که دو طرف جنگ (مسلمین و کفار) توافق می کردند تا اسیر گرفته نشه، گرفته نمی شد!
الان هم به جهت قوانین حقوق بشری و سازمان ملل و .. منسوخ هست. ولی اگر بررسی کرده باشید، برده داری از بدو تاریخ تا زمان آبراهام لینکلن در آمریکا و جاهای دیگه وجود داشته و مربوط به فقط اسلام هم نیست!(فیلم 12 سال بردگی)
برای مثال در داستان حضرت یوسف (ع) که هزاران سال قبل از ظهور اسلام بودند، ایشون رو به مصر می برند و به عزیز مصر به عنوان برده می فروشند!
چون جامعه اون زمان عرب همه برده دار بودند، حکم قطعی منسوخ شدن برده داری موجب دور شدن سران ثروتمند عرب از اسلام می شد چرا که همه برده هایی داشتند. در عین حال به نفع برده ها هم نبود، چون برده ها بی سر پناه می شدند و بر حسب عادات و تربیتشون، نمی تونستند بدون ارباب، اموراتشونو بچرخونند. دقیقا لینکلن با نابودی نظام برده داری به یک باره، همین بلا رو سر برده ها آورد که در مقاله ام با سند ذکر کردم..
و البته برده داری در شرایطی بهترین راه هست. چه شرایطی؟؟؟
اسلام همه راههای برده داری رو بست و فقط یه راه رو باز گذاشت که راه بهتری وجود نداشت...
شما حکومت تازه تاسیس دارید و از قدرت نظامی کمتری برخوردارید و با دشمن خطرناک و پرتوان کافر در جنگید. وقتی دشمن، افراد شما رو اسیر می کنند و برده می کنند و یا می کشند، شمام می تونید اسیر بگیرید ولی بهترین رفتار با اسرای کافر که در حین جنگ فیزیکی گرفته شدند، غیر از این مورد یا ظلم هست یا حماقت! نه؟؟ راه شما چیه؟ برهان شما چیه؟
1- اسیر نگریمیم در صورتیکه دشمن اسیر می گیرد: حماقت، چون قطعا به ضرر ما است!
2- اسرا رو آزاد کنید در صورتیکه دشمن اسرای خویش را آزاد نمی کند.. گاهی حماقت، این حماقت علیه خودی ها است و البته افراد دشمن هم با روحیه بالاتری به جنگ ما می آیند چون می دانند یا کشته می شوند و یا به خانه بر می گردند!
3- اسرا رو با پول به آنها برگردانیم: گاهی حماقت، شاید دشمنت این کار را برای اسرای خود نکند، در قبال دادن پول به من، نیروهای خودش را حفظ می کند! یا تعداد افراد دشمن خیلی بیشتر است که با همین فلسفه، بازی را به نفع خود نماید!
4-اسرا را با اسرای خودمان معاوضه کنیم: اگر اسیری در دستشان نداشتیم؟؟؟
5-اسرای دشمن را بکشیم: ظلم، هر انسانی حق زندگی و ازدواج و آزادی دارد و می تواند تحت تاثیر فرهنگی بالا، رشد یابد و دوباره متولد شود!
6-اسرای دشمن را زندانی کنیم: هم ظلم و هم حماقت، از طرفی مسلمین باید کار کنند و شکم اینها را پر کنند و از طرفی اسرا در کنار هم موجبات شورش و آشوب را فراهم می کنند و از حقوق دیگرشان مانند حقوق جنسی و آزادی و زندگی و رشد... بی بهره می شوند.
اینجاست که خانواده های مسلمان برده ها را از هم جدا نگه داشته (جلوگیری از شورش) و آنها را به خانه ها می برند تا تحت تربیت خود،با اسلام آشنا کرده و در قبال کار از طرف آنها، به آنها مزد و خوراک و جای خواب و ... دهند. این سنت از قدیم در همه جا رایج بوده و اصلا برده ها در بسیاری از شرایط حس بردگی و ... نمی کردند.
در حال حاضر یکی از دلایل منسوخ شدن این حکم، مباحث حقوق بشری بین تمام کشورها است!
در نهایت اینکه برای نسخ یک حکم باید دلایل کارشناسان اسلامی رو دید و بی دلیل نسخ نکرد و بی دلیل هم یه حکم ثانویه رو اجر نکرد و اونو آپدیت کرد.
بحث آپدیت دین هم روی احکام ثانویه عملی هست.
شما برنامه نویسی و می دونی معمولا اپلیکیشن ها یه تنه اصلی دارند و یه سری شاخ و برگ که معمولا شاخ و برگها رو آپدیت می کنند مگر اینکه تنه اصلیه مشکل داشته باشه تا آپدیت شه و دینی که تنه اصلیش و core اش (احکام اولیه اش) مشکل داشته باشه، احتمالا از سمت خدایی عادل و آگاه طرح نشده و مسلما اسلام چنین نیست!

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

irancplusplus;890852 نوشت:
از آنجا که عقل، یکی از منابع فقاهت ماست

بسم الله الرحمن الرحیم

الهم عجل لولیک الفرج

سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

سوال دارم

منظور شما از عقل اینجا چیست؟

عقل دیوانگان
عقل جاهلان
یا عقل عالمان؟

یا فرای جمیع عقول؟

منظورتان کدام است؟

یا علی(ع)@};-[/]

++Hadi++;890898 نوشت:
زدن دست دزد هم به وضوح در قرآن اومده و حالت خاصی رو هم براش در نظر نگرفته!

بله اما این دلیل بر این نیست که حکم مذکور برای جامعۀ آن روز نبوده است. حکم‌های مجازاتی دیگر قرآن، در خود قرآن، عوض و منسوخ شده‌اند. برخی احکام غیر اجرایی برده‌داری در قرآن هم هست. پس، این که در قرآن آمده باشد حجت بر دائمی بودن نیست. بلکه قرآن هم بر برخی احکام (موقت) عصر پیامبر صحه می‌گذاشته است.

++Hadi++;890898 نوشت:
اگر همین حکم یا هر حکم درست قاطعانه دیگری که مورد تایید علما باشه ، به صورت علنی در مورد حکومتی هایی که اختلاس و دزدی می کنند (در شرایطی که نیازهای اولیه شون تامینه و ....) اجرا می شد، باعث می شد اونها از ادامه این جریان منحوس جلوگیری کنند و هر روز بیشتر و بیشتر نشه!

این اختلاس‌ها با اجرای احکم این چنینی درست نمی‌شوند. همان طور که فکر می‌کردند اعدام قاچاقچیان مواد، آن‌ها را ریشه‌کن خواهد کرد و نکرد (فقط ایراد حقوق بشری آفرید). دوران خشونت و زهر چشم گرفتن سپری شده است و امروزه دیگر جواب نمی‌دهد، حتی شاید در سطح بین المللی؛ به خصوص در کشوری که می‌شود با رشوه کارها را پیش برد. اگر به دنبال برطرف شدن دزدی‌های اقتصادی هستیم، راهش برچیدن اقتصاد دولتی و جایگزین کردنش با اقتصاد آزاد است که ثابت شده است فساد کمی‌تری در آن است. حکومتی که پول نفت دارد و توزیع می‌کند و همه چیز دست اوست فساد هم دارد. وقتی قدرت و پول یک جا جمع شد، امکان ندارد فاسد از این ترکیب بیرون نیاید.
افرادی که کار را در دست دارند تصور می‌کنند همۀ علوم اقتصادی از اسلام در می‌آید و کاری به مدل‌های اقتصادی دیگر که ضد فسادتر بودنشان ثابت شده است ندارند. آن‌ها به این فکر نمی‌کنند که چرا روز به روز بر تعداد دزدان اقتصادی ایران اضافه می‌شود و چاره‌‌هایی هم که می‌اندیشند نادرست است (مثل اعمال خشونت و زهر چشم گرفتن).

++Hadi++;890898 نوشت:
ولی الان خیلی از همونایی که اسلام رو وحشیانه تلقی می کنند، به رضاخان سر این کار درود می فرستند!

رضاخان اگر بود امروز موفق نبود. اما در زمان خودش با همان روحیۀ دیکتاتوریش توانست بی نظمی‌ها و شورش‌های مناطق مختلف ایران را ساکت کند. آن زمان هنوز رسانه‌ها و دانش مردم مثل الآن نبود. وقتی هم که رفت، ظاهراً مردم دل خوشی از او نداشتند وگرنه شاید می‌توانست بماند.
دورۀ رضاخانی گری گذشته است و برای دورۀ خودش شاید خوب بود. اما مردم پس از او، حتی دیکتاری‌های پسرش را، که ملایم‌تر بود، تحمل نکردند. احکام مربوط به قطع ید هم برای یک جامعۀ عرب و بی سواد تا سال‌ها خوب بود. ولی نمی‌شود پذیرفت آن احکام برای امروز هم کارا هستند و نمی‌شود از اسلام توقع داشت احکام مناسب برای هر زمان و هر جامعه‌ای را جداگانه بیان کند بلکه این وظیفۀ اهل علم است که احکام مناسب را تعیین کنند.

++Hadi++;890898 نوشت:
اسلام امروز بیشتر سر رضایت مخالفینش و موضوع وهن و ... سفارشی یا customize می شه و بخش هاییش اجرا می شه و بخش هاییش اجرا نمی شه!

چاره‌ای نیست جز customize کردن برخی احکام. چون واقعاً، برای ادارۀ جامعۀ امروز، کامل یا مناسب نیستند. برای مثال، احکام مربوط به مسافر و نماز شکسته در دنیای امروز، خود فقها را هم سر در گم کرده و هر یک، فتوایی می‌دهد. اما در صدر اسلام یک موضوع ساده بوده است و مسافرت معلوم بوده چیست و چه طور است و این همه پیچیدگی نداشته است. یا مثلاً احکام بانکداری از اسلام در نمی‌آید و می‌بینیم که اختلاف و اعتراض هست. اسلام یک پکیج کامل و بی نقص نبوده است که ما گرفته باشیم و بخواهیم تمام و کمال به کارش بگیریم و از همۀ علوم انسانی دنیا که بزرگ‌ترین دانشمندان، سال‌ها وقت برای خلق و گسترشش گذاشته‌اند، جلو بیفتیم. کل منابع اسلامی را روی هم بگذاریم یک صدم کتاب‌های مربوط به یک رشته از علوم انسانی نمی‌شود. چه توقعی از اسلام دارند برخی افراد!

