جمع بندی مصادیق حسادت در کار

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مصادیق حسادت در کار

با سلام.لطفا این سوال من رو افراد با صلاحیت جواب یدن و دوستان استنباط شخصی خودشون رو بعنوان پاسخ مطح نکنند.

من در محل کارم به اعتراف عموم کارمندان و مدیران با صلاحیت تر ، متخصص تر و متعهد تر از مدیر فعلی واحد هستم.ولی خب ایشون به واسطه رابطه آشنایی با مدیر قبلی به این پست رسیده اند.ایا اینکه من در دلم علاقه مندم که ایشون که فاقد صلاحیت هایی علمی و تخصصی هستند برکنار شده و یک فرد با صلاحیت جایگزین بشه مصداق حسادته؟؟؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد بصیر

taknavaz123;884576 نوشت:
ن در محل کارم به اعتراف عموم کارمندان و مدیران با صلاحیت تر ، متخصص تر و متعهد تر از مدیر فعلی واحد هستم.ولی خب ایشون به واسطه رابطه آشنایی با مدیر قبلی به این پست رسیده اند.ایا اینکه من در دلم علاقه مندم که ایشون که فاقد صلاحیت هایی علمی و تخصصی هستند برکنار شده و یک فرد با صلاحیت جایگزین بشه مصداق حسادته؟؟؟

باسلام خدمت شما دوست عزیز و تشکر از سوال خوبی که مطرح فرمودید.
لازم است در ابتدا تعریف دقیقی از حسادت مطرح شود تا محدوده ی آن مشخص گردد که بتوانیم از این طریق پاسخ سوال خود را پیدا کنیم.
"حسد" در لغت به معني بدخواهي و خواستن زوال نعمت و سعادتِ ديگري است[1] و در اصطلاح نيز به معني آرزو کردن زوال و نيستي نعمت كسي كه استحقاق آن نعمت را دارد.[2] شخص حسود در واقع با خداوند متعال به خاطر اعطا و تدبيرش در نزاع است و راضي به كار خدا نیست.[3]
با توجه به تعریفی که از حسادت شد، پش اگر شما دوست دارید نعمت ریاست از طرف مقابل سلب شود در حالیکه استحقاق آن را دارد، این حسادت است، ولی اگر ناراحتی شما از گرفتن این پست توسط ایشان به این است که چرا یک فرد غیر متخصص، سمت به این مهمی را گرفته و این را عدالت نمی دانید و به خاطر نبود عدالت، ناراحت هستید، این حسادت نیست بلکه حق مداری است.
اما از مکر نفس هم بناید غافل بود زیرا که نفس همه چیز را برای خودش می خواهد و از رشد و صلاح دیگران غافل است. در مواردی که پای منافع شخصیِ انسان به میان می آید، تشخیص حق مداری از حسادت، سخت می شود. به خودتان رجوع کنید و ببینید اگر به جای این فرد که لایق این مقام نیست، فرد دیگری را به ریاست می گماردند، آیا باز شما در دلتان ناراحتی ای ایجاد می شد یانه؟ اگر ایجاد نمی شد پیداست که شما انسانی حق مدار هستید و دنبال این هستید که کسی سزاوار این پست و مقام است بر سر این کرسی بنشیند حال این شخص لایق، دیگری باشد یا خودِ شما.

[1] . قرشي، سيد علي اكبر؛ قاموس قرآن، دارالكتب الاسلاميه، تهران، 78، چاپ هشتم، ج 1، ص 131.

[2] . خسروي حسيني، سيدغلامرضا؛ ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، نشر مرتضوي، تهران، 75، چاپ دوم، ج 1، ص 487.

[3] . مصطفوي تبريزي، حسن، التحقيق في كلمات القرآن، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، تهران، 74، چاپ اول، ص 213.

ممنون از جوابتون که قلبم رو اروم کرد.به لطف خدا اون پست رو برای تصاحب نمیخوام.فقط چون جایگاه خدمت هست علاقه مندم فردی متهعد و متخصص اون مقام رو بگیره و شر این انسان غیر متخصص غیر متعهد از این جایگاه کم شه.چه بهتر که اون فرد من نباشم.
و ضمنا همش این سوال رو دارم که اینکه من چندین سال دارم زیر دست چنین مدیری کار میکنم نوعی ذلت پذیری نیست؟ و ایا انسان باید اینجور موقع ها این شرایط رو بپذیره؟

[="Tahoma"][="Blue"]

taknavaz123;886298 نوشت:
و ضمنا همش این سوال رو دارم که اینکه من چندین سال دارم زیر دست چنین مدیری کار میکنم نوعی ذلت پذیری نیست؟ و ایا انسان باید اینجور موقع ها این شرایط رو بپذیره؟

