جمع بندی پاسختون درباره عدل خدا اصلا قانع کننده نیست

تب‌های اولیه

32 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
پاسختون درباره عدل خدا اصلا قانع کننده نیست

پاسختون درباره عدل خدا اصلا قانع کننده نیست.اگر ما در فقر کسی دخالت نداشته ایم،پس در میزان کمک نیز حق اعتراض ندارد،اما خدایی که ما را نیازمند آفریده و او برای ما نیاز ایجادکرده،خود او هم باید نیاز را رفع کند و وقتی نیاز یکی را رفع کند و دیگری را نه، و یا هیچ کدام، این ظلم است نه عدالت.اگر خدا برای ما نیاز قرار نداده بود،حق با شما بود،ما حقی نداشتیم.اما وقتی برای کسی هزاران نیاز ایجاد کنی و بگویی به من مربوط نیست و طلبی نداری،این عین ظلم است.

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد صدیق

[=microsoft sans serif]

zeynab6363;889219 نوشت:
پاسختون درباره عدل خدا اصلا قانع کننده نیست.اگر ما در فقر کسی دخالت نداشته ایم،پس در میزان کمک نیز حق اعتراض ندارد،اما خدایی که ما را نیازمند آفریده و او برای ما نیاز ایجادکرده،خود او هم باید نیاز را رفع کند و وقتی نیاز یکی را رفع کند و دیگری را نه، و یا هیچ کدام، این ظلم است نه عدالت.اگر خدا برای ما نیاز قرار نداده بود،حق با شما بود،ما حقی نداشتیم.اما وقتی برای کسی هزاران نیاز ایجاد کنی و بگویی به من مربوط نیست و طلبی نداری،این عین ظلم است.

باسلام و عرض ادب
در مورد عدالت الهی خداوند و رابطه آن با تامین نیازهای انسانها، دو رویکرد عمده وجود دارد.

یک رویکرد مبین این است که خداوند متعال ما انسانها را آفرید و نعمت حیات به ما داده است. او نیازهای اولیه ما که حداقلهای زندگی است را نیز تامین کرده است. نیازهای ثانویه ما را نیز به گاه به صورت مستقیم و گاه به صورت غیر مستقیم داده است. اما انسان نه در اصل حیات خود و نه در نعمتهایی که به او داده شده است، هیچ گونه طلبی از خداوند ندارد.
تمثیلی که برای این رویکرد میتوان آورد وضعیت شخص نیکوکاری است که در شهری دیگر قرار دارد و میهمانی مجللی برپا کرده است. و در این بین، مسابقه ای برای رسیدن به خانه اش نیز تدارک دیده است. مسابقه ای که جوایز و محرومیتهایی در پی خواهد داشت. از روی حکمتش، کارت دعوتی فرستاده و مسیر آمدن به میهمانی را برای میهمانان فرستاده است. از روی مهربانی و لطفش، ماشینی نیز برای میهمانان فرستاده است. وسایل پذیرائی و راحتی در بین مسیر را نیز برای انان مهیا کرده است. اما این وسایل با یکدیگر تفاوت دارد. برای برخی بنز فرستاده و برای برخی پیکان. برای برخی، مرغ بریانی فرستاده و برای برخی فسنجان.
در این حکایت:
آیا کسی در اصل دعوت به میهمانی طلبی از میزبان داشته است؟
آیا کسی در فرستادن کارت دعوت طلبی از میزان داشته است.
ایا کسی در فرستادن وسایل پذیرائی از میزبان طلبی داشته است؟
ایا آیا آیا.
قطعا پاسخ تمام این سوالها، منفی است.
وضعیت ما انسانها در این رویکرد نسبت به خداوند نیز به همینگونه است. کسی از خداوند طلبی ندارد. اوست که به ما حیات داده و نعمتهایی که با آن گذران حیات کنیم.
البته یک چیز هست. بر اساس عدالت، او باید مطابق با عملکرد ما رفتار کند

رویکرد دیگر این است که به طلبکار بودن یا بدهکار بودن ما نگاه نمیکند بلکه از جنبه انسانی نه عقلی به قضیه نگاه میکند و مدعی میشود که حالا که خداوند ما را به این جهان آورده است و برای رسیدن به هدفش، نعمتهایی را برای ما فراهم کرده است، این نعمتها باید به صورت عادلانه تقسیم شده باشد. نباید تبعیضی در کار باشد. البته در این بین، تقسیم عادلانه با تقسیم مساوی فرق میکند. تقسیم عادلانه یعنی هر کسی به میزان صلاحیتش.

[=microsoft sans serif]باتوجه به این دو رویکرد به سوال شما میرسیم.
نعمتهای مادی بر دو گونه است:

برخی از نعمتها هست که انسان با تلاش خود صاحب آنها میشود: مانند مالی که با کار کردن به دست می اوریم یا مدرک علمی یا موقعیت اجتماعی و و... که با تلاش و کارکرد خود به دست می آوریم.

برخی از نعمتها نیز هست که انسان بدون تلاش صاحب آنها میشود: مانند سیمای خوب، صدای خوب، والدین خوب، مملکت خوب، ثروت خانوادگی، موقعیت خانوادگی و و....

نگاه ما به این دو دسته از نعمتها قطعا فرق میکند.
دسته اول از نعمتها، مستقیما ناشی از تلاش خود انسان است و خداوند متعال بر اساس سنت رایج خود، تلاش هیچ بشری را جلوگیری نمیکند:

[=microsoft sans serif]«لیس للانسان الا ما سعی»(سوره نجم، آیه39)

[=microsoft sans serif]انسان هرچه از این نعمتهای دسته اول به دست می آورد تنها به واسطه تلاش مستقیم و غیر مستقیم خودش است.
البته توجه به این نکته ضروری است که تنها تلاش مستقیم ما نقش ندارد.
مالی که امروز من به دست می آورم، تا حدودی معلول تلاش مستقیم من است که اگر کاسب هستم سر کار بروم و تلاش بکنم تا چیزهایی که برای فروش دارم بفروشم و ...
اما بخشی از آن وابسته به کارهای دیگر ما و عوامل دیگری است. مثلا دعای والدین یا کمکی که به نیازمندان واقعی میکنیم و تلاش برای تحصیل مال حلال و .... همه و همه نقشی در کمیت و کیفیت مالی که به دست می آید دارد.
بنابراین اگر سوال شما ناظر به تفاوت ثروت و مکنت انسانها در میزان مالی است که در اثر تلاش به دست آمده است، قطعا کاملا وابسته به خود ماست و ربطی به عدالت الهی ندارد.

[=microsoft sans serif]اما در دسته دوم، سوال شما میتواند جای داشته باشد.
اینکه من در خانواده فقیر باشم و دوستم در خانواده ثروتمند.
این دو تفاوت میتواند سوالی ایجاد کند که عدالت خداوند چه میشود.
برای پاسخ به این سوال، اگر رویکرد اول را داشته باشیم، خیلی راحت میگوییم نعمتهایی که خداوند در اختیار ما قرار داده است، نتیجه تلاش ما که نبوده است، هیچ طلبی نیز از خداوند در رابطه با آن نداریم. پس سوال از اینکه من چرا اینقدر و دوستم آنقدر کاملا بی معناست.

اگر هم رویکرد دوم را داشته باشیم، پاسخ ما بدین صورت است:
م1. اختلاف بندگان در نعمتهای مادی، لازمه آفرینش و تابع قوانین علّی معلولی حاکم بر آن است.
م2. یکسان بودن همه آنها در این نعمتها، گاه مساوی است با ترک آفرینش؛ زیرا مثلا اگر همه انسانها زن یا مرد بودند، توالدی صورت نمیگیرفت یا اگر همه مخلوقات، انسان بودند چیزی برای خوردن و تامین نیازهای او وجود نداشت یا اگر همه به یک رنگ و شکل و اندازه و خواص یکسان بودند، فواید زیادی که در هر موجودی قرار دارد ایجاد نمیشد.(آموزش عقاید، مصباح یزدی، ص166)

م3. زندگی در این دنیا، مطلوب نهایی و هدف بالذات از افرینش نیست بلکه محلی است برای آزمایش و کسب کمالات.
م4. نعمتها و سختیهای این دنیا همگی وسایل ازمایش بشر است و هیچ رابطه مستقیمی بین ثروت و سعادت وجود ندارد.
م5. برخی از این نمعتهای دنیوی، وجودشان سخت تر از نبودشان است. چنانکه در روایتی بیان شده است:
« در روز قيامت كسانى كه در دنيا با صحّت و عافيت به سر بردند، دوست دارند كه گوشت بدن آن ها را با قیچی در دنيا چيده بودند براى ثواب هایی كه مى‏بينند به اهل بلا مى ‏دهند. »(شيخ حسن ديلمى‏، إرشاد القلوب إلى الصواب‏، شريف رضى‏، قم‏، 1412 ق‏، ج 1، ص 42.)

