پیامبر(ص) بعد از فتح مکه (دقیقاً) چه کسانی را عفو نمود؟

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
پیامبر(ص) بعد از فتح مکه (دقیقاً) چه کسانی را عفو نمود؟

با سلام

واقعیت آن است که نمی توان دقیقاً مشخص نمود که پیامبر اسلام(ص) چه کسانی را مورد عفو قرار داد؛ زیرا پیامبر(ص) بعد از فتح مکه همة قرشیان (به جز چند نفر) را عفو نمود(1) و فرمود: «شما مردم هموطنان بسیار نامناسبی بودید. رسالت مرا تکذیب کردید، و مرا از خانه ام بیرون کردید و در دورترین نقطه که من به آن جا پناهنده شده بودم؛ با من به نبرد برخاستید، ولی من با این همه، جرایم همة شما را بخشیده و بند و بردگی را از پای شما باز می کنم و اعلام می نمایم که بروید دنبال زندگی خود. همه آزادید».(2)
در فتح مکه تعداد زیادی از قریشان در جنگ شرکت کرده بودند، و برخی دیگر گرچه در جنگ حضور نداشتند، ولی زمینه و بستر جنگ، با پیامبر(ص) را فراهم کرده بودند و هر کدام به نحوی در جنگ نقش داشتند. مشخص نمودن تک تک دشمنانی که مورد عفو قرار گرفته بودند، مبتنی بر آن است که همة افراد دشمن توسط مورخان شناسایی شوند، و حال آن که این امر به شکل دقیق و کامل منتفی است، زیرا تعداد دشمنان زیاد بود و اکثر آنان چهره های شاخصی نبودند که با وجود آن اسامیشان ثبت وضبط گردد. بر همین اساس مورّخان و سیره نگاران تنها مشخصات و اسامی افرادی را که مورد عفو پیامبر(ص) قرار نگرفته بودند، بیان کرده اند.(3) و اسامی افرادی را که مورد عفو قرار گرفته بودند بیان نکرده اند و این بدان جهت است که ذکر تعداد افرادی که مورد عفو قرار گرفته بودند (با تمام مشخصات آنان) معیّن نبوده است. از سوی دیگر نیاز نبود که تک تک افراد مورد بررسی قرار گیرند. البته مورّخان به تدوین و تبیین زندگی نامة برخی از سران قریش (که شخصیت هایی مهم بوده و میان مردم از موقعیت سیاسی و اجتماعی برخوردار بودند) پرداخته اند. از جمله: عبدالله بن سعد بن ابی مسرح، هبّار بن أسود بن مطلّب بن اسد، صفوان بن أمیّه بن خلف جمحی و عکرمه بن ابی جهل.(4)
پی نوشت :
(1) الکامل فی التاریخ، ج 2، ص 249 – 252؛ تاریخ طبری، ج 2،‌ص 333؛ مغای واقدی،‌ ج2، ص 821؛ تاریخ پیامبر اسلام، ص 561 به بعد.
(2) فروغ ابدیت، ج 1 – 2، ص 337 – 338.
(3) تاریخ طبری، ج 2، ص 327؛
(4) ابراهیم آیتی، تاریخ پیامبر اسلام، ص 562 – 564.

[=&quot]تعداد و عاقبت كار آنان مورخان اختلاف دارند، ولي در برخي از متون تعداد و مشخصات آنها به شرح زير بيان شده است:

[=&quot]1 - عبدالله بن سعد بن أبي سرح، كه قبلاً اسلام آورده و سپس مرتد و مشرك شده و نزد قريش باز گشته بود. اما "عثمان بن عفان" كه برادر رضاعي او بود، وي را پنهان كرد و پس از آن كه آرامش برقرار شد، او را نزد رسول خدا آورد و برايش امان خواست. رسول خدا به وي امان داده، سپس عبدالله اسلام آورد و در خلافت "عمر" و "عثمان" به كار گماشته شد[=&quot][1].

[=&quot]2 - عبدالله بن هلال بن خطل أدرمي (از بني‏تيم) كه قبلاً اسلام آورده بود و رسول خدا او را براي گرفتن صدقات فرستاد و مردي از انصار را همراه وي ساخت و خادمي از مسلمانان نيز همراه داشت. عبدالله در منزلي فرود آمد و به خادم گفت: گوسفندي بكشد و براي وي خوراكي تهيه كند و خود خوابيد. چون بيدار شد، ديد كه خادم دستور وي را عمل نكرده است، بر او حمله برد و او را كشت و مرتد و مشرك به مكه گريخت. روز فتح عبدالله را در حالي كه پرده‏هاي كعبه را گرفته بود كشتند.[=&quot][2]

[=&quot]3 - فرتني كنيز خواننده ابن خطل، وي با آواز خود پيامبر اسلام‏صلي الله وعليه وآله را هجو كرد.

