جمع بندی چالش عدالت خدا

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چالش عدالت خدا

سلام
مگه نمیگن خدا عادل هست
مگه بی عدالتی صفت سلبی نیست
پس چرا خداوند تو قرآن گفته(نوشته شده) که من گناهکاران را به حال خود میگذارم
پس چرا در حق 12 امام و پیامبر و پیامبران پیشین ظلم شده
این تضاد وجود خدا رو انکار میکنه یا کامل بودن خدا را؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد عامل

[="Tahoma"][="Blue"]سلام عليكم
ان شاء الله عزاداري هاي شما مقبول باشه


مقدمه؛ تعريف عدل: قرار دادن هر چيز در جاي خود. اين تعريف از روايت مشهور امير المومنين(عليه السلام) گرفته شده است: «العدل یضع الامور مواضعها»؛ «عدل هر چیزی را در جایگاه ویژه خود قرار می‏دهد»(1). متكلمان و فلاسفه اسلامي نيز تعريفي شبيه همين بيان را مطرح نموده اند: «وضع کل شی‏ء فی موضعه و اعطاء کل ذی حقّ حقّه»؛ «هر چیزی را در جای مناسب خود نهادن، و حق هر صاحب حقی را به او اعطا نمودن»(2).
سديد الدين حمصي در اين باره مي گويد: «سخن دربارة عدل، سخن در افعال الهي است و اين كه همة افعال خداوند پسنديده و نيكوست و از قبايح پيراسته است و چيزي را كه به مقتضاي حكمت لازم است، ترك نمي‎كند.»(3)
علامه طباطبايي نيز مي فرمايد: «حقيقت عدل عبارت است از برقراري تساوي و توازن ميان امور به گونه‎اي كه سهم شايسته هر يك بدان داده شود. در نتيجه، همگي در اين جهت كه در جايگاه شايسته خود قرار گرفته است، يكسان و برابرند.»(4).


با توجه به مقدمه مذكور، عدل الهي سه كاربرد و جايگاه خواهد داشت:


الف) عدالت در تكوين: هر موجودي بنابر استحقاق و شايستگي خود، داراي جايگاه خاصي است. در همين رابطه رسول اكرم(صلي الله عليه و آله) مي فرمايد: «بالعدل قامت السماوات و الارض»؛ بوسيله عدل است كه زمين و آسمان ها استوار شده اند(5).


ب)‌ عدالت در تشريع: احكام و تكاليف الهي به اندازه توانايي انسان بوده و ما فوق طاقت نيستند. به همين دليل خداوند مي فرمايد: «وَ لَا نُكلَّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا؛»(6) بر هیچ كس جز به اندازه توانش تكلیف نمی ‏كنیم.


ج) عدالت در جزاء: خداوند در ازاي انجام كار نيك، جزاي خير و در مقابل معصيت، جزاي متناسب با آن بدهد.
بنابراين صفات ذاتيه خداوند باعث مي‌شود تا رفتار او حكيمانه و عادلانه باشد و هيچ صفتي كه اقتضاي ظلم و ستم يا لغو و عبث را داشته باشد در او وجود نداشته باشد.


نكته: عدل الهي با تعريف و جايگاه ذكر شده، مستلزم جلوگيري از افعال بندگان نيست. چرا كه جلوگيري از ظلم ظالم، مستلزم جبر خواهد بود. در حالي كه مبناي خداوند متعال، انتخاب سعادت و شقاوت بندگان توسط اختيار خود آنهاست. البته اگر بنده اي در اين دنيا از عدالت تجاوز كرده و مرتكب ظلمي در حق ديگران شود، در سراي ديگر و بنابر عدالت در جزاء، به سزاي خويش خواهد رسيد.
بنابراين عادل بودن خداوند مستلزم جلوگيري از ظلم نيست، هر چند در برخي روايات به سزاي دنيوي ظالم(علاوه بر سزاي اخروي) نيز اشاره شده است. و منظور از عدل الهي همان است كه در ابتداي بحث اشاره شد.


موفق باشيد...


[/HR]1. نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره 437.
2. سبزواري، شرح الاسماء الحسنی، ص 54.
3. حمصي، المنقذ من التقليد،‌ج 1، ص 150.
4. طباطبايي، الميزان، ج 12، ص 331.
5. عوالي اللئالي، ج4، ص103.
6. سوره مومنون؛آیه 62.
[/]

سوال:
اگر خداوند عادل است، چرا مانع گناه کردن گناهکاران و یا مظلوم واقع شدن پیامبران و ائمه(علیهم السلام) نشده است؟

پاسخ:
مقدمه1؛ منظور از عدالت، قرار دادن هر چيز در جاي خود است. اين تعريف از روايت مشهور امير المومنين(عليه السلام) گرفته شده است: «العدل یضع الامور مواضعها»؛ «عدل هر چیزی را در جایگاه ویژه خود قرار می‏دهد»(1).
متكلمان و فلاسفه اسلامي نيز تعريفي شبيه همين بيان را مطرح نموده اند: «وضع کل شی‏ء فی موضعه و اعطاء کل ذی حقّ حقّه»؛ «هر چیزی را در جای مناسب خود نهادن، و حق هر صاحب حقی را به او اعطا نمودن»(2).

