عشق با تماس شانسی

تب‌های اولیه

29 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
عشق با تماس شانسی

باسلام
من 18 سالمه.امسال کنکور دادم
من بطور اتفاقی سال اول دبیرستان.4سال پیش به یه شماره ی رند برای سرگرمی با دوستام زنگ شدم..که اتفاقی پسر دراومد.من چن ماه با این پسره فقط اسمس میزدم..کلافه شده بودم..از خودم بدم میومد..که به مامانم گفتم و سیمکارتمو شکوندم..به مامانم گفتم مزاحمه..نگفتم که دوس شدم باهاش.وقتی سیمکارتمو شکوندم..چن ماهی گوشی نداشتم و.این درحالی بود که وابسته ی پسره بودم..که به فکرم رسید بیام چت روم ها و با چن نفری حرف بزنم...خیلی میومدم و اروم تر شده بودم..هزاربار رفتم و طوری نشد..ولی بارای اخر بود که با یه پسر اشنا شدم که شمارشو داد.ولی برنداشتم.که به نظرم خیلی خوب اومد..که چن بار اتفاقی دوباره تو چتروم باهاش حرف زدم..و این باعث شد کم کم صمیمی شم و شمارشو بردارم..این درحالی بود که گوشی نداشتم..اصرار کردم که سیمکارت مخام.برام خریدن
اسمس زدن به محمد شروع شد..دوسه ماهی با اون اسمس و زنگ و دلبستن
تا اینکه خونوادش فهمیدن و گوشیشو گرفتن..اونم برای اینکه بامن باشه.میرفت خونه ی دوستش سجاد و با گوشی سجاد به من اسمس میداد و بعد مرفت خونه
چن ماه اینجوری بود.که کم کم فهمیدم..محمد سرکارم گذاشته..اسمسای سجاد شروع شد...اون نصیحتم مکرد که محمد اونی نیس که فکر مکنی و با حرفاش گریه مکردم که چقدر ساده ام.کم کم حرفای سجاد روم تاثیر گذاشت
الان سه ساله با سجاد دوستم.البته .اون بیرجنده.من یزد...عاشقانه دوسش دارم..الانم رفته سربازی
البته چن بار من تموم کردم قضیه رو..ولی اون پیگیرمه..مخام باهاش باشم..نمیتونم ازش دل بکنم.نمیتونم..عشقش بهم ثابت شده واقعا واقعا
ولی نمیدونم...
قرار شده دوماه دیه که اومد از آموزشی..تک بزنه.اگه ازدواج کرده بودمو اینا..جواب ندمو شمارمو عوض کنم.وگرنه جوابشو بدم
تو فکر اینم که گوشیو بدم بابام..

ولی واقعا نمیتونم..دوسش دارم...مخام شوهرم شه
الانم میدونم نصیحت مکنید.البه اگه جواب بدید..نصیحت نصیحت نصیحت که ولش کنم...ولی نمیتونم

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد نشاط

با سلام و احترام
بزرگوار وظیفه یک راهنما و مشاور این است که کمک بکند شما در این مسئله تصمیم درستی بگیرید، پس به شرطی که عمل کرده و توجه کنید مشکل شما حل شدنی است.
در چنین شرایطی بهتر است به این موارد دقت کنید:
1. برای آینده زندگی خودتان تصمیم عاقلانه ای بگیرید، تصمیمی که بر اساس یک شناخت کامل و دقیق باشد طبیعتا موجب راحتی و آرامش شما می شود. در حقیقت اگر بتوانید با یک رویکرد تازه و روشن بینانه به این موضوع نگاه کنید به نفعتون تمام می شود. آیا از خودتان پرسیده اید که شناخت شما از این فرد تا چه حدی است، شخصیت خودش ، خانواده، طرز تفکرات و نظر خانواده خودتان؟! را کاملا بررسی کرده اید؟! ضمنا هدفتون از این گفتگو و صحبت چی هست و تا کجا باید ادامه داشته باشد؟ آیا واقعا هدف این فرد ازدواج هست؟!( این حالت فکری می تواند شما را به واقعیات نزدیک بکند)
2. در کنار احساس و علاقه و مشورت عاقلانه با اهل تجربه داشته باشید و آن طوری که تجربه ثابت کرده و نشان داده چنین روابطی معمولا حتی ختم به ازدواج هم بشود، خیلی محکم نیست.( موضوع شکست در ازدواج چیز راحتی نیست و می تواند خیلی آسیب زا باشد)
3. بر فرض که به این نتیجه رسیدید و با تحقیق از او و خانواده اش برایتان معلوم الحال شد که این فرد، قابلیت های خوب( اخلاقی، اعتقادی، فرهنگی و خانوادگی و...) را برای زندگی داراست و می تواند شما را خوشبخت بکند، در این صورت اگر مانعی نیست هماهنگی از سوی خانواده ها برای وصلت و ازدواج در نظر گرفته شود.
در حالت کلی تصمیم به ازدواج و یا داشتن رابطه عاطفی با دیگران قانون و ضابطه خاصی دارد که در صورت کوتاهی و سستی و حرکت غیر منطقی می تواند آسیب زا بوده و برای زندگی شما دردسر ساز باشد، لذا بهتر است این موضوع را جدی بگیرید و از تمام زوایا و با فکر باز و استفاده از تجربه خانواده تصمیم عاقلانه و صحیحی را بگیرید که بعدا احساس پشیمانی نکنید.
آرزوی سلامتی و موفقیت داریم.

