چرا فقط معصومین می تونن به همه علوم واسرار در قرآن دست پیدا کنن؟

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا فقط معصومین می تونن به همه علوم واسرار در قرآن دست پیدا کنن؟

شعیب;831849 نوشت:
اول این که : در باب هدایت همه چیز در قرآن هست ولی این به آن معنا نیست که همه می توانند به آن دست یابند و این مختص معصومین است.

سلام....ببخشید یک سوال دارم....اگر بی ربط نباشه....چرا خدا همه چیز رو در قرآن قرار داده، در حالی که هیچ انسانی مگر معصومین نمی تونن به همه اونها دست پیدا کنن؟؟یعنی چیزاهایی در قرآن هست که هر بشری به جز معصومین، سالها هم تفکر و اندیشه کنن، نمی تونن به اون دست پیدا کنن، که معصومین هم محدود و تقریبا انگشت شمارن و اگر به قرآن علم کامل دارن، با قدرت الهیست و از آن جهت است که به علم لدنی متصلن،....خوب تنها اون همه چیز رو به معصومین وحی می کردن، یا آموزش می دادن....اونا هم واس ما تعریف می کردن دیگه...دیگه چه نیازی بوده در قرآن آورده بشه؟؟؟

پارسا مهر;831854 نوشت:
سلام....ببخشید یک سوال دارم....اگر بی ربط نباشه....چرا خدا همه چیز رو در قرآن قرار داده، در حالی که هیچ انسانی مگر معصومین نمی تونن به همه اونها دست پیدا کنن؟؟یعنی چیزاهایی در قرآن هست که هر بشری به جز معصومین، سالها هم تفکر و اندیشه کنن، نمی تونن به اون دست پیدا کنن، که معصومین هم محدود و تقریبا انگشت شمارن و اگر به قرآن علم کامل دارن، با قدرت الهیست و از آن جهت است که به علم لدنی متصلن،....خوب تنها اون همه چیز رو به معصومین وحی می کردن، یا آموزش می دادن....اونا هم واس ما تعریف می کردن دیگه...دیگه چه نیازی بوده در قرآن آورده بشه؟؟؟

با سلام و با تبریک عید قربان

خدا همه چیز را در باب هدایت در قرآن قرار داده است چون قرآن کتاب کامل هدایت است و کتاب جاوید دین پیامبر خاتم است. و در کنار این کتاب همه چیز تمام افراد همه چیز دان را قرار داده تا دل این کتاب امور هدایتی مردم را استخراج کنند و به آنها تحویل دهند و این یک سیستم کامل برای هدایت بشر و کاملا طراحی شده از سوی خدا بود که پیامبرش نیز آن را به مردم رساند که: انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی اهلبیتی لن یفترقا حتی یرد علی الحوض ان تمسکتم بهما لن تضلوا ابدا .

ببینید سیستم طراحی شده از طرف خدا برای هدایت بشر دو جزء داشته است یکی کتاب راهنما و دیگری معلم این کتاب . متاسفانه برخی از همان اول این سیستم را یا نفهمیدند یا فهمیده با آن مخالفت کردند و در خانه مفسرین اصلی قرآن را بستند و گفتند : حسبنا کتاب الله . و باعث گرفتاری ابدی مسلمانان شدند و نه تنها این مسلمان های بریده از اهلبیت هدایت نشدند بلکه گروهی مانند داعش و القاعده از آن بیرون آمد.

