جمع بندی عدم عکس العمل در مقابل کار خوب

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
عدم عکس العمل در مقابل کار خوب

سلام.
خیلی جاها خوندم و شنیدم که مثلا فلانی یه گناهی رو انجام نداد فلان خوابی رو دید یا مکاشفه ای شد یا مشکلات زندگی اش حل شد. خدا تو مسیری قرار داد که شد جعفر خیاط. شد حاجی دولابی و ... ولی برام عجیبه تا الان در برهه های زمانی مختلفی بوده در مقابل شیرینی گناه صبر کردم. صبر کردم و صبر کردم. از خیلی از کارهای مشکوک پرهیز کردم ولی دریغ از اینکه واکنشی ببینم. نه خوابی. نه رویایی. نه حس شیرینی. مکاشفه و اسرار نهان دیگر هم که بماند. حتی گاهی اوقات بعد از این پرهیزها اوضاع احوال زندگی بدتر هم میشه. شاید بگید مگه برای این کارها پرهیزکاری میکنی. میگم نه ولی انصافا به حق نیست که سلام کنی و جواب سلامتو ندن. اقلیت بودن تو یه کارایی سخته ولی به هر حال حداقل باید حس خوبیذپیدا کرد که انگیزه حداقل موندن در طریق درست به آدم داده بشه. والله خداوند میدونست ظرفیت روزه بشر بیشتر از یه ماه نیست. تعارف که نداریم. ما دنبال شکلاتیم.

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد اویس

[="Tahoma"][="Blue"] با عرض سلام خدمت شما برادر ارجمندم
در ابتدا از اینکه ما را محرم راز خود دانسته و در این خصوص با ما گفتگو کردید از شما سپاسگزارم.

قبض و ناراحتی و گرفتگی شما را کاملا درک می کنم. این گونه توقعات در مسیر سیر و سلوک انسانی کاملا طبیعی است منتهی باید به این نکته توجه داشته باشید که همه کسانی را که نام بردید برای کامروایی و مشاهده حقایق زحمات و مجاهدات و سختی های بسیاری را در طول حیات خود پشت سر گذاشته اند و چنین نبوده است که بدون هیچ مقدماتی یک شبه ره صد ساله را طی کرده و به کمالات راه یافته باشند. آنچه ما از زندگی ایشان شنیده ایم و بدان حسرت می خوریم گوشه ای کوچک از حیات پرمخاطره مملو از مشکلات و سختیهای فراوان بوده است که ایشان بواسطه صبر و استقامت خویش توانسته اند بر مشکلات و سختیها و ناکامیهای زندگی خود فارغ آمده و بدانچه آرزویش را داشتند برسند.
از این روی در آغاز توصیه می شود به مطالعه کامل زندگی اولیای الهی مبادت ورزید.

در حقیقت تمامی اولیاء الله برای نیل به کمالات لایق نفسانی خویش به پیروی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، مامور به امر «وَ اسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ‏»(1) –بدانچه امر شدی استقامت ورز- می باشند و به گواهی قرآن کریم فقط کسانی به کمالات نهایی و غایت خلقت خویش راه می یابند که بعد از پذیرش حق و اقرار بدان، در طول حیات خود در برابر مشکلات و سختیها و ناکامیها استقامت ورزند و صبر پیشه کنند «إِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَ‏ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ »(2)- همانا کسانی که گفتند پروردگار ما خداوند است و سپس استقامت ورزیدند ملائکه بر ایشان نازل خواهد شد-

نکته دیگری که قابل توجه است این است که گاه عدم دقت در بسیاری از جزئیات و صرفا توجه به برخی کلیات در زندگی مان منجر می شود گمان کنیم که در همه مسائل مطابق دستورات آیات و روایات پیش می رویم و دقیقا همان کسی هستیم که خداوند و انبیا و ائمه اطهار علیهم السلام از ما توقع دارند. این در حالی است که اگر کمی حضور و مراقبت ما بیشتر شده و با کسب علم و معرفت بیشتر در این مسیر قدم برداریم بسیاری از رهزنیهای پنهان نفسمان را در طریق هدایت مشاهده خواهیم کرد و به حجابها و موانعی که قلب و روح ما را احاطه کرده است بیشتر واقف خواهیم شد.

