جمع بندی چند سوال در مورد خواب و رؤیا

تب‌های اولیه

18 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چند سوال در مورد خواب و رؤیا

عرض سلام
من در مورد خواب تحقیقاتی کردم ولی ترجیح دادم نظر کارشناس گرامی را هم جویا شوم

اول اینکه چرا انسان هر از گاهی خواب می بیند؟ حکمت این قابلیت که خدا برای انسان قرار داده چیست ؟(البته منظورم نوع خاص خواب نیست.همه نوع خواب چه رؤیای صادقه و چه خواب های دیگر)
دوم وقتی فردی خوابی می بیند روح او در کدام عالم سیر می کند؟عالم خیال متصل؟ یا بعضا به عالم خیال منفصل هم وارد می شود؟

سوم آیا خواب را می توان اثباتی بر وجود روح در مقابل منکران روح قرار دهیم؟
با تشکر

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد صدیق

[=microsoft sans serif]

امن;885104 نوشت:
اول اینکه چرا انسان هر از گاهی خواب می بیند؟ حکمت این قابلیت که خدا برای انسان قرار داده چیست ؟(البته منظورم نوع خاص خواب نیست.همه نوع خواب چه رؤیای صادقه و چه خواب های دیگر)

باسلام و عرض ادب
در مورد اینکه علت خواب دیدن و فلسفه آن در روایات مطالی بیان شده است.
از نگاه دین، خواب بر سه نوع است و به همین جهت، منشأ آن نیز بر سه گونه است:
بشارتی از جانب خداوند، وسوسه شیطان و خوابهای پریشان.
«الرُّؤْيَا عَلَى‏ ثَلَاثَةِ وُجُوهٍ بِشَارَةٍ مِنَ اللَّهِ لِلْمُؤْمِنِ وَ تَحْذِيرٍ مِنَ الشَّيْطَانِ وَ أَضْغَاثِ أَحْلَامٍ.»(الکافی، ج8، ص90،طبع اسلامیه)

رویای اولی: بشارت و فيض است از طرف خداوند «طبق آيه شريفه: «لَهُمُ الْبُشْرى‏ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا» و اين را رؤياى صادقه مي نامند كه به سبب اتصال روح به عالم ملكوت و ارتباط به ما وراء طبيعت ديده مى‏ شود.(این خواب، قسمت ، انبیاء، ائمه و مومنین واقعی که واجبات خود را انجام می دهند از معاصی اجتناب می کنند، می شود.)

رویای دوم: حزن و وسوسه است از ناحيه شيطان که غالبا متناسب است با غذاهایی که استفاده میشود. براى همين است كه غالبا اگر حرارت بر انسان غلبه کند آتش و اگر برودت و سردى غالب شد آب مى‏بيند.

رویای سومی نیز آن قسم از خوابهاست که انسان در طول روز در ذهن انسان بوده و به آن فکر میکرده است و آن افکار به حس مشترک او سرایت میکند و به واسطه قوه خیال، در عالم خواب برایش مجسم میشود و همان را خواب میبیند.

باتوجه به این سه قسم، سه منشأ و علت نیز برای خواب ها میتوان ترسیم کرد:
1. بشارتی از جانب خداوند.
2. اذیت کردن انسان و وسوسه کردن او از جانب شیطان
3. تصورات روزانه و افکار انسان.


[=microsoft sans serif]

امن;885104 نوشت:
دوم وقتی فردی خوابی می بیند روح او در کدام عالم سیر می کند؟عالم خیال متصل؟ یا بعضا به عالم خیال منفصل هم وارد می شود؟

در مورد حقیقت خواب و اینکه در این هنگام چه فرایندی برای بدن و روح ما روی میدهد، نظریات مختلفی ارائه شده است.
با قطع نظر از نظریاتی که بر اساس رویکرد روان شناسی و تجربی به این مسئله داده شده است، در متون دینی دین اسلام نکاتی در این زمینه مطرح شده است که آگاهی از آنها نیز مفید خواهد بود. خصوصا با توجه به اینکه مسئله خواب، سوای تاثیراتی که بر جسم انسان میگذارد، ارتباطی نیز با روح او دارد و چون روح موجودی فرامادی است، اگاهی از آن و اتفاقاتی که در عالم خواب برای آن می افتد تنها از طریق غیر تجربی ممکن است.
بنابراین، در این مقام مسئله را از نگاه درون دینی بررسی میکنیم.
قران کریم در مورد خواب بیان لطیفی دارد:

[=microsoft sans serif]« اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِها وَ الَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنامِها فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضى‏ عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَ يُرْسِلُ الْأُخْرى‏ إِلى‏ أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُون»(زمر/42)
خداوند ارواح را به هنگام" مرگ" قبض مى‏ كند، و ارواحى را كه نمرده ‏اند نيز به هنگام" خواب" مى‏ گيرد، سپس ارواح كسانى را كه فرمان مرگ آنها را صادر كرده نگه مي دارد، و ارواح ديگرى را (كه بايد زنده بمانند) باز مى ‏گرداند تا سرآمد معينى، در اين امر نشانه‏ هاى روشنى است براى كسانى كه تفكر مى‏ كنند.