نکته مهم دیگر این است که بسیاری از خط و مشی های هدایتی در قرآن به روشنی قرار داده شده است و بسیاری از سوال ها را می توان با رجوع به ظاهر قرآن به دست آورد اما این که هر سوالی در هر زمانی پیش بیاید بخواهد از دل قرآن در آورد نیاز به یک علم واسعی دارد که در کسی جز ائمه جمع نشده است نه این که نشود با تحقیق و تفحص بدان دست یافت می شود بلکه این که بشر این قدر در علوم هدایتی پیشرفت کند تا بدان جا برسد زمان بر و گاهی به خاطر شرایط ناشدنی است اما این کتاب ظرفیت این کشف ها را دارد و در طول زمان توسط علمای علم تفسیر و احکام این کشف ها را به صورت محدود دیده ایم. مثلا برخی مثل علامه طباطبایی و آیه الله جوادی برخی ظرافت های تربیتی را از قرآن استخراج کرده اند که تا کنون کسی به آن عنایت نداشته است. پس این گونه نیست که از این دریای بی کران معارف الهیه قرآن فقط اهلبت بهره مند باشند و دیگران بی نصیب باشند بلکه هر مسلمانی به اندازه دارایی های عقلانی و علمی و معرفتی خود از این دریا بهره مند هستند اما غور در ائماق و بواطن این دریا مقامی است که برای معصومین میسر است و مثل قرآن مثل طبیعت است که هر کسی به اندازه خود سهمی از آن دارد یکی وارد یک باغی می شود می گوید عجب گلهایی دارد یکی می گوید چه درختان ثمرده ای دارد دیگری می گوید این باغ عجب ترکیب رنگی دارد دیگری می گوید این درختانی که در این بوستان هست از نوعی هستنند که اکسیژن دهی شان زیاد است و خیلی از این نظر عالی است دیگری می گوید خاک این باغ خیلی حاصل خیز است دیگری می گوید آبرسانی به این باغ چه عالی است سیستم چرخش آب در این باغ جاری است دیگری می گوید چاهی که آب رسانی می کند عمیق است و به سفره آب زیرزنمنی متصل است دیگری گنج یاب دارد می گوید در این باغ گنج های فراوانی نهفته است دیگری می گوید زیر این خاک ها میدان نفت و گاز نهفته است و ..... هر کس به اندازه معرفت خود از این باغ پهناور و پر برکت بهره می برد و به دیگران بهره ای می رساند.

امامان معصوم (علیهم السلام ) راه این نوع تدبر در قرآن برای کشف این حقایق عالیه را به شاگردانشان نشان می دادند و شاگردان و مخاطبان خود را در زمینه های گوناگون به قرآن کریم ارجاع می دادند؛ مانند: عقاید و معارف، مسایل حقوقی و اجتماعی، احکام فقهی و ادب تلاوت قرآن کریم که به نمونه ای از هر مورد اشاره می شود:(مطالب زیر از تفسیر تسنیم ج1 در حجیت ظواهر قرآن آورده شده است)

الف: عقاید و معارف؛
مانند این که امام سجاد (علیه السلام ) در پاسخ پرسشی درباره توحید فرمودند: چون در آخر الزمان انسانهایی متعمق و ژرف نگر خواهند آمد، خداوند سبحان سوره اخلاص و آیات آغازین سوره حدید را درباره توحید نازل کرد: ان الله عزوجل علم أنه یکون فی آخر الزمان أقوام متعمقون فأنزل الله تعالی: ( قل هو الله أحد) و الآیات من سورة الحدید الی قوله ( علیم بذات الصدور ) (سوره حدید، آیه 6) فمن رام وراء ذلک فقد هلک (اصول کافی، ج 1، ص 91 .) . عالیترین سیر فکری بشر در توحید در این دو بخش از قرآن کریم تأمین شده است؛ به گونه ای که روی گردانی از آن مایه هلاکت و تجاوز از آن نیز عامل حیرت و سرگشتگی است؛ زیرا فوق آنچه در این آیات الهی آمده، متصور نیست . فوق صمدیت و فوق نامتناهی مطلق بودن فرضی محال و گمراه کننده است .
اگر بهره انسانها از قرآن کریم تلاوت صرف بود؛ ژرف نگری و استخراج معارف بلند توحیدی از آن جایی نداشت . در حالی که طبق حدیث مزبور متعمقان معرفتی مجاز بلکه موظفند در آن غوص کرده، بهره ور گردند . از این رو حکمای الهی معارف توحیدی فراوانی را از سوره مبارکه اخلاص استفاده کرده اند . حضرت امام رضا (علیه السلام ) می فرماید: کسی که سوره ( قل هو الله احد ) را تلاوت کند و به آن ایمان آورد توحید را شناخته است: کل من قرء (قل هو الله أحد ) و آمن بها فقد عرف التوحید ... (اصول کافی، ج 1، ص 91 .)