فاطمه علوم;878495 نوشت:
الان سه ساله با سجاد دوستم.البته .اون بیرجنده.من یزد...عاشقانه دوسش دارم..الانم رفته سربازی

نصیحت ....خخخخ....ای کاش یکی بود و نصیحت میکرد.
یکم واقع بین باشیم اول اینکه جامعه کلا سرشونو کردن زیر برف. این بچه است اون هنوز دهنش بوی شیر میده از این حرفا
طرف خاستگار داره میگن میخاد درس بخونه.درس همیشه هست.مثل اینکه بگی ده ساله اب نخورده.طرف اب میخاد
تربیت ضعیف بود وضع اقتصاد خرابه.اخلاق تعطیله. جهادگر میخاد
حالا دربار خواهر گرامی
شما دخترید با صدا باید جذب میشدید غیر از این بود باید تعجب میکردیم.درصد بالایی از دخترها هدفشون از یه اشنایی ازدواجه اما متسفانه درصد پایینی از پسرها
هدفشون از یه اشنایی ازدواجه.امروز شما میگی کنکور داری امسال محرم هم هست شما برای سیدالشهدا عزاداری کن صلاحتو از ایشون بخاه
التماس دعاااا

[="Arial"]

فاطمه علوم;878495 نوشت:
سال اول دبیرستان

فاطمه علوم;878495 نوشت:
به یه شماره ی رند برای سرگرمی با دوستام زنگ شدم..که اتفاقی پسر دراومد.

فاطمه علوم;878495 نوشت:
چن ماه با این پسره فقط اسمس میزدم

فاطمه علوم;878495 نوشت:
به مامانم گفتم و سیمکارتمو شکوندم

فاطمه علوم;878495 نوشت:
به فکرم رسید بیام چت روم ها و با چن نفری حرف بزنم

فاطمه علوم;878495 نوشت:
هزاربار رفتم و طوری نشد

فاطمه علوم;878495 نوشت:
کم کم صمیمی شم و شمارشو بردارم

فاطمه علوم;878495 نوشت:
دوسه ماهی با اون اسمس و زنگ و دلبستن

فاطمه علوم;878495 نوشت:
برای اینکه بامن باشه.میرفت خونه ی دوستش سجاد و با گوشی سجاد به من اسمس میداد

فاطمه علوم;878495 نوشت:
کم کم فهمیدم..محمد سرکارم گذاشته

فاطمه علوم;878495 نوشت:
اسمسای سجاد شروع شد

فاطمه علوم;878495 نوشت:
حرفای سجاد روم تاثیر گذاشت

فاطمه علوم;878495 نوشت:
الان سه ساله با سجاد دوستم.

فاطمه علوم;878495 نوشت:
چن بار من تموم کردم قضیه رو

فاطمه علوم;878495 نوشت:
واقعا نمیتونم..دوسش دارم...مخام شوهرم شه

[=arial]سلام
دختر تو عجب پتانسیلی داری واسه بدبخت کردن خودت !!!!!!

سه تا رابطه تو چهارسال ....
واسه سرگرمی با یه پسر حرف میزنی بعد سیمکارت میشکونی
میری چت روم که آروم شی
دلبسته میشی
میفهمی سر کاری .....
از همه جالبتر اینجاست که با کسی که شاهد عشق بازیت با یکی دیگه بوده عشق بازی میکنی ....

بذار بهت رک بگم
نه پسر اولیه با قطع رابطت افسردگی گرفت
نه محمد از بازی دادنت ککش گزید
نه سجاد مرد زندگیته
این وسط فقط تویی که با خواست خودت تو یه دور باطل گیر افتادی

یکم واقع بین باش
وقتی داشتی با محمد دل میدادی و قلوه میگرفتی سجاد شاهد این رابطه بود
غیرت کدوم مردی قبول میکنه دختری رو بانوی زندگیش کنه
که یه روزی جلوی چشمای خودش دلش واسه یکی دیگه تپیده؟؟؟

رهگذر آسمان;879994 نوشت:
نه پسر اولیه با قطع رابطت افسردگی گرفت
نه محمد از بازی دادنت ککش گزید
نه سجاد مرد زندگیته
این وسط فقط تویی که با خواست خودت تو یه دور باطل گیر افتادی
سلام و عرض ادب
پسر اولیه با فاطمه (نام کاربری)
محمد با فاطمه
سجاد با فاطمه

هر پسر با یک دختر
دختر با سه پسر!

بیشتر به گیر انداختن شبیه است تا گیرافتادنا :Nishkhand:

فاطمه علوم;878495 نوشت:
چن ماه اینجوری بود.که کم کم فهمیدم..محمد سرکارم گذاشته..اسمسای سجاد شروع شد...
خیر بزرگوار ، ترتیبش کاملاً برعکس بوده
ابتدا پیام های سجاد شروع شده و در نتیجه شما هم به خودتان قبولاندید که محمد شما را سر کار گذاشته!

