عصمت و ارزشمندی اعمال ؟؟

تب‌های اولیه

15 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
عصمت و ارزشمندی اعمال ؟؟

با سلام:Gol:
با وجود معصوم بودن پیامبر (ص) و ائمه (علیهم السلام) و بری بودن اونها از بدی ، آیا عمل آنها ارزشمند هست؟؟ ظاهرا به نظر می یاد عمل کسی که بری از احتمال خطا و گناه نیست و خودش دنبال گناه نمی رود از کسی که معصوم هست ، ارزشمندتر باشد.... نظر اساتید و کارشناسان محترم چیست؟؟

با سلام
در مورد عصمت از گناه پیامبر (ص) و امامان چون واقف بر گناه بودند گناه نمیکردند و عمل ناشایست انجام نمی دادند !!نه اینکه آنها را جوری آفریده باشند که نمی توانستند گناه کنند!! اگر اینطور بود که دیگر تقوا آنها اهمیتی نداشت!!
و اگر! هرکسی را که خداوند طوری می آفرید که نمیتوانستند گناه کنند !؟ !که تقوا تکلیف و ارزشی نداشت!
یا حق

reza;27784 نوشت:
با سلام
در مورد عصمت از گناه پیامبر (ص) و امامان چون واقف بر گناه بودند گناه نمیکردند
یا حق

با تشکر ، خب علت این واقف بودن چی بود، مگه غیر از این هست که خداوند به اونها علم مورد نیاز رو عطاء کرده ؟؟

نیایش سبز;27778 نوشت:
با سلام:Gol:
با وجود معصوم بودن پیامبر (ص) و ائمه (علیهم السلام) و بری بودن اونها از بدی ، آیا عمل آنها ارزشمند هست؟؟ ظاهرا به نظر می یاد عمل کسی که بری از احتمال خطا و گناه نیست و خودش دنبال گناه نمی رود از کسی که معصوم هست ، ارزشمندتر باشد.... نظر اساتید و کارشناسان محترم چیست؟؟

با سلام و تشکر:Gol:

لازمۀ پرداختن علمی به این بحث، تنقیح دقیق و کامل آن به منظور روشن شدن موضوع و پاسخ به اشکال وارده، فهم دقیق، هر چند اجمالیِ مفهوم عصمت، عوامل و مراحل عصمت و در نهایت، تبیین حقیقت عصمت معصومان و رابطۀ آن با اختیار ضروری است:

(عـصـمـت) در لغـت، بـه مـعـنـاى چـنـگ زدن، نگهدارى، منع و بازدارى است. (1) و دراصـطـلاح بـه مـلكـه اى نـفسانى مى گويند كه انسان را از گناه و خطا و اشتباه بازمى دارد. پـيـامـبـران و امـامـان، هـمـگـى مـعـصـوم بـوده انـد كـه خـداونـد مـتـعال ملكه عصمت را بدانان عنايت فرموده و آنان را از درافتادن به زشتى ها و گناهان و خطاها بازداشته است. عصمت نيرويى باطنى و درونى است كه فرد معصوم را از ارتكاب گناه، اعم از گناه ظاهرى، باطنى، قلبى، زبانى، فكرى و عملى و درافتادن به اشتباه و خطا بازمى دارد و از اين روست كه علاّمه طباطبايى (ره) در تعريفش مى نويسد: [عـصـمـت] نـيـرويـى اسـت كـه آدمـى را از درافـتـادن بـه ورطـه گـنـاهـان و اشـتـبـاه هـا بـازمـى دارد.(2)

در بـررسـى و ريـشـه يـابـى عـصـمـت بـه ايـن نـتـيـجـه مـى رسـيـم كـه پـديـد آمـدن عـصـمـت معلول سه عامل زير است:

1 ـ تـقـواى فـزايـنـده و ژرف: بـه حـدى كـه ايـن تقوا جزو ملكات نفسانى آنان مى گردد و در جـانـشـان ريـشـه مـى دواند و انگيزه گناه ظاهرى و باطنى را از آنان بازمى گيرد و خداترسى هـمـراه بـا عـبـوديـت مـحـض را بـر جـايـش مـى نـشـاند. به گفته مرحوم علامه طباطبائى، طاعت عارى از هرگونه مـعـصـيـت، شـكـرِ بـدون كـفـر و ذكـرِ بى نسيان؛ يعنى ايمان و اسلام راستين در اعلى درجه است.(3)

2 ـ آگـاهـى از فـرجـام گـنـاه: فـرد مـعصوم از آن جا كه گناه را به درستى مى شناسد و آثار زيانبارش را گويى با چشم خويش مى بيند، هيچ گاه خويشتن را بدان نمى آلايد و صدور گناه از او به صورت امرى ناممكن درمى آيد.

3 ـ اتـصـال بـه مـنبع علم: معصوم، معرفت خود را به طور مستقيم از خداوند دريافت مى كند و علم نـاب از جـانـب خـدا بـر قـلب او افـاضـه مـى گـردد و بـا شـهـود حـقـايـق بـه يـقـيـن قـطـعـى و زوال ناپذير مى رسد و چنين علمى، از خطا و اشتباه مصون است . خطا در علم اكتسابى است و علم مـعـصـوم افـاضـى است نه اكتسابى.

دانشمندان مسلمان براى عصمت مراحلى بر شمرده اند كه در زير به اختصار از آنها ياد مى كنيم:

1 ـ عصمت در تلقّى و ابلاغ وحى الهى.
2 ـ عصمت از گناه و معصيت در افعال قلبى و جوارحى.
3 ـ عـصـمـت از خـطـا، اشـتـبـاه و نـسـيـان در فـكـر و انـديـشـه و دور بـودن از تـشـخـيـص غلط در مسائل جارى زندگى.

مـرحـله نـخـسـت، كـه عبارت است از عصمت در اخذ وحى و تبليغ آن، بى كم و كاستى، مورد اتفاق دانشمندان شيعه و سنّى است و قرآن مجيد نيز بر آن گواهى مى دهد.(4)؛ امّا مرحله دوم و سوم، كه عبارت است از عصمت از گناه و از اشتباه، مورد اختلاف شيعيان و اهل سنت اسـت. که این مقوله بحث مستقلی می طلبد که به تفصیل در کتب کلامی به آن پرداخته شده است.

دربـاره عـصـمـت پـيـامـبران، پرسش ها و شبهه هايى مطرح كرده اند و از جمله اینکه گفته اند كه آيا مـعـصـوم بـودن آدمـى بـا اخـتـيـار او سـازگـار اسـت؟ به عبارتی دیگر نظیر سؤال دوست عزیزمان، اگـر خـداونـد مـتـعال پيامبران و امامان را از گناه و خطا مصون و معصوم داشته است، آنان مجبورند كه واجبات را انجام دهند و محرّمات را ترك كنند و اختيارى از خود ندارند. در اين صورت، مستحق پاداش نيز نـيـسـتـند؛ زيرا پاداش را در برابر كار اختيارى مى دهند و اگر خداوند بخواهد به آنان پاداش دهد، آنان را بدون استحقاق بر ديگران برترى بخشيده است؛ زيرا اگر خداوند كسانى ديگر، جز معصومين را نيز از گناه حفظ كند، آنان نيز روى به گناه نمى آورند و در زمره معصومان جاى مى گيرند.