بنابراین
در این گونه نعمتها، بر اساس رویکرد دوم، با هدف تبعی دانستن این دنیا و وسیله آزمایش دانستن نعمتهای آن میتوان به این سوال پاسخ داد.

[="Tahoma"][="Navy"]

zeynab6363;889219 نوشت:
پاسختون درباره عدل خدا اصلا قانع کننده نیست.اگر ما در فقر کسی دخالت نداشته ایم،پس در میزان کمک نیز حق اعتراض ندارد،اما خدایی که ما را نیازمند آفریده و او برای ما نیاز ایجادکرده،خود او هم باید نیاز را رفع کند و وقتی نیاز یکی را رفع کند و دیگری را نه، و یا هیچ کدام، این ظلم است نه عدالت.اگر خدا برای ما نیاز قرار نداده بود،حق با شما بود،ما حقی نداشتیم.اما وقتی برای کسی هزاران نیاز ایجاد کنی و بگویی به من مربوط نیست و طلبی نداری،این عین ظلم است.

سلام
فقر و غنا از نظر دین هیچیک هدف نیستند بلکه هردو اسبابی برای بروز کمالات انسان هستند و این اصل بر همه اصول دیگر حاکم است چه اینکه هدف از آمدن ما به دنیا کسب کمالات است و لا غیر
فقر می تواند سبب بروز کمالِ تلاش یا عبادت و سایر اسباب روزی که خود نوعی کمال محسوب می شوند باشد
یا علیم[/]

سلام...
ما مثل رباتایی می مونیم که یک دانشمند نابغه ما رو ساخته باشه....ما در اصل اومدنمون به این دنیا و یا به عبارتی ساخته شدنمون طلبی از این دانشمند نداشتیم....ولی اون دانشمند ما رو ساخت و پای ما رو به این دنیا باز کرد و حالا در قبال ما مسئوله....خوب این دانشمند می تونست ما رو خیلی مجهز و دقیق خلق کنه، مثل خودش پیچیده، دقیق، با کمالات عالی...یکی مثل مثل خودش....اما اون ما رو ناقص خلق کرد....در وجودنمون نیاز هایی قرار داد، و مواد لازم برای رفع اون نیاز ها رو در سختی و مشغت و عرق ریختن قرار داد.....این عین بی عدالتی و ظلمه....اینکه ما به این دنیا بیاییم یا نه، طلبی از خدا نبود...ولی این دانشمند اگر ما رو ساخته و به این دنیا کشونده دیگه نباید در حق ما ظلم کنه.....تک تک زحمت و عرق ریختن ها و غصه هایی که ما برای رفع نیازهامون باید بکشیم، طلب های خداست و روی دوش خداست و ظلم خداست....

صدیق;892773 نوشت:
کسی از خداوند طلبی ندارد. اوست که به ما حیات داده و نعمتهایی که با آن گذران حیات کنیم.

استاد هرچند شاید در اصل ایجاد شدنمون طلبی از خدا نداشته باشیم....ولی اگر خدا ما رو خلق کرده اونم بی اجازه، دیگه نمی شه گفت، ما طلبی از خدا نداریم....پدر و مادری بچه ای رو بدنیا می آرن، در تربیت و در رشد و تغذیه و پوشکا بدهکار بچه هستند....همونطور خدا یا این دانشمند که ما رو ساخته اگر عادله، باید نیاز های ما رو به بهترین شکل و نیکو ترین شکل بدون کوچکترین رنج و سختی مهیا کنه.....ما پس از بدنیا اومدنمو، در تغذیه، پوشاک، رفاه و لذت ها طلبکار خدا هستیم....این بدیهیه....خدا مسئول در قبال ساخت ما....من تعجب می کنم که شما چطور یک مهمانی را تمثیل می زنید و الی آخر.....

پس عرض بنده این است که ما کاملا طلبکار خدا هستیم و خدا بدهکار ما....بهترین راه و یا می شه گفت تنها راهی که این طلبکاری و بدهکاری را تسویه حساب می کرد این بود که خدا ما را مثل خودش می آفرید.....مثل خود خودش.....

zeynab6363;889219 نوشت:
پاسختون درباره عدل خدا اصلا قانع کننده نیست.اگر ما در فقر کسی دخالت نداشته ایم،پس در میزان کمک نیز حق اعتراض ندارد،اما خدایی که ما را نیازمند آفریده و او برای ما نیاز ایجادکرده،خود او هم باید نیاز را رفع کند و وقتی نیاز یکی را رفع کند و دیگری را نه، و یا هیچ کدام، این ظلم است نه عدالت.اگر خدا برای ما نیاز قرار نداده بود،حق با شما بود،ما حقی نداشتیم.اما وقتی برای کسی هزاران نیاز ایجاد کنی و بگویی به من مربوط نیست و طلبی نداری،این عین ظلم است.

باسلام

انسان موجودی تک بعدی و دارای یک هدف اجباری نیست !

در هستی برای غنی شدن و رفع نیازهمه چیز هست ==> عدل خدا

من نمی توانم بگویم که من تلاشی کردم و غذا نبود که بدست بیارم و رفع نیاز کنم !

________

نیاز مقدمه ای هست برای حرکت و تلاش

_____________

خدارا شکر که مارا افریده و احسن هم افریده .(مگر ما از خودمون راضی نباشیم که مسلما هستیم . کسی هست بدی خودش را بگوید؟)
قادر متعال اگر نیازی در ما ایجاد کرده اسباب رفع ان نیاز را هم فراهم کرده . از تو حرکت از خدا برکت .
اگر عادل نمی بود می توانست نان بدهد اما نیاز به خوردن را در انسان قرار ندهد اما این نقص است و نقص در خدا وجود ندارد

نقل قول:
يك بزرگي مي‌فرمايد، آرامش در دوري از مشكلات نيست. آرامش در كنار آمدن با مشكلات است. چه بسا همان مشكلات هم لطف نعمت است و ما خبر نداريم. ولي اينكه فكر كنيد در دنيا كسي مشكل نداشته باشد و بتواند مشكلات را بردارد، اين امكان ندارد. براي همه‌ي انبياء، خوب‌ها، بدها و متوسط‌ها ابتلاء وجود دارد. هيچ‌كس در دنيا بدون ابتلاء نيست و این عدالت است

نقل قول:
به نقل از حاج اقای فرحزاد جمله‌اي از مرحوم دولابي است كه خيلي جالب است، ايشان مي‌فرمودند: هميشه مهمان فكر و خيال ندارد. چون همه‌ي كارها دست صاحبخانه است. غصه‌ي غذا و جا و مسكن و خوراك را ندارد. مثلي است كه مي‌گويد: ميزبان در هزار فكر و خيال است، ولي مهمان هيچ خيالي براي پذيرايي ندارد. ايشان مي‌فرمودند: بياييم ما هم اگر مي‌خواهيم به آرامش مطلق برسيم در اين دنيا خودمان را مهمان خدا بدانيم. اگر ما مهمان خوبي باشيم، شاكر و قدردان باشيم، حتماً بدانيد كه هم فكر و خيال‌هاي ما راحت مي‌شود و به آرامش مي‌رسيم و اگر خودمان را واقعاً مهمان او بدانيم و او ميزباني است كه خودش فرموده، بدترين سائل، كافر، هركس هرچقدر بد هم است، مهمان كه شد از او پذيرايي كنيد
مرحوم آقاي دولابي از جملاتي كه معمولاً تكرار مي‌كردند، مي‌فرمودند: من به اهل آسمان بدهكار هستم، به اهل زمين بدهكار هستم، به مردم بدهكار هستم، به ائمه بدهكار هستم. به ملائكه بدهكار هستم، به ذرات عالم بدهكار هستم. يعني همان تعبيري كه سعدي مي‌گويد:
ابر و باد و مه و خورشيد و فلك در كارند *** تا تو ناني به كف آري و به غفلت نخوري

جمله از بهر تو سرگشته و فرمان بردار *** شرط انصاف نباشد كه تو فرمان نبري

بزرگي مي‌فرمايد: آدم‌هاي بزرگ هميشه از خودشان توقع دارند. آدم‌هاي كوچك هميشه از ديگران توقع دارند

در دعاي ماه رمضان مي‌خوانيم «وَ يَا ذَا الْمَنِّ وَ لَا يُمَنُّ عَلَيْك‏ مُنَّ عليَّ بفكاك رغبتي من النار» اي خدايي كه تو بر همه منت داري، هيچكس بر تو منت ندارد
تمام خوبیها از اوست اگر توفیق ندهد که عبادتی نیست ما با قدرت اختیار می توانیم این توفیق را نصیب خومان بکنیم یا نه . این ماییم که به خودمان ظلم می کنیم .