++Hadi++;890898 نوشت:
این می شه که مثل یه آش من درآوردی در برخی بخش ها جواب نمی ده!

به هر حال نسخۀ اسلام به وضوح برای عصر ارتباطات نیست. این تنها خداست که باید سردرگمی ما را برطرف کند (مثلاً با ظهور امام عصر). در هر حال در customize کردن احکام معذوریم.

++Hadi++;890898 نوشت:
در مورد برده داری در اسلام بنده یه مقاله ای نوشتم که باید براتون جالب باشه:
http://www.mediafire.com/file/yrbgqi...e+in+Islam.pdf
برده داری همان زمان صدر اسلام هم به شرطی که دو طرف جنگ (مسلمین و کفار) توافق می کردند تا اسیر گرفته نشه، گرفته نمی شد!

نگاه می‌کنم. اما مقاله‌های دیگری هم هست.

++Hadi++;890898 نوشت:
ولی اگر بررسی کرده باشید، برده داری از بدو تاریخ تا زمان آبراهام لینکلن در آمریکا و جاهای دیگه وجود داشته و مربوط به فقط اسلام هم نیست!

بله. قوانین برده‌داری اسلام تا وقتی برده‌ها بودند کارایی داشتند. کسی به تناسب قوانین با گذشته ایرادی نگرفت. اما الآن موضوع فرق کرده است.
++Hadi++;890898 نوشت:
چون جامعه اون زمان عرب همه برده دار بودند، حکم قطعی منسوخ شدن برده داری موجب دور شدن سران ثروتمند عرب از اسلام می شد چرا که همه برده هایی داشتند.

پس خود اسلام هم شرایط جامعه را در نظر می‌گرفته است. ما هم باید همین کار را بکنیم.

++Hadi++;890898 نوشت:
وقتی دشمن، افراد شما رو اسیر می کنند و برده می کنند و یا می کشند، شمام می تونید اسیر بگیرید ولی بهترین رفتار با اسرای کافر که در حین جنگ فیزیکی گرفته شدند، غیر از این مورد یا ظلم هست یا حماقت! نه؟؟ راه شما چیه؟ برهان شما چیه؟

همان طور که گفتم قوانین برده‌داری در زمان خود گامی به جلو بودند. اما الآن اجرای آن‌ها عقبگرد است. پس به حکم عقل می‌توان در اعتبارشان تردید کرد.

++Hadi++;890898 نوشت:
این سنت از قدیم در همه جا رایج بوده و اصلا برده ها در بسیاری از شرایط حس بردگی و ... نمی کردند.

و الآن هیچ جا رایج نیست و احکامش منسوخ. چنانکه احکام برخی حدود.

++Hadi++;890898 نوشت:
برای نسخ یک حکم باید دلایل کارشناسان اسلامی رو دید و بی دلیل نسخ نکرد

من هم نگفتم مردم. بلکه عالمان دینی باید منسوخ کنند. اما چه می‌شود کرد در حالی که عالمان دینیِ مقبول، به جای فقاهت، تکرار احکام گذشتگان می‌کنند.

++Hadi++;890898 نوشت:
بحث آپدیت دین هم روی احکام ثانویه عملی هست.

حکم حلال بودن رابطۀ جنسی با کنیز 9 ساله از احکام اولیه است یا ثانویه؟ یا احکام مربوط به حقوق زنان؟ یا احکام پوشش در نماز که بر حسب نوع پوشش اعراب صدر اسلام وضع شدند؟ به نظرم نمی‌شود مرز مشخصی بین احکام قائل شد. در ضمن پس از انقلاب چون دیدند احکام اولیۀ اسلام برای جامعه قابل اجرا و کارا نیست، روی احکام ثانویه تبلیغ کردد تا موجه باشند. حکم ثانویه چیزی نیست جز عدم توانایی مکلف در اجرای حکم اولیه. مثلاً کسی که مریض است حکم اولیه روزه را کنار می‌گذارد و روزه خواری می‌کند. این می‌شود حکم ثانویه. اما این همه بسط و گسترش و مانور دادن روی آن‌ها که پس از انقلاب رایج شد، معلوم نیست چه قدر مبنا داشته باشد.
++Hadi++;890898 نوشت:
دینی که تنه اصلیش و core اش (احکام اولیه اش) مشکل داشته باشه، احتمالا از سمت خدایی عادل و آگاه طرح نشده و مسلما اسلام چنین نیست!

هستۀ لینوکس هر چند ماه یک بار آپدیت می‌شود. تشکیک در این که اسلام از سوی خدایی عادل بوده است یا نه هم بسیار خارج از موضوع اینجاست. به هر حال، اسلام زمان پیامبر احکامی داشتند که جامعۀ عرب صدر اسلام را قانونمند می‌کردند و برای آن زمان و شرایط آن زمان به نظر مناسب می‌رسیدند.

-----------------------

رستگاران;890903 نوشت:

سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

منظور شما از عقل اینجا چیست؟

عقل دیوانگان
عقل جاهلان
یا عقل عالمان؟

یا فرای جمیع عقول؟

منظورتان کدام است؟


سلام.
همان عقلی که در بین فقهای اصولی امروز، از منابع تشخیص حکم است.

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

irancplusplus;890938 نوشت:
همان عقلی که در بین فقهای اصولی امروز، از منابع تشخیص حکم است.

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج

سلام علیکم ورحمه الله و برکاته

اینکه عقل رو جز 4 منبع استخراج حکم می دانند
خب قبول

اما آیا هر عقلی درسته؟

یا عقل کسی که ابزار تشخیص احکام را دارد و مطالعه کرده و علم آن را دارد؟

کدام عقل؟

بعد جایگاه عقل کجاست؟
آیا مرجع می تواند بر خلاف نص صریح حکم کند؟
یا در مواردی که حکمی در آن در مصادر قرآن و سنت نیامده استنباط می کند و فتوا می دهد؟

یا علی(ع)@};-[/]

irancplusplus;890852 نوشت:
اسلام ابتدایی ، احکامی دارد که به هیچ وجه در دنیای امروز اجرایی و حتی عاقلانه و قابل قبول نیستند

سلام
شما از یک موضوع صحبت می کنید ، از موضوعی دیگر مثال می آورید ، و در مورد موضوع سومی نتیجه گیری می کنید!
درست مثل موضوع عقل که جناب "رستگاران" دارند از شما می پرسند که آخرش منظور شما از عقل چیست؟

موضوع تاپیک هم درمورد اختلاس و ارتباط آن با دزدی و حکم مربوطه است
بعد شما از برده داری مثال میاورید و می خواهید با اثبات اینکه برده داری امروز قابل اجرا نیست ، بحث اختلاس را حل کنید!
آن وقت زمانی که جناب "Hadi" درمورد مثال شما (برده داری) حرف می زنند میگوئید تاپیک دیگری بزنید!
اگر این بحث به این تاپیک مربوط نیست پس چرا در خلال بیان آن اینقدر شبهه وارد می کنید؟
irancplusplus;890852 نوشت:
طبق قوانین ابتدایی اسلام یک مرد می‌تواند غافلگیرانه به خانه‌ای از بخش شهری در دارالحرب (برای مثال، یک شهرک در اسرائیل)، حمله کند و دختر بچۀ 9 ساله‌ای را به اسارت بگیرد و پس از پرداخت خمس، به او تجاوز کند یا او را در اختیار هر مرد دیگری برای این کار قرار دهد. تاجایی که من احکام را دیده‌ام، به نظر می‌رسد این از نظر اسلام زمان پیامبر (ص) و ائمه (ع) کاملاً حلال بوده است. اما آیا این احکام امروزه مطابق عرف و عقل امروزی ماست؟ مسلماً خیر (با این که برده‌داری در قرآن هم مهر تأیید خورده است)

اول اینکه اسلام در زمان رسول الله(ص) کامل شد و بعد از آن دیگر گفتن کلمهء "ابتدایی" معنا ندارد

ثانیاً ملاک در تشخیص درستی یا نادرستی احکام ، دستور خداست ، نه میل و خواستهء بشر

ثالثاً مباحث مربوط به برده داری (چه درست و چه غلط) هیچ ربطی به اختلاس ندارد و صرفاً جهت خلط مباحث مطرح کردید


اینکه حکمی تغییر می کند گر چه ممکن است بخاطر شرایط زمانه نیز باشد ، اما در هر حال چهارچوب آن دستور خداست. مثلاً اینطور نیست که بگوئیم خب چون الان مردم نماز را غیرعقلانی می دانند ، پس دیگر نباید نماز بخوانیم!

irancplusplus;890852 نوشت:
قانون هم رفع‌کنندۀ مشکلات موجود است نه چیزی بیش از آن
درمورد قوانین اجتماعی اینگونه است ، نه قوانین الهی
قوانین اسلام چندین بُعد را شامل میشود که یکی از آنها دفع مشکلات موجود در جامعه است

irancplusplus;890852 نوشت:
وقتی مشکلات عوض شدند، قوانین هم عوض می‌شوند
قوانین ناقص بله ، اما قانون کامل خیر
ای قوانین بشری است که مثل هستهء لینوکس نیاز به روز آوری دارد

irancplusplus;890852 نوشت:
پس شاید درست نباشد که به احکام اسلام، تقدس ببخشیم و بر آن‌ها تعصب داشته باشیم
آن چه که درمورد تعصب ناپسند است ، تعصب نابجا است ، نه خود تعصب!
جالب است که شما صحبت از عدم تقدس بخشیدن به اسلام و قوانینش می کنید ، اما خودتان به احکام بشری تقدس می دهید:
irancplusplus;890852 نوشت:
در دنیای امروز اجرایی و حتی عاقلانه و قابل قبول نیستند
مگر افکار حاکم بر دنیای امروزی تقدس دارند که باید معیار باشند؟

[="Tahoma"][="Blue"]سلام عليكم

Reza-D;890755 نوشت:
چطور استاد؟!
ببینید ، من می روم با یک سری جعل اسناد ، مثلاً 10 میلیارد وام از بانک می گیرم و برای خودم بر می دارم
مقداری از این مبلغ را به چند مسئول بانک می دهم برای کمک در جعل اسناد

تعريف اختلاس يك ركن اساسي دارد كه آنهم كارمند دولت بودن است:
اختلاس به برداشت غیر قانونی اموال دولتی و یا غیردولتی که بدست کارمندان و کارکنان دولت یا وابسته به دولت صورت میگیرد گفته میشود.
طبق اين تعريف، اختلاس خيانت در اموالي است كه زبر دست كارمند دولت است.