ب: مسایل حقوقی؛
مانند استشهاد حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا ( سلام الله علیها ) به آیات فراوانی از قرآن کریم، در خطابه ای که در استرداد فدک ایراد فرمودند. آن حضرت پس از حمد و شکر و ثنای ذات اقدس خداوند و شهادت بر توحید حق و تبیین بسیاری از معارف دین می فرماید:
کتاب خدا در میان شماست؛ امور آن ظاهر، احکامش درخشان نشانه هایش نورانی و هویدا، نواهیش آشکار و اوامرش گویاست، لیکن شما آن را به پشت سر افکندید . آیا از کتاب خدا روی بر تافته، از آن اعراض می کنید؟ آیا داوری جز قرآن می گیرید و به غیر آن حکم می کنید؟
ستمکاران بد جایگزینی برای قرآن برگزیدند و هر کس آیینی جز اسلام برگزیند از او پذیرفته نخواهد شد و در آخرت در زمره زیانکاران است: ... کتاب الله بین أظهرکم، أموره ظاهرة و أحکامه زاهرة و أعلامه باهرة و زواجره لائحة و أوامره واضحة . قد خلفتموه وراء ظهورکم . أرغبة عنه تریدون؟ أم بغیره تحکمون ( بئس للظالمین بدلا ) (سوره کهف، آیه 50 .) ( و من یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه و هو فی الاخرة من الخاسرین ) (آل عمران 58)
آنگاه درباره غصب فدک فرمودند:
و شما گمان می برید که ارثی برای ما نیست؟ آیا حکم جاهلی می جویند؟ و برای مردم صاحب یقین چه حکمی از حکم خدا بهتر است؟ آیا آگاه نیستید؟ چرا، آگاهید و همچون آفتاب درخشان برایتان روشن است که من دختر اویم ...ای پسر ابی قحافه!آیا در کتاب خدا آمده که تو از پدرت ارث ببری و من وارث پدر خود نباشم؟ چه سخن ناروایی!آیا از سر عناد و لجاج کتاب خدا را ترک گفته به پشت سر افکنده اید، آن جا که می گوید: سلیمان از پدرش داود ارث برد ...؟ آیا خداوند آیه ای در خصوص شما فرو فرستاده که پدرم را از آن خارج کرده یا بر این باورید که اهل دو آیین از یکدیگر ارث نمی برند؟ آیا من و پدرم بر یک آیین نیستیم؟ با این که مدعی هستید که شما از پدرم و پسر عمویم به قرآن و خاص و عام آن آشناترید:
... و أنتم الان تزعمون ألا ارث لنا ( أفحکم الجاهلیة یبغون و من أحسن من الله حکما لقوم یوقنون ) (سوره مائده، آیه 50) أفلا تعلمون؟ بلی تجلی لکم کالشمس الضاحیة انی ابنته أیها المسلمون ... یا بن أبی قحافة أفی کتاب الله أن ترث أباک و لا أرث أبی؟ ( لقد جئت شیئا فریا) (مریم 27) أفعلی عمد ترکتم کتاب الله و نبذتموه وراء ظهورکم اذ یقول ( و ورث سلیمان داود ) (نمل 16) و ... أفخصکم الله بآیة أخرج منها أبی صلی الله علیه و آله و سلم أم هل تقولون أهل ملتین لا یتوارثان أو لست أنا و أبی من أهل ملة واحدة؟ أم أنتم أعلم بخصوص القرآن و عمومه من أبی و ابن عمی ... (احتجاج طبرسی، ص 97 . 108؛ بحار، ج 29، ص 220 .)
این گونه استدلال به قرآن کریم نشانه آن است که هرگز در صدر اسلام به مسلمانان القا نشده بود که آنان را از قرآن کریم تنها بهره تلاوت دارند و فهم آن در انحصار معصومین (علیهم السلام ) است؛ زیرا استنباط معصوم و افتا بر اساس آنچه استظهار کرده، غیر از احتجاج است . در مقام احتجاج باید طرفین مخاصمه بتوانند از قوت سند احتجاج برخوردار باشند . پس افراد عادی و غیر معصوم که طرف احتجاج بوده اند، ظاهر قرآن را می فهمیدند و فهم آنان نیز حجت بود .