بدون کوچکترین تعارفی عرض میکنم اگر سریعتر روی خودتان کنترل نداشته باشید
و همچنان به این راحتی با چهارتا پیام و کمی مخ زدن (کار پسرها) خودتان را ببازید
احتمال وفاداری شما به شوهرتان (سجاد یا هر کس دیگر) بسیار پایین خواهد بود!

شما حتی به ساده ترین ایرادها در این پسرها هم توجه ندارید
برای نمونه موردی که خانم "رهگذر آسمان" اشاره کردند
سجاد روی چه حسابی سمت دوست دختر رفیقش آمده؟
حتی به این هم فکر نکردید؟!

به نظر من شما بیشتر دنبال کسی بوده اید تا خلاء عاطفی شما پر بشود
نوع تمایل و حرکت شما چندان شبیه به میل ازدواج نیست

اینطوری هم خودتان را درگیر میکنید هم پسرها را که سودی برای هیچکدامتان ندارد

هو العالم

با سلام و عرض ادب

از انجایی که شخصیت دختر ها در 21 الی 25 سالگی به ثبات و کمال میرسه هر گونه عشق و ... در این سن پایدار نخواهد بود و بر اساس هیچ ملاکی نیست و مساوی است با شکست

اصلا شما از کجا میدونی اونی که پیام میده دختر نیست و هزاران هزار سوال دیگه !

افرادی که به عشقشون رسیدن با هزار دنگ و فنگ و تحقیق اخرش میبینه اونی که میخواد نیست چه برسه به این موقعیت ...اخه ادم چی بگه !!!

من جای شما بودم سرمو مشغول کتاب میکردم و البته شناخت جنس مخالف بد نیست ولی از راهش نه اینطوری !!

[="Arial"]

Reza-D;880059 نوشت:
بیشتر به گیر انداختن شبیه است تا گیرافتادنا

[=arial]سلام
وقتتون بخیر
عرض کردم که با
[=arial]خواست خودشون[=arial] تو این دور باطل افتادن ....

یادمه دوران دبیرستان خیلییییی شر بودم
انقدر که اگه تو وسط قطب جنوب بهمن میومد
من باید همون لحظه جلوی دفتر مدیر حاضر میشدم و با مدارک محکمه پسند ثابت میکردم کار من نبوده
یکی از دبیرامون که آقا هم بودن همیشه به بقیه دبیرا میگفت :
شانس آوردیم فلانی دختره
این اگه پسر بود چی میشد؟؟؟؟

حالا دقیقا قضیه همین فاطمه خانومه
شانس آوردیم ایشون 15 سالگی اونم فقط واسه شوخی رفته سراغ پسرا
اون وقت تو 4 سال با سه نفر بوده
ایشون اگه سنش بیشتر بود و با قصد و غرض میرفت دنبال این کارا چی میشد؟؟؟؟

فاطمه علوم;878495 نوشت:
باسلام

سلام
متاسفانه تو این دوره دختر و پسر از سن 10 سالگی به بلوغ میرسن و همه چی رو می دونن و این باعث هیجان و نیاز میشه به همین دلیل احساس نیاز شدید به جنس مخالف می کنن
بنابراین خیلی طبیعیه که شما و همه افراد دیگه به جنس مخالف نیاز دارن و این نیاز به هیچ وجه قابل انکار نیست
اما اینم قابل انکار نیست که الان انسان پاک تقریبا گیر نمیاد. چون بجا اینکه شخص تحمل کنه تا به وقتش با مورد مناسبی ازدواج کنه میره دنبال دوستی بعد از دوستی خیانت میاد بعدش اونی که خیانت دیده خودش شروع می کنه به خیانت کردن
من نمی دونم آیا الان واقعا هست کسی که سالم باشه و هیچ رابطه و هیچ جربان جنسی انحرافی رو تجربه نکرده باشه؟؟ هست؟
اگر شما ادامه بدین قطعا قطعا قطعا رابطه جنسی قبل از ازدواج رو تجربه خواهید کرد و این یعنی بدبختی کامل شما.
دست بکشید، سختی بکشید، تحمل کنید، صبر کنید
اگر خواستگار مناسبی براتون اومد بهونه های مزخرف نگیرید نگید می خوایید درس بخونید و....
لااقل عقد کنید بعد از 2 سال ازدواج کنید. به مادرتون هم برسونید که به شوهر نیاز دارید.

ضمنا اینم بهتون بگم که هیچ پسری نمیاد با دوست دختر دوستش ازدواج کنه حتی اگر خیلی هم احمق باشه اینکارو نمیکنه
بنظر می رسه سجاد بجای محمد به شما پیام میداده بعدش دلتون رو شکونه بعد خودش رو معرفی کرده
در کل حتی برای دوستی و سو استفاده هم جالب نیست ادم با کسی باشه که خودش میدونه طرفش قبلا با کسی رابطه داشته چه برسه برای ازدواج