Reza-D;890755 نوشت:
استاد عزیز ، چطور در موارد دیگر مثل احترام به حقوق مشتری ، شفافیت مجلس و..... کشورهای دیگر را به نام مشرکین می خوانیم؟ اما اینجا میشوند ملاکِ تشخیص؟!

برادر منظور حقير حجيت داشتن قوانين آنها نيست...
اما روايات باب اختلاس:
روایت صحیحه: « فی رجل اختلس ثوبا من السوق فقالوا: قد سرق هذا الرجل؛ فقال (ع) : انی لا اقطع فی الذعارة المعلنة و لکنی اقطع من یأخذ ثم یخفی؛ درباره مردی که لباسی را از بازار ربوده بود، گفتند: این مرد دزدی کرده است. امام (ع) فرمود: در هجوم‏های آشکار، حد قطع را جاری نمی‏کنم. لکن دست کسی را قطع می‏کنم که چیزی را بردارد و مخفی شود»(كافي، ج7، ص226)
در روايت ديگري مي فرمايد: دست مختلس قطع نمي شود، اما به شدت كتك زده مي شود.(همان)
بطور كلي بابي براي حكم مختلس در كتب معتبر مانند كافي داريم.(مانند كافي، ج7، ص225؛ تهذيب الاحكام، ج10، ص114؛ وسائل الشيعه، ج28، ص268)[/]

رستگاران;890945 نوشت:
اما آیا هر عقلی درسته؟

یا عقل کسی که ابزار تشخیص احکام را دارد و مطالعه کرده و علم آن را دارد؟

کدام عقل؟

بعد جایگاه عقل کجاست؟


این درست مثل تعریف «عادل» است. چه طور مردم در مسجد عادل بودن را تشخیص می‌دهند. همان طور هم عاقل بودن مشخص می‌شود. کسی عاقل است که بگویند عاقل است. در واقع، تشخیص مصداق عقل به عهدۀ مکلف است که در این جا، این مکلف کسی است که حکم دینی استخراج می‌کند. (چنین شخصی باید ببیند چه چیز در جامعه اجرایی و در نتیجه عاقلانه است و سپس حکم دهد. خیلی از فتاوا و نظراتی که بنیانگذار انقلاب طی مبارزه و حکومت دادند ناظر بر همین معناست هر چند این دایره سنجش عقلی باید احکام بیش‌تری را بیازماید و فقط به احکام دخیل در حکومتداری محدود نشود).

رستگاران;890945 نوشت:
آیا مرجع می تواند بر خلاف نص صریح حکم کند؟

خلاف عقل، چیزی از خلاف نص کم ندارد و بلکه ارجح است. بله مجتهد نمی‌تواند دستور نماز را خلاف نص تغییر دهد اما وقتی به شخصی می‌رسد که برایش نماز موافق نص مشقت دارد، تعیین می‌کند که چه طور نماز بخواند آن هم خلاف نص. حالا، اگر نسل انسان به گونه‌ای تغییر یابد که برای همه این شکل از نماز مشقت داشته باشد، حکم نص دیگر قابل اجرا نیست و حتما خدا هم راضی به آن نیست.

---------------------------

Reza-D;891090 نوشت:
سلام
شما از یک موضوع صحبت می کنید ، از موضوعی دیگر مثال می آورید ، و در مورد موضوع سومی نتیجه گیری می کنید!
درست مثل موضوع عقل که جناب "رستگاران" دارند از شما می پرسند که آخرش منظور شما از عقل چیست؟

موضوع تاپیک هم درمورد اختلاس و ارتباط آن با دزدی و حکم مربوطه است
بعد شما از برده داری مثال میاورید و می خواهید با اثبات اینکه برده داری امروز قابل اجرا نیست ، بحث اختلاس را حل کنید!

... صرفاً جهت خلط مباحث مطرح کردید.


سلام. دوست عزیز، با مثال برده‌داری که خیلی واضح بود و امروزی‌ها غیر اجرایی بودنش را تأیید می‌کنند، ثابت کردم احکامی در اسلام ابتدایی (یعنی اسلام و احکامی از آن که پس از پیامبر (ص) بر جا مانده بود و هنوز فقه شکل نگرفته بود) هست که امروزه غیر قابل اجرا هستند و در نتیجه می‌توانند مهر منسوخیت بخورند. خواستم این خیال باطل را که اسلام اولیه یک پکیج بی نقص است و احکامش الی یوم القیامه و در همۀ نقاط عالم، عاقلانه و مورد تأیید خدا و رسولش هستند، زیر سوال ببرم (چون مبنای اولیۀ چنین سوالی چنین انگاره‌ای است). پس از بین بردن این تصور باطل که همۀ احکام اولیۀ اسلام، ولو مذکور در قرآن، کامل و همیشه قابل قبولند، گفته شد که اجرای حدود هم ممکن است از جمله قوانینی باشد که تاریخ مصرفشان گذشته است و از بین بردن فساد اقتصادی راهکاری دارد که باید در علوم جدید (از جمله علم اقتصاد یا جرم شناسی) به دنبالش بود نه در اجرای احکامی که بعید است خود خدا راضی به اجرایشان باشد (چون امروزه ظاهرا خلاف عقلند و خدا حکمی خلاف عقل صادر نمی‌کند). این سیر استدلالی را از دست داده‌اید که به من ایراد می‌گیرید. بهتر است پست‌ها را با دقت بیش‌تری بخوانید و بعد اعتراض کنید.

Reza-D;891090 نوشت:
آن وقت زمانی که جناب "Hadi" درمورد مثال شما (برده داری) حرف می زنند میگوئید تاپیک دیگری بزنید!

خطاب من به ایشان نبود.

Reza-D;891090 نوشت:
اسلام در زمان رسول الله(ص) کامل شد

اصطلاح فقه پویا و به طور کلی فقاهت به این معناست که یا اسلام کامل نیست و یا کامل به دست ما نرسیده است و شاید منظور از کمال، کمال در زمان صدر اسلام بوده است. داستان کامل بودن اسلام مثل داستان آیۀ «نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْء» است. اگر این آیه را هم بخواهیم طبق معنای ظاهریش تفسیر کنیم اصلاً به هیچ علم و دانشگاهی نیاز نداریم باید فقط بگردیم همه چیز را در قرآن بیابیم. اما می‌دانیم که یا از عدۀ ما خارج است و یا برداشت ما از آیه غلط است. کمال اسلام هم همین طور است. همه چیز را در آن نمی‌توانیم بیابیم. (درضمن می‌شود گزاره‌هایی مثل این که اسلام کامل است یا همه چیز در قرآن هست، را حاوی صنایع ادبی (مثال تمثیل استعاره و...) دانست و لزومی ندارد نگاه و تفسیر literal به آن‌ها داشته باشیم).

به هر حال، این تصور که اسلامی که طی 23 سال به ما رسیده، یک نسخه داده که در همه جا و همه زمان همۀ مشکلات را حل می‌کند و سازگار با هر جامعه‌ای است، به وضوح، غیر قابل قبول است مگر آن که کسانی بخواهند از روی تعصب این امر واضح را نپذیرند یا توجیه کنند. اگر این طور بود مثل این بود که یک نسخه بدهیم برای همۀ بیماری‌ها!

Reza-D;891090 نوشت:
نه میل و خواستهء بشر

کسی از میل و خواستۀ غیر عقلایی حرف نزد. از عقل سخن به میان آمد و کل ما حکم به الشرع حکم به العقل.

Reza-D;891090 نوشت:
اینطور نیست که بگوئیم خب چون الان مردم نماز را غیرعقلانی می دانند

دلیل نیافتن برای تأیید نماز آن را غیر عقلایی نمی‌کند. اما دلیل یافتن علیه برده‌داری آن را غیر عقلایی می‌کند. فتأمل.

Reza-D;891091 نوشت:
درمورد قوانین اجتماعی اینگونه است ، نه قوانین الهی
قوانین اسلام چندین بُعد را شامل میشود که یکی از آنها دفع مشکلات موجود در جامعه است

بله این طور به ما گفته‌اند. اما خیلی از این ادعاها حرف از خود یا تفسیر متمایل است نه نص قرآن یا حدیث. به نظر می‌رسد این‌ها بیش‌تر استدلال‌ها و سخنان شخصی افراد است. افرادی که برخیشان شبیه ذبیح الله منصوری یا تحت تأثیر امثال او بودند. اگر هم نص معتبری یافت شود باید دید آیا حاوی صنایع ادبی هست یا نه.
در هر حال این حرف را که گفتید رد نمی‌کنیم و می‌پذیریم اما تا جایی که تلاقی با عقل پیدا نکرده باشد یعنی احکام چیزی بگویند که به وضوح خلاف عقل و غیر قابل اجرا هستند.

