جمع بندی تعبد مصلحت

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تعبد مصلحت

چرایی وجود مصلحت و تعبد بسیار زیاد در دین اسلام؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد هادی

پرسش:
چرا دین اسلام اینقدر به تعبد و مصلحتی که در آن نهفته شده، تاکید کرده است؟

پاسخ:
خداوند کامل مطلق است و به همین جهت، نیازی به هیچ کسی یا چیزی ندارد. اگر خداوند هدف از خلق انسان را عبادت معرفی کرده است و یا مکررا ما را به اطاعت و عبادت فرا می خواند و به این مهم تاکید می ورزد، از این جهت است که در این اطاعت و عبادت مصلحتی نهفته است که انسانها جز از این طریق به آن دست نمی یابند. در ادامه، این مبانی دینی را اجمالا بررسی می کنیم:

1. بی نیازی خدا
خداوند بی نیاز مطلق است چرا که در جای خودش اثبات شده است که وجود خداوند عین ذاتش است و هر کمال ممکنی را متناسب با ذات خودش داراست. بر این اساس، خداوند نقصانی ندارد تا برای تکمیل خودش، کاری انجام دهد و یا از دیگران انجام کاری را درخواست کند: «يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَميدُ»(1)؛ یعنی : «اى مردم شما(همگى) نيازمند به خدائيد؛ تنها خداوند است كه بى‏نياز و شايسته هر گونه حمد و ستايش است».

از این منظر، خداوند از آن جهت که خالق هر چیزی است، نیازی به مخلوقات خودش ندارد و در نتیجه، غنی بالذات است؛ و انسان ها از آن جهت که مخلوق خداوند هستند، در حدوث و بقای وجودی و کمالات وجودی خودشان، محتاج خداوند هستند و در نتیجه، فقیر بالذات می باشند. البته روشن است که این امر محدود به انسان ها نیست و در تمامی موجودات ساری و جاری است(2).

2. تاکید خدا بر عبادت و بندگی
بنابراین، خداوند بی نیاز است و تمامی موجودات به او نیازمندند. اما از سویی می دانیم که خداوند از بندگانش درخواست کرده او را بپرستند و اوامرش را اطاعت کنند و آنچه او می خواهد را انجام دهند:

«وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ»(3)؛ یعنی: « من جنّ و انس را نيافريدم جز براى اينكه عبادتم كنند(و از اين راه تكامل يابند و به من نزديك شوند)».

«يا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذي خَلَقَكُمْ وَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ»(4)؛ یعنی: «اى مردم! پروردگار خود را پرستش كنيد؛ آن كس كه شما، و كسانى را كه پيش از شما بودند آفريد».

همچنین: «وَ أَقيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ ارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعينَ»(5)؛ یعنی: «و نماز را بپا داريد، و زكات را بپردازيد، و همراه ركوع كنندگان ركوع كنيد(و نماز را با جماعت بگزاريد)».

3. هدف از عبادت و بندگی: خیرخواهی خدا نسبت به مصلحت بندگان
روشن است که در محاورات عرفی میان انسان ها، امر کردن به معنای طلب کردن است؛ در این صورت، اگر خداوند به ما امر می کند، پس در واقع، از ما طلب می کند. اما آیا واقعا طلب کردن خداوند از مخلوقاتش، به معنای نیازمندی او به مخلوقات است؟

برای پاسخ به این پرسش گفتنی است که اساسا امر کردن به چیزی، به معنای طلب کردن آن چیز از دیگری است؛ اما باید دانست که طلب کردن چیزی از دیگری لزوما به معنای این نیست که من به عنوان آمر و طالبِ تحققِ آن چیز، به آن چیز نیازمندم؛ بلکه کاملا ممکن است که من تحقق چیزی را از دیگری طلب کنم که اساسا نفعش به من نمی رسد بلکه به خود شخص مامور یا اشخاص دیگر می رسد. مثلا توصیه و دستورات والدین نسبت به کودک در موارد زیادی از این نوع هستند که نفعشان به کودک می رسد؛ مثلا این که کودک باید مسواک بزند یا خوب درس بخواند و غیره. در همه این موارد، اولا و بالذات، منافع کودک لحاظ شده است.

بنابراین، هر طلب کردنی به معنای نیازمندی به آن مطلوب برای خود آمر نیست. در مورد خداوند نیز با مراجعه به آیات قرآنی روشن می شود که وی هیچ نیازی به افعال آدمی ندارد و اگر از آنها تحقق کاری را طلب می کند بدین خاطر است که خیرخواه بندگان است و درصدد هدایت آنها به راه درست است. برای نمونه به این آیات بنگرید:

«وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبيلاً وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعالَمينَ»(6)؛ یعنی: «و براى خدا بر مردم است كه آهنگ خانه(او) كنند، آنها كه توانايى رفتن به سوى آن دارند. و هر كس كفر ورزد(و حج را ترك كند، به خود زيان رسانده)، خداوند از همه جهانيان، بى‏نياز است».