ج: مسائل فقهی؛
مانند پاسخ امام باقر (علیه السلام ) به سؤال زراره در مورد کفایت مسح مقداری از سر و پا: ألا تخبرنی من أین علمت و قلت أن المسح ببعض الرأس و بعض الرجلین ... ثم قال: یا زرارة ... ان المسح ببعض الرأس لمکان الباء ... (کافی ج3ص33) که نحوه استفاده فقهی را از ظاهر قرآن به او تعلیم فرمودند و یا سخن آن حضرت در مقام نهی دوانقی از قبول گزارش نمام: ... فان النمام شاهد زور ... و قد قال الله تبارک و تعالی: ( ان جاءکم فاسق بنباء فتبینوا ) (بحار، ج 10، ص 218 ( سوره حجرات، آیه 6 )) و استدلال آن حضرت بر مسئول بودن سامعه آدمی: أما سمعت الله یقول: ( ان السمع و البصر و الفؤاد کل أولئک کان عنه مسئولا ) (وسائل الشیعه، ج 2، ص 957 ( سوره اسراء، آیه 36 ) .) و همچنین پاسخ آن حضرت به پرسش عبدالأعلی درباره کیفیت وضوی جبیره: یعرف هذا و أشباهه من کتاب الله عزوجل . قال الله تعالی: ( ما جعل علیکم فی الدین من حرج ) (حج 78) امسح علیه (وسائل الشیعه، ج 1، ص 327 .) که آن حضرت با استناد به نفی حرج در قرآن و حرجی بودن گشودن زخمبند فرمودند: بر جبیره مسح کن .
نیز سخن حضرت امام باقر (علیه السلام ) به زراره و محمد بن مسلم درباره نماز مسافر: ... ان الله عزوجل یقول: ( و اذا ضربتم فی الأرض فلیس علیکم جناح أن تقصروا من الصلاة ) (نساء 110) فصار التقصیر فی السفر واجبا کوجوب التمام فی الحضر . قالا: قلنا له: انما قال الله عزوجل: ( فلیس علیکم جناح ) و لم یقل افعلوا فکیف أوجب ذلک؟ فقال أولیس قد قال الله عزوجل فی الصفا و المروة: ( فمن حج البیت أو اعتمر فلا جناح علیه أن یطوف بهما ) ...(بقره 158) (وسائل الشیعه، ج 5، ص 538 .) . تقریب دلالت آیه بر وجوب طواف نیازمند برخی مبادی مطوی است که شاید با تأمل حل شود .
استدلال به قرآن و توجیه مردم با آیات آن، دعوت به فهم قرآن است؛ زیرا اگر فهم قرآن کریم از مردم سلب شده بود هرگز معصومین (علیهم السلام ) شاگردان و مخاطبان خود را به قرآن ارجاع نمی دادند، بلکه به آنها می گفتند: ما امام و حجت حق بر شما هستیم و آنچه به قرآن کریم اسناد می دهیم ( حتی در حد ظواهر و تفسیر ) شما باید آن را بپذیرید و حق سؤال نیز ندارید.
تعبیر ان هذا و شبهه یعرف من کتاب الله نشانه آن است که مسلمانان باید آنچه در قرآن کریم آمده فرا گیرند و در اموری که قرآن کریم مردم را به پیامبر و جانشینان آن حضرت ارجاع داده است، به آنان رجوع کنند .

د: ادب تلاوت و تدبر ؛
مانند این که امام صادق (علیه السلام ) می فرماید: هنگام تلاوت آیات مربوط به بهشت از خدای سبحان بهشت را مسئلت کن و در حال تلاوت آیات و عید عذاب، از آن عذاب به خداوند پناه ببر: اذا مررت بآیة فیها ذکر الجنة فاسئل الله الجنة و اذا مررت بآیة فیها ذکر النار فتعوذ بالله منالنار . حضرت امام سجاد (علیه السلام ) نیز می فرماید: آیات قرآن خزانه های دانش است؛ پس هرگاه خزانه ای از آن گشوده شد سزاوار است که در آن نظر کنی: آیات القرآن خزائن العلم فکلما فتحت خزانة فینبغی لک أن تنظر فیها . (بحار، ج 89، ص 216 .)
حضرت امیرالمومنین (علیه السلام ) نیز در وصف پرهیزکاران می فرماید: آنان در (نماز ) شب برپا ایستاده، قرآن را شمرده و با تدبر تلاوت می کنند . با آن، جان خویش را محزون می سازند و داروی خود را از آن می گیرند . هرگاه به آیه ای برسند که در آن تشویق باشد با علاقه فراوان به آن روی می آورند و جانشان با شوق بسیار در آن خیره می شود و آن را همواره نصب العین خود می سازند و هرگاه به آیه ای رسند که در آن بیم باشد به آن گوش دل می سپارند: أما اللیل، فصافون أقدامهم تالین لأجزاء لقرآن، یرتلونها ترتیلا، یحزنون به أنفسهم و یستثیرون به دواء دائهم . فاذا مروا بآیة فیها تشویق رکنوا الیها طمعا و تطلعت نفوسهم الیها شوقا و ظنوا أنها نصب أعینهم و اذا مروا بآیة فیها تخویف أصغوا الیها مسامع قلوبهم و ... (183) چنین دستوراتی نشانه گشوده بودن باب فهم قرآن کریم است .
بنابراین، اسلام بر خلاف آنچه در مسیحیت رایج است که فهم انجیل (نه خود انجیل ) را در انحصار کلیسا قرار داده، عموم پیروان خود را به فهم قرآن و بهره مندی از آن دعوت و ترغیب کرده است .
شایان ذکر است که، معنای عمومی بودن فهم قرآن نظیر عمومی بودن فهم اسرار طبیعت و کتاب تکوین است که شرایط ویژه خود را دارد؛ گروهی افراط گرا در قبال گروه تفریط گرای اخباری، فهم قرآن را برای آشنایان به لغت عرب میسور دانسته، آنان را از فراگیری علم تفسیر بی نیاز پنداشتند . در حالی که قرآن از عمیقترین کتابهای علمی است و صرف آگاهی به عربی برای فهم آن کافی نیست . بنابراین، هم تفریط اخباریها و هم افراط این گروه هر دو باطل است .