Reza-D;891091 نوشت:
قوانین ناقص بله ، اما قانون کامل خیر

اگر قوانین خدا کامل بود این همه دین متفاوت و ناسخ و منسوخ پشت سر هم نمی‌آمد. هر چند باز هم این حرف شما را می‌پذیریم و می‌گوییم بحث بر سر جاهایی از احکام است که دیگر اجرایی و عاقلانه نیستند.

Reza-D;891091 نوشت:
ای قوانین بشری است که مثل هستهء لینوکس نیاز به روز آوری دارد

همان طور که گفته شد خدا در چند کتاب مختصر نمی‌توانسته نسخه‌ای کامل برای همۀ زمان‌ها و همۀ مکان‌ها را بگنجاند و ناچار باید پذیرفت که بخشی از آنچه آمده محدود به زمان صدر اسلام بوده است. به روز رسانی هستۀ لینوکس هم در جاهایی به خاطر تجهیزات جدیدی است که می‌آیند وگرنه اگر دستگاه‌ها همان بودند شاید ابن همه به روز رسانی نیاز نبود.
Reza-D;891091 نوشت:
آن چه که درمورد تعصب ناپسند است ، تعصب نابجا است ، نه خود تعصب!

در یک بحث علمی هر تعصبی که انسان‌ها را از پذیرش حرف عقلایی و منطقی دور کند مذموم است و لو از روی ایمان.

Reza-D;891091 نوشت:
به احکام بشری تقدس می دهید

منظورم از تقدس بخشیدن، کامل و ابدی دانستن بود. کسانی با این تفکر که اسلام کامل است و همه چیز را در آن می‌شود یافت، دانشکده‌های علوم انسانی را تعطیل کرده‌اند و این به معنای تعصب است. کسانی هم کوشیده‌اند با اسلام علوم انسانی را بازنویسی کنند و ببینید محصولاتشان چه قدر قابل قبول است و در عمل چه حاصلی داده است.

Reza-D;891091 نوشت:
مگر افکار حاکم بر دنیای امروزی تقدس دارند که باید معیار باشند؟

کسی از معیار ابدی شدن آن‌ها سخنی نگفت.

سلام و ممنون از دوستان بابت شرکت (از همه دوستانی که شرکت کردند ممنونم...)
استاد عامل عزیز بسیار ممنون... هر چند که حس می کنم اختلاس هایی که الان داره صورت می گیره به صورت مخفیانه هست که بعدا لو می ره و فکر می کردم شاید برا این نوع دزدی ها بهترین حکم می تونست همون قطع دست یا انگشت باشه!
حتی مردم به مشاهده کتک خوردن دست این بندگان مفسد هم راضی بودند، که نشد!
نمی دونم شاید منظور امام صادق (ع) از هجوم های آشکار چیزی مثل کیف زنی با موتور باشه ولی در هر صورت متاسفانه هیچ وقت با مختلسین به صورتی رفتار نشده که دل مردم خنک شه و کسی جرأت نکنه مرتکبش شه..
شاید بی رحمی و سنگدلی باشه ولی یه وقتایی حس می کنم چقده خوب بود یکی مثل یه دیکتاتور با مفسدین کله گنده رفتار می کرد تا دل مردم ستم دیده راضی بشه و یه کم با آسایش بخوابن و از طرفی ادامه پیدا نکنه...

جناب irancplusplus
با یه قسمتایی از حرفاتون موافقم و با یه قسمتایی مخالف، البته اینو برا پست شماره 26 می نویسم!

  • تمام صحبتام در مورد برده داری بر این بود که بگم حکم عوض نشده، همین شرایط اون زمان هم بود، برده داری دوره ای فسخ می شد! اینکه بین کشورهای مورد جنگ، معاهده امضا می شد که فکر می کنم برخی جنگهای زمان پیامبر (ص) یا امام علی (ع) هم همینجوری بودند و هیچ اسیر و برده ای گرفته نشد!
در قسمت بعدی هم عرض کردم که شرایط رفتار با اسرای کافر، وقتی اونهام با افراد ما چنین می کنند، به هر صورتی که باشه یا حماقت هست یا ظلم...جز همون روش تقسیم اسرا بین مسلمین در جهت تربیت و آشنایی با اسلام و کار در قبال مخارج و مسکن و خورد خوراک و .. چه الان چه اون موقع، گرفتن برده یا اسیر به شرط توافق دو طرفه، فسخ می شد.

  • عرض شد که احکام اولیه اصلا تغییر پذیر نیستند! نماز و روزه و ... همگی احکام اولیه هستند و فکر می کنم در قرآن هم ذکر شده در شرایط سفر و ... نماز رو شکسته بخوانید...مثلا آیه هایی مثل:
«وَ إِذا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَنْ يَفْتِنَكُمُ الَّذينَ كَفَرُوا إِنَّ الْكافِرينَ كانُوا لَكُمْ عَدُوًّا مُبيناً» (النساء، 101) ترجمه: و چون به سفر مى‏رويد و بيم آن داريد كه كفار شما را گرفتار سازند گناهى بر شما نيست كه نماز را شكسته بخوانيد، چون كفار دشمن آشكار شمايند. البته قرآن کتاب تئوری هست و مفسر و معلم و مثالش پیامبر و امام. علما هم با تطبیق قرآن و امامت به صدور حکم می پردازند. دستوراتی مثل نجاست سگ یا کیفیت و جزئیات نماز در قرآن به صورت علنی مشخص نشده ولی خود پیامبر اکرم (ص) و ائمه بزرگوار(ع) دستورات فقهیشونو صادر کردن... دستورات ثانویه باید توسط علمای هر زمان با توجه به مصالح زمانی و دستورات قرآن و ائمه آپدیت شه! دستورات ثانویه بیشتر موارد حکومتی و قوانین کشوری به روز کردن برخی احکام با مسایل علمی روز (مثل مجاز بودن لقاح مصنوعی) و ... هست!

  • در مورد اقتصاد دولتی و تجمیع قدرت و پول مساوی داشتن فساد تا حدود زیادی درست می فرمایید ولی نفس عمل همان است و انسان همان..فقط کمی ذائقه ها و رفتارها متفاوت شده و قدرت عقلی بشر تکامل پیدا کرده، اما مسلما اینکه به صورت مطلق زهر چشم گرفتن و مجازات دیگه کارایی نداشته باشه هم درست نیست، الان همه جا همین زهر چشم گرفتن ها و مجازات وجود داره! در چین با مفسدین اقتصادی چطوری رفتار می شه؟ بی برو برگرد، اعدام! در مالزی با حاملان مواد مخدر چطوری رفتار می شه؟ اعدام! در آمریکا اگر در خیابان در حال پیاده روی باشید و به صورت علنی دستتون مشروب حمل کنید، پلیس شما رو بازداشت می کنه! یا در حین رانندگی مست باشید همچنین! یا در مورد قاتلین! دزد! و ...
  • در مورد اقتصاد اسلامی و غیر اسلامی، بسیاری از نظریه پردازان اقتصادی غربی (تقریبا همشون) که اصل ساختار بانکی لیبرالی رو طراحی کردند و نظریه داند، به این نکته اشاره می کنند که نظام امپریالیستی و سرمایه داری با چاپ کاغذی بی پشتوانه به اسم دلار در حال فروپاشی هست... افرادی همچون آقای حسن عباسی با ذکر اسناد و مدارک و کتب و فیلم های مستند از خودشون اینها رو معرفی می کنند که با داشتن سند دیگه جایی برای شک نیست!
کتاب "سقوط آزاد" نام آخرین کتاب جوزف استیگلیتز، اقتصاددان برنده‌ی نوبل اقتصادی هست! او معتقد است که این علم اقتصاد سقوط کرده نه خود اقتصاد!
مایک ملونی کارشناس مسایل مالی در ایالات متحده- مستند 4 قسمتی افول اقتصاد آمریکا – بزرگترین کلاهبرداری تاریخ – دلار بی پشتوانه!
تیم فیلم سازی مستند با مدیریت پروفسور Ross Ashcroft مستندی به اسم Four horsemen ساخته که از بزرگان علم اقتصاد استفاده کرده و تقریبا همگی ازعان دارند نظام سرمایه داری با چاپ پول بی پشتوانه و سیستم ربوی بانکی در حال ذوب شدن و سقوط هست. حتی ایشون اسم یکی از بزرگان علم اقتصاد آمریکا رو آورد و در کتابی که از ایشون معرفی کردند، نشون دادند این اقتصاد دان بزرگ ادعا کرده روش اقتصادی اسلام تنها راه نجات نظام امپریالیستی غرب از این پدیده شوم اقتصادی هست!
https://en.wikipedia.org/wiki/Four_Horsemen_(film)
این هم مقاله ای در مورد بانکداری اسلامی:
http://www.hawzah.net/fa/Article/View/89674/%D8%A7%D9%85%DA%A9%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%85%D8%B1%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D8%A7%D9%86%DA%A9%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C(1)