از این روی توصیه این برادر حقیرتان این است که به جای اندیشه کردن در گرفتن پاداش اعمال صحیح خود به تقویت بنیه عملی و عملی خود بپردازید و مراقب باشید که از دام ناامیدی که شیطان برایتان پهن کرده با موفقیت عبور نمایید و این گفتار نیک حافظ را آویزه گوش سازید که :

تو بندگى چو گدايان‏ بشرط مزد مكن
كه خواجه خود صفت بنده‏ پرورى داند

به تعبیر شریف علامه حسن زاده آملی: «با رضاى محض و تسليم صرف بايد براه افتاد، اگر دادند متشكر، اگر ندادند عجله نكن، صابر باش. آنانكه ديرتر مى‏ گيرند، پخته‏ تر مى‏شوند، وظيفه ما اين است كه بنده حلقه بگوش او باشيم، و مى‏ دانيم قدمى كه در راه او برداشته‏ ايم و نيتى كه در اين راه نموده ‏ايم و عمل خيرى كه انجام داده ‏ايم، و هرگونه حسابى كه در بانك الهى باز كرده ‏ايم، به هدر نخواهد رفت: «إِنَّا لا نُضِيعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلًا»(3)» (4)

پی نوشت:
1-شوری/16
2-فصلت/31
3-کهف/31
4-مجموعه مقالات، ص50

[/]

[="Navy"]

programmer1;886474 نوشت:
سلام.
خیلی جاها خوندم و شنیدم که مثلا فلانی یه گناهی رو انجام نداد فلان خوابی رو دید یا مکاشفه ای شد یا مشکلات زندگی اش حل شد. خدا تو مسیری قرار داد که شد جعفر خیاط. شد حاجی دولابی و ... ولی برام عجیبه تا الان در برهه های زمانی مختلفی بوده در مقابل شیرینی گناه صبر کردم. صبر کردم و صبر کردم. از خیلی از کارهای مشکوک پرهیز کردم ولی دریغ از اینکه واکنشی ببینم. نه خوابی. نه رویایی. نه حس شیرینی. مکاشفه و اسرار نهان دیگر هم که بماند. حتی گاهی اوقات بعد از این پرهیزها اوضاع احوال زندگی بدتر هم میشه. شاید بگید مگه برای این کارها پرهیزکاری میکنی. میگم نه ولی انصافا به حق نیست که سلام کنی و جواب سلامتو ندن. اقلیت بودن تو یه کارایی سخته ولی به هر حال حداقل باید حس خوبیذپیدا کرد که انگیزه حداقل موندن در طریق درست به آدم داده بشه. والله خداوند میدونست ظرفیت روزه بشر بیشتر از یه ماه نیست. تعارف که نداریم. ما دنبال شکلاتیم.

سلام
طبق تجربیات بزرگان گمون کنم عالم خواب نزدیک به عالم جنیان و اون نزدیک به و ان نزدیک به عالم برزخ و ان نزدیک به عالم های عقول و عالم شهود هست
وقتی شما به عالم درون راه پیدا کنی اونجا همه جور موجودی هست؟جن هست اموات خبثه هست مرتاض ها هستن که کارشون فقط اذیت و ازار هست و صدمه زدن به روح

بنابراین بهتره چیزی نبینی و چیزی نشونی چه بسا چیزایی هست که نباید ببینی و نباید بشنوی و الا روحت اگه ببینه باید از دم همه چی رو ببینه که این خوب نیست که هیچ بسیار خطرناکه!