(نهج البلاغه، خطبه 193، بند 8 )

سوال:
چرا خدا همه چیز رو در قرآن قرار داده، ولی فقط معصومین می تونن به همه انها دست پیدا کنن؟؟

جواب:

خدا همه چیز را در باب هدایت در قرآن قرار داده است چون قرآن کتاب کامل هدایت است و کتاب جاوید دین پیامبر خاتم است. و در کنار این کتاب همه چیز تمام افراد همه چیز دان را قرار داده تا دل این کتاب امور هدایتی مردم را استخراج کنند و به آنها تحویل دهند و این یک سیستم کامل برای هدایت بشر و کاملا طراحی شده از سوی خدا بود که پیامبرش نیز آن را به مردم رساند که: "انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی اهلبیتی لن یفترقا حتی یرد علی الحوض ان تمسکتم بهما لن تضلوا ابدا" (1)

ببینید سیستم طراحی شده از طرف خدا برای هدایت بشر دو جزء داشته است یکی کتاب راهنما و دیگری معلم این کتاب . متاسفانه برخی از همان اول این سیستم را یا نفهمیدند یا فهمیده با آن مخالفت کردند و در خانه مفسرین اصلی قرآن را بستند و گفتند :" حسبنا کتاب الله "(2) و باعث گرفتاری ابدی مسلمانان شدند و نه تنها این مسلمان های بریده از اهلبیت هدایت نشدند بلکه گروهی مانند داعش و القاعده از آن بیرون آمد.

نکته مهم دیگر این است که بسیاری از خط و مشی های هدایتی در قرآن به روشنی قرار داده شده است و بسیاری از سوال ها را می توان با رجوع به ظاهر قرآن به دست آورد اما این که هر سوالی در هر زمانی پیش بیاید بخواهد از دل قرآن در آورد نیاز به یک علم واسعی دارد که در کسی جز ائمه جمع نشده است نه این که نشود با تحقیق و تفحص بدان دست یافت می شود

بلکه این که بشر این قدر در علوم هدایتی پیشرفت کند تا بدان جا برسد زمانبر و گاهی به خاطر شرایط ناشدنی است اما این کتاب ظرفیت این کشف ها را دارد و در طول زمان توسط علمای علم تفسیر و احکام این کشف ها را به صورت محدود دیده ایم. مثلا برخی مثل علامه طباطبایی و آیه الله جوادی برخی ظرافت های تربیتی را از قرآن استخراج کرده اند که تا کنون کسی به آن عنایت نداشته است.

پس این گونه نیست که از این دریای بی کران معارف الهیه قرآن فقط معصومین(علیهم السلام) بهره مند باشند و دیگران بی نصیب باشند بلکه هر مسلمانی به اندازه دارایی های عقلانی و علمی و معرفتی خود از این دریا بهره مند هستند اما غور در بطون و اعماق این دریا مقامی است که برای فقط معصومین میسر است و

مَثل قرآن مَثل طبیعت است که هر کسی به اندازه خود سهمی از آن دارد یکی وارد یک باغی می شود می گوید عجب گل هایی دارد یکی می گوید چه درختان پرثمری دارد دیگری می گوید این باغ عجب ترکیب رنگی دارد دیگری می گوید این درختانی که در این بوستان هست از نوعی هستند که اکسیژن دهی شان زیاد است و

خیلی از این نظر عالی است دیگری می گوید خاک این باغ خیلی حاصل خیز است دیگری می گوید آبرسانی به این باغ چه عالی است سیستم چرخش آب در این باغ جاری است دیگری می گوید چاهی که آب رسانی می کند عمیق است و به سفره آب زیرزمینی متصل است دیگری گنج یاب دارد می گوید در این باغ گنج های فراوانی نهفته است دیگری می گوید زیر این خاک ها میدان نفت و گاز نهفته است و ..... هر کس به اندازه معرفت خود از این باغ پهناور و پر برکت بهره می برد و به دیگران بهره ای می رساند.