  • بنده قصدم از گفتن موضوع کار رضاخان، دفاع از کار رضاخان نبود، قصدم این بود که بگم، بیشتر مخالفین اسلام، بدون توجه به مکان و عوامل مجازات اسلامی، برچسب وحشیگری به اسلام می چسبونند در صورتیکه الان بسیاری از مخالفین اسلام در جبهه طرفداران نظام پهلوی هستند و بیشترشون به همون عملکرد رضاخان درود می فرستند! اینکه شاید اگر یه سری احکام رو حداقل رو سر بزرگترین مفسدان اون زمینه ها اجرا می کردند و اولویت با دولتی های مفسد بود، خیلی اثربخش بود تا اینکه هر روز اونها رو زندان ببرند و جلسه بگذارند و بعد از چند سال بی سر و صدا آزاد کنند و مفسد محترم رو در شبکه های ماهواره ای در بریتانیا یا آمریکا مشاهده کنیم!!!
  • حس می کنم شما اعتقاد نسبی به اسلام دارید... از نظر من اعتقاد نسبی درست نیست! یا اسلام حکم خداست یا نیست! اگر معتقدیم اسلام حکم خداست که خود قرآن گفته سنت الهی تغییر ناپذیره... احکام ثانویه هم احکامی هستند که کاملا بر حسب شرایط زمانی – مکانی تغییر پذیرند و جزو اون سیستم Core و پایه ای نیستند ولی در ساختار بیس کار تغییری ایجاد نمی شه! اگر هم اعتقاد نداریم اسلام از سمت خدا هست که موضوع به کلی عوض می شه! از نظر من نقطه وسطی بینشون نیست! یا باید اینوری بود یا اونوری!
  • هر چند شما می فرمایید اسلام به اندازه علوم دانشمندان سودمند نیست، از نظر بنده و بسیاری از دوستان، اسلام همانند پازلی هست که باید در همه ارکان به درستی و به صورت آپدیت شده (احکام ثانویه) اجرا شه تا خروجی لازم را بده. تکامل این برنامه در جایی است که رهبرش، رهبر معصوم باشد و تا رهبر معصوم نباشه، به صورت کامل اجرا نمی شه. همچنانی که عرض شد، برای نمونه در علم اقتصاد، خودشان به این نتیجه رسیده اند که خلق پول و بانکداری ربوی و ساختار کنونی، فقط در حال سقوط است! اگر فرض کنیم خدا وجود داره، پس او باید از انتهای علوم و وقایع با خبر باشه، در غیر اینصورت اگر به خدا ایمان نداشته باشیم یا اگر به اسلام به عنوان دین خدا ایمان نداشته باشیم، اوضاع فرق می کنه. هم اینک در بسیاری از زمینه ها از جمله بانکداری یا انتخابات 4 ساله و 8 ساله... کاملا ساختار های جهانی را اجرا می کنیم، نه گفتار دینی!
  • دختر پیامبر اسلام (ص) نیز در 9 سالگی عروس امام علی (ع) شدند، گویا گفته می شد رشد فیزیکی مردم عرب در سرزمینهای سوزان بالا بوده و اختیار ازدواج یک دختر با انتخاب خودش و پدرش بوده که بلوغ عقلی-فیزیکی-جنسی دختر مد نظر را تایید نماید. در حال حاضر هم این حکم با تایید و اختیار خود دختر و والدینش انجام می شود که بر حسب مصالح مکانی و زمانی، تشخیص زمان ازدواج با خود دختر و پدر و مادر یا قیم و سرپرستش هست که اگه هر موقع صلاح بدونن، انجام می شه. همچنان که می دانید، سن بلوغ جنسی دختران ایرانی حدود 1.5 سال کمتر شده و به 11.5 سالگی رسیده، در عین حال بلوغ شرعی با بلوغ جنسی متفاوت است و بلوغ شرعی مساوی است با انجام تکالیف الهی! مساله بلوغ جنسی کاملا بر حسب شرایط مکانی و زمانی و بیولوژیکی و آب و هوا و خوراک و رسانه ها و ... متفاوت است و این مساله شاید در عربستان کنونی خیلی زودتر از 9 سالگی دختران امروزی هم رقم بخوره! پس اینکه دختر اذن داشته باشه یا خیر مربوط می شه به شرایط بلوغ جنسی – فیزیکی – عقلی دختر و تصمیم خودش و اجازه والدین نه بلوغ شرعی!
بحث کنیز هم قبل از پیامبر انواعی داشته مثل اینکه زنانی برا تامین مخارجشون، خودشونو کنیز یه فرد ثروتمند می کردن یا پادشاهانی که کنیز هدیه می دادند و .... یا وقتی زنی در جنگ حضور فیزیکی به عمل می آورد یا برا تقویت روحیه مردان جنگی (در لشکر کفر) شرکت می کردند و اسیر می شدند و همسرشون در میان اسرا نبود و این زن وقتی اسیر می شد، حکم طلاق از همسر مشرک یا کافرش اجرا می شد. در منابع گفته شده پیامبر (ص) هم همه انواع این کنیزان رو آزاد می کردند و بعد اختیار کنیز بودن پیامبر یا اصحابش رو به فرد مدنظر (در سهم خودشون) می دادند. مثلا در همون مقاله ام صفیه دختر حی ابن اخطب یهودی که اول آزاد شد و بعد به اختیار خودش با پیامبر ازدواج کرد و به سبب این فامیل شدن، تمام خاندان اسیرش هم توسط مسلمین آزاد شدند. با یه نگاه غیر کارشناسانه، همه این انواع کنیز داری برچیده شدند جز همون اسارت در جنگ فیزیکی! که الان به جهت معاهده سازمان ملل و حقوق بشری، منسوخ هست.

  • جالب هست که رسانه های امروزی مثل BBC گزارش هایی از گرایش بسیاری از زنان بریتانیایی و آمریکایی به پوشش های اسلامی تهیه می کنند چرا که آنها در این پوشش، احساس امنیت و آرامش و راحتی بیشتری می کنند! پوشش زن در حال نماز که باید به رکوع و سجده بره بسیار مهم هست! هر چی که باشه بهتر درک می کنید اندام زن ایستاده یا در حال رکوع و سجده بدون پوشش صحیح می تونه مردان را با چالش هایی مواجه کند و نتایج نادرستی به بار آورد! اون هم در زمانی که زن در حال عبادت معبودش هست! در ضمن زن می تونه با مانتو هم در شرایط اضطرار و یا ختی بدترش نماز بخونه.چادر برا این انتخابه که پوشش کامل می ده!
این هم جامعه ای که اسم مدرن بودن رو یدک می کشه! در هر صورت غریضه همه جا هست!
https://www.youtube.com/watch?v=b1XGPvbWn0A
https://www.youtube.com/watch?v=mgw6y3cH7tA

  • لینوکس توسط انسانهایی نوشته شده که می توانند اشتباه هم مرتکب شوند، آنها همه مراحل انجام کار را مهندسی می کنند و به صورت تکاملی، حل می کنند و بهبود می بخشند، اگر قرار است خدایی در کار باشد، پس هر گونه اشتباه از وی باعث خدشه دار شدن این ادعا می شود! اگر با ساختار کنونی بخواهید اسلام را اجرا نمایید،شاید اسلام را وحشیانه و قبیح حس کنید، ولی اگر در ابتدا زمینه هایش را فراهم کرده و پس از بستر سازی صحیح، آنرا اجرایی کنی، آنجا می بینید که راههای ارتکاب به گناه بسته است و با مشاهده فردی که در شرایط موجود، باز هم خطا می کنند، حرکتشان برای شما سنگین تمام شده و در آن شرایط به اسلام حق مجازات خواهید داد! در اسلام پیش گیری مهمتر از درمان است! پس در ابتدا همه موارد را با ازدواج سر وقت و مناسب و عدالت اجتماعی و ... تصحیح می نماید و پس از عدالت کامل، به مجازات متخلفین می پردازد.
  • اسلام به جامعه ای که دخترانش را سقط می کند تا پسر زایند(چین- جمعیت پسران بیشتر از دختران می شود) می گوید، از من چه بهره بردید که از من راه نجات می خواهید! اسلام به جامعه ای که پورن استار متاهل پرورش می دهد، می گوید آیا از ابتدا تربیتتان اسلامی بود یا در برخورد با متاهلان زناکار در اجتماع علنی، احکام بازدارنده سخت را (سنگسار) اجرا کردید؟ که از من در جهت بهبود ساختار خانواده ها کمک می خواهید؟
وقتی رباخواری و رانت خواری در کشور به اصطلاح اسلامی راه افتاده و اختلاس های کلانی از سود های مردم می شود، اینجا اسلام می گوید، من کجا از شما خواستم ربا بخورید که بدبختی هایتان را به من می چسبانید؟
وقتی با اختلاسگر به درستی (علنی) رفتار نمی شود، اسلام می گوید شما کجا نسخه های مرا اجرا کردید که از من نجات می خواهید؟ این است که همگان همه کار می کنند و در انتها بدبختی هایشان را به اسلام می چسبانند! سیاست شوک اقتصادی یا لیبرالی و پول بدون پشتوانه و رانت خواری و ربا خواری وارداتی هیچ نتیجه ای جز بدبختی ندارد و جالب آنکه همه این بدبختی ها را به پای اسلام می گذارند! گویی اسلام شده سپر بلای اشتباهات برخی ها! برای اجرای صحیح اسلام نیاز به پیش ساخت های خاص آن است!

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

irancplusplus;891217 نوشت:
این درست مثل تعریف «عادل» است. چه طور مردم در مسجد عادل بودن را تشخیص می‌دهند. همان طور هم عاقل بودن مشخص می‌شود. کسی عاقل است که بگویند عاقل است. در واقع، تشخیص مصداق عقل به عهدۀ مکلف است که در این جا، این مکلف کسی است که حکم دینی استخراج می‌کند. (چنین شخصی باید ببیند چه چیز در جامعه اجرایی و در نتیجه عاقلانه است و سپس حکم دهد. خیلی از فتاوا و نظراتی که بنیانگذار انقلاب طی مبارزه و حکومت دادند ناظر بر همین معناست هر چند این دایره سنجش عقلی باید احکام بیش‌تری را بیازماید و فقط به احکام دخیل در حکومتداری محدود نشود).

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج

سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

پس شما می گویید مردم گفتند به یک دیوانه تمسک بجویید و حکم خدا را از او بگیرید می پذیرید؟

تشخیق عاقل در اینجا مراد ما در تبیین حکم شرع و استخراج ان از نص است نه امامت جماعت مسجد!
امامت جماعت مسجد در مرتبه پایین قرار دارد

در ثانی اینکه مردم به عاقل رجوع کنند یا اینکه عاقل کیست که بتواند در صورت نبود نص حکم استخراج کند فرق دارد.