اینم بگم
وقتی شما یک کار خوب میکنی برای خودت کردی همانطوری که خدا به موسی (ع) گفت برای من چه کردی /موسی گفت این همه نماز و روزه گرفتم خوب نبود؟
خدا گفت اونا به من مربوط نمیشه برای خودت کردی !)[/]

سوال:
بسیار شنیده ایم که علمای الهی همچون آقا سید علی قاضی و علامه طباطبایی بواسطه ترک گناهان صاحب مکاشفات در خواب و بیداری می شوند اما من هرچقدر ترک گناه می کنم و از کارهای مشکوک پرهیز دارم هیچ اتفاق خارق العاده ای نیفتاده و مکاشفه و خواب شیرینی ندارم و حتی گاهی اوقات مشکلات زندگیم بیشتر می شود. گاه می گویم که این انصاف نیست که من سلام کنم و جواب سلامی نشنوم. من چه باید بکنم؟

پاسخ:
همه علمای بزرگی که دارای مگاشفات و کمالات دیگر شده اند برای کامروایی و مشاهده حقایق، زحمات و مجاهدات و سختی های بسیاری را در طول حیات خود پشت سر گذاشته اند و چنین نبوده است که بدون هیچ مقدماتی یک شبه ره صد ساله را طی کرده و به کمالات راه یافته باشند. آنچه ما از زندگی ایشان شنیده ایم و بدان حسرت می خوریم گوشه ای کوچک از حیات پرمخاطره مملو از مشکلات و سختیهای فراوان بوده است که ایشان بواسطه صبر و استقامت خویش توانسته اند بر مشکلات و سختیها و ناکامیهای زندگی خود فارغ آمده و بدانچه آرزویش را داشتند برسند.
از این روی در آغاز توصیه می شود به مطالعه کامل زندگی اولیای الهی مبادت ورزید.

در حقیقت تمامی اولیاء الله برای نیل به کمالات لایق نفسانی خویش به پیروی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، مامور به امر «وَ اسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ‏»(1) –بدانچه امر شدی استقامت ورز- می باشند و به گواهی قرآن کریم فقط کسانی به کمالات نهایی و غایت خلقت خویش راه می یابند که بعد از پذیرش حق و اقرار بدان، در طول حیات خود در برابر مشکلات و سختیها و ناکامیها استقامت ورزند و صبر پیشه کنند «إِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَ‏ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ »(2)- همانا کسانی که گفتند پروردگار ما خداوند است و سپس استقامت ورزیدند ملائکه بر ایشان نازل خواهد شد-

نکته دیگری که قابل توجه است این است که گاه عدم دقت در بسیاری از جزئیات و صرفا توجه به برخی کلیات در زندگی مان منجر می شود گمان کنیم که در همه مسائل مطابق دستورات آیات و روایات پیش می رویم و دقیقا همان کسی هستیم که خداوند و انبیا و ائمه اطهار علیهم السلام از ما توقع دارند. این در حالی است که اگر کمی حضور و مراقبت ما بیشتر شده و با کسب علم و معرفت بیشتر در این مسیر قدم برداریم بسیاری از رهزنیهای پنهان نفسمان را در طریق هدایت مشاهده خواهیم کرد و به حجابها و موانعی که قلب و روح ما را احاطه کرده است بیشتر واقف خواهیم شد.

از این روی توصیه این برادر حقیرتان این است که به جای اندیشه کردن در گرفتن پاداش اعمال صحیح خود به تقویت بنیه عملی و عملی خود بپردازید و مراقب باشید که از دام ناامیدی که شیطان برایتان پهن کرده با موفقیت عبور نمایید و این گفتار نیک حافظ را آویزه گوش سازید که :

تو بندگى چو گدايان‏ بشرط مزد مكن
كه خواجه خود صفت بنده‏ پرورى داند

به تعبیر شریف علامه حسن زاده آملی: «با رضاى محض و تسليم صرف بايد براه افتاد، اگر دادند متشكر، اگر ندادند عجله نكن، صابر باش. آنانكه ديرتر مى‏ گيرند، پخته‏ تر مى‏شوند، وظيفه ما اين است كه بنده حلقه بگوش او باشيم، و مى‏ دانيم قدمى كه در راه او برداشته‏ ايم و نيتى كه در اين راه نموده ‏ايم و عمل خيرى كه انجام داده ‏ايم، و هرگونه حسابى كه در بانك الهى باز كرده ‏ايم، به هدر نخواهد رفت: «إِنَّا لا نُضِيعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلًا»(3)» (4)

پی نوشت:
1-شوری/16
2-فصلت/31
3-کهف/31
4-حسن زاده آملی، مجموعه مقالات، ص50

موضوع قفل شده است