[=microsoft sans serif]
بر اساس این بیان نورانی، خواب از نگاه قران کریم، نوعی "قبض روح" و جدایی روح از جسم است. البته جدائی ای که کامل نیست و قطع ارتباط به صورت کامل نشده است.
هنگامى كه به فرمان خدا پرتو روح از بدن برچيده مى‏ شود و جز شعاع كم رنگى از آن بر اين جسم نمى‏ تابد، دستگاه درك و شعور از كار مى‏ افتد، و انسان از حس و حركت باز مى‏ ماند، هر چند قسمتى از فعاليت هايى كه براى ادامه حيات او ضرورت دارد، مانند ضربان قلب و گردش خون و فعاليت دستگاه تنفس و تغذيه ادامه مى‏ يابد.(ر.ک: تفسیر نمونه، ج19، ص483)

در حدیثی از امام صادق است(ع)، بین روح و نفس، تفکیکی قائل شده است و بیان شده که در حال خواب، آنچه از بدن جدا میشود، نفس اوست و روح باقی میماند.
«ما من احد ينام الا عرجت نفسه الى السماء، و بقيت روحه فى بدنه، و صار بينهما سبب كشعاع الشمس، فان اذن اللَّه فى قبض الا روح اجابت الروح النفس، و ان اذن اللَّه فى رد الروح اجابت النفس الروح، فهو قوله سبحانه" اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِها »

" هر كس مى‏خوابد نفس او به آسمان صعود مى‏كند و روح در بدنش مى ‏ماند، و در ميان اين دو ارتباطى همچون پرتو آفتاب است، هر گاه خداوند فرمان قبض روح آدمى را صادر كند" روح" دعوت نفس را اجابت مى‏كند، و به سوى او پرواز مى‏ نمايد، و هنگامى كه خداوند اجازه بازگشت روح را دهد" نفس" دعوت" روح" را اجابت مى‏كند و به تن باز مى‏گردد، و اين است معنى سخن خداوند سبحان كه مى‏فرمايد: اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِها"(بحار الانوار، ج58، ص27، طبع بیروت)

در انتهای این حدیث به نکته جالبی اشاره میشود:
« فَمَهْمَا رَأَتْ فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ فَهُوَ مِمَّا لَهُ تَأْوِيلٌ وَ مَا رَأَتْ فِيمَا بَيْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ فَهُوَ مِمَّا يُخَيِّلُهُ الشَّيْطَانُ وَ لَا تَأْوِيلَ لَهُ.»

[=microsoft sans serif]
بر اساس این روایت:
1: بین روح و نفس، تفاوت وجود دارد. روح در روایات مساوی با نفس نیست.
2: انسان حداقل یک نفس و یک روح دارد. به نظر میرسد این روح، همان روح حیوانی یا روح بخاری باشد و منظور از نفس، نفس و روح انسانی است.
3: هنگام خواب، روح از بدن جدا نمیشود و تا زمانی که روح وجود دارد، کارهای حیاتی انجام میشود و تنها نفس انسان از بدن او جدا میشود.
4: آنچه انسان در خواب میبیند، اگر از نوع اول خواب باشد، تصویرهایی است که در عالم ملکوت وجود دارد. عالم ملکوت نیز در دسته بندی فلاسفه خصوصا اشراقیون، عالمی است که مثل منفصل در آن قرار دارند.
5: وظیفه رویت این مثالها، توسط نفس انجام میشود نه روح. چرا که روح در حال خواب، همراه با بدن است و از او جدا نمیشود.
6: تفاوت رویای صادقه و خواب شیطانی به واسطه منشأ جای قرار گیری تصویرها است:
اگر این تصاویر در عالم ملکوت باشد، رویای صادقه و بشارت ازجانب خداوند است و ما به ازای خارجی دارد.
اگر در بین آسمان و زمین باشد، از جانب شیطان است.
7: تنها قسم اول ا ز خوابها، تاویل دارد؛ زیرا این قسم از خوابها، دیدن تصاویری است که مابه ازای آنها در عالم ملکوت وجود دارد بنابراین واقعیت دارند. اما قسم دوم، چون ما به ازایی ندارد، وسوسه شیطانی است و به همین جهت تاویلی نیز ندارد.