امامان معصوم(علیهم السلام) راه این نوع تدبر در قرآن برای کشف این حقایق عالیه را به شاگردان خود نشان می دادند و شاگردان و مخاطبان خود را در زمینه های گوناگون به قرآن کریم ارجاع می دادند؛ مانند: عقاید و معارف، مسایل حقوقی و اجتماعی، احکام فقهی و ادب تلاوت قرآن کریم که به نمونه ای از هر مورد اشاره می شود:(مطالب زیر از تفسیر تسنیم ج1 در حجیت ظواهر قرآن آورده شده است)

الف: عقاید و معارف؛
مانند این که امام سجاد(علیه السلام ) در پاسخ پرسشی درباره توحید فرمودند: چون در آخر الزمان انسان هایی متعمق و ژرف نگر خواهند آمد، خداوند سبحان سوره اخلاص و آیات آغازین سوره حدید را درباره توحید نازل کرد:

ان الله عزوجل علم أنه یکون فی آخر الزمان أقوام متعمقون فأنزل الله تعالی: ( قل هو الله أحد) و الآیات من سورة الحدید الی قوله ( علیم بذات الصدور ) (3) فمن رام وراء ذلک فقد هلک (4) . عالیترین سیر فکری بشر در توحید در این دو بخش از قرآن کریم تأمین شده است؛
به گونه ای که روی گردانی از آن مایه هلاکت و تجاوز از آن نیز عامل حیرت و سرگشتگی است؛ زیرا فوق آنچه در این آیات الهی آمده، متصور نیست .
اگر بهره انسانها از قرآن کریم تلاوت صرف بود؛ ژرف نگری و استخراج معارف بلند توحیدی از آن جایی نداشت . در حالی که طبق حدیث مزبور غواصان معرفتی مجاز بلکه موظفند در آن غواصی کرده، بهره ور گردند . از این رو حکمای الهی معارف توحیدی فراوانی را از سوره مبارکه اخلاص استفاده کرده اند .
حضرت امام رضا (علیه السلام ) می فرماید: کسی که سوره ( قل هو الله احد ) را تلاوت کند و به آن ایمان آورد توحید را شناخته است: کل من قرء (قل هو الله أحد ) و آمن بها فقد عرف التوحید ... (5)

ب: مسایل حقوقی؛
مانند استشهاد حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا ( سلام الله علیها ) به آیات فراوانی از قرآن کریم، در خطابه ای که در استرداد فدک ایراد فرمودند. آن حضرت پس از حمد و شکر و ثنای ذات اقدس خداوند و شهادت بر توحید حق و تبیین بسیاری از معارف دین می فرماید:
کتاب خدا در میان شماست؛

امور آن ظاهر، احکامش درخشان نشانه هایش نورانی و هویدا، نواهی آن آشکار و اوامرش گویاست، لیکن شما آن را به پشت سر افکندید . آیا از کتاب خدا روی بر تافته، از آن اعراض می کنید؟ آیا داوری جز قرآن می گیرید و به غیر آن حکم می کنید؟

ستمکاران بد جایگزینی برای قرآن برگزیدند و هر کس آیینی جز اسلام برگزیند از او پذیرفته نخواهد شد و در آخرت در زمره زیانکاران است: ... کتاب الله بین أظهرکم، أموره ظاهرة و أحکامه زاهرة و أعلامه باهرة و زواجره لائحة و أوامره واضحة . قد خلفتموه وراء ظهورکم . أرغبة عنه تریدون؟ أم بغیره تحکمون ( بئس للظالمین بدلا ) (6) ( و من یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه و هو فی الاخرة من الخاسرین ) (7)

آنگاه درباره غصب فدک فرمودند:
و شما گمان می برید که ارثی برای ما نیست؟ آیا حکم جاهلی می جویند؟ و برای مردم صاحب یقین چه حکمی از حکم خدا بهتر است؟ آیا آگاه نیستید؟ چرا، آگاهید و همچون آفتاب درخشان برایتان روشن است که من دختر اویم ...ای پسر ابی قحافه!آیا در کتاب خدا آمده که تو از پدرت ارث ببری و من وارث پدر خود نباشم؟ چه سخن ناروایی!

