بازی کردن با سگ

تب‌های اولیه

14 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بازی کردن با سگ

عنه، عن أبيه، عن أحمد بن النضر، عن عمرو بن شمر، عن جابر، عن عبد الله بن يحيى الكندى، عن أبيه (وكان صحاب مطهرة على)، عن على (ع) قال: قال رسول الله صلى الله عليه وآله: يا على إن جبرئيل أتانى البارحة، فسلم على من الباب، فقلت: ادخل، فقال: إنا لا ندخل بيتا فيه ما في هذا البيت، فصدقته وما علمت في البيت شيئا، فضربت بيدى، فإذا جر وكلب كا للحسين بن على يلعب به الامس فلما كان الليل دخل تحت السرير، فبنذته من البيت ودخل، فقلت: يا جبرئيل أو ما تدخلون بيتا فيه كلب؟ – قال: لا، ولا جنب ولا تمثال لا يوطأ(کتاب المحاسن, نویسنده: أحمد بن محمد بن خالد البرقى جلد: ۲ صفحه: ۶۱۵)

ترجمه: پيامبر فرمود: يا على: جبرائيل امروز صبح پيش من آمد و بيرون دَرِ خانه سلام كرد و داخل نشد. به او گفتم: داخل شويد. گفت ما فرشتگان, داخل خانه ايى كه در آن مثل آنچه در خانه شماست, باشد, نمى شويم. من او را در اين سخن تصديق كردم و به فحص و تفتيش درخانه برخاستم كه ناگاه ديدم توله سگى كه حسين بن على روز گذشته با او بازى مى كرد شب زير تخت خواب رفته و من آن را از خانه بيرون كردم. آن گاه جبرئيل داخل شد. گفتم: مگر شما داخل خانه ايى كه در آن سگ باشد, نمى شويد؟ گفت: ما داخل خانه ايى كه در آن سگ, يا آدم جنب و يا مجسمه و عكسى كه زير پا گذاشته نشود, باشد نمى شويم.

میشه این رو بررسی کنید.ممنون.

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد پیام

سلام" بزودی بررسی و پاسخ داده خواهد شد.

با سلام
نکوهش از نگهداری سگ در خانه
پیامبر(ص) فرمود: خانه ای که سگ در آن باشد، ملائکه الهی به آن در نمی آیند.
امیرمومنان علی (ع) فرمود: از نگهداری سگ در خانه بپرهیزید.
بی شک نهی از نگهداری این حیوان در محیط زندگی و نهی از نزدیک شدن به آن، برای آلوده بودن آن و زمینه انتقال برخی از میکروب ها و نجس بودن آن از نظر حکم فقهی است و روشن است که حفظ و نظافت و بهداشت خود و محیط زندگی و پاکی بدن ولباس و ظروف و ابزار و وسایل خورد و خوراک از نظر تعالیم دینی اهمیت بسیاری دارد؛ ولی با این حال داشتن سگ آموزش دیده که از آن برای اهدافی مانند نگهبانی مزرعه، کارخانه و گله یا در شکار و جست و جوی اجناس قاچاق استفاده می شود، در صورتی که سه نکته یاد شده (نظافت، طهارت و بهداشت) درباره آن مراعات شود از نظر احکام اسلامی اشکال ندارد.
امیر مومنان فرمود: در نگهداری سگ خیری نیست، مگر در سگ شکاری برای نگهبانی و سگ همراه گله گوسفندان.

در سند این روایت عمرو بن شمر آمده است که فردی ضعیف و جعل کننده حدیث بود
در رجال النجاشی و رجال ابن داود و خلاصه الاقوال علامه حلی آمده است: عمرو بن شمر جدا ضعیف است و روایاتی را جعل کرده و به جابر نسبت می داد.

در سند این روایت محمد بن خالد برقی نیز آمده است که هر چند برخی از کتاب های رجالی وی را ثقه دانسته اند اما وی به روایات مرسل یعنی بدون سند و نیز روایات افراد ضعیف زیاد اعتماد می کرد برای همین حدیثش گاهی رد می شود

علاوه بر اینها سگ نجس است و اهل بیت حیوان نجس را داخل خانه نمی کنند هر چند در ظاهر کودک باشند و چگونه قابل قبول است که امام حسین این مسئله شرعی را مراعات نکند و خانه رسول الله را نجس کند!!!!!!!!

قال النجاشي «أبو عبد اللَّه (عمرو بن شمر) الجعفي .....، ضعيف جدّاً زيد أحاديث في كتب جابر الجعفي ينسب بعضها إليه والأمر ملبّس»
رجال النجاشي/ 765

كما أنّه نسب تضعيفه وجملة من تلامذة جابر بن يزيد الجعفي إلى مجهول حيث قال في ترجمته: «روى عنه (جابر) جماعة غمز فيهم وضعّفوا منهم عمرو بن شمر»مجمع الرجال 4/ 286.
جدای از حال راوی که ضعف واضافه کردن متن به او نسبت داده شده این روایت با روایات نهی نگهداری سگ در خانه سازگار نیست.