[=&quot]4 - قريبه كنيز خواننده مشتمل بر هجو رسول خداصلي الله وعليه وآله بود، حضرت را هجو مي‏كرد. "قريبه" روز فتح مكه كشته شد و "فرتني" اسلام آورد.[=&quot][3]

[=&quot]5 - حويرث بن نقيذ بن وهب بن عبد بن قصي، كه رسول خدا را در مكه آزار مي‏داد، به روايت ابن هشام موقعي كه "عباس بن عبدالمطلب" دختران رسول خدا: "فاطمه" و "ام‏كلثوم" را بر شتري سوار كرده بود تا به مدينه برد، "حويرث" شتر را رم داد و دختران رسول خدا از بالاي شتر به زمين افتادند. روز فتح مكه "حويرث" به دست علي بن ابي طالب‏عليه‏السلام كشته شد[=&quot][4].

[=&quot]6 – مقبس (یا مقیس ) بن صُبابه ليثي كه در جنگ "بني المصطلق" مردي از انصار، از طايفه "عبادة بن صامت" برادرش "هشام به صبابه" را به گمان آن كه مردي از دشمن است كشت، و پس از آن كه رسول خدا به مدينه بازگشت، مقبس بن صبابه از مكه به مدينه آمد و اظهار اسلام نمود و خونبهاي برادر خود "هشام" را از رسول خداصلي الله وعليه وآله گرفت و طولي نكشيد كه بركشنده برادر خود حمله برد و او را كشت و سپس مرتد شد و به مكه بازگشت و اشعاري حاكي از خوشحالي و رضايتمندي از كشتن مرد انصاري خواند. مقيس روز فتح مكه به دست نميلة بن عبدالله ليثي كشته شد[=&quot][5].

[=&quot]7 - ساره كه رسول خداصلي الله وعليه وآله را در مكه آزار مي‏داد و در فتح مكه به دست علي بن ابي طالب و يا كسي ديگر كشته شد. بنا بر برخي از روايات او از رسول خدا امان گرفت و مدت‏ها زنده بود و سرانجام زير پاي اسبي كوبيده و كشته شد. [=&quot][6]

[=&quot]8 - عكرمه بن ابي جهل كه از مكه به يمن گريخت، اما زنش "ام‏ حكيم" دختر حارث بن هشام اسلام آورد و براي شوهرش از رسول خدا امان گرفت و آن گاه در جستجوي وي رهسپار يمن شد و او را نزد رسول خدا آورد تا اسلام آورد. هنگامي كه نزديك مكه رسيد، رسول خداصلي الله وعليه وآله به اصحاب فرمود: "عكرمه بن ابي جهل" كه آمد، پدرش را دشنام ندهيد تا آزرده خاطر نشود.[=&quot][7]

[=&quot]9 - هبّار بن اسود بن مطلّب بن اسد بن عبدالعزّي كه در هنگام حجرت زينب دختر رسول خدا، با چند نفر از مردان قريش در تعقيب زينب بيرون رفت و پيش از همه همراهان خود را به وي رساند و نيزه‏اي به كجاوه‏[=&quot] [=&quot]"زينب" فرو برد چنان كه زينب سخت ترسيد و بچه‏اي را كه در رحم داشت سقط كرد. در فتح مكه رسول خداصلي الله وعليه وآله فرمود: "هر كه هبّار را بيابد بكشد، اما هبّار پنهان شد و در بازگشت رسول خدا از "جعّرانه" ناگهان بر وي درآمد و ايمان آورد و شهادتين را بر زبان جاري ساخت و گفت: اي پيامبر خدا! من از تو گريختم و خواستم به كشور عجمان روم، اما بزرگواري و بخشندگي تو را به ياد آوردم... و اميدوار شدم. اي پيامبر خدا! ما مرداني مشرك بوديم و خدا ما را به وسيله تو به راه آورد، و ما را نجات بخشيد. اكنون از ناداني من درگذر... و من به گناه خود اعتراف دارم... رسول خدا در پاسخ فرمود: تو را بخشيدم. خدا درباره‏ات نيكي فرمود و تو را به اسلام هدايت كرد و اسلام، گذشته را از ميان مي‏برد.[=&quot][8]

[=&quot]10 - هند دختر "عتبه بن ربيعه" يكي از چهار زني كه در فتح مكه دستور كشتن آنها داده شد. اين زن در اُحد گستاخي و هرزگي را از حد گذراند، اما در فتح مكه، ميان زنان قريش، ناشناس نزد رسول خدا آمد. رسول خدا او را شناخت و گفت: تو هندي؟ گفت: آري هندم، از گذشته‏ها در گذر و مرا ببخش. رسول خدا از وي درگذشت و اسلام و بيعت او را پذيرفت. [=&quot][9]

[=&quot]11 - وحشي كشنده حمزه سيد الشهدا، كه به طايف گريخت و در سال نهم با هيأتي از طايف به مدينه آمد و اسلام آورد، اما رسول خدا به او فرمود: پيوسته روي خود را از من پنهان دار[=&quot][10].

[=&quot]پیامبر بعد از فتح مكه دستور عفو عمومي را - جز براي افرادي كه پیشتر ذکرشان گذشت - صادر نمود.

[=&quot]پيامبر يكي از فرماندهان خويش را كه شعار مي‏داد « اليوم يوم الملحمه اليوم تستحل الحرمه » امروز روز نبرد است، امروز جان و مال شما حلال است" عزل نمود.