آیا از سر عناد و لجاج کتاب خدا را ترک گفته به پشت سر افکنده اید، آن جا که می گوید: سلیمان از پدرش داود ارث برد ...؟ آیا خداوند آیه ای در خصوص شما فرو فرستاده که پدرم را از آن خارج کرده یا بر این باورید که اهل دو آیین از یکدیگر ارث نمی برند؟ آیا من و پدرم بر یک آیین نیستیم؟ با این که مدعی هستید که شما از پدرم و پسر عمویم به قرآن و خاص و عام آن آشناترید:

... و أنتم الان تزعمون ألا ارث لنا ( أفحکم الجاهلیة یبغون و من أحسن من الله حکما لقوم یوقنون ) (8) أفلا تعلمون؟ بلی تجلی لکم کالشمس الضاحیة انی ابنته أیها المسلمون ... یا بن أبی قحافة أفی کتاب الله أن ترث أباک و لا أرث أبی؟ ( لقد جئت شیئا فریا) (9) أفعلی عمد ترکتم کتاب الله و نبذتموه وراء ظهورکم اذ یقول ( و ورث سلیمان داود ) (10) و ... أفخصکم الله بآیة أخرج منها أبی(صلی الله علیه و آله و سلم) أم هل تقولون أهل ملتین لا یتوارثان أو لست أنا و أبی من أهل ملة واحدة؟ أم أنتم أعلم بخصوص القرآن و عمومه من أبی و ابن عمی ... (11)

این گونه استدلال به قرآن کریم نشانه آن است که هرگز در صدر اسلام به مسلمانان القا نشده بود که آنان را از قرآن کریم تنها بهره تلاوت دارند و فهم آن در انحصار معصومین(علیهم السلام ) است؛ چرا که ائمه معصومین به ظاهر قرآن با افراد مختلف احتجاج می کرده اند. در مقام احتجاج باید طرفین دعوا بتوانند از قوت سند احتجاج برخوردار باشند . پس افراد عادی و غیر معصوم که طرف احتجاج بوده اند، ظاهر قرآن را می فهمیدند و فهم آنان نیز حجت بود .

ج: مسائل فقهی؛
مانند پاسخ امام باقر(علیه السلام ) به سؤال زراره در مورد کفایت مسح مقداری از سر و پا: ألا تخبرنی من أین علمت و قلت أن المسح ببعض الرأس و بعض الرجلین ... ثم قال: یا زرارة ... ان المسح ببعض الرأس لمکان الباء ... (12)
که نحوه استفاده فقهی را از ظاهر قرآن به او تعلیم فرمودند و یا سخن آن حضرت در مقام نهی دوانقی از قبول گزارش نمام: ... فان النمام شاهد زور ... و قد قال الله تبارک و تعالی: ( ان جاءکم فاسق بنباء فتبینوا ) (13)
و استدلال آن حضرت بر مسئول بودن سامعه آدمی: أما سمعت الله یقول: ( ان السمع و البصر و الفؤاد کل أولئک کان عنه مسئولا ) (14)

و همچنین پاسخ آن حضرت به پرسش عبدالأعلی درباره کیفیت وضوی جبیره: یعرف هذا و أشباهه من کتاب الله عزوجل . قال الله تعالی: ( ما جعل علیکم فی الدین من حرج ) (15) امسح علیه (16) که آن حضرت با استناد به نفی حرج در قرآن و حرجی بودن گشودن زخمبند فرمودند: بر جبیره مسح کن .

نیز سخن حضرت امام باقر (علیه السلام ) به زراره و محمد بن مسلم درباره نماز مسافر: ... ان الله عزوجل یقول: ( و اذا ضربتم فی الأرض فلیس علیکم جناح أن تقصروا من الصلاة ) (17) فصار التقصیر فی السفر واجبا کوجوب التمام فی الحضر . قالا: قلنا له: انما قال الله عزوجل: ( فلیس علیکم جناح ) و لم یقل افعلوا فکیف أوجب ذلک؟ فقال أولیس قد قال الله عزوجل فی الصفا و المروة: ( فمن حج البیت أو اعتمر فلا جناح علیه أن یطوف بهما ) ... (18) .
تقریب دلالت آیه بر وجوب طواف نیازمند برخی مقدمات است که شاید با تأمل حل شود .

استدلال به قرآن و توجیه مردم با آیات آن، دعوت به فهم قرآن است؛ زیرا اگر فهم قرآن کریم از مردم سلب شده بود هرگز معصومین (علیهم السلام ) شاگردان و مخاطبان خود را به قرآن ارجاع نمی دادند، بلکه به آنها می گفتند: ما امام و حجت حق بر شما هستیم و آنچه به قرآن کریم اسناد می دهیم ( حتی در حد ظواهر و تفسیر ) شما باید آن را بپذیرید و حق سؤال نیز ندارید.
این موارد همه نشانه آن است که مسلمانان باید آنچه در قرآن کریم آمده فرا گیرند و در اموری که قرآن کریم مردم را به پیامبر و جانشینان آن حضرت ارجاع داده است، به آنان رجوع کنند .