شما پس آن افرادی را که به یک دانشجوی اول ترم دکتری که تازه یک جلسه رفته سر کلاس را تایید می کنید و عملشان را عاقلانه؟ حتی اگر آن دکتر یک روزه عمل سنگین جراحی انجام دهد؟

کدام عقلی می پذیرد هر عقلی که مردم بگویند درسته؟

یا علی(ع)@};-[/]

به نام خداوند بخشایشگر و مهربان

سلام به همگی و روز شما به خیر باشه

میخواستم بگم نظرات دیگه ای هم هست:

نظر آقای محمد جواد غروی این بوده در اینباره:

"قطع ید: وی استدلال می کند که چون آیه در معنای «ید» مجمل است ، غرض، صدور حکم بریدن دست نبوده و معتقد است «ید» در آیه به معنای قدرت به کارفته زیرا آن که می دزدد با تکیه بر مقام و منصب و قدرتی است که توان و ابزار و امکان دزدیدن را برایش فراهم می آورد . بنابراین باید دست او را از آن مقام و قدرت قطع نمود ، یعنی توان و ابزار دزدی را از او گرفت و اگر کسی به جهت نیاز و فقر دست به دزدی زد ،حرج و گناهی بر او نیست و با توسعه عدالت و توزیع عادلانه ثروت باید دست او را هم از این کار قطع نمود . این معنی در لغت و ادب و روایت ، وارد است . (ر.ک. حجیت ظن فقیه و کابرد آن در فقه، نشراقبال ‏، ۱۳۷۸)"

به نظرم این طرز فکر با خدای مهربان و رحیم و بخشایشگر و ... که میشناسم سازگار تر هست. و خب طبق برداشتم از کلام خدا، دونسته م که خدا مدام در حال امتحان ماست و در کلامش هم این مسئله رو داره و چند وجهیه. به این معنی که: هر طور که دل شما باشه،به همون شکل از قرآن برداشت می کنین.

بنابراین شخصا به طور کل، با این عمل خونین مخالفم.

[="Tahoma"][="Blue"]سلام
دوست عزيز لطفا در فضاي تاپيك بحث كنيد...
بحث ما كارايي احكام اسلام در دنياي امروز نيست همانطور كه برده داري و كنيز و ... بحث ما نيست.

irancplusplus;890852 نوشت:
باید دانست فقهی که فقها آن «فقه پویا» می‌نامند باید واقعاً پویا باشد و احکام غیر عقلایی را حذف یا جایگزین نماید اما متأسفانه پویایی زیادی در آن نمی‌بینیم.

پويايي به معناي تغيير كامل دين در طي چند سال يا بيشتر نيست كه اگر اينطور بود الان ما ديني به اسم اسلام نداشتيم چرا كه چندين بار كاملا تغيير كرده بود...
اصل و هسته دين بتابر رواياتي مانند حلال محمد حلال الي يوم القيامة و ... ثابت است و منظور از احكام اوليه و ثانويه هم آنچه شما فرموديد نيست... اين بحث ها هر كدام قابليت تبديل به يك تاپيك مستقل را دارند كه البته برخي از آنها هم در سايت مطرح شده است.

irancplusplus;890938 نوشت:
اگر به دنبال برطرف شدن دزدی‌های اقتصادی هستیم، راهش برچیدن اقتصاد دولتی و جایگزین کردنش با اقتصاد آزاد است که ثابت شده است فساد کمی‌تری در آن است.

كوچك كردن دولت تا حدودي مشكل را حل مي كند اما تا ضمان اجرايي در كار نباشد، اين راهكار هم كارايي نخواهد داشت. شاهد آنهم وجود قوانين و مجازاتهايي است كه در كشور هايي با اين سيستم اداره مي شوند، وجود دارد.
[/]

[="Tahoma"][="Blue"]سلام مجدد
هر چند اين بحث خارج از موضوع است:

irancplusplus;891217 نوشت:
اگر قوانین خدا کامل بود این همه دین متفاوت و ناسخ و منسوخ پشت سر هم نمی‌آمد.

اما يك توضيح مختصر...
وجود ناسخ و منسوخ به معناي كامل نبودن قرآن يا دين نيست، دليل ناسخ مدت زماني دليل منسوخ را نقض مي كند. به عبارتي از اول نزد خدا دليل منسوخ مدت دار بوده و قرار بوده بعد از مدت مذبور نسخ شود.
نه اينكه نعوذ بالله بعد مدتي نظر خداوند عوض شده باشد! چنين چيزي براي خداوند محال است.[/]

[="Tahoma"][="Blue"]سلام

Kamran;891326 نوشت:
به نظرم این طرز فکر با خدای مهربان و رحیم و بخشایشگر و ... که میشناسم سازگار تر هست. و خب طبق برداشتم از کلام خدا، دونسته م که خدا مدام در حال امتحان ماست و در کلامش هم این مسئله رو داره و چند وجهیه. به این معنی که: هر طور که دل شما باشه،به همون شکل از قرآن برداشت می کنین.

زماني ما مجازيم از ظاهر آيه دست بكشيم كه مستلزم محال عقلي و عقيدتي باشد مانند يد الله فوق ايديهم كه اگر دستي مانند دست انسان براي خدا در نظر بگيريم، مستلزم جسمانيت و محدوديت خداست كه هر دو محال است.
از طرفي براي اجراي حدود روايات مختلفي از پيامبر(صلي الله عليه و آله) و ائمه(عليهم السلام) در دست داريم كه حضرات واقعا دست دزد را قطع مي كردند تا اين گناه از مملكت اسلامي ريشه كن بشه.
[/]

سلام

Kamran;891326 نوشت:
بنابراین شخصا به طور کل، با این عمل خونین مخالفم.

مشکل شما فقط خون که نیست , هست؟

قطع کردن یه جورای ترسناکه .غیر عادیه.بقول شما خونین هست(خونی بودنشم قابل رفعه ها!!) اصلا شما یه ادم دست قطع شده رو ببینی یه حسی میشی اگه قسمت قطع شده رو نگاه کنید

و اتفاقا برا همین ترسناک و ناجور بودن و خونین بودن هست که قطع دست قرار داده شده, که خدا در عوض انجام دزدی قرارش داده. تا از روی همینها طرفش نره

===============================
--------------------------
===========================

جز درد و خونین بودن و اینجا یه مسئله مطرح میشه. اینکه ابرو طرف هم در خطر میفته اینم براش بده!

سوالم از استاد عزیزم جناب عامل اینه :

وقتی هم جانباز هم یه دزد قطع دست در خیابون ببینیم شاید قضاوت کنیم (که جدا از درست یا غلط بودن قضاوت ما ) هر دو دزدن!

اینجا چکار باید کرد.( رک بگم در این مورد مطالعه ی و تحقیقی نداشتم)ممنون میشم کمک کنید استاد( هر چند فکر میکنم وارد حوزه اخلاق هم بشه).سایر دوستان هم نظری دارن ممنون میشم

عامل;891368 نوشت:
زماني ما مجازيم از ظاهر آيه دست بكشيم كه مستلزم محال عقلي و عقيدتي باشد مانند يد الله فوق ايديهم كه اگر دستي مانند دست انسان براي خدا در نظر بگيريم، مستلزم جسمانيت و محدوديت خداست كه هر دو محال است.
از طرفي براي اجراي حدود روايات مختلفي از پيامبر(صلي الله عليه و آله) و ائمه(عليهم السلام) در دست داريم كه حضرات واقعا دست دزد را قطع مي كردند تا اين گناه از مملكت اسلامي ريشه كن بشه.

خب شما خودتون هم دیدین که از خودم در نیاوردم. یک مجتهد و عالم این نظر رو داده و من متنش رو نقل قول کردم. اگه مشکلی هست به نظر او هست. ولی به نظرم این نوع برداشت عقلانی تر و سازگار تر با خدای رحیم هست.

روایات هم درست و غلطش صد در صد مشخص نیست و ... و اصلا، بازهم مسئله اینه حتما این آقای مجتهد، آقای غروی، یک چیزی میدونسته که چنین تفسیری ارائه داده.

با این مدل خشونت هم نمیشه چیزی رو ریشه کن کرد. انجام خشونت، خشونت بعدی رو بازآفرینی میکنه و شبیه یک چرخه ی پر از خشونت بی در و پیکر میشه. یعنی شخصی که دستش بریده شده لزوما یک آدم خوب و مومن نمیشه، حتی شاید اینکار باعث شه عقده به دل بگیره و خشونت های بدتری رو مرتکب بشه. یا مشکلات دیگه....

روح سبز;891399 نوشت:
مشکل شما فقط خون که نیست , هست؟

قطع کردن یه جورای ترسناکه .غیر عادیه.بقول شما خونین هست(خونی بودنشم قابل رفعه ها!!) اصلا شما یه ادم دست قطع شده رو ببینی یه حسی میشی اگه قسمت قطع شده رو نگاه کنید

و اتفاقا برا همین ترسناک و ناجور بودن و خونین بودن هست که قطع دست قرار داده شده, که خدا در عوض انجام دزدی قرارش داده. تا از روی همینها طرفش نره

سلام به شما

نه من مشکلم خون نیست چون به قول شما میشه یه طوری قطع کرد که شیک و تمیز باشه. حتی طرف درد هم نکشه. بحثم این نیست.

بحثم اینه که اصلا خود این عمل خشن هست. توبه اینجا چی میشه؟ بخشش چی میشه؟ دست وقتی قطع شه دیگه برنمیگرده که، اما مالی که دزدیده شده رو میشه برگردوند.

و خب درسته اون حالت بازدارندگی رو داره، اما ببنین میشه به طرق دیگه به این آیه نگاه کرد.

اون نظری که نوشتم از خودم نبود. از یک مجتهد و عالم بودش.

[="DarkOliveGreen"]سلام

Kamran;891412 نوشت:
توبه اینجا چی میشه؟ بخشش چی میشه؟ دست وقتی قطع شه دیگه برنمیگرده که، اما مالی که دزدیده شده رو میشه برگردوند.