بنابراین
در خوابهای قسم اول، نفس انسان با موجودات عالم مثال منفصل سرو کار دارد.
در خوابهای قسم سوم، نفس انسان با مثالهای متصل که ساخته و پرداخته ذهن انسان و قوه خیال اوست سرو کار دارد.
اما در قسم دوم، ممکن است از موجودات عالم مثال منفصل باشد و ممکن است مثالهای متصل. هرچند به نظر میرسد اینها نیز مانند قسم سوم باشد که تصویرسازی قوه خیال انسان باشد منتها در اثر تاثیری که شیطان و وسوسه های او در انسان میگذارد.

[=microsoft sans serif]

امن;885104 نوشت:
سوم آیا خواب را می توان اثباتی بر وجود روح در مقابل منکران روح قرار دهیم؟

در مورد این سوال، اگر بخواهیم با رویکرد درون دینی بحث کنیم، به راحتی میتوان خواب دیدن را دلیلی برای اثبات روح مجرد قرار داد.
چرا که در ایه یاد شده از سوی زمر به این نکته اشاره شده است.

اما با رویکرد برون دینی، گفته شده است که خواب ها و رویاهای صادقه دلیل بر اثبات روح مجرد است.
بدین صورت که
م1. در اینگونه رویاها، واقعیت و حقیقتی مربوط به آینده یا حقیقتی پنهانی مربوط به زمان حال حاضر بر شخص آشکار میشود.
م2. در حال خواب، بدن انسان در محیطی که به خواب رفته است، ساکن مانده است.
بنابراین، باید جنبه ای دیگر از انسان وجود داشته باشد که انسان توسط آن جنبه در عالم خواب با آن واقعیت ها روبرو شده است.

در مقابل، کسانی که وجود روح را انکار میکنند، برای اینگونه وقایع نمیتوانند توجیه قابل قبولی ارائه دهند.
همانطور که دستاوردهاى نوين در دانش «فرا روان شناسى»Meta Psychology. به آگاهى هاى شگفت انگيزى از روان انسان دست يافته كه جز با اعتقاد به بعد روحانى و ملكوتى در انسان قابل تبيين و توجيه نيست؛ امورى مانند: تله پاتى، هيپنوتيزم، ذهن خوانى، اِخبار از غيب، كارهاى شگفت انگيز و خارق العاده اى كه برخى از اصحاب رياضت انجام مى دهند، همگى دليل بر وجود روح و بُعد فرامادّى در انسان است.(برای مطالعه بیشتر ر.ک اینجا)

البته این استدلال، چندان یقین اور نیست و به همین جهت فلاسفه از ان برای اثبات روح و تجرد آن استفاده نمیکنند و احتمالا بیشتر میتواند به عنوان شاهد و مویدی بر وجود نفس مجرد قرار بگیرد.

موفق باشید.

عرض سلام
و تشکر از پاسخ های کامل شما

صدیق;899400 نوشت:
در حال خواب، بدن انسان در محیطی که به خواب رفته است، ساکن مانده است.
بنابراین، باید جنبه ای دیگر از انسان وجود داشته باشد که انسان توسط آن جنبه در عالم خواب با آن واقعیت ها روبرو شده است.

با وجودیکه در خواب نفس یا روح انسان از قید بدن تا حدودی رها می شود نتیجتا باید وارد عوالم خیال منفصل یا عالم خیال متصل خود شود. ولی چرا بعضی مواقع انسان هیچ خوابی نمی بیند؟
و هیچ چیزی حس نمیکند؟ آیا در این جا انسان خواب خود را فراموش می کند؟

سوال دیگری که از محضر حضرت عالی دارم اینه که موقع بیهوشی کامل انسان هیچ چیزی حس نمیکند.( مثلا در کما)در حالی که در اینجا هم روح تعلقش به بدن را تا حدی از دست می دهد.
علت چیست؟ این نفس یا روح در کجا عالم هست که چیزی حس نمیکند؟
البته این سوال را در جایی دیدم چنین جواب داده اند که موقعی که انسان بنا به عللی مثلا تصادف به کما می رود روح او بشدت مشغول این است که بدن انسان از حیات نباتی خود به حیات انسانی برود.به همین دلیل روح فرصت نمی کند به عالم ملکوت یا عالم خیال خود سفر کند.این پاسخ صحیح است؟
با سپاس

[=&quot]

امن;899567 نوشت:
با وجودیکه در خواب نفس یا روح انسان از قید بدن تا حدودی رها می شود نتیجتا باید وارد عوالم خیال منفصل یا عالم خیال متصل خود شود. ولی چرا بعضی مواقع انسان هیچ خوابی نمی بیند؟
[=&quot]و هیچ چیزی حس نمیکند؟ آیا در این جا انسان خواب خود را فراموش می کند؟