الهی تورا به خاطر داده ها و نداده هایت شکر که آنکه ندادن خداوند هم از سر حکمت است و اگر درست بیندیشیم خودش نعمتی از نعمتهاست.

نظام صحیح زندگی در این عالم بر تقسیم صحیح کارها مبتنی است و تقسیم عادلانه کارها بر همین تفاوتها استوار است و بدون این تفاوتها زندگی عادی بشر از هم می‌پاشد و حکمت خداوند که این عالم را برای تکامل بشر خلق فرموده است اقتضاء می‌کند که این تفاوتها را قرار دهد تا نظام بشر به شکل صحیحی در جریان بیافتد و هر کس در جایگاه خود قرار گیرد.

و البته این اختلافات «تفاوت» است نه «تبعیض»، زیرا کسی حقی قبل از خلقت نداشته تا در اعطاء حقوق افراد «تبعیضی» صورت گرفته باشد.
در هر حال تفاوتها همه از سر حکمت است و رحمت و حکمت خداوند از مهمترین عواملی است که مانع از آن می‌شود که همه به شکل یکسان از جود خداوند بهره ببرند

حالا اینکه ما می گوییم این تفاوتها نباید باشد از جهل و نادانی ما از حکمت خداست و اینکه چرا خدا نخواسته همه علومش را بنده اش بیاموزد خوب تفاوت بنده است با خالق
چه اگر قرار بود ما به همه انچه صفات خداست در حدکمال دارا باشیم که بنده نبودیم همین الانش با وجود اینهمه ضعف خدا را بنده نیستیم و ادعای خدایی داریم وای به روزی که ..
خدا اگر مشکلی داده به همان نسبت طاقت و تحمل ان مشکل را هم داده وظرف هر کس را مشخص افریده است

چرا خدا ما را خلق کرده ؟ اولین نعمتی که به ما داده همین است که ما را افریده است . خدا بدون آنکه ما باشیم و از او تقاضا کنیم به ما منّت گذاشت و ما را بود کرد ( یا من یعطی من لم یسأله و من لم یعرفه ) این منّت است و منّت ابتدایی هم هست یعنی بدون درخواست ما و بدون کار خوب ما و اصلاً‌ بدون وجود داشتن ما . این تفضّل است اضافه بر استحقاق عنایت کردن است .

از چه طلب کاریم ؟ از حقی که قبل از خواستن به ما داده !

[=microsoft sans serif]

پارسا مهر;893073 نوشت:
ما مثل رباتایی می مونیم که یک دانشمند نابغه ما رو ساخته باشه....ما در اصل اومدنمون به این دنیا و یا به عبارتی ساخته شدنمون طلبی از این دانشمند نداشتیم....ولی اون دانشمند ما رو ساخت و پای ما رو به این دنیا باز کرد و حالا در قبال ما مسئوله....خوب این دانشمند می تونست ما رو خیلی مجهز و دقیق خلق کنه، مثل خودش پیچیده، دقیق، با کمالات عالی...یکی مثل مثل خودش.

اگر دانشمندی چند ربات ساخت.
یکی را زشت و دیگری را زیبا.
یکی را بزرگ و قوی و دیگری را ضعیف و توسری خور.
هیچ اختیاری هم به هیچ کدام نداد.
کدام یک از رباتها حق دارد به سازنده اش اعتراض کند.
کدام عقل سلیمی این تبعیض را موجب سرزنش آن دانشمند میداند.
بخصوص اینکه سازنده هر یک از این رباتها را به قصدی خاص ایجاد کرده باشد.
یکی را برای کار در کارخانه، دیگری را برای کار در خانه، دیگری را برای حل مسائل ریاضی و آن یکی را برای ...
وقتی هر یک هدف مورد نظر سازنده راتامین کند، دیگر چه کسی میتواند او را سرزنش کند.

حال این وضعیت را مقایسه کنید با وضعیت انسان.
خداوند انسانها را متفاوت خلق کرده است ،ولی به آنها گفته که برنامه اصلی و هدف اصلی این دنیای 60-70 ساله نیست بلکه آنها را برای زندگی دیگری خلق کرده است.
به آنها اختیار و قدرت داده که با توان خود از وضعیتی که دارند خارج شوند.
با این اوصاف، باز هم به نظر شما کسی هست که سازنده و خالق بشر را به خاطر این تفاوتها سرزنش کند.

ببینید وقتی هدف لذته، لذتی که معنای کمال میده، شما وقتی رنج و سختی میکشی از هدفت عقب بر میگردی ، و وقتی نون اون عذاب و سختی رو میخورم و جلو میرم یعنی کسب لذت میکنم، بر میگردم به همون جایی که بودم، این مثل یه معامله میمونه که هیچ سودی نداره .

پس در نتیجه اگر خواستین به کمال نزدیک بشین، کاری رو بکنین که ازش لذت میبرین نه کاری که براتون عذاب آوره .

مشکل این طرز فکر کجاست ؟

خواستن زمانی معنا میدهد که موجود آگاه نیاز داشته باشد، هر چه نیاز موجود آگاه بیشتر باشد خواسته های بیشتری دارد

حال شما که ادعا میکنید اینطور نیست آن را ثابت کنید و یا لااقل خطای برداشت مرا نشان دهید

بنابراین خداوند که وجود کامل و بی نیاز است، خواسته ای ندارد

اگر خواسته خداوند، همان خواست ماست بنابر این خداوند از رفع نیاز ما عاجز است که ما ناکام مانده ایم علاوه بر اینکه خواستن برای دیگری نیز عین نیاز است

لطفا به این مساله پاسخ دهید

صدیق;892775 نوشت:
نعمتهایی که خداوند در اختیار ما قرار داده است، نتیجه تلاش ما که نبوده است، هیچ طلبی نیز از خداوند در رابطه با آن نداریم. پس سوال از اینکه من چرا اینقدر و دوستم آنقدر کاملا بی معناست
سلام و عرض ادب
استاد عزيز ، بر مبناي دو اصل ، اين رويكرد قابل پذيرش نيست

1- اصل عدالت الهي
مهم نيست ما طلبي داريم يا نداريم ، بلكه لازمهء عادل بودن خدا اين است كه براي مخلوقش نعمت لازم را فراهم كند و از طرفي اين نعمات را عادلانه (نه بطور تساوي) بين مخلوقات تقسيم كند

2 - فياض بودن خداوند
طبق اين اصل نيز خداوند دائماً در حال فيوضيت و خير رساندن است. و اگر اين اصل را در كنار اصل قبلي قرار بدهيم ، نتيجه اين خواهد بود كه خداوند همواره بايد در حال نعمت دادن بطور عادلانه به بندگانش باشد

[=microsoft sans serif]

به من بیاموز;894437 نوشت:
خواستن زمانی معنا میدهد که موجود آگاه نیاز داشته باشد، هر چه نیاز موجود آگاه بیشتر باشد خواسته های بیشتری دارد

حال شما که ادعا میکنید اینطور نیست آن را ثابت کنید و یا لااقل خطای برداشت مرا نشان دهید

بنابراین خداوند که وجود کامل و بی نیاز است، خواسته ای ندارد


باسلام
خواستن یک امر دو هدف میتواند داشته باشد.
هدف اول: رسیدن نفع آن امر به شخص درخواست کننده.
هدف دوم: رسدن نفع آن امر به کسی که کار را انجا میدهد.

درست مانند پدر دلسوزی که وقتی از فرزندش درخواستی میکند یا دستوری به او میدهد این درخواستش به دو دلیل میتواند باشد.
برای اینکه کار خودش انجام بشود و دیگری برای اینکه فرزندش با انجام آن کار به سطحی از مهارت یا اخلاق دست بیابد.
در مورد خداوند گرچه هدف اول متصور نیست(چرا که مستلزم نیازمندی است) ولی هدف دوم متصور است و معنای دستورات الهی نیز همین است.

[=microsoft sans serif]

به من بیاموز;894429 نوشت:
ببینید وقتی هدف لذته، لذتی که معنای کمال میده، شما وقتی رنج و سختی میکشی از هدفت عقب بر میگردی ، و وقتی نون اون عذاب و سختی رو میخورم و جلو میرم یعنی کسب لذت میکنم، بر میگردم به همون جایی که بودم، این مثل یه معامله میمونه که هیچ سودی نداره .

پس در نتیجه اگر خواستین به کمال نزدیک بشین، کاری رو بکنین که ازش لذت میبرین نه کاری که براتون عذاب آوره .


واضح نیست.
اگر مرتبط با تاپیک است مطلب خودرا واضح تر بیان کنید.