فاطمه علوم;878495 نوشت:
باسلام
من 18 سالمه.امسال کنکور دادم
من بطور اتفاقی سال اول دبیرستان.4سال پیش به یه شماره ی رند برای سرگرمی با دوستام زنگ شدم..که اتفاقی پسر دراومد.من چن ماه با این پسره فقط اسمس میزدم..کلافه شده بودم..از خودم بدم میومد..که به مامانم گفتم و سیمکارتمو شکوندم..به مامانم گفتم مزاحمه..نگفتم که دوس شدم باهاش.وقتی سیمکارتمو شکوندم..چن ماهی گوشی نداشتم و.این درحالی بود که وابسته ی پسره بودم..که به فکرم رسید بیام چت روم ها و با چن نفری حرف بزنم...خیلی میومدم و اروم تر شده بودم..هزاربار رفتم و طوری نشد..ولی بارای اخر بود که با یه پسر اشنا شدم که شمارشو داد.ولی برنداشتم.که به نظرم خیلی خوب اومد..که چن بار اتفاقی دوباره تو چتروم باهاش حرف زدم..و این باعث شد کم کم صمیمی شم و شمارشو بردارم..این درحالی بود که گوشی نداشتم..اصرار کردم که سیمکارت مخام.برام خریدن
اسمس زدن به محمد شروع شد..دوسه ماهی با اون اسمس و زنگ و دلبستن
تا اینکه خونوادش فهمیدن و گوشیشو گرفتن..اونم برای اینکه بامن باشه.میرفت خونه ی دوستش سجاد و با گوشی سجاد به من اسمس میداد و بعد مرفت خونه
چن ماه اینجوری بود.که کم کم فهمیدم..محمد سرکارم گذاشته..اسمسای سجاد شروع شد...اون نصیحتم مکرد که محمد اونی نیس که فکر مکنی و با حرفاش گریه مکردم که چقدر ساده ام.کم کم حرفای سجاد روم تاثیر گذاشت
الان سه ساله با سجاد دوستم.البته .اون بیرجنده.من یزد...عاشقانه دوسش دارم..الانم رفته سربازی
البته چن بار من تموم کردم قضیه رو..ولی اون پیگیرمه..مخام باهاش باشم..نمیتونم ازش دل بکنم.نمیتونم..عشقش بهم ثابت شده واقعا واقعا
ولی نمیدونم...
قرار شده دوماه دیه که اومد از آموزشی..تک بزنه.اگه ازدواج کرده بودمو اینا..جواب ندمو شمارمو عوض کنم.وگرنه جوابشو بدم
تو فکر اینم که گوشیو بدم بابام..

ولی واقعا نمیتونم..دوسش دارم...مخام شوهرم شه
الانم میدونم نصیحت مکنید.البه اگه جواب بدید..نصیحت نصیحت نصیحت که ولش کنم...ولی نمیتونم


سلام
آب دستته بذار زمین برو یکم اسپند دود کن چشم نخوری.فردش مهم نیست این آخری هم شمارتو بده به یکی دیگه این داستان ادامه داره
چون میدونم از نصیحت خوشت میاد میگم آدم هر کاری رو دوست داره و نیاز داره نباید انجام بده
حالا راه کار اون آخری رو هم بیخیال شو. اگه موقعیت ازدواج خوب و مناسب پیش اومد سریع تر ازدواج کن البته قبل از این بشین فکر کن رو اعتقاداتت کار کن کلا یکم راجع به دنیا و ما فیها فکر کن ببین بهتره چه جوری زندگی کنی و چه خط قرمزایی داشته باشی تا اون دنیات و این دنیات بهتر باشه

فاطمه علوم;878495 نوشت:
باسلام
من 18 سالمه.امسال کنکور دادم
من بطور اتفاقی سال اول دبیرستان.4سال پیش به یه شماره ی رند برای سرگرمی با دوستام زنگ شدم..که اتفاقی پسر دراومد.من چن ماه با این پسره فقط اسمس میزدم..کلافه شده بودم..از خودم بدم میومد..که به مامانم گفتم و سیمکارتمو شکوندم..به مامانم گفتم مزاحمه..نگفتم که دوس شدم باهاش.وقتی سیمکارتمو شکوندم..چن ماهی گوشی نداشتم و.این درحالی بود که وابسته ی پسره بودم..که به فکرم رسید بیام چت روم ها و با چن نفری حرف بزنم...خیلی میومدم و اروم تر شده بودم..هزاربار رفتم و طوری نشد..ولی بارای اخر بود که با یه پسر اشنا شدم که شمارشو داد.ولی برنداشتم.که به نظرم خیلی خوب اومد..که چن بار اتفاقی دوباره تو چتروم باهاش حرف زدم..و این باعث شد کم کم صمیمی شم و شمارشو بردارم..این درحالی بود که گوشی نداشتم..اصرار کردم که سیمکارت مخام.برام خریدن
اسمس زدن به محمد شروع شد..دوسه ماهی با اون اسمس و زنگ و دلبستن
تا اینکه خونوادش فهمیدن و گوشیشو گرفتن..اونم برای اینکه بامن باشه.میرفت خونه ی دوستش سجاد و با گوشی سجاد به من اسمس میداد و بعد مرفت خونه
چن ماه اینجوری بود.که کم کم فهمیدم..محمد سرکارم گذاشته..اسمسای سجاد شروع شد...اون نصیحتم مکرد که محمد اونی نیس که فکر مکنی و با حرفاش گریه مکردم که چقدر ساده ام.کم کم حرفای سجاد روم تاثیر گذاشت
الان سه ساله با سجاد دوستم.البته .اون بیرجنده.من یزد...عاشقانه دوسش دارم..الانم رفته سربازی
البته چن بار من تموم کردم قضیه رو..ولی اون پیگیرمه..مخام باهاش باشم..نمیتونم ازش دل بکنم.نمیتونم..عشقش بهم ثابت شده واقعا واقعا
ولی نمیدونم...
قرار شده دوماه دیه که اومد از آموزشی..تک بزنه.اگه ازدواج کرده بودمو اینا..جواب ندمو شمارمو عوض کنم.وگرنه جوابشو بدم
تو فکر اینم که گوشیو بدم بابام..