[=&quot]باسلام
[=&quot]اول اینکه یک نکته را فراموش نکنیم. شناخت ما از عالم ماورای حس، شناختی محدود است. این شناخت یا به صورتی کلی است که از راه استدلال عقلی به دست می آید. یا جزئی است و از راه هائی مانند کشف و شهود و ادله نقلی به دست می آید.با این حال، اطلاعات قابل قبول چندان زیادی در این زمینه نداریم.
[=&quot]اما در مورد خواب دیدن و اینکه چرا گاهی اوقات خواب نمیبینم، در ادله نقلی تقریبا در این زمینه صحبتی نشده است. هرچند برخی روان شناسان، در این مورد معتقدند که خواب انسان چند مرحله دارد و گفته میشود انسان در مرحله REM خواب میبیند. اما این مرحله اگر نزدیک به صبح باشد، انسان با قدری توجه میتواند آنرا به یاد بیاورد. ولی وقتی که شرایط خواب عادی نباشد(تحت تاثیر عوامل روحی فرد یا نوع تغذیه یا مکان و هوا و ...) خوابهایی که دیده است قابل تشخیص نیست و غالبا نمیتواند آنرا به یاد بیاورد.
[=&quot]البته بررسی فرایند خواب و خواب دیدن از حیطه تخصص کارشناسان کلام خارج است و بحثی روان شناسی است و بیش از این صحبتی نمیتوان کرد.(1)

[=&quot]ــــــــــ
[=&quot]1. برای مطالعه بیشتر در مورد مرحله خواب و خواب دیدن از نظر روان شناسی به اینجا [=&quot]و اینجا [=&quot]مراجعه کنید.

[=microsoft sans serif]

امن;899569 نوشت:
علت چیست؟ این نفس یا روح در کجا عالم هست که چیزی حس نمیکند؟

باسلام
نمیدانیم که کجا قرار دارد. قاعدتا به خاطر اینکه تعلق به بدن کاملا قطع نشده است وارد برزخ نشده است و هنوز در همین دنیاست.

امن;899569 نوشت:
البته این سوال را در جایی دیدم چنین جواب داده اند که موقعی که انسان بنا به عللی مثلا تصادف به کما می رود روح او بشدت مشغول این است که بدن انسان از حیات نباتی خود به حیات انسانی برود.به همین دلیل روح فرصت نمی کند به عالم ملکوت یا عالم خیال خود سفر کند.این پاسخ صحیح است؟

بنده دلیلی برای آن ندارم. این حرفها نیاز به اثبات دارد عقلی یا نقلی.

[="Tahoma"][="Navy"]

امن;885104 نوشت:
رض سلام
من در مورد خواب تحقیقاتی کردم ولی ترجیح دادم نظر کارشناس گرامی را هم جویا شوم

اول اینکه چرا انسان هر از گاهی خواب می بیند؟ حکمت این قابلیت که خدا برای انسان قرار داده چیست ؟(البته منظورم نوع خاص خواب نیست.همه نوع خواب چه رؤیای صادقه و چه خواب های دیگر)
دوم وقتی فردی خوابی می بیند روح او در کدام عالم سیر می کند؟عالم خیال متصل؟ یا بعضا به عالم خیال منفصل هم وارد می شود؟

سوم آیا خواب را می توان اثباتی بر وجود روح در مقابل منکران روح قرار دهیم؟
با تشکر


سلام
اول : در روایت داریم پیامبران نخستین وقتی برای مردم از بهشت و جهنم صحبت می کردند آنها از درک آن مطالب عاجز بودند لذا خداوند متعال خواب و رویا را به آنها داد تا بتوانند آنچه را که پیامبران می گویند بفهمند.
با توجه به این روایت فلسفه خواب درک حقایق ماورایی است. یعنی خواب تجربه ای است که ما می توانیم آنرا شبیه تجربه بهشت و جهنم بدانیم چه اینکه بسیاری از اوصاف آخرت با معیارهای عالم جسمانی قابل درک نیستند. مثلا اینکه یک میوه مزه همه میوه های دیگر را نیز داشته باشد. یا اینکه پرنده ای از آسمان بیفتد و خورده شود و باز بپرد و برود. امری است که در عالم ماده قابلیت وقوع ندارد.
از دیگر حکمتهای الهی خواب و رویا دریافت پیامهای الهی است. در قرآن کریم هم آمده که خدای متعال فرمان ذبح اسماعیل را از طریق خواب به ابراهیم ع ابلاغ نمود.
خواب در حقیقت انصراف از بدن و بعد جسمانی و ارتباط با حقایق آنسویی با الگوهای اینسویی است و اقتضای برخورداری انسان از قوه خیال است.
دوم : در خواب اغلب انسانها در خیال متصل سیر می کنند و خیلی کم پیش می آید که در خیال منفصل سیر صورت گیرد. سیر در خیال منفصل همراه با درک حقایق بما هو علیه بوده و رویای صادقه نام دارد.
سوم : خواب می تواند یکی از ادله تجرد روح باشد چرا که برخی از تجربیات انسان در خواب فرامادی است که یکی از آنها مشاهده وقایع گذشته یا آینده بطور واضح است
یا علیم[/]