[=microsoft sans serif]

Reza-D;894493 نوشت:
مهم نيست ما طلبي داريم يا نداريم ، بلكه لازمهء عادل بودن خدا اين است كه براي مخلوقش نعمت لازم را فراهم كند و از طرفي اين نعمات را عادلانه (نه بطور تساوي) بين مخلوقات تقسيم كند

لازمه عدالت خداوند این است که اگر کسی حقی دارد حق او را درست بدهیم.
بنابراین
اگر انسانی بر انسانی دیگر حقی پیدا کرد، لازم است که خداوند حق مظلوم را از ظالم بستاند.
اگر انسانی بر خداوند حقی پیدا کرد، لازم است که خداوند حق او را به تمامه بدهد.
اما مشکل اینجاست که انسان چه حقی بر گردن خداوند دارد.
البته میتوان با مسامحه مدعی شد که انسان در دنیا به واسطه اطاعتی که از دستورات خداوند دارد، دارای حقی میشود که آن هم به صورت کامل در آخرت داده میشود.ولی حق دیگری متصور نیست.
پس شما ابتدا حق دار بودن انسان بر خداوند را تصویر کنید و بعد از عدالت الهی بهره ببرید.

Reza-D;894493 نوشت:
طبق اين اصل نيز خداوند دائماً در حال فيوضيت و خير رساندن است. و اگر اين اصل را در كنار اصل قبلي قرار بدهيم ، نتيجه اين خواهد بود كه خداوند همواره بايد در حال نعمت دادن بطور عادلانه به بندگانش باشد

فیاض بودن ربطی به عدالت ندارد.
عدالت لازم است و ضروری. ولی فیض و رحمت، الزامی ندارد.
بعلاوه در استدلالی که یک طرفش الزامی(عدالت) و یک طرف اختیاری است(محبت و فیض رساندن)، نتیجه تابع اخس مقدمتین میشود بنابراین حتی اگر بتوان چنین استدلالی اقامه کرد باز هم نتیجه مورد نظر محقق نمیشود.

صدیق;894417 نوشت:
[=microsoft sans serif]
اگر دانشمندی چند ربات ساخت.
یکی را زشت و دیگری را زیبا.
یکی را بزرگ و قوی و دیگری را ضعیف و توسری خور.
هیچ اختیاری هم به هیچ کدام نداد.
کدام یک از رباتها حق دارد به سازنده اش اعتراض کند.
کدام عقل سلیمی این تبعیض را موجب سرزنش آن دانشمند میداند.
بخصوص اینکه سازنده هر یک از این رباتها را به قصدی خاص ایجاد کرده باشد.
یکی را برای کار در کارخانه، دیگری را برای کار در خانه، دیگری را برای حل مسائل ریاضی و آن یکی را برای ...
وقتی هر یک هدف مورد نظر سازنده راتامین کند، دیگر چه کسی میتواند او را سرزنش کند.

حال این وضعیت را مقایسه کنید با وضعیت انسان.
خداوند انسانها را متفاوت خلق کرده است ،ولی به آنها گفته که برنامه اصلی و هدف اصلی این دنیای 60-70 ساله نیست بلکه آنها را برای زندگی دیگری خلق کرده است.
به آنها اختیار و قدرت داده که با توان خود از وضعیتی که دارند خارج شوند.
با این اوصاف، باز هم به نظر شما کسی هست که سازنده و خالق بشر را به خاطر این تفاوتها سرزنش کند.

سلام

اینکه ما حق نداریم اعتراض کنیم را چه کسی میگوید؟ ما یا خدا؟
خب پس این اعتراض از کجا اومده؟ از دلخوشی اومده یا از کمبود؟
حالا این کمبود از کجا اومده؟
آیا ما توهم میکنیم که کمبود داریم؟داریم یا نداریم
این سخن شما در مورد گوسفند شاید مصداق داشته باشد چون گوسفند و یا دیگر حیوانات درکی ندارند که به نقص ها پی ببرند و در نتیجه ناراضی باشند

اما در مورد انسان اینطور نیست
اینکه نقص باشد کمبود باشد..واقعی هم باشند بعد بگوییم اینها تفاوت است نه تبعیض...یعنی اینکه عدالت خدا بر فرض هم که وجود داشته باشد..متوقف به درک و رضایت ما نیست
نقص و کمبود وقتی سر جاشه و شدیدا احساس میشه دیگه چه فرقی میکنه اسمش تفاوت باشه یا تبعیض؟!
لذا اثبات و عدم اثبات عدل الهی از آنجایی که متوقف به درک و رضایت ما نیست در دو صورت وجهی ندارد

[=microsoft sans serif]

غریبه آشنا;897567 نوشت:
اینکه ما حق نداریم اعتراض کنیم را چه کسی میگوید؟ ما یا خدا؟
خب پس این اعتراض از کجا اومده؟ از دلخوشی اومده یا از کمبود؟
حالا این کمبود از کجا اومده؟
آیا ما توهم میکنیم که کمبود داریم؟داریم یا نداریم

باسلام
دوست عزیز
اعتراض گاهی به حق است و گاهی توهم حق.
شما از این اعتراضهای نابه حق را ندیدید.
مثلا یک نفر زحمت میکشد مدرک دانشگاهی میگیرد، سختی میکشد پارتی بازی هم نمیکند بعد هم شغلی خوب پیدا میکند. حالا کارگران همان دانشگاه، وقتی راحتی کار این استاد را میبینند اعتراض میکنند که بله ما باید در سختی کار کنیم و این باید زیر کولر و با مزایای خوب.
در این موارد، این کارگران، کمبود دارند یا نه؟ قطعا دارند.
تفاوت با استاد دارند یا ندارند؟ سختی دارند یا ندارند؟
ولی حق اعتراض ندارند.
این در مورد اعتراض بی جهت.
اما در مورد اعتراض در برابر تفاوت در دادن مزایا.
کریمی می آید و به همسایگانش در یک عید ملی یا مذهبی هدیه میدهد. اما هدایا با هم فرق دارد.
در اینجا، قطعا کسی که هدیه ضعیف تری گرفته اعتراض میکند اما هر کسی شاهد این قضیه است او را تخطئه میکند که "مگر دندان اسب پیش کشی را میشمارند"

zeynab6363;889219 نوشت:
خدایی که ما را نیازمند آفریده و او برای ما نیاز ایجادکرده

با سلام

اينجا دو نکته هم بايد مدّ نظر قرار بگيره:

يکي اينکه: وقتي گفته مي​شود عدل از اصول دين است، اين مطلب در مقابل ادّعاي اشاعره است که به اعتقاد ايشان ما نمي​توانيم بگوييم کارهاي خداوند عادلانه است،

زيرا به اعتقاد ايشان خداوند هر کاري انجام دهد عين عدل است حتّی اگر مؤمني را به جهنّم ببرد و کافري را به بهشت، عين عدل است.

در مقابلشان، عدليّه که شيعه و معتزله را شامل مي‌شود اعتقاد فوق را باطل دانسته​اند زيرا همه کارهاي خداوند داراي مصالح است و شواهد قرآني هم بر بطلان ادّعاي اشاعره وجود دارد از جمله: خداوند خودش فرموده که «إنّ الله لا يأمر بالفحشاء» (خداوند هرگز به فحشا امر نمي​کند) و حال آنکه طبق ادّعاي اشاعره اگر خداوند به فحشاء هم امر کند عين عدل است!

نکته دوم اينکه: ظاهرا فقر و نياز جزو امور عدمي ميباشند نه امور وجودي، بنابراين صحيح نيست که بگوييم: خداوند براي ما نياز را ايجاد کرده است.

البته معلول، هميشه نيازمند به علّت خودش است و فقر در واقع، هويّت معلول ميباشد.