یه جورای این سوالات شما به سوال من از استاد عامل مربوطه میشه .پس من همراه شما عزیز صبر میکنم ببینم استاد چه نظری دارند.[/]

عالی جنابان روح سبز و کامران
این پست من تقریبا همش سوال از شماست...دقت کرده باشید در این پست اصلا حکم کلی از خودم صادر نمی کنم. فقط سواله!
فکر نمی کنید این دستور بیشتر از اینکه آبروی یه دزد رو نشونه رفته باشه، موارد درونی اونو از درد و محروم شدن از نعمت دست و ... برا خود دزد نشونه رفته؟
در جامعه x دست دزد قطع می شه. در این جامعه آقای a دست نداره... خوب می شه یه حکم کلی صادر کرد که آقای a حتما دزد بوده؟؟؟
و در جامعه ای که همه اصولش به درستی اجرایی شده و دست دزد رو با تعبیر جناب جواد غروی قطع کردن که پیش زمینه ها جوری هست که همه رفاه نسبی داشته باشند و کسی نیازی به دزدی نداشته باشه و عدالت نسبی برقرار باشه و ...
حال در همچین جامعه ای وقتی یکی دزدی می کنه چی؟ دزدانی که فقیر نیستند از روی مرض یا زیاده خواهی دزدی می کنند...اینها چی؟
جامعه امروز شاید از همون جوامع هست که مختلس یا دزد رو فقط از کار برکنار می کنند. خوب که چی؟ چه ثمره ای داده این نوع حرکت؟؟؟
آیا مثلا آمار فساد های مالی و اختلاس پایین اومده؟
چرا عمل فرو کردن سر شاطر توسط رضاخان به درون تنور توسط خیلی از مدعیان وحشی گری در اسلام به خوبی و عدالت و ... یاد می شه؟ مگه اون خشن تر از این نیست؟
ممنون از شما...

++Hadi++;891421 نوشت:
چرا عمل فرو کردن سر شاطر توسط رضاخان به درون تنور توسط خیلی از مدعیان وحشی گری در اسلام به خوبی و عدالت و ... یاد می شه؟ مگه اون خشن تر از این نیست؟
ممنون از شما...

اول از همه درباره ی این موضوع بگم. فکر کنم این موضوع یه روایت افسانه ای از رضاشاه باشه و سرش هم نبود، پایین تنه ش بود که بعدش هم درش آوردن و درمانش کردن اما خب آسیبش موند تا باقی عمرش. به طور کلی اگه هم چنین حرکتی انجام داده باشه، گِل خورده که انجام داده. سوزوندن دیگران مگه شوخیه؟

++Hadi++;891421 نوشت:
فکر نمی کنید این دستور بیشتر از اینکه آبروی یه دزد رو نشونه رفته باشه، موارد درونی اونو از درد و محروم شدن از نعمت دست و ... برا خود دزد نشونه رفته؟
در جامعه x دست دزد قطع می شه. در این جامعه آقای a دست نداره... خوب می شه یه حکم کلی صادر کرد که آقای a حتما دزد بوده؟؟؟

به نظرم اگه این عمل یک روند عادی بشه این مسئله ی آبرو هم پیش میاد چون به نوعی مهر تایید آشکار هست بر اینکه شخص مرتکب چنین گناهی شده در صورتی که همه می دونن در اسلام باید ستار العیوب باشیم مثه خدا.
چون خود شما نگاه کن - طرح مسئله:

از قبل اعلام شده که حکم بریدن دست دزد باید اجرا شه. با در نظر گرفتن این موضوع وارد مسئله میشیم.
در سالن اول ما 100 نفر انسان داریم.
یک نفر از این 100 انسان، یک دستش قطع هست.

در سالن دوم ما 100 نفر انسان داریم.
10 نفر از این صد انسان، یکی از دستانشون قطع هست.

شما توی کدوم سالن احساس میکنین یه چیزی غیر عادیه؟ اگه من باشم، در سالن اول این به ذهنم میرسه که خب شاید طرف تصادف کرده که دستش قطع شده.
ولی وقتی وارد سالن دوم بشم دیگه نمیگم حتما هر ده نفر تصادف کردن که دستشون قطع شده! بلکه یادم میاد قانون قطع کردن دست دزد وجود داره و حتما از میان این ده نفر، چند نفرشون دزد هستن. و برای تشخیص اینکه کدوم دزد هست میشه به سابقه ی رفتاریشون در اجتماع با یک پرس و جوی ساده پی برد و حتی میشه از روی شیوه ی بریدن دست هم پی برد.

قضاوت باشما....

++Hadi++;891421 نوشت:
و در جامعه ای که همه اصولش به درستی اجرایی شده و دست دزد رو با تعبیر جناب جواد غروی قطع کردن که پیش زمینه ها جوری هست که همه رفاه نسبی داشته باشند و کسی نیازی به دزدی نداشته باشه و عدالت نسبی برقرار باشه و ...
حال در همچین جامعه ای وقتی یکی دزدی می کنه چی؟ دزدانی که فقیر نیستند از روی مرض یا زیاده خواهی دزدی می کنند...اینها چی؟

این سوال شمارو خود آقای غروی توی همون متنش جواب داده. گفته گناهی بر این ها وارد نیست. باید ریشه رو حل کرد یعنی جامعه رو به مقطعی رسوند که اون شخص دیگه به خاطر رفع نیازش دزدی نکنه بلکه مثل یک امر طبیعی از راه کار نیازش رو رفع کنه.

کسی هم که بیماری روانی داره برای کاری مثل دزدی که استثنا میشه. اینارو خودمونم داریم میگیم، بیمارن، یعنی عاقل نیستن. کلا قضیه شون منتفی میشه و وارد این مسئله نیستن.

++Hadi++;891421 نوشت:
جامعه امروز شاید از همون جوامع هست که مختلس یا دزد رو فقط از کار برکنار می کنند. خوب که چی؟ چه ثمره ای داده این نوع حرکت؟؟؟
آیا مثلا آمار فساد های مالی و اختلاس پایین اومده؟

خب دستشون قطع بشه، آمار فساد های مالی و اختلاس پایین میاد؟ ... یعنی با اینکار باعث میشیم بقیه بترسن و درس عبرت بشه براشون که سمت اینکار نرن؟ راه دیگه وجود نداره برا ترسوندن و درس عبرت دادن؟

[="Tahoma"][="Blue"]سلام عليكم

روح سبز;891399 نوشت:
وقتی هم جانباز هم یه دزد قطع دست در خیابون ببینیم شاید قضاوت کنیم (که جدا از درست یا غلط بودن قضاوت ما ) هر دو دزدن!

اگر از نظر اخلاقي به اين مساله نگاه كنيم، حتي در مورد كسي كه دستش به خاطر دزدي قطع شده اولا بعد از حد خوردن يا جاري شدن حد در روايات بيان شده كه شخص پاك مي شود و بنابراين كسي حق اهانت يا حتي گمان بد در مورد شخص حد خورده را ندارد.
ثانيا از آنجايي كه ايمان افراد قابل شناسايي نيست و امري قلبي است، ما حق قضاوت بر مبناي ظاهر اشخاص را نداريم چون ممكن است شخصي بعد گناهي توبه كرده و از اولياي الهي شود.
بنابراين قضاوت از روي ظاهر اشخاص به هيچ وجه مقبول دين نيست.
البته با تمام اين مباحث غالب مردم از روي ظاهر قضاوت مي كنند...[/]

[="Tahoma"][="Blue"]سلام عليكم

Kamran;891410 نوشت:
روایات هم درست و غلطش صد در صد مشخص نیست و ... و اصلا، بازهم مسئله اینه حتما این آقای مجتهد، آقای غروی، یک چیزی میدونسته که چنین تفسیری ارائه داده.

دوست عزيز نقد به بيان ايشان وارد است نه شما!
خب در برابر ايشان هم غالب مراجع و بزرگان قرار دارند كه فهم ايشان رو درست نمي دانند.
براي فهم روايت و تشخيص درست يا غلط بودنش هم قواعدي وجود دارد و اينطور نيست كه با اين بيان تمام روايات را كنار بگذاريم.
برخي روايات متواترند كه شكي در صدور آنها نيست، برخي مستفيض اند كه گمان حد اكثري براي ما مي آورند و برخي صحيح السند اند كه آنها هم قابل اعتماد غالب علما هستند. در اين بين رواياتي هم هستند كه از نظر سندي ضعيف اند كه براي تشخيص و اعتبارشان علومي مانند رجال و درايه وجود دارد. در هر حال درست و غلطش براي اهل علم مشخص است مگر موارد جزئي كه محل اختلاف است.

Kamran;891410 نوشت:
با این مدل خشونت هم نمیشه چیزی رو ریشه کن کرد. انجام خشونت، خشونت بعدی رو بازآفرینی میکنه و شبیه یک چرخه ی پر از خشونت بی در و پیکر میشه. یعنی شخصی که دستش بریده شده لزوما یک آدم خوب و مومن نمیشه، حتی شاید اینکار باعث شه عقده به دل بگیره و خشونت های بدتری رو مرتکب بشه. یا مشکلات دیگه....