ولی واقعا نمیتونم..دوسش دارم...مخام شوهرم شه
الانم میدونم نصیحت مکنید.البه اگه جواب بدید..نصیحت نصیحت نصیحت که ولش کنم...ولی نمیتونم

سلام
اولا عاشقانه نه هوسانه دوستش دارید
دوما مراقب باشید الانم عاشق نفر بعدی نشید!

ممنون از کارشناس محترم
و بقیه
اقای عاشق خامنه ای...سعی کنید با غرور کمتری نسبت به دیگران قضاوت کنید!

[=Microsoft Sans Serif]سلام و عرض ادب

کاری به کارایی که کردید ندارم چون اینقدر واضحه که اشتباه هست که نیازی به نصیحت نیست. ان شا الله که مسیر درست رو پیدا میکنید. ولی به احتمال زیاد مبتلا به افسردگی شدید هستید. رفتار های پرخطر شما که خیلی درکی ازش هم ندارید بر اثر همین عامل هست. ابتدا حضوری به روانشناس برای درمان مراجعه کنید و بعد به دنبال ازدواج باشید.

و من الله توفیق

یا حق

من نگران شما نیستم . به نظرم شما شانس آوردین و تجربه خوبی رو بدست میارین .

1. اینکه صد در صد مطمین هستم شما با ایشون نمیتونین ازدواج کنین .
2. اینکه صد در صد مطمین هستم هنوز عشق واقعی رو نمیشناسین .

از این جهت خوشحالم که شما پس از این رابطه .... افسرده میشین ... ناراحت میشین ... ولی همین تجربه کنترل شده به شما یاد میده که این جور کارها جیز هست ... و نباید راحت عاشق شد یا اینکه اجازه داد کسی عاشق آدم بشه .

شما نه عشق رو میشناسین و نه میدونین ازدواج چی هست ... و اگر بخواین همین جوری عاشق بشین و همینجوری ازدواج کنین ... سهم شما از عشق تنها 100 روز عاشقانه زیستن هست .

مردم چقدر سی دی گوش میدن . چقدر کنفرانس میرن ... تا یاد بگیرن چگونه انتخاب کنند . چگونه امتحان کنند و چگونه عاشقانه زندگی کنند ...

و مطمینا چنین افرادی لایق عشق 100 ساله هستند ... نه عشق 100 روزه .

من بهتون پیشنهاد میدم حداقل 70 ساعت دی وی دی گوش بدین ... یا به کنفرانس های اینچنینی گوش بدین ... میدونم تو دلت داری میگی همش رو خودم میدونم ... ولی مطمین باش خیلی چیزها رو نمیدونی ...

من امکان حضوری رفتن به روانشناس رو ندارم...چون خونوادم از این قضایا خبر ندارن.و نمیتونمم تنها برم دکتر
مخام یه کسی همینجا ..مانند روانشناس منو راهنمایی کنه
خیلی تنهام..نمیتونم درست تصمیم بگیرم...
کاش یه نفر درست حسابی کمکم مکرد

من اول که سجاد منو نمیشناخت..حرفاش از اول تا حالا منطبق بر اعتقادات منه...ادم هرچقدر فیلم بازی کنه..سه سال میشه یه سوتی هم نده؟
نمیدونم بخدا
مثل یه پدر یه مادر...قانعم کنید

فاطمه علوم;881101 نوشت:
من اول که سجاد منو نمیشناخت..حرفاش از اول تا حالا منطبق بر اعتقادات منه...ادم هرچقدر فیلم بازی کنه..سه سال میشه یه سوتی هم نده؟
نمیدونم بخدا
مثل یه پدر یه مادر...قانعم کنید

سلام

ببین اگه میخوای مطمئن بشی سجاد نیتش ازدواجه !

دو سه روز سرکار بگذارش بهش بگو خواستگار برام اومده میخام باهاش ازدواج کنم ،بعدش بگو باهاش ازدواج کردم

ببین عکس العمل پسره چیه !یا بهش بگو به بابام همه چیزو گفتم!چی میگی؟حداقلش مطمئن میشی

قصدش ازدواج نبوده وازش متنفر میشی .

البته نمیدونم نظرم درسته !

ان شاءالله که در مورد این ارتباط اشتباهت به همکلاسیها واقوامت چیزی نگفته باشی !

ولی اسم این حالتی که بهت دست داده عشق نیست این یه وابستگی شدیدیه که نسبت به این پسر

پیدا کردی .

ومطمئن باش اگه همین روش رو پیش بگیری و رابطت که با سجاد قطع بشه ،باز میری سراغ یه پسر دیگه!

بارکج به منزل نمیرسه !