صدیق;898245 نوشت:
[=microsoft sans serif]
باسلام
دوست عزیز
اعتراض گاهی به حق است و گاهی توهم حق.
شما از این اعتراضهای نابه حق را ندیدید.
مثلا یک نفر زحمت میکشد مدرک دانشگاهی میگیرد، سختی میکشد پارتی بازی هم نمیکند بعد هم شغلی خوب پیدا میکند. حالا کارگران همان دانشگاه، وقتی راحتی کار این استاد را میبینند اعتراض میکنند که بله ما باید در سختی کار کنیم و این باید زیر کولر و با مزایای خوب.
در این موارد، این کارگران، کمبود دارند یا نه؟ قطعا دارند.
تفاوت با استاد دارند یا ندارند؟ سختی دارند یا ندارند؟
ولی حق اعتراض ندارند.
این در مورد اعتراض بی جهت.
اما در مورد اعتراض در برابر تفاوت در دادن مزایا.
کریمی می آید و به همسایگانش در یک عید ملی یا مذهبی هدیه میدهد. اما هدایا با هم فرق دارد.
در اینجا، قطعا کسی که هدیه ضعیف تری گرفته اعتراض میکند اما هر کسی شاهد این قضیه است او را تخطئه میکند که "مگر دندان اسب پیش کشی را میشمارند"

با سلام

هدیه کم تر یعنی زیبایی و رفاه کمتر نه اعطای درد و نقص!!
سوال کنندگان از عدل الهی از نقص و کمبود واقعی صحبت میکنند نه نعمت کمتر
ظاهرا شما گرامی به چیزی به اسم نقص و درد و کمبود قایل نیستید
از نظر شما ایرادی نداره کسی به خاطر نقص عضو نتونه ازدواج کنه یا کسی از گرسنگی بمیرد
چون طلبی ندارد و بدهکار هم هست

با چنین منطقی صحبت از عدل الهی بی فایده است

باتشکر

[=microsoft sans serif]

غریبه آشنا;898411 نوشت:
هدیه کم تر یعنی زیبایی و رفاه کمتر نه اعطای درد و نقص!!
سوال کنندگان از عدل الهی از نقص و کمبود واقعی صحبت میکنند نه نعمت کمتر
ظاهرا شما گرامی به چیزی به اسم نقص و درد و کمبود قایل نیستید
از نظر شما ایرادی نداره کسی به خاطر نقص عضو نتونه ازدواج کنه یا کسی از گرسنگی بمیرد
چون طلبی ندارد و بدهکار هم هست

باسلام
وقتی ما حوادث عالم را به صورت جدا جدا از هم نگاه میکنیم، گرفتار مغالطه وجه و کنه، و عدم توجه به ابعاد یک مسئله میشویم.
شبیه کسانی که در تحلیل پدیده های اجتماعی، صرفا به یک جنبه نگاه میکنند:
بزهکاری اجتماعی را صرفا ناشی از فقر و فساد اخلاقی را صرفا ناشی از وضع پوشش زنان، رشوه گرفتن را ناشی از کمی حقوق و دستمزد، و عدم وجدان کاری را ناشی از بی عدالتی از سوی سازمان میدانند.
دوست عزیز!
برای توضیح و تبیین مسئله رنج بشر و رابطه ان با خداوند باید جنبه های مختلف آن که عقلی یا نقلی است را در نظر گرفت.
یکی از این جنبه ها، عاملی است که این رنج و نقص را ایجاد کرده است.
یکی از این جنبه ها، فلسفه ایجاد شدن این رنج ها و نقص هاست.
یکی دیگر از این جنبه ها، عوضی است که به جای این رنج و درد داده میشود.
جنبه دیگر، میزان زمانی و طول مدتی است که این نقص و رنج وجود دارد.
و جنبه های دیگری که میتوان با تامل بیشتر آن را به لیست اضافه کرد.
اینکه کسی در این دنیا گرفتار نقص میشود عوامل مختلفی میتواند داشته باشد: انسانی، طبیعی، خود شخص و ....
پس با یک تحلیل منطقی متوجه میشویم که مستقیما ربطی به خداوند ندارد.
درست مانند اینکه کسی ما را به یک میهمانی دعوت کند و ما در مسیر رفتن به میهمانی، به خاطر بی توجهی خودمان یا دیگران تصادف کنیم و یا سختی ببینیم.
خب در اینجا ما میتوانیم میزبان را تخطئه کنیم که تو ما را دعوت کردی و ما سختی دیدیدم؟
اگر قرار است حرف غیر منطقی و احساسی بزنیم حرفی نیست.
ولی اگر قرار است منطقی صحبت کنیم، لطفا احساسات را داخل بحث نکنید.

[=microsoft sans serif]

غریبه آشنا;898411 نوشت:
از نظر شما ایرادی نداره کسی به خاطر نقص عضو نتونه ازدواج کنه یا کسی از گرسنگی بمیرد
چون طلبی ندارد و بدهکار هم هست

اگر نگاه جزیره وار داشته باشیم، چرا ایراد دارد.
ولی اگر نگاه جامع نسبت به مسئله شرور( که مسئله ای ذو ابعاد است) داشته باشیم، متوجه میشویم که نگاه جزیره وار چقدر ناقص است.

غریبه آشنا;898411 نوشت:
با چنین منطقی صحبت از عدل الهی بی فایده است

بله با نگاه تک بعدی مسئله عدل الهی به هیچ وجه روشن نمیشود و بحثی غیر علمی و غیر دقیق است.

غریبه آشنا;898411 نوشت:
هدیه کم تر یعنی زیبایی و رفاه کمتر نه اعطای درد و نقص!!

درد و نقصی که والدین، دیگر انسانها یا طبیعت باعثش شده است چه ربطی به خدا دارد.
گنه کرد در بلخ آهنگری...

غریبه آشنا;898411 نوشت:
ظاهرا شما گرامی به چیزی به اسم نقص و درد و کمبود قایل نیستید

دوست عزیز
من هم وقتی در زندگی خود با مشکلات مالی یا بیماری خود یا اطرافیانم یا سختی های زندگی روبرو میشوم، گاهی اوقات مشکلاتم را به پای تقدیر(به معنای عوامانه و عرفی اش) می اندازم. اما وقتی قدری زمان میگذرد و به ان حادثه بر میگردم متوجه میشوم که از خیلی چیزها و فاکتورها برای تعیین مقصر غفلت کرده ام.

zeynab6363;889219 نوشت:
پاسختون درباره عدل خدا اصلا قانع کننده نیست.اگر ما در فقر کسی دخالت نداشته ایم،پس در میزان کمک نیز حق اعتراض ندارد،اما خدایی که ما را نیازمند آفریده و او برای ما نیاز ایجادکرده،خود او هم باید نیاز را رفع کند و وقتی نیاز یکی را رفع کند و دیگری را نه، و یا هیچ کدام، این ظلم است نه عدالت.اگر خدا برای ما نیاز قرار نداده بود،حق با شما بود،ما حقی نداشتیم.اما وقتی برای کسی هزاران نیاز ایجاد کنی و بگویی به من مربوط نیست و طلبی نداری،این عین ظلم است.


من هم با این موضوع موافقم که در دنیا بی عدالتی وجود دارد
یک شخص ممکن است به خاطر ظلمی که به او شده است، حالا از جانب یک انسان دیگر و یا به هر شکل دیگر، بقیه عمرش تحت تاثیر قرار بگیرد
آن وقت بر طبق استدلال اسلام زندگی دنیوی او بایست ملاکی بشود برای زندگی پس از مرگ و اخروی اش
در این شرایط به او ظلم دو چندانی روا شده است
با این حال من به خدا ایمان دارم و هر اتفاقی ممکن است روی دهد

در مورد موضوع شما درست است که خدا انسان را نیازمند افریده اما ابزار رفع نیاز در اختیار انسان قرار دارد مثل عقل و توان ذهنی و جسمی و در عین حال اکثریت انسان ها را به
گونه ای آفریده تابه همنوع خود که چنین توانایی ندارند کمک کند و این را مایه لذت برای او قرار داه

صدیق;896387 نوشت:
پس شما ابتدا حق دار بودن انسان بر خداوند را تصویر کنید و بعد از عدالت الهی بهره ببرید
اگر بحث بر سر این بود که چرا خداوند فلان نعمت را به یک انسان نداده ، حرف شما درست بود
اما بحث بر سر این است که چرا به یکی داده و به دیگری نداده
اگر من و شما هر دو حقی نداریم ، پس خداوند به هر دوی ما نباید نعمت را بدهد. نه اینکه به من نعمت را بدهد و به شما نه

صدیق;896387 نوشت:
فیاض بودن ربطی به عدالت ندارد
اگر قرار باشد فیاض بودن آنطور که شما فرمودید اختیاری باشد آن وقت با عدالت هم ربط پیدا میکند
فیاض بودن خداوند عین صفت ذات اوست پس نمی تواند محدود باشد همانطور که خداوند محدود نیست
فیاض و بخشنده بودن را اگر از سوی یک موجود محدود بسنجیم ، بله الزام آور نیست. اما برای وجود نامحدود الزامی است
نه الزام از نظر اینکه خداوند گریزی از آن نداشته باشد ، بلکه از این جهت که لازمهء ذات خداوند است

اگر بنده ای از فیض خداوند دور میشود ، این خداوند نیست که فیض خودش را (اختیاری) کاهش داده ، بلکه این بنده است که خودش را از فیض دور کرده
درست مثل زمانی که باران می بارد. یکی زیر باران قرار میگیرد و دیگری زیر سایه بان میرود

اگر باران را همان فیض خداوند درنظر بگیریم ، برای آن کسی که زیر سایه بان رفته نیز باران در حال باریدن است
اما این خودِ شخص است که زیر سایه بان رفته و خودش را از نعمت باران محروم کرده ، نه اینکه باران بر یکی ببارد و بر دیگری نه!

صدیق;898625 نوشت:
[=microsoft sans serif]اگر نگاه جزیره وار داشته باشیم، چرا ایراد دارد.ولی اگر نگاه جامع نسبت به ...