این روایت در کافی هم اومده.

متن عربی حدیث ۱۳ – أبو علي الأشعري، عن محمد بن سالم، عن أحمد بن النضر، عن عمرو بن شمر، عن جابر، عن عبد الله بن يحيى الكندي، عن أبيه وكان صاحب مطهرة أمير المؤمنين عليه السلام قال: قال رسول الله صلى الله عليه وآله: قال جبرئيل عليه السلام إنا لا ندخل بيتا فيه تمثال لا يوطأ الحديث مختصر…(کتاب الكافي- ط الاسلامية نویسنده: الشيخ الكليني جلد: ۶ صفحه: ۵۲۸) ترجمه: أمیر المومنین فرمودند: که پیامبر ارشاد نمودند که جبریل گفته ما فرشتگان به خانه ای که در آن عکسی زیر پا گذاشته نمی شود؛ وارد نمی شویم… در ادامه نوشته شده که حدیث مختصر شده است!!

کافی رو برخی علما کاملا صحیح میدونن.

نالان;882263 نوشت:
کافی رو برخی علما کاملا صحیح میدونن.

وقتی چنین شخصی با اتهام ضعف روایت وجعل روایت در حدیث آمده اعتباری برای روایت نیست حال در هر کتابی که نقل روایت شده باشد؛ در طریقه خبر هر دو کتاب این شخص و منبع نقل خبر او یکی است.
علاوه برآن قبول تمامی روایات جای تامل دارد زیرا بعضی از محققان گفته­ اند روش کلینی در ترتیب احادیث هر بابی این بوده که حدیث صحیح تر و روشن تر را اول باب گذاشته و بتدریج احادیث ضعیف و مجمل را در آخر ذکر کرده است و احادیث آخر هر بابی غالبا خالی از اجمال و ابهام نیست.(مقدمه اصول کافی، با ترجمه آیت الله محمد باقر کمره ای، ص 3.)

پیام;882780 نوشت:
وقتی چنین شخصی با اتهام ضعف روایت وجعل روایت در حدیث آمده اعتباری برای روایت نیست حال در هر کتابی که نقل روایت شده باشد؛ در طریقه خبر هر دو کتاب این شخص و منبع نقل خبر او یکی است.
علاوه برآن قبول تمامی روایات جای تامل دارد زیرا بعضی از محققان گفته­ اند روش کلینی در ترتیب احادیث هر بابی این بوده که حدیث صحیح تر و روشن تر را اول باب گذاشته و بتدریج احادیث ضعیف و مجمل را در آخر ذکر کرده است و احادیث آخر هر بابی غالبا خالی از اجمال و ابهام نیست.(مقدمه اصول کافی، با ترجمه آیت الله محمد باقر کمره ای، ص 3.)

بنده حرف شما رو رد نمیکنم.اما اگر یک نفر بیاد و نظر مرحوم حر عاملی رو بخونه میه علمای شما خودشون کافی رو صحیح میدونستم و نظر منی که قائل به بررسی روایات هستم مهم نیست.
راست هم میگه جایی که نائینی هست دیگه نوبت به من نمیرسه.
اگر در جواب نظر علمای اخیر رو بیارین بارز هم یک سوال پیش میاد که چطور شد نظر قدما غلط هست اما نظر متاخر ها صحیح.این یک تناقض هست.

برای مطالعه (اعتبار کتاب کافی و ملاک قبول روایات آن)

عظمت و بزرگی شیخ کلینی در میان شیعه و اهل سنت به قدری است که ابن اثیر ضمن نقل این روایت از پیامبر که «خداوند در آغاز هر قرن شخصی را برمی انگیزد که دین او را زنده نگه دارد»، می گوید: «احیا کننده مذهب شیعه، در آغاز قرن اول، محمد بن علی امام باقر - علیه السلام - ، در ابتدای قرن دوم علی بن موسی امام رضا (ع) و در ابتدای قرن سوم ابو جعفر محمد بن یعقوب رازی بوده است.


کتب اربعه معتبرترین کتابهایی هستند که از ابتدای تألیف تاکنون، مورد توجه علمای شیعه و اقشار مختلف قرار گرفته و در حقیقت بخش اعظمی از متون دینی و مکتبی تشیع در این چهار کتاب ارزشمند نهفته است.