صدیق;901596 نوشت:
باسلام
نمیدانیم که کجا قرار دارد. قاعدتا به خاطر اینکه تعلق به بدن کاملا قطع نشده است وارد برزخ نشده است و هنوز در همین دنیاست.

عرض سلام و تشکر
اگر گبوییم تعلق به بدن قطع نشده پس انسان باید در بیداری باشد نه خواب.چون خواب وقتی بر بدن انسان عارض میشود که روح تعلقش را در حدی کم
هم از بدن قطع کند.و چنانچه تعلق روح از بدن کمی قطع شود لاجرم چون روح از قید بدن رها شده باید حقایقی دیگر را مشاهده کند.چون روح ذاتا زنده هست و نه مرده.
چگونه ممکن است انسان هم خواب باشد و هم هیچی حس نکند رد حالیکه روح نمرده؟

محی الدین;901606 نوشت:
سلام
اول : در روایت داریم پیامبران نخستین وقتی برای مردم از بهشت و جهنم صحبت می کردند آنها از درک آن مطالب عاجز بودند لذا خداوند متعال خواب و رویا را به آنها داد تا بتوانند آنچه را که پیامبران می گویند بفهمند.

عرض سلام و تشکر
این روایت را قبلا هم دیدم.اگر واقعا حقیقت داشته باشد پس یعنی مردم قبلا خواب نمی دیدند؟
حتی خواب های غیر صادقه؟

محی الدین;901606 نوشت:
خواب می تواند یکی از ادله تجرد روح باشد چرا که برخی از تجربیات انسان در خواب فرامادی است که یکی از آنها مشاهده وقایع گذشته یا آینده بطور واضح است

حکیمان اسلامی تنها خواب های صادقه را بر وجود روح مجرد بر انسان استدلال کرده اند.در حالیکه بیشتر خواب های انسان غیر صادقه است.
و این قسم از خواب ها را دلیل بر وجود روح مجرد نمی دانند. اما خواب به هر نوع و قسمی که باشد بدون وجود روح تحققق نمی یابد.
بنده تعجب میکنم چرا اقسام دیگر خواب دلیل بر وجود روح نیستند؟

[="Tahoma"][="Navy"]

امن;901611 نوشت:
این روایت را قبلا هم دیدم.اگر واقعا حقیقت داشته باشد پس یعنی مردم قبلا خواب نمی دیدند؟
حتی خواب های غیر صادقه؟

سلام
ظاهرا اینطور بوده است
از برخی روایات چنین برمی آید که در انسانهای نخستین بعد جسمانی و حیوانی خیلی غلبه داشته و عواطف و احساسات و اینگونه مسائل که ظهورات جنبه باطنی انسان است در او خیلی ضعیف بوده است لذا بعید نیست که این خصلت یعنی غلبه بعد حیوانی و جسمانی بر بعد روحانی مانعی بر توجه باطنی و ارتباط با عالم معنا بوده باشد که به اراده الهی یا گذشت زمان تغییر کرده و امکان ارتباط و خواب دیدن فراهم شده است.

امن;901611 نوشت:
حکیمان اسلامی تنها خواب های صادقه را بر وجود روح مجرد بر انسان استدلال کرده اند.در حالیکه بیشتر خواب های انسان غیر صادقه است.
و این قسم از خواب ها را دلیل بر وجود روح مجرد نمی دانند. اما خواب به هر نوع و قسمی که باشد بدون وجود روح تحققق نمی یابد.
بنده تعجب میکنم چرا اقسام دیگر خواب دلیل بر وجود روح نیستند؟