راهت اشتباه !ارتباطت رو با خدا بیشتر کن ،خودت رو با چیزی که بهش علاقه داری سرگرم کن

بافتنی ،آشپزی وکتاب و................هرچی که ذهنت رو آروم میکنه!

با پدر ومادرت مخصوصا مادرت صمیمی تر شو ،خواسته هات رو به مامانت بگو !

فاطمه علوم;881101 نوشت:
حرفاش از اول تا حالا منطبق بر اعتقادات منه.

دختر خوب امکان نداره دونفر تمام نظراشون کاملا برهم منطبق باشه !

مگه اینکه یکی از دو طرف داره دروغ میگه یا اینکه یکی از دو طرف اعتماد به نفس نداره و تمام خواسته های

طرف مقابلش رو بدون هیچ چون وچرایی میپذیره!

[="Tahoma"][="DarkGreen"]بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته
فاطمه خانم به معنای اسم زیباتون دقت کنید
رابطتون رو با اهل البیت(س) بیشتر کنید
البته خدا را فراموش نکنید خدایی که در همه لحظات کنارتونه و هیچ چیز و هیچ کس اونو از شما جدا نمی کنه مگر خودتون با عملتون حجاب بکشید بین خودتون و خدا توبه کنید که خدا توابین رو دوست داره اصلا جواب طرف رو ندید و هروقت بفکرش بودید یا رفتید سراغش راحتون رو کج کنید
سخته اما تلاش کنید
قرآن بخوانید اگر عربی ش رو نمی توانید ترجمه ش رو حتما بخوانید(با قرآن که کلام خداست انس بگیرید)
ان شاء الله خدا.وند کمکتون کنه

یک راه هم رفتن به اماکن مقدس است ببینید دلتون با کجا بیشتر خوشه بروید اونجا یک گوشه بشنید و دل سیر گریه کنید حرف بزنید و خودتون رو تخلیه کنید(الان محرمه موقیت خوبیه که با امام حسین(ع) بیشتر آشنا بشوید و رابطتون رو عمیق تر کنید.)
ان شاء الله مشکلتون حل شود
یا علی[/]

من نمی دونم آیا الان واقعا هست کسی که سالم باشه و هیچ رابطه و هیچ جربان جنسی انحرافی رو تجربه نکرده باشه؟؟ هست؟(نقل قول)

این چه حرفیه شما میزنید ؟!!!یعنی چه������ ؟!متوجه میشد چی دارید میگید .به نظر من شخص شما دچار بدگمانی هستید من دختران زیادی میشناسم شاید بالا صد نفر با اینکه سن ازدواجشون هم گذشته دارن پاکدامن زندگی میکنند وهزاران ،هزار دختر دیگه .قبل از اینکه حرفی رو بزنید بهش فک کنید حالا این دختر خانم اگه بیاید از حرفا شما این نتیجه رو بگیره که فرقی با بقیه نداره همرنگ جماعت لزومی به تغییر خودشون نمیبینه تازه...
خواهر خوبم من شرایط خیلی سختی رو تو خانواده ام تجربه کرده ام شاید ،شاید کمتر کسی میتونست تو این شرایط خودشو حفظ کنه ولی این و خودم خوب فهمیده بودم که زن ابزار نیست زن باید عفیف باشه ،ارزش زن به عفتشه و اینکه آیه ۲۵ سوره نسا اشاره به ترک دوستی با نامحرم داره .عواقب سوئی که دوستی با نامحرم داره بر هیچ کس حتی شما هم پوشیده نیست حرفمون با اونایی نیست که عفت براشون معنا داره همین که اومدید اینجا و کمک خواستید جای بسی امیده که نشون میده شما مبتونید از این کار دست بردازید
ما شیعه ایم و رهرو فاطمه زهرا سلام علیها
اولین کاری که میخوام ازت بکنی از فاطمه زهرا کمک بخواه و رابطه رو با این پسره قطع کن خواهر خوبم خوب گوش کن ما باید واقع بین باشیم این پسره اگه از هر لحاظ هم بهترین باشه و این ازدواج سر بگیره مطمئن باشید شما رو خوشبخت نمیکنه خیلی محدویتها براتون به وجود میاره اگه کوچیکترین اعتراضی بکنی همیشه گذشته تو به رخت میکشه دوم اینکه شروع کنید به حفظ قران حتی اگه شده روزی یه آیه این باعث میشه بتونید فراموش کنید شاید من با این همه مشکلی که دارم همین حفط قران باعث شده که هیچ وقت به فکر دوست پسر نباشم
آرزوی موفقیت براتون دارم
شما میتونید

شاید باورتون نشه.من اتفاقی وارد این مسایل شدم..
این اتفاقات تنها اشتباه زندگیم بوده..رابطم با سجاد هم میدونم قبول دارم که شرعی نیس..ولی کثیف نیس
نمیدونم
مخام پاک تر زندگی کنم..من تازگیا چادری شدم...مخام زندگیمو از نو بسازم..ولی دوس داشتن سجاد..رو سختمه بذارم کنار
ساعتها میشینم با خودم فکرمکنم
ولی بازم...
از دیروز هم یه دفتر برداشتم.دفتر ارزیابی فاطمه..نمازامو کارایی که فکرمکنم گناهه رو مینویسم...مخام بهتر بشم
من درگیر خودارضایی هم بودم..که در ترکم
این روزا که میرم روضه..فکرمکنم خدا نگام مکنه ولی میگه باید بیشتر تلاش کنم..
برام دعا کنید