پس از این مقدمۀ ضروری، در پاسخ این شبهه گفتنی است: هـمـان طـور كـه اشاره شد، عـصـمـت مـراحـلى دارد. بـعـضـى از آن مراحل اختيارى است و بعضى از آنها اعطايى و افاضى. عصمت از گناه، اختيارى است اما عصمت از اشـتـبـاه و خـطـا در گرفتن وحى و ابلاغ و تبيين و تفسير آن، افاضى مى باشد. پيامبران به خـاطـر تـقـواى ژرف و بـيـنـش عـمـيق خود از ارتكاب گناهان درامانند. آنان از چنان ايمان و يقينى بـرخـوردارنـد كـه بـه هـنگام ارتكاب گناه، خود را بر لبه پرتگاه جهنم مى بينند كه انجام گـنـاه آنـان را بـه درون جهنم ساقط مى كند. طبيعى است كه چنين ايمان و باورى، صاحبش را از ارتـكـاب گـنـاه بـازمـى دارد. چـنـيـن بـاورى بـراى ديگر انسان ها در بعضى مواقع و نسبت به بـعـضـى گـنـاهـان وجـود دارد و از ايـن جـهت از ارتكاب آن گناهان درامانند. البته توفيق خاص ‍ خـداونـد از دوران كـودكـى تـا آخـر عـمـر شـامل حال پيامبران و امامان (ع) است ولى اين توفيق هم تابع سنت تغييرناپذير و عامى است: (اِنْ تَنْصُرُوا اللّهَ يَنْصُرْكُمْ و يُثبِّتْ اَقدامَكُمْ)(محمّد / 7)؛ اگر خدا را يارى كنيد، شما را يارى مى كند و گام هايتان را استوار مى سازد. که در بعضی عبارات با عناوینی چون فرقان، هدایت خاصه، حکمت و قدرت تشخیص از ان یاد شده است.

تـوفـيـق خداوند مطابق اين سنتِ ثابت و عام، شامل هر كس كه در طريق كسب رضاى او باشد، مى شـود. دسـتـگـيـرى خداوند از پيامبران از همان لحظه تولد به بعد هم فرع همين سنت است زيرا خـداونـد به علم سابق خود مى داند كه اين بزرگواران در آينده عمر خود لحظه اى از سلوك راهِ رضـاى او چـشـم نـمـى پـوشـنـد؛ پـس بـا عـنـايـت بـه اين علم سابق، از آنان در دوران طفوليت دسـتـگـيـرى مـى كـنـد و ايـن دسـتـگـيـرى دوران طـفـوليـت نـيـز اخـتـصـاص بـه پيامبران ندارد و شامل هر كس كه صلاحيت داشته باشد، مى شود.

خداوند از بندگانى كه به مقام عصمت اختيارى رسيده اند، افرادى را برمى گزيند و به ایشان، مقام نبوت يـا امـامت مى دهد و اين بندگان از علم افاضى و لدنّى بهره مند مى گردند و خطا و اشتباه هم در عـلم افـاضـى و لدنّى، جايى ندارد. آنان در اين حوزه از خود سخن نمى گويند و تابع فهم و اسـتـنباط خود نيستند بلكه خداوند به زبان آنان سخن مى گويد و آنان واسطه ابلاغ پيام هاى خدايند.(5)

موفق باشید ...:Gol:

پاورقی______________________________________
1- مقاييس اللغه ، ج 1، ص 331.
2- الميزان ، ج 2، ص 142.
3- همان، ج 3، ص 367 ـ 368.
4- ر. ك. سوره جن (72)، آيات 27 ـ 28.
5- ر.ک: کتاب مباحث تکمیلی عقائد، مرکز تحقیقات اسلامی، مبحث عصمت.

صدیق;27792 نوشت:

با سلام و تشکر:gol:

پـيـامـبـران و امـامـان، هـمـگـى مـعـصـوم بـوده انـد كـه خـداونـد مـتـعال ملكه عصمت را بدانان عنايت فرموده و آنان را از درافتادن به زشتى ها و گناهان و خطاها بازداشته است.


با سلام و تشکر
خب با این توصیف قدم اولیه رو خود انسان در مسیر عصمت برداشته و سپس خداوند عصمتی بالاتر به آنها عطا فرموده ؟؟؟

با سلام
مسأله علم امامان (علیه السلام) از مسایلی است که همواره اذهان پیروان ائمه(علیهم السلام) را به خود مشغول داشته،
یکی از مهمترین صفات امام، علم اوست، اما علم او چه مقدار است و ماهیت علم او چیست؟نیاز به توضیح دارد!؟از جمله
ارتباط اقسام روح بشری با علم، ارتباط عصمت و علم، ضرورت و ماهیت علم امام، ادله علم امام و منابع علم امام
فکر کنم برای اطاله کردن موضوع باید شکافته شودکه راحت تر به نتیجه رسید؟ و هر قسمت کلی مورد بیان قرار بگیرد
.
.