کافی کلینی (ره) را می توان برجسته ترین منبع، در میان کتب اربعه دانست، که بیش از یك هزار سال از تالیف آن گذشته و در این مدت، صدها مجموعه حدیثی ارزشمند دیگر، توسط علما و محدثان بزرگ اسلامی به رشته تحریر درآمده است، اما آن كتابها نه تنها از ارج و رواج كافی نکاسته‌اند، بلكه بر رونق آن افزوده و ارزش و اهمیت آنرا تثبیت نموده اند.

علامه مجلسی درباره این کتاب فرموده است: «کافی، اضبط اصول و اجمع آنهاست و بهترین و بزرگترین مۆلفات فرقه ناجیه ( شیعه) است.»(1)

عظمت و بزرگی کلینی در میان شیعه و اهل سنت به قدری است که ابن اثیر ضمن نقل این روایت از پیامبر که «خداوند در آغاز هر قرن شخصی را برمی انگیزد که دین او را زنده نگه دارد»، می گوید:
«احیا کننده مذهب شیعه، در آغاز قرن اول، محمد بن علی امام باقر - علیه السلام - ، در ابتدای قرن دوم علی بن موسی امام رضا (ع) و در ابتدای قرن سوم ابو جعفر محمد بن یعقوب رازی بوده است»(2)

قداست کلینی تا آن‏جا در ذهنیت گروهی از شیعیان نفوذ یافته که در جست‏وجوی یافتن قراینی مبنی برعرضه کتاب کافی بر امام زمان و تأیید آن از سوی ایشان برآمده‏اند،(3)

این گروه معتقدند که کتاب کافی بر امام زمان (عج) عرضه شده و آن حضرت فرمود:الکافی کاف لشیعتنا (کتاب کافی شیعیان ما را بس است)(4)

و گروهی دیگر با شگفتی این پرسش را مطرح نموده‏اند که چگونه کلینی کتاب خود را بر نواب اربعه امام زمان عرضه ننموده و تأیید ایشان را کسب ننموده‏است.(5)

با توجه به همین مباحث، بطور کلی چهار دیدگاه در مورد اعتبار احادیث کافی در میان دانشمندان‏ امامی بوجود آمده است:
دیدگاه نخست:
هرچند کتاب کافی از کتب مرجع و معتمد بوده‏ و مدار استنباط احکام است، ولی این بدان معنا نیست که احادیث‏ آن به ارزیابی سندی نیازمند نباشد.این دیدگاه اکثریت علما، به ویژه‏ علمای اصولی مسلک است.(6)

دیدگاه دوم:
تمام احادیث این کتاب قطعی الصدور هستند. این دیدگاه از سوی اخباریان افراطی همچون ملا امین استرآبادی‏ و ملا خلیل قزوینی مطرح شده است.(7)

دیدگاه سوم:
تمام احادیث این کتاب،حجّت و معتبر است، هرچند صدور آن قطعی نباشد.این دیدگاه اخباریان معتدل است.(8)

دیدگاه چهارم:
احادیث این کتاب،همگی ذاتا معتبر است و نیاز به بحث سندی ندارند،ولی در هنگام تعارض احادیث،مراجعه‏ به اسناد آنها تعیین‏کننده است. این دیدگاه را مرحوم مجلسی در مقدمه مرآه العقول ارائه داده است.

با بررسی اقوال به نظر می رسد که دیدگاه اول که نظر دانشمندان نزدیک به‏ عصر کلینی است، صحیح تر بوده چرا که امثال شیخ مفید و سید مرتضی به‏ صراحت برخی از احادیث کافی را نادرست می‏دانند و صدور آنها را از ائمه معصومین علیهم السلام انکار می‏کنند(9)

با این حال گاه بدون ارائه هیچ مدرک گفته می‏شود که این‏ کتاب پس از اتمام تألیف توسّط نواب اربعه بر حضرت عرضه شده‏ و حضرت فرموده یا بر نسخه عرضه شده نگاشته:«الکافی‏ کاف لشیعتنا».

در حالی که به نظر می‏رسد که این جمله از حدیث معانی الأخبار، منقول از امام صادق (ع) برگرفته شده، که در تفسیر «کهیعص»فرموده‏اند:«کاف»،کاف لشیعتنا،«هاء»هاد لهم،(10)

بنابراین، در بررسی روایت عرضه کافی بر امام زمان (عج )، توجه به دو نکته ضروری به نظر می رسد:

اولا؛ بسیاری از علمای طراز اول شیعه، وجود این روایت در منابع معتبر حدیثی را منکر شده اند، به عنوان مثال، مرحوم حاجی نوری محدث بزرگ شیعه می‌گوید: « این سخن که به نقل ملا خلیل قزوینی،‏ از برخی مشایخ عصر خود ذکر شده، هیچ مدرک‏ روایتی ندارد.