برای اینکه بتوانیم خواب را اثر یک بعد فرامادی در انسان بدانیم باید دارای ویژگی خاصی باشد . چون ممکن است دانشمندان تجربی مدعی شوند که خواب و رویا به فعل و انفعالات مغزی مرتبط است نه بعد فرامادی و روح
پس باید از میان خوابها مواردی را انتخاب کرد که ضمن امکان بررسی صحت آن از خصلت های فرامادی مثل فرازمان بودن برخوردار باشد
و این دو ویژگی تنها در رویاهای صادقه جمع است چون هم بر یک پدیده ای در خارج منطبق می شوند هم بدلیل حکایت از آینده می توان گفت فزازمانی و در نتیجه فرامادی هستند اما سایر خوابها نه قابلیت تطبیق بر خارج را دارند که بگوییم خواب از چیزی در عالم ماده حکایت کرده است تا بررسی شود و نه حکایتگری از آینده در آنها قابل اثبات است که بگوییم فرازمانی اند.
لذا اثبات تجرد روح با خواب منحصر در رویای صادقه است
یا علیم[/]

[=microsoft sans serif]

امن;901610 نوشت:
اگر گبوییم تعلق به بدن قطع نشده پس انسان باید در بیداری باشد نه خواب.

باسلام
قطع شدن تعلق نفس نسبت به بدن، مساوی است با مرگ.
اما ضعیف شدن این ارتباط نفس و بدن در حال خواب صورت میگیرد.

امن;901610 نوشت:
و چنانچه تعلق روح از بدن کمی قطع شود لاجرم چون روح از قید بدن رها شده باید حقایقی دیگر را مشاهده کند

همانطور که قبلا نیز گفتم انسان در خواب گاه صورت خیالی متصل را درک میکند و گاه صورت خیالی منفصل را.
این مسلم است.
اما اینکه ما چیزی یادمان نمی آید ملازم با این نیست که خواب به هیچ یک از دو صورتش نمی بینیم.

امن;901610 نوشت:
چگونه ممکن است انسان هم خواب باشد و هم هیچی حس نکند رد حالیکه روح نمرده؟

حس نکردن به این خاطر است که تعلق نفس با بدن ضعیف شده است و نفس انسان توجه به جای دیگری دارد. و حواس انسان به واسطه اینکه دستور دهنده آنها برای ادراک غفلت دارد کار خود را انجام نمیدهند و در حال استراحت هستند. گوش و بینی و چشم و زبان درکی ندارند. البته لامسه ممکن است درک داشته باشد ولی حداقل میدانیم که علم به این ادراکاتش ندارد.
همانطور که در حال بیداری، گاه میشود که به خاطر عواملی متوجه ادراکات حسی خود نیستیم یا به خاطر توجه به یک عامل قوی تر، ابزار حسی دیگرمان یا کار نمیکند یا حواسمان به آن نیست.
مثلا به خاطر درد شدید در قسمتی از بدن، بوی بد کنار خود را درک نمیکنیم یا صدای اطراف را نمیشنویم.

پرسش:[=microsoft sans serif]چرا انسان هر از گاهی خواب می بیند؟ حکمت این قابلیت که خدا برای انسان قرار داده چیست ؟(البته منظورم نوع خاص خواب نیست.همه نوع خواب چه رؤیای صادقه و چه خواب های دیگر)

پاسخ:
باسلام و عرض ادب
در مورد اینکه علت خواب دیدن و فلسفه آن در روایات مطالی بیان شده است.
از نگاه دین، خواب بر سه نوع است و به همین جهت، منشأ آن نیز بر سه گونه است:
بشارتی از جانب خداوند، وسوسه شیطان و خوابهای پریشان.
«الرُّؤْيَا عَلَى‏ ثَلَاثَةِ وُجُوهٍ بِشَارَةٍ مِنَ اللَّهِ لِلْمُؤْمِنِ وَ تَحْذِيرٍ مِنَ الشَّيْطَانِ وَ أَضْغَاثِ أَحْلَامٍ.»(1)

رویای اولی: بشارت و فيض است از طرف خداوند «طبق آيه شريفه: «لَهُمُ الْبُشْرى‏ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا» و اين را رؤياى صادقه مي نامند كه به سبب اتصال روح به عالم ملكوت و ارتباط به ما وراء طبيعت ديده مى‏ شود.(این خواب، قسمت ، انبیاء، ائمه و مومنین واقعی که واجبات خود را انجام می دهند از معاصی اجتناب می کنند، می شود.)

رویای دوم: حزن و وسوسه است از ناحيه شيطان که غالبا متناسب است با غذاهایی که استفاده میشود. براى همين است كه غالبا اگر حرارت بر انسان غلبه کند آتش و اگر برودت و سردى غالب شد آب مى‏بيند.

رویای سومی نیز آن قسم از خوابهاست که انسان در طول روز در ذهن انسان بوده و به آن فکر میکرده است و آن افکار به حس مشترک او سرایت میکند و به واسطه قوه خیال، در عالم خواب برایش مجسم میشود و همان را خواب میبیند.