نیایش سبز;27798 نوشت:

با سلام و تشکر
خب با این توصیف قدم اولیه رو خود انسان در مسیر عصمت برداشته و سپس خداوند عصمتی بالاتر به آنها عطا فرموده ؟؟؟

سلام ، منظورم این بود که معصومین ، معصوم به دنیا می آیند یا اینکه بعد از اقدام اولیه توسط خود فرد عصمت از طرف خداوند به اونها عطا می شود؟؟

یک سوال دیگر اولین بار کلمه عصمت رو چه کسی به کار برده است؟؟

نیایش سبز;27884 نوشت:
سلام ، منظورم این بود که معصومین ، معصوم به دنیا می آیند یا اینکه بعد از اقدام اولیه توسط خود فرد عصمت از طرف خداوند به اونها عطا می شود؟؟

سلام

بدون شك عصمت پيامبران و ائمه عليهم السلام اكتسابي و بر اساس لياقت و امتحان است ؛ زيرا اگر خدادادي محض باشد ، هيچ ارزشي ندارد و فضيليت محسوب نمي‌شود .
نكتۀ اساسي در بحث عصمت اين است كه بايد ديد منشأ عصمت در معصومين چيست ؟ بنابر اعتقاد شيعيان كه با دلايل محكم و قاطع قابل اثبات است ، منشأ عصمت معصومين علم قطعي ، شهودي و وجداني به حقايق امور و عواقب اعمال است ؛ به طوري كه سبب مي‌شود ارادۀ انسان قوي و در نفس او قوه اي ايجاد شود كه او را از انجام گناه و لغزش محافظت مي‌كند .
اين علم ، علمي است كه دارندۀ آن صاحب چشم بصيرتي مي‌شود كه عواقب ، آثار و لوازم گناه و ترك واجبات را در دنيا و آخرت با تمام وجود لمس مي‌كند . و از انسان موجودي مي‌سازد كه در تمام عمرش حتي به اندازۀ زره‌اي با دستورات پروردگارش مخالفت نمي‌كند و حتي فكر انجام معصيت و يا ترك واجب در مخيلۀ او نمي‌گنجد .
معصومين (عليهم السلام) از طرفي علم قطعي به عواقب گناه دارند و از طرف ديگر ذات خداوند را به حقيقت شناخته اند و مي دانند که با انجام معصيت ، از دستور چه کسي سر پيچي خواهند کرد ؛ لذا در تمام طول عمرشان حتي فکر گناه را هم نمي کنند ؛ با اين که در انجام آن قدرت کامل دارند .
مرحوم شيخ مفيد رحمت الله عليه در اين باره مي فرمايد :
العصمة لطف يفعله الله تعالى بالمكلف بحيث يمتنع منه وقوع المعصية وترك الطاعة مع قدرته عليهما .
عصمت ، لطفي از جانب خداوند كه شامل حال مكلف مي‌شود و او را از وقوع در معصيت و ترك اطاعت باز مي‌دارد ؛ با اين كه آن شخص قادر به انجام آن‌ دو است .
النكت الإعتقادية - الشيخ المفيد - ص 37 .