سلام
اولا فاعل هرچیزی خداست ...چرا وقتی پای عدل الهی میرسد وحدت وجودی نیستیم؟

ثانیا موضع شما در این مورد روشن نیست که نقص و کمبود وجود داره یا نداره؟ و ما نسبت به خواسته هامون حقی داریم یا نداریم؟
شاید بفرمایید وجود داره ولی ما طلبکار نیستیم و حقی نداریم
خب حرف بنده هم همینه که در چنین حالتی صحبت از عدل الهی چه معنایی داره؟(وقتی خواسته های ما ملاک نیستند و خیر و شر ما با خیر و شر خدا فرق دارد)

امیدوارم متوجه منظورم شده باشید

صدیق;898582 نوشت:
[=microsoft sans serif]
باسلام
وقتی ما حوادث عالم را به صورت جدا جدا از هم نگاه میکنیم، گرفتار مغالطه وجه و کنه، و عدم توجه به ابعاد یک مسئله میشویم.
شبیه کسانی که در تحلیل پدیده های اجتماعی، صرفا به یک جنبه نگاه میکنند:
بزهکاری اجتماعی را صرفا ناشی از فقر و فساد اخلاقی را صرفا ناشی از وضع پوشش زنان، رشوه گرفتن را ناشی از کمی حقوق و دستمزد، و عدم وجدان کاری را ناشی از بی عدالتی از سوی سازمان میدانند.
دوست عزیز!
برای توضیح و تبیین مسئله رنج بشر و رابطه ان با خداوند باید جنبه های مختلف آن که عقلی یا نقلی است را در نظر گرفت.
یکی از این جنبه ها، عاملی است که این رنج و نقص را ایجاد کرده است.
یکی از این جنبه ها، فلسفه ایجاد شدن این رنج ها و نقص هاست.
یکی دیگر از این جنبه ها، عوضی است که به جای این رنج و درد داده میشود.
جنبه دیگر، میزان زمانی و طول مدتی است که این نقص و رنج وجود دارد.
و جنبه های دیگری که میتوان با تامل بیشتر آن را به لیست اضافه کرد.
اینکه کسی در این دنیا گرفتار نقص میشود عوامل مختلفی میتواند داشته باشد: انسانی، طبیعی، خود شخص و ....
پس با یک تحلیل منطقی متوجه میشویم که مستقیما ربطی به خداوند ندارد.
درست مانند اینکه کسی ما را به یک میهمانی دعوت کند و ما در مسیر رفتن به میهمانی، به خاطر بی توجهی خودمان یا دیگران تصادف کنیم و یا سختی ببینیم.
خب در اینجا ما میتوانیم میزبان را تخطئه کنیم که تو ما را دعوت کردی و ما سختی دیدیدم؟
اگر قرار است حرف غیر منطقی و احساسی بزنیم حرفی نیست.
ولی اگر قرار است منطقی صحبت کنیم، لطفا احساسات را داخل بحث نکنید.

ظاهرا اینجا وجود رنج و شر را قبول کردید
سوال دیگر اینه که آیا عدالت خدا دیدنی و چشیدنیه یا اثبات کردنی؟
وقتی مربوط به خواهش ما نیست فقط اثبات کردنیست
لذا همیشه مورد تردید قرار میگیره

اما اگه دیدنی و حس کردنی بود دیگه هیچکس سوال نمیکرد
در عین اینکه رنج هم بود

میتونست دنیا باشه امتحان باشه اما عدالت هم باشه

[=microsoft sans serif]

Reza-D;898732 نوشت:
اگر من و شما هر دو حقی نداریم ، پس خداوند به هر دوی ما نباید نعمت را بدهد. نه اینکه به من نعمت را بدهد و به شما نه

ما در حالت عادی هیچ حقی نسبت به همسایه خود نداریم که او بیاید و امروز ظهر به ما هدیه ای بدهد بدهد.
اما خودش به تناسب هدفی که دارد و انگیزه ای که دارد، به برخی از همسایه ها، مقداری هدایایی را میدهد.
در اینجا:
به نظر شما، اینکه ما حقی بر گردن او نداریم، مساوی و ملازم است با اینکه او هم نباید به یکی از ما چیزی بدهد؟!
شما این قید "نباید" را از کجا آوردید؟

Reza-D;898732 نوشت:
اگر قرار باشد فیاض بودن آنطور که شما فرمودید اختیاری باشد آن وقت با عدالت هم ربط پیدا میکند
فیاض بودن خداوند عین صفت ذات اوست پس نمی تواند محدود باشد همانطور که خداوند محدود نیست
فیاض و بخشنده بودن را اگر از سوی یک موجود محدود بسنجیم ، بله الزام آور نیست. اما برای وجود نامحدود الزامی است
نه الزام از نظر اینکه خداوند گریزی از آن نداشته باشد ، بلکه از این جهت که لازمهء ذات خداوند است

فیاض بودن، صفت ذات خداوند نیست بلکه صفت فعل اوست.
تحقق یک صفت فعل، منوط به یک سری شرایط است:
از جمله این شرایط میتوان به قابلیت طرف مقابل و اضافه فعل اشاره کرد.
همچنین از اینکه تحقق آن در موردی خاص با صفات دیگر الهی منافات نداشته باشد.
بنابراین، وقتی شما به صورت پیشینی میخواهید انجام کاری به استناد یکی از صفات الهی به او نسبت بدهید و تحقق آن کار را الزامی بدانید، ابتدا لازم است شرایط تحقق را در نظر بگیرید.
بنابراین،
برداشت شما از فیاض بودن قابل دفاع نیست.
خداوند نه در اصل وجود بخشیدن و نه در مواهب وجودی دیگر، هیچ الزامی ندارد.
لازمه ذات بودن نیز به معنای آن نیست که حتما باید انجام بدهد.

Reza-D;898732 نوشت:
اگر بنده ای از فیض خداوند دور میشود ، این خداوند نیست که فیض خودش را (اختیاری) کاهش داده ، بلکه این بنده است که خودش را از فیض دور کرده
درست مثل زمانی که باران می بارد. یکی زیر باران قرار میگیرد و دیگری زیر سایه بان میرود

اگر باران را همان فیض خداوند درنظر بگیریم ، برای آن کسی که زیر سایه بان رفته نیز باران در حال باریدن است
اما این خودِ شخص است که زیر سایه بان رفته و خودش را از نعمت باران محروم کرده ، نه اینکه باران بر یکی ببارد و بر دیگری نه!


این یک بخش است. بخش دیگر نیز این است که اگر خداوند نه به خاطر کوتاهی بنده اش، بلکه به خاطر موانع طبیعی و انسانی دیگر از برخی فیوض الهی محروم شد، او به خاطر سنت خویش در طبیعت و اینکه اختیار انسانها را محدود نمیکند(به صورت تکوینی)
یا در مواردی که به خاطر مصلحت نعمتی را به برخی از بنده هایش نمیدهد، در اینجا نمیتوان گفت خداوند فیاض نیست بلکه فیاضیتش به خاطر مصلحتی اقوی در این مورد محقق نمیشود گرچه عوضی برتر برایش در نظر میگیرد.

[=microsoft sans serif]

غریبه آشنا;899018 نوشت:
سلام
اولا فاعل هرچیزی خداست ...چرا وقتی پای عدل الهی میرسد وحدت وجودی نیستیم؟

باسلام
نکته اول اینکه این مسئله ربطی به وحدت وجود ندارد بلکه مسئله توحید افعالی است.
نکته دوم هم اینکه نه توحید افعالی و نه وحدت وجود هیچ یک مستلزم این نیست که کارها و افعال انسان را مستقیما به خداوند نسبت دهیم. بر اساس توحید افعالی، تمام کارها حقیقتا همانطور که به انسان منسوب میشود به خداوند نیز نسبت داده میشود اما از این جهت که هیچ موثری جز خداوند نیست و تاثیر موثرهای دیگر نیز به واسطه آن قدرت بخشی خداوند است. بنابراین فاعل حقیقی کارهای من و شما هم خودمان هستیم و هم خدا. اما نحوه استناد کارها به هر کدام با دیگری فرق دارد.
نسبت کارهای خودم به خودم به واسطه این است که مستقیما من آن کار را انجام داده ام.
نسبت همین کارها به خداوند به واسطه این است که اثر بخشی من و اراده من به واسطه اجازه و اذنی است که خداوند تکوینا به من داده تا کارهایم را به اراده و قدرت خودم انجام دهم.

غریبه آشنا;899018 نوشت:
ثانیا موضع شما در این مورد روشن نیست که نقص و کمبود وجود داره یا نداره؟ و ما نسبت به خواسته هامون حقی داریم یا نداریم؟

معلومه که نقص و کمبود وجود دارد اما اینکه ما حق خود بدانیم که اعتراض کنیم، نیاز به دلیل دارد که به نظر میرسد نداریم.