حرفاتون خیلی امیدوارم کرد..ممنون
التماس دعا

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

فاطمه علوم;881155 نوشت:
مخام پاک تر زندگی کنم..من تازگیا چادری شدم...مخام زندگیمو از نو بسازم..ولی دوس داشتن سجاد..رو سختمه بذارم کنار
ساعتها میشینم با خودم فکرمکنم

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم ورحمه الله و برکاته

بله وابستگی چیز سختیه وال شاید این یک لحظه باشه مبارزه با این نفس اما آینده خوبی برای شما داشته باشه

ازدواج شرایط خودش رو داره باید شناخت پیدا شود و از اون مهم تر اطمینان به طرف مقابلت داشته باشی اگر شناختم باشه اما اطمینان نباشه سردی میاره وقتی آتش فروکش کرد اون موقع می فهمید چوب درخت بوده یا زباله!

بگذارید آتش خاموش شود چیزی توش نریزید با یاد خدا دلتون رو آرام کنید

هر کس با هر عقیده ایی که این متن رو می خواند خواه مسلمان باشد یا نه اما یاد خدا دلا رو آرام می کند.ان شاء الله

یا علی@};-[/]

فاطمه علوم;881155 نوشت:

مخام پاک تر زندگی کنم..من تازگیا چادری شدم...مخام زندگیمو از نو بسازم..ولی دوس داشتن سجاد..رو سختمه بذارم کنار

تجربه نشون داده دخترا فکر میکنن سخته، درصورتی که حتی از پسرا هم براشون راحت تره.

فاطمه علوم;881157 نوشت:
حرفاتون خیلی امیدوارم کرد..ممنون
التماس دعا

سلام خیلی خوشحالم این حرف و میزنید انشالله با یاری فاطمه زهرا سلام الله علیها موفق بشی خیلی کار خوبی کردی که دفتر محاسبه نفس تهیه کردی خیلی خوبه تو این دفترچه دو تا جدول ۴۰ روزه تشکیل بده یکی برا ترک دوستی با نامحرم ( سجاد و...)یکی برا ترک ارضای فکری و هروز و به اسم یه معصوم یا شهید نام گذاری کن اون روز به خاطر اون معصوم یا شهید اون کارا رو انجام نده وشب دفتر محاسبه تو بیار و موفقیت هرروزتو تیک بزن ادامه بده در ضمن حفظ یک آیه در روز هم یادت نره وقتی چهله تموم شد انشالله با یاری فاطمه زهرا سلام الله علیها علاوه بر ترک عادتهای بد ۴۰ آیه از قران حفظ کردی که روایت داریم بالاتر از درجه حافظ درجه ای نیست ودر اون دنیا گفته میشود قران بخوان و بالا برو هرچی بشتر بخونی درج ات بالاتره(انشاالله حافظ کل بشی )
و یه پیشنهاد دیگه اگه موسسات قرانی نزدیک تون هست و امکان داره حتما برید و در کلاسهای قران شرکت کنید وقتتون پر کنید و برا اینکه فکرتون خطا نکنه کتابهای مفید مطالعه کنید مخصوصا موقع خواب ،در حین خواندن چنان میخوابید گویی قرص خواب خوردید
موفق و موید در پناه فاطمه زهرا سلام الله علیها
اللهم عجل لولیک الفرج

ممنونم از شما
من ته دلم ارومه..ازاینکه حضرت زهرا اذن دادن..چادر سرم کنم..از اینکه ترم اول داشنشگاه.یه نگاه بی ربط هم نمکنم..از اینکه مخام خوب باشم..
از خودم راضیم..الانم با سجاد در ارتباط نیستم..
با خودم گفتم.تا سجاد دوباره زنگ بزنه.گوشیمو بدم بابام
که دیه بهم زنگ نزنه
فکرمکنم درست مشه همه چی..یه حسی همینو میگه

[=Microsoft Sans Serif]

فاطمه علوم;881155 نوشت:
شاید باورتون نشه.من اتفاقی وارد این مسایل شدم..
این اتفاقات تنها اشتباه زندگیم بوده..رابطم با سجاد هم میدونم قبول دارم که شرعی نیس..ولی کثیف نیس
نمیدونم
مخام پاک تر زندگی کنم..من تازگیا چادری شدم...مخام زندگیمو از نو بسازم..ولی دوس داشتن سجاد..رو سختمه بذارم کنار
ساعتها میشینم با خودم فکرمکنم
ولی بازم...
از دیروز هم یه دفتر برداشتم.دفتر ارزیابی فاطمه..نمازامو کارایی که فکرمکنم گناهه رو مینویسم...مخام بهتر بشم
من درگیر خودارضایی هم بودم..که در ترکم
این روزا که میرم روضه..فکرمکنم خدا نگام مکنه ولی میگه باید بیشتر تلاش کنم..
برام دعا کنید

سلام

خواهر گرامی ، اگه کسی یه ساعت بره وسط یه اتوبان بایسته بالاخره یه ماشین میزنه بهش . شاید برای اون شخصی که به شخص میزنه بشه گفت اتفاق بوده ولی برای کسی که بهش زده میشه دیگه نمیشه گفت اتفاق (منظورم مفهموم غیر قابل پیش بینی قضیه هست).