براي اثبات اين علم براي معصومين عليهم السلام دلايل فراواني وجود دارد ؛ از جمله در بارۀ حضرت آدم علي نبينا وآله وعليه السلام مي‌فرمايد :
وَعَلَّمَ آَدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا
البقره / 31
در بارۀ حضرت داود و سليمان علي نبينا وآله وعليهما السلام مي‌فرمايد :
وَلَقَدْ آَتَيْنَا دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ عِلْمًا وَقَالَا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي فَضَّلَنَا عَلَى كَثِيرٍ مِنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِينَ . وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ وَقَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّيْرِ وَأُوتِينَا مِنْ كُلِّ شَيْءٍ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِينُ
النمل / 15_ 16 .
و نيز مي‌فرمايد :
عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا . إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ
الجن / 26_ 27 .
در بارۀ حضرت يوسف علي نبينا وآله وعليه السلام مي‌فرمايد :
وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آَتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ . وَرَاوَدَتْهُ الَّتِي هُوَ فِي بَيْتِهَا عَنْ نَفْسِهِ وَغَلَّقَتِ الْأَبْوَابَ وَقَالَتْ هَيْتَ لَكَ قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوَايَ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ . وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَنْ رَأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ .
يوسف / 22_23 .
و باز در بارۀ حضرت يوسف علي نبينا وآله وعليه السلام مي‌فرمايد :
وَإِلَّا تَصْرِفْ عَنِّي كَيْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَيْهِنَّ وَأَكُنْ مِنَ الْجَاهِلِينَ
يوسف / 33 .
همچنين از زبان حضرت يعقوب علي نبينا وآله وعليه السلام وقتي كه فرزندانش وي را به خاطر گريه بر حضرت يوسف ملامت مي‌كردند ، مي‌فرمايد :
قَالَ إِنَّمَا أَشْكُو بَثِّي وَحُزْنِي إِلَى اللَّهِ وَأَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ
يوسف / 86 .
و در بارۀ حضرت لوط علي نبينا وآله وعليه السلام مي‌فرمايد :
وَلُوطًا آَتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْقَرْيَةِ الَّتِي كَانَتْ تَعْمَلُ الْخَبَائِثَ .
الأنبياء / 74 .
و در بارۀ رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و سلم مي‌فرمايد :
َلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ
البقره / 120
وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّكَ إِذًا لَمِنَ الظَّالِمِينَ
البقره / 145 .
اين علم الهي خاص ، لطفي است كه خداوند به بندگان برگزيدۀ خودش عطا كرده و سبب و منشأ ايجاد ملكۀ تقوي تا عالي‌ترين درجۀ آن ؛ يعني عصمت شده است . مثلاً در بارۀ حضرت يوسف عليه السلام همين علم باعث شد كه مرتكب فاحشه نشود ؛ با اين كه كاملاً در انجام آن مختار بوده است .
در نتيجه ، عصمت امري است اكتسابي ؛ اما منشأ آن علمي است كه خداوند به آن‌ها لطف كرده است .
موفق باشيد



مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)

سلام دوستان :

بزارید مسئله رو با هم بشکافیم :

من تو یه تاپیک در مورد عصمت صحبت کردم ( کاربر هیوا به آیه 74 سوره اسراء ایراد گرفته بود

وَلَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيهِمْ شَيئًا قَلِيلًا(الإسراء/74)
و اگر ما تو را ثابت قدم نمي‌ساختيم (و در پرتو مقام عصمت، مصون از انحراف نبودي)، نزديک بود به آنان تمايل کني.)


ببینید دوستان ما میگیم معصوم :
معصوم یعنی کسی که در پرتو حفظ خداوندیه ، و این در مورد ائمه بصورت تام و کامله و در مورد بقیه
انسانها نسبیه
یعنی چی :
ببینید شما زمانی که در معرض انجام گناه قرار میگیرید :
یا انتخاب میکنید که گناه کنید یا اینکه از گناه دوری کنید ( عدم جبر ) ، حالا اگه انتخاب کنید که گناه کنید خداوند با اینکه میتونه جلوی شما رو بگیره ( عدم تفویض ) و در برخی موارد اینکار رو هم میکنه ، در اغلب موارد دست شما رو باز میذاره تا بسوی گناه برید ، اما اگه نخواید گناه کنید ، این خداونده که شما رو از انجام گناه حفظ میکنه ، یعنی خداوند به شما عصمت داده و شما در موقعیت اون گناه معصوم بودید ، برای همینه که ما در ادعیه از خداوند میخوایم حتی یک لحظه ما رو به خودمون وانگذاره ، چون حتی یک لحظه هم نمی تونیم به خودمون اتکا کنیم ، در حقیقت وجود مقدس ائمه علیهم السلام در پرتو هر گناهی منزه از تمایل بسوی آن بوده اند و از این جهت خداوند اونها رو از انجام گناه ها حفظ میفرموده !
تا همینجاش رو هم که بدونیم کافیه حالا اینکه خداوند چطور معصومین رو حفظ میکنه بریم تحقیق کنیم ، نهایتاً عصمت از طرف خداوند اعطا میشه ولی به کسانی که لیاقت دریافت آنرا داشته باشند ، پس عصمت لطف خداونده ولی لیاقت دارندگانش رو هم نفی نمیکنه ، و هرکسی هر زمانی که از هر گناهی دوری کنه در حقیقت به او عصمت داده شده (ولی در اصطلاحات دینی عصمت همواره به معنای تام و کاملش بکار رفته یعنی هر زمانی که صحبت از عصمت بوده منظور کیفیتی از عصمته که برای انبیاء و ائمه ( جمیعاً علیهم السلام ) مطرحه !
اگه بعداً سوالی بود باز ما در خدمتیم