باتوجه به این سه قسم، سه منشأ و علت نیز برای خواب ها میتوان ترسیم کرد:
1. بشارتی از جانب خداوند.
2. اذیت کردن انسان و وسوسه کردن او از جانب شیطان
3. تصورات روزانه و افکار انسان.

ـــــــــــ
1. [=microsoft sans serif]الکافی، ج8، ص90،طبع اسلامیه

پرسش:[=microsoft sans serif] وقتی فردی خوابی می بیند روح او در کدام عالم سیر می کند؟عالم خیال متصل؟ یا بعضا به عالم خیال منفصل هم وارد می شود؟

پاسخ:
در مورد حقیقت خواب و اینکه در این هنگام چه فرایندی برای بدن و روح ما روی میدهد، نظریات مختلفی ارائه شده است.
با قطع نظر از نظریاتی که بر اساس رویکرد روان شناسی و تجربی به این مسئله داده شده است، در متون دینی دین اسلام نکاتی در این زمینه مطرح شده است که آگاهی از آنها نیز مفید خواهد بود. خصوصا با توجه به اینکه مسئله خواب، سوای تاثیراتی که بر جسم انسان میگذارد، ارتباطی نیز با روح او دارد و چون روح موجودی فرامادی است، اگاهی از آن و اتفاقاتی که در عالم خواب برای آن می افتد تنها از طریق غیر تجربی ممکن است.
بنابراین، در این مقام مسئله را از نگاه درون دینی بررسی میکنیم.
قران کریم در مورد خواب بیان لطیفی دارد:

[=microsoft sans serif]« اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِها وَ الَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنامِها فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضى‏ عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَ يُرْسِلُ الْأُخْرى‏ إِلى‏ أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُون»(زمر/42)
خداوند ارواح را به هنگام" مرگ" قبض مى‏ كند، و ارواحى را كه نمرده ‏اند نيز به هنگام" خواب" مى‏ گيرد، سپس ارواح كسانى را كه فرمان مرگ آنها را صادر كرده نگه مي دارد، و ارواح ديگرى را (كه بايد زنده بمانند) باز مى ‏گرداند تا سرآمد معينى، در اين امر نشانه‏ هاى روشنى است براى كسانى كه تفكر مى‏ كنند.

[=microsoft sans serif]
بر اساس این بیان نورانی، خواب از نگاه قران کریم، نوعی "قبض روح" و جدایی روح از جسم است. البته جدائی ای که کامل نیست و قطع ارتباط به صورت کامل نشده است.
هنگامى كه به فرمان خدا پرتو روح از بدن برچيده مى‏ شود و جز شعاع كم رنگى از آن بر اين جسم نمى‏ تابد، دستگاه درك و شعور از كار مى‏ افتد، و انسان از حس و حركت باز مى‏ ماند، هر چند قسمتى از فعاليت هايى كه براى ادامه حيات او ضرورت دارد، مانند ضربان قلب و گردش خون و فعاليت دستگاه تنفس و تغذيه ادامه مى‏ يابد.(1)

در حدیثی از امام صادق است(ع)، بین روح و نفس، تفکیکی قائل شده است و بیان شده که در حال خواب، آنچه از بدن جدا میشود، نفس اوست و روح باقی میماند.
«ما من احد ينام الا عرجت نفسه الى السماء، و بقيت روحه فى بدنه، و صار بينهما سبب كشعاع الشمس، فان اذن اللَّه فى قبض الا روح اجابت الروح النفس، و ان اذن اللَّه فى رد الروح اجابت النفس الروح، فهو قوله سبحانه" اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِها »

" هر كس مى‏خوابد نفس او به آسمان صعود مى‏كند و روح در بدنش مى ‏ماند، و در ميان اين دو ارتباطى همچون پرتو آفتاب است، هر گاه خداوند فرمان قبض روح آدمى را صادر كند" روح" دعوت نفس را اجابت مى‏كند، و به سوى او پرواز مى‏ نمايد، و هنگامى كه خداوند اجازه بازگشت روح را دهد" نفس" دعوت" روح" را اجابت مى‏كند و به تن باز مى‏گردد، و اين است معنى سخن خداوند سبحان كه مى‏فرمايد: اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِها"(2)

در انتهای این حدیث به نکته جالبی اشاره میشود:
« فَمَهْمَا رَأَتْ فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ فَهُوَ مِمَّا لَهُ تَأْوِيلٌ وَ مَا رَأَتْ فِيمَا بَيْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ فَهُوَ مِمَّا يُخَيِّلُهُ الشَّيْطَانُ وَ لَا تَأْوِيلَ لَهُ.»