سديدالدين حمصي در اين باره مي گويد: «سخن درباره عدل، سخن در افعال الهي است و اين كه همه افعال خداوند پسنديده و نيكوست و از قبايح پيراسته است و چيزي را كه به مقتضاي حكمت لازم است، ترك نمي‎كند.»(3)

علامه طباطبايي نيز مي فرمايد: «حقيقت عدل عبارت است از برقراري تساوي و توازن ميان امور به گونه‎اي كه سهم شايسته هر يك بدان داده شود. در نتيجه، همگي در اين جهت كه در جايگاه شايسته خود قرار گرفته است، يكسان و برابرند.»(4).

مقدمه2؛ آنچه موجب ارزش انسان مي‌‌شود اين است كه كارهاي وي گزيده يك راه از چند راه است. در درون انسان گرايش‌هاي مختلفي وجود دارد كه معمولاً در مقام عمل با هم تزاحم مي‌يابند و انسان با اختیار خود یکی را انتخاب می کند. از نظر قرآن، انسان موجودي مختار است. اصولاً آمدن پيامبران و نزول كتاب‌هاي آسماني، بي‌آنكه انسان مختار باشد، كاري بيهوده است.

خداوند در این رابطه می فرماید: إِنَّا خَلَقْنَا الإِنسَانَ مِن نُّطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَّبْتَلِيهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِيعًا بَصِيرًا؛(5)«ما انسان را از نطفه آميخته‌اي آفريديم و او را مي‌آزماييم. (بدين جهت) او را شنوا و بينا قرار داديم». در جای دیگر انسان را مخیر و مختار بین ایمان و کفر معرفی می کند: قُلِ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَن شَاء فَلْيُؤْمِن وَمَن شَاء فَلْيَكْفُرْ؛(6)«بگو: حق از سوي پروردگار شماست، هر كس مي‌خواهد ايمان بياورد و هر كس مي‌خواهد كافر گردد».

با توجه به مقدمه اول، عدل الهي سه كاربرد و جايگاه خواهد داشت:
الف) عدالت در تكوين: هر موجودي بنابر استحقاق و شايستگي خود، داراي جايگاه خاصي است. در همين رابطه رسول اكرم(صلي الله عليه و آله) مي فرمايد: «بالعدل قامت السماوات و الارض»؛ بوسيله عدل است كه زمين و آسمان ها استوار شده اند(7).

ب)‌ عدالت در تشريع: احكام و تكاليف الهي به اندازه توانايي انسان بوده و ما فوق طاقت نيستند. به همين دليل خداوند مي فرمايد: «وَ لَا نُكلَّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا؛»(8) بر هیچ كس جز به اندازه توانش تكلیف نمی ‏كنیم.

ج) عدالت در جزاء: خداوند در ازاي انجام كار نيك، جزاي خير و در مقابل معصيت، جزاي متناسب با آن بدهد.
بنابراين صفات ذاتيه خداوند باعث مي‌شود تا رفتار او حكيمانه و عادلانه باشد و هيچ صفتي كه اقتضاي ظلم و ستم يا لغو و عبث را داشته باشد در او وجود نداشته باشد.

بنابر مقدمات و مطالب گذشته، عدل الهي، مستلزم جلوگيري از افعال بندگان نيست. چرا كه جلوگيري از ظلم ظالم، مستلزم جبر و نفی اختیار انسان خواهد بود. در حالي كه مبناي خداوند متعال، انتخاب سعادت و شقاوت بندگان توسط اختيار خود آنهاست.
البته اگر بنده اي در اين دنيا از عدالت تجاوز كرده و مرتكب ظلمي در حق ديگران شود، در سراي ديگر و بنابر عدالت در جزاء، به سزاي خويش خواهد رسيد.

بنابراين مبحث عدالت از اختیار جدا بوده و به عبارتی عادل بودن خداوند مستلزم جلوگيري از ظلم نيست، هر چند در برخي روايات(9) به سزاي دنيوي ظالم(علاوه بر سزاي اخروي او) نيز اشاره شده است.

منابع


[/HR]1. نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره 437.
2. سبزواري، شرح الاسماء الحسنی، ص 54.
3. حمصي، المنقذ من التقليد،‌ج 1، ص 150.
4. طباطبايي، الميزان، ج 12، ص 331.
5. سوره دهر؛ آیه: 2.
6. سوره كهف؛ آیه: 29.
7. عوالي اللئالي، ج4، ص103.
8. سوره مومنون؛ آیه: 62.
9. کلینی، کافی، ج2، ص332.

موضوع قفل شده است