غریبه آشنا;899018 نوشت:
خب حرف بنده هم همینه که در چنین حالتی صحبت از عدل الهی چه معنایی داره؟(وقتی خواسته های ما ملاک نیستند و خیر و شر ما با خیر و شر خدا فرق دارد)

صحبت از عدل الهی وابسته به این است که من حقی و طلبی داشته باشم بعد اگر خداوند انرا اجابت نکرد و آنرا نداد عدالتش زیر سوال میرود. وگرنه صحبت بی معنایی است.

[=microsoft sans serif]

غریبه آشنا;899019 نوشت:
ظاهرا اینجا وجود رنج و شر را قبول کردید

باسلام
مگر بنده در پستهای قبل وجود درد و رنج را انکار کردم.
بحث بر سر این است که
اولا: فاعل مستقیم این شرور که منشأ ادراک درد و رنج میشود، کیست.
ثانیا: وجود آنها با احسن بودن افرینش، عدالت، رحمت، علم، قدرت و حکمت خداوند منافات ندارد.
ثالثا: عوضی هم دارد یا نه.

غریبه آشنا;899019 نوشت:
سوال دیگر اینه که آیا عدالت خدا دیدنی و چشیدنیه یا اثبات کردنی؟
وقتی مربوط به خواهش ما نیست فقط اثبات کردنیست
لذا همیشه مورد تردید قرار میگیره

عدالت خداوند اثبات کردنی است و عقلی.
اگر ما به تمام شرایط و قیود و جنبه های یک حادثه عالم بودیم، میتوانستیم عدالت خدا رادر این دنیا نیز بچشیم و درکش کنیم ولی مشکل از قوای ادراکی محدود ماست.

غریبه آشنا;899019 نوشت:
اما اگه دیدنی و حس کردنی بود دیگه هیچکس سوال نمیکرد
در عین اینکه رنج هم بود

وقتی ما انسانها و بزرگان جامعه شناسی و مردم شناسی در شناخت عوامل پدید آمدن رویدادهای اجتماعی که معلول افعال بشر است، ناتوان هستند و هر یک تنها به برخی از جنبه ها علم دارند، چه انتظاری دارید که افعال خداوند برای ما به صورت کامل و همه جانبه قابل شناخت باشد.

غریبه آشنا;899019 نوشت:
میتونست دنیا باشه امتحان باشه اما عدالت هم باشه

ذاتا امکان داشت ولی وقوعا چنین اتفاقی نمی افتد دلیلش نیز در وهله اول، محدودیتهای عالم طبیعت(شرور طبیعی) و اختیار انسان(شرور انسانی) است.

محی الدین;892878 نوشت:

سلام
فقر و غنا از نظر دین هیچیک هدف نیستند بلکه هردو اسبابی برای بروز کمالات انسان هستند و این اصل بر همه اصول دیگر حاکم است چه اینکه هدف از آمدن ما به دنیا کسب کمالات است و لا غیر
فقر می تواند سبب بروز کمالِ تلاش یا عبادت و سایر اسباب روزی که خود نوعی کمال محسوب می شوند باشد
یا علیم

اینگار شما منظور پرسشگر رو متوجه نشدین ...
وقتی میگوییم خدا عادل هست به چه مفهوم هست ؟ آیا باید عدل رو از دریچه خدا ببینیم یا عدل رو باید از دریچه انسان ببینیم .

چند وقت پیش من و دوستام رفتیم مسافرت ... در درون جاده عباس آباد بودیم که سگهای گرسنه زیادی رو دیدیم . اون اطراف یه قصابی پیدا کردیم که پایه مرغ میفروخت . تقریبا 10 کیلوش رو خریدیم 7000 تومن ... بعدش همینجور که داشتیم تو خیابون رد میشدیم سگهای زیادی رو میدیدیم وقتی به جایی میرسیدیم که مثلا 2 سگ قوی جثه و 4 تا سگ ضعیف اونجا بودند . پایه مرغ ها رو به فاصله 10 متر 10 متر میریخیم تا سگ های ضعیف تر هم بتونن به پای مرغ دسترسی داشته باشند و سگ قوی الجثه هر چقدر هم که قوی بود نمیتونست رویه هر دو مجموعه نفوذ داشته باشه .

یعنی منی که ادعای علم میکنم ، یعنی منی که ادعای عادل بودن میکنم میبایست سیستمی رو اندیشه کنم که غذا به صوت تقریبا برابر به دست ایشان برسد .

مثلا من میتونستم تمام پاهای مرغ رو یک جا بریزم ولی با این کارم میدونستم غذا به سگهای ضعیف الجثه نمیرسه .

برعکس خداوند ... که روزی رو میده ... ولی 99 درصد روزی رو میده دسته 1 درصد جامعه ... و با خودش میگه من روزی رو دادم ... اینی که کسه دیگری اون رو ضایع میکنه به من ربطی نداره ...

حالا اینی که شما میفرمایید فقر و غنا وسیله ای برای کمال هست ... آیا باید این رو از دیده خدا بهش بنگریم ... یا اینکه باید این رو از دیده مخلوق بهش بنگریم .

خدا میبایست ابزار الات و سیستمی رو اندیشه میکرد که عدل هم از جنبه ایشون رعایت میشد و هم از جنبه مخلوق ... مثلا به جای اینکه روزی من رو وابسته به خوب یا بد بودن کسه دیگری بکنه کاری میکرد که مثلا من انرژیم رو از خورشید میگرفتم .

[="Tahoma"][="Navy"]

هرمیون;899409 نوشت:
اینگار شما منظور پرسشگر رو متوجه نشدین ...
وقتی میگوییم خدا عادل هست به چه مفهوم هست ؟ آیا باید عدل رو از دریچه خدا ببینیم یا عدل رو باید از دریچه انسان ببینیم .

چند وقت پیش من و دوستام رفتیم مسافرت ... در درون جاده عباس آباد بودیم که سگهای گرسنه زیادی رو دیدیم . اون اطراف یه قصابی پیدا کردیم که پایه مرغ میفروخت . تقریبا 10 کیلوش رو خریدیم 7000 تومن ... بعدش همینجور که داشتیم تو خیابون رد میشدیم سگهای زیادی رو میدیدیم وقتی به جایی میرسیدیم که مثلا 2 سگ قوی جثه و 4 تا سگ ضعیف اونجا بودند . پایه مرغ ها رو به فاصله 10 متر 10 متر میریخیم تا سگ های ضعیف تر هم بتونن به پای مرغ دسترسی داشته باشند و سگ قوی الجثه هر چقدر هم که قوی بود نمیتونست رویه هر دو مجموعه نفوذ داشته باشه .

یعنی منی که ادعای علم میکنم ، یعنی منی که ادعای عادل بودن میکنم میبایست سیستمی رو اندیشه کنم که غذا به صوت تقریبا برابر به دست ایشان برسد .

مثلا من میتونستم تمام پاهای مرغ رو یک جا بریزم ولی با این کارم میدونستم غذا به سگهای ضعیف الجثه نمیرسه .

برعکس خداوند ... که روزی رو میده ... ولی 99 درصد روزی رو میده دسته 1 درصد جامعه ... و با خودش میگه من روزی رو دادم ... اینی که کسه دیگری اون رو ضایع میکنه به من ربطی نداره ...

حالا اینی که شما میفرمایید فقر و غنا وسیله ای برای کمال هست ... آیا باید این رو از دیده خدا بهش بنگریم ... یا اینکه باید این رو از دیده مخلوق بهش بنگریم .

خدا میبایست ابزار الات و سیستمی رو اندیشه میکرد که عدل هم از جنبه ایشون رعایت میشد و هم از جنبه مخلوق ... مثلا به جای اینکه روزی من رو وابسته به خوب یا بد بودن کسه دیگری بکنه کاری میکرد که مثلا من انرژیم رو از خورشید میگرفتم .