[=microsoft sans serif]

[=microsoft sans serif]بر اساس این روایت:
1: بین روح و نفس، تفاوت وجود دارد. روح در روایات مساوی با نفس نیست.
2: انسان حداقل یک نفس و یک روح دارد. به نظر میرسد این روح، همان روح حیوانی یا روح بخاری باشد و منظور از نفس، نفس و روح انسانی است.
3: هنگام خواب، روح از بدن جدا نمیشود و تا زمانی که روح وجود دارد، کارهای حیاتی انجام میشود و تنها نفس انسان از بدن او جدا میشود.
4: آنچه انسان در خواب میبیند، اگر از نوع اول خواب باشد، تصویرهایی است که در عالم ملکوت وجود دارد. عالم ملکوت نیز در دسته بندی فلاسفه خصوصا اشراقیون، عالمی است که مثل منفصل در آن قرار دارند.
5: وظیفه رویت این مثالها، توسط نفس انجام میشود نه روح. چرا که روح در حال خواب، همراه با بدن است و از او جدا نمیشود.
6: تفاوت رویای صادقه و خواب شیطانی به واسطه منشأ جای قرار گیری تصویرها است:
اگر این تصاویر در عالم ملکوت باشد، رویای صادقه و بشارت ازجانب خداوند است و ما به ازای خارجی دارد.
اگر در بین آسمان و زمین باشد، از جانب شیطان است.
7: تنها قسم اول ا ز خوابها، تاویل دارد؛ زیرا این قسم از خوابها، دیدن تصاویری است که مابه ازای آنها در عالم ملکوت وجود دارد بنابراین واقعیت دارند. اما قسم دوم، چون ما به ازایی ندارد، وسوسه شیطانی است و به همین جهت تاویلی نیز ندارد.

بنابراین
در خوابهای قسم اول، نفس انسان با موجودات عالم مثال منفصل سرو کار دارد.
در خوابهای قسم سوم، نفس انسان با مثالهای متصل که ساخته و پرداخته ذهن انسان و قوه خیال اوست سرو کار دارد.
اما در قسم دوم، ممکن است از موجودات عالم مثال منفصل باشد و ممکن است مثالهای متصل. هرچند به نظر میرسد اینها نیز مانند قسم سوم باشد که تصویرسازی قوه خیال انسان باشد منتها در اثر تاثیری که شیطان و وسوسه های او در انسان میگذارد.


ــــــــــ
1. [=microsoft sans serif]ر.ک: تفسیر نمونه، ج19، ص483
2. [=microsoft sans serif]بحار الانوار، ج58، ص27، طبع بیروت

پرسش:[=microsoft sans serif] آیا خواب را می توان اثباتی بر وجود روح در مقابل منکران روح قرار دهیم؟

پاسخ:
در مورد این سوال، اگر بخواهیم با رویکرد درون دینی بحث کنیم، به راحتی میتوان خواب دیدن را دلیلی برای اثبات روح مجرد قرار داد.
چرا که در ایه یاد شده از سوی زمر به این نکته اشاره شده است.

اما با رویکرد برون دینی، گفته شده است که خواب ها و رویاهای صادقه دلیل بر اثبات روح مجرد است.
بدین صورت که
م1. در اینگونه رویاها، واقعیت و حقیقتی مربوط به آینده یا حقیقتی پنهانی مربوط به زمان حال حاضر بر شخص آشکار میشود.
م2. در حال خواب، بدن انسان در محیطی که به خواب رفته است، ساکن مانده است.
بنابراین، باید جنبه ای دیگر از انسان وجود داشته باشد که انسان توسط آن جنبه در عالم خواب با آن واقعیت ها روبرو شده است.

در مقابل، کسانی که وجود روح را انکار میکنند، برای اینگونه وقایع نمیتوانند توجیه قابل قبولی ارائه دهند.
همانطور که دستاوردهاى نوين در دانش «فرا روان شناسى»Meta Psychology. به آگاهى هاى شگفت انگيزى از روان انسان دست يافته كه جز با اعتقاد به بعد روحانى و ملكوتى در انسان قابل تبيين و توجيه نيست؛ امورى مانند: تله پاتى، هيپنوتيزم، ذهن خوانى، اِخبار از غيب، كارهاى شگفت انگيز و خارق العاده اى كه برخى از اصحاب رياضت انجام مى دهند، همگى دليل بر وجود روح و بُعد فرامادّى در انسان است.(برای مطالعه بیشتر ر.ک اینجا)

البته این استدلال، چندان یقین اور نیست و به همین جهت فلاسفه از ان برای اثبات روح و تجرد آن استفاده نمیکنند و احتمالا بیشتر میتواند به عنوان شاهد و مویدی بر وجود نفس مجرد قرار بگیرد.

موفق باشید.

موضوع قفل شده است