[=&quot]

[=&quot].



[=&quot][1] [=&quot]- تاریخ طبری ، طبری ، ترجمه ابوالقاسم پاینده ، تهران : اساطیر ، 1375شمسی ،ج 3 ص 1187.

[=&quot][2] [=&quot]- امتاع الاسماع،مقریزی ، تحقیق محمد عبدالحمید النمیسی ، بیروت : دارالکتب العلمیه ، چاپ اول ، 1999، ج 13 ، ص 111 .

[=&quot][3] [=&quot]- سبل الهدی ،صالحی شامی ، تحقیق عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض ، بیروت: دارالکتب العلمیه ، چاپ اول ، 1414ق، ج 5 ص 225

[=&quot][4] [=&quot]- التبیه و الاشراف ،مسعودی، ترجه ابوالقاسم پاینده، ،تهران : شرکت علمی و فرهنگی، چاپ دوم،1365ش، ص 246 . تاریخنامه طبری ،گردانیده منسوب به بلعمی ، تحقیق محمد روشن ، تهران ج 1 و 2 سروش چ دوم 1378 ش، ج 3 ، 4، 5 البرز چاپ سوم 1373ش، ج 3 ص 260 .

[=&quot][5] [=&quot]- دلائل النبوة،بیهقی، تحقیق عبدالمعطی قلعجی ، بیروت: دارالکتب العلمیه، چاپ اول ، 1405ق، ج 5 ، ص 62 . تاریخ طبری ، طبری ،تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: دارالتراث، چاپ دوم ، 1387ق ، ج 3 ص 60[=&quot]

[=&quot][6] [=&quot]- دلائل ا لنبوه، ج 5 ، ص 60

[=&quot][7] [=&quot] - تاریخ طبری، ج 11 ، ص 501

[=&quot][8] [=&quot]- امتاع الاسماع، ج 2 ص 238

[=&quot][9] [=&quot]- تاریخ طبری ، ترجمه ، ج 3 ص 1190

[=&quot][10] [=&quot]- سیرت رسول خدا ،قاضی ابرقوه، تحقیق اصغر مهدوی ، تهران : خوارزمی ، چاپ سوم 1377 ش، ج 2 ص 659.[=&quot]

با سلام خدمت اساتید عزیز:
لازم به ذکر است در رابطه بحث مذکور که امام باقر(ع) در روايتي از عباس و عقيل به عنوان طلقاء ياد كرده است. چرا به اين ها طلقاء مي گفتند چون که:

جملة فأنتهم الطلقاء شامل حال همة آن افراد مي گردد كه پس از فتح مكه مورد عفو پيامبر(ص) قرار گرفته بودند. عباس - به رغم آن كه يكي از شخصيت هاي مهم به حساب مي آمد - از قرشيان بوده، حتي در جنگ بدر در صف دشمنان قرار داشت. البته برخي باور دارند كه او به اجبار و اكراه قرشيان در جنگ حضور داشته است؛ و به دست مسلمانان اسير شد ولي ابن عباس از افرادي بودند كه مورد عفو پيامبر(ص) قرار گرفت؛ همان گونه كه بر همة افرادي كه مورد عفو پيامبر قرار گرفته بودند طلقاء اطلاق مي شد، بر ابن عباس نيز طلقاء گفته مي شد.
اين كه امام باقر(ع) از عباس بن عبدالمطلب به عنوان طلقاء ياد كرده، اشاره بر همان عفو عمومي بوده كه بر همة افراد مكه گفته شده، بر او نيز طلقاء گفته شده است. حضرت عقيل نيز از جمله افراد بود كه در صف قرشيان بوده و در جنگ بدر حضور داشت و اسير مسلمانان شد. گرچه باور دارند كه او نيز به اجبار در جنگ حضور يافت، ولي عقيل نيز از جمله افرادي بود كه عفو عمومي پيامبر شامل حال او شد و بر او طلقاء گفته مي شد؛ زيرا همچنان در مكه و ميان مشركان بود؛ چنانكه در كلام امام باقر(ع) به اين مطلب اشاره شده است. امام باقر(ع) فرمود: ... حديثاً بالاءسلام عباس و عقيل و كانا من الطّلقا؛ عباس و عقيل تازه مسلمان و آزاد شدگان پيامبرند. واژة حديثاً بالاسلام حكايت از آن دارد كه عباس و عقيل بعداً اسلام آورده اند. ابعاد شخصيت عباس و عقيل موجب نمي شود كه بر آن ها طلقاء اطلاق نشده و اين اصطلاح دليل همانندي آن ها و ابوسفيان هم نيست. تفاوت عقيل و عباس با ابوسفيان در آن ظهور مي كند كه ابوسفيان نقش بنيادي در سازماندهي جنگ بر ضد پيامبر(ص) و توطئه عليه مسلمانان داشت، ولي عباس و عقيل چنين نقشي را نداشتند. بر اين اساس اطلاق طلقاء بر عباس و عقيل همانندي آنان با ابوسفيان را تداعي نميكند و همة آن هايي كه مورد عفو پيامبر قرار گرفتند طلقاء بودند.

موضوع قفل شده است