سلام
عدالت یک ارزش و کمال از کمالات انسانی است که جنبه اجتماعی نیز دارد. و از آنجا که انسان یک موجود خردورز انتخابگر است باید کمالات خود را چه در سطح فردی و چه اجتماعی با آگاهی و انتخاب و اختیار بدست آورد پس عدالت را نیز باید با انتخاب و اختیار و تلاش بلکه با مبارزه بدست آورد. انسان یک موجود غریزه محور نیست که عدالت را خواسته و ناخواسته به او اجبار کنیم بلکه یک موجود عقل محور مختار است که باید کمال و ارزشهای فردی و اجتماعی خود را با آگاهی و تلاش بدست آورد و خداوند متعال ابزارهای این کار را یعنی : میل فطری، آگاهی، توان و حتی راهنمای الهی را برای تحقق عدالت در اختیار او گذاشته است حال باید از او پرسید که چه کرده است؟ نه از خدای حکیم مهربانی که اسباب را برای او فراهم کرد.
پس نکته اساسی در مورد عدالت این است که آن یک ارزش اکتسابی است نه یک برنامه تعبیه شده در غریزه لذا انسان و جامعه انسانی باید بدنبال تحقق آن باشد.
و معنای عدالت الهی در اینجا این است که ابزارهای لازم برای تحقق عدالت را به او عطا کند که عطا فرموده است.
یا علیم[/]

[=microsoft sans serif]پرسش: اگر ما در فقر کسی دخالت نداشته ایم،پس در میزان کمک نیز حق اعتراض ندارد،اما خدایی که ما را نیازمند آفریده و او برای ما نیاز ایجادکرده،خود او هم باید نیاز را رفع کند و وقتی نیاز یکی را رفع کند و دیگری را نه، و یا هیچ کدام، این ظلم است نه عدالت.اگر خدا برای ما نیاز قرار نداده بود،حق با شما بود،ما حقی نداشتیم.اما وقتی برای کسی هزاران نیاز ایجاد کنی و بگویی به من مربوط نیست و طلبی نداری،این عین ظلم است.

پاسخ:
[=microsoft sans serif]باسلام و عرض ادب
در مورد عدالت الهی خداوند و رابطه آن با تامین نیازهای انسانها، دو رویکرد عمده وجود دارد.

یک رویکرد مبین این است که خداوند متعال ما انسانها را آفرید و نعمت حیات به ما داده است. او نیازهای اولیه ما که حداقلهای زندگی است را نیز تامین کرده است. نیازهای ثانویه ما را نیز به گاه به صورت مستقیم و گاه به صورت غیر مستقیم داده است. اما انسان نه در اصل حیات خود و نه در نعمتهایی که به او داده شده است، هیچ گونه طلبی از خداوند ندارد.
تمثیلی که برای این رویکرد میتوان آورد وضعیت شخص نیکوکاری است که در شهری دیگر قرار دارد و میهمانی مجللی برپا کرده است. و در این بین، مسابقه ای برای رسیدن به خانه اش نیز تدارک دیده است. مسابقه ای که جوایز و محرومیتهایی در پی خواهد داشت. از روی حکمتش، کارت دعوتی فرستاده و مسیر آمدن به میهمانی را برای میهمانان فرستاده است. از روی مهربانی و لطفش، ماشینی نیز برای میهمانان فرستاده است. وسایل پذیرائی و راحتی در بین مسیر را نیز برای انان مهیا کرده است. اما این وسایل با یکدیگر تفاوت دارد. برای برخی بنز فرستاده و برای برخی پیکان. برای برخی، مرغ بریانی فرستاده و برای برخی فسنجان.
در این حکایت:
آیا کسی در اصل دعوت به میهمانی طلبی از میزبان داشته است؟
آیا کسی در فرستادن کارت دعوت طلبی از میزان داشته است.
ایا کسی در فرستادن وسایل پذیرائی از میزبان طلبی داشته است؟
ایا آیا آیا.
قطعا پاسخ تمام این سوالها، منفی است.
وضعیت ما انسانها در این رویکرد نسبت به خداوند نیز به همینگونه است. کسی از خداوند طلبی ندارد. اوست که به ما حیات داده و نعمتهایی که با آن گذران حیات کنیم.
البته یک چیز هست. بر اساس عدالت، او باید مطابق با عملکرد ما رفتار کند

رویکرد دیگر این است که به طلبکار بودن یا بدهکار بودن ما نگاه نمیکند بلکه از جنبه انسانی نه عقلی به قضیه نگاه میکند و مدعی میشود که حالا که خداوند ما را به این جهان آورده است و برای رسیدن به هدفش، نعمتهایی را برای ما فراهم کرده است، این نعمتها باید به صورت عادلانه تقسیم شده باشد. نباید تبعیضی در کار باشد. البته در این بین، تقسیم عادلانه با تقسیم مساوی فرق میکند. تقسیم عادلانه یعنی هر کسی به میزان صلاحیتش.

[=microsoft sans serif]باتوجه به این دو رویکرد به سوال شما میرسیم.
نعمتهای مادی بر دو گونه است:

برخی از نعمتها هست که انسان با تلاش خود صاحب آنها میشود: مانند مالی که با کار کردن به دست می اوریم یا مدرک علمی یا موقعیت اجتماعی و و... که با تلاش و کارکرد خود به دست می آوریم.

برخی از نعمتها نیز هست که انسان بدون تلاش صاحب آنها میشود: مانند سیمای خوب، صدای خوب، والدین خوب، مملکت خوب، ثروت خانوادگی، موقعیت خانوادگی و و....

نگاه ما به این دو دسته از نعمتها قطعا فرق میکند.
دسته اول از نعمتها، مستقیما ناشی از تلاش خود انسان است و خداوند متعال بر اساس سنت رایج خود، تلاش هیچ بشری را جلوگیری نمیکند:

[=microsoft sans serif]«لیس للانسان الا ما سعی»(سوره نجم، آیه39)

[=microsoft sans serif]انسان هرچه از این نعمتهای دسته اول به دست می آورد تنها به واسطه تلاش مستقیم و غیر مستقیم خودش است.
البته توجه به این نکته ضروری است که تنها تلاش مستقیم ما نقش ندارد.
مالی که امروز من به دست می آورم، تا حدودی معلول تلاش مستقیم من است که اگر کاسب هستم سر کار بروم و تلاش بکنم تا چیزهایی که برای فروش دارم بفروشم و ...
اما بخشی از آن وابسته به کارهای دیگر ما و عوامل دیگری است. مثلا دعای والدین یا کمکی که به نیازمندان واقعی میکنیم و تلاش برای تحصیل مال حلال و .... همه و همه نقشی در کمیت و کیفیت مالی که به دست می آید دارد.
بنابراین اگر سوال شما ناظر به تفاوت ثروت و مکنت انسانها در میزان مالی است که در اثر تلاش به دست آمده است، قطعا کاملا وابسته به خود ماست و ربطی به عدالت الهی ندارد.

[=microsoft sans serif]اما در دسته دوم، سوال شما میتواند جای داشته باشد.
اینکه من در خانواده فقیر باشم و دوستم در خانواده ثروتمند.
این دو تفاوت میتواند سوالی ایجاد کند که عدالت خداوند چه میشود.
برای پاسخ به این سوال، اگر رویکرد اول را داشته باشیم، خیلی راحت میگوییم نعمتهایی که خداوند در اختیار ما قرار داده است، نتیجه تلاش ما که نبوده است، هیچ طلبی نیز از خداوند در رابطه با آن نداریم. پس سوال از اینکه من چرا اینقدر و دوستم آنقدر کاملا بی معناست.

اگر هم رویکرد دوم را داشته باشیم، پاسخ ما بدین صورت است:
م1. اختلاف بندگان در نعمتهای مادی، لازمه آفرینش و تابع قوانین علّی معلولی حاکم بر آن است.
م2. یکسان بودن همه آنها در این نعمتها، گاه مساوی است با ترک آفرینش؛ زیرا مثلا اگر همه انسانها زن یا مرد بودند، توالدی صورت نمیگیرفت یا اگر همه مخلوقات، انسان بودند چیزی برای خوردن و تامین نیازهای او وجود نداشت یا اگر همه به یک رنگ و شکل و اندازه و خواص یکسان بودند، فواید زیادی که در هر موجودی قرار دارد ایجاد نمیشد.(آموزش عقاید، مصباح یزدی، ص166)

م3. زندگی در این دنیا، مطلوب نهایی و هدف بالذات از افرینش نیست بلکه محلی است برای آزمایش و کسب کمالات.
م4. نعمتها و سختیهای این دنیا همگی وسایل ازمایش بشر است و هیچ رابطه مستقیمی بین ثروت و سعادت وجود ندارد.
م5. برخی از این نمعتهای دنیوی، وجودشان سخت تر از نبودشان است. چنانکه در روایتی بیان شده است:
« در روز قيامت كسانى كه در دنيا با صحّت و عافيت به سر بردند، دوست دارند كه گوشت بدن آن ها را با قیچی در دنيا چيده بودند براى ثواب هایی كه مى‏بينند به اهل بلا مى ‏دهند. »(شيخ حسن ديلمى‏، إرشاد القلوب إلى الصواب‏، شريف رضى‏، قم‏، 1412 ق‏، ج 1، ص 42.)

بنابراین
در این گونه نعمتها، بر اساس رویکرد دوم، با هدف تبعی دانستن این دنیا و وسیله آزمایش دانستن نعمتهای آن میتوان به این سوال پاسخ داد.

موفق باشید.[=microsoft sans serif][=microsoft sans serif]

موضوع قفل شده است