چنانچه محدث استرابادی که خود احادیث کافی را قطعی الصدور می‏داند، بر بی‏اصل‏ بودن این سخن تصریح می‏کند.(11)

ثانیا؛ برخی دیگر از علما درپاسخ به روایت عرضه کتاب کافی بر امام زمان(عج) گفته اند علت این که کلینی (ره) کتاب "کافی" را به امام زمان (عج) عرضه نکرد، این بود که ایشان از راه های مختلفی نسبت به صحت احادیث وارده در کتاب خود یقین داشته اند، که بعضی از آن عبارتند از:


الف) احادیث کافی، از اصول اربعمائة جمع آوری شده و در حقیقت، مرحوم کلینی (ره) احادیث مذکور در اصول اربعمائة را به صورت دسته بندی شده و مبوب نوشت،

مرحوم صاحب معالم (حسن بن زین الدین) می گوید:
کلینی (ره) احادیث کتاب خود را از اصول اربعمائة ای که صحت احادیث آن اجماعی است جمع آوری کرده است.(12)

ب) احادیث کتاب کافی، دارای قرائن و دلائل زیادی است که دلالت بر صحت آنها دارد،
که مرحوم صاحب معالم می گوید:
« احادیث کتب اربعة، به قول بسیاری از علماء قرائنی را همراه دارد، که دلالت می کند که بدون هیچ گونه تغییری از کتابهای اصلی نقل شده است.»(13)

ج) کلینی (ره) در مقدمه کتاب کافی، از احادیث کتاب خود با تعبیر (بالآثار الصحیحة) یاد می کند، که این می رساند که ایشان یقین به صحت احادیث مرویه دارد.(14)

د) کلینی (ره) این احادیث را در مقام جواب به کسی که در حیرت و سرگردانی فرو رفته و خواستار احادیث صحیحه بود،(15) جمع آوری کرده است، که چنین مقامی اقتضا می کند که ایشان فقط آن روایاتی را که یقین به صدق و صدور آن از ائمه (ع) دارند، بنویسند و الا بر حیرت و سرگردانی مخاطب افزوده که این کار با آن جلالت مقام و منزلتی که علماء از کلینی (ره) بیان می کنند، منافات دارد.(16)

ه) اگر کافی بر امام زمان (ع) عرضه شده بود، آیا کلینی خود در مقدمه کتاب یا در هنگام روایت آن بر شاگردان، بدین امر تصریح نمی‏کرد،

آیا مۆلفان کتب رجالی‏ همچون شیخ طوسی و أبو العباس نجاشی که متذکر کتب عرضه‏ شده بر ائمه در کتب خود شده‏اند، بر این امر تصریح یا اشاره‏ نمی‏کردند؟با توجه به آنچه گفته شد، می‏توان به اطمینان بر نادرستی‏ ادعای عرضه کافی بر امام زمان (ع) تأکید ورزید.(17)


[/HR] پی نوشت‏ها:
1. کاظم مدیر شانه چی ، علم الحدیث، ، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ص 97-96
2. جعفر سبحانی، موسوعه طبقات الفقهاء، قم؛ موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت (ع) ،ج 4، ص 478.
3. حسین‌بن‌محمدتقی نوری ، خاتمه مستدرک الوسائل، قم; موسسه آل البیت (ع) لاحیاء التراث، ج 3، ص 468-469
4. محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، مترجم: سید جواد مصطفوی ، تهران؛ کتاب فروشى علمیه اسلامیه، ج 1، مقدمه کتاب، ص7
5. آقا بزرگ تهرانی، «رسالة فی الکافی»، سفینه، سال اول، شماره دوم، بهار 1383، ص 67-79.
6. محمد بن حسن طوسی، استبصار, بیروت؛ دارالتعارف, ج3، ص261
7. نوری، همان ،ج 21، ص470
8. همان، ج21، ص 463- 505
9. ابوالقاسم خویی، معجم رجال الحدیث‏ ، قم، مرکز نشر الثقافه الاسلامیه ، ج1، ص31-34
10.اعتبارسنجی روایت کافی، مجله کتاب ماه دین ، شهریور 1387 - شماره 130 و 131،ص41
11.نوری، همان،ج 21، ص 470
12.علی نمازی شاهرودی، الاعلام الهادیة الرفیعة فی اعتبار الکتب الاربعة المنیعة، قم، مۆسسه نشر اسلامی، ص 140
13.همان، ص 139.
14.همان
15. کلینی، همان، ج 1، مقدمه کتاب، ص 5.
16.علی نمازی شاهرودی، ص 135-136

17.دروس قواعد رجالی آیت اللّه شبیری‏ زنجاین،جلسه ششم ، به نقل از اعتبارسنجی روایت کافی، مجله کتاب ماه دین ، شهریور 1387، شماره 130 و 131

موضوع قفل شده است