یا در آیه دیگر آمده است: «وَ مَنْ جاهَدَ فَإِنَّما يُجاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ عَنِ الْعالَمينَ»(7)؛ یعنی: «كسى كه جهاد و تلاش كند، براى خود جهاد مى‏كند؛ چرا كه خداوند از همه جهانيان بى نياز است».

به تعبیر سلیمان نبی، هر کسی در برابر نعمات الهی، خدا را شکر کند، به سود خودش می باشد و خداوند بی نیاز از شکرگذاری ما است: «قالَ الَّذي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ أَنَا آتيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قالَ هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَني‏ أَ أَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَ مَنْ شَكَرَ فَإِنَّما يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَريمٌ»(8)؛ یعنی: «(امّا) كسى كه دانشى از كتاب(آسمانى) داشت گفت: پيش از آنكه چشم بر هم زنى، آن را نزد تو خواهم آورد. و هنگامى كه(سليمان) آن(تخت) را نزد خود ثابت و پابرجا ديد گفت: اين از فضل پروردگار من است، تا مرا آزمايش كند كه آيا شكر او را بجا مى‏آورم يا كفران مى‏كنم؟! و هر كس شكر كند، به نفع خود شكر مى‏كند؛ و هر كس كفران نمايد(بزيان خويش نموده است، كه) پروردگار من، غنىّ و كريم است».

4. محدودیت آگاهی و لزوم تعبّد دینی نسبت به دستورات خداوند
با عنایت به آنچه گذشت روشن شد که خدا بی نیاز است و صرفا به خاطر خیرخواهی، مصالح بندگان را لحاظ می کند و از طریق عبادت و بندگی آنها را به خیرات می رساند. اما آیا واقعا ما خودمان نمی توانیم مصلحت سنجی کنیم و آنچه خیر است را بفهمیم و بر همان اساس زندگی کنیم؟ چرا باید نسبت به دستورات خدا تعبد بورزیم حتی اگر ندانیم چه مصلحتی در آن نهفته است؟

برای پاسخ به این پرسش، باید به دو نکته توجه کرد: یکی این که ما انسانها از جهت آگاهی محدودیت هایی داریم و دوم این که کاملا موجه می دانیم در حوزه ای که جاهلیم، به عالِم رجوع کرده و از آن پیروی کنیم.

توضیح بیشتر این که علم ما انسانها بسیار محدود است و گاهی چیزی را خیر می دانیم که واقعا خیر نیست و یا چیزی را شر می دانیم که واقعا شرّ نیست: «عَسى‏ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى‏ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»(9)؛ یعنی: « چه بسا چيزى را خوش نداشته باشيد، حال آن كه خيرِ شما در آن است. و يا چيزى را دوست داشته باشيد، حال آنكه شرِّ شما در آن است. و خدا مى‏داند، و شما نمى‏دانيد».

آری، ما انسانها نسبت به بسیاری از امور جاهلیم و حتی به خیر و شرّ خودمان نیز کاملا اشراف نداریم. از سوی دیگر می دانیم که خداوند علم مطلق دارد و از سوی فرستادگانش با ما تکلم کرده و آنها را از خطا و اشتباه مصون نگاه داشته تا ما از این طریق با حقایق دینی آشنا شویم و با ایمان و عمل به آنها به سعادت ابدی دست یابیم. از این رو، کاملا موجّه بلکه بایسته است که تعبّد بورزیم و به عباداتی که خداوند برای ما در نظر گرفته پایبند بمانیم، حتی اگر به مصالحی که آن عبادات دارند، تفصیلا آگاهی نداشته باشیم؛ چنانچه که به توصیه پزشک برای درمان بیماری کاملا اعتماد می کنیم و عینا نسخه ای که او پیچیده را به کار می بندیم، حتی اگر به مصالح و آثار داروهایی که وی تجویز کرده، تفصیلا علم نداشته باشیم.

نتیجه:
کوتاه سخن این که خداوند بی نیاز از بندگان است و اگر از آنها کاری طلب می کند، از آن جهت است که خیرخواه و هادی مردم به خیرات است؛ نه از این جهت که به دنبال اکتساب منافع برای خودش باشد. بر همین اساس، کاملا معقول بلکه بایسته است که نسبت به آنچه خداوند برای عبادت در نظر گرفته، تعبّد بورزیم و با ایمان و عمل به آنها، به سعادت ابدی دست یابیم، حتی اگر تفصیلا به مصالحی که در آن عبادت موجود است علم نداشته باشیم.

پی نوشت ها:
1. فاطر: 15.
2. طباطبائی، محمد حسین، المیزان، ترجمه موسوی، دفتر انتشارات اسلامی، 1374ش، ج17، صص45-47.
3. ذاریات: 56
4. بقره: 21.
5. بقره: 43.
6. آل عمران: 97.
7. عنکبوت: 6.
8. نمل: 40.
9. بقره: 216

موضوع قفل شده است