قانون بايد ضمانت اجرايي داشته باشد و ضمان اجرايي يعني خشونت در برابر متخلف. اگر در جامعه اي خشونت در برابر همه باشد، ظلم است اما اگر در برابر ظالم و متخلف باشد، عين عدالت است.
البته هر مكتب و دولتي نوع خاصي از خشونت را براي متخلفين در نظر مي گيرد كه گاهي شديد و برخي خفيف ترند. اسلام براي برخي تخلف ها كه امنيت اجتماعي و رواني را به هم ميزند مجازات سختي در نظر گرفته كه نفع آن به جامعه بر مي گردد.
البته قطع دست باعث قطع دزدي و تجاوز به حقوق ديگران ميشه و جلوي چرخه را مي گيرد نه اينكه ايجاد چرخه خشونت كند. همانطور كه قصاص جلوي درگيري را ميگيرد: في القصاص حياة به همين معناست.[/]

سلام

++Hadi++;891421 نوشت:
عالی جنابان روح سبز و کامران
این پست من تقریبا همش سوال از شماست...دقت کرده باشید در این پست اصلا حکم کلی از خودم صادر نمی کنم. فقط سواله!
فکر نمی کنید این دستور بیشتر از اینکه آبروی یه دزد رو نشونه رفته باشه، موارد درونی اونو از درد و محروم شدن از نعمت دست و ... برا خود دزد نشونه رفته؟
در جامعه x دست دزد قطع می شه. در این جامعه آقای a دست نداره... خوب می شه یه حکم کلی صادر کرد که آقای a حتما دزد بوده؟؟؟
و در جامعه ای که همه اصولش به درستی اجرایی شده و دست دزد رو با تعبیر جناب جواد غروی قطع کردن که پیش زمینه ها جوری هست که همه رفاه نسبی داشته باشند و کسی نیازی به دزدی نداشته باشه و عدالت نسبی برقرار باشه و ...
حال در همچین جامعه ای وقتی یکی دزدی می کنه چی؟ دزدانی که فقیر نیستند از روی مرض یا زیاده خواهی دزدی می کنند...اینها چی؟
جامعه امروز شاید از همون جوامع هست که مختلس یا دزد رو فقط از کار برکنار می کنند. خوب که چی؟ چه ثمره ای داده این نوع حرکت؟؟؟
آیا مثلا آمار فساد های مالی و اختلاس پایین اومده؟
چرا عمل فرو کردن سر شاطر توسط رضاخان به درون تنور توسط خیلی از مدعیان وحشی گری در اسلام به خوبی و عدالت و ... یاد می شه؟ مگه اون خشن تر از این نیست؟
ممنون از شما...

من در این سایت عضو شدم تا اطلاعات و نظرات خودمو بیان کنم و ببینم چقدر با نظرات خدا زاویه داره و بعد از فهمیدنش نظرمو کاملا با نظری که خدا داره برمیگردونم.من اینجام که یاد بگیرم.

الانم استاد عامل جواب منو دادن و کاملا موافقم و نظر قبل رو ندارم

از نظر شخصی بنده، زدن دست دزد یا کتک زدن دست اختلاسگر یا در هر صورت حکم صحیح خداپسندانه و درست و درمون خیلی بازتاب و قدرت و صلابت بیشتری داره و می تونه بازدارنده خوبی باشه...
به شرطها و شروطها...
که در ابتدا پیش زمینه ها رو ساخته باشیم... پیش زمینه اینکه مردم نیاز به دزدی نداشته باشند.. در اسلام پیش گیری مهمتر از درمان است!
پیش گیری از بیماری یعنی بوجود آوردن شرایطی برای مصون ماندن از بیماری...
پس کارهایی که می تونه این مصونیت رو پدید بیاره می تونه اینا باشه:

  • با تامین رفاه نسبی برای همه اقشار جامعه...

  • با قرار دادن معتادان در خانه های ترک اعتیاد..

  • با ازدواج به موقع و آسان جوانان... مشاوره قبل از ازدواج!

  • با از بین بردن دوره های باطل در زندگی مردم مثل نیازمندی های زیر تواما به هم:
ازدواج اجاره مسکن
کار سابقه کار

  • با قرار دادن نخبه ها در عین ضابطه بندی به جای قرار دادن پخمگان در عین رابطه مندی

  • با بوجود آوردن اتاق فکر نخبگان و طراحی روشهای استراتژیکی برای حل همه بحرانها (جامعه را به صورت ابر سیستم با زیر سیستم هایی ببینند و همه چیز را در قالب دیاگرام و روابط در نظر گرفته و همه بحرانها را ابتدا روی تئوری و نقشه و سپس در دنیای واقعی حل نمایند!)

  • با نهادینه کردن موارد مهمی همچون نیاز به برنامه ریزی مالی-زمانی، حس هدفمندی در زندگی، شناخت درونی و ... برای همگان از دوران طفولیت

  • با شناسایی علایق و استعداد افراد در جهت رشد سریع آنها به نسبت توانایی ها

  • با حذف نیازمندی به منابع مالی در برخی موارد همچون آموزش و استعداد یابی

  • با استفاده از روشهای آموزشی و پرورشی مدرن همچون استفاده از گیم های رایانه ای آموزشی - پرورشی
و ...
اگر جامعه مصون بشه، نهایتا همه به رفاه و شرایطی می رسند و در نهایت دزدان رو می شه به گونه های متعدد شناسایی و مجازات کرد و حتی دست اونها رو از رسیدن به مقامات مهم، کوتاه کرد!
ممنون از توجه و شرکت همه دوستان علل الخصوص استاد عامل و استاد حامی عزیز!

++Hadi++;891251 نوشت:
با یه قسمتایی از حرفاتون موافقم

اساسا من یک حرف اصلی بیش‌تر نداشتم و آن این نظریه بود که احکام در زمان پیامبرهمان نقش قانون زمان ما را داشت و برای ادارۀ جامعه بود و تقدسشان در همین اندازه بود (اطیعوا الرسول هم می‌تواند به همین معنا اشاره کند که رسول حکم‌هایی حکومتی صادر می‌کردند که باید اطاعت می‌شدند و اگر ایشان امروز بودند آن احکام را که مخصوص آن زمان بودند صادر نمی‌کردند) . ولی امروزه جامعه تغییر کرده است و ابزارهای دیگری برای ادارۀ جامعه از جمله پلیس و قانون هستند و اولا نیازی نیست به احکام اداره‌ای و ثانیا احکام زمان پیامبر در جامعۀ امروز اجرایی نیستند و اگر باشند وحشیانه جلوه می‌کنند و وهن اسلام است. پس اگر خود پیامبر هم بودند امروز آن احکام را لغو می‌کردند و احکام یا روش دیگری معرفی می‌کردند. در جمهوری اسلامی هم همۀ قوانین مجلس از نظر مراجعِ معرفی شده، احکام ثانویه حساب می‌شوند و این یعنی حجم احکام اسلامی چندین برابر شده است! مثلاً در رانندگی تغییر لاین از خطوط ممتد شرعاً حرام است! (البته امروزه این جور حرام بودن‌ها تنها احساس گناه و افسردگی به بار می‌آورد).
در مورد احکام اخلاقی و شخصی مثل نماز و.. نمی‌شود به این راحتی آن‌ها را ملغا دانست و تا دلیلی روشن برای الغا پیدا نشود حکم را ثابت می‌دانیم.

این یک نظریه است که برخی مطرح کرده‌اند و طبق آن قطع ید به احتمال زیاد شرعا حرام است.

در ضمن اشاره کردم که اسلام اساسا نمی‌تواند یک بستۀ کامل باشد که همۀ مشکلات را در هر دوره‌ای حل کند چون کل منابع اصلی اسلام با خیلی از تحریف‌هایی که لابلای آن‌هاست به 10 جلد نمی‌رسد و این ده جلد پرند از جملات و پاراگراف‌های بی ربط به هم که به اقتضای موقعیتی بیان شده‌اند و ابهام و تناقض فراوان دارند. پس حل مشکلات اقتصادی امروز را نباید در اسلام و احکامش جست.

اصل حرف‌های من این بود. حالا این که کسی این نظریه‌ها را قبول کند یا نه بحث جدایی است. اما نظریه‌ای که تبلیغ می‌شود این است «اسلام دین کامل است، پیامبر و امام معصوم و عالم به هر علمی بودند، احکام همه ابدیند» که بیش‌تر یک نظریۀ غالیانه است و از درستی دورتر به نظر می‌رسد. حالا این که از بین نظریات مختلف کدام یک پذیرفته شود برمی‌گردد به تصمیم فردی که حکم را استخراج می‌کند. اما این که حکومت بخواهد نظریۀ خودش را درست بداند و بر اساس آن دست بزند به اعدام و قطع ید و... یک پیشنهاد اشتباه است.

++Hadi++;891251 نوشت:
حس می کنم شما اعتقاد نسبی به اسلام دارید... از نظر من اعتقاد نسبی درست نیست! یا اسلام حکم خداست یا نیست!

اعتقاد فقط یک حس است حس این که اسلام و پیامبر از طرف خدا هستند نه یک گزار‌ۀ ثابت شده. تا جایی که من می‌دانم هیچ چیز در مورد اسلام یا هر دین دیگری در سطح علوم دانشگاهی قابل اثبات قطعی نیست. از اصل این که آیا پیامبر معجزه‌ای آورد یا نه تا این آیا قرآن می‌تواند از خدای جهان آفرین صادر شده باشد همه این‌ها گزاره‌هایی هستند که تا جایی که من می‌دانم از نظر علمی نه می‌شود رد کرد و نه ثابت. این خداست است که اگر خواست نور ایمان را به کسی می‌بخشد یا از او می‌گیرد (یهدی من یشاء). اگر قرار بود خدایی بودن اسلام مثل خورشید در آسمان واضح و قابل اثبات باشد که ایمان آوردن این همه ارزش نداشت.
اما از اسلامی که هست تفاسیر و برداشت‌های متونع وجود دارد که برخی از آن‌ها پر از اغراقند که از نظر من کم‌تر قابل قبولند. از جمله این که چیزی به اسم علوم انسانی اسلامی وجود دارد یا روانشناسی اسلامی داریم که از هر روانشناسی‌ای بهتر است یا طب اسلامی بهترین طب است و امثال این تصورات. این تصورات و توقعات را از اسلام ندارم.

به pdf شما در مورد برده‌داری هم نقدهایی هست. مقاله‌هایی در مورد برده‌داری هست که بهتر است آنها را بخوانید.

پاسخ سخنان دیگر از شما و دیگران را هم مسکوت می‌گذارم چون حوصلۀ بحث بیش از این در این مورد را ندارم. (:|

اگه همه اختلاسگرها را دستشونو قطع کنن.پس کی کشورو اداره کنه؟همه مسئولا یه دستی میشن.خود کسی که میخاد قطع کنه هم یه دستی میشه.

اَلاِختِلاسُ مِنَ الایمان!!!!!

موضوع قفل شده است