عصمت نتيجه علم است ، اما لازمه علم نيست ؛ همانطور كه هر كسي كاري انجام مي دهد ، بايد از روش انجام آن آگاهي داشته باشد ،‌ اما اين دليل نمي شود كه هر كس از روش انجام كار آگاهي داشت ، ان كار را انجام دهد .
اگر ائمه اين علم را نداشتند ، نمي توانستند معصوم باشند ،‌ اما آيا هر كس اين علم را داشت ، معصوم مي شود ؟ قطعا خير ؛ زيرا اختيار از او سلب نشده است و مي تواند با استفاده از اين علم مردم را گمراه كند .
همان مطلبي كه در مورد دجال ، اهل سنت نقل كرده اند كه او قدرت و علم بسيار دارد و حتي قدرت بر زنده كردن مردگان نيز دارد و با استفاده از اين قدرت ، و علم ، مردم را گمراه مي كند .
و يا شيطان كه تمامي طرق هدايت را دانسته و مردم را از آن باز مي دارد

من جداً عذر میخوام

میخوام یه چیزی بگم

راستی سلام

ببینید چرا ما هر وقت میخوایم علممون رو به رخ کسی بکشیم از اصلاحات و ترکیبات قلمبه سلمبه استفاده میکنیم ؟
مگه سیره انبیاء و ائمه ( جمیعاً علیهم السلام ) چی بوده ؟
جز اینکه با زبان فطری با مردم صحبت میکردن؟ با همون زبان همه فهم ؟
اون زبان دیگه تحصیل کرده و بیسواد نداره
ریز و درشت نداره
مرد و زن نداره
عرب و عجم نداره
بیایید مثل فلاسفه که کار اصلیشون مغلطه کردن بود صحبت نکنیم
البته یه جاهایی شبهه کلامی مطرح میشه که خوب باید جوابش هم همونطوری داه بشه ، ولی وقتی مخوایم در مورد یه اصل دینی واسه بچه شیعه های خودمون صحبت کنیم ، ساده بگیم ، همه فهم بگیم پ
مطمئن باشیم اگه ائمه میخواستن سنگین صحبت کنن ، حتی قهار ترین فلاسفه هم نمی فهمیدن و توش میموندن ، ولی ما کجا سراغ داریم که ائمه اینطوری حدیث گفته باشن ؟ ( لبته جز در موراد استثناء که گفتم )

بیاییم سیره ائمه رو واقعاً تو همه جوانب اول بشناسیم و بعد بکار ببریم
خدایا من خودم هم تو این زمینه محتاج کمک تو ام
دستمو بگیر

آمین

اگه گفتارم تند بود ببخشید !