ببینید شما مثلا تماس گرفتید با شخصی بعد اون هم جواب داده اونوقت به اون شخص میگید مزاحم بود. (البته پیش خودتون هم گفتید با فقط به مادرتون رو دقیق نمیدونم:-/[=Microsoft Sans Serif]) یا میرید با فلان شخص چت میکنید بعد که رابطه صمیمی شد میگید سرکار بودید (یعنی از رابطه شکل گرفته از چت انتظار جدی بودن داشتید؟) و آدم بدی بود بعد با دوست همون شخص طرح رفاقت میریزید ولی انتظار ازدواج دارید. دنیا که بر مبنای انتظارات شما پیش نمیره، بر مبنای واقعیت های موجود خودش در جریانه.اصلا بر فرض بشه شوهرتون. غیر از این خواهد بود که بگید شوهر بدی هست چون با نا محرم حد و حدود رو رعایت نمیکنه. من راجع به اینکه اون شخص خوبه یا بد حرفی ندارم ولی مطمین باشید همسر مناسبی برای شما نیست مگر اینکه رابطه تون به طور مطلق قطع بشه و بعد اون شخص به صورت رسمی اقدام به خواستکاری کنه. (که احتمالش یک در هزار هم کمتره) و در اون حالت هم باز دلیلی به خوب بودنش نیست ونیاز به تحقیق دارید.

اولین کاری که باید بکنید این هست که قبل از انجام یه عمل بگید خب چه نتیجه ای از این کار میخواین بگیرید بعد اقدام به کاری بکنید . کلا در همه تصمیمات زندگی این رو باید مد نظر داشته باشید ربطی هم به این مورد شما نداره. بعدش دیگه اگر همون نتیجه محتمل رو گرفتید و ازون نتیجه راضی نبودید تقصیر رو گردن دیگران نندازین اگرم نتیجه گرفته شده در پیش بینی تون نبود دو حالت وجود داره یا شما نتونستید پیش بینی کنید که باید سعی کنید دفعات بعد دیدتون رو وسیع کنید یا واقعا غیر قابل پیش بینی بوده. برای حالت آخر میشه گفت این اتفاق بوده و خواست خدا نه اینکه آدم همه چیز رو اتفاق ببینه و بعد که به مشکل خورد به چه کنم چه کنم بیوفته.

این هم که به فکر اصلاح خودتون هستید خیلی خوبه ولی تا وقتی که سجاد و محمد و ایکس و ... در زندگیتون وجود دارن نه آرامش خاطر خواهید داشت نه شیطان اجازه اصلاح میده. ارتباط عاطفی غیر شرعی یعنی ارتباط ناپاک . پاک و ناپاک بودن رابطه فقط به ارتباط جنسیش نیست وگرنه رابطه زناشویی ناپاک بود بلکه به خارج از قواعد تعیین شده الهی بودنش هست.

پس حالا که ارتباط رو قطع کردید اول برای شخص یه اتمام حجب کنید بعدش هم اگر مزاحمتی ایجاد کرد همون که گوشیتون رو بدید به پدرتون به نظرم کار خوبی هست و دیگه دنبال شخص جدیدی نباشید بلکه اگر شخصی به صورت رسمی اقدام کرد اونوقت بهش فکر کنید و از مسیر خانواده بهش جواب منفی یا مثبت بدید.

و من الله توفیق

یا حق

[="Teal"]

فاطمه علوم;878495 نوشت:
قرار شده دوماه دیه که اومد از آموزشی..تک بزنه

با عرض سلام و ادب

ببخشید ولی من فکر میکنم شما سرکارید چون ممکنه بعد از اون دو ماه حتی بهت تک هم نزنه و شما فقط برای خودت درگیری ذهنی ایجاد کردی و الان توی سنی هستی که اوج عواطف و احساسات بروز میکنه و اجازه نمیده که درست و منطقی فکر کنی که این ارتباط ادامش فقط و فقط به ضرر شماست نه اون آقا.

معمولا توی این ارتباط ها طرفین سعی میکنند خودشون رو به بهترین شکل به طرف مقابل نشون بدن مثلا خود شما بالاخره ممکنه یه خصوصیاتی داشته باشی که دوست نداری اون آقا بفهمه پس همیشه سعی میکنی پنهانش کنی و حواست بهش هست.

با عوض کردن خط و جمع کردن گوشی و پاک کردن تلگرام هم تا خودت نخوای و چشمت فقط خوبی های طرف رو ببینه فایده نداره و نمیتونی فراموشش کنی تازه نسبت بهش حریص تر هم میشی.

سعی کن عاقلانه تر فکر کنی، به آینده ی نه چندان خوبی که از ارتباط با ایشون برات رقم میخوره چون کمترین ضرری که برات داره اینه که روحیت داغون میشه و دائم به فکرشی.

سعی کن تصمیمی بگیری که وقتی در آینده بهش فکر میکنی خدا رو شکر کنی و از تصمیمت خوشحال باشی و جلوی خودت و خدای خودت شرمنده نباشی...[/]

دیشب بهم زنگ زد
اسمس و تلگرام
جواب ندادم

موضوع قفل شده است