یک موقع ممکن است حضور شما در آن مکان، باعث خدمت باشد هر چند اون شخص به حق سر جایش نباشد، ولی در عین حال شما وظیفه ی خودتان را سر جای خود انجام می دهید درا ین صورت لزومی ندارد از آنجا بیرون بیایید.
موقعی لازم است بیرون بیایید که بودن شما، تایید یک ظالم باشد و کاری هم از دستتان بر نمی آید و کارهایی به شما محول می کند که به دور از شان شماست یا خلاف می باشد در آن صورت است که باید بیرون بیایید. و الا اگر بر سر جایگاه خود انجام وظیفه می کنید نیازی به خروج از آن مکان نیست. سعی کنید موارد را به مراتب بالاتر گزارش دهید از باب نهی از منکر. وظیفه ی خاصی دیگری ندارید.[/]

سوال:
در محل کارم به اعتراف عموم همکاران با صلاحیت تر از مدیر فعلی هستم. ولی ایشون به واسطه آشنایی با مدیر قبلی به این پست رسیده اند.آیا علاقه من به برکناری ایشون مصداق حسادته؟؟؟
کارکردن زیر دست چنین مدیری نوعی ذلت پذیری نیست؟

پاسخ:
باسلام خدمت شما دوست عزیز و تشکر از سوال خوبی که مطرح فرمودید.
لازم است در ابتدا تعریف دقیقی از حسادت مطرح شود تا محدوده ی آن مشخص گردد که بتوانیم از این طریق پاسخ سوال خود را پیدا کنیم.
"حسد" در لغت به معني بدخواهي و خواستن زوال نعمت و سعادتِ ديگري است[1] و در اصطلاح نيز به معني آرزو کردن زوال و نيستي نعمت كسي كه استحقاق آن نعمت را دارد.[2]شخص حسود در واقع با خداوند متعال به خاطر اعطا و تدبيرش در نزاع است و راضي به كار خدا نیست.[3]
با توجه به تعریفی که از حسادت شد، اگر شما دوست دارید ریاست از طرف مقابل سلب شود در حالیکه استحقاق آن را دارد، این حسادت است، ولی اگر ناراحتی شما از گرفتن این پست توسط ایشان به این است که چرا یک فرد غیر متخصص، سمت به این مهمی را گرفته و این را عدالت نمی دانید و به خاطر نبود عدالت، ناراحت هستید، این حسادت نیست بلکه حق مداری است.
اما از مکر نفس هم بناید غافل بود زیرا که نفس همه چیز را برای خودش می خواهد و از رشد و صلاح دیگران غافل است. در مواردی که پای منافع شخصیِ انسان به میان می آید، تشخیص حق مداری از حسادت، سخت می شود. به خودتان رجوع کنید و ببینید اگر به جای این فرد که لایق این مقام نیست، فرد دیگری را به ریاست می گماردند، آیا باز شما در دلتان ناراحتی ای ایجاد می شد یانه؟ اگر ایجاد نمی شد پیداست که شما انسانی حق مدار هستید و دنبال این هستید که کسی سزاوار این پست و مقام است بر سر این کرسی بنشیند حال این شخص لایق، دیگری باشد یا خودِ شما.

در مورد ذلت پذیری:
یک موقع ممکن است حضور شما در آن مکان، باعث خدمت باشد هر چند اون شخص به حق سر جایش نباشد، ولی در عین حال شما وظیفه ی خودتان را سر جای خود انجام می دهید درا ین صورت لزومی ندارد از آنجا بیرون بیایید.
موقعی لازم است بیرون بیایید که بودن شما، تایید یک ظالم باشد و کاری هم از دستتان بر نمی آید و کارهایی به شما محول می کند که به دور از شان شماست یا خلاف می باشد در آن صورت است که باید بیرون بیایید. و الا اگر بر سر جایگاه خود انجام وظیفه می کنید نیازی به خروج از آن مکان نیست. سعی کنید موارد را به مراتب بالاتر گزارش دهید از باب نهی از منکر. وظیفه ی خاصی دیگری ندارید.


[/HR][1] قرشي، سيد علي اكبر؛ قاموس قرآن، دارالكتب الاسلاميه، تهران، 78، چاپ هشتم، ج 1، ص 131.

[2] خسروي حسيني، سيدغلامرضا؛ ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، نشر مرتضوي، تهران، 75، چاپ دوم، ج 1، ص 487.

[3] مصطفوي تبريزي، حسن، التحقيق في كلمات القرآن، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، تهران، 74، چاپ اول، ص 213.
موضوع قفل شده است