د: ادب تلاوت و تدبر ؛
مانند این که امام صادق (علیه السلام ) می فرماید: هنگام تلاوت آیات مربوط به بهشت از خدای سبحان بهشت را طلب کن و در حال تلاوت آیات آتش دوزخ، از آن عذاب به خداوند پناه ببر: اذا مررت بآیة فیها ذکر الجنة فاسئل الله الجنة و اذا مررت بآیة فیها ذکر النار فتعوذ بالله من النار(19)

حضرت امام سجاد (علیه السلام ) نیز می فرماید: آیات قرآن خزانه های دانش است؛ پس هرگاه خزانه ای از آن گشوده شد سزاوار است که در آن نظر کنی: آیات القرآن خزائن العلم فکلما فتحت خزانة فینبغی لک أن تنظر فیها . (20)

حضرت امیرالمومنین (علیه السلام ) نیز در وصف پرهیزکاران می فرماید: آنان در (نماز ) شب برپا ایستاده، قرآن را شمرده و با تدبر تلاوت می کنند . با آن، جان خویش را محزون می سازند و داروی خود را از آن می گیرند . هرگاه به آیه ای برسند که در آن تشویق باشد با علاقه فراوان به آن روی می آورند و جانشان با شوق بسیار در آن خیره می شود و آن را همواره نصب العین خود می سازند و هرگاه به آیه ای رسند که در آن بیم باشد به آن گوش دل می سپارند:

أما اللیل، فصافون أقدامهم تالین لأجزاء لقرآن، یرتلونها ترتیلا، یحزنون به أنفسهم و یستثیرون به دواء دائهم . فاذا مروا بآیة فیها تشویق رکنوا الیها طمعا و تطلعت نفوسهم الیها شوقا و ظنوا أنها نصب أعینهم و اذا مروا بآیة فیها تخویف أصغوا الیها مسامع قلوبهم و ...(21)
چنین دستوراتی نشانه گشوده بودن باب فهم قرآن کریم است .

بنابراین، اسلام بر خلاف آنچه در مسیحیت رایج است که فهم انجیل (نه خود انجیل ) را در انحصار کلیسا قرار داده، عموم پیروان خود را به فهم قرآن و بهره مندی از آن دعوت و ترغیب کرده است .
شایان ذکر است که، معنای عمومی بودن فهم قرآن نظیر عمومی بودن فهم اسرار طبیعت و کتاب تکوین است که شرایط ویژه خود را دارد؛ گروهی افراط گرا در قبال گروه تفریط گرای اخباری، فهم قرآن را برای آشنایان به لغت عرب میسور دانسته، آنان را از فراگیری علم تفسیر بی نیاز پنداشتند . در حالی که قرآن از عمیق ترین کتاب های علمی است و صرف آگاهی به عربی برای فهم آن کافی نیست . بنابراین، هم تفریط اخباریها و هم افراط این گروه هر دو باطل است .(21)


پاورقی:
1- صحیح ترمذی، ج ۵، ص ۶۶۳، مسند احمد بن حنبل ج ۳، ص ۱۴.
2- مجمع الزوائد و منبع الفوائد ج3 ح4330.
3- حدید6.
4- اصول کافی، ج 1، ص 91 .
5- همان.
6- سوره کهف، آیه 50 .
7- آل عمران 58.
8- سوره مائده، آیه 50.
9- مریم 27.
10- نمل 16.
11- احتجاج طبرسی، ص 97 . 108؛ بحار، ج 29، ص 220 .
12- کافی ج3ص33.
13- بحار، ج 10، ص 218 ( سوره حجرات، آیه 6 ).
14- وسائل الشیعه، ج 2، ص 957 ( سوره اسراء، آیه 36 ) .
15- حج 781
16- وسائل الشیعه، ج 1، ص 327 .
17- نساء 110
18- وسائل الشیعه، ج 5، ص 538 ، بقره 158.
19-
اصول كافى، جلد 2، باب ترتيل القرآن بالصوت الحسن 13- بحار، ج 89، ص 216 .
20- نهج البلاغه، خطبه 193، بند 8.
21- [=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]نهج‏ البلاغه خطبه 193 .

موضوع قفل شده است