reza;27949 نوشت:
عصمت نتيجه علم است ، اما لازمه علم نيست ؛ همانطور كه هر كسي كاري انجام مي دهد ، بايد از روش انجام آن آگاهي داشته باشد ،‌ اما اين دليل نمي شود كه هر كس از روش انجام كار آگاهي داشت ، ان كار را انجام دهد .
اگر ائمه اين علم را نداشتند ، نمي توانستند معصوم باشند ،‌ اما آيا هر كس اين علم را داشت ، معصوم مي شود ؟ قطعا خير ؛ زيرا اختيار از او سلب نشده است و مي تواند با استفاده از اين علم مردم را گمراه كند .
همان مطلبي كه در مورد دجال ، اهل سنت نقل كرده اند كه او قدرت و علم بسيار دارد و حتي قدرت بر زنده كردن مردگان نيز دارد و با استفاده از اين قدرت ، و علم ، مردم را گمراه مي كند .
و يا شيطان كه تمامي طرق هدايت را دانسته و مردم را از آن باز مي دارد

سلام

.
اين مسأله حتي در برخي موارد براي ساير انسان‌ها نيز اتفاق مي‌افتد ؛ مثلاً انساني كه مي‌داند در داخل اين ظرف زهر خطرناكي است ، هرگز از آن نخواهد نوشيد و حتي فكر خوردن آن را نيز نخواهد كرد ؛
زيرا انسان به كشنده بودن زهر علم قطعي دارد و اين علم باعث مي‌‌شود كه انسان‌ها در تمام عمرشان حتي يك بار مرتكب آن نشوند ؛
با اين كه هر انساني مختار است و هر وقت كه اراده كند مي‌تواند با خوردن خودكشي كند ؛ چنانچه هستند انسان‌هاي ضعيف النفسي كه حتي با دانستن كشنده بودن زهر ، با خوردن آن خود کشي مي کنند .
و يا مثلاً هر انسان عاقل ، آگاه و آبرو داري كه در جامعه داراي منصب و مقام رفيعي است ، هرگز اتفاق نمي‌افتد كه بدون لباس و لخت و عريان در ملأ عام ظاهر شود ؛ با اين كه در انجام آن کاملا مختار است ؛ اما چون به عواقب آن آگاه است ، حتي انجام آن را تصور نمي‌كند .
و يا مثلاً مادري که فرزندي شيرخواري دارد ، هر گز تصور اين را نمي کند که چاقو بردارد و سر فرزند خودش را ببرد ؛ با اين که اين عمل از اعمال اختياري مادر است ؛ اما علم اين شير خوار فرزند او است و علاقه شديدي به او مانع اين مي شود که حتي اين فکر پليد را از سر بگذراند .

..معصومين (عليهم السلام) از طرفي علم قطعي به عواقب گناه دارند و از طرف ديگر ذات خداوند را به حقيقت شناخته اند و مي دانند که با انجام معصيت ، از دستور چه کسي سر پيچي خواهند کرد ؛ لذا در تمام طول عمرشان حتي فکر گناه را هم نمي کنند
..

نیایش سبز;27884 نوشت:
سلام ، منظورم این بود که معصومین ، معصوم به دنیا می آیند یا اینکه بعد از اقدام اولیه توسط خود فرد عصمت از طرف خداوند به اونها عطا می شود؟؟

با سلام

در پست شماره 4 اشاره کردیم که "خـداونـد به علم سابق خود مى داند كه اين بزرگواران در آينده عمر خود لحظه اى از سلوك راهِ رضـاى او چـشـم نـمـى پـوشـنـد؛ پـس بـا عـنـايـت بـه اين علم سابق، از آنان از همان ابتدای تولد و از دوران طفوليت دسـتـگـيـرى مـى كـنـد و ايـن دسـتـگـيـرى دوران طـفـوليـت نـيـز اخـتـصـاص بـه پيامبران ندارد و شامل هر كس كه صلاحيت داشته باشد، مى شود. که این مطلب یعنی عصمت اختیاری نیز، در بین بندگان صلاحیت دار، دارای مراتبی است.

از اینرو خداوند از بین بندگانى كه به مقام عصمت اختيارى رسيده اند، افرادى را برمى گزيند و به ایشان، مقام نبوت يـا امـامت مى دهد و اين بندگان از علم افاضى و لدنّى بهره مند مى گردند و خطا و اشتباه هم در عـلم افـاضـى و لدنّى، جايى ندارد."

موفق باشید ...:Gol:

موضوع قفل شده است